این کتابها علاوه بر اینکه کلی داستان نوستالژی مثل سیندرلا شنل قرمزی هانسل و گرتل رو دارن کلی داستان جذاب و جدید دیگه هم دارن افسانههایی که از سراسر اروپا جمع شدن و خیلیهاشون هنوز به گوشتون نخورده🩵🦋
اولین کتاب کمپین هفتهی کتابخوانی:
دسته چهارم
11تا هدیه داشت
برای دیدن معرفی کتاب اینجا بزن
برای دیدن هدیههاش اینجا بزن
دومین کتاب کمپین هفتهی کتابخوانی:
جایی که فقط ما میدانیم
3هدیه داشت
برای معرفی کتاب اینجا بزن
برای دیدن هدیههاش اینجا بزن
سومین کتاب کمپین هفتهی کتابخوانی:
سایههای میان ما
9تا هدیه داشت
برای دیدن معرفی اینجا بزن
برای دیدن هدیههاش اینجا بزن
🔗ADMIN : @meyou_OoO
🐚Tlg : @Patrik_book
دسته چهارم
11تا هدیه داشت
برای دیدن معرفی کتاب اینجا بزن
برای دیدن هدیههاش اینجا بزن
دومین کتاب کمپین هفتهی کتابخوانی:
جایی که فقط ما میدانیم
3هدیه داشت
برای معرفی کتاب اینجا بزن
برای دیدن هدیههاش اینجا بزن
سومین کتاب کمپین هفتهی کتابخوانی:
سایههای میان ما
9تا هدیه داشت
برای دیدن معرفی اینجا بزن
برای دیدن هدیههاش اینجا بزن
🔗ADMIN : @meyou_OoO
🐚Tlg : @Patrik_book
پک فیلیپ پولمن پر از داستانهای کوتاه جذابین که میتونن شما رو حسابی سرگرم کنن🃏 پس اگه عاشق شنیدن افسانههای کشورهای دیگه هستین و دلتون کتابهایی رو میخواد که پر از اتفاقات فانتزی جادویی کلاسیک تاریخی مرموز و معمایی باشه پک امروز رو از دست ندین✨چون این پک همه ژانرها رو تو خودش جا داده
این پک و آفر خفنشو از دست ندید🔥
این پک و آفر خفنشو از دست ندید🔥
خیالتونم از بابت ترجمه هم که راحت راحت باشه🎀 چون مترجم های این مجموعه یکی از بهترینای این کارن و قراره یه کتاب با یه ترجمه خیلی عالی رو بخونید🦋🩵
«معرفی روز دوم پک فلیپ پولمن»
دختر آسیابان همیشه با حسرت و کینه و اعضای خانواده سلطنتی نگاه میکرد. اون خیلی زیبا بود و معتقد بود که لیاقتش بیشتر از ایناست اما اون چیزی جز یه دختر آسیابان نبود..
دختر آسیابان همیشه با حسرت و کینه و اعضای خانواده سلطنتی نگاه میکرد. اون خیلی زیبا بود و معتقد بود که لیاقتش بیشتر از ایناست اما اون چیزی جز یه دختر آسیابان نبود..
«معرفی روز دوم پک فیلیپ پولمن»
همون روزی که پادشاه و شاهدختی که مهمانشون بود اون رو تحقیر کردن کینش از خانواده سلطنتی بیشتر شد برای همین شب مهمونی تصمیم گرفت تظاهر کنه یه زن ثروتمند و با یه لباس زیبا وارد مهمونی بالماسکه شد..
اما بخت باهاش یار نبود. پادشاه اونو شناخت و تحقیرها دوباره شروع شد اون یه دختر آسیابان بود و چون ثروت و سرزمینی نداشت نمیتونست با پسر پادشاه که این مهمونی به افتخارش برگزار شده بود ازدواج کنه!
همون روزی که پادشاه و شاهدختی که مهمانشون بود اون رو تحقیر کردن کینش از خانواده سلطنتی بیشتر شد برای همین شب مهمونی تصمیم گرفت تظاهر کنه یه زن ثروتمند و با یه لباس زیبا وارد مهمونی بالماسکه شد..
اما بخت باهاش یار نبود. پادشاه اونو شناخت و تحقیرها دوباره شروع شد اون یه دختر آسیابان بود و چون ثروت و سرزمینی نداشت نمیتونست با پسر پادشاه که این مهمونی به افتخارش برگزار شده بود ازدواج کنه!