Telegram Web
اینم ادامش پلیز نظرتونو بگین من الان بین ی دوراهیم اپ کنم یا ن🥲😂

- سیال پارت 2

•| #Gay
•| #HAZARD
•| #Fluid

═════╗
       @Ngr_fanfics
╚═════
با اقتدار یکی از باحال ترین میم هایی بود که تا الان دیدم😂

#من_یک_خواننده_هستم

•| #fun
•| #pichak

═════╗
       @Ngr_fanfics
╚═════
angels of death
فرشتگان مرگ


پارت 39_40
نویسنده:
🖤🖤
#donghoa
🖤🖤

کارکترها:بکهیون،چانیول....
ژانر:درام،رمانتیک،انگست.....

اپ در چنل:

@Ngr_fanfics
اینجا هنوز هستید؟
Anonymous Poll
96%
اره
4%
نه
حقیقتا یه ناشناس باعث شد دلتنگ فیک خدمتکار شخصی بشم....
خیلی سال هست که نوشتن رو کنار گذاشتم... و حقیقتا با این ناشناس که کلی از فیکم که پر از نقص هست تعریف کرد...
دلتنگ دورانی شدم که مینوشتم...
شاید براتون سناریوهای کوتاه بنویسم
یا فقط ایده های کوتاهیی که تو سرم میاد رو بنویسم
موافقید؟
با اموجی لایک و دیسلایک نشون بدین
دلش از همه جا پر بود.
خانواده، محل کارش، دوستاش،حتی پارتنرش...
ازشون متنفر نبود ولی خسته بود
خسته از اونا؟ یا از خودش؟ حتی اینم نمیدونست
نگاه دلگیرشو به درختای نارنج رو به روش داده بود.
آخرای زمستون بود و اون دوتا درخت داشتن شکوفه میدادن
شاید همین باعث میشد پسرک لبخند کمرنگی بزنه.
نفس عمیقی کشید. بو کشید...
بوی نم، بوی بهار نارنج، بوی بهار میومد...
نگاهشو بالا برد و به اسمون تاریک بالاسرش خیره شد. ستاره‌های نقره‌فام ، با اینکه تعدادشون اندک بود،بهش چشمک میزدن
صدای رفت و آمد ماشین و موتورها، که از خیابون اصلی عبور میکردن، گوش تهیونگ رو آزاد میداد.
این پسر چی میخواست؟ شاید کمی آرامش، شاید کمی خنده از ته دل؟
تهیونگ افسرده نبود اما دلش آرامش میخواست. فقط یه روز آروم. خواسته زیادیه؟
نوتیفای پشت سرهمی از دوستش جیمین و عشقش کوک، رو گوشیش میومد
دلتنگشون بود ولی خسته بود..خسته از جواب دادن
دوباره نفس عمیقی کشید و کمی گردنشو کج کرد. لبخند کمرنگی رو لباش نشست و ترجیح داد برای یه تایم کوتاهی هم شده اون خستگی مزاحم رو ایگنور کنه و با عزیزانش کمی وقت بگذرونه.
Channel name was changed to «دردِ دل‌های ژنرال ناپلئون.»
2025/03/12 06:21:47
Back to Top
HTML Embed Code: