Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from گزاره / Gozaare
سقوط اصفهان و تأثیر آن بر شناخت و تصویر جامعه ایرانی از مهاجرین افغانستانی

گزارش‌گر: رضا عطایی

لید خبری:
به گزارش گزاره، نشست دوازدهم از سلسله نشست‌های وضعیت‌شناسی مهاجران افغانستانی در ایران به ابتکار انجمن راحل برگزار شد و به بررسی تأثیر سقوط اصفهان بر نگرش جامعه ایرانی نسبت به مهاجران افغانستانی پرداخت. این نشست در تاریخ ۸ جَوزا/خرداد ۱۴۰۴ در خانه اندیشه‌ورزانِ تهران برگزار شد و سخنرانان به تحلیل عمیق تاریخ، روایت‌های آن و چالش‌های هویتی ناشی از این تاریخ پرداختند. گزارش نشست...
Audio
سقوط اصفهان و تاثیر آن بر شناخت و تصویر جامعه ایرانی از مهاجرین افغانستانی

💠 محورهای گفت‌و‌گو:
۱_ سقوط اصفهان؛ حمله خارجی یا شورش داخی؟
نقش روایت تاریخ استعماری در ایجاد انگاره‌های معترض میان جامعه ایران و افغانستان.
۲_ تامّلی بر واژه و مفهوم "افغان"، "افغانی" و "افاغنه"

#صوت #نشست_دوازدهم
#انجمن_راحل
@anjoman_rahel
خبر مفقودی و بعد قتل الهه حسین نژاد دردآور بود. نخست از خداوند میخواهم که به دل پدر ‌و مادر و خانواده ش آرامش و صبر و سکینه لطف کند. اما چند نکته در این بین باید مورد توجه قرار بگیره:
نخست، ضمن برخورد قاطع با عاملان مستقیم این جنایت، باید به ریشه های اجتماعی و اقتصادی آن توجه و در رفع آن ها تامل کرد.
دوم، خدشه دار شدن سرمایه اجتماعی که تجلی آن در اعتماد به اخبار رسمی است، نقطه کانونی آغاز فرآیند ناامنی گسترده است. مراقب باشیم.
سوم، در هر جامعه ای چنین جنایاتی کم یا زیاد رخ می دهد. اما این که یک جریان رسانه ای به محض وقوع هر رخدادی آن را تعمیم داده و به گردن مهاجرین بیندازد هم نشانه انحطاط اخلاقی این جریان است و هم خطری بزرگ برای جامعه در تزریق حس ناامنی و هم نشانه بیماری بزرگی به نام نژادپرستی که در صورت عدم توجه می‌تواند مسری بوده و همه جامعه را به مرور آلوده سازد.
#برداشت #دغدغه
این روزها مناقشات هویتی بین گروه های قومی مختلف به ویژه بین تاجیک ها و هزاره ها بالا گرفته است.
هرچند این مناقشات ریشه های عمیقی در تاریخ دور و نزدیک گذشته دارد اما این بار موضوع نامگذاری مکان های جغرافیایی و حضور تاریخی فلان گروه در فلان منطقه محور بحث ها و مناقشات بوده است.
ذیل این امر چند نکته را می‌توان مورد توجه قرار داد:
نخست، درستی این بحث ها؟ در بحث های تاریخی اینچنینی چون ارجاع به زمان ها و منابع مختلف خواهد بود، کمتر مبنا و شاخص درستی برای صحت سنجی وجود دارد.
دوم، درستی محل وقوع بحث؟ حتما بحث درباره تاریخ و حضور تاریخی اقوام مختلف در مناطق مختلف موضوعی مهم و در عین حال پیچیده است. اما آیا طرح این موضوعات در فضای مجازی و از طرف افرادی که در بیشتر مواقع حوزه تخصصشان این مسایل نیست و دسترسی به منابع قابل استناد در این زمینه ندارند درست می‌تواند باشد؟ حتما موضوع این بحث ها در بسترهای آکادمیک و سمینارهای علمی خواهد بود نه اکانت های فیس بوکی و… .
سوم، درستی زمان بحث؟ در شرایطی که افغانستان و به ویژه نخبگان فارسی زبان با موضوعات و دغدغه های بسیار اساسی تری مواجه هستند، طرح این موضوعات چقدر مفید خواهد بود؟
در نهایت باید گفت که طرح چنین موضوعاتی با چنین روشی و در چنین بستری و در چنین زمانی جز توسعه دشمنی و کینه و نفاق ثمری نداشته و ندارد و باید در مورد آن بیشتر تامل و اندیشه کرد.
#برداشت #دغدغه #هویت #تاجیک #هزاره
بیست و یکم خردادماه پنجمین سالگرد شاعر عارف و مولاناشناس مطرح افغانستان است. به همین مناسبت روز پنج شنبه در عمارت بلخ یادبودی برای وی برگزار خواهیم کرد تا هم یاد و خاطره بزرگان این وطن پارسی را گرامی داریم هم به قدر بضاعت با گوشه ای از زندگی و نگاه وی به جهان آشنا شویم.
#دغدغه
#حیدری_وجودی
#عمارت_بلخ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به عنوان یک عاشق وطن تعاریف زیادی از عشق به وطن شنیده ام و با هر یک زیسته و گریسته ام. اما این تعریف دکتر جنیدی ارزش هزاران بار شنیدن و دیدن دارد و در چنین لحظاتی که بار دیگر مام وطن آماج حملات دشمنانی درنده خوست شنیدن این روایت که مربوط به سی و نه سال قبل است ارزشی صدچندان دارد.
و چقدر ارزشمند است جان دادن در خاک وطن در راه وطن.
#دغدغه
#ایران
#وطن
#دکتر_جنیدی
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه‌‌
روزهایی که گذشت روزهایی سخت اما مهم و همراه با تلخی ها و شیرینی های خاص خود بود. آنچه مهم است عبرت گرفتن از ‌وقایعی است که در زندگی فردی و اجتماعی ما بر ما میگذرد. لذا بنا دارم در حد فهم خود به عنوان دانش آموخته علم سیاست و کسی که تمام دوازده روز را پیگیر اخبار ریز ‌و درشت از منابع متعدد بوده ام اینجا بنویسم شاید درسی باشد برای خودم و دیگرانی که دل در گرو وطن دارند و سربلندی میهن برایشان اهمیت دارد.
#ایران
#جنگ_دوازده_روزه
#برداشت
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس نخست: اهمیت انسجام و سرمایه اجتماعی
طی سال های اخیر گروه ها و جریاناتی تلاش کردند با تکیه بر دو نگاه یا به تعبیری با خواهش خاص و اشتباه از دو دیدگاه ارزش مردم در نظم اجتماعی و سیاسی را تقلیل دهند.
گروهی با خوانشی خاص از ساختار حکمرانی در اسلام که در آن مردم تنها رعایایی هستند که باید پذیرای ولایت اعمال شده از جانب پروردگار باشند. و گروهی دیگر با فهم نادرست از مدل های مشروعیت کارکردگرایانه در عالم سیاست. نقطه اشتراک هر دو دیدگاه در این است که سیاست را امری از بالا به پایین تصور می‌کنند که در آن مردم تنها تماشاگر و در نهایت بهره بردار از مواهب حکومت هستند و مشارکت همدلانه مردم در امر سیاسی نه تنها ممدوح نیست بلکه گاه مذموم و مانعی بر مسیر پیشرفت و توسعه کشور تلقی می شود.
جالب اینجاست که این نگاه در تعارض تام با مبانی نگاه ائمه معصومین(ع) و کلام و رفتار صریح رهبران انقلاب اسلامی قرار دارد.
جنگ دوازده روزه و ایستادگی تام مردم با همه تفاوت های عقیده و سلیقه گرد مفهوم وطن مهم ترین اثبات بطلان این نوع نگاه در گفتمان حکمرانی کشور بود.
اگر به دنبال کشف نشانه های اهل نفوذ هستیم، شاید بتوان تبلیغ نقش کمرنگ مردم در سیاست و حکومت را یکی از آن نشانه ها دانست.
#ایران
#جنگ_دوازده_روزه
#برداشت
#مردم
#وطن
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس دوم: لزوم بازخوانی مفهوم نفوذ
شاید تنها نقطه شکست کشور حجم بالای ضربات اطلاعاتی و عملیاتی بود که در این نبرد به ویژه در روزهای نخست از داخل ‌ و در سایه نفوذ جدی عناصر خودفروخته اتفاق افتاد.
به نظر می رسد علت این امر بیش از هر موضوع دیگری تغییر اولویت ها و انحراف عمدی توجه نهادهای اطلاعاتی و انتظامی کشور از موضوعات اساسی بوده است. لذا بازخوانی مفهوم و مصادیق نفوذ با یک نگاه کارشناسی دقیق و غیر سیاسی و غیر احساسی و غیر شعاری که متاثر از فضاسازی رسانه ای نباشد، ضرورتی است که حتی یک روز نباید درباره آن تردید داشت.
شناخت جریان های اصلی نفوذ که موفقیت خود را در عدم توفیق کشور و نظام می دانند و تاکید بر این اصل بدیهی که لازمه نفوذ همرنگ جلوه دادن عنصر نفوذ ی و سپس تغییر رویکردها و اولویت هاست از ضروریات این بازنگری می باشد.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#وطن
#نفوذ
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس سوم: اهمیت روایت و رسانه
این دوازده روز بار دیگر بر اهمیت روزافزون رسانه و نقش آن در خلق روایت مورد پذیرش و موثر تاکید کرد.
در این زمینه چند نکته اساسی بار دیگر خود را نشان داد:
۱. روز به روز بر ارزش و اهمیت رسانه های جدید، فضای مجازی و اکانت های شخصی معتبر افزوده می شود. هرچند هنوز هم نمیتوان رسانه های کلاسیک را از شبکه رسانه ای حذف کرد.
۲. نقش تصویر و ویدیو در رسانه بی بدیل است. رژیم صهیونیستی در این زمینه عملا وارد جنگ شد تا اجازه ندهد تصاویر دقیقی از تخریب ها و آسیب های وارد شده به جهان مخابره شود.
۳. برای داشتن روایت موثر و مورد قبول چه در داخل و چه در خارج نیاز به شبکه رسانه ای هست که سال ها برای آن زحمت کشیده شده باشد و نمیتوان یک شبه شبکه رسانه ای موثر خلق کرد.
۴. رعایت اصول حرفه ای رسانه ای برای اثرگذاری تنها یک تاکید اخلاقی نیست. اگر مخاطب در رسانه شما انصاف و ادب و تنوع دیدگاه ها را درک نکند، روایت شما را نخواهد پذیرفت. بر همین اساس می‌توان گفت بازنده اصلی جنگ در عرصه رسانه ای اینترنشنال بود که با وجود هزینه های سنگین انجام شده تمام اعتبار و کارآیی خود را به پای قمار نتانیاهو ذبح کرد.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#رسانه
#روایت
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس چهارم: عوامل موثر بر خطای تحلیل
به عنوان یک دانشجوی همیشگی علم سیاست همواره یکی از سوالاتی که در ذهن داشته ام این بوده است که چرا در بسیاری موارد چهره های شاخص و تحلیل گرانی که برای خود شهرتی در عالم رسانه دست و پا کرده اند در بزنگاه های تاریخی دچار خطای تحلیل می شوند؟
خطای تحلیل به معنای عدم شناخت درست رخداد، توجیه و تبیین ارتباط فاکتورهای دخیل در آن و در نتیجه پیش بینی هوشمندانه امتداد رخدادهاست.
در جنگ اخیر هم به صورت جدی خطای تحلیل در مورد بسیاری از تحلیل گران مشهود بود.
من از یک مفهوم برای پاسخ به سوال خود استفاده می‌کنم و تلاش می‌کنم آن را شرح دهم.
عدم رعایت فاصله مناسب با پدیده مهم ترین علت خطای تحلیل است.
به این معنا که گاه نزدیکی بیش از حد به رخداد و به اصطلاح غرق شدن در آن مانع دید درست می شود. در این شرایط دو عامل اساسی وجود دارد: عدم توانایی درست در تمیز و دسته بندی داده های پرشمار و سوگیری ناشی از میل به جهت دادن به رخدادها در راستای منافع شخصی و گروهی .
در نقطه مقابل دور شدن از محیط رخداد و به اصطلاح بیگانگی تدریجی با محیط خود عامل جدی دیگری برای خطای تحلیل می باشد. موضوعی که سال هاست اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور گرفتار آن هستند و هر بار خطای تحلیلشان برای خودشان، رسانه های استفاده کننده از ایشان و مخاطبانشان روشن می شود ولی باز هم گرفتار همین چرخه نادرست تحلیل می شوند.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#رسانه
#تحلیل_اشتباه
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس پنجم: القای خطای دید درباره مهاجرین
به ظاهر یکی از روش های مرسوم در مدیریت افکار عمومی در جهان از سوی نهادهای حاکمیتی انداختن تقصیر همه مشکلات و مسایل به دوش ضعیف ترین حلقه های اجتماع از جهت قدرت تاثیرگذاری بر امر تصمیم گیری سیاسی می باشد. در این بین از منظر جریانات راست گرا مهاجرین همیشه در صدر لیست همان حلقه هایی هستند که باید همه کاستی ها متوجه آنان شود.
مهاجران افغانستانی در ایران هم طی دوره های مختلف از این قاعده مستثنی نبوده اند.
اما آنچه درباره موضوع جنگ اخیر اهمیت دارد کمی فراتر از این مسایل به نظر می رسد.
دو سال هیاهوی رسانه ای پر حجم و آکنده از دروغ هایی که بارها از سوی آگاهان و دلسوزان دروغ بودن آن ها تاکید و اثبات شد این مطالبه کاذب را به عنوان مطالبه ملی جا انداخت که همه اتباع افغانستان باید از کشور اخراج شوند. نتیجه این امر درگیر شدن ذهن و توان تمام دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی کشور به این موضوع بود. و سوالی که مطرح می شود این است که آیا این سرگرمی خود یکی از عوامل اصلی غفلت از این حجم شبکه سازی و جابجایی سلاح و نیروی انسانی در کشور نبود؟
جالب اینجاست که این روزها هم که نهادهای امنیتی به موضوع عوامل نفوذی و جاسوسان موساد در کشور ورود کرده اند باز هم تلاش می‌شود همه گناه متوجه مهاجرین شود. در حالی که در بین دستگیر شدگان علاوه بر تعداد زیاد وطن فروشان داخلی اتباعی از کشورهای مختلف وجود دارند فقط اعترافات دو سه نفر تبعه افغانستان با تاکید بر ملیت رسانه ای می شود تا همان خط غلط ادامه پیدا کند و اخبار و تصاویر نادرست هم به آن ضمیمه می‌شود و هیاهوی غوغاسالاران خود نخبه پندار هم بازنشر می‌شود تا سه هدف به دست بیاید: انحراف افکار عمومی از سرشاخه های اصلی نفوذ در کشور ‌و ایجاد فرصت برای فرار، ایجاد شکاف اجتماعی داخلی و آشوب ناشی از آن بین جامعه میزبان و مهاجر و در نهایت تضعیف پیوندهای تمدنی ایرانی.
نکته ای که باید بر آن تاکید کرد این است که حتما در بین جریان نفوذ افرادی از اتباع افغانستان هم بوده و هستند که وابستگی ها و ارتباطات و نحوه ورود ایشان خود باید مورد بررسی قرار بگیرد که چگونه با عدم ساماندهی دقیق (که بعدا درباره اش بیشتر خواهم نوشت)، بی توجهی به راهکارهای قانونی استفاده از ظرفیت مهاجرین مانند بسیاری از کشورهای جهان و عدم توجه به ظرفیت های اجتماعی خود ایشان خلا لازم برای سواستفاده در این زمینه ایجاد شده است.
لذا حتما باید با این جمع انگشت شمار به شدیدترین وجه برخورد شود ولی این که حساب این گروه اندک به حساب جامعه نجیب و آزاده و سختکوش و همزبان مهاجر گذاشته شود خود مصداقی از انحراف به حساب می آید.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#مهاجرین
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس ششم: لزوم توجه به مساله توازن و تعادل
چند سال قبل در جریان یک سخنرانی در دانشگاه تهران از منظری خاص سیاست را اینگونه تعریف کردم: سیاست هنر ایجاد موازنه بین حال و آینده، تاکتیک و راهبرد و ذهن و زمین می باشد.
در آن نشست مفصل موضوع را توضیح دادم که اینجا مجال پرداختن به آن نیست ولی هنوز هم بر آن نظرم که هرگاه حکمرانی و سیاست ورزی در یک کشور از دایره تعادل و توازن خارج شود مخاطره ای بزرگ کشور را تهدید می‌کند.
آنچه در دوره بحران به خوبی خود را نشان داد عقلانیت سیستم در توجه به اصل توازن و تعادل بود اما تداوم موفقیت در گرو تداوم توجه به اصل توازن و تعادل در نظام حکمرانی و تصمیم گیری کشور خواهد بود.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#تعادل
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس هفتم: بازندگان جنگ
اگر مفهوم باخت را به دست آوردن امتیازات کمتر در قبال از دست دادن امتیازات بیشتر بدانیم می‌توان بازندگان این جنگ را در چند سطح دسته بندی کرد:
نخست، آغازگران جنگ که تصور می‌کردند می توانند با تحمیل این جنگ آسیبی جدی به توان ایران در عرصه های مختلف، نظم ‌ و انسجام سیاسی و اجتماعی آن و در نهایت اعتبار آن در نزد افکار عمومی وارد کنند. حال که تمام شواهد گویای آن است که آنچه میخواستند نشد و حتی انسجام اجتماعی و اعتبار منطقه ای و جهانی ایران هم افزایش پیدا کرد باید ایشان را بازنده جنگ تحمیلی دانست.
دوم، رسانه هایی که همه تلاش خود را در همراهی با جریان متجاوز به خرج دادند و همه ذخایر راهبردی خود که اعتبار و توجه و مخاطب بود را به میان آوردند تا شاید در فردای جنگ و به واسطه درست درآمدن تحلیل هایشان بتوانند جایگاهی بالاتر در افکار عمومی بیابند ولی نشد آنچه میخواستند و بسیاری از مردم عادی هم به سست بودن مبانی رسانه ای ایشان پی بردند.
سوم، همه کسانی که به هر دلیلی تغییر در داخل را از مسیر تجاوز و دخالت بیرونی دنبال می کردند. اینان نه تنها به خواسته خود نرسیدند و در برابر بلوغ سیاسی ملت ایران به اقلیت محض بودن خود پی بردند بلکه عزت و شرف و هویت ایرانی خود را نیز تاراج یافته دیدند.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#متجاوز
#اینترنشنال
#مزدور
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس هشتم: لزوم توجه به پدافند غیرعامل
سالیان سال است که در مورد پدافند غیرعامل حرف های بسیاری گفته و شنیده می شود و حتی سازمان به نسبت پرقدرتی هم برای توجه به آن تشکیل شده است. اما به نظر می رسد بخشی غافلگیری رخ داده در شب اول نبرد می توانست با توجه به پدافند غیرعامل کاهش پیدا کند.
اساسا اگر در همه سطوح به این موضوع توجه می شد و موضوع پدافند غیرعامل از سطح بخشنامه ها گذر می کرد و در همه ارکان سیاستگذاری و سیاست ورزی در کشور جاری می شد، بی شک می توانست از بسیاری آسیب ها جلوگیری کند.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#پدافند_غیرعامل
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس نهم: اهمیت فاکتورهای کلاسیک قدرت
در دهه های اخیر بحث های مختلفی درباره مفهوم قدرت ملی انجام شده و جریانات مختلفی فاکتورهای کلاسیک قدرت ملی را نقد کرده اند و مدعی شده اند فاکتورهای دیگری قدرت ملی را شکل می دهند.
اما این نبرد بار دیگر اهمیت فاکتورهای کلاسیک قدرت شامل جمعیت، جغرافیا و نیروهای مسلح کلاسیک را یادآور شد.
در این بین توجه به دارایی های کلاسیک نظامی و به طور خاص نیروی هوایی از مواردی بود که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#نیروی_هوایی
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس دهم: بازخوانی جایگاه و ظرفیت سازمان های بین المللی در منازعات
نقش منفی سازمان بین المللی انرژی اتمی در بروز جنگ و ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل متحد در پایان دادن به نزاع به صورت عادلانه این گزاره را در اذهان مردم و تصمیم گیران تقویت کرده است که چنین سازمان هایی هیچ کارآیی خاص یا منفعت مشخصی برای کشور ندارند پس باید بدون توجه به آنها به سیاست گذاری پرداخت.
اما این تنها پاک کردن صورت مساله است. به نظر می رسد ما نیاز داریم تا سه موضوع را برای نخبگان و افکار عمومی بازتعریف کنیم:
نخست، فهم درست نقش، ظرفیت و قابلیت های سازمان ها و پرهیز از خوش بینی یا بدبینی مفرط.
دوم، بازتعریف نوع تعامل خود با سازمان ها برای بهره برداری بیشتر و کاهش آسیب های ناشی از حضور در سازمان های بین المللی.
سوم، تلاش برای ایجاد هماهنگی بیشتر با دولت های همسو در جهت شکست اجماع دشمن و هنجارسازی در سطح گسترده.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#سازمان_های_بین_المللی
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس یازدهم: لزوم شناخت روانشناسی دشمن
یکی از بحث های جدی در علوم سیاسی و روابط بین الملل مدل های تصمیم گیری است که هر سیستم چگونه به یک تصمیم می‌رسد و آن را اجرایی می‌کند.
اما از همان زمان من درگیر این موضوع بودم که این امر در نهایت به سطح فرد تقلیل می یابد و این فرد یا مجموعه ای از افراد هستند که بر اساس فهم خود از موضوعات و بر مبنای ویژگی های روانشناختی خود به اخذ تصمیم می پردازند.
این امر در مورد ساختارهایی که فرد در آن اعتبار بیشتری پیدا می‌کند بیشتر صدق می‌کند.
در شرایط کنونی ما هم در رژیم صهیونیستی و هم ایالات متحده با چنین پدیده ای مواجه هستیم. پس باید بیش از گذشته به فهم دقیق در مورد فضای روانی نتانیاهو و ترامپ دست پیدا کنیم تا بتوانیم تا حد زیادی بر مبانی تصمیم گیری ایشان مسلط شویم.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#مدل_تصمیم_گیری
#روانشناسی_رهبران
۱۲ درس از جنگ ۱۲ روزه
درس دوازدهم: لزوم توجه به همبستگی های منطقه ای و جهانی
اخیرا با یکی از دوستانی که از حج بازگشته بود صحبت میکردم. توصیف قابل توجهی از همبستگی مسلمانان جهان از ملیت ها و مذاهب و تفکرات مختلف با جمهوری اسلامی در موضوع مقابله با رژیم صهیونیستی داشت.
سال ها پیش هم یکی از اساتید به نام در درسی که در دوره ارشد با ایشان داشتم تعبیر جالبی داشت که بسیار اهمیت دارد که شما در منازعات خود در سطح بین المللی در گوشه رینگ تنها قرار نگیرید.
به نظرم باید بیش از گذشته و با دقت و ظرافت مینیاتوری به نگاه های افکار عمومی به ویژه در سطح منطقه و جهان اسلام توجه داشت تا در هنگامه چنین منازعاتی همراهی ملت ها و به دنبال آن تا حدی دولت ها را داشت و از هزینه های جنگ کاست.
#برداشت
#جنگ_دوازده_روزه
#همبستگی_منطقه_ای
در باب ساماندهی امور مهاجرین افغانستانی در ایران
همانطور که آگاهان و دلسوزان از همان ابتدای موج مهاجرستیزی در کشور پیش بینی کرده و تذکر داده بودند. این جریان غیر علمی، غیر انسانی و غیر شفاف از بسیاری جهات کشور را دچار یک بحران امنیتی گسترده خواهد کرد و به ناامنی روانی و بر باد دادن سرمایه های اخلاقی و اجتماعی جامعه منجر خواهد شد.
پرداختن به این موضوع و ابعاد آن شاید نیاز به کتابی مفصل و پژوهشی دارد. ولی در این فضا و در حد امکان بنده فقط به ارایه یک سری گزاره های درست و غلط و اشاره به آنها خواهم پرداخت:
۱. امور مهاجرین در کشور حتما نیاز به ساماندهی دارد. این را بیش از هر کسی خود مهاجرین درک کرده اند و باور دارند. اما باور کنیم ساماندهی فقط دستگیری و اخراج آن هم با این مدل و روش نیست. آسیب ها و آفات این روش بیش از فواید احتمالی آن است.
۲. برخورد با مجرم با هر ملیتی متناسب با جرمی که انجام داده باید انجام شود و مهاجر افغانستانی از این قاعده مستثنی نیست. این خواسته خود جامعه مهاجرین هم هست. اما تعمیم جرم یک یا چند فرد به یک قوم یا ملیت نه امری اخلاقی، نه منطقی و نه حقوقی است.
۳. مهاجرین در سراسر جهان نه تنها باری بر اقتصاد جامعه میزبان نیستند بلکه به توسعه حجم اقتصادی آن کشور کمک می کنند. اگر ما به درستی از این ظرفیت استفاده نمیکنیم، مشکل جامعه مهاجرین نیستند بلکه مشکل در عدم برنامه ریزی درست ماست. آن هم جامعه ای که بارها صداقت و پاکدستی و نجابت خود را چه به عنوان کارگر ساده، چه به عنوان سرمایه گذار و چه به عنوان تاجر به ما ثابت کرده است.
۴. آنها که دل در گرو نام و یاد ایران و فرهنگ و هویت و تمدن ایرانی دارند، هیچ می دانند که اگر بلخ، غزنه، کابل، هرات و… را از این فرهنگ و تمدن بگیرند چه بر سر آن آورده اند؟ آیا این همان خواست و برنامه انگلیسی ها از سیصد سال پیش بدین سو نبوده و نیست؟ ایرانی ضعیف با مرزهایی محدود بدون پشتوانه فرهنگی و زبانی و تاریخی بزرگ.
۵. بر همه بزرگان فرهنگ این سرزمین واجب است که از جریان ضداخلاقی و نژادپرستی که به بهانه ساماندهی و مهاجر غیرقانونی دهان به فحاشی های شرم آور باز کرده اند برائت بجویند. این جریان فراتر از موضوع مهاجرین بنیان های اخلاقی جامعه را نشانه گرفته است.
۶. در جریان تهاجم دشمن صهیونیستی به ایران عزیز بیشترین حجم همدلی با ایران از سوی مردم افغانستان حتی آنهایی که هیچ گاه ایران نبوده اند یا سال هاست جلای وطن دوم کرده اند و اینک در غرب فرهنگی ساکن هستند، انجام شد. حجم این همدلی با اطلاع از حجم همه همدلی های سایر ملل دنیا بیشتر بود. طبیعی هم بود چرا که برای ایشان حمله به ایران حمله به هویت و تمدن مشترک بود و هست. اما جریان مشکوک مهاجرستیز این همدلی را برنتابیده اند و همه تلاش خود را می‌کنند که آن را کینه و نفرت تبدیل کنند. باد میکارند که طوفان درو کنند. اما زهی خیال باطل که درخت تنومند تمدن ایران آفات بزرگ‌تر را هم دفع کرده است.
۷. ممکن و محتمل است که در جریان همدستی با دستگاه اطلاعاتی دشمن تعدادی از اتباع افغانستان هم آگاهانه و با برنامه یا ناآگاهانه و با تطمیع این جریان را همراهی کرده باشند. اما این که جریان نفوذ اطلاعاتی را معطوف به این گروه اجتماعی آن هم با تعمیم غلط کنیم، بدون شک دادن آدرس غلط برای فرار مهره های اصلی نفوذ از زیر فشار توجه نهادهای ذیربط است. این گزاره به مشکوک بودن بیشتر جریان مهاجرستیزی که تمام تمرکز نهادهای انتظامی کشور را به سمت طرد مهاجرین برد تا شد آنچه نباید می شد، مهر تایید می زند.
می‌توان گزاره های فراوان ریز و درشت دیگری هم به این لیست اضافه کرد.
#برداشت
#همدلی_وهمزبانی
#مهاجر_ستیزی
#آدرس_اشتباه
2025/07/01 05:50:31
Back to Top
HTML Embed Code: