آزادی و اراده شامل چشمپوشی از جبرگرایی نیست، بلکه شامل رابطهی ما با آن است. اسپینوزا نوشت: «آزادی، شناختِ سرنوشت است.» انسان با ظرفیت و استعدادش برای درک جبرهای موجود و انتخاب نوع رابطهاش با آنچه برایش از پیش تعیین شده، متمایز میشود. او میتواند و باید انتخاب کند که چطور با سرنوشتاش از جمله مرگ، سالخوردگی، محدودیتهای هوشی و شرطیشدنهای ناگزیرِ موجود در پیشینهاش ارتباط برقرار کند...
آیا سرنوشتاش را خواهد پذیرفت، انکارش خواهد کرد، با آن خواهد جنگید، تصدیقاش خواهد کرد یا به آن تن در خواهد داد؟ همهی این واژهها حاوی عنصرِ ارادهاند.
رولو می
🌻@philosophy_nat🌻
آیا سرنوشتاش را خواهد پذیرفت، انکارش خواهد کرد، با آن خواهد جنگید، تصدیقاش خواهد کرد یا به آن تن در خواهد داد؟ همهی این واژهها حاوی عنصرِ ارادهاند.
رولو می
🌻@philosophy_nat🌻
🔻اضطراب مثل تب یک نشانه است. وقتی تب میکنیم میدانیم که بدن نیروهای جسمی خود را برای مبارزه با یک عفونت مثل باسیل سل دارد آماده میکند.
اضطراب معرف وجود یک «مبارزه روانی یا روحانی» در درون ماست.
رولو می
🌻@philosophy_nat🌻
اضطراب معرف وجود یک «مبارزه روانی یا روحانی» در درون ماست.
رولو می
🌻@philosophy_nat🌻
"نه! زندگی هرگز مرا ناامید نکرده است! بلکه آن را هر سال غنیتر، دلنشینتر و شگفتانگیزتر مییابم، از روزی که دریافتم زندگی میتواند آزمایشی برای کشف دانش باشد نه وظیفهای اجباری، نه مصیبتی و نه فریبی! بگذارید دانش برای دیگران چیز دیگری باشد، مثلاً فرصتی برای استراحت... یا سرگرمی، یا لحظهای برای فراغت، اما برای من، دنیایی پر از خطر و پیروزی است که در آن احساسات قهرمانانه نیز میتوانند به رقص و پایکوبی بپردازند. زندگی به عنوان ابزاری برای کسب دانش، اصلی است که با در قلب پروراندن آن میتوان نه تنها شجاعانه، بلکه سرشار از شادی زندگی کرد و از ته دل خندید!"
فریدریش نیچه
حکمت شادان
🌻@philosophy_nat🌻
فریدریش نیچه
حکمت شادان
🌻@philosophy_nat🌻
◾️اورستس در نمایشنامهی مگسها میگوید:
💥همین دیروز بود که بیدلیل بر زمین راه میرفتم، هزاران جاده را درنوردیدم که مرا به جایی نرساندند. زیرا جادهی مردان دیگر بودند.
💥امروز من فقط یک راه دارم که نمیدانم به کجا ختم میشود. ولی راه خودم است.
سارتر/ نمایشنامهی مگسها
🌻@philosophy_nat🌻
💥همین دیروز بود که بیدلیل بر زمین راه میرفتم، هزاران جاده را درنوردیدم که مرا به جایی نرساندند. زیرا جادهی مردان دیگر بودند.
💥امروز من فقط یک راه دارم که نمیدانم به کجا ختم میشود. ولی راه خودم است.
سارتر/ نمایشنامهی مگسها
🌻@philosophy_nat🌻
💠 والاترین نگرشهای ما هربار که نامنتظره به گوش کسانی برسد که برای آنها مهیا و معین نشدهاند، بهسان حماقت و شاید هم جنایت طنینانداز میشود.
فردریش نیچه
فراسوی خیر و شر
ترجمه داریوش آشوری
🌻@philosophy_nat🌻
فردریش نیچه
فراسوی خیر و شر
ترجمه داریوش آشوری
🌻@philosophy_nat🌻
چه سوگوارانه
به این نسلمان مینگرم
که آیندهاش تیره و تهیست
و زیر بار فضل و تردید
به بیکارگی فرسوده میشود
مملویم از خطاهای پدرانمان
به محضِ زادهشدن
و عقل دیررس ایشان
و از نخست
زندگانی عذابی میشود
بهسان جادهای بیسرانجام و هموار
بهسان ضیافتی بر سفرهای غریب.
میخاییل لِرمانتاف
ابتدای شعر بلند «تأمّل»
عصر طلایی و عصر نقرهای شعر روس
گردآوری و ترجمهی حمیدرضا آتشبرآب
نشر نی.
🌻@philosophy_nat🌻
به این نسلمان مینگرم
که آیندهاش تیره و تهیست
و زیر بار فضل و تردید
به بیکارگی فرسوده میشود
مملویم از خطاهای پدرانمان
به محضِ زادهشدن
و عقل دیررس ایشان
و از نخست
زندگانی عذابی میشود
بهسان جادهای بیسرانجام و هموار
بهسان ضیافتی بر سفرهای غریب.
میخاییل لِرمانتاف
ابتدای شعر بلند «تأمّل»
عصر طلایی و عصر نقرهای شعر روس
گردآوری و ترجمهی حمیدرضا آتشبرآب
نشر نی.
🌻@philosophy_nat🌻
💠 افسردگی از جنس غم نیست، خشم است. خشمی علیه خود خشمی که رو به درون چرخیده و حمله میکند!
در فرآیند سوگواری، این جهان بیرونی است که خالی شده است و چیزی را از دست داده است
اما در افسردگی این خویشتن درونی ماست که خالی و فقیر شده است.
ماتم وماليخوليا
زیگموند فروید
🌻@philosophy_nat🌻
در فرآیند سوگواری، این جهان بیرونی است که خالی شده است و چیزی را از دست داده است
اما در افسردگی این خویشتن درونی ماست که خالی و فقیر شده است.
ماتم وماليخوليا
زیگموند فروید
🌻@philosophy_nat🌻
یکی از مهمترین رسالهها و محاورات افلاطون رساله فایدروس است. افلاطون در این رساله تلاش میکند تا با برهان عقلی و تبیین مسائل مورد بحث به تعالی و استعلای نفس و روح نسبت به تن یا جسم بپردازد.
در این رساله، افلاطون تمثیلی از ارابه و ارابهران و دو اسب ذکر میکند که یکی از زیباترین تمثیلهای فلسفی است.
در این دیالکتیک که بر مبنای بحث از جاودانگی نفس میان سقراط و فایدروس صورت میگیرد،
دو اسب یکی استعاره از عقل و دیگری اراده و خواست است که به اعتقاد افلاطون اسب دوم آدمی را از حقیقت منحرف میکند. این اسب باید فرمانپذیر باشد. چون محکوم به فناپذیری است. در برابر خواست آن باید ایستادگی کرد و آن اسب چموش را باید تحت حاکمیت عقل درآورد.
پانوشت: خوانش این رساله و تمثیل ارابه کمک میکند که نقد نیچه از عقلگرایی سقراط_ افلاطون را بهتر متوجه شویم.
🌻@philosophy_nat🌻
در این رساله، افلاطون تمثیلی از ارابه و ارابهران و دو اسب ذکر میکند که یکی از زیباترین تمثیلهای فلسفی است.
در این دیالکتیک که بر مبنای بحث از جاودانگی نفس میان سقراط و فایدروس صورت میگیرد،
دو اسب یکی استعاره از عقل و دیگری اراده و خواست است که به اعتقاد افلاطون اسب دوم آدمی را از حقیقت منحرف میکند. این اسب باید فرمانپذیر باشد. چون محکوم به فناپذیری است. در برابر خواست آن باید ایستادگی کرد و آن اسب چموش را باید تحت حاکمیت عقل درآورد.
پانوشت: خوانش این رساله و تمثیل ارابه کمک میکند که نقد نیچه از عقلگرایی سقراط_ افلاطون را بهتر متوجه شویم.
🌻@philosophy_nat🌻
Forwarded from لذتهای فلسفه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱 آدمی با زیستن در طبیعتِ وحشیِ خویش بهتر از همه از [دردِ] ناطبیعیّتاش و از عقلانیّتاش بهبود مییابد.
✍🏼 فریدریش نیچه
📚 غروب_بتها
🖋 ترجمۀ داریوش #آشوری
🌻@philosophy_nat🌻
✍🏼 فریدریش نیچه
📚 غروب_بتها
🖋 ترجمۀ داریوش #آشوری
🌻@philosophy_nat🌻
از درون شب تار
میشکوفد گل صبح
خنده بر لب، گل خورشید کند
جلوه بر کوه بلند
نیست تردید، زمستان گذرد
وز پیاش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بیگمان میآید
سعید سلطانپور
🌻@philosophy_nat🌻
میشکوفد گل صبح
خنده بر لب، گل خورشید کند
جلوه بر کوه بلند
نیست تردید، زمستان گذرد
وز پیاش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بیگمان میآید
سعید سلطانپور
🌻@philosophy_nat🌻
همکاران ایوان ایلیچ در همان اداره دولتی در این فکرند که مرگ او در زندگی حرفهای آنها چه تاثیری خواهد داشت:
(با شنیدن خبر مرگ ایوان ایلیچ نخستین فکری که به ذهن هر یک از آقایان حاضر در آن دفتر کار خطور کرد، ارتقاها و نقل و انتقالهای حاصل از آن در میان خودشان یا آشنایان بود).
مرگ ایوان ایلیچ
لئو تولستوی
🌻@philosophy_nat🌻
(با شنیدن خبر مرگ ایوان ایلیچ نخستین فکری که به ذهن هر یک از آقایان حاضر در آن دفتر کار خطور کرد، ارتقاها و نقل و انتقالهای حاصل از آن در میان خودشان یا آشنایان بود).
مرگ ایوان ایلیچ
لئو تولستوی
🌻@philosophy_nat🌻
بیشتر افکار آگاهانه ی یک فیلسوف را غرایز پنهانی او هدایت می کنند و در مسیرهای معین قرار می دهند. در پس ِ تمام منطق و سلطه ی ظاهری آن بر جنبش، ارزش گذاری وجود دارد یا به بیان ساده تر نیازهای فیزیولوژیکی برای گذران نوعی مشخص از زندگی وجود دارد.
نیچه
فراسوی نیک و بد
🌻@philosophy_nat🌻
نیچه
فراسوی نیک و بد
🌻@philosophy_nat🌻
دیگر خودداری نکرد و مثل طفلی به گریه افتاد. بر درماندگی خود میگریست و بر تنهایی سیاه خود و از سنگدلی آدمها و از غیبت خدا که رهایش کرده بود.
لئو تولستوی
مرگ ایوان ایلیچ
@philosophy_nat
لئو تولستوی
مرگ ایوان ایلیچ
@philosophy_nat
شاعر: روزگار نوجوانیام را به من بازگردان،
که در آن من هنوز جز امیدی در آینده نبودم؛
به من بازگردان آن سالهای پربار از نغمههای خوشآهنگ را!
که چشمانم از دیدن تباهیهای جامعه به وحشت نیفتاده بود،
و دور از نام و مقام، دلم شیفتهی چیزی
جز گلها، این گنجهای دلفریب درههای سیراب نبود!
من در رویاهای زرین خود سرودخوان میرفتم؛
هیچ چیز نداشتم، و با این همه خوشبخت بودم!
تو آن آرزوها را که زندگیام را خسته میکردند به من بازگردان!
آن اندوههای دلخراش را اکنون در حسرت آنم،
جوانیام را ..... در یک کلمه، کاری کن که در من
نیروی کین داشتن و توان عشق ورزیدن از نو زنده شود!
👤فاوست گوته (پیشگفتار)
👥 گفتگوی شاعر و مدیر تماشاخانه
🌻@philosophy_nat🌻
که در آن من هنوز جز امیدی در آینده نبودم؛
به من بازگردان آن سالهای پربار از نغمههای خوشآهنگ را!
که چشمانم از دیدن تباهیهای جامعه به وحشت نیفتاده بود،
و دور از نام و مقام، دلم شیفتهی چیزی
جز گلها، این گنجهای دلفریب درههای سیراب نبود!
من در رویاهای زرین خود سرودخوان میرفتم؛
هیچ چیز نداشتم، و با این همه خوشبخت بودم!
تو آن آرزوها را که زندگیام را خسته میکردند به من بازگردان!
آن اندوههای دلخراش را اکنون در حسرت آنم،
جوانیام را ..... در یک کلمه، کاری کن که در من
نیروی کین داشتن و توان عشق ورزیدن از نو زنده شود!
👤فاوست گوته (پیشگفتار)
👥 گفتگوی شاعر و مدیر تماشاخانه
🌻@philosophy_nat🌻
آزادی در معنای اگزیستانسیال یا وجودی به اینمعنا اشاره دارد که ما همه در جهانی بدون یک طرح ذاتی زندگی میکنیم و در آن ماییم که مولف زندگی خویش هستیم. زندگی بیبنیاد است و ما به تنهایی مسئول انتخابهای خویش هستیم. آزادی اگزیستانسیال مسئولیت مهیبی با خود دارد و همواره وحشت زاست. این نوع آزادی است که مردم چنان از آن در هراساند، که به دیکتاتورها و اربابان و خدایان پناه میبرند تا این بار از دوش آنها بردارند. اریش فروم «شهوت تسلیم» لاک همراه است با تلاش برای گریز از این آزادی توصیف میکند.
اروین یالوم
🌻@philosophy_nat🌻
اروین یالوم
🌻@philosophy_nat🌻
آدمی تا زمانی که سختیهایش را میفهمد، زنده است؛ ولی وقتی سختیهای دیگران را درک میکند، آن وقت یک انسان است.
لئو تولستوی
🌻@philosophy_nat🌻
لئو تولستوی
🌻@philosophy_nat🌻