Telegram Web
قدردان لطف و همراهی همۀ فعالان عرصۀ فلسفه و علوم اجتماعی در فضای مجازی هستیم.

همۀ ما برای یک هدف می‌کوشیم: ارتقای سطح دانش عمومی به‌وسیلۀ فضای مجازی.

#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه‌_شناسی

@philosophyofss
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه شناسی _ جلسۀ نخست
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه‌شناسی، به‌میزبانی سیدمحسن ملاباشی، جلسۀ نخست.

#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه‌_شناسی

@philosophyofss
چکیدۀ سخنرانی دکتر علی‌رضا شجاعی‌زند با عنوان
درنگی در فلسفۀ اجتماعی
در دورۀ آموزشی فلسفه‌های انضمامی

یکی از ملتقاهای فلسفه و علم، همین فلسفه‌های مضاف است و آنچه آن را به جامعه‌شناسی مربوط می‌کند، «فلسفۀ اجتماعی» است. با وجود ضرورت و فواید بسیاری که فلسفۀ اجتماعی برای جامعه‌شناسی دارد، این فلاسفه هستند که بحث آن را پیش می‌کشند و جامعه‌شناسان را بدان فرامی‌خوانند.

اینکه چرا چنین است، سرگذشتی درازدامن و پرماجرا دارد و ما نیز در مقدمات، اشاراتی بدان خواهیم داشت؛ در عین حال، تمرکزِ اصلی بحث بر اِفراز آن خواهد بود تا با رفع برخی خلط‌ها و سوءتفاهمات، چشم و نظر جامعه‌شناسی به‌سوی آن جلب گردد و موردامعانِ لااقل آن دسته از جامعه‌شناسانی قرار گیرد که صِباغ نظری بیشتری دارند.

آنچه موجب بدگمانی و بی‌اعتنایی به فلسفۀ اجتماعی شده، همین خلطی است که میان ساحت‌‌های معرفتیِ مختلف و در عین حال نزدیک به هم وجود دارد. این خلط ناشی از نوعی کاهلی و سهل‌انگاری است؛ به‌اضافۀ بی‌مبالاتی در نام‌گذاری و بی‌دقتی در به‌کارگیریِ درست و بجای آن‌ها. سوگیریِ خواسته یا ناخواسته به‌نفع جامعه‌شناسیِ موجود و مقاومت در برابر هر نوع تغییرِ مبنایی در آن را هم البته نباید از نظر دور داشت.

در حالی که «اندیشۀ اجتماعی»، به‌جز «فلسفۀ اجتماعی» است و هر دو به‌جز «فلسفۀ علوم اجتماعی» هستند، با ساده‌نگری، یکی قلمداد می‌شوند و موضع و نظر واحدی در قبال آن‌ها اتخاذ می‌شود. تنها بدین سبب که جملگی مولودِ پیوند و ارتباط میان اجتماعیات و فلسفه‌ هستند و کسانی آن‌ها را مطرح کرده و دنبال می‌کنند که هم‌زمان، پروژۀ اسلامی‌سازی علوم انسانی و جامعه‌شناسی را هم در دست دارند.

بدگمانی‌های ریشه‌دارِ جامعه‌شناسی نسبت به فلسفه از یک‌ سو و نگرانیِ جامعه‌شناسان نسبت به مبادرات ایدئولوژیک برای دینی‌سازیِ علم در سوی دیگر موجب شده تا ضرورت و اهمیتِ معرفتیِ این حوزه‌ها، خصوصاً فلسفۀ اجتماعی، چنان که باید، شناخته نشود.

اِفراز و بازنماییِ درستی از فلسفۀ اجتماعی و توضیح و تشریح کمک‌هایی که به جامعه‌شناسی به‌مثابۀ علم می‌کند، قادر است صف‌بندی‌های جبهه‌ای حاکم بر فضای جامعه‌شناسی را تا حدی تلطیف نماید و زمینه‌های راه‌یابی آن به مجموعه دروس پایه و الزامی رشته‌های نظری‌ترِ علوم اجتماعی در مقطعِ کارشناسی‌ارشد را فراهم آورد.

#علی_رضا_شجاعی_زند
#فلسفه_اجتماعی
#دانش_اجتماعی
#فلسفه_علوم_اجتماعی

@philosophyofss
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه‌شناسی
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه‌شناسی، به‌میزبانی سیدمحسن ملاباشی، جلسۀ دوم.

#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه‌_شناسی

@philosophyofss
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه‌شناسی _ جلسۀ سوم
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه‌شناسی، به‌میزبانی سیدمحسن ملاباشی، جلسۀ سوم.

#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه‌_شناسی

@philosophyofss
فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای در برابر سنت انگلیسی‌آمریکایی

عجیب است که در فلسفۀ علوم اجتماعی نمی‌توان حتی یک کتاب به زبان انگلیسی پیدا کرد که به سنت قاره‌ای اختصاص داشته باشد. حال، این وضعیت شگفت را مقایسه کنید با سیل رساله‌های گوناگون در فلسفۀ سیاسی و زیبایی‌شناسی و تاریخ آراء و کتاب‌های بی‌شمار دربارۀ صاحب‌نظران و مکاتب فکری اروپایی. در ضمن، به این تضاد غریب توجه کنید که چقدر به فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای کم پرداخته شده و در عوض، چه شرح‌های بی‌شماری در سنت انگلیسی‌آمریکایی منتشر شده است.

در حقیقت، آثار و نوشته‌های انگلیسی‌آمریکایی جریان غالب فلسفۀ علوم اجتماعی را تشکیل می‌دهند؛ در نتیجه، این مکاتب انگلیسی و آمریکایی هستند که دستورکار بخش عمدۀ فلسفۀ علوم اجتماعی را بر اساس رویکرد خاص خودشان تعیین می‌کنند؛ آن‌ها این کار را با تکیه بر اندیشمندان مرجع و مجموعه‌ای از پرسش‌ها و بحث‌هایی انجام می‌دهند که با سنت قاره‌ای تفاوت دارند. بدین ترتیب، فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای گاه به‌کلی حذف و گاه تنها بخش‌هایی از آن موردتوجه قرار گرفته است.

فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای هر کجا که با دستور کار سنت انگلیسی‌آمریکایی سازگاری نداشته، حذف شده است و تنها در مواردی موردتوجه قرار گرفته که با سرفصل‌های «جریان غالب» تطابق داشته است. این بدان معناست که اگر اساساً چیزی به نام فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای وجود داشته است، صرفاً جریانی متأثر از پروژۀ به‌ظاهر کلان‌تر فلسفۀ علوم اجتماعی انگلیسی‌آمریکایی محسوب می‌شود.

البته فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای چیزی بیش از جزء کوچکی از مجموعۀ آثار وسیع‌تر انگلیسی‌آمریکایی است و برای خودش حوزۀ فکری مستقل و متمایزی به شمار می‌آید. مکاتب قاره‌ای متفکران مرجع خودشان، پرسش‌های خاص خودشان و دستور کار ویژه‌شان و تاریخ غنی و درازمدت خود را دارند که به یونان باستان و روم و ابتدای مسیحیت باز می‌گردد. در واقع، همین گذشتۀ باستانی یا به‌تعبیری اومانیسم مشخصۀ سنت قاره‌ای است.

پیوند با اومانیسم، مکاتب فکری قاره‌ای را از فلسفۀ علوم اجتماعی انگلیسی‌آمریکایی متمایز می‌کند. همین حفظ رابطۀ زنده با گذشتۀ اومانیستی نکتۀ غیرقابل‌هضمی برای فلسفۀ علوم اجتماعی انگلیسی‌آمریکایی است؛ چون این سنت بسیاری از دغدغه‌های اومانیستی را فدای مسائل علمی کرده است. اگر اساساً بتوان در سنت فکری انگلیسی‌آمریکایی شاهد طغیانی فلسفی علیه علم بود، این طغیان از منظر «مابعد علمی» رخ می‌دهد که باز هم اومانیسم اولیه در آن به‌طور کامل مغفول می‌ماند. به‌نظرم من بهترین راه فهم فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای این است که آن را برخاسته از اومانیسم بدانیم.

برشی از کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای
اثر ایون شرت

#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_علوم_اجتماعی_قاره‌ای
#سنت_انگلیسی_آمریکایی
#برش_کتاب

@philosophyofss
Audio
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعه‌شناسی، به‌میزبانی سیدمحسن ملاباشی، جلسۀ چهارم.

#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه_شناسی

@philosophyofss
برش‌کتاب‌های منتشرشده در کانال فلسفۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران

دورکیم و پوزیتیویستم


مغایرت‌های مواضع دورکیم با پوزیتیویسم


بیایید به این پرسش‌ها دربارهٔ علم بیندیشیم:


نقدی به رسالت فلسفۀ علوم اجتماعی


ماکس وبر و روش‌شناسی علوم اجتماعی


بی‌طرفی ارزشی در جمع‌آوری داده‌ها در علوم اجتماعی


شکل‌گیری پارادایم‌های گوناگون در علوم اجتماعی


روش‌شناسی علوم اجتماعی در نظریۀ انتقادی هابرماس


روش‌شناسی علوم اجتماعی در رئالیسم


تناهی انسان


تناهی استعلایی هستی‌شناسانه


مسئلۀ تناهی


تمایز «روش» از «روش‌شناسی»


ضرورت بازبینی پیش‌فرض‌های جهان‌بینی علمی


پوزیتیویسم، هنوز پارادایم مسلط بر جامعه‌شناسی


تاریخچۀ دوگانۀ واقعیت‌ارزش


به‌دنبال شاخص‌هایی برای تعریف پراگماتیسم


هایک و فلسفۀ علوم اجتماعی


افراط و تفریط در کاربرد نظریه در پژوهش اجتماعی


روش نوکانتی نزد ماکس وبر

فلسفۀ علوم اجتماعی قاره‌ای در برابر سنت انگلیسی‌آمریکایی

خطای بزرگ دورکیم

یکی از افسانه‌های بزرگ تاریخ جامعه‌شناسی

علمی که جامعه‌شناسان از آن سخن می‌گویند، چگونه علمی است؟
خطای بزرگ دورکیم

خطای بزرگ دورکیم این بود که احکام ارزشی را بحق از لحاظ نظر محکوم کرده بود، رندانه در ارزیابی‌هایش لحاظ می‌کرد و به این ترتیب، او در تداوم‌بخشیدن به خطایی سهیم است که اول بار خودش آن را چون یکی از دلایل راه‌نیافتن جامعه‌شناسی به تراز یک علم اثباتی و تجربی، اعلان کرده بود.

اینجا جای رسیدگی به حساب همۀ ارزیابی‌های کنترل‌نشدنی در آثار دورکیم نیست. برای نمونه، یادآوری کنیم که او جامعه را «خوب» می‌داند، بدون اینکه یک توجیه علمی باارزش‌تر از قضاوت آنانی که جامعه را «بد» دانسته‌اند، آورده باشد. او نه‌تنها جامعه را اقتداری اخلاقی، بلکه از رسالتی اصلاح‌گرانه نیز برخوردار می‌داند؛ چراکه در نظر وی، جامعه حامل عقلانیتی است که در آن جز خیر و برکت نمی‌بیند. بنابراین، او به ارتقای اخلاقی جامعه از راه ترقی اجتماعی آن باور دارد و حتی فکر می‌کند از مطالعات جامعه‌شناختی‌اش نظام اجتماعی نوینی بیرون بکشد که علم برحق‌بودنش را تأیید کند.

باز در همین افق فکری، امیدوار بود که جامعه‌شناسی بتواند ساخت‌های اجتماعی استوارتری بسازد تا جانشین ساخت‌هایی بشوند که در فردای ۱۸۷۰، در پی سقوط سازمان امپراتوری، فروپاشیده بود. افزون بر این، گمان می‌کرد که بتواند علاوه بر اخلاق و سیاست، نظریۀ شناخت و روح و دین را به عوامل سادۀ جامعه‌شناختی تقلیل دهد.

این‌ها چند نمونه از ارزیابی‌های کنترل‌نشدنی او را تشکیل می‌دهند. باری همۀ این تأکیدها و موضع‌گیری‌ها از احکام ارزشی هستند که از حوزۀ صلاحیت هر علمی خارج‌اند. با این وصف، دورکیم آن‌ها را در پوشش صلاحیت جامعه‌شناسی قرار داده است. در نتیجه، علی‌رغم خواست نظری‌اش، ملاحظه می‌کنیم که او پیوسته تحقیق ناب علمی را با مداخله‌دادن آرمان‌های ویژۀ نوعی کیش علمی، کدر می‌کند و عملاً برنامۀ مخصوص خودش را که تشکیل یک علم اثباتی بود، از محتوا تهی می‌سازد.

برشی از کتاب
جامعه‌شناسی ماکس وبر
اثر ژولین فروند

#برش_کتاب
#دورکیم
#احکام_ارزشی

@philosophyofss
نظریۀ شهود در پدیدارشناسی هوسرل
اثر امانوئل لویناس
ترجمۀ فرزاد جابرالانصار
چاپ اول: ۱۴۰۰

این کتاب، نخستین اثر امانوئل لویناس و در واقع، رسالۀ دکتری و نخستین کتاب مستقلی است که به‌زبان فرانسه در باب اندیشۀ هوسرل منتشر شده است. لویناس با خوانش دقیق آثار منتشرشدۀ هوسرل و با تأکید بر جلد اول کتاب ایده‌ها کوشیده است، فارغ از تفاسیر رایج و به‌دور از برچسب‌هایی همچون منطق‌گرایی، پروژۀ فلسفی هوسرل را بررسد. حضور در آخرین درس‌گفتارهای هوسرل در فرایبورگ و چشیدن طعم کلاس‌های هایدگر به لویناس امکان داد از نص متون پدر پدیدارشناسی گام فراتر نهد و به روح اندیشۀ او برسد.

هرچند این اثر در درجۀ اول، معرفی دقیق و آموزه‌وار آرای هوسرل است، از نقادی خالی نیست و لویناس در جای‌جای کتابش غلبۀ دیدگاه نظری را در آرای هوسرل به نقد کشیده و به مدد همین نقدها و نیز به یُمن هم‌کلامی با او توانسته گام‌های بعدی هوسرل را پیش‌بینی کند. اکنون با منتشرشدن تدریجی دست‌نوشته‌های هوسرل، تسلط لویناس به فلسفه و دغدغه‌های این «مرشد» مشخص شده و روشن شده است که هوسرل خود نخستین منتقد خویش بوده است.

#پدیدار_شناسی
#چاپ_اول

@philosophyofss
2025/02/15 06:41:05
Back to Top
HTML Embed Code: