✔️ ۳۱ اردیبهشت به نام روز «بومگردی» ثبت شد
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از نامگذاری روز 31 اردیبهشت ماه به نام روز بوم گردی در تقویم سالیلانه کشور خبر داد.
🆔 @oralhistoryiran
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از نامگذاری روز 31 اردیبهشت ماه به نام روز بوم گردی در تقویم سالیلانه کشور خبر داد.
🆔 @oralhistoryiran
Forwarded from دستیار
🔻روایتی از ورود صنعت یخ و سرگذشت انواع یخچال ها در مشهد
@oralhistoryiran
🔅در منابع مختلف ذکر شده که پرداختن به امور عام المنفعه اعم از ایجاد آب انبار و یخدان از گذشته های دور مورد توجه خیران بوده و حتی وقف آن و اختصاص موقوفاتی برای این امر در برخی شهرهای مختلف ایران رواج داشته است. پیش از این که یخ به شیوه مصنوعی تهیه شود، از یخدانها برای تهیه یخ استفاده میشد. یخدانها بناهایی مخروطیشکل و گلاندود بودند، با دیوارهای ضخیم و البته چالهای با وسعت لازم، برای جمع شدن برفآبهای زمستان و یخ بستن آن تا در هوای تابستان همچون یخچال طبیعی مورد استفاده قرار گیرند. البته یخهایی که اینگونه به دست میآمد، غیربهداشتی و خالی از خس و خاشاک نبود.
🔅در مشهد قدیم هم برای تهیه یخ از همین یخدان ها استفاده می شد و از این لحاظ جایگاه ویژه ای برای مردم داشتند. یخدان های «مزرعه الندشت» و «زرگران» از جمله قدیمی ترین این بناها در شهر مشهد بودند که سابقه تاریخی آن به دوره صفویه می رسید. از دیگر یخدان های مهم مشهد می توان به یخدان محرابخان، یخدان گودسلوک، یخدان باغ وزیر، یخدان محله سراب، یخدان سمزقند، یخدان باغ عنبر و ... اشاره کرد.
🔅با شروع فصل گرما، عدهای که کارشان یخفروشی بود به یخدان مراجعه میکردند و تکههای بلوری یخ را توی گاریهایشان میچیدند و در کوچه پسکوچههای شهر به فروش میرساندند. به سبب اهمیت یخ نزد مردم قدیم، برخی با زبان شعر یخچالیههایی در وصف آنها سرودهاند که این قطعه از آن جمله است:
یخ به یخچال چنین گفت سخن/ دور من از تو، تو باشی از من
من به هجران تو در سوز و گداز / تو به فقدان من استی به محن
من و تو عاشق زاری بودیم / سالها شیفته بر سرو علن
پنج ماه دگر آید خرداد گرم / گردد همه کوی و برزن
کتوشلوار و یخه دور افتد / بدر آیند به کار پیراهن
در هر دکه گروهی بینی / با صد افغان و غریو و شیون
با هزاران غو وجنجال و جدال / پنج قران بدهد و گیرد یک من...
🔅روزگاری که مشهد 23یخچال داشت
نویسندگان کتاب «مکتب شاهپور» از 23 یخچال با ظرفیت 26000بار یخ در مشهد به سال 1313ش. یادکرده اند.
اما تاریخچه نخستین یخچال مصنوعی شناختهشده به قرن هجده و نوزده میلادی می رسد. ورود صنایع نوین به ایران حکایتی جالب و شنیدنی دارد. روزنامه اطلاعات 10 تیر 1316 به تبلیغ یخچال الکترو لوکس کوچک نفتی پرداخته است. این نخستین یخچال ها از آلمان به ایران می آمد. بنابراین سابقه یخ ماشینی و قالبی در تهران به سال 1317 می رسد.
@oralhistoryiran
🔅در این میان، در مشهد نیز با گسترش برق تعدادی از کارخانههای وابسته به این انرژی هم در شهر راهاندازی شد که از آنجمله کارخانه یخ بود.
اولین خبر راجع به کارخانه یخ در مشهد را روزنامه «آفتاب شرق» در اسفند 1316 منتشر کرد. بهنوشته این روزنامه، قرار بود بهزودی دستگاه کارخانه یخ مصنوعی که شهردار مشهد خریداری کرده بود، نصب شود.
مکاتبات مربوط به نصب کارخانه یخ سازی در زمان استانداری پاک روان ادامه داشته است. در 26 اردیبهشت وی طی مکاتبه ای با مکرم رئیس حسابداری املاک اختصاصی، تاکید کرده است:« با این که دو هفته است وجه گاز آمونیاک فرستاده شده هنوز از آن خبری نیست. مهندس هم برای نصب کارخانه یخ سازی از تهران مراجعت نکرده. اقدام نموده و نتیجه را اطلاع دهید.»
🔅در سندی دیگرمربوط به سال 1318، آقای روشن شهردارمشهد در مکاتبه با شرکت سهامی برق به خرابی ماشین یخسازی اشاره کرده است
🌐متن کامل مقاله در روزنامه خراسان رضوی4/4/1397
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=197568
🆔 @oralhistoryiran
@oralhistoryiran
🔅در منابع مختلف ذکر شده که پرداختن به امور عام المنفعه اعم از ایجاد آب انبار و یخدان از گذشته های دور مورد توجه خیران بوده و حتی وقف آن و اختصاص موقوفاتی برای این امر در برخی شهرهای مختلف ایران رواج داشته است. پیش از این که یخ به شیوه مصنوعی تهیه شود، از یخدانها برای تهیه یخ استفاده میشد. یخدانها بناهایی مخروطیشکل و گلاندود بودند، با دیوارهای ضخیم و البته چالهای با وسعت لازم، برای جمع شدن برفآبهای زمستان و یخ بستن آن تا در هوای تابستان همچون یخچال طبیعی مورد استفاده قرار گیرند. البته یخهایی که اینگونه به دست میآمد، غیربهداشتی و خالی از خس و خاشاک نبود.
🔅در مشهد قدیم هم برای تهیه یخ از همین یخدان ها استفاده می شد و از این لحاظ جایگاه ویژه ای برای مردم داشتند. یخدان های «مزرعه الندشت» و «زرگران» از جمله قدیمی ترین این بناها در شهر مشهد بودند که سابقه تاریخی آن به دوره صفویه می رسید. از دیگر یخدان های مهم مشهد می توان به یخدان محرابخان، یخدان گودسلوک، یخدان باغ وزیر، یخدان محله سراب، یخدان سمزقند، یخدان باغ عنبر و ... اشاره کرد.
🔅با شروع فصل گرما، عدهای که کارشان یخفروشی بود به یخدان مراجعه میکردند و تکههای بلوری یخ را توی گاریهایشان میچیدند و در کوچه پسکوچههای شهر به فروش میرساندند. به سبب اهمیت یخ نزد مردم قدیم، برخی با زبان شعر یخچالیههایی در وصف آنها سرودهاند که این قطعه از آن جمله است:
یخ به یخچال چنین گفت سخن/ دور من از تو، تو باشی از من
من به هجران تو در سوز و گداز / تو به فقدان من استی به محن
من و تو عاشق زاری بودیم / سالها شیفته بر سرو علن
پنج ماه دگر آید خرداد گرم / گردد همه کوی و برزن
کتوشلوار و یخه دور افتد / بدر آیند به کار پیراهن
در هر دکه گروهی بینی / با صد افغان و غریو و شیون
با هزاران غو وجنجال و جدال / پنج قران بدهد و گیرد یک من...
🔅روزگاری که مشهد 23یخچال داشت
نویسندگان کتاب «مکتب شاهپور» از 23 یخچال با ظرفیت 26000بار یخ در مشهد به سال 1313ش. یادکرده اند.
اما تاریخچه نخستین یخچال مصنوعی شناختهشده به قرن هجده و نوزده میلادی می رسد. ورود صنایع نوین به ایران حکایتی جالب و شنیدنی دارد. روزنامه اطلاعات 10 تیر 1316 به تبلیغ یخچال الکترو لوکس کوچک نفتی پرداخته است. این نخستین یخچال ها از آلمان به ایران می آمد. بنابراین سابقه یخ ماشینی و قالبی در تهران به سال 1317 می رسد.
@oralhistoryiran
🔅در این میان، در مشهد نیز با گسترش برق تعدادی از کارخانههای وابسته به این انرژی هم در شهر راهاندازی شد که از آنجمله کارخانه یخ بود.
اولین خبر راجع به کارخانه یخ در مشهد را روزنامه «آفتاب شرق» در اسفند 1316 منتشر کرد. بهنوشته این روزنامه، قرار بود بهزودی دستگاه کارخانه یخ مصنوعی که شهردار مشهد خریداری کرده بود، نصب شود.
مکاتبات مربوط به نصب کارخانه یخ سازی در زمان استانداری پاک روان ادامه داشته است. در 26 اردیبهشت وی طی مکاتبه ای با مکرم رئیس حسابداری املاک اختصاصی، تاکید کرده است:« با این که دو هفته است وجه گاز آمونیاک فرستاده شده هنوز از آن خبری نیست. مهندس هم برای نصب کارخانه یخ سازی از تهران مراجعت نکرده. اقدام نموده و نتیجه را اطلاع دهید.»
🔅در سندی دیگرمربوط به سال 1318، آقای روشن شهردارمشهد در مکاتبه با شرکت سهامی برق به خرابی ماشین یخسازی اشاره کرده است
🌐متن کامل مقاله در روزنامه خراسان رضوی4/4/1397
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=197568
🆔 @oralhistoryiran
🏴پهلوانان هیئتدار
✍آذری خاکستر
◾️وجود گروهها و مهاجران مختلف در مشهد موجب شده است تا شاهد تنوع مراسم مذهبی ماه محرم باشیم. هیئت ها و دسته های عزاداری مختلفی از گذشته تا کنون در مشهد فعال بودهاند. در قدیم تمام محلههای شهر دارای هیئتهای سینه زنی بود. هیئت قاسمی بالا خیابان توسط پهلوان گلکار، هیئت ابوالفضلی عیدگاه به سرپرستی پهلوان مراد. هیئت حبل المتین سراب به سرکردگی فتاح خان از معروف ترین مجامع و گروههای عزاداری به شمار می آمدند. دسته ترک های آذربایجان به عنوان یکی از نمادهای عزاداری مشهد در 1306ق فعال بود و در سالهای قبل همراه با دسته ترک های قره باغ مراسم مذهبی برگزار می کردند. تمامی سرکردگان، بانیان، نوحهسرایان و روضه خوانان دسته زنجیرزن، آذربایجانی بودند و به همین دلیل شعرها و مرثیهها به زبان ترکی خوانده میشد. این دسته از نظر ابهت و بزرگی، بیهمتا توصیف می شدند که پیشاپیش دسته، عده زیادی از تجار و ثروتمندان آذربایجانی با عبا و قبای سیاه حرکت میکردند.
◾️هیئت عزاداران مکتب الرضا(ع) توسط گروهی دیگر از آذربایجانیها در سال 1342 در کوچه رضوی مشهد فعالیت خود را شروع کرد. همچنین هیئت کرمانیها از قدیم با شکوهترین مراسم مذهبی را برگزار میکرد و مراسم روز سوم شهادت امام حسین(ع) که کاروانی در خیابانها به راه می افتادند، از یک قرن پیش در میان هیئت های مشهد شاخص بوده است.
◾️تکیههای نامی مشهد
در گذشته تقریبا تمام سراهای تجارتی مشهد در بازار و خیابان یک دهه از سال را به روضهخوانی و عزاداری میپرداختند و برای حفظ مردم از آفتاب در تابستان، یا سرما و باران در زمستان، ضمن سیاهپوش کردن در و دیوارها و برکشیدن پردههای قلمکار با اشعار محتشم کاشانی در مرثیه عزای حسینی، خیمه بزرگی هم در وسط محوطه حیاط سرا میافراشتند و بر ستون وسط آن یا عمود خیمه پرچمها و بیرق های عزاداری نصب میکردند.مهمترین تکیههای مشهد در گذشته عبارتند از: تکیه قنادها در کوچه عباسقلی خان، تکیه پزندگان در فلکه آب خیابان تهران، تکیه بزازها یا میرزاجانی در چهارباغ، تکیه خیاط ها در کوچه باغ عنبر، تکیه برقی ها، مسگرها، زرگرها، تکیه فتاح خان، تکیه کرمانی ها، تکیه اصفهانی ها و تکیه تهرانی ها و ....
◾️کلنل چارلز ادوارد ییت سرکنسول انگلیس در مشهد در خاطراتش به شرح نحوه عزاداری ماه محرم در مشهد دوره قاجار پرداخته و نوشته است: «در ماه محرم دسته های زنجیرزنی در صفوف باریکی متشکل از دو یا سه ردیف که هرکدام بیست تا سی جوان زنجیر میزدند به راه افتادند. در پشت آنها جمعیت زیادی از مردم بهراه افتاده، نوحه میخواندند و سینه میزدند. آنان به نحوی هماهنگ دست خود را بلند کرده و محکم بر سینه میکوفتند.... همین که روزها میگذشت و به دهم محرم یعنی روز شهادت امام حسین(ع) نزدیک میشدیم سوگواری با شدت بیشتری ادامه می یافت. هر محله یا طایفهای هیئتهای عزاداری خاص خود را داشت. اما ترکهای آذربایجانی که در نزدیکی کنسولگری هم زندگی میکردند به گفته عموم از بهترین برگزارکنندگان این مراسم بودند... روز قتل ابتدا علمهایی سیاه که توسط مردانی سیاهپوش حمل میشد عبور داده شد. بهدنبال آنان نیز جوانان زنجیرزن به صف حرکت میکردند. سنجهای برنجی با آهنگ یکنواخت و منطقی نواخته میشد، نوحهخوان با صدایی غم انگیز هم نوایی می کرد و جوانان بهطور هماهنگ زنجیر را به پشت های برهنه خود به چپ و راست می نواختند. پشت سر این عده جمعی از سیدها و کسبه ترک حرکت میکردند و بلافاصله دسته های سینه زنها قرار داشت. همه با هم به نحو غم انگیز و سوزناکی شعرهایی به صدای بلند می خواندند.... و با شربت از عزاداران پذیرایی می شد...بعد از این عده گروهی از تجار و کسبه بازار آمدند. این ها لباس هایی سیاه به تن و اندوه ژرف بر چهره داشتند و خیلی به آرامی سینه می زدند. پشت سر این گروه اسبی حرکت داده می شد که به رسم معمول آن زمان بر تنش زره پوشانده بودند. تمام زره مملو از تیرهایی بود که در آن فرو شده بود. »ماهوان نویسنده تاریخ مشهد نیز به نحوه برگزاری مراسم روز عاشورا پرداخته است: دسته های مذهبی در زمان قاجار و دوره پهلوی با شور و هیجان انجام می شد. در مسیر حرکت دسته با شربت یا آب یخ از مردم پذیرایی می کردند. و در روز عاشورا با غذای سنتی مشهدی آش شله قلمکار اطعام می کردند. و تا روزی که بازار بزرگ خراب نشده بود رسم براین بود که هر هیئت عزاداری از هر محل که حرکت می کرد. شرق یا غرب فلکه حضرت را دور زده و وقتی به بازار زنجیر می رسید وارد بازار شده و راه خود را به طرف صحن قدیم یا صحن کهنه ادامه می داد. و در این مسیر شاهد عزاداری منظم دسته ها و هیئت های مختلف بودیم.در دوره رضا شاه فعالیت های مذهبی همچون برگزاری مراسم ماه محرم محدود و گاهی ممنوع می شوند.
🆔 @oralhistoryiran
✍آذری خاکستر
◾️وجود گروهها و مهاجران مختلف در مشهد موجب شده است تا شاهد تنوع مراسم مذهبی ماه محرم باشیم. هیئت ها و دسته های عزاداری مختلفی از گذشته تا کنون در مشهد فعال بودهاند. در قدیم تمام محلههای شهر دارای هیئتهای سینه زنی بود. هیئت قاسمی بالا خیابان توسط پهلوان گلکار، هیئت ابوالفضلی عیدگاه به سرپرستی پهلوان مراد. هیئت حبل المتین سراب به سرکردگی فتاح خان از معروف ترین مجامع و گروههای عزاداری به شمار می آمدند. دسته ترک های آذربایجان به عنوان یکی از نمادهای عزاداری مشهد در 1306ق فعال بود و در سالهای قبل همراه با دسته ترک های قره باغ مراسم مذهبی برگزار می کردند. تمامی سرکردگان، بانیان، نوحهسرایان و روضه خوانان دسته زنجیرزن، آذربایجانی بودند و به همین دلیل شعرها و مرثیهها به زبان ترکی خوانده میشد. این دسته از نظر ابهت و بزرگی، بیهمتا توصیف می شدند که پیشاپیش دسته، عده زیادی از تجار و ثروتمندان آذربایجانی با عبا و قبای سیاه حرکت میکردند.
◾️هیئت عزاداران مکتب الرضا(ع) توسط گروهی دیگر از آذربایجانیها در سال 1342 در کوچه رضوی مشهد فعالیت خود را شروع کرد. همچنین هیئت کرمانیها از قدیم با شکوهترین مراسم مذهبی را برگزار میکرد و مراسم روز سوم شهادت امام حسین(ع) که کاروانی در خیابانها به راه می افتادند، از یک قرن پیش در میان هیئت های مشهد شاخص بوده است.
◾️تکیههای نامی مشهد
در گذشته تقریبا تمام سراهای تجارتی مشهد در بازار و خیابان یک دهه از سال را به روضهخوانی و عزاداری میپرداختند و برای حفظ مردم از آفتاب در تابستان، یا سرما و باران در زمستان، ضمن سیاهپوش کردن در و دیوارها و برکشیدن پردههای قلمکار با اشعار محتشم کاشانی در مرثیه عزای حسینی، خیمه بزرگی هم در وسط محوطه حیاط سرا میافراشتند و بر ستون وسط آن یا عمود خیمه پرچمها و بیرق های عزاداری نصب میکردند.مهمترین تکیههای مشهد در گذشته عبارتند از: تکیه قنادها در کوچه عباسقلی خان، تکیه پزندگان در فلکه آب خیابان تهران، تکیه بزازها یا میرزاجانی در چهارباغ، تکیه خیاط ها در کوچه باغ عنبر، تکیه برقی ها، مسگرها، زرگرها، تکیه فتاح خان، تکیه کرمانی ها، تکیه اصفهانی ها و تکیه تهرانی ها و ....
◾️کلنل چارلز ادوارد ییت سرکنسول انگلیس در مشهد در خاطراتش به شرح نحوه عزاداری ماه محرم در مشهد دوره قاجار پرداخته و نوشته است: «در ماه محرم دسته های زنجیرزنی در صفوف باریکی متشکل از دو یا سه ردیف که هرکدام بیست تا سی جوان زنجیر میزدند به راه افتادند. در پشت آنها جمعیت زیادی از مردم بهراه افتاده، نوحه میخواندند و سینه میزدند. آنان به نحوی هماهنگ دست خود را بلند کرده و محکم بر سینه میکوفتند.... همین که روزها میگذشت و به دهم محرم یعنی روز شهادت امام حسین(ع) نزدیک میشدیم سوگواری با شدت بیشتری ادامه می یافت. هر محله یا طایفهای هیئتهای عزاداری خاص خود را داشت. اما ترکهای آذربایجانی که در نزدیکی کنسولگری هم زندگی میکردند به گفته عموم از بهترین برگزارکنندگان این مراسم بودند... روز قتل ابتدا علمهایی سیاه که توسط مردانی سیاهپوش حمل میشد عبور داده شد. بهدنبال آنان نیز جوانان زنجیرزن به صف حرکت میکردند. سنجهای برنجی با آهنگ یکنواخت و منطقی نواخته میشد، نوحهخوان با صدایی غم انگیز هم نوایی می کرد و جوانان بهطور هماهنگ زنجیر را به پشت های برهنه خود به چپ و راست می نواختند. پشت سر این عده جمعی از سیدها و کسبه ترک حرکت میکردند و بلافاصله دسته های سینه زنها قرار داشت. همه با هم به نحو غم انگیز و سوزناکی شعرهایی به صدای بلند می خواندند.... و با شربت از عزاداران پذیرایی می شد...بعد از این عده گروهی از تجار و کسبه بازار آمدند. این ها لباس هایی سیاه به تن و اندوه ژرف بر چهره داشتند و خیلی به آرامی سینه می زدند. پشت سر این گروه اسبی حرکت داده می شد که به رسم معمول آن زمان بر تنش زره پوشانده بودند. تمام زره مملو از تیرهایی بود که در آن فرو شده بود. »ماهوان نویسنده تاریخ مشهد نیز به نحوه برگزاری مراسم روز عاشورا پرداخته است: دسته های مذهبی در زمان قاجار و دوره پهلوی با شور و هیجان انجام می شد. در مسیر حرکت دسته با شربت یا آب یخ از مردم پذیرایی می کردند. و در روز عاشورا با غذای سنتی مشهدی آش شله قلمکار اطعام می کردند. و تا روزی که بازار بزرگ خراب نشده بود رسم براین بود که هر هیئت عزاداری از هر محل که حرکت می کرد. شرق یا غرب فلکه حضرت را دور زده و وقتی به بازار زنجیر می رسید وارد بازار شده و راه خود را به طرف صحن قدیم یا صحن کهنه ادامه می داد. و در این مسیر شاهد عزاداری منظم دسته ها و هیئت های مختلف بودیم.در دوره رضا شاه فعالیت های مذهبی همچون برگزاری مراسم ماه محرم محدود و گاهی ممنوع می شوند.
🆔 @oralhistoryiran
✔️مقبره آصف برخیا مربوط به پهلوی اول است و در شهرستان بجستان، روستای مزار واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۴۶۴۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
آصف بن برخیا یکى از پیامبران بنى اسرائیل و معاصر حضرت داوود و حضرت سلیمان است. نام آن حضرت در زبان عبرى «آساف» و نام پدرش «بِرِکْیاه» بود.
✔️ @oralhistoryiran
آصف بن برخیا یکى از پیامبران بنى اسرائیل و معاصر حضرت داوود و حضرت سلیمان است. نام آن حضرت در زبان عبرى «آساف» و نام پدرش «بِرِکْیاه» بود.
✔️ @oralhistoryiran
🏴آئین تشییع نمادین روز عاشورا در منزل مرحوم شفایی در شهرستان بجستان
✍مراسم عزاداری ماه محرم در میان خاندان های قدیمی از گذشته تا به حال برگزار می شود. خاندان میرزا حسن شفایی در بجستان این سنت را از سال ۱۳۱۷ش. تا کنون با حضور مردم برگزار می کنند.
✔️ @oralhistoryiran
✍مراسم عزاداری ماه محرم در میان خاندان های قدیمی از گذشته تا به حال برگزار می شود. خاندان میرزا حسن شفایی در بجستان این سنت را از سال ۱۳۱۷ش. تا کنون با حضور مردم برگزار می کنند.
✔️ @oralhistoryiran
1663566394-10230-1401-4 (1).pdf
1.2 MB
✔️تأثیر فرهنگ عامیانه و روایات شفاهی مرتبط با آثار و ابنیه بافت تاریخی یزد بر شکل گیری هویت فرهنگی- اجتماعی
نویسنده: فرزانه پورچیت ساز
منبع: پژوهش های معاصر در علوم و تحقیقات سال چهارم فروردین 1401 شماره 33
🆔 @oralhistoryiran
نویسنده: فرزانه پورچیت ساز
منبع: پژوهش های معاصر در علوم و تحقیقات سال چهارم فروردین 1401 شماره 33
🆔 @oralhistoryiran
میراث_حبیب_لاجوردی_و_راه_پیش_رو_کتاب_امروز.pdf
1.6 MB
✔️"میراث حبیب لاجوردی و راه پیشِ رو"
✍ امیر آزاد
در این مقاله ابتدا به طور دقیق به کار لاجوردی و همکارانش در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد پرداخته شده و سپس ده پیشنهاد برای تکمیل این مجموعه ارائه شده است.
منتشر شده در فصلنامه کتاب امروز، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۰
🆔 @oralhistoryiran
✍ امیر آزاد
در این مقاله ابتدا به طور دقیق به کار لاجوردی و همکارانش در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد پرداخته شده و سپس ده پیشنهاد برای تکمیل این مجموعه ارائه شده است.
منتشر شده در فصلنامه کتاب امروز، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۰
🆔 @oralhistoryiran
✔️درباره حبیب لاجوردی؛ صدابردار تاریخ معاصر
✍️سرگه بارسقیان
صدابردار تاریخ در سکوت رفت. قهرمان مبارزه با فراموشی، مقهور فراموشی شد. ۶ سال پس از تحمل آلزایمر، در ۸۳ سالگی در واشنگتن. حبیب لاجوردی (۴ فروردین ۱۳۱۷ - ۳ مرداد ۱۴۰۰)، بنیانگذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد که نگذاشت صداهای تاریخ معاصر به خاموشی و نامهای تاریخساز به فراموشی روند، شکارچی شاهزادگان و شاهزدگان، غربتنشینان و عزلتگزینان، در کنج غربت شکار مرگ شد؛ با گنجینهای از صداها که اگر همت او پس از سال ۱۳۶۰ نبود، هرگز نه ضبط و نه متنشان ثبت میشد.
آیتالله مهدوی کنی در خاطراتش گفته که محل کنونی دانشگاه امام صادق (ع) را برخی دوستان پیدا کردند که قبلا مرکز مطالعات مدیریت بود. البته دولتی نبود و هیات امنا داشت. آن هم قبل از انقلاب، که برادر شاه ریاست عالیه هیات امنا را داشت و امثال دکتر اقبال و لاجوردی از اعضای هیات امنای آن بودند. اینجا برای تربیت مدیران سطح بالا تاسیس شده بود.
🔹لاجوردی پس از انقلاب به دانشگاه آکسفورد رفت و سال ۱۳۶۰ دکترای اقتصاد خود را گرفت و کتاب «اتحادیههای کارگری و خودکامگی در ایران» را نوشت؛ به باور لاجوردی در دورههای برخورداری از آزادیهای سیاسی، اتحادیههای کارگری نخستین نهادهایی بودند که در صحنه سیاسی ایران پدیدار میشدند و هر وقت که اختناق سیاسی دوباره مسلط میشد، اول اتحادیههای کارگری سرکوب میشدند و بعد نوبت سرکوب مطبوعات و احزاب و… میرسید. دریافت لاجوردی از آنچه پیش آمد این بود که تضاد روزافزون میان گفتار و کردار دستگاه رهبری ایران، کارگران را چنان بیتاب و بیزار کرده بود که به محض نیرو گرفتن جنبش انقلابی بدان پیوستند.
🔹در بهار ۱۳۶۰ ادوارد کینن، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد ایجاد طرح تاریخ شفاهی ایران را با لاجوردی در میان گذاشت. کینن شباهتهایی میان انقلاب روسیه و ایران میدید و معتقد بود که مهاجرت صدها نفر از مقامات حکومت پیشین ایران به غرب، فرصت استثنایی برای جمعآوری و حفاظت از این اطلاعات تاریخی فراهم آورده است. در این پروژه نهایتا با ۱۳۴ نفر گفتوگو شد و سهم لاجوردی شد مصاحبه با علی امینی، جعفر شریفامامی، مظفر بقایی، علینقی عالیخانی، عبدالمجید مجیدی، ابوالحسن ابتهاج، پرویز خسروانی، غلامحسین مصدق، محمدناصر قشقایی، محمدعلی مجتهدی، محمود فروغی و…
🔹البته بودند افرادی در صدر لیست مصاحبهها که هرگز تن به انجام گفتوگو ندادند؛ فرح پهلوی در مقابل اصرار لاجوردی برای انجام گفتوگو پاسخ داد: «من نمیخواهم پیش از این گرد و خاک بلند شود.» ثریا اسفندیاری، همسر سابق شاه و بزرگ شده اروپا با لهجه غلیظ اصفهانی جواب رد داد به درخواست لاجوردی و گفت «من نمیخواهم وارد مسائل سیاسی شوم.» فهرست تاریخ شفاهی البته غایبان بزرگ دیگری هم داشت؛ از برادران شاه که حاضر نشدند مصاحبه کنند تا جمشید آموزگار، نخستوزیر پیشین. یکی از اعضای خاندان پهلوی گفت از آنجایی که نمیتواند حقیقت را تمام و کمال بگوید ترجیح میدهد که هیچ نگوید. عضو دیگر این خانواده گفته بود: «ما به اندازه کافی دشمن داریم. با این مصاحبه نمیخواهیم به تعداد آنان اضافه کنیم.»
🔹لاجوردی نه مدعی انداختن طرحی نو در تاریخ شفاهی بود و نه کارش خالی از نقد و نقص؛ اما ۸۹۶ ساعت خاطراتی که در پروژه تاریخ شفاهی ایران ضبط شده، از جهت اهمیت راویان، امانتداری در نقل روایات، پیادهسازی متنی و دیجیتال و صوتی، آن را در زمره منابع ارزشمند تاریخ معاصر قرار داده است.
🆔 @oralhistoryiran
✍️سرگه بارسقیان
صدابردار تاریخ در سکوت رفت. قهرمان مبارزه با فراموشی، مقهور فراموشی شد. ۶ سال پس از تحمل آلزایمر، در ۸۳ سالگی در واشنگتن. حبیب لاجوردی (۴ فروردین ۱۳۱۷ - ۳ مرداد ۱۴۰۰)، بنیانگذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد که نگذاشت صداهای تاریخ معاصر به خاموشی و نامهای تاریخساز به فراموشی روند، شکارچی شاهزادگان و شاهزدگان، غربتنشینان و عزلتگزینان، در کنج غربت شکار مرگ شد؛ با گنجینهای از صداها که اگر همت او پس از سال ۱۳۶۰ نبود، هرگز نه ضبط و نه متنشان ثبت میشد.
آیتالله مهدوی کنی در خاطراتش گفته که محل کنونی دانشگاه امام صادق (ع) را برخی دوستان پیدا کردند که قبلا مرکز مطالعات مدیریت بود. البته دولتی نبود و هیات امنا داشت. آن هم قبل از انقلاب، که برادر شاه ریاست عالیه هیات امنا را داشت و امثال دکتر اقبال و لاجوردی از اعضای هیات امنای آن بودند. اینجا برای تربیت مدیران سطح بالا تاسیس شده بود.
🔹لاجوردی پس از انقلاب به دانشگاه آکسفورد رفت و سال ۱۳۶۰ دکترای اقتصاد خود را گرفت و کتاب «اتحادیههای کارگری و خودکامگی در ایران» را نوشت؛ به باور لاجوردی در دورههای برخورداری از آزادیهای سیاسی، اتحادیههای کارگری نخستین نهادهایی بودند که در صحنه سیاسی ایران پدیدار میشدند و هر وقت که اختناق سیاسی دوباره مسلط میشد، اول اتحادیههای کارگری سرکوب میشدند و بعد نوبت سرکوب مطبوعات و احزاب و… میرسید. دریافت لاجوردی از آنچه پیش آمد این بود که تضاد روزافزون میان گفتار و کردار دستگاه رهبری ایران، کارگران را چنان بیتاب و بیزار کرده بود که به محض نیرو گرفتن جنبش انقلابی بدان پیوستند.
🔹در بهار ۱۳۶۰ ادوارد کینن، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد ایجاد طرح تاریخ شفاهی ایران را با لاجوردی در میان گذاشت. کینن شباهتهایی میان انقلاب روسیه و ایران میدید و معتقد بود که مهاجرت صدها نفر از مقامات حکومت پیشین ایران به غرب، فرصت استثنایی برای جمعآوری و حفاظت از این اطلاعات تاریخی فراهم آورده است. در این پروژه نهایتا با ۱۳۴ نفر گفتوگو شد و سهم لاجوردی شد مصاحبه با علی امینی، جعفر شریفامامی، مظفر بقایی، علینقی عالیخانی، عبدالمجید مجیدی، ابوالحسن ابتهاج، پرویز خسروانی، غلامحسین مصدق، محمدناصر قشقایی، محمدعلی مجتهدی، محمود فروغی و…
🔹البته بودند افرادی در صدر لیست مصاحبهها که هرگز تن به انجام گفتوگو ندادند؛ فرح پهلوی در مقابل اصرار لاجوردی برای انجام گفتوگو پاسخ داد: «من نمیخواهم پیش از این گرد و خاک بلند شود.» ثریا اسفندیاری، همسر سابق شاه و بزرگ شده اروپا با لهجه غلیظ اصفهانی جواب رد داد به درخواست لاجوردی و گفت «من نمیخواهم وارد مسائل سیاسی شوم.» فهرست تاریخ شفاهی البته غایبان بزرگ دیگری هم داشت؛ از برادران شاه که حاضر نشدند مصاحبه کنند تا جمشید آموزگار، نخستوزیر پیشین. یکی از اعضای خاندان پهلوی گفت از آنجایی که نمیتواند حقیقت را تمام و کمال بگوید ترجیح میدهد که هیچ نگوید. عضو دیگر این خانواده گفته بود: «ما به اندازه کافی دشمن داریم. با این مصاحبه نمیخواهیم به تعداد آنان اضافه کنیم.»
🔹لاجوردی نه مدعی انداختن طرحی نو در تاریخ شفاهی بود و نه کارش خالی از نقد و نقص؛ اما ۸۹۶ ساعت خاطراتی که در پروژه تاریخ شفاهی ایران ضبط شده، از جهت اهمیت راویان، امانتداری در نقل روایات، پیادهسازی متنی و دیجیتال و صوتی، آن را در زمره منابع ارزشمند تاریخ معاصر قرار داده است.
🆔 @oralhistoryiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥در اولین دیدار ظریف با رئیس جمهور منتخب احمدی نژاد چه گذشت؟
✔️پس از هر دورهی انتخابات ریاستجمهوری، یکی از برنامههای ثابت شخص رئیسجمهور منتخب، قبل از برگزاری مراسم تنفیذ، دیدار با مسئولین مختلف اجرایی، قضایی و تقنینی و دریافت آخرین گزارشهای کشور است.
در سال ۱۳۸۴، که دکتر محمود احمدینژاد در دور دوم انتخابات پیروز گشت، در ساختمان مجلس مستقر شد و دیدارهای خود را شروع کرد.
یکی از این جلسات دیدار دکتر محمد جواد ظریف (سفیر وقت ایران در سازمان ملل) با رئیسجمهور منتخب بود که روایت این دیدار از زبان دکتر ظریف در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است و از نظر میگذرد./مرکز اسناد انقلاب اسلامی
🆔 @oralhistoryiran
🎥در اولین دیدار ظریف با رئیس جمهور منتخب احمدی نژاد چه گذشت؟
✔️پس از هر دورهی انتخابات ریاستجمهوری، یکی از برنامههای ثابت شخص رئیسجمهور منتخب، قبل از برگزاری مراسم تنفیذ، دیدار با مسئولین مختلف اجرایی، قضایی و تقنینی و دریافت آخرین گزارشهای کشور است.
در سال ۱۳۸۴، که دکتر محمود احمدینژاد در دور دوم انتخابات پیروز گشت، در ساختمان مجلس مستقر شد و دیدارهای خود را شروع کرد.
یکی از این جلسات دیدار دکتر محمد جواد ظریف (سفیر وقت ایران در سازمان ملل) با رئیسجمهور منتخب بود که روایت این دیدار از زبان دکتر ظریف در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است و از نظر میگذرد./مرکز اسناد انقلاب اسلامی
🆔 @oralhistoryiran
✔️مشهد در انقلاب مشروطه
🎤سخنرانی دکتر یوسف متولی حقیقی پژوهشگر و نویسنده تاریخ معاصر
⏳یک شنبه ۱۴ مرداد ساعت ۱۰
مشهد. بلوار وحدت، وحدت ۳/۱روبروی پارک میر. مکتب بافت
@oralhistoryiran
🎤سخنرانی دکتر یوسف متولی حقیقی پژوهشگر و نویسنده تاریخ معاصر
⏳یک شنبه ۱۴ مرداد ساعت ۱۰
مشهد. بلوار وحدت، وحدت ۳/۱روبروی پارک میر. مکتب بافت
@oralhistoryiran
✈️فرودگاه مهرآباد
✈️در ۱۳ مرداد ۱۳۳۷ (در برخی منابع ۱۴ مرداد)، فرودگاه بینالمللی مهرآباد به طور رسمی افتتاح شد. مهرآباد نام روستایی بود که این فرودگاه در آن ساخته شد. زمین اطراف این روستا از سال ۱۳۱۷ برای فرود هواپیما استفاده میشد
✈️ @oralhistoryiran
✈️در ۱۳ مرداد ۱۳۳۷ (در برخی منابع ۱۴ مرداد)، فرودگاه بینالمللی مهرآباد به طور رسمی افتتاح شد. مهرآباد نام روستایی بود که این فرودگاه در آن ساخته شد. زمین اطراف این روستا از سال ۱۳۱۷ برای فرود هواپیما استفاده میشد
✈️ @oralhistoryiran
🌸۱۷ اَمرداد مصادف است با نوروز بل گیلانیها.
✔️نوروز بل، آتش نوروزی و به معنای پایان گرما و روزهای بلند تابستان است. از غروب ۱۷ مرداد سال جدید دیلمی آغاز میشود
🆔 @oralhistoryiran
✔️نوروز بل، آتش نوروزی و به معنای پایان گرما و روزهای بلند تابستان است. از غروب ۱۷ مرداد سال جدید دیلمی آغاز میشود
🆔 @oralhistoryiran
💊غلامعلی عبیدی (۱۹ خرداد ۱۲۹۹ — ۲۸ شهریور ۱۳۸۳) داروساز، بنیانگذار لابراتوار داروسازی دکتر عبیدی
💊 نخستین کارخانه داروسازی در ایران در سال ۱۳۲۵، بنیانگذار کارخانهٔ فارم دکتر عبیدی در ازبکستان، و دارای لقب «پدر صنعت داروسازی ایران» است.
💊 @oralhistoryiran
💊 نخستین کارخانه داروسازی در ایران در سال ۱۳۲۵، بنیانگذار کارخانهٔ فارم دکتر عبیدی در ازبکستان، و دارای لقب «پدر صنعت داروسازی ایران» است.
💊 @oralhistoryiran
✔️قائم شهر
پیشینه زندگی در قائمشهر که شهرهای باستانی چمنو و توجی را هم شامل میشود به عصر آهن برمیگردد و کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در قائمشهر منجر به کشف سفالهای ۵۰۰۰ ساله و ابزارهای سنگی شد. این شهر در دوران صفویان مورد توجه بیشتری قرار گرفت، سپس بنای اولیه قائمشهر در دوران قاجاریان با نام علیآباد نهاده شد، ولی سرچشمه شکوفایی و پیشرفت این شهر به دوران پهلوی برمیگردد. در دوران پهلوی ساخت راهآهن سراسری ایران از قائمشهر آغاز گشت و کارخانجات و مراکز مختلفی در قائمشهر ساخته شد. در شهریور سال ۱۳۱۴ ه.ش به موجب تصویبنامه هیئت وزیران، نام این شهر به شاهی مبدل گردید. پس از پایان جنگ جهانی دوم توسعه قائمشهر ادامه یافت و قائمشهر کانون پذیرش جمعیت شد. در جریان انقلاب ۱۳۵۷، شاهی به قائمشهر تغییر نام پیدا کرد.
@oralhistoryiran
پیشینه زندگی در قائمشهر که شهرهای باستانی چمنو و توجی را هم شامل میشود به عصر آهن برمیگردد و کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در قائمشهر منجر به کشف سفالهای ۵۰۰۰ ساله و ابزارهای سنگی شد. این شهر در دوران صفویان مورد توجه بیشتری قرار گرفت، سپس بنای اولیه قائمشهر در دوران قاجاریان با نام علیآباد نهاده شد، ولی سرچشمه شکوفایی و پیشرفت این شهر به دوران پهلوی برمیگردد. در دوران پهلوی ساخت راهآهن سراسری ایران از قائمشهر آغاز گشت و کارخانجات و مراکز مختلفی در قائمشهر ساخته شد. در شهریور سال ۱۳۱۴ ه.ش به موجب تصویبنامه هیئت وزیران، نام این شهر به شاهی مبدل گردید. پس از پایان جنگ جهانی دوم توسعه قائمشهر ادامه یافت و قائمشهر کانون پذیرش جمعیت شد. در جریان انقلاب ۱۳۵۷، شاهی به قائمشهر تغییر نام پیدا کرد.
@oralhistoryiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 خانه جنی ویلای متروکه ای با معماری عجیب و وهم انگیز در "روستای کُلُمه" کلاردشت قرار دارد
@oralhistoryiran
@oralhistoryiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✔️پشت هر عکسی تاریخ و روایتی نهفته است.
روایت دکتر ایرج قهرمانلو از تصویرضرغام السلطان رئیس ایل قهرمانلو و ماجرای فروش دختران خراسان در دوره قاجار بعد از انقلاب مشروطه
پ. ن: دکتر قهرمانلو از مبارزان قبل ار انقلاب و مولف کتاب گذر از آتش
🆔 @oralhistoryiran
روایت دکتر ایرج قهرمانلو از تصویرضرغام السلطان رئیس ایل قهرمانلو و ماجرای فروش دختران خراسان در دوره قاجار بعد از انقلاب مشروطه
پ. ن: دکتر قهرمانلو از مبارزان قبل ار انقلاب و مولف کتاب گذر از آتش
🆔 @oralhistoryiran
✔️ روایت نویسنده مشهدی زنده یاد غلامحسین بقیعی از اعدام پزشک احمدی.
✅پزشک احمد احمدی در سال ش.۱۲۶۶ در مشهد به دنیا آمده است. و در این شهر داروفروشی داشت. سال 1310 پزشک مخصوص شهربانی شده ودر دل شب سر کار حاضر میشد و با آمپولهای مخصوص خود (آمپول آب داغ، آمپول هوا و...) بیماران را میکشت. سرانجام دادگاه دیوان عالی جنایی، در ۳۰ بهمن ۱۳۲۲پزشک احمدی را قاتل عمدی «فرخی یزدی» و «سردار اسعد» شناخت و به اعدام محکوم شد.
✍ یک روز روزنامه فروش ها داد می زدند: فوق العاده!... به دار زدن پزشک احمدی!... فردا در میدان توپخانه!...
اذان صبح خود را به آنجا رساندم. غوغای غریبی برپا بود. یک تیر چوبی بسیار بلند با قرقره و طناب مخصوص در ظلع غربی میدان به چشم می خورد . از کثرت جمعیت پیشروی به آن سو امکان نداشت. در بالای مجسمه رضا شاه جایی جستم و از همانجا به تماشا ایستادم. ابتدا برای برقراری سکوت چند بار سوت کشیدند. سپس آمبولانس شهربانی آمد و شخص وحشت زده ای را پیاده کرد. ..
می گفتند این کسی است که در دوره رضا شاه به زندانیان سیاسی آمپول هوا می زده و آنها را می کشته است... نماینده دادستان به نام نامی اعلیحضرت همایونی حکمش را قرائت کرد و قاضی عسکر گفت استغفار و توبه کند و از مامورین تقاضا نمود که اجازه دهند محکوم دو رکعت نماز بخواند. پس از نماززیر چوبه دار که ایستاده بود، فریاد زد:
ای مردم من قاتل نیستم!... یگانه گناهم اینه که دستور مافوقمو اجرا کردهام!.. و حالا چون از همه ضعیفترم، همهچیز به گردن من افتاده!... قاتل اصلی سرتیپ مختاری و خود رضاشاهه!...
پاسبان ها بیش از این مهلت ندادند. حلقه طناب را به گردنش انداختند و به سرعت بالا کشیدند....
📚انگیزه/
🆔 @oralhistoryiran
✅پزشک احمد احمدی در سال ش.۱۲۶۶ در مشهد به دنیا آمده است. و در این شهر داروفروشی داشت. سال 1310 پزشک مخصوص شهربانی شده ودر دل شب سر کار حاضر میشد و با آمپولهای مخصوص خود (آمپول آب داغ، آمپول هوا و...) بیماران را میکشت. سرانجام دادگاه دیوان عالی جنایی، در ۳۰ بهمن ۱۳۲۲پزشک احمدی را قاتل عمدی «فرخی یزدی» و «سردار اسعد» شناخت و به اعدام محکوم شد.
✍ یک روز روزنامه فروش ها داد می زدند: فوق العاده!... به دار زدن پزشک احمدی!... فردا در میدان توپخانه!...
اذان صبح خود را به آنجا رساندم. غوغای غریبی برپا بود. یک تیر چوبی بسیار بلند با قرقره و طناب مخصوص در ظلع غربی میدان به چشم می خورد . از کثرت جمعیت پیشروی به آن سو امکان نداشت. در بالای مجسمه رضا شاه جایی جستم و از همانجا به تماشا ایستادم. ابتدا برای برقراری سکوت چند بار سوت کشیدند. سپس آمبولانس شهربانی آمد و شخص وحشت زده ای را پیاده کرد. ..
می گفتند این کسی است که در دوره رضا شاه به زندانیان سیاسی آمپول هوا می زده و آنها را می کشته است... نماینده دادستان به نام نامی اعلیحضرت همایونی حکمش را قرائت کرد و قاضی عسکر گفت استغفار و توبه کند و از مامورین تقاضا نمود که اجازه دهند محکوم دو رکعت نماز بخواند. پس از نماززیر چوبه دار که ایستاده بود، فریاد زد:
ای مردم من قاتل نیستم!... یگانه گناهم اینه که دستور مافوقمو اجرا کردهام!.. و حالا چون از همه ضعیفترم، همهچیز به گردن من افتاده!... قاتل اصلی سرتیپ مختاری و خود رضاشاهه!...
پاسبان ها بیش از این مهلت ندادند. حلقه طناب را به گردنش انداختند و به سرعت بالا کشیدند....
📚انگیزه/
🆔 @oralhistoryiran