Telegram Web
#لاطالائیل ،

حاکمیتی که ذاتن سواد، توان و امکان ، شعور و.. مهم‌تر از همه میل گفت‌وگو و مذاکره با مردم سرزمین خویش را ندارد و اساسن قائل به گفت‌وشنید نیست، چه‌گونه ممکن است شعور یا توان و امکان گفت‌وگو با دیگر سرزمین‌ها را داشته باشد؟!

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_نکته_از_هزاران

اگر وقایع بسیار بسیار دردناک سال ۱۴۰۱ فقط یک خروجی داشته باشد، و آن خروجی وحشتناک این باشد که بر زبان یک مقام مسئول جاری شد کافی‌ست:
« با کسانی روبه‌رو شدم که اصلن نمی‌دانستم چه می‌گویند.»
باری سال‌هاست روند فهم‌تان از مردم و جهان‌شان مختل شده و برای رفع این اختلال نه اراده دارید، نه دانش نه میل و نه تلاش... زمان را نمی‌دانم ...

@niyazestambarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Lalaei
Mohammad Noori
⭕️⭕️نوای_جاودان

اگر ما محمد نوری و کارهایش را نشناسیم متضرر و مغبون شده‌ایم. به این شاه‌کار شگفت استاد فقید گوش بسپارید تا در عصر انحطاط ِ همه چیز ، اعجاز هنر را به یاد آورید.

سر خونه‌ی دلُم لونه غمم یاد او نشسته
یاد تِسمه و تفنگ قِطار فشنگ مادیون خسته
سر سنگ چشمه ها توی دره ها جاده های باریک
در اون شب های بارون چیک چیک نُودون کوچه های تاریک
لا لای لای آخ لا لای لای
بخواب نقل و نمکدون بخواب غنچه زمستون
لا لای لای گل انار مونده یادگار
از بابای پیرت
که یک شو به کوه و دشت رفت و برنگشت
منو کرد اسیرت
براش مهتاب ایوون کبک کوهستون
گریه کردن از غم
رو طاق چکمه و شمشیر زین اسب پیر، وای
مونده غرق ماتم
لالای لای لالای لای
بخواب شاخه نیلوفر بخواب ناز دل مادر
براش دستمال سفید از سرِ دَستا پرگرفت و رقصید
آبِ زیر پل نالید شب پره نخوابید سرنَزَد خورشید
لالای لای آخ لالای لای
بابات گرم شیکاره برات سوغاتی میاره..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏فیلم از طرف mohsenbarani72
#سینمای_ایران

سینمای ما نیز مثل بسیاری از چیزهای دیگرمان علی رغم تارومار کردن ها و فشارها و... هنوز زنده است و نفس میکشد...
#دل_دیوانه #حکایت_دریا
#بهمن_فرمان_آرا #سیمین_سینمای_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from اتچ بات
#کتاب_بخوانیم

#جزیره_ی_سرگردانی

#شاه در دهه ی پنجاه با تکیه بر منابع ایران(مادی و علمی و فرهنگی) بانگ ِ لمن الملک میزد و ایران را #جزیره_ثبات مینامید.
سرزمینی که سالهاست مردمانش حیران ترین مردمان جهانند و هر دهه و سده سردرپی آوایی دارند که #یافتم_یافتم راه این طرف است و...
و میروند و صخره ی #اخوان را برمیگردانند و میخوانند:
کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند و...

باری درچنین اقلیمی #سیمین_دانشور روایت ویژه و دلنشین خویش را از این سرزمین با نام #جزیره_ی_سرگردانی همچون #شهرزاد قصه گو برای ما میخواند تا باز، هم سبک خاص روایت خویش را تثبیت کند هم شروع سه گانه ای غریب را جشن بگیرد و...کلی حرفهای دیگر.

#هستی_نوریان دختری است زیبا و درسخوانده و جستجوگر و...او در دانشگاه هنرهای زیبای تهران درس خوانده، همانجا که خود #سیمین تدریس داشته است.
پدر هستی شهید راه آزادی است و هم رکاب #مصدق اما مادرش الان درآغوش پادوی امریکاییهاست وغرق شکستن سد جنسیت و...
مراد، سلیم، محسن بدو، شریعتی، جلال و... همه هستند...
وقتی این کتاب به سال ۱۳۷۲ به بازار نشر آمد اقلیم کتاب تکانی خورد، ناشر بدقلق (خوارزمی) باره ها وبارها کتاب را تجدید چاپ کرد و هربار گرانتر از قبل به بازار عرصه کرد. و این یعنی استقبال شگفت اهالی کتاب از یک اثر همیشه قابل بحث...
من این کتاب را همچون بسیاری از کتابها بارها و بارها خریده ام و خوانده ام و همچنان در کتابخانه ندارم.وچنانکه قبلا گفته ام این نشان میدهد که #جزیره_ی_سرگردانی قطعا خواندنی است.
امروز، ۱۸اسفند ماه، سالگشت درگذشت عزیز ارجمند #سیمین_دانشور هم هست به پاسداشت مادر قصه گوی همه ی ما بچه های چهل سال به بالا، نیک آن دیدم که این کتاب و دیگر آثار او را معرفی کنم روانش شاد و کتابهایش پرخواننده باد..

@niyazestanbarani
#لاطالائیل ،

آن‌گاه که اکثریت ملتی هنگام راننده‌گی در خیابان‌ها و جاده‌ها و... گمان کند همیشه حق با آن‌هاست و این دیگرانند که بد راننده‌گی می‌کنند، در تمام عرصه‌های خصوصی و عمومی زنده‌گی نیز دچار همین توهم سرطان‌زا خواهند بود...

@niyaxestanbarsni
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️ گفت‌وگو

🟢🟢دردنوشته‌ای در امیدواری

می‌گوید: من به‌شدتی مرگ‌زا نگران و نا‌امیدم. به نظر میرسد این ملت دارد تمام می‌شود. ما داریم همه‌جوره به پایان می‌رسیم...

می‌گویم: علیرغم دشمنان بدخواه و بسیار نیرومند داخلی و خارجی ِ این مردم و فرهنگ، و نیز رخ دادن فجایع نابودکننده‌ی اخلاقی، فکری، هنری، زیست‌محیطی، اقتصادی ، اجتماعی و ... من همچنان به قریحه‌ی ذاتی و چه می‌دانم ژنتیک یا #ممتیک تاریخی فرهنگی این ملت امیدوارم...

می‌گوید: دوست دارم امیدوار باشم اما نمی‌شود. افق‌ها همه تاریک، راه‌های رهایی همه باریک باریک تر از پل صراط، پرها همه شکسته، نیک‌خواهان همه خسته ...
می‌گویم: خوب گفتی راه رهایی و آزادی خیلی باریک است. پل صراط همان پل آزادی و رهایی یک ملت است و ما ، ملت،تا کنون در مقاطع تاریک اسطوره و تاریخ از این پل گذرمرده‌ایم. این ملت هزاران سال پیش به خویشتن آموخته اگر پادشاهی ضحاک آدمی‌خوار هزار سال هم طول بکشد، سرانجام این مردم‌اند که در قامت کاوه او را به بند خواهند کشید.
چند سال طول کشید فرزندان ایران، نواده‌گان سلوکی روم را استحاله کنند؟
یادت هست که از فروپاشی ِ تاروپود این سرزمین و آتش زدن‌‌ها و قتل و غارت‌های همه‌گانی تازیان، باید صدسال می‌گذشت تا بعد از کشته شدن هزاران مبارز در میادین گوناگون مبارزه، سرانجام #بهزادان، دودمان پلید اموی را تارومار کند و تازه دویست سال باید می‌گذشت تا آن ققنوس بال و پر باز کند و دانش و هنر و فرهنگ ایران زنده شود؟!
مغول‌های خون خوار چطور؟!...
من همچنان به اهل درد و نیک‌خواهان و هنرمندان و ... مردم این دیار امیدوارم اما نیک میدانم این امید اکر به #کار نپیوندد راه به جایی نخواهد برد...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
⭕️⭕️غارتستان

خرید بسته‌ای جدید برای استفاده از شبکه‌‌های ارتباطی برای لحظاتی دوباره مرا به تأملی کوتاه واداشت و این یادداشت محصول درنگ یک ناوارد به امور اقتصادی است‌ کسی که مثل بسیاری از کسانی که این یادداشت را می‌خوانند چندان اقتصاد نمیدانند و کارشان هم نیست اما این اقتصاد و امور مالی است که زیر و بم دنیا و آخرت‌شان را تحت تاثیر قرار داده و از قضا اقتصادی که مسندنشینان مدعی‌اش احتمالن کمتر از همه‌ی ما از اقتصاد و فقر و اثراتش می‌دانند و اکثریت‌شان جدای از جهل و بی‌تقوایی غارت‌گرانی چیره‌دست اند که سالهاست با نشستن در گردنه‌ها و گلوگاه‌ها و سرچشمه‌های منابع این سرزمین مشغول دزدی و سرقتی آن‌چنان‌اند که تاریخ این سرزمین هرگز به یاد ندارد.
اول به تورم فکر کردم. تورمی آنچنان مهیب که تاروپود زنده گی ۹۶درصد مردم این سرزمین را از هم گسسته است. من تعریف تورم را نمی‌دانم اما اثرش این است که تمام دارایی های من از جمله جان و عمرم هر لحظه که می‌گذرد بی‌ارزش‌تر می‌شود.
روزگاری تورم شامل برخی کالاهای سرمایه‌ای مثلن طلا و آپارتمان نمی‌شد اما حالا تک‌تک محصولاتی که ۹۶درصد مردم با واگذاری عمر خویش به دست می‌آورند ارزش مالی خود را لحظه به لحظه از دست می‌دهند.
دقت کنید آپارتمانی که من ده سال پیش ۱۰۰ میلیون خریدم الان ۹۰ میلیون است نه یک میلیارد.چون پس از ده سال جان و روان و عمر فروشی اگر این آپارتمان را بفروشم نمی‌توانم عین آن را بخرم. پول نقد و وسایل مصرفی خانه‌ و... که همیشه اسیر تورم بوده‌اند.
پس تورم بزرگترین سلاح شیطان فقر است که به دست زنگیان مست مسندنشین ایران داده‌اند تا در مرگی دردناک و طولانی تک تک انسانها را با تمام عظمتشان له‌کنند و می‌بینیم که کرده‌اند.
برگردم سر بسته‌ی اینترنتی و دزدی ماهرانه و البته تهوع آور حاکمان از جیب مردمان..
من یک بسته با حجم مشخص و قیمت ۱۰۰ می‌خرم گرانی عجیب و مصایب بعدی استفاده از این حجم و فیلترینگ ابلهانه و... به‌کنار، همین آغاز باید ده درصد دیگر به جیب دزدان بالا نشین واریز کنم.
شرکت ارائه کننده که خودش هم مشغول رانت‌ خواری‌های خاص خودش است سالیانه باید مالیات بدهد. این هم مالیاتی دیگر. این شرکت ماهیانه به من کارمندش در عوض عمرفروشی‌ام حقوقی حداقلی می‌دهد از حقوق من ماهیانه مالیات کسر می‌شود.
بعد من حقوق‌بگیر می‌روم خرید کنم، این‌جا هم ده درصد بر کالاهای مصرفی مالیات آوار کرده‌اند...
متوجه هستید چه خبر است؟!
نهب و غارت منابع آب و گاز و نفت و شیلات و معادن و... قاچاق صادراتی و وارداتی همه‌ی کالاها و.... سر جای خودش ما در عوض زیستن تحت ظل ذلیلانی که جز دزدی کار دیگری بلد نیستند داریم لحظه لحظه آب می‌رویم و در جهنمی که هیزمش سنگ‌ها و انسان‌هاست می‌سوزیم ...

#محسن_یارمحمدی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

        کوتاه نیامدن و نپذیرفتن شکست، یکی از  بنیادی‌ترین چیزهایی است که ذات فرعون را ساخته، او هرگز و هرگز تسلیم حق نمی‌شود و اظهار پشیمانی و توبه نمی‌کند.
فقط آن‌زمان که موج‌های استخوان‌شکن به پوستش رسیده باشد ممکن است «آمنتُ»ای بگوید و با نیرنگ راه خلاص خویش بجوید.
در شرح همین بزن‌گاه است که حضرت حافظ فرموده:

«در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الان قد نٓدمتٓ و ما ینفع الندم...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#تاریخستان

دست کم در چهارصد پانصد سال اخیر به هیچ وجه مشکل و معضل این سرزمین امریکا نبوده است. از سمرقند و بخارا و هرات تا نیشابور و کرمان و سپاهان ، از رشت و گیلان و تبریز تا کرمانشاه و اهواز و بغداد ، از شیراز تا بندرعباس و زاهدان ، همه و همه چندقرنی‌ست که زخم خورده‌ی دو قدرت اهریمنی‌اند. همان‌ها که این سرزمین را بین خود تقسیم کردند. #رو_سیه و #انگل_ستان ... و این‌که چرا و چه‌طور جای دشمنان اصلی این مردم عوض شده خود اساس یک پژوهش سترگ و کاری بزرگ است...

@niyazesyanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

فقط حقیران فرومایه، توان ِ تحقیر دیگران را دارند. برای حقیر شمردن دیگران باید نخست خود را حقیرکرد، حقیرتر از کسی یا چیزی که قرار است تحقیرش‌ کنی. حاکمانی که می‌توانند مردم خویش را تحقیر کنند به درکه‌ای از انحطاط و تحقیر خود رسیده‌اند که در هیچ خیالی نمی‌گنجد...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#شأن_صعود

⭕️⭕️نگاهی به بیتی از حافظ

دوش دیدم که ملائک در ِ مَی‌خانه زدند
گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ...

چرا این غزل و همین بیتی که مَطلع آن است در آسمان ذهن و دل ایرانیان صعود کرده و چونان خورشیدی معلق است و گرم می‌کند و روشنایی می‌بخشد؟

دوش: دی‌شب ، شب گذشته ، شب در فرهنگ ایران‌زمین زمان پیش از خلقت است. همین است که در اسطوره و‌ نیز تاریخ ما روز بعد از غروب شروع می‌شود. «یک شبانه روز» می‌گوییم. غروب ِ پنج‌شنبه به بعد را شب ِ جمعه می‌نامیم و... شب آبستن است و سحر که بشود، چیزی متولد خواهد شد و... و اتفاقات و واقعات بزرگ روحی و روانی و فتوح و گشایش‌ها در شب پدید می‌آید و خواب که از نظر انسان ایرانی دری بوده به جهان بی‌کران ِ نهان در شب اتفاق می‌افتد و... آرامش روح و روان و اسکان و تسکین ما در شب است و عشق‌بازی‌ها به شب احاله می‌شود و شب‌نشینی‌ها وباده نوشی و زمزمه ها و قصه گویی‌ها و دعا و نیایش و... همه‌ی این‌ها می‌گوید: گویا در جان انسان ایرانی شب بسی مهم‌تر از روز بوده است و در این‌جا حافظ ِ مهرآگاهی ما می‌گوید: دوش ( در تمام معانی بالا، به ویژه شروع خلقت آدم ) من بودم و دیدم. همین جا اتفاق بزرگ افتاده است. حافظ سخنی ناممکن می‌گوید: که در گوشه و کنار جهان خود گفته و نوشته که فرزند آدم است و پدرش روضه‌ی رضوان به دو گندم بفروخت و
نا خلف باشد اگر او به جویی نفروشد... این‌جا می‌گوید: در تاریکی مطلق و زمان بی‌کران من بودم و دیدم. چه چیزی را ؟!
ملائک را ... یعنی تمام نیروهای روحانی عالم غیب و شهادت را دیدم. این هم یک سخن مهیب دیگر
خب چه می‌کردند؟ در ِ می‌خانه را می‌زدند .. این هم سخن محالی دگر است.. چرا؟! نیروهای روحانی در می‌زدند؟ یعنی کسب اجازت و طلب رخصت می‌کردند برای ورود...
ورود به کجا؟! به می‌خانه .همان‌طور که بارها گفته و نوشته‌ام می‌خان در جهان و زبان حافظ بیش‌تر مواقع همین زمین و عالم خاک است. و اشارتی دارد به حکایت معروفی که خداوند چهار ملک مقرب را می‌فرستاد تا از هر گوشه‌ی زمین مشتی خاک به عرش ببرند تا او بی واسطه آدم بیافریند.به هرحال در همین مصرع نخست با با جهانی از معانی نهان‌روبه‌روییم که راوی ( حافظ ) دیده و برای ما گزارش می‌کند‌.
گل آدم بسرشتند.
انسان دست‌کار زمین و آسمان است. نیروهای ملکوتی، به ادب در عالم مُلک وارد می‌شوند تا اصل آدم را نه از آتش و باد و آب، که از خاک پدید آورند. اما «سرشتن» خود نیز، بار معنایی عمیقی دارد. به معنای آغشتن، ممزوج کردن ، مخلوط کردن، خمیر کردن ( وارد بافت معنایی تخمیر و پخته شدن و... می‌شویم) ورز دادن و..
این گل که محصول آمیزش ملک و ملکوت است و از لاهوت تا ناسوت را در خود دارد ورآمد آماده شد و بعد اندازه‌اش کردند. به پیمانه زدند تداعی این است که سرشت انسان آمیخته‌ی سرمستی است شراب را هم با پیمانه اندازه می‌کنند. انسان آمیخته با مستی هم مست می‌شود و هم مستی می‌دهد و این راز کوچکی نیست...

باقی این غزل را ای مطرب ظریف
زین سان همی شمار که زین‌سانم آرزوست..

#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️فوتبالی

دنیا بدون تو
بارسای بی‌ مسی بود
نه چیزی برای برد داشت
نه چیزی برای باخت...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️مجمع_الجزایر_جنون

#مزاج_دهر_تبه_شد*..

۱- خبر‌ مسمومیت و مرگ کودکانی بی‌پناه، پس از مدت‌ها، پررنگ می‌شود. اولی‌ها مرداد بوده دومی مهر.
اما چرا در این روزها این‌ خبر را می‌برند و بر صدر اخبار می‌نشانند؟

در یک سرزمین معلق، یک کشور پریشان، در یک حاکمیت سرگردان با مردم بی‌پناه و.. خبرهایی ازاین دست، خبر نیستند.کارکرد دیگری جز اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی و..دارند؛
آیا قرار است شرکت رقیب شرکت دیگر را بزند؟! آیا شرکت تولیدکننده حق و حساب کسی، باندی را نداده؟! آیا قرار است با کم شدن مواد اولیه و ضروری ماکارونی، خبری را پررنگ کنند که مردم این ماده‌ی غذایی ارزان را نیز نخرند؟! آیا قرار است چندی بعد و در فراموشی مردم، قیمت این کالا دوسه برابر شود؟اصل قضیه چیست؟قرار است چیزی گم شود ؟
نهادها ذی‌ربط همه چرند می‌بافند.وزارت بهداشت از عامل ناشناخته می‌گوید.درست مثل تمام پرونده‌های مبهم این سرزمین. مثلن گاز زدن در مدارس کودکان معصوم. سازمان مضمحل استاندارد از«باسیلیوس کوکوس تئودروکوس‌آنیموس» چرندمی‌بافد و مردم را از خرید فله‌ای ماکارونی منع می‌کند
خب آن بخش لاتینش را ما نمی‌فهمیم این خرید فله‌ای اما، نشان از #فقر است.یرای خرید چند تومن خوراکی ارزان‌تر مردم جان خود و جان پاره‌های تنشان را به خطر می‌اندازند و کک هیچ مسندنشین تازه به دوران رسیده‌ای را نمی‌گزد
۲- خبر می‌آید هر فرد ایرانی دارد سالی ۱۰۰ میلیون تومان ضرر می‌دهد؛از عدم‌النفع صادرات گاز و نفت و.. تا تحریم و.. معلوم است این زیان سودش به چه کسانی می‌رسد؟
خب وقتی پولی از ما گرفته می‌شود یا حقی از ما دریغ میشود آن پول یا حق باد هوا نمی‌شود که، قطعن می‌رود به جیب عده‌ای. آن‌ها کیستند و چه می‌کنند با این‌همه پول؟
مردم؟ مردم که معلوم است ماکارونی فله‌ای می‌خرند و جگر گوشه‌هاشان پرپر می‌شوند.

۳- باز هم غوغاست از همان خبرها که خبر نیست. فیلترینگ و بحث بیهوده‌ی آن.چرا بیهوده؟ چون تلان دیگر هم فیلترینگ اینترنت و هم رفع فیلترینگش چرند است. چون همه‌ی موافقان و مخالفان و به ویژه مخالفان دارند از همین اینترنت استفاده می‌کنند.
قضیه اصلن سالبه به انتفای موضوع است درباره‌ی چیزی حرف می‌زنند که اساسن وجود ندارد
۴- برای هفت تن حکم اعدام تصویب می‌کنند. چون یک نفر را به قتل رسانده‌اند. هزار جای قضیه لنگ است.
موافقان در فضای فیلتر شده جلز و ولز می‌کنند: این اعدام نیست قصاص است خب اگر قصاص است که یک نفر باید قصاص شود پس اعدام است و دلایل آن هم بسیار.
آهای مخالفان، ما با شما چنین می‌کنیم. در اعدام هیچ تعللی نداریم، یک نفر از ما را بکشید هفت نفر هفتاد نفر و..تان را می‌کشیم. اسلحه دست ماست و..آهای موافقان، ما اینطور حامی‌تان هستیم بروید بکشید، کشته شدید جان چندین نفر را میگیریم و البته به خانواده‌تان هم عزت و احترام دنیوی و اخروی اعطا می‌کنیم و..

تا ببینیم سرانجام چه خواهد بودن؟

۵- مجلس فشل قانونی تصویب کرده اما یکسال و نیم دست نگه‌داشته و حالا اصرار دارد اجرایی‌اش کند؟کسی که روسری نپوشد..
۱۲بار در این قانون ممنوعیت خروج از کشور نوعی مجازات اعلام شده. هر چه به ذهنتان برسد حق دارید
قانون‌گذران مملکت را زندان می‌دانند و برای مجازات به متخلفان اجازه نمی‌دهند از کشور خارج شوند این موجودات و کارهاشان وهن تمام تاریخ خدا و بشر است.

۶- مصطفی تاج‌زاده در زندان است. او سال‌هاست محبوس است. دوره‌ی حبسش دارد تمام می‌شود که خبر می‌دهند در زندان برایش حکم زندان داده‌اند پنج سال دیگر باید در زندان بماند
کسی می‌داند علت این‌همه سخت گیری بر او چیست؟
برای دانستن این موضوع باید فرد بسیار روزنامه‌ خوانی باشید و سنتان البته باید بالای چهل چهل و پنج سال تا وقایع دردناک پاییز هفتاد و هفت تا تابستان هفتاد و هشت را به یاد بیاورید

۷- ایام فاطمیه است.همسایه‌ی مذهبی ما خانمی است محترم.او اهل گردهمایی‌ها مذهبی است. غالبن همراه زنهای پنجاه شصت سال به بالا طبق اعتقاداتشان به این مراسم می‌‌روند. امروز می‌گفت: این ایام می‌خواستم بعد از مراسم، به مسجد هم بروم. اما دوسه روز پیش دوسه دختر نوجوان چادر از سر یکی دوتا از خانمها کشیده‌اند.خیلی بد است.من عمری چادر سرم کرده‌ام شوهرم گفته راضی نیستم بروی و چنین بلایی سرت بیاید‌ و..
من گیج گیج گیجم
شب خوابم نمی‌برد.هتک حرمت انسان یعنی ویرانی جهان
و در این جامعه سالهاست آقایان مشغول هتک حرمت انسانی هستند که قرآن در ستایشش از «کرمنا بنی‌آدم» گفته ونگفته مومنین یا مسلمین، مطلق بنی‌آدم
کشیدن دخترک نوجوان بر کف خیابان تهش نباید این بشود؟
حالا و در خیابانهایی که مشتی سیا‌ه‌کار ساخته‌اند نه مادران ۶۰/۷۰ ساله امنیت دارند نه دخترکان ۲۰/۱۰ ساله‌مان
آیا در خیل این لشکر سیاه آزاده‌ای پیدا نمی‌شود که بگوید:بس است

*حضرت_حافظ:
مزاج دهر تبه شد دراین بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

@niyazestanbarani
⭕️⭕️شعرهمیشه

#منظومه‌ی_ایرانی

..میان‌مان صدایی تبخیر شد
و مرگ جار زد
درون خالی‌اش را بی‌تحاشی.

گذشت ِ عمر در گذر شن و بی‌قراری ِ خون
که پاشنه به خاک می‌کوبد
و خاک،خاک، لایه لایه‌ی هزار ساله
و خاکروبه‌هایی کز شیپوری بزرگ اکنون بر ما
می‌افشانند

پناه بوته‌های گز
به‌تلخی آبی از کناره‌های عمر می‌رود
به سرنوشت شوره بر شیار برفگینه‌ی نمک
نُک می‌زنند
کلاغ پیر و کبک کاهل.
رباطهای یاوه‌ی کپک زده
دهان گشوده‌اند به خمیازه
و در ردای باد تاب می‌خورد پوسیدگی
و روزنامه‌های زرد و آبدیده
گاه از پر قبایی بیرون می‌پرد

-“زمان شکافته ست و نشت کرده است
غبار و سایه‌های نخ نما و سرداریهای بیدخورده
خط غباری بر پوست آهو
و شعله‌های رنگ و رو رفته
و چهره‌های فرسوده در قابهای کهنه
که از کنارشان بی‌تاب گذشته بودیم
و از درونمان اکنون سر بر می‌آورند
تا ما را در قابی میخکوب کنند.
-“کی اند و از کجا می‌آیند؟
که نیمی از من بوده‌اند
و مادرانم در حلقه‌ی عزاشان گریسته‌اند.

از آرواره‌ی افق بیرون می‌آید
صفی از اندامهایی
برهنه
بی‌سر
بی‌تاب
صفی دگر
که ابریشم
به زیر کرباس پوشیده‌اند

-“و پوستشان آمُخته‌ی پرستو و باران نیست،
وز چنبر عزایم و دندان مار نفس می‌کشند.”

گشوده می‌شود طومارها
و بوی نفتالین
مشام باد را می‌آزارد
کلاهی از کناره‌ی افق فرو می‌افتد
و پوزخند خاک موج برمی‌دارد...

-“نگاه میهنم پیرم کرده است
چراغ ماتم است گلایل
کسی توازن انسان و خاک را می‌خواهد برهم زند
صدای زنجره می‌گیرد
و کرم لای خط و گندم و شناسنامه وول می‌خورد
شمایل کدر مرگ
و هاله‌ای که گرداگردش بسته‌اند.

نگاه نیم بسته بر دوایر فرا رونده
گلوی آفتاب و شیشه‌ای شکسته
که برق می‌زند.
و خون روز و رودخانه در غبار و پلک‌های خسته
گم می‌شود
نمک دهان و زخم را فرو می‌بندد
و گاه گاه خش خش مدادی بر کاغذی
که مهره‌های پشت را می‌لرزاند.
غبار جای گام‌های تند
نشسته است
و گام‌ها که باد را مهار کرده بودند
مساحت کویری حیات را اندازه می‌گیرند..

#محمدمختاری

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،

آنگاه که میان آن‌چه دریافته‌ای و دوست داری و می‌خواهی بگویی با آن‌چه دریافته‌اند و دوست دارند و می‌خواهند بشنوند ، دومی را انتخاب کردی ، بدان که هرگز به سوی اندیشه قدمی برنداشته‌ای و از اقلیم حقیقت بسیار بسیار دوری..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️آذر_ماه_آخر_پاییز

.... میگم جمشید یادته هشت ده سال پیش‌ها این زن و شوهر اتاق بغلیه رو؟
یارو سبیل از بناگوش در رفته‌هه رو میگم.
واسه خودش هیبتی داشت قدیما.
خوب با هم چسبیده بودن.
آبان بود یا آذر، ماه آخر پاییز، که مدیریت قدیمی درو با لقد شکست رفت تو، دید دست هم رو گرفتن، تیکه و پاره، رفتن که رفتن...
پاییز نبود؟!...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️فراموش‌کده‌ی_ایران

بر هر اهل تفکری واجب است دو کتاب #تاریخ_بیهقی و #کلیه_و_دمنه را با دقتی فراوان بخواند تا بسیاری از رمز و رازهای #بازی_قدرت را در این سرزمین دریابد‌.
این روزها در گوشه و کنار خاورمیانه بسیاری از وقایع همان‌هاست که بیهقی از هزار سال پیش به تصویر کشیده. در جملات زیر پادشاه مستبد متوهم غرق در سرمستی‌هاست ، خردمندان و مجربان را محبوس و محصور و مقتول و مهجور و... کرده و مشتی نورسیده ی « بله قربان‌گوی بیماردل» را گرد خودفراهم آورده و چند تن معدودی هم که کمی اهل تامل‌اند آن‌قدر هراسانند از خشم دستگاه جاسوسی و قضایی که مجبور به سکوت‌اند.
ترکان سلجوقی نواحی شمال و غرب خراسان را تسخیر کرده‌اند اما کسی جرأت ندارد سخن راست به سلطان کژ بگوید؛

استادم( بونصر ) گفت: این حال از آن درگذشته است که تلافی بپذیرد و سخنی که ناخوش خواهد آمد ناگفته به، و خداوند را امروز سخن ما پیران ناخوش می‌آید و این همه جوانان کار نادیده میخواهند. و بدین سبب صورت پیران زشت می‌کنند و جز خاموشی روی نیست وزیر(خواجه احمد) گفت: همچنین است و اگر ازین حدیث چیزی پرسد خاموش می‌باشیم...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#خیام_جان

صبح است بیا تا می گل رنگ زنیم
وین شیشهٔ نام و ننگ بر سنگ زنیم،

دست از اَمَلِ درازِ خود باز کشیم،
در زلفِ دراز و دامنِ چنگ زنیم

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
#گفتگو

گفتم: در اوج مرگ و ویرانی رو دیوار نوشتند؛
ما، دربندان ِ امیدیم..
گفت: چه خوب نوشتند..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
2025/06/28 12:31:59
Back to Top
HTML Embed Code: