انتشارات ققنوس
@qoqnoospublication
در هشتمین کنگرهی بینالمللی انجمن مطالعات قبطی در پاریس، در روز اول ماه ژوئیه سال ۲۰۰۴، خبر ناگهانی و مهیجی به طور رسمی اعلام شد: کشف نسخهای (قبطی) از «انجیل مشهور یهودا».
این انجیل که تا آن زمان هرگز رویت نشده بود، تنها به واسطهی گواه تاریخ شناخته میشد. در واقع، ایرنائوس قدیس نخستین کسی بود که ۱۸ قرن پیش، یعنی در حوالی سال ۱۸۰ میلادی، در کتابش به نام «علیه بدعتها»، از وجود اثری جعلی به نام
سخن گفته بود: «.... و میگویند یهودای خائن به طور کامل از این امور آگاه بود؛ و تنها او از حقیقتی آگاه بود که هیچ کس دیگر از آن آگاهی نداشت، و از این رو به سرّ خیانت دست یافت... و از این قرار اثری جعلی را پیش میآورند که آن را انجیل یهودا مینامند.».
در سال 2006، انجمن نشنال جئوگرافیک، ویراست نخست از ترجمهی انگلیسی «انجیل یهودا» را برای نخستین بار منتشر کرد و این متن که در حدود ۱۸ قرن مفقود و پنهان بود و حتی گمان میرفت به طور کامل از دست رفته باشد، سرانجام در اختیار پژوهشگران و عموم مردم قرار گرفت؛
«آنچه انجیل تازهیافته را بلندآوازه ـ یا شاید بدنام ـ میکند، این است که تصویر یهودا را به شکلی کاملاً متفاوت با هر آنچه پیشتر میدانستیم، ترسیم میکند. در اینجا، یهودا دیگر شرور، فاسد، یا مرید عیسی نیست که مُلهَم از شیطان باشد و به استاد خود خیانت و وی را تسلیم دشمنانش کند. برعکس، او صمیمیترین دوست عیسی است و بهتر از هر کس دیگری عیسی را درک میکند. او عیسی را به مقامات حکومتی تحویل داد، چرا که عیسی از او خواست که چنین کند. یهودا با تسلیم کردن او بزرگترین خدمتِ قابلتصور را به او کرد. بنا بر این انجیل، عیسی میخواست از این دنیای مادی که در برابر خدا قد علم کرده است نجات یابد و به خانهی آسمانیاش بازگردد.»
#انجیل_یهودا
@qoqnoospub
این انجیل که تا آن زمان هرگز رویت نشده بود، تنها به واسطهی گواه تاریخ شناخته میشد. در واقع، ایرنائوس قدیس نخستین کسی بود که ۱۸ قرن پیش، یعنی در حوالی سال ۱۸۰ میلادی، در کتابش به نام «علیه بدعتها»، از وجود اثری جعلی به نام
انجیل یهودا
سخن گفته بود: «.... و میگویند یهودای خائن به طور کامل از این امور آگاه بود؛ و تنها او از حقیقتی آگاه بود که هیچ کس دیگر از آن آگاهی نداشت، و از این رو به سرّ خیانت دست یافت... و از این قرار اثری جعلی را پیش میآورند که آن را انجیل یهودا مینامند.».
در سال 2006، انجمن نشنال جئوگرافیک، ویراست نخست از ترجمهی انگلیسی «انجیل یهودا» را برای نخستین بار منتشر کرد و این متن که در حدود ۱۸ قرن مفقود و پنهان بود و حتی گمان میرفت به طور کامل از دست رفته باشد، سرانجام در اختیار پژوهشگران و عموم مردم قرار گرفت؛
«آنچه انجیل تازهیافته را بلندآوازه ـ یا شاید بدنام ـ میکند، این است که تصویر یهودا را به شکلی کاملاً متفاوت با هر آنچه پیشتر میدانستیم، ترسیم میکند. در اینجا، یهودا دیگر شرور، فاسد، یا مرید عیسی نیست که مُلهَم از شیطان باشد و به استاد خود خیانت و وی را تسلیم دشمنانش کند. برعکس، او صمیمیترین دوست عیسی است و بهتر از هر کس دیگری عیسی را درک میکند. او عیسی را به مقامات حکومتی تحویل داد، چرا که عیسی از او خواست که چنین کند. یهودا با تسلیم کردن او بزرگترین خدمتِ قابلتصور را به او کرد. بنا بر این انجیل، عیسی میخواست از این دنیای مادی که در برابر خدا قد علم کرده است نجات یابد و به خانهی آسمانیاش بازگردد.»
#انجیل_یهودا
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿
در فصلی از کتاب #ایران_و_عصر_روشنگری با عنوان «ایران مداراجو در نامههای ایرانی مونتسکیو» در باب «سفر» میخوانیم:
مونتسکیو از ابتدای نامههای ایرانی تناظری بین سفر و حکمت برقرار میکند. او نظر خود را صریحا نمیگوید، اما چنین القا میکند که ارتباط با مردم، بحث با دیگران، سفر کردن به سرزمینهای ناشناخته، و آموزش دیدن لازم است. تعلیم دیدن از طریق سفر انسانها را حکیمتر و متینتر میکند؛ بدون گفتگو یا گفتوشنود یادگیری یا حکمتی در کار نیست. او در کتاب دیگرش بهویژه مشرب رواقی را به یاد انتقاد میگیرد که میگوید با هنر خودکاوی میتوان خود را شناخت. مونتسکیو که مخالف این سخن است میگوید تأیید دیگران لازم است، زیرا انسانها به طور طبیعی با حقیقت فاصله دارند: «انسانها چنان از نزدیک به خود نگاه میکنند که قادر نیستند خود را ببینند. چراکه آنها فضایل و زشتی های خود را صرفاً از دریچهٔ عشق به خود درک میکنند. آنها در قبال خود همیشه شاهدانی بیوفا و قضاتی فاسدند.»
به نظر او حکمت ثمرهٔ ارتباط با دیگران است، و سفر وسیلهٔ تحقق این امر است.
#ایران_و_عصر_روشنگری
#سیروس_مسروری_ویتنی_مَنیز_و_دیگران
#ترجمهٔ_شهربانو_صارمی
@qoqnoospub
در فصلی از کتاب #ایران_و_عصر_روشنگری با عنوان «ایران مداراجو در نامههای ایرانی مونتسکیو» در باب «سفر» میخوانیم:
مونتسکیو از ابتدای نامههای ایرانی تناظری بین سفر و حکمت برقرار میکند. او نظر خود را صریحا نمیگوید، اما چنین القا میکند که ارتباط با مردم، بحث با دیگران، سفر کردن به سرزمینهای ناشناخته، و آموزش دیدن لازم است. تعلیم دیدن از طریق سفر انسانها را حکیمتر و متینتر میکند؛ بدون گفتگو یا گفتوشنود یادگیری یا حکمتی در کار نیست. او در کتاب دیگرش بهویژه مشرب رواقی را به یاد انتقاد میگیرد که میگوید با هنر خودکاوی میتوان خود را شناخت. مونتسکیو که مخالف این سخن است میگوید تأیید دیگران لازم است، زیرا انسانها به طور طبیعی با حقیقت فاصله دارند: «انسانها چنان از نزدیک به خود نگاه میکنند که قادر نیستند خود را ببینند. چراکه آنها فضایل و زشتی های خود را صرفاً از دریچهٔ عشق به خود درک میکنند. آنها در قبال خود همیشه شاهدانی بیوفا و قضاتی فاسدند.»
به نظر او حکمت ثمرهٔ ارتباط با دیگران است، و سفر وسیلهٔ تحقق این امر است.
#ایران_و_عصر_روشنگری
#سیروس_مسروری_ویتنی_مَنیز_و_دیگران
#ترجمهٔ_شهربانو_صارمی
@qoqnoospub
.
وقتی چیزی زیبا وارد جهانمان میشود، وجدی ما را در بر میگیرد که مقرون است به این احساس که همهچیز بر وفق مراد است و اگرچه هیچچیز نمیتواند با این وجد برابری کند، هیچ وجدی هم نمیتواند نشان دهد که آن احساس موجه است. وعدهی زیبایی هر قدر هم که افسونگر باشد، نه آشکار میکند آنچه وعدهاش را میدهد چیست و نه نشان میدهد که اگر آن چیز را به دست آورم تبدیل به چه شخصی خواهم شد.
#فلسفه_هنر
#جایگاه_زیبایی_در_عالم_هنر
#الکساندر_نهاماس
#سید_مسعود_حسینی
@qoqnoospub
وقتی چیزی زیبا وارد جهانمان میشود، وجدی ما را در بر میگیرد که مقرون است به این احساس که همهچیز بر وفق مراد است و اگرچه هیچچیز نمیتواند با این وجد برابری کند، هیچ وجدی هم نمیتواند نشان دهد که آن احساس موجه است. وعدهی زیبایی هر قدر هم که افسونگر باشد، نه آشکار میکند آنچه وعدهاش را میدهد چیست و نه نشان میدهد که اگر آن چیز را به دست آورم تبدیل به چه شخصی خواهم شد.
#فلسفه_هنر
#جایگاه_زیبایی_در_عالم_هنر
#الکساندر_نهاماس
#سید_مسعود_حسینی
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿
تارکوفسکی: نمیدانم چه اتفاقی افتاد. چرا هنر راز خود را در قرن بیستم از دست داد. چرا هنرمند ناگهان خواست همهچیز را به دست بیاورد. هنرمند قرن بیستمی هنوز اولین رباعیاش را ننوشته، میخواهد آن را چاپ شده ببیند. پیش از این، هنرمندی مثل کافکا رمانهای خود را مینوشت و میمرد و برای دوست و وصی خود وصیتنامهای میگذاشت، مبنی بر اینکه همهی کارهای او را از بین ببرد. خوشبختانه این دوست وصیتنامه را از بین برد. ممکن است بگویید کافکا هم به قرن بیستم تعلق دارد. بله، این اتقاق در قرن بیستم افتاد، ولی کافکا به قرن بیستم تعلق ندارد. از نظر اخلاقی، او به قرن قبل تعلق دارد. به همین دلیل اینقدر رنج کشید. او انسانی بود که برای زمانش آمادگی نداشت. بنابراین نکتهی اصلی این است که هنرمند حقیقی آزمایش یا کاوش نمیکند - او مییابد. زیرا اگر نیابد، کارش کاملا بیهوده است.
#سینما
#گفتگو_با_آندری_تارکوفسکی
#جان_جانویتو
#آرش_محمداولی
@qoqnoospub
تارکوفسکی: نمیدانم چه اتفاقی افتاد. چرا هنر راز خود را در قرن بیستم از دست داد. چرا هنرمند ناگهان خواست همهچیز را به دست بیاورد. هنرمند قرن بیستمی هنوز اولین رباعیاش را ننوشته، میخواهد آن را چاپ شده ببیند. پیش از این، هنرمندی مثل کافکا رمانهای خود را مینوشت و میمرد و برای دوست و وصی خود وصیتنامهای میگذاشت، مبنی بر اینکه همهی کارهای او را از بین ببرد. خوشبختانه این دوست وصیتنامه را از بین برد. ممکن است بگویید کافکا هم به قرن بیستم تعلق دارد. بله، این اتقاق در قرن بیستم افتاد، ولی کافکا به قرن بیستم تعلق ندارد. از نظر اخلاقی، او به قرن قبل تعلق دارد. به همین دلیل اینقدر رنج کشید. او انسانی بود که برای زمانش آمادگی نداشت. بنابراین نکتهی اصلی این است که هنرمند حقیقی آزمایش یا کاوش نمیکند - او مییابد. زیرا اگر نیابد، کارش کاملا بیهوده است.
#سینما
#گفتگو_با_آندری_تارکوفسکی
#جان_جانویتو
#آرش_محمداولی
@qoqnoospub
.
از مجموعه "روانشناسی همهچیز" از انتشارات راتلج منتشر شد
کتاب روانشناسی مشاوره و روان درمانی با نگاهی عمیق و کاربردی به فرآیند درمان، با تمرکز بر جنبههای هیجانی، شناختی بینفردی به رابطه مشاور و درمانجو می پردازد.
انتشارات ققنوس بهتازگی «روانشناسی مشاوره و رواندرمانی» را از مجموعهٔ «روانشناسی همهچیز» از انتشارات راتلیج با ترجمهٔ دکتر نازی اکبر منتشر کرده است
این کتاب برای دانشجویان، درمانگران و تمامی علاقهمندان به دنیای مشاوره و رواندرمانی منبع مهمی است
#روانشناسی
#روانشناسی_مشاوره_و_رواندرمانی
@qoqnoospublication
از مجموعه "روانشناسی همهچیز" از انتشارات راتلج منتشر شد
کتاب روانشناسی مشاوره و روان درمانی با نگاهی عمیق و کاربردی به فرآیند درمان، با تمرکز بر جنبههای هیجانی، شناختی بینفردی به رابطه مشاور و درمانجو می پردازد.
انتشارات ققنوس بهتازگی «روانشناسی مشاوره و رواندرمانی» را از مجموعهٔ «روانشناسی همهچیز» از انتشارات راتلیج با ترجمهٔ دکتر نازی اکبر منتشر کرده است
این کتاب برای دانشجویان، درمانگران و تمامی علاقهمندان به دنیای مشاوره و رواندرمانی منبع مهمی است
#روانشناسی
#روانشناسی_مشاوره_و_رواندرمانی
@qoqnoospublication
🌿🌿🌿🌿🌿
از منظر تاریخی، چندین چرخهٔ معیوب با هم ترکیب شدهاند تا مشارکت هنرمندان زن را در تاریخ هنر سرکوب کنند.
هیچ فرد یا موسسهای آثار هنرمندان زن را جمعآوری نکرده، هیچ مورخی راجع به آنها تحقیق نکرده، یا دلالان آثار هنری (که همگی عمدتا مرد بودند) آنها را نگهداری نکردهاند. کارگروههای خرید آثار در نگارخانهها نیز از پرداخت مبالغ بالا به هنرمندان زن، که فاقد سابقهٔ حضور در حراجیاند تا بتوانند قیمتها را اعتبار ببخشند، اکراه دارند.
افزون بر سوگیریهای اجتماعی و تاریخی، برخی از سوگیریهای ریشهدواندهٔ روانشناختی نیز ممکن است برای کمکردن مشارکت هنرمندان زن در کار باشند. تا به امروز هیچگونه شواهد علمیای وجود ندارد مبنی بر اینکه هنر تولیدشدهٔ هنرمندان زن نازلتر از هنر هنرمندان مرد باشد.
همینطور بهنظر نمیرسد بتوان جنسیت نقاش را صرفا با نگاهکردن به اثر هنری
حدس زد.
#روانشناسی
#هنر
#هنر_روانشناسی
#روانشناسی_هنر
#جرج_مدر
#سهند_سلطاندوست
@qoqnoospub
از منظر تاریخی، چندین چرخهٔ معیوب با هم ترکیب شدهاند تا مشارکت هنرمندان زن را در تاریخ هنر سرکوب کنند.
هیچ فرد یا موسسهای آثار هنرمندان زن را جمعآوری نکرده، هیچ مورخی راجع به آنها تحقیق نکرده، یا دلالان آثار هنری (که همگی عمدتا مرد بودند) آنها را نگهداری نکردهاند. کارگروههای خرید آثار در نگارخانهها نیز از پرداخت مبالغ بالا به هنرمندان زن، که فاقد سابقهٔ حضور در حراجیاند تا بتوانند قیمتها را اعتبار ببخشند، اکراه دارند.
افزون بر سوگیریهای اجتماعی و تاریخی، برخی از سوگیریهای ریشهدواندهٔ روانشناختی نیز ممکن است برای کمکردن مشارکت هنرمندان زن در کار باشند. تا به امروز هیچگونه شواهد علمیای وجود ندارد مبنی بر اینکه هنر تولیدشدهٔ هنرمندان زن نازلتر از هنر هنرمندان مرد باشد.
همینطور بهنظر نمیرسد بتوان جنسیت نقاش را صرفا با نگاهکردن به اثر هنری
حدس زد.
#روانشناسی
#هنر
#هنر_روانشناسی
#روانشناسی_هنر
#جرج_مدر
#سهند_سلطاندوست
@qoqnoospub
فرهنگ و آداب فتوّت و عیّاری از کجا سرچشمه گرفته است و سابقه آن به چه زمانی می رسد؟ در متون تاریخی و ادبی اصطلاحاتی چون عیّار و فتی را از سده های آغازین اسلامی درکنار یکدیگر و گاه مترادف یکدیگر می بینیم. از آنجا که درباره ریشه لغوی عیّار اختلاف نظر وجود دارد برخی محققان این پدیده اجتماعی را به فرهنگ عربی نسبت می دهند. کتاب پیش رو تحقیقی مفصل و موشکافانه درباره خاستگاه های عیّاری و جوانمردی است و نشان می دهد که این پدیده اجتماعی ریشه در ایران باستان و مشخصا اصول و مرام آزادان و اسواران ساسانی دارد. چگونگی انتقال آرمان ها و معیارهای اخلاقی و فکری این اقشار به جامعه آغازین مسلمانان و مطالعه آمیزش آن با باورهای اسلامی در انجمن های اهل فتوّّت از جمله مباحث این کتاب است.
#تاریخ_ایران
#سربازان_ساسانی_در_جامعهٔ_اسلامی
@qoqnoospub
#تاریخ_ایران
#سربازان_ساسانی_در_جامعهٔ_اسلامی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«..،تو مدام میخوای من به چی اعتراف کنم؟ ..چرا نسل شما همیشه نسل ما رو تحت فشار میذاره؟ این که شما رو به دنیا آوردهایم و تسلیم خواستههاتون بودهیم کافی نیست؟..»
جویس کرول اوتس نویسندهٔ «عاشقانهای در منهتن» تاکنون بیش از صد رمان و مجموعه داستان کوتاه نوشته و در عرصهٔ داستان کوتاه بسیار تحسین شده و نزدیک به سی جایزهٔ ادبی دریافت کرده.
در این ویدیو پژند سلیمانی، نویسنده و مترجم، دربارهٔ «عاشقانهای در منهتن» و «جویس کرول اوتس» صحبت میکند
#داستان_خارجی
#عاشقانهای_در_منهتن #جورج_کرول_اوتس #مهری_شرفی #داستان_کوتاه #ادبیات_جهان #داستان_آمریکایی #پژند_سلیمانی #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospublication
@pajandski
جویس کرول اوتس نویسندهٔ «عاشقانهای در منهتن» تاکنون بیش از صد رمان و مجموعه داستان کوتاه نوشته و در عرصهٔ داستان کوتاه بسیار تحسین شده و نزدیک به سی جایزهٔ ادبی دریافت کرده.
در این ویدیو پژند سلیمانی، نویسنده و مترجم، دربارهٔ «عاشقانهای در منهتن» و «جویس کرول اوتس» صحبت میکند
#داستان_خارجی
#عاشقانهای_در_منهتن #جورج_کرول_اوتس #مهری_شرفی #داستان_کوتاه #ادبیات_جهان #داستان_آمریکایی #پژند_سلیمانی #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospublication
@pajandski
زندگی ما حالتی از وجود است که قادر نیستیم ناپدید شدن یا از دسترفتن آن را تجربه کنیم. حالتی است از وجود که فقط ما میتوانیم تجربهاش کنیم و آن را به این اعتبار برای خودمان بیهمتا و منحصربهفرد کنیم؛ حالتی است از وجود که صرفا از رهگذر آن است که قادریم معنای چیزها را تجربه کنیم، به آنها معنا نسبت دهیم یا آنها را از معنا تهی کنیم؛ حالتی از وجود است که وقتی میمیریم ناپدید میشود.
ما از زندگیمان مجزا و برکنار نیستیم. پس نه درون آن قرار داریم و نه بیرون از آن؛ لذا خودِ نگرشمان در قبال زندگی نیز جزئی از زندگی است.
در زندگی ما، یعنی در این حالت بیهمتا و انحصاری وجود که به تمامی مالِ خود ماست، نگرش ماست که نشان میدهد چهچیز در نظرمان معنادار یا عاری از
معناست.
#فلسفه
#سفر_فلسفی_در_جستجوی_معنای_زندگی
#یووال_لوری
#سعید_عابدی
@qoqnoospub
ما از زندگیمان مجزا و برکنار نیستیم. پس نه درون آن قرار داریم و نه بیرون از آن؛ لذا خودِ نگرشمان در قبال زندگی نیز جزئی از زندگی است.
در زندگی ما، یعنی در این حالت بیهمتا و انحصاری وجود که به تمامی مالِ خود ماست، نگرش ماست که نشان میدهد چهچیز در نظرمان معنادار یا عاری از
معناست.
#فلسفه
#سفر_فلسفی_در_جستجوی_معنای_زندگی
#یووال_لوری
#سعید_عابدی
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
یادداشت روزنامهٔ اعتماد بر «کتاب زمینی» اثر سعید بردستانی @qoqnoospublication
يادداشتي بر «كتاب زميني» مجموعه داستان سعيد بردستاني
تبديل روزمرّگي به هنر
كوروش وفايي
سعيد بردستاني پس از 8 سال از انتشار آخرين اثر خود، با مجموعه داستان «كتاب زميني» به دنياي ادبيات بازگشته است. اين كتاب كه توسط نشر ققنوس منتشر شده، شامل ۹ داستان كوتاه است كه هر يك در فضايي تجربهگرا، گاه با لحني هجوآلود و گاه به شكلي سوررئال، جهان خاص نويسنده را بازنمايي ميكنند. بردستاني كه پيشتر با مجموعه داستانهاي «هيچ» و «نهنگ تاريك» و رمان «تار مو» شناخته شده بود، در اين كتاب به شيوهاي بيپرواتر و بيواسطهتر از هميشه ظاهر شده است. آنچه بيش از همه در «كتاب زميني» جلبتوجه ميكند، چرخش معنادار نويسنده از فضاهاي وهمزده و اسطورهگرايانه آثار پيشين، به سوي نوعي نوواقعگرايي انتقادي است. اگر در «نهنگ تاريك» و «تار مو» با لايههايي از خيال، تمثيل و استعاره سر و كار داشتيم، در اين مجموعه با موقعيتهايي ملموستر، شخصيتهايي زمينيتر و زبان و ساختاري سادهتر مواجهيم. اين سادگي منجر به نوعي ايجاز و دقت در طراحي موقعيتها و ساختن طنز از دل واقعيت شده است.
داستانهاي اين كتاب در جنوب ايران ميگذرند؛ اما برخلاف نگاهي صرفا اقليمي يا توريستي، آنچه اهميت دارد، انسان است. شخصيتهاي بردستاني نه قهرمانند و نه قرباني؛ آنها آدمهايي سادهاند با منطق خاص خود، گرفتار تناقضها، خندهها، نااميديها و گاه جنونهاي كوچك و شخصي. در داستان «جزيره من» با شخصيتي سر و كار داريم كه به محض فكر كردن به چيزي، آن را ميآفريند. در داستان «جوانشير» كارمندي بيآزار گرفتار جدالي ابدي با كلاغها ميشود. در «نقطه» تمام عمر و زندگي جواني به نام «آيا» با يك تصادف جزيي هجوزده به ناگهان در يك لحظه ويران ميشود. يا در «بهترين آتشنشان دنيا» با آتشنشان نمونهاي مواجهيم كه در عمر كاري سي ساله خود حتي يكبار هم آتشي را خاموش نكرده. از نظر زباني، «كتاب زميني» به ريتم گفتار نزديك شده و به نظر ميرسد نويسنده با حذف نقطهگذاريهاي مرسوم، بازتابدهنده سياليت ذهني و گفتاري شخصيتهاست. اين انتخاب زباني، علاوه بر خلق لحن، به ساختن نوعي طنز دروني هم كمك كرده است؛ طنزي محوري كه در بسياري از داستانها از جنس هجو است. هجويهاي عليه نظم رسمي، عليه بروكراسي، عليه كليشههاي رسمي و حتي عليه خود ادبيات. براي مثال در داستانهايي مثل «مصاحبه» روند دست و پاگير و كلافهكننده مصاحبههاي كاري مورد هجو و حمله قرار گرفته و در «كالاي فرهنگي» كنايهاي هوشمندانه به مناسبات صنعت نشر و مصرفكنندگان كتاب زده ميشود. در قياس با آثار قبلي «كتاب زميني» اثري است پختهتر و جسورانهتر. نويسنده ديگر از پشت لايههاي ضخيم تمثيل و استعاره به جهان نمينگرد، بلكه با شفافيتي رندانه، چشم در چشم واقعيت ايستاده و آن را دستكاري ميكند. اما اينبار نه با زبان مرثيه كه با زبان خنده، زخمها را نشان ميدهد. به همين خاطر است كه «كتاب زميني» بيش از آنكه كتابي درباره جنوب باشد، كتابي است درباره انسان؛ انساني زميني؛ انساني گرفتار، اميدوار و طناز. اين كتاب نشان ميدهد كه چطور ميتوان بدون پناه گرفتن در اسطوره يا پستمدرنيسم، از دلِ واقعيت، داستانهايي ساخت كه هم سرگرمكننده باشند و هم عميق. «كتاب زميني» شايد شخصيترين و صميميترين كتاب بردستاني باشد؛ كتابي كه نهتنها نقطه تلاقي تجربه و زبان است، بلكه سندي است بر توان ادبيات براي تبديل زيست روزمره به اثر هنري.
@qoqnoospub
تبديل روزمرّگي به هنر
كوروش وفايي
سعيد بردستاني پس از 8 سال از انتشار آخرين اثر خود، با مجموعه داستان «كتاب زميني» به دنياي ادبيات بازگشته است. اين كتاب كه توسط نشر ققنوس منتشر شده، شامل ۹ داستان كوتاه است كه هر يك در فضايي تجربهگرا، گاه با لحني هجوآلود و گاه به شكلي سوررئال، جهان خاص نويسنده را بازنمايي ميكنند. بردستاني كه پيشتر با مجموعه داستانهاي «هيچ» و «نهنگ تاريك» و رمان «تار مو» شناخته شده بود، در اين كتاب به شيوهاي بيپرواتر و بيواسطهتر از هميشه ظاهر شده است. آنچه بيش از همه در «كتاب زميني» جلبتوجه ميكند، چرخش معنادار نويسنده از فضاهاي وهمزده و اسطورهگرايانه آثار پيشين، به سوي نوعي نوواقعگرايي انتقادي است. اگر در «نهنگ تاريك» و «تار مو» با لايههايي از خيال، تمثيل و استعاره سر و كار داشتيم، در اين مجموعه با موقعيتهايي ملموستر، شخصيتهايي زمينيتر و زبان و ساختاري سادهتر مواجهيم. اين سادگي منجر به نوعي ايجاز و دقت در طراحي موقعيتها و ساختن طنز از دل واقعيت شده است.
داستانهاي اين كتاب در جنوب ايران ميگذرند؛ اما برخلاف نگاهي صرفا اقليمي يا توريستي، آنچه اهميت دارد، انسان است. شخصيتهاي بردستاني نه قهرمانند و نه قرباني؛ آنها آدمهايي سادهاند با منطق خاص خود، گرفتار تناقضها، خندهها، نااميديها و گاه جنونهاي كوچك و شخصي. در داستان «جزيره من» با شخصيتي سر و كار داريم كه به محض فكر كردن به چيزي، آن را ميآفريند. در داستان «جوانشير» كارمندي بيآزار گرفتار جدالي ابدي با كلاغها ميشود. در «نقطه» تمام عمر و زندگي جواني به نام «آيا» با يك تصادف جزيي هجوزده به ناگهان در يك لحظه ويران ميشود. يا در «بهترين آتشنشان دنيا» با آتشنشان نمونهاي مواجهيم كه در عمر كاري سي ساله خود حتي يكبار هم آتشي را خاموش نكرده. از نظر زباني، «كتاب زميني» به ريتم گفتار نزديك شده و به نظر ميرسد نويسنده با حذف نقطهگذاريهاي مرسوم، بازتابدهنده سياليت ذهني و گفتاري شخصيتهاست. اين انتخاب زباني، علاوه بر خلق لحن، به ساختن نوعي طنز دروني هم كمك كرده است؛ طنزي محوري كه در بسياري از داستانها از جنس هجو است. هجويهاي عليه نظم رسمي، عليه بروكراسي، عليه كليشههاي رسمي و حتي عليه خود ادبيات. براي مثال در داستانهايي مثل «مصاحبه» روند دست و پاگير و كلافهكننده مصاحبههاي كاري مورد هجو و حمله قرار گرفته و در «كالاي فرهنگي» كنايهاي هوشمندانه به مناسبات صنعت نشر و مصرفكنندگان كتاب زده ميشود. در قياس با آثار قبلي «كتاب زميني» اثري است پختهتر و جسورانهتر. نويسنده ديگر از پشت لايههاي ضخيم تمثيل و استعاره به جهان نمينگرد، بلكه با شفافيتي رندانه، چشم در چشم واقعيت ايستاده و آن را دستكاري ميكند. اما اينبار نه با زبان مرثيه كه با زبان خنده، زخمها را نشان ميدهد. به همين خاطر است كه «كتاب زميني» بيش از آنكه كتابي درباره جنوب باشد، كتابي است درباره انسان؛ انساني زميني؛ انساني گرفتار، اميدوار و طناز. اين كتاب نشان ميدهد كه چطور ميتوان بدون پناه گرفتن در اسطوره يا پستمدرنيسم، از دلِ واقعيت، داستانهايي ساخت كه هم سرگرمكننده باشند و هم عميق. «كتاب زميني» شايد شخصيترين و صميميترين كتاب بردستاني باشد؛ كتابي كه نهتنها نقطه تلاقي تجربه و زبان است، بلكه سندي است بر توان ادبيات براي تبديل زيست روزمره به اثر هنري.
@qoqnoospub
«روانشناسی مشاوره و رواندرمانی» در گفتوگو با نازی اکبری؛
در عمق فرهنگ ما نیاز به شنیده شدن و درک شدن وجود دارد
نازی اکبری: در فرهنگ ما، گفتگوها اغلب سریع به قضاوت تبدیل میشوند و شنیدن فعال جای خود را به نصیحت میدهد. روابط گاهی به جای اینکه فضای امن باشند، به روابطی کنترلگرانه یا پر از توقع تبدیل میشوند.
سرویس اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مسعود تقیآبادی: در سالهای اخیر، توجه به پیوند میان روانشناسی و سیاست، بهویژه در جوامعی که با بحران اعتماد و مشارکت روبهرو هستند، اهمیت دوچندانی یافته است. دکتر نازی اکبری، رواندرمانگر و مترجم آثار اروین یالوم، با ترجمه دو اثر مهم «روانشناسی دموکراسی» و «روانشناسی مشاوره و رواندرمانی»، تلاش کرده است تا پلی میان دغدغههای فردی و مسائل اجتماعی-سیاسی برقرار کند. در این گفتوگو، او از تجربههای خود در ترجمه این آثار، تفاوتهای بنیادین میان امکان مشارکت و احساس مشارکت واقعی، نقش آموزش و مهارتهای ارتباطی در سلامت روان جامعه، چالشهای اخلاق حرفهای در فضای مشاوره آنلاین و ضرورت بازتعریف مرزها و روابط حرفهای در فرهنگ ایرانی میگوید و و بر ضرورت بازتعریف رابطه میان روانشناسی، سیاست و فرهنگ ایرانی تأکید میکند.
***
خانم دکتر، کتابهای جدید شما با عنوان «روانشناسی دموکراسی» و «روانشناسی (مشاوره و رواندرمانی)» به تازگی به چاپ و به نشر عمومی رسیدهاند با توجه به اهمیت موضوع این کتابها، ترجمه دو کتاب با موضوعات متفاوت روانشناسی سیاسی و رواندرمانی چه چالشهای مفهومی و عملی برای شما داشت؟ آیا احساس کردید پیام این دو کتاب میتواند مکمل هم باشد؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم که ترجمه این دو کتاب برای من صرفاً یک کار ترجمه نبود، بلکه بیشتر تجربهای حرفهای و انسانی به شمار میآمد. من خودم رواندرمانگر هستم و طبیعیست که با کتاب «روانشناسی مشاوره و رواندرمانی» ارتباط عمیقتری برقرار کردم؛ چرا که بسیاری از مفاهیم و موقعیتهایی که در این کتاب مطرح شده، همانهایی هستند که ما روزانه در اتاق درمان با آنها مواجه میشویم. این کتاب بر پایه سالها تجربه نویسنده نوشته شده و برای من بسیار مهم بود که لحن همدلانه و فضای امن موجود در متن را به خوبی در ترجمه حفظ کنم. در مقابل، ترجمه کتاب «روانشناسی دموکراسی» برای من چالشی متفاوت بود؛ زیرا این کتاب بیشتر از منظر روانشناختی به جامعه و سیاست مینگرد و به موضوعاتی چون اعتماد یا دلزدگی مردم نسبت به نهادهای سیاسی، شکلگیری یا تقویت احساس تعلق، و حس ناتوانی در افراد میپردازد. هنگام ترجمه، مدام به این فکر میکردم که این احساسات جمعی تا چه اندازه ریشه در زخمهای فردی دارند؛ همان زخمهایی که ما در اتاق درمان با آنها روبهرو هستیم و روی آنها کار میکنیم. به نظر من، این دو کتاب در ظاهر متفاوتاند اما در عمق به یکدیگر میرسند. هر دو درباره انسان و تأثیر احساسات، هیجانات و تجربههای درونی بر زندگی شخصی و نحوه مشارکت اجتماعی ما بحث میکنند. به عبارتی، هیجانات و احساسات هم بر فرد اثر دارند و هم بر نحوه مشارکت ما در جامعه. اگر بخواهم خلاصه کنم، یکی از این کتابها از درون به بیرون مینگرد و دیگری از بیرون به درون؛ اما هر دو به دنبال سلامت روان، تعلق و توانمندی انسان هستند.
چه چیزی در این کتابها برایتان جذاب و اساساً مسئله بود که شما را وادار به ترجمه این کتابها کرد؟
از کودکی به ادبیات علاقه داشتم و مطالعه و نوشتن برایم دنیایی متفاوت بود. اما با مهاجرت به انگلستان، به ناچار از دنیای ادبیات فارسی فاصله گرفتم. سالها گذشت و پس از مدتی احساس کردم زبان انگلیسیام به حدی رسیده که میتوانم با اطمینان ترجمه کنم. آنجا بود که تصمیم گرفتم علاقه قدیمیام به ادبیات را با تخصص حرفهایام در رواندرمانی ترکیب کنم. همچنین معتقدم منابع بسیاری به زبان انگلیسی وجود دارد که برای فارسیزبانان در دسترس نیست و با ترجمه این آثار، شاید بتوانم به حوزه کاری خود نیز کمک کنم. با حمایت نشر ققنوس، موفق به ترجمه چندین کتاب در زمینه روانشناسی شدم که بیشتر آثار یالوم بودهاند. انتخاب کتابهایم همواره بر اساس دغدغههای شخصی و حرفهایام بوده است. کتاب «روانشناسی دموکراسی» از آن دست آثاریست که کمتر به زبان فارسی درباره آن نوشته یا ترجمه شده است. برای من که همواره به فهم رابطه میان روان انسان و جامعه علاقهمند بودهام، جذاب بود ببینم چگونه احساسات و تجربههای فردی مردم میتوانند ساختارهای سیاسی را شکل دهند یا متزلزل کنند. این کتاب پلی میان روانشناسی و سیاست میزند و در دورانی که بسیاری از مردم از سیاست دلزده یا بیتأثیر شدهاند، مطالعه آن را ضروری میدانم.ادامه در لینک زیر
https://B2n.ir/qm6885
@qoqnoospub
در عمق فرهنگ ما نیاز به شنیده شدن و درک شدن وجود دارد
نازی اکبری: در فرهنگ ما، گفتگوها اغلب سریع به قضاوت تبدیل میشوند و شنیدن فعال جای خود را به نصیحت میدهد. روابط گاهی به جای اینکه فضای امن باشند، به روابطی کنترلگرانه یا پر از توقع تبدیل میشوند.
سرویس اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مسعود تقیآبادی: در سالهای اخیر، توجه به پیوند میان روانشناسی و سیاست، بهویژه در جوامعی که با بحران اعتماد و مشارکت روبهرو هستند، اهمیت دوچندانی یافته است. دکتر نازی اکبری، رواندرمانگر و مترجم آثار اروین یالوم، با ترجمه دو اثر مهم «روانشناسی دموکراسی» و «روانشناسی مشاوره و رواندرمانی»، تلاش کرده است تا پلی میان دغدغههای فردی و مسائل اجتماعی-سیاسی برقرار کند. در این گفتوگو، او از تجربههای خود در ترجمه این آثار، تفاوتهای بنیادین میان امکان مشارکت و احساس مشارکت واقعی، نقش آموزش و مهارتهای ارتباطی در سلامت روان جامعه، چالشهای اخلاق حرفهای در فضای مشاوره آنلاین و ضرورت بازتعریف مرزها و روابط حرفهای در فرهنگ ایرانی میگوید و و بر ضرورت بازتعریف رابطه میان روانشناسی، سیاست و فرهنگ ایرانی تأکید میکند.
***
خانم دکتر، کتابهای جدید شما با عنوان «روانشناسی دموکراسی» و «روانشناسی (مشاوره و رواندرمانی)» به تازگی به چاپ و به نشر عمومی رسیدهاند با توجه به اهمیت موضوع این کتابها، ترجمه دو کتاب با موضوعات متفاوت روانشناسی سیاسی و رواندرمانی چه چالشهای مفهومی و عملی برای شما داشت؟ آیا احساس کردید پیام این دو کتاب میتواند مکمل هم باشد؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم که ترجمه این دو کتاب برای من صرفاً یک کار ترجمه نبود، بلکه بیشتر تجربهای حرفهای و انسانی به شمار میآمد. من خودم رواندرمانگر هستم و طبیعیست که با کتاب «روانشناسی مشاوره و رواندرمانی» ارتباط عمیقتری برقرار کردم؛ چرا که بسیاری از مفاهیم و موقعیتهایی که در این کتاب مطرح شده، همانهایی هستند که ما روزانه در اتاق درمان با آنها مواجه میشویم. این کتاب بر پایه سالها تجربه نویسنده نوشته شده و برای من بسیار مهم بود که لحن همدلانه و فضای امن موجود در متن را به خوبی در ترجمه حفظ کنم. در مقابل، ترجمه کتاب «روانشناسی دموکراسی» برای من چالشی متفاوت بود؛ زیرا این کتاب بیشتر از منظر روانشناختی به جامعه و سیاست مینگرد و به موضوعاتی چون اعتماد یا دلزدگی مردم نسبت به نهادهای سیاسی، شکلگیری یا تقویت احساس تعلق، و حس ناتوانی در افراد میپردازد. هنگام ترجمه، مدام به این فکر میکردم که این احساسات جمعی تا چه اندازه ریشه در زخمهای فردی دارند؛ همان زخمهایی که ما در اتاق درمان با آنها روبهرو هستیم و روی آنها کار میکنیم. به نظر من، این دو کتاب در ظاهر متفاوتاند اما در عمق به یکدیگر میرسند. هر دو درباره انسان و تأثیر احساسات، هیجانات و تجربههای درونی بر زندگی شخصی و نحوه مشارکت اجتماعی ما بحث میکنند. به عبارتی، هیجانات و احساسات هم بر فرد اثر دارند و هم بر نحوه مشارکت ما در جامعه. اگر بخواهم خلاصه کنم، یکی از این کتابها از درون به بیرون مینگرد و دیگری از بیرون به درون؛ اما هر دو به دنبال سلامت روان، تعلق و توانمندی انسان هستند.
چه چیزی در این کتابها برایتان جذاب و اساساً مسئله بود که شما را وادار به ترجمه این کتابها کرد؟
از کودکی به ادبیات علاقه داشتم و مطالعه و نوشتن برایم دنیایی متفاوت بود. اما با مهاجرت به انگلستان، به ناچار از دنیای ادبیات فارسی فاصله گرفتم. سالها گذشت و پس از مدتی احساس کردم زبان انگلیسیام به حدی رسیده که میتوانم با اطمینان ترجمه کنم. آنجا بود که تصمیم گرفتم علاقه قدیمیام به ادبیات را با تخصص حرفهایام در رواندرمانی ترکیب کنم. همچنین معتقدم منابع بسیاری به زبان انگلیسی وجود دارد که برای فارسیزبانان در دسترس نیست و با ترجمه این آثار، شاید بتوانم به حوزه کاری خود نیز کمک کنم. با حمایت نشر ققنوس، موفق به ترجمه چندین کتاب در زمینه روانشناسی شدم که بیشتر آثار یالوم بودهاند. انتخاب کتابهایم همواره بر اساس دغدغههای شخصی و حرفهایام بوده است. کتاب «روانشناسی دموکراسی» از آن دست آثاریست که کمتر به زبان فارسی درباره آن نوشته یا ترجمه شده است. برای من که همواره به فهم رابطه میان روان انسان و جامعه علاقهمند بودهام، جذاب بود ببینم چگونه احساسات و تجربههای فردی مردم میتوانند ساختارهای سیاسی را شکل دهند یا متزلزل کنند. این کتاب پلی میان روانشناسی و سیاست میزند و در دورانی که بسیاری از مردم از سیاست دلزده یا بیتأثیر شدهاند، مطالعه آن را ضروری میدانم.ادامه در لینک زیر
https://B2n.ir/qm6885
@qoqnoospub
ایبنا
در عمق فرهنگ ما نیاز به شنیده شدن و درک شدن وجود دارد
نازی اکبری: در فرهنگ ما، گفتگوها اغلب سریع به قضاوت تبدیل میشوند و شنیدن فعال جای خود را به نصیحت میدهد. روابط گاهی به جای اینکه فضای امن باشند، به روابطی کنترلگرانه یا پر از توقع تبدیل میشوند.
جهانبینیها معمولا با یک استعاره یا تمثیل غالب همراهی میشدهاند. تکرار میکنم، در چارچوب جهانبینی ارسطویی، جهان به مثابه یک ارگانیسم زنده، با اجزایی که به اتفاق یکدیگر در پی غایات و مقاصد طبیعی عمل میکنند، تلقی میشد. در چارچوب جهانبینی نیوتنی نیز جهان به مثابه یک ماشین تلقی میشد، با اجزایی که درست همچون قطعات یک ماشین در برهمکنش متقابل قرار دارند.
اما از جمله ویژگیهای کشفیات اخیر این بوده که: جهانی که این کشفیات بر آن دلالت دارند، به هیچ چیزی که تاکنون به تجربه درآوردهایم شباهتی ندارد. یعنی آن تاثیراتِ غیرموضعیای که در آزمایشهای اسپه اثبات شده حکایت از جهانی دارند که به هیچ چیزِ آشنایی شبیه نیست. جهانی که تاثیرات بلاواسطه بین وقایع نامرتبط را امکانپذیر میشمرد جهانی است بیشباهت به هر آنچه تاکنون میشناختهایم.
ما چه بسا در جهانی زندگی میکنیم که شبیه ...- خب، شبیه هیچ چیزِ آشنایی نیست.
#تاریخ_علم #فلسفه_علم
#جهانبینیها
#ریچارد_دویت
#احسان_سنایی_اردکانی
@qoqnoospub
اما از جمله ویژگیهای کشفیات اخیر این بوده که: جهانی که این کشفیات بر آن دلالت دارند، به هیچ چیزی که تاکنون به تجربه درآوردهایم شباهتی ندارد. یعنی آن تاثیراتِ غیرموضعیای که در آزمایشهای اسپه اثبات شده حکایت از جهانی دارند که به هیچ چیزِ آشنایی شبیه نیست. جهانی که تاثیرات بلاواسطه بین وقایع نامرتبط را امکانپذیر میشمرد جهانی است بیشباهت به هر آنچه تاکنون میشناختهایم.
ما چه بسا در جهانی زندگی میکنیم که شبیه ...- خب، شبیه هیچ چیزِ آشنایی نیست.
#تاریخ_علم #فلسفه_علم
#جهانبینیها
#ریچارد_دویت
#احسان_سنایی_اردکانی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا انسان، حتی اگر بداند سرنوشتی شوم در انتظارش است، آن را میپذیرد
چون چارهای ندارد؟
یا چون آموزش دیده که آن را طبیعی بداند؟
موضوع پذیرش سرنوشت یکی از اساسیترین و دردناکترین مفاهیم در رمان «هرگز رهایم مکن» است.
ایشیگورو با ریزبینیای شاعرانه نشان میدهد که شخصیتهایش ــ با وجود آگاهی از سرنوشت غمانگیزشان ــ تقریباً هیچگاه به آن اعتراض نمیکنند.
این پذیرش خاموش، بهشدت نمادین و تأملبرانگیز است.
#داستان_خارجی
#هرگز_رهایم_مکن
#کازوئو_ایشی_گورو
#سهیل_سمی
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
چون چارهای ندارد؟
یا چون آموزش دیده که آن را طبیعی بداند؟
موضوع پذیرش سرنوشت یکی از اساسیترین و دردناکترین مفاهیم در رمان «هرگز رهایم مکن» است.
ایشیگورو با ریزبینیای شاعرانه نشان میدهد که شخصیتهایش ــ با وجود آگاهی از سرنوشت غمانگیزشان ــ تقریباً هیچگاه به آن اعتراض نمیکنند.
این پذیرش خاموش، بهشدت نمادین و تأملبرانگیز است.
#داستان_خارجی
#هرگز_رهایم_مکن
#کازوئو_ایشی_گورو
#سهیل_سمی
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
Forwarded from مرکز فرهنگی شهرکتاب
انتشارات ققنوس منتشرکرد:
کتاب روانشناسی مشاوره و رواندرمانی به توضیح روشهای مختلف درمان و نحوۀ استفاده از آنها در عمل میپردازد، و اطلاعاتی ارائه میدهد دربارۀ این که مشاوره چه کمکی میتواند بکند و چه کارهایی نمیتواند بکند. این کتاب به بررسی درمانهای شناختی و رفتاری، روانکاوی و روانشناسی انسانگرا میپردازد و همچنین به رواندرمانی اشاره میکند. علاوه بر این، در این کتاب به موضوعات کلیدی حرفهای مانند اخلاق کاری، نظارت، و مسئولیت مراقبت از درمانجویان پرداخته شده است؛ مباحثی که یادآوری و رعایت آنها برای هر درمانگر و مشاوری ضروری است و به درمانجویان نیز کمک میکند تا رواندرمانی عملی و معتبر را از انواع غیر حرفهای و سطحی آن تشخیص دهند.
@bookcitycc
کتاب روانشناسی مشاوره و رواندرمانی به توضیح روشهای مختلف درمان و نحوۀ استفاده از آنها در عمل میپردازد، و اطلاعاتی ارائه میدهد دربارۀ این که مشاوره چه کمکی میتواند بکند و چه کارهایی نمیتواند بکند. این کتاب به بررسی درمانهای شناختی و رفتاری، روانکاوی و روانشناسی انسانگرا میپردازد و همچنین به رواندرمانی اشاره میکند. علاوه بر این، در این کتاب به موضوعات کلیدی حرفهای مانند اخلاق کاری، نظارت، و مسئولیت مراقبت از درمانجویان پرداخته شده است؛ مباحثی که یادآوری و رعایت آنها برای هر درمانگر و مشاوری ضروری است و به درمانجویان نیز کمک میکند تا رواندرمانی عملی و معتبر را از انواع غیر حرفهای و سطحی آن تشخیص دهند.
@bookcitycc
Forwarded from مرکز فرهنگی شهرکتاب
انتشارات ققنوس منتشرکرد:
درک روانشناسی دموکراسی به ما اجازه میدهد تا انواع چالشهایی را که نهادهای دموکراتیک در حال حاضر با آنها مواجهاند شناسایی کنیم. به نظر نمیرسد این نهادها انتظارات مردم را در زمینۀ نمایندگی موثر آنها برآورده کنند. ظاهرا شهروندان از دموکراسی روی گرداندهاند، برخی را گروههای فشار غیردولتی که بر مسائل خاص تمرکز دارند بسیج میکنند و برخی دیگر را پوپولیستهایی که با زبان بازیشان شکاف بین شهروندان و نمایندگان آنها را که به نحو دموکراتیک انتخاب شدهاند عمیقتر میکنند. درحالی که دموکراسی باید با رقابت و هماوردی همراه باشد.
@bookcitycc
درک روانشناسی دموکراسی به ما اجازه میدهد تا انواع چالشهایی را که نهادهای دموکراتیک در حال حاضر با آنها مواجهاند شناسایی کنیم. به نظر نمیرسد این نهادها انتظارات مردم را در زمینۀ نمایندگی موثر آنها برآورده کنند. ظاهرا شهروندان از دموکراسی روی گرداندهاند، برخی را گروههای فشار غیردولتی که بر مسائل خاص تمرکز دارند بسیج میکنند و برخی دیگر را پوپولیستهایی که با زبان بازیشان شکاف بین شهروندان و نمایندگان آنها را که به نحو دموکراتیک انتخاب شدهاند عمیقتر میکنند. درحالی که دموکراسی باید با رقابت و هماوردی همراه باشد.
@bookcitycc
آنچه شهروندان یاد میگیرند به روایتهای غالب در جامعهشان بستگی دارد. روایتِ غالب ممکن است فراروایتی عظیم باشد، داستانی که ملتی را تعریف میکند. رویای آمریکایی بهخوبی در مفهوم یک فراروایت میگنجد. این داستان به آمریکاییها اعلام میکند که آیندهی آنها در دستانشان است، آنها میتوانند هر چیزی را که میخواهند از طریق سختکوشی و بلندپروازی به دست آورند. از یکسو، این امر باید همچون مشوقی برای پیروی از رویاهای شخص عمل کند. اما چنین چارچوب ذهنیای ممکن است به ایجاد ارزیابیهای منفی دربارهی آنهایی که گرفتار فقرند منجر شود. بنابراین، داستان رویای آمریکایی بسیار قدرتمند است و بسیاری از نامزدهای مناصب سیاسی آن را همچون توضیحی برای طیِ مسیرشان از سطوح پایین تا آستانهی قدرت به کار میبرند. با این حال، رویای آمریکایی افسانه هم هست، چرا که بسیاری از قدرتمندترین افراد آمریکا ثروت و جایگاه خود را از طریق ارث و خویشاوندسالاری به دست میآورند و افرادی که پیشینهای غیرسفیدپوست دارند به شدت با محرومیت روبهرو هستند.
#روانشناسی
#روانشناسی_دموکراسی
#درن_جلیکر_و_بیلور_آسلان_اوزگول
#نازی_اکبری
@qoqnoospub
#روانشناسی
#روانشناسی_دموکراسی
#درن_جلیکر_و_بیلور_آسلان_اوزگول
#نازی_اکبری
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿
رستم در بازگشت به لشکرگاه خود باز هم از تکگویی استفاده میکند؛ اینبار با زِرهش سخن میگوید. اینبار هم شاعر از تکنیک قبلی استفاده کرده و اجازه میدهد حرفهای او از زبان دیگری، اینبار پدرش زال، شنیده شود.
این تکینک ادبی نشان میدهد که چگونه رستم به طور کاملا ناگهانی به پهلوان درونگرای پریشانی تغییر کرده است. او با خودش دردِدل میکند، در فضایی از پشیمانی و تشویش روزگار میگذراند و دیگر صحبتی از استفادهٔ سختکوشانه از نیروی خارقالعادهاش در دفاع از حقیقت نیست. اظهار نظرِ زال نهتنها دیدگاه ما دربارهٔ تغییرات پهلوان اصلی کتاب را تایید میکند بلکه نشان میدهد که جهانی که رستم نمایندهٔ ارزشهای آن بوده هم در آستانهٔ ناپدید شدن است.
#نقد_ادبی #تفسیر
#حماسه_و_نافرمانی
#دیک_دیویس
#سهراب_طاووسی
@qoqnoospub
رستم در بازگشت به لشکرگاه خود باز هم از تکگویی استفاده میکند؛ اینبار با زِرهش سخن میگوید. اینبار هم شاعر از تکنیک قبلی استفاده کرده و اجازه میدهد حرفهای او از زبان دیگری، اینبار پدرش زال، شنیده شود.
این تکینک ادبی نشان میدهد که چگونه رستم به طور کاملا ناگهانی به پهلوان درونگرای پریشانی تغییر کرده است. او با خودش دردِدل میکند، در فضایی از پشیمانی و تشویش روزگار میگذراند و دیگر صحبتی از استفادهٔ سختکوشانه از نیروی خارقالعادهاش در دفاع از حقیقت نیست. اظهار نظرِ زال نهتنها دیدگاه ما دربارهٔ تغییرات پهلوان اصلی کتاب را تایید میکند بلکه نشان میدهد که جهانی که رستم نمایندهٔ ارزشهای آن بوده هم در آستانهٔ ناپدید شدن است.
#نقد_ادبی #تفسیر
#حماسه_و_نافرمانی
#دیک_دیویس
#سهراب_طاووسی
@qoqnoospub