روحم دیگر بار بیدار شد
و دیگر بار نزدم آمدی،
درست مانند خیالی گریزنده
درست مانند چکیدهای از زیباییِ ناب.
الکساندر پوشکین
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و دیگر بار نزدم آمدی،
درست مانند خیالی گریزنده
درست مانند چکیدهای از زیباییِ ناب.
الکساندر پوشکین
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
برفِ اندوه
میبارد
تو میروی که باز نگردی
تا برفِ اندوه
جای پای تو را
سفید کند.
بیژن جلالی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
میبارد
تو میروی که باز نگردی
تا برفِ اندوه
جای پای تو را
سفید کند.
بیژن جلالی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم
چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند.
الهام اسلامی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم
چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند.
الهام اسلامی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
#معرفی_کتاب_شعرخوانی
جورجو آگامبن ۲۲ آوریل ۱۹۴۲ در رم ایتالیا متولد شد. آگامبن از چهرههای برجستۀ فلسفه و نظريۀ انتقادی معاصر و سنت فکری چپ نو است. آگامبن فيلسوفی که صريح و موجز مینويسد و هرچند اين صراحت به معنی سادگی و سهلالوصول بودن انديشۀ او نيست چرا که در نهایت انديشۀ او از مرزهای فلسفه فراتر میرود و مفاهيم و اصطلاحاتش را از رشتهها و حوزههای ديگر وام میگيرد. نام او با مفاهیمی نظير وضعيت استثنايی، هوموساکر، زيستسياست پيوند خورده است.
از جورجو آگامبن در نشرنو:
هوموساکر
جورجو آگامبن در هومو ساکر در نظر دارد تا مسألهٔ امکان ناب و بالقوگی و قدرت را با مسألهٔ اخلاق سیاسی و اجتماعی در بستری به هم متصل کند که در آن مسألهٔ مزبور بنیاد دینی و متافیزیکی و فرهنگی سابق خود را از دست داده است. او با تکیه بر تحلیل فوکو از زیستسیاست، دست به پژوهشی گسترده و عمیق و دقیق دست میزند در مورد حضور ضمنی یا نهفتهٔ تصور زیستسیاست در تاریخ نظریهٔ سیاسی سنتی.
جنگ داخلی
این کتاب جنگ داخلی را همچون آستانهٔ بنیادین سیاسیسازی در غرب مشخص میکند، آپاراتوسی که در طول تاریخ بهتناوب یا مجال سیاستزدایی از شهروندی را فراهم کرده یا استیلا بر امر غیرسیاسی را. استدلالهای این کتاب که نخست در فضای پس از یازده سپتامبر مطرح شدند، امروز که وارد عصر جنگ داخلی سیارهای شدهایم، اهمیت فزایندهای مییابند.
@nashrenow
جورجو آگامبن ۲۲ آوریل ۱۹۴۲ در رم ایتالیا متولد شد. آگامبن از چهرههای برجستۀ فلسفه و نظريۀ انتقادی معاصر و سنت فکری چپ نو است. آگامبن فيلسوفی که صريح و موجز مینويسد و هرچند اين صراحت به معنی سادگی و سهلالوصول بودن انديشۀ او نيست چرا که در نهایت انديشۀ او از مرزهای فلسفه فراتر میرود و مفاهيم و اصطلاحاتش را از رشتهها و حوزههای ديگر وام میگيرد. نام او با مفاهیمی نظير وضعيت استثنايی، هوموساکر، زيستسياست پيوند خورده است.
از جورجو آگامبن در نشرنو:
هوموساکر
جورجو آگامبن در هومو ساکر در نظر دارد تا مسألهٔ امکان ناب و بالقوگی و قدرت را با مسألهٔ اخلاق سیاسی و اجتماعی در بستری به هم متصل کند که در آن مسألهٔ مزبور بنیاد دینی و متافیزیکی و فرهنگی سابق خود را از دست داده است. او با تکیه بر تحلیل فوکو از زیستسیاست، دست به پژوهشی گسترده و عمیق و دقیق دست میزند در مورد حضور ضمنی یا نهفتهٔ تصور زیستسیاست در تاریخ نظریهٔ سیاسی سنتی.
جنگ داخلی
این کتاب جنگ داخلی را همچون آستانهٔ بنیادین سیاسیسازی در غرب مشخص میکند، آپاراتوسی که در طول تاریخ بهتناوب یا مجال سیاستزدایی از شهروندی را فراهم کرده یا استیلا بر امر غیرسیاسی را. استدلالهای این کتاب که نخست در فضای پس از یازده سپتامبر مطرح شدند، امروز که وارد عصر جنگ داخلی سیارهای شدهایم، اهمیت فزایندهای مییابند.
@nashrenow
به آتش
به گلولهای که در سرت نشست
به سرخرودی که از موهایت گذشت
به فرو ریختنِ کلمه از کنارهی شقیقهات
به خشمت که مادرِ سوگوارِ معصومیت است؛
که سوگوارانِ زخمخورده از آتش و گلوله
از اندوه اگر بگذرند وُ از زخم نمیرند
خود، آتشاند و گلوله.
سید محمد مرکبیان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
به گلولهای که در سرت نشست
به سرخرودی که از موهایت گذشت
به فرو ریختنِ کلمه از کنارهی شقیقهات
به خشمت که مادرِ سوگوارِ معصومیت است؛
که سوگوارانِ زخمخورده از آتش و گلوله
از اندوه اگر بگذرند وُ از زخم نمیرند
خود، آتشاند و گلوله.
سید محمد مرکبیان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
کهای؟
چهای؟
خونِ عفیفِ پرنده
روان در عروقِ گناه
یا رعشهای تاخته
بر اعصابِ عشق
چون طراواتی که مسیرِ بابونهها را میداند
تنها میگذری
و من در برابرت اینسان درماندهام
دشتی یا رود
بارانی یا نور
که میگستری و میباری
بر شانهٔ کوه
و بر بالِ پروانه
اگر میخواهم بشناسمت
در جستجوی هستیِ خویشم
نه به اکتشافِ تو
در جستجوی سنگیام
که به دریایش افکندی
#مصطفی_طلوعی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
چهای؟
خونِ عفیفِ پرنده
روان در عروقِ گناه
یا رعشهای تاخته
بر اعصابِ عشق
چون طراواتی که مسیرِ بابونهها را میداند
تنها میگذری
و من در برابرت اینسان درماندهام
دشتی یا رود
بارانی یا نور
که میگستری و میباری
بر شانهٔ کوه
و بر بالِ پروانه
اگر میخواهم بشناسمت
در جستجوی هستیِ خویشم
نه به اکتشافِ تو
در جستجوی سنگیام
که به دریایش افکندی
#مصطفی_طلوعی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
"دلم گرفته برایت" زبان سادهی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دستهایش را بسته بودند
که شعر ننویسد
و سایهاش بر دیوار
شعر بود
گفت:
سایهها همیشه عریاناند
حتی اگر لباس پوشیده باشند
دیوارها از در
بیرون رفتند
تا با دیوارهای بیشتری برگردند...
**
در روزهای بعد
آنقدر غذا نخورد
که روزهای بعد
بر زمین افتادند
و آنقدر لاغر شده بود
که میتوانست
از لای دو ساعت عبور کند
و جوری آن لحظه را بنویسد
که زمان و زباناش یکی شوند
در نیمههای شب
طوری به خواب رفت
که میتوانست
چند فردا
داشته باشد
در روزهای بعد بود
که در سلولها سطر پیدا کردند
در مشتها، موسیقی
در جیبها، کلمه
در هفتههای بعد بود
که هر که را
از طناب
آویختند،
شعر شد!
کسی که شعر مینویسد، تنهاست!
کسی که گوشههای جوانیاش را جویده است
و هر گلولهای که خورده را هضم کرده،
میداند
خشمی که در خیابانها آفتاب میخورد
بر شاخهها مشت خواهد داد!
••
سایهاش بر دیوار
سکوت کرده است!
تخیل، سکوت میخواهد
وصلکردنِ موهای معشوقه به باران
سکوت میخواهد
وصلکردنِ چشمهای همبندش
به بادامهایی که عید امسال را تلخ میکنند،
سکوت میخواهد
وصلکردنِ سینهسرخها
به سینهای که از آن بخار برمیخیزد،
سکوت میخواهد.
وصلکردنِ سیمهای یک بمبساعتی، سکوت میخواهد!
کسی که شعر مینویسد، تنهاست
و آنکه سالها بعد
تنهاییات را از زیرپلهای
در کتابفروشیهای انقلاب میخرد
هیولای خفته را
بیدار خواهد کرد!
یعنی
کسی نمیدانست
که زندان
دری در سینهی تو داشت
و این سطرها از همانجا گریختهاند
و حالا
هروقت
این سطرها را پاک میکنم
استخوانت از زیرشان پیداست
یعنی
همیشه دیدهام
گلولهها شلیک میشوند و
پلکها میافتند
گلولهها شلیک میشوند و
درختها میافتند
گلولهها شلیک میشوند و
پرندهها میافتند
گلولهها شلیک شدند
تو اما
چون آبشار
به افتادن، ایستادهای!
#گروس_عبدالملکیان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
که شعر ننویسد
و سایهاش بر دیوار
شعر بود
گفت:
سایهها همیشه عریاناند
حتی اگر لباس پوشیده باشند
دیوارها از در
بیرون رفتند
تا با دیوارهای بیشتری برگردند...
**
در روزهای بعد
آنقدر غذا نخورد
که روزهای بعد
بر زمین افتادند
و آنقدر لاغر شده بود
که میتوانست
از لای دو ساعت عبور کند
و جوری آن لحظه را بنویسد
که زمان و زباناش یکی شوند
در نیمههای شب
طوری به خواب رفت
که میتوانست
چند فردا
داشته باشد
در روزهای بعد بود
که در سلولها سطر پیدا کردند
در مشتها، موسیقی
در جیبها، کلمه
در هفتههای بعد بود
که هر که را
از طناب
آویختند،
شعر شد!
کسی که شعر مینویسد، تنهاست!
کسی که گوشههای جوانیاش را جویده است
و هر گلولهای که خورده را هضم کرده،
میداند
خشمی که در خیابانها آفتاب میخورد
بر شاخهها مشت خواهد داد!
••
سایهاش بر دیوار
سکوت کرده است!
تخیل، سکوت میخواهد
وصلکردنِ موهای معشوقه به باران
سکوت میخواهد
وصلکردنِ چشمهای همبندش
به بادامهایی که عید امسال را تلخ میکنند،
سکوت میخواهد
وصلکردنِ سینهسرخها
به سینهای که از آن بخار برمیخیزد،
سکوت میخواهد.
وصلکردنِ سیمهای یک بمبساعتی، سکوت میخواهد!
کسی که شعر مینویسد، تنهاست
و آنکه سالها بعد
تنهاییات را از زیرپلهای
در کتابفروشیهای انقلاب میخرد
هیولای خفته را
بیدار خواهد کرد!
یعنی
کسی نمیدانست
که زندان
دری در سینهی تو داشت
و این سطرها از همانجا گریختهاند
و حالا
هروقت
این سطرها را پاک میکنم
استخوانت از زیرشان پیداست
یعنی
همیشه دیدهام
گلولهها شلیک میشوند و
پلکها میافتند
گلولهها شلیک میشوند و
درختها میافتند
گلولهها شلیک میشوند و
پرندهها میافتند
گلولهها شلیک شدند
تو اما
چون آبشار
به افتادن، ایستادهای!
#گروس_عبدالملکیان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
Forwarded from تنها صداست که میماند
⬅️ ثبت نام دوره ی جدید ڪارگاه آموزش داستان نویسی و نویسندگی خلاق در کانون ادبی تراوش (مجازی/آنلاین)
⬅️ مبانی داستان، عناصر داستان، انواع داستان (از مبتدی تا پیشرفته)
⬅️ مدرس: محسن سعیدالسادات
⬅️ برای دریافت اطلاعات بیشتر به این شماره ها در تلگرام و یا واتساپ پیام بدهید:
09125153092
09339259571
⬅️ لطفاً تماس نگیرید، فقط در اینستاگرام، تلگرام، یا واتساپ پیام بدهید.
⬅️ جلسه ی اول رایگان برگزار می شود بنابراین، دوستانی که هنوز برای ثبت نام تصمیم قطعی ندارند هم می توانند به صورت رایگان، از جلسه اول استفاده کنند.
🟣 آیدی تلگرام mdiamo@
⬅️ ارتباط از طریق اینستاگرام:
@mohsen.saeidossadat
@kanoone.adabie.taravosh
⬅️ نشانی ایمیل:
[email protected]
⬅️ مبانی داستان، عناصر داستان، انواع داستان (از مبتدی تا پیشرفته)
⬅️ مدرس: محسن سعیدالسادات
⬅️ برای دریافت اطلاعات بیشتر به این شماره ها در تلگرام و یا واتساپ پیام بدهید:
09125153092
09339259571
⬅️ لطفاً تماس نگیرید، فقط در اینستاگرام، تلگرام، یا واتساپ پیام بدهید.
⬅️ جلسه ی اول رایگان برگزار می شود بنابراین، دوستانی که هنوز برای ثبت نام تصمیم قطعی ندارند هم می توانند به صورت رایگان، از جلسه اول استفاده کنند.
🟣 آیدی تلگرام mdiamo@
⬅️ ارتباط از طریق اینستاگرام:
@mohsen.saeidossadat
@kanoone.adabie.taravosh
⬅️ نشانی ایمیل:
[email protected]
یک لحظه جسارت به خودم دادم و یک عمر
از گوشهی لبهای تو عناب گرفتم
#جواد_نعمتی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
از گوشهی لبهای تو عناب گرفتم
#جواد_نعمتی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
چه جوانانی!
اسماعیل، میبینی؟
چه جوانانی!
بسیاریشان هنوز
صورت عشق را بر سینه نفشردهاند.
#رضا_براهنی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
اسماعیل، میبینی؟
چه جوانانی!
بسیاریشان هنوز
صورت عشق را بر سینه نفشردهاند.
#رضا_براهنی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
گیرم که میزنید
گیرم که میبرید
گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
#شهریار_دادور
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
گیرم که میبرید
گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
#شهریار_دادور
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
Forwarded from تنها صداست که میماند
آکادمی تخصص و هنری راما برگزار می کند
گروه درمانی سایکو دراما مبتنی بر رویکرد هیجان مدار(EFT)
اینجا و اکنون در جمعی امن، در فضایی همدلانه گفتگو می کنیم، بازی می کنیم، نقش می آفرینیم و رویا می سازیم تا تجربیات و هیجانات خود را کاوش کنیم و در مسیر سلامت روان و پالایش خود گام برداریم. گام برداریم برای خود بودن، خود شدن و خود یافتن و قطعا در این راه تنها نیستیم بلکه یاوران در کنار ما هستند تا یاریمان کنند.
۱۲ هفته، دوشنبه ها ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان : تهران - سعادت آباد
تاریخ شروع : ۱۸ تیرماه
هزینه ثبت نام : سه میلیون و دویست هزار تومان
فقط از طریق واتس اپ : ۰۹۰۲۷۶۴۷۷۲۸
ظرفیت : ۱۲ نفر
بعد از ثبت نام اولیه یک جلسه گفتگو با تک تک شرکت کنندگان خواهیم داشت، سپس ثبت نام قطعی می شود.
jamal_mirjafari اینستاگرام
#سایکو_دراما #نمایش_خلاق #جمال_میرجعفری #درمانگر #نمایش_درمانی #درمان_در_گروه #بازی #بازی_نمایشی #نمایش_خلاق
گروه درمانی سایکو دراما مبتنی بر رویکرد هیجان مدار(EFT)
اینجا و اکنون در جمعی امن، در فضایی همدلانه گفتگو می کنیم، بازی می کنیم، نقش می آفرینیم و رویا می سازیم تا تجربیات و هیجانات خود را کاوش کنیم و در مسیر سلامت روان و پالایش خود گام برداریم. گام برداریم برای خود بودن، خود شدن و خود یافتن و قطعا در این راه تنها نیستیم بلکه یاوران در کنار ما هستند تا یاریمان کنند.
۱۲ هفته، دوشنبه ها ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان : تهران - سعادت آباد
تاریخ شروع : ۱۸ تیرماه
هزینه ثبت نام : سه میلیون و دویست هزار تومان
فقط از طریق واتس اپ : ۰۹۰۲۷۶۴۷۷۲۸
ظرفیت : ۱۲ نفر
بعد از ثبت نام اولیه یک جلسه گفتگو با تک تک شرکت کنندگان خواهیم داشت، سپس ثبت نام قطعی می شود.
jamal_mirjafari اینستاگرام
#سایکو_دراما #نمایش_خلاق #جمال_میرجعفری #درمانگر #نمایش_درمانی #درمان_در_گروه #بازی #بازی_نمایشی #نمایش_خلاق
Forwarded from تنها صداست که میماند
نشر چام ناشر تخصصی ادبیات داستانی و ناداستان است.
نشر چام با شعار «ادبیات، جهان را نجات خواهد داد» خود را به ادبیات جدی متعهد میداند.
تمامی آثار در نشر چام از زبان اصلی ترجمه و منتشر میشود و از زبان واسط ترجمه انجام نمیپذیرد.
در نشر چام نویسندگان طراز اول مشهوری برای نخستینبار به خواننده ایرانی معرفی میشوند.
سایت نشر چام champub.ir همواره در خدمت مخاطبان ادبیات جدی با مقالات جدید و منتشرنشده برای آشنایی بیشتر با نویسندگان و آثار آنان میباشد.
نشر چام با شعار «ادبیات، جهان را نجات خواهد داد» خود را به ادبیات جدی متعهد میداند.
تمامی آثار در نشر چام از زبان اصلی ترجمه و منتشر میشود و از زبان واسط ترجمه انجام نمیپذیرد.
در نشر چام نویسندگان طراز اول مشهوری برای نخستینبار به خواننده ایرانی معرفی میشوند.
سایت نشر چام champub.ir همواره در خدمت مخاطبان ادبیات جدی با مقالات جدید و منتشرنشده برای آشنایی بیشتر با نویسندگان و آثار آنان میباشد.
از گورستان های بسیاری گذر کردم
تا فهمیدم
آن که حتی در خلوت خانه ی خویش
نمی تواند بگرید
از همه اندوهناکتر است.
#حسن_آذری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تا فهمیدم
آن که حتی در خلوت خانه ی خویش
نمی تواند بگرید
از همه اندوهناکتر است.
#حسن_آذری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
بر او ببخشائید
بر او که از درون متلاشیست
اما هنوز پوستِ چشمانش
از تصور ذرات نور میسوزد
و گیسوان بیهُدهاش
نومیدوار از نفوذ نفسهای عشق میلرزد.
#فروغ_فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
بر او که از درون متلاشیست
اما هنوز پوستِ چشمانش
از تصور ذرات نور میسوزد
و گیسوان بیهُدهاش
نومیدوار از نفوذ نفسهای عشق میلرزد.
#فروغ_فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دلم به حال پروانهها میسوزد
وقتی چراغ را خاموش میکنم،
و به حال خفاشها
وقتی چراغ را روشن میکنم.
نمیشود قدمی برداشت
بدون آن که کسی نرنجد.
#مارین_سورسکو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
وقتی چراغ را خاموش میکنم،
و به حال خفاشها
وقتی چراغ را روشن میکنم.
نمیشود قدمی برداشت
بدون آن که کسی نرنجد.
#مارین_سورسکو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem