#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی
💠 ۱۰- مسأله جبر و اختیار
✍️ یکی از مسائلی که برای هر عاقلی روشن است حق انتخاب و آزادی او در افعال است یعنی هر کسی به وضوح در نفس خود مییابد که در اعمالش سلطنت بر فعل و ترک دارد چنانکه عقلاء از هرملّه و نحله ای افعال هرشخصی را به خودش مستند میسازد و هر کسی را در مقابل عملش مسئول میداند و او را در برابر اعمال قبیح یا نیکویش مذمت یا تحسین میکنند و آیات و روایات نیز بر همین امر گواه است.
❇️« إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» [۱]
«بدرستی که گوش و چشم و دل تمامی آنها مسئول است »
❇️«عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ:: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلاَ تُعْطُوهُ مِنَ اَلزَّكَاةِ وَ لاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً » [۲]
«عبد السلام بن صالح هروی میگوید شنیدم حضرت رضا سلام الله علیه میفرمودند: هر کس که قائل به جبر باشد نه از زکات چیزی به او دهید و به شهادت او را قبول نمایید. »
❇️ «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ بِالتَّشْبِیهِ وَ الْجَبْرِ فَهُوَ کَافِرٌ مُشْرِکٌ وَ نَحْنُ مِنْهُ بُرَآءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ » [٣]
امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس که قائل به تشبیه و جبر شود کافرو
مشرک است و ما از او در دنیا و آخرت بیزاریم. »
❇️«عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أنَّهُ قَالَ: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَقَدْ ظَلَّمَ اللَّهَ تَعَالَی» [۴]
حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرکس قائل به جبر باشد به خدا نسبت ظلم داده است. »
❇️« عَنْ الصَّادِق جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد عَلَیْهِ السَّلاَمُ قالَ: إِنَّهُ لاجَبرَ وَلا تفویضَ بَل أَمْرٌ بَیْنِ أَمْرینِ فَما مَعْناهُ قالَ: مَن زَعَم أَنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ أَفعالَنا ثُمَّ یعذِّبنا عَلَیْها فَقَدْ قالَ بِالجَبرِ وَمن زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَوَّض أَمْر الْخَلْقِ والرِّزْق إِلی حُجَجِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ_ فَقَدْ قالَ بِالتَّفوِیض وَالقائِلُ بالجَبرِ کَافِرٌوَ القَائِلُ بِالتَفويضِ مُشرِك» [۵]
«حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: همانا نه جبر صحیح است و نه تفويض بلکه امریست بین دو أمر حضرت در توضیح آن فرمودند: هر کس گمان کند که خدا فاعل کارهای ماست سپس ما را به سبب آنها عذاب
می کند این همان جبر است و هر کس عقیده داشته باشد که خداوند متعال واگذاشته است أمر آفرینش و روزی دادن را به حجج خود قائل به تفويض شده و قائل به جبر کافر است و قائل به تفويض مشرک است.
❇️«فَقَالَ لَهُ الشَّیْخُ لَأمِیرُ المُؤمِنِین (علیه السّلام): وَکَیْفَ لَمْ نَکُنْ فِی شَیْءٍ مِنْ حَالَاتِنَا مُکْرَهِینَ، وَلَا إِلَیْهِ مُضْطَرِّینَ، وَکَانَ بِالْقَضَاءِ وَالْقَدَرِ مَسِیرُنَا وَمُنْقَلَبُنَا وَمُنْصَرَفُنَا؟! فَقَالَ لَهُ: وَتَظُنُّ أَنَّهُ کَانَ قَضَاءً حَتْما، وَقَدَرا لَازِماً ؛ إِنَّهُ لَوْ کَانَ کَذلِکَ، لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَالْأَمْرُ وَالنَّهْیُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللّه ِ، وَسَقَطَ مَعْنَی الْوَعْدِ وَالْوَعِیدِ، فَلَمْ تَکُنْ لَائِمَهٌ لِلْمُذْنِبِ، وَلَا مَحْمَدَهٌ لِلْمُحْسِنِ، وَلَکَانَ المُذْنِبُ أَوْلی بِالْاءِحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ، وَلَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلی بِالْعُقُوبَهِ مِنَ الْمُذْنِبِ، تِلْکَ مَقَالَهُ إِخْوَانِ عَبَدَهِ الْأَوْثَانِ، وَخُصَمَاءِ الرَّحْمنِ، وَحِزْبِ الشَّیْطَانِ، وَقَدَرِیَّهِ هذِهِ الْأُمَّهِ وَمَجُوسِهَا، إِنَّ اللّه َتَبَارَکَ وَ تَعالی کَلَّفَ تَخْیِیرا، وَنَهَی تَحْذِیراً » [۶]
«شخصی از حضرت امیر (علیه السّلام) پرسید: ما چگونه در احوال خود مجبور نباشیم در حالی که همه امور ما به قضاء و قدر الهی بوده؟ حضرت فرمودند: آیا گمان میکنی قضاء و قدر حتمی بوده اگر چنین باشد که ثواب و عقاب بی جهت و باطل میگردد امر و نهی بی اساس میشود وعده و وعید (تهدید) بی معنا میشود و دیگر نه گناهکار را باید ملامت نمود و نه نیکوکار را ستود و باید گنهکار را بهتر از نیکوکار مورد احسان قرار داد و نیکوکار را به کیفر سزاوارتر دانست [ چون انسان گنهکار ظلمهایی را که کرده مجبور بوده و وادار به کار قبيح شده و لذا باید مورد ترحم و تفقد قرار گیرد و نیکوکار کارهای خیری را که کرده خودش نکرده و مجبور بوده لذا سزاوار پاداش نیست بلکه سزاوار عقاب است چون کار خیری را که نکرده به خودش نسبت میدهد این سخن برادران بت پرست و دشمنان خدای رحمان و حزب شیطان و قدریه این اُمّت و مجوس آن خواهد بود همانا خداوند تبارک وتعالی تکلیف نمود در حالی که اختیار داده بود و نهی کرد در حالی که بر حذر داشته بود. »
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی
💠 ۱۰- مسأله جبر و اختیار
✍️ یکی از مسائلی که برای هر عاقلی روشن است حق انتخاب و آزادی او در افعال است یعنی هر کسی به وضوح در نفس خود مییابد که در اعمالش سلطنت بر فعل و ترک دارد چنانکه عقلاء از هرملّه و نحله ای افعال هرشخصی را به خودش مستند میسازد و هر کسی را در مقابل عملش مسئول میداند و او را در برابر اعمال قبیح یا نیکویش مذمت یا تحسین میکنند و آیات و روایات نیز بر همین امر گواه است.
❇️« إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» [۱]
«بدرستی که گوش و چشم و دل تمامی آنها مسئول است »
❇️«عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ:: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلاَ تُعْطُوهُ مِنَ اَلزَّكَاةِ وَ لاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً » [۲]
«عبد السلام بن صالح هروی میگوید شنیدم حضرت رضا سلام الله علیه میفرمودند: هر کس که قائل به جبر باشد نه از زکات چیزی به او دهید و به شهادت او را قبول نمایید. »
❇️ «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ بِالتَّشْبِیهِ وَ الْجَبْرِ فَهُوَ کَافِرٌ مُشْرِکٌ وَ نَحْنُ مِنْهُ بُرَآءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ » [٣]
امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس که قائل به تشبیه و جبر شود کافرو
مشرک است و ما از او در دنیا و آخرت بیزاریم. »
❇️«عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أنَّهُ قَالَ: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَقَدْ ظَلَّمَ اللَّهَ تَعَالَی» [۴]
حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرکس قائل به جبر باشد به خدا نسبت ظلم داده است. »
❇️« عَنْ الصَّادِق جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد عَلَیْهِ السَّلاَمُ قالَ: إِنَّهُ لاجَبرَ وَلا تفویضَ بَل أَمْرٌ بَیْنِ أَمْرینِ فَما مَعْناهُ قالَ: مَن زَعَم أَنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ أَفعالَنا ثُمَّ یعذِّبنا عَلَیْها فَقَدْ قالَ بِالجَبرِ وَمن زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَوَّض أَمْر الْخَلْقِ والرِّزْق إِلی حُجَجِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ_ فَقَدْ قالَ بِالتَّفوِیض وَالقائِلُ بالجَبرِ کَافِرٌوَ القَائِلُ بِالتَفويضِ مُشرِك» [۵]
«حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: همانا نه جبر صحیح است و نه تفويض بلکه امریست بین دو أمر حضرت در توضیح آن فرمودند: هر کس گمان کند که خدا فاعل کارهای ماست سپس ما را به سبب آنها عذاب
می کند این همان جبر است و هر کس عقیده داشته باشد که خداوند متعال واگذاشته است أمر آفرینش و روزی دادن را به حجج خود قائل به تفويض شده و قائل به جبر کافر است و قائل به تفويض مشرک است.
❇️«فَقَالَ لَهُ الشَّیْخُ لَأمِیرُ المُؤمِنِین (علیه السّلام): وَکَیْفَ لَمْ نَکُنْ فِی شَیْءٍ مِنْ حَالَاتِنَا مُکْرَهِینَ، وَلَا إِلَیْهِ مُضْطَرِّینَ، وَکَانَ بِالْقَضَاءِ وَالْقَدَرِ مَسِیرُنَا وَمُنْقَلَبُنَا وَمُنْصَرَفُنَا؟! فَقَالَ لَهُ: وَتَظُنُّ أَنَّهُ کَانَ قَضَاءً حَتْما، وَقَدَرا لَازِماً ؛ إِنَّهُ لَوْ کَانَ کَذلِکَ، لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَالْأَمْرُ وَالنَّهْیُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللّه ِ، وَسَقَطَ مَعْنَی الْوَعْدِ وَالْوَعِیدِ، فَلَمْ تَکُنْ لَائِمَهٌ لِلْمُذْنِبِ، وَلَا مَحْمَدَهٌ لِلْمُحْسِنِ، وَلَکَانَ المُذْنِبُ أَوْلی بِالْاءِحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ، وَلَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلی بِالْعُقُوبَهِ مِنَ الْمُذْنِبِ، تِلْکَ مَقَالَهُ إِخْوَانِ عَبَدَهِ الْأَوْثَانِ، وَخُصَمَاءِ الرَّحْمنِ، وَحِزْبِ الشَّیْطَانِ، وَقَدَرِیَّهِ هذِهِ الْأُمَّهِ وَمَجُوسِهَا، إِنَّ اللّه َتَبَارَکَ وَ تَعالی کَلَّفَ تَخْیِیرا، وَنَهَی تَحْذِیراً » [۶]
«شخصی از حضرت امیر (علیه السّلام) پرسید: ما چگونه در احوال خود مجبور نباشیم در حالی که همه امور ما به قضاء و قدر الهی بوده؟ حضرت فرمودند: آیا گمان میکنی قضاء و قدر حتمی بوده اگر چنین باشد که ثواب و عقاب بی جهت و باطل میگردد امر و نهی بی اساس میشود وعده و وعید (تهدید) بی معنا میشود و دیگر نه گناهکار را باید ملامت نمود و نه نیکوکار را ستود و باید گنهکار را بهتر از نیکوکار مورد احسان قرار داد و نیکوکار را به کیفر سزاوارتر دانست [ چون انسان گنهکار ظلمهایی را که کرده مجبور بوده و وادار به کار قبيح شده و لذا باید مورد ترحم و تفقد قرار گیرد و نیکوکار کارهای خیری را که کرده خودش نکرده و مجبور بوده لذا سزاوار پاداش نیست بلکه سزاوار عقاب است چون کار خیری را که نکرده به خودش نسبت میدهد این سخن برادران بت پرست و دشمنان خدای رحمان و حزب شیطان و قدریه این اُمّت و مجوس آن خواهد بود همانا خداوند تبارک وتعالی تکلیف نمود در حالی که اختیار داده بود و نهی کرد در حالی که بر حذر داشته بود. »
♦️ملاصدرا میگوید:
«و ههنا دقيقة لاهل الاعتبار، وهي أنّ السعداء حيث كانوا في الدنيا مجبورين على طاعة الحق وامتثال أوامر الله و رسوله» [٧]
«و در اینجا مطلب دقیقی است برای اهل اعتبار و آن اینکه سعادتمندان در دنیا برطاعت خدا و امتثال أوامر خدا و رسولش مجبورند... »
♦️قیصری میگوید:
« إسناد الفعل إلى العبد بأنه هوفاعله، فإنه نتيجة غيرصادقة. لأن العبد قابل، و القابل لا يكفي في حصول النتيجة، بل لا بد من فاعل، والفاعل هو الله، لأن العبد مجرداً عن الوجود هو العدم، ولا يتأتى منه فعل، ومع الوجود يقدر على ذلك، و «القدرة» من لوازم الوجود، و الوجود هوالحق، فرجع الفعل إليه» [٨]
«اسناد فعل به عبد و اینکه او فاعل فعل است نتیجه ای ناصحیح و غير صادق است زیرا که عبد قابل است و قابل در حصول نتیجه کافی نیست بلکه باید فاعلی نیز وجود داشته باشد و فاعل همان خداست چرا که عبد مجرد از وجود، عدم است و کاری از او سر نمی زند و با وجود است که قدرت پیدا میکند و قدرت از لوازم وجود است و وجود هم حق متعال است، پس نتیجه این شد که فعل، فعل اوست. »
«فما في الوجود طاعة ولا عصيان ولا ربح ولا خسران ولا عبد ولا حرّو... إلّا وهو مراد للحق تعالى و كيف لا يكون مرادا له و هو أوجده» [٩]
«پس در وجود طاعت و عصیانی و سود و زیانی و بنده و آزادی نیست... مگر اینکه آن مراد و مورد تعلق اراده حق متعال است و چگونه چنین نباشد در حالی که او آنها را به وجود آورده. »
-------------------------------------
📚 منابع :
[۱]: الإسراء: ۳۶
[۲]: التوحيد ص: ۳۶۲
[٣]: التوحيد ص: ۳۶۴
[۴]: بحار ج۷۵، ص: ۳۵۴
[۵]: عیون اخبار الرضا ج۱ ص ۱۲۴
[۶]: الكافی ج ا ص ۱۵۵
[٧]: مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتالهین، ص: ۲۵۵
[٨]: شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص: ۷۵۶
[٩]: الفتوحات المكية، ج۱، ص: ٣۶
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
-------------------
@ostadhasheminasab
«و ههنا دقيقة لاهل الاعتبار، وهي أنّ السعداء حيث كانوا في الدنيا مجبورين على طاعة الحق وامتثال أوامر الله و رسوله» [٧]
«و در اینجا مطلب دقیقی است برای اهل اعتبار و آن اینکه سعادتمندان در دنیا برطاعت خدا و امتثال أوامر خدا و رسولش مجبورند... »
♦️قیصری میگوید:
« إسناد الفعل إلى العبد بأنه هوفاعله، فإنه نتيجة غيرصادقة. لأن العبد قابل، و القابل لا يكفي في حصول النتيجة، بل لا بد من فاعل، والفاعل هو الله، لأن العبد مجرداً عن الوجود هو العدم، ولا يتأتى منه فعل، ومع الوجود يقدر على ذلك، و «القدرة» من لوازم الوجود، و الوجود هوالحق، فرجع الفعل إليه» [٨]
«اسناد فعل به عبد و اینکه او فاعل فعل است نتیجه ای ناصحیح و غير صادق است زیرا که عبد قابل است و قابل در حصول نتیجه کافی نیست بلکه باید فاعلی نیز وجود داشته باشد و فاعل همان خداست چرا که عبد مجرد از وجود، عدم است و کاری از او سر نمی زند و با وجود است که قدرت پیدا میکند و قدرت از لوازم وجود است و وجود هم حق متعال است، پس نتیجه این شد که فعل، فعل اوست. »
«فما في الوجود طاعة ولا عصيان ولا ربح ولا خسران ولا عبد ولا حرّو... إلّا وهو مراد للحق تعالى و كيف لا يكون مرادا له و هو أوجده» [٩]
«پس در وجود طاعت و عصیانی و سود و زیانی و بنده و آزادی نیست... مگر اینکه آن مراد و مورد تعلق اراده حق متعال است و چگونه چنین نباشد در حالی که او آنها را به وجود آورده. »
-------------------------------------
📚 منابع :
[۱]: الإسراء: ۳۶
[۲]: التوحيد ص: ۳۶۲
[٣]: التوحيد ص: ۳۶۴
[۴]: بحار ج۷۵، ص: ۳۵۴
[۵]: عیون اخبار الرضا ج۱ ص ۱۲۴
[۶]: الكافی ج ا ص ۱۵۵
[٧]: مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتالهین، ص: ۲۵۵
[٨]: شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص: ۷۵۶
[٩]: الفتوحات المكية، ج۱، ص: ٣۶
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
-------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی
💠۱۱- حدوث عالم
✍️ آیات و روایات فراوانی دلالت بر حدوث عالم ذاتا و زمانا میکند یعنی خداوند متعال عالم را پس از عدم محض خلق کرده است ولی فلاسفه قائلند به قدم عالم زماناً استاد مطهری میگوید: «آنها میگویند حق متعال علت تامه مخلوقات و علت تامه عالم است و بنابراین امکان انفكاك عالم از ذات باری تعالی در کار نیست. ذات باری تعالی که قدیم است عالم هم باید قدیم باشد، که گاهی با این تعبیر بیان میشود: «العالَم معلولٌ للقديم - که مقصود باری تعالی است- و كلّ معلولٍ للقديم قديمٌ، فالعالمُ قديمٌ». [۱]
👈 آیات قرآن در زمینه حدوث عالم پس از عدم به چند دسته تقسیم میشود:
۱- آیاتی که لفظ بدأ به کار رفته است مانند :
«أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» [۲]
«آیا ندیدند چگونه خداوند متعال خلقت را آشکار مینماید سپس آن را باز بر میگرداند»
♦️ابن منظور میگوید:
«بدأ في أسماء الله عزّ و جلّ المُبدئ: هو الذي أنشأ الأشياء واخترعها ابتداء من غير سابق مثال» [۳]
(خالق به کسی گفته میشود که تمام اشیاء را بعد از نبود آنها بیافریند»
۲- آیاتی که در آن واژه خلق به کار رفته است مانند «اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ » [۴]
♦️ابن اثیر میگوید:
«الخالق هو الذي أوجد الأشياء جميعها بعد أن لم تكن موجودة» [۵]
۳- آیاتی که در آن واژه بدیع به کار رفته است مانند «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » [۶]
♦️ابن منظور میگوید:
«بديع السموات والأرض أي: خالقها و مبدعها فهو سبحانه الخالق المخترع لا عن مثال سابق» [٧]
«آفریننده آسمانها و زمین یعنی خالق و مبدع آنها پس او خالق و مخترع است نه از روی نمونه ای که سابقا وجود داشته»
👈اما روایات حدوث عالم پس از عدم محض نیز به چند دسته تقسیم میشود:
۱- روایاتی که دلالت میکند براینکه حق تعالی موجود بود بدون آنکه مخلوقی را پدید آورده باشد و ما سوى الله چه در طول و چه در عرض حق تعالی را در ازل نفی مینماید این احادیث کلمه شيئ را در سیاق نفی قرار داده و افاده سلب عموم از همه مخلوقات در ازل مینماید. مانند:
❇️« عَنْ زراره قَالَ: قِلَّتُ: لأبی جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ: أکَانَ اللَّهِ وَ لَا شیء؟ قَالَ: نَعَمْ کَانَ وَ لَا شیء » [٨]
«جناب زراره میگوید به امام باقر (علیه السّلام) عرض کردم آیا خدا بود و هیچ چیز نبود؟
حضرت فرمودند: بله او بود و هیچ چیز نبود»
❇️ عن الإمام الباقر (علیه السّلام):
« أُخْبِرُكَ أَنَّ اَللَّهَ عَلاَ ذِكْرُهُ كَانَ وَ لاَ شَيْءَ غَيْرُهُ، وَ كَانَ عَزِيزاً وَ لاَ عِزَّ لِأَنَّهُ كَانَ قَبْلَ عِزِّهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ «سُبْحٰانَ رَبِّكَ رَبِّ اَلْعِزَّةِ عَمّٰا يَصِفُونَ» وَ كَانَ خَالِقاً وَ لاَ مَخْلُوقَ، فَأَوَّلُ شَيْءٍ خَلَقَهُ مِنْ خَلْقِهِ اَلشَّيْءُ اَلَّذِي جَمِيعُ اَلْأَشْيَاءِ مِنْهُ وَ هُوَ اَلْمَاءُ. » [٩]
«حضرت باقر العلوم (علیه السّلام) فرمودند: تو را خبر میدهم به اینکه خداوند بود و هیچ چیزی غیر او نبود عزیز بود در حالی که عزتی نبود، چون او قبل
از عزت بود»
۲- احادیثی که بیان مینماید ذات حق تعالی در ازل متفرد بود و ما سوای او معدوم بودند سپس آفرینش را آغاز نمود و این معنی به وسیله کلمه (ثمّ) که دلالت بر تعقّب و فصل میکند ابلاغ شده است.
❇️ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَجْرَيْتُ اِخْتِلاَفَ اَلشِّيعَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ فَمَكَثُوا أَلْفَ دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِيعَ اَلْأَشْيَاءِ » [١٠]
«راوی میگوید خدمت امام جواد (علیه السّلام) بودم به حضرت اختلاف شیعه
را عرض کردم پس فرمود ای محمد بدرستی که خداوند تبارک و تعالی همیشه یکتا و متفرّد به وحدانیت بود سپس محمد و علی و فاطمه (علیهم السّلام) را خلق فرمود، سپس هزار روزگارمکث نمود و سپس جميع اشیاء را خلق فرمود. »
ادامه 👇
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی
💠۱۱- حدوث عالم
✍️ آیات و روایات فراوانی دلالت بر حدوث عالم ذاتا و زمانا میکند یعنی خداوند متعال عالم را پس از عدم محض خلق کرده است ولی فلاسفه قائلند به قدم عالم زماناً استاد مطهری میگوید: «آنها میگویند حق متعال علت تامه مخلوقات و علت تامه عالم است و بنابراین امکان انفكاك عالم از ذات باری تعالی در کار نیست. ذات باری تعالی که قدیم است عالم هم باید قدیم باشد، که گاهی با این تعبیر بیان میشود: «العالَم معلولٌ للقديم - که مقصود باری تعالی است- و كلّ معلولٍ للقديم قديمٌ، فالعالمُ قديمٌ». [۱]
👈 آیات قرآن در زمینه حدوث عالم پس از عدم به چند دسته تقسیم میشود:
۱- آیاتی که لفظ بدأ به کار رفته است مانند :
«أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» [۲]
«آیا ندیدند چگونه خداوند متعال خلقت را آشکار مینماید سپس آن را باز بر میگرداند»
♦️ابن منظور میگوید:
«بدأ في أسماء الله عزّ و جلّ المُبدئ: هو الذي أنشأ الأشياء واخترعها ابتداء من غير سابق مثال» [۳]
(خالق به کسی گفته میشود که تمام اشیاء را بعد از نبود آنها بیافریند»
۲- آیاتی که در آن واژه خلق به کار رفته است مانند «اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ » [۴]
♦️ابن اثیر میگوید:
«الخالق هو الذي أوجد الأشياء جميعها بعد أن لم تكن موجودة» [۵]
۳- آیاتی که در آن واژه بدیع به کار رفته است مانند «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » [۶]
♦️ابن منظور میگوید:
«بديع السموات والأرض أي: خالقها و مبدعها فهو سبحانه الخالق المخترع لا عن مثال سابق» [٧]
«آفریننده آسمانها و زمین یعنی خالق و مبدع آنها پس او خالق و مخترع است نه از روی نمونه ای که سابقا وجود داشته»
👈اما روایات حدوث عالم پس از عدم محض نیز به چند دسته تقسیم میشود:
۱- روایاتی که دلالت میکند براینکه حق تعالی موجود بود بدون آنکه مخلوقی را پدید آورده باشد و ما سوى الله چه در طول و چه در عرض حق تعالی را در ازل نفی مینماید این احادیث کلمه شيئ را در سیاق نفی قرار داده و افاده سلب عموم از همه مخلوقات در ازل مینماید. مانند:
❇️« عَنْ زراره قَالَ: قِلَّتُ: لأبی جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ: أکَانَ اللَّهِ وَ لَا شیء؟ قَالَ: نَعَمْ کَانَ وَ لَا شیء » [٨]
«جناب زراره میگوید به امام باقر (علیه السّلام) عرض کردم آیا خدا بود و هیچ چیز نبود؟
حضرت فرمودند: بله او بود و هیچ چیز نبود»
❇️ عن الإمام الباقر (علیه السّلام):
« أُخْبِرُكَ أَنَّ اَللَّهَ عَلاَ ذِكْرُهُ كَانَ وَ لاَ شَيْءَ غَيْرُهُ، وَ كَانَ عَزِيزاً وَ لاَ عِزَّ لِأَنَّهُ كَانَ قَبْلَ عِزِّهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ «سُبْحٰانَ رَبِّكَ رَبِّ اَلْعِزَّةِ عَمّٰا يَصِفُونَ» وَ كَانَ خَالِقاً وَ لاَ مَخْلُوقَ، فَأَوَّلُ شَيْءٍ خَلَقَهُ مِنْ خَلْقِهِ اَلشَّيْءُ اَلَّذِي جَمِيعُ اَلْأَشْيَاءِ مِنْهُ وَ هُوَ اَلْمَاءُ. » [٩]
«حضرت باقر العلوم (علیه السّلام) فرمودند: تو را خبر میدهم به اینکه خداوند بود و هیچ چیزی غیر او نبود عزیز بود در حالی که عزتی نبود، چون او قبل
از عزت بود»
۲- احادیثی که بیان مینماید ذات حق تعالی در ازل متفرد بود و ما سوای او معدوم بودند سپس آفرینش را آغاز نمود و این معنی به وسیله کلمه (ثمّ) که دلالت بر تعقّب و فصل میکند ابلاغ شده است.
❇️ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَجْرَيْتُ اِخْتِلاَفَ اَلشِّيعَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ فَمَكَثُوا أَلْفَ دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِيعَ اَلْأَشْيَاءِ » [١٠]
«راوی میگوید خدمت امام جواد (علیه السّلام) بودم به حضرت اختلاف شیعه
را عرض کردم پس فرمود ای محمد بدرستی که خداوند تبارک و تعالی همیشه یکتا و متفرّد به وحدانیت بود سپس محمد و علی و فاطمه (علیهم السّلام) را خلق فرمود، سپس هزار روزگارمکث نمود و سپس جميع اشیاء را خلق فرمود. »
ادامه 👇
۳- روایاتی که نفی ازلیت ما سوى الله مطلقا مینماید و اسماء مخلوقات را با صراحت نام برده و ازلیت چه در عرض حق تعالی و چه در طول او را منتفی میداند.
❇️ عن أمير المؤمنين (علیه السّلام):
« اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ اَلْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ اَلَّذِي لَمْ يَزَلْ قَائِماً دَائِماً إِذْ لاَ سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لاَ حُجُبٌ ذَاتُ إِرْتَاجٍ وَ لاَ لَيْلٌ دَاجٍ وَ لاَ بَحْرٌ سَاجٍ وَ لاَ جَبَلٌ ذُو فِجَاجٍ وَ لاَ فَجٌّ ذُو اِعْوِجَاجٍ وَ لاَ أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ وَ لاَ خَلْقٌ ذُو اِعْتِمَادٍ ذَلِكَ مُبْتَدِعُ اَلْخَلْقِ وَ وَارِثُهُ وَ إِلَهُ اَلْخَلْقِ وَ رَازِقُهُ » [۱١]
«سپاس خداوند را بی آن که دیده شود شناخته شده و بی آن که اندیشه ای به کار گیرد آفریننده است خدایی که همیشه بوده و تا ابد خواهد بود آنجا که نه از آسمان دارای برجها خبری بود و نه از پردههای فرو افتاده اثری به چشم میخورد، نه شبی تاریک و نه دریایی آرام نه کوهی با راههای گشوده نه درّه ای پر پیچ و خم نه زمین گسترده و نه آفریدههای توانگر وجود داشت اوست پدیدآورنده مخلوقات و وارث و
معبود و رازق آنان. »
۴- روایاتی که فاعلیت خداوند متعال را از فاعلیت سایرین متمایز و متفاوت معرفی میکند.
❇️ عن الإمام الرضا: (علیه السّلام «أَنَّ كُلَّ صَانِعِ شَيْءٍ فَمِنْ شَيْءٍ صَنَعَ وَ اَللَّهُ اَلْخَالِقُ اَللَّطِيفُ اَلْجَلِيلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لاَ مِنْ شَيْءٍ» [١۲]
«هر صانعی مصنوعش را از چیزی میسازد ولی خالق لطيف مخلوقش را آفرید بدون آنکه از چیزی بسازد. »
خلق لا من شیئ با مبنای علّیت فلسفی سازگار نیست زیرا بنابر مبنای مذکور معلول ذاتا و زمانا همواره با علت مقرون است. وانفکاک میان آن دو، ممکن نیست و لذا خلق مسبوق به عدم بی معنی خواهد بود.
۵- روایاتی که دلالت میکند بر اینکه اراده و مشیت حق تعالی از صفات فعل است و مسبوق به عدم میباشد. پس مخلوقات نیز مسبوق به عدم خواهند بود.
❇️ عن الإمام الرضا (علیه السّلام): « اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُرِيداً شَائِياً فَلَيْسَ بِمُوَحِّدٍ. »۱ [۱٣]
«حضرت رضا (علیه السّلام) فرمودند: مشیت و اراده از صفات افعال هستند پس هرکس گمان کند که خداوند متعال همیشه اراده و مشیت داشته چنین شخصی موحّد نیست. »
❇️ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ مُرِيداً قَالَ إِنَّ اَلْمُرِيدَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ لِمُرَادٍ مَعَهُ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ عَالِماً قَادِراً ثُمَّ أَرَادَ.. » [١۴]
«از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم آیا خداوند همیشه اراده داشته حضرت فرمودند: مرید و اراده کننده متصف به این صفت نمی شود مگر آن هنگام که مراد (آنچه اراده نموده) همراه او باشد (و چون چنین لازمه ای باطل است زیرا مستلزم قدمت مخلوق وانتقاء خلقت خواهد بود (لذا خداوند همیشه عالم و قادر بود سپس اراده نمود»
-------------------------------------
📚 منابع :
[۱]: مجموعه آثار ج، ۱ ص: ۴۲۹
[۲]: العنكبوت: ۱۹
[۳]: لسان العرب ج ۱ ص ۲۶
[۴]: في الزمر: ۶۲
[۵]: النهاية ج۲ ص۷۰
[۶]: البقرة: ۱۱۷
[٧]: لسان العرب ج ۸ ص ۷
[٨]: الكافي ج۱، ص: ۹۰
[٩]: التوحيد ص ۷۸
[۱٠]: الكافي ج۱، ص: ۴۴۱
[۱١]: نهج البلاغه خطبه ۹۰
[١۲]: الكافی ج۱ ص۱۲۰
[۱٣]: التوحید ص: ۳۳۸
[١۴]: الکافی ج ۱، ص: ۱۰۹
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
-----------------
@ostadhasheminasab
❇️ عن أمير المؤمنين (علیه السّلام):
« اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ اَلْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ اَلَّذِي لَمْ يَزَلْ قَائِماً دَائِماً إِذْ لاَ سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لاَ حُجُبٌ ذَاتُ إِرْتَاجٍ وَ لاَ لَيْلٌ دَاجٍ وَ لاَ بَحْرٌ سَاجٍ وَ لاَ جَبَلٌ ذُو فِجَاجٍ وَ لاَ فَجٌّ ذُو اِعْوِجَاجٍ وَ لاَ أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ وَ لاَ خَلْقٌ ذُو اِعْتِمَادٍ ذَلِكَ مُبْتَدِعُ اَلْخَلْقِ وَ وَارِثُهُ وَ إِلَهُ اَلْخَلْقِ وَ رَازِقُهُ » [۱١]
«سپاس خداوند را بی آن که دیده شود شناخته شده و بی آن که اندیشه ای به کار گیرد آفریننده است خدایی که همیشه بوده و تا ابد خواهد بود آنجا که نه از آسمان دارای برجها خبری بود و نه از پردههای فرو افتاده اثری به چشم میخورد، نه شبی تاریک و نه دریایی آرام نه کوهی با راههای گشوده نه درّه ای پر پیچ و خم نه زمین گسترده و نه آفریدههای توانگر وجود داشت اوست پدیدآورنده مخلوقات و وارث و
معبود و رازق آنان. »
۴- روایاتی که فاعلیت خداوند متعال را از فاعلیت سایرین متمایز و متفاوت معرفی میکند.
❇️ عن الإمام الرضا: (علیه السّلام «أَنَّ كُلَّ صَانِعِ شَيْءٍ فَمِنْ شَيْءٍ صَنَعَ وَ اَللَّهُ اَلْخَالِقُ اَللَّطِيفُ اَلْجَلِيلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لاَ مِنْ شَيْءٍ» [١۲]
«هر صانعی مصنوعش را از چیزی میسازد ولی خالق لطيف مخلوقش را آفرید بدون آنکه از چیزی بسازد. »
خلق لا من شیئ با مبنای علّیت فلسفی سازگار نیست زیرا بنابر مبنای مذکور معلول ذاتا و زمانا همواره با علت مقرون است. وانفکاک میان آن دو، ممکن نیست و لذا خلق مسبوق به عدم بی معنی خواهد بود.
۵- روایاتی که دلالت میکند بر اینکه اراده و مشیت حق تعالی از صفات فعل است و مسبوق به عدم میباشد. پس مخلوقات نیز مسبوق به عدم خواهند بود.
❇️ عن الإمام الرضا (علیه السّلام): « اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُرِيداً شَائِياً فَلَيْسَ بِمُوَحِّدٍ. »۱ [۱٣]
«حضرت رضا (علیه السّلام) فرمودند: مشیت و اراده از صفات افعال هستند پس هرکس گمان کند که خداوند متعال همیشه اراده و مشیت داشته چنین شخصی موحّد نیست. »
❇️ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ مُرِيداً قَالَ إِنَّ اَلْمُرِيدَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ لِمُرَادٍ مَعَهُ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ عَالِماً قَادِراً ثُمَّ أَرَادَ.. » [١۴]
«از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم آیا خداوند همیشه اراده داشته حضرت فرمودند: مرید و اراده کننده متصف به این صفت نمی شود مگر آن هنگام که مراد (آنچه اراده نموده) همراه او باشد (و چون چنین لازمه ای باطل است زیرا مستلزم قدمت مخلوق وانتقاء خلقت خواهد بود (لذا خداوند همیشه عالم و قادر بود سپس اراده نمود»
-------------------------------------
📚 منابع :
[۱]: مجموعه آثار ج، ۱ ص: ۴۲۹
[۲]: العنكبوت: ۱۹
[۳]: لسان العرب ج ۱ ص ۲۶
[۴]: في الزمر: ۶۲
[۵]: النهاية ج۲ ص۷۰
[۶]: البقرة: ۱۱۷
[٧]: لسان العرب ج ۸ ص ۷
[٨]: الكافي ج۱، ص: ۹۰
[٩]: التوحيد ص ۷۸
[۱٠]: الكافي ج۱، ص: ۴۴۱
[۱١]: نهج البلاغه خطبه ۹۰
[١۲]: الكافی ج۱ ص۱۲۰
[۱٣]: التوحید ص: ۳۳۸
[١۴]: الکافی ج ۱، ص: ۱۰۹
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
-----------------
@ostadhasheminasab
📿 نماز اول ماه بخوان و سلامتی در آن ماه را از خداوند بخر...
✨ علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیهالسلام روایت میکند، که فرمودند:
✨ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ
➖تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
➖وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ.
✨ وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار:
➖در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید
➖و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان
و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر.
✨ علامه مجلسی رحمه الله میگوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]:
✨ 《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً
ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》
📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳
-------------------------
@ostadhasheminasab
✨ علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیهالسلام روایت میکند، که فرمودند:
✨ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ
➖تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
➖وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ.
✨ وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار:
➖در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید
➖و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان
و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر.
✨ علامه مجلسی رحمه الله میگوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]:
✨ 《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً
ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》
📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳
-------------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی
💠 ۱۲- عشق مجازی (١)
♦️استاد مطهری:
«عرفا در همین زمینه است که میگویند عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی یعنی عشق به ذات احدیت میگردد... اما این نکته را نباید فراموش کرد که این نوع عشق... قابل توصیه نیست؛ وادیی است بس خطرناك. از این نظر مانند مصیبت است که اگر بر کسی وارد شود و او با نیروی صبر و رضا با آن مقابله کند، مکمل و پاک کننده نفس است، خام را پخته و مکدّر را مصفّا می نماید، اما مصیبت قابل توصیه نیست. کسی نمی تواند به خاطر استفاده از این عامل تربیتی، مصیبت برای خود خلق کند و یا برای دیگری به این بهانه مصیبت ایجاد نماید. » [۱]
♦️ولی ملاصدرا میگوید که مشایخ عرفان، شاگردان خود را امر به عشق مجازی می کنند:
«لأجل ذلك هذا العشق النفساني للشخص الإنساني إذا لم يكن مبدؤه إفراط الشهوة الحيوانية بل استحسان شمائل المعشوق و جودة تركيبه و اعتدال مزاجه وحسن أخلاقه و تناسب حرکاته و أفعاله و غنجه و دلاله معدود من جملة الفضائل و هويرقّق القلب ويذكّى الذهن و ينبه النفس على إدراك الأمور الشريفة ولأجل ذلك أمر المشایخ مریدیهم في الابتداء بالعشق» [۲]
« به همین جهت این عشق نفسانی برای شخص انسانی اگر مبدأ آن افراط شهوت حیوانی نباشد بلکه نیکو دانستن شمائل و قیافه معشوق و جالب بودن ترکیب و معتدل بودن مزاج او و خوش اخلاق بودنش و تناسب و موزون بودن حرکات و کارهای او و ناز و کرشمه اش باشد، نیکو شمردن اینها همه از فضائل انسان حساب میشود و قلب را رقیق و ذهن را تربیت نموده و نفس را آگاه برادراک امور شریفه مینماید و به همین جهت است که مشایخ و بزرگان صوفیه و عرفاء مریدهای خویش را در ابتداء سیر و سلوک دستور به عشق بازی میدهند. »
♦️ملاهادی سبزواری در حاشیه براسفار اشکالی را مطرح میکند که چطور مشایخ عرفان امربه عشق مجازی میکنند در حالی که این کار خلاف شرع است، سپس در مقام جواب میگوید: «لعلّهم جوّزوا اجتماع الأمر والنهي» [۱]
یعنی شاید آنان قائل به جواز اجتماع امر و نهی بوده اند.
✍️ پرواضح است که این جواب در حقیقت اعتراف به اشکال است زیرا در شریعت دستور به عشق مجازی داده نشده بلکه از آن نهی شده.
و اما مسأله جواز اجتماع امر و نهی نیز معنایش جواز ارتکاب حرام نیست بلکه معنای آن این است که اگر کسی با اختیار خودش را در زمین غصبی گرفتار کرد کار حرامی کرده ولی چون واجب است از زمین غصبی خارج شود چاره ای نیست جز آنکه در آنجا تصرف کند بنابر این، هم حرام مرتکب شده و هم واجب را عملی کرده ولی این بحث ربطی به عشق مجازی ندارد و حرمت آن را تصحیح نمی نماید.
زیرا سالک از اول نباید خود را مبتلا به حرام کند. نتیجه آنکه مشایخ امربه حرام کرده اند و سالک را در حرام انداخته اند. یعنی هنوز سؤال به جای خود باقی است
♦️استاد مطهری میگوید:
«بدیهی است این چنین فرضیه [ آزادی مطلق ] به ظاهرشیرین و دلپذیری به عنوان اصلاح مفاسد اخلاقی و اجتماعی، طرفداران زیادی خصوصاً در میان جوانان مجرد پیدا میکند. ما در کشور خودمان میبینیم چه کسانی از آن طرفداری میکنند. چه از این بهتر که خود را دراختیار دل، و دل را دراختیار هوس قرار دهیم و درعین حال عمل ما اخلاقی و انسانی شمرده شود و نام ما در لیست محصلین اخلاقی اجتماعی قرار گیرد؛ هم فال است و هم تماشا، هم کامجویی است و هم خدمت به نوع، هم تن پروری است و هم اصلاح نفس، هم شهوت است و هم اخلاق؛ بی شباهت به عشق مجازی که در میان برخی از متصوّف مآبان خودمان معمول بوده نیست؛ چه از این بهتر که آدمی از مصاحبت شاهدی زیباروی بهره مند گردد و این کار او سلوك الى الله شمرده شود!. » [۴]
✍️ اگر در عشق مجازی خاصیت وصول الى الله بود چرا در آیات و روایات که هر دو بیان کننده کمالات بشر هستند ذکری از آن نیست و چرا هیچ یک از انبياء عظام و ائمه اطهار به اصحاب و یاران خود، چنین دستوری را نداده اند. بلکه بر عکس، به جهت اینکه انسان پیوسته در معرض شیطان و هوای نفس است ادله متعددی بر منع وردع شارع از عشق و مقدمات آن مانند نگاه کردن، مشاهده میشود.
ادامه...
---------------------------------
📚 منابع :
[۱]: مجموعه آثار ج۱۶ص ۲۵۳
[۲]: اسفار ج ۷، ص ۱۷۳
[٣]: اسفار ج ۷ ص ۱۷۴ حاشیه
[۴]: مجموعه آثارج۱۹ ص۶۵۷
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
--------------
@ostadhasheminasab
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی
💠 ۱۲- عشق مجازی (١)
♦️استاد مطهری:
«عرفا در همین زمینه است که میگویند عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی یعنی عشق به ذات احدیت میگردد... اما این نکته را نباید فراموش کرد که این نوع عشق... قابل توصیه نیست؛ وادیی است بس خطرناك. از این نظر مانند مصیبت است که اگر بر کسی وارد شود و او با نیروی صبر و رضا با آن مقابله کند، مکمل و پاک کننده نفس است، خام را پخته و مکدّر را مصفّا می نماید، اما مصیبت قابل توصیه نیست. کسی نمی تواند به خاطر استفاده از این عامل تربیتی، مصیبت برای خود خلق کند و یا برای دیگری به این بهانه مصیبت ایجاد نماید. » [۱]
♦️ولی ملاصدرا میگوید که مشایخ عرفان، شاگردان خود را امر به عشق مجازی می کنند:
«لأجل ذلك هذا العشق النفساني للشخص الإنساني إذا لم يكن مبدؤه إفراط الشهوة الحيوانية بل استحسان شمائل المعشوق و جودة تركيبه و اعتدال مزاجه وحسن أخلاقه و تناسب حرکاته و أفعاله و غنجه و دلاله معدود من جملة الفضائل و هويرقّق القلب ويذكّى الذهن و ينبه النفس على إدراك الأمور الشريفة ولأجل ذلك أمر المشایخ مریدیهم في الابتداء بالعشق» [۲]
« به همین جهت این عشق نفسانی برای شخص انسانی اگر مبدأ آن افراط شهوت حیوانی نباشد بلکه نیکو دانستن شمائل و قیافه معشوق و جالب بودن ترکیب و معتدل بودن مزاج او و خوش اخلاق بودنش و تناسب و موزون بودن حرکات و کارهای او و ناز و کرشمه اش باشد، نیکو شمردن اینها همه از فضائل انسان حساب میشود و قلب را رقیق و ذهن را تربیت نموده و نفس را آگاه برادراک امور شریفه مینماید و به همین جهت است که مشایخ و بزرگان صوفیه و عرفاء مریدهای خویش را در ابتداء سیر و سلوک دستور به عشق بازی میدهند. »
♦️ملاهادی سبزواری در حاشیه براسفار اشکالی را مطرح میکند که چطور مشایخ عرفان امربه عشق مجازی میکنند در حالی که این کار خلاف شرع است، سپس در مقام جواب میگوید: «لعلّهم جوّزوا اجتماع الأمر والنهي» [۱]
یعنی شاید آنان قائل به جواز اجتماع امر و نهی بوده اند.
✍️ پرواضح است که این جواب در حقیقت اعتراف به اشکال است زیرا در شریعت دستور به عشق مجازی داده نشده بلکه از آن نهی شده.
و اما مسأله جواز اجتماع امر و نهی نیز معنایش جواز ارتکاب حرام نیست بلکه معنای آن این است که اگر کسی با اختیار خودش را در زمین غصبی گرفتار کرد کار حرامی کرده ولی چون واجب است از زمین غصبی خارج شود چاره ای نیست جز آنکه در آنجا تصرف کند بنابر این، هم حرام مرتکب شده و هم واجب را عملی کرده ولی این بحث ربطی به عشق مجازی ندارد و حرمت آن را تصحیح نمی نماید.
زیرا سالک از اول نباید خود را مبتلا به حرام کند. نتیجه آنکه مشایخ امربه حرام کرده اند و سالک را در حرام انداخته اند. یعنی هنوز سؤال به جای خود باقی است
♦️استاد مطهری میگوید:
«بدیهی است این چنین فرضیه [ آزادی مطلق ] به ظاهرشیرین و دلپذیری به عنوان اصلاح مفاسد اخلاقی و اجتماعی، طرفداران زیادی خصوصاً در میان جوانان مجرد پیدا میکند. ما در کشور خودمان میبینیم چه کسانی از آن طرفداری میکنند. چه از این بهتر که خود را دراختیار دل، و دل را دراختیار هوس قرار دهیم و درعین حال عمل ما اخلاقی و انسانی شمرده شود و نام ما در لیست محصلین اخلاقی اجتماعی قرار گیرد؛ هم فال است و هم تماشا، هم کامجویی است و هم خدمت به نوع، هم تن پروری است و هم اصلاح نفس، هم شهوت است و هم اخلاق؛ بی شباهت به عشق مجازی که در میان برخی از متصوّف مآبان خودمان معمول بوده نیست؛ چه از این بهتر که آدمی از مصاحبت شاهدی زیباروی بهره مند گردد و این کار او سلوك الى الله شمرده شود!. » [۴]
✍️ اگر در عشق مجازی خاصیت وصول الى الله بود چرا در آیات و روایات که هر دو بیان کننده کمالات بشر هستند ذکری از آن نیست و چرا هیچ یک از انبياء عظام و ائمه اطهار به اصحاب و یاران خود، چنین دستوری را نداده اند. بلکه بر عکس، به جهت اینکه انسان پیوسته در معرض شیطان و هوای نفس است ادله متعددی بر منع وردع شارع از عشق و مقدمات آن مانند نگاه کردن، مشاهده میشود.
ادامه...
---------------------------------
📚 منابع :
[۱]: مجموعه آثار ج۱۶ص ۲۵۳
[۲]: اسفار ج ۷، ص ۱۷۳
[٣]: اسفار ج ۷ ص ۱۷۴ حاشیه
[۴]: مجموعه آثارج۱۹ ص۶۵۷
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
--------------
@ostadhasheminasab
شهادت پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت باقرالعلوم علیه السلام را محضر قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.
@ostadhasheminasab
@ostadhasheminasab
🏴 شهادت امام باقر عليه السّلام
▪️در روز ٧ ذی الحجه مصادف با دوشنبه، در سال ۱۱۴ هجری امام باقر عليه السّلام توسّط هشام بن عبدالملك مسموم و شهيد شد [١]
▪️در شب شهادت به امام صادق عليه السّلام فرمودند: «من امشب جهان را بدرود خواهم گفت.
هم اكنون پدرم على بن الحسين عليه السّلام را ديدم كه شربتى گوارا نزد من آورد و نوشيدم و مرا به سراى جاويد و ديدار حق بشارت داد»
.
▪️در روايت ديگرى فرمودند: «اى فرزند گرامى، مگر نشيندى كه حضرت على بن الحسين از پس ديوار مرا ندا كرد: «اى محمّد بيا، زود باش كه ما انتظار تو را مى كشيم»
▪️آن حضرت چندين روز و به قولى سه روز در حالت درد از سم به سر مى بردند تا به شهادت رسيدند. فرداى آن روز بدن مطهر و پاك آن درياى بيكران دانش خدائى را در خاك بقيع كنار مزار امام مجتبى و امام سجاد عليهماالسّلام به خاك سپردند [٢]
▪️آن حضرت هشتصد درهم براى تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود. حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: پدرم فرمود: «اى جعفر، از مال من مقدارى وقف كن براى ندبه كنندگان كه ده سال در منى در موسم حج بر من گريه كنند، و مراسم ماتم را تجديد نمايند».
▪️آقا و مولايمان حضرت باقر عليه السّلام در كربلا شرف حضور داشت. شب يازدهم، بازار كوفه، كنار سرهاى مطهر، اسارت شام و مجلس يزيد را ديده است و هر زمان كه متذكر شهادت حسين بن على عليه السّلام و اسارت عمه هايش مى شد، اشك از چشم مباركش مانند دُر جارى مى گشت.
-----------------------------------
📚 منابع :
[١] توضيح المقاصد: ص ۲۹
فيض العلام: ص ۱۱۰
[٢] كافى: ج ۲، ص ۴۹۵
بصائر الدرجات: ص ۱۴۱
فيض العلام: ص ۱۱۰
انوار البهية: ص ۶٩
-----------------
@ostadhasheminasab
▪️در روز ٧ ذی الحجه مصادف با دوشنبه، در سال ۱۱۴ هجری امام باقر عليه السّلام توسّط هشام بن عبدالملك مسموم و شهيد شد [١]
▪️در شب شهادت به امام صادق عليه السّلام فرمودند: «من امشب جهان را بدرود خواهم گفت.
هم اكنون پدرم على بن الحسين عليه السّلام را ديدم كه شربتى گوارا نزد من آورد و نوشيدم و مرا به سراى جاويد و ديدار حق بشارت داد»
.
▪️در روايت ديگرى فرمودند: «اى فرزند گرامى، مگر نشيندى كه حضرت على بن الحسين از پس ديوار مرا ندا كرد: «اى محمّد بيا، زود باش كه ما انتظار تو را مى كشيم»
▪️آن حضرت چندين روز و به قولى سه روز در حالت درد از سم به سر مى بردند تا به شهادت رسيدند. فرداى آن روز بدن مطهر و پاك آن درياى بيكران دانش خدائى را در خاك بقيع كنار مزار امام مجتبى و امام سجاد عليهماالسّلام به خاك سپردند [٢]
▪️آن حضرت هشتصد درهم براى تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود. حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: پدرم فرمود: «اى جعفر، از مال من مقدارى وقف كن براى ندبه كنندگان كه ده سال در منى در موسم حج بر من گريه كنند، و مراسم ماتم را تجديد نمايند».
▪️آقا و مولايمان حضرت باقر عليه السّلام در كربلا شرف حضور داشت. شب يازدهم، بازار كوفه، كنار سرهاى مطهر، اسارت شام و مجلس يزيد را ديده است و هر زمان كه متذكر شهادت حسين بن على عليه السّلام و اسارت عمه هايش مى شد، اشك از چشم مباركش مانند دُر جارى مى گشت.
-----------------------------------
📚 منابع :
[١] توضيح المقاصد: ص ۲۹
فيض العلام: ص ۱۱۰
[٢] كافى: ج ۲، ص ۴۹۵
بصائر الدرجات: ص ۱۴۱
فيض العلام: ص ۱۱۰
انوار البهية: ص ۶٩
-----------------
@ostadhasheminasab
استاد محمد تقی جعفری می نویسد :
درنظر این عده (وحدت وجودیان)خدا عین موجودات است وموجودات عین خداست این وحدت را به علت عوامل موافق یا مخالف به قدری با پیچ وتاب و مفاهیم رمز آمیز و مهر و موم شده و اسلوب های مختلف بیان کرده اند که ناچار مساله از جنبه علمی و فلسفی سرباز زده وبا دستورها و قوانین معمولی عقلی وقلبی وغیر ذلک مورد بررسی نمی توان قرار دادو نمی توان این مساله را در غیر قالب های شعری دریافت نمود.
📚 مبدأ اعلی ص ۱۷۱
-----------------
@ostadhasheminasab
درنظر این عده (وحدت وجودیان)خدا عین موجودات است وموجودات عین خداست این وحدت را به علت عوامل موافق یا مخالف به قدری با پیچ وتاب و مفاهیم رمز آمیز و مهر و موم شده و اسلوب های مختلف بیان کرده اند که ناچار مساله از جنبه علمی و فلسفی سرباز زده وبا دستورها و قوانین معمولی عقلی وقلبی وغیر ذلک مورد بررسی نمی توان قرار دادو نمی توان این مساله را در غیر قالب های شعری دریافت نمود.
📚 مبدأ اعلی ص ۱۷۱
-----------------
@ostadhasheminasab
🏴 فرا رسیدن نهم دی الحجة سالروز شهادت سفیر الحسین علیه السلام حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام را محضر قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.
🌿 از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند:
«خداوند متعال (در روز عرفه) برای زوّار قبر امام حسین علیهالسلام قبل از اهل عرفات تجلّی کرده و حوائج آنها را بر میآورد و گناهانشان را میآمرزد و شفاعتشان را میپذیرد، سپس نظر به اهل عرفات نموده و با ایشان نیز چنین میکند.»
📚 مصباح المجتهد، ص ٧١۵
اقبال الأعمال، ج٢، ص ۶١
------------
@ostadhasheminasab
🌿 از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند:
«خداوند متعال (در روز عرفه) برای زوّار قبر امام حسین علیهالسلام قبل از اهل عرفات تجلّی کرده و حوائج آنها را بر میآورد و گناهانشان را میآمرزد و شفاعتشان را میپذیرد، سپس نظر به اهل عرفات نموده و با ایشان نیز چنین میکند.»
📚 مصباح المجتهد، ص ٧١۵
اقبال الأعمال، ج٢، ص ۶١
------------
@ostadhasheminasab
🏴 شهادت حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه
▪️در روز نهم ذی الحجة سال ۶۰ هجری محمّد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقيل عليه السّلام به شهادت رسيدند.
در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام به منزل طوعه رفتند [١]
▪️در روز عرفه سال ۶۰ هجری كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه شهيد كردند [٢]
خاندان حضرت مسلم:
نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عطيّه، و همسر آن حضرت رقيه دختر أمير المؤمنين عليه السّلام است [٣]
▪️پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «چشم مؤمنان بر او گريان است، و ملائكه مقرب الهى بر او درود مى فرستند». امام حسين عليه السّلام هنگامى كه آن حضرت را به سوى كوفه فرستادند، در قسمتى از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند: «برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم».
▪️هنگامى كه امام حسين عليه السّلام خبر شهادت آن حضرت و هانى را شنيد، چند بار فرمود: «انا للَّه و انا اليه راجعون». سپس فرمود: «خيرى در زندگى بعد از آنها نيست». از جمله وصاياى آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسى را به نزد امام حسين عليه السّلام بفرستد كه آن حضرت به سوى كوفه نيايد.
شهادت و دفن بدن حضرت مسلم:
در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بامها دسته هاى نى را آتش مى زدند و بر سر آن حضرت مى ريختند. همچنين زمانى كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أمير المؤمنين و امام حسين عليهماالسّلام و عقيل گشود.
▪️در بالاى دار الاماره با لب تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان بازار كوفه مى كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
▪️در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند [۴]
ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمّار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند [۵]
هانى بن عروه:
اما جناب هانى كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبّت أمير المؤمنين عليه السّلام بود، و در جنگهاى صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود [۶]
▪️جناب هانى بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراى نفوذ فراوانى بود. هنگامى كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بى وفائى خود را نسبت به اهل بيت عليهم السّلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هانى بن عروه آن حضرت را پناه داد.
پس از آن محمّد بن اشعث خبيث جناب هانى و عده اى از شيعيان را دستگير كرد.
▪️بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بينى جناب هانى توسّط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام در بازار كوفه روى زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانى همراه با بدن مسلم دفن شد.
-------------------------------
📚 منابع :
[١] فيض العلام: ص ۱۱۳
[٢] ارشاد: ج ۲، ص ۶۶
اعلام الورى: ج ۱، ص ۴۴۵
مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۶۰۰
بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۶۳
مسار الشيعة: ص ۱۸
فيض العلام: ص ۱۱۵
[٣] مروج الذهب: ج ۳، ص ۶۹ - ۷۰
مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۰۷، ۳۱۶
منتخب التواريخ: ص ۲۹۲ - ۲۹۳
فرسان الهيجاء: ج ۱، ص ۶۲، ۱۲۰
[۴] مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۱۸
فرسان الهيجاء: ج ۲، ص ۱۰۶
[۵] وسيلة الدارين: ص ۲۰۹، از ثعلبى
[۶] مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۱۸، ۳۵۹، ۳۶۱
منتخب التواريخ: ص ۲۹۴ - ۲۹۵
فرسان الهيجاء: ج ۲، ص ۱۳۹ - ۱۴۳
وسيلة الدارين: ص ۲۰۸ - ۲۰۹
---------------
@ostadhasheminasab
▪️در روز نهم ذی الحجة سال ۶۰ هجری محمّد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقيل عليه السّلام به شهادت رسيدند.
در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام به منزل طوعه رفتند [١]
▪️در روز عرفه سال ۶۰ هجری كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه شهيد كردند [٢]
خاندان حضرت مسلم:
نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عطيّه، و همسر آن حضرت رقيه دختر أمير المؤمنين عليه السّلام است [٣]
▪️پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «چشم مؤمنان بر او گريان است، و ملائكه مقرب الهى بر او درود مى فرستند». امام حسين عليه السّلام هنگامى كه آن حضرت را به سوى كوفه فرستادند، در قسمتى از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند: «برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم».
▪️هنگامى كه امام حسين عليه السّلام خبر شهادت آن حضرت و هانى را شنيد، چند بار فرمود: «انا للَّه و انا اليه راجعون». سپس فرمود: «خيرى در زندگى بعد از آنها نيست». از جمله وصاياى آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسى را به نزد امام حسين عليه السّلام بفرستد كه آن حضرت به سوى كوفه نيايد.
شهادت و دفن بدن حضرت مسلم:
در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بامها دسته هاى نى را آتش مى زدند و بر سر آن حضرت مى ريختند. همچنين زمانى كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أمير المؤمنين و امام حسين عليهماالسّلام و عقيل گشود.
▪️در بالاى دار الاماره با لب تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان بازار كوفه مى كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
▪️در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند [۴]
ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمّار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند [۵]
هانى بن عروه:
اما جناب هانى كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبّت أمير المؤمنين عليه السّلام بود، و در جنگهاى صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود [۶]
▪️جناب هانى بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراى نفوذ فراوانى بود. هنگامى كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بى وفائى خود را نسبت به اهل بيت عليهم السّلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هانى بن عروه آن حضرت را پناه داد.
پس از آن محمّد بن اشعث خبيث جناب هانى و عده اى از شيعيان را دستگير كرد.
▪️بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بينى جناب هانى توسّط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام در بازار كوفه روى زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانى همراه با بدن مسلم دفن شد.
-------------------------------
📚 منابع :
[١] فيض العلام: ص ۱۱۳
[٢] ارشاد: ج ۲، ص ۶۶
اعلام الورى: ج ۱، ص ۴۴۵
مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۶۰۰
بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۶۳
مسار الشيعة: ص ۱۸
فيض العلام: ص ۱۱۵
[٣] مروج الذهب: ج ۳، ص ۶۹ - ۷۰
مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۰۷، ۳۱۶
منتخب التواريخ: ص ۲۹۲ - ۲۹۳
فرسان الهيجاء: ج ۱، ص ۶۲، ۱۲۰
[۴] مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۱۸
فرسان الهيجاء: ج ۲، ص ۱۰۶
[۵] وسيلة الدارين: ص ۲۰۹، از ثعلبى
[۶] مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۱۸، ۳۵۹، ۳۶۱
منتخب التواريخ: ص ۲۹۴ - ۲۹۵
فرسان الهيجاء: ج ۲، ص ۱۳۹ - ۱۴۳
وسيلة الدارين: ص ۲۰۸ - ۲۰۹
---------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی
💠 ١٢- عشق مجازی (٢)
❇️ «عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام عَنِ الْعِشْقِ قَالَ قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَیْرِهِ. » [١]
«از مفضل نقل شده که گفت از امام صادق (علیه السّلام) از عشق سؤال نمودم حضرت فرمودند: قلبهایی هستند که از یاد خدا خالی شده خداوند محبت غیر خودرا به آنها چشانده. »
❇️ عن امیر المؤمنين (علیه السّلام): مَن عَشَق شَیئاً أعشَی بَصَرهُ وأمرَضَ قَلبَه فَهُو یَنظَرُ بَعینٍ غَیرِ صَحیحَه ویَسمَع بأذن غیرِ سمیعَهٍ قَد خَرَقَت الشَّهَواتُ عَقلهُ وَ اماتَت الدُّنیا قلبَه وولهَت علیها نفسُهُ فهُو عَبدٌ لَها » [٢]
حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: هر کس که عاشق چیزی شود نابینایش میکند و قلبش را بیمار کرده با چشمی بیمار مینگرد و با گوشی بیمار میشنود خواهشهای نفس پرده عقلش را دریده دوستی دنیا دلش را میرانده شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است. »
❇️ قال الله تعالى: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ » [٣]
«بگوای پیامبر به مؤمنین بپوشانند چشمهای خود را از آنچه حرام است دیدن آن که متوجه به جانب نامحرم باشد و نگه دارند عورتهای خود را از نامحرم. »
❇️ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلنَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَةً. » [۴]
«امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: نگاه تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسیار نگاهی که موجب حسرت طولانی گشت. »
♦️درباره ابن عربی نوشته اند:
«شیخ مکین الدین را دختری بوده زیبا و پارسا و دانا موسوم به «نظام» و ملقب «به عين الشمس و البهاء» که در تقوا و پارسایی، خصایل پسندیده، رفتارسنجیده و کمالات اخلاقی و زیباییهای جسمانی، فریده [۵] عصر، يتيمه [۶] دهرو یگانه روزگارش بوده است.
دیدار این دختردر ابن عربی اثری فوق العاده بخشیده و او را مجذوب و شیفته خود گردانیده و الهام بخش اشعار عاشقانه و تغزّلات عارفانه وی و بالاخره موجب به وجود آمدن کتاب قابل تحسین ترجمان الاشواق گردیده است.
ابن عربی در مقدمه کتاب مذکور، در وصف و ستایش نظام، داد سخن داده و کمال و جمالش را، تا حد امکان و طاقت بشری ستوده، و درباره اش چنین نوشته است: «و برای این استاد، که خداوند از وی خشنود باد، دختری بود دوشیزه، لطيف پوست، لاغر شکم، باريك اندام که نگاه را در بند میکرد، و محفل و محفلیان را زینت میبخشید و نگرنده را دچار حیرت میکرد.
نامش نظام بود و لقبش عين الشمس و البهاء (چشمه نور و زیبایی).
او از زنان عابد و عالم و زاهد و معتکف و به راستی پیشوای حرمین و پرورده بلد امین اعظم بود. گوشه چشمش فریبا و اندامش نازك و زیبا بود.
چون سخن بسیار میگفت، سخن را درمانده میکرد و چون کوتاه میگفت ناتوان. با اینکه زبان آور بود، سخنش روشن و آشکار بود. چون زبان به سخن میگشود قسّ بن ساعده [٧] از سخن باز میماند، و چون دست به بخشش میگشود، معن بن زائده [٨] خود را پنهان میکرد و چون حق سخن را ادا میکرد سموأل [٩] گامهایش را کوتاه میکرد، از عذرای بتول است. در این کتاب جزئی از خاطر اشتیاق را از آن ذخایر واعلاق به نظم آوردیم و از آرزومندی نفس آرزومند پرده برداشتیم و به جهت اهتمام به امر قديم و ایثار به مجلس کریم او را از علاقه خود آگاه کردیم. پس در این جزء هر نامی که ذکر میکنم از وی کنایه میآورم و به هر داری که ندبه میکنم، دار او را قصد میکنم [۱٠] که:
مرضی من مريضة الاجفان
علّلانی بذكرها علّلانی
طال شوقي لطفلة ذات نثر
ونظام و منبروبيان
من بنات الملوك من دار فرس
من اجلّ البلاد من اصبهان
بیماری من از عشق آن زیبای خمار چشم است، مرا با یاد وی درمان کنید.
عشق من به آن زیبای نازپرورده نازك بدنی به درازا انجامید که صاحب نثرو نظام و منبر و بیان است که از شاهزادگان (مقصود پارسازادگان است زیرا ابن عربي بنات ملوك را به معنای دختران زهاد گرفته که به عقیده وی زاهدان فرمانروایان و پادشاهان راستین زمین اند) سرزمین ایران، ازبزرگترین شهرهای آن سامان، اصفهان است. » [۱١]
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی
💠 ١٢- عشق مجازی (٢)
❇️ «عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام عَنِ الْعِشْقِ قَالَ قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَیْرِهِ. » [١]
«از مفضل نقل شده که گفت از امام صادق (علیه السّلام) از عشق سؤال نمودم حضرت فرمودند: قلبهایی هستند که از یاد خدا خالی شده خداوند محبت غیر خودرا به آنها چشانده. »
❇️ عن امیر المؤمنين (علیه السّلام): مَن عَشَق شَیئاً أعشَی بَصَرهُ وأمرَضَ قَلبَه فَهُو یَنظَرُ بَعینٍ غَیرِ صَحیحَه ویَسمَع بأذن غیرِ سمیعَهٍ قَد خَرَقَت الشَّهَواتُ عَقلهُ وَ اماتَت الدُّنیا قلبَه وولهَت علیها نفسُهُ فهُو عَبدٌ لَها » [٢]
حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: هر کس که عاشق چیزی شود نابینایش میکند و قلبش را بیمار کرده با چشمی بیمار مینگرد و با گوشی بیمار میشنود خواهشهای نفس پرده عقلش را دریده دوستی دنیا دلش را میرانده شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است. »
❇️ قال الله تعالى: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ » [٣]
«بگوای پیامبر به مؤمنین بپوشانند چشمهای خود را از آنچه حرام است دیدن آن که متوجه به جانب نامحرم باشد و نگه دارند عورتهای خود را از نامحرم. »
❇️ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلنَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَةً. » [۴]
«امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: نگاه تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسیار نگاهی که موجب حسرت طولانی گشت. »
♦️درباره ابن عربی نوشته اند:
«شیخ مکین الدین را دختری بوده زیبا و پارسا و دانا موسوم به «نظام» و ملقب «به عين الشمس و البهاء» که در تقوا و پارسایی، خصایل پسندیده، رفتارسنجیده و کمالات اخلاقی و زیباییهای جسمانی، فریده [۵] عصر، يتيمه [۶] دهرو یگانه روزگارش بوده است.
دیدار این دختردر ابن عربی اثری فوق العاده بخشیده و او را مجذوب و شیفته خود گردانیده و الهام بخش اشعار عاشقانه و تغزّلات عارفانه وی و بالاخره موجب به وجود آمدن کتاب قابل تحسین ترجمان الاشواق گردیده است.
ابن عربی در مقدمه کتاب مذکور، در وصف و ستایش نظام، داد سخن داده و کمال و جمالش را، تا حد امکان و طاقت بشری ستوده، و درباره اش چنین نوشته است: «و برای این استاد، که خداوند از وی خشنود باد، دختری بود دوشیزه، لطيف پوست، لاغر شکم، باريك اندام که نگاه را در بند میکرد، و محفل و محفلیان را زینت میبخشید و نگرنده را دچار حیرت میکرد.
نامش نظام بود و لقبش عين الشمس و البهاء (چشمه نور و زیبایی).
او از زنان عابد و عالم و زاهد و معتکف و به راستی پیشوای حرمین و پرورده بلد امین اعظم بود. گوشه چشمش فریبا و اندامش نازك و زیبا بود.
چون سخن بسیار میگفت، سخن را درمانده میکرد و چون کوتاه میگفت ناتوان. با اینکه زبان آور بود، سخنش روشن و آشکار بود. چون زبان به سخن میگشود قسّ بن ساعده [٧] از سخن باز میماند، و چون دست به بخشش میگشود، معن بن زائده [٨] خود را پنهان میکرد و چون حق سخن را ادا میکرد سموأل [٩] گامهایش را کوتاه میکرد، از عذرای بتول است. در این کتاب جزئی از خاطر اشتیاق را از آن ذخایر واعلاق به نظم آوردیم و از آرزومندی نفس آرزومند پرده برداشتیم و به جهت اهتمام به امر قديم و ایثار به مجلس کریم او را از علاقه خود آگاه کردیم. پس در این جزء هر نامی که ذکر میکنم از وی کنایه میآورم و به هر داری که ندبه میکنم، دار او را قصد میکنم [۱٠] که:
مرضی من مريضة الاجفان
علّلانی بذكرها علّلانی
طال شوقي لطفلة ذات نثر
ونظام و منبروبيان
من بنات الملوك من دار فرس
من اجلّ البلاد من اصبهان
بیماری من از عشق آن زیبای خمار چشم است، مرا با یاد وی درمان کنید.
عشق من به آن زیبای نازپرورده نازك بدنی به درازا انجامید که صاحب نثرو نظام و منبر و بیان است که از شاهزادگان (مقصود پارسازادگان است زیرا ابن عربي بنات ملوك را به معنای دختران زهاد گرفته که به عقیده وی زاهدان فرمانروایان و پادشاهان راستین زمین اند) سرزمین ایران، ازبزرگترین شهرهای آن سامان، اصفهان است. » [۱١]
♦️پدر مولوی میگوید:
«لاجرم در عشق الله همه اجزا از اجزای من مست میشوند
و خوش میشوند چنانکه در وقت راندن شهوت همه اجزا خوش شوند» [١٢]
♦️استاد محمد تقی جعفری:
«عشق که عبارت است از خود باختن در راه معشوق غیر از درک زیبایی و درک کمالهای نسبی است که پیرامون ما را احاطه کرده است زیرا عشق به مجرد زیبایی و درک کمال هرگز قناعت نمی کند بلکه عشق اراده و تصمیم به رنگ آمیزی خود با معشوق یا خود را در معشوق و یا معشوق را در خود تثبیت کردن است و هیچ یک از زیباییها و کمالات پاشیده یا گسترده در طبیعت شایستگی خریداری چنین مطلقی را از انسان ندارد و اگر بنا باشد که مجرد درک زیبایی و خیر عشق را در دنبال داشته باشد بایستی دانشمندان زیباشناسی و فلاسفه بزرگ همه و همه برصدها زیبا و هزاران خیرو کمالها عشق بورزند زیرا آنان عمری را در درک زیبایی و کمال اندیشیده و فعالیت مغزی زیادی نموده اند، در صورتی که معشوق و تکثر مانند تناقضی است که قابل جمع نیست آنچه که میتواند مقدمه ای برای عشق حقیقی باشد، زیبایی و کمال و خیر است نه عشق به زیباییها و کمالات و خیرات عالم طبیعت، زیرا به مجرد اینکه عشق به یک موضوع انسانی و طبیعی به وجود آمد، بازیگریهای روانی که در خاص عشق به معنای معمولی گفتیم، مانند پشه و مگس که دور شیرینی را میگیرند، به روان عاشق هجوم آورده و آن را کثیف و لجن مال میکنند و همه فلاسفه و عرفا شاید در این مطلب اتفاق نظر داشته باشند که عشق الهی با کمترین بازیگری محو و نابود میشود چنانکه وقتی انسان بخواهد از حکمتی که در عمل جنسی جانوران مانند شتر و عقرب و کرگدن نهفته است به حکمت عالیه ی خداوندی در جهان هستی برسد، نباید خود انسان گرایش عشقی به کیفیت عمل جنسی جانوران مزبور پیدا کند تا حکمت بالغه الهی را در جهان هستی بفهمد همچنین دریافت عظمت حکمت الهی از جهان اتمها و نظم روبنای طبیعت مستلزم آن نیست که انسان خود را به الکترونها و پروتونها و نوترونها یا سایر جریانات روبنای طبیعت عاشق سازد، یا عقل و اندیشه خود را به الكترون و پروتون عینی مبدل نماید. » [١٣]
----------------------------------
📚 منابع :
[١]: أمالی صدوق ص ۶۶۸
[٢]: نهج البلاغه خطبه ۱۰۹
[٣]: النور: ۳۰
[۴]: الكافی ج۵ ص ۵۵۹
[۵]: فریده: گوهر گرانبها.
[۶]: يتيمه: گوهر یکتا و بی همتا.
[٧]: قسّ بن ساعده، با ضم اول، نام حکیم بلیغی است در عرب. (منتهی الارب، ج ۳، ص ۱۰۲۳)
[٨]: معن بن زائده، با فتح اول، نام جوانمردی معروف در عرب. (همان، ج ۴، ص ۱۱۹۸)
[٩]: سموئل بر وزن سفرجل نام پرنده ای است که کنیه اش ابو براء است. به جبرئیل نیز اطلاق شده است. (همان، ج ۲، ص ۵۸۵).
[۱٠]: ترجمان الاشواق، ص ۷، ۸، ۹.
[۱١]: محسن جهانگیری، محيي الدين ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، ۱ جلد، ص ۶۹-۷۲ انتشارات دانشگاه تهران - تهران، چاپ: چهارم، ۱۳۷۵.
[١٢]: معارف (بهاء ولد) ج۱ ص ۲۹
[۱٣]: تفسير و نقد و تحلیل مثنوی ج ۱۲ ص ۲۸۳ - ۲۸۴
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
-----------------
@ostadhasheminasab
«لاجرم در عشق الله همه اجزا از اجزای من مست میشوند
و خوش میشوند چنانکه در وقت راندن شهوت همه اجزا خوش شوند» [١٢]
♦️استاد محمد تقی جعفری:
«عشق که عبارت است از خود باختن در راه معشوق غیر از درک زیبایی و درک کمالهای نسبی است که پیرامون ما را احاطه کرده است زیرا عشق به مجرد زیبایی و درک کمال هرگز قناعت نمی کند بلکه عشق اراده و تصمیم به رنگ آمیزی خود با معشوق یا خود را در معشوق و یا معشوق را در خود تثبیت کردن است و هیچ یک از زیباییها و کمالات پاشیده یا گسترده در طبیعت شایستگی خریداری چنین مطلقی را از انسان ندارد و اگر بنا باشد که مجرد درک زیبایی و خیر عشق را در دنبال داشته باشد بایستی دانشمندان زیباشناسی و فلاسفه بزرگ همه و همه برصدها زیبا و هزاران خیرو کمالها عشق بورزند زیرا آنان عمری را در درک زیبایی و کمال اندیشیده و فعالیت مغزی زیادی نموده اند، در صورتی که معشوق و تکثر مانند تناقضی است که قابل جمع نیست آنچه که میتواند مقدمه ای برای عشق حقیقی باشد، زیبایی و کمال و خیر است نه عشق به زیباییها و کمالات و خیرات عالم طبیعت، زیرا به مجرد اینکه عشق به یک موضوع انسانی و طبیعی به وجود آمد، بازیگریهای روانی که در خاص عشق به معنای معمولی گفتیم، مانند پشه و مگس که دور شیرینی را میگیرند، به روان عاشق هجوم آورده و آن را کثیف و لجن مال میکنند و همه فلاسفه و عرفا شاید در این مطلب اتفاق نظر داشته باشند که عشق الهی با کمترین بازیگری محو و نابود میشود چنانکه وقتی انسان بخواهد از حکمتی که در عمل جنسی جانوران مانند شتر و عقرب و کرگدن نهفته است به حکمت عالیه ی خداوندی در جهان هستی برسد، نباید خود انسان گرایش عشقی به کیفیت عمل جنسی جانوران مزبور پیدا کند تا حکمت بالغه الهی را در جهان هستی بفهمد همچنین دریافت عظمت حکمت الهی از جهان اتمها و نظم روبنای طبیعت مستلزم آن نیست که انسان خود را به الکترونها و پروتونها و نوترونها یا سایر جریانات روبنای طبیعت عاشق سازد، یا عقل و اندیشه خود را به الكترون و پروتون عینی مبدل نماید. » [١٣]
----------------------------------
📚 منابع :
[١]: أمالی صدوق ص ۶۶۸
[٢]: نهج البلاغه خطبه ۱۰۹
[٣]: النور: ۳۰
[۴]: الكافی ج۵ ص ۵۵۹
[۵]: فریده: گوهر گرانبها.
[۶]: يتيمه: گوهر یکتا و بی همتا.
[٧]: قسّ بن ساعده، با ضم اول، نام حکیم بلیغی است در عرب. (منتهی الارب، ج ۳، ص ۱۰۲۳)
[٨]: معن بن زائده، با فتح اول، نام جوانمردی معروف در عرب. (همان، ج ۴، ص ۱۱۹۸)
[٩]: سموئل بر وزن سفرجل نام پرنده ای است که کنیه اش ابو براء است. به جبرئیل نیز اطلاق شده است. (همان، ج ۲، ص ۵۸۵).
[۱٠]: ترجمان الاشواق، ص ۷، ۸، ۹.
[۱١]: محسن جهانگیری، محيي الدين ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، ۱ جلد، ص ۶۹-۷۲ انتشارات دانشگاه تهران - تهران، چاپ: چهارم، ۱۳۷۵.
[١٢]: معارف (بهاء ولد) ج۱ ص ۲۹
[۱٣]: تفسير و نقد و تحلیل مثنوی ج ۱۲ ص ۲۸۳ - ۲۸۴
📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی
-----------------
@ostadhasheminasab
🌺 فرا رسیدن خجسته سالروز اکمال دین و اتمام نعمت، تبیین صراط مستقیم و اعلام ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه و عید بزرگ غدیر را به محضر مبارک قطب عالم امکان، حضرت صاحبالزّمان عجّلاللهفرجهالشریف و همۀ شیعیان و منتظران تبریک و تهنیت عرض مینمائیم
🌹امام رضا علیه السلام فرمودند:
🔸 غدیر روز لبخند به روی مومنان است.
هرکس روز غدیر به برادر ایمانیاش لبخند بزند در قیامت خدا به او نظر رحمت میکند و هزار خواسته اش را برآورده میکند و...
وَ هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ .....
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۱
@ostadhasheminasab
🌹امام رضا علیه السلام فرمودند:
🔸 غدیر روز لبخند به روی مومنان است.
هرکس روز غدیر به برادر ایمانیاش لبخند بزند در قیامت خدا به او نظر رحمت میکند و هزار خواسته اش را برآورده میکند و...
وَ هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ .....
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۱
@ostadhasheminasab
🏴 أعظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام
▪️فرا رسیدن محرم الحرام و ایام عزای حسینی را محضر قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.
▪️قال الإمام الرضا علیه السلام :
انَ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ اَلْمُحَرَّمِ لاَ يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ اَلْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ اَلْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
امام رضا علیهالسلام فرمود پدرم را شيوه این بود كه چون محرم مي شد خندان دیده نمی شد و اندوه بر او غالب بود تا ده روز اینچنین میگذشت. چون روز دهم میشد آن روز مصيبت و حزن و گريهاش بود و ميفرمود : اين روزی است که حسين در آن كشته شد.
📚 الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۲۸
@ostadhasheminasab
▪️فرا رسیدن محرم الحرام و ایام عزای حسینی را محضر قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.
▪️قال الإمام الرضا علیه السلام :
انَ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ اَلْمُحَرَّمِ لاَ يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ اَلْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ اَلْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
امام رضا علیهالسلام فرمود پدرم را شيوه این بود كه چون محرم مي شد خندان دیده نمی شد و اندوه بر او غالب بود تا ده روز اینچنین میگذشت. چون روز دهم میشد آن روز مصيبت و حزن و گريهاش بود و ميفرمود : اين روزی است که حسين در آن كشته شد.
📚 الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۲۸
@ostadhasheminasab
📿 نماز اول ماه بخوان و سلامتی در آن ماه را از خداوند بخر...
✨ علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیهالسلام روایت میکند، که فرمودند:
✨ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ
➖تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
➖وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ.
✨ وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار:
➖در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید
➖و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان
و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر.
✨ علامه مجلسی رحمه الله میگوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]:
✨ 《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً
ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》
📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳
@ostadhasheminasab
✨ علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیهالسلام روایت میکند، که فرمودند:
✨ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ
➖تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
➖وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ.
✨ وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار:
➖در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید
➖و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان
و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر.
✨ علامه مجلسی رحمه الله میگوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]:
✨ 《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً
ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》
📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳
@ostadhasheminasab
از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده است که فرمودند:
🚩 «پدر و مادرم به فدای حسين باد که در پشت كوفه كُشته خواهد شد؛ به خدا قسم گويا مىبينم كه انواع وحوش بیابان، گردنهاى خود را بر قبرش كشيده، بر او مىگريند و از شب تا به صبح بر او مرثيه مىخوانند؛ پس چون حال وحوش چنين باشد، شما مردم (در اقامۀ عزا و گریۀ بر او) جفا نكنيد!»
💠 «عن الحارث الأعور قال: قال عليُّ عليهالسلام: بأبي واُمي الحسين المقتول بظهر الكوفة واللهِ كأنّي أنظر إلى الوحوش مادّة أعناقها على قبره من أنواع الوحش يبكونه ويرثونه ليلاً حتّى الصّباح فإذا كان ذلك فإيّاكم والجفاء.»
📚 کامل الزّیارات (ابنقولویه)، ص۸۲
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۹۸، ص۶
@ostadhasheminasab
🚩 «پدر و مادرم به فدای حسين باد که در پشت كوفه كُشته خواهد شد؛ به خدا قسم گويا مىبينم كه انواع وحوش بیابان، گردنهاى خود را بر قبرش كشيده، بر او مىگريند و از شب تا به صبح بر او مرثيه مىخوانند؛ پس چون حال وحوش چنين باشد، شما مردم (در اقامۀ عزا و گریۀ بر او) جفا نكنيد!»
💠 «عن الحارث الأعور قال: قال عليُّ عليهالسلام: بأبي واُمي الحسين المقتول بظهر الكوفة واللهِ كأنّي أنظر إلى الوحوش مادّة أعناقها على قبره من أنواع الوحش يبكونه ويرثونه ليلاً حتّى الصّباح فإذا كان ذلك فإيّاكم والجفاء.»
📚 کامل الزّیارات (ابنقولویه)، ص۸۲
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۹۸، ص۶
@ostadhasheminasab