❓منظور از خشم و غضب خداوند چیست؟
#اعتقادی
🔥در بسیاری از آیات قرآن سخن از غضب و سخط الهی به میان آمده است، مخصوصاً درباره بنی اسرائیل که در آیات زیادی اشاره به غضب الهی نسبت به آنها، بلکه غضب بعد از غضب آمده است، تا آنجا که «مغضوب عليهم» در سوره حمد، از سوی جمعی از مفسران، به گنهکاران «بنی اسرائیل»، که نه تنها در گذشته، بلکه در عصر و زمان ما نیز چهره تاریخ بشریت را سیاه کرده اند، تفسیر شده است.
🍃 بی شك غضب به معنی جان درونی توأم با حس انتقام جویی در مورد خداوند که بالاتر از جسم و جسمانیت و تغییر و دگرگونی است، مفهومی ندارد، همان گونه که انتقام جویی به معنی فرو نشاندن سوز دل و به اصطلاح تشفی قلب با اذیت و آزار دشمن درباره ذات پاک الهی نیز نامفهوم است.
📒 لذا مفسران غضب الهی را به معنی #کیفر عادلانه او در مورد گنهکاران در دنیا و آخرت تفسیر کرده اند. راغب در کتاب «مفردات» با صراحت می گوید:
هنگامی که غضب به عنوان یکی از اوصاف الهی ذکر شود مراد از آن فقط انتقام و مجازات است.
🔰در احادیث اسلامی نیز به این معنی اشاره شده است؛ از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد که غضب خداوند چیست؟
🔅فرمود: «غضب الله تعالى عِقابُهُ یا عَمرو! مَنْ ظَنِّ أَنَّ اللَّهَ يُغَيِّرُهُ شَيْءٌ فَقَدْ كَفَرَ»: (منظور از غضب خداوند متعال، عقاب و کیفر او است ای عمرو! کسی که گمان کند چیزی خداوند را دگرگون میسازد [و تغییر حالت میدهد] کافر شده است.
🌿در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که خشم خدا کیفر او است همان گونه که رضای او ثواب او است. نه این که در ذات خداوند به هنگام خشم و رضا تغییر و دگرگونی حاصل شود زیرا که این از صفات ممکنات است.
‼️کوتاه سخن اینکه آیات و روایاتی که سخن از غضب و سخط خدا می گوید ارتباطی با خشم و غضب مخلوقین ندارد بلکه کیفرهایی است عادلانه که برای تربیت انسانها مقرر شده است.
دفتر مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی دوزدوزانی تبریزی
@duzduzani_ir👈🏼👈🏼
#جزء1
#اعتقادی
🔥در بسیاری از آیات قرآن سخن از غضب و سخط الهی به میان آمده است، مخصوصاً درباره بنی اسرائیل که در آیات زیادی اشاره به غضب الهی نسبت به آنها، بلکه غضب بعد از غضب آمده است، تا آنجا که «مغضوب عليهم» در سوره حمد، از سوی جمعی از مفسران، به گنهکاران «بنی اسرائیل»، که نه تنها در گذشته، بلکه در عصر و زمان ما نیز چهره تاریخ بشریت را سیاه کرده اند، تفسیر شده است.
🍃 بی شك غضب به معنی جان درونی توأم با حس انتقام جویی در مورد خداوند که بالاتر از جسم و جسمانیت و تغییر و دگرگونی است، مفهومی ندارد، همان گونه که انتقام جویی به معنی فرو نشاندن سوز دل و به اصطلاح تشفی قلب با اذیت و آزار دشمن درباره ذات پاک الهی نیز نامفهوم است.
📒 لذا مفسران غضب الهی را به معنی #کیفر عادلانه او در مورد گنهکاران در دنیا و آخرت تفسیر کرده اند. راغب در کتاب «مفردات» با صراحت می گوید:
هنگامی که غضب به عنوان یکی از اوصاف الهی ذکر شود مراد از آن فقط انتقام و مجازات است.
🔰در احادیث اسلامی نیز به این معنی اشاره شده است؛ از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد که غضب خداوند چیست؟
🔅فرمود: «غضب الله تعالى عِقابُهُ یا عَمرو! مَنْ ظَنِّ أَنَّ اللَّهَ يُغَيِّرُهُ شَيْءٌ فَقَدْ كَفَرَ»: (منظور از غضب خداوند متعال، عقاب و کیفر او است ای عمرو! کسی که گمان کند چیزی خداوند را دگرگون میسازد [و تغییر حالت میدهد] کافر شده است.
🌿در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که خشم خدا کیفر او است همان گونه که رضای او ثواب او است. نه این که در ذات خداوند به هنگام خشم و رضا تغییر و دگرگونی حاصل شود زیرا که این از صفات ممکنات است.
‼️کوتاه سخن اینکه آیات و روایاتی که سخن از غضب و سخط خدا می گوید ارتباطی با خشم و غضب مخلوقین ندارد بلکه کیفرهایی است عادلانه که برای تربیت انسانها مقرر شده است.
دفتر مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی دوزدوزانی تبریزی
@duzduzani_ir👈🏼👈🏼
#جزء1
🔴 عجایب دنیای ظهـــــــــــور....
⭕️ رعب و وحشت، سلاحِ حجّت خدا...
أَتَی أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿نحل ١﴾
امر خدا دررسيد، پس در آن شتاب مكنيد. او منزّه و فراتر است از آنچه [با وى] شريك مىسازند.
🌕 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«هُوَ أَمْرُنَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَلَّا نَسْتَعْجِلَ بِهِ یُؤَیِّدُهُ بِثَلَاثَهًِْ أَجْنَادٍ بِالْمَلَائِکَهًِْ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الرُّعْبِ»؛ خداوند حکم کرده است که دربارهٔ آن عجله نکنیم تا او را با سه لشکر یاری رساند: با «ملائکه»، «مؤمنان» و «ترس» در دل دشمنان.
🌕امام باقر عليهالسلام نیز فرمودند: «اَلْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ»؛ «قائم ما عجلالله فرجه منصور به رعب است و مؤيّد به نصر»
«لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ الرُّعْبُ مَسِیرَةَ شَهْرٍ أَمَامَهُ وَ خَلْفَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ»؛ «اگر قائم آل محمد علیهمالسلام خروج کند، ترس و وحشت به اندازه طی مسافت یک ماه، از مقابل و پشت سر و راست و چپش قرار میگیرند...»
📗تفسیراهلبیت علیهمالسلام ج۷،ص۵۹۰
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۶
@Ajayebezohoor
@Ajayebezohoor
--------------------------------------
✍️منظور از رعب این است که خداوند رعب و وحشت در دل کافران میاندازد که از ترس درصدد مخالفت و مقاومت بر نمیآیند. وقتی حضرت مهدی علیهالسلام جایی را قصد کند، دشمن پیشاپیش، دچار ترس و وحشت شده و توان رویارویی و ایستادگی در برابر سپاهیان حضرت را از دست میدهد؛ همچنین وقتی لشکریان ایشان از جایی حرکت میکنند کسی جرات شورش را ندارد زیرا دشمن از لشکریان حضرت دچار وحشت میشود.
#جزء14
⭕️ رعب و وحشت، سلاحِ حجّت خدا...
أَتَی أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿نحل ١﴾
امر خدا دررسيد، پس در آن شتاب مكنيد. او منزّه و فراتر است از آنچه [با وى] شريك مىسازند.
🌕 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«هُوَ أَمْرُنَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَلَّا نَسْتَعْجِلَ بِهِ یُؤَیِّدُهُ بِثَلَاثَهًِْ أَجْنَادٍ بِالْمَلَائِکَهًِْ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الرُّعْبِ»؛ خداوند حکم کرده است که دربارهٔ آن عجله نکنیم تا او را با سه لشکر یاری رساند: با «ملائکه»، «مؤمنان» و «ترس» در دل دشمنان.
🌕امام باقر عليهالسلام نیز فرمودند: «اَلْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ»؛ «قائم ما عجلالله فرجه منصور به رعب است و مؤيّد به نصر»
«لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ الرُّعْبُ مَسِیرَةَ شَهْرٍ أَمَامَهُ وَ خَلْفَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ»؛ «اگر قائم آل محمد علیهمالسلام خروج کند، ترس و وحشت به اندازه طی مسافت یک ماه، از مقابل و پشت سر و راست و چپش قرار میگیرند...»
📗تفسیراهلبیت علیهمالسلام ج۷،ص۵۹۰
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۶
@Ajayebezohoor
@Ajayebezohoor
--------------------------------------
✍️منظور از رعب این است که خداوند رعب و وحشت در دل کافران میاندازد که از ترس درصدد مخالفت و مقاومت بر نمیآیند. وقتی حضرت مهدی علیهالسلام جایی را قصد کند، دشمن پیشاپیش، دچار ترس و وحشت شده و توان رویارویی و ایستادگی در برابر سپاهیان حضرت را از دست میدهد؛ همچنین وقتی لشکریان ایشان از جایی حرکت میکنند کسی جرات شورش را ندارد زیرا دشمن از لشکریان حضرت دچار وحشت میشود.
#جزء14
Forwarded from وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
حتی انبیاء بیش از حد برای دشمنان دل نمی سوزانند
فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ ۖ فَكَيْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿اعراف ٩٣﴾
پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت: «اى قوم من، به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم؛ ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟»
محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (42)
#جزء9
فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ ۖ فَكَيْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿اعراف ٩٣﴾
پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت: «اى قوم من، به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم؛ ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟»
محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (42)
#جزء9
Forwarded from وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
تعصب عمر بن خطاب به بنی امیه لعنهم الله
🔻عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ،قَالَ:كُنْتُ بِمَكَّةَ فَقَدِمَ عَلَيْنَا مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ،فَقَالَ:قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ): «إِنَّ عَلِيّاً(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)قَالَ لِعُمَرَ:يَا أَبَا حَفْصٍ،أَ لاَ أُخْبِرُكَ بِمَا نَزَلَ فِي بَنِي أُمَيَّةَ؟قَالَ:بَلَى.قَالَ:فَإِنَّهُ نَزَلَ فِيهِمْ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ:كَذَبْتَ،بَنُو أُمَيَّةَ خَيْرٌ مِنْكَ،وَ أَوْصَلُ لِلرَّحِمِ».
♦️از علی بن سعید روایت شده است که گوید: در مکه بودم که معروف بن خربوذ نزد من آمد و گفت که امام صادق (صلوات الله علیه) به من فرموده است که علی (صلوات الله علیه) روزی به عمر گفت: ای أباحفص آیا می خواهی تو را از آنچه که در شأن بنی امیه نازل شده است آگاه سازم؟ گفت: آری، فرمود این:
وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ
یعنی: آن درخت لعنت شده در قرآن (اسرا 60)
در شأن آنها نازل شده. پس در این هنگام عمر خشمگین شد و گفت: دروغ می گویی ،بنی امیه از تو بهترند و به پیامبر از لحاظ خویشاوندی هم نزدیکترند.
تفسير نور الثقلين جلد 5 صفحه 392
سفینة البحار جلد 4 صفحه 392
تفسير القمي جلد 2 صفحه 380
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء جلد 31 صفحه 525 حدیث 27
تفسير العيّاشي جلد 2 صفحه 297
تفسیر البرهان جلد 5 صفحه 458
#جزء15
🔻عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ،قَالَ:كُنْتُ بِمَكَّةَ فَقَدِمَ عَلَيْنَا مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ،فَقَالَ:قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ): «إِنَّ عَلِيّاً(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)قَالَ لِعُمَرَ:يَا أَبَا حَفْصٍ،أَ لاَ أُخْبِرُكَ بِمَا نَزَلَ فِي بَنِي أُمَيَّةَ؟قَالَ:بَلَى.قَالَ:فَإِنَّهُ نَزَلَ فِيهِمْ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ:كَذَبْتَ،بَنُو أُمَيَّةَ خَيْرٌ مِنْكَ،وَ أَوْصَلُ لِلرَّحِمِ».
♦️از علی بن سعید روایت شده است که گوید: در مکه بودم که معروف بن خربوذ نزد من آمد و گفت که امام صادق (صلوات الله علیه) به من فرموده است که علی (صلوات الله علیه) روزی به عمر گفت: ای أباحفص آیا می خواهی تو را از آنچه که در شأن بنی امیه نازل شده است آگاه سازم؟ گفت: آری، فرمود این:
وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ
یعنی: آن درخت لعنت شده در قرآن (اسرا 60)
در شأن آنها نازل شده. پس در این هنگام عمر خشمگین شد و گفت: دروغ می گویی ،بنی امیه از تو بهترند و به پیامبر از لحاظ خویشاوندی هم نزدیکترند.
تفسير نور الثقلين جلد 5 صفحه 392
سفینة البحار جلد 4 صفحه 392
تفسير القمي جلد 2 صفحه 380
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء جلد 31 صفحه 525 حدیث 27
تفسير العيّاشي جلد 2 صفحه 297
تفسیر البرهان جلد 5 صفحه 458
#جزء15
Forwarded from انا لله و انا الیه راجعون
اگر مُردم و امام زمانم نیامد 😭😭😭
اللّٰهُمَّ كَما جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. (الصف 4)
خدایا چنانکه دلم را با یادش آباد قرار دادی، پس اسلحه ام را در جهت یاری اش برکشیده گردان و اگر مرگی که بر بندگانت حتم قرار دادی و با آن بر آفریده هایت علی رغم آنان قدرت نمایی کردی، بین من و دیدارش پرده گردد، پس مرا به هنگام ظهورش بر انگیز تا از گورم سر بر آورم، در حالی که کفن پوشیده ام، در پیش رویش به جهاد برخیزم، در صفی که در قرآنت، بر اهل آن ستایش نمودی و فرمودی: «آنگونه که گویی بنایی پولادین و نفوذناپذیرند.» (صف 4)
مفاتیح الجنان زیارت دوم امام زمان صلوات الله علیه زیارت مخصوص سرداب مطهر
#جزء28
اللّٰهُمَّ كَما جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. (الصف 4)
خدایا چنانکه دلم را با یادش آباد قرار دادی، پس اسلحه ام را در جهت یاری اش برکشیده گردان و اگر مرگی که بر بندگانت حتم قرار دادی و با آن بر آفریده هایت علی رغم آنان قدرت نمایی کردی، بین من و دیدارش پرده گردد، پس مرا به هنگام ظهورش بر انگیز تا از گورم سر بر آورم، در حالی که کفن پوشیده ام، در پیش رویش به جهاد برخیزم، در صفی که در قرآنت، بر اهل آن ستایش نمودی و فرمودی: «آنگونه که گویی بنایی پولادین و نفوذناپذیرند.» (صف 4)
مفاتیح الجنان زیارت دوم امام زمان صلوات الله علیه زیارت مخصوص سرداب مطهر
#جزء28
Forwarded from حقیقت دین✨✨✨
✅پنج دلیل برتری حضرت #زینب کبری صلوات الله علیها بر حضرت #مریم
🏴کلُّنا عبیدُکِ یا زینب
بُهت خلق از برتری زینب است/
این جهان با رهبری زینب است/
ای عقیله فاش گویم سروری/
فخر مریم نوکری زینب است/
🌺حضرت مریم مطهر است و سرور زنان زمان خودش است لکن در این پست سعی داریم ذره ای به تبیین شخصیت حضرت مریم و فاصله اش با حضرت زینب کبری صلوات الله علیها بپردازیم.
1️⃣حضرت مریم نذر معبد شد؛ مادرش او را نذر معبد کرد.
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ ﴿سورة آل عمران ٣٧﴾
پس پروردگارش وى [=مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا شد
➰همان معبدی که حتی درون آن افراد بی تقوا بودند و ایمانی در دلشان وجود نداشت؛ بلکه به خداوند متعال کفر می ورزیدند.
ولی حضرت زینب صلوات الله علیها نذر اصل توحید یعنی امام حسین صلوات الله علیه شد و در تمام زندگی لحظه ای از او جدا نشد.
در ضمن معبد زمان حضرت مریم که جای خود دارد حتی کعبه هم شرافتش را از پدر حضرت زینب صلوات الله علیها گرفته است.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَ مِنًى.
2️⃣پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ حضرت مریم کی هستند؟؟؟
پدر و مادر و جد حضرت زینب بنت الحیدر صلوات الله علیها چه کسانی هستند؟
بهترین خلق خدا جدّ حضرت زینب صلوات الله علیهاست
خیر البشر یعنی امیرالمومنین صلوات الله علیه پدر حضرت زینب صلوات الله علیهاست
مادرش سرور تمام زنان جهان است
برادرانش سرور جوانان بهشت هستند.
پس در اصل و نسب هم یقینا حضرت زینب صلوات الله علیها برتر است.
3️⃣مشقت ها و سختی هایی که حضرت مریم در راه خداوند متعال تحمل کرد بیشتر بود یا مصائبی که بر حضرت زینب صلوات الله علیها برای رضای الهی وارد شد؟
●عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ کِفَّةِ الْمِیزَانِ کُلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلَائِهِ
●امام صادق علیه السلام: همانا مومن به منزلۀ کفّۀ ترازو است که هرگاه به ایمانش افزوده شود، بلایش می افزاید.
الكافي (ط - الإسلامية)/ج2/ص254/بَابُ شِدَّةِ ابْتِلَاءِ الْمُؤْمِنِ/ح10
حضرت زینب صلوات الله علیها كعبة الرزايا است و مصیبت های عظیم دور او دائم در طواف بودند و از 6 جهت چپ و راست و جلو و عقب و بالا و پایین بر ایشان مصیبت وارد شد.
داغ پیامبر، داغ امیرالمومنین، داغ حضرت زهرا، داغ امام حسن صلوات الله علیهم را دید و در راه خدا سستی نورزید؛ به این هم بسنده نکرد و عظیم ترین مصائب تاریخ یعنی واقعه عاشورا را در راه الهی تحمل کرد.
نوحی به هزار سال یک طوفان دید/
من نوح نیم هزار طوفان دیدم/
💥در ضمن با همه این مصائب بازهم عبد واقعی خداوند متعال بود و دست از بندگی خود بر نمی داشت تا جایی که حتی بعد از عاشورا هم نشسته نماز شب خودش را خواند.
4️⃣کفالت حضرت مریم را چه کسی پذیرفت؟
وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ﴿سورة آل عمران ٣٧﴾
حضزت زکریا
اما حضرت زینب کبری سلام الله علیها:
اولین کفیل ایشان شخص پیغمبر صلی الله علیه و آله بود.
دومین کفیل حضرت زهرا سلام الله علیها.
سومین کفیل مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه
سپس امام حسن سلام الله علیه
سپس امام حسین و حضرت عباس صلوات الله علیهما
5️⃣حضرت مریم مایه سرافرازی خاندان خود شد و به مریم مقدس و مطهر معروف شده بود.
اما حضرت زینب صلوات الله علیها زینت کسی شد که عقل در فضائل او حیران است.
زینت پدر ( زَيْنُ أَب)
کدام پدر؟
همان که خیر البشر است و عقول او را درک نمی کنند.
عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ مَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ.
✔️این دلایلی بود که به عقل ناقص ما رسید فضائل و برتری های حضرت زینب صلوات الله علیها بی شمار است
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها
@shahrbanoo564110〰️〰️〰️〰️〰️
#جزء3
🏴کلُّنا عبیدُکِ یا زینب
بُهت خلق از برتری زینب است/
این جهان با رهبری زینب است/
ای عقیله فاش گویم سروری/
فخر مریم نوکری زینب است/
🌺حضرت مریم مطهر است و سرور زنان زمان خودش است لکن در این پست سعی داریم ذره ای به تبیین شخصیت حضرت مریم و فاصله اش با حضرت زینب کبری صلوات الله علیها بپردازیم.
1️⃣حضرت مریم نذر معبد شد؛ مادرش او را نذر معبد کرد.
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ ﴿سورة آل عمران ٣٧﴾
پس پروردگارش وى [=مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا شد
➰همان معبدی که حتی درون آن افراد بی تقوا بودند و ایمانی در دلشان وجود نداشت؛ بلکه به خداوند متعال کفر می ورزیدند.
ولی حضرت زینب صلوات الله علیها نذر اصل توحید یعنی امام حسین صلوات الله علیه شد و در تمام زندگی لحظه ای از او جدا نشد.
در ضمن معبد زمان حضرت مریم که جای خود دارد حتی کعبه هم شرافتش را از پدر حضرت زینب صلوات الله علیها گرفته است.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَ مِنًى.
2️⃣پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ حضرت مریم کی هستند؟؟؟
پدر و مادر و جد حضرت زینب بنت الحیدر صلوات الله علیها چه کسانی هستند؟
بهترین خلق خدا جدّ حضرت زینب صلوات الله علیهاست
خیر البشر یعنی امیرالمومنین صلوات الله علیه پدر حضرت زینب صلوات الله علیهاست
مادرش سرور تمام زنان جهان است
برادرانش سرور جوانان بهشت هستند.
پس در اصل و نسب هم یقینا حضرت زینب صلوات الله علیها برتر است.
3️⃣مشقت ها و سختی هایی که حضرت مریم در راه خداوند متعال تحمل کرد بیشتر بود یا مصائبی که بر حضرت زینب صلوات الله علیها برای رضای الهی وارد شد؟
●عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ کِفَّةِ الْمِیزَانِ کُلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلَائِهِ
●امام صادق علیه السلام: همانا مومن به منزلۀ کفّۀ ترازو است که هرگاه به ایمانش افزوده شود، بلایش می افزاید.
الكافي (ط - الإسلامية)/ج2/ص254/بَابُ شِدَّةِ ابْتِلَاءِ الْمُؤْمِنِ/ح10
حضرت زینب صلوات الله علیها كعبة الرزايا است و مصیبت های عظیم دور او دائم در طواف بودند و از 6 جهت چپ و راست و جلو و عقب و بالا و پایین بر ایشان مصیبت وارد شد.
داغ پیامبر، داغ امیرالمومنین، داغ حضرت زهرا، داغ امام حسن صلوات الله علیهم را دید و در راه خدا سستی نورزید؛ به این هم بسنده نکرد و عظیم ترین مصائب تاریخ یعنی واقعه عاشورا را در راه الهی تحمل کرد.
نوحی به هزار سال یک طوفان دید/
من نوح نیم هزار طوفان دیدم/
💥در ضمن با همه این مصائب بازهم عبد واقعی خداوند متعال بود و دست از بندگی خود بر نمی داشت تا جایی که حتی بعد از عاشورا هم نشسته نماز شب خودش را خواند.
4️⃣کفالت حضرت مریم را چه کسی پذیرفت؟
وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ﴿سورة آل عمران ٣٧﴾
حضزت زکریا
اما حضرت زینب کبری سلام الله علیها:
اولین کفیل ایشان شخص پیغمبر صلی الله علیه و آله بود.
دومین کفیل حضرت زهرا سلام الله علیها.
سومین کفیل مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه
سپس امام حسن سلام الله علیه
سپس امام حسین و حضرت عباس صلوات الله علیهما
5️⃣حضرت مریم مایه سرافرازی خاندان خود شد و به مریم مقدس و مطهر معروف شده بود.
اما حضرت زینب صلوات الله علیها زینت کسی شد که عقل در فضائل او حیران است.
زینت پدر ( زَيْنُ أَب)
کدام پدر؟
همان که خیر البشر است و عقول او را درک نمی کنند.
عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ مَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ.
✔️این دلایلی بود که به عقل ناقص ما رسید فضائل و برتری های حضرت زینب صلوات الله علیها بی شمار است
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها
@shahrbanoo564110〰️〰️〰️〰️〰️
#جزء3
✅ «قُلْ لَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» «اى پیامبر، بگو: بر إبلاغ رسالت هیچ مزدى از شما نمىخواهم به جز مودّت و دوستی در مورد أهل بیت من» [شوری / ۲۳].
▪️[قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی قَدْ فَرَضَ لِی عَلَیْكُمْ فَرْضاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤَدُّوهُ قَالَ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ مِنْهُمْ فَانْصَرَفَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ قَامَ فِیهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ ثُمَّ قَامَ فِیهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ فَلَمْ یَتَكَلَّمْ أَحَدٌ فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَا مَطْعَمٍ وَ لَا مَشْرَبٍ قَالُوا فَأَلْقِهِ إِذَنْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَیَّ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی فَقَالُوا أَمَّا هَذِهِ فَنَعَمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ الْكِنْدِیُّ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ یُقَالُ لَهُ الثُّبَیْتُ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ.
▪️امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: وقتی این آیه: «قُلْ لَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» بر پیامبر نازل شد؛ حضرت در مقابل مردم ایستاد و فرمودند: ای مردم! خدا بر عهده شما چیزی را برای من (به عنون اجر رسالتم) قرار داده و واجب کرده آیا حاضرید آن را ادا کنید و بپرداید ؟؟
فرمود: هیچ کس از میان آنها پاسخی نداد.
پیامبر هم منصرف شدند و رفتند.
روز بعد هم این مسأله تکرار شد. ولی باز پیامبر از کسی جوابی نشنید.
روز سوم هم همین طور تا این که پیامبر فرمودند: ای مردم! این چیزی که از شما خواسته شده به عنوان اجر من طلا و نقره یا خوردنی و آشامیدنی نیست.
گفتند: پس بفرمایید آن چیست ؟!
پیامبر فرمودند: خدای تبارک و تعالی این آیه را بر من نازل کرده است «قُلْ لَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» «اى پیامبر، بگو: بر إبلاغ رسالت هیچ مزدى از شما نمىخواهم به جز مودّت و دوستی در مورد أهل بیت من».
گفتند: اگر این است حاضریم أدا کنیم.
در ادامه امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم کسی به این وعده وفا نکرد جز هفت نفر: سلمان، أبوذر، عمار، مقداد بن اسود کندیّ، جابر بن عبدالله انصاری و یک غلام آزاد شده پیامبر معروف به ثُبیت و زید بن أرقم.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 22 ٫ صفحه 322
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌلِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
#جزء25
▪️[قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی قَدْ فَرَضَ لِی عَلَیْكُمْ فَرْضاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤَدُّوهُ قَالَ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ مِنْهُمْ فَانْصَرَفَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ قَامَ فِیهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ ثُمَّ قَامَ فِیهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ فَلَمْ یَتَكَلَّمْ أَحَدٌ فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَا مَطْعَمٍ وَ لَا مَشْرَبٍ قَالُوا فَأَلْقِهِ إِذَنْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَیَّ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی فَقَالُوا أَمَّا هَذِهِ فَنَعَمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ الْكِنْدِیُّ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ یُقَالُ لَهُ الثُّبَیْتُ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ.
▪️امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: وقتی این آیه: «قُلْ لَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» بر پیامبر نازل شد؛ حضرت در مقابل مردم ایستاد و فرمودند: ای مردم! خدا بر عهده شما چیزی را برای من (به عنون اجر رسالتم) قرار داده و واجب کرده آیا حاضرید آن را ادا کنید و بپرداید ؟؟
فرمود: هیچ کس از میان آنها پاسخی نداد.
پیامبر هم منصرف شدند و رفتند.
روز بعد هم این مسأله تکرار شد. ولی باز پیامبر از کسی جوابی نشنید.
روز سوم هم همین طور تا این که پیامبر فرمودند: ای مردم! این چیزی که از شما خواسته شده به عنوان اجر من طلا و نقره یا خوردنی و آشامیدنی نیست.
گفتند: پس بفرمایید آن چیست ؟!
پیامبر فرمودند: خدای تبارک و تعالی این آیه را بر من نازل کرده است «قُلْ لَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» «اى پیامبر، بگو: بر إبلاغ رسالت هیچ مزدى از شما نمىخواهم به جز مودّت و دوستی در مورد أهل بیت من».
گفتند: اگر این است حاضریم أدا کنیم.
در ادامه امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم کسی به این وعده وفا نکرد جز هفت نفر: سلمان، أبوذر، عمار، مقداد بن اسود کندیّ، جابر بن عبدالله انصاری و یک غلام آزاد شده پیامبر معروف به ثُبیت و زید بن أرقم.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 22 ٫ صفحه 322
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌلِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
#جزء25
طنازی و عشوه گری زنان در رسانه جمهوری اسلامی ایران
#تبرج #حجاب #عفاف #حجاب_فاطمی
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿سورة الأحزاب ٣٢﴾
ای همسران پیامبر! شما اگر پرهیزکاری پیشه کنید [از نظر منزلت و موقعیت] مانند هیچ یک از زنان نیستید، پس در گفتار خود، نرمی و طنّازی [چنانکه عادت بیشتر زنان است] نداشته باشید تا کسی که بیمار دل است طمع کند، و سخن پسندیده و شایسته گویید.
پیش از هر نکته ای بگوییم حجاب این نیست که بانوان قدری پارچه روی بدن خویش بیاندازند و سپس هرگونه رقاصی و عایشه بازی که دلشان خواست، بکنند.
🔷🔷🔷
پرسش: نظر حضرتعالی در مورد صدای زنی که آواز می خواند چیست؟ با این فرض که مناسب مجالس لهو ولعب نباشد . در واقع آیا مطلق صدای زن حرام است یا حکم آن مانند مرد به شرایط (لهوی بودن و غیره …) بستگی دارد ؟
پاسخ: زن جایز نیست صدای خود را نازک کند به نحوی که نوعا مهیج باشد .
پرسش: من یک دختر هستم اگر قرآن ، شعر یا سرود را با صوت در جلوی مرد نامحرم بخوانم آیا جایز است؟
پاسخ: جایز نیست صدای خود را نازک و زیبا کند که عادتا موجب تهییج شهوت شود.
سایت رسمی آیة الله سیستانی
در رسانه جمهوری اسلامی، اعم از صوتی و تصویری، اعم از شبکه های مذهبی و غیر مذهبی، به اسم بازیگر و مجری و شاعر و هنرمند و حتی کارشناس مذهبی و... از سوی زنان جلوه گری های فراوانی دیده می شود.
با هزار قلم آرایش غلیظ در رسانه حاضر می شوند، صدایشان را نازک می کنند، با نامحرم گعده می گیرند و صمیمی می شوند و بگو بخند می کنند.
در شبکه هایی که به کودکان اختصاص دارد حتی آوازه خوانی می کنند.
الْمُغَنِّیَةُ مَلْعُونَةٌ وَ مَنْ آوَاهَا مَلْعُونٌ وَ آکِلُ کَسْبِهَا مَلْعُونٌ
زن آوازه خوان در کلام موسی بن جعفر صلوات الله علیه
لزوم مخفی ماندن صدای یک بانوی مومنه از نامحرم
چه بگوییم وقتی حتی در شبکه های مذهبی شان بانوان حضور پیدا می کنند و با نازک کردن کردن صدا و عشوه گری های ریز و درشت، رقاصی می کنند.
اسمش را هم می گذارند برنامه های مذهبی، دلشان نیز خوش است دارند ثواب و عبادت می کنند. (عبادت ابلیسی)
#جزء22
#تبرج #حجاب #عفاف #حجاب_فاطمی
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿سورة الأحزاب ٣٢﴾
ای همسران پیامبر! شما اگر پرهیزکاری پیشه کنید [از نظر منزلت و موقعیت] مانند هیچ یک از زنان نیستید، پس در گفتار خود، نرمی و طنّازی [چنانکه عادت بیشتر زنان است] نداشته باشید تا کسی که بیمار دل است طمع کند، و سخن پسندیده و شایسته گویید.
پیش از هر نکته ای بگوییم حجاب این نیست که بانوان قدری پارچه روی بدن خویش بیاندازند و سپس هرگونه رقاصی و عایشه بازی که دلشان خواست، بکنند.
🔷🔷🔷
پرسش: نظر حضرتعالی در مورد صدای زنی که آواز می خواند چیست؟ با این فرض که مناسب مجالس لهو ولعب نباشد . در واقع آیا مطلق صدای زن حرام است یا حکم آن مانند مرد به شرایط (لهوی بودن و غیره …) بستگی دارد ؟
پاسخ: زن جایز نیست صدای خود را نازک کند به نحوی که نوعا مهیج باشد .
پرسش: من یک دختر هستم اگر قرآن ، شعر یا سرود را با صوت در جلوی مرد نامحرم بخوانم آیا جایز است؟
پاسخ: جایز نیست صدای خود را نازک و زیبا کند که عادتا موجب تهییج شهوت شود.
سایت رسمی آیة الله سیستانی
در رسانه جمهوری اسلامی، اعم از صوتی و تصویری، اعم از شبکه های مذهبی و غیر مذهبی، به اسم بازیگر و مجری و شاعر و هنرمند و حتی کارشناس مذهبی و... از سوی زنان جلوه گری های فراوانی دیده می شود.
با هزار قلم آرایش غلیظ در رسانه حاضر می شوند، صدایشان را نازک می کنند، با نامحرم گعده می گیرند و صمیمی می شوند و بگو بخند می کنند.
در شبکه هایی که به کودکان اختصاص دارد حتی آوازه خوانی می کنند.
الْمُغَنِّیَةُ مَلْعُونَةٌ وَ مَنْ آوَاهَا مَلْعُونٌ وَ آکِلُ کَسْبِهَا مَلْعُونٌ
زن آوازه خوان در کلام موسی بن جعفر صلوات الله علیه
لزوم مخفی ماندن صدای یک بانوی مومنه از نامحرم
چه بگوییم وقتی حتی در شبکه های مذهبی شان بانوان حضور پیدا می کنند و با نازک کردن کردن صدا و عشوه گری های ریز و درشت، رقاصی می کنند.
اسمش را هم می گذارند برنامه های مذهبی، دلشان نیز خوش است دارند ثواب و عبادت می کنند. (عبادت ابلیسی)
#جزء22
www.sistani.org
غنا - پرسش و پاسخ - پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی
Forwarded from لینکدونی برائتی|𝑩𝑼𝑳 (نَحْنُ الصِّيَامُ)
بسم الله الرحمن الرحیم
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
✅کانال تامل در قرآن کریم با بیش از هزار نکته از قرآن کریم
✅با هشتگ گذاری و تفکیک نکات هر جزء می توانید به آسانی مطالب مرتبط با جزء مورد نظر را پیدا کنید
✅استفاده از تفاسیر روایی
#جزء1
#جزء2
#جزء3
#جزء4
#جزء5
#جزء6
#جزء7
#جزء8
#جزء9
#جزء10
#جزء11
#جزء12
#جزء13
#جزء14
#جزء15
#جزء16
#جزء17
#جزء18
#جزء19
#جزء20
#جزء21
#جزء22
#جزء23
#جزء24
#جزء25
#جزء26
#جزء27
#جزء28
#جزء29
#جزء30
لینک کانال:
https://www.tgoop.com/qoran128
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
✅کانال تامل در قرآن کریم با بیش از هزار نکته از قرآن کریم
✅با هشتگ گذاری و تفکیک نکات هر جزء می توانید به آسانی مطالب مرتبط با جزء مورد نظر را پیدا کنید
✅استفاده از تفاسیر روایی
#جزء1
#جزء2
#جزء3
#جزء4
#جزء5
#جزء6
#جزء7
#جزء8
#جزء9
#جزء10
#جزء11
#جزء12
#جزء13
#جزء14
#جزء15
#جزء16
#جزء17
#جزء18
#جزء19
#جزء20
#جزء21
#جزء22
#جزء23
#جزء24
#جزء25
#جزء26
#جزء27
#جزء28
#جزء29
#جزء30
لینک کانال:
https://www.tgoop.com/qoran128
Telegram
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ الْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَنَ»
🔸امام صادق علیه السلام: کسی که امر ما (خلافت و امامت) را از قرآن نشناسد، از فتنه ها، نجات پیدا نمی کند
الكافي- ط الاسلامية/ج1/ص7
🔸امام صادق علیه السلام: کسی که امر ما (خلافت و امامت) را از قرآن نشناسد، از فتنه ها، نجات پیدا نمی کند
الكافي- ط الاسلامية/ج1/ص7
الله جل جلاله علم غیب را به رسول خدا صلی الله علیه و آله آموخته.
وَ مَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ ﴿تکویر ٢٤﴾
و او در امر غیب بخیل نیست.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه فِي قَوْلِهِ ... وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ قَالَ مَا هُوَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ بِغَيْبِهِ بِضَنِينٍ عَلَيْهِ
🔸از امام صادق صلوات الله علیه نقل شده درباره کلام خداوند: و او در امر غیب بخیل نیست. (تکویر 24)
فرمود: خداوند تبارک و تعالی نسبت به پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) در امر غیب (رساندن وحی و اخبار غیبی ) بخیل نیست.
تفسير القمي جلد 2 صفحه 408
بحارالانوار جلد 9 صفحه 248
التفسير الصافي جلد 5 صفحه 293
تفسير نور الثقلين جلد 5 صفحه 519
تفسیر البرهان جلد 5 صفحه 596
تفسیر کنز الدقائق جلد 14 صفحه 158
#جزء30
وَ مَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ ﴿تکویر ٢٤﴾
و او در امر غیب بخیل نیست.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه فِي قَوْلِهِ ... وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ قَالَ مَا هُوَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ بِغَيْبِهِ بِضَنِينٍ عَلَيْهِ
🔸از امام صادق صلوات الله علیه نقل شده درباره کلام خداوند: و او در امر غیب بخیل نیست. (تکویر 24)
فرمود: خداوند تبارک و تعالی نسبت به پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) در امر غیب (رساندن وحی و اخبار غیبی ) بخیل نیست.
تفسير القمي جلد 2 صفحه 408
بحارالانوار جلد 9 صفحه 248
التفسير الصافي جلد 5 صفحه 293
تفسير نور الثقلين جلد 5 صفحه 519
تفسیر البرهان جلد 5 صفحه 596
تفسیر کنز الدقائق جلد 14 صفحه 158
#جزء30
اثبات عصمت انبیاء توسط امام رضا صلوات الله علیه و رد تهمت از ایشان با تبیین و #تفسیر صحیح آیات
صفحه 1️⃣ از 4️⃣
حَدَّثَنَا أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِيُّ قَالَ لَمَّا جَمَعَ الْمَأْمُونُ لِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (صلوات الله علیه) أَهْلَ الْمَقَالاتِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ الدِّيَانَاتِ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الصَّابِئِينَ وَ سَائِرِ أَهْلِ الْمَقَالاتِ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدْ أَلْزَمَهُ حُجَّتَهُ كَأَنَّهُ أُلْقِمَ حَجَراً قَامَ إِلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ تَقُولُ بِعِصْمَةِ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا تَعْمَلُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي يُوسُفَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي دَاوُدَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ وَ قَوْلِهِ تَعَالَى فِي نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ فَقَالَ الرِّضَا (صلوات الله علیه) وَيْحَكَ يَا عَلِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَنْسُبْ إِلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلْ كِتَابَ اللَّهِ بِرَأْيِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ قَالَ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي آدَمَ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَةً فِي بِلَادِهِ لَمْ يَخْلُقْهُ لِلْجَنَّةِ وَ كَانَتِ الْمَعْصِيَةُ مِنْ آدَمَ فِي الْجَنَّةِ لَا فِي الْأَرْضِ وَ عِصْمَتُهُ تَجِبُ أَنْ يَكُونَ فِي الْأَرْضِ لِيَتِمَّ مَقَادِيرُ أَمْرِ اللَّهِ...
🔸از ابی صلت هروی روایت شده است: هنگامی که مأمون دانشمندان (سخنوران) اهل اسلام و دیگر ادیان از یهود و نصاری و مجوس و صابئین و دیگر سخنوران را برای (بحث با) امام رضا (صلوات الله علیه) جمع کرد؛ احدی برنخاست مگر آنکه حضرت او را الزام نموده و ساکتش مینمود و حجت او را رد میفرمود (و به طوری او را ساکت میکرد) چنان که گویا لقمۀ سنگی در دهان او بود (که قادر بر تکلم نبود)
علی بن محمد بن جهم به سمت حضرت برخاست و به امام گفت: ای فرزند رسول خدا آیا تو به عصمت انبیاء معتقدی؟ فرمود: بله. گفت: پس این کلام خداوند عز و جل را چه می کنی؟
«آدم پروردگارش را عصیان کرد و گمراه شد» (طه 121)
و درباره کلام خداوند عز و جل: «و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم» (انبیاء 87)
و درباره کلام خداوند عز و جل درباره یوسف: «[آن زن] آهنگ وی کرد و [یوسف نیز] آهنگ او کرد» (یوسف 24)
و درباره کلام خداوند عز و جل درباره داود: «داوود دانست که ما او را آزمایش کرده ایم» (ص 24)
و کلام خداوند متعال درباره پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله) «و آنچه را که خدا آشکار کننده آن بود، در دل خود نهان میکردی» (احزاب 37)
امام رضا (صلوات الله علیه) فرمود: وای بر تو ای علی! تقوای خدا پیشه کن و این زشتکاری ها را به پیامبران الهی نسبت نده و کتاب خدا را طبق نظر خود #تفسیر نکن، زیرا خداوند عز و جل فرمود: «و تفسیر آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند» (آل عمران 7)
و اما درباره کلام خداوند عز و جل در مورد آدم: «آدم پروردگارش را عصیان کرد و گمراه شد» (طه 121)
خداوند عز و جل، آدم را به عنوان حجت در زمینش و خلیفه در سرزمین هایش خلق کرد، او را برای بهشت خلق نکرد. و معصیت آدم در بهشت اتفاق افتاد نه در زمین. و عصمت او باید در زمین باشد تا تقدیرات امر الهی را به اتمام رساند...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء3 #جزء12 #جزء16 #جزء17 #جزء22 #جزء23
صفحه 1️⃣ از 4️⃣
حَدَّثَنَا أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِيُّ قَالَ لَمَّا جَمَعَ الْمَأْمُونُ لِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (صلوات الله علیه) أَهْلَ الْمَقَالاتِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ الدِّيَانَاتِ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الصَّابِئِينَ وَ سَائِرِ أَهْلِ الْمَقَالاتِ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدْ أَلْزَمَهُ حُجَّتَهُ كَأَنَّهُ أُلْقِمَ حَجَراً قَامَ إِلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ تَقُولُ بِعِصْمَةِ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا تَعْمَلُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي يُوسُفَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي دَاوُدَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ وَ قَوْلِهِ تَعَالَى فِي نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ فَقَالَ الرِّضَا (صلوات الله علیه) وَيْحَكَ يَا عَلِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَنْسُبْ إِلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلْ كِتَابَ اللَّهِ بِرَأْيِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ قَالَ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي آدَمَ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَةً فِي بِلَادِهِ لَمْ يَخْلُقْهُ لِلْجَنَّةِ وَ كَانَتِ الْمَعْصِيَةُ مِنْ آدَمَ فِي الْجَنَّةِ لَا فِي الْأَرْضِ وَ عِصْمَتُهُ تَجِبُ أَنْ يَكُونَ فِي الْأَرْضِ لِيَتِمَّ مَقَادِيرُ أَمْرِ اللَّهِ...
🔸از ابی صلت هروی روایت شده است: هنگامی که مأمون دانشمندان (سخنوران) اهل اسلام و دیگر ادیان از یهود و نصاری و مجوس و صابئین و دیگر سخنوران را برای (بحث با) امام رضا (صلوات الله علیه) جمع کرد؛ احدی برنخاست مگر آنکه حضرت او را الزام نموده و ساکتش مینمود و حجت او را رد میفرمود (و به طوری او را ساکت میکرد) چنان که گویا لقمۀ سنگی در دهان او بود (که قادر بر تکلم نبود)
علی بن محمد بن جهم به سمت حضرت برخاست و به امام گفت: ای فرزند رسول خدا آیا تو به عصمت انبیاء معتقدی؟ فرمود: بله. گفت: پس این کلام خداوند عز و جل را چه می کنی؟
«آدم پروردگارش را عصیان کرد و گمراه شد» (طه 121)
و درباره کلام خداوند عز و جل: «و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم» (انبیاء 87)
و درباره کلام خداوند عز و جل درباره یوسف: «[آن زن] آهنگ وی کرد و [یوسف نیز] آهنگ او کرد» (یوسف 24)
و درباره کلام خداوند عز و جل درباره داود: «داوود دانست که ما او را آزمایش کرده ایم» (ص 24)
و کلام خداوند متعال درباره پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله) «و آنچه را که خدا آشکار کننده آن بود، در دل خود نهان میکردی» (احزاب 37)
امام رضا (صلوات الله علیه) فرمود: وای بر تو ای علی! تقوای خدا پیشه کن و این زشتکاری ها را به پیامبران الهی نسبت نده و کتاب خدا را طبق نظر خود #تفسیر نکن، زیرا خداوند عز و جل فرمود: «و تفسیر آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند» (آل عمران 7)
و اما درباره کلام خداوند عز و جل در مورد آدم: «آدم پروردگارش را عصیان کرد و گمراه شد» (طه 121)
خداوند عز و جل، آدم را به عنوان حجت در زمینش و خلیفه در سرزمین هایش خلق کرد، او را برای بهشت خلق نکرد. و معصیت آدم در بهشت اتفاق افتاد نه در زمین. و عصمت او باید در زمین باشد تا تقدیرات امر الهی را به اتمام رساند...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء3 #جزء12 #جزء16 #جزء17 #جزء22 #جزء23
اثبات عصمت انبیاء توسط امام رضا صلوات الله علیه و رد تهمت از ایشان با تبیین و #تفسیر صحیح آیات
صفحه 2️⃣ از 4️⃣
...فَلَمَّا أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ جُعِلَ حُجَّةً وَ خَلِيفَةً عُصِمَ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ إِنَّمَا ظَنَّ بِمَعْنَى اسْتَيْقَنَ أَنَّ اللَّهَ لَنْ يُضَيِّقَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ أَ لَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ أَيْ ضَيَّقَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ وَ لَوْ ظَنَّ أَنَّ اللَّهَ لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ لَكَانَ قَدْ كَفَرَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي يُوسُفَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها فَإِنَّهَا هَمَّتْ بِالْمَعْصِيَةِ وَ هَمَّ يُوسُفُ بِقَتْلِهَا إِنْ أَجْبَرَتْهُ لِعِظَمِ مَا تَدَاخَلَهُ فَصَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ قَتْلَهَا وَ الْفَاحِشَةَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ يَعْنِي الْقَتْلَ وَ الزِّنَاءَ وَ أَمَّا دَاوُدُ فَمَا يَقُولُ مَنْ قِبَلَكُمْ فِيهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ يَقُولُونَ إِنَّ دَاوُدَ كَانَ فِي مِحْرَابِهِ يُصَلِّي فَتَصَوَّرَ لَهُ إِبْلِيسُ عَلَى صُورَةِ طَيْرٍ أَحْسَنَ مَا يَكُونُ مِنَ الطُّيُورِ فَقَطَعَ دَاوُدُ صَلَاتَهُ وَ قَامَ لِيَأْخُذَ الطَّيْرَ فَخَرَجَ الطَّيْرُ إِلَى الدَّارِ فَخَرَجَ الطَّيْرُ إِلَى السَّطْحِ فَصَعِدَ فِي طَلَبِهِ فَسَقَطَ الطَّيْرُ فِي دَارِ أُورِيَا بْنِ حَنَانٍ فَأَطْلَعَ دَاوُدُ فِي أَثَرِ الطَّيْرِ فَإِذَا بِامْرَأَةِ أُورِيَا تَغْتَسِلُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا هَوَاهَا وَ كَانَ قَدْ أَخْرَجَ أُورِيَا فِي بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَكَتَبَ إِلَى صَاحِبِهِ أَنْ قَدِّمْ أُورِيَا أَمَامَ التَّابُوتِ فَقُدِّمَ فَظَفِرَ أُورِيَا بِالْمُشْرِكِينَ فَصَعُبَ ذَلِكَ عَلَى دَاوُدَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ ثَانِيَةً أَنْ قَدِّمْهُ أَمَامَ التَّابُوتِ فَقُدِّمَ فَقُتِلَ أُورِيَا فَتَزَوَّجَ دَاوُدُ بِامْرَأَتِهِ...
🔸... و هنگامی که (آدم) به زمین فرو فرستاده شد و حجت و خلیفه قرار داده شد، معصوم شد طبق کلام خداوند عز و جل: «همانا خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر تمام جهانیان برگزید.» (آل عمران 33)
و اما کلام خداوند عز و جل: «و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم» (انبیاء 87)
گمان کرد فقط به معنای این است که یقین می کرد که خدا هرگز رزق او را تنگ نمی گرداند. آیا کلام خداوند عز و جل را نشنیده ای؟
«و آنگاه که او را آزمایش کرد رزقش را بر او تنگ گردانید» (فجر 16)
و اگر گمان میکرد که خداوند بر او تسلط ندارد یقینا کفر ورزیده بود. (معنای «قدّر علیه» اینجا «ضمن علیه» است یعنی تنگ کردن روزی)
اما کلام خداوند عز و جل درباره یوسف: «[آن زن] آهنگ وی کرد و [یوسف نیز] آهنگ او کرد» (یوسف 24)
یعنی آن زن قصد معصیت کرد و یوسف خواست اگر او را مجبور به آن کار کند تصمیم به قتل وی بگیرد به خاطر خشمی که بر او گرفت، اما خداوند قتل آن زن و این هرزگی را از یوسف دور کرد. و آن کلام خداوند عز و جل است: و اینگونه بدی و زشتکاری را از او دور میکنیم» (یوسف 24)
یعنی قتل و زنا.
و اما داود، پیشینیان شما در مورد او چه می گویند؟ علی بن جهم گفت: می گویند: داود در محرابش نماز می خواند که ناگهان ابلیس در شکل زیباترین پرنده بر وی ظاهر شد. داود نمازش را شکست و برخاست تا پرنده را بگیرد. پرنده از خانه خارج شد. داود نیز به دنبال پرنده رفت. پرنده بر روی پشت بام نشست. داود نیز به دنبال آن به روی پشت بام رفت. پرنده وارد خانه اوریا بن حنان شد. داود به دنبال پرنده وارد خانه شد. زن اوریا را در حال غسل کردن (شستن و حمام) دید. وقتی نگاهش به او افتاد مایل و دوستدار آن زن شد. و در آن زمان داوود، اوریا را به بعضی جنگها فرستاه بود. پس در نامه ای به دوستش (فرمانده) نوشت که اوریا با به جلوی تابوت (خط مقدم) بفرستد. وی اوریا را به میدان فرستاد و اوریا بر مشرکین پیروز شد. این مسأله بر داود گران آمد و دوباره به فرمانده نوشت که اوریا را جلوی تابوت قرار دهد. پس اوریا کشته شد و داود با زنش ازدواج کرد...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء3 #جزء12 #جزء17 #جزء30
صفحه 2️⃣ از 4️⃣
...فَلَمَّا أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ جُعِلَ حُجَّةً وَ خَلِيفَةً عُصِمَ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ إِنَّمَا ظَنَّ بِمَعْنَى اسْتَيْقَنَ أَنَّ اللَّهَ لَنْ يُضَيِّقَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ أَ لَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ أَيْ ضَيَّقَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ وَ لَوْ ظَنَّ أَنَّ اللَّهَ لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ لَكَانَ قَدْ كَفَرَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي يُوسُفَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها فَإِنَّهَا هَمَّتْ بِالْمَعْصِيَةِ وَ هَمَّ يُوسُفُ بِقَتْلِهَا إِنْ أَجْبَرَتْهُ لِعِظَمِ مَا تَدَاخَلَهُ فَصَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ قَتْلَهَا وَ الْفَاحِشَةَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ يَعْنِي الْقَتْلَ وَ الزِّنَاءَ وَ أَمَّا دَاوُدُ فَمَا يَقُولُ مَنْ قِبَلَكُمْ فِيهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ يَقُولُونَ إِنَّ دَاوُدَ كَانَ فِي مِحْرَابِهِ يُصَلِّي فَتَصَوَّرَ لَهُ إِبْلِيسُ عَلَى صُورَةِ طَيْرٍ أَحْسَنَ مَا يَكُونُ مِنَ الطُّيُورِ فَقَطَعَ دَاوُدُ صَلَاتَهُ وَ قَامَ لِيَأْخُذَ الطَّيْرَ فَخَرَجَ الطَّيْرُ إِلَى الدَّارِ فَخَرَجَ الطَّيْرُ إِلَى السَّطْحِ فَصَعِدَ فِي طَلَبِهِ فَسَقَطَ الطَّيْرُ فِي دَارِ أُورِيَا بْنِ حَنَانٍ فَأَطْلَعَ دَاوُدُ فِي أَثَرِ الطَّيْرِ فَإِذَا بِامْرَأَةِ أُورِيَا تَغْتَسِلُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا هَوَاهَا وَ كَانَ قَدْ أَخْرَجَ أُورِيَا فِي بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَكَتَبَ إِلَى صَاحِبِهِ أَنْ قَدِّمْ أُورِيَا أَمَامَ التَّابُوتِ فَقُدِّمَ فَظَفِرَ أُورِيَا بِالْمُشْرِكِينَ فَصَعُبَ ذَلِكَ عَلَى دَاوُدَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ ثَانِيَةً أَنْ قَدِّمْهُ أَمَامَ التَّابُوتِ فَقُدِّمَ فَقُتِلَ أُورِيَا فَتَزَوَّجَ دَاوُدُ بِامْرَأَتِهِ...
🔸... و هنگامی که (آدم) به زمین فرو فرستاده شد و حجت و خلیفه قرار داده شد، معصوم شد طبق کلام خداوند عز و جل: «همانا خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر تمام جهانیان برگزید.» (آل عمران 33)
و اما کلام خداوند عز و جل: «و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم» (انبیاء 87)
گمان کرد فقط به معنای این است که یقین می کرد که خدا هرگز رزق او را تنگ نمی گرداند. آیا کلام خداوند عز و جل را نشنیده ای؟
«و آنگاه که او را آزمایش کرد رزقش را بر او تنگ گردانید» (فجر 16)
و اگر گمان میکرد که خداوند بر او تسلط ندارد یقینا کفر ورزیده بود. (معنای «قدّر علیه» اینجا «ضمن علیه» است یعنی تنگ کردن روزی)
اما کلام خداوند عز و جل درباره یوسف: «[آن زن] آهنگ وی کرد و [یوسف نیز] آهنگ او کرد» (یوسف 24)
یعنی آن زن قصد معصیت کرد و یوسف خواست اگر او را مجبور به آن کار کند تصمیم به قتل وی بگیرد به خاطر خشمی که بر او گرفت، اما خداوند قتل آن زن و این هرزگی را از یوسف دور کرد. و آن کلام خداوند عز و جل است: و اینگونه بدی و زشتکاری را از او دور میکنیم» (یوسف 24)
یعنی قتل و زنا.
و اما داود، پیشینیان شما در مورد او چه می گویند؟ علی بن جهم گفت: می گویند: داود در محرابش نماز می خواند که ناگهان ابلیس در شکل زیباترین پرنده بر وی ظاهر شد. داود نمازش را شکست و برخاست تا پرنده را بگیرد. پرنده از خانه خارج شد. داود نیز به دنبال پرنده رفت. پرنده بر روی پشت بام نشست. داود نیز به دنبال آن به روی پشت بام رفت. پرنده وارد خانه اوریا بن حنان شد. داود به دنبال پرنده وارد خانه شد. زن اوریا را در حال غسل کردن (شستن و حمام) دید. وقتی نگاهش به او افتاد مایل و دوستدار آن زن شد. و در آن زمان داوود، اوریا را به بعضی جنگها فرستاه بود. پس در نامه ای به دوستش (فرمانده) نوشت که اوریا با به جلوی تابوت (خط مقدم) بفرستد. وی اوریا را به میدان فرستاد و اوریا بر مشرکین پیروز شد. این مسأله بر داود گران آمد و دوباره به فرمانده نوشت که اوریا را جلوی تابوت قرار دهد. پس اوریا کشته شد و داود با زنش ازدواج کرد...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء3 #جزء12 #جزء17 #جزء30
اثبات عصمت انبیاء توسط امام رضا صلوات الله علیه و رد تهمت از ایشان با تبیین و #تفسیر صحیح آیات
صفحه 3️⃣ از 4️⃣
... فَضَرَبَ الرِّضَا (صلوات الله علیه) بِيَدِهِ عَلَى جَبْهَتِهِ وَ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ لَقَدْ نَسَبْتُمْ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَى التَّهَاوُنِ بِصَلَاتِهِ حَتَّى خَرَجَ فِي أَثَرِ الطَّيْرِ ثُمَّ بِالْفَاحِشَةِ ثُمَّ بِالْقَتْلِ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا كَانَ خَطِيئَتُهُ فَقَالَ وَيْحَكَ إِنَّ دَاوُدَ إِنَّمَا ظَنَّ أَنَّ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ الْمَلَكَيْنِ فَتَسَوَّرَا الْمِحْرَابَ فَقَالا خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ فَعَجَّلَ دَاوُدُ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَيْهِ فَقَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ لَمْ يَسْأَلِ الْمُدَّعِيَ الْبَيِّنَةَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَمْ يُقْبِلْ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَيْهِ فَيَقُولَ لَهُ مَا تَقُولُ فَكَانَ هَذَا خَطِيئَةُ رَسْمِ الْحُكْمِ لَا مَا ذَهَبْتُمْ إِلَيْهِ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا قِصَّتُهُ مَعَ أُورِيَا...
🔸.... پس امام رضا (صلوات الله علیه) با دست بر پیشانی اش زد و فرمود: «إنا لله و إنا إلیه راجعون» شما به پیامبری از پیامبران خدا بی اعتنایی به نمازش را نسبت می دهید؟ تا جایی که او نماز را به خاطر پرنده رها کرده و سپس هرزگی کرده و سپس مرتکب قتل شده است؟!؟!؟!
آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا پس خطای او چه بوده است؟
فرمود: وای بر تو! داود فقط گمان می کرد که خداوند عز و جل خلقی را نیافریده که از او آگاهتر باشد؛ پس خداوند عز و جل دو فرشته را به سوی او فرستاد که در محراب نماز در مقابل او مجسم شدند و آن دو به داود گفتند: «[ما] دو مدعی [طرف دعوا هستیم] که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده پس میان ما به حق داوری کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش* این [شخص] برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و می گوید آن را به من بسپار و در سخنوری بر من غالب آمده است» (ص 21 و 22 و 23)
داود به سرعت خطاب به کسی که از او شکایت کرده بود گفت: «[ داوود] گفت قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش های خودش بر تو ستم کرده» (ص 24)
و از مدعی دلیل و بینه ای برای این مطلب نخواست و به مدعا علیه (متهم) روی نکرد که بگوید: تو چه میگویی؟ لذا خطای او در شیوه حکم کردن بود نه چیزی که شما به آن معتقد هستید. آیا کلام خداوند عز و جل را نشنیده ای که می فرماید: «ای داوود ما تو را بر روی زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حق داوری کن و از هوا و هوس پیروی نکن» (ص 26) تا آخر آیه.
پس (علی بن جهم) گفت: ای پسر رسول خدا پس جریان او با اوریا چیست؟...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء23
صفحه 3️⃣ از 4️⃣
... فَضَرَبَ الرِّضَا (صلوات الله علیه) بِيَدِهِ عَلَى جَبْهَتِهِ وَ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ لَقَدْ نَسَبْتُمْ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَى التَّهَاوُنِ بِصَلَاتِهِ حَتَّى خَرَجَ فِي أَثَرِ الطَّيْرِ ثُمَّ بِالْفَاحِشَةِ ثُمَّ بِالْقَتْلِ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا كَانَ خَطِيئَتُهُ فَقَالَ وَيْحَكَ إِنَّ دَاوُدَ إِنَّمَا ظَنَّ أَنَّ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ الْمَلَكَيْنِ فَتَسَوَّرَا الْمِحْرَابَ فَقَالا خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ فَعَجَّلَ دَاوُدُ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَيْهِ فَقَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ لَمْ يَسْأَلِ الْمُدَّعِيَ الْبَيِّنَةَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَمْ يُقْبِلْ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَيْهِ فَيَقُولَ لَهُ مَا تَقُولُ فَكَانَ هَذَا خَطِيئَةُ رَسْمِ الْحُكْمِ لَا مَا ذَهَبْتُمْ إِلَيْهِ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا قِصَّتُهُ مَعَ أُورِيَا...
🔸.... پس امام رضا (صلوات الله علیه) با دست بر پیشانی اش زد و فرمود: «إنا لله و إنا إلیه راجعون» شما به پیامبری از پیامبران خدا بی اعتنایی به نمازش را نسبت می دهید؟ تا جایی که او نماز را به خاطر پرنده رها کرده و سپس هرزگی کرده و سپس مرتکب قتل شده است؟!؟!؟!
آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا پس خطای او چه بوده است؟
فرمود: وای بر تو! داود فقط گمان می کرد که خداوند عز و جل خلقی را نیافریده که از او آگاهتر باشد؛ پس خداوند عز و جل دو فرشته را به سوی او فرستاد که در محراب نماز در مقابل او مجسم شدند و آن دو به داود گفتند: «[ما] دو مدعی [طرف دعوا هستیم] که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده پس میان ما به حق داوری کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش* این [شخص] برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و می گوید آن را به من بسپار و در سخنوری بر من غالب آمده است» (ص 21 و 22 و 23)
داود به سرعت خطاب به کسی که از او شکایت کرده بود گفت: «[ داوود] گفت قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش های خودش بر تو ستم کرده» (ص 24)
و از مدعی دلیل و بینه ای برای این مطلب نخواست و به مدعا علیه (متهم) روی نکرد که بگوید: تو چه میگویی؟ لذا خطای او در شیوه حکم کردن بود نه چیزی که شما به آن معتقد هستید. آیا کلام خداوند عز و جل را نشنیده ای که می فرماید: «ای داوود ما تو را بر روی زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حق داوری کن و از هوا و هوس پیروی نکن» (ص 26) تا آخر آیه.
پس (علی بن جهم) گفت: ای پسر رسول خدا پس جریان او با اوریا چیست؟...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء23
اثبات عصمت انبیاء توسط امام رضا صلوات الله علیه و رد تهمت از ایشان با تبیین و #تفسیر صحیح آیات
صفحه 4️⃣ از 4️⃣
... فَقَالَ الرِّضَا (صلوات الله علیه) إِنَّ الْمَرْأَةَ فِي أَيَّامِ دَاوُدَ كَانَتْ إِذَا مَاتَ بَعْلُهَا أَوْ قُتِلَ لَا تَتَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَوَّلُ مَنْ أَبَاحَ اللَّهُ لَهُ أَنْ يَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ قُتِلَ بَعْلُهَا كَانَ دَاوُدُ فَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِيَا لَمَّا قُتِلَ وَ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا مِنْهُ فَذَلِكَ الَّذِي شَقَّ عَلَى النَّاسِ مِنْ قِبَلِ أُورِيَا وَ أَمَّا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَ نَبِيَّهُ (صلی الله علیه و آله) أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِي دَارِ الْآخِرَةِ وَ أَنَّهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِحْدَاهُنَّ مَنْ سُمِّيَ لَهُ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ تَحْتَ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ فَأَخْفَى اسْمَهَا فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِهِ لِكَيْلَا يَقُولَ أَحَدٌ مِنَ الْمُنَافِقِينَ إِنَّهُ قَالَ فِي امْرَأَةٍ فِي بَيْتِ رَجُلٍ إِنَّهَا إِحْدَى أَزْوَاجِهِ مِنْ أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَشِيَ قَوْلَ الْمُنَافِقِينَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ يَعْنِي فِي نَفْسِكَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَوَلَّى تَزْوِيجَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ إِلَّا تَزْوِيجَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ وَ زَيْنَبَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِقَوْلِهِ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها الْآيَةَ وَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ (صلوات الله علیهما) قَالَ فَبَكَى عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ أَنْطِقَ فِي أَنْبِيَاءِ اللَّهِ بَعْدَ يَوْمِي هَذَا إِلَّا بِمَا ذَكَرْتَهُ.
🔸 ... پس امام رضا (صلوات الله علیه) فرمود: در زمان داود اگر زنی شوهرش می مرد یا کشته می شد؛ هرگز پس از او ازدواج نمی کرد. و اولین کسی که خداوند برایش مباح کرد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند، داود بود. و او زن اوریا را بعد از آنکه کشته شد و عده آن زن از او تمام شد، تزویج کرد. و این مطلبی بود که در جریان اوریا بر مردم گران آمد.
و اما محمد (صلی الله علیه و آله) و کلام خداوند عز و جل: «و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود در دل خود نهان می کردی و از مردم می ترسیدی با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی» (احزاب 37)
پس خداوند عز و جل نام همسران پیامبر در دنیا و نام همسران پیامبر در آخرت را به پیامبرش شناساند. و تمام آنها امهات المؤمنین (مادران مومنان) بودند. و یکی از زنهایی را که از برای او اسم برد، زینب دختر جحش بود. و آن زن در آن زمان، زن زید بن حارثه بود. پس (پیامبر صلی الله علیه و آله) نام او را در درونش مخفی کرده و آن را فاش نکرد تا یکی از منافقین نگوید که نام زنی را که در خانه مرد دیگری است به عنوان یکی از همسران خود از ام المومنین ها به زبان می آورد. و (پیامبر صلی الله علیه و آله) از گفته منافقان ترسید و لذا خداوند عز و جل فرمود: «و از مردم میترسیدی، با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی.» (احزاب 37)
یعنی در دلت.
و خداوند عز و جل عهده دار امر تزویج احدی از خلقش نشد مگر تزویج حوا برای آدم و زینب برای رسول الله (صلی الله علیه و آله) طبق کلام خودش:
پس هنگامی که «زید» نیاز خود را از همسرش به پایان برد [و او را طلاق داد] وی را به همسری تو در آوردیم. (احزاب 37)
و فاطمه برای علی (صلوات الله علیهما).
پس علی بن محمد بن جهم شروع گریه کرد و گفت: ای پسر رسول خدا من به سوی خداوند عز و جل توبه می کنم از امروز به بعد در مورد انبیای خدا چیزی جز آنچه که شما ذکر کردی بر زبان بیاورم.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء22
صفحه 4️⃣ از 4️⃣
... فَقَالَ الرِّضَا (صلوات الله علیه) إِنَّ الْمَرْأَةَ فِي أَيَّامِ دَاوُدَ كَانَتْ إِذَا مَاتَ بَعْلُهَا أَوْ قُتِلَ لَا تَتَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَوَّلُ مَنْ أَبَاحَ اللَّهُ لَهُ أَنْ يَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ قُتِلَ بَعْلُهَا كَانَ دَاوُدُ فَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِيَا لَمَّا قُتِلَ وَ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا مِنْهُ فَذَلِكَ الَّذِي شَقَّ عَلَى النَّاسِ مِنْ قِبَلِ أُورِيَا وَ أَمَّا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَ نَبِيَّهُ (صلی الله علیه و آله) أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِي دَارِ الْآخِرَةِ وَ أَنَّهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِحْدَاهُنَّ مَنْ سُمِّيَ لَهُ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ تَحْتَ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ فَأَخْفَى اسْمَهَا فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِهِ لِكَيْلَا يَقُولَ أَحَدٌ مِنَ الْمُنَافِقِينَ إِنَّهُ قَالَ فِي امْرَأَةٍ فِي بَيْتِ رَجُلٍ إِنَّهَا إِحْدَى أَزْوَاجِهِ مِنْ أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَشِيَ قَوْلَ الْمُنَافِقِينَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ يَعْنِي فِي نَفْسِكَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَوَلَّى تَزْوِيجَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ إِلَّا تَزْوِيجَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ وَ زَيْنَبَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِقَوْلِهِ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها الْآيَةَ وَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ (صلوات الله علیهما) قَالَ فَبَكَى عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ أَنْطِقَ فِي أَنْبِيَاءِ اللَّهِ بَعْدَ يَوْمِي هَذَا إِلَّا بِمَا ذَكَرْتَهُ.
🔸 ... پس امام رضا (صلوات الله علیه) فرمود: در زمان داود اگر زنی شوهرش می مرد یا کشته می شد؛ هرگز پس از او ازدواج نمی کرد. و اولین کسی که خداوند برایش مباح کرد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند، داود بود. و او زن اوریا را بعد از آنکه کشته شد و عده آن زن از او تمام شد، تزویج کرد. و این مطلبی بود که در جریان اوریا بر مردم گران آمد.
و اما محمد (صلی الله علیه و آله) و کلام خداوند عز و جل: «و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود در دل خود نهان می کردی و از مردم می ترسیدی با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی» (احزاب 37)
پس خداوند عز و جل نام همسران پیامبر در دنیا و نام همسران پیامبر در آخرت را به پیامبرش شناساند. و تمام آنها امهات المؤمنین (مادران مومنان) بودند. و یکی از زنهایی را که از برای او اسم برد، زینب دختر جحش بود. و آن زن در آن زمان، زن زید بن حارثه بود. پس (پیامبر صلی الله علیه و آله) نام او را در درونش مخفی کرده و آن را فاش نکرد تا یکی از منافقین نگوید که نام زنی را که در خانه مرد دیگری است به عنوان یکی از همسران خود از ام المومنین ها به زبان می آورد. و (پیامبر صلی الله علیه و آله) از گفته منافقان ترسید و لذا خداوند عز و جل فرمود: «و از مردم میترسیدی، با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی.» (احزاب 37)
یعنی در دلت.
و خداوند عز و جل عهده دار امر تزویج احدی از خلقش نشد مگر تزویج حوا برای آدم و زینب برای رسول الله (صلی الله علیه و آله) طبق کلام خودش:
پس هنگامی که «زید» نیاز خود را از همسرش به پایان برد [و او را طلاق داد] وی را به همسری تو در آوردیم. (احزاب 37)
و فاطمه برای علی (صلوات الله علیهما).
پس علی بن محمد بن جهم شروع گریه کرد و گفت: ای پسر رسول خدا من به سوی خداوند عز و جل توبه می کنم از امروز به بعد در مورد انبیای خدا چیزی جز آنچه که شما ذکر کردی بر زبان بیاورم.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 191 - باب ذكر مجلس آخر للرضا (صلوات الله علیه) عند المأمون مع أهل الملل و المقالات و ما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمة الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج11، ص: 72 - باب 4 عصمة الأنبياء عليهم السلام و تأويل ما يوهم خطأهم و سهوهم ح1
#جزء22
Forwarded from غلات مبغوض اهل بیت علیهم السلام
گاهی #هو به عمر بن خطاب بر می گردد
#غلات
عَنْ حَرِيزٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِ اللَّهِ: وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ، قَالَ: هُوَ الثَّانِي، وَ لَيْسَ فِي الْقُرْآنِ شَيْءٌ وَ (قالَ الشَّيْطانُ) إِلَّا وَ هُوَ الثَّانِي.
امام باقر صلوات الله علیه در مورد کلام خداوند: و چون کار از کار گذشت [و داوری صورت گرفت] شیطان می گوید (ابراهیم 22) فرمود: او دومی است (مراد از شیطان در این آیه عمر است) و در قرآن هیچ "قال الشیطان" نیست مگر اینکه منظور دومی (عمر بن خطاب) است
تفسير العياشي، ج2، ص: 223
تفسیر البرهان، ج3، ص: 295
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص: 232
تفسير نور الثقلين، ج2، ص: 534
در این حدیث دو مرتبه آمده: هُوَ الثَّانِي.
یعنی ضمیر #هو بر می گردد به عمر بن خطاب.
هو یک ضمیر است و ممکن است گاهی بار منفی داشته باشد همانطور که در پست گذشته کانال نشان دادیم حق نداریم بگوییم همیشه در قرآن کریم مراد از هو، امیرالمومنین صلوات الله علیه است.
آیا هر هو که در قرآن است امیرالمومنین صلوات الله علیه است؟ (نعوذ بالله)
در احادیث هم نیز همین گونه است؛ گاهی هو بار منفی دارد و حتی به منافقین و مشرکین و کفار و سران سقیفه لعنهم الله بر می گردد.
حواسمان باشد به اسم بیان فضائل، سخنان جاهلانه ای که موجب آزار معصومین صلوات الله علیهم است را بر زبان نرانیم.
#جزء13
#غلات
عَنْ حَرِيزٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِ اللَّهِ: وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ، قَالَ: هُوَ الثَّانِي، وَ لَيْسَ فِي الْقُرْآنِ شَيْءٌ وَ (قالَ الشَّيْطانُ) إِلَّا وَ هُوَ الثَّانِي.
امام باقر صلوات الله علیه در مورد کلام خداوند: و چون کار از کار گذشت [و داوری صورت گرفت] شیطان می گوید (ابراهیم 22) فرمود: او دومی است (مراد از شیطان در این آیه عمر است) و در قرآن هیچ "قال الشیطان" نیست مگر اینکه منظور دومی (عمر بن خطاب) است
تفسير العياشي، ج2، ص: 223
تفسیر البرهان، ج3، ص: 295
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص: 232
تفسير نور الثقلين، ج2، ص: 534
در این حدیث دو مرتبه آمده: هُوَ الثَّانِي.
یعنی ضمیر #هو بر می گردد به عمر بن خطاب.
هو یک ضمیر است و ممکن است گاهی بار منفی داشته باشد همانطور که در پست گذشته کانال نشان دادیم حق نداریم بگوییم همیشه در قرآن کریم مراد از هو، امیرالمومنین صلوات الله علیه است.
آیا هر هو که در قرآن است امیرالمومنین صلوات الله علیه است؟ (نعوذ بالله)
در احادیث هم نیز همین گونه است؛ گاهی هو بار منفی دارد و حتی به منافقین و مشرکین و کفار و سران سقیفه لعنهم الله بر می گردد.
حواسمان باشد به اسم بیان فضائل، سخنان جاهلانه ای که موجب آزار معصومین صلوات الله علیهم است را بر زبان نرانیم.
#جزء13
Telegram
غلات مبغوض اهل بیت علیهم السلام
آیا هر هو که در قرآن است امیرالمومنین صلوات الله علیه است؟ (نعوذ بالله)
#غلات
روایت کتب غالیان و نصیریه لعنهم الله:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
🍎فضیلت شماره 2966
قال مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه:انا معنی کل هو فی کتاب الله تعالی.
🍐رساله…
#غلات
روایت کتب غالیان و نصیریه لعنهم الله:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
🍎فضیلت شماره 2966
قال مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه:انا معنی کل هو فی کتاب الله تعالی.
🍐رساله…
-علت عدم توافق روایات شیعه با روایات مخالفین
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 1️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (صلوات الله علیه) إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ سَلْمَانَ وَ الْمِقْدَادِ وَ أَبِي ذَرٍّ شَيْئاً مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ أَحَادِيثَ عَنْ نَبِيِّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) غَيْرَ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ ثُمَّ سَمِعْتُ مِنْكَ تَصْدِيقَ مَا سَمِعْتُ مِنْهُمْ وَ رَأَيْتُ فِي أَيْدِي النَّاسِ أَشْيَاءَ كَثِيرَةً مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ مِنَ الْأَحَادِيثِ عَنْ نَبِيِّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنْتُمْ تُخَالِفُونَهُمْ فِيهَا وَ تَزْعُمُونَ أَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ بَاطِلٌ أَ فَتَرَى النَّاسَ يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُتَعَمِّدِينَ وَ يُفَسِّرُونَ الْقُرْآنَ بِآرَائِهِمْ قَالَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ إِنَّ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهَماً وَ قَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ كَثُرَتْ عَلَيَّ الْكَذَّابَةُ[2] فَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ ثُمَّ كُذِبَ عَلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ إِنَّمَا أَتَاكُمُ الْحَدِيثُ مِنْ أَرْبَعَةٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ رَجُلٍ مُنَافِقٍ يُظْهِرُ الْإِيمَانَ مُتَصَنِّعٍ بِالْإِسْلَامِ لَا يَتَأَثَّمُ وَ لَا يَتَحَرَّجُ أَنْ يَكْذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُتَعَمِّداً...
🔸ابان از سلیم نقل می کند که گفت: به علی علیه السّلام عرض کردم: یا امیر المؤمنین من از سلمان و مقداد و ابو ذر مطالبی در تفسیر قرآن و روایت از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدم، سپس از شما شنیدم تصدیق آنچه از ایشان شنیده بودم. در دست مردم مطالب بسیاری از تفسیر قرآن و احادیث منقول از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دیدم که با آنچه از شما شنیدم مخالف بود و شما معتقدید که آنها باطل است. آیا می فرمائید مردم عمدا بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دروغ می بندند و قرآن را به رأی خویش تفسیر می کنند؟
سلیم می گوید: حضرت رو به من کرد و فرمود: ای سلیم، سؤال کردی حال جواب را بفهم. آنچه در دست مردم است شامل حق و باطل، صدق و کذب، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، محکم و متشابه، و حفظ و وَهم است.
در زمان خود پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بر آن حضرت دروغ بستند، تا آنجا که در میان مردم برخاست و در خطابه اش فرمود: (ای مردم، نسبت دروغ بر من زیاد شده است. هر کس عمدا بر من دروغ ببندد جای خود را در آتش آماده کند.
هنگامی که آن حضرت از دنیا رفت هم بر آن حضرت دروغ بستند. رحمت خداوند بر پیامبر رحمت و درود او بر اهل بیتش باد.
حدیث را چهار نفر برای تو می آورند که پنجمی ندارد:
یکی منافقی که ایمان را در ظاهر نشان می دهد و به اسلام ظاهرسازی می کند، و پروا ندارد و ابا نمی کند که عمدا بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نسبت دروغ دهد....
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 1️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (صلوات الله علیه) إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ سَلْمَانَ وَ الْمِقْدَادِ وَ أَبِي ذَرٍّ شَيْئاً مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ أَحَادِيثَ عَنْ نَبِيِّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) غَيْرَ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ ثُمَّ سَمِعْتُ مِنْكَ تَصْدِيقَ مَا سَمِعْتُ مِنْهُمْ وَ رَأَيْتُ فِي أَيْدِي النَّاسِ أَشْيَاءَ كَثِيرَةً مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ مِنَ الْأَحَادِيثِ عَنْ نَبِيِّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنْتُمْ تُخَالِفُونَهُمْ فِيهَا وَ تَزْعُمُونَ أَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ بَاطِلٌ أَ فَتَرَى النَّاسَ يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُتَعَمِّدِينَ وَ يُفَسِّرُونَ الْقُرْآنَ بِآرَائِهِمْ قَالَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ إِنَّ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهَماً وَ قَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ كَثُرَتْ عَلَيَّ الْكَذَّابَةُ[2] فَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ ثُمَّ كُذِبَ عَلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ إِنَّمَا أَتَاكُمُ الْحَدِيثُ مِنْ أَرْبَعَةٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ رَجُلٍ مُنَافِقٍ يُظْهِرُ الْإِيمَانَ مُتَصَنِّعٍ بِالْإِسْلَامِ لَا يَتَأَثَّمُ وَ لَا يَتَحَرَّجُ أَنْ يَكْذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُتَعَمِّداً...
🔸ابان از سلیم نقل می کند که گفت: به علی علیه السّلام عرض کردم: یا امیر المؤمنین من از سلمان و مقداد و ابو ذر مطالبی در تفسیر قرآن و روایت از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدم، سپس از شما شنیدم تصدیق آنچه از ایشان شنیده بودم. در دست مردم مطالب بسیاری از تفسیر قرآن و احادیث منقول از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دیدم که با آنچه از شما شنیدم مخالف بود و شما معتقدید که آنها باطل است. آیا می فرمائید مردم عمدا بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دروغ می بندند و قرآن را به رأی خویش تفسیر می کنند؟
سلیم می گوید: حضرت رو به من کرد و فرمود: ای سلیم، سؤال کردی حال جواب را بفهم. آنچه در دست مردم است شامل حق و باطل، صدق و کذب، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، محکم و متشابه، و حفظ و وَهم است.
در زمان خود پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بر آن حضرت دروغ بستند، تا آنجا که در میان مردم برخاست و در خطابه اش فرمود: (ای مردم، نسبت دروغ بر من زیاد شده است. هر کس عمدا بر من دروغ ببندد جای خود را در آتش آماده کند.
هنگامی که آن حضرت از دنیا رفت هم بر آن حضرت دروغ بستند. رحمت خداوند بر پیامبر رحمت و درود او بر اهل بیتش باد.
حدیث را چهار نفر برای تو می آورند که پنجمی ندارد:
یکی منافقی که ایمان را در ظاهر نشان می دهد و به اسلام ظاهرسازی می کند، و پروا ندارد و ابا نمی کند که عمدا بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نسبت دروغ دهد....
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
-علت عدم توافق روایات شیعه با روایات مخالفین
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 2️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
... فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ كَذَّابٌ لَمْ يَقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقُوهُ وَ لَكِنَّهُمْ قَالُوا هَذَا قَدْ صَحِبَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَخَذُوا عَنْهُ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَ حَالَهُ- وَ قَدْ أَخْبَرَهُ اللَّهُ عَنِ الْمُنَافِقِينَ بِمَا أَخْبَرَهُ[2] وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ[3] ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْكَذِبِ وَ الْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ[4] وَ حَمَلُوهُمْ عَلَى رِقَابِ النَّاسِ وَ أَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيَا وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ فَهَذَا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ وَ رَجُلٍ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَيْئاً لَمْ يَحْمِلْهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ وَهِمَ فِيهِ وَ لَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِباً فَهُوَ فِي يَدِهِ يَقُولُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَرْوِيهِ فَيَقُولُ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهَمٌ لَمْ يَقْبَلُوهُ وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ وَهَمٌ لَرَفَضَهُ وَ رَجُلٍ ثَالِثٍ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) شَيْئاً أَمَرَ بِهِ ثُمَّ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَحَفِظَ مَنْسُوخَهُ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ ....
🔸...اگر مسلمانان بدانند که او منافق و کذّاب است از او نمی پذیرند، و او را تصدیق نمی کنند، ولی با خود می گویند: او صحابی پیامبر است. آن حضرت را دیده و از او شنیده است. نه دروغ می گوید و نه دروغ بر پیامبر را حلال می داند.
خداوند از منافقین خبر داده و آنان را توصیف نموده و فرموده است: وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ (منافقون 4)، (هر گاه آنان را ببینی اجسامشان تو را به تعجب وامی دارد و اگر سخن بگویند به کلام آنان گوش می دهی).
همین افراد بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ماندند و با باطل و دروغ و نفاق و بهتان خود را به امامان ضلالت و دعوت کنندگان به آتش نزدیک کردند. آنها هم ایشان را بر سر کارها گماردند و آنان را بر گرده مردم سوار نمودند و به وسیله آنان از دنیا استفاده کردند. مردم هم در دنیا با پادشاهان هستند مگر آنان که خدا حفظشان کند. این اوّلی از چهار گروه راویان حدیث است.
یکی دیگر کسی که از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سخنی را شنیده و آن را چنان که هست حفظ نکرده و از خیال خود به آن مخلوط کرده، ولی عمدا دروغ نمی گوید. حدیث در دست اوست و آن را روایت کرده و به آن عمل می نماید و می گوید: (من این را از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیده ام).
اگر مسلمین بدانند که او در آن حدیث از وهم و خیال خود اضافه کرده از او نمی پذیرند، و خود او هم اگر بداند وهم و خیال در آن راه داده آن حدیث را کنار می گذارد.
سومی کسی است که چیزی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیده که به آن امر فرموده است، ولی حضرت بعد از آن نهی فرموده و او نمی داند. یا از آن حضرت شنیده که از چیزی نهی فرموده، ولی بعد به آن امر کرده و او نمی داند. منسوخ را حفظ کرده و ناسخ را حفظ نکرده است.
اگر او بداند آن حدیث منسوخ است آن را کنار می گذارد، و اگر مسلمین بدانند که وقتی آن را می شنوند منسوخ است آن را کنار می گذارند...
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
#جزء28
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 2️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
... فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ كَذَّابٌ لَمْ يَقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقُوهُ وَ لَكِنَّهُمْ قَالُوا هَذَا قَدْ صَحِبَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَخَذُوا عَنْهُ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَ حَالَهُ- وَ قَدْ أَخْبَرَهُ اللَّهُ عَنِ الْمُنَافِقِينَ بِمَا أَخْبَرَهُ[2] وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ[3] ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْكَذِبِ وَ الْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ[4] وَ حَمَلُوهُمْ عَلَى رِقَابِ النَّاسِ وَ أَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيَا وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ فَهَذَا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ وَ رَجُلٍ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَيْئاً لَمْ يَحْمِلْهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ وَهِمَ فِيهِ وَ لَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِباً فَهُوَ فِي يَدِهِ يَقُولُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَرْوِيهِ فَيَقُولُ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهَمٌ لَمْ يَقْبَلُوهُ وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ وَهَمٌ لَرَفَضَهُ وَ رَجُلٍ ثَالِثٍ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) شَيْئاً أَمَرَ بِهِ ثُمَّ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَحَفِظَ مَنْسُوخَهُ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ ....
🔸...اگر مسلمانان بدانند که او منافق و کذّاب است از او نمی پذیرند، و او را تصدیق نمی کنند، ولی با خود می گویند: او صحابی پیامبر است. آن حضرت را دیده و از او شنیده است. نه دروغ می گوید و نه دروغ بر پیامبر را حلال می داند.
خداوند از منافقین خبر داده و آنان را توصیف نموده و فرموده است: وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ (منافقون 4)، (هر گاه آنان را ببینی اجسامشان تو را به تعجب وامی دارد و اگر سخن بگویند به کلام آنان گوش می دهی).
همین افراد بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ماندند و با باطل و دروغ و نفاق و بهتان خود را به امامان ضلالت و دعوت کنندگان به آتش نزدیک کردند. آنها هم ایشان را بر سر کارها گماردند و آنان را بر گرده مردم سوار نمودند و به وسیله آنان از دنیا استفاده کردند. مردم هم در دنیا با پادشاهان هستند مگر آنان که خدا حفظشان کند. این اوّلی از چهار گروه راویان حدیث است.
یکی دیگر کسی که از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سخنی را شنیده و آن را چنان که هست حفظ نکرده و از خیال خود به آن مخلوط کرده، ولی عمدا دروغ نمی گوید. حدیث در دست اوست و آن را روایت کرده و به آن عمل می نماید و می گوید: (من این را از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیده ام).
اگر مسلمین بدانند که او در آن حدیث از وهم و خیال خود اضافه کرده از او نمی پذیرند، و خود او هم اگر بداند وهم و خیال در آن راه داده آن حدیث را کنار می گذارد.
سومی کسی است که چیزی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیده که به آن امر فرموده است، ولی حضرت بعد از آن نهی فرموده و او نمی داند. یا از آن حضرت شنیده که از چیزی نهی فرموده، ولی بعد به آن امر کرده و او نمی داند. منسوخ را حفظ کرده و ناسخ را حفظ نکرده است.
اگر او بداند آن حدیث منسوخ است آن را کنار می گذارد، و اگر مسلمین بدانند که وقتی آن را می شنوند منسوخ است آن را کنار می گذارند...
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
#جزء28
-علت عدم توافق روایات شیعه با روایات مخالفین
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 3️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
... وَ آخَرَ رَابِعٍ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُبْغِضٍ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمْ يَنْسَهُ[5] بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ كَمَا سَمِعَ- لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ وَ عَلِمَ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ فَعَمِلَ بِالنَّاسِخِ وَ رَفَضَ الْمَنْسُوخَ فَإِنَّ أَمْرَ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله) مِثْلُ الْقُرْآنِ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ قَدْ كَانَ يَكُونُ[6] مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْكَلَامُ لَهُ وَجْهَانِ كَلَامٌ عَامٌّ وَ كَلَامٌ خَاصٌّ مِثْلُ الْقُرْآنِ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ- ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[1] فَيَشْتَبِهُ عَلَى مَنْ لَمْ يَعْرِفْ وَ لَمْ يَدْرِ مَا عَنَى اللَّهُ بِهِ وَ رَسُولُهُ (صلی الله علیه و آله) وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كَانَ يَسْأَلُهُ عَنِ الشَّيْءِ فَيَفْهَمُ وَ كَانَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْأَلُهُ وَ لَا يَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الْأَعْرَابِيُّ وَ الطَّارِئُ[2] فَيَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَتَّى يَسْمَعُوا وَ قَدْ كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كُلَّ يَوْمٍ دَخْلَةً وَ كُلَّ لَيْلَةٍ دَخْلَةً فَيُخْلِينِي فِيهَا أَدُورُ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ...
🔸...و چهارمی کسی که بر خدا و پیامبرش صلی اللَّه علیه و آله دروغ نمی بندد چون دروغ را مبغوض می دارد و از خدا می ترسد و به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله احترام می گذارد، و وهم و خیال هم نمی کند.
بلکه آنچه شنیده است را همان طور که شنیده حفظ کرده، و همان طور که شنیده برای دیگران آورده بدون آنکه در آن زیاد یا کم کند. ناسخ و منسوخ را حفظ کرده و به ناسخ عمل کرده و منسوخ را کنار گذاشته است.
امر و نهی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مثل قرآن ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و محکم و متشابه دارد. گاهی سخنی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله صادر می شد که دو وجه داشت: کلام خاص و کلام عام، مثل قرآنو خداوند عز و جل در کتابش فرموده:
آنچه را پيغمبر برای شما آورد اخذ نمائيد و از آنچه منعتان فرمود از آن دست بداريد (حشر 7)
که آن را کسانی که مقصود خدا و پیامبر را هم نمی دانستند می شنیدند.
چنین نبود که همه اصحاب پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که از آن حضرت سؤال می کردند جواب را می فهمیدند، بلکه در میان آنان کسانی بودند که سؤال می کردند ولی در مورد جواب سؤال توضیح و بیانی از حضرت نمی خواستند. حتّی دوست داشتند که تازه وارد یا اعرابی بیاید و از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سؤال کند تا از او بشنوند. من هر روز یک بار و هر شب یک بار به خدمت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله می رسیدم و در آنجا با من خلوت می نمود، و هر جا که می رفت من هم می رفتم ...
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
#جزء28
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 3️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
... وَ آخَرَ رَابِعٍ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُبْغِضٍ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمْ يَنْسَهُ[5] بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ كَمَا سَمِعَ- لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ وَ عَلِمَ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ فَعَمِلَ بِالنَّاسِخِ وَ رَفَضَ الْمَنْسُوخَ فَإِنَّ أَمْرَ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله) مِثْلُ الْقُرْآنِ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ قَدْ كَانَ يَكُونُ[6] مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْكَلَامُ لَهُ وَجْهَانِ كَلَامٌ عَامٌّ وَ كَلَامٌ خَاصٌّ مِثْلُ الْقُرْآنِ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ- ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[1] فَيَشْتَبِهُ عَلَى مَنْ لَمْ يَعْرِفْ وَ لَمْ يَدْرِ مَا عَنَى اللَّهُ بِهِ وَ رَسُولُهُ (صلی الله علیه و آله) وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كَانَ يَسْأَلُهُ عَنِ الشَّيْءِ فَيَفْهَمُ وَ كَانَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْأَلُهُ وَ لَا يَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الْأَعْرَابِيُّ وَ الطَّارِئُ[2] فَيَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَتَّى يَسْمَعُوا وَ قَدْ كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كُلَّ يَوْمٍ دَخْلَةً وَ كُلَّ لَيْلَةٍ دَخْلَةً فَيُخْلِينِي فِيهَا أَدُورُ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ...
🔸...و چهارمی کسی که بر خدا و پیامبرش صلی اللَّه علیه و آله دروغ نمی بندد چون دروغ را مبغوض می دارد و از خدا می ترسد و به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله احترام می گذارد، و وهم و خیال هم نمی کند.
بلکه آنچه شنیده است را همان طور که شنیده حفظ کرده، و همان طور که شنیده برای دیگران آورده بدون آنکه در آن زیاد یا کم کند. ناسخ و منسوخ را حفظ کرده و به ناسخ عمل کرده و منسوخ را کنار گذاشته است.
امر و نهی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مثل قرآن ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و محکم و متشابه دارد. گاهی سخنی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله صادر می شد که دو وجه داشت: کلام خاص و کلام عام، مثل قرآنو خداوند عز و جل در کتابش فرموده:
آنچه را پيغمبر برای شما آورد اخذ نمائيد و از آنچه منعتان فرمود از آن دست بداريد (حشر 7)
که آن را کسانی که مقصود خدا و پیامبر را هم نمی دانستند می شنیدند.
چنین نبود که همه اصحاب پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که از آن حضرت سؤال می کردند جواب را می فهمیدند، بلکه در میان آنان کسانی بودند که سؤال می کردند ولی در مورد جواب سؤال توضیح و بیانی از حضرت نمی خواستند. حتّی دوست داشتند که تازه وارد یا اعرابی بیاید و از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سؤال کند تا از او بشنوند. من هر روز یک بار و هر شب یک بار به خدمت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله می رسیدم و در آنجا با من خلوت می نمود، و هر جا که می رفت من هم می رفتم ...
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
#جزء28
-علت عدم توافق روایات شیعه با روایات مخالفین
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 4️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
... وَ قَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ لَمْ يَصْنَعْ ذَلِكَ بِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ غَيْرِي فَرُبَّمَا كَانَ فِي بَيْتِي يَأْتِينِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَكْثَرُ ذَلِكَ فِي بَيْتِي وَ كُنْتُ إِذَا دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْضَ مَنَازِلِهِ أَخْلَانِي وَ أَقَامَ عَنِّي نِسَاءَهُ فَلَا يَبْقَى عِنْدَهُ غَيْرِي وَ إِذَا أَتَانِي لِلْخَلْوَةِ مَعِي فِي مَنْزِلِي لَمْ تَقُمْ عَنِّي فَاطِمَةُ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَنِيَّ وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِذَا سَكَتُّ عَنْهُ وَ فَنِيَتْ مَسَائِلِي ابْتَدَأَنِي فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهُ مُنْذُ دَعَا اللَّهَ لِي بِمَا دَعَا وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ كَانَ أَوْ يَكُونُ وَ لَا كِتَابٍ مُنْزَلٍ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَهُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ لِي أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حُكْماً وَ نُوراً فَقُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مُنْذُ دَعَوْتَ اللَّهَ لِي بِمَا دَعَوْتَ لَمْ أَنْسَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتْنِي شَيْءٌ لَمْ أَكْتُبْهُ أَ فَتَتَخَوَّفُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ لَا لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَ الْجَهْلَ. وَ قَدْ أَخْبَرَنِی اَللَّهُ تَعَالَی أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ (2)وَ لِشُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ بَعْدَکَ.
🔸... و اصحاب پیامبر هم می دانستند که این کار را با غیر من نسبت به احدی از مردم انجام نمی دهد.
این برنامه گاهی در منزل من بود که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نزد من می آمد! هر گاه من در یکی از منازلش به خدمت او وارد می شدم با من تنها می شد و به همسرانش دستور می داد تا برخیزند و جز من و او کسی نمی ماند، ولی وقتی برای خلوت به خانه من می آمد فاطمه و هیچ یک از دو پسرم (حسن و حسین صلوات الله علیهم) از پیش ما بر نمی خاستند.
برنامه چنین بود که تا سؤال داشتم جوابم را می فرمود، و وقتی ساکت می شدم یا سؤالهایم تمام می شد خود آن حضرت شروع می کرد. آیه ای از قرآن بر او نازل نشد مگر آنکه آن را برایم خواند و من برایش خواندم و آن را بر من املا کرد و من همه را به خط خود نوشتم، و تاویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام قرآن را به من آموخت. و از خدا خواست که آن را به من بفهماند و در حفظ من قرار دهد.
آیه ای از کتاب خدا را از روزی که حفظ کرده ام و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله تأویل آن را به من آموخت و حفظ کردم و بر من املا کرد و من نوشتم، فراموش نکرده ام.
آن حضرت هر چه از حلال و حرام یا امر و نهی، یا اطاعت و معصیت که بود یا تا روز قیامت خواهد شد را ترک نکرد و همه را به من یاد داد و آن را حفظ کردم و یک حرف از آن را هم فراموش نکردم. سپس دست بر سینه من گذاشت و از خدا خواست که قلب مرا پر از علم و فهم و فقه و حکمت و نور نماید، و مرا طوری علم دهد که جهل به من راه نیابد، و طوری حفظ کنم که فراموشی به من عارض نشود.
روزی به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله عرض کردم: یا نبی اللَّه، پدر و مادرم فدایت! از روزی که برای من آن دعا را کرده ای چیزی از آنچه به من آموخته ای فراموش نکرده ام، پس چرا بر من املا می فرمائی و مرا امر به نوشتن آنها می نمائی؟ آیا نسبت به من از فراموشکاری بیم داری؟ فرمود:
برادرم، بر تو از نسیان و جهل ترس ندارم. خداوند متعال به من خبر داده که دعای مرا در باره تو و شریکهایت که بعد از تو خواهند بود مستجاب کرده است.
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
-دروغ بستن به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
-لزوم دقت در احادیث نبوی
صفحه 4️⃣ از 4️⃣
#محکمات و #متشابهات
#ناسخ و #منسوخ
#خاص و #عام
#تفسیر
... وَ قَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ لَمْ يَصْنَعْ ذَلِكَ بِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ غَيْرِي فَرُبَّمَا كَانَ فِي بَيْتِي يَأْتِينِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَكْثَرُ ذَلِكَ فِي بَيْتِي وَ كُنْتُ إِذَا دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْضَ مَنَازِلِهِ أَخْلَانِي وَ أَقَامَ عَنِّي نِسَاءَهُ فَلَا يَبْقَى عِنْدَهُ غَيْرِي وَ إِذَا أَتَانِي لِلْخَلْوَةِ مَعِي فِي مَنْزِلِي لَمْ تَقُمْ عَنِّي فَاطِمَةُ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَنِيَّ وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِذَا سَكَتُّ عَنْهُ وَ فَنِيَتْ مَسَائِلِي ابْتَدَأَنِي فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهُ مُنْذُ دَعَا اللَّهَ لِي بِمَا دَعَا وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ كَانَ أَوْ يَكُونُ وَ لَا كِتَابٍ مُنْزَلٍ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَهُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ لِي أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حُكْماً وَ نُوراً فَقُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مُنْذُ دَعَوْتَ اللَّهَ لِي بِمَا دَعَوْتَ لَمْ أَنْسَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتْنِي شَيْءٌ لَمْ أَكْتُبْهُ أَ فَتَتَخَوَّفُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ لَا لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَ الْجَهْلَ. وَ قَدْ أَخْبَرَنِی اَللَّهُ تَعَالَی أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ (2)وَ لِشُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ بَعْدَکَ.
🔸... و اصحاب پیامبر هم می دانستند که این کار را با غیر من نسبت به احدی از مردم انجام نمی دهد.
این برنامه گاهی در منزل من بود که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نزد من می آمد! هر گاه من در یکی از منازلش به خدمت او وارد می شدم با من تنها می شد و به همسرانش دستور می داد تا برخیزند و جز من و او کسی نمی ماند، ولی وقتی برای خلوت به خانه من می آمد فاطمه و هیچ یک از دو پسرم (حسن و حسین صلوات الله علیهم) از پیش ما بر نمی خاستند.
برنامه چنین بود که تا سؤال داشتم جوابم را می فرمود، و وقتی ساکت می شدم یا سؤالهایم تمام می شد خود آن حضرت شروع می کرد. آیه ای از قرآن بر او نازل نشد مگر آنکه آن را برایم خواند و من برایش خواندم و آن را بر من املا کرد و من همه را به خط خود نوشتم، و تاویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام قرآن را به من آموخت. و از خدا خواست که آن را به من بفهماند و در حفظ من قرار دهد.
آیه ای از کتاب خدا را از روزی که حفظ کرده ام و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله تأویل آن را به من آموخت و حفظ کردم و بر من املا کرد و من نوشتم، فراموش نکرده ام.
آن حضرت هر چه از حلال و حرام یا امر و نهی، یا اطاعت و معصیت که بود یا تا روز قیامت خواهد شد را ترک نکرد و همه را به من یاد داد و آن را حفظ کردم و یک حرف از آن را هم فراموش نکردم. سپس دست بر سینه من گذاشت و از خدا خواست که قلب مرا پر از علم و فهم و فقه و حکمت و نور نماید، و مرا طوری علم دهد که جهل به من راه نیابد، و طوری حفظ کنم که فراموشی به من عارض نشود.
روزی به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله عرض کردم: یا نبی اللَّه، پدر و مادرم فدایت! از روزی که برای من آن دعا را کرده ای چیزی از آنچه به من آموخته ای فراموش نکرده ام، پس چرا بر من املا می فرمائی و مرا امر به نوشتن آنها می نمائی؟ آیا نسبت به من از فراموشکاری بیم داری؟ فرمود:
برادرم، بر تو از نسیان و جهل ترس ندارم. خداوند متعال به من خبر داده که دعای مرا در باره تو و شریکهایت که بعد از تو خواهند بود مستجاب کرده است.
الكافي (ط - الإسلامية)، جلد صفحه 62 بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث
الخصال جلد 1 صفحه 255
كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد 2 صفحه 620
الغيبة للنعماني صفحه 75
الإعتقادات (صدوق) صفحه 118
عوالم العلوم و المعارف (عبدالله بحرانی) جلد 1 صفحه 205
اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه 267
Forwarded from وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
ربا = جنگیدن با الله جل جلاله
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٢٧٨﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ۖ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿بقره ٢٧٩﴾
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید. (۲۷۸) و اگر [چنین] نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایه های شما از خودتان است. نه ستم میکنید و نه ستم میبینید. (۲۷۹)
#جزء3
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٢٧٨﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ۖ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿بقره ٢٧٩﴾
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید. (۲۷۸) و اگر [چنین] نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایه های شما از خودتان است. نه ستم میکنید و نه ستم میبینید. (۲۷۹)
#جزء3