خاطرات کودکی کامو مملو از سکوتی بود که نه قابلمشاهده بود و نه قابلتعریف اما حضوری محسوس و آشکار در جهان داشت، مادر کامو به سختی میشنید و از آن سختتر سخن میگفت. این سکوت مادر، مادری که آخرین اثرش را تقدیم به او کرده بود و آرزو داشت هر چه نوشته را بخواند تاثیری دیرپا بر کامو داشت به طوری که به ادعای زارتسکی نویسنده کتاب بیش از آفتاب و دریا این سکوت بود که آثار کامو را پُر کرده بود. برای کامو سکوت پیش از انسان وجود داشت و همه چیز را دربر گرفته بود حتی پدرش را. هیچ کس درباره پدر حرف نمیزد تنها خاطرهای که از پدر باقی مانده بود، خاطرهای بود از مواجهه پدر با مجازات اعدام، مواجههای که در اکثر آثار کامو دربارهاش خواندهایم. پدری که در مواجهه با اعدام واکنشی جز تهوع ندارد و همین حس را به پسرش منتقل کرد و پسر تا پایان عمر به این حس از پدر پایبند ماند و همۀ عمر با مجازات اعدام مبارزه کرد.
@qoqnoospub
@qoqnoospub
درد مشترک
انتشار ترجمة نکتة جزئی رمان جنجالی عدنیه شبلی
در هفتادوپنجمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت که ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ شروع شد، قرار بود بنیاد «لیتپروم» به خاطر رمان «نکتة جزئی» جایزةویژهاش را به عدنیه شبلی، نویسنده فلسطینی اهدا کند اما به دلیلطوفان الاقصی و جنگ غزه، یورگن بوس، مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت اعلام کرد این جایزه در فرصت دیگری به شبلی اهدا میشود. پس از اظهارت یورگن بوس، بیش از ۶۰۰ نویسندة مطرح جهانی با امضای نامهای سرگشاده، لغو برنامه تجلیل از عدنیه شبلی را تقبیح کردند. در این نامه که به امضای چهرههایی چون آنی ارنو برندةنوبل، اولگا توکارچوک برندة نوبل، آن انرایت، کامیلا شمسی، هشام مطر، راوی هیج، لیلا ابولیلا، ریچارد فلاناگان، والاس شاون، کالم توییبین، ایلین مایلس، هری کونسرو، سافیر، راشل کوشنر و صدها نویسنده دیگر و نیز دهها ویراستار، نمایشگاه کتاب و ناشر جهانی رسیده بود، آمده بود: «در حالی که کتاب «تکتة جزئی» شبلیتوسط دو روزنامهنگار و ویراستار ادبی آلمانی یهودستیزانه خوانده شده تا به آن انگ بچسبانند، دیگر منتقدان جدی ادبی به وضوح اینموضوع را در مطبوعات آلمان و دیگر نشریات ادبی کاملاً رد کردهاند.»آنها در ادامة نامة خود نوشته بودند: «نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان یک نمایشگاه بزرگ بینالمللی کتاب، مسئولیت دارد فضاییبرای نویسندگان فلسطینی ایجاد کند که آنها هم بتوانند افکار، احساسات و تأملات خود را در مورد ادبیات در این دوران وحشتناک و ظالمانه به اشتراک بگذارند، نه اینکه بخواهد صدای آنها را خاموش کند.»
به تازگی رمان جنجالی عدنیه شبلی توسط انتشارات ققنوس و با ترجمةسارا مصطفیپور منتشر شده است.
عدنیه شبلی، نویسنده و مقالهنویس فلسطینی، سال ۱۹۷۴ به دنیاآمد. تحصیلاتش را در مقطع دکتری رسانه و مطالعات فرهنگی از دانشگاه شرق لندن به پایان رساند و مدتی استاد مهمان دانشکدة فلسفه و مطالعات فرهنگی دانشگاه بیرزیت فلسطین بود. او اکنون ساکن برلیناست. آثار عدنیه شبلی به زبانهای مختلفی از جمله آلمانی، انگلیسی،فرانسوی، ایتالیایی و كرهای ترجمه شده است. دو رمان اول شبلی«حس» و «ما همگی به یک اندازه از عشق دوریم» (۲۰۱۲) نیز مورد توجه منتقدان قرار گرفته بودند و سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ جایزۀ نویسندگانجوان بنیاد القطان را دریافت کرده بود.
«نکته جزیی» در سال ۲۰۱۷ به عربی منتشر و در سال ۲۰۲۰ به انگلیسی ترجمه شد و به مرحله نهایی جایزه کتاب ملی در بخش ترجمه و جایزة بینالمللی بوکر راه یافت و توانست جایزة لیتپروم را برایترجمة آلمانی را از آن خود کند.
داستان «نکتة» در دو دورة زمانی و حولِ ماجرایی واقعی اتفاق میافتد. بخش اول آن روایتگر تابستان ۱۹۴۹ است، یکسال پس از روز نکبت که منجر به آوارگی و اخراج بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی و تشکیل رژیم صهیونیستی شد و اسرائیلیها آن را روزِ استقلال مینامند و جشن میگیرند. سربازان اسرائیلی تابستان ۱۹۴۹ گروهی از فلسطینیان را در صحرای نقب به قتل میرسانند. در این میان به یک دختر نوجوان فلسطینی تجاوز دستهجمعی میکنند، بعد میکشند و زیر شنها دفنشمیکنند. در بخش دوم، سالها بعد و نزدیک به زمان حاضر، زنی در رامالله به این «نکتة جزئی» در تاریخ علاقهمند میشود و تلاش میکندجزئیات حولوحوش این تجاوز و قتل بهخصوص را کشف کند، نه فقط به دلیل ماهیت این جنایت، بلکه به خاطر اینکه درست ۲۵ سال قبل از روز تولد او اتفاق افتاده است. مکاشفهای فراموشنشدنی. عدنیه شبلیبا روی هم قرار دادن این دو روایتِ نیمهشفاف، زمان حالی را به وجود میآورد که گذشته دست از سرش برنمیدارد. او در مصاحبهای میگوید:«با ادبیاتزدایی از نوشتار تاریخی، و نظر به اینکه استعمارگر به روایت استعمارشده حمله میکند و آن را «موثق» یا «دقیق» نمیداند،فقط داستان است که قلمروی مورد اعتماد نوشتار باقی میماند. این از یک طرف؛ از طرف دیگر از خودت میپرسی چه چیزی باقی میماندبعد از تخریبهای فراوانی که استعمارشده تحمل کرده، اما قابل ثبت در بایگانیها نیستند یا استعمارگر نتوانسته آنها را ببیند که نابود کند یا از آن خود سازد؟ فقط جزئیات بیاهمیت پیشپاافتاده که درون زبان پدید میآیند؛ در مورد فلسطین در زبان عربی. بنابراین،همانطور که انتظار میرود چنین جزئیات پیش پا افتادهای که به صورت زبانی پدیدار میشوند، قلمروی نهایی نوشتارند، نوشتن متنیپیش پا افتاده که در حقیقت لازم است قدرتمندان متوجهاش نشوند.»
….
روزنامه سازندگی ۲۹ اردیبهشت
@qoqnoospub
انتشار ترجمة نکتة جزئی رمان جنجالی عدنیه شبلی
در هفتادوپنجمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت که ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ شروع شد، قرار بود بنیاد «لیتپروم» به خاطر رمان «نکتة جزئی» جایزةویژهاش را به عدنیه شبلی، نویسنده فلسطینی اهدا کند اما به دلیلطوفان الاقصی و جنگ غزه، یورگن بوس، مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت اعلام کرد این جایزه در فرصت دیگری به شبلی اهدا میشود. پس از اظهارت یورگن بوس، بیش از ۶۰۰ نویسندة مطرح جهانی با امضای نامهای سرگشاده، لغو برنامه تجلیل از عدنیه شبلی را تقبیح کردند. در این نامه که به امضای چهرههایی چون آنی ارنو برندةنوبل، اولگا توکارچوک برندة نوبل، آن انرایت، کامیلا شمسی، هشام مطر، راوی هیج، لیلا ابولیلا، ریچارد فلاناگان، والاس شاون، کالم توییبین، ایلین مایلس، هری کونسرو، سافیر، راشل کوشنر و صدها نویسنده دیگر و نیز دهها ویراستار، نمایشگاه کتاب و ناشر جهانی رسیده بود، آمده بود: «در حالی که کتاب «تکتة جزئی» شبلیتوسط دو روزنامهنگار و ویراستار ادبی آلمانی یهودستیزانه خوانده شده تا به آن انگ بچسبانند، دیگر منتقدان جدی ادبی به وضوح اینموضوع را در مطبوعات آلمان و دیگر نشریات ادبی کاملاً رد کردهاند.»آنها در ادامة نامة خود نوشته بودند: «نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان یک نمایشگاه بزرگ بینالمللی کتاب، مسئولیت دارد فضاییبرای نویسندگان فلسطینی ایجاد کند که آنها هم بتوانند افکار، احساسات و تأملات خود را در مورد ادبیات در این دوران وحشتناک و ظالمانه به اشتراک بگذارند، نه اینکه بخواهد صدای آنها را خاموش کند.»
به تازگی رمان جنجالی عدنیه شبلی توسط انتشارات ققنوس و با ترجمةسارا مصطفیپور منتشر شده است.
عدنیه شبلی، نویسنده و مقالهنویس فلسطینی، سال ۱۹۷۴ به دنیاآمد. تحصیلاتش را در مقطع دکتری رسانه و مطالعات فرهنگی از دانشگاه شرق لندن به پایان رساند و مدتی استاد مهمان دانشکدة فلسفه و مطالعات فرهنگی دانشگاه بیرزیت فلسطین بود. او اکنون ساکن برلیناست. آثار عدنیه شبلی به زبانهای مختلفی از جمله آلمانی، انگلیسی،فرانسوی، ایتالیایی و كرهای ترجمه شده است. دو رمان اول شبلی«حس» و «ما همگی به یک اندازه از عشق دوریم» (۲۰۱۲) نیز مورد توجه منتقدان قرار گرفته بودند و سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ جایزۀ نویسندگانجوان بنیاد القطان را دریافت کرده بود.
«نکته جزیی» در سال ۲۰۱۷ به عربی منتشر و در سال ۲۰۲۰ به انگلیسی ترجمه شد و به مرحله نهایی جایزه کتاب ملی در بخش ترجمه و جایزة بینالمللی بوکر راه یافت و توانست جایزة لیتپروم را برایترجمة آلمانی را از آن خود کند.
داستان «نکتة» در دو دورة زمانی و حولِ ماجرایی واقعی اتفاق میافتد. بخش اول آن روایتگر تابستان ۱۹۴۹ است، یکسال پس از روز نکبت که منجر به آوارگی و اخراج بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی و تشکیل رژیم صهیونیستی شد و اسرائیلیها آن را روزِ استقلال مینامند و جشن میگیرند. سربازان اسرائیلی تابستان ۱۹۴۹ گروهی از فلسطینیان را در صحرای نقب به قتل میرسانند. در این میان به یک دختر نوجوان فلسطینی تجاوز دستهجمعی میکنند، بعد میکشند و زیر شنها دفنشمیکنند. در بخش دوم، سالها بعد و نزدیک به زمان حاضر، زنی در رامالله به این «نکتة جزئی» در تاریخ علاقهمند میشود و تلاش میکندجزئیات حولوحوش این تجاوز و قتل بهخصوص را کشف کند، نه فقط به دلیل ماهیت این جنایت، بلکه به خاطر اینکه درست ۲۵ سال قبل از روز تولد او اتفاق افتاده است. مکاشفهای فراموشنشدنی. عدنیه شبلیبا روی هم قرار دادن این دو روایتِ نیمهشفاف، زمان حالی را به وجود میآورد که گذشته دست از سرش برنمیدارد. او در مصاحبهای میگوید:«با ادبیاتزدایی از نوشتار تاریخی، و نظر به اینکه استعمارگر به روایت استعمارشده حمله میکند و آن را «موثق» یا «دقیق» نمیداند،فقط داستان است که قلمروی مورد اعتماد نوشتار باقی میماند. این از یک طرف؛ از طرف دیگر از خودت میپرسی چه چیزی باقی میماندبعد از تخریبهای فراوانی که استعمارشده تحمل کرده، اما قابل ثبت در بایگانیها نیستند یا استعمارگر نتوانسته آنها را ببیند که نابود کند یا از آن خود سازد؟ فقط جزئیات بیاهمیت پیشپاافتاده که درون زبان پدید میآیند؛ در مورد فلسطین در زبان عربی. بنابراین،همانطور که انتظار میرود چنین جزئیات پیش پا افتادهای که به صورت زبانی پدیدار میشوند، قلمروی نهایی نوشتارند، نوشتن متنیپیش پا افتاده که در حقیقت لازم است قدرتمندان متوجهاش نشوند.»
….
روزنامه سازندگی ۲۹ اردیبهشت
@qoqnoospub
ماجراي رمانتيسم آلماني اوليه
تمنايي براي وحدت
علي سهرابي
«كل ماجرا يكسر به رقصي بر فراز آتشفشاني فروزان ميمانست.»
(لوكاچ، در باب فلسفه رمانتيك زندگي)
به گفته آيزايا برلين ميتوان رمانتيسم را تاثيرگذارترين جنبش ادبي، فرهنگي و فكري در دو سده اخير دانست. اما رمانتيكها كه بودند و چرا چنين تاثيري برجاي گذاشتند؟ رمانتيسم معمولا جنبشي ادبي-انتقادي و هنري دانسته ميشود كه از يكسو در مقابل معيارهاي نقد ادبي نئوكلاسيسم قرار ميگيرد و از سوي ديگر در واكنش به عقلگرايي تفكر مدرن و جنبش روشنگري بر اهميت عواطف و احساساتيگرايي تاكيد ميورزد. اما اين ديدگاه رايج تصوير واضح و كاملي از رمانتيسم اوليه[1]و دلمشغولي افرادي چون شلگل، نوواليس، هولدرلين و شلينگ به ما نميدهد. دغدغه اين افراد را نه ميتوان در چارچوب ادبيات و نقد ادبي خلاصه كرد و نه در ضديت با جنبش روشنگري. ماجراي رمانتيسم آلماني اوليه با عميقترين مسائل فكري و فلسفي زمانهشان گره خورده و دغدغه آنان از اساس دغدغهاي اخلاقي و سياسي است.
فردريك بيزر در كتاب رمانتيسم آلماني خوانشي متفاوت از اين جنبش ارايه ميكند، [2] كه در فهم مباني فلسفي آنان و دغدغههاي اخلاقي-سياسيشان به ما ياري ميرساند. بيزر در اين كتاب روشي تاريخي-هرمنوتيكي را پيش ميگيرد و ميكوشد با «بازسازي رمانتيسم اوليه در تفردِ مكاني و زماني آن» اين جنبش را در زمينه تاريخياش بنشاند. (بيزر، 85) برخلاف ديدگاه رايج، بيزر معتقد است كه «ايدئالهاي كانوني رمانتيكها در وهله نخست اخلاقي و سياسي بودهاند، نه ادبي و انتقادي»، درنتيجه زيباييشناسي رمانتيكها اساسا معنايش را از زمينه فلسفي و ايدئالهاي اخلاقي-سياسي آن ميگيرد و در واقع رمانتيكها براي نيل به اين ايدئالها آثار ادبي و انتقاديشان را مينوشتند. (بيزر، 69) از اين رو، براي به چنگ آوردن همهجانبه رمانتيكها، فهم ايدئالهاي اخلاقي-سياسي و متافيزيك كلگرايانه آنها ضروري است.
نقطهاي كه ميتواند مدخل مناسبي براي ورود به بحث باشد و در واقع پروبلماتيك رمانتيكها را شكل ميدهد، واكنش آنها نسبت به روندهاي جاري در جامعه مدرن است. رمانتيكها در پس اين روندها مشكلي بنيادين ميديدند؛ انشقاق يا بيگانگي. از نظر رمانتيكها، اين انشقاق يا بيگانگي انسان مدرن در سه سطح رخ داده است: انشقاق در درون خود، انشقاق ميان خود و ديگري، انشقاق ميان خود و طبيعت. درواقع كل تلاش فكري رمانتيكها را ميتوان در جهت غلبه بر اين انشقاقها فهميد. نخستين انشقاق، انشقاقِ ميان قواي انساني است، انشقاق ميان عقل و احساس. در اين شكل از انشقاق نهايتا يكي از طرفين به نفع طرف ديگر ناديده گرفته ميشود. شكل دوم انشقاق يا بيگانگي كه در نسبت ميان خود و ديگري رخ داده است ناشي از زوال اجتماعِ سنتي است. در واقع، با اهميت پيدا كردن بيحدوحصر فرد در جامعه مدرن، پيگيري نفع شخصي بدل به جهانبيني غالب شده است و تعلق به هر گروهي بر همين مبناي فايدهباورانه ارزيابي ميشود. سومين شكل بيگانگي، بيگانگي ميان خود و طبيعت است. از نظر رمانتيكها منشا اين شكل از بيگانگي، يكي رشد تكنولوژي مدرن است كه طبيعت را بدل به ابژهاي صرف براي استعمال كرده و تمام افسونگري و رازورمز آن را زدوده است و دوم، فيزيك مكانيكي است كه طبيعت و ذهن را به منزله ماشيني مينگرد كه صرفا برمبناي علل فاعلي كار ميكنند و نميتواند زندگي را به چنگ بياورد. (بيزر، 80-79)
رمانتيكها ميكوشند به اين روندها در سه سطح فردي، اجتماعي و متافيزيكي پاسخ دهند و اين پاسخها در عين حال با ايدئالهاي اخلاقي-سياسي و فلسفه رمانتيكها متناسب است. پاسخ رمانتيكها در سطح نخست، همان ايدئال اخلاقي آنها، يعني «بيلدونگ» (Bildung) يا تعليم و تربيت است. اصطلاح آلماني بيلدونگ به دو فرآيند يادگيري و رشد شخصي دلالت دارد و براي رمانتيكها دقيقترين توصيف آن از منظر فلسفي «اخلاق خودتحققبخشي» است. تعيينكنندهترين مشخصه ايدئال بيلدونگ رمانتيك كلگرايانه بودن آن است، يعني از يكسو بر پروراندن همه قواي نوعي انسان تاكيد دارد و از سوي ديگر بر هماهنگ ساختن اين قوا در يك كل يكپارچه. اين ايدئال رمانتيك در عين حال فردگرايانه است، چراكه در فرآيند رشد شخصي بر پروراندن قواي منحصربهفرد هر شخص نيز تاكيد ميورزد. (بيزر، 71-73، 79، 186، 188)
پاسخ رمانتيكها در سطح دوم، ايدئال سياسي آنها، يعني اجتماع يا دولت ارگانيك است. رمانتيكها با رويكرد سياسي-اجتماعيشان به نقد ديدگاههاي ليبرال در باب دولت پرداختند، يعني اين ديدگاه كه هدف دولت تنها صيانت از حقوق افراد است. ايدئال اجتماع را ميتوان به نوعي احياي پوليس يوناني در برابر سنت فردگرايانه مدرن دانست. براي درك اين ايدئال بايد آن را در دو سطح منطقي و هنجاري مدنظر قرار دهيم. در سطح منطقي، دولت به منزله يك كل مقدم بر اجزاست.
تمنايي براي وحدت
علي سهرابي
«كل ماجرا يكسر به رقصي بر فراز آتشفشاني فروزان ميمانست.»
(لوكاچ، در باب فلسفه رمانتيك زندگي)
به گفته آيزايا برلين ميتوان رمانتيسم را تاثيرگذارترين جنبش ادبي، فرهنگي و فكري در دو سده اخير دانست. اما رمانتيكها كه بودند و چرا چنين تاثيري برجاي گذاشتند؟ رمانتيسم معمولا جنبشي ادبي-انتقادي و هنري دانسته ميشود كه از يكسو در مقابل معيارهاي نقد ادبي نئوكلاسيسم قرار ميگيرد و از سوي ديگر در واكنش به عقلگرايي تفكر مدرن و جنبش روشنگري بر اهميت عواطف و احساساتيگرايي تاكيد ميورزد. اما اين ديدگاه رايج تصوير واضح و كاملي از رمانتيسم اوليه[1]و دلمشغولي افرادي چون شلگل، نوواليس، هولدرلين و شلينگ به ما نميدهد. دغدغه اين افراد را نه ميتوان در چارچوب ادبيات و نقد ادبي خلاصه كرد و نه در ضديت با جنبش روشنگري. ماجراي رمانتيسم آلماني اوليه با عميقترين مسائل فكري و فلسفي زمانهشان گره خورده و دغدغه آنان از اساس دغدغهاي اخلاقي و سياسي است.
فردريك بيزر در كتاب رمانتيسم آلماني خوانشي متفاوت از اين جنبش ارايه ميكند، [2] كه در فهم مباني فلسفي آنان و دغدغههاي اخلاقي-سياسيشان به ما ياري ميرساند. بيزر در اين كتاب روشي تاريخي-هرمنوتيكي را پيش ميگيرد و ميكوشد با «بازسازي رمانتيسم اوليه در تفردِ مكاني و زماني آن» اين جنبش را در زمينه تاريخياش بنشاند. (بيزر، 85) برخلاف ديدگاه رايج، بيزر معتقد است كه «ايدئالهاي كانوني رمانتيكها در وهله نخست اخلاقي و سياسي بودهاند، نه ادبي و انتقادي»، درنتيجه زيباييشناسي رمانتيكها اساسا معنايش را از زمينه فلسفي و ايدئالهاي اخلاقي-سياسي آن ميگيرد و در واقع رمانتيكها براي نيل به اين ايدئالها آثار ادبي و انتقاديشان را مينوشتند. (بيزر، 69) از اين رو، براي به چنگ آوردن همهجانبه رمانتيكها، فهم ايدئالهاي اخلاقي-سياسي و متافيزيك كلگرايانه آنها ضروري است.
نقطهاي كه ميتواند مدخل مناسبي براي ورود به بحث باشد و در واقع پروبلماتيك رمانتيكها را شكل ميدهد، واكنش آنها نسبت به روندهاي جاري در جامعه مدرن است. رمانتيكها در پس اين روندها مشكلي بنيادين ميديدند؛ انشقاق يا بيگانگي. از نظر رمانتيكها، اين انشقاق يا بيگانگي انسان مدرن در سه سطح رخ داده است: انشقاق در درون خود، انشقاق ميان خود و ديگري، انشقاق ميان خود و طبيعت. درواقع كل تلاش فكري رمانتيكها را ميتوان در جهت غلبه بر اين انشقاقها فهميد. نخستين انشقاق، انشقاقِ ميان قواي انساني است، انشقاق ميان عقل و احساس. در اين شكل از انشقاق نهايتا يكي از طرفين به نفع طرف ديگر ناديده گرفته ميشود. شكل دوم انشقاق يا بيگانگي كه در نسبت ميان خود و ديگري رخ داده است ناشي از زوال اجتماعِ سنتي است. در واقع، با اهميت پيدا كردن بيحدوحصر فرد در جامعه مدرن، پيگيري نفع شخصي بدل به جهانبيني غالب شده است و تعلق به هر گروهي بر همين مبناي فايدهباورانه ارزيابي ميشود. سومين شكل بيگانگي، بيگانگي ميان خود و طبيعت است. از نظر رمانتيكها منشا اين شكل از بيگانگي، يكي رشد تكنولوژي مدرن است كه طبيعت را بدل به ابژهاي صرف براي استعمال كرده و تمام افسونگري و رازورمز آن را زدوده است و دوم، فيزيك مكانيكي است كه طبيعت و ذهن را به منزله ماشيني مينگرد كه صرفا برمبناي علل فاعلي كار ميكنند و نميتواند زندگي را به چنگ بياورد. (بيزر، 80-79)
رمانتيكها ميكوشند به اين روندها در سه سطح فردي، اجتماعي و متافيزيكي پاسخ دهند و اين پاسخها در عين حال با ايدئالهاي اخلاقي-سياسي و فلسفه رمانتيكها متناسب است. پاسخ رمانتيكها در سطح نخست، همان ايدئال اخلاقي آنها، يعني «بيلدونگ» (Bildung) يا تعليم و تربيت است. اصطلاح آلماني بيلدونگ به دو فرآيند يادگيري و رشد شخصي دلالت دارد و براي رمانتيكها دقيقترين توصيف آن از منظر فلسفي «اخلاق خودتحققبخشي» است. تعيينكنندهترين مشخصه ايدئال بيلدونگ رمانتيك كلگرايانه بودن آن است، يعني از يكسو بر پروراندن همه قواي نوعي انسان تاكيد دارد و از سوي ديگر بر هماهنگ ساختن اين قوا در يك كل يكپارچه. اين ايدئال رمانتيك در عين حال فردگرايانه است، چراكه در فرآيند رشد شخصي بر پروراندن قواي منحصربهفرد هر شخص نيز تاكيد ميورزد. (بيزر، 71-73، 79، 186، 188)
پاسخ رمانتيكها در سطح دوم، ايدئال سياسي آنها، يعني اجتماع يا دولت ارگانيك است. رمانتيكها با رويكرد سياسي-اجتماعيشان به نقد ديدگاههاي ليبرال در باب دولت پرداختند، يعني اين ديدگاه كه هدف دولت تنها صيانت از حقوق افراد است. ايدئال اجتماع را ميتوان به نوعي احياي پوليس يوناني در برابر سنت فردگرايانه مدرن دانست. براي درك اين ايدئال بايد آن را در دو سطح منطقي و هنجاري مدنظر قرار دهيم. در سطح منطقي، دولت به منزله يك كل مقدم بر اجزاست.
بر اين اساس، رمانتيكها پيرو سنتي ارسطويي بر سرشت اجتماعي انسان تاكيد ميورزيدند. در سطح هنجاري، نفع شخصي نهتنها منطقا، بلكه اخلاقا نيز فرع بر خير عمومي است؛ فرد بايد در جهت خير عمومي عمل كند هرچند بر خلاف نفع شخصياش باشد. نتيجه اين نگاه، ديدگاه خاصي در باب دولت است كه بنا بر آن هدف دولت نهتنها بايد صيانت از حقوق افراد، بلكه بايد همچنين تضمين خير عمومي باشد. به اين ترتيب، رمانتيكها ايدئال اجتماع خود را در قالب استعاره دولت ارگانيك پروراندند كه در مقابل تعبير دولت ماشيني روشنگري قرار ميگرفت و دو ويژگي اساسي داشت: يكم، برخلاف دولت ماشيني كه از بالا و از بيرون هدايت ميشود، دولت ارگانيك همانند هر ارگانيسمي از اجزايي خودسامانده و خودسازنده تشكيل شده و حيات آن متكي بر مشاركت فعال شهروندان آزاد و گروههاي خودآيين است. دوم، برخلاف دولت ماشيني كه براساس طرحي انتزاعي و تحميلي از بالا عمل ميكند، دولت ارگانيك همچون هر ارگانيسمي رشد ميكند و ساختار آن برآمده از بسط تاريخي و از پايين است. به اين ترتيب، رمانتيكها با ايدئال اجتماع خود در پي برآوردن آزادي هم براي فرد و هم براي اجتماع بودند. آنان ميخواستند با ايجاد يك كل ارگانيك در ساحت سياسي-اجتماعي بيگانگي فرد و ديگري را از ميان بردارند. (بيزر، 86-88)
ادامه در لینک زیر
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/217427/
@qoqnoospub
ادامه در لینک زیر
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/217427/
@qoqnoospub
روزنامه اعتماد
تمنايي براي وحدت
علي سهرابي
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽️فرشاد رضایی از کتاب «تسوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارت او» اثر نویسنده مشهور ژاپنی، هاروکی موراکامی میگوید…
.
📚برخی داستانها ساده و سر راست هستند که فقط باید آنها را شنید. برخی دیگر کمی پیچ دارند و باید آنها را نشسته و با حواس جمع خواند. اما برخی دیگر از داستانها خیلی پیچیده و رمز آلود هستند انگار دارند داستان زندگی ما را بدون اجازه خودمان روایت میکنند. در کتاب تسوکورو تازاکیِ بی رنگ ِ و سالهای زیارت او با سفر درونی یک جوان مواجه میشویم که به یکباره چهار دوست صمیمی خود را ازدست داده است. نام خانوادگی شخصیتهای اصلی رمان تصادفاً نام رنگهاست، آبی، قرمز، سیاه و سفید و البته خود «تسوکورو» بیرنگ است. موراکامی با قرار دادن شخصیت داستانش در موقعیتی که تک تک دوستانش را از دست داده و حالا به یاد مرگ افتاده، او را به جستجوی راهی میفرستد که آدمی بتواند مجدداً به رنگهای زندگی برگردد.
@qoqnoospub
.
📚برخی داستانها ساده و سر راست هستند که فقط باید آنها را شنید. برخی دیگر کمی پیچ دارند و باید آنها را نشسته و با حواس جمع خواند. اما برخی دیگر از داستانها خیلی پیچیده و رمز آلود هستند انگار دارند داستان زندگی ما را بدون اجازه خودمان روایت میکنند. در کتاب تسوکورو تازاکیِ بی رنگ ِ و سالهای زیارت او با سفر درونی یک جوان مواجه میشویم که به یکباره چهار دوست صمیمی خود را ازدست داده است. نام خانوادگی شخصیتهای اصلی رمان تصادفاً نام رنگهاست، آبی، قرمز، سیاه و سفید و البته خود «تسوکورو» بیرنگ است. موراکامی با قرار دادن شخصیت داستانش در موقعیتی که تک تک دوستانش را از دست داده و حالا به یاد مرگ افتاده، او را به جستجوی راهی میفرستد که آدمی بتواند مجدداً به رنگهای زندگی برگردد.
@qoqnoospub
Forwarded from afarinegan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کتاب پسر باورنکردنی📕🧨
شب بنجامین خوابش نمیبرد،توی تخت مینشیند،بالشتش را محکم جوری که انگار ممکن است ناپدید شود،توی بغل می گیرد و برای مادرش گریه میکند.بعضی شب ها اینجوری است.نمیدانم چرا اما وقت خوابیدن بدترین زمان است....
شاید در زندگی تان با بچه هایی برخورد کرده اید که به خاطر تنهایی یا از دست دادن عزیزان یا زندگی در موقعیت های سخت و دردناک به دوستی خیالی پناه برده اند.اما آیا هرگز با دوست خیالی ای روبه رو شده اید که به دنیای واقعی پا گذاشته باشد؟
کتاب پسر باور نکردنی داستانی است بی مثال از قدرت بی پایان تخیل
نویسنده لئونی اگنیو
مترجم فریده خرمی
تعداد صفحات ۲۸۸
#آفرینگان #انتشارات_آفرینگان #گروه_انتشاراتی_ققنوس #کودک #نوجوان
@afarineganp
@qoqnoospub
@qoqnoosp
شب بنجامین خوابش نمیبرد،توی تخت مینشیند،بالشتش را محکم جوری که انگار ممکن است ناپدید شود،توی بغل می گیرد و برای مادرش گریه میکند.بعضی شب ها اینجوری است.نمیدانم چرا اما وقت خوابیدن بدترین زمان است....
شاید در زندگی تان با بچه هایی برخورد کرده اید که به خاطر تنهایی یا از دست دادن عزیزان یا زندگی در موقعیت های سخت و دردناک به دوستی خیالی پناه برده اند.اما آیا هرگز با دوست خیالی ای روبه رو شده اید که به دنیای واقعی پا گذاشته باشد؟
کتاب پسر باور نکردنی داستانی است بی مثال از قدرت بی پایان تخیل
نویسنده لئونی اگنیو
مترجم فریده خرمی
تعداد صفحات ۲۸۸
#آفرینگان #انتشارات_آفرینگان #گروه_انتشاراتی_ققنوس #کودک #نوجوان
@afarineganp
@qoqnoospub
@qoqnoosp
آثار کلاسیک فلسفه شرح بیست و چهار اثر برجستهٔ فلسفی است، آثاری که تأثیری شگرف در سیر فلسفه و سهمی چشمگیر در غنای آن داشتهاند:
ازجمهوری افلاطون گرفته تا نظریهٔ عدالت راولز. نویسنده مضامین هر کتاب را به شیوایی بیان کرده و آنگاه مهمترین نقدهایی را که بر آن اقامه کردهاند بازنموده است. این کتاب اثری خواندنی و مدخلی است مناسب برای کندوکاو در آثار کلاسیک و دورانساز فلسفه.
#آثار_کلاسیک_فلسفه
#نایجل_واربرتون #مسعود_علیا
@qoqnoospub
ازجمهوری افلاطون گرفته تا نظریهٔ عدالت راولز. نویسنده مضامین هر کتاب را به شیوایی بیان کرده و آنگاه مهمترین نقدهایی را که بر آن اقامه کردهاند بازنموده است. این کتاب اثری خواندنی و مدخلی است مناسب برای کندوکاو در آثار کلاسیک و دورانساز فلسفه.
#آثار_کلاسیک_فلسفه
#نایجل_واربرتون #مسعود_علیا
@qoqnoospub
Forwarded from حسن نیکبخت
📖 قدمزدن در بوستان سعدی با استاد علیرضا پورامید 📖
در کافه کتاب ققنوس
در انتهای جلسه شناخت و اجرای موسیقی ایرانی و شعرخوانی انجام خواهد شد.
منتظر دیدار شما دوستان و هنرمندان گرامی در آخرین دوشنبه هرماه هستیم.
زمان: دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
مکان: خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه شفیعی، پلاک ۱ کافه کتاب ققنوس.
@qoqnoospub
در کافه کتاب ققنوس
در انتهای جلسه شناخت و اجرای موسیقی ایرانی و شعرخوانی انجام خواهد شد.
منتظر دیدار شما دوستان و هنرمندان گرامی در آخرین دوشنبه هرماه هستیم.
زمان: دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
مکان: خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه شفیعی، پلاک ۱ کافه کتاب ققنوس.
@qoqnoospub
ديوانه میشوم وقتي به سرنوشتهايی فكر میكنم كه با هم تلاقی دارند، ولی به دليل نبود ارتباط و شجاعت رويارويي با همديگر از كنار هم رد میشوند و به هم نمیرسند.
دلم میخواهد با سر شيرجه بزنم لای صفحات رمان و شخصيتها را مجبور كنم با همديگر حرف بزنند...
#مردی_در_دور_دست
#كاترين_پانكول
#فرزانه_فری
#داستان_فرانسوی
@qoqnoospublication
دلم میخواهد با سر شيرجه بزنم لای صفحات رمان و شخصيتها را مجبور كنم با همديگر حرف بزنند...
#مردی_در_دور_دست
#كاترين_پانكول
#فرزانه_فری
#داستان_فرانسوی
@qoqnoospublication
Forwarded from کتابِ سورن
وقتی به آلبر کامو نگاه میکنیم، نویسندهای میبینیم که تا لحظهی آخر به دنبال هدفی متعالی بود، هدفی که "معنای زندگی" پربار این متفکر را به خود اختصاص داده بود: مخالفت با مجازات اعدام.
این مسئولیت از کجا بر دوش آلبر کامو سنگینی کرد؟ پدر او یک روز صبح به تماشای مجازات اعدام یک قاتل رفته بود، بعد از مراسم اعدام سریع به خانه برگشت و در حمام بالا آورد و تا پایان عمر از آن روز و آنچه دیده بود با کسی سخنی نگفت، اما آلبر کامو این تغیر حال پدر را دید و سالها بعد در نوشتههایش منعکس کرد، از جمله شرح دقیق آن در بیگانه و آدم اول و تاملاتی در باب گیوتین.
هر انسان ممکن است دغدغه و هدف و ایدهای داشته باشد نه برای نیاز طبیعی، نه برای کسب مال و شهرت، بلکه احتمالا برای دادن مفهومی به زندگیاش، کاری که مزد ندارد، اما باعث میشود بتوانیم خود را فردی دارای زندگی و دارای جایگاهی در تاریخ و اجتماع اطراف خود بدانیم. این تعریفی ساده از معنی زندگی است.
در کتاب "زندگیای که ارزش زیستن دارد" رابرت زارتسکی درباره آلبر کامو و معنای زندگیاش نوشته است. کتابی بسیار خواندنی و جذاب برای آنان که چند خط بالا چراغی در ذهنشان روشن کرده.
این مسئولیت از کجا بر دوش آلبر کامو سنگینی کرد؟ پدر او یک روز صبح به تماشای مجازات اعدام یک قاتل رفته بود، بعد از مراسم اعدام سریع به خانه برگشت و در حمام بالا آورد و تا پایان عمر از آن روز و آنچه دیده بود با کسی سخنی نگفت، اما آلبر کامو این تغیر حال پدر را دید و سالها بعد در نوشتههایش منعکس کرد، از جمله شرح دقیق آن در بیگانه و آدم اول و تاملاتی در باب گیوتین.
هر انسان ممکن است دغدغه و هدف و ایدهای داشته باشد نه برای نیاز طبیعی، نه برای کسب مال و شهرت، بلکه احتمالا برای دادن مفهومی به زندگیاش، کاری که مزد ندارد، اما باعث میشود بتوانیم خود را فردی دارای زندگی و دارای جایگاهی در تاریخ و اجتماع اطراف خود بدانیم. این تعریفی ساده از معنی زندگی است.
در کتاب "زندگیای که ارزش زیستن دارد" رابرت زارتسکی درباره آلبر کامو و معنای زندگیاش نوشته است. کتابی بسیار خواندنی و جذاب برای آنان که چند خط بالا چراغی در ذهنشان روشن کرده.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اورهان پاموک دو بار به دعوت انتشارات ققنوس به ایران آمده؛ بار اول اردیبهشت ۱۳۸۲ و بار دوم اردیبهشت ۱۳۹۷. چند بار هم در خانهاش در استانبول مهمانش بودهام. ساعتهای زیادی با همدیگر گپ زدهایم، بحث کردهایم، حتی مشاجره کردهایم. یادم است دفعهٔ اول که به ایران آمده بود به او گفتم آدم باهوشی است. در جوابم گفت:« خیلیها همین را میگویند. چرا فکر میکنی باهوشم؟» من هم در جواب به شوخی گفتم:« چون خودم هم باهوشم.»
دومین ویژگی او کنجکاویاش است. هر جا که میرود با چشمان جستجوگر اطراف را میکاود، کتابها را، حتی اگر زبانشان را نداند، ورق میزند و مدام سؤال میکند.
علاوه بر اینها راز موفقیت پاموک، به نظرم، منضبط بودن و سختکوشیاش است. همه جا کاغذ و خودنویس همراهش است و مدام مینویسد و یادداشت برمیدارد.
در اینجا شاید بد نباشد رازی هم با شما در میان بگذارم. دفعهٔ آخر که در خانهشان در محلهٔ جهانگیر استانبول نشسته بودیم و صحبت میکردیم، لحظهای قلم از دستش نمیافتاد و مدام کاغذ عوض میکرد و نقاشی میکشید. آخرسر با چشمانی غمبار رو کرد به من و گفت:« میدانی، من نقاش شکستخوردهام.»
#ارسلان_فصیحی
@qoqnoospublication
دومین ویژگی او کنجکاویاش است. هر جا که میرود با چشمان جستجوگر اطراف را میکاود، کتابها را، حتی اگر زبانشان را نداند، ورق میزند و مدام سؤال میکند.
علاوه بر اینها راز موفقیت پاموک، به نظرم، منضبط بودن و سختکوشیاش است. همه جا کاغذ و خودنویس همراهش است و مدام مینویسد و یادداشت برمیدارد.
در اینجا شاید بد نباشد رازی هم با شما در میان بگذارم. دفعهٔ آخر که در خانهشان در محلهٔ جهانگیر استانبول نشسته بودیم و صحبت میکردیم، لحظهای قلم از دستش نمیافتاد و مدام کاغذ عوض میکرد و نقاشی میکشید. آخرسر با چشمانی غمبار رو کرد به من و گفت:« میدانی، من نقاش شکستخوردهام.»
#ارسلان_فصیحی
@qoqnoospublication
بیگمان در میان شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ، اسکندر مقدونی در کنار افرادی مانند کوروش بزرگ، ژولیوس سزار، چنگیزخان، ناپلئون بناپارت و دیگرانی از این دست قرار میگیرد.
اسکندر از این لحاظ که با شاهنشاهی نیرومند هخامنشی پیکار کرده برای ما ایرانیان نیز در کانون توجه قرار دارد.
او کشورگشاییهای بسیاری انجام داد و مصر، یونان و تمام مناطقی که زمانی زیر سلطه هخامنشیان قرار داشتند را تصرف کرد. اما کشورگشاییهای او دیری نپایید و با مرگ زودهنگام او در دهم ژوئنِ ۳۲۳ پ.م، در حالی که فقط سی و دو سال داشت باعث شد که همه قلمروهای امپراتوری پهناور او که با تدابیر جنگی خود و دلاوریهای نظامیانش، به ویژه پیادگان قدرتمند او تکه تکه شود و هر یک از آنها به سرداران او رسید که گویا منتظر مرگ او بودند تا به جان یکدیگر بیفتند.
قتل اسکندر به دست فرماندهانش یکی از فرضیات مرتبط با مرگ زودهنگام او عنوان شده.
به هر روی، باید به اسکندر لقب فرمانده جوان و ناکامی داد که نتوانست از کشورگشاییها و قدرتی که با خون دل به دست آورده بود، کامی بگیرد
#رویارویی_فالانژ_مقدونی_با_جنگجوی_پارسی
@qoqnoospub
اسکندر از این لحاظ که با شاهنشاهی نیرومند هخامنشی پیکار کرده برای ما ایرانیان نیز در کانون توجه قرار دارد.
او کشورگشاییهای بسیاری انجام داد و مصر، یونان و تمام مناطقی که زمانی زیر سلطه هخامنشیان قرار داشتند را تصرف کرد. اما کشورگشاییهای او دیری نپایید و با مرگ زودهنگام او در دهم ژوئنِ ۳۲۳ پ.م، در حالی که فقط سی و دو سال داشت باعث شد که همه قلمروهای امپراتوری پهناور او که با تدابیر جنگی خود و دلاوریهای نظامیانش، به ویژه پیادگان قدرتمند او تکه تکه شود و هر یک از آنها به سرداران او رسید که گویا منتظر مرگ او بودند تا به جان یکدیگر بیفتند.
قتل اسکندر به دست فرماندهانش یکی از فرضیات مرتبط با مرگ زودهنگام او عنوان شده.
به هر روی، باید به اسکندر لقب فرمانده جوان و ناکامی داد که نتوانست از کشورگشاییها و قدرتی که با خون دل به دست آورده بود، کامی بگیرد
#رویارویی_فالانژ_مقدونی_با_جنگجوی_پارسی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان دکتر محمد شکری درباره فلسفه ذهن، از کتاب «فلسفه ذهن, فلسفه علم،» جدیدترین جلد دانشنامه فلسفه استنفورد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان دکتر یاسمن هشیار درباره بخش "فلسفه علم" و اینکه چگونه میتوانیم علم را از غیرعلم، شبهعلم و ضد علم متمایز کنیم.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
و در نهایت سخنان استاد مصطفی ملکیان درباره ویژگیهای این دانشنامه
چرا دایرهالمعارف فلسفی استنفورد؟
مصطفي ملكيان|دایرهالمعارف فلسفی استنفورد که توسط انتشارات دانشگاه استنفورد در امریکا منتشر میشود، هفت ویژگی دارد که من مجموع این هفت ویژگی را در هیچ دایرهالمعارف فلسفی دیگری به زبانهای انگلیسی و آلمانی ندیدهام و از این حیث در این دو زبان، بهترین دایرهالمعارف فلسفی است. 1- تفصیلی بودن: در دو زبان انگلیسی و آلمانی هیچ دایرهالمعارف فلسفی به این مفصل نداریم. اگر کل این دایرهالمعارف به فارسی ترجمه شود، کتابی حدودا شصت هزار صفحهای میشود، یعنی 120 جلد 500 صفحهای. این ویژگی بسیار مهم است، زیرا هرچه دایرهالمعارف مختصرتر میشود، میزان فشردگی مطالب بیشتر شده و در نتیجه میزان در دسترس بودن و آسانیاب بودن آن کمتر میشود. 2- جامع بودن: هیچ مبحث و مطلب فلسفی سراغ ندارم که این دایرهالمعارف به آن نپرداخته باشد. 3- روزآمد بودن: ما دایرهالمعارفی از این جدیدتر نداریم و کاملا بهروز و کارآمد است، ضمن آنکه دايما در حال بهروزتر شدن است، یعنی دايما در مقالات تجدیدنظر میشود. در برخی مقالات تاکنون 7بار تجدیدنظر شده و در مطالب آن اصلاحات و حذف و اضافه صورت گرفته است. این امر باعث نو شدن مطالب دایرهالمعارف میشود. وقفهای هم در این نو شدن نیست و همچنان روند فعال است. 4- تکثر و تنوع نظرات: این دایرهالمعارف در باب هر موضوع یا مساله یا مشکل فلسفی نظرات متضاد را هم بیان میکند. گاهی در باب یک موضوع یا مساله یا مشکل فلسفی سه مدخل آمده که نظرات نویسندگان این سه مدخل با یکدیگر متضاد است و گاهی متخالف با هم است. این ویژگی برای اهل فلسفهای که نمیخواهد در تنگنای یک نظر باقی بماند، آموزنده و مفید است. 5- فقدان تنگنظری: از دو جهت در این دایرهالمعارف تنگنظری نمیبینیم. اولا فقط فلسفه غرب نیست و فلسفههای دیگر در سایر نقاط جهان هم مثل فلسفه در جهان اسلام، هند، چین، ژاپن، آفریقا، کره و... هم مورد توجه این دایرهالمعارف است. ثانیا در باب فلسفه غرب هم صرفا به فلسفه در کشورهای آنگلوساکسون و آنگلوآمریکن اکتفا نشده و به همان میزان که به این فلسفهها که بیشتر گرایش تحلیلی دارند، پرداخته، به فلسفههای بر اروپا یا فلسفههای قارهای (continetial philosophy) هم پرداخته است. درحالی که مثلا دایرهالمعارف فلسفی پل ادوارزد یا دایرهالمعارف فلسفی راتلج خیلی کم به فلسفههای در اروپا میپردازند، حتی کشورهای اروپایی که امروزه چندان فلسفههای قوی عرضه نکردهاند، مثل اسپانیا، پرتغال و یونان امروز. 6- عمق مطالب: این دایرهالمعارف در باب هر موضوعی معمولا عمیقتر از سایر دایرهالمعارفها بحث کرده است. 7- دشوار بودن: از این نظر بهتر است دانشجویان سالهای اول فلسفه در زبان انگلیسی با دایرهالمعارفهای پل ادوارزد و راتلج کار کنند، اما برای دانشجویان دورههای بالاتر استنفورد به تمام معنا سنگ تمام گذاشته و هر چیزی را با نهایت عمق بیان کرده است. از جهت این هفت ویژگی هیچ دایرهالمعارف فلسفی در زبانهای انگلیسی و آلمانی نمیشناسم که به اندازه دایرهالمعارف فلسفی استنفورد برای کسانی که به شعب مختلف فلسفی علاقهمند هستند، سودمند باشد.
روزنامه اعتماد ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218219/
@qoqnoospub
مصطفي ملكيان|دایرهالمعارف فلسفی استنفورد که توسط انتشارات دانشگاه استنفورد در امریکا منتشر میشود، هفت ویژگی دارد که من مجموع این هفت ویژگی را در هیچ دایرهالمعارف فلسفی دیگری به زبانهای انگلیسی و آلمانی ندیدهام و از این حیث در این دو زبان، بهترین دایرهالمعارف فلسفی است. 1- تفصیلی بودن: در دو زبان انگلیسی و آلمانی هیچ دایرهالمعارف فلسفی به این مفصل نداریم. اگر کل این دایرهالمعارف به فارسی ترجمه شود، کتابی حدودا شصت هزار صفحهای میشود، یعنی 120 جلد 500 صفحهای. این ویژگی بسیار مهم است، زیرا هرچه دایرهالمعارف مختصرتر میشود، میزان فشردگی مطالب بیشتر شده و در نتیجه میزان در دسترس بودن و آسانیاب بودن آن کمتر میشود. 2- جامع بودن: هیچ مبحث و مطلب فلسفی سراغ ندارم که این دایرهالمعارف به آن نپرداخته باشد. 3- روزآمد بودن: ما دایرهالمعارفی از این جدیدتر نداریم و کاملا بهروز و کارآمد است، ضمن آنکه دايما در حال بهروزتر شدن است، یعنی دايما در مقالات تجدیدنظر میشود. در برخی مقالات تاکنون 7بار تجدیدنظر شده و در مطالب آن اصلاحات و حذف و اضافه صورت گرفته است. این امر باعث نو شدن مطالب دایرهالمعارف میشود. وقفهای هم در این نو شدن نیست و همچنان روند فعال است. 4- تکثر و تنوع نظرات: این دایرهالمعارف در باب هر موضوع یا مساله یا مشکل فلسفی نظرات متضاد را هم بیان میکند. گاهی در باب یک موضوع یا مساله یا مشکل فلسفی سه مدخل آمده که نظرات نویسندگان این سه مدخل با یکدیگر متضاد است و گاهی متخالف با هم است. این ویژگی برای اهل فلسفهای که نمیخواهد در تنگنای یک نظر باقی بماند، آموزنده و مفید است. 5- فقدان تنگنظری: از دو جهت در این دایرهالمعارف تنگنظری نمیبینیم. اولا فقط فلسفه غرب نیست و فلسفههای دیگر در سایر نقاط جهان هم مثل فلسفه در جهان اسلام، هند، چین، ژاپن، آفریقا، کره و... هم مورد توجه این دایرهالمعارف است. ثانیا در باب فلسفه غرب هم صرفا به فلسفه در کشورهای آنگلوساکسون و آنگلوآمریکن اکتفا نشده و به همان میزان که به این فلسفهها که بیشتر گرایش تحلیلی دارند، پرداخته، به فلسفههای بر اروپا یا فلسفههای قارهای (continetial philosophy) هم پرداخته است. درحالی که مثلا دایرهالمعارف فلسفی پل ادوارزد یا دایرهالمعارف فلسفی راتلج خیلی کم به فلسفههای در اروپا میپردازند، حتی کشورهای اروپایی که امروزه چندان فلسفههای قوی عرضه نکردهاند، مثل اسپانیا، پرتغال و یونان امروز. 6- عمق مطالب: این دایرهالمعارف در باب هر موضوعی معمولا عمیقتر از سایر دایرهالمعارفها بحث کرده است. 7- دشوار بودن: از این نظر بهتر است دانشجویان سالهای اول فلسفه در زبان انگلیسی با دایرهالمعارفهای پل ادوارزد و راتلج کار کنند، اما برای دانشجویان دورههای بالاتر استنفورد به تمام معنا سنگ تمام گذاشته و هر چیزی را با نهایت عمق بیان کرده است. از جهت این هفت ویژگی هیچ دایرهالمعارف فلسفی در زبانهای انگلیسی و آلمانی نمیشناسم که به اندازه دایرهالمعارف فلسفی استنفورد برای کسانی که به شعب مختلف فلسفی علاقهمند هستند، سودمند باشد.
روزنامه اعتماد ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218219/
@qoqnoospub
روزنامه اعتماد
چرا دایرهالمعارف فلسفی استنفورد؟
مصطفي ملكيان|دایرهالمعارف فلسفی استنفورد که توسط انتشارات دانشگاه استنفورد در امریکا منتشر میشود، هفت ویژگی دارد که من مجموع این هفت ویژگی را در هیچ دایرهالمعارف فلسفی دیگری به زبانهای انگلیسی و آلمانی ندیدهام و از این حیث در این دو زبان، بهترین دایرهالمعارف…
پدرم
اورهان پاموک
ترجمهی بهاره فریسآبادی
انتشارات ققنوس
چاپ اول/ ۱۳۹۷
وقتی #اورهان_پاموک، در بیست و چند سالگی، اولین رمانش را مینویسد و به پدرش میدهد، با شوروشوق و تمجید فراوان او مواجه میشود و نیز با این پیشبینی که او روزگاری جایزهی نوبل ادبیات را خواهد برد! شاید همین رفتار است که جملهی پایانی خطابهی پاموک هنگام دریافت جایزهی نوبل ادبیات را عمق میبخشد: «بسیار دلم میخواست که امروز پدرم هم در میان ما بود.»
پدرم اولین کتاب از سری پانورامای انتشارات ققنوس است، مجموعهای که میکوشد با متنهای کوتاه از نویسندگان برجسته ــ خواه پارهای از آثار آنها و خواه گزیدهای یا داستان کوتاهی ــ خوانندگان را با جهان آثار بزرگ ادبی آشنا کند.
کتاب شامل سه متن است: روایتی از مرگ پدر پاموک و مواجههی نویسنده با این اتفاق، داستان کوتاه خودزندگینامهواری با نام «از پشت پنجره»، و متنی با نام «چمدان پدرم» که درواقع سخنرانی پاموک در مراسم دریافت جایزهی نوبل است. در هر سه متن عنصر اصلیِ حاضر و غایب «پدر» است، همان پدر ثروتمند، جذاب و زیبایی که «نوعی خوشبینی همیشگی، اعتمادبهنفسی بینظیر و سادگی برآمده از خوبی» او را از بقیهی پدرها متمایز میکند و غیبتهای مداومش هم خدشهای به شخصیتش وارد نمیسازد.
پاموک جز بهنیکی از پدرش سخن نمیراند و آنچه از زندگی خانوادگیشان بازمینماید صادقانه و بدون سوگیری است: آقای گوندوز پاموک شاید همسر ایدئالی نباشد (این را میتوان از آنچه در «از پشت پنجره» از احساسات مادر خانواده روایت میشود دریافت)، اما قطعاً پدر بینظیری است که جز با محبت و همدلی با فرزندانش تا نکرده، و همین رویکرد است که راه پیشرفت را برای اورهان باز میکند.
کتاب کوبنده میآغازد ــ «آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است.» ــ و با هیجان و انتظار خاتمه مییابد: نوشتههای داخل چمدان پدر پاموک چیست و چه کیفیتی دارد. در این ضمن، نگاه پاموک به ادبیات و نوشتن هم برای خواننده روشن میشود.
اگر چیزی از پاموک نخواندهاید، این کتاب جمعوجور میتواند مدخل خوبی به جهان فکری و داستانی این نویسنده باشد؛ اگر هم آثار دیگر او را خواندهاید، پدرم شناخت بهتر و نزدیکتری از نامدارترین نویسندهی ترکیه در اختیارتان میگذارد. ترجمهی کتاب نیز قابل قبول و روان است.
این یادداشت را با بخش تفکربرانگیزی از کتاب پدرم به پایان میبرم:
«اجتماعات انسانی، قبایل و ملتها مادامی که به ادبیات ارج مینهادند و شنوندگان خوبی برای نویسندگان خود محسوب میشدند هوشیارتر، غنیتر و مترقی بودند و، همانطور که بر همهی ما روشن است، کتابسوزیها و خفیف و خرد شمردن نویسندگان همواره خبررسان روزهای تاریک و جهل ملتها بوده.»
از پاموک در کانال ویراستار:
ــ استانبول
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱۲)
حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
اورهان پاموک
ترجمهی بهاره فریسآبادی
انتشارات ققنوس
چاپ اول/ ۱۳۹۷
وقتی #اورهان_پاموک، در بیست و چند سالگی، اولین رمانش را مینویسد و به پدرش میدهد، با شوروشوق و تمجید فراوان او مواجه میشود و نیز با این پیشبینی که او روزگاری جایزهی نوبل ادبیات را خواهد برد! شاید همین رفتار است که جملهی پایانی خطابهی پاموک هنگام دریافت جایزهی نوبل ادبیات را عمق میبخشد: «بسیار دلم میخواست که امروز پدرم هم در میان ما بود.»
پدرم اولین کتاب از سری پانورامای انتشارات ققنوس است، مجموعهای که میکوشد با متنهای کوتاه از نویسندگان برجسته ــ خواه پارهای از آثار آنها و خواه گزیدهای یا داستان کوتاهی ــ خوانندگان را با جهان آثار بزرگ ادبی آشنا کند.
کتاب شامل سه متن است: روایتی از مرگ پدر پاموک و مواجههی نویسنده با این اتفاق، داستان کوتاه خودزندگینامهواری با نام «از پشت پنجره»، و متنی با نام «چمدان پدرم» که درواقع سخنرانی پاموک در مراسم دریافت جایزهی نوبل است. در هر سه متن عنصر اصلیِ حاضر و غایب «پدر» است، همان پدر ثروتمند، جذاب و زیبایی که «نوعی خوشبینی همیشگی، اعتمادبهنفسی بینظیر و سادگی برآمده از خوبی» او را از بقیهی پدرها متمایز میکند و غیبتهای مداومش هم خدشهای به شخصیتش وارد نمیسازد.
پاموک جز بهنیکی از پدرش سخن نمیراند و آنچه از زندگی خانوادگیشان بازمینماید صادقانه و بدون سوگیری است: آقای گوندوز پاموک شاید همسر ایدئالی نباشد (این را میتوان از آنچه در «از پشت پنجره» از احساسات مادر خانواده روایت میشود دریافت)، اما قطعاً پدر بینظیری است که جز با محبت و همدلی با فرزندانش تا نکرده، و همین رویکرد است که راه پیشرفت را برای اورهان باز میکند.
کتاب کوبنده میآغازد ــ «آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است.» ــ و با هیجان و انتظار خاتمه مییابد: نوشتههای داخل چمدان پدر پاموک چیست و چه کیفیتی دارد. در این ضمن، نگاه پاموک به ادبیات و نوشتن هم برای خواننده روشن میشود.
اگر چیزی از پاموک نخواندهاید، این کتاب جمعوجور میتواند مدخل خوبی به جهان فکری و داستانی این نویسنده باشد؛ اگر هم آثار دیگر او را خواندهاید، پدرم شناخت بهتر و نزدیکتری از نامدارترین نویسندهی ترکیه در اختیارتان میگذارد. ترجمهی کتاب نیز قابل قبول و روان است.
این یادداشت را با بخش تفکربرانگیزی از کتاب پدرم به پایان میبرم:
«اجتماعات انسانی، قبایل و ملتها مادامی که به ادبیات ارج مینهادند و شنوندگان خوبی برای نویسندگان خود محسوب میشدند هوشیارتر، غنیتر و مترقی بودند و، همانطور که بر همهی ما روشن است، کتابسوزیها و خفیف و خرد شمردن نویسندگان همواره خبررسان روزهای تاریک و جهل ملتها بوده.»
از پاموک در کانال ویراستار:
ــ استانبول
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱۲)
حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
Telegram
ویراستار
استانبول
(خاطرات و شهر)
اورهان پاموک
ترجمهی شهلا طهماسبی
انتشارات نیلوفر
چاپ اول/ ۱۳۹۱
«من هنگام توصیف خود استانبول را توصیف کردهام و هنگام توصیف استانبول خود را توصیف کردهام.» (ص ۳۸۲)
این جملهی پاموک را شاید بتوان خلاصهی این کتاب مستطاب دانست،…
(خاطرات و شهر)
اورهان پاموک
ترجمهی شهلا طهماسبی
انتشارات نیلوفر
چاپ اول/ ۱۳۹۱
«من هنگام توصیف خود استانبول را توصیف کردهام و هنگام توصیف استانبول خود را توصیف کردهام.» (ص ۳۸۲)
این جملهی پاموک را شاید بتوان خلاصهی این کتاب مستطاب دانست،…
کارن هورنای یکی از پیشگامان روانکاوی در کتاب روانشناسی زنان برخی از تعاریف فروید دربارۀ رشد روانی-جنسی را زیر سؤال میبرد و در مقابل غلبۀ نگاه مردانه در روانکاوی میایستد. این کتاب شامل سیر تکامل نظریات هورنای در باب روانشناسی زنان و اختلاف آرای او با فروید است. او در این کتاب با تکیه بر مشاهدات بالینی، به مسائلی چون سردمزاجی، آرمان تک همسری، تضادهای مادری، بی اعتمادی میان دو جنس، آزارخواهی زنان و نیاز رنجورانه به عشق میپردازد.
#روانشناسی_زنان
@qoqnoospub
#روانشناسی_زنان
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نکته جزئی رمانی تاریخی و مستند است. داستان زنی فلسطینی است که در تابستان هزار و نهصد و چهل و نه مورد تجاوز گروهی از سربازان اسرائیلی قرار میگیرد و جسدش در بیابان دفن میشود. اسناد این جنایت، چهل سال بعد توسط ارتش اسرائیل منتشر میشود. اما همین اسناد جنگی یک نکتهٔ جزئی دارد که باعث میشود، سرنوشت زنی دیگر هم تغییر کند.
این رمان برگرفته از یک اتفاق واقعی است. عدنیه شبلی معتقد است واقعیت را به نفع داستان تغییر داده. آنچه در این کتاب در اختیار خواننده قرار گرفته بسیار فراتر از اتفاق واقعی است. اثری ضد جنگ و در ستایش زندگی.
.
این کتاب نامزد جایزهٔ بینالمللی بوکر، جایزهٔ کتاب ملی و برندهٔ جایزهٔ بنیاد ادبی لیتپروم
در کشور آلمان شده است.
#نکته_جزئی
@qoqnoospub
این رمان برگرفته از یک اتفاق واقعی است. عدنیه شبلی معتقد است واقعیت را به نفع داستان تغییر داده. آنچه در این کتاب در اختیار خواننده قرار گرفته بسیار فراتر از اتفاق واقعی است. اثری ضد جنگ و در ستایش زندگی.
.
این کتاب نامزد جایزهٔ بینالمللی بوکر، جایزهٔ کتاب ملی و برندهٔ جایزهٔ بنیاد ادبی لیتپروم
در کشور آلمان شده است.
#نکته_جزئی
@qoqnoospub