Telegram Web
متافیزیک تحلیلی دکتر مروارید
جلسه ششم متافیزیک دکتر مروارید.mp3
جلسه ششم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید

دی ۱۳۹۸

@philosophyofscience
👍3🤩2👎1
نوسانات محیطی و راز همکاری انسان: نگاهی نو به پژوهشی جدید در پرتو اندیشه‌های روسو

از معماهای بزرگ در مطالعه‌ی تکامل انسان، چرایی و چگونگی شکل‌گیری همکاری‌های گسترده و پیچیده در میان گونه‌ی ماست. انسان‌ها در مقایسه با دیگر پستانداران، توانایی شگفت‌انگیزی در همکاری با افراد غیرخویشاوند، حتی در گروه‌های بسیار بزرگ، از خود نشان می‌دهند. پژوهشی نوین با استفاده از شبیه‌سازی‌های کامپیوتری، نوری تازه بر این مسئله افکنده و نشان می‌دهد که چگونه تغییرات محیطی می‌توانسته نقشی اساسی در تقویت رفتارهای اجتماعی ایفا کند.

پژوهشگران دانشگاه تسوکوبا در ژاپن با به‌کارگیری مدل‌های مبتنی بر نظریه بازی‌های تکاملی، به این نتیجه رسیدند که افزایش تغییرپذیری محیطی، یعنی نوسانات شدید و غیرقابل پیش‌بینی در شرایط محیطی مانند آب‌وهوا و دسترسی به منابع می‌تواند به مرور زمان، تکامل همکاری را در میان گروه‌های انسانی تقویت کند.

این پژوهش، فرضیه معروف «انتخاب بر اساس تغییرپذیری» را که پیشتر عمدتاً برای توضیح تکامل توانایی‌های شناختی پیشرفته انسان، از جمله انعطاف‌پذیری و حل مسئله، در پاسخ به محیط‌های پرنوسان آفریقای عصرحجر میانی به کار می‌رفت، گسترش داده و  نشان می‌دهد که همین نظریه می‌تواند در توضیح تکامل اجتماعی بودن و به‌طور خاص، همکاری نیز نقش داشته باشد.

تغییرپذیری منطقه‌ای و جهانی
در نتایج این پژوهش، میان دو نوع تغییرپذیری تمایز قائل می‌شوند. زمانی که تغییرات محیطی منجر به توزیع نابرابر منابع در مناطق مختلف شود (مثلاً یک منطقه دچار خشکسالی شود و منطقه دیگر پرآب بماند)، در اینصورت فرصت‌های جدیدی برای همکاری میان‌گروهی ایجاد می‌شود (مثلاً مبادله منابع بین گروه‌های خوش‌شانس و بدشانس).
پژوهش نشان داد که این نوع تغییرپذیری، به شدتمشوق تکامل همکاری است. اما زمانی که تغییرات محیطی همه‌ی مناطق را به‌طور یکسان تحت تأثیر قرار می‌دهد، تأثیر بر افزایش همکاری بسیار ضعیف است.

بنابراین، صرفاً تغییر محیط کافی نیست؛ بلکه تغییر در توزیع فضایی منابع که ناشی از این نوسانات است می‌تواند فشار تکاملی لازم برای سودمند شدن همکاری را فراهم کند.

بازخوانی روسو در پرتو یافته‌های جدید:
ژان ژاک روسو در اثر مشهور خود، گفتاری در باب نابرابری، روایتی فلسفی از گذار انسان از «وضعیت طبیعی» به «جامعه مدنی» ارائه می‌دهد. اگرچه نگاه کلی روسو به این گذار، عمدتاً بدبینانه و معطوف به پیدایش نابرابری و فساد بود، اما برخی عناصر تحلیل او با نتایج پژوهش جدید، نقاط تلاقی یا حداقل زمینه‌هایی برای مقایسه فراهم می‌کنند.

روسو نیز معتقد بود که چالش‌های محیطی اولیه، مانند بلایای طبیعی یا کمبود منابع، انسان‌های منزوی اولیه را وادار به نزدیک شدن به یکدیگر و تشکیل اجتماعات ابتدایی کرده است. هرچند او این نزدیکی را سرآغاز چشم‌وهم‌چشمی، غرور و نهایتاً نابرابری می‌دانست، اما اصلِ اینکه محیط به عنوان یک عامل خارجی، محرک تغییرات اجتماعی اولیه بوده است، با یافته‌ی پژوهش جدید که بر نقش تغییرپذیری محیطی تأکید دارد هم‌راستاست. هر دو دیدگاه، محیط را نیرویی می‌دانند که انسان را از وضعیت پیشین خود خارج کرده و به سمت تعاملات اجتماعی سوق داده است.
همچنین روسو توضیح می‌دهد که با زندگی گروهی و پیدایش زبان و عقل ابتدایی، تعاملات انسانی پیچیده‌تر شد. اگرچه او بر جنبه‌های منفی این پیچیدگی، مانند حسادت و خودپسندی تمرکز داشت، اما به این نکته اشاره می‌کند که تعاملات اجتماعی تحت شرایط خاصی شکل می‌گیرند و تکامل می‌یابند. پژوهش جدید نیز دقیقاً نشان می‌دهد که نوع خاصی از شرایط محیطی (تغییرپذیری منطقه‌ای و نابرابری منابع ناشی از آن) می‌تواند شرایط لازم برای سودمند شدن و در نتیجه، تکامل یک رفتار اجتماعی خاص (همکاری) را فراهم کند.

البته نباید از تفاوت‌های اساسی غافل شد. روسو تکامل اجتماعی را مسیری به سوی انحطاط از وضعیت طبیعی آرمانی (صلح‌آمیز و برابر) می‌دید که با ظهور مالکیت خصوصی به اوج نابرابری رسید. در مقابل، پژوهش جدید، تکامل همکاری (حداقل در این مدل) را یک سازگاری مثبت و موفق تکاملی می‌داند که بخت بقای گروه‌های انسانی را در محیط‌های پرمسأله افزایش داده است. هرچند برای روسو، همکاری پیچیده می‌توانست در خدمت منافع نابرابر باشد؛ اما در نظریه‌ی تکاملی مدرن، همکاری استراتژی‌ای است که تحت فشارهای انتخابی خاصی، مزیت دارد.

خلاصه
پژوهش اخیر با ارائه‌ی شواهد شبیه‌سازی‌شده، نقش مهم تغییرات محیطی در شکل‌دهی به یکی از بارزترین ویژگی‌های انسانی، یعنی همکاری را برجسته می‌کند. بازنگری این یافته در کنار اندیشه‌های روسو یادآور آن است که متفکران گذشته نیز به درستی بر اهمیت تعامل میان انسان و محیط در شکل‌دهی به سرنوشت اجتماعی او تأکید داشته‌اند.
گفت‌وگو میان علم مدرن و فلسفه کلاسیک فهم ما از انسان را غنا می‌بخشد.

هادی صمدی

@evophilosophy
👍21
absZarepour.pdf
159.1 KB
❇️ برنامه سخنرانی در پژوهشكده فلسفه تحليلی

🔹 عنوان: عليه تناقض‌پذيری در الهيّات

🔹 سخنران: محمدصالح زارع‌پور (دانشگاه منچستر، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی)

🗓 زمان: سه‌شنبه، ۱۶ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۱۸

🔹مکان: میدان شهید باهنر، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، پژوهشکده فلسفه تحلیلی، سالن شماره ۱

چكيده پيوست شده است.

ورود برای عموم آزاد است.
😁2👍1
پژوهشکده فلسفه تحلیلی (پژوهشگاه دانش‌های بنیادی)
absZarepour.pdf
❇️ به اطلاع‌ می‌رساند کارگاه فلسفه اسلامی در پژوهشكده فلسفه تحليلی برگزار می‌شود.

🔹 مسئله امكان استقبالی در فلسفه اسلامی: فارابی، ابن‌سينا، و ابوالبركات بغدادی

🔹 سخنران: محمدصالح زارع‌پور (دانشگاه منچستر، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی)

🗓 زمان:
- يكشنبه، ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۱۰ تا ۱۲
- يكشنبه، ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۱۸
- سه‌شنبه، ۱۶ اردیبهشت، ساعت ۱۰ تا ۱۲

🔹مکان: میدان شهید باهنر، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، پژوهشکده فلسفه تحلیلی، سالن شماره ۱

ورود برای عموم آزاد است.

@philosophyofscience
😁2👎1
تبریک به صفاریان پور عزیز برای پادکست خوب و رو به رشد «فلسفه علم» و تقدیر و تشکر فراوان از امیر حسن موسوی بابت پشتکار بالا در ادامه مسیر.

برای شنیدن اپیزود ۳۹ پادکست «فلسفه علم» به لینک زیر مراجعه کنید:

https://t.co/7qv4k3wTZG‌‌‌

@philosophyofscience
10👍4👎2
جلسه هفتم متافیزیک دکتر مروارید.mp3
90.5 MB
جلسه هفتم متافیزیک دکتر مروارید

مباحث:
۱. پایان بحث جوهر (نزاع میان substratum theory و bundle theory)
۲. شروع مبحث گزاره‌ها (propositions)
#متافیزیک
#دکتر_مروارید

@drmorvarid
1
جلسه هشتم متافیزیک دکتر مروارید.mp3
90.4 MB
جلسه هشتم متافیزیک دکتر مروارید

مبحث:
شروع مبحث گزاره‌ها (propositions)

#متافیزیک
#دکتر_مروارید

@drmorvarid
👏1
انواع شناخت، و آینده‌ی انسان

فرایند تکامل، روایتی از گوناگونی و انشعاب در درخت حیات است. به موازات گسترش حیات، توانایی‌های شناختی نیز در شاخه‌های مختلف این درخت، مسیرهای متفاوتی را طی کرده‌اند.

امروزه در آستانه‌ی رویداد تکاملی متفاوت، و با سرعتی بیشتری هستیم. گونه‌زایی شناختی نوین، دیگر تنها تحت هدایت انتخاب طبیعی نیست، بلکه تحت تأثیر پیشرفت‌های فناورانه و توانایی ما در دستکاری مستقیم زیست‌شناسی و اطلاعات است. در آینده‌ای نه چندان دور، شاهد همزیستی انواع گوناگونی از ذهن‌ها یا سیستم‌های شناختی خواهیم بود که در بنیادی‌ترین ویژگی‌هایشان با یکدیگر متفاوت‌اند.

مطابق روندهای کنونی
انواع شناخت در آینده به شرح زیر است
:

۱. شناخت بدنمند انسان متعارف در اکثریت جمعیت بشر ادامه می‌یابد: شناختی که طی میلیون‌ها سال تکامل یافته و عمیقاً با ساختار زیستی، حواس پنج‌گانه، چرخه‌های هورمونی، نیازهای اجتماعی و محدودیت‌های فیزیکی بدن انسان مرتبط است.

۲. شاهد شناخت بد‌نمند انسان‌های اصلاح‌شده‌ی ژنتیکی خواهیم بود. با پیشرفت مهندسی ژنتیک، می‌توان آینده‌ای را تصور کرد که در آن انسان‌ها برای تقویت قابلیت‌های شناختی نظیر حافظه، سرعت پردازش، تمرکز، خلاقیت یا مقاومت در برابر زوال عقل، دستخوش تغییرات ژنتیکی هدفمند می‌شوند. این افراد همچنان شناختی بدنمند خواهند داشت، اما بدن و مغزی که این شناخت را پشتیبانی می‌کند با حالت پایه تفاوت خواهد داشت و این تفاوت‌های زیستی تجربیات ذهنی و الگوهای فکری متفاوتی را شکل می‌دهد.

۳. مسیر دیگر به سوی شناخت سایبورگی می‌رود که در آن انسان‌ها به رابط‌های مغز-کامپیوتر مجهز می‌شوند. نصب این تراشه‌ها پتانسیل دگرگونی عمیقی در شناخت دارد. افراد ممکن است به اطلاعات دیجیتال دسترسی مستقیم پیدا کنند، حواس جدیدی کسب کنند، با ماشین‌ها مستقیماً ارتباط برقرار کنند یا بخشی از پردازش‌های شناختی خود را به واحدهای خارجی بسپارند.

۴. ترکیب دو رویکرد پیشین، شناخت هیبریدی پیشرفته را پدید می‌آورد. در این حالت، انسان‌ها هم‌زمان از طریق مهندسی ژنتیک برای پذیرش و کارایی بهتر تراشه‌های مغزی بهینه‌سازی شده‌اند و این تراشه‌ها نیز در مغزشان نصب شده است. می‌توان ژن‌هایی را طراحی کرد که رشد عصبی را برای اتصال بهتر با الکترودها تسهیل می‌کنند یا مدارهای مغزی که برای پردازش حجم عظیمی از داده‌های دریافتی از تراشه تقویت شده‌اند. این هم‌افزایی می‌تواند به جهش‌های شناختی منجر شود که بسیار فراتر از توانایی‌های هر یک از این فناوری‌ها به تنهایی است و گونه‌ی شناختی کاملاً جدیدی را ایجاد کند. این افراد نخستین کاندیداهای حکمرانی بر جمعیت‌های انسانی خواهند بود.

۵. در شاخه‌ای متفاوت، شناخت هوش مصنوعی مبتنی بر مدل‌های زبانی بزرگ قرار دارد. این نوع شناخت، اساساً فاقد بدن به معنای زیستی‌ست. مدل‌هایی مانند چت‌جی‌پی‌تی بر روی حجم بزرگی از داده‌های متنی آموزش دیده‌اند، توانایی‌های شگفت‌انگیزی در پردازش زبان طبیعی، استدلال مبتنی بر الگو، تولید محتوا و حل مسئله را دارند.

۶. در روبات‌های هوشمند شناخت روباتیک یا هوش مصنوعی بدنمند تجلی می‌یابد. این روبات‌ها، چه انسان‌نما و چه صنعتی پیشرفته، دارای بدن فیزیکی هستند و از طریق حسگرها با محیط تعامل داشته و از طریق عملگرها بر آن تأثیر می‌گذارند. شناخت آنها، هرچند مبتنی بر سیلیکون، نوعی بدنمندی دارد و یادگیری‌شان شامل حلقه‌های حسگر-حرکتی و درک فضایی است.

۷. مرز بین ماشین و زیست‌شناسی در شناخت بیو-روباتیک کمرنگ‌تر نیز می‌شود. در این دسته، روبات‌هایی را می‌یابیم که بدنشان نه از فلز و پلاستیک، بلکه از بافت‌های مهندسی‌شده، سلول‌های عضلانی مصنوعی یا حتی شبکه‌های عصبی زیستی باشد، که اگر از نوعی حس یا آگاهی برخوردار شوند رقابت، و شاید همکاری میان این موجودات، و انسان‌های هیبریدی در کنترل جهان ایجاد می‌شود.

۸. شاید رادیکال‌ترین شکل، ذهن‌های دیجیتال یا آگاهی‌های آپلود شده باشند؛ موجودات شناختی که کاملاً در بسترهای دیجیتال زندگی می‌کنند، چه حاصل اسکن و شبیه‌سازی مغز انسان باشند و چه کاملاً مصنوعی.

۹. فراتر از سیستم‌های فردی، هوش‌های جمعی یا ذهن‌های کندویی قرار دارند. این‌ها شبکه‌هایی از انسان‌ها، هوش‌های مصنوعی یا ترکیبی از هر دو هستند که به گونه‌ای به هم متصل شده‌اند که یک سیستم شناختی واحد و توزیع‌شده را تشکیل می‌دهند و می‌توانند توانایی‌های حل مسئله و خلاقیتی فراتر از مجموع اجزای خود داشته باشند.

۱۰. از محاسبات کوانتومی برای مدل‌سازی یا اجرای فرآیندهای شناختی استفاده می‌شود و شاهد ظهور نوعی شناخت مبتنی بر محاسبات کوانتومی خواهیم بود با قابلیت‌های پردازشی و الگوهای فکری کاملاً متفاوت.

این گونه‌زایی شناختی نوظهور، پیامدهای عمیق و بی‌سابقه‌ای را به همراه دارد که فلسفه‌ی روز باید به آنها بپردازد.

هادی صمدی
@evophilosophy
👍42👎1👏1
absHMorvarid.pdf
245.4 KB
📢چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: هاشم مروارید، دانشگاه جانز هاپکینز
عنوان: Not so Fast; An Avicennian Defense of Necessitarianism
⏱️زمان: دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰ (به تغییر ساعت دقت نمایید)
👈برگزاری صرفا به صورت مجازی در لینک قرار گرفته در فایل چکیده

شرکت برای عموم آزاد است
👍1😁1
جلسه نهم متافیزیک دکتر مروارید.mp3
94.4 MB
جلسه نهم متافیزیک دکتر مروارید

مبحث:
وضعیت‌های امور
موجهات و جهان‌های ممکن (جلسه اول)

#متافیزیک
#دکتر_مروارید

@drmorvarid
علوم اجتماعی و انسانی در سایه‌ی گسترش هوش مصنوعی

به دانشجویان کارشناسی این رشته‌ها اکیداً توصیه می‌شود متن زیر را بخوانند.

دانشجویان رشته‌های کاربردی علوم انسانی و اجتماعی، به‌ویژه اقتصاد، حقوق، مدیریت، و علوم سیاسی بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگرشی جامع و چندوجهی‌اند. آموزش این دانشجویان باید از مرزهای اموزش سنتی و رایج در دانشگاه‌ها گذر کند.

در آموزش علوم اجتماعی و انسانی نوین باید چهار حوزه به نحوی متوازن تدریس شوند. رشته‌ی اقتصاد را در نظر آورید.

یک. غیر قابل انکار است که بخشی از مطالب سنتی اقتصاد کماکان باید تدریس شوند. به علاوه مباحث مطرح در مرزهای اقتصاد، به ویژه در سایه‌ی گسترش رمزارزها، اقتصاد دیجیتال و غیره نیز باید نقشی اساسی در آموزش بازی کنند. مشکل محدود کردن اموزش به همین بخش است.

دو. رابطه‌ی اقتصاد با علومی مانند حقوق، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، مدیریت و دیگر رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی باید مورد توجه ویژه باشد. دانشجو باید بتواند از منظری کلان‌نگر رابطه‌ی رشته‌ی تحصیلی خود با رشته‌های همسایه را بداند. در حالیکه در قرن بیستم هر چه بیشتر علوم تخصصی شدند، امروزه با برون‌سپاری بار بسیاری از این تخصص‌ها ‌به هوش مصنوعی آنچه اهمیت می‌یابد درک روابط میان حوزه‌ها از منظری کلان‌نگر است. حقوق، قواعد بازی را برای فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی تعیین می‌کند؛ اقتصاد، پیامدهای این قواعد و نحوه تخصیص منابع را در چارچوب آن‌ها تحلیل می‌کند؛ و سیاست، فرآیند تصمیم‌گیری برای وضع و اجرای این قواعد و مدیریت منابع را در بر می‌گیرد. و دانشجوی اقتصاد باید از این روابط چندگانه سردرآورد. این بخش نیز  اندکی در آموزش‌های کنونی وجود دارد.

سه. اهمیت آشنایی با مطالعات تجربی سرشت انسان

زیربنای تمامی نظام‌های اقتصادی، حقوقی، و سیاسی، «انسان» است. علوم شناختی و تکامل با مطالعات تجربی خود، پرده از پیچیدگی‌های سرشت انسان، انگیزه‌های بنیادین او (اعم از خودخواهانه و دگر‌دوستانه)، محدودیت‌های شناختی، سوگیری‌ها، و نحوه تعامل او در گروه‌های اجتماعی برمی‌دارند.
برای دانشجوی اقتصاد درک عقلانیت محدود، تأثیر احساسات بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی (اقتصاد رفتاری)، و نقش هنجارهای اجتماعی در شکل‌دهی به رفتار بازار لازم است و به مراتب واقعی‌تر از مدل‌های مبتنی بر انسان کاملاً عقلانی است. دانشجوی حقوق باید از سوگیری‌های شناختی در قضاوت، محدودیت‌های حافظه شهود، ریشه‌های تکاملی احساس عدالت‌خواهی یا انتقام، و تأثیر ساختارهای اجتماعی بر جرم‌خیزی، به طراحی قوانین عادلانه‌تر و کارآمدتر و نظام‌های دادرسی منصفانه‌تر کمک می‌کند آگاه باشد. برای دانشجوی سیاست فهم پدیده‌هایی چون تفکر گروهی، تأثیر کاریزما، دلایل رأی‌دهی، شکل‌گیری ائتلاف‌ها، و پویایی‌های قدرت، بدون درک عمیق از روانشناسی فردی و اجتماعی انسان ناممکن است. آشنایی با این یافته‌ها، دانشجویان را قادر می‌سازد تا مدل‌ها و نظریه‌های رشته خود را بر پایه‌ای واقع‌بینانه‌تر از سرشت انسان بنا کنند و از تجویز راه‌حل‌هایی که با این سرشت در تضاد هستند، پرهیز کنند یا با آگاهی از موانع، تجویزها را انجام دهند. بعلاوه، دانشجو با مطالعه‌ی محدودیت‌های شناختی انسان درمی‌یابد که کجا نباید دچار فلج تحلیل شود و عملگرایانه از میانکوه داده‌ها راهکار عملی عرضه کند.

چهار. ضرورت نگرش کلان‌نگر و فلسفی
در کنار داده‌های تجربی، نگرشی کلان و فلسفی برای فهم عمیق‌تر روابط بین‌رشته‌ای و جایگاه هر رشته در منظومه دانش بشری ضروری است.
فلسفه به دانشجویان کمک می‌کند تا مفروضات بنیادین رشته خود را به چالش بکشند. تصمیمات اقتصادی، حقوقی و سیاسی همواره بار ارزشی دارند. نگاه فلسفی، ابزارهای لازم برای تحلیل اخلاقی این تصمیمات و پیامدهای آن‌ها را فراهم می‌کند. هدف غاییِ مشترک این رشته‌ها می‌تواند تحقق رفاه، سعادت و شکوفایی انسان در یک جامعه عادلانه، باثبات و پایدار باشد. نگرش فلسفی به دانشجویان کمک می‌کند تا اقدامات و سیاست‌های رشته خود را در راستای این هدف کلان ارزیابی کنند. فلسفه کمک می‌کند از ایدئولوژی‌هایی که با ارائه چارچوب‌های از پیش تعیین‌شده و اغلب ساده‌انگارانه، مانع تحلیل عینی و همه‌جانبه مسائل می‌شوند و تمایل دارند شواهد مخالف را نادیده بگیرند و راه‌حل‌های تک‌بعدی عرضه کنند اجتناب کنیم.
آشنایی با سرشت انسان و روش‌های تحقیق تجربی، دانشجویان را به سمت سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد سوق می‌دهد. در حالی که شواهد تجربی توصیفی از شرایط عرضه می‌کنند، منظر فلسفی وجوه تجویزی را تدقیق می‌کند. این دو رویکرد مکمل یکدیگرند.
در جهان پیش رو دانشجویانی از رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی می‌توانند امید راهیابی در هزارتوهای مبهم آینده را داشته باشند که امروز این توصیه‌ها را جدی بگیرند. فردا دیر است. منتظر مسئولان دانشگاه‌ها نیز نباشید.

هادی صمدی
@evophilosophy  
👍5
▫️انجمن علمی-دانشجویی فلسفهٔ دانشگاه تهران برگزار می‌کند:

🪧کارگاه «فلسفهٔ زبان، از مفاهیم دلالت‌گر تا نظریهٔ وصف‌ها»
با تکیه بر آراء برتراند راسل

👤دکتر ساجد طیبی
- عضو هیئت علمی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی(.I.P.M)
- متخصص و پژوهشگر حوزهٔ فلسفهٔ زبان


📆یکشنبه و دوشنبه، یازدهم و دوازدهم خردادماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۶ الی ۱۹

📍دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تالار اقبال


❗️شرکت در این کارگاه رایگان است و نیازی به ثبت‌نام ندارد. همچنین ورود برای عموم آزاد است.

🆔️ @AnjomanPhUT
👍3
جلسه دهم متافیزیک دکتر مروارید.MP3
112.3 MB
جلسه دهم متافیزیک دکتر مروارید

مبحث:
موجهات و جهان‌های ممکن (جلسه دوم)

#متافیزیک
#دکتر_مروارید

@drmorvarid
5
متافیزیک تحلیلی دکتر مروارید
جلسه دهم متافیزیک دکتر مروارید.MP3
جلسه دهم و پایانی متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید

اسفند ۱۳۹۸

@philosophyofscience
2025/07/14 04:43:56
Back to Top
HTML Embed Code: