Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
4233 - Telegram Web
Telegram Web

قشنگ‌ترین دعایی که شنیدم این بود :

«وَ لاتُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً.»‌
در جستجوی آن‌چه برایم مقدر نکرده‌ای، خسته‌ام مکن .

اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
وقتی میمیریم
ما را به اسم صدا نمیکنند
و درباره ما میگویند: جسد کجاست ؟

و بعد از غسل دادن
میگویند: جنازه کجاست؟

و بعد از خاک سپاری
میگویند: قبر میت کجاست؟

همه لقب ها و پست هایی که در
دنیا داشتیم بعد از مرگ فراموش ميشه

مدير، مهندس، مسؤول، دکتر، بازرس...

پس فروتن و متواضع باشیم...
نه مغرور و متكبر!

عارفی گفت :
آنچه از سر گذشت ؛ شد سرگذشت!!!
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!!!

تا که خواستیم یک «دو روزی»
فکر کنیم بر در خانه نوشتند؛ درگذشت..‌.


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
هرگز از حرف هايی كه مردم
درباره تو می‌گويند نگران نشو
هيچگاه كوچكترين توجهی به آن نشان نده
هميشه فقط به يك چيز فكر كن:
داور خداست.آيا من در برابر او رو سفيدم؟
بگذار اين معيار قضاوت زندگی تو باشد
تا بیراهه نروی. تو بايد روی پای خودت
بايستی و تنها ملاحظه‌ات اين باشد كه:‌
هركاری انجام می‌دهم بايد مطابق شعور
خودم باشد، تصميم‌ گيرنده بايد آگاهی و
شعور خودم باشد، آنگاه خدا داور تو خواهد بود...

«اشو»


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‏آدمی که خیانت نمیکنه دلیلش این نیست آدمای بهتر سر راهش قرار نمی‌گیرن ،
فقط ذاتش رو مثل ذات یه‌سری‌ها لجن نگرفته .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌
اگه میخوای دوست داشتنی‌تر باشی
شبیه به حرفهات باش .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌

‏آدم هایی که به سرعت غیر باوری دوست و صمیمی و رفیق میشن ،
به همون سرعت هم فراموش میکنن و گم میشن .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
.
پدرم کارگر بود، مرد با ایمانی
که هر بار نماز می خواند خدا
از دست هایش خجالت می کشید!
پدر کارگرم پیر و فرسوده شده
او با دستهایش ذکر خدا میگوید
و برایمان دعا میکند...
خدایا نگهدار تمام پدارن مظلوم
و زحمت کش سرزمینم باش...


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
خیلی زیباست حتما بخونید...

ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ ؛
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻭ .....
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ
ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟؟
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ ....
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ، ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ
ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ، ﺭﻓﺘﮕﺮ ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ...
ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ .....
ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ ....
ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ ....
ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ ...
ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ ....
ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﺗﻨﻬﺎﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ماند


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.

یه جایی هست که نه بحث میکنی ، نه توضیح میدی و نه توجیه میخوای و نه حتی دلخوری دیگه
‏اینجا همه چی تموم شده .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
یادش بخیر قدیما که بی کلاس
بودیم بیشتر دور هم بودیم
و چقدرخوش میگذشت و هر
چقدر باکلاس تر میشیم از
همدیگه دورترمیشیم،
راستش حالاكه فكر ميكنم
ميبينم بی كلاسی چقد زيبا بود...


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌
بدترین اتفاق دنیا اینه که تو خوب باشی و کاری باهات بکنن که بخاطر خوب بودنت ، حالِت از خودت بهم بخوره .

اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌
بوسیدن بعضیا خیلی لذت بخشه
مخصوصا
وقتی میبوسی‌شون میزاریشون کنار .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌‌‌‌
من كليد خوشبختی رو پيدا كردم :
از احمق‌ها فاصله بگيرم .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
لبخند به خدا

”دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختربچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد.
بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود.
با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده می‌شد، او می‌ایستاد، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.
زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همین‌طور بین راه می‌ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ به نظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!
یادمان باشد هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی، خدا کنارمان است؛ پس لبخند را فراموش نکنیم!“


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
این گفته حسین پناهی فوق العاده است:
پیری به جوانی گفت: کچل کُن...
برو بالا شهر، همه فکر میکنن مُد ِ ..!
برو وسط ِ شهر، فکر میکنن سربازی...
"بیا" پایین شهر، همه فکر میکنن
زندان بودی! این همه اختلاف...
فقط در شعاع ِ چند کیلومتر.....!
مردم آنطور که تربیت شده اند
میبینند، از قضاوت مردم هرگز نترس..!

اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌
قسمت بدِ ماجرا اینجاست که
آدمای اشتباه زندگیمون کاری میکنن که دیگه آدمای درست زندگیمون رو هم باور نکنیم .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌
کسی که نمیفهمه، نمیفهمه دیگه ،
حالا هی تو بیا خودتو خسته کن بهش محبت کن واسش کلی مایه بذار آخرشم ازت طلبکاره .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
‌ ‌ ‌‌
به ته هیچی فکر نکنید
ته راه
ته رابطه
ته دنیا
ته جیب
ته زندگی
اینا دلیل غمگین بودن همه‌ست .


اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.

لعنت به اون حرفایی که گفتنش یه جور داغونت میکنه ، نگفتنش یه جور دیگه .

اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
اتصال به پروکسی
.
2024/12/23 14:36:13
Back to Top
HTML Embed Code: