Forwarded from بهمنی قاجار
اگر رضاشاه نبود
بخش اول
این روزها رایج شده که می گویند اگر رضاشاه نبود، ایران ویرانه و خرابه بود و.... نخست باید بپرسیم حالا که رضاشاه بوده، ایران در کجای کارست ؟ چرا این قدر خود را دست کم می گیرید ؟ یعنی ایران ، کشوری که پیش از رضاشاه نخستین دموکراسی آسیا و نخستین کشوری در آسیا گردید که دارای قوانین اساسی و مجلس ملی شد ، ايرانی که دهها سال قبل رضاشاه مراکز آموزش عالی داشت و یکی از پنج کشور مستقل آسیا بود ، ايرانی که شکوه و مدنیت عصر صفوی اش چشم سیاحان اروپایی چون شاردن را خیره می کرد باید این قدر بدبخت و دست کم تلقی گردد که اگر رضاشاه نبود وضعيتی ناگوار تر از این وضعیت اسفبار امروز هم داشت ، یعنی ما با این همه پول نفت و این تاریخ و مدنیت درخشان که به آن می بالیم و سرمایه های خدادادی طبیعی سرشار و نیز با شرایط بدی هم که داریم و حسرت به دل ؛ امارات و ترکیه و مالزی و اندونزی و کره جنوبی و حتی خیلی پایین تر از آن ها هم شده ایم این قدر باید خود را حقیر بدانیم که اگر رضاشاه نبود از این هم بدبخت تر و مصیبت زده تر بودیم؟!!؟ آیا احتمال نمی دهیم اگر رضاشاه و پسرش نبودند و در سیاست های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و نیز نوع حکمرانی و سرکوب توسعه سیاسی این چنین خامدستانه عمل نمی کردند، انقلابی هم نمی شد و امروز وضعیت خیلی هم متفاوت بود؟
دوستداران رضاشاه شاید در پاسخ بگویند پس اگر این طور است چرا در عصر قاجار، دستاوردهای دوره پهلوی حاصل نشد ؟ در پاسخ باید بگوییم نخست این که در دوره قاجار دستاوردهایی بزرگتر داشتیم، از خرافات به دوران عقل محوری پا گذاشتیم، مشروطه و مجلس و قانونگذاری و مطبوعات ، رفع جزیه و... مراکز آموزش عالی و نظام آموزشی مدرن و برانداختن اکثر ملوک الطوایف و پایه گذاری ارتش و نیروهای امنیتی ، همگی دستاوردهای دوره پیش از رضاشاه هستند ، دوم این که در عصر قاجار موانعی وجود داشت که آن موانع بر سر راه رضاشاه نبود، مهمترین مانع توسعه ایران در عصر قاجار عهدنامه ترکمان چای و نفوذ روسیه تزاری بود ، اگر انقلاب روسیه نمی شد نه رضاشاهی میآمد و نه ایران امکان تنفس پیدا می کرد ، آن چه گلوی ایران عصر قاجار را فشار می داد و مانع شد بزرگانی چون ؛ عباس میرزا ، قائم مقام، امیر کبیر و سپهسالار موفق شوند ، قدرت روسیه تزاری و عهدنامه ترکمان چای بود آن چه که این دو را نابود گرد و از سر راه ایران برداشت ، انقلاب روسیه بود و نه رضاشاه، اگر رضاشاهی هم نبود ایران بعد انقلاب روسیه بی ترس از شر مداخله جویی روسیه می توانست کارهای بزرگی انجام دهدد.
مانع دیگر برای اقتدار دولت در عصر قاجار روحانیت بودد ، دولت در عصر قاجار تقریبا به هر کار نو و اصلاحی دست می زد با مقاومت روحانیت روبرو می شد مثل تلاش های نافرجام ناصرالدین شاه برای تاسیس ثبت اسناد و یا بانک و ....... اما با مشروطیت و تصویب قوانین اساسی ، جایگاه و قدرت روحانیت بسیار ضعیف شد و با شکست استبداد صغیر و سرکوب شیخ فضل الله نوری و اعدام وی و متعاقبا با تعطیلی عملی اصل دوم متمم قانون اساسی ، روحانیت به شدت ضعیف و غیر سیاسی شده بود ، کما این که قوانین در مجلس شورای ملی تصویب شد و روحانیت یا بنای مخالفت و یا توان آن را نداشت ، بنابراین حذف موقعیت سیاسی و قدرت روحانیت در پیش از رضاشاه تکمیل شده بود در غائله جمهوری رضاخانی نیز بنا به تحریف واقعیتی مبتنی بر تفاهم نانوشته تاریخ نگاری پهلوی و جمهوری اسلامی، نقش مخالفت روحانیت پررنگ شده است ، غائله جمهوری خواهی رضاخان در دوم فروردین ۱۳۰۳ با جنبش مردم تهران و در راستای مقابله با دیکتاتوری رضاخان و دفاع از مشروطیت شکست خورد و نقش مذهب صرفا و صرفا ناشی از مخالفت مرحوم مدرس و سیلی خوردن ایشان بود ، اما مخالفت علمای قم با جمهوری هیچ اثری در این ماجرا که نداشت هیچی بیشتر به داد رضاخان رسید، مخالفت علمای قم با جمهوری در ۱۲ فروردین یعنی ۱۰ روز بعد از شکست قطعی جمهوری و با توصیه به قدر وجود نعمت رضاخان بود ، رضاخان بعد دوم فروردین ، شکست خورد و در آستانه استیضاح و برکناری بود و علمای قم به داد او رسیدند اما در تفاهمی نانوشته ، شکست جمهوری خواهی رضاخان ناشی از مخالفت روحانیت دانسته شده ، چون پهلوی می خواهد خود و اصلاحاتش را قربانی روحانیت معرفی نماید و تاریخ نگاری رسمی جمهوری اسلامی نیز می خواهد روحانیت را همیشه مهمترین و تاثیرگذار ترین نیروی سیاسی معرفی نماید ، خلاصه از مطلب دور نشویم ، روحانیت پیش از رضاشاه بسیار ضعیف شده بود و رضاشاه نه تنها روحانیت را ضعیف نکرد بلکه در عصر وی حوزه علمیه قم ایجاد شد و در نتیجه اقدامات ضد دینی رضاشاه و تندروی های وی و نیز براثر فشارهای اقتصادی و اجتماعی او علیه بازار ، روند سیاسی شدن دین تسریع شد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
بخش اول
این روزها رایج شده که می گویند اگر رضاشاه نبود، ایران ویرانه و خرابه بود و.... نخست باید بپرسیم حالا که رضاشاه بوده، ایران در کجای کارست ؟ چرا این قدر خود را دست کم می گیرید ؟ یعنی ایران ، کشوری که پیش از رضاشاه نخستین دموکراسی آسیا و نخستین کشوری در آسیا گردید که دارای قوانین اساسی و مجلس ملی شد ، ايرانی که دهها سال قبل رضاشاه مراکز آموزش عالی داشت و یکی از پنج کشور مستقل آسیا بود ، ايرانی که شکوه و مدنیت عصر صفوی اش چشم سیاحان اروپایی چون شاردن را خیره می کرد باید این قدر بدبخت و دست کم تلقی گردد که اگر رضاشاه نبود وضعيتی ناگوار تر از این وضعیت اسفبار امروز هم داشت ، یعنی ما با این همه پول نفت و این تاریخ و مدنیت درخشان که به آن می بالیم و سرمایه های خدادادی طبیعی سرشار و نیز با شرایط بدی هم که داریم و حسرت به دل ؛ امارات و ترکیه و مالزی و اندونزی و کره جنوبی و حتی خیلی پایین تر از آن ها هم شده ایم این قدر باید خود را حقیر بدانیم که اگر رضاشاه نبود از این هم بدبخت تر و مصیبت زده تر بودیم؟!!؟ آیا احتمال نمی دهیم اگر رضاشاه و پسرش نبودند و در سیاست های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و نیز نوع حکمرانی و سرکوب توسعه سیاسی این چنین خامدستانه عمل نمی کردند، انقلابی هم نمی شد و امروز وضعیت خیلی هم متفاوت بود؟
دوستداران رضاشاه شاید در پاسخ بگویند پس اگر این طور است چرا در عصر قاجار، دستاوردهای دوره پهلوی حاصل نشد ؟ در پاسخ باید بگوییم نخست این که در دوره قاجار دستاوردهایی بزرگتر داشتیم، از خرافات به دوران عقل محوری پا گذاشتیم، مشروطه و مجلس و قانونگذاری و مطبوعات ، رفع جزیه و... مراکز آموزش عالی و نظام آموزشی مدرن و برانداختن اکثر ملوک الطوایف و پایه گذاری ارتش و نیروهای امنیتی ، همگی دستاوردهای دوره پیش از رضاشاه هستند ، دوم این که در عصر قاجار موانعی وجود داشت که آن موانع بر سر راه رضاشاه نبود، مهمترین مانع توسعه ایران در عصر قاجار عهدنامه ترکمان چای و نفوذ روسیه تزاری بود ، اگر انقلاب روسیه نمی شد نه رضاشاهی میآمد و نه ایران امکان تنفس پیدا می کرد ، آن چه گلوی ایران عصر قاجار را فشار می داد و مانع شد بزرگانی چون ؛ عباس میرزا ، قائم مقام، امیر کبیر و سپهسالار موفق شوند ، قدرت روسیه تزاری و عهدنامه ترکمان چای بود آن چه که این دو را نابود گرد و از سر راه ایران برداشت ، انقلاب روسیه بود و نه رضاشاه، اگر رضاشاهی هم نبود ایران بعد انقلاب روسیه بی ترس از شر مداخله جویی روسیه می توانست کارهای بزرگی انجام دهدد.
مانع دیگر برای اقتدار دولت در عصر قاجار روحانیت بودد ، دولت در عصر قاجار تقریبا به هر کار نو و اصلاحی دست می زد با مقاومت روحانیت روبرو می شد مثل تلاش های نافرجام ناصرالدین شاه برای تاسیس ثبت اسناد و یا بانک و ....... اما با مشروطیت و تصویب قوانین اساسی ، جایگاه و قدرت روحانیت بسیار ضعیف شد و با شکست استبداد صغیر و سرکوب شیخ فضل الله نوری و اعدام وی و متعاقبا با تعطیلی عملی اصل دوم متمم قانون اساسی ، روحانیت به شدت ضعیف و غیر سیاسی شده بود ، کما این که قوانین در مجلس شورای ملی تصویب شد و روحانیت یا بنای مخالفت و یا توان آن را نداشت ، بنابراین حذف موقعیت سیاسی و قدرت روحانیت در پیش از رضاشاه تکمیل شده بود در غائله جمهوری رضاخانی نیز بنا به تحریف واقعیتی مبتنی بر تفاهم نانوشته تاریخ نگاری پهلوی و جمهوری اسلامی، نقش مخالفت روحانیت پررنگ شده است ، غائله جمهوری خواهی رضاخان در دوم فروردین ۱۳۰۳ با جنبش مردم تهران و در راستای مقابله با دیکتاتوری رضاخان و دفاع از مشروطیت شکست خورد و نقش مذهب صرفا و صرفا ناشی از مخالفت مرحوم مدرس و سیلی خوردن ایشان بود ، اما مخالفت علمای قم با جمهوری هیچ اثری در این ماجرا که نداشت هیچی بیشتر به داد رضاخان رسید، مخالفت علمای قم با جمهوری در ۱۲ فروردین یعنی ۱۰ روز بعد از شکست قطعی جمهوری و با توصیه به قدر وجود نعمت رضاخان بود ، رضاخان بعد دوم فروردین ، شکست خورد و در آستانه استیضاح و برکناری بود و علمای قم به داد او رسیدند اما در تفاهمی نانوشته ، شکست جمهوری خواهی رضاخان ناشی از مخالفت روحانیت دانسته شده ، چون پهلوی می خواهد خود و اصلاحاتش را قربانی روحانیت معرفی نماید و تاریخ نگاری رسمی جمهوری اسلامی نیز می خواهد روحانیت را همیشه مهمترین و تاثیرگذار ترین نیروی سیاسی معرفی نماید ، خلاصه از مطلب دور نشویم ، روحانیت پیش از رضاشاه بسیار ضعیف شده بود و رضاشاه نه تنها روحانیت را ضعیف نکرد بلکه در عصر وی حوزه علمیه قم ایجاد شد و در نتیجه اقدامات ضد دینی رضاشاه و تندروی های وی و نیز براثر فشارهای اقتصادی و اجتماعی او علیه بازار ، روند سیاسی شدن دین تسریع شد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
Forwarded from بهمنی قاجار
اگر رضاشاه نبود
بخش دوم
رضاشاه در واقع دین سنتی را به زیان دین سیاسی تضعیف کرد ، او به شخصی مانند شریعت سنگلجی بسیار پر و بال داد و همین شخص معلم و آموزگار جنبش روشنفکری دینی و امثال مهندس بازرگان شد، هم چنین رضاشاه به شدت بازار را از منظر اقتصادی هم سرکوب کرد و اقتصاد دولتی را ترویج کرد و همین امر منجر به تغییر رویکرد سکولار بازار به رویکرد مذهبی آن شد ، در مجلس اول شورای ملی ما بازاری مانند مشهدی باقر بقال داشتیم که حتی در مقابل علمای قدرتمندی مانند بهبهانی ایستادگی می کند و به زور اصل هشتم متمم در برابری شهروندان ایران را در قانون اساسی جا می دهد اما بعد از رضاشاه ، بازار مهمترین بستر ظهور فداییان اسلام می گردد، پیش از رضاشاه هیچ جنبش سیاسی دینی در ایران نبود ، اما در ایران پیش از رضاشاه ما هم حزب لیبرال داشتیم و هم حزب سوسیالیست و هم حزب محافظه کار ، اما مطلقا حزب و جنبش دینی نداشتیم ولی به مجرد سقوط رضاشاه هم انجمن های اسلامی دانشجویان آغاز به کار می کنند هم در بازار جریان هایی مانند فدایبان اسلام ظهور می کنند . در واقع نتیجه سیاست های اقتصادی و اجتماعی دوره رضاشاه ، ظهور فدائیان اسلام و گروههای تندروی اسلامی و در یک کلام ظهور اسلام سیاسی بود ، اسلام سیاسی پیش از رضاشاه هیچ جایگاهی در ایران نداشت ، اما زمینه های آن با سیاست های رضاشاه چنان آماده شد که به مجرد سقوط وی ، اسلام سیاسی هم ظهور کرد ، رضاشاه با سیاست های اقتصاد دولتی ، بازار را که در صدر مشروطیت نهادی طرفدار سکولاریسم بود را به مرکزی برای ظهور امثال فدائیان اسلام تبدیل کرد ، بنابراین در یک نتیجه گیری کلی ، روحانیت در عصر قاجار یک مانع در برابر دولت بود اما با مشروطیت این مانع تضعیف و با تعطیلی عملی اصل دوم متمم قانون اساسی در مجلس دوم کاملا از میان برداشته شد و رضاشاه و فرزندش در غیاب اثر سیاسی این نیرو ، به راحتی پیش رفتند اما طوری عمل کردند که این نیروی به شدت تضعیف شده، مجددا نیرومند گردید و واجد مهمترین تاثیر گذاری سیاسی گردید که حتی به خواب اسلاف شان هم نمیآمد.
مانع سوم در عصر قاجار ، کمبود بودجه بود ، قاجاریه صد و پنجاه سال ایران فقیر را با مالیات ناشی از زراعت اداره کرد ، اما خوشبختی پهلوی این بود که از همان روز نخست ، از ماه اول سال ۱۳۰۰ خورشیدی ، از بودجه نفت منتفع و متمتع گردید و با پولی سرشار و مفت که پس از ملی شدن نفت چندین برابر گردید امکان لازم برای هر نوع خرج و هزینه را داشت .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
بخش دوم
رضاشاه در واقع دین سنتی را به زیان دین سیاسی تضعیف کرد ، او به شخصی مانند شریعت سنگلجی بسیار پر و بال داد و همین شخص معلم و آموزگار جنبش روشنفکری دینی و امثال مهندس بازرگان شد، هم چنین رضاشاه به شدت بازار را از منظر اقتصادی هم سرکوب کرد و اقتصاد دولتی را ترویج کرد و همین امر منجر به تغییر رویکرد سکولار بازار به رویکرد مذهبی آن شد ، در مجلس اول شورای ملی ما بازاری مانند مشهدی باقر بقال داشتیم که حتی در مقابل علمای قدرتمندی مانند بهبهانی ایستادگی می کند و به زور اصل هشتم متمم در برابری شهروندان ایران را در قانون اساسی جا می دهد اما بعد از رضاشاه ، بازار مهمترین بستر ظهور فداییان اسلام می گردد، پیش از رضاشاه هیچ جنبش سیاسی دینی در ایران نبود ، اما در ایران پیش از رضاشاه ما هم حزب لیبرال داشتیم و هم حزب سوسیالیست و هم حزب محافظه کار ، اما مطلقا حزب و جنبش دینی نداشتیم ولی به مجرد سقوط رضاشاه هم انجمن های اسلامی دانشجویان آغاز به کار می کنند هم در بازار جریان هایی مانند فدایبان اسلام ظهور می کنند . در واقع نتیجه سیاست های اقتصادی و اجتماعی دوره رضاشاه ، ظهور فدائیان اسلام و گروههای تندروی اسلامی و در یک کلام ظهور اسلام سیاسی بود ، اسلام سیاسی پیش از رضاشاه هیچ جایگاهی در ایران نداشت ، اما زمینه های آن با سیاست های رضاشاه چنان آماده شد که به مجرد سقوط وی ، اسلام سیاسی هم ظهور کرد ، رضاشاه با سیاست های اقتصاد دولتی ، بازار را که در صدر مشروطیت نهادی طرفدار سکولاریسم بود را به مرکزی برای ظهور امثال فدائیان اسلام تبدیل کرد ، بنابراین در یک نتیجه گیری کلی ، روحانیت در عصر قاجار یک مانع در برابر دولت بود اما با مشروطیت این مانع تضعیف و با تعطیلی عملی اصل دوم متمم قانون اساسی در مجلس دوم کاملا از میان برداشته شد و رضاشاه و فرزندش در غیاب اثر سیاسی این نیرو ، به راحتی پیش رفتند اما طوری عمل کردند که این نیروی به شدت تضعیف شده، مجددا نیرومند گردید و واجد مهمترین تاثیر گذاری سیاسی گردید که حتی به خواب اسلاف شان هم نمیآمد.
مانع سوم در عصر قاجار ، کمبود بودجه بود ، قاجاریه صد و پنجاه سال ایران فقیر را با مالیات ناشی از زراعت اداره کرد ، اما خوشبختی پهلوی این بود که از همان روز نخست ، از ماه اول سال ۱۳۰۰ خورشیدی ، از بودجه نفت منتفع و متمتع گردید و با پولی سرشار و مفت که پس از ملی شدن نفت چندین برابر گردید امکان لازم برای هر نوع خرج و هزینه را داشت .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
Forwarded from بهمنی قاجار
اگر رضاشاه نبود
بخش سوم و پایانی
حالا بیاییم بر سر ادبیات سنتی پهلویسم ، رضاشاه ، ایران نا امن و پر از هرج و مرج را در میانه جنگ های داخلی تحویل گرفت و از کچلی و تراخم و طاعون و....نجات داد ، به مردان لباس جدید و به زنان آزادی حجاب داد و مدرسه و دانشگاه ساخت و جاده سازی کرد و راه آهن درست کرد و نظام حقوقی مدرن ایجاد کرد و.....
خوب چه کسانی این کارها را کردند ؟ از کره مریخ آمده بودند ؟ خیر ، ملت ایران و رجال و اشراف ایرانی چنین کردند ، این ها قبل از رضاشاه هم بودند و کارهای بزرگی کردند امثال صنیع الدوله و احتشام السلطنه و ..... اما موانع پیش گفته ، روسیه تزاری و کمبود بودجه نمی گذاشت ، اکنون موانع مفقود و مقتضی موجود شده بود، کارخانه های عصر پهلوی را چه کسانی ساختند ؟ همان ها که در دوران قاجار ، شروع کرده بودند به صنعتی کردن کشور ، امثال توکلی ها که سال ۱۲۹۷ ، دو سال قبل رضاشاه، کارخانه خود را ساخته بود، تحول در مساله زنان به وسیله چه کسانی رخ داد همان ها که بعد مشروطیت انجمن های نسوان را ایجاد کرده بودند ، آموزش وپرورش مدرن را رشدیه ها درست کرده بودند، نظام و ارتش مدرن را مشیرالدوله و ....همگی این ها بود ، اگر سراسری نشده بود مانع کمبود بودجه بود ، مانع روسیه تزاری بود و متعصبین ، کشف نفت ، مشکل بودجه را حل کرده بود ، انقلاب روسیه ، نفوذ روسیه و ترکمان چای را و مشروطیت، متعصبین را به حاشیه رانده بود .جاده صاف و همواری به دست پهلوی رسیده بود که با مرکبی نو در این جاده هموار بتازد اما او این مرکب را به دیوار زد و ایران را به بیراهه برد .
همین وثوق الدوله در دوسال نخست وزیری اش کارهای بزرگتر از رضاشاه کرده بود که اکثرا فراموش و گاه به پای رضاشاه نوشته شد ، سرکوب امثال سیمیتقو و شیخ خزعل و میرزا کوچک کارهای مثبتی بود اما وثوق الدوله هم نایب حسین کاشی را سرکوب کرد ، ناصرالدین شاه شورشیان و فرمانروایان خودمختار به مراتب خطرناک تر هم چون شیخ عبیدالله کرد و قواسم لنگه و پادشاهی چند صد ساله کیانی سیستان را سرکوب گرد و برانداخت و به سلطه مسقطی ها بر بندر عباس و چابهار پایان داد که اهمیت آن به مراتب بیشتر از سرکوب شورش های دوره رضاخان بود ، ایران بدون رضاشاه هم می توانست به توسعه و رفاهی بیش از این برسد .
اگر رضاشاه هم نبود همان رجال و بزرگان، ارتش مدرن می ساختند ، پلیس قبل از رضاشاه و در دوران سوئدی ها هم مدرن شده بود و فقط شکنجه و ترور نداشت ، ایران در مسیر توسعه و ترقی بود و با وجود مشروطیت قطعا تحول و توسعه اجتماعی رخ می داد و.....شاهد مذاکرات و مصوبات مجالس شورای ملی پیش از رضاشاه است ، در صدر مشروطیت طرح همه چیز ریخته شد از موزه تا فرهنگستان تا راه آهن و بانک، با یک دولت نیمه قوی هم همگی این طرح ها قابل اجرا بود کما این که وثوق الدوله خیلی را اجرایی کرد .
اگر رضاشاه نبود ، اگر کسی مانند او نمیآمد و بساط دیکتاتوری را پهن نمی کرد و اگر تندروی مخربی هم چون حیدرخان عمو اغلی و یا احسان الله خان ، کودتایی در پوشش انقلاب کمونیستی نمی کرد، اگر همان روند طبیعی در کشور حفظ می شد ، ایران یک مشروطه سلطنتی مدرن و آبرومند در آسیا بود، اگر رضاشاه نبود ، رجال قدرتمند و ملی مانند قوام السلطنه و مشیرالدوله پیرنیا و حتی وثوق الدوله به همراه همان نظامیان ژاندارم و قزاق که دوره رضاشاه مسولان امنیتی ایران بودند ، در کشور نظم و امنیت ایجاد کرده و متجاسرینی مانند جنگلی ها و سیمیتقو و خزعل را که در غیاب دولت مرکزی نیرومند در دوران مشروطه و جنگ جهانی اول سر برآورده بودند را سرکوب می کردند و با بودجه نفت و در نبود روسیه تزاری ، ایران را بدون خودکامگی رضاشاهی می ساختند ، ایران در جنگ جهانی دوم اشغال نمی شد و سرنوشتی مانند ترکیه پیدا می کرد که از اشغال نجات یافت ، در نتیجه ماجرای فرقه دموکرات و .... رخ نمی داد ، نفت ملی و ایران از شر استعمار بریتانیا نجات پیدا می کرد و هرگز انقلابی هم در ایران رخ نمی داد و ایران الگوی یگ کشور توسعه یافته دموکراتیک می گردید .قاجاریه، ایران را در میان حکومتی ملوک الطوایفی تحویل گرفت و در ۱۵۰ سال و در اوج عصر استعمار و با وجود عهدنامه ترکمان چای و چکمه روسیه تزاری بر گردنش ، بدون پول نفت و با بودجه مالیات دل و روده گوسفند به نظام مشروطه تحویل داد و پهلوی، ایران مشروطه را بدون روسیه تزاری و با پول سرشار نفت و بدون مانع اجتماعی نیرومند تحویل گرفت و سرانجام به انقلاب کشاند، اما ذهن عوام زده و قهرمان پرور و بی اعتماد به نفس ایرانی که می خواهد هر کسی را برکشد و حتما نیاز به قهرمان و ناجی آسمان جایگاه دارد ، خود را حقیر می کند و میگوید اگر رضاشاه نبود ما افغانستان و پاکستان بودیم.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
بخش سوم و پایانی
حالا بیاییم بر سر ادبیات سنتی پهلویسم ، رضاشاه ، ایران نا امن و پر از هرج و مرج را در میانه جنگ های داخلی تحویل گرفت و از کچلی و تراخم و طاعون و....نجات داد ، به مردان لباس جدید و به زنان آزادی حجاب داد و مدرسه و دانشگاه ساخت و جاده سازی کرد و راه آهن درست کرد و نظام حقوقی مدرن ایجاد کرد و.....
خوب چه کسانی این کارها را کردند ؟ از کره مریخ آمده بودند ؟ خیر ، ملت ایران و رجال و اشراف ایرانی چنین کردند ، این ها قبل از رضاشاه هم بودند و کارهای بزرگی کردند امثال صنیع الدوله و احتشام السلطنه و ..... اما موانع پیش گفته ، روسیه تزاری و کمبود بودجه نمی گذاشت ، اکنون موانع مفقود و مقتضی موجود شده بود، کارخانه های عصر پهلوی را چه کسانی ساختند ؟ همان ها که در دوران قاجار ، شروع کرده بودند به صنعتی کردن کشور ، امثال توکلی ها که سال ۱۲۹۷ ، دو سال قبل رضاشاه، کارخانه خود را ساخته بود، تحول در مساله زنان به وسیله چه کسانی رخ داد همان ها که بعد مشروطیت انجمن های نسوان را ایجاد کرده بودند ، آموزش وپرورش مدرن را رشدیه ها درست کرده بودند، نظام و ارتش مدرن را مشیرالدوله و ....همگی این ها بود ، اگر سراسری نشده بود مانع کمبود بودجه بود ، مانع روسیه تزاری بود و متعصبین ، کشف نفت ، مشکل بودجه را حل کرده بود ، انقلاب روسیه ، نفوذ روسیه و ترکمان چای را و مشروطیت، متعصبین را به حاشیه رانده بود .جاده صاف و همواری به دست پهلوی رسیده بود که با مرکبی نو در این جاده هموار بتازد اما او این مرکب را به دیوار زد و ایران را به بیراهه برد .
همین وثوق الدوله در دوسال نخست وزیری اش کارهای بزرگتر از رضاشاه کرده بود که اکثرا فراموش و گاه به پای رضاشاه نوشته شد ، سرکوب امثال سیمیتقو و شیخ خزعل و میرزا کوچک کارهای مثبتی بود اما وثوق الدوله هم نایب حسین کاشی را سرکوب کرد ، ناصرالدین شاه شورشیان و فرمانروایان خودمختار به مراتب خطرناک تر هم چون شیخ عبیدالله کرد و قواسم لنگه و پادشاهی چند صد ساله کیانی سیستان را سرکوب گرد و برانداخت و به سلطه مسقطی ها بر بندر عباس و چابهار پایان داد که اهمیت آن به مراتب بیشتر از سرکوب شورش های دوره رضاخان بود ، ایران بدون رضاشاه هم می توانست به توسعه و رفاهی بیش از این برسد .
اگر رضاشاه هم نبود همان رجال و بزرگان، ارتش مدرن می ساختند ، پلیس قبل از رضاشاه و در دوران سوئدی ها هم مدرن شده بود و فقط شکنجه و ترور نداشت ، ایران در مسیر توسعه و ترقی بود و با وجود مشروطیت قطعا تحول و توسعه اجتماعی رخ می داد و.....شاهد مذاکرات و مصوبات مجالس شورای ملی پیش از رضاشاه است ، در صدر مشروطیت طرح همه چیز ریخته شد از موزه تا فرهنگستان تا راه آهن و بانک، با یک دولت نیمه قوی هم همگی این طرح ها قابل اجرا بود کما این که وثوق الدوله خیلی را اجرایی کرد .
اگر رضاشاه نبود ، اگر کسی مانند او نمیآمد و بساط دیکتاتوری را پهن نمی کرد و اگر تندروی مخربی هم چون حیدرخان عمو اغلی و یا احسان الله خان ، کودتایی در پوشش انقلاب کمونیستی نمی کرد، اگر همان روند طبیعی در کشور حفظ می شد ، ایران یک مشروطه سلطنتی مدرن و آبرومند در آسیا بود، اگر رضاشاه نبود ، رجال قدرتمند و ملی مانند قوام السلطنه و مشیرالدوله پیرنیا و حتی وثوق الدوله به همراه همان نظامیان ژاندارم و قزاق که دوره رضاشاه مسولان امنیتی ایران بودند ، در کشور نظم و امنیت ایجاد کرده و متجاسرینی مانند جنگلی ها و سیمیتقو و خزعل را که در غیاب دولت مرکزی نیرومند در دوران مشروطه و جنگ جهانی اول سر برآورده بودند را سرکوب می کردند و با بودجه نفت و در نبود روسیه تزاری ، ایران را بدون خودکامگی رضاشاهی می ساختند ، ایران در جنگ جهانی دوم اشغال نمی شد و سرنوشتی مانند ترکیه پیدا می کرد که از اشغال نجات یافت ، در نتیجه ماجرای فرقه دموکرات و .... رخ نمی داد ، نفت ملی و ایران از شر استعمار بریتانیا نجات پیدا می کرد و هرگز انقلابی هم در ایران رخ نمی داد و ایران الگوی یگ کشور توسعه یافته دموکراتیک می گردید .قاجاریه، ایران را در میان حکومتی ملوک الطوایفی تحویل گرفت و در ۱۵۰ سال و در اوج عصر استعمار و با وجود عهدنامه ترکمان چای و چکمه روسیه تزاری بر گردنش ، بدون پول نفت و با بودجه مالیات دل و روده گوسفند به نظام مشروطه تحویل داد و پهلوی، ایران مشروطه را بدون روسیه تزاری و با پول سرشار نفت و بدون مانع اجتماعی نیرومند تحویل گرفت و سرانجام به انقلاب کشاند، اما ذهن عوام زده و قهرمان پرور و بی اعتماد به نفس ایرانی که می خواهد هر کسی را برکشد و حتما نیاز به قهرمان و ناجی آسمان جایگاه دارد ، خود را حقیر می کند و میگوید اگر رضاشاه نبود ما افغانستان و پاکستان بودیم.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کرده است رای تاختن و قصد کارزار
نوروز ماه گفت: به جان و سرا میر
کز جان دی بر آرم تا چند گه دمار
با فال فرخ آیم و با دولت بزرگ
با فر خجسته طالع و فرخنده اختیار
بر سبزه بهار نشینی و مطربت
بر سبزه بهار زند سبزه بهار
ملک جهان بگیری ، از قاف تا به قاف
مال جهان ببخشی از عود تا بقار
توران بدان پسر بدهی ، ایران بدین پسر
مشرق بدین قبیله و مغرب بدان تبار
سیصد وزیر گیری ، بیش از بزرگمهر
سیصد امیر بندی ، پیش از سپندیار
قیصر شرابدارات ، چیپال چوبزن
خاقان رکابدارت، فغفور پرده دار
جیحون گذاره کردی ، سیحون کنی گذر
زانسو مدار کردی ، زینسو کنی مدار
(منوچهری دامغانی )
عید سعید نوروز سلطانی وآغاز سال جدید خورشیدی را به هم میهنان عزیز شادباش گفته و سالی پر از سعادت و رفاه وآرامش برای کشور بزرگ و جاویدان ایران و ملت عزیز ومخاطبان ارجمند کانال واعضای محترم خاندان قاجار،آرزومندیم .هم چنین به این مناسبت دستخطی از خاقان مغفور فتحعلی شاه قاجار درباره شعر سعدی علیه الرحمه در مورد تقارن نوروز وشب قدر را به اشتراک می گذاریم
مدیریت کانال ممالک محروسه
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
کرده است رای تاختن و قصد کارزار
نوروز ماه گفت: به جان و سرا میر
کز جان دی بر آرم تا چند گه دمار
با فال فرخ آیم و با دولت بزرگ
با فر خجسته طالع و فرخنده اختیار
بر سبزه بهار نشینی و مطربت
بر سبزه بهار زند سبزه بهار
ملک جهان بگیری ، از قاف تا به قاف
مال جهان ببخشی از عود تا بقار
توران بدان پسر بدهی ، ایران بدین پسر
مشرق بدین قبیله و مغرب بدان تبار
سیصد وزیر گیری ، بیش از بزرگمهر
سیصد امیر بندی ، پیش از سپندیار
قیصر شرابدارات ، چیپال چوبزن
خاقان رکابدارت، فغفور پرده دار
جیحون گذاره کردی ، سیحون کنی گذر
زانسو مدار کردی ، زینسو کنی مدار
(منوچهری دامغانی )
عید سعید نوروز سلطانی وآغاز سال جدید خورشیدی را به هم میهنان عزیز شادباش گفته و سالی پر از سعادت و رفاه وآرامش برای کشور بزرگ و جاویدان ایران و ملت عزیز ومخاطبان ارجمند کانال واعضای محترم خاندان قاجار،آرزومندیم .هم چنین به این مناسبت دستخطی از خاقان مغفور فتحعلی شاه قاجار درباره شعر سعدی علیه الرحمه در مورد تقارن نوروز وشب قدر را به اشتراک می گذاریم
مدیریت کانال ممالک محروسه
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد: روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار(جلد یازدهم)
در این مجلد، ابتدا شرحی کامل از سفر دوم ناصرالدّینشاه به ارض اقدس آمده است. در ادامه و پس از بازگشت به دارالخلافه، مطابق روال معمول روزنامههای خاطرات، ذکر وقایع روزانه و نیز سفرهای کوتاه برای شکار و تفرّج به اطراف و اکناف شهر تهران پی گرفته شده است. همچنین توصیفاتی از برگزاری مراسم شبیهخوانی در تکیۀ دولتی تهران و اجرای مراسم تحویل سال و اتفاقات مربوط به این مراسم ملی ارائه گردیده است.
[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار از شعبان ۱۳۰۰ تا جمادیالثانی ۱۳۰۱ق. به انضمام سفرنامۀ دوم خراسان (جلد یازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
علاقهمندان میتوانند از بیست و چهارم فروردین تا ششم اردیبهشت، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
@qajarhistoryiran
در این مجلد، ابتدا شرحی کامل از سفر دوم ناصرالدّینشاه به ارض اقدس آمده است. در ادامه و پس از بازگشت به دارالخلافه، مطابق روال معمول روزنامههای خاطرات، ذکر وقایع روزانه و نیز سفرهای کوتاه برای شکار و تفرّج به اطراف و اکناف شهر تهران پی گرفته شده است. همچنین توصیفاتی از برگزاری مراسم شبیهخوانی در تکیۀ دولتی تهران و اجرای مراسم تحویل سال و اتفاقات مربوط به این مراسم ملی ارائه گردیده است.
[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار از شعبان ۱۳۰۰ تا جمادیالثانی ۱۳۰۱ق. به انضمام سفرنامۀ دوم خراسان (جلد یازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
علاقهمندان میتوانند از بیست و چهارم فروردین تا ششم اردیبهشت، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
@qajarhistoryiran
💵جهت حمایت مالی از رسانه پارسی در لینک زیر کلیک کنید.
https://hamibash.com/parsilive
📺لینک تماشا در یوتیوب:
https://youtu.be/GpiDMjF0eug
📌چرا سلسله قاجار جزو سلسله های منفور تاریخ است. آیا تمام آنچه درباره این سلسله میگویند صحیح است؟
📌سلسله قاجار سرشار از قدرت های سایه بوده است. و این سلسله به هیچ وجه درست شناحته نشده است. ایران و تاریخ ایران به هیج وجه درست شناخته نشده است. و حقایقی که لا بلای کتب خطی و عکس ها پنهان شده میتواند تمام شناخت مارا نسبت به خیلی از اطلاعاتی که داریم تغییر دهد.
🎙️با اجرای عباس سوری و حضور ارزشمند هومن زال پور و علیرضا خزایی (نامها در زیرنویس برنامه جابهجا شده است)
🌷سپاس از اینکه ما را در نشر این برنامه همراهی میکنید.
@parsi_live
@qajariranhistory
https://hamibash.com/parsilive
📺لینک تماشا در یوتیوب:
https://youtu.be/GpiDMjF0eug
📌چرا سلسله قاجار جزو سلسله های منفور تاریخ است. آیا تمام آنچه درباره این سلسله میگویند صحیح است؟
📌سلسله قاجار سرشار از قدرت های سایه بوده است. و این سلسله به هیچ وجه درست شناحته نشده است. ایران و تاریخ ایران به هیج وجه درست شناخته نشده است. و حقایقی که لا بلای کتب خطی و عکس ها پنهان شده میتواند تمام شناخت مارا نسبت به خیلی از اطلاعاتی که داریم تغییر دهد.
🎙️با اجرای عباس سوری و حضور ارزشمند هومن زال پور و علیرضا خزایی (نامها در زیرنویس برنامه جابهجا شده است)
🌷سپاس از اینکه ما را در نشر این برنامه همراهی میکنید.
@parsi_live
@qajariranhistory
Forwarded from بهمنی قاجار
شعر و دلنوشته ای زیبا از عمو زاده ارجمندم شاهزاده خانم نوشین سالور ، نواده شاهنشاه زاده عبدالصمد میرزا عزالدوله سالور فرزند محمد شاه قاجار درباره ایران
که همین امروز سروده اند .
ای وطن
آه ای وطن
دلم به توبسته
پایم به توبسته
وتو پا بسته به جغرافیایی پرخطر گریزی نیست ترااز این نقطه دریغ
ومن درگریز هم دلم به توبسته
اگردرکوههایت ضجه هامان
اگردر بیابانت اشکهایمان
درخیابانهایت فریادهایمان
به نطفه می نشست
سالها بود که کوههایت آوازی پراز غم میخواند
بیابانهایت پراز رودها وجویبارها
وخیابانهایت پراز نوای ققنوس برخاکسترنشسته بود
ترابغل میکنم ای تنهاترینم
پیشانیم رابرخاکت میسایم
ومیگویم ازحماسه هایی که فراموش نمیشوند
اما سایه اند
از جنگ آورانی که نمیدانند برایت چگونه بجنگند
ازعاشقانی که برای درآغوش کشیدنت به دور دست ها مینگرند
انگار شاهنامه ای نو
بایدنوشته شود
پراز سرودها
مویه ها
شجاعت ها
ودلتنگی ها
وغم ها
لب فروبسته مینگریم
به دریایی ازشکوه
مبادا سراب گردد
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
که همین امروز سروده اند .
ای وطن
آه ای وطن
دلم به توبسته
پایم به توبسته
وتو پا بسته به جغرافیایی پرخطر گریزی نیست ترااز این نقطه دریغ
ومن درگریز هم دلم به توبسته
اگردرکوههایت ضجه هامان
اگردر بیابانت اشکهایمان
درخیابانهایت فریادهایمان
به نطفه می نشست
سالها بود که کوههایت آوازی پراز غم میخواند
بیابانهایت پراز رودها وجویبارها
وخیابانهایت پراز نوای ققنوس برخاکسترنشسته بود
ترابغل میکنم ای تنهاترینم
پیشانیم رابرخاکت میسایم
ومیگویم ازحماسه هایی که فراموش نمیشوند
اما سایه اند
از جنگ آورانی که نمیدانند برایت چگونه بجنگند
ازعاشقانی که برای درآغوش کشیدنت به دور دست ها مینگرند
انگار شاهنامه ای نو
بایدنوشته شود
پراز سرودها
مویه ها
شجاعت ها
ودلتنگی ها
وغم ها
لب فروبسته مینگریم
به دریایی ازشکوه
مبادا سراب گردد
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ