Telegram Web
◾️تا ما با هم متحد نباشیم حال و روزمان همین است. راه راست یکی است، هزار تا که نمیشه!

▪️صادق هدایت

@philosophybimarz
◾️زندگی من مثل شمع خرده‌خرده آب میشود، نه، اشتباه می‌کنم - مثل یک کنده هیزمِ تر است که گوشه دیگدان افتاده و به آتش هیزم‌های دیگر برشته و ذغال گشته ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده فقط از دود و دم دیگران خفه شده.

▪️بوف کور
▪️صادق هدایت

@philosophybimarz
◾️خاطرات خوش، اگر با غم عجین باشند طعمِ بهتری دارند. اینست که من در واقع غمگین نیستم، بلکه جویای لذتم.

▪️فرانتس کافکا

@philosophybimarz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◾️مستند فوق العاده ارزشمند چگونه دیکتاتور شویم؟

▪️یعنی واقعا اگه این مستند رو ندیدید صادقانه میگم از زندگی لفت بدید :)

▪️در این مستند قدم به قدم میتونید دیکتاتور ها و ساز و کارهاشون رو بشناسید.

▪️قسمت اخر در مورد کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی است.

▪️قسمت اول
▪️قسمت دوم
▪️قسمت سوم
▪️قسمت چهارم
▪️قسمت پنجم

@philosophybimarz
⁠■ تنها حقیقت مطلق این است که هیچ چیز مطلقی وجود ندارد. موقعیت اگزیستانسیال می گوید دنیا تصادفی است یعنی هرآنچه هست، می توانست طور دیگری باشد، یعنی خود انسانها هستند که دنیای خود و موقعیتشان را در آن می سازند. یعنی معنایی در کار نیست، جهان از نقشه ای عظیم برخوردار نیست. هیچ خط مشی ای جز آنچه فرد خود می آفریند، وجود ندارد.

▪️#اروین_یالوم

@Philosophybimarz
■ ژوپیتر : تو از من بیزاری، در صورتی که ما از یک خانواده ایم، من تو را به صورت خودم درآورده ام و اکنون تو جانشین منی بر روی زمین.

● اژیست: شما؟ دیوانه هستید؟

■ ژوپیتر : تو روی من نگاه کن، گفتم تو به شکل من ساخته شده ای، هر دوی ما فرمانروا هستیم، تو در آرگوس و من در تمام دنیا، و بر قلب هر دوی ما، وزنه یک راز مگو سنگینی میکند.

● اژیست : من رازی ندارم.

■ ژوپیتر : چرا، تو هم همان راز مرا داری. راز اندوهبار خدایان و پادشاهان در اینست که : انسان آزاد است. اژیست، انسان آزاد است. تو این را می دانی ولی آنها نمی دانند.

● اژیست : مسلم است. اگر مردم میدانستند که آزادند، چهار گوشه قصر مرا به آتش میکشیدند و دمار از روزگارم در می آوردند و خود من مدت پانزده سال است که این شامورتی بازی را درآورده ام تا نگذارم آنها از این راز سردربیاورند و به قدرت انسانی خودشان پی ببرند.

▪️#ژان_پل_سارتر
▪️#مگسها
▪️#صدیق_آذر

@Philosophybimarz
◾️مرگ مثل زندگی پدیده ای جهانی است. اما مرگ چه ارتباطی با زندگی دارد؟

▪️ آیا مرگ باعث بی معنا شدن زندگی انسان میشود و همه ی دستاوردهایش را به باد میدهد یا کار دیگری می کند؟

▪️ اپیکور ۲۴۰۰ سال قبل این موضوع دشوار را خیلی راحت حل کرد او گفت: «مرگ این خوف انگیزترین بدیها در نزد ما هیچ است؛ زیرا وقتی ما هستیم مرگ هنوز حضور ندارد و آن هنگام که مرگ حاضر میشود ما نیستیم بنابراین مرگ نه به زندگان ربطی دارد و نه به مردگان زیرا
بر زندگان تأثیری ندارد و مردگان هم که وجود ندارند.

▪️ آیا آن طور که اپیکور فکر می کرد مرگ هیچ ربطی به زندگی ندارد و بیرون از زندگی است؟

▪️ یا یک ربطی وجود دارد؟

#بخش_اول

@philosophybimarz
◾️در کتاب نامه‌های بچه‌ها به خدا، یکی از بچه‌ها نوشته بود: «خدایا به‌خاطر همه‌ی نعمت‌هایی که به ما دادی از تو سپاسگزارم
ولی به من بگو چرا ما باید بمیریم؟

▪️ در داستان مرگ ایوان ایلیچ تولستوی شرح زندگی مردی را میخوانیم که در محیطی اداری در مقابل بالادستی هایش چاپلوس و خدمتگزار و خوش برخورد است و بیشتر از سر مصلحت اندیشی و نه علاقه با زنی ازدواج میکند یک روز موقع نصب پرده سقوط میکند و سخت آسیب میبیند و هر روز حالش وخیم تر میشود او در این شرایط به معنی زندگی خودش فکر میکند و در آستانه ی مرگ ایمان پیدا میکند و میفهمد که زندگی اش چقدر به دروغ و تقلب آمیخته بوده است.


▪️ او در پایان زندگی اش برخلاف اپیکور سعی نمیکند با استفاده از جملات منطقی و به هیچ گرفتن مرگ به آرامش برسد بلکه میخواهد در چشم مرگ معنای جدید زندگی اش را درک کند.

▪️ گفتار بعدی در این باره است که چگونه از اندیشه ی مرگ در زندگی خود استفاده کنیم.

#بخش_دوم

@philosophybimarz
◾️در قبرستانی هستیم و به سنگ قبرها نگاه میکنیم,او در سال ۱۸۴۹ در ۶۳ سالگی درگذشت.»

▪️او از مهمترین شخصیتهای زمان خود بود اما امروز هیچ چیز از او جز نامش نمیدانیم,از خاک به خاک.»

▪️جزیره ی مرگ اثر آرنولت بیوکلین، ۱۸۸۰ تا حدودی عجیب به نظر میرسد که کسی بخواهد در چنین جایی حضور پیدا کند در این قبرستان قدیمی و کلیسای مخروبه چون هیچ انگیزه ای غیر از فلسفه ای که میشود از آنها استنباط کرد وجود ندارد.

▪️این مکانها چه چیزهایی به ما می آموزند؟

▪️ هیچ چیز نمیتواند آن قدر مهم باشد وقتی عاقبت همه ی دستاوردها به اینجا ختم خواهد شد.

▪️ گریز و گزیری از این تقدیر وجود ندارد.

#بخش_سوم

@philosophybimarz
فلسفه بدون مرز pinned «◾️مرگ مثل زندگی پدیده ای جهانی است. اما مرگ چه ارتباطی با زندگی دارد؟ ▪️ آیا مرگ باعث بی معنا شدن زندگی انسان میشود و همه ی دستاوردهایش را به باد میدهد یا کار دیگری می کند؟ ▪️ اپیکور ۲۴۰۰ سال قبل این موضوع دشوار را خیلی راحت حل کرد او گفت: «مرگ این خوف انگیزترین…»
◾️روزگاری مردم اینجا روی نیمکت مینشستند؛ به لباسها و کفشهای نوی خود مباهات میکردند؛ برای همسایه هایشان سر تکان میدادند و حرف و شایعات گاه و بیگاه را زمزمه میکردند.

▪️ آنها وجدان خود را می کاویدند؛ بعضی از آنها به خاطر اشتباهاتی که میدانستند در حق دیگران مرتکب شده بودند، عمیقاً متأسف بودند.

▪️ حالا، آن مردمان مرده اند و این بناهای خاص ویران شده اند. آنها البته سخت تلاش میکردند. تلاش میکردند وحشت مرگ را کمتر کنند. آنها آداب و مناسکی ابداع کردند تا مایه ی تسلی خاطر و مرهم غم و اندوهشان شوند از موسیقی اوج گیرنده و فضاهای راز آلود و رفیع استفاده میکردند، از شیشه کاریهای پر نقش و نگار آنها حکایتهای قدرتمند و تأثیر گذار ابداع کردند که میگفت مردن فقط گذار و انتقالی است به یک زندگی واقعی تر دیگر و خدایی هست که بر ما رحمت می آورد.

▪️ آنها میخواستند به ما یادآوری کنند که فقدان و از دست دادن امری جهانی و ناگزیر است، ولی پایان همه چیز نیست و غم و اندوهی که احساس می کنیم اگرچه دل خراش است اما بخشی از طرح و تدبیر الهی است.

#بخش_چهارم

@philosophybimarz
◾️ممکن است کسی نخواهد کاملاً به آن اعتقادات دیرینه برگردد و شاید هم نتواند. اما آنها حقایق مهمی را بازگو میکنند این قبرستان و کلیسا در ذهن و ضمیر ما کوتاهی ایام زندگیمان را نجوا میکنند.

◾️این آدمها مثل ما بودند. اما بعد زندگی برای آنها خیلی وقت پیش به پایان رسید
همان طور که روزی برای ما به پایان میرسد.

▪️زندگی در بهترین شرایط ۵۰۰ هزار ساعت هوشیاری است که تا همین جا بخش زیادی از آن را پشت سر گذاشته ایم.

▪️محیط قبرستان با شاعرانگی اندوه بار خود ما را وا می دارد که تغییری در زندگی و اولویتهای خود به وجود بیاوریم چون زمان چندان زیادی برایمان باقی نمانده است.

#پایان

@philosophybimarz
◾️مالک تلگرام پاول دوروف در فرانسه بازداشت شده است و احتمالا یکی از آزاد تربن و راحت تربن سکوهای مجازی تاریخ در خطر بیافته این هشتگ ترند شده:

#FREEDUROV

@philosophybimarz
◾️در سیاره کوچک ما عقاید بیش از طاعون و زلزله موجب بلایا شده است.

▪️فرانسوا ولتر

@philosophybimarz
◾️عزیز دلم..
تمام بدبختی‌هایی که بر سر تو می‌آورم از یکجا سرچشمه می‌گیرد: از عشقی که به تو دارم. اگر بعضی اوقات، نادانسته، احساس تو را جریحه‌دار می‌کنم، همچنان در عشقم جستجو کن؛ و در آنجا در مسیری مبهوت کننده(درست همانجایی که من هستم)قطعاً پیدا خواهی کرد.

▪️یکبار دیگر، هیچ‌چیز، هیچ‌چیز، به تو نگفته‌ام، حتی اینکه روزهایم را چگونه گذرانده‌ام.
بسیار خوب، عکس تو از همه چیز باخبر است.
اگر گذارت به عکاسخانه افتاد بگو حتی یکی از عکس‌هایش هم به اندازه این عکس بوسیده نمی‌شود.


▪️نامه به فلیسه
▪️فرانتس کافکا

@philosophybimarz
◾️کتاب زوال بشری،از نویسنده ی دارک پسند و مشهور ژاپنی اوسامو دازای رو براتون آماده کردیم.

▪️در بخشی از کتاب میخوانیم:

گاهی اوقات فکر میکردم مجموعه ای از بدشانسی و بدبختی بر روی شانه هایم سنگینی میکند که اگر هر کدام از آنها نصیب یکی از همسایگانم میشد برای تبدیل او به یک قاتل کافی بود.

@philosophybimarz
نه_آدمی_دیگر_انسان_نیست_&_زوال_بشری_اوسامو_دازای.pdf
12.1 MB
◾️بخونید و از ادبیات سرد و تلخ ژاپن لذت ببرید،جالب اینه که از نویسندگان ایرانی ژاپنی ها به صادق هدایت هم علاقه خاصی دارند.

@philosophybimar
◾️دردهای مافوق بشر را حس کرده بود. ساعتهای نومیدی، ساعتهای خوشی، سرگردانی و بدبختی را می‌شناخت و دردهای فلسفی را که برای توده مردم وجود خارجی ندارد می‌دانست. ولی حالا خودش را بی‌اندازه تنها و گم‌گشته حس می‌کرد. سرتاسر زندگی برایش مسخره و دروغ شده بود.
با خودش می‌گفت:

"از حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ!"

این شعر او را بیشتر دیوانه می‌کرد.


▪️#مردی_که_نفسش_را_کشت
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
‍ ⁠■ من بیشتر دوست داشتم دراز بکشم و فکر کنم. همه اش فکر می‌کردم. همه اش خوابهایی می‌دیدم عجیب و غریب. نمی‌ارزد بگویم چه خوابهایی! من آن همه وقت همه اش از خودم می‌پرسیدم چرا آنقدر احمقم. اگر دیگران نفهم هستند و من یقین می‌دانم که نفهمند، پس چرا خودم نمی‌خواهم عاقلتر شوم. بعد دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است. بعد دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد. مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی‌ارزد انسان سعیِ بیهوده کند! بله همین‌طور است. این قانون آنهاست.

من اکنون می‌دانم کسی که عقلا و روحا محکم و قوی باشد، آن کس بر آنها مسلط خواهد بود. کسی که جسارت زیاد داشته باشد، آن کس در نظر آنان حق خواهد داشت. آن کس که امور مهم را نادیده بگیرد و بر آنها تف بیاندازد، او قانونگذار آنهاست. کسی که بیشتر از همه جرات کند، او بیش از هر کس دیگری حق دارد! تا بحال چنین بوده و بعدها هم چنین خواهد بود! باید کور بود که این‌ها را ندید…

▪️ #جنایت_و_مکافات
▪️#فئودور_داستایوفسکی

@philosophybimarz
2024/11/05 04:11:42
Back to Top
HTML Embed Code: