Telegram Web
برخی عدم قطعیت‌ها غیرقابل حل‌اند و چه نیکوست که محدودیت‌های خود را بپذیریم، زیرا این امر به تصمیم‌گیری بهتر منجر می‌شود. باید نسبت به هر گام از فرآیند حساس باشیم. اگر حیوانی را – حتی جانوری ذره‌بینی مانند آمیب – در حال کاوش محیط اطراف خود ببینید، مشاهده خواهید کرد که حرکاتی رو به جلو انجام می‌دهد، عقب می‌کشد و خود را تطبیق می‌دهد، دوباره در جهت دیگری تلاش می‌کند، عقب می‌کشد و سپس مسیری را می‌یابد که آماده‌ی دنبال کردن آن است. آزمون و خطا. تصمیم‌گیرندگان خوب، التقاطی عمل می‌کنند و به «ثبات» (به هر قیمتی) پایبند نیستند. اما وقتی اوضاع، به هر دلیلی، آن‌طور که فکر می‌کردیم پیش می‌رود، تمایل داریم نقش خود را در وقوع آن بیش از حد ارزیابی کنیم. توانایی خود را در پیش‌بینی و کنترل بیش از حد تخمین می‌زنیم. به همین ترتیب، اغلب فاجعه رخ می‌دهد.

– ایان مک‌گیلکریست، مسئله‌ی چیزها: مغزهای ما، توهمات ما و نابودی جهان





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
یونگ به طور مفهومی بیان کرد که کیمیاگری مؤثر بود زیرا کاری روان‌شناختی بود. کیمیاگران، ناخودآگاه، روان خود را بر ماده‌ی موجود در آزمایشگاه‌هایشان فرافکنی می‌کردند. سرب، روح افسرده و سنگین آن‌ها بود. جستجوی طلا، میل به تجربه‌ی امر الهی یا به تعبیر یونگ، ارتباط با آرکی‌تایپ اصلی تمامیت، یعنی خود، بود. کیمیاگری جذاب و رضایت‌بخش بود زیرا وسیله‌ای برای فردیت، به معنای تبدیل شدن به فردی «کامل‌تر» بود که ارتباط با ماده، روح و کیهان را احساس می‌کرد. بنابراین، از نظر فرهنگی، کیمیاگری، روان‌درمانی یونگی پیش از یونگ بود. این امر، اعتبار تاریخی و معرفت‌شناختی برای ایده‌های یونگ فراهم کرد.





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"برای حفظ ثبات، باید از تلاش برای جدا کردن خود از یک درد خودداری کنید، زیرا می‌دانید که نمی‌توانید. فرار از ترس، خودِ ترس است، مبارزه با درد، خودِ درد است، تلاش برای شجاع بودن، ترسیدن است. اگر ذهن در درد باشد، ذهن، خودِ درد است. اندیشمند هیچ شکل دیگری جز اندیشه‌اش ندارد. هیچ راه فراری نیست."

آلن واتس





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"انسان نمی‌تواند زندگی بی‌معنا را تحمل کند."

کارل یونگ





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"کل نکته زندگی عیسی این نبود که ما باید دقیقاً مانند او شویم، بلکه این بود که باید به همان روشی که او خودش شد، خودمان شویم. عیسی استثنای بزرگ نبود، بلکه الگوی بزرگ بود."

کارل یونگ





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
یکی از موانع بزرگ در برابر سفر دوم، چیزی است که اکنون آن را "جمعی"، جمعیت، جامعه یا خانواده گسترده خود می‌نامیم. برخی آن را سندرم سطل خرچنگ می‌نامند - شما سعی می‌کنید بیرون بیایید، اما خرچنگ‌های دیگر فقط شما را به عقب می‌کشند. آنچه به عنوان اخلاق یا معنویت در زندگی اکثریت قریب به اتفاق مردم می‌گذرد، همان روشی است که همه کسانی که با آنها بزرگ شده‌اند، فکر می‌کنند. برخی آن را شرطی شدن یا حتی نقش‌پذیری می‌نامند. بدون کار درونی بسیار واقعی، اکثر مردم هرگز فراتر از آن نمی‌روند. شما ممکن است به روشی منفی، با واکنش یا طغیان علیه آن، از آن فراتر بروید، اما بیرون آمدن از سطل خرچنگ به روشی مثبت بسیار کمتر رایج است... به یک فشار بزرگ، تردید به خود و درجه‌ای از جدایی نیاز دارد تا افراد روح و سرنوشت خود را جدا از آنچه مادر و پدر همیشه می‌خواستند باشند و انجام دهند، پیدا کنند. عبور از مسائل مربوط به خانواده مبدا، مسائل مربوط به کلیسای محلی، مسائل فرهنگی، مسائل مربوط به پرچم و کشور، مسیری است که تعداد کمی از ما آن را به صورت مثبت و با صداقت دنبال می‌کنیم.

ریچارد رور، سقوط به بالا
"یکی از خطراتی که در تحلیل و در روانکاوی وجود دارد، این است که ما فکر کنیم وقتی تصاویر رویاها را درک کردیم، کارمان تمام شده است. ما مبهوت و مجذوب تفسیر رویا می‌شویم. اما اگر در مورد نماد و در مورد معنای آن به طور عمیق فکر نکنیم، آن قدرت شفادهنده و التیام‌بخش آن را از دست می‌دهیم. برای اینکه نماد تغییر و تحول پیدا کند، باید وارد آتش قلب شود. همانطور که "فون فرانتس" می‌گوید: "احساس و عاطفه، حامل آگاهی و شعور است."

اعتیاد به کمال، ماریون وودمن



📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"اما اگر به میزان کافی به استقلال و شور و اشتیاق دسترسی نداشته باشیم، گرایش ما به تمرکز بر دیگران می‌تواند باعث شود ارتباطمان را با خودمان و افرادی که قرار بود به آنها تبدیل شویم، از دست بدهیم. ما می‌توانیم از روح خود بیگانه شویم، که این امر ما را با احساس تهی‌بودن و عدم اصالت رها می‌کند. در این صورت، باید با بازگشت به طبیعت لیلیت خود، به "نیروی مهارنشدنی زندگی که از همگون شدن با دیگران سر باز می‌زند"، به خویشتن خویش بازگردیم.

جرقه حیاتی


📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚

برخی از ویژگی‌هایی را نشان می‌دهد که ممکن است از پدر شخصی‌مان تجربه کرده باشیم و بنابراین به بخش جدایی‌ناپذیر کمپلکس پدر منفی ما تبدیل شده باشد.

این نکته را در نظر داشته باشید که کمپلکس‌های پدر منفی ما ممکن است از آسیب‌های حل‌نشده پدرانمان، تأثیر جنگ‌ها بر آنها و تأثیر مدل روان‌شناختی مردسالارانه بر آنها نشأت گرفته باشد.

شاید روان پدر حول اندوه مادرش برای از دست دادن فرزندش شکل گرفته باشد و در نتیجه احساسات او را تحلیل برده باشد... شاید او را به گرداب افسردگی مادام‌العمر کشانده و بر پسران باقی‌مانده‌اش تا آخر عمر تأثیر گذاشته باشد، اگر در آن زمان به درمان خوب دسترسی نداشتند. شاید پدر ما مجبور شده باشد که به عنوان یک شخصیت پدری موقت، زمانی که کودک یا نوجوان بود، وارد عمل شود، و نیازها و خواسته‌های سرکوب‌شده کودکی‌اش در بزرگسالی دوباره زنده شده باشد و او را شاید غیرقابل اعتماد، بی‌مسئولیت و دمدمی مزاج رها کرده باشد.

چه کسی دقیقاً می‌داند چگونه/چه چیزی، نسبت‌ها و بخش‌های دقیق یک روان را شکل می‌دهد؟

سه کلمه برتر که کمپلکس پدر منفی شما را توصیف می‌کنند، کدامند؟ اکنون. معادل مثبت هر یک از آنها چیست؟ چگونه می‌توانید قطب مثبت ناکارآمدی‌هایی را که تجربه کرده‌اید، شکل دهید... و به نوعی خود را دوباره پدری کنید؟

باور من این نیست که هیچ انسانی با نیت ذاتی و مادرزادی برای آسیب رساندن به فرزندانش و اطرافیانش متولد می‌شود، اما زمانی که رنج روانی و سایر بیماری‌های روانی عملکرد روان ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند و درمان نمی‌شوند، می‌توانند اثرات مخربی در طول نسل‌ها داشته باشند.




🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist





| Twitter | Instagram | Telegram |
"رویا، خودنگاره‌ای خودجوش به شکل نمادین از وضعیت واقعیِ ناخودآگاه است."

کارل یونگ


📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"بیمار نشانه‌هایی خاص را برمی‌گزیند و آن‌قدر آنها را می‌پروراند تا به سانِ موانعی واقعی در نظرش جلوه کنند. بیمار، پشتِ سنگرِ نشانه‌های خود، احساسِ پنهان بودن و امنیت می‌کند. در پاسخ به پرسشِ «از استعدادهای خود چگونه بهره می‌برید؟»، پاسخ می‌دهد: «این مانع، راهِ مرا سد می‌کند؛ نمی‌توانم پیش بروم» و به سنگر خودساخته‌اش اشاره می‌کند."

آلفرد آدلر، مشکلات روان‌نوروز


📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"پایدار ماندن، پرهیز از تلاش برای گسستنِ خود از درد است، زیرا می‌دانید که چنین نمی‌توانید. گریز از ترس، خودِ ترس است؛ مبارزه با درد، خودِ درد است؛ کوشش برای شجاع بودن، همان ترسیدن است. اگر ذهن در رنج باشد، ذهن، عینِ رنج است. اندیشنده، صورتی جز اندیشه‌اش ندارد. هیچ گریزی نیست."

آلن واتس


📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"عشق یک فعالیت است، نه یک احساس منفعل؛ آن یک تلاش دائمی برای رشد و شادی فرد دیگر است."

اریک فروم، هنر عشق ورزیدن (۱۹۵۶)


📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
| چرا و چگونه کمال‌گرایی آدم را بیچاره می‌کند |

اگر واژه کمال‌گرایی را در گوگل جستجو کنید، احتمالاً به این عناوینِ خبری می‌رسید: «دانشجویانِ کمال‌گرا نمرات بهتری می‌گیرند، اما به چه قیمتی؟»، «چرا مشاغل باید در سال ۲۰۲۰ کمال‌گرایی را طرد کنند؟» و «چرا تغییر کمال‌گرایی تا این حد سخت است؟»

کمال‌گرایی به عنوانِ یک وضعیتِ ذهنی همواره محلِ بحث‌های علمی بوده است. بسیاری از سلبریتی‌ها اخیراً از کمال‌گرایی و فشاری که تلاش برای بی‌نقص بودن به آن‌ها وارد می‌کند، شکایت کرده‌اند. اعتقاد به کمال‌گرایی به این معنی است که شما هر قدر هم تلاش می‌کنید تا بهترینِ خود را عرضه کنید باز هم فکر می‌کنید می‌توانستید بهتر عمل کنید؛ بنابراین هرگز از خود رضایت ندارید.

کمال‌گرایی یا همان چیزی که در علمِ روان‌شناسی به آن اختلالِ شخصیتِ وسواسی-جبری گفته می‌شود، در زمره اختلالاتِ سلامتِ روانی قرار می‌گیرد. کسانی که از شکل‌های افراطیِ این اختلال رنج می‌برند، همواره نگرانِ این هستند که چیز‌ها از نظمِ معمولِ خود خارج شود و کنترلی بر امور نداشته باشند؛ آن‌ها به جزئیات توجه زیادی نشان می‌دهند. این مشکل ممکن است با سایر اختلالات از مشکلاتِ تغذیه‌ای تا وسواسِ فکری و عملی، اضطراب، افسردگی و افکارِ خودکشی همراه شود.

کریس وارد در کتاب «کمتر کامل، بیشتر خوشحال» توضیح می‌دهد که اعتماد به نفسِ پایین مرزِ باریکی است که کمال‌گرایی را از یک فضیلت به یک معضل تبدیل می‌کند: «تلاش برای دستیابی به کمال برای آنکه فرد از سفر خود لذتِ بیشتری ببرد یا به پاداش برسد، بسیار خوب است؛ اما تلاش برای رسیدن به کمال برای اینکه فرد به دیگران اثبات کند از همه بهتر است، مرز بین فضیلت و معضل است.»

او در کتاب خود نشان می‌دهد که تحمیلِ استاندارد‌های غیرممکن به خود در طولِ زندگی تا چه حد می‌تواند هزینه شخصی داشته باشد؛ و علاوه بر آن تا چه حد می‌تواند روی زندگیِ اطرافیانِ فردِ کمال‌گرا اثر منفی بگذارد. او می‌گوید: «من به یک والد یا همسرِ سمی، کنترلگر، مطالبه‌گر، نامطبوع و همیشه حق‌به‌جانب تبدیل شده بودم.» اما ادامه می‌دهد که در درون، احساسِ تنهایی، فهمیده نشدن و اضطراب می‌کردم. من فکر می‌کردم که همه چیز باید درست اجرا و انجام شود و همیشه اضطراب داشتم که مبادا هر زمانی اشتباهی رخ دهد.

کَری کوپر، استاد روان‌شناسیِ سازمانی و بهداشت در دانشگاه منچستر، می‌گوید: «کودکان به خصوص بعد از طلاقِ والدین بسیار آسیب‌پذیر می‌شوند، زیرا تلاش می‌کنند وضعیتِ محیط را به حالتِ ثبات درآورند.» او همچنین می‌گوید: «زنانی که به مشاغلِ تحتِ سلطه مردان وارد می‌شوند معمولاً کمال‌گرایی از خود بروز می‌دهند، زیرا احساس می‌کنند باید به رؤسای مرد نشان دهند از عهده کار‌ها بر می‌آیند.»

پروفسور کوپر می‌گوید: یکی دیگر از عواملِ بروزِ کمال‌گرایی، رسانه‌های اجتماعی است. «کمال‌گرایی به نسلِ استفاده‌کنندگان از رسانه‌های اجتماعی، فضا‌هایی که در آن هر کسی خودش را در کامل‌ترین شکل عرضه می‌کند: بهترین سبکِ زندگی، بهترین ظاهر، بهترین زندگیِ اجتماعی، مرتبط است.» زندگی با فردِ اُسی‌پی‌دی از بیرون بسیار کامل و بی‌نقص است. این همان احساسی است که این افراد دوست دارند به دیگران بدهند. حسِ بی‌نقص و کامل بودن. از بیرون به نظر می‌رسد که آن‌ها نمونه واقعیِ یک همسر، والد، دوست و به خصوص یک همکار هستند.




📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"روزنامه‌ها و نشریات، ریشه و منشأ شرارت و بدی در دنیای مدرن هستند و گذشت زمان این حقیقت را به طور واضح‌تر نشان خواهد داد. روزنامه به طور نامحدودی می‌تواند به سوی انحطاط و فساد پیش برود، زیرا همیشه می‌تواند خوانندگان سطحی‌تر و پست‌تری را برای خود انتخاب کند. در نهایت، روزنامه باعث برانگیخته شدن تمام آن احساسات پست و فرومایه‌ای خواهد شد که هیچ دولت و هیچ حکومتی نمی‌تواند آنها را مهار کند."

سورِن کی‌یرکِگارد



📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
Forwarded from نشر افکار
منتشر شد:

وقتی بدن سخن می‌گوید: کهن‌الگوها در بدن
مجموعه روانشناسی - ۹
روانشناسی تحلیلی - ۹
نوشتۀ مارا سیدلی
ترجمۀ محمدمهدی کهربی، زهرا جوانی


سفارش آنلاین از پخش ققنوس، ۳۰بوک و ایران کتاب

@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
کتاب «وقتی بدن سخن می‌گوید» مفاهیم و نظریه‌های یونگی را در مورد رشد نوزاد به‌ کار می‌گیرد تا نشان دهد که چگونه تصاویر کهن‌الگویی شکل‌گرفته در اوایل زندگی می‌توانند تأثیر دائمی بر روانشناسی فرد داشته باشند. این کتاب با بهره‌گیری از مشاهدات بالینی غنی «مارا سیدلی»، نشان می‌دهد که چگونه اختلالات روان‌تنی در مراحل اولیۀ زندگی از طریق عواطف کنترل‌نشده سرچشمه می‌گیرند. این اثر مفاهیم یونگ در مورد «خویشتن» و «کهن‌الگو» را به مفاهیم «خویشتن اولیه» که توسط فوردهام مفهوم‌سازی شده است، پیوند می‌دهد و همچنین کار روانکاوان دیگری مانند بیون و کلاین را در بر می‌گیرد.

وقتی بدن سخن می‌گوید: کهن‌الگوها در بدن
مجموعه روانشناسی - ۹
روانشناسی تحلیلی - ۹
نوشتۀ مارا سیدلی
ترجمۀ محمدمهدی کهربی، زهرا جوانی

@NashrAfkar
وقتی مردم به بدن خود گوش می‌دهند، حساسیت شدیدی نسبت به طبیعت نیز پیدا می‌کنند. مردان و زنانی را داشته‌ام که به مطب من می‌آمدند و برای درختی که قطع شده یا پرنده‌ای که آسیب دیده بود، گریه می‌کردند. وقتی با درد بدن خود و ویرانی آن در تماس باشید، از ویرانی‌های طبیعت آگاه‌تر می‌شوید.

همچنین رنج دیگرانی را که در بدن خود زندگی نمی‌کنند، تشخیص می‌دهید. می‌توانید ببینید که بدن چگونه می‌پیچد و می‌چرخد و سعی می‌کند پیام‌هایی بفرستد.

زنانگی آگاهانه
Marion Woodman






📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"من به سادگی معتقدم که بخشی از خود یا روح انسان تابع قوانین فضا و زمان نیست."

کارل یونگ





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
"...سرگذشت فرد، اول از همه، سازگاری با الگوها و معیارهای سنتی است که در جامعه‌اش منتقل می‌شود. از لحظه تولد، آداب و رسومی که در آن متولد می‌شود، تجربه و رفتار او را شکل می‌دهد. تا زمانی که بتواند صحبت کند، موجودی کوچک از فرهنگ خود است و تا زمانی که بزرگ شود و بتواند در فعالیت‌های آن شرکت کند، عادات آن، عادات او، باورهای آن، باورهای او، و محالات آن، محالات اوست..."

الگوهای فرهنگ (۱۹۳۴)





📍@ravantahlil  | گروه آموزشی روان تحلیل 📚
2025/02/04 05:42:40
Back to Top
HTML Embed Code: