دیروز بخش هایی از مصاحبه (به درست یا به غلط) اشکان خطبیبی منتشر شد که نکات مهمی را در خود داشت. آنچه بهانه نوشتن این سطور است، نه حرف های خطیبی، که بررسی یک رویکرد است.
تجربهای تاریخی بین برخی هنرمندان ایرانی در مخالفت با جمهوری اسلامیوجود دارد. می توان ریشه آن را ضدیت با دین، یا حکومت دانست. و من قضاوتی درباره آن ندارم اما از خودم میپرسم چرا دائم این لجاجت و مسیر بن بست تکرار میشود؟ چه چیزی باعث می شود هنرمند فارغ از جایگاه اجتماعی خود فکر کند در خارج از ایران به موفقیت می رسد؟ ریشه این رفتار را شاید بتوان در ابتدای انقلاب جست. برخی هنرمندان که به واسطه ذات انقلاب با آن همخوانی نداشتند و مجبور به کوچ شدند مثل خوانندگانی که همه میشناسند. برخی هنرمندان شاید می شد در ایران بمانند و کار کنند. مثل غلامحسین ساعدی که مع الاسف از ایران رفتند و فکر کردند دوام می آورند، اما متاسفانه منزوی شدند و در خارج این سرمایههای ملی از بین رفتند.
سال ها بعد افراد دیگری مثل امیر نادری، سوسن تسلیمی، محسن مخملباف و حتی جناب بهرام بیضایی این تجربه ها را تکرار کردند. به شدت سطح کارهایشان نسبت به داخل ایران سقوط کرد. این هنرمندان شهیر فکر می کردند چون لزوما در ایران موفق بودند وقتی به آمریکا یا اروپای غربی بروند که اصطلاحا دست هم زیاد است و رقبای جدی دارند و هنرمند فراوان، باز در آنجا هم موفق هستند و میتوانند در خارج ایران هم ادامه مسیر دهند و هیچ مشکلی نیست و شاید از سر لجاجت و یا تحریک اطرافیان به تجربه های قبلی هم هیچ توجهی نکردند. البته همواره جریانی در داخل کشور هم به شدت تلاش در سوق دادن و با به بیان بهتر فراری دادن هنرمندان به ویژه در سینما به خارج از کشور بود.
@osyaan
حوادث سال ۱۴۰۱ به بعد هم همین شد. گروهی از هنرمندان که رسانه زده شده بودند، تحت تاثیر القائات رسانه ای توهم برانداخته شدن حکومت را داشتند و با این تصور که شاید با موضع اپوزوسیون در دوران پسا جمهوری اسلامی وضع بهتری داشته باشند، از ایران رفتند و موضع متفاوتی برگزیدند. نگارنده افرادی مثل اشکان خطیبی، مهناز افشار، برزو ارجمند و حمید فرخ نژاد، ارژنگ امیرفضلی و... را از این دست می داند. این هنرمندان با تحلیل نادقیقی که داشتند که با چاشنی کمی فرصت طلبی و توهم هم همراه بود گمان می کردند کار حکومت به پایان خود رسیده است و البته باید پذیرفت اگر قرار بود جمهوری اسلامی سقوط کند جنبش مهسا مهمترین گریزگاه بود. اما هم خدا به جمهوری اسلامی نظر لطف کرد و هم آنها متوجه پیچیدگی داستان خاورمیانه نبودند... و اکنون در وضع نابسامانی گرفتار شده اند.
چه باید کرد؟
به نظر نگارنده باید کمک کرد تا این هنرمندان پشیمان به کشور برگردند. خط بازگشت را باید پیگیری کرد. این باید هم نیاز جمهوری اسلامی است و هم نیاز هنرمندان در حضیض گرفتار آمده. مواجهه با مرحوم شجریان، محبیان و این اواخر معین به نظر نگارنده گام های ابتدایی این مسیر بود. مسیری که جمهوری اسلامی باید پدرانه پی بگیرد و به آن ایمان داشته باشد. مزاحمین و معارضین این تفکر که سعی در فراری دادن هنرمندان دارند را مدیریت کند و این فرزندان (ولو ناخلف) را بر سر سفره خانواده بنشاند.
@osyaan
تجربهای تاریخی بین برخی هنرمندان ایرانی در مخالفت با جمهوری اسلامیوجود دارد. می توان ریشه آن را ضدیت با دین، یا حکومت دانست. و من قضاوتی درباره آن ندارم اما از خودم میپرسم چرا دائم این لجاجت و مسیر بن بست تکرار میشود؟ چه چیزی باعث می شود هنرمند فارغ از جایگاه اجتماعی خود فکر کند در خارج از ایران به موفقیت می رسد؟ ریشه این رفتار را شاید بتوان در ابتدای انقلاب جست. برخی هنرمندان که به واسطه ذات انقلاب با آن همخوانی نداشتند و مجبور به کوچ شدند مثل خوانندگانی که همه میشناسند. برخی هنرمندان شاید می شد در ایران بمانند و کار کنند. مثل غلامحسین ساعدی که مع الاسف از ایران رفتند و فکر کردند دوام می آورند، اما متاسفانه منزوی شدند و در خارج این سرمایههای ملی از بین رفتند.
سال ها بعد افراد دیگری مثل امیر نادری، سوسن تسلیمی، محسن مخملباف و حتی جناب بهرام بیضایی این تجربه ها را تکرار کردند. به شدت سطح کارهایشان نسبت به داخل ایران سقوط کرد. این هنرمندان شهیر فکر می کردند چون لزوما در ایران موفق بودند وقتی به آمریکا یا اروپای غربی بروند که اصطلاحا دست هم زیاد است و رقبای جدی دارند و هنرمند فراوان، باز در آنجا هم موفق هستند و میتوانند در خارج ایران هم ادامه مسیر دهند و هیچ مشکلی نیست و شاید از سر لجاجت و یا تحریک اطرافیان به تجربه های قبلی هم هیچ توجهی نکردند. البته همواره جریانی در داخل کشور هم به شدت تلاش در سوق دادن و با به بیان بهتر فراری دادن هنرمندان به ویژه در سینما به خارج از کشور بود.
@osyaan
حوادث سال ۱۴۰۱ به بعد هم همین شد. گروهی از هنرمندان که رسانه زده شده بودند، تحت تاثیر القائات رسانه ای توهم برانداخته شدن حکومت را داشتند و با این تصور که شاید با موضع اپوزوسیون در دوران پسا جمهوری اسلامی وضع بهتری داشته باشند، از ایران رفتند و موضع متفاوتی برگزیدند. نگارنده افرادی مثل اشکان خطیبی، مهناز افشار، برزو ارجمند و حمید فرخ نژاد، ارژنگ امیرفضلی و... را از این دست می داند. این هنرمندان با تحلیل نادقیقی که داشتند که با چاشنی کمی فرصت طلبی و توهم هم همراه بود گمان می کردند کار حکومت به پایان خود رسیده است و البته باید پذیرفت اگر قرار بود جمهوری اسلامی سقوط کند جنبش مهسا مهمترین گریزگاه بود. اما هم خدا به جمهوری اسلامی نظر لطف کرد و هم آنها متوجه پیچیدگی داستان خاورمیانه نبودند... و اکنون در وضع نابسامانی گرفتار شده اند.
چه باید کرد؟
به نظر نگارنده باید کمک کرد تا این هنرمندان پشیمان به کشور برگردند. خط بازگشت را باید پیگیری کرد. این باید هم نیاز جمهوری اسلامی است و هم نیاز هنرمندان در حضیض گرفتار آمده. مواجهه با مرحوم شجریان، محبیان و این اواخر معین به نظر نگارنده گام های ابتدایی این مسیر بود. مسیری که جمهوری اسلامی باید پدرانه پی بگیرد و به آن ایمان داشته باشد. مزاحمین و معارضین این تفکر که سعی در فراری دادن هنرمندان دارند را مدیریت کند و این فرزندان (ولو ناخلف) را بر سر سفره خانواده بنشاند.
@osyaan
Forwarded from احمد اولیایی (احمد اولیایی)
بازی سالانه؛ بودجه نهادهای فرهنگی
🔹هر ساله در این ایام یا کمی قبل و بعدتر، بودجه مصوب نهادهای فرهنگی توسط برخی با این پرسش که «با این بودجه کلان، این نهادها چه کاری برای فرهنگ کرده اند؟!» پررنگ می شود. برای مواجهه معقول با این پرسش باید به چند نکته دقت کرد؛
۱. بودجه هایی در حد ۵۰۰ میلیارد تومان در مقیاس بودجه ریزی ملی برای کشور ۸۰ میلیونی عدد بالایی نیست. از نظر روانی نباید مبهوت اعداد شد.
۲. چرا فقط بودجه نهادهای فرهنگی پررنگ می شود. هیچگاه روی بودجه دانشگاه ها توسط اینها مانور داده نمی شود اما بودجه مثلا حوزه علمیه یا نهادهای دینی که بعضاً کمتر از یک دانشگاه هستند پررنگ میشود!
۳. اساسا «فناوری اثرسنجی فرهنگی» چیست؟ یعنی چگونه می توان فهمید کار فرهنگی اثر کرده است؟ فرض کنید یک نهاد فرهنگی کتابی با هدف کاهش طلاق منتشر می کند. کتاب هم توزیع می شود. چگونه می توان فهمید کتاب در کاهش طلاق موثر بوده است؟! یا به عنوان مثال، تلویزیون یک سریال درباب احترام به والدین پخش می کند. چگونه می توان فهمید احترام به والدین در ایران بر اثر این سریال تغییر کرده است؟! اساسا فناوری اثرسنجی فرهنگی نه تنها در ایران بلکه در جهان با چالش جدی روبروست. در مورد کارکرد نهادهای فرهنگی هم این چالش وجود دارد.
۴. جامعه ایران سالهاست مورد تهاجم فرهنگی ست و این تهاجم طی ده سال گذشته با توسعه شبکه های اجتماعی ضریب بیشتری پیدا کرده است. با این همه، چگونه زیست دینی و فرهنگی هنوز در ایران زنده است؟ به عنوان مثال: نوجوانان انبوهی که در اعتکاف حاضر میشوند، تعداد زوار حرم ائمه علیهم السلام که هیچگاه کاهش ندارد، هیئات مذهبی که مملو از جوانان است، دهه هفتادی و هشتادی هایی که مدافع حرم می شوند، مراجعات فرهنگی و دینی که به حوزویان و نهادهای فرهنگی میشود (در یک نمونه فقط یک مرکز ملی پاسخگویی دینی در قم روزانه هفت تا ده هزار تماس تلفنی برای پرسش دینی_فرهنگی دریافت میکند). اینها و دهها مثال دیگر همه نشان از زنده بودن زیست دینی و فرهنگی دارد. پس، همانطور که میتوان ادعا کرد نهادهای فرهنگی کاری نمیکنند، میتوان ادعا کرد این ها پس حاصل چیست؟! قطعا بخشی حاصل تلاش نهادهاست.
۵. عموما افرادی که این ایام بر روی خبر بودجهی نهادهای فرهنگی_دینی مانور میدهند آیا لزوما دغدغه فرهنگ دارند؟! آیا نمیدانند عدالت خواهی فقط به معنای افشا نیست؟ آیا نمیدانند مثلا افشای اینترنتی بحث مالی از یک عالِم نه تنها کمکی به عدالت نمیکند بلکه دینداری مردم را تحتالشعاع قرار میدهد؟ میدانند اما آنها لزوما دغدغه دین و فرهنگ ندارند. هدف مشخصتری را دنبال میکنند!
۶. این نکات به معنای عدم ضعف کارکردی نهادهای فرهنگی نیست. به معنای فقدان آسیب در بودجه ریزی فرهنگی کشور هم نیست. به معنای غلط بودن مطالبه از نهادهای فرهنگی هم نیست. بلکه غرض ازین یادداشت نشان دادن پیچیدگی های فهم اثرسنجی کار فرهنگی و لزوم مواجهه غیرهیجانی با اخبار مالی فرهنگی است.
@ahmad_olyaei
🔹هر ساله در این ایام یا کمی قبل و بعدتر، بودجه مصوب نهادهای فرهنگی توسط برخی با این پرسش که «با این بودجه کلان، این نهادها چه کاری برای فرهنگ کرده اند؟!» پررنگ می شود. برای مواجهه معقول با این پرسش باید به چند نکته دقت کرد؛
۱. بودجه هایی در حد ۵۰۰ میلیارد تومان در مقیاس بودجه ریزی ملی برای کشور ۸۰ میلیونی عدد بالایی نیست. از نظر روانی نباید مبهوت اعداد شد.
۲. چرا فقط بودجه نهادهای فرهنگی پررنگ می شود. هیچگاه روی بودجه دانشگاه ها توسط اینها مانور داده نمی شود اما بودجه مثلا حوزه علمیه یا نهادهای دینی که بعضاً کمتر از یک دانشگاه هستند پررنگ میشود!
۳. اساسا «فناوری اثرسنجی فرهنگی» چیست؟ یعنی چگونه می توان فهمید کار فرهنگی اثر کرده است؟ فرض کنید یک نهاد فرهنگی کتابی با هدف کاهش طلاق منتشر می کند. کتاب هم توزیع می شود. چگونه می توان فهمید کتاب در کاهش طلاق موثر بوده است؟! یا به عنوان مثال، تلویزیون یک سریال درباب احترام به والدین پخش می کند. چگونه می توان فهمید احترام به والدین در ایران بر اثر این سریال تغییر کرده است؟! اساسا فناوری اثرسنجی فرهنگی نه تنها در ایران بلکه در جهان با چالش جدی روبروست. در مورد کارکرد نهادهای فرهنگی هم این چالش وجود دارد.
۴. جامعه ایران سالهاست مورد تهاجم فرهنگی ست و این تهاجم طی ده سال گذشته با توسعه شبکه های اجتماعی ضریب بیشتری پیدا کرده است. با این همه، چگونه زیست دینی و فرهنگی هنوز در ایران زنده است؟ به عنوان مثال: نوجوانان انبوهی که در اعتکاف حاضر میشوند، تعداد زوار حرم ائمه علیهم السلام که هیچگاه کاهش ندارد، هیئات مذهبی که مملو از جوانان است، دهه هفتادی و هشتادی هایی که مدافع حرم می شوند، مراجعات فرهنگی و دینی که به حوزویان و نهادهای فرهنگی میشود (در یک نمونه فقط یک مرکز ملی پاسخگویی دینی در قم روزانه هفت تا ده هزار تماس تلفنی برای پرسش دینی_فرهنگی دریافت میکند). اینها و دهها مثال دیگر همه نشان از زنده بودن زیست دینی و فرهنگی دارد. پس، همانطور که میتوان ادعا کرد نهادهای فرهنگی کاری نمیکنند، میتوان ادعا کرد این ها پس حاصل چیست؟! قطعا بخشی حاصل تلاش نهادهاست.
۵. عموما افرادی که این ایام بر روی خبر بودجهی نهادهای فرهنگی_دینی مانور میدهند آیا لزوما دغدغه فرهنگ دارند؟! آیا نمیدانند عدالت خواهی فقط به معنای افشا نیست؟ آیا نمیدانند مثلا افشای اینترنتی بحث مالی از یک عالِم نه تنها کمکی به عدالت نمیکند بلکه دینداری مردم را تحتالشعاع قرار میدهد؟ میدانند اما آنها لزوما دغدغه دین و فرهنگ ندارند. هدف مشخصتری را دنبال میکنند!
۶. این نکات به معنای عدم ضعف کارکردی نهادهای فرهنگی نیست. به معنای فقدان آسیب در بودجه ریزی فرهنگی کشور هم نیست. به معنای غلط بودن مطالبه از نهادهای فرهنگی هم نیست. بلکه غرض ازین یادداشت نشان دادن پیچیدگی های فهم اثرسنجی کار فرهنگی و لزوم مواجهه غیرهیجانی با اخبار مالی فرهنگی است.
@ahmad_olyaei
چند خطی درباره گزارش بی بی سی جهانی در خصوص #نیکا_شاکرمی
۱- جعل در اسناد برای کسی که حتی یک بار نامه های اداری ساده در دستگاه های دولتی را دیده باشد مسجل است. از نداشتن تاریخ، تا اشتباه در شعار سال و نوشتن ناجا به جای فراجا و نداشتن مهر خیلی محرمانه و اکتفا به نوشتن بالای نامه... بماند که اصلا رسیدگی به خطای نیروهای نظامی کار حفاظت هاست نه اطلاعات ها. برای ما که پدرمان پاسدار بود این یک اصل بدیهی است اما ظاهراً برای منابع اطلاعاتی بی بی سی نبوده است.
@osyaan
۲- مسیر کاملا مشخص است: باید تأثیر فوقالعاده عملیات وعده صادق بر ارتقای تصویر ایران در جهان از جهات مختلف نظامی و سیاسی و حتی فناورانه مخدوش شود و ایران به چهره زشت خودش (به زعم آنها) برگردد. رژیمی دیکتاتور و ماشینی برای کشتار.
مخاطب گزارش BBC، اصلا ایرانیان نیستند. برافراشته شدن پرچم ایران در تجمعات دانشجویی ضداسرائیلی و عکس سردار دلها در قلب آمریکا، اتفاقی نیست که هر روز اتفاق بیفتد.
باید سه چهار کیس پیدا کنند تا توجهات افکار عمومی از مسألههای بسیار پرحاشیه، مخصوصا اعتراضات آمریکا به سمت دیگری برود و تا حدی قابل کنترل شود. یادمان نرود که ایران یک طرف قضیه ۷ اکتبر محسوب می شود... هر خبری هم بر جنایات غزه تاثیر خواهد داشت.
۳-در سطح جهانی چند رسانه دارای بالاترین اعتبار ممکن هستند، رسانه هایی که برای مخاطبی در گستره جهانی، جایگاه خدشه ناپذیری دارند. اینها وقتی خبری میدهند یا گزارشی مینویسند چند ده بلکه چند صد میلیون نفر بدون هیچ چون و چرایی آن را قبول میکنند. تعداد این رسانه ها بسیار هم اندک است، شاید کمتر از انگشتان دو دست. یکی از صدرنشینان این لیست بدون تردید «بیبیسی جهانی» است.
بنابراین مقدمه و نکات بالا، وقتی کار با «بیبیسی جهانی» استارت میخورد بنظرم مفهوم نخستی که دارد این است:
این شروع یک جریان و روند است، استارت یک پروژه است.
طراحی این بوده که نقطه شروع چنان قدرتمند باشد و دروغ آنقدر بزرگ که پروژه در آغاز زمینگیر نشود، یا حداقل تمام تلاشها صورت بگیرد تا پروژه اصطلاحا «ران» شود و به حرکت درآید.
@osyaan
۴- اینکه با چه پروژه ای طرف هستیم ،این طراحی از سوی کدام کشورهاست، کجا را نشانه رفته، قطعات بعدی پازل چیست، آیا مرحله بعدی فردا شروع خواهد شد یا هفته دیگر یا ماه آینده و... جواب سوالاتی از این دست را نمیدانم. اما تردید ندارم با یک پروژه طراحی شده در سطح بالا طرفیم که این مرحله نخست است.
برای رد اتهامات و ادعاها باید همه تلاش رسانهای پیشین رسانهای که در هزار و چهارصد و یک صورت گرفت، در مقیاس و مهارت و ابعاد جهانی برای مخاطب خارجی تبیین شود.
صرف نظر از امکانهایی که در اختیار داریم و محدودیتهایی که با آنها مواجهیم، برای مقابله با این پروژه در این مرحله ما فاقد پدافندیم، آنها هر کاری دلشان بخواهد میکنند، ما در عرصه رسانه و افکار عمومی بی دفاع و سپر انداختهایم و این مسیر باید اصلاح شود...
۱- جعل در اسناد برای کسی که حتی یک بار نامه های اداری ساده در دستگاه های دولتی را دیده باشد مسجل است. از نداشتن تاریخ، تا اشتباه در شعار سال و نوشتن ناجا به جای فراجا و نداشتن مهر خیلی محرمانه و اکتفا به نوشتن بالای نامه... بماند که اصلا رسیدگی به خطای نیروهای نظامی کار حفاظت هاست نه اطلاعات ها. برای ما که پدرمان پاسدار بود این یک اصل بدیهی است اما ظاهراً برای منابع اطلاعاتی بی بی سی نبوده است.
@osyaan
۲- مسیر کاملا مشخص است: باید تأثیر فوقالعاده عملیات وعده صادق بر ارتقای تصویر ایران در جهان از جهات مختلف نظامی و سیاسی و حتی فناورانه مخدوش شود و ایران به چهره زشت خودش (به زعم آنها) برگردد. رژیمی دیکتاتور و ماشینی برای کشتار.
مخاطب گزارش BBC، اصلا ایرانیان نیستند. برافراشته شدن پرچم ایران در تجمعات دانشجویی ضداسرائیلی و عکس سردار دلها در قلب آمریکا، اتفاقی نیست که هر روز اتفاق بیفتد.
باید سه چهار کیس پیدا کنند تا توجهات افکار عمومی از مسألههای بسیار پرحاشیه، مخصوصا اعتراضات آمریکا به سمت دیگری برود و تا حدی قابل کنترل شود. یادمان نرود که ایران یک طرف قضیه ۷ اکتبر محسوب می شود... هر خبری هم بر جنایات غزه تاثیر خواهد داشت.
۳-در سطح جهانی چند رسانه دارای بالاترین اعتبار ممکن هستند، رسانه هایی که برای مخاطبی در گستره جهانی، جایگاه خدشه ناپذیری دارند. اینها وقتی خبری میدهند یا گزارشی مینویسند چند ده بلکه چند صد میلیون نفر بدون هیچ چون و چرایی آن را قبول میکنند. تعداد این رسانه ها بسیار هم اندک است، شاید کمتر از انگشتان دو دست. یکی از صدرنشینان این لیست بدون تردید «بیبیسی جهانی» است.
بنابراین مقدمه و نکات بالا، وقتی کار با «بیبیسی جهانی» استارت میخورد بنظرم مفهوم نخستی که دارد این است:
این شروع یک جریان و روند است، استارت یک پروژه است.
طراحی این بوده که نقطه شروع چنان قدرتمند باشد و دروغ آنقدر بزرگ که پروژه در آغاز زمینگیر نشود، یا حداقل تمام تلاشها صورت بگیرد تا پروژه اصطلاحا «ران» شود و به حرکت درآید.
@osyaan
۴- اینکه با چه پروژه ای طرف هستیم ،این طراحی از سوی کدام کشورهاست، کجا را نشانه رفته، قطعات بعدی پازل چیست، آیا مرحله بعدی فردا شروع خواهد شد یا هفته دیگر یا ماه آینده و... جواب سوالاتی از این دست را نمیدانم. اما تردید ندارم با یک پروژه طراحی شده در سطح بالا طرفیم که این مرحله نخست است.
برای رد اتهامات و ادعاها باید همه تلاش رسانهای پیشین رسانهای که در هزار و چهارصد و یک صورت گرفت، در مقیاس و مهارت و ابعاد جهانی برای مخاطب خارجی تبیین شود.
صرف نظر از امکانهایی که در اختیار داریم و محدودیتهایی که با آنها مواجهیم، برای مقابله با این پروژه در این مرحله ما فاقد پدافندیم، آنها هر کاری دلشان بخواهد میکنند، ما در عرصه رسانه و افکار عمومی بی دفاع و سپر انداختهایم و این مسیر باید اصلاح شود...
از رنجی که میبریم
این استوری دیروز بیشتر از ۲۶۰ بار دیده شد اما متاسفانه کتابهایی که معرفی شد به ۱۰ عنوان نمیرسید و توسط ۴ نفر معرفی شد.
همیشه این چالش رو دارم که چرا ما مدعی ها #کتاب کم میخوانیم. هر وقت بحث میشود با دوستان با تفکرهای مخالف، همیشه به این فکر میکنم که اگر فلان کتاب رو خونده بودم یا فلان کتاب رو با دقت بیشتری نکاتش رو یادداشت کرده بودم، امروز وضع بهتری داشتم. یا حتی ما خودمون رو بینیاز از نوشتن میدونیم. ما عموماً سخنوران قهار و نویسندگان ضعیفی هستیم. از فردید بگیرید بیایید تا ازغدی و پناهیان. در کلام، آدمها میتوانند همه را میخکوب خود بکنند، اما در نوشتار اینطور نیست... باید برای کلمه به کلمهاش فکر کرد. ما خودمان را بینیاز میدانیم از خواندن و از نوشتن و این آفت امروز ماست... باید بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم و بنویسیم. کاری که به ندرت انجامش میدهیم...
و بد جوری دارد دیر می شود...
@osyaan
این استوری دیروز بیشتر از ۲۶۰ بار دیده شد اما متاسفانه کتابهایی که معرفی شد به ۱۰ عنوان نمیرسید و توسط ۴ نفر معرفی شد.
همیشه این چالش رو دارم که چرا ما مدعی ها #کتاب کم میخوانیم. هر وقت بحث میشود با دوستان با تفکرهای مخالف، همیشه به این فکر میکنم که اگر فلان کتاب رو خونده بودم یا فلان کتاب رو با دقت بیشتری نکاتش رو یادداشت کرده بودم، امروز وضع بهتری داشتم. یا حتی ما خودمون رو بینیاز از نوشتن میدونیم. ما عموماً سخنوران قهار و نویسندگان ضعیفی هستیم. از فردید بگیرید بیایید تا ازغدی و پناهیان. در کلام، آدمها میتوانند همه را میخکوب خود بکنند، اما در نوشتار اینطور نیست... باید برای کلمه به کلمهاش فکر کرد. ما خودمان را بینیاز میدانیم از خواندن و از نوشتن و این آفت امروز ماست... باید بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم و بنویسیم. کاری که به ندرت انجامش میدهیم...
و بد جوری دارد دیر می شود...
@osyaan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای ما عادی شد... بعد از وعده صادق ارضا شدیم... کلاً مبارزه ما با اسرائیل تمام شد. گفتیم زدیم و آسفالتش کردیم... هیجانمان خوابید. نه شهیدی دادیم نه آسیبی خوردیم. پیروزی روانی به دست آوردیم و حتی تلاش نکردیم بفهمیم چرا اسرائیل عملیات تلافی جویانهاش را انجام نداد (یا داد؟!) اما جنگ هم در غزه خیلی سخت شد و هم در جبهه شمال و لبنان. راحت نسل کشی در رفح را برنامهریزی کردند و ما دلمان را به قطعنامههای صد من یک غاز سازمان ملل خوش کردیم. و با واکنشهای خبری طوفان الاقصی رسانه ارضایی کردیم...
اما در لبنان و غزه هر روز دارد آدم میمیرد آدمهایی که عدد نیستند و ما حتی دیگر آنها را نمیشماریم...
راستی از آخرین عملیات شیر بچههای حماس چه خبر؟
@osyaan
اما در لبنان و غزه هر روز دارد آدم میمیرد آدمهایی که عدد نیستند و ما حتی دیگر آنها را نمیشماریم...
راستی از آخرین عملیات شیر بچههای حماس چه خبر؟
@osyaan
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم...
@osyaan
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم...
@osyaan
.
چقدر این جمهوری اسلامی مظلومه، مدعیترین افراد به طرفداری از نظام از هر دشمنی برای او بدترند... این هم از آخرین شعبدهبازی، هر خرابکاری و شکستی را در زر ورقی خوش رنگ میپیچند و تحت عناوین مختلف به جمهوری اسلامی میفروشند و سرش کلی هم منت میگذارند!
از شوق قدرت، صغیر و کبیرشان ثبتنام کرده، ولی منت سر جمهوری اسلامی میگذارند که «ما داریم بخاطر تو ایثار میکنیم»!
ای مظلوم جمهوری اسلامی!
چقدر این جمهوری اسلامی مظلومه، مدعیترین افراد به طرفداری از نظام از هر دشمنی برای او بدترند... این هم از آخرین شعبدهبازی، هر خرابکاری و شکستی را در زر ورقی خوش رنگ میپیچند و تحت عناوین مختلف به جمهوری اسلامی میفروشند و سرش کلی هم منت میگذارند!
از شوق قدرت، صغیر و کبیرشان ثبتنام کرده، ولی منت سر جمهوری اسلامی میگذارند که «ما داریم بخاطر تو ایثار میکنیم»!
ای مظلوم جمهوری اسلامی!
نوتیف اضافه شدن آدم ها به تلگرام شاید این روزا براتون آشنا باشه.
بنظرتون چرا اینهمه یوزر داره میاد تلگرام؟
شاید چون هر جا رو باز میکنی دارن تبلیغ ربات همستر یا هزار تا ربات دیگهرو میکنن که با تپ کردنشون پولدار میشی و مردم نمیخوان عقب بمونن چون ناتکوینرو از دست دادن!
اما در پس پرده تلگرام اول داره یوزرهایی که دیلیت اکانت کردن رو برمیگردونه داخل اکوسیستم، کنارشم یوزرهای جدید میان داخلش!
توی موجی که مردم دارن اینطوری با کله وارد میشن به عنوان یه نفر که زندگیش کلاً با تکنولوژی گره خورده من همیشه سعی میکنم تا فرصتهای جدیدیرو برای خودم ایجاد کنم نه اینکه با کلیک کردن پولدار بشم...
هجوم گلهای به بورس، کریپتو و... یادتون بیارین که سود اصلی رو کی برد تو این بازیا؟
اگه شما از این متن فقط نحوه تبلیغ پنهان تلگرام رو یاد بگیرید که بدون هزینه مارکتینگ زیاد داره چه حجم یوزر جذب میکنه اونم تو این اسکیل کاملا تعجب میکنید...
1 - تلگرام میاد نات کوین رو میاره بالا که خیلیا مخالفش میشن
2 - میاد بهش ارزش میده که دهن اونایی که مخالفشن بسته بشه و حتی اونا هم بیان بگن اشتباه کردن.
3 - مثل ویروس هزار تا ربات میان که ایندفه مردم با کله میان توش که از اینا عقب نمونن.
4 - کلی یوزر جذب میکنه بدون تبلیغات.
5 - اینهمه پول داره داخل TON یه مقداریشو میاد به عنوان پاداش یا پنیر مفت تو تله موش به مردم میده که زنده نگه داره اکوسیستمشو.
به تبلیغات نوین خوش آمدید!
بنظرتون چرا اینهمه یوزر داره میاد تلگرام؟
شاید چون هر جا رو باز میکنی دارن تبلیغ ربات همستر یا هزار تا ربات دیگهرو میکنن که با تپ کردنشون پولدار میشی و مردم نمیخوان عقب بمونن چون ناتکوینرو از دست دادن!
اما در پس پرده تلگرام اول داره یوزرهایی که دیلیت اکانت کردن رو برمیگردونه داخل اکوسیستم، کنارشم یوزرهای جدید میان داخلش!
توی موجی که مردم دارن اینطوری با کله وارد میشن به عنوان یه نفر که زندگیش کلاً با تکنولوژی گره خورده من همیشه سعی میکنم تا فرصتهای جدیدیرو برای خودم ایجاد کنم نه اینکه با کلیک کردن پولدار بشم...
هجوم گلهای به بورس، کریپتو و... یادتون بیارین که سود اصلی رو کی برد تو این بازیا؟
اگه شما از این متن فقط نحوه تبلیغ پنهان تلگرام رو یاد بگیرید که بدون هزینه مارکتینگ زیاد داره چه حجم یوزر جذب میکنه اونم تو این اسکیل کاملا تعجب میکنید...
1 - تلگرام میاد نات کوین رو میاره بالا که خیلیا مخالفش میشن
2 - میاد بهش ارزش میده که دهن اونایی که مخالفشن بسته بشه و حتی اونا هم بیان بگن اشتباه کردن.
3 - مثل ویروس هزار تا ربات میان که ایندفه مردم با کله میان توش که از اینا عقب نمونن.
4 - کلی یوزر جذب میکنه بدون تبلیغات.
5 - اینهمه پول داره داخل TON یه مقداریشو میاد به عنوان پاداش یا پنیر مفت تو تله موش به مردم میده که زنده نگه داره اکوسیستمشو.
به تبلیغات نوین خوش آمدید!
Forwarded from آکادمی سواد رسانهای گرالیت (شایان فخاری)
چک لیست.jpg
2.7 MB
چک لیست تحلیل مناظرههای انتخاباتی ریاست جمهوری خدمت دوستان عزیز. ممنون میشم نشر حداکثری بدید تا شاید بتونیم انتخاب بهتری داشته باشیم.
@geraliit
@geraliit
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در معرکه چو تیغ کجت گشت سر فروش
تیغ تو خورد خون و خداوند گفت نوش
مرد قتال هستی و در زهد سختکوش
تیر از نماز نافلهات میرود ز هوش
ناز طبیب میکشد این تیر زار را
تیغ تو خورد خون و خداوند گفت نوش
مرد قتال هستی و در زهد سختکوش
تیر از نماز نافلهات میرود ز هوش
ناز طبیب میکشد این تیر زار را
بسم الله الرحمن الرحیم
روز عيد ولايت امير المؤمنين، سيد المسلمين، امام المتقين، قبلة العارفين، افضل الناس بيقين، قائد المسلمين، صالح المؤمنين، يعسوب الدين، سراج الماضين، اول المؤمنين، ابوتراب، معلم الانبياء، سيد الاوصياء، سيد الكونين، مولى الخَلقَين، امام الثقلين، ابوالحسنين، ابو الريحانين، ابواليتامىٰ و المساكين، حبل الله المتين، وصى رسول رب العالمين، اول الاولين، و ءاخِر الآخِرين، شافع يوم الدّين، اوّلُ مَن وَّحَّد الله، باب علم رسول الله، اُذُن الله، عَين الله، يد الله، لسان الله، روح الله، سِرّ الله، اسد الله، عبد الله، خليفة الله، امين الله، حبيب الله، ولىّ الله، حجة الله، نور الله، باب الله، حبل الله، خليل الله، سيف الله، طريقٌ الى الله، ممسوسٌ في ذات الله، اعظم النّاس علَى الله، مظهر العجائب، مُظهر الغرائب، مفرّق الکتائب، الشهاب الثاقب، الهزبر السالب و نقطة دائرة المطالب، اسد الله الغالب، غالب کل غالب و مطلوب کل طالب، صاحب المفاخر و المناقب، امام المشارق و المغارب، حضرت آيت الله العظمىٰ علي بن ابيطالب عليه افضل الصلاة و السلام المصلّين، بر قلب عالم امكان، مولانا بقيّة الله الاعظم، صاحب العصر و الزمان، ابا صالح المهدى، حضرت حجة بن الحسن العسكرى روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و بر تمام شيعيان و محبين حضرتش مبارک.
الحمدلله الذى هدىٰنا لهذا و ما كُنّا لنهتدىَ لو لا ان هدىٰنا الله
والْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ الصَّلاةُ وَ السَّلاَمُ
🌹🌹🌹🌹🌹
عیدتون مبارک!
@osyaan
روز عيد ولايت امير المؤمنين، سيد المسلمين، امام المتقين، قبلة العارفين، افضل الناس بيقين، قائد المسلمين، صالح المؤمنين، يعسوب الدين، سراج الماضين، اول المؤمنين، ابوتراب، معلم الانبياء، سيد الاوصياء، سيد الكونين، مولى الخَلقَين، امام الثقلين، ابوالحسنين، ابو الريحانين، ابواليتامىٰ و المساكين، حبل الله المتين، وصى رسول رب العالمين، اول الاولين، و ءاخِر الآخِرين، شافع يوم الدّين، اوّلُ مَن وَّحَّد الله، باب علم رسول الله، اُذُن الله، عَين الله، يد الله، لسان الله، روح الله، سِرّ الله، اسد الله، عبد الله، خليفة الله، امين الله، حبيب الله، ولىّ الله، حجة الله، نور الله، باب الله، حبل الله، خليل الله، سيف الله، طريقٌ الى الله، ممسوسٌ في ذات الله، اعظم النّاس علَى الله، مظهر العجائب، مُظهر الغرائب، مفرّق الکتائب، الشهاب الثاقب، الهزبر السالب و نقطة دائرة المطالب، اسد الله الغالب، غالب کل غالب و مطلوب کل طالب، صاحب المفاخر و المناقب، امام المشارق و المغارب، حضرت آيت الله العظمىٰ علي بن ابيطالب عليه افضل الصلاة و السلام المصلّين، بر قلب عالم امكان، مولانا بقيّة الله الاعظم، صاحب العصر و الزمان، ابا صالح المهدى، حضرت حجة بن الحسن العسكرى روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و بر تمام شيعيان و محبين حضرتش مبارک.
الحمدلله الذى هدىٰنا لهذا و ما كُنّا لنهتدىَ لو لا ان هدىٰنا الله
والْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ الصَّلاةُ وَ السَّلاَمُ
🌹🌹🌹🌹🌹
عیدتون مبارک!
@osyaan
Vatanam
Hojat Ashrafzadeh
فارغ از هر نتیجه ای، برنده انتخابات مردم ایران و نظام اسلامی است...
@osyaan
@osyaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این انتخابات هم تمام شد. میشود درباره اینکه چرا نتایجش باب دل ما نبود ساعت ها گفتگو کرد و حتی دعوا، میشود ساعتها دنبال مقصر بگردیم. اما من فکر میکنم انتخاب پزشکیان لطف خدا به جمهوری اسلامی است. از چند جهت.
1⃣اینکه نظام ثابت کرد این پز بچه سرراهی بودن اصلاح طلبان،مظلوم نمایی بیش نیست و نظام آنها را قبول دارد به شرط آنکه آنها هم نظام را و چارچوبش را قبول داشته باشند. همانهایی که بر طبل جهتدار بودن انتخابات میکوبیدند،امروز از دل حاکمیت یک دست (به قول خودشان) درآمدند.
2⃣اینکه شاید با آمدن دولت پزشکیان شکاف اجتماعی کمی ترمیم شود و سرمایه اجتماعی نظام افزایش پیدا کند به شرط آنکه رفقای ما ماله را رها کرده و تیغ نقد بردارند و مشفقانه در راستای موفقیت دولت تلاش کنند.
3⃣همین که آقای مصباح عزیز فرمود، ما باید تلاش کنیم برای تربیت مسلمان فهمیده. که بداند چه کسی را انتخاب کند و از چه کسی بر حذر باشد
پ/ن: من از امروز همه تلاشم را برای موفقیت دولت انجام میدهم بدون نگاه به گرایشات حزبی اش.
انشالله
1⃣اینکه نظام ثابت کرد این پز بچه سرراهی بودن اصلاح طلبان،مظلوم نمایی بیش نیست و نظام آنها را قبول دارد به شرط آنکه آنها هم نظام را و چارچوبش را قبول داشته باشند. همانهایی که بر طبل جهتدار بودن انتخابات میکوبیدند،امروز از دل حاکمیت یک دست (به قول خودشان) درآمدند.
2⃣اینکه شاید با آمدن دولت پزشکیان شکاف اجتماعی کمی ترمیم شود و سرمایه اجتماعی نظام افزایش پیدا کند به شرط آنکه رفقای ما ماله را رها کرده و تیغ نقد بردارند و مشفقانه در راستای موفقیت دولت تلاش کنند.
3⃣همین که آقای مصباح عزیز فرمود، ما باید تلاش کنیم برای تربیت مسلمان فهمیده. که بداند چه کسی را انتخاب کند و از چه کسی بر حذر باشد
پ/ن: من از امروز همه تلاشم را برای موفقیت دولت انجام میدهم بدون نگاه به گرایشات حزبی اش.
انشالله
از رنجی که میبریم
امروز توییتی از رفیق قدیمی ام، مهدی فاطمی صدر دیدم که کربلا را شکست سرخ نامیده بود. فارغ از میزان پرت بودن و غلط بودن گزاره اش که عاشورا را شکست نامیده بود، از باب رسانه چند خطی مینویسم.
وزن دهی به امثال فاطمی صدر، مهدی جمشیدی، ثابتی، مومن نسب و رسایی ( که برخی شأن دوستان عزیز من هستند) دقیقا همان تصویری است که مخالفین جبهه انقلاب به آن نیاز دارند.
ایجاد یک برساخت رسانه ای از یک جریان فکری با تمسک به مغالطه تعمیم به کل. یعنی میگویند ببینید با چه کسانی طرف هستیم! و تصویر رسانه ای را در ذهن مخاطبین کم کم شکل میدهند. این تصویر نه در یک بازه زمانی کوچک، که در طول زمان ایجاد میشود و اجزای آن اظهار نظر های شاذ عزیزانی است که نمیدانند چرا باید حرف نزنند!
از یک سو جدی گرفتن این آدم های پر حرف و گاها بدون علم باعث میشود که فکر کنند «کسی» شدهاند و وزنی دارند و از سوی دیگر این تصویر برساخته غلط را در اذهان مخاطبان تثبیت میکند.
اما چه باید کرد؟
راهکار مقابله با این حربه، در وهله اول مرگ رسانهای این افراد است، ندیدنشان!
اما جریان مخالف جبهه انقلاب که هدفی جز پیروزی به وسیله هر ابزاری ندارد (کما اینکه در این انتخابات با کمک همین حرف ها تصویری ترسناک از جبهه انقلاب خلق کردند و با آن انتخاباتی را بردند که میشد سکوی جهش ایران باشد.) هیچ وقت این فرصت را از دست نمیدهد. و با مطرح کردن مرتب آنها مانع فراموشیشان میشود و اذهان را نسبت به آنها حساس میکند. زمین زدن حریف در میدان و رسانه نمیگذارد مومن نسب ها و جمشیدیها و فاطمی صدر ها جای رهبران فکری جریان انقلاب معرفی نشوند. مثلا جای مصباح و بهجت و جوادی و مطهری مینویسند صدر و جمشیدی و امثالهم!
وزن دهی به این آدمها برای رسانه ها هم جذاب است، چون متخصصین همه امور هستند. از حق نگذریم اثر تخریبی بالایی هم دارند.
باید دانست جریانی در رسانه این روزها دارد این جوجه ها را جای پلنگ اینستاگرام رنگ میکند و قالب میکند به جای مرجع فکری.
جریانی که از حسن عباسی و رائفی پور پیشتر شروع شد، و رسید به جمشیدی و ثابتی و مومن نسب.
نسل تربیت شده دست مصباح و علامه کجا، نسل متصل به اینان کجا!!!
البته باید بزرگتری باشد که دهان ها را ببندد و افکار را هدایت کند اما متاسفانه کسی جرئت نمیکند به استر آقایان بگوید یابو! چون دهانهایشان گشاده و فدائیانشان آماده حمله اند.
جریان انقلاب باید بداند برای حیات دوباره باید این چهره ها را کنترل، حذف و جایگزین کند.
دیگر هزینه سازی گعده ای کوچک برای جمعی بزرگ کافی است. دهان ها را باید بست و حرف ها را شنید.
عباس طاهری
@osyaan
امروز توییتی از رفیق قدیمی ام، مهدی فاطمی صدر دیدم که کربلا را شکست سرخ نامیده بود. فارغ از میزان پرت بودن و غلط بودن گزاره اش که عاشورا را شکست نامیده بود، از باب رسانه چند خطی مینویسم.
وزن دهی به امثال فاطمی صدر، مهدی جمشیدی، ثابتی، مومن نسب و رسایی ( که برخی شأن دوستان عزیز من هستند) دقیقا همان تصویری است که مخالفین جبهه انقلاب به آن نیاز دارند.
ایجاد یک برساخت رسانه ای از یک جریان فکری با تمسک به مغالطه تعمیم به کل. یعنی میگویند ببینید با چه کسانی طرف هستیم! و تصویر رسانه ای را در ذهن مخاطبین کم کم شکل میدهند. این تصویر نه در یک بازه زمانی کوچک، که در طول زمان ایجاد میشود و اجزای آن اظهار نظر های شاذ عزیزانی است که نمیدانند چرا باید حرف نزنند!
از یک سو جدی گرفتن این آدم های پر حرف و گاها بدون علم باعث میشود که فکر کنند «کسی» شدهاند و وزنی دارند و از سوی دیگر این تصویر برساخته غلط را در اذهان مخاطبان تثبیت میکند.
اما چه باید کرد؟
راهکار مقابله با این حربه، در وهله اول مرگ رسانهای این افراد است، ندیدنشان!
اما جریان مخالف جبهه انقلاب که هدفی جز پیروزی به وسیله هر ابزاری ندارد (کما اینکه در این انتخابات با کمک همین حرف ها تصویری ترسناک از جبهه انقلاب خلق کردند و با آن انتخاباتی را بردند که میشد سکوی جهش ایران باشد.) هیچ وقت این فرصت را از دست نمیدهد. و با مطرح کردن مرتب آنها مانع فراموشیشان میشود و اذهان را نسبت به آنها حساس میکند. زمین زدن حریف در میدان و رسانه نمیگذارد مومن نسب ها و جمشیدیها و فاطمی صدر ها جای رهبران فکری جریان انقلاب معرفی نشوند. مثلا جای مصباح و بهجت و جوادی و مطهری مینویسند صدر و جمشیدی و امثالهم!
وزن دهی به این آدمها برای رسانه ها هم جذاب است، چون متخصصین همه امور هستند. از حق نگذریم اثر تخریبی بالایی هم دارند.
باید دانست جریانی در رسانه این روزها دارد این جوجه ها را جای پلنگ اینستاگرام رنگ میکند و قالب میکند به جای مرجع فکری.
جریانی که از حسن عباسی و رائفی پور پیشتر شروع شد، و رسید به جمشیدی و ثابتی و مومن نسب.
نسل تربیت شده دست مصباح و علامه کجا، نسل متصل به اینان کجا!!!
البته باید بزرگتری باشد که دهان ها را ببندد و افکار را هدایت کند اما متاسفانه کسی جرئت نمیکند به استر آقایان بگوید یابو! چون دهانهایشان گشاده و فدائیانشان آماده حمله اند.
جریان انقلاب باید بداند برای حیات دوباره باید این چهره ها را کنترل، حذف و جایگزین کند.
دیگر هزینه سازی گعده ای کوچک برای جمعی بزرگ کافی است. دهان ها را باید بست و حرف ها را شنید.
عباس طاهری
@osyaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیشب در برنامه معلی گروهی بوشهری را آورده بودند برای عزاداری. صفا و صداقت و حس خوب آن بوشهری ها و حس شیرین وقتی که همه با هم «لیلا به گفتا ای شه لب تشنه کامان» را خواندند پرتم کرد به سالهای دور... وقتی که با کاست #بخشو و #ناخدا گوش میکردیم.
هیچ چیزی صفای نوحه جنوبی را ندارد. شعر، سبک، مدل سینه زنی و... همه نشان از اصالت دارد... کاش هنوز همینطور عزاداری کنیم...
پینوشت: نوحه معروف «خواهر من» با شعر سید جواد عینالملک و صدای فراموش نشدنی #حاج_حسین_فخری
هیچ چیزی صفای نوحه جنوبی را ندارد. شعر، سبک، مدل سینه زنی و... همه نشان از اصالت دارد... کاش هنوز همینطور عزاداری کنیم...
پینوشت: نوحه معروف «خواهر من» با شعر سید جواد عینالملک و صدای فراموش نشدنی #حاج_حسین_فخری
همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری المپیک ۲۰۲۴ پاریس، رسانههای اسرائیلی از تریلر فیلم سینمایی TATAMI با محوریت تخریب چهره ایران و سیاست ضد اسرائیلی ایران در حیطه ورزش، رونمایی کردند. زر:(زهرا) امیرابراهیمی بازیگر فیلم «عنکبوت مقدس» علاوه بر بازی در این فیلم به همراه گای ناتیو اسرائیلی کارگردانان فیلم هستند.
فیلم داستان جودوکار زن ایرانی لیلا حسینی و مربیاش مریم قنبری (با بازی زر امیرابراهیمی) است، که قصد دارد در مسابقات جهانی جودو نخستین مدال طلای ایران را ببرد. در میان راه مسابقه، به لیلا دستور داده میشود که برای مسابقه ندادن با ورزشکار اسرائیلی دروغ بگوید صدمه دیده است و ببازد. لیلا که خودش و خانوادهاش در خطر هستند باید وانمود کند که صدمه دیده است و از جمهوری اسلامی حمایت کند یا برای گرفتن طلا مبارزه کند.
داستان تخیلی این فیلم که ادعا شده براساس ماجرای واقعی است، دروغی بیش نیست چرا که نه ورزشکاری به این نام وجود دارد و نه جودوی زنان ایران در حد جهانیست! و حتی در آسیا نیز درخششی نداشته است.
در رشته جودو مردان، سعید مولایی قبل از رویارویی با ورزشکار اسرائیلی باخت و با طرح ادعاهایی پس از آن از کشور خارج شد و تا به اینجای کار سرنوشت خوبی نداشت.
اما انتخاب ورزشکار زن و فمینستی کردن ماجرای فیلم؛ همانند فیلم سینمایی «عرق سرد» سهیل بیرقی در سال ۱۳۹۶، چیزی جز شیطنت برای تخریب چهره ایران نیست!
باید دانست سینمای اسرائیل حرف مهمی در سینمای جهان ندارد، سینمای اسرائیل از حیث صدور بازیگر هم در سطح جدی ای نیست و بجز گل گدوت بازیگری در سطح جهانی ندارد. و حتی برای بازی در فیلم های اسرائیلی سیاهههای طولانی از بازیگران که حاضر به بازی باشند وجود ندارد. ( اما در سمت مقابل بازیگران شریف بسیاری ایستادهاند) به عنوان مثال در سریال اسرائیلی تهران چند تن از قهرمانهای این سریال بازیگرهای دسته چندم جهان هستند. سینمای اسرائیل مخاطب جهانی ندارد. با این حال باید دانست تولیدات رسانهای با هدف در کمپانیهای فیلمسازی تولید میشود عموماً با زور جوایز متعدد به دید مخاطبین خواهد آمد خیلی از حیث فنی جالب توجه نیست
فرم سیاه و سفید فیلم که نشان از ترس و ناامیدی دارد و انتخاب سوژه نشان داده است که آسیبی که به حیثیت رژیم صهیونیستی از بازی نکردن ورزشکاران ما با ورزشکاران حامی رژیم به حیثیت رژیم صهیونیستی وارد شده است بسیار مهم است و باید این مسیر را با قدرت ادامه داد و صد البته برای ورزشکارانی که بخاطر عدم مبارزه با ورزشکاران صهیونیست از مدالی باز می مانند یا محروم میشود فکری اساسی کرد.
@osyaan
فیلم داستان جودوکار زن ایرانی لیلا حسینی و مربیاش مریم قنبری (با بازی زر امیرابراهیمی) است، که قصد دارد در مسابقات جهانی جودو نخستین مدال طلای ایران را ببرد. در میان راه مسابقه، به لیلا دستور داده میشود که برای مسابقه ندادن با ورزشکار اسرائیلی دروغ بگوید صدمه دیده است و ببازد. لیلا که خودش و خانوادهاش در خطر هستند باید وانمود کند که صدمه دیده است و از جمهوری اسلامی حمایت کند یا برای گرفتن طلا مبارزه کند.
داستان تخیلی این فیلم که ادعا شده براساس ماجرای واقعی است، دروغی بیش نیست چرا که نه ورزشکاری به این نام وجود دارد و نه جودوی زنان ایران در حد جهانیست! و حتی در آسیا نیز درخششی نداشته است.
در رشته جودو مردان، سعید مولایی قبل از رویارویی با ورزشکار اسرائیلی باخت و با طرح ادعاهایی پس از آن از کشور خارج شد و تا به اینجای کار سرنوشت خوبی نداشت.
اما انتخاب ورزشکار زن و فمینستی کردن ماجرای فیلم؛ همانند فیلم سینمایی «عرق سرد» سهیل بیرقی در سال ۱۳۹۶، چیزی جز شیطنت برای تخریب چهره ایران نیست!
باید دانست سینمای اسرائیل حرف مهمی در سینمای جهان ندارد، سینمای اسرائیل از حیث صدور بازیگر هم در سطح جدی ای نیست و بجز گل گدوت بازیگری در سطح جهانی ندارد. و حتی برای بازی در فیلم های اسرائیلی سیاهههای طولانی از بازیگران که حاضر به بازی باشند وجود ندارد. ( اما در سمت مقابل بازیگران شریف بسیاری ایستادهاند) به عنوان مثال در سریال اسرائیلی تهران چند تن از قهرمانهای این سریال بازیگرهای دسته چندم جهان هستند. سینمای اسرائیل مخاطب جهانی ندارد. با این حال باید دانست تولیدات رسانهای با هدف در کمپانیهای فیلمسازی تولید میشود عموماً با زور جوایز متعدد به دید مخاطبین خواهد آمد خیلی از حیث فنی جالب توجه نیست
فرم سیاه و سفید فیلم که نشان از ترس و ناامیدی دارد و انتخاب سوژه نشان داده است که آسیبی که به حیثیت رژیم صهیونیستی از بازی نکردن ورزشکاران ما با ورزشکاران حامی رژیم به حیثیت رژیم صهیونیستی وارد شده است بسیار مهم است و باید این مسیر را با قدرت ادامه داد و صد البته برای ورزشکارانی که بخاطر عدم مبارزه با ورزشکاران صهیونیست از مدالی باز می مانند یا محروم میشود فکری اساسی کرد.
@osyaan
گل آنتوریوم تو فضای تصویری دنیا معمولا یا نماد عشقه یا شهوت...
در هیچ سطحی از ارکان جمهوری اسلامی کاری به زبان تصویر ندارند!
The Anthurium Flower: A Symbol of Passion and Prosperity
A Symbol of Sensuality – Sometimes referred to as Boy Flower and Painted Tongue, anthuriums have become associated with lusty love, sexuality or even sex, probably because of its exotic appearance.
@osyaan
در هیچ سطحی از ارکان جمهوری اسلامی کاری به زبان تصویر ندارند!
The Anthurium Flower: A Symbol of Passion and Prosperity
A Symbol of Sensuality – Sometimes referred to as Boy Flower and Painted Tongue, anthuriums have become associated with lusty love, sexuality or even sex, probably because of its exotic appearance.
@osyaan