انتشارات ققنوس
منتشر شد واکاوی تاریخی «تجربۀ مردن» اين سرنوشت مشترك نوع بشر ما چطور ميميريم؟ مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر 👇👇👇👇 @qoqnoospublication
مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر
در این کتاب درخشان نویسنده سعی داشته تا ساحت تجربههای ازهمگسیخته در باب مرگ را سامان بخشیده و با تکیه بر یک خط داستانی گستردهٔ تاریخی، نقطهٔ عزیمت نوینی در راه درک و دریافت موسعتر از تجربهٔ مرگ پیش چشمانمان قرار دهد.
در قدم بعدی کتاب در پی آن بوده تا بنمایههای مشترکی در رفتارها و نیروهای محرکهٔ انسانی در باب مضمون مرگ را یافته تا با تکیه بر آنها به رهیافتی ژرفتر در باب این «سرنوشت مشترک نوع بشر» برسد.
در عینحال کتاب به دنبال آن بوده تا در کنار نظریات اجتماعی در باب «تجربهٔ مردن» و به جای طرح مباحث صرفاً تئوریک، به ساحتهای سیاسی و نیز ادبیات تجربی در این حوزه نیز نگاهی بیندازد.
در گام دیگر نویسنده کوشیده تا از نظرگاه محدود و تکسویهٔ غربی به مردن و مرگ فراتر رفته تا کثرتی که مضمونی تا این حد فراخ همچون مرگ شایستهی آن است را به تحلیل و رهیافت پژوهش خود بیفزاید.
این نگاه تکثرمحور نهتنها در تنوع در نگرشهای گوناگون نسبت به مرگ وجود دارد که در باب پرداختی عمیقتر نسبت به اشکال مختلف مردن نیز پیگرفته شده و از این روی کتاب کلهیر را بدل به اثری بیبدیل در فهم معنای مرگ ساخته است.
کتاب در واقع میخواهد بر این نکتهٔ محوری انگشت گذارد که درکی کامل از مفهومی به گستردگی و دیرپایی مرگ نیازمند نظرگاهی کلان است تا پیوندهای عمیقتر و ازلی ما با انسانهای اولیه و میراث بیولوژیکی و اجتماعیمان با تمامی حیوانات را نیز مدنظر قرار دهد.
نتیجه آن بوده که نویسنده به نوعی «نقشهٔ جامع» از تجربهٔ مرگ رسیده، حوزههای میانفردی، سیاسی، و فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار داده، و در نهایت پژوهشهای شاخههایی همچون انسانشناسی، رفتارشناسی، و غیره را نیز در نظر داشته. نویسنده همهٔ این شاخهها را زیر چتر فراگیر نوعی «جامعهشناسی تاریخی» کلان قرار داده تا با طرح قسمی گونهشناسی ایدئالی، مثالهایی که شاخههای گوناگون معرفتی در باب تجربهٔ مرگ را پیش رویش قرار میدهند انتظام بخشد.
با مرور و واکاویای تاریخی از درک و دریافت از فرآیند «مردن»، از جوامع شکارگر که زندگی در آنها اغلب کوتاه بود و به دلیل رخدادهای غیرمنتظره یا ماجراجوییهای غلط به شکلی ناگهانی پایان مییافت تا جوامع یکجانشین که در آنها مردن علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیّتی این جهانی را نیز به عهده گرفته بود، نویسنده به ساختار نوعی مرگ «خوبمدیریتشده» میرسد که در آنها با کسب آگاهی و آمادگی برای مرگ، این تجربهٔ ناب و غریب از رختبربستن از جهان در کالبد اجتماعی انسان جای میگیرد.
در آخرین مرحله از «تجربهٔ مردن» در جوامع مدرن، و همزمان با فرآیند سکولاریزاسیون و نیز بالاتر رفتن امید به زندگی، ما با مرگ هایی روبرو میشویم که دیگر «خوب» یا «مدیریتشده» نیستند بلکه صرفاً رامشدهاند و ما را به ساحت آن چیزی که او «مرگهای شرمآور» مینامد میرسانند: مرگ در قامت نوعی آزمون اینجهانی که زمانمندی و معنای هویت آن کس که تا دیروز زندگیای عادی را در کنار دیگران از سر میگذراند.
مرگ در عصر حاضر بدل به امری تماماً خصوصی و شخصی شده که به قول نویسنده شخصِ در حال مرگ تنها کسی است که از آن اطلاع مییابد.
امری که از فرآیندی موازی ناشی میشود که علتش بیمعناشدن پدیدهی مرگ در جامعهی مدرن است.
#تاریخ_اجتماعی_مردن
@qoqnoospub
در این کتاب درخشان نویسنده سعی داشته تا ساحت تجربههای ازهمگسیخته در باب مرگ را سامان بخشیده و با تکیه بر یک خط داستانی گستردهٔ تاریخی، نقطهٔ عزیمت نوینی در راه درک و دریافت موسعتر از تجربهٔ مرگ پیش چشمانمان قرار دهد.
در قدم بعدی کتاب در پی آن بوده تا بنمایههای مشترکی در رفتارها و نیروهای محرکهٔ انسانی در باب مضمون مرگ را یافته تا با تکیه بر آنها به رهیافتی ژرفتر در باب این «سرنوشت مشترک نوع بشر» برسد.
در عینحال کتاب به دنبال آن بوده تا در کنار نظریات اجتماعی در باب «تجربهٔ مردن» و به جای طرح مباحث صرفاً تئوریک، به ساحتهای سیاسی و نیز ادبیات تجربی در این حوزه نیز نگاهی بیندازد.
در گام دیگر نویسنده کوشیده تا از نظرگاه محدود و تکسویهٔ غربی به مردن و مرگ فراتر رفته تا کثرتی که مضمونی تا این حد فراخ همچون مرگ شایستهی آن است را به تحلیل و رهیافت پژوهش خود بیفزاید.
این نگاه تکثرمحور نهتنها در تنوع در نگرشهای گوناگون نسبت به مرگ وجود دارد که در باب پرداختی عمیقتر نسبت به اشکال مختلف مردن نیز پیگرفته شده و از این روی کتاب کلهیر را بدل به اثری بیبدیل در فهم معنای مرگ ساخته است.
کتاب در واقع میخواهد بر این نکتهٔ محوری انگشت گذارد که درکی کامل از مفهومی به گستردگی و دیرپایی مرگ نیازمند نظرگاهی کلان است تا پیوندهای عمیقتر و ازلی ما با انسانهای اولیه و میراث بیولوژیکی و اجتماعیمان با تمامی حیوانات را نیز مدنظر قرار دهد.
نتیجه آن بوده که نویسنده به نوعی «نقشهٔ جامع» از تجربهٔ مرگ رسیده، حوزههای میانفردی، سیاسی، و فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار داده، و در نهایت پژوهشهای شاخههایی همچون انسانشناسی، رفتارشناسی، و غیره را نیز در نظر داشته. نویسنده همهٔ این شاخهها را زیر چتر فراگیر نوعی «جامعهشناسی تاریخی» کلان قرار داده تا با طرح قسمی گونهشناسی ایدئالی، مثالهایی که شاخههای گوناگون معرفتی در باب تجربهٔ مرگ را پیش رویش قرار میدهند انتظام بخشد.
با مرور و واکاویای تاریخی از درک و دریافت از فرآیند «مردن»، از جوامع شکارگر که زندگی در آنها اغلب کوتاه بود و به دلیل رخدادهای غیرمنتظره یا ماجراجوییهای غلط به شکلی ناگهانی پایان مییافت تا جوامع یکجانشین که در آنها مردن علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیّتی این جهانی را نیز به عهده گرفته بود، نویسنده به ساختار نوعی مرگ «خوبمدیریتشده» میرسد که در آنها با کسب آگاهی و آمادگی برای مرگ، این تجربهٔ ناب و غریب از رختبربستن از جهان در کالبد اجتماعی انسان جای میگیرد.
در آخرین مرحله از «تجربهٔ مردن» در جوامع مدرن، و همزمان با فرآیند سکولاریزاسیون و نیز بالاتر رفتن امید به زندگی، ما با مرگ هایی روبرو میشویم که دیگر «خوب» یا «مدیریتشده» نیستند بلکه صرفاً رامشدهاند و ما را به ساحت آن چیزی که او «مرگهای شرمآور» مینامد میرسانند: مرگ در قامت نوعی آزمون اینجهانی که زمانمندی و معنای هویت آن کس که تا دیروز زندگیای عادی را در کنار دیگران از سر میگذراند.
مرگ در عصر حاضر بدل به امری تماماً خصوصی و شخصی شده که به قول نویسنده شخصِ در حال مرگ تنها کسی است که از آن اطلاع مییابد.
امری که از فرآیندی موازی ناشی میشود که علتش بیمعناشدن پدیدهی مرگ در جامعهی مدرن است.
#تاریخ_اجتماعی_مردن
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospublication
امروز، ۷ نوامبر، زادروز آلبر کامو است؛ نویسندهای که رد پایش در ژرفای اندیشههایمان پیداست و گویی همواره با ما در مسیر پرپیچ و خم زندگی همراه بوده است. کامو متفکر، مبارز، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس و رماننویس بزرگی بود که در زمانهای آشفته و سردرگم به مسئلۀ ابسورد نگاهی شجاعانه و انسانی داشت تا ما را از هراس بیمعنایی به سوی نوعی رهایی هدایت کند.
در جهانِ نوشتههای او، معنا آن چیزی نیست که باید دنبالش بگردیم، بلکه حقیقتی است که باید با دستان خودمان بسازیم. در اسطورۀ سیزیف، او به ما میآموزد که حتی در مواجهه با پوچترین سرنوشت، میتوان با پذیرش رنج و تکراری بیپایان، زندگی را به نبردی ارزشمند بدل کرد. او رهایی واقعی را نه در رسیدن به قله، بلکه در مبارزه با شکستهای پیاپی میدید. کامو در رمانهای بیگانه و طاعون شخصیتهایش را وامیدارد تا در جهانی که همهچیز بیمعناست، خودشان منشأ معنا باشند؛ در دنیایی که اخلاق و حقیقت متزلزل و ناپایدار به نظر میرسد، خود بازآفرین نور و امید باشند.
زیباییِ کامو در صداقت بیپیرایهٔ اوست؛ او نه وعدۀ آرامش ابدی میدهد و نه به دنبال تسکینی سطحی برای زخمهای زندگی است. او ما را با رنجها و پرسشهایمان تنها میگذارد، اما در همان تنهایی هم ندای نوعی از امید را میشنویم؛ امیدی که از عمق رنج و مبارزه بیرون میآید، امیدی که به ما میگوید حتی در جهانی بیمعنا، بودن و زیستن خود نوعی پیروزی است.
شاید امروز بتوانیم به افتخار او با نگاهی جسورانهتر به زندگی و چالشهایش بنگریم.
حتی اگر زندگی پر از لحظاتِ شکست و بیمعنایی باشد، که هست، شاید ما نیز بتوانیم، همچون سیزیف، با سنگینی بار سرنوشت بجنگیم و آزادی و شرافت خود را در همین مبارزه بازیابیم.
محمدرضا عشوری
@qoqnoospub
در جهانِ نوشتههای او، معنا آن چیزی نیست که باید دنبالش بگردیم، بلکه حقیقتی است که باید با دستان خودمان بسازیم. در اسطورۀ سیزیف، او به ما میآموزد که حتی در مواجهه با پوچترین سرنوشت، میتوان با پذیرش رنج و تکراری بیپایان، زندگی را به نبردی ارزشمند بدل کرد. او رهایی واقعی را نه در رسیدن به قله، بلکه در مبارزه با شکستهای پیاپی میدید. کامو در رمانهای بیگانه و طاعون شخصیتهایش را وامیدارد تا در جهانی که همهچیز بیمعناست، خودشان منشأ معنا باشند؛ در دنیایی که اخلاق و حقیقت متزلزل و ناپایدار به نظر میرسد، خود بازآفرین نور و امید باشند.
زیباییِ کامو در صداقت بیپیرایهٔ اوست؛ او نه وعدۀ آرامش ابدی میدهد و نه به دنبال تسکینی سطحی برای زخمهای زندگی است. او ما را با رنجها و پرسشهایمان تنها میگذارد، اما در همان تنهایی هم ندای نوعی از امید را میشنویم؛ امیدی که از عمق رنج و مبارزه بیرون میآید، امیدی که به ما میگوید حتی در جهانی بیمعنا، بودن و زیستن خود نوعی پیروزی است.
شاید امروز بتوانیم به افتخار او با نگاهی جسورانهتر به زندگی و چالشهایش بنگریم.
حتی اگر زندگی پر از لحظاتِ شکست و بیمعنایی باشد، که هست، شاید ما نیز بتوانیم، همچون سیزیف، با سنگینی بار سرنوشت بجنگیم و آزادی و شرافت خود را در همین مبارزه بازیابیم.
محمدرضا عشوری
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فرهاد نیلی، اقتصاددان، درباره کتاب «فکر کردن بیدرنگ و بادرنگ» اثر دانیل کاهنمن میگوید
.
سهشنبه ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۳، نشستی با حضور فرهاد نیلی، عبدالرحمن نجلرحیم، هادی صمدی و مقصود فراستخواه و محمدعلی نیازی برای نقد و بررسی کتاب «فکر کردن بیدرنگ و با درنگ» در فرهنگان فرشته برگزار شد.
در روزهای آینده ویدیوهای دیگری از این نشست خواهیم داشت.
.
این کتاب را به علاقهمندان به مطالعهٔ کارکردهای مغز و روان انسان و اقتصاد رفتاری پیشنهاد میکنیم.
@qoqnoospub
.
سهشنبه ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۳، نشستی با حضور فرهاد نیلی، عبدالرحمن نجلرحیم، هادی صمدی و مقصود فراستخواه و محمدعلی نیازی برای نقد و بررسی کتاب «فکر کردن بیدرنگ و با درنگ» در فرهنگان فرشته برگزار شد.
در روزهای آینده ویدیوهای دیگری از این نشست خواهیم داشت.
.
این کتاب را به علاقهمندان به مطالعهٔ کارکردهای مغز و روان انسان و اقتصاد رفتاری پیشنهاد میکنیم.
@qoqnoospub
Forwarded from حکمت زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفدهمین جلسه از سلسلهجلساتِ
«سهشنبههای حکمت زندگی»
📗 پنل اول:
معنای زندگی از دیدگاه ژان پل سارتر
بر مبنای کتاب «معنای زندگی از دیدگاه فلاسفهی بزرگ»
ارائهدهنده:
امین فردوسآرا
(پژوهشگر فلسفه)
—————————
📒 پنل دوم:
مصرفگرایی و تبلیغات
بر مبنای کتاب «چگونه در دنیای مدرن دوام بیاوریم»
(اثر آلن دوباتن)
ارائهدهنده:
حسن رضایی بحرآباد
(دکترای جامعهشناسی، پژوهشگر فرهنگ، هنر، و رسانه)
—————————
زمان:
سهشنبه، ۲۲ آبان
📌 ساعت جدید برگزاری جلسات: ۱۹ تا ۲۱
🔴 محل جدید برگزاری جلسات:
حاشیهیِ بلوار وکیلآباد، بین هنرستان و هفتتیر (بین وکیلآباد ۱٨ و ۲۰)، پلاک۳۸۶، کتابفروشی نشر چشمه دلشدگان، طبقه اول
🔵 حضور برای همه آزاد و رایگان است
«سهشنبههای حکمت زندگی»
📗 پنل اول:
معنای زندگی از دیدگاه ژان پل سارتر
بر مبنای کتاب «معنای زندگی از دیدگاه فلاسفهی بزرگ»
ارائهدهنده:
امین فردوسآرا
(پژوهشگر فلسفه)
—————————
📒 پنل دوم:
مصرفگرایی و تبلیغات
بر مبنای کتاب «چگونه در دنیای مدرن دوام بیاوریم»
(اثر آلن دوباتن)
ارائهدهنده:
حسن رضایی بحرآباد
(دکترای جامعهشناسی، پژوهشگر فرهنگ، هنر، و رسانه)
—————————
زمان:
سهشنبه، ۲۲ آبان
📌 ساعت جدید برگزاری جلسات: ۱۹ تا ۲۱
🔴 محل جدید برگزاری جلسات:
حاشیهیِ بلوار وکیلآباد، بین هنرستان و هفتتیر (بین وکیلآباد ۱٨ و ۲۰)، پلاک۳۸۶، کتابفروشی نشر چشمه دلشدگان، طبقه اول
🔵 حضور برای همه آزاد و رایگان است
Forwarded from سایهسار (Sayeh Eghtesadinia)
خبر تجدید چاپ لهوعلیه ویرایش در انتشارات ققنوس. خرید از:
https://qoqnoos.ir/Fa/%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4
@qoqnoospub
https://qoqnoos.ir/Fa/%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4
@qoqnoospub
نکتهای که در زندگینامهها من را میآزارد این است که زندگینامهنویسان به شکلی نفرینشده به گفتن چنین چیزهایی عادت دارند: «آن سال شادترین سال زندگیاش بود» یا «احتمالاً هیچگاه تا آن حد شاد نبوده».
پس آیا ممکن است در بهترین لحظۀ زندگی بود و متوجه نشد؟
آیا خوشبختیمان را هدر میدهیم؟
خودت که جملۀ معروف جان لنون را میدانی: زندگی چیزی است که روی میدهد، در حالی که ما حواسمان پی چیز دیگری است.
ما همیشه دوست داریم فکر کنیم که زندگی واقعی هنوز از راه نرسیده.
#رنج_ندیدن_تو
#روسا_مونترو
#علیاکبر_فلاحی
@qoqnoospub
پس آیا ممکن است در بهترین لحظۀ زندگی بود و متوجه نشد؟
آیا خوشبختیمان را هدر میدهیم؟
خودت که جملۀ معروف جان لنون را میدانی: زندگی چیزی است که روی میدهد، در حالی که ما حواسمان پی چیز دیگری است.
ما همیشه دوست داریم فکر کنیم که زندگی واقعی هنوز از راه نرسیده.
#رنج_ندیدن_تو
#روسا_مونترو
#علیاکبر_فلاحی
@qoqnoospub
منتشر شد
این کتاب ترجمهای است از بخشی از کتاب هگل، نوشتۀ چارلز تیلور فیلسوف شناختهشدۀ کانادایی، که در سال 1975 به دست انتشارات کمبریج به انتشار رسید. کتاب هگلِ تیلور مشتمل بر شش بخش کلی است که او در هر یک از آنها به یکی از بخشهای فلسفۀ هگل، از جمله پدیدارشناسی روح، منطق، عناصر فلسفۀ حق و نیز فلسفۀ دین و هنر، میپردازد. کتاب پیشِ رو ترجمۀ بخش سوم کتاب هگل است که به شرح و تفسیر منطق وی اختصاص یافته است.
در حال حاضر برای خوانندهای که تمایل داشته باشد برای آشنایی با منطق هگل اثری جدی و تخصصی دربارۀ این کتاب مطالعه کند عملاً گزینهای به زبان فارسی وجود ندارد. دلیل اصلی ترجمۀ کتاب حاضر همین بود؛ ارائۀ شرحی کمابیش متعارف از منطق هگل که بر اساس رویکرد تفسیری خاص خود، که در جای خودش میتواند محل نقد باشد، تا حد توان وارد جزئیات استدلالهای پرپیچوتاب این متن میشود.
#دیالکتیک_هستی_و_اندیشه_در_منطق_هگل
@qoqnoospublication
این کتاب ترجمهای است از بخشی از کتاب هگل، نوشتۀ چارلز تیلور فیلسوف شناختهشدۀ کانادایی، که در سال 1975 به دست انتشارات کمبریج به انتشار رسید. کتاب هگلِ تیلور مشتمل بر شش بخش کلی است که او در هر یک از آنها به یکی از بخشهای فلسفۀ هگل، از جمله پدیدارشناسی روح، منطق، عناصر فلسفۀ حق و نیز فلسفۀ دین و هنر، میپردازد. کتاب پیشِ رو ترجمۀ بخش سوم کتاب هگل است که به شرح و تفسیر منطق وی اختصاص یافته است.
در حال حاضر برای خوانندهای که تمایل داشته باشد برای آشنایی با منطق هگل اثری جدی و تخصصی دربارۀ این کتاب مطالعه کند عملاً گزینهای به زبان فارسی وجود ندارد. دلیل اصلی ترجمۀ کتاب حاضر همین بود؛ ارائۀ شرحی کمابیش متعارف از منطق هگل که بر اساس رویکرد تفسیری خاص خود، که در جای خودش میتواند محل نقد باشد، تا حد توان وارد جزئیات استدلالهای پرپیچوتاب این متن میشود.
#دیالکتیک_هستی_و_اندیشه_در_منطق_هگل
@qoqnoospublication
Forwarded from Pajand | پژند
.
یتیمان بزرگسال
راجع به این کتاب مینویسم که فکر میکنم درد جزء جداییناپذیر زندگیست. با یادآوری رنج دیگری درون شما چیزی به جوش میآید، سرریز میشود و با اشکهایتان که دیگر در اختیار شما نیستند بیرون میریزند. اشکهای سرکشی که با بالا رفتن سن بیپرواتر از همیشه بیرون میریزند و درون آدم را برملا میکنند. دردی که اینجا ازش حرف میزنم، درد از دست دادن والدین است که متاسفانه در نهایت تجربهاش میکنیم و تا ابد باری میشود که به دوش میکشیم و قلبمان را سنگینمیکند. بعد از آنها دیگر چطور میتوانیم کسی را فقط با بودنمان آنقدر خوشحال کنیم؟ دیگر چه کسی از تماس ما، حضور ما، سلامتی ما، بودنمان آنقدر ذوقزده میشود؟ ما میمانیم با خاطراتی که التیامبخش این دوریاند. خاطراتی که مدام کمرنگ میشوند و هربار چیزی از جزيیاتشان کم میشود تا به صفحهٔ سفید برسیم. صفحهٔ سفیدی با تصویری از عزیزمان که کنجیاش لم داده و به ما لبخند میزند.
#داریا_بینیاردی، کتاب «یتیمان بزرگسال»، زندگینامهاش را با یک عکس خانوادگی شروع میکند، شخصیتها را معرفی میکند و بعد میرود سراغ موقعیتهای جذاب زندگیاش که پدر و مادرش در خلقشان دخیل بودهاند. او از تولد شروع نمیکند که در فصلهای آخر از تولدش حرف میزند. آنقدر دلپذیر نوشته که پابهپاش خندیدم و با «میچنه، دمت!» به قهقهه افتادم و با «بابا، راهنما!» یاد پدرم برام زنده شد که این اواخر فراموش میکرد راهنما بزند.
خشایار خدیور آنقدر کتاب را خوب ترجمه کرده و این کتاب آنقدر خوب ویرایش شده که وقتی برای مادرم میخواندم، یک لحظه هم وقفه نیفتاد توی خواندنم و ثانیهای هم از داستان جدا نشدیم.
#پژندسلیمانی
@maravazkon
یتیمان بزرگسال
راجع به این کتاب مینویسم که فکر میکنم درد جزء جداییناپذیر زندگیست. با یادآوری رنج دیگری درون شما چیزی به جوش میآید، سرریز میشود و با اشکهایتان که دیگر در اختیار شما نیستند بیرون میریزند. اشکهای سرکشی که با بالا رفتن سن بیپرواتر از همیشه بیرون میریزند و درون آدم را برملا میکنند. دردی که اینجا ازش حرف میزنم، درد از دست دادن والدین است که متاسفانه در نهایت تجربهاش میکنیم و تا ابد باری میشود که به دوش میکشیم و قلبمان را سنگینمیکند. بعد از آنها دیگر چطور میتوانیم کسی را فقط با بودنمان آنقدر خوشحال کنیم؟ دیگر چه کسی از تماس ما، حضور ما، سلامتی ما، بودنمان آنقدر ذوقزده میشود؟ ما میمانیم با خاطراتی که التیامبخش این دوریاند. خاطراتی که مدام کمرنگ میشوند و هربار چیزی از جزيیاتشان کم میشود تا به صفحهٔ سفید برسیم. صفحهٔ سفیدی با تصویری از عزیزمان که کنجیاش لم داده و به ما لبخند میزند.
#داریا_بینیاردی، کتاب «یتیمان بزرگسال»، زندگینامهاش را با یک عکس خانوادگی شروع میکند، شخصیتها را معرفی میکند و بعد میرود سراغ موقعیتهای جذاب زندگیاش که پدر و مادرش در خلقشان دخیل بودهاند. او از تولد شروع نمیکند که در فصلهای آخر از تولدش حرف میزند. آنقدر دلپذیر نوشته که پابهپاش خندیدم و با «میچنه، دمت!» به قهقهه افتادم و با «بابا، راهنما!» یاد پدرم برام زنده شد که این اواخر فراموش میکرد راهنما بزند.
خشایار خدیور آنقدر کتاب را خوب ترجمه کرده و این کتاب آنقدر خوب ویرایش شده که وقتی برای مادرم میخواندم، یک لحظه هم وقفه نیفتاد توی خواندنم و ثانیهای هم از داستان جدا نشدیم.
#پژندسلیمانی
@maravazkon
انتشارات ققنوس
چاپ نهم منتشر شد @qoqnoospub
بدعتگذار قهرمانسازي از آدمهاي معمولی در تئاتر
يادداشتی بر نمايشنامه «وُيتسِك» اثر گئورگ بوشنر
فرهاد محرابی
در بررسی سير تحول و ظهور تئاتر مدرن بیگمان نمايشنامه «ويتسك» اثر گئورگ بوشنر جايگاه محوری دارد. اثری كه اين نمايشنامهنويس آلمانی آن را در تابستان ۱۸۳۶ نوشت، اما به دليل مرگ زودهنگامش در ۱۸۳۷ -زماني كه تنها ۲۳ سال داشت- نيمهكاره ماند.
با اين حال اين اثر موجز و ناتمام و البته مهم، دههها پيش از شاهكارهی كسانی چون هنريك ايبسن و آنتوان چخوف بدل به نخستين و بیشك مهمترين پيشاهنگ درام مدرن ادبيات جهان در قرن نوزده شد.
«وُيتسِك» اين اثر كوچك بوشنر كه قهرمانش سرباز ساده و مفلوکی به نام ويتسك است، براي نخستينبار در تئاتر غرب انسانهای معمولی را در مقام قهرمان اصلی اثر مینشاند. شخصيتی كه در آثار پر شكوه نمايشهای يونان باستان و تئاتر شكسپيری به هيچ عنوان نميتوانست در قلب نمايشنامه جاي گيرد.
اين پرداخت نوين نه فقط به دموكراتيكشدن فضای نمايشنامهنويسی در غرب ياری رساند، بلكه دههها پيش از تثبيت جايگاه نگرش رئاليستي و ناتوراليستي به هنر نمايش كه در آن فرد در چنبره نيروهاي اجتماعي محيط اطراف قرار ميگيرد، زمينه را براي رويكردي بديع به نمايشنامهنويسي هموار ميكند. بيگمان بدون اين نظرگاه انقلابي به هنر نمايش بعدها نه قادر بوديم از نمايشنامههاي آگوست استرينبرگ سراغي بگيريم و نه حتي شايد جرج برنارد شاو.
نمايشنامه «ويتسك» بر اساس داستان واقعي سربازي نوشته شد كه با اين گمان كه معشوقهاش به او خيانت كرده او را به قتل ميرساند. اين واقعه كه قريب به پانزده سال پيش از نوشتن شدن اين اثر توسط بوشنر به وقوع ميپيوندد، اثر او را در كنار وجوه نوآورانه ديگر به پيشگام تئاتر مستند در اروپا نيز بدل ميسازد. بوشنر براي نگارش تراژدي زندگي ويتسك دست به عملي انقلابي در نمايشنامهنويسي ميزند: او طي نزديك به سي پرده موجز، فرم بسته و خطي درام كلاسيك و نئوكلاسيك را با فرم باز، گسيخته و غيرخطي درامنويسي مدرن و آوانگارد جايگزين ميكند. او به جاي اوج و فرودهاي معمول روايتگري، به تصاويري گسيخته كه در عين حال زمينه و پيرنگ داستاني را تعميق ميبخشند، متوسل ميشود كه فضاي اثرش را بدل به فضايي توفاني و صريح ميسازد. ويتسك در اين فضاي نيمه سورئاليستي به آن دسته از نخستين قهرمانان مدرني ميپيوندد كه توفان مدرنيته او را به سوي جنون و جنايت ميكشاند؛ تجسم آن هستي انسانياي كه انسانيت او در زير فشار خردكننده نيروهايي سهمگين و ناشناخته به يغما رفته و سركوب شده است. يكي از بهترين مثالهاي اين مضمون در گفتوگوي ويتسك با سروان تجلي پيدا ميكند. آنجا كه قهرمان بختبرگشته نمايشنامه ميگويد: «ما مردم فقير - ببينيد، جناب سروان: پول، پول! اوني كه پول نداره، توي اين دنيا اخلاق به چه دردش ميخوره! ما يه مشت گوشت و خونيم. امثال ما فقط گرفتار درد و مصيبتيم، چه توي اين دنيا، چه توي اون دنيا. به نظر من اگه پامون حتي به بهشت هم برسه، اونجا هم سر و كارمون با صاعقه است».
ارتكاب به قتل و آشفتگي روحي ويتسك به نوعي در طليعه مدرنيته، افول و اضمحلال جهان انساني را در ساحتي كه به قول ماركس «هر آنچه سخت و استوار است، دود ميشود و به هوا ميرود» نمايندگي ميكند. در عين حال جنوني كه او را به سوي شك و جنايت نسبت به معشوقهاي كه تا پاي جان به او عشق ميورزد سوق ميدهد، در خوانشي البته دور، يادآور «ترس و لرز» كييركگور است، آنجا كه فرد قصد كشتن عزيزترين كساش را ميكند.
دست آخر آنكه بوشنر و شاهكارش براي نخستينبار در طليعه درام مدرن صدايي به بيصدايان در جامعه نوظهور مدرن ميبخشد. صدايي كه هم از حيث مضمون و هم از حيث فرم نوآورانه و انقلابي است.
روزنامه اعتماد
دهم آبان ۱۴۰۳
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/224516/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%AF%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1
@qoqnoospub
يادداشتی بر نمايشنامه «وُيتسِك» اثر گئورگ بوشنر
فرهاد محرابی
در بررسی سير تحول و ظهور تئاتر مدرن بیگمان نمايشنامه «ويتسك» اثر گئورگ بوشنر جايگاه محوری دارد. اثری كه اين نمايشنامهنويس آلمانی آن را در تابستان ۱۸۳۶ نوشت، اما به دليل مرگ زودهنگامش در ۱۸۳۷ -زماني كه تنها ۲۳ سال داشت- نيمهكاره ماند.
با اين حال اين اثر موجز و ناتمام و البته مهم، دههها پيش از شاهكارهی كسانی چون هنريك ايبسن و آنتوان چخوف بدل به نخستين و بیشك مهمترين پيشاهنگ درام مدرن ادبيات جهان در قرن نوزده شد.
«وُيتسِك» اين اثر كوچك بوشنر كه قهرمانش سرباز ساده و مفلوکی به نام ويتسك است، براي نخستينبار در تئاتر غرب انسانهای معمولی را در مقام قهرمان اصلی اثر مینشاند. شخصيتی كه در آثار پر شكوه نمايشهای يونان باستان و تئاتر شكسپيری به هيچ عنوان نميتوانست در قلب نمايشنامه جاي گيرد.
اين پرداخت نوين نه فقط به دموكراتيكشدن فضای نمايشنامهنويسی در غرب ياری رساند، بلكه دههها پيش از تثبيت جايگاه نگرش رئاليستي و ناتوراليستي به هنر نمايش كه در آن فرد در چنبره نيروهاي اجتماعي محيط اطراف قرار ميگيرد، زمينه را براي رويكردي بديع به نمايشنامهنويسي هموار ميكند. بيگمان بدون اين نظرگاه انقلابي به هنر نمايش بعدها نه قادر بوديم از نمايشنامههاي آگوست استرينبرگ سراغي بگيريم و نه حتي شايد جرج برنارد شاو.
نمايشنامه «ويتسك» بر اساس داستان واقعي سربازي نوشته شد كه با اين گمان كه معشوقهاش به او خيانت كرده او را به قتل ميرساند. اين واقعه كه قريب به پانزده سال پيش از نوشتن شدن اين اثر توسط بوشنر به وقوع ميپيوندد، اثر او را در كنار وجوه نوآورانه ديگر به پيشگام تئاتر مستند در اروپا نيز بدل ميسازد. بوشنر براي نگارش تراژدي زندگي ويتسك دست به عملي انقلابي در نمايشنامهنويسي ميزند: او طي نزديك به سي پرده موجز، فرم بسته و خطي درام كلاسيك و نئوكلاسيك را با فرم باز، گسيخته و غيرخطي درامنويسي مدرن و آوانگارد جايگزين ميكند. او به جاي اوج و فرودهاي معمول روايتگري، به تصاويري گسيخته كه در عين حال زمينه و پيرنگ داستاني را تعميق ميبخشند، متوسل ميشود كه فضاي اثرش را بدل به فضايي توفاني و صريح ميسازد. ويتسك در اين فضاي نيمه سورئاليستي به آن دسته از نخستين قهرمانان مدرني ميپيوندد كه توفان مدرنيته او را به سوي جنون و جنايت ميكشاند؛ تجسم آن هستي انسانياي كه انسانيت او در زير فشار خردكننده نيروهايي سهمگين و ناشناخته به يغما رفته و سركوب شده است. يكي از بهترين مثالهاي اين مضمون در گفتوگوي ويتسك با سروان تجلي پيدا ميكند. آنجا كه قهرمان بختبرگشته نمايشنامه ميگويد: «ما مردم فقير - ببينيد، جناب سروان: پول، پول! اوني كه پول نداره، توي اين دنيا اخلاق به چه دردش ميخوره! ما يه مشت گوشت و خونيم. امثال ما فقط گرفتار درد و مصيبتيم، چه توي اين دنيا، چه توي اون دنيا. به نظر من اگه پامون حتي به بهشت هم برسه، اونجا هم سر و كارمون با صاعقه است».
ارتكاب به قتل و آشفتگي روحي ويتسك به نوعي در طليعه مدرنيته، افول و اضمحلال جهان انساني را در ساحتي كه به قول ماركس «هر آنچه سخت و استوار است، دود ميشود و به هوا ميرود» نمايندگي ميكند. در عين حال جنوني كه او را به سوي شك و جنايت نسبت به معشوقهاي كه تا پاي جان به او عشق ميورزد سوق ميدهد، در خوانشي البته دور، يادآور «ترس و لرز» كييركگور است، آنجا كه فرد قصد كشتن عزيزترين كساش را ميكند.
دست آخر آنكه بوشنر و شاهكارش براي نخستينبار در طليعه درام مدرن صدايي به بيصدايان در جامعه نوظهور مدرن ميبخشد. صدايي كه هم از حيث مضمون و هم از حيث فرم نوآورانه و انقلابي است.
روزنامه اعتماد
دهم آبان ۱۴۰۳
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/224516/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%AF%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1
@qoqnoospub
روزنامه اعتماد
بدعتگذار قهرمانسازي از آدمهاي معمولي در تئاتر
فرهاد محرابي
تاریخ ایران در دوره گذار از روزگار باستان به دوران اسلامی برهه بسیار مهمی است که تاکنون پژوهشهای ارزشمندی درباره مسائل گوناگون آن صورت گرفته است، یکی از این مباحث و موضوعات مهم پدیدهای بسیار مهم در تاریخ اجتماعی ایران یعنی عیاری و فتوت است که در این کتاب در بستر تاریخیاش و با توجه به ریشه و خاستگاه باستانی آن در ایران دوره ساسانی و مجراهای انتقال آن به دوران اسلامی بررسی میشود.
بهرغم پژوهشهای فراوان که تاکنون صورت گرفته، مسئله اساسی خاستگاه فتوت و پیروان آن هنوز حلنشده باقی مانده است. در این کتاب تلاش شده که جای خالی بحثهای دقیق و جامع درباره تحول فتوت و عیاری از دوره ساسانیان تا اوایل دوره عباسیان پر شود.
فرضیه اصلی کتاب این است که شبهنظامیان مشهور به عیاران در جامعه اولیه اسلامی از تبار اسواران یا نیروهای نظامی نخبه ساسانی بودهاند.
#سربازان_ساسانی_در_جامعه_اسلامی
#خاستگاههای_عیاری_و_فتوت
#محسن_ذاکری
#حمیدرضا_پیغمبری
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospublication
بهرغم پژوهشهای فراوان که تاکنون صورت گرفته، مسئله اساسی خاستگاه فتوت و پیروان آن هنوز حلنشده باقی مانده است. در این کتاب تلاش شده که جای خالی بحثهای دقیق و جامع درباره تحول فتوت و عیاری از دوره ساسانیان تا اوایل دوره عباسیان پر شود.
فرضیه اصلی کتاب این است که شبهنظامیان مشهور به عیاران در جامعه اولیه اسلامی از تبار اسواران یا نیروهای نظامی نخبه ساسانی بودهاند.
#سربازان_ساسانی_در_جامعه_اسلامی
#خاستگاههای_عیاری_و_فتوت
#محسن_ذاکری
#حمیدرضا_پیغمبری
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospublication
در سال ۱۳۴۵ آییننامهای تدوین شد که یازده ماده داشت و قرار بود طبق آن هفتهی کتاب در هفتهی آخر آبان برگزار شود.
اما این امر محقق نشد. در دوران ریاست جواد اقبال بر اتحادیه در سال ۱۳۵۲ اولین هفتهی کتاب با حضور تعدادی از ناشران سرشناس آندوره در پارک دانشجو برگزار شد و وزارت فرهنگ و هنر هم تعدادی از کتابهای تازهچاپ ناشران را خرید. در سال ۱۳۵۶ آخرین هفتهی کتاب پیش از انقلاب در بازارچهی کتاب کنونی که تازه ساخته شده بود، برگزار شد. قرار بود آنجا تبدیل به سالنهای بیلیارد شود، اما با استقبال خوب مردم، آقای کاشیچی مالک آنجا تصمیم خود را تغییر داد و بازارچهی کتاب کنونی شکل گرفت.
این مراسم تا سال ۱۳۷۲ تعطیل بود و بالاخره با همت احمد مسجدجامعی هفتهی کتاب دوباره برپا شد. البته با تغییراتی در شیوهی برگزاری آن که بیشتر ناظر بر توجه به کتابهای حوزهی کودک و نوجوان بود. با وجود انتقاداتی که به روش برپایی این هفته وارد است و میتوان با مشاوره و نظرسنجی از ناشران و کارشناسان آن را به شکل کارآمدتری برپا کرد، امسال سیویکمین دورهی هفتهی کتاب برگزار میشود.
فرید مرادی
#اتحادیه_ناشران_و_کتابفروشان
@qoqnoospub
اما این امر محقق نشد. در دوران ریاست جواد اقبال بر اتحادیه در سال ۱۳۵۲ اولین هفتهی کتاب با حضور تعدادی از ناشران سرشناس آندوره در پارک دانشجو برگزار شد و وزارت فرهنگ و هنر هم تعدادی از کتابهای تازهچاپ ناشران را خرید. در سال ۱۳۵۶ آخرین هفتهی کتاب پیش از انقلاب در بازارچهی کتاب کنونی که تازه ساخته شده بود، برگزار شد. قرار بود آنجا تبدیل به سالنهای بیلیارد شود، اما با استقبال خوب مردم، آقای کاشیچی مالک آنجا تصمیم خود را تغییر داد و بازارچهی کتاب کنونی شکل گرفت.
این مراسم تا سال ۱۳۷۲ تعطیل بود و بالاخره با همت احمد مسجدجامعی هفتهی کتاب دوباره برپا شد. البته با تغییراتی در شیوهی برگزاری آن که بیشتر ناظر بر توجه به کتابهای حوزهی کودک و نوجوان بود. با وجود انتقاداتی که به روش برپایی این هفته وارد است و میتوان با مشاوره و نظرسنجی از ناشران و کارشناسان آن را به شکل کارآمدتری برپا کرد، امسال سیویکمین دورهی هفتهی کتاب برگزار میشود.
فرید مرادی
#اتحادیه_ناشران_و_کتابفروشان
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
منتشر شد @qoqnoospublication
.
در یکی از هیجانانگیزترین تحولات اخیر، در ژوئن ۲۰۱۹، مطالعهٔ برجستهای در نشریهٔ نیچر هیومن بیهیور منتشر شد که اولین شواهد تجربی را مبنی بر اینکه شما میتوانید با منکران علم مقابله کنید ارائه میکرد. دو محقق آلمانی، فیلیپ اشمید و کورنلیا بچ، نشان دادند بدترین کاری که میتوانید انجام بدهید این است که با این افراد مخالفت نکنید، زیرا در این صورت اطلاعات نادرست تقویت میشوند. این مطالعه دو رویکرد ممکن را در نظر گرفته بود. اول، رد محتوایی و این زمانی رخ میدهد که یک کارشناس واقعیتهای علمی را به منکران ارائه کند. اگر واقعیتهای علمی بهدرستی ارائه شوند، این رویکرد بسیار مؤثر خواهد بود. اما رویکرد دومِ کمترشناختهشدهای به نام رد تکنیک هم وجود دارد و بر این ایده متکی است که همهٔ منکران علم مرتکب پنج خطای استدلالی رایج میشوند و نکتهٔ تکاندهنده اینجاست: هر دو رویکرد به یک اندازه مؤثرند و هیچ اثر افزایشیای وجود ندارد، به این معنی که هر کسی میتواند با منکران علم مقابله کند! برای این کار لازم نیست دانشمند باشید. وقتی اشتباهات رایج در استدلالهای منکران علم ــ اعتقاد به تئوریهای توطئه، انتخاب گزینشی یا مغالطهٔ چیدن گیلاس، تکیه بر کارشناسان جعلی، داشتن انتظارات غیرممکن از علم، و استفاده از استدلال غیرمنطقی ــ را مطالعه کنید، حلقهٔ رمزگشایی مخفیای در اختیار خواهید داشت که رویکردی جهانی برای مقابله با همهٔ اَشکال انکار علم ارائه میکند.
در این کتاب، به پنج اشتباه رایج مطرحشده بهتفصیل پرداخته شده است.
#چگونه_با_منکران_علم_صحبت_کنیم
#لی_مک_اینتایر
#یاسمین_مشرف
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
در یکی از هیجانانگیزترین تحولات اخیر، در ژوئن ۲۰۱۹، مطالعهٔ برجستهای در نشریهٔ نیچر هیومن بیهیور منتشر شد که اولین شواهد تجربی را مبنی بر اینکه شما میتوانید با منکران علم مقابله کنید ارائه میکرد. دو محقق آلمانی، فیلیپ اشمید و کورنلیا بچ، نشان دادند بدترین کاری که میتوانید انجام بدهید این است که با این افراد مخالفت نکنید، زیرا در این صورت اطلاعات نادرست تقویت میشوند. این مطالعه دو رویکرد ممکن را در نظر گرفته بود. اول، رد محتوایی و این زمانی رخ میدهد که یک کارشناس واقعیتهای علمی را به منکران ارائه کند. اگر واقعیتهای علمی بهدرستی ارائه شوند، این رویکرد بسیار مؤثر خواهد بود. اما رویکرد دومِ کمترشناختهشدهای به نام رد تکنیک هم وجود دارد و بر این ایده متکی است که همهٔ منکران علم مرتکب پنج خطای استدلالی رایج میشوند و نکتهٔ تکاندهنده اینجاست: هر دو رویکرد به یک اندازه مؤثرند و هیچ اثر افزایشیای وجود ندارد، به این معنی که هر کسی میتواند با منکران علم مقابله کند! برای این کار لازم نیست دانشمند باشید. وقتی اشتباهات رایج در استدلالهای منکران علم ــ اعتقاد به تئوریهای توطئه، انتخاب گزینشی یا مغالطهٔ چیدن گیلاس، تکیه بر کارشناسان جعلی، داشتن انتظارات غیرممکن از علم، و استفاده از استدلال غیرمنطقی ــ را مطالعه کنید، حلقهٔ رمزگشایی مخفیای در اختیار خواهید داشت که رویکردی جهانی برای مقابله با همهٔ اَشکال انکار علم ارائه میکند.
در این کتاب، به پنج اشتباه رایج مطرحشده بهتفصیل پرداخته شده است.
#چگونه_با_منکران_علم_صحبت_کنیم
#لی_مک_اینتایر
#یاسمین_مشرف
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
.
ما انسانها بلد نیستیم با مرگ چه کنیم. بزرگِ تصورناپذیرِ مهارناپذیرِ بیرحمِ هراسناک. از آنجا که نمیدانیم چه باید بکنیم، گورپشتهها، گورستانها، اهرام، مزارها و آرامگاههای انفرادی و باشکوه را ساختهایم. زمان، پول و توان و فضایی که برای ساختوساز برای مردگان صرف شده میتوانست حیات زندگان را بهبود بخشد.
اما عظیمترین هرم هم قادر به محافظت از ما در برابر مرگ نیست، به همین دلیل خودمان را غرق آیینها کردهایم و این مناسک چقدر برای زندگان مهماند!
بله باید با مرگ کاری کرد.
باید با مردگان کاری کرد. و برایشان حرف زد. و بهشان گفت که دوستشان داریم.
#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
ما انسانها بلد نیستیم با مرگ چه کنیم. بزرگِ تصورناپذیرِ مهارناپذیرِ بیرحمِ هراسناک. از آنجا که نمیدانیم چه باید بکنیم، گورپشتهها، گورستانها، اهرام، مزارها و آرامگاههای انفرادی و باشکوه را ساختهایم. زمان، پول و توان و فضایی که برای ساختوساز برای مردگان صرف شده میتوانست حیات زندگان را بهبود بخشد.
اما عظیمترین هرم هم قادر به محافظت از ما در برابر مرگ نیست، به همین دلیل خودمان را غرق آیینها کردهایم و این مناسک چقدر برای زندگان مهماند!
بله باید با مرگ کاری کرد.
باید با مردگان کاری کرد. و برایشان حرف زد. و بهشان گفت که دوستشان داریم.
#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
تجدیدچاپشد
مقالات این اثر جنبههای گوناگون باستانشناختی، تاریخی، جامعهشناختی و سیاسی خلیج فارس را در بر میگیرد و، در برخی موارد، چنان اطلاعاتی به دست میدهد که بیشک برای بسیاری از ایرانیان بسی تکاندهنده خواهد بود.
مثلاً، اطلاعاتی که دربارهٔ هرمز و دخالت پرتغالیها در آن و خلیج فارس داده شده برای بسیاری از هممیهنان ما تازه است، حال آن که دانستههای ما دربارهٔ دورههای بسیار کهنتر هخامنشی و ساسانی بسی بیشتر از این است.
کتاب با نگاهی علمی و موشکافانه به همهٔ این موضوعها میپردازد و میکوشد پاسخ پرسشهایی را بیابد که سالهاست مطرح است.
@qoqnoospub
مقالات این اثر جنبههای گوناگون باستانشناختی، تاریخی، جامعهشناختی و سیاسی خلیج فارس را در بر میگیرد و، در برخی موارد، چنان اطلاعاتی به دست میدهد که بیشک برای بسیاری از ایرانیان بسی تکاندهنده خواهد بود.
مثلاً، اطلاعاتی که دربارهٔ هرمز و دخالت پرتغالیها در آن و خلیج فارس داده شده برای بسیاری از هممیهنان ما تازه است، حال آن که دانستههای ما دربارهٔ دورههای بسیار کهنتر هخامنشی و ساسانی بسی بیشتر از این است.
کتاب با نگاهی علمی و موشکافانه به همهٔ این موضوعها میپردازد و میکوشد پاسخ پرسشهایی را بیابد که سالهاست مطرح است.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Video
هیجدهم نوامبر زادروز مارگارت اتوود
جهان ادبی-فکری مارگارت اتوود نویسندهٔ برجسته و شناختهشدهٔ کانادایی آکنده از مضامین فمینیستی و آگاهی از تغییرات زیستمحیطی و نیز تبیین ظرائف و پیچیدگیهای بازنمایی وجوه شخصیتی کاراکترهایش است.
فردگراییای رادیکال در سرتاسر آثار اتوود موج میزند. او خوانندگانش را دعوت میکند تا خود را بارور سازند و قدرت درونی خود و هویت تکین خود را پاس بدارند.
کنش نوشتن برای او خود تجسمی بارز از این توانمندسازی شخصیتی است.
اتوود زمانی گفته بود: «کلمهای در پس کلمهای، همانا قدرت این است».
بیان درونیترین و منحصر به فردترین وجوه تفکر شخصی این امکان را فراهم میآورد تا فرد قادر باشد در ساحتی ورای تعیّنات اجتماعی و آنچه فرهنگ از او میخواهد به شکوفایی هویتی خود بپردازد، و ادبیات از آن رو که قادر است بستری فراخ برای ابراز تکینگی فردی باشد از مقامی والا در اندیشهٔ اتوود برخوردار است.
دغدغههای فمینیستی و نقد و کنکاش در موانع حضور و بروز زنان در جامعه از این رو به یکی از محوریترین موضوعات نوشتههای اتوود بدل میشود.
اتوود در مشهورترین و ستایششدهترین اثرش یعنی «سرگذشت ندیمه» همین مضمون را دستمایهٔ رمان خود ساخته و تلاش کرده تا ساختارهای مردسالارانه و متصلب اجتماعی که همواره مانعی بر سر راه حضور زنان در جامعه بودهاند را با سلاح برندهٔ ادبیات به نقد کشد.
دغدغههای زیست محیطی و خطراتی که انسان متوجه بقا و حفظ طبیعت کرده از دیگر مضامین اصلی نوشتهها و یکی از سوژههای اصلی کنشگری سیاسی-اجتماعی اتوود بوده است.
کتاب غیر داستانی معروف او یعنی «بازپرداخت: بدهی و جانب تاریک ثروت» مضمون بدهی را از جوانب گوناگون مورد بررسی قرار داده و به تعهد ما به طبیعت و زمین، و بدهی ما به آن و آنچه برای زیست خود بر روی این کرهی خاکی موظف به انجام آنیم، پرداخته.
در نهایت اینکه، محور تمامی آثار اتوود بر نقش تکین و سترگ فرد در شکوفایی شخصی و ستیز با هر شکلی از ساختارهای سرکوب تکیه دارد و بر مسئولیت بزرگ ما در حراست از آزادیهایمان انگشت مینهد.
@qoqnoospublication
جهان ادبی-فکری مارگارت اتوود نویسندهٔ برجسته و شناختهشدهٔ کانادایی آکنده از مضامین فمینیستی و آگاهی از تغییرات زیستمحیطی و نیز تبیین ظرائف و پیچیدگیهای بازنمایی وجوه شخصیتی کاراکترهایش است.
فردگراییای رادیکال در سرتاسر آثار اتوود موج میزند. او خوانندگانش را دعوت میکند تا خود را بارور سازند و قدرت درونی خود و هویت تکین خود را پاس بدارند.
کنش نوشتن برای او خود تجسمی بارز از این توانمندسازی شخصیتی است.
اتوود زمانی گفته بود: «کلمهای در پس کلمهای، همانا قدرت این است».
بیان درونیترین و منحصر به فردترین وجوه تفکر شخصی این امکان را فراهم میآورد تا فرد قادر باشد در ساحتی ورای تعیّنات اجتماعی و آنچه فرهنگ از او میخواهد به شکوفایی هویتی خود بپردازد، و ادبیات از آن رو که قادر است بستری فراخ برای ابراز تکینگی فردی باشد از مقامی والا در اندیشهٔ اتوود برخوردار است.
دغدغههای فمینیستی و نقد و کنکاش در موانع حضور و بروز زنان در جامعه از این رو به یکی از محوریترین موضوعات نوشتههای اتوود بدل میشود.
اتوود در مشهورترین و ستایششدهترین اثرش یعنی «سرگذشت ندیمه» همین مضمون را دستمایهٔ رمان خود ساخته و تلاش کرده تا ساختارهای مردسالارانه و متصلب اجتماعی که همواره مانعی بر سر راه حضور زنان در جامعه بودهاند را با سلاح برندهٔ ادبیات به نقد کشد.
دغدغههای زیست محیطی و خطراتی که انسان متوجه بقا و حفظ طبیعت کرده از دیگر مضامین اصلی نوشتهها و یکی از سوژههای اصلی کنشگری سیاسی-اجتماعی اتوود بوده است.
کتاب غیر داستانی معروف او یعنی «بازپرداخت: بدهی و جانب تاریک ثروت» مضمون بدهی را از جوانب گوناگون مورد بررسی قرار داده و به تعهد ما به طبیعت و زمین، و بدهی ما به آن و آنچه برای زیست خود بر روی این کرهی خاکی موظف به انجام آنیم، پرداخته.
در نهایت اینکه، محور تمامی آثار اتوود بر نقش تکین و سترگ فرد در شکوفایی شخصی و ستیز با هر شکلی از ساختارهای سرکوب تکیه دارد و بر مسئولیت بزرگ ما در حراست از آزادیهایمان انگشت مینهد.
@qoqnoospublication