www.maancentre.com/2538
این کتاب در نوروز با ۲۰ درصد تخفیف ارائه خواهد شد .
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
این کتاب در نوروز با ۲۰ درصد تخفیف ارائه خواهد شد .
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
خانه فرهنگ و هنر مان
نقاشیهای سلطنتی ایران در عصر قاجار | خانه فرهنگ و هنر مان
کتاب نقاشیهای سلطنتی ایران در عصر قاجار، لیلا دیبا و مریم اختیار، ترجمهٔ علیرضا بهارلو و کیانوش معتقدی، با ۱۰٪تخفیف، نشر خانه فرهنگ و هنر مان
سیزده بدر به قلم ناصرالدین شاه
به کوشش سرکار خانم فاطمه قاضیها
سیزده به در سال ۱۲۶۶هجری شمسی به روایت ناصرالدین شاه قاجار: روز شنبه 13 عید هشتم رجب[1304 = 13 فروردین 1266]:
امروز سیزدهم عید است،هوای آفتاب بسیار خوب گرم صحیحی بود. فصل بهار و موقع همه چیز است. هیچ سال هم سیزده عید را به این خوبی ندیده بودیم، که مردم به این ذوق و شوق به گردش بروند و عیش کنند. صبح علی الرسم سوار شده، رفتیم دوشان تپه. ناهار را پیش در عمارت کوه دوشان تپه گرم حاضر کرده بودند. عزیز السلطان را هم پیش فرستاده بودیم رفته بود آنجا. جمعیت در خیابان دوشان تپه و راه دولاب که به سمت دوشان تپه می رفتند، به اندازه ای بود که مافوق نداشت. ده پانزده هزار نفر جمعیت که متصل دُم ریز می رفتند. یک راست آمدیم بالا، عزیز السلطان را دیدم بازی می کرد، اما گرما زده شده بود.هوا خیلی گرم بود. بعد با دوربین شهر و اطراف شهر و همه جا را تماشا کردیم. توی باغ و اطراف شهر معرکه بود. از جمعیت و مردم هم متصل دسته به دسته می آمدند.یک دسته آمدند، ساز داشتند و رقاص جلوی آنها می رقصید و دست می زدند و می آمدند، یک دسته دیگر دُهل و سرنا داشتند، همین طور از شهر که بیرون آمدند ،می زدند، تا وارد شدند.ولی خیلی خوب می زدند.
این همه جمعیت که می آمد و می رفت ،سرِ استخرهیچ معلوم نبود که آدمی آنجا باشد. بعد از تماشا ناهار خوردیم ، دوباره تماشا کردیم.
عزیزالسلطان ... از طرف گنج آباد رفتند.
آنها که رفتند ما هم قدری تماشا کردیم. باز با دوربین این طرف آن طرف را دیدیم. بعد دیدم خواب دارم، رختخوابی انداختند، خوابیدیم، ...
اعتماد السلطنه بود، امّا نه او روزنامه داشت نه ما همراه اورده بودیم، بیخودِ بیخود راه می رفت، سایر پیشخدمت¬ها بودند.
سه ساعت به غروب مانده از خواب برخاسته، دوباره اطراف را با دوربین نگاهی کرده، تماشایی کرده، نمازی خوانده، چای و عصرانه خورده،برخاسته، ، از در که بیرون آمدیم ،دیدم پشت سرم صدایی شد، پایی سُر خورد، نگاه کردم، دیدم علاءالدوله است، پایش روی شنها در رفته، زمین خورده، تمام پوست صورتش رفته است و خون زیادی از روی او می آید، و همین طور دارد با ما می آید، گفتم این طور خوب نیست، شاید مردم تصور می کنند، ما تورا کتک زده ایم.جلوی ما برو و روی خودت را بشوی.علاء الدوله یواش رفت زیر کوه و خودش را شست.دیگر از او هم خبر نداریم.
خلاصه ما هم پایین آمده، سوار کالسکه شده ، راندیم برای باغ مخبرالدوله.
جمعیت توی صحرا پُر بود و در شُرف مراجعت کردن به شهر بودند.صحرا هم تمام سبز و خرم و خیلی باصفا بود.
راندیم درب بالای باغ مخبرالدوله. کالسکه ایستاد، پیاده شدیم. مخبرالدوله ، نیرالملک، مخبر الملک،ناظم مدرسه ، میرزا علی خان ، میرزا جعفرخان درب در ایستاده بودند، وارد باغ شدیم ، باغ خیلی با صفا بود. شیرینی زیادی، تدارک مفصلی، از پیشکش و همه چیز مخبرالدوله حاضر کرده بود.و حال آن که امروز صبح اورا خبر کرده بودیم و گفته بودیم، بیش از یک قلیان در آنجا توقف نخواهیم کرد، خیلی تدارک کرده بود. با مخبرالدوله مشغول صحبت شدیم. مخبرالملک تلگرافی آورد به دست ما داد،عرض کرد روزنامه قصر و پوبلیک نیوز است.هر دو خبر عجیب بود، در پوبلیک نیوز نوشته بود که امپراطور روس را طپانچه زدند، در روز نامه قصر هم نوشته بودند که حسام الملک به جوانمیر خان حمله برده است، [به ]توپ بسته است. تفنگ زیادی انداخته،جمعیتی از طر فین مجروح و زخم دار شده ، بالاخره جوانمیر زخم دار، خودش و کسانش را تمام اسیر و گرفته اندو قلعه او راهم تصرف کرده اند.
هر دو خبر عجیبی بود. قدری توی باغ گردش کردیم و پیاده آمدیم باغ لاله زار. از آنجا که آمدیم، دیدیم جمعیت زن و مرد معرکه است. زن و مرد و طلاب و سید، پسرهای آقا سید محسن، همه کس بود. قدری که رفتیم زنها دور ما را گرفتند،زن زیادی همه خوشگل و خوب دور ما بودند. ما هم با آنها بنا کردیم به صحبت کردن. همین طور با زنها صحبت کنان آمدیم، مردم همه بشاش و خوش دل و خوب بودند. به آخر باغ که رسیدیم، یک زن بلندی دونفر دخترهای خودش را دست گرفته بود آورد جلو پیشکش کرد. مخبرالدوله عقب ما بود، گفتیم این دو دختر را ما به مخبرالدوله بخشیدیم. خنده شد. این خبر به زن مخبرالدوله رسیده بود. شب مخبرالدوله را توی خانه راه نداده بود. شام نداده بود بخورد. هرچه مخبرالدوله قسم می خورده است: والله بالله این طور نیست، می گفته است خیر ، تو در لاله زار زن گرفته ای .
خلاصه از باغ لاله زار بیرون آمده ،سوار کالسکه شده، از در اندرون وارد شدیم....
منبع : آرشیو اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه.
با سپاس ویژه از سرکار خانم قاضیها
@qajariranhistory
به کوشش سرکار خانم فاطمه قاضیها
سیزده به در سال ۱۲۶۶هجری شمسی به روایت ناصرالدین شاه قاجار: روز شنبه 13 عید هشتم رجب[1304 = 13 فروردین 1266]:
امروز سیزدهم عید است،هوای آفتاب بسیار خوب گرم صحیحی بود. فصل بهار و موقع همه چیز است. هیچ سال هم سیزده عید را به این خوبی ندیده بودیم، که مردم به این ذوق و شوق به گردش بروند و عیش کنند. صبح علی الرسم سوار شده، رفتیم دوشان تپه. ناهار را پیش در عمارت کوه دوشان تپه گرم حاضر کرده بودند. عزیز السلطان را هم پیش فرستاده بودیم رفته بود آنجا. جمعیت در خیابان دوشان تپه و راه دولاب که به سمت دوشان تپه می رفتند، به اندازه ای بود که مافوق نداشت. ده پانزده هزار نفر جمعیت که متصل دُم ریز می رفتند. یک راست آمدیم بالا، عزیز السلطان را دیدم بازی می کرد، اما گرما زده شده بود.هوا خیلی گرم بود. بعد با دوربین شهر و اطراف شهر و همه جا را تماشا کردیم. توی باغ و اطراف شهر معرکه بود. از جمعیت و مردم هم متصل دسته به دسته می آمدند.یک دسته آمدند، ساز داشتند و رقاص جلوی آنها می رقصید و دست می زدند و می آمدند، یک دسته دیگر دُهل و سرنا داشتند، همین طور از شهر که بیرون آمدند ،می زدند، تا وارد شدند.ولی خیلی خوب می زدند.
این همه جمعیت که می آمد و می رفت ،سرِ استخرهیچ معلوم نبود که آدمی آنجا باشد. بعد از تماشا ناهار خوردیم ، دوباره تماشا کردیم.
عزیزالسلطان ... از طرف گنج آباد رفتند.
آنها که رفتند ما هم قدری تماشا کردیم. باز با دوربین این طرف آن طرف را دیدیم. بعد دیدم خواب دارم، رختخوابی انداختند، خوابیدیم، ...
اعتماد السلطنه بود، امّا نه او روزنامه داشت نه ما همراه اورده بودیم، بیخودِ بیخود راه می رفت، سایر پیشخدمت¬ها بودند.
سه ساعت به غروب مانده از خواب برخاسته، دوباره اطراف را با دوربین نگاهی کرده، تماشایی کرده، نمازی خوانده، چای و عصرانه خورده،برخاسته، ، از در که بیرون آمدیم ،دیدم پشت سرم صدایی شد، پایی سُر خورد، نگاه کردم، دیدم علاءالدوله است، پایش روی شنها در رفته، زمین خورده، تمام پوست صورتش رفته است و خون زیادی از روی او می آید، و همین طور دارد با ما می آید، گفتم این طور خوب نیست، شاید مردم تصور می کنند، ما تورا کتک زده ایم.جلوی ما برو و روی خودت را بشوی.علاء الدوله یواش رفت زیر کوه و خودش را شست.دیگر از او هم خبر نداریم.
خلاصه ما هم پایین آمده، سوار کالسکه شده ، راندیم برای باغ مخبرالدوله.
جمعیت توی صحرا پُر بود و در شُرف مراجعت کردن به شهر بودند.صحرا هم تمام سبز و خرم و خیلی باصفا بود.
راندیم درب بالای باغ مخبرالدوله. کالسکه ایستاد، پیاده شدیم. مخبرالدوله ، نیرالملک، مخبر الملک،ناظم مدرسه ، میرزا علی خان ، میرزا جعفرخان درب در ایستاده بودند، وارد باغ شدیم ، باغ خیلی با صفا بود. شیرینی زیادی، تدارک مفصلی، از پیشکش و همه چیز مخبرالدوله حاضر کرده بود.و حال آن که امروز صبح اورا خبر کرده بودیم و گفته بودیم، بیش از یک قلیان در آنجا توقف نخواهیم کرد، خیلی تدارک کرده بود. با مخبرالدوله مشغول صحبت شدیم. مخبرالملک تلگرافی آورد به دست ما داد،عرض کرد روزنامه قصر و پوبلیک نیوز است.هر دو خبر عجیب بود، در پوبلیک نیوز نوشته بود که امپراطور روس را طپانچه زدند، در روز نامه قصر هم نوشته بودند که حسام الملک به جوانمیر خان حمله برده است، [به ]توپ بسته است. تفنگ زیادی انداخته،جمعیتی از طر فین مجروح و زخم دار شده ، بالاخره جوانمیر زخم دار، خودش و کسانش را تمام اسیر و گرفته اندو قلعه او راهم تصرف کرده اند.
هر دو خبر عجیبی بود. قدری توی باغ گردش کردیم و پیاده آمدیم باغ لاله زار. از آنجا که آمدیم، دیدیم جمعیت زن و مرد معرکه است. زن و مرد و طلاب و سید، پسرهای آقا سید محسن، همه کس بود. قدری که رفتیم زنها دور ما را گرفتند،زن زیادی همه خوشگل و خوب دور ما بودند. ما هم با آنها بنا کردیم به صحبت کردن. همین طور با زنها صحبت کنان آمدیم، مردم همه بشاش و خوش دل و خوب بودند. به آخر باغ که رسیدیم، یک زن بلندی دونفر دخترهای خودش را دست گرفته بود آورد جلو پیشکش کرد. مخبرالدوله عقب ما بود، گفتیم این دو دختر را ما به مخبرالدوله بخشیدیم. خنده شد. این خبر به زن مخبرالدوله رسیده بود. شب مخبرالدوله را توی خانه راه نداده بود. شام نداده بود بخورد. هرچه مخبرالدوله قسم می خورده است: والله بالله این طور نیست، می گفته است خیر ، تو در لاله زار زن گرفته ای .
خلاصه از باغ لاله زار بیرون آمده ،سوار کالسکه شده، از در اندرون وارد شدیم....
منبع : آرشیو اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه.
با سپاس ویژه از سرکار خانم قاضیها
@qajariranhistory
سفارش و خرید از مان:
وبسایت:
www.maancentre.com/3650
واتساپ و تلگرام: ۰۹۳۷۳۰۳۴۵۲۴
دایرکت اینستاگرام
@qajariranhistory
وبسایت:
www.maancentre.com/3650
واتساپ و تلگرام: ۰۹۳۷۳۰۳۴۵۲۴
دایرکت اینستاگرام
@qajariranhistory
ممالک محروسه ایران
سفارش و خرید از مان: وبسایت: www.maancentre.com/3650 واتساپ و تلگرام: ۰۹۳۷۳۰۳۴۵۲۴ دایرکت اینستاگرام @qajariranhistory
کتاب سفرنامه مصور ناصرالدینشاه به فرنگ که توسط نشر خانه فرهنگ و هنر مان منتشر شده است، منبعی است جامع و خواندنی دربارهٔ این شاه و آن روزگار. ناصرالدینشاه قاجار نخستین فرمانروای ایرانی است که در سال ۱۲۹۰ق (۱۸۷۳م) از اروپا دیدن کرد. وی با هدف شناخت جهان و آشنایی با تحولات سیاسی و دستاوردهای علمی و فناوری دیگر سرزمینها روانۀ سفری تاریخی شد که تأثیری شگرف بر باورها و ذهنیتهای او و ایرانیان گذاشت. ناصرالدینشاه در این سفر مقاصد خود را برای کشف «جغرافیای نوین» و بر اساس اهمیت ژئوپولیتیکی کشورها انتخاب کرد و نمایش حضور خود را در این سفر با مقاصدی صلحآمیز پیوند زد. سفرنامۀ اول فرنگ، در حقیقت متنی است شامل گزارشی جغرافیایی که با خاطرهنویسی ترکیب شده است. شرح این سفر توسط خود «پادشاه سیاح» در مجموعه دستنوشتههای باقیمانده از وی ـ تحت عنوان کلی روزنامۀ خاطرات ـ ثبت و ضبط شده است. در این سند مهم تاریخی، برای اولینبار تصویری دقیق از محافل سلطنتی، پارلمانها، کاخها و اقامتگاههای خصوصی، مظاهر تمدنی، اختراعات و ابنیۀ شهری و حتی زندگی روزمرۀ شهروندان کشورهای اروپایی (با رویکردی مردمشناسانه) ترسیم شده است. از دیگر ویژگیهای کتاب پیشرو اینکه این سفرنامه به مثابۀ کتاب راهنمای گردشگری است. توصیفات ناصرالدینشاه از سنپترزبورگ یا پاریس، حتی امروز نیز بهعنوان یک کتاب راهنمای شهری، برای گردشگران کارآمد و مفید خواهد بود. دقت او در بازگویی جزئیات پیرامونش، از ساختار شهرسازی و خیابانکشیها گرفته تا نوع درختان و تزئینات میادین و ساختمانها، شگفتانگیز است. علاوه بر اینها، گزارشهای دقیق او از بازدیدش از باغوحش، آکواریوم و موزههای علوم و گیاهشناسی (آلمان، انگلیس و فرانسه) توأم با حیرت و شگفتزدگی و حاوی اطلاعات خواندنی دربارۀ انواع حیوانات و گیاهان ناشناخته برای ایرانیان تا آن روزگار است. محتوای اثر نیز، منتخبی است اقتباسشده از سه متن مذکور سفرنامۀ اول فرنگستان، به انضمام تصاویری (نقاشی، گراور و عکس) که همزمان با سفر ناصرالدینشاه در روسیه، اروپا و عثمانی در جراید و روزنامههای آن روزگار منتشر و توسط گردآورندگان این کتاب گزینش شده و در اینجا برای نخستینبار در قالبی نو، با عنوان سفرنامه مصور ناصرالدینشاه به فرنگ به طبع میرسد.
@qajariranhistory
@qajariranhistory
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مقبرۀ منوچهرخان معتمدالدوله، از رجال مشهور و باکفایت دورۀ سلطنت فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار در صحن حرم حضرت معصومه در جوار مقبرۀ فتحعلیشاه.
.
تکنوازی تار آقاحسینقلی
با سپاس از جناب آقای مجید عبدامین
@qajariranhistory
.
تکنوازی تار آقاحسینقلی
با سپاس از جناب آقای مجید عبدامین
@qajariranhistory
Forwarded from بهمنی قاجار
جعلی بودن مطالب منتسب به محمدعلی شاه در تحقیر مردم
چند وقتی است نقل قولی جعلی و بدون منبع و مآخذ از محمدعلی شاه قاجار ذکر می گردد با این محتوا:
محمدعلی شاه قاجار:
«رعیت را چه به سرکشی. رعیت را چه به استنطاق صاحبقران. رعیت را چه به فریاد حقطلبی! رعیت غلط میکند ما را نخواهد! رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایه ماست که آرامش میدهد، نعمت ارزانی میدارد و دفع بلا میکند! ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم! آخر الزمان است! شاه شاهان را محکوم میکنند به دروغگویی. سایه خدا را محکوم میکنند به فساد، به استبداد، به عیاشی؛ مصلحین فریاد قانون میزنند، مشق مردم سالاری میکنند! خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بیشرف را که قانون قانون میکرد در این مملکت همایونی! خون جواب آزادیست! رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند دیوان مظالم بخواهد، غلط
عتراض کند، غلط میکند دیوان مظالم بخواهد، غلط میکند مشروطه بخواهد! ما رعیت سربه زیر میخواهیم، ما رعیت بله قربانگو میخواهیم. ما رعیت کر و کور میخواهیم. اینجا ممالک محروسه ایران است و ما هم قبله عالمیم و پرچمدار عدالت و پاکی! هر کس نمیخواهد بسم الله از این مملکت برود.»
این نقل قول بی تردید جعلی است و دم خروسش هم به طرز فاحشی بیرون زده است در بخشی از این نقل قول اصطلاح مردم سالاری ذکر شده است ، در حالی که اصطلاح مردم سالاری از زمان دوم خرداد ۷۶ و خاتمی به بعد متداول شده و سال ۵۷ و در زمان انقلاب اسلامی هم متداول نبوده چه برسه زمان محمد علی شاه ، جاعل هم به شدت ناشی است .این مطلب چندین بار در سایت های مختلف آمده است در قالب مطالب کلی تر و یادداشت های طولانی تر که برای کلیت یادداشت چند منبع ذکر شده ولی به طور خاص درباره این عبارات منبعی ذکر نشده چون واقعیت و مابه ازای خارجی ندارد.
به طور خلاصه می توان به موارد ذیل به عنوان دلایل جعلی بودن این نقل قول ، اشاره کرد :
۱. عبارت صاحبقران صرفا برای پادشاهی با حداقل سی سال سلطنت ذکر می شده و دلیل ندارد محمد علی شاه، مخالفت ها با خود را با عنوان استنطاق صاحبقران توصیف نماید .
۲. محمدعلی شاه آن هم در بحبوحه کشاکش با مخالفان ، خود را مردمی و دارای مشروعیت و محبوبیت می دانسته و در بیانیه های معروفش چون راه نجات ، هدف از اقدامات خود را نجات مردم می دانسته و علیه خودش اقرار نمی کرده که رعیت من را نمی خواهد .
۳. عبارت شاه شاهان متاخرتر و مربوط به دوره پهلوی به بعد است و در دوره قاجاریه چندان کاربرد نداشته است .
۴. اصطلاح فساد در ادبیات دوره قاجاریه در نقد روابط دولت و ملت کاربرد نداشته و به معنای خرابی و فساد ماده و موضوع میآمده نه به سیاق امروزی به عنوان فساد سیاسی و اداری که در متن به این ترتیب ذکر شده است .
۵.محمدعلی شاه مخالفان خود را مصلحین نمی دانسته که بگوید مصلحین فریاد قانون می زنند .
۶. و از همه مضحک تر اصطلاح مردم سالاری کاملا جدید است و ربطی به دوره محمدعلی شاه ندارد.
۷. میرزا یوسف خان مستشارالدوله حدود ۱۱ سال قبل از سلطنت محمدعلی شاه فوت کرده بوده و معنی ندارد محمدعلی شاه در محاصره آن همه دشمن و معاند یک دفعه یاد مستشارالدوله مرحوم بیافتد
۸. اصطلاح و ترکیبی با عنوان مملکت همایونی کاملا جعلی است و در متون دوره قاجار کاربرد ندارد .
۹. اصطلاح : بله قربان گو ، در دوره قاجار متداول نبوده است .
۱۰ . عبارت و اصطلاح : پرچم دار عدالت ، حتی یک بار نیز در ادبیات دوره قاجار و حتی دوره رضاشاه نیز مورد استفاده نبوده است.
۱۱. در پایان متن ذکر شده:
هرکسی نمی خواهد بسم الله از این مملکت برود.
که این دقیقا مشابه عبارت خانم زینب ابوطالبی است و نشان می دهد جعل خیلی تازه است و جاعل محترم یا غیرمحترم که دل پری از اوضاع فعلی دارد در جهت مشابهت سازی در ذهن خود این جعلیات را ساخته و پرداخته و به محمدعلی شاه نسبت داده است ، این البته تنها مشتی از خروار جعلیاتی است که روزمره علیه قاجاریه در فضای مجازی با اهداف سیاسی روز تولید می گردد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
چند وقتی است نقل قولی جعلی و بدون منبع و مآخذ از محمدعلی شاه قاجار ذکر می گردد با این محتوا:
محمدعلی شاه قاجار:
«رعیت را چه به سرکشی. رعیت را چه به استنطاق صاحبقران. رعیت را چه به فریاد حقطلبی! رعیت غلط میکند ما را نخواهد! رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایه ماست که آرامش میدهد، نعمت ارزانی میدارد و دفع بلا میکند! ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم! آخر الزمان است! شاه شاهان را محکوم میکنند به دروغگویی. سایه خدا را محکوم میکنند به فساد، به استبداد، به عیاشی؛ مصلحین فریاد قانون میزنند، مشق مردم سالاری میکنند! خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بیشرف را که قانون قانون میکرد در این مملکت همایونی! خون جواب آزادیست! رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند دیوان مظالم بخواهد، غلط
عتراض کند، غلط میکند دیوان مظالم بخواهد، غلط میکند مشروطه بخواهد! ما رعیت سربه زیر میخواهیم، ما رعیت بله قربانگو میخواهیم. ما رعیت کر و کور میخواهیم. اینجا ممالک محروسه ایران است و ما هم قبله عالمیم و پرچمدار عدالت و پاکی! هر کس نمیخواهد بسم الله از این مملکت برود.»
این نقل قول بی تردید جعلی است و دم خروسش هم به طرز فاحشی بیرون زده است در بخشی از این نقل قول اصطلاح مردم سالاری ذکر شده است ، در حالی که اصطلاح مردم سالاری از زمان دوم خرداد ۷۶ و خاتمی به بعد متداول شده و سال ۵۷ و در زمان انقلاب اسلامی هم متداول نبوده چه برسه زمان محمد علی شاه ، جاعل هم به شدت ناشی است .این مطلب چندین بار در سایت های مختلف آمده است در قالب مطالب کلی تر و یادداشت های طولانی تر که برای کلیت یادداشت چند منبع ذکر شده ولی به طور خاص درباره این عبارات منبعی ذکر نشده چون واقعیت و مابه ازای خارجی ندارد.
به طور خلاصه می توان به موارد ذیل به عنوان دلایل جعلی بودن این نقل قول ، اشاره کرد :
۱. عبارت صاحبقران صرفا برای پادشاهی با حداقل سی سال سلطنت ذکر می شده و دلیل ندارد محمد علی شاه، مخالفت ها با خود را با عنوان استنطاق صاحبقران توصیف نماید .
۲. محمدعلی شاه آن هم در بحبوحه کشاکش با مخالفان ، خود را مردمی و دارای مشروعیت و محبوبیت می دانسته و در بیانیه های معروفش چون راه نجات ، هدف از اقدامات خود را نجات مردم می دانسته و علیه خودش اقرار نمی کرده که رعیت من را نمی خواهد .
۳. عبارت شاه شاهان متاخرتر و مربوط به دوره پهلوی به بعد است و در دوره قاجاریه چندان کاربرد نداشته است .
۴. اصطلاح فساد در ادبیات دوره قاجاریه در نقد روابط دولت و ملت کاربرد نداشته و به معنای خرابی و فساد ماده و موضوع میآمده نه به سیاق امروزی به عنوان فساد سیاسی و اداری که در متن به این ترتیب ذکر شده است .
۵.محمدعلی شاه مخالفان خود را مصلحین نمی دانسته که بگوید مصلحین فریاد قانون می زنند .
۶. و از همه مضحک تر اصطلاح مردم سالاری کاملا جدید است و ربطی به دوره محمدعلی شاه ندارد.
۷. میرزا یوسف خان مستشارالدوله حدود ۱۱ سال قبل از سلطنت محمدعلی شاه فوت کرده بوده و معنی ندارد محمدعلی شاه در محاصره آن همه دشمن و معاند یک دفعه یاد مستشارالدوله مرحوم بیافتد
۸. اصطلاح و ترکیبی با عنوان مملکت همایونی کاملا جعلی است و در متون دوره قاجار کاربرد ندارد .
۹. اصطلاح : بله قربان گو ، در دوره قاجار متداول نبوده است .
۱۰ . عبارت و اصطلاح : پرچم دار عدالت ، حتی یک بار نیز در ادبیات دوره قاجار و حتی دوره رضاشاه نیز مورد استفاده نبوده است.
۱۱. در پایان متن ذکر شده:
هرکسی نمی خواهد بسم الله از این مملکت برود.
که این دقیقا مشابه عبارت خانم زینب ابوطالبی است و نشان می دهد جعل خیلی تازه است و جاعل محترم یا غیرمحترم که دل پری از اوضاع فعلی دارد در جهت مشابهت سازی در ذهن خود این جعلیات را ساخته و پرداخته و به محمدعلی شاه نسبت داده است ، این البته تنها مشتی از خروار جعلیاتی است که روزمره علیه قاجاریه در فضای مجازی با اهداف سیاسی روز تولید می گردد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
Forwarded from مجید تفرشی/ Majid Tafreshi (Majid Tafreshi)
نشست تخصصی در کلاب «گفتارها» در کلاب هاوس:
نام خلیج فارس در پهنه تاریخ
سخنرانی دکتر کوروش احمدی، محقق، دیپلمات پیشین و نویسنده
Naming the Persian Gulf: The Roots of a Political Controversy
به مناسبت روز ملی خلیج فارس
جمعه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲/ ۲۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۲۱-۲۳ به وقت ایران
نام خلیج فارس در پهنه تاریخ
سخنرانی دکتر کوروش احمدی، محقق، دیپلمات پیشین و نویسنده
Naming the Persian Gulf: The Roots of a Political Controversy
به مناسبت روز ملی خلیج فارس
جمعه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲/ ۲۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۲۱-۲۳ به وقت ایران
Forwarded from بهمنی قاجار
به مناسبت سالگرد ترور ناصرالدین شاه
آرزوهای ناصرالدین شاه برای ایران از زبان خودش
دعای ناصرالدین شاه برای ایران در زمان هجوم و لشگر کشی انگلیس به خلیج فارس
جنگ ایران و انگلیس در سال 1272 قمری
خاطرات روزانه ناصرالدین شاه
پنج شنبه 17 ربیع الثانی 1272
6دی 1234
به کوشش استاد عبد امین
... خداوند عالم انشاءالله تعالی همیشه مملکت "ایران" را قوی و پُرزور دارد و دشمنان "ایران" و شیعه را مخذول و منکوب و مطرود کند. همیشه مملکت "ایران" و اهل "ایران" خرم و پاینده و برقرار و شادان باشند و از عزّت و عصبیت ایشان نکاهد و همیشه پُرزور و قوّت باشند؛ انشاءالله. و جواب خصم را به عزت اسلام بدهند و سایۀ مرحمت و التفات و توجه مرتضی علی علیهالسّلام و الصّلوات را از سر من و امیرنظام و "ایران" کم نگرداند؛ انشاءالله تعالی.
پی نوشت :
منظور از امیر نظام شاهزاده امیر قاسم خان پسر ناصرالدین شاه از جیران تجریشی سوگلی شاه و ولیعهد وقت ناصرالدين شاه است که چندی بعد بر اثر بیماری فوت می کند .
@qajariranhistory
آرزوهای ناصرالدین شاه برای ایران از زبان خودش
دعای ناصرالدین شاه برای ایران در زمان هجوم و لشگر کشی انگلیس به خلیج فارس
جنگ ایران و انگلیس در سال 1272 قمری
خاطرات روزانه ناصرالدین شاه
پنج شنبه 17 ربیع الثانی 1272
6دی 1234
به کوشش استاد عبد امین
... خداوند عالم انشاءالله تعالی همیشه مملکت "ایران" را قوی و پُرزور دارد و دشمنان "ایران" و شیعه را مخذول و منکوب و مطرود کند. همیشه مملکت "ایران" و اهل "ایران" خرم و پاینده و برقرار و شادان باشند و از عزّت و عصبیت ایشان نکاهد و همیشه پُرزور و قوّت باشند؛ انشاءالله. و جواب خصم را به عزت اسلام بدهند و سایۀ مرحمت و التفات و توجه مرتضی علی علیهالسّلام و الصّلوات را از سر من و امیرنظام و "ایران" کم نگرداند؛ انشاءالله تعالی.
پی نوشت :
منظور از امیر نظام شاهزاده امیر قاسم خان پسر ناصرالدین شاه از جیران تجریشی سوگلی شاه و ولیعهد وقت ناصرالدين شاه است که چندی بعد بر اثر بیماری فوت می کند .
@qajariranhistory
مهدی خان قاجار رئیس ایل قاجار در دوران شاه صفی و شاه عباس دوم صفوی ، او فرزند محمد قلی آقای قاجار و نواده حسین خان زیاد اغلی قاجار حاکم استرآباد در عصر شاه عباس کبیر بود ، نتیجه او فتحعلی خان قاجار جد اعلای پادشاهان قاجاریه است ، تصویر از نقاشی بزرگ کاخ کاخ سليمانيه کرج ، واقع در دانشکده کشاورزی کرج .
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
محمد ولی خان قاجار رئیس ایل قاجار در عصر شاه عباس دوم صفوی ، فرزند مهدی خان قاجار و نیای فتحعلی خان قاجار جد اعلای شاهنشاهان قاجاریه است. تصویر از نقاشی بزرگ کاخ سليمانيه کرج، واقع در دانشکده کشاورزی کرج.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
شاهقلی خان قاجار رئیس ایل قاجار در عصر شاه سلیمان صفوی ، فرزند محمد ولی خان و پدر فتحعلی خان قاجار جد اعلای شاهان قاجار، تصویر از نقاشی بزرگ کاخ سليمانيه کرج، واقع در دانشکده کشاورزی کرج.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
فتحعلی خان قاجار فرزند شاهقلی خان قاجار ، رئیس ایل قاجار در عصر شاه سلطان حسین صفوی ، حکمران استرآباد و دامغان و سمنان و مازندران و سپهسالار و وکیل الدوله شاه طهماسب دوم صفوی که به دستور این شاه و با تحریک و به وسیله نادر افشار ( نادرشاه بعدی ) در صفر ۱۱۳۹قمری مقتول گردید ، فتحعلی خان پدر محمد حسن خان قاجار و جد اعلای شاهنشاهان قاجاریه است. تصویر از نقاشی بزرگ کاخ سليمانيه کرج، واقع در دانشکده کشاورزی کرج.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
فتحعلی خان قاجار از نمایی دیگر
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
محمدحسن خان قاجار فرزند فتحعلی خان قاجار و پدر آقا محمدخان و حسینقلی خان جهانسوزشاه ، اولین شخصیت خاندان قاجار که ادعای سلطنت کرد و با نام محمد حسن شاه قاجار سالها در استرآباد و مازندران و گیلان و آذربایجان و تهران و سمنان و اصفهان حکومت و سلطنت کرد و سرانجام در سال ۱۱۷۲ قمری( ۱۱۳۸ خورشیدی ) پس از شکست از رقیب خود کریم خان زند ، کشته شد . تصویر از نقاشی بزرگ کاخ سليمانيه کرج واقع در دانشکده کشاورزی کرج.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
حسینقلی خان جهانسوز شاه فرزند محمد حسن خان قاجار و برادر کوچکتر آقا محمدخان و پدر فتحعلی شاه قاجار، مقتول در سال ۱۱۹۱ قمری ، حسینقلی خان حدود هفت سال در دامغان و توابع آن حکومت کرد و پس از شورش علیه کریم خان زند و چند جنگ با زندیه به وسیله غلام خودش کشته شد. تصویر از نقاشی بزرگ کاخ سليمانيه کرج واقع در دانشکده کشاورزی کرج.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
ناصرالدین شاه :
افغانستان نباید دست به اقدامی بزند که مانع رسیدن آب به سیستان گردد .
پس از حکمیت گلد اسمید و تجزیه بخش های وسیعی از سیستان ایران ، افغانستان متعهد گردیده بود که دست به اقدامی نزند که مانع رسیدن آب هیرمند به دریاچه هامون ایران گردد ، از این رو دولت ایران مراقب بود که اقغانستان دست به اقدامی نزند که مانع رسیدن حقابه ایران گردد، در یک مورد ناصرالدین شاه به امین السلطان صدراعظم می نویسد :
جناب صدراعظم
باید با سفارت انگلیس حرف بزنید به علاالسلطنه هم بنویسید که او هم در آن جا حرف بزند و بگویید طرقو را افغان نباید آباد نماید ، زیرا که آبادی آن جا باعث نیامدن آب به سیستان است و این ضرر بی معنی است که به دولت ایران وارد می شود و نباید آباد بشود .
به علاالسلطنه نوشته شود .
بایگانی اسناد وزارت امورخارجه ، اسناد مکمل ، ج ۱۶،سند ش ۶۱۳
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
افغانستان نباید دست به اقدامی بزند که مانع رسیدن آب به سیستان گردد .
پس از حکمیت گلد اسمید و تجزیه بخش های وسیعی از سیستان ایران ، افغانستان متعهد گردیده بود که دست به اقدامی نزند که مانع رسیدن آب هیرمند به دریاچه هامون ایران گردد ، از این رو دولت ایران مراقب بود که اقغانستان دست به اقدامی نزند که مانع رسیدن حقابه ایران گردد، در یک مورد ناصرالدین شاه به امین السلطان صدراعظم می نویسد :
جناب صدراعظم
باید با سفارت انگلیس حرف بزنید به علاالسلطنه هم بنویسید که او هم در آن جا حرف بزند و بگویید طرقو را افغان نباید آباد نماید ، زیرا که آبادی آن جا باعث نیامدن آب به سیستان است و این ضرر بی معنی است که به دولت ایران وارد می شود و نباید آباد بشود .
به علاالسلطنه نوشته شود .
بایگانی اسناد وزارت امورخارجه ، اسناد مکمل ، ج ۱۶،سند ش ۶۱۳
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
ناصرالدین شاه و مالکیت ایران بر بندر کمال خان هیرمند
حاشیه نویسی ناصرالدین شاه بر تلگراف سفیر ایران در لندن و اشاره وی به مالکیت ایران بر بندر کمال خان هیرمند و تجزیه این منطقه از ایران با تحریک انگلیس :
در سیستان هرچه مکان خوب و مرغوب بود ،گلد اسمیت به افغان داد ، مثل قلعه فتح و چخانسور و سایر املاک آن طرف رود هیرمند را و هم چنین این طرف هیرمند ، قلعه بندر کمال خان بلوچ که اصل رعیت و نوکر ایران بودند و یک خط مثلث بی معنی کشید و ما را محصور کرد ، حتی نیزار اهل سیستان را که باید گاو و گوسفند و زندگی آن ها در نیزار و تخت شاه بگذرد به طرف افغان انداخت ، بعد که ما ملتفت شدیم که اگر این هم نباشد ، سیستان حالیه بالمره بی مصرف خواهد شد ، این حدود را راضی نشدیم از سیستان خارج شود و از انصاف اولیای دولت انگلیس خواهشمند هستیم که این همراهی را با ما کرده ، راضی نشوند سیستان ما بالمره باطل بماند و خودشان به نقشه رجوع کنند ، ببینند جایی هست که ما به افغان در عوض بدهیم ، جایی که باشد به نظر ما نمی آید و نمی شود .
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
حاشیه نویسی ناصرالدین شاه بر تلگراف سفیر ایران در لندن و اشاره وی به مالکیت ایران بر بندر کمال خان هیرمند و تجزیه این منطقه از ایران با تحریک انگلیس :
در سیستان هرچه مکان خوب و مرغوب بود ،گلد اسمیت به افغان داد ، مثل قلعه فتح و چخانسور و سایر املاک آن طرف رود هیرمند را و هم چنین این طرف هیرمند ، قلعه بندر کمال خان بلوچ که اصل رعیت و نوکر ایران بودند و یک خط مثلث بی معنی کشید و ما را محصور کرد ، حتی نیزار اهل سیستان را که باید گاو و گوسفند و زندگی آن ها در نیزار و تخت شاه بگذرد به طرف افغان انداخت ، بعد که ما ملتفت شدیم که اگر این هم نباشد ، سیستان حالیه بالمره بی مصرف خواهد شد ، این حدود را راضی نشدیم از سیستان خارج شود و از انصاف اولیای دولت انگلیس خواهشمند هستیم که این همراهی را با ما کرده ، راضی نشوند سیستان ما بالمره باطل بماند و خودشان به نقشه رجوع کنند ، ببینند جایی هست که ما به افغان در عوض بدهیم ، جایی که باشد به نظر ما نمی آید و نمی شود .
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
تالار امیر کبیر ، ضد فرهنگ و بدعت در نامگذاری
محمد علی بهمنی قاجار
کاخ گلستان یک اثر تاریخی بی نظیر با هویت فرهنگی مشخص و تنها میراث جهانی ثبت شده شهر تهران است ، این کاخ ، عمارت ها و تالارها و ایوان های نام و نشان داری دارد ، این که ما به دلیل علاقه به شخصیت های تاریخی و قدر شناسی از آن ها ، نام هاي تاریخی و در واقع هویت کاخ گلستان را تغییر بدهیم هیچ گونه توجیهی ندارد ، برای نمونه از دوران پیش از قاجاریه بخشی از کاخ خلوت کریم خانی نام داشته و در دوره قاجاریه هم باوجود رابطه نه چندان حسنه قاجاریه با زندیه این نام تغییر نکرده و تاکنون هم چنان به درستی و پسندیدگی به نام کریم خان زند ، به خلوت کریم خانی موسوم است . نامگذاری در یک بنای تاریخی و یک میراث جهانی ثبت شده در یونسکو به نظر اقدامی ضد تاریخی و ضد فرهنگی است و یک اثر را از هویت اصیل خود دور می نماید، هم چنان عمارت الماس کاخ گلستان در سال های اخیر محل مجسمه های زیبا دوره قاجار از عباس میرزا و ناصرالدين شاه و مظفرالدین شاه با قدمت و ارزش تاریخی مشخص است تغییر چیدمان این عمارت و محروم کردن عمارت زیبای مذکور از این مجسمه های بی مانند باز هم ظلمی به کاخ گلستان است ، در مجموع تغییرات این چنینی و نامگذاری های بدعت گونه ، اقدامی تاریخ ستیزانه و ضد هویتی و نوعی جعل تاریخی است ، از مدیریت محترم کاخ گلستان که در این چند سال اخیر زحمات زیادی برای کاخ کشیده است ،انتظار می رود این خطا را جبران نماید و یادگاری بدی از خود در میان اهل فرهنگ به جای نگذارد.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
محمد علی بهمنی قاجار
کاخ گلستان یک اثر تاریخی بی نظیر با هویت فرهنگی مشخص و تنها میراث جهانی ثبت شده شهر تهران است ، این کاخ ، عمارت ها و تالارها و ایوان های نام و نشان داری دارد ، این که ما به دلیل علاقه به شخصیت های تاریخی و قدر شناسی از آن ها ، نام هاي تاریخی و در واقع هویت کاخ گلستان را تغییر بدهیم هیچ گونه توجیهی ندارد ، برای نمونه از دوران پیش از قاجاریه بخشی از کاخ خلوت کریم خانی نام داشته و در دوره قاجاریه هم باوجود رابطه نه چندان حسنه قاجاریه با زندیه این نام تغییر نکرده و تاکنون هم چنان به درستی و پسندیدگی به نام کریم خان زند ، به خلوت کریم خانی موسوم است . نامگذاری در یک بنای تاریخی و یک میراث جهانی ثبت شده در یونسکو به نظر اقدامی ضد تاریخی و ضد فرهنگی است و یک اثر را از هویت اصیل خود دور می نماید، هم چنان عمارت الماس کاخ گلستان در سال های اخیر محل مجسمه های زیبا دوره قاجار از عباس میرزا و ناصرالدين شاه و مظفرالدین شاه با قدمت و ارزش تاریخی مشخص است تغییر چیدمان این عمارت و محروم کردن عمارت زیبای مذکور از این مجسمه های بی مانند باز هم ظلمی به کاخ گلستان است ، در مجموع تغییرات این چنینی و نامگذاری های بدعت گونه ، اقدامی تاریخ ستیزانه و ضد هویتی و نوعی جعل تاریخی است ، از مدیریت محترم کاخ گلستان که در این چند سال اخیر زحمات زیادی برای کاخ کشیده است ،انتظار می رود این خطا را جبران نماید و یادگاری بدی از خود در میان اهل فرهنگ به جای نگذارد.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory