Telegram Web
#کوتابلندآه

جهان هیولا بود
و من با دست‌های خویش
باید شکلی به‌آن می‌دادم
در گرگ و میش خویش
خوابی دیدم
و جهان را به هیات تو درآوردم...

#محسن_یارمحمدی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگستان

گه‌گاه قدم میزنم این شهر را. شهری که بسیاری از کوچه ها و خیابان‌هایش را #رد شده‌ایم و ندیده‌ایم.
گاه چند دهه در شهری زیسته‌ایم اما گام های‌مان بسیاری از معابرش را نپیموده و چشم‌های‌مان بسیار بسیارتر از پیاده‌روها و درخت‌ها و ... انسان‌هایش را ندیده..
من اما سال‌هاست گه‌گاه از آن قدم‌زدن‌ها دارم آن‌ها که بی هدفش می‌نامند و از قضا بسیارگاه از قدم‌زدن‌های هدف‌مند به سوی جایی، مقصدی و... مفید تر و آگاهی‌بخش‌تر است.
مادری، مادربزرگی از مادران این شهر ایستاده بر خط عابر پیاده، دل‌دل می‌کند و گام پس و پیش می‌نهد.
درست است که پوش او #سیاه است و چه‌ قدربد.
درست است که شعور حاکمان و دقت محکومان این دیار هنوز به این نرسیده که وقتی شهرنشین شدی بسیاری چیزهایت باید مناسب شهرنشینی باشد و نیست.
اما مطمئنم اگر لباس سفید هم می‌پوشید این هزاران اتول‌ران او را نمی‌دیدند. چون تربیت رسمی این جامعه(از خانه تا مدرسه و کلان کشور و جهان) بنایش بر دیدن دیگری، رسمیت دیگری، احترام به دیگری و... نیست.
مادر شصت هفتاد ساله‌ی من کلافه شده. معلوم است اول شبی دقایقی بسیار ایستاده تا از جایی که حق اوست گذر کند.
مرا می‌بیند مردد است بپرسد یا نه؟!
می‌گویم: می خواهید از خیابان رد شوید؟
- بله پسرم، شما هم آن طرف خیابان می‌روی ؟
- بله مادر، هم‌پای من بیایید..
آهسته او را از خیابان کور عبور می‌دهم.
- الهی خیر ببینی مادر
- زنده باشی و سلامت عزیز
من به قدم‌زدن‌های مثلن بی ‌هدفم ادامه می‌دهم و به شهری می‌اندیشم که کسی را نمی‌بیند. به‌ویژه کودکان ، پیران و معلولان، بیماران و...(نیازمندترین انسان‌ها به دیده‌شدن و توجه) را..
شهری توخالی، تهی و ابله که نمی‌فهمد این‌ها خود اویند و او هرلحظه دارد خود را ندیده‌می‌گیرد و سرانجام در همین تهی‌مایه‌گی در مرگی نه چندان شریف می‌میرد...

               #محسن_یارمحمدی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگستان
- برای شناخت

در سده‌ی چهاردهم میلادی اکثریت اهالی اصفهان مانند امروز شیعه نبودند بلکه از جمله شافعیان سنی به شمار می‌آمدند. در اواخر سده‌ی دهم بنا به گفته‌ی مقدسی اهالی اصفهان چنان در پیروی از طریقه‌ی تسنن افراط می‌ورزیدند و تعصب نشان می‌دادند که معاویه را هم‌سنگ و هم‌طراز خلفای راشدین دانسته و آن پنج نفر را «مرسلون» می‌خواندند.

‌جغرافیای تاریخی ایران ص۲۶۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان

این‌که در چنین کشوری و پس از خداوندگاران و قله‌های بزرگ معرفت و سخن بتوانی بیتی، مصرعی ، ترکیبی و.. را در ذهن گویشوران یک زبان معلق کنی، یک معجزه است. معحزه‌ای که از دست افراد غیر عادی بر‌می‌آید و محمدعلی بهمنی یکی از نوادر روزگار ما و از آن غیر عادی‌هاست که اکثر مردم و قریب به اتفاق اهل شعر حتمن از او ترانه‌ای، غزلی ، بیتی به یاد دارند.
روانش شاد و یادش ماندگار

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد
من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست که می خواهدم آزاد
ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را
کِش مردم آزاده بگویند مریزاد
من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد ؟
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار که دندان‌زده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

چه فرقی دارد؛ حرفی بزنی که آقا خوشش بیاید یا خانم ؟! یا حتا تک تک همین مردم ؟!

@niyazedtanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،

هرکس هرکجای این کره‌ی خاکی ایستاده است، گمان می‌کند که مرکز جهان است و به طرز جالبی این وهم درست است. فقط یادت باشد هزاران هزار انسان دیگر نیز وجود دارند و از قضا قوه‌ی وهم‌شان نیز قوی‌ست...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

...وتسأل: ما معنى كلمة وطن؟
سيقولون: هو البيت و شجرة التوت،
وقن الدجاج،
و قفير النحل،
رائحة الخبز
و السماء الأولى.
وتسأل:
هل تتسع كلمة واحدة من ثلاثة أحرف لكل هذه المحتويات،
وتضيق بنا ؟!

--------------------ترجمه:

.. و می‌پرسی: چیست معنای وطن؟
خواهند گفت:
او، خانه است وُ درخت توت،
آشیانه‌ی ماکیان
کندوی زنبوران،
بوی خوش نان
و‌ نخستین آسمان

دوباره میپرسی:
چیست که واژه‌ای کوچک با سه حرف
گنجای این‌همه چیز را دارد
الا ما را؟!...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#رازستان

از نوجوانی دریافته بودم توان تغییر هیچ چیز را در جهان بیرون ندارم گویا کسی در گوش من رازی را نجوا کرده بود ؛

هموار کرد خواهی گیتی را؟!
گیتی‌ست کی پذیرد همواری ..

تو هرگز نخواهی توانست انسانی را تغییر دهی. خویش را شاید، اما دیگری را هرگز..
و چنین بود که هرکاری کردم و گامی که برداشتم و مسیری که رفتم و.. فقط برای تغییر خود بود.
روشن است که دراین تلاش سخت و دیوانه وار داشتم دیگران را به تغییر خویش دعوت می کردم. اما میدانستم تا دیگری با تمام وجود تغییر را نخواهد هرگز تغییری پدید نمی آید..
حالا در میانسالی بیشتر به آن نجوا ایمان آورده ام.. دیگر آن نجوا برایم نجوا نیست رازی است که آزموده شده و تجربه ی زیسته ی من است.
اگر چیزی تغییر کند آن چیز تویی و راهش نیز تویی...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#درنگ_عربی

-حیدر حیدر* (نویسنده‌ی سوری)


لو تجسد الله
فی کیان
            إمراة
لعبدته!
--------------برگردان: محسن یارمحمدی

می‌پرستیدمش
اگر که خداوند
تبلور می‌یافت
در پیکر زنی ...

*حیدر حیدر نویسنده‌ی سوری است که به سال ۱۹۳۶ متولد شد و ماه مه ۲۰۲۳ درگذشت... او، نوشته‌ها و نظراتش به شدت از سوی مفتیان الازهر مورد تاخت و تاز بود معروف ترین اثرش «ولیمه لاعشاب البحر» (سوری برای خاشاک دریا) است.

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

مایه‌ی عبرت دیگران شدن، یعنی چنان زیسته‌ای که دیگران با پرهیز از سبک زیستن تو پیروز و سربلند خواهندشد.
«مایه‌ی عبرت دیگران شدن» یک فرد، بسیار دردناک است زیرا نشان شکست اوست. حال ببین آن‌گاه که ملتی مایه‌ی عبرت دیگران شود چه‌ دوزخی بوده است...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#حیرتستان

اگر سخنان و آمار استان‌دار مازندران مانند اکثر حرفهای‌ خود و #هم‌پاله‌گی‌هایش دروغ نباشد، باید ترسید. همه جور باید ترسید.
پرسش بزرگ این است؛
- چرا؟ چه‌گونه؟ با چه شرایطی؟ با چه امکاناتی؟ با چه آورده‌های مثبت و منفی و... ۲۱میلیون وارد مازندران شده‌اند حدود ۶میلیون وارد گیلان حدود
۶میلیون وارد خراسان رضوی؟ گیرم یک سوم این عدد هم مسافر گذری باشد( از گیلان به مازندران یا از مازندران به مشهد و...) ۲۲میلیون نفر در خطه‌ی شمال چه‌میکنند؟ این فرصت عظیم منجر به چه تهدیدات اجتماعی و زیست‌محیطی و.. شده؟
صاحب این مقال در ۱۶شهریور ساعت ۳صبح به شش پمپ بنزین مراجعه کرد فقط یک‌شان می‌گفت سوخت دارد آن‌هم در صفی کیلومتری..چرا جنگلها مملو از باقی مانده‌های وجود برخی مسافران شده؟ چرا سیستم فاجعه‌بار آموزشی از خانه و مدرسه و ثداثیما و دانشگاه و سازمان کوفت و سازمان مرگ و.. هروجی‌شان عملن آلوده‌گی و کثافت است؟
چرا نظام حمل و نقل و ارسال سوخت و بهداشت و...( ویروسی گوارشی بین مردم در چرخش است) در تمام این اتفاقات که از قضا کاملن قابل پیش‌بینی و مشخص‌اند فروپاشیده است؟
و... بماند تا شرح مفصلش..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی

#سنان_آنتوان

(از کتاب « شب تمامی شهرها یکیست» )
«ليل واحدٌ فی کل المدن»

الريح أمٌّ عمياء
تتعثر بالجثث
لا أكفان سوى الغيوم
لكن الكلاب أسرع

القمر
مقبرةٌ للضوء
والنجوم نسوةٌ
يبكين

ليست هذه أول مرة
تغسل الأساطير وجهها
بدمائنا
ها هي
تحدق في مرآة الأفق
مرتدية عظامنا

القبر مرآة
ينظر الطفل فيها
ويحلم:
متى أكبُر
لأصير مثل أبي
أكثر موتاً؟

أضع أذني
على بطن هذه اللحظة:
أسمع الآتي يئن
أضعها على لحظة أخرى:
نفس الشيء!
...........................ترجمه؛ محسن یارمحمدی


باد، مادری نابیناست
که سکندری می‌خورد میان جنازه‌ها
ابرها، کفن‌هایی بیش نیستند
و سگ‌ها سریعترند


ماه
گورستان روشنایی‌هاست
و ستاره‌گان
زنانی گریان

این نخستین بار نیست
که در خون‌ِمان
اساطیر رخ می‌شویند
در آیینه‌ی افق
زل می‌زنند
و استخوان هامان را بر تن می‌پوشند

گور، آینه ای ست که کودک
می‌نگرد در آن
و خواب می‌بیند:
کی
همچون پدر
بزرگ خواهم شد؟
- تا یک مرگ بیش‌تر شود؟-

گوش می‌خوابانم
بر سینه‌ی این لحظه:
می‌آید و می‌نالد
بر لحظه‌ای دگر نیز:
همان است که بود...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#نوسروده

...درخت‌ها پیغمبران زمین بودند
در میان یکصدو بیست و چهار هزار درخت
سپیددار بود که در باد، باران شد
زیر درخت سپیددار
مرد بر خاک خسته‌ی خویش
دراز کشید
آن‌چنان مهیب
غرق ِ لذت بودن شد
که رنگ از رخ بودای رنج پرید
چرا که افسوس،
زن شد زنی غم‌ناک غم‌ناک
و نیلوفری
در برکه‌ی راکدش شکفت
سیذارتا زیر لب گفت:
« ای کاش من نیز به جای درخت کهنه‌ی انجیر هند
زیر سپیددار تازه‌ای ایران
به بودهی زنده گی خویش
می‌رسیدم»

باد
ایستاد
و من از خلسه ی معراج خویش
پریدم ...

#محسن_یارمحمدی
شهریور ۱۴۰۳ جنگل‌های هیرکانی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادستان
#در_اگر_نتوان_نشست..

به احتمال زیاد نمی‌دانید قانون اجباری آموزش به کودکان بالای هفت سال در سال ۱۲۸۸ تصویب شده است. این یعنی ۱۱۴ سال است که تلاش شده همه‌ی ایرانیان دست کم مهارت خواندن و نوشتن داشته باشند چیزی که هرگز محقق نشده است و آمار می‌گوید قریب به ۹میلیون انسان ایرانی تا همین سال ۱۴۰۲ توانایی خواندن و نوشتن ندارند.(چیزی اندازه ی جمعیت سوئد ، یا مجارستان یا بلژیک مثلن)
کاری به ناتوانان عرصه‌ی خواندن و نوشتن ندارم .
سخنم اتقاقن درباره‌ی دارنده‌گان این مهارت به ویژه فارغ‌التحصیلان دیپلم به بالای این مملکت است..
اکنون حدود ۱۴ میلیون دانش آموز و ۴میلیون دانشجو مشغول تحصیل اند. هر ساله بیش از یک میلیون نفر دیپلم می‌گیرند و این یعنی طی سی سال اخیر کشور ما ۳۰ میلیون بالای دیپلم تولید کرده است.. حال از اکثریت مردم تحول خواه و پیشرفت طلب و مدعی و طلب‌کار باید پرسید: چرا شمارگان کتاب‌های جدی حوزه‌های ضروری زنده‌گی سیصد چهارصد جلد است؟
اگر تعداد تمام باسوادان بالای دیپلم را سی میلیون نفر بگیریم ( عددی بسیار غیر واقعی زیرا باید بسی بیشتر از این رقم باشد) چرا هیچ کتابی تیراژ میلیونی ندارد؟
اگر هر ایرانی ماهی یک کتاب میخواند و سالی ۱۲ کتاب چیزی حدود چهارصدمیلیون کتاب خوانده می‌شد..
می‌دانید چهارصد میلیون کتاب مطالعه شده چه دگرکونی‌های ژرفی در کشور ما ایجاد می‌کرد؟...
درست این است حال که مردم ما به هر دلیل توان اجرای چنین طرحی را ندارند، توقع‌شان را از پیشرفت و توسعه... کمتر کنند و به همین وضع راضی باشند.
تا کسر قابل توجهی از مردم ما اهل مطالعه نشوند، هیچ خورشید راستینی طلوع نخواهدکرد و ما مقیمان شب خواهیم ماند..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گرامیداشت

بیست و یک شهریور ماه روز #سینماست این روز را به همه ی عاشقان سینما رفتن تبریک میگویم..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#درنگ_عربی
- عبدالعظیم_فنجان


أنتِ مني بمنزلة الحزن من الشِعر
بمنزلة الندى من الصباح
بمنزلة الرصيف من شاعر مهمِل
بمنزلة الحُب من المشي تحت المطر

---------------برگردان: محسن یارمحمدی

اندوه ِ شعر
شبنم ِ بامدادان
پیاده‌رو برای شاعر ولگرد
شوق ِ قدم‌زدن زیر باران،
این است رابطه‌ی تو با من ....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یاد_پدر

نسخه‌ای که ماییم در صفحه صفحه‌اش بندی، سطری، ترکیبی یا واژه‌ای عینن به‌جای مانده از پدرمان و پدرانمان وجود دارد.
جدای از آنچه ایشان از جسم و روح و روان‌شان در ما به جا نهاده‌اند کارها و گفتارها و حتا نه کارها و نه‌گفتارهاشان در چیزی که هستیم و می‌شویم بسیار پررنگ است‌.
پدر در من بیش‌تر در کارهایش در گزین‌گفته‌ها و مثل‌ها و حکایت‌ها و ... به یاد می‌آید و در نقل حکایت هم طریقی داشت که گاه یک روایت یا خاطره و... را به بزرگی نام‌ور نسبت می‌داد.
بعدها و دست کم در جست‌وجوهای من نشانی از آن سخن نزد فلان سناتور یا سرهنگ یا ورزش‌کار نامدار و.. نیافتم. یا نتوانسته‌اند آن داستان را به نام نام‌داری ضبط کنند یا پدر برای جلب توجه حکایتی را از قول بزرگی ذکر می‌کرد تا ما بیش‌تر متوجه اش باشیم.
یکیش را که نسبتی با زیست تاریخی ما ایرانیان دارد از قول مرحوم بازرگان ارجمند نقل می‌کرد که:
«ملانصرالدین خری داشت که یک چشمش کور بود، از آن سمت که خر بیچاره نابینا بود لگد و سیخ و میخ و... اش میزد و از سمتی که چشمی داشت ناز و نوازشش می‌کرد و علفش می‌داد و..»
حکایت آن موجود زبان‌بسته حکایت مردم ایران است. در طول تاریخ حاکمان سوارشده بر خر مراد، وقتی می‌خواهند حق‌ کوچکی را که از آن خود ملت است به ایشان بدهند با وقاحت آن در چشم ملت فرو‌میکنند و چون زمان ضربه زدن و کندن از ملت است از زاویه‌ای می‌آیند که ملت بیچاره نمی‌داند این کیست که دارد چنین بی‌رحمانه دخلش را در می‌آورد...
و حالا من فکر می‌کنم تا اکثریت قابل توجهی از ملت رها نشوند از اعوری و یک‌چشمی، تا اکثریتی از مردم دو چشم همه سو بین نداشته باشند تا بیشتر این مردم از نگاهی یکسویه رها نشوند و جامع به امور ننگرند کمدی تراژدی زنده‌گی‌شان حکایت همان خری است که ملا داشت و پدر از قول مرحوم بازرگان بارها و بارها آن حکایت کوتاه را برای من تعریف کرده بود...

#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کتابستان


این‌که برای مردم اهل مطالعه‌ی یک سرزمین برخی آثار پایان نمی‌یابند و مدام باید خوانده شوند دردناک است از آن رو که آن ملت خود را و وضع و موقع خود را در آیینه‌ی چنین کتاب‌هایی مکرر می‌بینند.
«دانه‌ی زیر برف» را #اینیاتسیو_سیلونه در روزگار تبعیدش نوشت.موسیلینی فاشیست در ایتالیا مردم را ابزار تحقق اوهامش کرده بود و سیلونه در سوئیس و به سال ۱۹۴۱ پس از #فونتامارا و #نان_وشراب این اثر را به آلمانی منتشر کرد.
بیست سال بعد بود که دانه‌ی زیر برف به ایتالیایی در سرزمین سنا و دیکتاتور و... چاپ شد.
و حالا دهه‌هاست آثار سیلونه در ایران خوانده می‌شود و...
لازم نیست بگویم من سیلونه و کارهایش را بسیار بسیار دوست می‌دارم. مکتب دیکتاتورها، روباه و گل‌های کاملیا، خروج اضطراری ، یک مشت تمشک و...
بخوانید بخوانید بخوانید همین

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دردستان

اسطوره و تاریخ ما از منظری #تاریخ_خون است انسانی بی‌مطالعه یا مغرض این نکته‌ی بسیار بزرگ را در فرهنگ ایران نخواهددید
انسان ایرانی درقامت اسطوره‌ی مهر از آن جهت در دل یک غار یا سنگ پابه‌جهان می‌گذارد که می‌خواهد سیاهی و سترونی غار و سنگ را در هم بشکند و با مشعلی از مهر جهان سرد و تاریک را گرما و نور ببخشد
اساسن مهر زنده‌گی تازشی‌ست بر شب نیستی و مرگ. حضور مهر چنان‌که گفته‌شد ظهور زنده‌گی‌ست
بی‌سبب نیست که تاریخ ما ایرانیان با شب آغاز میشود
غروب خورشید درواقع آغاز روز پیش روست و طلوع یورشی است بر ادامه‌ی شب.از این روست که هرشب را به نام روز بعد نام گذارده‌ایم
به هر روی اسطوره و تاریخی که بنیادش بر اساس تازش بر سیاهی‌‌ست تاریخ برده‌گی نیست.
البته که روزبانان شب هشیارتر از نورخواهانند و هر لحظه درپی شکستن مهرپرستان اما در همین نبرد نیز به‌خون نشستن نورجویان شکست افراسیاب ظلم است
افراسیابی که هزاران پهلوان و شه‌زاده و انسان ایرانی را کشته ولی آن‌گاه بزرگترین گام را در شکست خویش برمی‌دارد که سیاوش را سرمی‌بُرد
اسطوره می‌گوید وقتی اهریمن جوانی سرشار از شور زنده‌گی را می‌کشد آغاز پایان خویش را رقم زده است.
#نقدستان(۱)

در این بخش برخی از دریافت‌های خویش را درباره‌ی کتب دینی کهن با شما به اشتراک میگذارم.گه‌گاه نیز به سنجشی تطبیقی دست خواهم زد
پای‌گذاردن به وادی کتابهایی مانند وداها یا اوپانیشادها،اوستا،تنخ،اناجیل و قرآن و.. کاری‌ست بسیار بسیار دشوار‌ کاری کارستان که از پاهای هرکس برنمی‌آید
درباره‌ی دلایل این ادعا نیز سخن خواهم گفت که چرا به صرف خواندن چند کتاب طی چندسال هرگز نمی‌توان نظری صائب درباره‌ی چنین کتابهایی ارائه داد
در آغاز هر کتاب به طور اجمال معرفی میشود بعد بخشی از آموخته‌‌ها و اندوخته‌های خود را به اشتراک خواهم گذارد
نخست از «تنخ» می‌گویم که سرواژه‌ی تورات(احکام) نوییم(نبی‌ها) و ختوویم(مکتوبات)است
درهمین جا پیوند زبان عبری و عربی را میبینید.
اصطلاح «تنخ» در سنت ربانی یهود وجود دارد اما ایشان به کتاب خود بیشتر «میقرا»(آن‌چه خوانده می‌شود)می‌گفتند
حکایت گردآوری و چه‌گونه‌گی کردآوری این کتاب و دیگر کتابهای یهود درطی قرون بسیار مفصل است برای پرهیز از اطناب گه‌گاه به خلاصه‌ای بسنده خواهد شد. زیرا هدف بیشتر دادن تصویری‌ست از کتابها و گه‌گاه بیان نکات مهیبی که برای انسان خان‌مان‌سوزاست
@niyazeastanbarani
2025/02/17 15:51:54
Back to Top
HTML Embed Code: