عصیانگر
🟢 شکنندگی زندگی 🔹هرقدر فقدان اتفاقی تر و بینظم تر روی بدهد، شخص سوگوار قضاوت و پیش داوری های بیشتری میشنود. انگار نمیتوانیم این حقیقت را درک کنیم که شخصی، میتواند هنگام صبحانه زنده و خوب باشد و موقع ناهار مُرده باشد. نمیتوانیم درک کنیم که چطور شخصی که تغذیهی…
🟢 قربانی ستیزی
🔹دیدن کسی که درد دارد در ما واکنشی ایجاد میکند و این واکنش ما را بسیار ناراحت میکند. در مواجهه با این دانش درونی که ما نیز ممکن است در وضعیت مشابه قرار بگیریم، مراکز همدردی خود را خاموش میکنیم، ارتباطمان را انکار میکنیم و به سمت قضاوت و سرزنش پیش میرویم.
🔹این غریزه محافظتی احساسات ماست. ما این کار را نه فقط در سطح شخصی بلکه در سطح جهانی نیز انجام میدهیم. به وضوح آن را میتوان در خشونتهای همه گیر فرهنگی مان علیه زنان و اقلیتها ببینیم: «قربانی حتماً خودش کاری کرده که مستحق بلایی که سرش آمده هست»
🔹ما این را در پاسخمان به فاجعههای بزرگ طبیعی نیز مشاهده میکنیم: برخی سونامی سال ۲۰۱۱ ژاپن را نتیجه رفتار ژاپنیها در حملهشان به پرل هاربر نامیدند.
🔹به شیوهها و اشکال مختلف پاسخ ما به درد دیگران سرزنش کردن است. اگر اتفاق وحشتناکی برایتان افتاده است خودتان آن را سر خودتان آوردهاید. سرزنش کردن شخص به خاطر دردهایش، چه سوگواری باشد یا نوعی خشونت میان فردی، ساز و کار قابل اعتماد ماست. به سرعت به جای همدردی کردن، قربانی را گناهکار جلوه میدهیم، به سرعت به جای اینکه در درد واقعی موقعیت باقی بمانیم، وارد بحث و مناظره میشویم.
🔹در ریشهٔ ترسهای ما از سوگواری و در رویکردمان نسبت به سوگ و فقدان، ترسی از ارتباط وجود دارد، ترسی از پذیرش وابستگیمان و حس کردنِ واقعی این وابستگی. اتفاقی که برای کسی میافتد ممکن است برای فرد دیگری هم رخ بدهد. ما خودمان را منعکس در درد شخص دیگر میبینیم و دوست نداریم خودمان را آنجا ببینیم !
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
#قربانی_ستیزی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹دیدن کسی که درد دارد در ما واکنشی ایجاد میکند و این واکنش ما را بسیار ناراحت میکند. در مواجهه با این دانش درونی که ما نیز ممکن است در وضعیت مشابه قرار بگیریم، مراکز همدردی خود را خاموش میکنیم، ارتباطمان را انکار میکنیم و به سمت قضاوت و سرزنش پیش میرویم.
🔹این غریزه محافظتی احساسات ماست. ما این کار را نه فقط در سطح شخصی بلکه در سطح جهانی نیز انجام میدهیم. به وضوح آن را میتوان در خشونتهای همه گیر فرهنگی مان علیه زنان و اقلیتها ببینیم: «قربانی حتماً خودش کاری کرده که مستحق بلایی که سرش آمده هست»
🔹ما این را در پاسخمان به فاجعههای بزرگ طبیعی نیز مشاهده میکنیم: برخی سونامی سال ۲۰۱۱ ژاپن را نتیجه رفتار ژاپنیها در حملهشان به پرل هاربر نامیدند.
🔹به شیوهها و اشکال مختلف پاسخ ما به درد دیگران سرزنش کردن است. اگر اتفاق وحشتناکی برایتان افتاده است خودتان آن را سر خودتان آوردهاید. سرزنش کردن شخص به خاطر دردهایش، چه سوگواری باشد یا نوعی خشونت میان فردی، ساز و کار قابل اعتماد ماست. به سرعت به جای همدردی کردن، قربانی را گناهکار جلوه میدهیم، به سرعت به جای اینکه در درد واقعی موقعیت باقی بمانیم، وارد بحث و مناظره میشویم.
🔹در ریشهٔ ترسهای ما از سوگواری و در رویکردمان نسبت به سوگ و فقدان، ترسی از ارتباط وجود دارد، ترسی از پذیرش وابستگیمان و حس کردنِ واقعی این وابستگی. اتفاقی که برای کسی میافتد ممکن است برای فرد دیگری هم رخ بدهد. ما خودمان را منعکس در درد شخص دیگر میبینیم و دوست نداریم خودمان را آنجا ببینیم !
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
#قربانی_ستیزی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍5❤2
🔵 وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند.
🔻نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:
🔹ما ایرانیان معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب میخوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همهی اینها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیدهام مگر درسات تمام نشده است؟ پس چرا این کتابها را داری؟ یعنی همه اینها را خواندهای؟ کسی که این سوالها را میپرسد معمولاً نمیداند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟
🔹چگونه میتوانم به شما بگویم بدون کتاب نمیتوان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمیخوانند. کتاب نمیخوانم که مقاله بنویسم مقاله مینویسم تا خود را منتشر کنم. نمینویسم که دانشیار و استاد شوم. من مینویسم چون نوشتن عالیترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است. (نوشته سینا جهاندیده)
🔹از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.
🔹1. با ذهن ناآرام کتاب بخوانید؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد.
🔹2. اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید؛ معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمیدانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.
🔹3. همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید؛ هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.
🔹4. همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید؛ بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.
🔹5. حواستان به سگ پاولف باشد؛ شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.
👤#مجتبی_لشکربلوکی
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔻نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:
🔹ما ایرانیان معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب میخوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همهی اینها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیدهام مگر درسات تمام نشده است؟ پس چرا این کتابها را داری؟ یعنی همه اینها را خواندهای؟ کسی که این سوالها را میپرسد معمولاً نمیداند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟
🔹چگونه میتوانم به شما بگویم بدون کتاب نمیتوان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمیخوانند. کتاب نمیخوانم که مقاله بنویسم مقاله مینویسم تا خود را منتشر کنم. نمینویسم که دانشیار و استاد شوم. من مینویسم چون نوشتن عالیترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است. (نوشته سینا جهاندیده)
🔹از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.
🔹1. با ذهن ناآرام کتاب بخوانید؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد.
🔹2. اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید؛ معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمیدانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.
🔹3. همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید؛ هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.
🔹4. همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید؛ بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.
🔹5. حواستان به سگ پاولف باشد؛ شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.
👤#مجتبی_لشکربلوکی
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍12❤3👏3👌1
🟢 انتظارات !!
🔹ما از نوعی اپیدمی ناخوشی روانی رنج می بریم که عامل اصلی ش این انتظاره که زندگی مون باید فوق العاده باشه درحالی که احتمالش خیلی بیشتره که صرفا معمولی باشه. این عدم پذیرش از سوی خودمان، ما را بیمار کرده. پس نیازی به هیچکس نداریم که مدام یادآوری کنه باید بلند شیم و بریم و قهرمان بشیم. ما انسان های مدرن همه این حرف ها رو مو به مو حفظ شدیم، روی ژن هایمان حک شده.
🔹بار ها و بارها این پیام رو شنیدیم و شنیدنش دیگه حالمون رو بد میکنه. این قدر خوب می دونیم این حرف ها رو که دیگه از حدش گذشته و لازمه پیام دیگه ای بشنویم و اون پیام اینه که: «تو خوبی، عیبی نداره که شکست بخوری، عیبی نداره که معمولی باشی، عیبی نداره که ندونی چه خبره، عیبی نداره که توی دنیایی سردرگم باشی که بیشتر گوشه و کناره هاش تا ابد برای ما تاریک می مونه، همه اینها عیبی نداره»
🔹و شادی این نیست که درآمدت ماهی ده میلیون دلار باشه. شادی میتونه نوشیدن با یک دوست باشه، شادی وعده ی غداییه که خوشمزه از آب درمیاد. شادی روزیه که تا آخرش همه چیز کم و بیش خوب پیش میره. عشق قرار نیست رویایی و در حد کمال باشه. عشق این است که گاهی کسی دستت را بگیرد که تکه هایی از تو را می شناسد، نه کل وجودت. ولی در تاریک ترین لحظه هات، همدل و همراهته. این زندگی ایه که قراره داشته باشیم. پس بذاریم همینطور خوب باشه.
👤#آلن_دوباتن
📚#اضطراب_موقعیت
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹ما از نوعی اپیدمی ناخوشی روانی رنج می بریم که عامل اصلی ش این انتظاره که زندگی مون باید فوق العاده باشه درحالی که احتمالش خیلی بیشتره که صرفا معمولی باشه. این عدم پذیرش از سوی خودمان، ما را بیمار کرده. پس نیازی به هیچکس نداریم که مدام یادآوری کنه باید بلند شیم و بریم و قهرمان بشیم. ما انسان های مدرن همه این حرف ها رو مو به مو حفظ شدیم، روی ژن هایمان حک شده.
🔹بار ها و بارها این پیام رو شنیدیم و شنیدنش دیگه حالمون رو بد میکنه. این قدر خوب می دونیم این حرف ها رو که دیگه از حدش گذشته و لازمه پیام دیگه ای بشنویم و اون پیام اینه که: «تو خوبی، عیبی نداره که شکست بخوری، عیبی نداره که معمولی باشی، عیبی نداره که ندونی چه خبره، عیبی نداره که توی دنیایی سردرگم باشی که بیشتر گوشه و کناره هاش تا ابد برای ما تاریک می مونه، همه اینها عیبی نداره»
🔹و شادی این نیست که درآمدت ماهی ده میلیون دلار باشه. شادی میتونه نوشیدن با یک دوست باشه، شادی وعده ی غداییه که خوشمزه از آب درمیاد. شادی روزیه که تا آخرش همه چیز کم و بیش خوب پیش میره. عشق قرار نیست رویایی و در حد کمال باشه. عشق این است که گاهی کسی دستت را بگیرد که تکه هایی از تو را می شناسد، نه کل وجودت. ولی در تاریک ترین لحظه هات، همدل و همراهته. این زندگی ایه که قراره داشته باشیم. پس بذاریم همینطور خوب باشه.
👤#آلن_دوباتن
📚#اضطراب_موقعیت
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
❤8👍4👏3
🔵 تقویت مهارت نوشتن
🔹"خوب نوشتن" برای هریک از ما به علتی مهم است. یکی باید برای مدیر یا سرپرست خود گزارش بنویسد و دیگری باید نامهای برای کارفرما تنظیم و درخواست کند تا شروط قراردادی که پیش از این نوشتهاند اصلاح شود. گاهی که در رابطه با دوست، همکار یا شریک عاطفی خود به مشکل برمیخوریم، به نتیجه میرسیم که حتی نوشتن نامهای ساده اما تاثیرگذار یا ارسال پیامکی چندخطی، چگونه ممکن است سرنوشت دوستیمان را تغییر دهد.
🔹در سالهای اخیر، که حضور در شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر زندگی بسیاری از ما تبدیل شده، نوشتن اهمیتی مضاعف پیدا کرده است. قرار نیست شغلتان تولید محتوا باشد، یا حساب کاربری بسیار فعالی در شبکههای اجتماعی داشته باشید، همین که میخواهید جایی نظرتان را در چند جمله زیر نوشته یا صحبتهای فردی بنویسید، به نوشتن نیاز پیدا میکنید.
🔹نوشتن حتی قرار نیست لزوما مخاطبی داشته باشد. محققان و صاحبنظران بسیاری و در راس آنها جیمز پنهبیکر، نشان دادهاند که "نوشتن بدون مخاطب" هم فواید بسیاری دارد. این کار ذهن ما را آزاد و کمک میکند تجربیات ذهنی خود را بهتر درک و تحلیل کنیم. نوشتن باعث میشود ذهنمان کمی خالی شود و کمتر به سراغ نشخوار افکار منفی برویم.
🔹قطعا یکی از بهترین تمرینها، برای بهبود مهارت نوشتن، "زیاد نوشتن" است. هرچه بیشتر بنویسیم، دستمان در نوشتن روانتر میشود و بهتر میتوانیم افکارمان را به کلمه و جمله تبدیل کنیم.بهتر است تمرین نوشتن را زمانی انجام دهید که وقت کافی داشته باشید.
🔹اما نوشتن را نمیشود صرفا با نوشتن آموخت. تا ذهن ما منابع ورودی کافی نداشته باشد، خروجی مفید و درخوری هم نخواهد داشت. به همین سبب، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری بر این نکته تاکید کردهاند که "خواندن" مهارت نوشتن را تقویت میکند.
🔹آسیموف در نامهای که سال ۱۹۶۹ در پاسخ به یکی از طرفدارانش فرستاده مینویسد: ببین حس میکنی دوست داری در چه زمینهای بنویسی و هر کتابی را که در آن زمینه به دستت رسید بخوان. با دقت بخوان و سعی کن بفهمی که نویسنده دقیقا چه کار کرده و چه تاثیری روی تو میگذارد و این تاثیر چگونه شکل گرفته است و اگر تاثیر مطلوب بر تو نگذاشت، از خودت بپرس چه اشتباهی کرده که نتوانسته آن تاثیری را که میخواسته بر من بگذارد
🔹فاکنر هم زیادخواندن را توصیه میکند. او میگوید بهترین شکل یادگیری، خواندن است. بخوانید. بخوانید. بخوانید. همه چیز بخوانید. آشغال بخوانید. کلاسیک بخوانید، چه خوب، چه بد. ببینید چگونه نوشتهاند. همانطور که نجار کارش را با دیدن یاد میگیرد، شما هم بخوانید. وقتی جذب وجودتان شد، بنویسید. اگر خوب نوشته باشید، خودتان میفهمید.
👤#محمدرضا_شعبانعلی
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹"خوب نوشتن" برای هریک از ما به علتی مهم است. یکی باید برای مدیر یا سرپرست خود گزارش بنویسد و دیگری باید نامهای برای کارفرما تنظیم و درخواست کند تا شروط قراردادی که پیش از این نوشتهاند اصلاح شود. گاهی که در رابطه با دوست، همکار یا شریک عاطفی خود به مشکل برمیخوریم، به نتیجه میرسیم که حتی نوشتن نامهای ساده اما تاثیرگذار یا ارسال پیامکی چندخطی، چگونه ممکن است سرنوشت دوستیمان را تغییر دهد.
🔹در سالهای اخیر، که حضور در شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر زندگی بسیاری از ما تبدیل شده، نوشتن اهمیتی مضاعف پیدا کرده است. قرار نیست شغلتان تولید محتوا باشد، یا حساب کاربری بسیار فعالی در شبکههای اجتماعی داشته باشید، همین که میخواهید جایی نظرتان را در چند جمله زیر نوشته یا صحبتهای فردی بنویسید، به نوشتن نیاز پیدا میکنید.
🔹نوشتن حتی قرار نیست لزوما مخاطبی داشته باشد. محققان و صاحبنظران بسیاری و در راس آنها جیمز پنهبیکر، نشان دادهاند که "نوشتن بدون مخاطب" هم فواید بسیاری دارد. این کار ذهن ما را آزاد و کمک میکند تجربیات ذهنی خود را بهتر درک و تحلیل کنیم. نوشتن باعث میشود ذهنمان کمی خالی شود و کمتر به سراغ نشخوار افکار منفی برویم.
🔹قطعا یکی از بهترین تمرینها، برای بهبود مهارت نوشتن، "زیاد نوشتن" است. هرچه بیشتر بنویسیم، دستمان در نوشتن روانتر میشود و بهتر میتوانیم افکارمان را به کلمه و جمله تبدیل کنیم.بهتر است تمرین نوشتن را زمانی انجام دهید که وقت کافی داشته باشید.
🔹اما نوشتن را نمیشود صرفا با نوشتن آموخت. تا ذهن ما منابع ورودی کافی نداشته باشد، خروجی مفید و درخوری هم نخواهد داشت. به همین سبب، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری بر این نکته تاکید کردهاند که "خواندن" مهارت نوشتن را تقویت میکند.
🔹آسیموف در نامهای که سال ۱۹۶۹ در پاسخ به یکی از طرفدارانش فرستاده مینویسد: ببین حس میکنی دوست داری در چه زمینهای بنویسی و هر کتابی را که در آن زمینه به دستت رسید بخوان. با دقت بخوان و سعی کن بفهمی که نویسنده دقیقا چه کار کرده و چه تاثیری روی تو میگذارد و این تاثیر چگونه شکل گرفته است و اگر تاثیر مطلوب بر تو نگذاشت، از خودت بپرس چه اشتباهی کرده که نتوانسته آن تاثیری را که میخواسته بر من بگذارد
🔹فاکنر هم زیادخواندن را توصیه میکند. او میگوید بهترین شکل یادگیری، خواندن است. بخوانید. بخوانید. بخوانید. همه چیز بخوانید. آشغال بخوانید. کلاسیک بخوانید، چه خوب، چه بد. ببینید چگونه نوشتهاند. همانطور که نجار کارش را با دیدن یاد میگیرد، شما هم بخوانید. وقتی جذب وجودتان شد، بنویسید. اگر خوب نوشته باشید، خودتان میفهمید.
👤#محمدرضا_شعبانعلی
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍13❤1
عصیانگر
🟡 اپیکتتوس، فیلسوفی از میان بردگان 🔹در میان فلاسفه رواقی، اپیکتتوس جایگاهی ویژه دارد. بردهای که طعم تلخ بیاختیاری را چشید و از دل آن، فلسفهای برای رهایی و آرامش بنا کرد. او نه کتابی نوشت و نه مدرسهای تاسیس کرد، اما اندیشههایش از طریق شاگردش، آریان،…
🟡 سنکا، در باب ناکامی
🔹از دیدگاه سنکا عصبانیت نه از فوران مهارنشدنی هیجانات بلکه از اشتباه اساسی (و مهارشدنی) قوه تعقل ناشی می شود. عصبانیت تنها ممکن است با تکیه بر برخی عقاید عقلانی ظهور کند؛ اگر ما بتوانیم عقاید خود را تغییر دهیم، گرایش خود به عصبانیت را تغییر خواهیم داد.
🔹هروقت از دستیابی به امر مورد علاقه خود باز بمانیم، عصبانیت ما را فرا نمی گیرد؛ فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم.
🔹شدیدترین عصبانیت های ما ناشی از رویدادهایی هستند ک درک ما از اصول هستی را نقض می کنند. هرگاه از امیدواری بیش از حد دست برداریم، دیگر عصبانی نخواهیم شد. سنکا برای دور ماندن از اضطراب به شیوه ای حکیمانه از ما می خواهد که فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داده ولی اضافه می کند که هرگز احتمال ندارد به اندازه ای که می ترسیم بد باشند. در جایی، نصیحت گونه می گوید: اگر می خواهی تمام نگرانی ها را کنار بگذاری، فکر کن آنچه می ترسی «احتمالا» رخ دهد، «قطعا» رخ می دهد.
🔹از نقطه نظر سنکا، حکمت یعنی تشخیص صحیح این که کجا آزادیم تا واقعیت را مطابق خواسته های خود شکل دهیم و کجا باید امر تغییرناپذیر را با آرامش بپذیریم. رواقیون به بیانی دیگر به تصویرسازی آن پرداخته اند. مطابق آن ما موجوداتی هستیم که گاهی قادر به تغییر اموریم ولی با وجود این همواره مقهور ضرورت های بیرونی هستیم.
🔹ما شبیه سگ هایی هستیم که به گاری پیش بینی ناپذیری بسته شده ایم. قلاده ما آن قدر بلند هست که به ما درجه ای از آزادی عمل بدهد، ولی آن قدر بلند نیست که به ما اجازه دهد هرکجا خواستیم برویم. «انسان ها نیز مانند همان سگ حتی اگر نخواهند، مجبور خواهند شد از آنچه مقدر است تبعیت کنند.»
🔹سنکا نیز چنین تعبیری می آورد؛ «حیوانی که با حلقه طناب در می افتد، آن را سفت تر می کند. هیچ یوغی آن قدر سفت نیست که اگر حیوانی با آن کشیده شود کم تر از هنگامی که با آن بجنگد آسیب نبیند. یک راه تسکین شرور طاقت فرسا این است که به آن ها تن دهیم و در برابر ضرورت زانو بزنیم.»
🔹ولی نکته اصلی سنکا چیزی ظریف تر است. پذیرفتن چیزی غیرضروری به عنوان امری ضروری، همان اندازه غیرعاقلانه است که طغیان علیه چیزی ضروری. با پذیرش امر غیرضروری و انکار امر ممکن، همان اندازه می توان به سادگی گمراه شد که با انکار امر ضروری و طلب امر غیرممکن.
🔹این بر عهده عقل است که میان این امور تمایز گذارد. عقل به ما اجازه می دهد که دریابیم چه زمانی خواسته های ما تضادی تغییرناپذیر با واقعیت دارند، و سپس به ما امر می کند با میل و رغبت، نه با ناراحتی و تلخی، خود را تسلیم ضرورت ها کنیم.
👤#آلن_دوباتن
📚#تسلی_بخشی_های_فلسفه
🟨 #فلسفه
#سنکا
#تاریخ_فلسفه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹از دیدگاه سنکا عصبانیت نه از فوران مهارنشدنی هیجانات بلکه از اشتباه اساسی (و مهارشدنی) قوه تعقل ناشی می شود. عصبانیت تنها ممکن است با تکیه بر برخی عقاید عقلانی ظهور کند؛ اگر ما بتوانیم عقاید خود را تغییر دهیم، گرایش خود به عصبانیت را تغییر خواهیم داد.
🔹هروقت از دستیابی به امر مورد علاقه خود باز بمانیم، عصبانیت ما را فرا نمی گیرد؛ فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم.
🔹شدیدترین عصبانیت های ما ناشی از رویدادهایی هستند ک درک ما از اصول هستی را نقض می کنند. هرگاه از امیدواری بیش از حد دست برداریم، دیگر عصبانی نخواهیم شد. سنکا برای دور ماندن از اضطراب به شیوه ای حکیمانه از ما می خواهد که فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داده ولی اضافه می کند که هرگز احتمال ندارد به اندازه ای که می ترسیم بد باشند. در جایی، نصیحت گونه می گوید: اگر می خواهی تمام نگرانی ها را کنار بگذاری، فکر کن آنچه می ترسی «احتمالا» رخ دهد، «قطعا» رخ می دهد.
🔹از نقطه نظر سنکا، حکمت یعنی تشخیص صحیح این که کجا آزادیم تا واقعیت را مطابق خواسته های خود شکل دهیم و کجا باید امر تغییرناپذیر را با آرامش بپذیریم. رواقیون به بیانی دیگر به تصویرسازی آن پرداخته اند. مطابق آن ما موجوداتی هستیم که گاهی قادر به تغییر اموریم ولی با وجود این همواره مقهور ضرورت های بیرونی هستیم.
🔹ما شبیه سگ هایی هستیم که به گاری پیش بینی ناپذیری بسته شده ایم. قلاده ما آن قدر بلند هست که به ما درجه ای از آزادی عمل بدهد، ولی آن قدر بلند نیست که به ما اجازه دهد هرکجا خواستیم برویم. «انسان ها نیز مانند همان سگ حتی اگر نخواهند، مجبور خواهند شد از آنچه مقدر است تبعیت کنند.»
🔹سنکا نیز چنین تعبیری می آورد؛ «حیوانی که با حلقه طناب در می افتد، آن را سفت تر می کند. هیچ یوغی آن قدر سفت نیست که اگر حیوانی با آن کشیده شود کم تر از هنگامی که با آن بجنگد آسیب نبیند. یک راه تسکین شرور طاقت فرسا این است که به آن ها تن دهیم و در برابر ضرورت زانو بزنیم.»
🔹ولی نکته اصلی سنکا چیزی ظریف تر است. پذیرفتن چیزی غیرضروری به عنوان امری ضروری، همان اندازه غیرعاقلانه است که طغیان علیه چیزی ضروری. با پذیرش امر غیرضروری و انکار امر ممکن، همان اندازه می توان به سادگی گمراه شد که با انکار امر ضروری و طلب امر غیرممکن.
🔹این بر عهده عقل است که میان این امور تمایز گذارد. عقل به ما اجازه می دهد که دریابیم چه زمانی خواسته های ما تضادی تغییرناپذیر با واقعیت دارند، و سپس به ما امر می کند با میل و رغبت، نه با ناراحتی و تلخی، خود را تسلیم ضرورت ها کنیم.
👤#آلن_دوباتن
📚#تسلی_بخشی_های_فلسفه
🟨 #فلسفه
#سنکا
#تاریخ_فلسفه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍6🔥2
عصیانگر
🟢 قربانی ستیزی 🔹دیدن کسی که درد دارد در ما واکنشی ایجاد میکند و این واکنش ما را بسیار ناراحت میکند. در مواجهه با این دانش درونی که ما نیز ممکن است در وضعیت مشابه قرار بگیریم، مراکز همدردی خود را خاموش میکنیم، ارتباطمان را انکار میکنیم و به سمت قضاوت…
🔹درد میخواهد شنیده شود و لایق شنیده شدن است. انکار یا تحقیر واقعیت درد باعث بدتر شدن آن میشود. با گفتن حقیقت درباره بزرگی دردتان، که خود راه دیگری برای توجه کردن است، شرایط را اگر نه بهتر اما متفاوت میکند.
🔹مهم این است که مکانهایی را بیابید که سوگتان بدتر از همیشه است، جایی که مزخرفتر از همیشه است، بگذارید دردتان طول بکشد، تمام فضایی را که نیاز دارد اشغال کند. وقتی بسیاری دیگر به شما میگویند که غمتان باید از بین برود یا محدود شود، شنیدن اینکه برای گسترده شدن و مطرح شدن دردتان فضا به اندازه کافی هست، التیام بخش است، تسلی بخش است.
🔹هر چه بیشتر به دردتان توجه کنید، بیشتر آن را با خودتان همراه میکنید و بیشتر میتوانید محبت و مراقبت لازم را برای دوام آوردن در این درد به خودتان بدهید. درد شما نیاز به فضا دارد، فضایی که بتواند خودش را رها کند. فکر میکنم به همین دلیل است به دنبال مناظر طبیعی ای هستیم که از ما بزرگتر باشند، نه فقط زمان سوگواری، اما اغلب زمان سوگواری.
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹مهم این است که مکانهایی را بیابید که سوگتان بدتر از همیشه است، جایی که مزخرفتر از همیشه است، بگذارید دردتان طول بکشد، تمام فضایی را که نیاز دارد اشغال کند. وقتی بسیاری دیگر به شما میگویند که غمتان باید از بین برود یا محدود شود، شنیدن اینکه برای گسترده شدن و مطرح شدن دردتان فضا به اندازه کافی هست، التیام بخش است، تسلی بخش است.
🔹هر چه بیشتر به دردتان توجه کنید، بیشتر آن را با خودتان همراه میکنید و بیشتر میتوانید محبت و مراقبت لازم را برای دوام آوردن در این درد به خودتان بدهید. درد شما نیاز به فضا دارد، فضایی که بتواند خودش را رها کند. فکر میکنم به همین دلیل است به دنبال مناظر طبیعی ای هستیم که از ما بزرگتر باشند، نه فقط زمان سوگواری، اما اغلب زمان سوگواری.
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍10❤1🤔1
🔵 سوگیری روایت: توهم علیت
⁉️چرا به داستانها بیشازحد اعتماد میکنیم؟
🔹یووال نوح هراری در کتاب نکسوس: تاریخ مختصر شبکههای اطلاعاتی از عصر حجر تا هوش مصنوعی دربارهی قدرت داستان میگوید: «داستانها از طریق کاشتن خاطرات جعلی، شکل دادن روابط خیالی یا ایجاد واقعیتهای بین ذهنی شبکههای انسانی را در مقیاس بزرگ شکل دادهاند. شبکههای مبتنیبر داستان انسان خردمند را به قدرتمندترین حیوان روی زمین تبدیل کرده است.»
🔹ما انسانها به داستانها و روایتها اعتماد میکنیم، آنها را بهخاطر میسپاریم و بهلحاظ عاطفی به آنها وابستهایم. ما انسانها بهطور فطری داستانها را دوست داریم و اجازه میدهیم در تصمیمگیریهای منطقی بر واقعیتها و شواهد عینی سایه بیفکنند. هرگاه حادثهای روی میدهد، ما به دنبال ساختن روایتهایی هستیم که کمتر عینی به نظر میرسند. درواقع، ما قادر نیستیم در زندگی روزمره بهطور عینی استدلال کنیم. بنابراین، به دنبال «معناسازی» و «الگوسازی» از رویدادهای تصادفی هستیم تا بتوانیم جهان پیرامون خود را مدیریت و تاحدی آن را مهار کنیم.
🔹«رویدادهای تصادفی» نمیتوانند تبیین کنند که چرا «پدیدهای» شکل میگیرد. بنابراین، زمانی که رویدادی غیرمنتظره رخ میدهد، ما بلافاصله داستانی ساده و منسجم میسازیم تا بتوانیم احساس خوبی داشته باشیم. ذهن ما به دنبال ساختن روایتی است که بتواند از طریق آن جهان را ساده، منسجم و قابلپیشبینی تصور کند.
🔹نسیم طالب در سال ۲۰۰۷ در کتاب قوی سیاه خاطر نشان میکند که علت بسیاری از معلولها ناشناخته است. بااینحال، ما تلاش میکنیم به دنبال علتی باشیم که وجود خارجی ندارد. ما انسانها علت بسیاری از رویدادها را از طریق روایت و داستان بیان میکنیم. درواقع، ناتوانی خودمان را در ارائهی علتهای عینی از طریق «سوگیری روایت» جبران میکنیم.
🔹سوگیری روایت یعنی تمایل انسان به خلق داستان برای درک جهان. بهعبارتدیگر، سوگیری روایت یعنی تمایل انسان به خلق داستان از رویدادهای تصادفی بهمنظور تبیین روابط بین علتها و معلولها. سوگیری روایت زمانی در استدلال آشکار میشود که از دادهها و اطلاعات تصادفی و پراکنده داستان بسازیم؛ داستانی که با واقعیت ناسازگار است.
🔹ما به داستانها اعتماد میکنیم و به آنها علاقهمندیم. ما داستانها را بهتر بهخاطر میسپاریم و راحتتر به یاد میآوریم. خطر سوگیری داستان (سوگیری روایت) زمانی آشکار میشود که از دادهها و اطلاعات تصادفی داستان بسازیم و آن را در استدلال برای متقاعد کردن مخاطب به کار بگیریم. خطر دیگر سوگیری روایت این است که مانع ارزیابی عینی اطلاعات میشود. سوگیری روایت بیشتر در استدلال علی و در قالب علت کاذب یا معلول کاذب ظاهر میشود. درواقع، سوگیری روایت منشأ مغالطههای علت کاذب و معلول کاذب است. بهعبارتدیگر، مغالطههای علت کاذب و معلول کاذب از سوگیری روایت متولد میشوند.
🔹زمانی که علتها و معلولها به صورت داستان بیان میشوند، ذهن ما بهطور خودکار و با سیستم ۱ (تفکر سریع) به آنها اعتماد میکند و میپذیرد. داستانها مفاهیم و ادعاها را باورپذیرتر و ماندگارتر میکنند. برای مثال، مانایی و باورپذیری مفاهیم «خلقت آدم» و «جهان پس از مرگ» از طریق بیان داستان بیشتر میشود.
🔹افرادی که قصد دارند با فرد مورد علاقهشان ازدواج کنند یا از همسرشان جدا شوند شروع به داستانسرایی و روایتسازی میکنند تا بتوانند خودشان و دیگران را دربارهی تصمیمشان متقاعد کنند.
🔹در عالم سیاست هم سوگیری روایت اتفاق میافتد؛ زمانی که سیاستمداران قادر نیستند مواضع رقیبانشان را از طریق استدلال عینی نقد کنند، دربارهی آنها داستانسرایی و خیاپردازی میکنند تا بتوانند طرفدارانشان را متقاعد کنند. روایتسازی سبب میشود انسجام بین طرفداران احزاب و گروههای سیاسی حفظ شود. ازاینرو، لازم است با آگاهی از سوگیری روایت و پرسشگری منطق روایت سیاستمداران را نقد کنیم تا در دام این سوگیری نیفتیم.
🔹البته، سوگیری روایت مزایایی هم دارد. برای مثال، معلمان و سخنوران میتوانند از طریق بیان داستان مفاهیم و محتوای درسی را شفافتر و جذابتر شرح دهند. به خاطر سپردن و یادآوری مفاهیم و محتوای درسی از طریق داستانسرایی به مراتب بیشتر از بیان صرف فکت(واقعیت)هاست.
👤#محمدرضا_سلیمی
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
⁉️چرا به داستانها بیشازحد اعتماد میکنیم؟
🔹یووال نوح هراری در کتاب نکسوس: تاریخ مختصر شبکههای اطلاعاتی از عصر حجر تا هوش مصنوعی دربارهی قدرت داستان میگوید: «داستانها از طریق کاشتن خاطرات جعلی، شکل دادن روابط خیالی یا ایجاد واقعیتهای بین ذهنی شبکههای انسانی را در مقیاس بزرگ شکل دادهاند. شبکههای مبتنیبر داستان انسان خردمند را به قدرتمندترین حیوان روی زمین تبدیل کرده است.»
🔹ما انسانها به داستانها و روایتها اعتماد میکنیم، آنها را بهخاطر میسپاریم و بهلحاظ عاطفی به آنها وابستهایم. ما انسانها بهطور فطری داستانها را دوست داریم و اجازه میدهیم در تصمیمگیریهای منطقی بر واقعیتها و شواهد عینی سایه بیفکنند. هرگاه حادثهای روی میدهد، ما به دنبال ساختن روایتهایی هستیم که کمتر عینی به نظر میرسند. درواقع، ما قادر نیستیم در زندگی روزمره بهطور عینی استدلال کنیم. بنابراین، به دنبال «معناسازی» و «الگوسازی» از رویدادهای تصادفی هستیم تا بتوانیم جهان پیرامون خود را مدیریت و تاحدی آن را مهار کنیم.
🔹«رویدادهای تصادفی» نمیتوانند تبیین کنند که چرا «پدیدهای» شکل میگیرد. بنابراین، زمانی که رویدادی غیرمنتظره رخ میدهد، ما بلافاصله داستانی ساده و منسجم میسازیم تا بتوانیم احساس خوبی داشته باشیم. ذهن ما به دنبال ساختن روایتی است که بتواند از طریق آن جهان را ساده، منسجم و قابلپیشبینی تصور کند.
🔹نسیم طالب در سال ۲۰۰۷ در کتاب قوی سیاه خاطر نشان میکند که علت بسیاری از معلولها ناشناخته است. بااینحال، ما تلاش میکنیم به دنبال علتی باشیم که وجود خارجی ندارد. ما انسانها علت بسیاری از رویدادها را از طریق روایت و داستان بیان میکنیم. درواقع، ناتوانی خودمان را در ارائهی علتهای عینی از طریق «سوگیری روایت» جبران میکنیم.
🔹سوگیری روایت یعنی تمایل انسان به خلق داستان برای درک جهان. بهعبارتدیگر، سوگیری روایت یعنی تمایل انسان به خلق داستان از رویدادهای تصادفی بهمنظور تبیین روابط بین علتها و معلولها. سوگیری روایت زمانی در استدلال آشکار میشود که از دادهها و اطلاعات تصادفی و پراکنده داستان بسازیم؛ داستانی که با واقعیت ناسازگار است.
🔹ما به داستانها اعتماد میکنیم و به آنها علاقهمندیم. ما داستانها را بهتر بهخاطر میسپاریم و راحتتر به یاد میآوریم. خطر سوگیری داستان (سوگیری روایت) زمانی آشکار میشود که از دادهها و اطلاعات تصادفی داستان بسازیم و آن را در استدلال برای متقاعد کردن مخاطب به کار بگیریم. خطر دیگر سوگیری روایت این است که مانع ارزیابی عینی اطلاعات میشود. سوگیری روایت بیشتر در استدلال علی و در قالب علت کاذب یا معلول کاذب ظاهر میشود. درواقع، سوگیری روایت منشأ مغالطههای علت کاذب و معلول کاذب است. بهعبارتدیگر، مغالطههای علت کاذب و معلول کاذب از سوگیری روایت متولد میشوند.
🔹زمانی که علتها و معلولها به صورت داستان بیان میشوند، ذهن ما بهطور خودکار و با سیستم ۱ (تفکر سریع) به آنها اعتماد میکند و میپذیرد. داستانها مفاهیم و ادعاها را باورپذیرتر و ماندگارتر میکنند. برای مثال، مانایی و باورپذیری مفاهیم «خلقت آدم» و «جهان پس از مرگ» از طریق بیان داستان بیشتر میشود.
🔹افرادی که قصد دارند با فرد مورد علاقهشان ازدواج کنند یا از همسرشان جدا شوند شروع به داستانسرایی و روایتسازی میکنند تا بتوانند خودشان و دیگران را دربارهی تصمیمشان متقاعد کنند.
🔹در عالم سیاست هم سوگیری روایت اتفاق میافتد؛ زمانی که سیاستمداران قادر نیستند مواضع رقیبانشان را از طریق استدلال عینی نقد کنند، دربارهی آنها داستانسرایی و خیاپردازی میکنند تا بتوانند طرفدارانشان را متقاعد کنند. روایتسازی سبب میشود انسجام بین طرفداران احزاب و گروههای سیاسی حفظ شود. ازاینرو، لازم است با آگاهی از سوگیری روایت و پرسشگری منطق روایت سیاستمداران را نقد کنیم تا در دام این سوگیری نیفتیم.
🔹البته، سوگیری روایت مزایایی هم دارد. برای مثال، معلمان و سخنوران میتوانند از طریق بیان داستان مفاهیم و محتوای درسی را شفافتر و جذابتر شرح دهند. به خاطر سپردن و یادآوری مفاهیم و محتوای درسی از طریق داستانسرایی به مراتب بیشتر از بیان صرف فکت(واقعیت)هاست.
👤#محمدرضا_سلیمی
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍11❤1👌1
تنها آنهایی که رهایی از فقر را میشناسند، قادرند قدر رهایی از ترس را به معنای واقعی کلمه بدانند. و تنها آنهایی که از هر دوی ترس و فقر رهایند، قادرند عشق به آزادی جمعی را درک کنند، طعم آزادی را بچشند و ذوق ویژه برابری را که حامل آزادی است در خود بپرورند.
👤#هانا_آرنت
📚#آزادی_آزاد_بودن
🟧 #بریده_کتاب
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👤#هانا_آرنت
📚#آزادی_آزاد_بودن
🟧 #بریده_کتاب
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍10❤3
🟣 روش علمی چیست؟
🔹ما دانشمندان برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی میکنیم. ابتدا حدسهایی میزنیم سپس بر اساس این حدسها (فرضیهها) محاسبات و ارزیابیهایی انجام میدهیم تا نتایج آن را پیشبینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابیها را با دنیای طبیعی مقایسه میکنیم، یعنی آنها را به محک آزمایش و تجربه میگذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابیها با طبیعت همخوانی و تطابق دارند یا خیر.
🔹بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان میکنند حدس زدن کاری غیرعلمی است، ولی اصلا اینطور نیست. در واقع شـروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایشهای تجربی با محاسبات و پیشبینیها همخوانی نداشته باشد، آن حدس (فرضیه) غلط است. مهم نیست فرضیه شما چقدر زیباست، مهم نیست خود شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید، اگر نتایج تجربی با فرضیه شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است.
🔹با این روش میتوان غلط بودن هر فرضیه یا نظریهای را مورد آزمون قرار داد. آیا میتوان اثبات کرد فرضیهای درست است؟ خیــر، اگــر فرضیه خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمونهای تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای اثبات درستیاش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایشهای بیشتر و دقیقتری انجام شود و آن فرضیه را ابطال کند، بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را میتوان اثبات کرد.
👤#ریچارد_فاینمن
🟪 #علم
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹ما دانشمندان برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی میکنیم. ابتدا حدسهایی میزنیم سپس بر اساس این حدسها (فرضیهها) محاسبات و ارزیابیهایی انجام میدهیم تا نتایج آن را پیشبینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابیها را با دنیای طبیعی مقایسه میکنیم، یعنی آنها را به محک آزمایش و تجربه میگذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابیها با طبیعت همخوانی و تطابق دارند یا خیر.
🔹بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان میکنند حدس زدن کاری غیرعلمی است، ولی اصلا اینطور نیست. در واقع شـروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایشهای تجربی با محاسبات و پیشبینیها همخوانی نداشته باشد، آن حدس (فرضیه) غلط است. مهم نیست فرضیه شما چقدر زیباست، مهم نیست خود شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید، اگر نتایج تجربی با فرضیه شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است.
🔹با این روش میتوان غلط بودن هر فرضیه یا نظریهای را مورد آزمون قرار داد. آیا میتوان اثبات کرد فرضیهای درست است؟ خیــر، اگــر فرضیه خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمونهای تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای اثبات درستیاش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایشهای بیشتر و دقیقتری انجام شود و آن فرضیه را ابطال کند، بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را میتوان اثبات کرد.
👤#ریچارد_فاینمن
🟪 #علم
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍10❤2
عصیانگر
🔹درد میخواهد شنیده شود و لایق شنیده شدن است. انکار یا تحقیر واقعیت درد باعث بدتر شدن آن میشود. با گفتن حقیقت درباره بزرگی دردتان، که خود راه دیگری برای توجه کردن است، شرایط را اگر نه بهتر اما متفاوت میکند. 🔹مهم این است که مکانهایی را بیابید که سوگتان…
🟢 کابوس
🔹با وجود اینکه خواب در ایام سوگواری بسیار با اهمیتتر از بقیه مواقع است، کابوسهای مرتبط با فقدانی که با آن روبرو شدهاید باعث میشود از خوابیدن گریزان شوید. خوابهای تکرار شونده و خوابهایی که بارها و بارها فقدان عزیزتان را به شما یادآوری میکنند بخشی طبیعی و ضروری در سوگواری است، البته میدانم که بسیار آزاردهنده است ..
🔹مرحله رویا دیدن در خواب هنگامی اتفاق میافتد که مغز در حال انجام کار دشوار و سخت تبدیل واقعیت فقدان عزیزان به تکههای قابل درک برای ماست. همانطور که روان درمانگر جیمز هیلمن نوشته است:
🔹کابوسها ارائه دهنده راه حلها یا نشانههایی برای آینده نیستند، بلکه تلاش خلاقانه و مشارکتی ذهن برای کنار آمدن با فقدان عزیزانند. این حقیقت باعث نمیشود کابوسها آسانتر شود. تمام دستگاه بدن شما به سختی کار میکند که بتوانید دوام بیاورید و کابوسها هم بخشی از این روند هستند. این روند، روندی سالم است و «سالم» گاهی حس بسیار بدی با خود به همراه دارد.
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
#کابوس
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹با وجود اینکه خواب در ایام سوگواری بسیار با اهمیتتر از بقیه مواقع است، کابوسهای مرتبط با فقدانی که با آن روبرو شدهاید باعث میشود از خوابیدن گریزان شوید. خوابهای تکرار شونده و خوابهایی که بارها و بارها فقدان عزیزتان را به شما یادآوری میکنند بخشی طبیعی و ضروری در سوگواری است، البته میدانم که بسیار آزاردهنده است ..
🔹مرحله رویا دیدن در خواب هنگامی اتفاق میافتد که مغز در حال انجام کار دشوار و سخت تبدیل واقعیت فقدان عزیزان به تکههای قابل درک برای ماست. همانطور که روان درمانگر جیمز هیلمن نوشته است:
رویاها موقعیت کنونی ما را تشریح میکنند ولی ما را راهنمایی نمیکنند که چه کاری باید انجام دهیم.
🔹کابوسها ارائه دهنده راه حلها یا نشانههایی برای آینده نیستند، بلکه تلاش خلاقانه و مشارکتی ذهن برای کنار آمدن با فقدان عزیزانند. این حقیقت باعث نمیشود کابوسها آسانتر شود. تمام دستگاه بدن شما به سختی کار میکند که بتوانید دوام بیاورید و کابوسها هم بخشی از این روند هستند. این روند، روندی سالم است و «سالم» گاهی حس بسیار بدی با خود به همراه دارد.
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
#کابوس
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍7❤2👏1
🔵 سوگیری توجه به نتیجه
🔹تصور کنید در فینال جام باشگاههای اروپا در دقیقه ۹۰ داور اعلام پنالتی میکند، سرمربی تصمیم میگیرد، تا بازیکنی که در زدن ضربات پنالتی مهارت بیشتری دارد، وارد بازی کند. پنالتی گل میشود و صبح روز بعد تیتر خبرگزاریها میشود "تعویض طلایی سرمربی در دقیقه ۹۰ منجر به پیروزی شد."اما اگر آن پنالتی گل نمیشد، چه اتفاقی میافتاد؟
🔹اگر آن پنالتی گل نمیشد خبرگزاریها گزارش بازی را با تیتر متفاوتی میزدند با این عنوان که: "بزرگترین اشتباه سرمربی در دقیقه ۹۰ منجر به باخت شد" یا مثلا "تصمیم غلطی که تاوان بزرگی داشت". از طرفی هیئت مدیره باشگاه هم به احتمال زیاد بعد از شکست، سرمربی خود را اخراج و قرارداد او را فسخ میکردند. اما یک سوال مهم: واقعا تصمیم سرمربی غلط بوده یا درست؟
🔹نکته مهم داستان همینجاست: تصمیم درست لزوما منجر به نتیجه درست نمیشود. تصمیم درست میتواند منجر به نتیجه درست یا نتیجه غلط شود، همانطوری که تصمیم غلط در بسیاری از مواقع میتواند نتیجه خوبی داشته باشد! ما عموما تصمیمی را تصمیم درست میدانیم که نتیجه درست و قابل قبولی داشته باشد و اگر تصمیم ما تصمیمی درست باشد، ولی به نتیجهای غلط منجر شده باشد آن تصمیم را غلط میدانیم. به این مدل رفتار ما در اقتصاد رفتاری سوگیری توجه به نتیجه میگویند
🔹در اکثر اوقات ما کار اشتباه و پر ریسکی انجام میدهیم ولی چون منجر به موفقیت میشود(مثلا چراغ قرمز را رد میکنیم بدون اینکه تصادف کنیم یا مثلا کل داراییمان را بیتکوین میخریم و بیتکوین گران میشود) حالا در این شرایط برای اطرافیان این مدل تعریف میکنیم که "دیدی چه تصمیم درستی گرفتم؟"اما آیا این نتیجه خوب به علت یک تصمیم درست بوده؟ خیر! تصمیم، تصمیم غلطی بوده ولی با یک نتیجه خوب همراه شده. تصمیم غلط هم میتواند منجر به نتایج خوبی شود.
🔻کیفیت زندگی ما را دو چیز تعیین میکند:
۱- کیفیت تصمیماتی که میگیریم
۲- شانس
🔹ما در بسیاری از اوقات تصمیمات اشتباه میگیریم، ولی شانس میآوریم و نتیجه خوبی میگیریم. مثلا اگر شما منزلتان را هشت سال قبل میفروختید و بیتکوین میخریدید الان میتوانستید با سود آن پول، بخشی از کل تهران را بخرید. بله، خروجی این تصمیم نتیجه خوبی داده ولی قطعا تصمیم غلطی بوده. بنابراین نتایج خوب لزوما به علت تصمیمات خوب نیستند. سوگیری توجه به نتیجه موجب میشود، نتایج خوب را به علت توانایی و مهارتهای خود بدانیم و علت نتایج بد را، بد شانسی تلقی کنیم.
🔻اما چند راهکار برای اینکه کمتر در دام این سوگیری قرار بگیریم:
1. نگاه کردن به مسیر
🔹وقتی با موفقیت یا شکستی مواجه میشویم، میبایست به مسیری که در طول این شکست طی کردهایم، نگاهی دوباره بیاندازیم و بررسی کنیم که این موفقیت یا شکست نتیجه کیفیت تصمیم ما بوده یا عوامل خارجی و شانس باعث این تصمیم شده!
2. تصمیم غلطمان را قبول کنیم و گردن بقیه نیاندازیم!
🔹نتایج یک پژوهش نشان داد، اکثر افرادی که تصادف میکنند، معتقدند ما درست رانندگی میکردیم و طرف مقابل مقصر است. حتی افرادی که به تیر برق و گاردریل زده بودند هم معتقد بودند شهرداری مقصر است. این موضوع در ابعاد مختلف شخصیت ما رخنه کرده و موجب میشود خوبیها را به خود نسبت دهیم و کاستی و بدهیها را متعلق به دیگران میدانیم.
3. از نفر سوم کمک بگیریم.
🔹هنگامی به موفقیتی دست پیدا میکنیم، به میزانی درگیر خوشحالی و شادی میشویم که به هیچ عنوان به مسیر و عوامل دخیل در آن توجهی نخواهیم کرد. حتی زمانی که شکست میخوریم آنقدر افسرده و غمگین خواهیم شد، که به سراغ ریشهیابی علت اصلی شکستمان نمیرویم.بهتر است برای جلوگیری از این سوگیری، نتایج تصمیم گیریهای خود را با شخص ثالثی که در آن موضوع دخالت نداشته، مطرح کنیم تا با مشورت با او، نتیجه و دست آورد خود را به طور کامل بررسی کنیم.
👤#پوریا_بختیاری
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹تصور کنید در فینال جام باشگاههای اروپا در دقیقه ۹۰ داور اعلام پنالتی میکند، سرمربی تصمیم میگیرد، تا بازیکنی که در زدن ضربات پنالتی مهارت بیشتری دارد، وارد بازی کند. پنالتی گل میشود و صبح روز بعد تیتر خبرگزاریها میشود "تعویض طلایی سرمربی در دقیقه ۹۰ منجر به پیروزی شد."اما اگر آن پنالتی گل نمیشد، چه اتفاقی میافتاد؟
🔹اگر آن پنالتی گل نمیشد خبرگزاریها گزارش بازی را با تیتر متفاوتی میزدند با این عنوان که: "بزرگترین اشتباه سرمربی در دقیقه ۹۰ منجر به باخت شد" یا مثلا "تصمیم غلطی که تاوان بزرگی داشت". از طرفی هیئت مدیره باشگاه هم به احتمال زیاد بعد از شکست، سرمربی خود را اخراج و قرارداد او را فسخ میکردند. اما یک سوال مهم: واقعا تصمیم سرمربی غلط بوده یا درست؟
🔹نکته مهم داستان همینجاست: تصمیم درست لزوما منجر به نتیجه درست نمیشود. تصمیم درست میتواند منجر به نتیجه درست یا نتیجه غلط شود، همانطوری که تصمیم غلط در بسیاری از مواقع میتواند نتیجه خوبی داشته باشد! ما عموما تصمیمی را تصمیم درست میدانیم که نتیجه درست و قابل قبولی داشته باشد و اگر تصمیم ما تصمیمی درست باشد، ولی به نتیجهای غلط منجر شده باشد آن تصمیم را غلط میدانیم. به این مدل رفتار ما در اقتصاد رفتاری سوگیری توجه به نتیجه میگویند
🔹در اکثر اوقات ما کار اشتباه و پر ریسکی انجام میدهیم ولی چون منجر به موفقیت میشود(مثلا چراغ قرمز را رد میکنیم بدون اینکه تصادف کنیم یا مثلا کل داراییمان را بیتکوین میخریم و بیتکوین گران میشود) حالا در این شرایط برای اطرافیان این مدل تعریف میکنیم که "دیدی چه تصمیم درستی گرفتم؟"اما آیا این نتیجه خوب به علت یک تصمیم درست بوده؟ خیر! تصمیم، تصمیم غلطی بوده ولی با یک نتیجه خوب همراه شده. تصمیم غلط هم میتواند منجر به نتایج خوبی شود.
🔻کیفیت زندگی ما را دو چیز تعیین میکند:
۱- کیفیت تصمیماتی که میگیریم
۲- شانس
🔹ما در بسیاری از اوقات تصمیمات اشتباه میگیریم، ولی شانس میآوریم و نتیجه خوبی میگیریم. مثلا اگر شما منزلتان را هشت سال قبل میفروختید و بیتکوین میخریدید الان میتوانستید با سود آن پول، بخشی از کل تهران را بخرید. بله، خروجی این تصمیم نتیجه خوبی داده ولی قطعا تصمیم غلطی بوده. بنابراین نتایج خوب لزوما به علت تصمیمات خوب نیستند. سوگیری توجه به نتیجه موجب میشود، نتایج خوب را به علت توانایی و مهارتهای خود بدانیم و علت نتایج بد را، بد شانسی تلقی کنیم.
🔻اما چند راهکار برای اینکه کمتر در دام این سوگیری قرار بگیریم:
1. نگاه کردن به مسیر
🔹وقتی با موفقیت یا شکستی مواجه میشویم، میبایست به مسیری که در طول این شکست طی کردهایم، نگاهی دوباره بیاندازیم و بررسی کنیم که این موفقیت یا شکست نتیجه کیفیت تصمیم ما بوده یا عوامل خارجی و شانس باعث این تصمیم شده!
2. تصمیم غلطمان را قبول کنیم و گردن بقیه نیاندازیم!
🔹نتایج یک پژوهش نشان داد، اکثر افرادی که تصادف میکنند، معتقدند ما درست رانندگی میکردیم و طرف مقابل مقصر است. حتی افرادی که به تیر برق و گاردریل زده بودند هم معتقد بودند شهرداری مقصر است. این موضوع در ابعاد مختلف شخصیت ما رخنه کرده و موجب میشود خوبیها را به خود نسبت دهیم و کاستی و بدهیها را متعلق به دیگران میدانیم.
3. از نفر سوم کمک بگیریم.
🔹هنگامی به موفقیتی دست پیدا میکنیم، به میزانی درگیر خوشحالی و شادی میشویم که به هیچ عنوان به مسیر و عوامل دخیل در آن توجهی نخواهیم کرد. حتی زمانی که شکست میخوریم آنقدر افسرده و غمگین خواهیم شد، که به سراغ ریشهیابی علت اصلی شکستمان نمیرویم.بهتر است برای جلوگیری از این سوگیری، نتایج تصمیم گیریهای خود را با شخص ثالثی که در آن موضوع دخالت نداشته، مطرح کنیم تا با مشورت با او، نتیجه و دست آورد خود را به طور کامل بررسی کنیم.
👤#پوریا_بختیاری
🟦 #تفکر_نقادانه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍8❤1
عصیانگر
🟡 اپیکتتوس، فیلسوفی از میان بردگان 🔹در میان فلاسفه رواقی، اپیکتتوس جایگاهی ویژه دارد. بردهای که طعم تلخ بیاختیاری را چشید و از دل آن، فلسفهای برای رهایی و آرامش بنا کرد. او نه کتابی نوشت و نه مدرسهای تاسیس کرد، اما اندیشههایش از طریق شاگردش، آریان،…
🟡 مارکوس اورلیوس، امپراتورِ فیلسوف
🔹مارکوس اورلیوس آنتونیوس، امپراتور روم از سال 161 تا 180 میلادی، نه تنها یک رهبر قدرتمند و کارآمد بود، بلکه یک فیلسوف رواقی برجسته نیز به شمار میرفت. او در دورانی پر از جنگ، بیماری و آشوب حکومت کرد، اما در عین حال، توانست با تکیه بر اصول رواقیگری، آرامش و ثبات درونی خود را حفظ کند و الهامبخش نسلهای آینده شود.
🔹مارکوس اورلیوس در سال 121 میلادی در رم متولد شد. او از کودکی به فلسفه علاقهمند بود و تحت تعلیم معلمان برجستهای همچون فرونتو و آپولونیوس، به فراگیری اصول فلسفه پرداخت. او به ویژه تحت تاثیر فلسفه رواقیگری قرار گرفت و آن را به عنوان راهنمای زندگی خود برگزید.
🔹در سال 161 میلادی، پس از مرگ آنتونیوس پیوس، مارکوس اورلیوس به همراه لوسیوس وروس به عنوان امپراتور مشترک روم انتخاب شدند. دوران حکومت او با چالشهای بسیاری روبرو بود، از جمله جنگهای متعدد با قبایل بربر، شیوع طاعون و شورشهای داخلی. با این حال، مارکوس اورلیوس با شجاعت، خرد و عدالت، توانست این چالشها را پشت سر بگذارد و امپراتوری را حفظ کند.
🔹"تاملات" (Meditations)، مشهورترین اثر مارکوس اورلیوس است. این کتاب مجموعهای از یادداشتهای شخصی اوست که در طول سالها جنگ و سفر نوشته شده است. "تاملات" نه یک رساله فلسفی نظاممند، بلکه مجموعهای از اندیشهها، مشاهدات و توصیههای اخلاقی است که مارکوس اورلیوس برای خود نوشته بود. این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه یک امپراتور قدرتمند، در مواجهه با چالشهای عظیم، سعی میکرد تا با تکیه بر اصول رواقیگری، زندگی معنادار و هدفمندی داشته باشد.
🔹محور اصلی فلسفه مارکوس اورلیوس، همانند دیگر رواقیون، تمایز بین امور در اختیار و امور خارج از اختیار است. او معتقد بود که تنها چیزهایی که واقعاً میتوانیم کنترل کنیم، افکار، قضاوتها و اعمال ما هستند. ثروت، سلامتی، شهرت، نظر دیگران و به طور کلی هر آنچه در دنیای بیرون وجود دارد، خارج از کنترل ماست.
🔹مارکوس اورلیوس تاکید میکرد که منشاء رنج و ناآرامی ما، تلاش برای کنترل امور خارج از اختیار است. او میگفت که به جای نگرانی در مورد چیزهایی که نمیتوانیم تغییرشان دهیم، باید بر روی کنترل ذهن و اعمال خود تمرکز کنیم.
🔻برخی از نکات کلیدی فلسفه مارکوس اورلیوس:
● او معتقد بود که فضیلت و عقل، تنها خیر واقعی هستند و باید در پی دستیابی به آنها باشیم.
● او تاکید میکرد که باید واقعیت را همانگونه که هست بپذیریم و از تلاش برای تغییر آنچه نمیتوانیم، دست برداریم.
● او معتقد بود که باید در لحظه حال زندگی کنیم و از آن لذت ببریم، بدون اینکه نگران گذشته یا آینده باشیم.
● او تاکید میکرد که باید به وظایف خود در قبال جامعه و بشریت عمل کنیم و به خیر جمعی خدمت کنیم.
● او معتقد بود که باید به مرگ فکر کنیم و از این طریق، ارزش زندگی را بهتر درک کنیم.
● او توصیه میکرد که با دیگران با خوشرویی و مهربانی رفتار کنیم و از قضاوت و انتقاد بیجا پرهیز کنیم.
🔹مارکوس اورلیوس در سال 180 میلادی در ویندوپونا (وین امروزی) درگذشت. او نه تنها یک امپراتور عادل و کارآمد بود، بلکه یک فیلسوف بزرگ نیز به شمار میرفت. "تاملات" او، همچنان یکی از مهمترین آثار فلسفی در تاریخ است و الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان بوده است. اندیشههای او به ما میآموزد که چگونه در مواجهه با چالشهای زندگی، آرامش و معنا را در درون خود بیابیم و زندگی معنادار و هدفمندی داشته باشیم. او نمونهای بارز از یک رهبر خردمند و فیلسوفی است که به اصول خود عمل کرد و میراثی جاودانه از خود به جای گذاشت.
🟨 #فلسفه
#تاریخ_فلسفه
#مارکوس_اورلیوس
#رواقیون
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹مارکوس اورلیوس آنتونیوس، امپراتور روم از سال 161 تا 180 میلادی، نه تنها یک رهبر قدرتمند و کارآمد بود، بلکه یک فیلسوف رواقی برجسته نیز به شمار میرفت. او در دورانی پر از جنگ، بیماری و آشوب حکومت کرد، اما در عین حال، توانست با تکیه بر اصول رواقیگری، آرامش و ثبات درونی خود را حفظ کند و الهامبخش نسلهای آینده شود.
🔹مارکوس اورلیوس در سال 121 میلادی در رم متولد شد. او از کودکی به فلسفه علاقهمند بود و تحت تعلیم معلمان برجستهای همچون فرونتو و آپولونیوس، به فراگیری اصول فلسفه پرداخت. او به ویژه تحت تاثیر فلسفه رواقیگری قرار گرفت و آن را به عنوان راهنمای زندگی خود برگزید.
🔹در سال 161 میلادی، پس از مرگ آنتونیوس پیوس، مارکوس اورلیوس به همراه لوسیوس وروس به عنوان امپراتور مشترک روم انتخاب شدند. دوران حکومت او با چالشهای بسیاری روبرو بود، از جمله جنگهای متعدد با قبایل بربر، شیوع طاعون و شورشهای داخلی. با این حال، مارکوس اورلیوس با شجاعت، خرد و عدالت، توانست این چالشها را پشت سر بگذارد و امپراتوری را حفظ کند.
🔹"تاملات" (Meditations)، مشهورترین اثر مارکوس اورلیوس است. این کتاب مجموعهای از یادداشتهای شخصی اوست که در طول سالها جنگ و سفر نوشته شده است. "تاملات" نه یک رساله فلسفی نظاممند، بلکه مجموعهای از اندیشهها، مشاهدات و توصیههای اخلاقی است که مارکوس اورلیوس برای خود نوشته بود. این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه یک امپراتور قدرتمند، در مواجهه با چالشهای عظیم، سعی میکرد تا با تکیه بر اصول رواقیگری، زندگی معنادار و هدفمندی داشته باشد.
🔹محور اصلی فلسفه مارکوس اورلیوس، همانند دیگر رواقیون، تمایز بین امور در اختیار و امور خارج از اختیار است. او معتقد بود که تنها چیزهایی که واقعاً میتوانیم کنترل کنیم، افکار، قضاوتها و اعمال ما هستند. ثروت، سلامتی، شهرت، نظر دیگران و به طور کلی هر آنچه در دنیای بیرون وجود دارد، خارج از کنترل ماست.
🔹مارکوس اورلیوس تاکید میکرد که منشاء رنج و ناآرامی ما، تلاش برای کنترل امور خارج از اختیار است. او میگفت که به جای نگرانی در مورد چیزهایی که نمیتوانیم تغییرشان دهیم، باید بر روی کنترل ذهن و اعمال خود تمرکز کنیم.
🔻برخی از نکات کلیدی فلسفه مارکوس اورلیوس:
● او معتقد بود که فضیلت و عقل، تنها خیر واقعی هستند و باید در پی دستیابی به آنها باشیم.
● او تاکید میکرد که باید واقعیت را همانگونه که هست بپذیریم و از تلاش برای تغییر آنچه نمیتوانیم، دست برداریم.
● او معتقد بود که باید در لحظه حال زندگی کنیم و از آن لذت ببریم، بدون اینکه نگران گذشته یا آینده باشیم.
● او تاکید میکرد که باید به وظایف خود در قبال جامعه و بشریت عمل کنیم و به خیر جمعی خدمت کنیم.
● او معتقد بود که باید به مرگ فکر کنیم و از این طریق، ارزش زندگی را بهتر درک کنیم.
● او توصیه میکرد که با دیگران با خوشرویی و مهربانی رفتار کنیم و از قضاوت و انتقاد بیجا پرهیز کنیم.
🔹مارکوس اورلیوس در سال 180 میلادی در ویندوپونا (وین امروزی) درگذشت. او نه تنها یک امپراتور عادل و کارآمد بود، بلکه یک فیلسوف بزرگ نیز به شمار میرفت. "تاملات" او، همچنان یکی از مهمترین آثار فلسفی در تاریخ است و الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان بوده است. اندیشههای او به ما میآموزد که چگونه در مواجهه با چالشهای زندگی، آرامش و معنا را در درون خود بیابیم و زندگی معنادار و هدفمندی داشته باشیم. او نمونهای بارز از یک رهبر خردمند و فیلسوفی است که به اصول خود عمل کرد و میراثی جاودانه از خود به جای گذاشت.
🟨 #فلسفه
#تاریخ_فلسفه
#مارکوس_اورلیوس
#رواقیون
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍7❤1
عصیانگر
🟢 کابوس 🔹با وجود اینکه خواب در ایام سوگواری بسیار با اهمیتتر از بقیه مواقع است، کابوسهای مرتبط با فقدانی که با آن روبرو شدهاید باعث میشود از خوابیدن گریزان شوید. خوابهای تکرار شونده و خوابهایی که بارها و بارها فقدان عزیزتان را به شما یادآوری میکنند…
🟢 خوش خیالی !
🔹این اعتقاد که «خودتان واقعیت زندگی خودتان را میسازید»، برای فردی که سوگوار است بسیار ظالمانه است. بسیاری از ما خودمان را مسئول اتفاقاتی که برایمان میافتد میدانیم و خودمان را در مرگ عزیزانمان مقصر میدانیم و احساس میکنیم به درستی عزاداری نکردهایم.
🔹با اینکه این اعتقادات ممکن است تا حدودی درست باشند، ولی بیشتر آنها کاملاً بی اساس هستند. تفکرات شما ممکن است بر نحوه واکنشتان به اتفاقات تاثیر بگذارد ولی باعث به وجود آمدن اتفاقات نمیشود. شما تواناییهای زیادی دارید ولی آنقدر قدرتمند نیستید که بتوانید باعث وقوع اتفاقات شوید، نمیتوانید تنها با فکر کردن باعث وقوع مرگ، سلامتی فقدان یا سوگ شوید.
🔹تفکرات شما باعث این فقدان نشده است. بیشتر مضطرب بودن شما باعث فقدانهای بیشتر نمیشود، مضطرب نبودن و نگرفتن حالت تدافعی نیز شما را محکوم به فقدان بیشتر نمیکند و مانع آسیب دیدن شما هم نمیشود.
🔹اگر فکر کردن میتوانست از ما محافظت کند هیچگاه سوگوار نمیشدیم، اگر تفکرات ما به تنهایی میتوانستند مانع بیماری و تصادف و رنج شوند، با هیچ کدام از آنها روبرو نمیشدیم. تفکرات معجزه آسا توان کنترل کردن واقعیت را ندارند.
#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹این اعتقاد که «خودتان واقعیت زندگی خودتان را میسازید»، برای فردی که سوگوار است بسیار ظالمانه است. بسیاری از ما خودمان را مسئول اتفاقاتی که برایمان میافتد میدانیم و خودمان را در مرگ عزیزانمان مقصر میدانیم و احساس میکنیم به درستی عزاداری نکردهایم.
🔹با اینکه این اعتقادات ممکن است تا حدودی درست باشند، ولی بیشتر آنها کاملاً بی اساس هستند. تفکرات شما ممکن است بر نحوه واکنشتان به اتفاقات تاثیر بگذارد ولی باعث به وجود آمدن اتفاقات نمیشود. شما تواناییهای زیادی دارید ولی آنقدر قدرتمند نیستید که بتوانید باعث وقوع اتفاقات شوید، نمیتوانید تنها با فکر کردن باعث وقوع مرگ، سلامتی فقدان یا سوگ شوید.
🔹تفکرات شما باعث این فقدان نشده است. بیشتر مضطرب بودن شما باعث فقدانهای بیشتر نمیشود، مضطرب نبودن و نگرفتن حالت تدافعی نیز شما را محکوم به فقدان بیشتر نمیکند و مانع آسیب دیدن شما هم نمیشود.
🔹اگر فکر کردن میتوانست از ما محافظت کند هیچگاه سوگوار نمیشدیم، اگر تفکرات ما به تنهایی میتوانستند مانع بیماری و تصادف و رنج شوند، با هیچ کدام از آنها روبرو نمیشدیم. تفکرات معجزه آسا توان کنترل کردن واقعیت را ندارند.
#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍9
🟤 نقد ایدئولوژیها و پیامدهای منفی آن از منظر فلسفی
🔹ایدئولوژیها بهعنوان مجموعهای از باورها و دیدگاههای سیستماتیک، همواره در تاریخ اندیشه بشری نقشی مهم ایفا کردهاند. اما از منظر فلسفی، ایدئولوژیها میتوانند پیامدهای منفی و خطرات قابل توجهی به دنبال داشته باشند. در اینجا به برخی از این پیامدها اشاره میکنم:
🔹۱. جزماندیشی و محدودیت تفکر انتقادی، ایدئولوژیها به دلیل ساختار بستهای که دارند، معمولا مانع از تفکر انتقادی و آزاد میشوند. افراد بهجای تفکر مستقل، مجبور به پذیرش دیدگاههای از پیش تعیینشده هستند که ممکن است هیچگونه نقدی را برنتابند. این امر، فضا را برای رشد و تکامل فکری محدود میکند.
🔹۲. ایجاد مرزهای هویتی و اجتماعی، ایدئولوژیها اغلب به ایجاد مرزهای هویتی و اجتماعی میان گروهها و افراد میانجامند. این مرزبندیها باعث میشود که افراد و گروهها بهجای همکاری و تفاهم، به رقابت و تضاد بپردازند و هویتهای مخالف بهسرعت به "دشمن" تبدیل شوند.
🔹۳. نقض آزادی فردی و انسانگرایی، وقتی ایدئولوژیها بهویژه در قالب رژیمهای سیاسی یا دینی تحمیل میشوند، آزادی فردی به خطر میافتد. افراد مجبور به پذیرش نظامهای فکری ثابت و تحمیلی میشوند که ممکن است با نیازها و آرزوهای شخصی آنها همخوانی نداشته باشد.
🔹۴. تفکر ابزارگرایانه و پراگماتیسم افراطی، ایدئولوژیها معمولا حقیقت و ارزشها را به ابزاری برای رسیدن به اهداف خاص تبدیل میکنند. این نوع نگرش، که به نوعی با فلسفه پراگماتیسم همخوانی دارد، ممکن است منجر به بیتوجهی به پیامدهای اخلاقی عملها و تأکید بیش از حد بر نتایج کوتاهمدت شود.
🔹۵. مقاومت در برابر پیشرفت علمی و فکری، ایدئولوژیها اغلب با تغییرات علمی و فکری مقابله میکنند. این ایستایی در تفکر، نه تنها مانع از پیشرفت علم و تکنولوژی میشود، بلکه فهم و درک بهتری از دنیای پیرامون را از انسان میگیرد.
🔹۶. ایدئولوژیها ممکن است در ابتدا برای ساماندهی جامعه مفید به نظر برسند، اما در بلندمدت میتوانند به محدودیتهای فکری و اجتماعی منجر شوند. در این شرایط، جایگزینی برای ایدئولوژیهای بسته و جزماندیشی، فضایی باز برای گفتگو، نقد و تحلیل است. تنها در چنین فضایی میتوانیم به درک مشترک و همزیستی انسانها دست یابیم و به پیشرفت علمی، اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک کنیم.
👤#محسن_محمودی
🟫#سیاست
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹ایدئولوژیها بهعنوان مجموعهای از باورها و دیدگاههای سیستماتیک، همواره در تاریخ اندیشه بشری نقشی مهم ایفا کردهاند. اما از منظر فلسفی، ایدئولوژیها میتوانند پیامدهای منفی و خطرات قابل توجهی به دنبال داشته باشند. در اینجا به برخی از این پیامدها اشاره میکنم:
🔹۱. جزماندیشی و محدودیت تفکر انتقادی، ایدئولوژیها به دلیل ساختار بستهای که دارند، معمولا مانع از تفکر انتقادی و آزاد میشوند. افراد بهجای تفکر مستقل، مجبور به پذیرش دیدگاههای از پیش تعیینشده هستند که ممکن است هیچگونه نقدی را برنتابند. این امر، فضا را برای رشد و تکامل فکری محدود میکند.
🔹۲. ایجاد مرزهای هویتی و اجتماعی، ایدئولوژیها اغلب به ایجاد مرزهای هویتی و اجتماعی میان گروهها و افراد میانجامند. این مرزبندیها باعث میشود که افراد و گروهها بهجای همکاری و تفاهم، به رقابت و تضاد بپردازند و هویتهای مخالف بهسرعت به "دشمن" تبدیل شوند.
🔹۳. نقض آزادی فردی و انسانگرایی، وقتی ایدئولوژیها بهویژه در قالب رژیمهای سیاسی یا دینی تحمیل میشوند، آزادی فردی به خطر میافتد. افراد مجبور به پذیرش نظامهای فکری ثابت و تحمیلی میشوند که ممکن است با نیازها و آرزوهای شخصی آنها همخوانی نداشته باشد.
🔹۴. تفکر ابزارگرایانه و پراگماتیسم افراطی، ایدئولوژیها معمولا حقیقت و ارزشها را به ابزاری برای رسیدن به اهداف خاص تبدیل میکنند. این نوع نگرش، که به نوعی با فلسفه پراگماتیسم همخوانی دارد، ممکن است منجر به بیتوجهی به پیامدهای اخلاقی عملها و تأکید بیش از حد بر نتایج کوتاهمدت شود.
🔹۵. مقاومت در برابر پیشرفت علمی و فکری، ایدئولوژیها اغلب با تغییرات علمی و فکری مقابله میکنند. این ایستایی در تفکر، نه تنها مانع از پیشرفت علم و تکنولوژی میشود، بلکه فهم و درک بهتری از دنیای پیرامون را از انسان میگیرد.
🔹۶. ایدئولوژیها ممکن است در ابتدا برای ساماندهی جامعه مفید به نظر برسند، اما در بلندمدت میتوانند به محدودیتهای فکری و اجتماعی منجر شوند. در این شرایط، جایگزینی برای ایدئولوژیهای بسته و جزماندیشی، فضایی باز برای گفتگو، نقد و تحلیل است. تنها در چنین فضایی میتوانیم به درک مشترک و همزیستی انسانها دست یابیم و به پیشرفت علمی، اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک کنیم.
👤#محسن_محمودی
🟫#سیاست
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍8
عصیانگر
🟢 خوش خیالی ! 🔹این اعتقاد که «خودتان واقعیت زندگی خودتان را میسازید»، برای فردی که سوگوار است بسیار ظالمانه است. بسیاری از ما خودمان را مسئول اتفاقاتی که برایمان میافتد میدانیم و خودمان را در مرگ عزیزانمان مقصر میدانیم و احساس میکنیم به درستی عزاداری…
🟢 همدمِ همدرد
🔹پیدا کردن افرادی که عمق مشابهی از درد را تجربه کردهاند به شما افرادی را نشان میدهد که درک میکنند شما چقدر تنهایید. پیدا کردن دیگران به شما اجازه میدهد بفهمید همه تجربیاتتان عادی است حتی اگر به نظر خیلی عجیب بیایند. پیدا کردن افراد دیگری که در این قلمرو از سوگ زندگی کردهاند به کابوس آنچه از قبل میدانید اعتبار میبخشد، اینکه چیزهایی وجود دارند که هرگز «بهتر نخواهند شد»
🔹شاید این به نظر برعکس التیام یافتن باشد، اما برای کسانی که چنین فقدان عمیقی را تجربه میکنند، وجود افرادی که بتوانند عمق دردشان را بشناسند زندگی بخش است. وقتی کسی به شما نگاه کند و یأسی را که در مرکز زندگیتان منزل کرده واقعاً ببیند و واقعاً بشناسد، چیزی تغییر میکند. واقعاً کمک میکند. شاید این تنها چیزی باشد که کمک میکند.
🔹همراهی درون فقدان یکی از بهترین نشانگرهاست. نه نشانگر «بهبودی» بلکه نشانگر دوام آوردن. قطعاً خودتان به تنهایی میتوانید دوام بیاورید اما وقتی همراه با قبیلهای وسیعتر از قلبهای سوگوار سفر کنید، دوام آوردن خیلی آسانتر میشود
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
🔹پیدا کردن افرادی که عمق مشابهی از درد را تجربه کردهاند به شما افرادی را نشان میدهد که درک میکنند شما چقدر تنهایید. پیدا کردن دیگران به شما اجازه میدهد بفهمید همه تجربیاتتان عادی است حتی اگر به نظر خیلی عجیب بیایند. پیدا کردن افراد دیگری که در این قلمرو از سوگ زندگی کردهاند به کابوس آنچه از قبل میدانید اعتبار میبخشد، اینکه چیزهایی وجود دارند که هرگز «بهتر نخواهند شد»
🔹شاید این به نظر برعکس التیام یافتن باشد، اما برای کسانی که چنین فقدان عمیقی را تجربه میکنند، وجود افرادی که بتوانند عمق دردشان را بشناسند زندگی بخش است. وقتی کسی به شما نگاه کند و یأسی را که در مرکز زندگیتان منزل کرده واقعاً ببیند و واقعاً بشناسد، چیزی تغییر میکند. واقعاً کمک میکند. شاید این تنها چیزی باشد که کمک میکند.
🔹همراهی درون فقدان یکی از بهترین نشانگرهاست. نه نشانگر «بهبودی» بلکه نشانگر دوام آوردن. قطعاً خودتان به تنهایی میتوانید دوام بیاورید اما وقتی همراه با قبیلهای وسیعتر از قلبهای سوگوار سفر کنید، دوام آوردن خیلی آسانتر میشود
👤#مگان_دیواین
📚#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
🟩 #روانشناسی
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍6🔥1👌1
⚪ برداشتی از کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست»
▫️همونطور که از اسم کتاب مشخصه، موضوع کتاب در مورد درد و رنج هست، اینکه درد و رنجی وجود داره که بهتر نمیشه، فراموش نمیشه و تا آخر عمرمون همراه ما هست، راهی جز پذیرش این فقدان و زندگی کردن با وجود این فقدان نیست. بر همین اساس درد و رنج یک مشکل نیستند که حل بشن، بلکه یک تجربه ای هستند که باید به رسمیت شناخته بشن و مورد حمایت قرار بگیرند.
▫️نویسنده درمورد سوگ، سوگوار و اطرافیان سوگوار صحبت میکنه، تقریبا در اکثر بخش های این کتاب از فرهنگ غلطی صحبت میکنه که با نیت حمایت از سوگوار به وجود اومده اما نتیجه عکس داده. مثلا جملاتی که معمولا به سوگواران میگیم، در جهت تحقیر رنج سوگواره. این جملات برخاسته از این باور هست که سوگ یک مشکل و ناهنجاری هست که هر چه زودتر باید تموم بشه.
▫️جملاتی مثل: همه چیز درست میشه، تو خیلی قوی هستی، این فقدان باعث رشد تو میشه، هر چیزی حکمتی داره، اون الان توی بهشته و جای بهتری هست و ...
معنای ضمنی که در این جملات وجود داره اینه که «پس این احساسو نداشته باش».
▫️همه چیز درست میشه «پس این احساسو نداشته باش»، هر چیزی حکمتی داره «پس این احساسو نداشته باش.»، این فقدان باعث رشد تو میشه «پس این احساسو نداشته باش.».
▫️واقعیت اینه که سوگوار در شرایط خیلی بدی هست و حالش خیلی بده، ما نمیتونیم بهش بگیم اون احساسو داشته باش این احساسو نداشته باش، ناراحت نباش، غمگین نباش. مگه میشه اصلا؟ عزیزش رو از دست داده و باید غمگین باشه. سوگوار به راه حل نیاز نداره، فقط نیاز داره که رنجی که داره میکشه رو یکی بپذیره. در واقع میخواد پذیرفته شه. یکی از راه های پذیرفته شدن اینه که شرایط رو همونطور که هست ببینیم و تغییرش ندیم.
▫️اتفاق بدی افتاده، خیلی بد و تو داری واکنش نشون میدی و این کاملا طبیعیه. این یک نمونه از برخورد درسته که کاملا رنج طرف رو به رسمیت میشناسی و الکی نمیگی اینم میگذره از اینم درس میگیری و ... شاید اینها واقعا اتفاق بیفته ولی الان زمان مناسبی نیست، الان فقط باید رنج رو همونطور که هست دید و پذیرفت. رنج نیاز به دیدن و شنیده شدن داره و متاسفانه همیشه در حال سرکوب رنج هستیم و هیچ فضایی برای ابراز نمیدیم.
▫️هدف، زندگی کردن همراه با سوگه. اونی که رفته دیگه رفته و برنمیگرده. ما بعد از فقدان تغییر کردیم. ما دیگه مثل قبل نیستیم چون شرایط هم دیگه مثل قبل نیست. جنگیدن و انکار کردن این واقعیات، شکست و نابودی رو به ارمغان میاره. با گفتن حقیقت فقدان به همدیگه، میتونیم در کنار هم شاهد رنجمون باشیم. ما انسانها به هم نیاز داریم و رنجمون هم به دیده شدن نیاز داره، پس بیاید در کنار هم به رنجمون بنگریم.
▫️نکات بسیار زیادی از این کتاب یاد گرفتم که سعی کردم خلاصش رو بنویسم. این کتاب دارای نقاط ضعف هم هست مثلا نویسنده در چندین جا دچار تناقض شده. مثلا در یک جا میگفت ما باید در برابر داستان هایی که پایانی خوش دارند عصیان کنیم و داستان هایی بنویسیم که پایانی خوش ندارن. چرا که واقعیت زندگی بر اساس احساسات ما پیش نمیره و پایان هایی وجود دارند که اصلا خوش نیستند. اما در بخش دیگه ای از کتاب میگه در برابر اضطراب و افکار منفی به چیزهایی که خوبه فکر کنید!.
▫️خوشبینی درست مثل بدبینی مخربه چرا که از واقعیت به دوره. همچنین از اول تا آخر کتاب مطالبی درمورد عشق میگفت که من اصلا نفهمیدم. مثلا میگفت سوگ امتداد طبیعی عشق است. انتظار داشتم تا اخر کتاب منظورش رو بفهمم ولی حقیقتا بعد از پایان این کتاب هم هنوز نفهمیدم منظورش از عشق چیه.
▫️در آخر باید بگم که کتاب خوبی بود و خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم. (با فرضِ داشتن تفکرنقادانه و هر حرفی رو بی چون و چرا قبول نکردن)
باشد که با خود و احساساتمون مهربان تر باشیم.
👤#وکو
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
▫️همونطور که از اسم کتاب مشخصه، موضوع کتاب در مورد درد و رنج هست، اینکه درد و رنجی وجود داره که بهتر نمیشه، فراموش نمیشه و تا آخر عمرمون همراه ما هست، راهی جز پذیرش این فقدان و زندگی کردن با وجود این فقدان نیست. بر همین اساس درد و رنج یک مشکل نیستند که حل بشن، بلکه یک تجربه ای هستند که باید به رسمیت شناخته بشن و مورد حمایت قرار بگیرند.
▫️نویسنده درمورد سوگ، سوگوار و اطرافیان سوگوار صحبت میکنه، تقریبا در اکثر بخش های این کتاب از فرهنگ غلطی صحبت میکنه که با نیت حمایت از سوگوار به وجود اومده اما نتیجه عکس داده. مثلا جملاتی که معمولا به سوگواران میگیم، در جهت تحقیر رنج سوگواره. این جملات برخاسته از این باور هست که سوگ یک مشکل و ناهنجاری هست که هر چه زودتر باید تموم بشه.
▫️جملاتی مثل: همه چیز درست میشه، تو خیلی قوی هستی، این فقدان باعث رشد تو میشه، هر چیزی حکمتی داره، اون الان توی بهشته و جای بهتری هست و ...
معنای ضمنی که در این جملات وجود داره اینه که «پس این احساسو نداشته باش».
▫️همه چیز درست میشه «پس این احساسو نداشته باش»، هر چیزی حکمتی داره «پس این احساسو نداشته باش.»، این فقدان باعث رشد تو میشه «پس این احساسو نداشته باش.».
▫️واقعیت اینه که سوگوار در شرایط خیلی بدی هست و حالش خیلی بده، ما نمیتونیم بهش بگیم اون احساسو داشته باش این احساسو نداشته باش، ناراحت نباش، غمگین نباش. مگه میشه اصلا؟ عزیزش رو از دست داده و باید غمگین باشه. سوگوار به راه حل نیاز نداره، فقط نیاز داره که رنجی که داره میکشه رو یکی بپذیره. در واقع میخواد پذیرفته شه. یکی از راه های پذیرفته شدن اینه که شرایط رو همونطور که هست ببینیم و تغییرش ندیم.
▫️اتفاق بدی افتاده، خیلی بد و تو داری واکنش نشون میدی و این کاملا طبیعیه. این یک نمونه از برخورد درسته که کاملا رنج طرف رو به رسمیت میشناسی و الکی نمیگی اینم میگذره از اینم درس میگیری و ... شاید اینها واقعا اتفاق بیفته ولی الان زمان مناسبی نیست، الان فقط باید رنج رو همونطور که هست دید و پذیرفت. رنج نیاز به دیدن و شنیده شدن داره و متاسفانه همیشه در حال سرکوب رنج هستیم و هیچ فضایی برای ابراز نمیدیم.
▫️هدف، زندگی کردن همراه با سوگه. اونی که رفته دیگه رفته و برنمیگرده. ما بعد از فقدان تغییر کردیم. ما دیگه مثل قبل نیستیم چون شرایط هم دیگه مثل قبل نیست. جنگیدن و انکار کردن این واقعیات، شکست و نابودی رو به ارمغان میاره. با گفتن حقیقت فقدان به همدیگه، میتونیم در کنار هم شاهد رنجمون باشیم. ما انسانها به هم نیاز داریم و رنجمون هم به دیده شدن نیاز داره، پس بیاید در کنار هم به رنجمون بنگریم.
▫️نکات بسیار زیادی از این کتاب یاد گرفتم که سعی کردم خلاصش رو بنویسم. این کتاب دارای نقاط ضعف هم هست مثلا نویسنده در چندین جا دچار تناقض شده. مثلا در یک جا میگفت ما باید در برابر داستان هایی که پایانی خوش دارند عصیان کنیم و داستان هایی بنویسیم که پایانی خوش ندارن. چرا که واقعیت زندگی بر اساس احساسات ما پیش نمیره و پایان هایی وجود دارند که اصلا خوش نیستند. اما در بخش دیگه ای از کتاب میگه در برابر اضطراب و افکار منفی به چیزهایی که خوبه فکر کنید!.
▫️خوشبینی درست مثل بدبینی مخربه چرا که از واقعیت به دوره. همچنین از اول تا آخر کتاب مطالبی درمورد عشق میگفت که من اصلا نفهمیدم. مثلا میگفت سوگ امتداد طبیعی عشق است. انتظار داشتم تا اخر کتاب منظورش رو بفهمم ولی حقیقتا بعد از پایان این کتاب هم هنوز نفهمیدم منظورش از عشق چیه.
▫️در آخر باید بگم که کتاب خوبی بود و خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم. (با فرضِ داشتن تفکرنقادانه و هر حرفی رو بی چون و چرا قبول نکردن)
باشد که با خود و احساساتمون مهربان تر باشیم.
👤#وکو
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍7👌2👏1
ما انسانهای مستقلی هستیم که اغلب نیروهای خود را زیاد جدی میگیریم، مدام در حالِ کنش و واکنشیم و غافلیم که بیشتر ارزشهای زندگی فقط زمانی بهدست میآیند که سماجت نکنیم، در سکوت از راه میرسند، آن هم وقتی که اصرار و نیازی در کار نباشد، نه رانشی پشت آنهاست و نه کششی از جلو در کار است، بلکه خموشانه و از با هم بودن محض سر برمیآورند.
👤#رولو_می
📚#عشق_و_اراده
🟧 #بریده_کتاب
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👤#رولو_می
📚#عشق_و_اراده
🟧 #بریده_کتاب
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
👍3👌1