Telegram Web
 📽️سینما را ویران کردید!

📽️رضا درستکار در یک گفت‌و‌گو به خبرآنلاین گفت:
بعضی از مدیران سینما ادعا می‌کنند که در دوران ما رونق اتفاق افتاده است. اما اصلا چنین اتفاقی رخ نداده است. اولین نکته‌ مسئله اضمحلال گسترده فیلمسازی و باختن قافیه به تعدادی فیلم بی‌کیفیت و نازل با عنوان فیلم‌های طنز است که وهن هنر سینما هستند.

میدان دادن صرف به تولید گسترده این نوع آثار فیک و مثلا کمدی، موجب ویرانگری در نظام تولید شده است. هیچ تهیه‌کننده و سینماگری نه دیگر می‌تواند و نه می‌خواهد به سمت ژانرهای واقعی سینما برود. این یک فاجعه ملی است که بعدها اثرش را می‌گذارد.

شما تمام فیلم‌های فرهنگی و سازندگان خوب را بدون چک‌وچانه از چرخه خارج می‌کنید! بعد هم سینه سپر می‌کنید که چهار تا کمدی نازل و مبتذل -که خودتان با خانواده‌تان نمی‌توانید تماشا کنید- ساخته و سینما را نجات داده‌اید!؟

آن طرف هم هدف‌گیریِ شقیقه و مغز مخاطبان و فرهنگ مخاطبان ایرانی است. در این سطح وسیع، ذائقه‌ها را تخریب کردند، بعد می‌گویند ما چه و چه و چه کردیم!

چه کردید!؟ جامعه هدف سینمای ایران و همان معدود آثار ارزشمند را هم نابود کردید. سلیقه‌ها را نازل‌پسند کردید. سینما را داغان کردید. فیلم‌های خوب را متضرر کردید و به شکست کشاندید. اشخاص و افراد درست‌وحسابی را خانه‌نشین و منزوی کردید!

آنها فکر می‌کنند که تهیه‌کنندگان این فیلم‌های طنز می‌توانند در قامت یک روانشناس حدس بزنند که مردم و سینمای ایران با ساخته شدن این فیلم‌های سطح پایین و مبتذل دردهایشان التیام پیدا می‌کند، سخت در اشتباه هستند، به این خاطر که این آثار در واقع یک درد جدید به دردهای ما اضافه کرد، چون این آثار نه تنها مسائل و مشکلات را حل نمی‌کنند، که حتی آن‌ها را بازگو هم نمی‌توانند کنند، بله! فقط جیب سازندگان را پر می‌کنند.

به بهانه روشن نگاه‌داشتن چراغ سینما، ابتذال فروختید و جیب عده‌ای را پر کردید.
حالا حتی حریف‌شان هم نمی‌شوید. نقد را مرخص کردید و عوارض آن را هم خواهید دید؛ خودتان هم از نظام سینمایی حذف خواهید شد.

@r_dorost
قلمرو نقد
 📽️سینما را ویران کردید! 📽️رضا درستکار در یک گفت‌و‌گو به خبرآنلاین گفت: بعضی از مدیران سینما ادعا می‌کنند که در دوران ما رونق اتفاق افتاده است. اما اصلا چنین اتفاقی رخ نداده است. اولین نکته‌ مسئله اضمحلال گسترده فیلمسازی و باختن قافیه به تعدادی فیلم بی‌کیفیت…
بخش دوم گفت‌وگو با خبرآنلاین/
📽️در تیتر؛ نابغه
در عمل؛ پوچ، نازل

📽️یادتان باشد که یک منتقد به شما گفت:
در سینما، هنر و فرهنگ، مقدم بر اقتصاد است.

قرار بود سینما دانشگاه باشد و در آن یک گردش فرهنگی به‌وجود آید. دانشگاهش پیشکش؛ اما اینطوری هم نباید سقوط می‌کرد.

من هرگز با فیلم کمدی و پرفروش مخالف نیستم، خیلی هم موافقم و ضروری هم می‌دانم. اما این چیزهای این چند سال، وحشتناک بودند، فیلم نبودند.

بله! سینمای ما اساسا بخاطر شعارهای فرهنگیِ کال و نپخته عده‌ای از جناح رقیب ‌در دهه‌های قبل، این سال‌ها و در این سوی میدان تا خرتناق افتاد در ابتذال!
این افتادن از آن سوی بام بود.

اگر مدیران به مخاطب بالا و فروش زیاد می‌نازند باید بگویم در تاریخ سینمای ایران چند فیلم وجود دارد که بیش از ۸ تا ۱۰ میلیون مخاطب آن را در سینما تماشا کرده‌اند و باقی مردم ایران هم آن‌ها را در سایر امکانات نمایشی تماشا کرده‌اند. 
یکی از این فیلم‌ها «قیصر» و دیگری «عقاب‌ها» است بنابراین ما اصلا نمی‌توانیم به این آماری که دوستان ارائه می‌دهند اعتماد کنیم خیلی وقت‌ها رقم‌سازی‌های گسترده دیده‌ایم.

یکی از شگردهای جدیدی که آقایان در فروش بلیت‌های سینما انجام می‌دهند، این است که بلیت‌هایشان را پیش‌خرید می‌کنند و آن را به آمار اضافه می‌کنند تا اکرانشان پر دیده شود. به سقف نجات در اکران برسند و...
خب! این آمارهایی که این‌گونه به‌دست می‌آیند حتی نمی‌توانند مصداق پرفروش بودن باشند.

مشکل این است که بالانس و اکوسیستم موجود را با یک عنوان مجعول؛ «خالص‌سازی» در سینما بر هم زده‌اند. مگر می‌توان همه فیلم‌های پرفروش گیشه طنز باشد؟ (به این فیلم‌ها کمدی نمی‌گویم چون کمدی یک قالب و ساختار دقیق و ساخت جدی دارد، نابلدی با کمدی دو تا است.)

تمام اکوسیستم سینما را به هم زده‌اند، چگونه مدعی‌اند که به آن رونق بخشیده‌اند؟ شما ببینید که در سه سال گذشته چه تعداد از آدم‌ها از چرخه تولید یا کنار گذاشته شدند یا کنار رفته‌اند، مگر می‌توان این ماجرا را نادیده گرفت؟

این موضوع را فراموش نکنیم که تهیه‌کنندگان فیلم‌های طنز در یک چرخه غلط غیر سینمایی رشدی قارچ گونه‌ داشته‌اند. سری به سالن‌ها نمایش بزنید و سانس‌بندی‌ها را ببینید، همه چیز دست‌تان می‌آید.

این افراد در یک نظام درست مدیریتی ممکن نبود به این جایگاهی که الان رسیده‌اند، برسند.
طرف در عرض دو سال شد تهیه‌کننده، کارگردان، موسسه‌دار، پخش‌و‌توزیع و هزار عنوان دیگر. در تیتر بله نابغه است، در عمل و آثاری که ساخته، هیچ، پوچ، نازل.

@r_dorost
کوته‌گویه/
📽️خطا چرا!؟

📽️آزموده را باز آزمودن خطاست.
خیلی خیلی این ضرب‌المثل را جدی بگیرید.
این‌همه نیروی با تفکر و پر پشتوانه، چرا بازگشت به افراد آزموده رفوزه...!؟

@r_dorost
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽️یک «آن»، بعد از این سال‌ها

۱-بعد از سال‌ها سرانجام برای اولین بار دعوت دوستان «آن» را قبول کردم و در یک برنامه زنده که از پلتفرم‌ها پخش زنده می‌شد، حضور یافتم. در سه سال گذشته، برنامه‌های صداوسیما را به‌رغم دعوت‌ها نپذیرفته‌ام.

۲-قرار بود به‌شکل جداگانه با امیرشهاب رضویان درباره ژانر درام سیاسی حرف بزنیم، اما گفتند فرم برنامه به‌شکلی شده که آقای فرحبخش هم هستند!

۳-به‌رغم میل باطنی این‌را هم پذیرفتم، ایشان در طول برنامه ضمن اعتراض به نبودن دو فیلم خودش (آواز قو و خصوصی) در آیتم پخش شده، تقریبا منهای آقای پزشکیان، همه را نقد کردند و هر جا توانستند در خصوص افراد با نام بردن، کم نگذاشتند!

۴-آن فیلم‌ها از منظر سینما هیچ‌کدام نه سیاسی بودند و نه ارزشی داشتند، و اشتباه‌ها را متذکر شدم، اما دعوا از جایی شروع شد که با لحنی نامناسب منتقدان را هم نواختند! این چند کلمه از جوشش دل منتقدی بود که هر هزار سال یک بار عزیزان ارزشمند را در چنین برنامه‌هایی ملاقات می‌کند!

@r_dorost
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽️تکه‌ای دیگر از برنامه «آن»!

📽️
بی‌کنایه به احدی، با واگویه‌ای در تنهایی، با خود مرور می‌کنم:
سی سال خدای را یاد کردم؛ چون خاموش شدم، بنگریستم حجاب من، ذکر من بود...

تذکرة‌الاولیا- بایزید بسطامی

@r_dorost
📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز!

📽️وقتی که سعید کنگرانی به ایران برگشت، حال و روز درست‌وحسابی نداشت، علی معلم عزیز صدایش کرد و نقش دایی در فیلم ازدواج به سبک ایرانی را به‌وی سپرد.

وضعیت روحی سعید آن روزها اصلا خوب نبود و تحمل آن‌همه فشار را هم نداشت. ایضا مشکلات دندانی داشت و اولین حرکت، مراجعه به دندانپزشکی بود و...

قبل‌تر علی عزیز از معاونت وقت سینمایی استعلام گرفته بود که فلانی را دعوت به‌کار بکنیم یا نه!؟
وی‌اش که این‌روزها نامش باز بر سر زبان‌ها افتاده، فرموده بود که چه بهتر کسی مثل کنگرانی با آن سابقه خاص، با دنیای تصویر کار کند که جمعی فرهیخته و با انگیزه‌های فرهنگی دور هم هستند و...

علی معلم، جایگاهی ویژه در سینمای ایران و ادبیات سینمایی داشت، در یک کلام «مستر» بود، فعال هنری/ فرهنگی موثر، منتقد، نویسنده، مجری، مجله‌دار و... بود که هر جایی‌که می‌رفت و هر کاری می‌کرد، اثربخش بود.

بنابراین قول معاونت وقت را جدی گرفت، کنگرانی را آورد و با راست‌وریس کردن اوضاع جسمی و تزریق روحیه، سپرد به «حسن فتحی»، که او هم اسم‌ورسم‌دار حوزه کاری خودش بود و با یک «کست» خوب ازدواج... شروع شد.

ادامه...

@r_dorost
قلمرو نقد
📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز! 📽️وقتی که سعید کنگرانی به ایران برگشت، حال و روز درست‌وحسابی نداشت، علی معلم عزیز صدایش کرد و نقش دایی در فیلم ازدواج به سبک ایرانی را به‌وی سپرد. وضعیت روحی سعید آن روزها اصلا خوب نبود و تحمل آن‌همه فشار را هم نداشت. ایضا…
۲/
📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز!


📽️سعید کنگرانی، یکی از بد اقبال‌ترین بازیگران سینمای ایران، با چهره‌ای واقعا استثنایی و زیبا در اواخر دهه ۱۳۵۰ قربانی حسادت‌هایی شده بود که کمر فیل را می‌خواباند.
در یکی از مهم‌ترین آثار این تاریخ با حضور در فیلم در امتداد شب، و نقش‌آفرینی مقابل سوپراستار عرصه موسیقی آن زمان، یکی از واپسین فیلم‌های موفق دوران خودش را رقم زد و با آن‌که در تعدادی کم از آثار حضور داشت ولیکن فیلم‌هایی با اهمیت در کارنامه‌اش، از جمله دایره مینا ثبت شده است.

کنگرانی با کوله‌باری از تجربه‌های تلخ به میهن بازگشته بود، و آن‌زمان خود این بازگشت، با عنایت به رفت یکی دیگر از هنرمندان، واجد معنا جلوه می‌کرد.

مع‌الوصف ازدواج به سبک ایرانی با دقت نظر علی معلم و حسن فتحی ساخته شد، همه امیدوار بودند که او (کنگرانی) بازگشتی شکوهمند را رقم بزند و علی هم بعد از تجربه ویژه فیلم گاوخونی، وارد جریان اصلی سینما می‌شد و...

اما افتاد مشکل‌ها...
خدانیامرزی که از حسادت داشت داغان می‌شد، آمد وسط، پرونده‌ای برای سعید کنگرانی در ... تشکیل داد و دستور توقف و توقیف ازدواج... را گرفت و...

ادامه دارد...

@r_dorost
قلمرو نقد
۲/ 📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز! 📽️سعید کنگرانی، یکی از بد اقبال‌ترین بازیگران سینمای ایران، با چهره‌ای واقعا استثنایی و زیبا در اواخر دهه ۱۳۵۰ قربانی حسادت‌هایی شده بود که کمر فیل را می‌خواباند. در یکی از مهم‌ترین آثار این تاریخ با حضور در فیلم در امتداد…
۳/
📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز!


📽️آقای خدانیامرز رفته بود و یک نوار وی‌اچ‌اس را برداشته بود، و یک تکه از فیلم در امتداد شب را بریده و ضمیمه کرده بود در یک پرونده‌ و نوشته بود که فلانی، فلانی را در این فیلم تعقیب می‌کند و...، این‌ فاسدها وارد کشور شده و با فلانی یعنی «علی معلم» بُر خورده‌اند و معلم هم خیلی رو داری می‌کند!
این‌ها را اتفاقا مامور همان پرونده می‌گفت!

این‌طوری بود که ازدواج به سبک ایرانی برای دو سال مُهر توقیف خورد و اگر معلم نبود و داریوش ارجمند آن روزگار و دکتر محمد سریر (آهنگساز محترم) و خیلی‌های دیگر، اساسا از توقیف درنمی‌آمد! آخر آن خدانیامرز وصل به یک جریان انحرافی بود، و در آن روزگار سپری شده، توان و زوری هم داشت!

دو سال بعد پس از رفت‌وآمدها، سرانجام مجوز ازدواج... صادر شد! صادر شد، باطل شد و صادر...!
دو سه بار این کارها را کردند و کش دادند تا علی معلم هرگز پا نگیرد.

خدانیامرز ملعون گفته بود:
این منتقدها همین‌طوریش رو دار هستند، تهیه‌کننده هم که بشوند واویلا...!

ادامه دارد...

@r_dorost
قلمرو نقد
۳/ 📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز! 📽️آقای خدانیامرز رفته بود و یک نوار وی‌اچ‌اس را برداشته بود، و یک تکه از فیلم در امتداد شب را بریده و ضمیمه کرده بود در یک پرونده‌ و نوشته بود که فلانی، فلانی را در این فیلم تعقیب می‌کند و...، این‌ فاسدها وارد کشور شده و…
۴/
📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز

📽️علی معلم فیلم را در ایام عید اکران کرد. دو بار وسط اکران، فیلم را پایین کشیدند و زجرش دادند و اما خلاصه، داستان فیلم به سرانجام رسید!

البته سرانجام، چه سرانجامی!
دوست خدانیامرز، ترتیباتی داده بود که در بعضی از سالن‌های نمایش، صدا را بالا‌پایین کنند، گاهی پرده‌ها را جابه‌جا پخش می‌کردند، نور را بالاپایین کرده و تاریکی به خلق می‌دادند و انواع مزاحمت‌ها که فیلم نفروشد و زود از اکران بیفتد!

بعد هم آمدند و فیلم آتشبس را بلافاصله اکران کردند که فیلم از یک حدی بالاتر نرود.

احتمالا آن خدانیامرز، دست به کارهای دیگری هم زده است که بر ما پوشیده مانده، و این‌ها، البته هیچ‌کدام اصلا مهم نبوده و نیست!

مهم‌ترین ضربه را خدانیامرز ملعون به سعید کنگرانی زد.
افراد مرتبط به کنگرانی به‌ش قول داده بودند، و بعد از ازدواج... ، قول‌ها همه دود شد و رفت هوا!

کنگرانی ممنوع‌ از فعالیت شد و در نهایت هم در انزوا و دست‌تنگی، جهان فانی را وداع گفت.

آن خدانیامرز اما هنوز هست و با وارونه جلوه دادن حقایق و تفسیر معکوس دارد خرت‌وپرت‌های خودش را می‌سازد و اکران می‌کند!

ادامه دارد...

@r_dorost
قلمرو نقد
۴/ 📽️دو خدابیامرز و یک خدانیامرز 📽️علی معلم فیلم را در ایام عید اکران کرد. دو بار وسط اکران، فیلم را پایین کشیدند و زجرش دادند و اما خلاصه، داستان فیلم به سرانجام رسید! البته سرانجام، چه سرانجامی! دوست خدانیامرز، ترتیباتی داده بود که در بعضی از سالن‌های…
بخش پایانی/۵
📽️دو خدابیامرز و خسارات معنوی یک خدانیامرز

📽️بعدها آن خدانیامرز (که مغلطه‌کاری حرفه‌ای هم هست)، سعید کنگرانیِ خدابیامرز را صدا زده بود و گفته بود؛ شما از بد جایی شروع کردی؛ خرج این سیاهی‌لشکرها را ما می‌دهیم، آن‌وقت شما رفتی و با روشنفکرها استارت زدی!؟ باید می‌آمدی پیش خودمان!

سر عزیزان را درد نمی‌آورم.
در قانون جزا، جرائمی هست که با عنوان «خسارات معنوی» از آن یاد می‌شود؛ و اگر روزی بخواهند دست به اندازه‌گیری خسارات معنوی در سینمای ما بزنند، کفه نامردی‌ها و خراب‌کاری‌ها و ظلم‌های جماعت خدانیامرز خیلی خیلی سنگین خواهد شد...

باری! دشمنی‌ها با علی معلم و ازدواج به سبک ایرانی، فقط به همین جاها ختم نشد، پس از آن، هر ماه شکایاتی از مجله دنیای تصویر ثبت می‌شد (۱۴ ماه لاینقطع!) و هر ماه آقای معلم برای بهانه‌‌جویی‌های بسیار عجیب و غریب خدانیامرزها به دادگاه می‌رفت!

فکرش را بکنید که موضوع یکی از این دادگاه‌ها (که من هم همراه ایشان بودم)، نگارش مطلبی درباره فوت رضا بیک ایمانوردی بود! که قاضی آدمی‌حسابی بود و بانی شکایت را لعن کرد... بگذریم!

سعید کنگرانی در بازگشت به ایران، ازدواجی دوباره کرده بود (تازه داماد بود)، اما بعد از ازدواج به سبک ایرانی، دیگر هرگز نتوانست در هیچ فیلمی بازی و کار کند، مدتی تدریس کرد و به‌سختی امورات خود را می‌گرداند و...

بله! در هنر همواره شما با رقابت‌ها طرف هستید، و امری غریب هم نیست و تلاش برای بهتر شدن موضوعی تعریف شده است جهت پیش رفتن‌ها...

اما موضوع خدانیامرزها، گیشه نازل و نوارهای متحرکی بود که در قالب فیلم به خورد خلق‌الله می‌دادند و بیزنس خود را در خطر می‌دیدند!

این‌جا بود که این دو هنرمند خدابیامرز ما؛ «نازنین علی معلم» و «سعید کنگرانی ارجمند»، مورد غضب آن خدانیامرزها قرار گرفتند و آزار و اذیت‌ها شدند!

موضوع حسادت، تنگ‌نظری، بخل، بیسوادی و «زشتی‌هایی که چه زود رقم می‌خورد»، موضوعی نیست که به این سادگی‌ها از دست‌شان خلاص شد.

این کج‌فهمی‌ها هنوز هم در این سینما زبانه می‌کشد و هنوز هم قربانی می‌گیرد، در این سال‌ها بیش از نیمی از سینماگران این کشور، قربانی این موضوعات شده‌ و رسما از دایره فرهنگ و هنر حذف شده‌اند.
(این یکی که دیگر اظهر من الشمس است!)

به صفحه بعضی از این خدانیامرزها نگاه کنید!
عکس مار را می‌کشند و شوربختانه هستند کسانی که این جریان باطل و منحط را تشویق هم بکنند!


تاریخ هنر از این طرفه‌ها البته که زیاد داشته و دارد، اما چون هنرمند اصیل به نور می‌نگرد، می‌توان دید و رصد کرد که با هر تابش، سیاهی‌ها محو و خدانیامرزهای بی‌وجدان هم رسوا می‌شوند.

از هنر، سرانجام هنر و هنرمند و تاریخ می‌ماند، از کاسب‌های ناحبیب و خدانیامرز، هیچ؛ محصولاتی برای عبرت و نفرتی که کماکان ادامه دارد...

@r_dorost
The Walking Dead
@Cinemaee | Bear McCreary
💠دیگران

💠موسیقی سریال «مردگان متحرک»
The Walking Dead
اثر: بیر مک‌کریری

💠بزرگ‌ترین خیانتی که انسان
می‌تواند به خودش بکند
ترس از این است که پیش خودش بگوید حالا دیگران درباره‌ی من چه فکری می‌کنند؟!

💠ژان پل ساتر

@r_dorost
📽️در حافظه‌ها می‌ماند

📽️در تیتراژ فیلم مستند «فریدون گله کجاست؟» یک صحنه‌ای هست از فیلم کافر (فریدون گله) که در زمان تدوین فیلم (۱۳۸۰) از بازار قدغن فیلم‌های ویدئویی تهیه کرده بودیم (که بعدها هرچه گشتیم، نبود، نیافتیم! انگار که از فیلم کافر دو ورژن متفاوت در بازار موجود باشد، بگذریم!)

در آن صحنه در یک نمای "باز"، مهدی کافر (سعید راد)، پدرش را با شدتی غریب تهدید می‌کرد و مشخص می‌شد که او با هیچ تنابنده‌ای شوخی ندارد و خیلی هم جدی و راست‌قامت است...

کافر سرآغاز فیلم‌های متفاوت گله بود، و سعید راد هم (بعد از خداحافظ رفیق) تازه گل کرده بود و این فیلم شده بود یک نقطه تلاقی برای این دو سینماگر، که دیگر هم ادامه پیدا نکرد!

دلیل؟ می‌رسیم.

تکمیلی 👇👇👇

@r_dorost
قلمرو نقد
Photo
تکمیلی/۲
📽️در حافظه‌ها می‌ماند


📽️علتش را می‌توان در قد و قامت رعنای آن موقع سعید راد جست‌وجو کرد.

راد در عین خوش‌تیپی و قد بلند (همچون خود گله) خیلی خیلی بازیگر راست‌قامتی بود و ایست‌ و ژستش خیلی سینمایی می‌زد.

گله اما شخصیت‌هایی را دوست می‌داشت که از معدل جامعه آمده باشند، مثل مرتضی عقیلی، که شده بود شهروندی درجه۲ در زیر پوست شب، یا بهروز وثوقی در نقش عباس‌چاخان (دشنه)، که لکنت زبان داشت و حتی آنتاگونیستی مثل حسین گیل فکرش را هم نمی‌کرد که توسط عباس اصطلاحاً نفله شود!

علی (علی نصیریان) در مهر گیاه هم همین‌طور بود، نصیریان در آن‌جا، بله، از آقای هالو فاصله گرفته بود، اما آن آدم جن‌زده‌ای شده بود که می‌توانستی در بخشی از مردم تماشایشان کنی؛ کاراکتر قهرمانی که هیچ.

حتی ابیِ کندو هم در ابتدا، در قامت یک آدم میانه‌حال معارفه می‌شد؛ جوانی بدون بک‌گراند و با حسرت‌های جنوب‌شهری‌اش.

گله در آثارش همواره می‌خواست قهرمان بیافریند؛ و قهرمانی ابی (در کندو) اتفاقا در صورت خونین و بدن تکه‌پاره او بود که در پایان تبلور و تجلی می‌یافت.

الان می‌توان دریافت که چرا گله و سعید راد با هم کار نکردند.
راد همین‌‌طوری‌اش هم شمایلی ایستاده و قهرمانی داشت، با آن سینه ستبر و یک دست بلندتر و آویزان‌تر، که یادگار علاقه شدیدش به بازی بولینگ بود. او بولینگ‌بازی قهار بود...

در فیلم‌هایش مثلا مثل دادشاه، عقاب‌ها و حتی در دوئل در دوران پیری‌اش هم همین‌طوری بود، شکستن در کار این کاریزما نبود.
فیلم دیگر امیر نادری (ساخت ایران) شاید برای همین بود که کار نکرد!

🪴حالا که خبر رسیده او رفته، همه خیلی خوب می‌دانیم که نرفته و نمی‌رود، علی خوش‌دست، بلوچی با چشمان آبی، خلبانی با حس قهرمانی و مهدی کافر (که با کنایه و تحقیر، نقش مقابلش را حسن طلا -با آکسان‌گذاری خاص‌اش- صدا می‌کرد)، از یادها نمی‌رود. هر کسی که او را دیده، از یادش نمی‌رود.

سعید راد مثل و عین شمایل بود، شمایلی که تصویرش همیشه باقی خواهد ‌ماند؛ و این راز و تمیز «هنر» از سایر رشته‌ها است.

@r_dorost
سه نکته‌ای که باید بدانیم/۱
📽️حق با مخاطب است

📽️«یاد بعضی نفرات
روشنم می‌دارد...
قوتم می‌بخشد
ره می‌اندازد
و اجاق کهن سرد سرایم
گرم می‌آید از گرمی عالی دم‌شان
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جراتم می‌بخشد
روشنم می‌دارد.»

✔️چقدر این شعر نیما یوشیج عالی‌است.
کمکم می‌کند که پاسخ بعضی از سوال‌ها و نظرها را -لااقل- به خودم بدهم.

۱.من یک نویسنده و ناقد سینمایی هستم، منهای مواقعی که خودجوش مطلبی می‌نویسم و اعلام حضوری می‌کنم (دنیا چرخیده و دیگر در مطبوعه‌ای به‌شکل ثابت نمی‌نویسم)، در برخی مناسبت‌ها هم احساس تکلیف و وظیفه به حرکتم وامی‌دارد که بنویسم، و خیلی از وقت‌ها، که بنا به دلیلی نوشتنم نیامده، مورد اعتراض قرار گرفته‌ام که چرا ننوشتی!؟
این‌جا قطعا حق با مخاطب است.

بعضی هم به نظرات شفاهی‌ام در یک برنامه «آن»ی ایراد وارد کرده‌اند (البته از خیل دوستداران لحن!) که ادبیاتم در خور نبوده است، حق می‌دهم.
شرایط گاهی آنچنان تعیین‌کننده می‌شود که نمی‌توانی در مقابل کج‌فهمی‌ها صبوری کنی و...!
حق می‌دهم.

ادامه دارد...

@r_dorost
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سه نکته‌ای که باید بدانیم/۲
📽️همگان را نتوان راضی کرد

📽️آفتاب را نمی‌شود توی کیسه‌ای
جمع کرد و برد
ابر را نمی‌شود مثل کهنه‌ای
توی مشت خود فشرد
آفتاب
توی آسمان آفتاب می‌شود
ابر هم بدون آسمان فقط
چند قطره آب می‌شود...
عرفان نظرآهاری

درباره سینمای ایران و تاریخ آن، کوچک‌مطالعاتی داشته و دارم، وقتی یکی مثل سعید راد که در دهه ۱۳۵۰ یکی از آن چند نفر اعتبار و ارکانش بوده‌اند، به رحمت خدا می‌رود، کمترین وظیفه من ناقد این‌است که یادآوری کنم و فرصتی برای امتداد جریان روشنگری فراهم آرم.

کسانی این شیوه را تشویق کنند، و همیشه هستند افرادی که نظری مخالف دارند و نقد وارد می‌کنند.

طبیعتا هر کسی از منظری به موضوع می‌نگرد و عرصه سینما و «هنر» هم تک‌ساحتی نیست که یک نفر در آن حرف غایی را بزند، همه را راضی کند.

منِ منتقد، مسئول نظراتم هستم، همین که بدانم چه می‌دانم و می‌خواهم و از خروجی خود، مطلع و راضی باشم، هنر کرده‌ام. دانستن این‌که دیگران چه می‌اندیشند، سخت است و جای دیگران هم نمی‌توان بود، همگان را نمی‌توان راضی نگاه داشت!

🪴همراه با یک پیوست و مثالی شفاهی، تکه‌ای از برنامه ۷ دوره اول.

@r_dorost
قلمرو نقد
سه نکته‌ای که باید بدانیم/۲ 📽️همگان را نتوان راضی کرد 📽️آفتاب را نمی‌شود توی کیسه‌ای جمع کرد و برد ابر را نمی‌شود مثل کهنه‌ای توی مشت خود فشرد آفتاب توی آسمان آفتاب می‌شود ابر هم بدون آسمان فقط چند قطره آب می‌شود... عرفان نظرآهاری درباره سینمای ایران و تاریخ…
سه نکته‌ای که باید بدانیم/۳
📽️اما داوری آن سوی در نشسته است

📽️۳.سال‌ها پیش برای فریدون گله بزرگداشتی گرفته بودیم در خانه هنرمندان، مرحومان سعید راد و ایرج کریمی هم محبت کرده و آمده و حرف‌هایی کاملا نو درباره گله گفتند، و برخی خصوصیات فردی‌اش را برشمردند.

وقتی گزارش مراسم در مطبوعات درج شد، ایرج کریمی معترض شد که از گله تصویر یک عارف را ساخته‌ایم، در حالی که ایشان گاهی ناسزا هم می‌گفت!

آن روزگار حق را به کریمی ندادم و گفتم در مرام ما ایرانیان نیست که تصویری منفی از متوفی (به‌ویژه هنرمندان) در اذهان بسازیم.
(تغافل هست شاید، به‌شرطی که جعل هم نکنیم.)

طبعا همه ما مانند انسان‌های عادی هستیم و بیش‌و‌کم همان کارهای روزمره را انجام می‌دهیم، شاید پولی قرض بگیریم، پس ندهیم! ازدواج کنیم، جدا شویم، همسر دوم... و این خط را بگیر و بیا. گاهی ممکن است خارج از انتظارات مردم (که سازنده تصاویر ذهنی منزه از هنرمندان هستند)، مانند یک انسان عادی رفتارهایی کنیم که مخاطب نپسندد و آن‌را زیبنده‌ی شان و جایگاه مورد نظر نداند و...

این دلیل نمی‌شود که وقتی آن هنرمند درگذشت، چهار تا ایراد طبیعی‌اش را پیرهن عثمان کنیم و کسی را که آثاری خوب و ماندگار تقدیم هنر و تاریخ این سرزمین کرده خراب، و خوبی‌هایش را ضایع کنیم؛ هنرمند معصوم نیست.

به‌نظرم ایرادهای دنیایی، در نهایت از آثار ایجابی و اثباتی هنرمند عقب می‌مانند و در گذر زمان محو می‌شوند.

به‌قول شاملوی بزرگ؛
تو را من در تابشِ فروتنِ این چراغ می‌بینم آن‌جا که تویی،
مرا تو در ظلمت‌کده‌ی ویران‌سرای من در می‌یابی
این‌جا که منم
.

به‌طورکلی ما در ایران، نگاهی «تاویلی» به مرگ داریم، بله ای‌بسا که شده وقتی هنرمندی رفت، تصویری دگر و متفاوت از وی بسازیم آنچنان‌که دوست می‌داشتیم باشد، یا آن‌طور که وجدان می‌شد. نام این رفتار، هرچه است، اسطوره‌سازی دروغین نیست، با حرف من و ما، کسی بزرگ یا حقیر نمی‌شود.

ایرج کریمی اهل منطق و رواداری بود و پاسخم را شنید و گذشت و تمام.

حالا باز هم مخاطبی برایم نوشته کافر فیلم خوبی نبوده، یا چرا از فلانی اسطوره‌سازی می‌کنید و قس علی هذا!؟

ته‌اش در تحلیل نهایی، شاید بتوان گفت که این نظرات مختلف است نه غلط.

به‌هر حال این نکته را هم در نظر بگیریم که ناقد، در نسبت‌های عصر و زمانه‌اش سخن می‌گوید و حتی یک نوشته به‌مناسبت یک یادبود، می‌تواند همان نوشته لازم و مورد نظر «روز» باشد؛ و از همه مهم‌تر، داوری ناقدان هم با تاریخ است.

@r_dorost
کوته‌گویه/
📽️نقد

📽️اگر منتقدها از شما بترسند، شکست خواهید خورد.

@r_dorost
کوته‌گویه/
📽رازهای سینمایی!

📽مهم نیست که شما درباره فعالیت‌های خودتان چه حرفی می‌زنید و چه جعلی می‌کنید و از تریبون‌های اجاره‌ای، چه متنی را بیرون می‌دهید، مهم این‌است که مردم و منتقدان درباره شما همان چیزی را فکر می‌کنند که هستید... ؛ بله!

@r_dorost
📽️با افتخار برای بی‌برنامه‌‌بودن در فرهنگ و سینمای نازل این ۳ سال!

📽️وقتی فیلم‌های گیشه‌ای شما، رونویسی از قصه‌ فیلم‌های سینمای فارسی ۵۰ سال پیش است، که خود آنها هم رونویسی از فیلم‌های مصری و هندی بودند!

وقتی نویسنده شما، آگاهانه فیلم‌های تجاری و نازل را چند بار چند بار با تغییر نام (و گذاشتن نامی مجعول!) به‌تان می‌فروشد!

وقتی «چوب‌خط‌»تان به جایی رسیده که از سریال درجه دو تلویزیون هم کش می‌روید و به ابتذال و تقلب و کپی افتخار می‌کنید!

وقتی با هزار کلک و لاپوشانی پول فیلم‌هاتان را با وعده‌های دروغین و برگرداندن پورسانت‌ها در می‌آورید!

وقتی اسپانسرهاتان در قالب حمایت‌های مثلا فرهنگی، پول‌هایی نامعلوم و ناتمیز را وارد سینما کرده و خرج هنرپیشه‌های بُنجل می‌کنند و فرق منوچهر و بهروز، و وثوق و وثوقی را نمی‌دانند!

وقتی با قلدری به طنزهای سخیف‌تان می‌بالید و مامور محترم سانسور در رسانه، سینه ستبر می‌کند و قیافه حق به‌جانب می‌گیرد، یعنی شما به ته خط نزدیک شده‌اید و خودتان خبر ندارید!

۳ سال تمام بنجلی‌‌سازها را ردیف کردید، پایان بازتان هم دارد نم‌نمک ردیف می‌شود...

@r_dorost
2024/11/20 04:58:54
Back to Top
HTML Embed Code: