Telegram Web
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#نزار_قبانی

لن تجعلوا من شعبنا
شعبَ هنودٍ حُمر..
فنحنُ باقونَ هنا..

في هذه الأرضِ التي تلبسُ في معصمها
إسوارةً من زهر
فهذهِ بلادُنا..
فيها وُجدنا منذُ فجرِ العُمر

فيها لعبنا، وعشقنا، وكتبنا الشعر
مشرِّشونَ نحنُ في خُلجانها
مثلَ حشيشِ البحر..
مشرِّشونَ نحنُ في تاريخها
في خُبزها المرقوقِ، في زيتونِها
في قمحِها المُصفرّْ
مشرِّشونَ نحنُ في وجدانِها
باقونَ في آذارها
باقونَ في نيسانِها
باقونَ كالحفرِ على صُلبانِها
باقونَ في نبيّها الكريمِ، في قُرآنها..
وفي الوصايا العشر..

----------------------ترجمه؛ محسن یارمحمدی

هرگز نخواهید توانست
از ملت ما
سرخ‌پوستان امریکا
بسازید
چراکه ما
ماندگارانیم
در همین‌جا...

در همین زمین
که دستبندی از شکوفه به مچ دارد ...
این، سرزمین ماست
که در سپیده دم عمر
پدیدار شده‌ایم در آن

در این خاک به بازی پرداخته‌ایم.
نرد عشق باخته‌ایم.
و شعر
نوشته‌ایم.

ریشه داریم در تالابهایش
همچون گیاهان دریایش
ریشه داریم در تاریخش
در نان لواشش
در زیتونش،
و خوشه های طلایی گندمش
ریشه داریم در جان نهانش -وجدانش-

زمستانش را تاب آورده‌ایم
و بهارانش را زیسته‌ایم
و حک شده‌ایم بر چلیپایش
ماندگاریم در پیامبر مهربانش،
قرآنش
و ده فرمانش...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴🔴غزلستان

- شعر و هنر نهایتن برآمده از زمین و زمانه‌ای است و زمین و زمانه نمی‌تواند خالی از غصه‌ها و دردهای فردی و جمعی باشد. و وقتی درد هست انسان هنرمند حتمن از آن می‌نالد و بر عاملش می‌شورد.
این غزل حضرت مولانا خالی از اعتراضات اجتماعی نیست....

یار مرا عارض و عذار نه این بود
باغ مرا نخل و برگ و بار نه این بود

عهدشکن گشته‌اند خاصه و عامه
قاعده‌ی اهل این دیار نه این بود

روح دراین غار غوره‌وار تُرش چیست
پرورش و عهد یار غار نه این بود

سیل غم بی‌شمار بار و خرم برد
طمع من از یار بردبار نه این بود

از جهت من چه دیگ می‌پزد آن یار
راتبه‌ی میر ِ پخته‌کار نه این بود

دام نهان کرد و دانه ریخت به پیشم
کینه نهان داشت و آشکار نه این بود

ناصح من کژ نهاد و بُرد ز راهم
شرط امینی و مستشار نه این بود

در چمن عیش خار از چه شکفته‌ست
مَنبت آن شهره نوبهار نه این بود

شحنه شد آن دزد من ببست دو دستم
سایسی و عدل شهریار نه این بود

مهل ندادی که عذر خویش بگویم
خوی چو تو کوه باوقار نه این بود

می‌رسدم بوی خون ز گفت درشتش
رایحه‌ی ناف مشکبار نه این بود

نوش تو را ذوق و طعم و لطف نه این بود
وآن شتر مست خوش عیار نه این بود

پیش شه افغان کنم ز خدعه‌ی قَلاب
زر من آن نقد خوش‌عیار نه این بود

شاه چو دریا خزینه‌اش همه گوهر
لیک شهم را خزینه‌دار نه این بود

بس که گله‌ست این نثار و جمله شکایت
شاه شکور مرا نثار نه این بود...

#حضرت_مولانا

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پریشان_سروده‌ها

- بر تمام بادهای زمان
نامی گذاشتم
و رودخانه‌های زمین را نیز
که جاری بودند مثل بادها در رگهای سرد آسمان

درخت و پرنده و سنگ
هر کدام نامی گرفت از من
تا صدایشان کنم
حتا بزرگترین خلأ خالی گیتی را هزار نام نهادم
و هزار و یکمین نام را به تو دادم
تا میان من و او گفت‌وگویی جاودانه
شکل بگیرد

حالا از خدا تا خدا
با همه‌ی نام‌ها حرف می‌زنم.

تو
در این میانه نیستی
و سکوت آسمان را می‌بلعد...


- جهان معنای خود را
از دست داده است
و استخوان بنی‌آدم
- دست یا که پا یا جمجمه
چه فرقی دارد ؟! -
از قندهار و تهران
تا غزه و لبنان
با ضربات فلزی سرد یا که داغ
- چه فرقی می‌کند؟!
هی خرد می‌شوند

در نبرد بزرگ
قرن‌هاست
فقط انسان و فرزندانش مرده
وخدای همیشه غایب
در تمام عرصه‌های حضور
به سختی
شکست خورده‌...

#محسن_یارمحمدی ۲آبان ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Lalaei
Mohammad Noori
⭕️⭕️نوای_جاودان

اگر ما محمد نوری و کارهایش را نشناسیم متضرر و مغبون شده‌ایم. به این شاه‌کار شگفت استاد فقید گوش بسپارید تا در عصر انحطاط ِ همه چیز ، اعجاز هنر را به یاد آورید.

سر خونه‌ی دلُم لونه غمم یاد او نشسته
یاد تِسمه و تفنگ قِطار فشنگ مادیون خسته
سر سنگ چشمه ها توی دره ها جاده های باریک
در اون شب های بارون چیک چیک نُودون کوچه های تاریک
لا لای لای آخ لا لای لای
بخواب نقل و نمکدون بخواب غنچه زمستون
لا لای لای گل انار مونده یادگار
از بابای پیرت
که یک شو به کوه و دشت رفت و برنگشت
منو کرد اسیرت
براش مهتاب ایوون کبک کوهستون
گریه کردن از غم
رو طاق چکمه و شمشیر زین اسب پیر، وای
مونده غرق ماتم
لالای لای لالای لای
بخواب شاخه نیلوفر بخواب ناز دل مادر
براش دستمال سفید از سرِ دَستا پرگرفت و رقصید
آبِ زیر پل نالید شب پره نخوابید سرنَزَد خورشید
لالای لای آخ لالای لای
بابات گرم شیکاره برات سوغاتی میاره..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#درنگستان
نامها را به یاد آر..
هیچ نسیمی
نیامده تا بماند
حتا لطیف ترین ها
تنها درخت می ماند
و نه حتا پرنده ای
که بر درخت آشیانه میسازد
یا برای جفت‌یابی
ترانه میخواند

- اینها را می دانم من
چون یکی درختم..

و صبری که مرا درخت کرد
نه در آب ،
نه در هوا و نه در آتش
که ماندن و جوانه زدن
درتبار بردبار خاک است
و همین است که خاک
قبله‌گاه افلاک است...
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#شعر_همیشه
#فریدون_مشیری

نسیمی از دیار آشتی
 
باری اگر روزی کسی از من بپرسد
«چندی که در روی زمین بودی چه کردی؟»
من می گشایم پیش رویش دفترم را
گریان و خندان بر می افرازم سرم را
آنگاه می گویم که: بذری نو فشانده است
تا بشکفد تا بردهد بسیار مانده است

در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم
با این صدای خسته شاید خفته ای را
در چارسوی این جهان بیدار کردم

من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم

«پژمردن یک شاخه گل» را رنج بردم
«مرگ قناری در قفس» را غصه خوردم
وز غصه مردم شبی صدبار مردم.

شرمنده از خود نیستم گرچون مسیحا
آنجا که فریاد از جگر باید کشیدن؛
من، با صبوری بر جگر دندان فشردم!

اما اگر پیکار با نابخردان را
شمشیر باید می گرفتم
بر من نگیری، من به راه مهر رفتم.
در چشم من، شمشیر در مشت،
یعنی کسی را می توان کشت!

در راه باریکی که از آن می گذشتیم،
تاریکی بی دانشی بیداد می کرد!
ایمان به انسان، شب چراغ راه من بود!
شمشیر دست اهرمن بود!
تنها سلاح من در این میدان، سخن بود!

شعرم اگر در خاطری آتش نیفروخت
اما دلم چون چوب تر، از هر دو سر سوخت
برگی از این دفتر بخوان، شاید بگویی:
آیا که از این می تواند بیشتر سوخت!؟

شبهای بی پایان نخفتم
پیغام انسان را به انسان، باز گفتم

حرفم نسیمی از دیار آشتی بود
در خارزار دشمنی ها
شاید که توفانی گران بایست می بود
تا بَرکَنَد بنیان این اهریمنی ها.

پیران پیش از ما نصیحت وار گفتند:
- ... دیر است ... دیراست
تاریکی روح زمین را
نیروی صد چون ما، ندایی در کویرست!
«نوحی دیگر می باید و توفان دیگر»(مصرع از نیمتاج سلماسی است)
«دنیای دیگر ساخت باید
وزنو در آن انسان دیگر»!(از حافظ)

اما هنوز این مرد تنهای شکیبا
با کوله بار شوق خود ره می سپارد
تا از دل این تیرگی نوری برآرد،
در هر کناری شمع شعری می گذارد.

اعجاز انسان را هنوز امید دارد....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#لاطالائیل

در سرزمین غلامان، رویای ِ رها ماندن و از آزادی ترانه‌خواندن ، در دیار ناپرهیزگاران ِ دروغ‌پرور و ریاکاران سیاهی‌گستر ، ایستادن، ایستادن و نفسی به راستی و تقوا برآوردن بزرگترین مبارزه با پلیدی هاست.
در زندان حتا آرزوی آزادی در سر زندانی ، قیلوله های روزان و شبان زندان‌بان را آشفته می‌کند ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جهنم_وجوددارد

زهرا قنبری سال‌هاست در فوتبال زنان جایگاهی دارد. رکورد برترین گلزن لیگ مردان و زنان در دست اوست‌. او در لیگ قهرمانان آسیا یک گل نجات‌بخش می‌زند و به هیجانی طبیعی به شادی می‌پردازد. در این میان پارچه‌ای که بسته بر سر می‌افتد. بازی بعد او حضور ندارد چون محروم شده است.
حالا شما می‌گویید جهنم وجود ندارد؟
ما خودمان دوزخ را که نه دوزخان بسیاری را با همین چشم دنیایی دیده‌ایم. شما را نمی‌دانم ...

@niyazeztanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل

انسان ، کشت‌گاه خداست و شیطان.
و این‌ها اسم رمزی است برای نور و تاریکی، نیکی و بدی ، خیر و شر و...که تکثیرشان در زمین انسان ممکن می‌شود.
وقتی در سرزمینی دروغ و جهل و ریا و... حاکم است بدین معناست که مردم کشت‌گاه وجود خود را در اختیار شیطان گذارده‌اند. شیطان با تکثیر خویش در دیگران پایدار می‌شود دیگرانی که به هر دلیل او را آیینه‌ی خویش دیده اند و سرزمین وجود خود را به او تفویض کرده اند.
خدا بودن دشوار است و همین است که برای بسیاری از آدمیان دشوار است که خدا را آیینه‌ی خویش ببینند و در کشت‌زار خویش بذر روشنایی و خرد ‌و مهر بکارند...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پریشان_سروده‌ها


خوشا به‌ حال شما
پدران‌تان
،همه،
از قبیله‌ی عالمان دین بودند
ودلبرکی عیار
و شوخ و شیرین‌کار
جادوپیشه‌ای افسون‌کار
در اوج یک بهار
با معلم عشق نزد شما درآمد
و شما را شاعری آموخت
تا سعادتمندان هر دو جهان باشید.

پدران من اما
کارشان این بود
بر خاک درخت نشاندند
و از کاریز جویباری به زیرش کشاندند

دست سرنوشت
نام لکاته‌ای اثیری را نیز
در دفتر کاهی زنده‌گی‌ام ننوشت..

من نیز جهان را به هیاهو نیالودم
فقط
گه گاه
اباطیلی نوشتم
چرندیاتی سرودم
و فقط
یک انسان بودم...

#محسن_یارمحمدی ۱۲آبان۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️دو بیتی


دلی دارم به رنگ شرم‌ساری
پریشان‌ همچو نبض بی‌قراری

زمستان در زمستان است عمرم
نه تابستان نه پاییز و بهاری...

#محسن_یارمحمدی آبان ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#داغستان

با هزار امید
رفته‌بود
از قیود و بندهای اعتیاد
رها شود
از هزاران هزار درد
جدا شود...

نواده‌گان اهرمن
در جهالتی به رنگ سرخ خون و آتش و جنون
تمام شوق و شور را
امید سبز یک عبور را
به چند سکه‌ی حرام
فروختند
و باز
بچه‌های بی‌پناه کوی رنج را
سوختند
سوختند
سوختند...

#محسن_بارانی
آبان همیشه سرخ قرن پانزدهم

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ابلیس_زاده‌گان

آن‌چه در این خبر بسیار بسیار مهم است این است که تمامت‌خواهان انسان‌سوز برای همه‌چیز انسان ایرانی برنامه دارند.
مثلن با #ناروش‌های مدیریتی‌شان نمی‌توانند تولید و عرضه‌ی مناسب فلان نیاز یا کالای ضروری را اجرا کنند می‌روند سراغ نیازها و کالای فرو‌دست‌تر . این نیازها شامل همه‌ی ابعاد انسانی است‌. از غذای جسم و جان و روان تا وسایط رشد و امنیت و آرامش انسان.
شما یادتان نیست یکی از همین ابلیس‌زاده‌گان که ۲۸سال است وکیل مجلس است و چندین سال هم وزیر آموزش و پرورش بوده جمله‌ای بسیار رعب‌آور دارد:
«ما باید برای تربیت بچه‌ها از درون رحم مادرشان برنامه داشته باشید»
در واقع ما با کسانی روبه روییم که اهریمن اوستا و ابلیس قرآن و مفیستوفلس گوته و ولند ولگاکف دربرابرشان مات مطلق‌اند.
فاعتبروا یا اولی الابصار...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پریشان_سروده‌ها

بیا پیش از آن که هوش مصنوعی
همه چیزمان را به دست بگیرد
و عروسکمان کند
- بیش‌تر از قبل،
چندبار
آتش وار
عریان تر از آب و باد
بر بستر سنگ و خاک
عشق ببازیم
و تن‌های‌مان زخم‌لاخ خارهای حقیقت شود
بر چلیپای عشقی بدوی

هنوز فرصت داریم
احتمالن هنوز او
لذت قدرت
و قدرت دروغ را نچشیده‌است
همین که این‌ها را بفهمد
کار همه‌مان تمام است
بیا فقط چند بار
بدون آن‌که بترسیم
که من کسی دیگرم یا تو، تو نیستی
چنان در هم بپیچیم که هیچ‌ خدایی
نتواند
جدا کند ما را
شاید در این صورت
شیطان
رها کند ما را ...

#محسن_بارانی ۱۸ آبان ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#تاریکستان
- باز هم روـسیه

امسال پانصد سال از درگذشت شاه اسماعیل می‌گذرد. او که بنیان‌گذار سلسله‌ی صفویه بود در سال ۱۵۲۴ درگذشت و در شهر اردبیل به خاک سپرده شد.
برای آن‌که اردبیل از رونق نیفتد، شاه عباس رسیده‌گی‌‌های فراوان به شهر کرد.
از جمله‌ی این اقدامات احداث و تجهیز کتاب‌خانه‌ای بسیار بزرگ در این شهر بود.
وقتی در سال ۱۸۲۸ روسهای انسان کش اردبیل را تسخیر کردند، ژنرال پاسکویچ تعداد بی‌شماری از نسخ کتابهایی بسیار گران‌بها، کمیاب و بی‌نظیر را از این کتاب‌خانه غارت کرد و به عنوان غنایم جنگی به سنت پطرزبورگ فرستاد.
احتمالن قرآنی که عالی‌جناب پوتین به ایران داد یک کپی از هزاران کتاب ارجمندی باشد که روسان روسیاه از این کتابخانه به یغما برده‌اند..

روس‌ها در طول تاریخ جز خفت و خواری و شکست و... چیزی نصیب ما نکرده و شگفتا که روسوفیل‌ها هم‌چنان مشغول تفویض خود و البته مقدرات ما به عالی‌جناب پوتین هستند..‌..

پ.ن: لطفن مطالبی را که آگاهی‌بخش به شمار می‌آورید حتمن به اشتراک بگذارید.

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#سخن_جاودان

#مقالات_شمس

...تا خدا گفت موسی را: سخت گرسنه ام، مناظره رها کن رو طعامها بساز که فردا می آیم.
طعامها بساخت از پگه، همه چیزها حاضر بود الا آب..
درویشی ژولیده در رسید که؛ شیءلله، نان بده.
موسی گفت: نیک آمدی
و دو سبو به دست او داد که؛ آب بیار.

گفت: هزاران خدمت کنم.
آب آورد.
موسی نان به دست او داد.
درویش خدمت کرد و رفت..

روز دیر شد و موسی منتظر..
که سخت تکلف کرده بود.
طعام را تفرقه کرد میان همسایگان.
و دراین مشکل مانده که سرّ این چه بود؟ توسع بر این جماعت؟ یا همین تعبّد که هرچه گفت حق تعالی کردم؟

زمان انبساط آمد. سوال کرد که؛ وعده فرمودی و نیامدی؟
گفت: آمدم اما تو، ما را نان کی دهی تا دو سبو آب نفرمایی آوردن...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#لاطالائیل ،

‌‌ یا زنده‌گی‌ات را بساز آن‌گونه که می‌خواهی یا زنده‌گی‌ات را خواهند ساخت آن‌گونه که می‌خواهند ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#کتاب_گویا

طی ده پانزده سالی که با رادیو همکاری کردم. یکی از کارهای ماندگار همین «نامه‌ی باستان» بود. در این کار بخت‌یار بودم که در کنار سرآمدان صدا و نمایش نشستم ، ازایشان آموختم و پیوندهایی پدید آمد که خوشبختانه پس از گذر سال‌ها همچنان پابرجاست و در این روزگار درد براستی مایه‌ی التیام خاطر است.
#علی_آقا_عمرانی( با اجرایی بی‌نظیر ) ، #رضاعمرانی #فریبامتخصص #علی_تاجمیر و#علیرضامحمودی_ایرانمهر و... دیگر حرفه‌ای های عرصه‌ی نمایش و اجرا که به گمانم دیگر سال‌هاست اغلبشان با رادیو قطع همکاری کرده‌اند.
این کار به تهیه‌کننده‌گی #ناهیدگودرزی ارجمند صورت گرفت که مجموعه‌ی سترگ #ازسی_مرغ_تاسیمرغ نیز محصول همکاری با ایشان و دیگر یگانه‌های عرصه‌ی دوبله و نمایش بود...
مدتی است رادیو حدود ۱۱۰۰دقیقه از این کار را به‌صورت کتاب صوتی در اختیار علاقه‌مندان قرارداده که از سایت ایران صدا قابل بارگیری است.
این کار تلاشی بود برای اجرایی خاص از شاهنامه ی فردوسی بزرگ که البته ناتمام ماند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پرسش_همیشه


سلام و درود
همان‌طور که می‌دانید بسیاری از شاگردان و مردم از ما که ادبیات فارسی خوانده‌ایم می‌پرسند: راست است که مولانا و شمس...

واقعن عجیب است.من این نظر را رد میکنم اما نیازمند منبع یا پاسخ محکم هستم.
آیا برای دفاع از مولانا در همجنس باز نبودن،منبع کتابی و یا پادکست سراغ ندارید؟البته بنده در دفاع از مولانا و حافظ از سخنان دکتر الهی قمشه ای و دکتر دینانی استفاده می کنم.

سلام
به گمان منی که چهل سالی است با مولانا و حافظ و... مانوسم، آثار مولانا و حافظ و... امثالهم خیلی شبیه زنده‌گی هستند. بدین معنا که «زنده‌گی» مفهوم و معنایی بزرگ دارد ما زنده‌گی می‌کنیم، اما پیش از ما زنده‌گی و زنده‌گانی بوده‌اند و پس از ما نیز..
در این فرصت زنده‌گی هرکس دنبال چیزی‌ست و از زنده‌گی چیزی میفهمد یا به دست می‌آورد و.. طبیعتن هرکس داناتر، بادقت‌تر، منصف تر باتجربه‌تر، خواهان‌تر و... باشد تصویر کامل‌تری از زنده‌گی دارد..اما همین تصویر کامل‌تر به معنای #تصویرکامل زنده‌گی نیست چون زنده‌گی از تمام تجارب و دانایی‌های ما بزرگتراست.
البته هیچ ایرادی هم ندارد پشه زنده‌گی را در حد پشه‌گی‌اش می‌بیند و بیان می کند و مثلن لاک‌پشت با لاک‌پشتی‌ات خویش..
این مقدمه ای است برای این‌که از قول خود مولانا بگویم:
«دریا هزار جوی شود و هزار جوی دریا نشود»

باید در باب آثار سترگ‌بشری چنین اصل مهمی را مد نظر داشت مثلن مثنوی محصولی به‌ثمر نشسته از یک تاریخ درازدامن و رازآلود است.
خود مولانا دست کم ۴۵سال پژوهش و جست‌وجو و سلوک و.. داشته و مثنوی را طی دست کم ۱۴سال شکل داده، پس نمی‌شود کسی بی‌جست‌وجو در چنین هزارتویی حرفی بزند و مدعی هم باشد که: «اناالحق»
دیگر این‌که انواع آثاری را که از زمان خود ایشان تا امروز درباره‌شان نوشته شده باید با دید انتقادی خواند، چه تأیید کننده‌گان و شیفته‌گان چه منکران و کینه‌وران و.. این هم البته کار خُردی نیست.
عجالتن درباره‌ی سوال ازلی ایرانیان(؟!) درباره هم‌جنس بازی مولانا چند نکته‌ی خیلی مهم وجود دارد:
نخست اینکه در آثار شمس و مولانا این رذیلت اخلاقی به شکل‌های گوناگون مطرود و منفور است. ایشان این عمل شنیع را که گاه در خانقاه‌ها (مثل بسیاری مدارس کهن) واقع می‌شده مورد طعن و نفرین قرار داده اند و آن را کار لئیمان و پَستان دانسته‌اند از دیگر سو در دوره‌ی حیات مولانا، او منکران و مبغبضان بسیار مُصری داشته که از قضا مشغول توهین و افترا و... به او بوده اند(شفاهن یا کتبن) در هیچ‌یک از آثار منکران مولانا هیچ اشارتی به این نکته نشده. درحالی که اگر بود محمل بسیار خوبی برای فروکوفتن مولانا و شمس فراهم بود و..
نکته‌ی دیگر هم توجه به همان«مساله‌ی ما»ست ما در جهان دنبال چه هستیم؟
جهان آن را به ما خواهد داد مولانا در مثنوی در حکایت به‌ظاهر مستهجن( آن کنیزک که .‌‌.. شهوت می‌راند ) حال چنین انسان‌هایی را ترسیم کرده..
حرف کسی که مثلن از بیست‌وهفت هزار بیت ۲۷بیت را می‌بیند و آن‌ها بستر نتیجه‌گیری خود قرار میدهد چه محل دارد؟
درباره‌ی حافظ نیز اصل داستان همین هاست و به گمانم پیچیده‌تر از مولانا حتا، چون او آگاهانه و عامدانه با جهان بازی می‌کند و بسیاری را بازی می‌هد:

حافظم در مجلسی دُردی‌کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم

#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ازنگاه_دیگران

⭕️🔴کلینیک حجاب و جدال استالین و هیتلر!

(صلاح الدین خدیو)

در روزی که نتانیاهو به زبان فارسی فریاد زن، زندگی، آزادی سر داد، یک کلینیک ترک بی حجابی در تهران راه اندازی شد.
در ایامی که کمبود برق و بنزین و تورم لگام گسیخته گریبان مردم را گرفته و خبرهای محیر العقول دربارەی فساد روان جمعی را می آزارد، این خبر مانند باریدن برف در چلەی تابستان بود.

برای عموم مردم که از مشکلات اقتصادی و دشواری های زندگی روزمره به ستوه آمدەاند، پوشش زنان در حدود متعارف آن و به طریق اولی سیاسی کردن آن مسالەای فرعی است.
اما برای اقلیتی که از مواهب رانت و امتیازات عدیدەی شغلی و منزلتی برخوردارند، " خوشایند کردن فضاهای عمومی " و آن را مطابق میل خود در آوردن احتمالا یک دغدغەی اصیل و درجه اول محسوب می شود.

واپسین وسوسەی این طیف تندرو سیاسی که پایگاه اجتماعی اندکی در میان بدنەی محافظه کار جامعه و اصولگرایان سنتی دارد، مواجهەی استالینیستی با مسالەی حجاب است.

از نظر استالین هرگونه دگراندیشی و مخالفت با سیاست و فرهنگ رسمی که توسط آپارتچی های حزبی تدوین و بیان می شد، نه تنها ناهنجاری بلکه بیماری بود.
مرتکبان آن به اردوگاه های کار اجباری موسوم به گولاگ در سرزمین های دوردست شوروی فرستاده می شدند و سالها و گاه تا جان سپردن، روزگار را به بیگاری می گذراندند.

نواستالینی های بعدی با تغییر زمانه ناچار شدند اردوگاه های کار اجباری را برچینند و آسایشگاه های روانی را جایشان قرار دهند.
در رهیافت جدید، مخالفان سیاسی روان های نژند و بیمار تصور می شدند که محتاج بازپروری و اصلاحند.

اکنون هم در چین و روسیه از الگوهای فوق پیروی می شود.
در چین تحت عنوان فریبندەی "جنگ خلقی علیه ترور" میلیون ها مسلمان ایغور جهت شست و شوی مغری در اردوگاه های کار اجباری قرار گرفته‌اند.

در روسیەی پوتین هم، آسایشگاه ها و بیمارستان های روانی بازگشته و از روان پزشکی و روان شناسی برای مقابله با منتقدان و دگراندیشان بهره برده می شود.

ظاهرا بازگشت روح گولاگ به روسیه، دل و جان پایداری چی های وطنی را ربوده است!
به این الگوپذیری باید متغیری بنام فساد را نیز افزود.
در هر دو مدل چبنی و روسی به عنوان حکومت های پساایدئولوژیک، منافع مشخص نخبگان حاکم جای آرمان هایی نظیر پرولتاریا و انقلاب جهانی را گرفته است.

اینجا هم نباید از اهمیت این متغیر غافل شد. هم اکنون کلینیک ها و کمپ های ترک اعتیاد که غالبا توسط بخش خصوصی اداره می شوند، گردش مالی قابل توجه و بازدهی قابل قبول دارند،
کلینیک های ترک بی حجابی چگونه‌اند؟ یحتمل توسط بخش "خصولتی" اداره و با پروژه گیری و بودجه ستانی، خوانی از رانت و منفعت را به روی گردانندگانشان می گشایند.

صحبت استالین به میان آمد، حیف است به هیتلر هم نپردازیم.
نتانیاهو  هیتلر روزگار ما که هزاران زن و کودک غزه را کشته، در پیام امروز خود نوید آزادی به مردم و زنان ایران داد!
درست مانند آدولف هیتلر که به اتحاد شوروی حمله کرد تا به زعم خود توطئەی یهودی ساختەی بلشویسم را نابود و شر آن را از سر جهان کم کند.
پیام آزادی نتانیاهو و کلینیک ترک بی حجابی پایداری چی ها، یادآور نبرد هیتلر و استالین در اثنای جنگ دوم جهانی است!

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
2024/12/01 04:07:40
Back to Top
HTML Embed Code: