Telegram Web
شب کمال‌الملک

@qajariranhistory
Forwarded from جناب گاو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیدعبدالله انوار در اینجا از امنیتی که رضاشاه آورد صحبت می‌کند، و دو مورد را مثال می‌زند: نایب حسین کاشی، و جعفرقلی‌خان قهدریجانی.

داستان جعفرقلی‌خان که با دار و دسته‌اش اصفهان و دهات اطراف آن را ناامن کرده بود از دوره نوجوانی شنیده بودم. از پدرِ مادربزرگم، که خود آن دوره را دیده بود. می‌گفت که رضاشاه آمد و آن غائله را برچید. نیز، در منزل یکی از اقواممان، عکس‌های قدیمی دستگیری و دار زدن جعفرقلی‌خان و یار نزدیکش علی‌نقی‌چی بود، چرا که نیای آنها یکی از سردارانی بود که در دستگیری راهزنان حضور داشت. آن اقوام هم می‌گفتند که رضاشاه آن غائله را پایان داد.

ولی چه سید عبدالله انوار دانشمند و چه جدّ کم‌سواد من هر دو اشتباه می‌کردند! چه نایب‌حسین کاشی و چه جعفرقلی‌خان چند سال قبل از آنکه رضاشاه در سپهر سیاسی کشور پدیدار شود، توسط دولت وثوق از بین رفتند.

نمونه دیگر از بسیار مشهورات تاریخی اشتباه ادعای از بین بردن نهضت سوسیالیستی جنگل و میرزاکوچک‌خان توسط رضاشاه است. این نهضت قبل از رضاخان تقریبا نابود شده بود، و رضاخان در نقش سردار سپه (و نه حتی نخست‌وزیر) در چندماه اول قدرت گرفتنش فقط میخ نهایی را زد!
@jenabegav
عصر دوشنبه‌های بخارا

به مناسبت انتشار کتاب «حظ کردیم و افسوس خوردیم» به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است، بیست و سومین نشست از سلسله جلسات عصر دوشنبه‌های مجلۀ بخارا به نقد و بررسی این کتاب اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳ با حضور: فاطمه قاضیها، منصور ضابطیان، هومن زالپور، فاطمه معزی، پدرام خسرونژاد و علی دهباشی در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار می‌شود.

«حظ کردیم و افسوس خوردیم» گزارشی از سفر دو جوان قاجاری: دوستعلی‌خان معیرالممالک و میرزا حسن‌خان مستوفی الممالک است. آنان مشاهدات خود را در نخستین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ به سال ۱۹۰۰ میلادی ثبت کرده‌اند. این دو سفرنامه، به همراه تعدادی نامه و تصاویر دیده‌نشده از مسافران، در این کتاب منتشر شده است.
این دو جوان به بهانۀ همراهی با مظفرالدین شاه،‌ اما با حفظ فاصله از او و همراهان، خواهان کسب تجربیاتی نو از این سفر  بودند که شرح آن در این حاضر آمده است.

مرکز مطالعات خاورمیانه: بلوار کشاورز، خیابان نادری (نرسیده به خیابان ایتالیا)، پلاک ۶

@qajariranhistory
Forwarded from Bukharamag
عصر دوشنبه‌های بخارا

به مناسبت انتشار کتاب «حظ کردیم و افسوس خوردیم» به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است

با حضور: فاطمه قاضیها، منصور ضابطیان، هومن زالپور، فاطمه معزی، پدرام خسرونژاد و علی دهباشی


دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳
مرکز مطالعات خاورمیانه
Forwarded from بهمنی قاجار
دکتر محمود مصدق پزشکی حاذق، انسانی والا، و نوه شادروان دکتر محمد مصدق زعیم عالیقدر ملت ایران و پیشوای نهضت ملی از میانمان رفت، این ضایعه را به خاندان ارجمند مصدق ، جناب آقای دکتر علی مصدق فرزند و نورچشم عزیز آن زنده یاد و همه بستگان و دوستداران ایشان و علاقه مندان مصدق کبیر ، تسلیت عرض کرده و برای آن مرحوم آرامش روح و روان از خداوند بزرگ مسألت می نمایم .

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Forwarded from اباطیل
منشور هرات

شکست ایران در جنگ اول هرات را از بسیاری جهات می‌توان نقطه عطفی در تاریخ ایران دانست. تهدید انگلستان و عقب‌نشینی ایران نقطه پایانی بر رویای قاجارها برای احیای امپراتوری در مواجهه با قدرت‌های استعماری تازه بود. محمدشاه پس از صرف نظر کردن از تصرف هرات منشوری را منتشر ساخت که علی رغم اهمیت فوق‌العادهٔ آن تا کنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در این منشور شاه در مقام توضیح چرایی لشکرکشی به هرات و روند اتفاقات برمی‌آید. از خیانت‌پیشگی انگلیسی‌ها گلایه می‌کند و به «مردم ایران» وعده می‌دهد که از بازپس‌گیری هرات صرف نظر نکرده است. او در پایان از قوای تحت امرش تجلیل می‌کند و آن‌ها را «برادران دینی و غیور من» می‌نامد. آن گونه که هما ناطق و عباس امانت به ما آموخته‌اند، این منشور در زمان انتشارش دست کم از سه منظر به کلی «بی‌سابقه» بود.
Forwarded from اباطیل
نخست، اولین جایی است در تاریخ ما که دولت ایران خود را در مقام پاسخ‌گویی و آگاه کردن توده در چون و چرای امور دولتی می‌بیند. جنگ و لشکرکشی نه اتفاقی مربوط به حوزهٔ امیال و جاه‌طلبی‌های شخصی شاه، بلکه موضوعی درخور اندیشیده شدن از سوی سراسر «مردم ایران» است. هر چند هیچ دلالت مستقیمی مبنی بر به رسمیت شناخته شدن دخالت مردم در سیاست به چشم نمی‌خورد، اما آشکار است که پذیرفتن طرح سیاست‌های دولت در «افکار عمومی»، مقدمه‌ای است در تطور آن به منشأ اثر دانستن نظرات توده در سیاست‌گذاری و مفاهیم مدرن حق تعیین سرنوشت. شبح مدرنیسم و درهم‌تنیدگی سیاست با توده‌ها بر فراز منشور در حرکت است.

بدعت دوم که در پیوند آشکار با مورد نخست است، لحن وطن‌پرستانهٔ شاه قاجار در «برادر» خطاب کردن سپاهیان است. هر چند این اصطلاح به ظاهر در چارچوب گفتارهای دینی ریشه‌دار است، در تاریخ ایران سابقه نداشت. نظام اجتماعی و سیاسی پیشامدرن اساساً سلسله‌مراتبی و مبتنی بر نابرابری افراد است. تلاش حکومت‌ها برای انتساب تبار خود به شاهان سلسله‌های قبلی و دست و پا کردن نسب عالی در همین راستاست. این نکته مهم است که بدانیم این انتساب در چارچوب مرزها نمی‌ماند و این تبار والا ولو نزد بیگانگان جست‌وجو می‌شود. کما این‌که قاجارها تبار خود را هم به چنگیز می‌رساندند و هم بعدتر به اشکانیان؛ نادر نسبش را به تیمور لنگ متصل می‌کرد یا بنیان‌گذار صفویه که خود را جمشید، ضحاک و فرزند حیدر می‌دانست. اساساً غیریت و «تفاوت» با توده بود که مشروعیت سنتی را قوام می‌داد. به عکس در عصر جدید است که دولت باید بتواند با جامعه پیوند ارگانیک برقرار سازد، نماینده‌اش باشد و «تجانس» فرمانروا با حکومت‌شوندگان بدل به شرط ضروری حکم‌رانی می‌شود. محمدشاه می‌کوشد با برادر، ولو دینی، خطاب کردن سربازان دیگر اعتبارش را نه از سلسله‌مراتب و جایگاه فرادست بلکه از رابطه‌ای افقی، برابری‌خواهانه و بومی بگیرد. افتخار رییس دولت ایران نه در به هم زدن نسبت با شاهان و جهان‌گیران، بلکه در هم‌ردگی با ساده‌ترین سربازان است: «بحران هرات و درگیری با انگلستان محمدشاه را وادار کرده بود که برای کسب وجاهت ملی از قالب سنتی سلطنت خارج شود و... از برادری با سربازان سخن گوید».

علاوه بر این دو وجه ممیزهٔ محتوایی مورد اشاره، منشور هرات نخستین سند سیاسی و فرمان شاهانه‌ای است که از طریق ابزارهای چاپ مدرن به صورت گسترده برای اطلاع عموم منتشر شد. تلاش محمدشاه برای گسست از منطق نخبه‌گرایانهٔ سنتی با نام بردن از مردم ایران و برادر تلقی کردن سربازان خود نیاز داشت تا در واقعیت نیز مخاطبش از دایرهٔ تنگ معدود نخبگان نظامی و دیوانی به اهل ایران فراتر برود. اشاره به «مردم ایران» نه پرداختنی اتفاقی یا عبارتی فاقد مابه‌ازا بلکه آشکارا در پیوند با سخت‌افزار تازه‌ای بود که شاه ایران می‌خواست و می‌توانست از آن بهره ببرد. پیشرفت فنی و امکان نشر در مقیاس بالا که با صنعت چاپ فراهم شد، چون زمینه‌ای مادی بود که برای ظهور افکار عمومی ضرورت داشت و شاه نیز در نهایت هوشمندی از آن برای تبلیغات استفاده و منشوری هارمونیک با عصر چاپ صادر کرد تا مردم و دولت را به یک‌دیگر متصل سازد.

محمدشاه که متأثر از انقلاب کبیر فرانسه بود، نطفه‌ها و بذرهای مفاهیم شالوده‌ای «دولت ملی مدرن» را در این منشور بسیار قابل توجه عرضه کرد. اگر امروز ما هم‌چنان مسئله را دولت ملی مدرن می‌دانیم شایسته خواهد بود در روایت خود از تاریخچهٔ آن نیز جایی برای شاه قاجار و منشورش باز کنیم.

۱۴ شهریور سالگرد درگذشت محمدشاه

هما ناطق؛ ایران در راه‌یابی فرهنگی
عباس امانت؛ پیشوای امت و وزیر مختار بی‌تدلیس انگلیس (مراسله حاج سید محمد باقر شفتی حجة الاسلام و سرجان مکنیل در قضیه لشکر کشی محمد شاه به هرات)
محمدتقی سپهر، ناسخ‌التواریخ، جلد ۲
⚜️پیمان آخال⚜️

سایهٔ سنگین قاجارستیزی و توهم بر تاریخ‌نگری

پیمان آخال در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ مابین ایران و روسیهٔ تزاری به امضاء رسید. با وجود آنکه متن عهدنامه به فارسی و روسی در دسترس است اما بسیاری از پژوهشگران، بدون مطالعه دقیق آن، نتایجی خارج از واقعیت تاریخی می گیرند. هرکس که مختصر مطالعه‌ای در ‌تاریخ ایران⁩ از بعد از تیموریان⁩ و روی کارآمدن صفویان⁩ کرده باشد نیک می‌داند که بیشتر این مناطق با قدرت‌گیری ازبکان و بیرون راندن شاهزادگان تیموری از فرارود(ماوراء‌النهر) به سلطهٔ خانات شیبانی و جانشینان آنها رسید و در خوارزم نیز خان‌نشین مستقلی از ایران شکل گرفت. همه منابع صفوی⁩ و اسناد و مکاتبات بازمانده از آن دوره گویای استقلال این خانات از دولت صفوی و آمودریا⁩ به عنوان مرز طرفین است. اما بعد از مرگ ‌شاه‌عباس⁩ بزرگ و به‌ویژه با سقوط صفویان مرز ایران با خانات آسیای مرکزی (خیوه⁩ و بخارا⁩) از سرخس فراتر نرفت. تنها در دورهٔ نادرشاه⁩ افشار بود که سربازان ایرانی چونان گردبادی خوارزم و بخارا را هم درنوردیدند اما این گرباد به همان سرعت فرونشست و از لحظهٔ مرگ او و بعد آن در دورهٔ زندیان همه این مناطق و حتی شهر ‌مرو⁩ هم عملاً از دست رفت. از آن روز و روزگار روستاییان و شهرنشینان مرزی در سرخس، قوچان، گنبد و حتی مشهد و نیشابور و سبزوار به دلیل حملات گاه‌و‌بیگاه ترکمانان به تیرگی تمام گراییده بود. به قدری اوضاع تیره‌وتار بود که اسرا و بردگان ایرانی مهم‌ترین منبع درامد بازار برده‌فروشان خیوه بودند. آقامحمدشاه⁩ قاجار و بعداً شاهزاده باکفایت عباس‌میرزا⁩ نیز نتوانستند مرزهای ایران را فراتر از سرخس پیش ببرند. همزمان، روسیه تزاری شروع به تصرف آسیای مرکزی کرد و در نهایت با شکست ترکمانان تکه در نبرد گوک‌تپه⁩ در ۱۸۸۱ به مرزهای ایران رسید. در واقع پیمان آخال یک قرارداد تعیین دقیق مرزی بین دو کشور بود نه چیزی فراتر از آن. دست بر قضا از این تاریخ به بعد، روستانشینان و شهرنشینان مرزی ایران نفس راحتی کشیده، از ایلغار ترکمانان در امان ماندند و از کنترل و سلطهٔ روس‌ها بر مرزها رضایت کامل داشتند. شاید اگر دولت قاجار⁩ قدرت نظامی کافی داشت و اگر پیش از روس‌ها می‌توانست مرو⁩ را در اختیار بگیرد وضعیت تعیین مرز مقداری تغییر می‌کرد و این شهر بخشی از ولایت خراسان⁩ می‌شد.

✍🏼 دکتر گودرز رشتیانی⁩
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران⁩، تاریخ‌پژوه حوزهٔ جغرافیای آسیای مرکزی و قفقاز


@IIFOM_CO
@qajariranhistory
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار (جلد هفتم)


این کتاب شامل وقایع از شوال ۱۲۹۳ تا جمادی‌الاول ۱۲۹۶ق. است. در این کتاب، علاوه بر شرح وقایع متفرقه، اخبار مربوط به دارالخلافۀ طهران، شرح مسافرت چندروزۀ شاه به مسیلۀ قم؛ گزارشی از جشن صدسالگی سلطنت قاجاریه و هم‌چنین جشن سی‌سالگی سلطنت ناصرالدین‌شاه را نیز خواهیم خواند.
در ادامه، شرح کاملی از سفر دوم ناصرالدین‌شاه به فرنگستان ارائه شده که حاوی اطلاعات فراوانی برای پژوهشگران عرصه‌های مختلف تاریخ است.

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار: شوّال ۱۲۹۳- جمادی‌الاوّل ۱۲۹۶ به انضمام سفرنامۀ دوم فرنگستان (جلد هفتم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]

علاقه‌مندان می‌توانند از دوم تا پانزدهم مهرماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
@QajarIranHistory
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

روزنامۀ خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار (جلد هشتم)

این کتاب دربردارندۀ روزنامۀ خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از جمادی‌الاول ۱۲۹۶ تا رمضان ۱۲۹۷ است. در این جلد همچون مجلدات قبل، علاوه بر پرداختن به رویدادهای دارالخلافۀ طهران و گزارش‌هایی از عزل ‌و نصب‌های حکومتی، شرح مبسوطی از سفرهای ناصرالدین‌شاه به مناطق ییلاقی همچون لار، لاریجان، سوادکوه و کلاردشت نیز آمده است.

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار: از جمادی‌الاول ۱۲۹۶ تا رمضان ۱۲۹۷ق.، دربردارندۀ شرح سفر به لار، لاریجان، سوادکوه و کلاردشت (جلد هشتم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]

علاقه‌مندان می‌توانند از هشتم تا بیست و یکم مهرماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
@QajarIranHistory
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

روزنامۀ خاطرات ناصرالدین‌شاه (جلد نهم)

در این مجلد از روزنامۀ خاطرات ناصرالدین‌شاه، وقایع روزانه از رمضان‌ ۱۲۹۷ تا شعبان‌ ۱۲۹۹ پی گرفته شده است. افزون بر گزارش‌های روزانه از اتفاقات شهر طهران و شرح سفرهای شاه به مناطق اطراف دارالخلافه به‌جهت شکار و تفریح، تفصیل سفرهای ییلاقی وی به لار و شهرستانک نیز قید شده است. همچنین بخشی از مطالب کتاب به گزارش شاه از وضعیت آب ‌و هوایی شهر طهران و اطراف آن اختصاص یافته است.

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از رمضان ۱۲۹۷ تا شعبان ۱۲۹۹ق.، دربردارندۀ شرح سفر به لار و شهرستانک و روزنامۀ هوا و اثرهای آسمانی و زمینی (جلد نهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]

علاقه‌مندان می‌توانند از چهاردهم تا بیست و پنجم مهرماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

@AfsharFoundation
@QajarIranHistory
برای اولین بار انجام می‌شود؛
نمایش یک پرتره مهجور و دیده نشده از ناصرالدین شاه

برای اولین بار قرار است یک پرتره دیده نشده از ناصرالدین شاه که از میان اموال کاخ صاحبقرانیه شناسایی شده، به نمایش گذاشته شود.

به گزارش مهر، نگاره مهجوری از ناصرالدین شاه روز ۲۳ مهر ماه در تالار آبی کاخ نیاوران رونمایی و رازگشایی خواهد شد.
این پرتره یا نگاره برای اولین بار است که نمایش داده خواهد شد پیش از این تصاویر زیادی از ناصرالدین شاه وجود داشته است اما به گفته عین السلطنه این تابلو نزدیک‌ترین تصویر چهره به ناصرالدین شاه بوده است.

این نگاره که توسط مهناز اسدی مرمت شده، با تلاش محمدرضا بهزادی پژوهشگر دوره ناصری از میان اموال کاخ صاحبقرانیه، در مجموعه نیاوران شناسایی شده است. به نظر می‌رسد این تابلو توسط کمال‌الملک کشیده شده ولی پیکره آن را احتمالاً هنرمند دیگری نقاشی کرده است.

قرار است دو هفته پس از رونمایی از این اثر، نشستی نیز برگزار و اصالت‌سنجی و اهمیت تابلو از منظر تاریخی هنری مورد بررسی قرار گیرد.
https://www.tgoop.com/qajariranhistory
Forwarded from بهمنی قاجار
فتوحات خیالی و ترویج تاریخ نگاری زرد


آقای قشقاوی دیپلمات وزارت خارجه در یک برنامه تلویزیونی از تجزیه ایران سخن گفته و مدعی شده که در عهدنامه های گلستان و ترکمان چای ، چچن و اینگوش و در عهدنامه آخال ترکمنستان و ازبکستان و تاجیکستان و قزاقستان و.....از ایران تجزیه شده اند ، این سخنان از چند جهت جای تاسف دارد :
۱‌.سطح اطلاعات و آگاهی‌های تاریخی دیپلمات با سابقه ما
۲. ترویج این ادعاها در برنامه تلویزیونی
۳‌. نگاه غیر علمی به تاریخ

جناب قشقاوی شما که مدعی حاکمیت ایران بر قزاقستان و یا چچن و اینگوش تا زمان قاجاریه هستید می توانید نام یگ حاکم ایرانی قزاقستان و ازبکستان و تاجیکستان و یا چچن و اینگوش در عصر صفوی یا زندیه و یا حتی دوران باستان را ذکر کنید ؟ می توانید یک سکه ایرانی ضرب شده در قزاقستان یا چچن و اوستیا را ارائه کنید ؟ این که مثلا اوستایی ها هم تبار ما هستند و یا تاجیکستان فارسی زبان هستند دلیل بر حاکمیت قبلی ایران بر این سرزمین ها نیست چه برسد به چچن و اینگوش و قزاقستان که اصلا شاید پیک و سفیری هم از ایران گذرش به آن جاها نیافتاده تا چه رسد به حاکمیت ایران بر این سرزمین ها؟!
در خاتمه یادداشت چند وقت پیش استاد دکتر گودرز رشتیانی درباره نگاه غلط به مساله عهدنامه آخال در تاریخ نگاری ایرانی را باز نشر می کنم باشد که این نگاه به تاریخ تصحیح گردد:

⚜️پیمان آخال⚜️

سایهٔ سنگین قاجارستیزی و توهم بر تاریخ‌نگری

پیمان آخال در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ مابین ایران و روسیهٔ تزاری به امضاء رسید. با وجود آنکه متن عهدنامه به فارسی و روسی در دسترس است اما بسیاری از پژوهشگران، بدون مطالعه دقیق آن، نتایجی خارج از واقعیت تاریخی می گیرند. هرکس که مختصر مطالعه‌ای در ‌تاریخ ایران⁩ از بعد از تیموریان⁩ و روی کارآمدن صفویان⁩ کرده باشد نیک می‌داند که بیشتر این مناطق با قدرت‌گیری ازبکان و بیرون راندن شاهزادگان تیموری از فرارود(ماوراء‌النهر) به سلطهٔ خانات شیبانی و جانشینان آنها رسید و در خوارزم نیز خان‌نشین مستقلی از ایران شکل گرفت. همه منابع صفوی⁩ و اسناد و مکاتبات بازمانده از آن دوره گویای استقلال این خانات از دولت صفوی و آمودریا⁩ به عنوان مرز طرفین است. اما بعد از مرگ ‌شاه‌عباس⁩ بزرگ و به‌ویژه با سقوط صفویان مرز ایران با خانات آسیای مرکزی (خیوه⁩ و بخارا⁩) از سرخس فراتر نرفت. تنها در دورهٔ نادرشاه⁩ افشار بود که سربازان ایرانی چونان گردبادی خوارزم و بخارا را هم درنوردیدند اما این گرباد به همان سرعت فرونشست و از لحظهٔ مرگ او و بعد آن در دورهٔ زندیان همه این مناطق و حتی شهر ‌مرو⁩ هم عملاً از دست رفت. از آن روز و روزگار روستاییان و شهرنشینان مرزی در سرخس، قوچان، گنبد و حتی مشهد و نیشابور و سبزوار به دلیل حملات گاه‌و‌بیگاه ترکمانان به تیرگی تمام گراییده بود. به قدری اوضاع تیره‌وتار بود که اسرا و بردگان ایرانی مهم‌ترین منبع درامد بازار برده‌فروشان خیوه بودند. آقامحمدشاه⁩ قاجار و بعداً شاهزاده باکفایت عباس‌میرزا⁩ نیز نتوانستند مرزهای ایران را فراتر از سرخس پیش ببرند. همزمان، روسیه تزاری شروع به تصرف آسیای مرکزی کرد و در نهایت با شکست ترکمانان تکه در نبرد گوک‌تپه⁩ در ۱۸۸۱ به مرزهای ایران رسید. در واقع پیمان آخال یک قرارداد تعیین دقیق مرزی بین دو کشور بود نه چیزی فراتر از آن. دست بر قضا از این تاریخ به بعد، روستانشینان و شهرنشینان مرزی ایران نفس راحتی کشیده، از ایلغار ترکمانان در امان ماندند و از کنترل و سلطهٔ روس‌ها بر مرزها رضایت کامل داشتند. شاید اگر دولت قاجار⁩ قدرت نظامی کافی داشت و اگر پیش از روس‌ها می‌توانست مرو⁩ را در اختیار بگیرد وضعیت تعیین مرز مقداری تغییر می‌کرد و این شهر بخشی از ولایت خراسان⁩ می‌شد.

✍🏼 دکتر گودرز رشتیانی⁩
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران⁩، تاریخ‌پژوه حوزهٔ جغرافیای آسیای مرکزی و قفقاز


@IIFOM_CO
@qajariranhistory

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
به مناسبت نهم آبان نود و سومین سالگرد کودتا علیه قوانین اساسی مشروطه و خلع غیر قانونی سلطنت قاجاریه

آخرین روز سلطنت قاجاریه

روایت تبعید غیر قانونی آخرین ولیعهد قاجاریه به نقل از تاریخ احزاب سیاسی ملک الشعرا بهار

بخش ۱

شب نهم آبان جمعی از شاهزادگان رفتند نزد ولیعهد. خانۀ شاه و ولیعهد در عمارت گلستان بود. شاه و برادرش زمستان ها در این عمارت که یادگار کریم خان و آقا محمد خان و فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه بود، منزل داشتند و تابستان ها غالبا شاه در نیاوران و برادرش در اقدسیه ییلاق می رفتند.
اینک زمستان است. زنان و بستگان شاه در اندرون منزل دارند، و برادرش که زن نداشت و مجرّد بود و از عیال خود، دختر مرحوم شعاع السطنه، با داشتن یک دختر ملوس و زیبا، دیری بود جدا شده بود، نیز در گلستان منزل داشت.

شب نهم آبان جمعی از شاهزادگان مثل یمین الدوله و عضدالسلطنه و فرّخ الدوله و غیره به ملاقات ولیعهد رفته بودند.
عضدالسلطان و نصرت السلطنه و ناصرالدین میرزا بعد از تشکیل انجمن فامیلی در دربار و ورود شاهزاده فیروز از واقعۀ چادر زدن در مدرسۀ نظام و گرد آمدن جمعیتی در عمارت رئیس الوزراء و مدرسۀ مذکور و انتشارات این دو سه روزه و تلگرافات واصله خبر دادند و حس کرده اند که کلاه عموزاده خودرای و جوانشان پس معرکه است!

– شهر چه خبر هست؟

– شلوغ است!

– چه می بینید؟

– اوضاع خوب نیست!

– دست به ترور و آدمکشی زده اند.

– عوض… یک نفر را دیشب کشته اند!

– راست است؟

– بله قربان شکی نیست!

هوا قدری سرد شده است، بخاری در اتاق پشت اتاق برلیان مشتعل است، این آخرین شبی است که وارث تخت و تاج آقا محمدخان، دیکتاتور عظیم قاجار، در پیش این بخاری مجلل و مشتعل نشسته است.

ولیعهد که تا کنون با شاهزادگان و بزرگتران خانواده غالبا مانند سیاسیون به توریه و با لحن مستهزآنه و مثل یک نفر دیپلومات بزرگ که نمی خواهد اسرارش را کشف کنند صحبت می کرد، امشب ساده حرف می زند! تازه فهمیده است که دیگران هم (اشاره به مناسبات و مذاکرات با سردار سپه) با او شوخی می کرده اند و کلاه سرش می گذاشته اند و او را اسباب دست کرده بوده اند، زیرا سه چهار روز است که دیگر کسی از طرف ارباب(رضاخان) نزد او نمی آید و نجوی نمی کند و دستور نمی دهد. او را ترک کرده اند. هر قدر انسان ساده لوح و زود باور باشد، دیگر اینجا مطلب را می فهمد و حساب دستش می آید.

بار اوّل بود که به شاهزادگان گفت: گمان دارم فردا یا پس فردا مرا دستگیر کرده، در یکی از قلعه ها حبس کنند
آری، این بار نخستین بود که دست از لاف زدن برداشته و دیگر پشت چشم نازک نمی کرد و رفقا و دوستان خود را در ته دل مسخره نمی کرد! قدری پول به عمو زادگان که مستخدم بودند، یا لازم داشتند تقسیم کردند و همه ساعت 9 به خانه های خود برگشتند.

صبح نهم آبان قبل از آنکه مادّۀ واحده از مجلس بگذرد، عمارت گلستان محاصره شده بود. یکی از شاهزادگان که مستخدم دربار بود چنین می گوید:

@qajariranhistory
2025/07/05 20:23:40
Back to Top
HTML Embed Code: