Telegram Web
Forwarded from نیازستان
#یادستان

#نوسروده

ای حضرت صدا
آرام جان ما،
ما سالیان سال
در پرنیان روشن آوازهای تو
تا آسمان عشق
پرواز کرده ایم
در یک شب سکوت کویری
در کوچه های دوری و دیری
در شوق در خیال
فریاد شور همایون مهر را
در مرز آفتاب،
آغاز کرده ایم
در کنج تیره روزی مردم
به پیام نسیم تو
بر خوشه خوشه ی گندم
در باز کرده ایم

آری، ما با نوای مرغ سحر
بر تمام جهان ناز کرده ایم

پیغام اهل دل را در سرود مهر
از گلوی بهاران شنیده ایم
همراه تو
طعم شرنگ دستان تلخ شیاطین زهد را
هر شب چشیده ایم
در حمله ی مغول
رندان مست نشابور عشق را
بر دار دیده ایم
مضراب درد را
در تندر کرشمه و پرهیب شهنواز
مانند نبض بیقرار قناری تپیده ایم
همرنگ اضطراب پلک دقایق
در جستجوی راز دل خویش
از روی روزگار به هر دم پریده ایم
تاانتهای یاس، تنها دویده ایم
خسته، شکسته و غمگین
خلوت گزیده ایم و زپا اوفتاده ایم
اما و هیچگاه
دل را به یاس سرد زمستان نداده ایم
زیرا توخوانده ای:
ما، آن شقایقیم که با داغ زاده ایم...

یکم مهر ۱۳۹۸
#محسن_بارانی

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
حافظ.aac
2.1 MB
#ماتمستان

این سرزمین قرن‌ها قرن است که معلق زمین و آسمان است.
بسیاری از آسمان می‌گویند، حال آن‌که تمام وجودشان همچون کرمهای خاکی وابسته‌ی زمین است و گاه کسانی به ظاهر اهل زمین‌اند اما کار آسمان می‌کنند و.... این یعنی دوگانه‌گی ازلی ایران..
با این‌حال ویرانی و تباهی ما ناشی از گروه نخست است زهدپیشه‌گان دروغ بنیانی که #حافظ سراسر عمر خویش را در معرفی و رسوایی اینان گذرانده است.
ریاپیشه‌گان خودبین. عیب جویان ِ خودخداانگار، خورنده‌گان مال اوقاف و پاردم‌درازان دنبه‌دار، نورسیدگان پیش‌تر خرک‌دار و ابلیسان مهرآگاهی ستیز و منکران واقعی حساب کتاب رستاخیز ...
باری #حافظ ِ هردو کرانه‌ی انسان ، پا در زمین نهنده‌ی سر در آسمان به شیوه‌های گوناگون با این فرزندان شیطان درافتاده است.
این غزل معروف را با ساخته‌ای از #اردشیرکامکار در #رازنگاه همراه کردم تا به مناسبت بیستم مهر تقدیمتان کنم.

پ.ن: ضبط با تلفن همراه

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#دیوارنوشت‌ها

ما،
خنده‌ها‌ی‌مان را
آن‌جا که حادثه رخ داد
جا گذاشتیم
حضرت گزمه....


@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#کتابستان

مهر ماه سال ۱۴۰۲ مانند همه‌ی سالها و ماه‌های چندین سال و چندین دهه‌ی گذشته رنگ خون و درد و غم و اندوه و ماتم و البته حیرت داشت. داریوش مهرجویی و همسرش سلاخی شدند و...
تا سال نود مانی حقیقی گفت‌وگوهایی داشته درباره ی آثار داریوش مهرجویی بزرگ از الماس۳۳ تا سنتوری مجموع این نشست‌ها در «کارنامه‌ی چهل ساله» منعکس شده. نشر گیلگمش وابسته به نشرچشمه این اثر را چاپ کرده و خواندنش طبعن برای اهل هنر و اندیشه و فرهنگ و تاریخ ضروری است...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Zakhme Zaboon ~ Takmusics.IR
Mohsen Chavoshi ~ Takmusics.IR
#حزن_ستان

#داریوش_مهرجویی بزرگ است بزرگ ...
وقتی #بهرام_رادان #سیمرغ_شکستنی جشنواره ی حکومتی را بر زمین گذاشت در چند ثانیه بزرگ شد بزرگ و...
#محسن_چاووشی هم عجیب است و غریب و مه آلود و مه برای من بزرگ است ..
حتما #علی_سنتوری را ببینید یکی دیگر از هزاران هزار #قربانی این سالهای پر از درد و مصیبت و ماتم...
سال‌هایی که برای اقلیتی دوزخ‌منش بهشت است و برای اکثریتی تشنه‌ی یک زنده‌گی ساده و آرام دوزخ ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#یادداشتهای_پریشانی
#ناخوش_احوالی_همه_گیر_ایرانیان

در کشوری دیگر زاده نشده ام، در سرزمینی دگر نزیسته ام و نبالیده ام. من زاده و پرورده ی همین خاکم...
با همه‌ی عظمتها و بزرگیهای مردمان و تاریخش و در کنار همه‌ی کاستی‌ها و حقارتهاشان ..
اما می‌دانم انسان، این موجود همیشه غریب، علیرغم تفاوتهایش در طول زمان و مکان، مشابهت‌هایی عجیب دارد و این را بسیار شنیده‌ام از رفتگان و ماندگان در فرنگ و ینگه دنیا که بسیار گاه، چیزهایی می‌بینند در آن ولایات و ایالات، که می‌بردشان به پایین‌ترین ادوار تاریخی/جغرافیایی و فرهنگی همین کشور ما،ایران.
پس ممکن است این سخنان شرح حال بسیاری از مردم جهان نیز باشد.
از کودکی همانند بسیاری از هم‌نسلانم #ایران جان جانانم شد و #ای_ایران‌.. سرودی که قبل از «شد جمهوری اسلامی به پا»... حفظش کرده بودم.
از دین و مذهب و شعائر و ظواهرش هم لازم نیست که بگویم چرا که میدانم ما ایرانیان همیشه قائل به #مینویی_معنوی بوده ایم و خود را از نخستین پگاه هم_پیمان ِ #مهر پنداشته‌ایم ...
#مهرپرستی از همان آغاز ِ اسطوره از همان «تاریخ روح» شروع ِ توحید بوده است و بعدها پس از چندهزار سال تاریخ ِ تن، ما ایرانیان آن را در #علی یافته ایم...
بدین قرار از نظر من در تاریخ ِ روحی ما ایرانیان، حضور اسلام انفکاک نبوده است تداوم بوده. و در عرصه‌ی حضور تدوامی طبیعی، قانون مند و دارای اسباب و علل. چنانکه اکنون‌مان محصول تمام تاثیرات و تاثراتی است که در بستر زمان پدید آمده.
نمی دانم کجای تاریخ حال این ملت خوب بوده است!؟ دست کم یکی دو دهه یا چند سالی؟
اما تا آنجا که می خوانم و می‌دانم دست کم حال #اهل_فضل_و_دانش هیچوقت خوب نبوده مگر لحظاتی #کلمح_البصر ..
مردم هم بنا به #موقعیتشان و بهره مندی از دانش و فضل بیش و کم خوش‌حال یا ناخوش احوال بوده اند..
اما این در چند دهه ی اخیر، دیگر ناخوش احوالی به سراغ تک تک افراد این سرزمین آمده است . کانه مفصل مشترک اکثریت مردم ایران ، و منطقه نیز ، این حال خراب و دردهای پیاپی است یک همه‌گیری در عرصه ی روح و روان یک افسرده‌گی دسته جمعی مثل روایتی که گاه از نهنگ‌ها به دست می‌هند.
و من دقیقا برای شرح حال امروزیمان واژه‌ی #فروپاشی را به کار میبرم .
این مردم در زیر هزاران هزار بار درد و جهل و ندانم کاری و فرصت طلبی و... دیگر خرد شده اند و این را در گفتار و کردار اکثریت به وضوح میتوان دید..
در ذهن اسطوره ای‌ام یاد روزگاری می افتم که تمامی دیوان بند گسسته بودند و ایران را پرکرده بودند و جایی در سرزمین فرشتگان برای آنهمه فریشته باقی نگذارده بودند تا صدای بالشان حتی به گوش کر #هرودت هم برسد.
خشم و آز و دروج و رشک و اپوش و جهی و خنئه ای و... همه و همه در تاخت و تازند و تیر یا تشتر و مهر و سروش و رشن و وهومنه و اردیسور آناهیتا و سپنتار_إرمئیتی و امرتات و هورتات و... و تمامی ایزدان و ایزد بانوان ( یادتان باشد ایزد معناش خدا نیست ایزد یعنی چیزی و کسی که قابل ستایش است و برایش سرود میخوانند) به کنج درد بیمار بی تیمارند . و «خونیرث‌بامی» از شش جهت در تنگنایی غیرقابل تحمل افتاده است.
حرفم خواندن آیه‌ی نحوست نومیدی نیست و ویرانی. اتفاقا ما ایرانیان باور داریم سیاهی به حد اعلی برسد ، سپیدی رخ خواهد نمود و چشمه ی جوشان آب زندگی در سیاه ترین تاریکی ها در انتظار است.
از حضرت رسالت هم شنیده ایم که چون بیمار می‌شد خطاب به بیماری میگفت: «نیرومند شو شدت بگیر که چون شدید شوی به فرج رسی.»
اتفاقا حرفم این است کمتر پیش آمده ملتی این‌چنین در #ویرانی به اشتراکی حداکثریتی رسیده باشند. آلمان پس از جنگ دوم فراگیر چنین بوده... حال در ادامه ی سیر تاریخی خویش رسیده ایم به ویران ترین احوال..
اگر این حال بد مورد تایید بسیاران باشد و دردش استخوان اکثریت را به‌درد آورد قطعا همه کاری خواهیم کرد کاری واحد و آن گریز از تاریکی است.
یادتان باشد انسانها در همه جای جهان خمیرمایه ای یکسان دارند که گاه در برابر یک واقعه ی واحد ، کاری واحد میکنند. ما ایرانیان که جای خود داریم. قرنهاست زیر همین سقف کبود برای فرزندانمان آغاز را چنین زمزمه کرده ایم: یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیشکی نبود...
#محسن_یارمحمدی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️یادداشت_روز
#سایه_شکاران


..مرغ بر بالا و زیر آن سایه‌اش
می‌دود بر خاک پران مرغ‌وش

ابلهی صیاد آن سایه شود
می‌دود چندانکه بی‌مایه شود

بی‌خبر کان عکس آن مرغ هواست
بی‌خبر که اصل آن سایه کجاست

تیر اندازد به سوی سایه او
ترکشش خالی شود از جست و جو

ترکش عمرش تهی شد عمر رفت
از دویدن در شکار سایه تفت...

ابیات بالا البته از مثنوی شریف است و آن کتاب سترگ در #بافت ویژه‌ی خود پدید آمده و در منظومه‌ی خویش آشکار می‌شود اما می‌توان برخی سخنان و جملات و تمثیلات کلی‌طور آن را در بافتی دیگر به کار برد و البته به یادداشت منظور مولانا این قرینه‌سازی ای که می‌کنم نیست.
از وقتی که به یاد دارم دیده و شنیده‌ام آن‌چه جمهوری اسلامی می‌نامند همیشه ادعای برپایی عدالت و طهارت و رساندن به مراتب انسانیت و ... داشته. جنابش می‌گوید اساسن علیه چیزی به نام ظلم و فساد قیام کرده و دنبال کرامت انسان بوده تا «کرمنا بنی آدم» را محقق کند. و بازی شگفت روزگار گویا باز تکرار شده و آن این‌که هرکس به تعنت بسیار طعنه میزند به کسی که مثلن «مستبدی فاسد هستی یا ستم‌گاری کائد» خودش اندک اندک به همان بلای مهیب مبتلا می‌شود تا درس عبرتی شود برای تاریخ و ....
از آن صبحی که روزنامه‌ی #سلام خبر دزدی ۱۲۳میلیارد (حدود ۳۰۰میلیون دلار) تومانی را ترکاند و همه‌مان را گیج و مجروح کرد، حدود سی سالی میگذرد.
پیش‌تر هم خبر از فساد و دزدی و رانت و... می‌آمد و البته دست‌گیری و به‌سزای اعمال ننگین رساندن و.. اما آن روز همه‌ی ایران بد تکان خورد خیلی بد. الباقی ماجرا هم که ...
از آن روز تا به حال ده‌ها فساد تباه‌کننده و ویران‌گر آشکار شده آن‌چنان که آن فساد ۱۲۳ میلیاردی در برابر کوه‌شان کاهی است و ده‌‌ها نفر به سزای اعمال ننگین‌شان رسیده‌اند اما ذره‌ای از گسترش و عمق فساد کاهش نیافته و روز به روز هرچه از انواع فساد است گسترش فراتر می‌یابد و عمقی بیش‌تر.
امروز ۲۴ مهر ۱۴۰۳ ق.ق از پرونده‌ی چای دبش حرف زده است.در حالی‌که دائره المعارف بزرگ اسلامی طی ۴۰ سال کار ۲۳ جلد دارد این پرونده ۳۵۰ جلد دارد و هفتاد هزار صفحه ، فعلن ۶۳ نفر بازداشتی و...
آیا کسی هست بگوید: گیرم اینان را مثل فاضل خداداد یا سلطان بدبخت سکه یا سلطان قیر ، یا سلطان نهاده‌های دامی، یا سلطان دکل ، یا سلطان ...اعدام کردید، چرا ذره‌ای از فساد کاسته نشده و سرکنگبین‌تان صفرا می‌افزاید؟
شکی نیست آنان‌که به خیال خودشان مشغول مبارزه با فساد هستند یا از هیچ‌چیز مطلع نیستند یا همه چیز را خوب می‌دانند.
داستان فقط در همان حکایت مولانا نهفته است. به جای رفتن به دنبال اصل ماجرا سالهاست مشغول شکار سایه‌ایم و محصولش چیزی جز تلف شدن تنها سرمایه‌ی ما نیست ما طی این سال‌ها عمر از کف دادیم . عمری که هدیه‌ی خدا بود برای تعالی تن و جان مان در کوره‌ی آدم‌سوزی فسادهای پی‌درپی سوخت تا سونا و جکوزی عیش و عشرت دیگران گرم و پر رونق باشد...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️حیرتکده

♦️ مدیرعامل شرکت پخش:

🔹 مصرف بنزین کشور نسبت به سال گذشته ۳۸ درصد افزایش یافته..

🔹 ۷۰ درصد بنزین در نوار جنوبی کشور تامین می‌شود، اما ۷۵ درصد مصرف در نیمه شمالی کشور اتفاق می‌افتد..
از همین جملات می‌توان کارندانی، جهل ، بی‌خبری و... بسیاری از مسندنشینان را فهمید. چقدر یک انسان باید بی‌خبر باشد و غافل که اینگونه حرف بزند؟
۱- ماشین یا ارابه یا ... کشور هم موتورش خراب است هم پنچر است ( اگر نگوییم چرخ ندارد) معلوم است برای حرکت دادن چنین وسیله‌ای دهها برابر انرژی باید مصرف کرد تا تکانکی بخورد...
۲- این‌که بنزین در نیمه‌ی جنوبی تولید می‌‌شود چه معنایی دارد؟! مثلن در یک سوم مرکزی ( خراسان و یزد و اصفهان و لرستان )یا شمالی باید سفره‌ی نفتی و گازی باشد یا سفره‌ی نفتی بزنیم که بنزین تولید کنند؟
۳- تقریبن همه‌ی زعفران ایران و خیلی از نقاط جهان در شمال شرقی ایران تولید می‌شود چه معنا دارد آذربایجان و کردستان و کرمانشاه و خوزستان و... زعفران مصرف کنند؟
۴- یعنی طرف نمی‌فهمد سه چهارم جمعیت کشور در نیمه‌ی شمالی ایران است؟!
۵- وقتی یاوه گویی هزینه نداشته باشد( به ویژه برای اهل حرم قدرت) نتیجه‌اش این می‌شود..
شگفتا این قوم نه تاریخ می‌داند نه جغرافیا ، نه اقتصاد و نه فرهنگ و... حتا #عدد ...تامل و تفکر و فلسفیدن و تدبر جای خویش ....

##راستی فکر میکنم در کنار ده‌ها رانت ویژه حقوق ماهیانه‌ی ایشان و همانندهاشان دهها میلیون تومان است مثلن هرکدام اندازه‌ی ده بیست کارگر زحمت کش از جیب مردم ملت پول برمی‌دارند....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#نزار_قبانی

لن تجعلوا من شعبنا
شعبَ هنودٍ حُمر..
فنحنُ باقونَ هنا..

في هذه الأرضِ التي تلبسُ في معصمها
إسوارةً من زهر
فهذهِ بلادُنا..
فيها وُجدنا منذُ فجرِ العُمر

فيها لعبنا، وعشقنا، وكتبنا الشعر
مشرِّشونَ نحنُ في خُلجانها
مثلَ حشيشِ البحر..
مشرِّشونَ نحنُ في تاريخها
في خُبزها المرقوقِ، في زيتونِها
في قمحِها المُصفرّْ
مشرِّشونَ نحنُ في وجدانِها
باقونَ في آذارها
باقونَ في نيسانِها
باقونَ كالحفرِ على صُلبانِها
باقونَ في نبيّها الكريمِ، في قُرآنها..
وفي الوصايا العشر..

----------------------ترجمه؛ محسن یارمحمدی

هرگز نخواهید توانست
از ملت ما
سرخ‌پوستان امریکا
بسازید
چراکه ما
ماندگارانیم
در همین‌جا...

در همین زمین
که دستبندی از شکوفه به مچ دارد ...
این، سرزمین ماست
که در سپیده دم عمر
پدیدار شده‌ایم در آن

در این خاک به بازی پرداخته‌ایم.
نرد عشق باخته‌ایم.
و شعر
نوشته‌ایم.

ریشه داریم در تالابهایش
همچون گیاهان دریایش
ریشه داریم در تاریخش
در نان لواشش
در زیتونش،
و خوشه های طلایی گندمش
ریشه داریم در جان نهانش -وجدانش-

زمستانش را تاب آورده‌ایم
و بهارانش را زیسته‌ایم
و حک شده‌ایم بر چلیپایش
ماندگاریم در پیامبر مهربانش،
قرآنش
و ده فرمانش...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴🔴غزلستان

- شعر و هنر نهایتن برآمده از زمین و زمانه‌ای است و زمین و زمانه نمی‌تواند خالی از غصه‌ها و دردهای فردی و جمعی باشد. و وقتی درد هست انسان هنرمند حتمن از آن می‌نالد و بر عاملش می‌شورد.
این غزل حضرت مولانا خالی از اعتراضات اجتماعی نیست....

یار مرا عارض و عذار نه این بود
باغ مرا نخل و برگ و بار نه این بود

عهدشکن گشته‌اند خاصه و عامه
قاعده‌ی اهل این دیار نه این بود

روح دراین غار غوره‌وار تُرش چیست
پرورش و عهد یار غار نه این بود

سیل غم بی‌شمار بار و خرم برد
طمع من از یار بردبار نه این بود

از جهت من چه دیگ می‌پزد آن یار
راتبه‌ی میر ِ پخته‌کار نه این بود

دام نهان کرد و دانه ریخت به پیشم
کینه نهان داشت و آشکار نه این بود

ناصح من کژ نهاد و بُرد ز راهم
شرط امینی و مستشار نه این بود

در چمن عیش خار از چه شکفته‌ست
مَنبت آن شهره نوبهار نه این بود

شحنه شد آن دزد من ببست دو دستم
سایسی و عدل شهریار نه این بود

مهل ندادی که عذر خویش بگویم
خوی چو تو کوه باوقار نه این بود

می‌رسدم بوی خون ز گفت درشتش
رایحه‌ی ناف مشکبار نه این بود

نوش تو را ذوق و طعم و لطف نه این بود
وآن شتر مست خوش عیار نه این بود

پیش شه افغان کنم ز خدعه‌ی قَلاب
زر من آن نقد خوش‌عیار نه این بود

شاه چو دریا خزینه‌اش همه گوهر
لیک شهم را خزینه‌دار نه این بود

بس که گله‌ست این نثار و جمله شکایت
شاه شکور مرا نثار نه این بود...

#حضرت_مولانا

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پریشان_سروده‌ها

- بر تمام بادهای زمان
نامی گذاشتم
و رودخانه‌های زمین را نیز
که جاری بودند مثل بادها در رگهای سرد آسمان

درخت و پرنده و سنگ
هر کدام نامی گرفت از من
تا صدایشان کنم
حتا بزرگترین خلأ خالی گیتی را هزار نام نهادم
و هزار و یکمین نام را به تو دادم
تا میان من و او گفت‌وگویی جاودانه
شکل بگیرد

حالا از خدا تا خدا
با همه‌ی نام‌ها حرف می‌زنم.

تو
در این میانه نیستی
و سکوت آسمان را می‌بلعد...


- جهان معنای خود را
از دست داده است
و استخوان بنی‌آدم
- دست یا که پا یا جمجمه
چه فرقی دارد ؟! -
از قندهار و تهران
تا غزه و لبنان
با ضربات فلزی سرد یا که داغ
- چه فرقی می‌کند؟!
هی خرد می‌شوند

در نبرد بزرگ
قرن‌هاست
فقط انسان و فرزندانش مرده
وخدای همیشه غایب
در تمام عرصه‌های حضور
به سختی
شکست خورده‌...

#محسن_یارمحمدی ۲آبان ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Lalaei
Mohammad Noori
⭕️⭕️نوای_جاودان

اگر ما محمد نوری و کارهایش را نشناسیم متضرر و مغبون شده‌ایم. به این شاه‌کار شگفت استاد فقید گوش بسپارید تا در عصر انحطاط همه چیز ، اعجاز هنر اصیل را به یاد آورید.

سر خونه دلم لونه غمم یاد او نشسته
یاد تِسمه و تفنگ قِطار فشنگ مادیون خسته
سر سنگ چشمه ها توی دره ها جاده های باریک
در اون شب های بارون چیک چیک نُودون کوچه های تاریک
لا لای لای آخ لا لای لای
بخواب نقل و نمکدون بخواب غنچه زمستون
لا لای لای گل انار مونده یادگار
از بابای پیرت
که یک شو به کوه و دشت رفت و برنگشت
منو کرد اسیرت
براش مهتاب ایوون کبک کوهستون
گریه کردن از غم
رو طاق چکمه و شمشیر زین اسب پیر، وای
مونده غرق ماتم
لالای لای لالای لای
بخواب شاخه نیلوفر بخواب ناز دل مادر
براش دستمال سفید از سرِ دَستا پرگرفت و رقصید
آبِ زیر پل نالید شب پره نخوابید سرنَزَد خورشید
لالای لای آخ لالای لای
بابات گرم شیکاره برات سوغاتی میاره..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#درنگستان
نامها را به یاد آر..
هیچ نسیمی
نیامده تا بماند
حتا لطیف ترین ها
تنها درخت می ماند
و نه حتا پرنده ای
که بر درخت آشیانه میسازد
یا برای جفت‌یابی
ترانه میخواند

- اینها را می دانم من
چون یکی درختم..

و صبری که مرا درخت کرد
نه در آب ،
نه در هوا و نه در آتش
که ماندن و جوانه زدن
درتبار بردبار خاک است
و همین است که خاک
قبله‌گاه افلاک است...
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#شعر_همیشه
#فریدون_مشیری

نسیمی از دیار آشتی
 
باری اگر روزی کسی از من بپرسد
«چندی که در روی زمین بودی چه کردی؟»
من می گشایم پیش رویش دفترم را
گریان و خندان بر می افرازم سرم را
آنگاه می گویم که: بذری نو فشانده است
تا بشکفد تا بردهد بسیار مانده است

در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم
با این صدای خسته شاید خفته ای را
در چارسوی این جهان بیدار کردم

من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم

«پژمردن یک شاخه گل» را رنج بردم
«مرگ قناری در قفس» را غصه خوردم
وز غصه مردم شبی صدبار مردم.

شرمنده از خود نیستم گرچون مسیحا
آنجا که فریاد از جگر باید کشیدن؛
من، با صبوری بر جگر دندان فشردم!

اما اگر پیکار با نابخردان را
شمشیر باید می گرفتم
بر من نگیری، من به راه مهر رفتم.
در چشم من، شمشیر در مشت،
یعنی کسی را می توان کشت!

در راه باریکی که از آن می گذشتیم،
تاریکی بی دانشی بیداد می کرد!
ایمان به انسان، شب چراغ راه من بود!
شمشیر دست اهرمن بود!
تنها سلاح من در این میدان، سخن بود!

شعرم اگر در خاطری آتش نیفروخت
اما دلم چون چوب تر، از هر دو سر سوخت
برگی از این دفتر بخوان، شاید بگویی:
آیا که از این می تواند بیشتر سوخت!؟

شبهای بی پایان نخفتم
پیغام انسان را به انسان، باز گفتم

حرفم نسیمی از دیار آشتی بود
در خارزار دشمنی ها
شاید که توفانی گران بایست می بود
تا بَرکَنَد بنیان این اهریمنی ها.

پیران پیش از ما نصیحت وار گفتند:
- ... دیر است ... دیراست
تاریکی روح زمین را
نیروی صد چون ما، ندایی در کویرست!
«نوحی دیگر می باید و توفان دیگر»(مصرع از نیمتاج سلماسی است)
«دنیای دیگر ساخت باید
وزنو در آن انسان دیگر»!(از حافظ)

اما هنوز این مرد تنهای شکیبا
با کوله بار شوق خود ره می سپارد
تا از دل این تیرگی نوری برآرد،
در هر کناری شمع شعری می گذارد.

اعجاز انسان را هنوز امید دارد....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#لاطالائیل

در سرزمین غلامان، رویای ِ رها ماندن و از آزادی ترانه‌خواندن ، در دیار ناپرهیزگاران ِ دروغ‌پرور و ریاکاران سیاهی‌گستر ، ایستادن، ایستادن و نفسی به راستی و تقوا برآوردن بزرگترین مبارزه با پلیدی هاست.
در زندان حتا آرزوی آزادی در سر زندانی ، قیلوله های روزان و شبان زندان‌بان را آشفته می‌کند ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جهنم_وجوددارد

زهرا قنبری سال‌هاست در فوتبال زنان جایگاهی دارد. رکورد برترین گلزن لیگ مردان و زنان در دست اوست‌. او در لیگ قهرمانان آسیا یک گل نجات‌بخش می‌زند و به هیجانی طبیعی به شادی می‌پردازد. در این میان پارچه‌ای که بسته بر سر می‌افتد. بازی بعد او حضور ندارد چون محروم شده است.
حالا شما می‌گویید جهنم وجود ندارد؟
ما خودمان دوزخ را که نه دوزخان بسیاری را با همین چشم دنیایی دیده‌ایم. شما را نمی‌دانم ...

@niyazeztanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل

انسان ، کشت‌گاه خداست و شیطان.
و این‌ها اسم رمزی است برای نور و تاریکی، نیکی و بدی ، خیر و شر و...که تکثیرشان در زمین انسان ممکن می‌شود.
وقتی در سرزمینی دروغ و جهل و ریا و... حاکم است بدین معناست که مردم کشت‌گاه وجود خود را در اختیار شیطان گذارده‌اند. شیطان با تکثیر خویش در دیگران پایدار می‌شود دیگرانی که به هر دلیل او را آیینه‌ی خویش دیده اند و سرزمین وجود خود را به او تفویض کرده اند.
خدا بودن دشوار است و همین است که برای بسیاری از آدمیان دشوار است که خدا را آیینه‌ی خویش ببینند و در کشت‌زار خویش بذر روشنایی و خرد ‌و مهر بکارند...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پریشان_سروده‌ها


خوشا به‌ حال شما
پدران‌تان
،همه،
از قبیله‌ی عالمان دین بودند
ودلبرکی عیار
و شوخ و شیرین‌کار
جادوپیشه‌ای افسون‌کار
در اوج یک بهار
با معلم عشق نزد شما درآمد
و شما را شاعری آموخت
تا سعادتمندان هر دو جهان باشید.

پدران من اما
کارشان این بود
بر خاک درخت نشاندند
و از کاریز جویباری به زیرش کشاندند

دست سرنوشت
نام لکاته‌ای اثیری را نیز
در دفتر کاهی زنده‌گی‌ام ننوشت..

من نیز جهان را به هیاهو نیالودم
فقط
گه گاه
اباطیلی نوشتم
چرندیاتی سرودم
و فقط
یک انسان بودم...

#محسن_یارمحمدی ۱۲آبان۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️دو بیتی


دلی دارم به رنگ شرم‌ساری
پریشان‌ همچو نبض بی‌قراری

زمستان در زمستان است عمرم
نه تابستان نه پاییز و بهاری...

#محسن_یارمحمدی آبان ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#داغستان

با هزار امید
رفته‌بود
از قیود و بندهای اعتیاد
رها شود
از هزاران هزار درد
جدا شود...

نواده‌گان اهرمن
در جهالتی به رنگ سرخ خون و آتش و جنون
تمام شوق و شور را
امید سبز یک عبور را
به چند سکه‌ی حرام
فروختند
و باز
بچه‌های بی‌پناه کوی رنج را
سوختند
سوختند
سوختند...

#محسن_بارانی
آبان همیشه سرخ قرن پانزدهم

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
2024/11/24 04:21:06
Back to Top
HTML Embed Code: