Forwarded from بهمنی قاجار
دستاوردهای عصر قاجار
انتشار یک آلبوم عکس کاخ گلستان فرصت دیگری برای طرفداران دیکتاتوری سابق فراهم کرده تا در وهله نخست باردیگر نسبت به قاجاریه عقده گشایی نمایند و در وهله بعدی باز هم روایت اسطوره سازی از پهلوی را دنبال نمایند ، گویی اینان که از تاثیر گذاری عملی بر حیات سیاسی و اجتماعی ایران محروم هستند تنها دلخوشی شان کوک کردن همان نغمه ناساز: ای ملت قدر ناشناس یکباره گشتی ناسپاس است ، برای این جماعت ایران منهای پهلوی ارزشی ندارد و تنها در پی اثبات این مدعا هستند که ایران پیش از پهلوی ، سیاهی و تباهی مطلق بوده و پهلوی از هیچ یک ایران مدرن و متمدن ساخته است ، در همین راستا از هر نوع جعل و تحریف دریغ نمی نمایند در حالی که همین عکس های منتشر شده کاخ گلستان نیز نشان دهنده این است که صرفا دروازه های تهران بناهای آباد و زیبایی بوده اند که آثار معماری دوره پهلوی به گرد پای آن نیز نمی رسد اما پهلویست با انتشار گزینشی این آثار تلاش دارند تا صرفا تاریخ سازی نمایند امری که با تاریخ نگاری بسیار متفاوت است ، برخلاف مدعای اینان ایران عصر قاجار ایران بیداری و روشنگری بوده است ، البته باز برخلاف اینان که همه دستاوردهای دوران پهلوی را صرفا به دو پادشاه پهلوی تقلیل داده و خسارت ها و شکست های آن دوره را به مردم و روشنفکران و....نسبت می دهند ، ما درباره دوره قاجار چنین نظری نداریم ،
دستاوردهای عصر قاجار صرفا ناشی از اقدامات پادشاهان قاجار نبوده ،ملت ایران به این کارهای مهم دست زده است و دستاوردهای مردم ایران است نه پادشاهان قاجار، اما ایران عصر قاجار ، عصر بیداری و روشنگری است نه آنچنان که طرفداران دیکتاتوری انگلیس ساخته قلمداد می کنند عصر سیاهی و تباهی، در ذیل به طور فهرست وار به مهمترین دستاوردهای عصر قاجار عصر گذار ایران از قرون وسطی به دوران مدرن اشاره می کنیم:
منع عمر کشون و منع تحقیر اهل سنت
فرمان لغو جزیه و برابری ایرانیان غیر مسلمان
فرمان های متعدد درباره منع شکنجه و آزادی و امنیت شخصی
لغو کور کردن و قطع عضو به عنوان مجازات
منع اعتقاد به نجوم برای پیشگویی امور مملکتی
تشکیل هیات وزیران
ایجاد پلیس و ژاندارمری
ایجاد گمرکات
تاسیس نیروی دریایی
ترسیم مرزهای مدرن
ایجاد واحدهای مرزبانی
نابودی ملوک الطوایفی
اخراج مسقطی ها از بندرعباس و چابهار
اخراج قواسم از بندر لنگه
تاسیس مدارس مدرن دخترانه و پسرانه
ایجاد تلگراف و پست و تمبر
انتشار اسکناس
ساخت راهها
آوردن تخم و بذر بسیاری از گیاهان و گل ها به ایران
واکسیناسیون عمومی و قرنطینه
تاسیس مدارس عالی ( دانشکده ها)
اعزام دانشجو به اروپا
آوردن اساتید خارجی به ایران
ترجمه کتاب های مهم اروپایی و چاپ آنان
ترویج صنعت چاپ
روزنامه نگاری
تاسیس سفارت خانه های ایران در اروپا و آمریکا
راه اندازی سفارت خانه های خارجی در ایران و ایجاد روابط گسترده باجهان خارج
ایجاد سرود و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان
تثبیت شیر و خورشید سرخ به عنوان یکی از سه نشان بین المللی کمک رسانی در کنار صلیب سرخ و هلال احمر
آشنایی ایرانیان با تاریخ مدون باستان و نگارش کتاب درباره هخامنشیان و اشکانیان (نخستین کتاب فارسی درباره اشکانیان را محمد حسن خان اعتماد السلطنه نوشت.)
تاسیس وزارت عدلیه
ایجاد مدرسه نظام و مدارس عالی نظام که امثال رزم آرا و زاهدی در همین مدارس تربیت شدند
رواج عکاسی
آوردن سینما
موسیقی مدرن غربی
نخستین انجمن های مربوط به حقوق زنان با پیشگامی زنان خاندان قاجار مانند تاج السلطنه
ساده سازی نثر فارسی و امروزی کردن آن
ایجاد راه آهن شهری در تهران
تاسیس بیمارستان های مدرن و داروخانه
راه اندازی نخستین هتل ها و رستوران ها به سبک غربی
ایجاد موزه ملی
کتابخانه مجلس
ترویج مجسمه سازی
رونق هنر کاشی سازی و معماری
اوج گیری هنرهای تذهیب و خطاطی و نقاشی
ایجاد آرشیو وزارتخارجه
تاسیس نخستین ادارات ثبت اسناد و املاک و احوال
تدوین قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری پس از مشروطه و پیش از کودتای سوم اسفند
ایجاد هیات منصفه در دادگستری پس از مشروطیت
فرمان مشروطیت و تدوین و تصویب قانون اساسی و اعطای حاکمیت از شاه به ملت و تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه
نگارش نخستین آثار ایرانی در زمینه حقوق بین الملل و علوم سیاسی
توسعه کشاورزی ایران به خصوص پنبه کاری
حفظ ارزش پول ملی
رونق هنر نگار گری و معرق سازی و....
تدوین و تصحیح و انتشار منابع کلاسیک ادبیات فارسی از شاهنامه تا گلستان و بوستان و چهار مقاله و.....
استفاده از همه اقوام ایران درمناصب عالی مانند عزیز خان مکری کردستانی که فرمانده کل قشون ایران بود
حفظ ایران به عنوان یکی از پنج کشور مستقل آسیا
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
انتشار یک آلبوم عکس کاخ گلستان فرصت دیگری برای طرفداران دیکتاتوری سابق فراهم کرده تا در وهله نخست باردیگر نسبت به قاجاریه عقده گشایی نمایند و در وهله بعدی باز هم روایت اسطوره سازی از پهلوی را دنبال نمایند ، گویی اینان که از تاثیر گذاری عملی بر حیات سیاسی و اجتماعی ایران محروم هستند تنها دلخوشی شان کوک کردن همان نغمه ناساز: ای ملت قدر ناشناس یکباره گشتی ناسپاس است ، برای این جماعت ایران منهای پهلوی ارزشی ندارد و تنها در پی اثبات این مدعا هستند که ایران پیش از پهلوی ، سیاهی و تباهی مطلق بوده و پهلوی از هیچ یک ایران مدرن و متمدن ساخته است ، در همین راستا از هر نوع جعل و تحریف دریغ نمی نمایند در حالی که همین عکس های منتشر شده کاخ گلستان نیز نشان دهنده این است که صرفا دروازه های تهران بناهای آباد و زیبایی بوده اند که آثار معماری دوره پهلوی به گرد پای آن نیز نمی رسد اما پهلویست با انتشار گزینشی این آثار تلاش دارند تا صرفا تاریخ سازی نمایند امری که با تاریخ نگاری بسیار متفاوت است ، برخلاف مدعای اینان ایران عصر قاجار ایران بیداری و روشنگری بوده است ، البته باز برخلاف اینان که همه دستاوردهای دوران پهلوی را صرفا به دو پادشاه پهلوی تقلیل داده و خسارت ها و شکست های آن دوره را به مردم و روشنفکران و....نسبت می دهند ، ما درباره دوره قاجار چنین نظری نداریم ،
دستاوردهای عصر قاجار صرفا ناشی از اقدامات پادشاهان قاجار نبوده ،ملت ایران به این کارهای مهم دست زده است و دستاوردهای مردم ایران است نه پادشاهان قاجار، اما ایران عصر قاجار ، عصر بیداری و روشنگری است نه آنچنان که طرفداران دیکتاتوری انگلیس ساخته قلمداد می کنند عصر سیاهی و تباهی، در ذیل به طور فهرست وار به مهمترین دستاوردهای عصر قاجار عصر گذار ایران از قرون وسطی به دوران مدرن اشاره می کنیم:
منع عمر کشون و منع تحقیر اهل سنت
فرمان لغو جزیه و برابری ایرانیان غیر مسلمان
فرمان های متعدد درباره منع شکنجه و آزادی و امنیت شخصی
لغو کور کردن و قطع عضو به عنوان مجازات
منع اعتقاد به نجوم برای پیشگویی امور مملکتی
تشکیل هیات وزیران
ایجاد پلیس و ژاندارمری
ایجاد گمرکات
تاسیس نیروی دریایی
ترسیم مرزهای مدرن
ایجاد واحدهای مرزبانی
نابودی ملوک الطوایفی
اخراج مسقطی ها از بندرعباس و چابهار
اخراج قواسم از بندر لنگه
تاسیس مدارس مدرن دخترانه و پسرانه
ایجاد تلگراف و پست و تمبر
انتشار اسکناس
ساخت راهها
آوردن تخم و بذر بسیاری از گیاهان و گل ها به ایران
واکسیناسیون عمومی و قرنطینه
تاسیس مدارس عالی ( دانشکده ها)
اعزام دانشجو به اروپا
آوردن اساتید خارجی به ایران
ترجمه کتاب های مهم اروپایی و چاپ آنان
ترویج صنعت چاپ
روزنامه نگاری
تاسیس سفارت خانه های ایران در اروپا و آمریکا
راه اندازی سفارت خانه های خارجی در ایران و ایجاد روابط گسترده باجهان خارج
ایجاد سرود و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان
تثبیت شیر و خورشید سرخ به عنوان یکی از سه نشان بین المللی کمک رسانی در کنار صلیب سرخ و هلال احمر
آشنایی ایرانیان با تاریخ مدون باستان و نگارش کتاب درباره هخامنشیان و اشکانیان (نخستین کتاب فارسی درباره اشکانیان را محمد حسن خان اعتماد السلطنه نوشت.)
تاسیس وزارت عدلیه
ایجاد مدرسه نظام و مدارس عالی نظام که امثال رزم آرا و زاهدی در همین مدارس تربیت شدند
رواج عکاسی
آوردن سینما
موسیقی مدرن غربی
نخستین انجمن های مربوط به حقوق زنان با پیشگامی زنان خاندان قاجار مانند تاج السلطنه
ساده سازی نثر فارسی و امروزی کردن آن
ایجاد راه آهن شهری در تهران
تاسیس بیمارستان های مدرن و داروخانه
راه اندازی نخستین هتل ها و رستوران ها به سبک غربی
ایجاد موزه ملی
کتابخانه مجلس
ترویج مجسمه سازی
رونق هنر کاشی سازی و معماری
اوج گیری هنرهای تذهیب و خطاطی و نقاشی
ایجاد آرشیو وزارتخارجه
تاسیس نخستین ادارات ثبت اسناد و املاک و احوال
تدوین قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری پس از مشروطه و پیش از کودتای سوم اسفند
ایجاد هیات منصفه در دادگستری پس از مشروطیت
فرمان مشروطیت و تدوین و تصویب قانون اساسی و اعطای حاکمیت از شاه به ملت و تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه
نگارش نخستین آثار ایرانی در زمینه حقوق بین الملل و علوم سیاسی
توسعه کشاورزی ایران به خصوص پنبه کاری
حفظ ارزش پول ملی
رونق هنر نگار گری و معرق سازی و....
تدوین و تصحیح و انتشار منابع کلاسیک ادبیات فارسی از شاهنامه تا گلستان و بوستان و چهار مقاله و.....
استفاده از همه اقوام ایران درمناصب عالی مانند عزیز خان مکری کردستانی که فرمانده کل قشون ایران بود
حفظ ایران به عنوان یکی از پنج کشور مستقل آسیا
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
گوشهای از اهمیت تصاویر منتشر شده از کاخ گلستان
سالها کانالها و صفحات زرد تصویر فوق را به عنوان «زنده به گور کردن مجرمین در دوران قاجار» منتشر می کردند. اما همین تصویر در میان تصاویر آلبومخانه کاخ گلستان قرار دارد که ذیل آن نام فرد و محل آن نوشته شده «نواب نصرالله میرزا در لب دریا» و در مقابل، ناصرالدین شاه به دستخط خود چنین توضیح داده است: «پسر ملکآرای مرحوم است، تنهی او را در نهارگاه لب دریا زیر شن دفن کرده، سر شاهزاده را به عکس انداختهاند. آن این است».
www.tgoop.com/qajariranhistory
سالها کانالها و صفحات زرد تصویر فوق را به عنوان «زنده به گور کردن مجرمین در دوران قاجار» منتشر می کردند. اما همین تصویر در میان تصاویر آلبومخانه کاخ گلستان قرار دارد که ذیل آن نام فرد و محل آن نوشته شده «نواب نصرالله میرزا در لب دریا» و در مقابل، ناصرالدین شاه به دستخط خود چنین توضیح داده است: «پسر ملکآرای مرحوم است، تنهی او را در نهارگاه لب دریا زیر شن دفن کرده، سر شاهزاده را به عکس انداختهاند. آن این است».
www.tgoop.com/qajariranhistory
گوشهای از اهمیت تصاویر منتشر شدهی کاخ گلستان
به گواه تصاویر افشا شده کاخ گلستان (آلبوم ۲۰۸)، تنها در بین راه کوتاه ری تا قم، چهار مهمانخانه، سه کاروانسرا و دو یا سه پل جدیدالبنا وجود داشته است.
پ.ن: بی جهت نبود که با انتشار تصاویر، عجولانه با دستاویز کردن دو یا سه تصویر دست به سیاهنمایی کور و تکرار کلیشههای نخنما زدند.
@qajariranhistory
به گواه تصاویر افشا شده کاخ گلستان (آلبوم ۲۰۸)، تنها در بین راه کوتاه ری تا قم، چهار مهمانخانه، سه کاروانسرا و دو یا سه پل جدیدالبنا وجود داشته است.
پ.ن: بی جهت نبود که با انتشار تصاویر، عجولانه با دستاویز کردن دو یا سه تصویر دست به سیاهنمایی کور و تکرار کلیشههای نخنما زدند.
@qajariranhistory
Forwarded from بهمنی قاجار
یکصدمین سالگرد شهادت میرزاده عشقی
امروز دوازدهم تیرماه ، صدمین سال شهادت عشقی است ، شاعر جوانی که ایده و آرمانی جز ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی نداشت ، درست است که شاعری جوان که سی و یک سال بیشتر در این جهان زیست نکرد و در زمانه ای پر آشوب زندگی می کرد و با گرفتاریها و مشکلات فراوان شخصی و اجتماعی دست به گریبان بود ممکن است در نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی خود دچار تندروی ها و اشتباهاتی گردد و به ویژه با توجه به طبع شاعری، در مواردی احساسات به او غلبه نماید ، مدعی نیستیم که عشقی نمونه یک متفکر و یا فیلسوف و سیاستمدار پخته بود اما عشقی با همه خامی ها و ناپختگی هایش ، نمونه و سرآمد یک عاشق ایران و دلباخته آزادی و عدالت بود، اشعار و آثار عشقی یک منظومه فکری از ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت طلبی است ، عشقی در آثار بی مانندش هم چون نمایشنامه رستاخیز شهریاران ایران ، آرمان خود به احیای عظمت ایران را به تصویر می کشد ، در نمایشنامه کفن سیاه به مساله مهم زنان می پردازد و عمق دلبستگی و علاقه اش به آزادی زن و حقوق زن را نشان می دهد . در جمهوری نامه و سایر آثاری که منجر به ترور ناجوانمردانه اش به وسیله گماشتگان رضاخان سردارسپه گردید ، نفرتش از دیکتاتوری و عشق خود به آزادی را برای ما به یادگار گذاشته است ، عشقی صدای رسای ایران پرستی و آزادیخواهی بوده و هست ، در آن جا که از عشق وطن می گوید :
خاکم به سر ز غصه بسر ، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی بسر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ، ای عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
همان قدر که ایران را دوست دارد از ایران دوستی قرائت استبدادی ندارد برای همین مجذوب رضاخان نمی گردد بلکه در برابرش میایستد و به معشوق خود یعنی آزادی ابراز ارادت کرده و می گوید :
ای دل از حال من و بلبل چه میپرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست
به به از این مجلس ملی و آزادی فکر
من چه بنویسم قلم در دست کس آزاد نیست
رای من اینست کاندید از برای انتخاب
اندرین دوره مناسبتر کس از شداد نیست
حرف های تازه را فرعون هم ناگفته بود
بلکه از چنگیز هم تاریخ را در یاد نیست
ای خدا این مهد استبداد را ویران نما
گرچه در سرتاسرش یک گوشه ای آباد نیست
آرمان عشقی ، احیای عظمت ایران و آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی برای مردم ایران بود او برای از دست رفتن عظمت ایران غمگین بود ، چنانچه جایی در ستایش عظمت باستانی می سراید:
واندر آن پرده ، بسی نقش و صور میدیدم
بارگه های پر از زر و زیور میدیدم
یک به یک پادشهان را به مقر می دیدیدم
همه بر تخت و همه، تاج به سر میدیدم
همه با صولت و با شوکت وفر میدیدم
صف به صف لشکر با فتح و ظفر میدیدم
وز سعادت همه سو، ثبت اثر میدیدم
در همان حال از تیره بختی امروز ایرانیان شکوه و گلایه کرده و می گوید:
این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ، ایران کجاست
اما عشقی به آینده ایران امیدوار بود و امیدواری خود به آینده ایران را از جانب اشوزرتشت در پیامی که گویا به جوانان امروز ایران هم هست ، این چنین فریاد می زند :
در همین گهواره خفته ، نطفه آیندگان
نطفه این مردگانی را که بینی زندگان
از همین گهواره ، تا چند دگر فرزند چند
سربرآرد سر بسر ، ایران از ایشان سربلند
بعد از این اقبال ایران را ، دگر افسوس نیست
لکه ای در سرنوشت کشور سیروس نیست
من ابر اهریمن ایرانیان غالب شدم
حافظ ایران بود یزدان و من غایب شدم
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
امروز دوازدهم تیرماه ، صدمین سال شهادت عشقی است ، شاعر جوانی که ایده و آرمانی جز ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی نداشت ، درست است که شاعری جوان که سی و یک سال بیشتر در این جهان زیست نکرد و در زمانه ای پر آشوب زندگی می کرد و با گرفتاریها و مشکلات فراوان شخصی و اجتماعی دست به گریبان بود ممکن است در نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی خود دچار تندروی ها و اشتباهاتی گردد و به ویژه با توجه به طبع شاعری، در مواردی احساسات به او غلبه نماید ، مدعی نیستیم که عشقی نمونه یک متفکر و یا فیلسوف و سیاستمدار پخته بود اما عشقی با همه خامی ها و ناپختگی هایش ، نمونه و سرآمد یک عاشق ایران و دلباخته آزادی و عدالت بود، اشعار و آثار عشقی یک منظومه فکری از ایران پرستی و آزادیخواهی و عدالت طلبی است ، عشقی در آثار بی مانندش هم چون نمایشنامه رستاخیز شهریاران ایران ، آرمان خود به احیای عظمت ایران را به تصویر می کشد ، در نمایشنامه کفن سیاه به مساله مهم زنان می پردازد و عمق دلبستگی و علاقه اش به آزادی زن و حقوق زن را نشان می دهد . در جمهوری نامه و سایر آثاری که منجر به ترور ناجوانمردانه اش به وسیله گماشتگان رضاخان سردارسپه گردید ، نفرتش از دیکتاتوری و عشق خود به آزادی را برای ما به یادگار گذاشته است ، عشقی صدای رسای ایران پرستی و آزادیخواهی بوده و هست ، در آن جا که از عشق وطن می گوید :
خاکم به سر ز غصه بسر ، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی بسر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ، ای عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
همان قدر که ایران را دوست دارد از ایران دوستی قرائت استبدادی ندارد برای همین مجذوب رضاخان نمی گردد بلکه در برابرش میایستد و به معشوق خود یعنی آزادی ابراز ارادت کرده و می گوید :
ای دل از حال من و بلبل چه میپرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست
به به از این مجلس ملی و آزادی فکر
من چه بنویسم قلم در دست کس آزاد نیست
رای من اینست کاندید از برای انتخاب
اندرین دوره مناسبتر کس از شداد نیست
حرف های تازه را فرعون هم ناگفته بود
بلکه از چنگیز هم تاریخ را در یاد نیست
ای خدا این مهد استبداد را ویران نما
گرچه در سرتاسرش یک گوشه ای آباد نیست
آرمان عشقی ، احیای عظمت ایران و آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی برای مردم ایران بود او برای از دست رفتن عظمت ایران غمگین بود ، چنانچه جایی در ستایش عظمت باستانی می سراید:
واندر آن پرده ، بسی نقش و صور میدیدم
بارگه های پر از زر و زیور میدیدم
یک به یک پادشهان را به مقر می دیدیدم
همه بر تخت و همه، تاج به سر میدیدم
همه با صولت و با شوکت وفر میدیدم
صف به صف لشکر با فتح و ظفر میدیدم
وز سعادت همه سو، ثبت اثر میدیدم
در همان حال از تیره بختی امروز ایرانیان شکوه و گلایه کرده و می گوید:
این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ، ایران کجاست
اما عشقی به آینده ایران امیدوار بود و امیدواری خود به آینده ایران را از جانب اشوزرتشت در پیامی که گویا به جوانان امروز ایران هم هست ، این چنین فریاد می زند :
در همین گهواره خفته ، نطفه آیندگان
نطفه این مردگانی را که بینی زندگان
از همین گهواره ، تا چند دگر فرزند چند
سربرآرد سر بسر ، ایران از ایشان سربلند
بعد از این اقبال ایران را ، دگر افسوس نیست
لکه ای در سرنوشت کشور سیروس نیست
من ابر اهریمن ایرانیان غالب شدم
حافظ ایران بود یزدان و من غایب شدم
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Forwarded from Arash Saberi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸موزه هنرهای زیبای سعدآباد برگزار میکند
🔹سلسله نشستهای تخصصی یک موزه، یک اثر
🔴نشست نخست: تحلیل پرترهٔ فتحعلی شاه قاجار اثر مهرعلی شیرازی
با حضور:
🔸نعمتالله کیکاوسی
🔸دکتر جواد علیمحمدی اردکانی
🔸دکتر فرشته کیاوش
🔹سهشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳- ساعت ۱۵:۳۰
🔸مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، موزه هنرهای زیبا
🔹نشانی: (خیابان ولیعصر، خیابان شهید فلاحی(زعفرانیه)، انتهای خیابان شهید کمال طاهری، مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، طبقهٔ دوم موزه هنرهای زیبا)
🔸ورود برای عموم علاقهمندان آزاد است.
@Tehran_WikiBook
🔹سلسله نشستهای تخصصی یک موزه، یک اثر
🔴نشست نخست: تحلیل پرترهٔ فتحعلی شاه قاجار اثر مهرعلی شیرازی
با حضور:
🔸نعمتالله کیکاوسی
🔸دکتر جواد علیمحمدی اردکانی
🔸دکتر فرشته کیاوش
🔹سهشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳- ساعت ۱۵:۳۰
🔸مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، موزه هنرهای زیبا
🔹نشانی: (خیابان ولیعصر، خیابان شهید فلاحی(زعفرانیه)، انتهای خیابان شهید کمال طاهری، مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، طبقهٔ دوم موزه هنرهای زیبا)
🔸ورود برای عموم علاقهمندان آزاد است.
@Tehran_WikiBook
Forwarded from یادداشت ها (سعید میرسعیدی) (Saeed Mirsaeedi)
توصیفی از قرنطینه در عهد قاجار
✍سعید میرسعیدی
در اوایل قرن نوزدهم میلادی در جزیره مالت قلعه ای به عنوان قرنطینه برای ورود به ممالک اروپایی وجود داشته است. کشتی ها و مسافرانی که از مشرق زمین می آمدند در میانه دریای مدیترانه در این جزیره به قرنطینه میرفتند. توصیفات متعددی از این قرنطینه از زبان مسافران و سیاحان آن عصر وجود دارد. از جمله سرهارفورد جونز سفیر بریتانیا در بازگشت از ماموریت در ایران در سال ۱۸۱۱ میلادی از توقف در جزیره مالت نوشته است. اما یکی از مفصل ترین توصیفات از این قرنطینه در سفرنامه رضاقلی میرزا نایب الایاله نوه فتحعلیشاه دیده می شود. او پس از مرگ فتحعلیشاه در سال ۱۲۵۰ قمری و ادعای سلطنت و شکست و گرفتاری پدرش حسینعلی میرزا فرمانفرما حاکم فارس، با برادرانش از ایران گریخته و به بغداد و عتبات و شام رفته و سپس در بندر بیروت سوار بر کشتی بخار یا به قول خودش «مرکب ناری» شده که از راه دریای مدیترانه به انگلستان برود. او در میانه این سفر دریایی در محرم ۱۲۵۲ قمری برابر با آوریل ۱۸۳۶ میلادی به جزیره مالت رسیده و شرح قرنطینه را چنین نوشته است:
هر جهازی که می آید بواسطه اینکه شاید ناخوشی از قبیل طاعون و وبا داشته باشد از جهت احتیاط محلی معین نموده اند و قریب بیست و دو روز آدمی را در آنجا نگاه میدارند، بعد که از حالات او مطلع شدند و دانستند که او را مرضی نیست، مرخص نموده به هفت فرنگ که برود احدی متعرض آن نمی شود و اسم آن محل کارنتین است که در شهر ملتان واقع است(ظاهرا مراد در جزیره مالطه باشد)....عجب عمارتی و غریب بنائی به نظر رسید. شهری را عمارت از سنگ خاره کرده اند و کارانیتن قرار داده اند. و عمل بقواعد کارانتین در مذهب ایشان از جمله واجبات است. اگر خطائی سر زند، در عقوبت توقف کارانتین خواهد بود. و اما کارانتین حصاریست محکم و حصنی است مرتفع و مستحکم که حکماء و سلاطین فرنگ در هر یک از ممالک اروپه بنا نهاده اند و بقانون شریعت ایشان وقوف در کارانتین واجب است و فرار از آن، انسان واجب القتل است. کارنتین محلیست که بجهت ناخوشی طاعون و وبا و امراض مسریه بنا نهاده اند و در هر مملکت از ممالک فرنگستان بتفاوت فهم حکمای ایشان در مدت رفع ناخوشی های مسریه، طول مدت کارنتین را مدتی معین کرده اند. بعضی از ممالک چهل روز و پاره ای یکماه میباشد. ولیکن وقوف در کارنتین ملتان را مدت بیست و دو روز معین کرده اند....موکلان و نگهبانان چند در آنجا میباشند که بر خود واجب دانسته اند که متوجه قواعد و رسومات کارنتین بوده باشند و اگر نعوذ بالله عمدا یا سهوا از کسی سهوی در آن قواعد واقع شود، اگر پادشاه روی زمین باشد و کرورها برشوت دهد قبول نخواهد شد و از وی نخواهند گذشت.و جهازاتی که از اطراف بحر اسود و مغرب میآید آنها را بکارانیتن نمیبرند و جهازاتی که از بحر ابیض میآید و ممالک روم و نمسه و مصر و اسکندریه می آید، آنها را بکارانتین می برند و قانون بر این است که از دور بجائی که آثار جزیره ملتان نمایان میشود، علمی زرد و بسیار بزرگ در بالای دکل کرده، علامت این است که ما اهل کارانتین میباشیم. بعد که لنگرگاه می آید باید با احدی ملامست نکند و احدی بایشان ملامست نخواهد کرد تا اینکه میرود بحصار کارانتین. کارانتین عمارتی است بسیار عالی مشرف بر دریا و جمیع مایحتاج از فروش و ظروف در آنجا آماده و مهیا است. اجاره و کرایه معین دارد. ماکولات و مشروبات از هرچه چشم بیند و دل تمنا کند....و اهل کارانتین نیز با یکدیگر معاشرت و مجالست نمیکنند مگر اشخاصی که در یک روز وارد کارانیتن شده باشند. و منزل ایشان علیحده است و بجهت هر کس حدودی معین است که از حد خود نمی تواند تجاوز نماید. احدی نیز بحد او نمی تواند آید و اگر بیاید باید که مدت کارانتینش از سر گرفته شود. بعد از آمدن در کارانتین واجب است که آنچه از ماکولات و ملبوسات که دارد در این بیست و دو شبانه روز بهوا داده روی بندها انداخته تا امراضش رفع شود و هر روز کاپیتان کارنتین باید آمده و ملبوسات و ماکولات مشاهده کند اگر چیزی بهوا داده نشود ایام کارانتین تازه خواهد شد. بعد از اینکه ایام بیست و دو روز منقضی شد کپیتان همراه آمده شخص را بر ماشوبه سوار نموده میبرد بشهر. آن وقت مرخص است و کاغذ باو میدهد که فلانه کس از وقوف کارانتین گذشت و اگر معاذ الله در عرض راه دستش به یک نفر اهل کارانتین یا کسی که تازه وارد شده باشد بخورد دوباره او را بکارانتین برده بیست و دو روز را باید توقف کند و اگر احیانا کسی از کارانتین فرار کند یا از بحر ابیض آمده بکارانتین نرود قتل آن واجب و خونش هدر است. در شریعت فرنگیان حکم بقتل نیست مگر دو مرحله، یکی قصاص و دیگری فرار و طفره از کارانتین که البته خواهند کشت و نخواهند گذشت.
📚 سفرنامه رضاقلی میرزا نایب الایاله نوه فتحعلیشاه، اصغر فرمانفرمایی قاجار، اساطیر ،چاپ سوم۱۳۷۳، ص۲۲۹تا ۳۰۹
@dentalhistory👈
✍سعید میرسعیدی
در اوایل قرن نوزدهم میلادی در جزیره مالت قلعه ای به عنوان قرنطینه برای ورود به ممالک اروپایی وجود داشته است. کشتی ها و مسافرانی که از مشرق زمین می آمدند در میانه دریای مدیترانه در این جزیره به قرنطینه میرفتند. توصیفات متعددی از این قرنطینه از زبان مسافران و سیاحان آن عصر وجود دارد. از جمله سرهارفورد جونز سفیر بریتانیا در بازگشت از ماموریت در ایران در سال ۱۸۱۱ میلادی از توقف در جزیره مالت نوشته است. اما یکی از مفصل ترین توصیفات از این قرنطینه در سفرنامه رضاقلی میرزا نایب الایاله نوه فتحعلیشاه دیده می شود. او پس از مرگ فتحعلیشاه در سال ۱۲۵۰ قمری و ادعای سلطنت و شکست و گرفتاری پدرش حسینعلی میرزا فرمانفرما حاکم فارس، با برادرانش از ایران گریخته و به بغداد و عتبات و شام رفته و سپس در بندر بیروت سوار بر کشتی بخار یا به قول خودش «مرکب ناری» شده که از راه دریای مدیترانه به انگلستان برود. او در میانه این سفر دریایی در محرم ۱۲۵۲ قمری برابر با آوریل ۱۸۳۶ میلادی به جزیره مالت رسیده و شرح قرنطینه را چنین نوشته است:
هر جهازی که می آید بواسطه اینکه شاید ناخوشی از قبیل طاعون و وبا داشته باشد از جهت احتیاط محلی معین نموده اند و قریب بیست و دو روز آدمی را در آنجا نگاه میدارند، بعد که از حالات او مطلع شدند و دانستند که او را مرضی نیست، مرخص نموده به هفت فرنگ که برود احدی متعرض آن نمی شود و اسم آن محل کارنتین است که در شهر ملتان واقع است(ظاهرا مراد در جزیره مالطه باشد)....عجب عمارتی و غریب بنائی به نظر رسید. شهری را عمارت از سنگ خاره کرده اند و کارانیتن قرار داده اند. و عمل بقواعد کارانتین در مذهب ایشان از جمله واجبات است. اگر خطائی سر زند، در عقوبت توقف کارانتین خواهد بود. و اما کارانتین حصاریست محکم و حصنی است مرتفع و مستحکم که حکماء و سلاطین فرنگ در هر یک از ممالک اروپه بنا نهاده اند و بقانون شریعت ایشان وقوف در کارانتین واجب است و فرار از آن، انسان واجب القتل است. کارنتین محلیست که بجهت ناخوشی طاعون و وبا و امراض مسریه بنا نهاده اند و در هر مملکت از ممالک فرنگستان بتفاوت فهم حکمای ایشان در مدت رفع ناخوشی های مسریه، طول مدت کارنتین را مدتی معین کرده اند. بعضی از ممالک چهل روز و پاره ای یکماه میباشد. ولیکن وقوف در کارنتین ملتان را مدت بیست و دو روز معین کرده اند....موکلان و نگهبانان چند در آنجا میباشند که بر خود واجب دانسته اند که متوجه قواعد و رسومات کارنتین بوده باشند و اگر نعوذ بالله عمدا یا سهوا از کسی سهوی در آن قواعد واقع شود، اگر پادشاه روی زمین باشد و کرورها برشوت دهد قبول نخواهد شد و از وی نخواهند گذشت.و جهازاتی که از اطراف بحر اسود و مغرب میآید آنها را بکارانیتن نمیبرند و جهازاتی که از بحر ابیض میآید و ممالک روم و نمسه و مصر و اسکندریه می آید، آنها را بکارانتین می برند و قانون بر این است که از دور بجائی که آثار جزیره ملتان نمایان میشود، علمی زرد و بسیار بزرگ در بالای دکل کرده، علامت این است که ما اهل کارانتین میباشیم. بعد که لنگرگاه می آید باید با احدی ملامست نکند و احدی بایشان ملامست نخواهد کرد تا اینکه میرود بحصار کارانتین. کارانتین عمارتی است بسیار عالی مشرف بر دریا و جمیع مایحتاج از فروش و ظروف در آنجا آماده و مهیا است. اجاره و کرایه معین دارد. ماکولات و مشروبات از هرچه چشم بیند و دل تمنا کند....و اهل کارانتین نیز با یکدیگر معاشرت و مجالست نمیکنند مگر اشخاصی که در یک روز وارد کارانیتن شده باشند. و منزل ایشان علیحده است و بجهت هر کس حدودی معین است که از حد خود نمی تواند تجاوز نماید. احدی نیز بحد او نمی تواند آید و اگر بیاید باید که مدت کارانتینش از سر گرفته شود. بعد از آمدن در کارانتین واجب است که آنچه از ماکولات و ملبوسات که دارد در این بیست و دو شبانه روز بهوا داده روی بندها انداخته تا امراضش رفع شود و هر روز کاپیتان کارنتین باید آمده و ملبوسات و ماکولات مشاهده کند اگر چیزی بهوا داده نشود ایام کارانتین تازه خواهد شد. بعد از اینکه ایام بیست و دو روز منقضی شد کپیتان همراه آمده شخص را بر ماشوبه سوار نموده میبرد بشهر. آن وقت مرخص است و کاغذ باو میدهد که فلانه کس از وقوف کارانتین گذشت و اگر معاذ الله در عرض راه دستش به یک نفر اهل کارانتین یا کسی که تازه وارد شده باشد بخورد دوباره او را بکارانتین برده بیست و دو روز را باید توقف کند و اگر احیانا کسی از کارانتین فرار کند یا از بحر ابیض آمده بکارانتین نرود قتل آن واجب و خونش هدر است. در شریعت فرنگیان حکم بقتل نیست مگر دو مرحله، یکی قصاص و دیگری فرار و طفره از کارانتین که البته خواهند کشت و نخواهند گذشت.
📚 سفرنامه رضاقلی میرزا نایب الایاله نوه فتحعلیشاه، اصغر فرمانفرمایی قاجار، اساطیر ،چاپ سوم۱۳۷۳، ص۲۲۹تا ۳۰۹
@dentalhistory👈
Forwarded from قجرنامه
ببینید چه ابلهانی عنوان پژوهشگر تاریخ را بر خود مینهند، و با این عناوین دچار واهمه نشوید!
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
Forwarded from جناب گاو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیدعبدالله انوار در اینجا از امنیتی که رضاشاه آورد صحبت میکند، و دو مورد را مثال میزند: نایب حسین کاشی، و جعفرقلیخان قهدریجانی.
داستان جعفرقلیخان که با دار و دستهاش اصفهان و دهات اطراف آن را ناامن کرده بود از دوره نوجوانی شنیده بودم. از پدرِ مادربزرگم، که خود آن دوره را دیده بود. میگفت که رضاشاه آمد و آن غائله را برچید. نیز، در منزل یکی از اقواممان، عکسهای قدیمی دستگیری و دار زدن جعفرقلیخان و یار نزدیکش علینقیچی بود، چرا که نیای آنها یکی از سردارانی بود که در دستگیری راهزنان حضور داشت. آن اقوام هم میگفتند که رضاشاه آن غائله را پایان داد.
ولی چه سید عبدالله انوار دانشمند و چه جدّ کمسواد من هر دو اشتباه میکردند! چه نایبحسین کاشی و چه جعفرقلیخان چند سال قبل از آنکه رضاشاه در سپهر سیاسی کشور پدیدار شود، توسط دولت وثوق از بین رفتند.
نمونه دیگر از بسیار مشهورات تاریخی اشتباه ادعای از بین بردن نهضت سوسیالیستی جنگل و میرزاکوچکخان توسط رضاشاه است. این نهضت قبل از رضاخان تقریبا نابود شده بود، و رضاخان در نقش سردار سپه (و نه حتی نخستوزیر) در چندماه اول قدرت گرفتنش فقط میخ نهایی را زد!
@jenabegav
داستان جعفرقلیخان که با دار و دستهاش اصفهان و دهات اطراف آن را ناامن کرده بود از دوره نوجوانی شنیده بودم. از پدرِ مادربزرگم، که خود آن دوره را دیده بود. میگفت که رضاشاه آمد و آن غائله را برچید. نیز، در منزل یکی از اقواممان، عکسهای قدیمی دستگیری و دار زدن جعفرقلیخان و یار نزدیکش علینقیچی بود، چرا که نیای آنها یکی از سردارانی بود که در دستگیری راهزنان حضور داشت. آن اقوام هم میگفتند که رضاشاه آن غائله را پایان داد.
ولی چه سید عبدالله انوار دانشمند و چه جدّ کمسواد من هر دو اشتباه میکردند! چه نایبحسین کاشی و چه جعفرقلیخان چند سال قبل از آنکه رضاشاه در سپهر سیاسی کشور پدیدار شود، توسط دولت وثوق از بین رفتند.
نمونه دیگر از بسیار مشهورات تاریخی اشتباه ادعای از بین بردن نهضت سوسیالیستی جنگل و میرزاکوچکخان توسط رضاشاه است. این نهضت قبل از رضاخان تقریبا نابود شده بود، و رضاخان در نقش سردار سپه (و نه حتی نخستوزیر) در چندماه اول قدرت گرفتنش فقط میخ نهایی را زد!
@jenabegav
عصر دوشنبههای بخارا
به مناسبت انتشار کتاب «حظ کردیم و افسوس خوردیم» به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است، بیست و سومین نشست از سلسله جلسات عصر دوشنبههای مجلۀ بخارا به نقد و بررسی این کتاب اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳ با حضور: فاطمه قاضیها، منصور ضابطیان، هومن زالپور، فاطمه معزی، پدرام خسرونژاد و علی دهباشی در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار میشود.
«حظ کردیم و افسوس خوردیم» گزارشی از سفر دو جوان قاجاری: دوستعلیخان معیرالممالک و میرزا حسنخان مستوفی الممالک است. آنان مشاهدات خود را در نخستین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ به سال ۱۹۰۰ میلادی ثبت کردهاند. این دو سفرنامه، به همراه تعدادی نامه و تصاویر دیدهنشده از مسافران، در این کتاب منتشر شده است.
این دو جوان به بهانۀ همراهی با مظفرالدین شاه، اما با حفظ فاصله از او و همراهان، خواهان کسب تجربیاتی نو از این سفر بودند که شرح آن در این حاضر آمده است.
مرکز مطالعات خاورمیانه: بلوار کشاورز، خیابان نادری (نرسیده به خیابان ایتالیا)، پلاک ۶
@qajariranhistory
به مناسبت انتشار کتاب «حظ کردیم و افسوس خوردیم» به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است، بیست و سومین نشست از سلسله جلسات عصر دوشنبههای مجلۀ بخارا به نقد و بررسی این کتاب اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳ با حضور: فاطمه قاضیها، منصور ضابطیان، هومن زالپور، فاطمه معزی، پدرام خسرونژاد و علی دهباشی در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار میشود.
«حظ کردیم و افسوس خوردیم» گزارشی از سفر دو جوان قاجاری: دوستعلیخان معیرالممالک و میرزا حسنخان مستوفی الممالک است. آنان مشاهدات خود را در نخستین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ به سال ۱۹۰۰ میلادی ثبت کردهاند. این دو سفرنامه، به همراه تعدادی نامه و تصاویر دیدهنشده از مسافران، در این کتاب منتشر شده است.
این دو جوان به بهانۀ همراهی با مظفرالدین شاه، اما با حفظ فاصله از او و همراهان، خواهان کسب تجربیاتی نو از این سفر بودند که شرح آن در این حاضر آمده است.
مرکز مطالعات خاورمیانه: بلوار کشاورز، خیابان نادری (نرسیده به خیابان ایتالیا)، پلاک ۶
@qajariranhistory
Forwarded from Bukharamag
عصر دوشنبههای بخارا
به مناسبت انتشار کتاب «حظ کردیم و افسوس خوردیم» به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است
با حضور: فاطمه قاضیها، منصور ضابطیان، هومن زالپور، فاطمه معزی، پدرام خسرونژاد و علی دهباشی
دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳
مرکز مطالعات خاورمیانه
به مناسبت انتشار کتاب «حظ کردیم و افسوس خوردیم» به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است
با حضور: فاطمه قاضیها، منصور ضابطیان، هومن زالپور، فاطمه معزی، پدرام خسرونژاد و علی دهباشی
دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳
مرکز مطالعات خاورمیانه
Forwarded from بهمنی قاجار
دکتر محمود مصدق پزشکی حاذق، انسانی والا، و نوه شادروان دکتر محمد مصدق زعیم عالیقدر ملت ایران و پیشوای نهضت ملی از میانمان رفت، این ضایعه را به خاندان ارجمند مصدق ، جناب آقای دکتر علی مصدق فرزند و نورچشم عزیز آن زنده یاد و همه بستگان و دوستداران ایشان و علاقه مندان مصدق کبیر ، تسلیت عرض کرده و برای آن مرحوم آرامش روح و روان از خداوند بزرگ مسألت می نمایم .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ