Telegram Web
چیزی به ذهنم نمیرسد. نمیدانم باید در مورد چه چیزی بنویسم. من فقط مینویسم که فکر کرده باشم. تا به الان هر چه نوشتم، در وهله اول فقط یک جمله بوده، اما وقتی همان یک جمله را مینوشتم، افکار گوناگونی به ذهنم می آمد و همان باعث میشد یک جمله تبدیل به یکصد جمله شود. همین الان هم دارد اتفاق می افتد، من فقط نوشتم "چیزی به ذهنم نمیرسد" اما همانطور که میبینید تا به الان ادامه داشته !

آها ... زباله؛ بیایید راجب زباله ریختن صحبت کنیم. بگذارید با یک سوال آغاز کنم:

آیا ریختن زباله در سطل زباله خوب است؟

مطمئنا با خود میگویید این دیگر چه سوال مسخره ایست، قطعا خوب است، بدیهی است، نیاز به پرسیدن ندارد.

درست میگویید، بدیهی است پس بزارید جور دیگری بپرسم:

آیا ریختن زباله در هر جایی جز سطل زباله مثل خیابان، جنگل، ساحل و.. بد است؟

احتمالا باز هم میگویید چه سوال مسخره ای، معلومه که بد است، بدیهی است.

آه ..... همین جمله "بدیهی است" مرا منفجر میکند؛ اگر انقدر بدیهی است و انقدر اطمینان دارید که زباله ریختن در خیابان و .. بد است، پس چرا این همه زباله در سطح شهر و در جنگلها دیده میشود؟
آیا ما میدانیم که داریم کار بدی انجام میدهیم، ولی با اینحال انجام میدهیم؟
آیا گفتار ما با کردار ما در تعارض است؟
آیا ما مردمان دروغگو و ریاکاری هستیم؟

راستش را بخواهید بعد از نوشتن سه سوال بالا کمی خشمگین شدم و هر چه فحش بود را نوشتم اما تصمیم گرفتم پاک کنم، به هر حال موضوعی است که مرا بسیار خشمگین و متاثر میکند.

میدانید چرا؟ چون به این فکر میکنم که ما حتی در همچین مسئله کوچکی مشکل داریم و نمیتوانیم زباله را در سطل زباله بیاندازیم، مگر ریختن زباله در سطل زباله چه هزینه ای برای ما دارد؟ مگر به نفع خودمان نیست که زباله در سطل زباله ریخته شود؟ چرا انقدر ما احمقیم؟

خانمها و آقایان، بهِتان بر نخورد، ما واقعا احمقیم، بیایید قبول کنیم که ما ایرانی ها احمق هستیم. تقریبا پنجاه سال است که کاملا تحت تاثیر این نظام هستیم و این نظام ما را احمق پرورش داده. به هر حال حکومت بر احمق ها راحت تر است.

همین تفکر که یکی قرار است بیاید و همه چیز را درست کند باعث همچین رفتارهایی میشود. ما مسئولیت پذیر نیستیم چون فکر میکنیم یکی می آید و درستش میکند. در برابر ظلم سکوت میکنیم چون فکر میکنیم خدا درستش میکند، حقمان را میخورند و کاری نمیکنیم چون فکر میکنیم خدا درستش میکند و در نهایت هر جا دلمان خواست زباله میریزیم، چون فکر میکنیم رفتگر می آید و تمیزش میکند.

آیا زیادی اهمیت میدهم؟ آیا دغدغه های بزرگتری وجود دارد و دغدغه من بی ارزش است؟ حقیقتا نمیدانم ...

شما بگویید



👤#وکو

#زباله

#عصیانگر | OSIANGAR
1👌10👍31🎉1💯1
🟢 واقعیت فقدان


بیش از همه مایلم بدانید که حقیقتاً این وضعیت به همان اندازه که فکر میکنید بد است. مهم نیست بقیه چه می گویند، این وضعیت مزخرف است. اتفاقی که افتاده است دیگر جبران شدنی نیست. آنچه از دست رفته است برنخواهد گشت. اینجا، درون این حقیقت، هیچ چیز زیبایی وجود ندارد.
پذیرش مهمترین چیز است. درد دارید، دردتان بهتر نمیشود. واقعیت سوگ با آنچه دیگران از بیرون میبینند بسیار متفاوت است.

دردی در این دنیا وجود دارد که نمی توانید با شادی از تنتان بیرون کنید. به راه حل نیاز ندارید. نیاز ندارید سوگتان را پشت سر بگذارید. شما به کسی نیاز دارید که سوگتان را بفهمد و بپذیرد. به کسی نیاز دارید که وقتی درمیان وحشتِ سوسوزننده ایستاده اید و به حفره ای خیره میمانید که زمانی زندگی شما بوده است، دست هایتان را محکم بگیرد.

بعضی چیزها را نمیتوان درمان کرد، فقط باید آنها را به دوش کشید ...



👤
#مگان_دیواین
📚
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست

🟩
#روانشناسی
#فقدان

#عصیانگر | OSIANGAR
👍6👌21👎1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من فکر می‌کنم ما زیادی از معمولی بودن می‌ترسیم.

ما با صدای بلند آواز نمی‌خونیم چون میترسیم دیگران بفهمند که صدای فرشته‌ها رو نداریم.

ما موسیقی نمینویسیم، چون موتزارت نیستیم.

ما نقاشی نمی‌کنیم چون پیکاسو نیستیم.

ما به آدم‌ها نمی‌گیم دوستشون داریم چون ممکنه حین گفتنش صدامون بلرزه.

ما سعی میکنیم وقتی گریه میکنیم زیبا باشیم.

ما نمیرقصیم چون خیلی توش تبحر نداریم !

***

واقعیت انسان بودن ما، اینه که تو خیلی چیزها متوسط و معمولی هستیم.

واقعیت اینه که همه ما اونقدرها تو همه چیز خوب نیستیم.

پس خودت رو از لذت بردن از چیزهایی که دوستشون داری محروم نکن، فقط چون توی اونها بهترین نیستی !!

با تمام توانت آواز بخون و به عشقت اعتراف کن اجازه بده صدات بلرزه ...

گریه کن، گریه زیاد و نگران زشت شدنت نباش ...

و برقص، حتی خیلی بد ...

چون زندگی کوتاه تر از اونه که از یک انسان معمولی بودن بترسی ...



🟩
#روانشناسی
#معمولی_بودن


#عصیانگر | OSIANGAR
1👍12👌1
کیست که شراب شرنگ‌آگین تو را نچشد؟، انسان چهره‌ی تو را ترسناک کرده از تو گریزان است، فرشته‌ی تابناک را اهریمنِ خشمناک پنداشته! چرا از تو بیم و هراس دارد؟ چرا به تو نارو و بهتان می‌زند؟ تو پرتوِ درخشانی امّا تاریکیت می‌پندارند، تو سروشِ فرخنده‌ی شادمانی هستی امّا در آستانه‌ی تو شیون می‌کشند، تو فرستاده‌ی سوگواری نیستی، تو درمان دلهای پژمرده می‌باشی، تو دریچه‌ی امید به روی ناامیدان باز می‌کنی، تو از کاروانِ خسته و درمانده‌ی زندگانی، مهمان‌نوازی کرده آنها را از رنجِ راه و خستگی می‌رهانی، تو سزاوارِ ستایش هستی، تو زندگانیِ جاویدان داری ...


👤
#صادق_هدایت
📚
#مرگ

🟧
#بریده_کتاب

#عصیانگر | OSIANGAR
👍3👌1
عصیانگر
🟢 واقعیت فقدان بیش از همه مایلم بدانید که حقیقتاً این وضعیت به همان اندازه که فکر میکنید بد است. مهم نیست بقیه چه می گویند، این وضعیت مزخرف است. اتفاقی که افتاده است دیگر جبران شدنی نیست. آنچه از دست رفته است برنخواهد گشت. اینجا، درون این حقیقت، هیچ چیز…
🟢 واقعیت سوگ


زمانی که مرگِ ناگهانی یا حادثه ای ناگوار در مسیر زندگیتان رخ میدهد، همه چیز تغییر میکند. حتی وقتی انتظارش را دارید، مرگ یا فقدان همچنان غافلگیرکننده است. دیگر همه چیز متفاوت میشود، زندگی ای که انتظارش را داشته اید ناپدید میشود و دود میشود و به هوا میرود.

دنیا بر سرتان خراب میشود و دیگر هیچ چیزی منطقی به نظر نمیرسد. زندگی عادی بود و حالا هرچه هست عادی نیست. مردمی که پیش از این عاقل بوده اند حالا برای شما شعار میدهند و نصیحتتان میکنند و سعی میکنند شادتان کنند، سعی میکنند دردتان را از شما دور کنند.

فکر نمیکردید این گونه باشد، زمان متوقف شده است، هیچ چیز واقعی به نظر نمی رسد، ذهنتان نمیتواند جلوی تصویرسازي مجددِ رویدادها به امید نتیجه ای متفاوت را بگیرد، دنیای معمولی و روزمره که دیگران هنوز در آن ساکن اند، در نظر شما بی رحم و ظالمانه است.

نمیتوانید چیزی بخورید (یا هرچه به دستتان برسد میخورید)، نمیتوانید بخوابید (یا تمام وقت میخوابید)، هر وسیله ای در زندگیتان برایتان مصنوعی میشود، به نمادی از زندگی آن طور که بود و آن طور که میتوانست باشد تبدیل میشود. در اطرافتان جایی نیست که این فقدان لمسش نکرده باشد.

در این مدتی که از مصیبت وارده به شما میگذرد، همه جور حرفی درباره ی سوگواری تان میشنوید:

«اوه نمیخواهد این قدر ناراحت باشی»

«هر اتفاقی دلیلی دارد»

«حداقل این مدت او در زندگی ات بوده است»

«تو قوی و باهوش و دانایی و از پس این مصیبت برخواهی آمد»

«این تجربه تو را قویتر میکند»،

«همیشه میتوانی دوباره تلاش کنی و یک شریک دیگر در زندگی ات داشته باشی یک بچه ی دیگر بیاوری و راهی بیابی که دردتان را به چیزی زیبا و مفید و خوب تبدیل کنی».


شعار و شادباش گویی دردی را دوا نمیکند. درواقع این نوع حمایت فقط باعث میشود احساس کنید کسی در دنیا شما را درک نمیکند. این درد مانند بریدگی کوچک با کاغذ که نیست، بحران شخصیتی که نیست، لازم نبود این اتفاق بیفتد که بفهمید چه چیزی مهم بوده که هدف زندگیتان
را پیدا کنید.

یا حتی برای اینکه بفهمید کسی واقعاً و عمیقاً عاشقتان است تنها راه پیشِ رو، گفتن حقیقت در مورد سوگ است:

فقدان شما واقعاً همان قدر که فکر میکنید بد است و مردم، هرقدر هم تلاش کنند، واقعاً به همان بدی ای که فکر میکنید به فقدان شما واکنش نشان میدهند. شما دیوانه نیستید، اتفاقی دیوانه کننده رخ داده است و شما نیز مانند هر شخص عاقلِ دیگری به آن واکنش نشان داده اید.


👤#مگان_دیواین
📚
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست

🟩
#روانشناسی
#سوگ

#عصیانگر | OSIANGAR
👍9👌2
عصیانگر
🟡 اپیکور اپیکور (341–270 پیش از میلاد) از جمله فلاسفه برجسته یونان باستان است که مکتب اپیکوریسم را بنیان نهاد. برخلاف برداشت رایجی که از لذت‌طلبی بی‌حد و مرز او وجود دارد، اپیکور بر تعادل در لذت ها تأکید می‌کند و معتقد است که خوشبختی واقعی در دستیابی به…
🟡 مکتب رواقی‌گری


رواقی‌گری یکی از برجسته‌ترین مکاتب فلسفی یونان باستان است که در قرن سوم پیش از میلاد توسط زنون کیتیومی بنیان‌گذاری شد. این مکتب، که بعدها تأثیر عمیقی بر فلسفه و فرهنگ غرب گذاشت، بر اهمیت زندگی در هماهنگی با طبیعت و تبعیت از عقل تأکید دارد. رواقیون معتقد بودند که انسان باید با پذیرش قوانین جهان، پرورش فضیلت‌های اخلاقی و کنترل عواطف خود، به آرامش درونی و سعادت واقعی دست یابد.

زنون کیتیومی پس از مطالعه آثار فیلسوفان مختلف از جمله سقراط و کلبیون، فلسفه‌ای را توسعه داد که بر انضباط درونی، اخلاق و هماهنگی با طبیعت تأکید داشت. او این مکتب را در آتن، در جایی به نام "استوا" (یک ایوان سرپوشیده) بنیان نهاد که نام این فلسفه نیز از آن گرفته شده است. زنون، همراه با شاگردانش، پایه‌های فکری رواقی‌گری را ایجاد کرد که بعداً توسط فیلسوفانی مانند خریسیپس، سنکا، اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس گسترش یافت.

***

اصول بنیادین فلسفه رواقی‌گری:

1. زندگی مطابق با طبیعت
2. لوگوس – عقل جهانی
3. فضیلت به‌عنوان تنها خیر واقعی
4. کنترل عواطف و استرس


رواقیون معتقد بودند که انسان باید مطابق با طبیعت خود، که همان عقلانیت است، زندگی کند. این به معنای پذیرش رویدادها و شرایطی است که از کنترل ما خارج هستند، مانند بلایای طبیعی و مرگ و همچنین تمرکز بر آنچه که در اختیار ماست، مانند اعمال و قضاوت‌های ما.

در فلسفه رواقی، "لوگوس" یا عقل جهانی، نیرویی است که نظم و هماهنگی را در کل جهان برقرار می‌کند. انسان باید تلاش کند تا با این منطق جهانی همسو شود، زیرا درک و پذیرش لوگوس، فرد را قادر می‌سازد تا با آرامش بیشتری زندگی کند و از نگرانی‌های بی‌مورد رها شود.

رواقیون اعتقاد داشتند که تنها خیر واقعی، فضیلت است. تمام چیزهای دیگر مانند ثروت، شهرت یا لذت‌های مادی، ذاتاً خوب یا بد نیستند، بلکه بی‌طرف (indifferent) محسوب می‌شوند. فضیلت شامل خردمندی، شجاعت، عدالت و اعتدال است. برای مثال، فردی که در شرایط سخت، صداقت و شجاعت خود را حفظ می‌کند، حتی اگر از نظر مادی در وضعیت بدی باشد، همچنان انسانی سعادتمند محسوب می‌شود.

یکی از مهم‌ترین آموزه‌های رواقیون، کنترل احساسات و دوری از واکنش‌های افراطی است. آن‌ها معتقد بودند که احساسات شدید مانند خشم، ترس و اندوه، ناشی از قضاوت‌های اشتباه درباره رویدادها هستند. بنابراین، اگر فرد بتواند نگرش خود را تغییر دهد و بر درک منطقی از شرایط تمرکز کند، می‌تواند آرامش ذهنی را حفظ کند. برای مثال، اگر کسی در یک مسابقه شکست بخورد، رواقیون توصیه می‌کنند که به‌جای غرق شدن در ناراحتی، این شکست را به‌عنوان یک رویداد بی‌طرف بپذیرد و از آن برای رشد شخصی استفاده کند.

***

رواقیون لذت‌های زودگذر و غیرضروری را کم‌ارزش می‌دانستند و بر رشد فردی و اخلاقی تأکید داشتند. هر تصمیم و عملی باید بر اساس اصول منطقی و اخلاقی مورد ارزیابی قرار گیرد.

رواقیون بر این باور بودند که انسان موجودی اجتماعی است و خوشبختی او در تعامل با دیگران شکل می‌گیرد. آن‌ها به اهمیت اجرای عدالت و فراهم کردن محیطی که در آن هر فرد بتواند استعدادهای خود را شکوفا کند، تأکید داشتند. از این رو، رواقیون معتقد بودند که حکومت‌ها باید شرایطی ایجاد کنند که شهروندان بتوانند زندگی مطابق با فضیلت داشته باشند.

رواقیون تأثیر گسترده‌ای بر فلسفه و اندیشه غرب داشته‌اند. در دوران روم، این مکتب به شکوفایی بیشتری رسید و امپراتورانی مانند مارکوس اورلیوس، آموزه‌های آن را در زندگی شخصی و سیاسی خود به‌کار گرفتند. در دوران مدرن نیز بسیاری از روانشناسان و فیلسوفان، از اصول رواقی در زمینه‌هایی مانند مدیریت استرس، رشد شخصی و سیاست‌های عمومی بهره برده‌اند.

***

با وجود آموزه‌های ارزشمند، برخی از منتقدان معتقدند که رواقی‌گری ممکن است به نوعی بی‌تفاوتی نسبت به مشکلات اجتماعی منجر شود. تمرکز بیش از حد بر پذیرش شرایط و خودداری از واکنش‌های عاطفی، ممکن است باعث شود که افراد در برابر بی‌عدالتی‌ها منفعل بمانند. با این حال، بسیاری از رواقیون مانند سنکا و مارکوس اورلیوس، بر فعالیت اخلاقی و مسئولیت اجتماعی تأکید داشتند.

در پست بعد به بنیان گذار این مکتب یعنی زنون، خواهیم پرداخت.


🟨 #فلسفه
#تاریخ_فلسفه
#رواقیون

#عصیانگر | OSIANGAR
👍12👌3
🟣 معرفت علمی و پیشفرض های لازم



علم تنها در قالب چارچوب فلسفی مشخصی می‌تواند به حیات خود ادامه بدهد. فلسفه علم در واقع فرضیه ها روش ها و محدودیت های آن را تعریف می‌کند ، از این نظر فلسفه (ی علم) و علم ، اصولی عقلانی و مکمل یکدیگر هستند. علم پایه ی تفکر نقاد است. زیرا متضمن روش هایی برای سنجیدن باورهای ما درباره جهان طبیعی ست.

1. شفاف بودن
2. موشکافی
3. نظام‌مندی
4. داشتن کمیت (باصطلاح حساب و کتاب دقیق) نقاط قوت علم اند.



به بیان دیگر علم نظامی از روش هاست که می‌توان برای جبران نقاط ضعف و کاستی های تفکر ، ادراک و حافظه از آنها استفاده کرد. معرفت شناسی و شناخت شناسی شاخه ای از فلسفه است که به چیستیِ دامنه و منابع شناخت می‌پردازد. به عبارت دیگر این سوال که چگونه می دانیم که چیزی را می دانیم؟ و چه چیزهایی را حتی به صورت تئوریک می توان شناخت؟

علم مستلزم استفاده از روش‌هاییست که فرض می گیرد چیزی ورای جهان طبیعی وجود ندارد. به بیان دیگر علم ، مستلزم این است که ما به ماوراالطبیعه متکی نباشیم.

علم مستلزم فرضیه هایی درباره جهان است:

مثلاً این فرضیه که واقعیت عینی وجود دارد. اگر ما در جهان واقعی و عینی زندگی نمی‌کردیم، تحقیق درباره چگونگی ساز و کار جهان ممکن نبود. علم همچنین فرض می گیرد که جهان پیش بینی پذیر و لذا در نهایت شناختنی است.علم حکم نمی‌کند که این چیز ها حقیقی هستند ،اما مستلزم چنین فرضی است. روش علمی واحد وجود ندارد ، آنچه هست مجموعه ای از روش هاست.

مهمترین بخش روش های علمی مفهوم آزمون فرضیه یا فرموله کردن یک ایده به شیوه ای است که به صورت نظری و عملی قابل سنجیدن با واقعیت عینی باشد.چنین مفهومی مستلزم این است که هر ایده و نظریه ابطال پذیر باشد. آزمودن فقط محدود به آزمایش های آزمایشگاهی نمی‌شود ، بلکه شامل مشاهدات بیشتر درباره جهان پیرامون ما یا نتیجه گیری بر اساس شواهد مستقیم هم است. مادامی که بتوان به صورت نظام مند شواهد و مدارکی را گردآورد که در رد یا تایید یک یا چند نظریه باشد مفهوم موردِ نظر ، آزمون پذیر و در نتیجه علمی است.

تاریخ علم در چنین بستری بالندگی و پیشرفت کرده است. برای مثال ما نمی‌توانیم مهبانگ را در شرایط آزمایشگاهی تکرار کنیم.ولی می‌توانیم سوالاتی درباره واقعیت وجود مهبانگ مطرح کنیم و برای آزمودن این نظریه ها به مشاهده بپردازیم. مثلا می توانیم به رصد تابش پس زمینه کیهانی و به بیان دیگر صدای رادیو اکتیو به جا مانده از مهبانگ بپردازیم.

ما نمی‌توانیم در زمان به عقب سفر کنیم تا شاهد وقوع تکامل باشیم ، ولی می‌توانیم با استفاده از فسیل ها ، شباهت ژنتیکی و بیولوژی رشد ، دست استنتاج بزنیم . علاوه بر آن می‌توانیم مولفه‌های تکامل (مانند جهش ژنی) را ، در آزمایشگاه ها مشاهده کنیم.

به این مسئله باید توجه کرد که مسیر علمی یک راه مستقیم نیست . ما از مشاهده به تولید فرضیه می‌رسیم که در اصل حدسی درباره چیستی مشاهده است و سپس فرضیه را به بوته آزمایش می‌گذاریم ، بعد از مشخص شدن جواب های آزمایش ، فرضیه باز تعریف می‌شود و مرحله آزمایش دوباره تکرار می‌شود. با این حال ، روند علمی همیشه از این نظم و ترتیب پیروی نمی‌کند ، مثلا ممکن است نظریه‌ای که مشاهده ها بر اساس آنها انجام می‌شود باعث سوگیری در نحوه مشاهده شود . همچنین ممکن است منابع متعددی الهام‌بخش ما باشند که بی نظم و وابسته به فرهنگ و جزمی (تحت تاثیر تعصبات) باشند.

به علم باید به چشم یک تلاش انسانی نگاه کرد ، تلاشی که به سبب همین انسان بودن ، ناقص به هم ریخته شامل اشتباه های بسیار و مبتلا به خطا و سوگیری است. خوشبختانه علم می‌تواند خود را اصلاح کند و این شاید بزرگترین ویژگی مثبت آن باشد.


👤#استیون_نولا
📚
#ذهن_فریبکار_شما

🟪 #علم

#عصیانگر | OSIANGAR
👍4👌2
عصیانگر
🟢 واقعیت سوگ زمانی که مرگِ ناگهانی یا حادثه ای ناگوار در مسیر زندگیتان رخ میدهد، همه چیز تغییر میکند. حتی وقتی انتظارش را دارید، مرگ یا فقدان همچنان غافلگیرکننده است. دیگر همه چیز متفاوت میشود، زندگی ای که انتظارش را داشته اید ناپدید میشود و دود میشود و…
🟢 سوگوارِ تنها


بیشتر چیزهایی که امروزه حمایت از غم‌زدگی دانسته میشود، اصلاً مفید نیستند. از آنجا که درباره‌ٔ فقدان صحبت نمیکنیم، بیشتر مردم و بسیاری از افرادِ حرفه‌ای معتقدند سوگ و فقدان نوعی ناهنجاری و انحراف از زندگی عادی و شاد است.

ما بر این باوریم که هدف از حمایت سوگوار، چه به صورت شخصی چه به صورت حرفه ای، از بین بردن سوگ و رهایی از درد است. سوگ چیزی است که باید هرچه سریعتر از آن خارج شویم، تجربه‌ای مایه‌ ی تأسف اما گذرا که بهتر است حل و فصلش کنیم و پشت سر بگذاریمش !!

به خاطر همین باورهای غلط است که بسیاری از مردم سوگوار احساس میکنند تنهایند و در نهایت سوگ به حال خود رها شده‌اند. سوگ جای اظهارنظر و اصلاح بسیاری دارد. خیلی‌ها احساس میکنند که صحبت نکردن درمورد آنچه دردناک است راحت تر است. چون درمورد واقعیت فقدان صحبت نمی کنیم، بسیاری از افراد سوگوار گمان میکنند آنچه برایشان اتفاق افتاده است عجیب و غریب و نادرست است.

سوگ هیچ ایرادی ندارد سوگ امتداد طبیعی عشق است، پاسخی سالم و عاقلانه به فقدان. اینکه سوگ حس بدی به همراه دارد باعث نمیشود بد باشد. اینکه شما احساس میکنید دیوانه شده اید دلیل نمیشود دیوانه باشید.



👤
#مگان_دیواین
📚
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست

🟩
#روانشناسی
#سوگ

#عصیانگر | OSIANGAR
👍7
عصیانگر
🟡 مکتب رواقی‌گری رواقی‌گری یکی از برجسته‌ترین مکاتب فلسفی یونان باستان است که در قرن سوم پیش از میلاد توسط زنون کیتیومی بنیان‌گذاری شد. این مکتب، که بعدها تأثیر عمیقی بر فلسفه و فرهنگ غرب گذاشت، بر اهمیت زندگی در هماهنگی با طبیعت و تبعیت از عقل تأکید دارد.…
🟡 زنون، بنیان‌گذار مکتب رواقی‌گری


زنون کیتیومی (Zeno of Citium) فیلسوفی بود که مکتب رواقی‌گری را در قرن سوم پیش از میلاد بنیان نهاد. او با ارائه نظامی فلسفی مبتنی بر خرد، فضیلت و پذیرش طبیعت، تأثیری عمیق بر اندیشه‌های فلسفی پس از خود گذاشت.

زنون در حدود سال ۳۳۴ پیش از میلاد در کیتیوم، شهری در قبرس، متولد شد. او ابتدا به تجارت مشغول بود، اما پس از یک حادثه دریایی که منجر به غرق شدن کشتی‌اش شد، در آتن ساکن شد و به مطالعه فلسفه پرداخت. وی ابتدا به آموزه‌های کلبیون، به‌ویژه دیوژن کلبی، علاقه‌مند شد، سپس از نظریات سقراط و افلاطون نیز تأثیر پذیرفت.

پس از سال‌ها مطالعه و شاگردی در مکتب‌های مختلف، زنون فلسفه‌ای مستقل پایه‌ریزی کرد که بر زندگی مبتنی بر خرد و هماهنگی با طبیعت تأکید داشت. او جلسات تدریس خود را در ایوانی سرپوشیده به نام "استوا" برگزار می‌کرد که نام "رواقی‌گری" نیز از آن گرفته شده است.


زنون کیتیومی نظامی فلسفی بنا کرد که سه حوزه اصلی را در بر می‌گرفت: منطق، فیزیک و اخلاق.


1. منطق و معرفت‌شناسی


زنون اعتقاد داشت که شناخت واقعی از طریق حواس و استدلال منطقی حاصل می‌شود. او بر اهمیت درک درست از جهان تأکید داشت و معتقد بود که باید میان تصورات ذهنی و واقعیت تمایز قائل شد. رواقیون به ایده‌ی "برداشت قطعی" (katalepsis) معتقد بودند، به این معنا که انسان می‌تواند با مشاهده و استدلال به دانش قابل اطمینان دست یابد.

2. فیزیک و جهان‌شناسی

زنون بر این باور بود که جهان تحت حاکمیت "لوگوس" (Logos) یا عقل جهانی قرار دارد. این عقل، نظمی منطقی به جهان می‌بخشد و انسان برای دستیابی به خوشبختی باید خود را با این نظم هماهنگ کند. او معتقد بود که تمام وقایع طبیعت از قوانین عقلانی پیروی می‌کنند و پذیرش این قوانین، راهی برای رسیدن به آرامش است.

3. اخلاق و فضیلت

زنون فضیلت را تنها خیر واقعی در زندگی می‌دانست. او بر این باور بود که ثروت، قدرت و شهرت ارزش ذاتی ندارند و تنها زندگی مطابق با فضیلت می‌تواند به خوشبختی منجر شود. فضیلت در نظر او شامل خرد، شجاعت، عدالت و خویشتن‌داری بود. به‌عنوان مثال، فردی که خشم خود را کنترل کرده و بر اساس منطق تصمیم می‌گیرد، نمونه‌ای از زندگی رواقی است.

***

زنون خود نمونه‌ای از زندگی رواقی بود. او در سادگی زندگی می‌کرد و از تجملات پرهیز داشت. او بر پرورش ذهن و تقویت فضیلت‌های اخلاقی تأکید داشت. برخلاف کلبیون که به تحقیر جامعه می‌پرداختند، زنون به مشارکت فعال در جامعه و انجام وظایف اجتماعی اعتقاد داشت. او معتقد بود که انسان باید در برابر مشکلات زندگی مقاومت کند و به جای شکایت، راهی برای سازگاری با شرایط بیابد.


زنون شاگردانی داشت که آموزه‌های او را گسترش دادند. مهم‌ترین شاگرد او خریسیپوس بود که نقش کلیدی در توسعه منطق و اخلاق رواقی ایفا کرد. همچنین، آموزه‌های زنون تأثیر بسزایی بر فیلسوفان رواقی بعدی مانند سنکا، اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس گذاشت. در دوره روم، رواقی‌گری به یک فلسفه عملی برای زندگی روزمره تبدیل شد و تأثیر آن در سیاست، اخلاق و حتی روانشناسی مدرن ادامه یافت.



🟨 #فلسفه
#تاریخ_فلسفه
#زنون
#رواقیون

#عصیانگر | OSIANGAR
👍82
🟣 کشف آتش


🔹کشف و کنترل آتش یکی از مهمترین نقاط عطف در تاریخ بشر بود که حدود ۱.۵ تا ۲ میلیون سال پیش توسط اجداد اولیه انسان (احتمالاً گونه‌هایی مانند هومو ارکتوس) رخ داد. این کشف تأثیر عمیقی بر تکامل انسان گذاشت و به توسعه فرهنگ، فناوری و جامعه کمک کرد.

🔹انسان‌های اولیه ابتدا با آتش ناشی از رعد و برق، فوران آتشفشان یا آتش سوزی خودبه‌خود جنگل‌ها مواجه شدند. آنها متوجه شدند آتش گرما، نور و حفاظت در برابر حیوانات فراهم می‌کند.

🔹بعد انسان‌ها یاد گرفتند چگونه آتش طبیعی را جمع‌آوری کنند و با افزودن چوب و برگ، آن را برای روزها یا حتی ماه‌ها زنده نگه دارند. شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد غارها محل اصلی نگهداری آتش بودند.

🔹در غار واندرورک (آفریقای جنوبی)، بقایای خاکستر و استخوان‌های سوخته به قدمت ۱ تا ۱.۵ میلیون سال یافت شده است که نشان می‌دهد انسان‌های اولیه از آتش برای پخت غذا استفاده می‌کردند.

***

🔹حدود ۴۰۰,۰۰۰ سال پیش، انسان‌ها (احتمالاً نئاندرتال‌ها یا هومو ساپینس‌های اولیه) شروع به تولید آتش با روش‌های مصنوعی کردند. روش‌های اصلی عبارت بودند از:

🔹1. روش اصطکاکی (سایش چوب): انسان‌ها دو تکه چوب خشک (معمولاً از جنس چوب نرم مانند سرو یا کاج) را انتخاب می‌کردند. یک تکه به عنوان «سوخته‌گاه» (حفره‌ای روی چوب) و دیگری به عنوان «مته» (چوبی نوک‌تیز) استفاده می‌شد.

🔹با چرخاندن سریع مته بین کف دست‌ها یا استفاده از کمان (اختراع بعدی)، اصطکاک ایجاد می‌شد. گرمای ناشی از اصطکاک، خاک اره را داغ کرده و جرقه تولید می‌کرد.

🔹جرقه‌ها روی موادی مانند برگ خشک، پشم گیاهان یا قارچ چوب (ماده‌ای بسیار قابل اشتعال) می‌افتاد و با فوت کردن، آتش شعله‌ور می‌شد.

🔹2. روش ضربه زدن (سنگ چخماق و پیریت): با ضربه زدن این دو سنگ به هم، جرقه‌های پرانرژی تولید می‌شد. جرقه‌ها روی ماده قابل اشتعالی مانند برگ خشک یا پنبه کوهی می‌افتاد و آتش ایجاد می‌کرد.

🔹در اروپا، ابزارهای سنگی مربوط به نئاندرتال‌ها (حدود ۵۰,۰۰۰ سال پیش) یافت شده که برای تولید آتش استفاده می‌شدند.

🔹3. روش ذره‌بین طبیعی: در مناطق آفتابی، از سنگ کوارتز شفاف یا پوست صدف به عنوان ذره‌بین برای متمرکز کردن نور خورشید روی برگ خشک استفاده می‌شد. این روش احتمالاً بعدتر و در دوره‌های تاریخی توسعه یافت.

***

🔹با کشف آتش انسانها شروع به پختن گوشت و گیاهان کردند که هضم را آسان‌تر کرد و انرژی بیشتری برای رشد مغز فراهم آورد. همچنین انسان‌ها توانستند در مناطق سردسیر سکونت کنند و شب‌ها فعال باشند.

🔹آتش حیوانات را دور نگه می‌داشت و امنیت جوامع اولیه را افزایش می‌داد، گرم کردن سنگ‌ها (مانند ابسیدین) با آتش، ساخت تیغه‌های تیزتر را ممکن کرد و گرد آتش نشستن، به توسعه زبان، داستان‌سرایی و فرهنگ کمک کرد.

🔹لازم به ذکر هست که کشف آتش، چالش هایی هم برای انسان به وجود آورد. مثلا روش‌هایی مانند اصطکاک چوب گاهی ساعت‌ها طول می‌کشید و به مهارت بالا نیاز داشت، در هوای مرطوب یا بارانی، یافتن چوب خشک و مواد اشتعال‌پذیر دشوار بود و کنترل آتش در محیط‌های بسته مانند غارها گاهی به مسمومیت با دود یا آتش‌سوزی منجر میشد.

***

🔹در اساطیر یونان، پرومته آتش را از خدایان دزدید و به انسان هدیه داد. در فرهنگ ایرانی، آتش نماد پاکی و تقدس بود. اختراع موتور بخار و استفاده از سوخت‌های فسیلی، وابستگی انسان به آتش را به سطح جدیدی رساند. امروزه، آتش هنوز در زندگی روزمره (پخت‌وپز، گرمایش) و فناوری (توربین‌های گازی، موشک‌ها) نقش محوری دارد.

🔹کشف و کنترل آتش نه تنها یک دستاورد فناورانه، بلکه پایه‌ای برای تمدن انسان بود. این توانایی به انسان اجازه داد بر طبیعت چیره شود، فرهنگ را توسعه دهد و به موجودی غالب در کره زمین تبدیل گردد.


🟪 #علم
#آتش

#عصیانگر | OSIANGAR
👍10🔥2
عصیانگر
🟢 سوگوارِ تنها بیشتر چیزهایی که امروزه حمایت از غم‌زدگی دانسته میشود، اصلاً مفید نیستند. از آنجا که درباره‌ٔ فقدان صحبت نمیکنیم، بیشتر مردم و بسیاری از افرادِ حرفه‌ای معتقدند سوگ و فقدان نوعی ناهنجاری و انحراف از زندگی عادی و شاد است. ما بر این باوریم که…
🟢 جملات تحقیرآمیزِ با نیت مثبت


حداقل در این مدت او کنار شما بوده است.

همیشه میتوانید بچهٔ دیگری بیاورید/همسر دیگری پیدا کنید.

حالا دیگر جای بهتری هستند.

حداقل حالا دیگر میدانید چه چیزی در زندگی واقعاً مهم است.

این اندوه در نهایت از شما فرد بهتری میسازد.

این وضعیت همیشگی و پایدار نیست.

شما از چیزی که گمان میکنید قوی ترید.

همهٔ اینها بخشی از نقشه های بزرگ است.

هر چیزی حکمتی دارد.


🔹گفتن چیزی مثل «او نمیخواهد شما ناراحت باشید» یا «حداقل در این مدت کنار شما بوده است»، ممکن است مایه تسلی به نظر برسد، اما مشکل اینجاست که مفهومی ضمنی در نیمهٔ دومِ جمله وجود دارد.

🔹این نیمهٔ دوم جمله ناخودآگاه درد شما را نادیده میگیرد یا تحقیر میکند و آنچه را حالا حقیقت دارد به نفع تجربه ای دیگر پاک میکند جمله ی پنهان به شما میگوید عیب دارد که چنین حسی دارید.

🔹این را امتحان کنید؛ بعد از این جملات تسلیت، عبارت «پس دیگر احساس بدی نداشته باش» را اضافه کنید:

حداقل در این مدت کنارت بوده است، (پس دیگر احساس بدی نداشته باش).

وقتی مُرد مشغول کاری بود که دوست داشت، (پس دیگر احساس بدی نداشته باش)

همیشه میتوانی بچه ی دیگری بیاوری، (پس دیگر احساس بدی نداشته باش)


🔹اگر هنگامی که خانواده و دوستان سعی میکنند تسلیت بگویند چهره در هم میکشید یا عصبانی میشوید به خاطر این است که نیمه ی دوم آن جمله را میشنوید، حتی وقتی آنها این جمله را نمی‌گویند این مفهوم همیشه تداعی میشود و بیصدا در ذهن شما فریاد میزند: «دیگر این گونه حسی نداشته باش.»


🔹خانواده و دوستان میخواهند احساس بهتری داشته باشید، میخواهند درد را از شما دور کنند. چیزی که آنها درک نمیکنند این است که در تلاش برای تسکین درد شما، درواقع در حال نادیده گرفتن و تحقیر وسعت سوگ شما هستند. واقعیت شما را آنچه واقعاً هست نمیبینند. آنها خود شما را نمی بینند.

🔹كلمات تسلیتی که سعی در حذف درد دارند تسلی بخش نیستند. وقتی سعی میکنید درد کسی را از او بگیرید، کار را بهتر نمیکنید فقط به آنها میگویید عیب دارد راجع به دردشان صحبت کنند.

🔹برای اینکه واقعاً احساس کنید حرف کسی برایتان تسلی بخش است باید احساس کنید هنگام درد، حرف دلتان شنیده شده است نیاز دارید حقیقت فقدانتان به شما نشان داده شود نه اینکه تحقیر یا رقیق شود. این حرف متناقض به نظر میرسد اما تسلی واقعی در سوگ در پذیرش درد است نه در تلاش برای رهایی از آن !!


👤
#مگان_دیواین
📚
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست

🟩
#روانشناسی
#سوگ

#عصیانگر | OSIANGAR
👍7🙏3👏1
صادق خستم مثل حرف هایت
وحشت زده ام مثل داستان هایت
.
راس می گویی باید فاصله گرفت ازآدم ها
باتوهم عقیده ام خطردارندآدم ها
.
قطره قطره خون مثل سه قطره خون
مرا می برد تنهایی به درد و جنون
.
در زندگی هم زخم هایی دارم
که انسان ها تمسخرم کردند
دچار تَوَهُم شدم
شاید هم زنده بگور شدم
.
مُلای محله ما با شمام حاجی آقا
شما چه می خواهی از جان و مال ما
.
ترانه های خیام را هم خوانده ام
و برا ترانه هایش چندروز در فکر مانده م
.
ناخوانده سانسور می شوم
مثل آثار چاپ نشده ات


👤
#محمد_ارسلان

#شعر

#عصیانگر | OSIANGAR
💔5👌2
عصیانگر
🟡 زنون، بنیان‌گذار مکتب رواقی‌گری زنون کیتیومی (Zeno of Citium) فیلسوفی بود که مکتب رواقی‌گری را در قرن سوم پیش از میلاد بنیان نهاد. او با ارائه نظامی فلسفی مبتنی بر خرد، فضیلت و پذیرش طبیعت، تأثیری عمیق بر اندیشه‌های فلسفی پس از خود گذاشت. زنون در حدود…
🟡 سنکا، فیلسوف، مشاور و آموزگار رواقی‌گری


🔹لوکیوس آنائوس سنکا (۴ قبل از میلاد – ۶۵ میلادی) یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان رواقی روم بود که نه‌تنها به‌عنوان یک متفکر، بلکه به‌عنوان سیاستمدار و نمایشنامه‌نویس نیز شناخته می‌شود. او که در زمان امپراتوری روم می‌زیست، به دلیل آموزه‌های اخلاقی و نوشته‌های فلسفی‌اش شهرت یافت و تأثیر عمیقی بر فلسفه‌ی رواقی و زندگی افراد گذاشت. زندگی پر فراز و نشیب سنکا، از او شخصیتی ساخت که در میان سختی‌ها، به آموزه‌های رواقی پایبند ماند و تلاش کرد این فلسفه را به دیگران بیاموزد.

🔹سنکا در شهر کوردوبا، واقع در اسپانیا، متولد شد و در روم تحصیلات خود را ادامه داد. او از همان دوران جوانی به مطالعه فلسفه علاقه‌مند بود و تحت تأثیر آموزه‌های رواقی قرار گرفت. در کنار فلسفه، به سیاست نیز وارد شد و مدتی مشاور امپراتور نرون بود. با این حال، به دلیل رقابت‌های درباری و اتهامات مختلف، سرانجام مجبور شد به زندگی خود پایان دهد. با این وجود، نوشته‌های او همچنان الهام‌بخش بسیاری از افراد است.

***

🔹سنکا معتقد بود که انسان باید آنچه را که در کنترل خود دارد، مدیریت کند و آنچه را که خارج از کنترل اوست، بپذیرد. او در نامه‌های خود به لوکیلیوس بارها بر این نکته تأکید می‌کند که آرامش درونی تنها از طریق پذیرش واقعیت‌های زندگی و عدم وابستگی به شرایط بیرونی حاصل می‌شود.

🔹سنکا خرد را به‌عنوان مهم‌ترین ابزار برای هدایت زندگی معرفی می‌کرد. او معتقد بود که هر انسانی باید با تفکر منطقی و بررسی اعمال خود، به سمت یک زندگی اخلاقی حرکت کند. برای مثال، او می‌گفت که اگر کسی به ما توهین کند، این انتخاب ماست که آیا واکنش نشان دهیم یا با آرامش از کنار آن بگذریم.

🔹یکی از موضوعات اصلی در آثار سنکا، تأمل در مورد مرگ است. او اعتقاد داشت که مرگ نباید ترسناک باشد، بلکه باید آن را بخشی طبیعی از زندگی بدانیم. این دیدگاه به انسان کمک می‌کند تا با شجاعت و بدون ترس زندگی کند. در یکی از نوشته‌هایش می‌گوید: "ما هر روز قدمی به سوی مرگ برمی‌داریم، پس بهتر است به بهترین شکل زندگی کنیم."

🔹سنکا برخلاف بسیاری از فیلسوفان رواقی، خود فردی ثروتمند بود. اما او تأکید داشت که ثروت، اگر درست استفاده شود، می‌تواند ابزاری برای کمک به دیگران باشد. او می‌گفت که داشتن مال و قدرت ذاتاً بد نیست، بلکه دلبستگی به آن‌ها و تبدیل شدن به برده‌ی ثروت است که باعث انحراف انسان می‌شود.

***

سنکا آثار متعددی در قالب نامه‌ها، مقالات و نمایشنامه‌های فلسفی نوشته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

نامه‌های اخلاقی به لوکیلیوس: مجموعه‌ای از نامه‌ها که در آن‌ها سنکا اصول رواقی‌گری را توضیح می‌دهد.

درباره‌ی زندگی کوتاه است: اثری که در آن به ارزش زمان و لزوم استفاده‌ی بهینه از آن پرداخته است.

درباره‌ی خشم: کتابی که به بررسی ریشه‌های خشم و راه‌های کنترل آن می‌پردازد.

نمایشنامه‌های تراژیک: مانند «مدئا» و «فدرا» که اغلب تضاد بین عقل و هیجان را به تصویر می‌کشند.

نوشته‌های او نه‌تنها در دوران روم، بلکه در دوران مدرن نیز مورد توجه قرار گرفته و الهام‌بخش بسیاری از اندیشمندان بوده است.

***

🔹با وجود آموزه‌های ارزشمند سنکا، برخی از منتقدان معتقدند که او در عمل همیشه به آنچه که می‌آموخت، پایبند نبود. برای مثال، او ثروتمند بود و در دربار نرون به‌عنوان مشاور فعالیت داشت، درحالی‌که رواقی‌گری تأکید زیادی بر ساده‌زیستی دارد. برخی بر این باورند که او نتوانست به‌طور کامل از نفوذ قدرت و ثروت فاصله بگیرد.



🟨 #فلسفه
#تاریخ_فلسفه
#سنکا
#رواقیون

#عصیانگر | OSIANGAR
👍8🤔1
عصیانگر
🟢 جملات تحقیرآمیزِ با نیت مثبت حداقل در این مدت او کنار شما بوده است. همیشه میتوانید بچهٔ دیگری بیاورید/همسر دیگری پیدا کنید. حالا دیگر جای بهتری هستند. حداقل حالا دیگر میدانید چه چیزی در زندگی واقعاً مهم است. این اندوه در نهایت از شما فرد بهتری میسازد.…
🟢 شکنندگی زندگی


🔹هرقدر فقدان اتفاقی تر و بینظم تر روی بدهد، شخص سوگوار قضاوت و پیش داوری های بیشتری میشنود. انگار نمیتوانیم این حقیقت را درک کنیم که شخصی، میتواند هنگام صبحانه زنده و خوب باشد و موقع ناهار مُرده باشد. نمیتوانیم درک کنیم که چطور شخصی که تغذیه‌ی خوبی داشت، ورزش می کرد و در کل انسان سالمی بود، سرطان گرفته و در ۳۴ سالگی مرده است.

🔹نمیتوانیم بفهمیم که چطور یک بچه‌ی كاملاً سالم ممکن است از چیزی که با سرفه‌ای ساده شروع شد مرده باشد. چطور کسی که با دوچرخه به محل کارش میرفت، از خط ویژه‌ی دوچرخه عبور میکرد، لباس شب نما میپوشید و دوچرخه اش به چراغ‌های چشمک زن مجهز بود، ممکن است تصادف کند و در چشم به هم زدنی کشته شود.

🔹حتماً کار خیلی اشتباهی انجام داده بودند، حتماً دلیلی وجود دارد، ترسناک است که فکر کنیم کسی که ظاهراً همه چیز را درست انجام میدهد هنوز ممکن است بمیرد، هولناک است به کسی که سوگ، زندگی اش را از هم پاشیده نگاه کنیم با آگاهی به اینکه ممکن است روزی برای ما هم همین اتفاق بیفتد.

فقدان‌هایی این چنینی بر ماهیت شکنندگی زندگی تأکید میکنند که چقدر آسان و سریع زندگی میتواند تغییر کند.


👤
#مگان_دیواین
📚
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست

🟩
#روانشناسی
#سوگ

#عصیانگر | OSIANGAR
👍7👌1
دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوری که ناظم وعده داد من حالا به کلی معالجه شده‌ام و هفته دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بوده‌ام؟ یکسال است، در تمام این مدّت هرچه التماس می‌کردم کاغذ و قلم می‌خواستم به من نمی‌دادند. همیشه پیش خودم گمان می‌کردم هر ساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت…

ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم، کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو می‌کردم، چیزی که آنقدر انتظارش را داشتم…! امّا چه فایده؛ از دیروز تا حالا هرچه فکر می‌کنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل اینست که کسی دست مرا می‌گیرد یا بازویم بی‌حس می‌شود. حالا که دقت می‌کنم مابینِ خط های درهم و برهمی که روی کاغذ کشیده‌ام تنها چیزی که خوانده می‌شود، اینست: «سه قطره خون»


👤
#صادق_هدایت
📚
#سه_قطره_خون

🟧
#بریده_کتاب

#عصیانگر | OSIANGAR
👍11
عصیانگر
🟡 سنکا، فیلسوف، مشاور و آموزگار رواقی‌گری 🔹لوکیوس آنائوس سنکا (۴ قبل از میلاد – ۶۵ میلادی) یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان رواقی روم بود که نه‌تنها به‌عنوان یک متفکر، بلکه به‌عنوان سیاستمدار و نمایشنامه‌نویس نیز شناخته می‌شود. او که در زمان امپراتوری روم می‌زیست،…
🟡 اپیکتتوس، فیلسوفی از میان بردگان


🔹در میان فلاسفه رواقی، اپیکتتوس جایگاهی ویژه دارد. برده‌ای که طعم تلخ بی‌اختیاری را چشید و از دل آن، فلسفه‌ای برای رهایی و آرامش بنا کرد. او نه کتابی نوشت و نه مدرسه‌ای تاسیس کرد، اما اندیشه‌هایش از طریق شاگردش، آریان، در کتاب "Enchiridion" (راهنما) به ما رسید و تا به امروز، چراغ راه بسیاری بوده است.

🔹اپیکتتوس در حدود سال 50 میلادی در هیراپولیس، فریگیه (ترکیه امروزی) به دنیا آمد و در کودکی به بردگی گرفته شد. او در خدمت اپافرودیتوس، یکی از نگهبانان نرون، به کار مشغول بود. با وجود شرایط سخت بردگی، اپیکتتوس به فلسفه علاقه‌مند شد و تحت تعلیم موسونیوس روفوس، یکی از برجسته‌ترین فلاسفه رواقی آن زمان، به فراگیری اصول رواقی‌گری پرداخت.


🔹‏محور اصلی فلسفه اپیکتتوس، تمایز بین امور در اختیار و امور خارج از اختیار ماست. او معتقد بود که تنها چیزهایی که واقعاً می‌توانیم کنترل کنیم، افکار، قضاوت‌ها، تمایلات و انزجارهای ما هستند. ثروت، سلامتی، شهرت، نظر دیگران و به طور کلی هر آنچه در دنیای بیرون وجود دارد، خارج از کنترل ماست.

🔹اپیکتتوس تاکید می‌کرد که منشاء رنج و ناآرامی ما، تلاش برای کنترل امور خارج از اختیار است. وقتی برای به دست آوردن ثروت حرص میخوریم، وقتی از قضاوت دیگران می‌ترسیم و وقتی برای حفظ سلامتی خود نگرانیم، در واقع در حال جنگیدن با واقعیتی هستیم که نمی‌توانیم تغییرش دهیم.

🔹‏راه حل اپیکتتوس، پذیرش این واقعیت و تمرکز بر امور در اختیار است. او می‌گفت که به جای تلاش برای تغییر دنیای بیرون، باید ذهن خود را کنترل کنیم. به جای آرزوی ثروت، باید به فضیلت و خرد اهمیت دهیم. به جای ترس از قضاوت دیگران، باید به درستی و نادرستی اعمال خود توجه کنیم.

🔹اپیکتتوس معتقد بود که با تمرکز بر امور در اختیار، می‌توانیم به آرامش و رهایی درونی دست یابیم. او می‌گفت که حتی در شرایط سخت بردگی نیز می‌توان آزاد بود، اگر ذهن خود را کنترل کنیم و اجازه ندهیم که شرایط بیرونی بر ما غلبه کنند.


🔻برخی از نکات کلیدی فلسفه اپیکتتوس:

تمایز بین امور در اختیار و امور خارج از اختیار: این اصل، سنگ بنای فلسفه اپیکتتوس است.

پذیرش واقعیت: به جای تلاش برای تغییر آنچه نمی‌توانیم، باید آن را بپذیریم.

کنترل ذهن: تنها چیزی که واقعاً می‌توانیم کنترل کنیم، افکار و قضاوت‌های ماست.

فضیلت و خرد: اینها ارزشمندترین دارایی‌های ما هستند.

زندگی در هماهنگی با طبیعت: باید با طبیعت هماهنگ باشیم و از قوانین آن پیروی کنیم.

مسئولیت‌پذیری: باید مسئول اعمال و تصمیمات خود باشیم.



🔹اپیکتتوس در سال 135 میلادی در نیکوپولیس درگذشت. میراث او، فلسفه‌ای است که به ما می‌آموزد چگونه در مواجهه با چالش‌های زندگی، آرامش و رهایی را در درون خود بیابیم. اندیشه‌های او هنوز هم برای کسانی که به دنبال معنا و هدف در زندگی هستند، الهام‌بخش است.


🔻انتقاد از او:

🔹اپیکتتوس بر کنترل فردی و مسئولیت شخصی تأکید فراوانی داشت، اما این تمرکز ممکن است به عنوان نادیده گرفتن عوامل اجتماعی و ساختاری تفسیر شود.

🔹او به جای پرداختن به نهادهای ظالمانه (مانند برده‌داری، نابرابری اقتصادی، یا تبعیض جنسیتی)، از افراد می‌خواهد صرفاً ذهنیت خود را تغییر دهند. مثلاً به بردگان می‌گفت: «اگر بردگی را بپذیری، در واقع آزاد هستی!»

🔹این رویکرد ظلم را توجیه میکند و ستمگران را از مسئولیت مبرا میکند. اگرچه اپیکتتوس در جامعه‌ای زندگی می‌کرد که تغییر ساختارها غیرممکن بود. بنابراین، تمرکز بر آزادی درونی تنها راه ممکن برای بقا بود. اما باید توجه داشت که شرایط امروزی با شرایط دوران اپیکتتوس متفاوت است.

🔹همچنین اپیکتتوس سرنوشت را کاملاً در اختیار «اراده فردی» می‌دانست، اما منتقدان معتقدند شانس (مانند تولد در خانواده فقیر یا ثروتمند) نقش بزرگی در زندگی ایفا می‌کند

🔹جمله معروف توماس نیگل (فیلسوف معاصر): «اپیکتتوس فراموش کرد که برخی افراد حتی فرصت تمرین فضیلت را هم ندارند.»



🟨
#فلسفه
#تاریخ_فلسفه
#اپیکتتوس
#رواقیون

#عصیانگر | OSIANGAR
👍72
عصیانگر
🟢 شکنندگی زندگی 🔹هرقدر فقدان اتفاقی تر و بینظم تر روی بدهد، شخص سوگوار قضاوت و پیش داوری های بیشتری میشنود. انگار نمیتوانیم این حقیقت را درک کنیم که شخصی، میتواند هنگام صبحانه زنده و خوب باشد و موقع ناهار مُرده باشد. نمیتوانیم درک کنیم که چطور شخصی که تغذیه‌ی…
🟢 قربانی ستیزی


🔹دیدن کسی که درد دارد در ما واکنشی ایجاد می‌کند و این واکنش ما را بسیار ناراحت می‌کند. در مواجهه با این دانش درونی که ما نیز ممکن است در وضعیت مشابه قرار بگیریم، مراکز همدردی خود را خاموش می‌کنیم، ارتباطمان را انکار می‌کنیم و به سمت قضاوت و سرزنش پیش می‌رویم.

🔹این غریزه محافظتی احساسات ماست. ما این کار را نه فقط در سطح شخصی بلکه در سطح جهانی نیز انجام می‌دهیم. به وضوح آن را می‌توان در خشونت‌های همه گیر فرهنگی مان علیه زنان و اقلیت‌ها ببینیم: «قربانی حتماً خودش کاری کرده که مستحق بلایی که سرش آمده هست»

🔹ما این را در پاسخمان به فاجعه‌های بزرگ طبیعی نیز مشاهده می‌کنیم: برخی سونامی سال ۲۰۱۱ ژاپن را نتیجه رفتار ژاپنی‌ها در حمله‌شان به پرل هاربر نامیدند.


🔹به شیوه‌ها و اشکال مختلف پاسخ ما به درد دیگران سرزنش کردن است. اگر اتفاق وحشتناکی برایتان افتاده است خودتان آن را سر خودتان آورده‌اید. سرزنش کردن شخص به خاطر دردهایش، چه سوگواری باشد یا نوعی خشونت میان فردی، ساز و کار قابل اعتماد ماست. به سرعت به جای همدردی کردن، قربانی را گناهکار جلوه می‌دهیم، به سرعت به جای اینکه در درد واقعی موقعیت باقی بمانیم، وارد بحث و مناظره می‌شویم.

🔹در ریشهٔ ترس‌های ما از سوگواری و در رویکردمان نسبت به سوگ و فقدان، ترسی از ارتباط وجود دارد، ترسی از پذیرش وابستگی‌مان و حس کردنِ واقعی این وابستگی. اتفاقی که برای کسی می‌افتد ممکن است برای فرد دیگری هم رخ بدهد. ما خودمان را منعکس در درد شخص دیگر می‌بینیم و دوست نداریم خودمان را آنجا ببینیم !


👤#مگان_دیواین
📚
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست

🟩
#روانشناسی
#قربانی_ستیزی

#عصیانگر | OSIANGAR
👍52
🔵 وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند.


🔻نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:

🔹ما ایرانیان معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب می‌خوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همه‌ی این‌ها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیده‌ام مگر درس‌ات تمام نشده است؟ پس چرا این کتاب‌ها را داری؟ یعنی همه اینها را خوانده‌ای؟ کسی که این سوال‌ها را می‌پرسد معمولاً نمی‌داند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟

🔹چگونه می‌توانم به شما بگویم بدون کتاب نمی‌توان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمی‌خوانند. کتاب نمی‌خوانم که مقاله بنویسم مقاله می‌نویسم تا خود را منتشر کنم. نمی‌نویسم که دانشیار و استاد شوم. من می‌نویسم چون نوشتن عالی‌ترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است. (نوشته سینا جهاندیده)



🔹از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.

🔹1. با ذهن ناآرام کتاب بخوانید؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد.

🔹2. اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید؛ معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمی‌دانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.

🔹3. همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید؛ هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.

🔹4. همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید؛ بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.

🔹5. حواستان به سگ پاولف باشد؛ شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی می‌کند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.


👤
#مجتبی_لشکربلوکی

🟦
#تفکر_نقادانه

#عصیانگر | OSIANGAR
👍123👏3👌1
🟢 انتظارات !!


🔹ما از نوعی اپیدمی ناخوشی روانی رنج می بریم که عامل اصلی ش این انتظاره که زندگی مون باید فوق العاده باشه درحالی که احتمالش خیلی بیشتره که صرفا معمولی باشه. این عدم پذیرش از سوی خودمان، ما را بیمار کرده. پس نیازی به هیچکس نداریم که مدام یادآوری کنه باید بلند شیم و بریم و قهرمان بشیم. ما انسان های مدرن همه این حرف ها رو مو به مو حفظ شدیم، روی ژن هایمان حک شده.

🔹بار ها و بارها این پیام رو شنیدیم و شنیدنش دیگه حالمون رو بد میکنه. این قدر خوب می دونیم این حرف ها رو که دیگه از حدش گذشته و لازمه پیام دیگه ای بشنویم و اون پیام اینه که: «تو خوبی، عیبی نداره که شکست بخوری، عیبی نداره که معمولی باشی، عیبی نداره که ندونی چه خبره، عیبی نداره که توی دنیایی سردرگم باشی که بیشتر گوشه و کناره هاش تا ابد برای ما تاریک می مونه، همه اینها عیبی نداره»

🔹و شادی این نیست که درآمدت ماهی ده میلیون دلار باشه. شادی میتونه نوشیدن با یک دوست باشه، شادی وعده ی غداییه که خوشمزه از آب درمیاد. شادی روزیه که تا آخرش همه چیز کم و بیش خوب پیش میره. عشق قرار نیست رویایی و در حد کمال باشه. عشق این است که گاهی کسی دستت را بگیرد که تکه هایی از تو را می شناسد، نه کل وجودت. ولی در تاریک ترین لحظه هات، همدل و همراهته. این زندگی ایه که قراره داشته باشیم. پس بذاریم همینطور خوب باشه.


👤
#آلن_دوباتن
📚
#اضطراب_موقعیت

🟩
#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
8👍4👏3
🔵 تقویت مهارت نوشتن


🔹"خوب نوشتن" برای هریک از ما به علتی مهم است. یکی باید برای مدیر یا سرپرست خود گزارش بنویسد و دیگری باید نامه‌ای برای کارفرما تنظیم و درخواست کند تا شروط قراردادی که پیش از این نوشته‌اند اصلاح شود. گاهی که در رابطه با دوست، همکار یا شریک عاطفی خود به مشکل برمی‌خوریم، به نتیجه می‌رسیم که حتی نوشتن نامه‌ای ساده اما تاثیرگذار یا ارسال پیامکی چندخطی، چگونه ممکن است سرنوشت دوستی‌مان را تغییر دهد.

🔹در سال‌های اخیر، که حضور در شبکه‌های اجتماعی به بخش جدایی‌ناپذیر زندگی بسیاری از ما تبدیل شده، نوشتن اهمیتی مضاعف پیدا کرده است. قرار نیست شغلتان تولید محتوا باشد، یا حساب کاربری بسیار فعالی در شبکه‌های اجتماعی داشته باشید، همین که می‌خواهید جایی نظرتان را در چند جمله زیر نوشته یا صحبت‌های فردی بنویسید، به نوشتن نیاز پیدا می‌کنید.

🔹نوشتن حتی قرار نیست لزوما مخاطبی داشته باشد. محققان و صاحب‌نظران بسیاری و در راس آن‌ها جیمز پنه‌بیکر، نشان داده‌اند که "نوشتن بدون مخاطب" هم فواید بسیاری دارد. این کار ذهن ما را آزاد و کمک می‌کند تجربیات ذهنی خود را بهتر درک و تحلیل کنیم. نوشتن باعث می‌شود ذهنمان کمی خالی شود و کمتر به سراغ نشخوار افکار منفی برویم.

🔹قطعا یکی از بهترین تمرین‌ها، برای بهبود مهارت نوشتن، "زیاد نوشتن" است. هرچه بیشتر بنویسیم، دستمان در نوشتن روان‌تر می‌شود و بهتر می‌توانیم افکارمان را به کلمه و جمله تبدیل کنیم.بهتر است تمرین نوشتن را زمانی انجام دهید که وقت کافی داشته باشید.

🔹اما نوشتن را نمی‌شود صرفا با نوشتن آموخت. تا ذهن ما منابع ورودی کافی نداشته باشد، خروجی مفید و درخوری هم نخواهد داشت. به همین سبب، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری بر این نکته تاکید کرده‌اند که "خواندن" مهارت نوشتن را تقویت می‌کند.

🔹آسیموف در نامه‌ای که سال ۱۹۶۹ در پاسخ به یکی از طرفدارانش فرستاده می‌نویسد: ببین حس می‌کنی دوست داری در چه زمینه‌ای بنویسی و هر کتابی را که در آن زمینه به دستت رسید بخوان. با دقت بخوان و سعی کن بفهمی که نویسنده دقیقا چه کار کرده و چه تاثیری روی تو می‌گذارد و این تاثیر چگونه شکل گرفته است و اگر تاثیر مطلوب بر تو نگذاشت، از خودت بپرس چه اشتباهی کرده که نتوانسته آن تاثیری را که می‌خواسته بر من بگذارد

🔹فاکنر هم زیادخواندن را توصیه می‌کند. او می‌گوید بهترین شکل یادگیری، خواندن است. بخوانید. بخوانید. بخوانید. همه چیز بخوانید. آشغال بخوانید. کلاسیک بخوانید، چه خوب، چه بد. ببینید چگونه نوشته‌اند. همان‌طور که نجار کارش را با دیدن یاد می‌گیرد، شما هم بخوانید. وقتی جذب وجودتان شد، بنویسید. اگر خوب نوشته باشید، خودتان می‌فهمید.



👤#محمدرضا_شعبانعلی

🟦
#تفکر_نقادانه

#عصیانگر | OSIANGAR
👍131
2025/07/14 03:43:01
Back to Top
HTML Embed Code: