Telegram Web
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✴️ نقد توجیه ملاصدرا (١)

✍️ ملاصدرا که در صدد توجيه نظریات عرفا و صوفیه است به اشکال فاحش عدمی بودن ممکنات اعتراف می‌کند و می‌گوید:
«فعدم اعتبار الأعيان و الماهيات أصلا منشأ للضلالة و الحيرة والإلحاد و بطلان الحكمة والشريعة، إذ باعتبار شيئية الماهيات و إستناد لوازمها إليه يندفع كثير من الاشكالات. » [١]

«اینکه ماهیات و اعیان را اصیل ندانیم منشاء گمراهی و حیرت و الحاد و موجب بطلان حكمت و شریعت است چرا که به واسطه اعتبار دادن و اصیل بودن ماهيات و استناد لوازم ماهیات به آن هاست که خیلی از مشکلات پاسخ داده می‌شود، مرحوم آقا محمد رضا قمشه ای که از اساطین مدرسه صدرایی است به اشکال مذکور اذعان دارد.

👈 «الصّوفية قد ذهبت إلى أنّها [ الكثرات] ليست واقعة في الوجود ولا موجودة في نفس الأمر، والموجود فيه ذات واحدة بسيطة واجبة لذاتها قائمة بنفسها، لا تعدد لها ولا تكثر فيها، وهي حقيقة الوجود، والكثرة المترائية فيها صرف التوهّم و محض التخيل، كثانية ما يراه الأحول، فتكون الوحدة حقيقة والكثرة اعتبارية محضة. ولعلّهم يسندون ذلك إلى مكاشفاتهم، و يلزمهم نفی الشرايع و الملل، وانزال الكتب وإرسال الرّسل، و يكذّبهم الحس والعقل، كما عرفت، فهذا إمّا من غلبة حكم الوحدة عليهم، وإمّا من مداخلة الشيطان في مکاشفاتهم. » [٢]

صوفيه قائلند که کثرات در خارج و نفس الامر تحققی ندارند و آنچه در نفس الامر موجود است ذات واحد بسیطی است که واجب است لذاته وقائم به خودش می‌باشد تعدد و تکثری در آن راه ندارد و این همان حقیقت وجود است و کثرت‌هایی که به نظر می‌آیند صرف توهم و تخیل محض می‌باشند همانند دوّمی که شخص دوبین می‌بیند یعنی وحدت حقیقی است و کثرت اعتباری محض است و شاید اینان این حرف را مستند به مکاشفات خود می‌کنند و لازمه این قول، بطلان شریعت‌ها و ملت‌ها و بطلان نزول کتاب‌ها و ارسال رسولان بوده و حتی حس و عقل نیز آن را تکذیب می‌کند لذا این سخنان یا از شدّت باور به وحدت گفته اند یا ناشی از مداخله شیاطین در مکاشفاتشان می‌باشد. )

👈 ملاصدرا برای دفع اشکال توجیهی ارائه می‌دهد:
«فانكشف حقيقة ما اتفق عليه أهل الكشف و الشهود من أن الماهيات الإمكانية أمور عدمية لا بمعنى أن مفهوم السلب المفاد من كلمة لا وأمثالها داخل فيها ولا بمعنى أنها من الاعتبارات الذهنية والمعقولات الثانية بل بمعنى
أنها غير موجودة لا في حد أنفسها بحسب ذواتها ولا بحسب الواقع- لأن مالا يكون وجودا ولا موجودا في حد نفسه لا يمكن أن يصير موجودا بتأثير الغيرو إفاضته بل الموجود هو الوجود و أطواره و شئونه وأنحاؤه والماهيات موجوديتها إنما هي بالعرض بواسطة تعلقها في العقل بمراتب الوجود و تطوره بأطوارها» [٣]

بنابراین روشن شد حقیقت امری که تمام اهل کشف و شهود برآن اتفاق دارند که ماهیات امکانی امری عدمی می‌باشند نه به معنای این که مفهوم سلب که مفاد کلمه «نه» و امثال آن است مراد آنان باشد و نه به معنای این است که ماهیات از اعتبارات ذهنی و معقولات ثانویه می‌باشند بلکه به این معنا است که ماهیات في حدّ نفسه به حسب ذات و به حسب واقع موجود نیستند چرا که آنچه نه وجود است و نه في حد نفسه موجود، نمی تواند به سبب تاثیر غیرو به افاضه غیر، موجود گردد. بلکه موجود همان وجود است و اطوار و شئون و انحاء او و موجودیت ماهيات عرضی است به واسطه تعلّق ماهیات به مراتب وجود و تطورشان به اطوار مراتب وجود»

✍️ ولی این توجیه قابل قبول نیست، استاد مصباح یزدی در نقد عدمی بودن ماهیات می‌گوید:
«صدرالمتالهین دیده است که ظاهر کلمات عرفا به هیچ وجه توجيه معقولی ندارد، اگر مقصود آنها این است که عالم کثرت موجود نیست و باید همه را «خیال اندرخیال» به حساب آورد پس چه کسی هست که خیال می‌کند؟ اگر گفته شود که خیال کننده هم خداوند است می‌پرسیم صورتهای خیالی در ذات خداست یا خارج از ذات؟ بالاخره خیال نیزیک واقعیتِ خیالی دارد و خیال کردن و خیال نکردن فرق دارد. سئوال این است که خود این خیال کردن داخل در ذات است یا خارج از ذات؟ اگر داخل در ذات فرض شود مستلزم تكثرِ ذات یا وجود کثرت در ذات است و اگر خارج از ذات باشد خلف فرض است چرا که مفروض این است که غیر از ذات هیچ چیز موجود نیست.

------------------------------------
📚 منابع :

[١]: اسفار ج۲ ص۳۵۱

[٢]: مجموعة آثار حکیم صهبا ص ۱۷۹

[٣]: اسفار ج۲ ص ۳۴۱



📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

----------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✴️ نقد توجیه ملاصدرا (٢)

✍️ حاصل آنکه از نظر فلسفی و قانون مسلّم عقلی ارتفاع وجود و عدم ممکن نیست یا باید جهانِ کثرت را موجود دانست و یا آن را یکسره معدوم پنداشت، میان این دو راه، سومی وجود ندارد.
فراموش نکنیم که در قلمرو فلسفه سخن می‌گوئیم و همه چیز باید با محک عقل و منطق ارزیابی شود.

اگر با نگرش عقلی، این نظریه (عرفا) را دنبال کنیم سئوالات متعددی خود نمایی می‌کند از جمله این سئوال که چگونه مراتب اسماء و صفات که ظاهرا مراتب حقیقی اند در ذات بحت و بسیط قابل تصویر است؟
یا این سؤال که اعیان ثابته چگونه منشأ كثرت و تنوع در هستی می‌شوند؟
آیا می‌توان کثرت در عالم را سربه سروهم و خیال دانست؟
اگر این کثرت ریشه ای در نظام هستی دارد چگونه اعیان ثابته که خود موجود نیستند و هیچگاه موجود نمی شوند می‌توانند منشأ اثر حقیقی باشند؟
وانگهی چگونه می‌توان چیزی را تصور نمود که نه موجود و نه معدوم است؟ » [۱]

♦️و استاد آشتیانی هم جواب ملاصدرا را کافی نمی داند:
«عرفا و محققان از صوفیه، کثرت حاصل از تجلِّی اصل وجود را اعتباری می‌دانند و تصریح می نمایند که وجودات امکانی نیز سراب وجود حقّ و ثانیه ما يراه الأحولند باید توجه داشت که این مسأله، یعنی بحث اعتباری بودن وجودات امکانی و یا حقیقی بودن کثرت امکانی و وهمی بودن کثرت ماهوی از عويصات فن عرفان و حکمت محسوب می‌شود و اینکه بعضی از أكابر خواسته اند کثرت دراصل وجود را حقیقی بدانند و در صدد توجيه كلمات صادرارباب عرفان برآمده اند، چندان کلام آنان وجیه نمی باشد. اول باید سراغ مبنای این أكابر رفت یعنی باید دید که چرا عرفا کثرت را اعتباری می‌دانند و حکما به عدم اعتباری بود کثرت رفته اند. اگر کسی در وجود به وحدت شخصی قائل شد ومراتب را نفی کرد، قهراً برای حقایق امکانی (ماهية و وجوداً) چیزی باقی نمی ماند، ولی اگر وجود مراتب داشت و اصل محیط بر مراتب مبدأ مراتب بود، و مراتب متجلی از اصل وحدت محیط بر مراتب، دارای تقرُّر و تحقق واقعی بودند، ناچار هر مرتبه ای و هر وجودی در مقام خاصِّ خود متحقق است و نفی تحقق از آن معنا ندارد، ناچار کثرت حقیقی خواهد بود و وجود مراتب وجودی انتزاع می‌شود و بر آن حمل می‌گردد» [٢]

♦️استاد جوادی آملی می‌گوید:
«باید به این مطلب مهم عنایت کرد که در عرفان جهان نسبت به واجب تعالی نه وجود رابطی دارد مانند عرض و نه وجود رابط دارد مانند حرف و اصرار صدرالمتألّهين (قدس سره) سودی ندارد، زیرا براساس وحدت شخصی وجود [مبنای عرفا] تنها مصداقی که برای مفهوم وجود است همانا واجب است که مستقل می‌باشد و هرگز مصداق دیگری برای او نیست؛ خواه نفسی، خواه رابطی و خواه رابط، زیرا تشكيك به ظهور در مظاهرِ وجود
بازمی گردد نه به خود وجود. » [٣]

و نیز می‌گوید:
«اما تفسير حصر وجود در خدا به اینکه خداوند موجود بالذات است و دیگران موجود بالغيرو مُوجِد آنها خداوند است هرگز با وحدت شخصی وجود هماهنگ نیست» [۴]

----------------------------------------
📚 منابع :

[۱]: شرح اسفار ج ۱ ص ۲۶۱ (نگارش محمد تقی سبحانی) مؤسسه امام خمینی

[٢]: تمهید القواعد، مقدمه آشتیانی ص ۱۴

[٣]: تحرير تمهيد القواعد ج۱ ص۷۲

[۴]: همان ج۱ ص۶۵


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

--------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

❇️ تعارض در مبنای علّیت و عینیت

اشاره
✍️ فلاسفه به جهت این که کثرات را حقیقی می‌شمارند قائلند که خداوند علة العلل است و مخلوقات معالیل او هستند پس دوئیت میان علت و معلول را به رسمیت می‌شناسند. ولی عرفا و صوفیه به جهت مبنای وحدت شخصی وجود، قائل به عینیت بین خالق و مخلوق هستند و دوئیت بین خالق و مخلوق را انکار می‌کنند.

♦️ابو العلاء عفیفی در توضیح مبنای ابن عربی می‌گوید:
«و ليس في الحقيقة أثر للإثنينية في مذهبه (أي ابن عربی) و كل ما يشعر بالإثنينية يجب تفسيره على أنّه إثنينية اعتبارية. فليس في الوجود- في نظره - إلا حقيقة واحدة إذا نظرنا إليها من جهة سميناها حقّاً وفاعلاً و خالقاً، وإذا نظرنا إليها من جهة أخرى سميناها خلقاً و قابلاً و مخلوقاً. »؟ [١]
«در حقیقت از دوئیت در مذهب ابن عربی خبری نیست و هر آن چه اشاره ای به دوئیت دارد باید آن را به دوئیت اعتباری تفسیر کرد بنابر این در نظر ابن عربی در دار وجود جزیک حقیقت واحده وجود ندارد که چون از زاویه ای به آن نگاه کنیم او را حق و فاعل و خالق می‌نامیم و هرگاه از زاویه ای دیگر می‌نگریم او را خلق و قابل و مخلوق می‌نامیم. (العياذ بالله سبحانه)

و نیز می‌گوید:
«لأنّه لا فرق في الحقيقة في مثل هذا المذهب بين راحم و مرحوم ولا معنى للاثنينية هناك حيث لا يوجد في الوجود إلا حقيقة واحدة. » [٢]
در حقیقت در این مذهب فرقی بین راحم و مرحوم نیست دوئیتی معنایی ندارد چون در وجود جز حقیقت واحده وجود ندارد»

♦️ابن عربی:
«و ليس التمييز بين الخلق والخالق إلّا بالاعتبار، وإلّا فالخلق هو الخالق، والخالق هوالخلق لأن العين واحدة. » [٣]
«فرقی بین خلق و خالق نیست مگر به اعتبار و الّا خلق همان خالق است و خالق همان خلق چون عین واحد است» - العياذ بالله سبحانه -

♦️استاد مطهری:
«يك وقت هست که می‌گویید اصلا ما نمی توانیم مراتب تصور کنیم، نمی توانیم در وجود شدت و ضعف تصور کنیم (مثل حرف عرفا)، بنابراین علیت هم در عالم نیست.... اصلا علیتی در عالم نیست. کثرتی به هیچ وجه در عالم نیست. ولی ما که با بدیهیات اولیه عقل سروکار داریم نمی توانیم این را قبول داشته باشیم. » [۴]

----------------------------------------
📚 منابع :

[١]: فصوص الحکم، ج۲، ص: ۸

[٢]: همان ج۲، ص: ۲۵۰

[٣]: فصوص الحکم ص۳۰

[۴]: مجموعه آثار ج۱۰، ص: ۱۹۴


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

---------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ گفتار متعارض در اطلاق علت بر حقّ تعالی

♦️ استاد حسن زاده آملی بر مبنای وحدت شخصی وجود که موجودی حقیقتا جز خداوند را نمی پذیرد می‌گوید:
«وكون العلة و المعلول على النحو المعهود المتعارف في الأذهان السافلة ليس على ما ينبغی بعزّجلاله وعظموته سبحانه و تعالی. » [١]
«ذهن‌های کوته بین عنوان علت را بر خداوند اطلاق می‌کنند که این امرسزاوار مقام و عظمت او نیست [چون عنوان علت و معلول، حاکی از دوئیت است و این امر دلالت بر وجود دیگری غیر از خداوند دارد] »

👈 ولی ایشان در موضعی دیگر می‌گوید:
«حق سبحانه فرمود: «قل كلٌّ يعمل على شاكلته» خود خداوند سبحانه از این كل مستثنی نیست که نظام کیانی حاکی از نظام ربانی است و قَدَر به وفق قضاء است و این معنای شریف، به اصطلاح فلسفی، سنخیت بین علت و معلول است که معلول آیت خود علت است» [٢]

----------------------------------
📚 منابع :

[١]: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (مع التعليقات) ص ۵۰۲

[٢]: هزار و یک نکته ص۱۳۹


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ گفتار متعارض در سنخیت میان خالق و مخلوق

✍️ فلاسفه سنخیت بین علت و معلول را امری مسلّم می‌شمارند و مرادشان ازسنخیت مناسبت و مماثلت و اشتراک در ذات و حقیقت میان علت و معلول
است.

♦️ملاصدرا می‌گوید:
«أن العلّة المفيضية لا بد وأن يكون بينها و بين معلوها ملاءمة ومناسبة - لا يكون لها مع غيره تلك الملاءمة كما بين النار و الإحراق و الماء والتبريد و الشمس والإضاءة ولذلك لا يوجد بين النار و التبريد والماء و الإحراق و الأرض و الإشراق تلك الملاءمة فلو صدر عن واحد حقیقی اثنان فإما بجهة واحدة أو بجهتين لا سبيل إلى الأول لأن الملاءمة هي المشابهة و المشابهة ضرب من المماثلة في الصفة وهي الاتحاد في الحقيقة إلّا أن هذا الاتحاد إذا اعتبربين الوصفين كان مماثلة وإذا اعتبر بين الموصوفين كان مشابهة فمرجع المشابهة إلى الاتّحاد في الحقيقة. » [۱]
«همانا باید بین علت مفيضه ومعلولش مناسبت وملائمتی باشد که آن ملائمت و مناسبت با غیر آن معلول نباشد همانند آتش و سوزاندن و آب و خنک نمودن و خورشید و روشن نمودن ولذا بین آتش و خنک نمودن یا آب و سوزاندن و زمین و روشن نمودن آن ملائمت دیده نمی شود.
بنابراین اگر دو معلول از یک علت حقیقی صادر شود پس این صدور یا بلحاظ جهت واحده است یا بلحاظ دو جهت است احتمال اول امکان ندارد چون ملائمت همان مشابهت است و مشابهت نوعی از مماثلت در صفت است که همان اتحاد در حقیقت است الّا اینکه این اتحاد بلحاظ دو صفت مماثلت نامیده می‌شود و بلحاظ دو موصوف مشابهت اسم گذاری می‌شود پس بازگشت مشابهت به اتحاد در حقیقت است. »

♦️علامه طباطبائی در موردی، مسانخت و مماثلت بين مخلوقات وخالق تعالی را مردود می‌داند و می‌گوید، ضرورت عقلی دافع آن است.
«فالأشياء بماهی مخلوقة له تعالى أفعاله، وهي تحاكی بوجودها و صفات وجودها وجوده سبحانه و کرائم صفاته وهو المراد بمسانخة الفعل لفاعله لا أن الفعل واجد هوية الفاعل مماثل لحقيقة ذاته فإنّ الضرورة تدفعه. » [٢]
«بنابراین اشیاء بلحاظ مخلوق بودنشان برای خداوند افعال او هستند و آنها به وجودشان و صفات خود حکایت از وجود خداوند سبحان و کرائم صفات او می‌کنند و همین است مراد از مسانخت فعل نسبت به فاعلش نه اینکه فعل در بردارنده هویت فاعل بوده مماثل حقیقت ذات او باشد چرا که ضرورت و بداهت این سخن را ردّ می‌کند»

👈ولی در موضعی دیگری مسانخت بین خالق و مخلوق را ضروری می‌داند.
«وقد ثبت أيضا أن وجود ما سواه أثر مجعول له و أن الفعل ضروری المسانخة لفاعلة فالأثر الصادر منه واحد بوحدة حقّة ظلية مطلق غير محدود. » [٣]
«اثبات شد که وجود ماسوای خدا اثر مجعول خداست و فعل بالضرورةً با فاعل خود مسانخت دارد پس اثر صادر از او یکی است به وحدت حقِة ظلّية مطلقه غير محدوده. »

♦️ملاصدرا سنخیت میان خالق تعالی و مخلوق را به خورشید و نورش تشبیه می‌کند:
«فهذا حكم عالم الوجود جميعا في كونها أشعة و أنواراً و أضواء للذات الأحدية الواجبية. إذ الوجود كلّه من شروق نوره ولمعان ظهوره كما هو مشاهد من الشمس المحسوس الذي هو المثل الأعلى في السماوات و الأرض» [۴]

«کالباری جلّ اسمه يبدع الأشياء من نفسه... فكل ما يوجد منه حيث يوجد من أصل حقیقته» [۵]
مانند خداوند متعال که اشیاء را از ذاتش پدید می‌آورد... پس هرچه از او به وجود می‌آید از اصل حقیقت او به وجود می‌آید. (العياذ بالله!) »

----------------------------------
📚 منابع:

[۱]: اسفار: ج ۷ ص ۲۳۶

[٢] الميزان في تفسير القرآن: ج۱۳ ص ۱۹۵

[٣]: همان ج۱۳ ص ۷۶

[۴]: اسفار ج۲ ص۴۵

[۵]: اسفار ج ۷ ص ۱۰۶


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در توصیف علوم انبياء

✍️ فلاسفه و عرفا در توصیف علوم انبیاء نیز در نظر متضاد دارند، در نگاه ابن سینا علوم انبیاء، معرفت به حدّ وسط از قیاس است یعنی از قبیل علوم عقلیه است ولی در منظر عرفا علم نبی از سنخ علوم عقلی نیست بلکه از قبیل مکاشفات و شهود است:

«الناس المستحقون لاسم الانسانية هم الذين يبلغون في الآخرة السعادة الحقيقية، وهؤلاء على مراتب أيضا. وأشرفهم وأكملهم الذي يختصّ بالقوّة النبوية. والقوّة النبوية لها خواصّ ثلاثة، قد تجتمع في انسان واحد، وقد لا تجتمع، بل تتفرّق. فالخاصّة الواحدة تابعة للقوّة العقلية، وذلك أن يكون هذا الانسان، بحدسه القويّ جدّا. من غیر تعلیم مخاطب من الناس له، يتوصل من
المعقولات الأولى إلى الثانية في أقصر الأزمنة، لشدّة اتصاله بالعقل الفعّال. أمّا أنّ هذا وإن كان أقليا نادرا فهو ممكن غير ممتنع، فبيانه بما أقول: إنّ الحدس ليس ممّا يدفعه العقلاء. والحدس هو التفطّن للحدّ الأوسط من القياس بلاتعليم. واذا تأمّل الانسان فانّ جميع العلوم جاءت بالحدس، فهذا حدس شيئا، وذلك الآخر تعلّم ما حدس هذا، و حدس شيئا آخر. كذلك، حتّی بلغ العلم مبلغه؛ فكلّ مسألة فالحدس فيها جائز، والنفس القوية فحدس کلّ مسألة عليها جائز، ليس بعض المسائل أولی من بعض. ثمّ من الأنفس ما هو كثير الحدس، ومنه ما هو قليل الحدس.... فبين من هذا أنّه ليس يمتنع أن يوجد من أشخاص الناس من يحدس المعقولات كلّها او اكثرها في أقصر الأزمنة، فيستمرّ من الأوائل العقلية إلى الثواني العقلية على سبيل التركيب استمرارا نافذا. ولا يبعد أن يكون مثل هذه النفس قوية غير مذعنة للطبيعة، و ممتنعة على المجاذبات الشهوانية و الغضبية إلّا على ما يحكم به العقل. فهذا هو أشرف الأنبياء و أجلّهم» [۱]

«مردمی که مستحق اسم انسانیت هستند آنانی هستند که در آخرت به سعادت حقیقی می‌رسند و آنان مراتبی دارند اشرف و أكمل آنان کسی است که دارای قوّت نبوّت باشد قوّت نبوّت سه خاصیت دارد که گاهی در یک انسان جمع می‌شود و گاهی جمع نمی شود خاصیت اول تابع قوّه عقلیه است به این نحو که این انسان به سبب حدس قوى بدون تعلیم شخصی از مردم به کمترین زمان از معقولات اولی به معقولات ثانوی برسد بجهت شدت اتصالش به عقل فعال و این حالت اگر چه أقلّ ونادر است اما ممکن است »
«بیان آن به این است که حدس را عقلاء دفع و انکار نمی کنند حدس تفطن حد وسط از قیاس بدون تعلیم است و وقتی انسان فکر کند می‌بیند همه علوم از راه حدس بوجود آمده پس این یکی چیزی را حدس می‌زد و آن دیگری یاد می‌گیرد همینطور تا علم شکل می‌گیرد پس هر مساله ای حدس در آن ممکن است و نفس قویه می‌تواند نسبت به هر مسأله ای حدس بزند... ممتنع نیست که بعضی از اشخاص همه معقولات یا بیشتر آنها را در کمترین زمان حدس بزنند و معقولات اولی و معقولات ثانیه را مستمراً حدس بزنند و بعید نیست که مثل این نفس قوی باشد و از طبیعت متاثر نباشد و در برابر شهوات و غضب مقاوم باشد مگر موردی که عقل به آن حکم کند و این همان مقام اشرف انبیاء است. »

♦️ابن عربی علوم انبیاء را از سنخ شهود و واردات قلبی می‌داند:
«علوم الأسرار و هوالعلم الذي فوق طور العقل و هوعلم نفث روح القدس في الروع يختص به النبي والولی» [٢]
«علوم اسرار علمی است که بالاتر از عقل است علم دمیدن روح القدس در جان و قلب است که اختصاص به نبی و ولی دارد»

«فإنّ كلام الله لا يزال ينزل على قلوب أولياء الله تلاوة فينظر الولي ما تلى عليه مثل ما ينظر النبي فيما أنزل عليه فيعلم ما أريد به في تلك التلاوة كما يعلم النبي ما أنزل عليه فيحكم بحسب ما يقتضيه الأمر» [٣]
«پس بدرستی که کلام خدا همیشه نازل بر قلب‌های اولیاء خداوند می شود ولی نگاه می‌کند بر آنچه بر او تلاوت شده مثل آنچه که پیامبر نگاه می‌کند در آنچه بر او نازل شده و می‌داند آنچه که اراده شده همانگونه که پیامبر می‌داند چه چیزی براو نازل شده پس حکم می‌کند بر طبق آنچه امر اقتضاء می‌کند. »

-----------------------------------
📚 منابع :

[۱]: المبدأ و المعاد ص۱۱۵ - ۱۱۶

[٢]: الفتوحات المكية ج۱ص ۳۱

[٣]: همان ج۲ ص۵۰۶


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

--------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در معنای جبر و اختیار

اشاره
✍️ فلاسفه و متکلمین به جهت آنکه کثرات را حقیقی و واقعی می‌شمارند درباره مجبور بودن انسان یا مختار بودنش بحث‌های مفصلی کرده اند ولی بنابر عقیده عرفا و صوفیه مسأله جبر و اختیار، سالبه به انتفاء موضوع است چون اساسا موجودی غیر از خداوند متعال نیست تا بحث از جبر و اختیار او نمائیم.

♦️استاد جوادی آملی می‌گوید:
«قرار دادن توحید افعالی در عرض اقوال اشاعره مجبّره و معتزله مفوّضه و حکمای امامیه که معتقد به امر بين الأمرين اند، بی تناسب است زیرا همه ممکنات اعم از انسان و غیر آن بنابر سه مبنای اول حقیقتا موجود خارجی اند اگرچه وجودی ضعیف و فقیر داشته باشند، یا فقرو ربط محض باشد که هیچ ذاتی و حقیقتی برای آن جزربط به واجب و غنی محض نباشند.
امّا بنابر مشرب چهارم که همان توحید افعالی مورد بحث در عرفان نظری و مورد شهود در عرفان عملی است، ممکن را وجودی جز وجود مجازی نیست یعنی اسناد وجود به ممکن اسناد حقیقی نیست بلکه مانند اسناد جریان به ناودان است که گفته می‌شود «ناودان جاری شد» زیرا براساس مشرب عرفانی، موجود امکانی مرآتی است که در خارج هیچ وجودی برای آن نیست ولی این موجود امکانی با این شرایط به راستی از صاحب صورت حکایت می‌کند پس در این صورت معنای نفی جبرو تفویض از این صورت مرآتی از باب سالبه بانتفاء موضوع است و اثبات امری متوسط بين افراط و تفریط برای این صورت مرآتی از باب مجاز در اسناد است، زیرا قول به نفی جبروتفويض نسبت به صورت مرآتی که وجودی برای آن در خارج نیست، قضیه ی سالبه ای است که سالبه بودن آن به انتفای موضوعش است و قول به مختار بودن این صورت مرآتی در افعالش با اعتقاد به عدم وجود خارجی برای آن قضیه ای است که اسناد محمول آن به موضوعش مجاز عقلی است. » [۱]

١- گفتار متعارض در جبر و اختیار

♦️آقای محمد حسین طهرانی می‌نویسد: «امّا مذهب جبر، به جهت آنکه خداوند عادل است و هیچ وقت بنده خود را مجبور بر عمل نمی کند و سپس وی را به عذاب و مؤاخذه بکشاند و ما نیز وجدانا می‌بینیم که انسان دارای اختیار است و این اختیار از حاقّ وجود است و هیچ کس را در آن دخالتی و اجباری نیست و نفی اختیار خلاف وجدان است» [۲]

👈 ولی در بحث دیگری می‌نویسد:
« به بیان متألّهين، فعل روح القدس بلکه فعل هر فاعلی عین فعل الهی است» [۳]

✍️ گفتنی است کلام اخیر آقای محمد حسین طهرانی برطبق مبنای وحدت
شخصی وجود می‌باشد یعنی بنا بر مبنای ایشان – وحدت شخصی وجود- دیگر اختیار در افعال برای انسان بی معنا می‌شود.

٢- گفتار متعارض در تعریف اختیار

♦️علامه طباطبائی در موضعی فاعل مختار را به فاعل غير مكره تعریف می‌کند و در موردی دیگر، او را به کسی که سلطنت بر فعل و ترک دارد معرفی می‌نماید.
«معنی کونه تعالى فاعلا مختارا- أنه ليس وراءه تعالی شیء يجبره على- فعل أو ترك فيوجبه عليه» [۴]
«معنای این که خداوند متعال فاعل مختار است یعنی اینکه وراء او چیزی که او را مجبور بر فعل و یا ترک نماید وجود ندارد»

«فإن انتهى إلى التصديق بكونه کمالا، فَعَلَه - وإن انتهى إلى خلاف ذلك، تَرَکَه - وهذا الميل و الانعطاف إلى أحد الطرفين - هوالذى نسميه اختیارا۔ ونعد الفعل الصادر عنه فعلا اختیاریا» [۵]
«پس اگر تصدیق کرد به اینکه کمال است انجام می‌دهد و اگر به خلاف آن نتیجه گرفت ترک می‌کند این میل و انعطاف به یکی از دو طرف همان چیزی است که ما آن را اختیار می‌نامیم و فعل صادر از آن را فعل اختیاری می‌شماریم»

✍️ بنابر تفسير اوّل، حرکت دست مرتعش چون اکراه از جانب غیر ندارد اختیاری می‌باشد ولی بنابر تفسیر دوّم، حرکت دست مرتعش اختیاری نیست چون سلطنت بر فعل و ترک ندارد.

------------------------------------
📚 منابع :

[١]: توحید علمی و عینی ص ۲۷۰

[٢]: همان ص ۱۳۷

[٣]: نهايه الحكمة ص۲۰۸

[۴]: نهايه الحکمه ص۲۲۵

[۵]: علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) والفلسفة الالهية ص ۸۴


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-------------------
@ostadhasheminasab
⚜️ هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان

🔹 اباصلت (سلام الله علیه) می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمود:

🔹 ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:

1⃣ زیاد دعا کن
2⃣ زیاد استغفار کن
3⃣ زیاد قرآن تلاوت کن
4⃣ از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی
5⃣ هر امانتی که گردنت هست ادا کن
6⃣ تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن
7⃣ هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...
8⃣ و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:

اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ

🔹 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز

📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱
📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳

------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در معنای فاعلیت خداوند

✍️ معنای فاعلیت خداوند متعال از منظر متکلمین و فلاسفه مشاء با عرفاو صوفیه کاملا متفاوت و متعارض می‌باشد.

♦️استاد مطهری می‌گوید:
«از نظر متکلمین خدا فاعل اشیاء است و به عدد اشیاء هم فاعلیت خداوند کثرت دارد: خدا این شیء را خلق کرده، آن شیء را خلق کرده،... يك دفعه این را خلق کرده، يك دفعه آن را خلق کرده،... به خلقتهای متعدد به عدد اشیاء، و همه مستقلاً و بلاواسطه آفریده شده اند.
حکما قائل به خلقتهای متعددند اما طولی، یعنی می‌گویند خداوند عقل اول را خلق کرد، از عقل اول عقل دوم را خلق کرد، از عقل دوم عقل سوم را،...
یا به تعبیر دیگر خدا عقل اول را آفرید، عقل اول عقل دوم را آفرید، عقل دوم عقل سوم را، تا می‌رسد به عقل فعال و بعد می‌رسد به جهان.
البته اینکه می‌گویند «عقل اول عقل دوم را آفرید» به این معنا نمی خواهند بگویند که آن بی نیاز از خالق خودش است.
به تعبیر دیگر معنایش این است که به وسیله عقل اول و با عقل اول یا از مجرای عقل اول عقل دوم را آفرید، ولی به هرحال قائل به کثرت در فاعلیت حق هستند، تکثر فاعلیت برای حق قائلند.
منتها متکلمین تکثر را بلاواسطه می‌دانند، اینها مع الواسطه و بلاواسطه، يك خالقيت بلا واسطه و خالقیتهای غیرمتناهی مع الواسطه قائل هستند.
عرفا برعکس معتقدند تمام عالم يك تجلی بیشتر نیست، از ازل تا به ابد بايك جلوه حق پیدا شد و بس، و آیه «وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ » را همین طور تعبیر و تفسیر می‌کنند.
حکما می‌گویند «علت و معلول»،
عرفا اصلاً علت و معلول را غلط می‌دانند، می‌گویند علت و معلول در جایی است که ثانی برای حق وجود داشته باشد، اینجا باید گفت تجلی و متجلی، ظهور و مظهر. »

📚 مجموعه آثاراستاد شهید مطهری، ج ۲۳، ص: ۴۰۱


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-----------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در معنای معاد

✍️ معاد به مبنای فلاسفه، عود و بازگشت بشر در قیامت برای حسابرسی اعمال می‌باشد.

♦️استاد مصباح یزدی می‌گوید:
«پذیرفتن معاد به این معنا است که روزی همه اعمال و کردار انسان‌ها محاسبه می‌شوند و انسان‌ها به جزای اعمال نيك و بد خود می‌رسند. » [١]

♦️ولی معاد به مبنای عرفا و صوفيه قبض الوجود است عفیفی آن را این گونه توضیح می‌دهد:
«و الأمر الخطير في المسألة أن ابن عربی يفسر يوم القيامة و كل ما يتصل به من أمور الآخرة تفسيراً جديداً يتمشّى مع مذهبه في وحدة الوجود ولا يمت إلى المعاني الإسلامية بصلة. فيوم القيامة هويوم يقظة الروح الانسانية، أو يوم عودة النفس الجزئية إلى النفس الكلية أو هو الوقت الذي تتحقق فيه النفس الجزئية من وحدتها الذاتية ب «الكل»» [٢]
« امر خطیر در این مساله این است که ابن عربی روز قیامت و آنچه مربوط به آن است را تفسیر جدیدی که هماهنگ با مذهب و عقیده خودش در باب وحدت وجود باشد می‌نماید، تفسیری که ربطی به معانی اسلامی ندارند، روز قیامت در نزد او روز بیداری روح انسانی یا روز برگشت نفس جزئی به نفس کلّی بوده یا عبارت از وقتی که نفس جزئی به جهت وحدت ذاتی به کلّ متحقق می‌گردد. »

♦️علامه طباطبائی: «فنفاد وجود الأشياء و انتهائها إلى أجلها ليس فناء منها و بطلانا لها على ما نتوهّمه بل رجوعا و عودا منها إلى عنده و قد كانت نزلت من عنده، و ما عند الله باق فلم يكن إلّا بسطا ثم قبضا فالله سبحانه يبدأ الأشياء ببسط الرحمة ويعيدها إليه بقبضها وهوالمعاد الموعود. » [٣]
«از بین رفتن وجود اشیاء و منتهی شدن مدّت آنها به معنای فناء و بطلان آنها آن گونه که ما توهم می‌کنیم نیست بلکه بازگشتی و عودی به اوست و قبلاً هم از او نازل شده بود و آنچه در نزد خداست باقیست پس تنها بسط و سپس قبض است، خداوند اشیاء را آفریده به بسط رحمت و سپس آنها را به سوی خود باز می‌گرداند و قبض می‌کند و این همان معاد وعده داده شده است. »

--------------------------------------
📚 منابع :

[١]: بر درگاه دوست ص ۲۸۳-۲۸۴

[٢]: فصوص الحکم، ج ۲، ص: ۱۵۰

[٣]: الميزان ج۱۰ ص۱۱


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

--------------
@ostadhasheminasab
💐 دعایی بسیار عظیم و پربار قبل از افطار

🔹امام صادق سلام الله علیه از
حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه از
رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمودند:

ای اباالحسن،
این ماه رمضان است که روی آورده، پس پیش از افطار دعا کن، زیرا جبرییل به من خبر آورده که هر کس این دعا را قبل از افطار در این ماه بخواند:

🔹خداوند متعال دعای او را مستجاب می نماید.
🔹روزه و نمازش را قبول کند.
🔹ده دعای دیگر او را اجابت کند.
🔹گناه او را بیامرزد.
🔹ناراحتیش را برطرف کند.
🔹اندوهش را برطرف کند.
🔹حوایجش را برآورده کند.
🔹خواسته هایش را به او داده.
🔹عمل او را همراه با اعمال پیامبران و صدیقان بالا می برد و در روز قیامت در حالی که چهره اش نورانی تر از ماه شب چهارده است حضور پیدا می کند.

به جبرییل گفتم دعا کدام است؟
گفت: بگو:
           
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ ربَّ النّورِ العَظيم و ربَّ الكُرسىِّ الرَّفيع و ربَّ البَحرِ المَسجور و رَبَّ الشَّفیعِ الكَبير و النُّورِ العَزيز و رَبَّ التُّوراةِ و الانجيلِ و الزَّبور و القرآنِ العَظيم، أنتَ إلهُ مَن فى السَّماواتِ و إِلهُ مَن فِى الأرض، لا اِلهَ فيهما غَيرُک و أنتَ جَبّارُ من فِى السَّماوات و جَبّارُ مَن فِى الأرض لا جَبّارَ فيهِما غَيرُک و أنتَ مَلِکُ مَن فى السّماوات و مَلِکُ مَن فِى الأرض، لا مَلِکَ فيهِما غَيرُک، اَسئَلُکَ بِاسمِکَ الكَبير و نورِ وَجهِکَ الكَريم (المُنیر) و مُلكِکَ القَديم، يا حَىُّ يا قَيُّوم يا حَىُّ يا قَيُّوم يا حَىُّ يا قَيُّوم و اَسئَلُکَ بِاسمکَ الَّذى اَشرَقَ بِهِ كُلَّ شَئ و بِاسمِکَ الَّذى اَشرَقَت بِهِ السَّماواتُ و الأرض و بِاسمِکَ الَّذى صَلُحَ بِهِ الأوَّلون و بِهِ يَصْلَحُ الآخِرون يا حَيّاً قَبلَ كُلِّ حَىّ و يا حَيّاً بَعدَ كُلِّ حَىّ يا حَىُّ لا اِلهَ الّا أنت، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد وَ اغفِر لى ذُنوُبى وَ اجعَل لى مِن اَمرى يُسراً وَ فَرَجَاً قَريبا و ثَبِّتنى عَلى دينِ محمّد و آل محمّد و عَلى هُدىً محمّد و آل محمّد و عَلى سُنَّةِ محمّد و آل محمّد عليه و عليهم السّلام وَ اجْعَل عَمَلى فِى المَرفوعِ المُتَقَبَّل و َهَب لى كَما وَهَبتَ لِأُوليائِکَ و اَهلِ طاعَتِک فَاِنّى مُؤمِنٌ بِک، مُتَوَكِّلٌ عَليک مُنيبٌ اِليک مَعَ مَصيرى إِليک و تَجمَعَ لى و لِوُلدى و لِأَهلى الخيرَ كُلّه وَ تصرفُ عَنّى و عَن وُلْدی و عَن اهلى الشَّر كُلّه، اَنتَ الحَنّانُ المَنّان، بَديعُ السّماواتِ و الأرض، تُعطِى الخَيرَ مَن تَشاء و تَصرِفُهُ عَمَّن تَشاء، فَامْنُن عَلَىَّ بِرحمتک يا ارحم الرّاحمين‏.

📚 اقبال الاعمال ج ۱ ص ۳۱۲

-------------------
@ostadhasheminasab
⚜️ پاداش صلوات در ماه مبارک رمضان

١) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهم السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ، فَقَالَ: وَ مَنْ أَكْثَرَ فِيهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِيزَانَهُ يَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِينُ.
📚 بحارالأنوار، ج‏ ٩۶، ص ٣۵٧ به نقل از امالى و عيون اخبارالرضا

حضرت رضا علیه السلام از پدران گرامی خود از امیرالمؤمنین علیهم السلام نقل می کند که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در خطبه اش فرمود: هرکس در ماه رمضان، به مقدار زیاد بر من صلوات فرستد، روزی که ترازوها اعمال را سبک نشان می دهند، خداوند کفّه اعمال وی را سنگین خواهد نمود.

٢) قَالَ الرِّضا علیه السلام: عَلَيْكُمْ بالْإِكْثَارِ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مَا اسْتَطَعْتُمْ.
📚 بحارالأنوار، ج ٩۶، ص ٣٨٠به نقل از فقه الرضا

حضرت رضا علیه السلام فرمود: شما را به کثرت در ذکر خدا و صلوات بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله در شب و روز ماه رمضان، به مقداری که می توانید، توصیه می کنم.

٣) مرحوم شیخ مفید در «مقنعه» می نویسد: از سنت های نبوی آن است که هر روز از ماه رمضان، صدبار بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله صلوات فرستاده شود، و صلوات به تعداد بالاتر بهتر است.
📚 المقنعة، ص ٣١٣

--------------------
@ostadhasheminasab
📿 دعا در تعقیبات نمازها در ماه مبارک رمضان

🔵 سید ابن طاووس از امام صادق و موسی بن جعفر (علیهماالسلام) روایت کرده که فرمودند: در ماه رمضان از ابتدا تا پایانش پس از هر فریضه این دعا را بخوان:

🌕 اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فِى عامِى هٰذَا وَفِى كُلِّ عامٍ مَا أَبْقَيْتَنِى فِى يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلَا تُخْلِنِى مِنْ تِلْكَ الْمَواقِفِ الْكَرِيمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّرِيفَةِ، وَزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَفِى جَمِيعِ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَكُنْ لِى ،اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ مِنْ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاءِ الَّذِى لا يُرَدُّ وَلَا يُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِى مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقِى، وَتُؤَدِّىَ عَنِّى أَمانَتِى وَدَيْنِى، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.

📚 مفاتیح الجنان اعمال مشترکه ماه رمضان

-------------------
@ostadhasheminasab
🌙 افضل اعمال در ماه مبارک رمضان

امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند:
با فضیلت ترین اعمال در این ماه چیست؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب فرمودند:
«أفضلُ الأعمال فی هذا الشهر الوَرعُ عن مَحارمِ الله»
پرهیز از محرمات الهی و گناهان، بهترین عمل و با فضیلت ترین اعمال ماه مبارک رمضان است.

-------------------
@ostadhasheminasab
🏴 فرا رسیدن سالروز رحلت جانسوز امّ‌المؤمنین حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را به محضر مقدّس حضرت ولیّ‌عصر عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همه شیعیان و منتظران تسلیت عرض می‌نمائیم.

-----------------
@ostadhasheminasab
🏴 وفات حضرت خديجه سلام اللَّه عليها

▪️در اين روز حضرت خديجه كبرى سلام اللَّه عليها از دنيا رحلت فرمودند. [١]
اين قول بنابر نقل ۴۵ روز بعد از رحلت جناب ابوطالب عليه السّلام است. [٢]

▪️اقوال ديگر در رحلت آن حضرت چنين است: ۲۳ رجب، ۲۷ رجب، آخر رجب، اول ماه رمضان، ۱۲ ماه رمضان است.

▪️آن حضرت بعد از وفات حضرت ابوطالب عليه السّلام به سه روز فاصله و به قولى يك ماه و به قولى ۴۵ روز و به قولى ۵۰ روز وفات كرده است. [٣]

▪️آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود، و تا خديجه سلام اللَّه عليها زنده بود نبى گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله همسرى اختيار نفرمود. سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زياره از آن است كه ذكر شود. در فضيلت آن حضرت همين بس كه والده
مكرمه حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها است، و همه ذرارى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به ايشان منتهى مى شوند. [۴]

▪️آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كردند: «يارسول اللَّه، مراببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «حاشا و كلاّ! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى». آنگاه خديجه سلام اللَّه عليها عرض كرد: يا رسول اللَّه، شما را وصيت مى كنم به اين دختر، و به حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها اشاره نمود. اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زنهاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند. [۵]

▪️آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود، و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت أمير المؤمنين عليه السّلام به درجه كمال رسيد.

▪️روزى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خديجه سلام اللَّه عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مى گويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از: اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان.
خديجه سلام اللَّه عليها به همه آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص أمير المؤمنين عليه السّلام را تصديق كرد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «هو مولاك و مولى ال مؤمنين و امامهم بعدى». يعنى «على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است ». آنگاه از خديجه سلام اللَّه عليها در قبول ولايت امير ال مؤمنين عليه السّلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دست خود را بالاى دست أمير المؤمنين عليه السّلام نهاد و خديجه سلام اللَّه عليها دست خود را بالاى دست رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نهاد و به اين ترتيب با امير ال مؤمنين عليه السّلام بيعت نمود. [۶]

----------------------------------------
📚 منابع :

[١] الوقايع و الحوادث: ج ۱، ص ۱۲۷
فيض العلام: ص ۲۷
مسار الشيعه: ص ۶ - ۷
نفائح العلام: ص ۱۵ - ۱۹۱

[٢] نفائح العلام: ص ۱۵۸
تقويم المحسنين: ص ۱۱

[٣] فيض العلام: ص ۱۹۱
منتخب التواريخ: ص ۴۳
بحار الانوار: ج ۱۹، ص ۲۵
توضيح المقاصد: ص ۲۲

[۴] فيض العلام: ص ۲۷

[۵] شجره طوبى: ج ۲، ص ۲۳۴ - ۲۳۵

[۶] بحار الانوار: ج ۱۸، ص ۲۳۲، ج ۶۵، ص ۳۹۲

-------------------
@ostadhasheminasab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷 با توجه به به پایان سلسه مباحث #تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج فهرست این سلسه مباحث در ادامه بارگذاری می گردد تا علاقمندان به مباحث نقد فلسفه و تصوف استفاده اکمل از این مباحث داشته باشند.

🔷 همچنین إن شاء الله در ادامه سلسله مباحث تعارض فلسفه و عرفان با نصوص وظواهر شرعی در این کانال بارگذاری خواهد شد.

@ostadhasheminasab
💠 فهرست سلسله مباحث تعارض فلسفه و عرفان در مبانی ونتائج

🔷 لطفا جهت مطالعه هر مبحث روی آن کلیک نمایید.

تعریف فلسفه و علت پیدایش آن

علت ورود فلسفه به جامعه اسلامی

گفتار متعارض درباره فلاسفه یونان

گفتار متعارض درباره نبوت فلاسفه یونان

تعریف عرفان اصطلاحی

وجه تسمیه تصوف

نخستین صوفی در اسلام

احادیث مذمت صوفیه (١)

احادیث مذمت صوفیه (٢)

احادیث مذمت صوفیه (٣)

احادیث مذمت صوفیه (۴)

علل تاریخی ترویج تصوف

ورود تصوف در تشیع

تلاش استعمار در ترویج صوفی گری

عدم تشیع مشایخ صوفیه

آراء متعارض درباره ابن عربی (١)

آراء متعارض درباره ابن عربی (٢)

آراء متعارض درباره ابن عربی (٣)

اشتباه اتباع ابن عربی

تحقیر عقل در مکتب عرفا (١)

تحقیر عقل در مکتب عرفا (٢)

گفتار متعارض در ميزان بودن عقل

اصالت کشف و شهود در عرفان

عدم حجیت کشف و شهود

تناقض یافته های اهل عرفان

تعارض دو کشف

تعارض کشف با عقل و نقل

مکاشفات فوق براهین عقلیه

تعارض فلسفه مشاء و صدرا و عرفان

نظر عرفا درباره تشکیک در وجود

نظر فلاسفه درباره وحدت شخصی وجود

نظر عرفا درباره فلاسفه

نظر فلاسفه درباره عرفا

تعارض در معنای توحید ذاتی

حکم به شرک همه مسلمین

گفتار متعارض در عبادت

تعارض در معنای توحید صفاتی

تعارض در معنای توحید افعالی

قرآن و تفاسیر متضاد

توصیف تفاسیر ملاصدرا و ابن عربی

تعارض بناء با مبنای ملاصدرا

انکار بداهت عقلی در عرفان

عدمی بودن ماهیت در نزد عرفا

نقد توجیه ملاصدرا (١)

نقد توجیه ملاصدرا (٢)

تعارض در مبنای علیت و عینیت

گفتار متعارض در اطلاق علت بر حق تعالی

گفتار متعارض در سنخیت میان خالق و مخلوق

تعارض در توصیف علوم انبیاء

تعارض در معنای جبر و اختیار

تعارض در معنای فاعلیت خداوند

تعارض در معنای معاد

-----------------
@ostadhasheminasab
2024/06/28 20:59:38
Back to Top
HTML Embed Code: