میزبان ریرا رو تغییر دادیم. آیا بدون فیلترشکن در ایران میتونید ریرا رو از طریق اپهای پادگیر بشنوید؟
Anonymous Poll
52%
بله. :)
48%
نه. :(
🔹 اگر هنوز برای شنیدن ریرا از داخل ایران مشکل دارید، مشکل احتمالاً با پاک کردن کش اپلیکیشن پادگیر رفع میشود. در این تصاویر راهنمای این کار را که یکی از دوستان پادکستساز تهیه کرده میبینید.
@rirapodcast
@rirapodcast
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت بیستوچهارم ریرا در اپلیکیشنهای پادگیر منتشر شد.
@rirapodcast
@rirapodcast
شعر «روز ناگزیر»
سرودهی قیصر امینپور
از کتاب «آینههای ناگهان»
این روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مهآلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که میآید
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند
روزی که این قطار قدیمی
در بستر موازی تکرار
یک لحظه بیبهانه توقف کند
تا چشمهای خستهی خوابآلود
از پشت پنجره
تصویر ابرها را در قاب
و طرح واژگونهی جنگل را
در آب بنگرند
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز میشود
روزی که روز تازهی پرواز
روزی که نامهها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را
امضا کنیم
و مثل نامهای بفرستیم
صندوقهای پستی
آن روز آشیان کبوترهاست
روزی که دست خواهش، کوتاه
روزی که التماس گناه است
و فطرت خدا
در زیر پای رهگذران پیادهرو
بر روی روزنامه نخوابد
و خواب نان تازه نبیند
روزی که روی درها
با خط سادهای بنویسند:
«تنها ورود گردن کج، ممنوع!»
و زانوان خسته ی مغرور
جز پیش پای عشق
با خاک آشنا نشود
و قصههای واقعی امروز
خواب و خیال باشند
و مثل قصههای قدیمی
پایان خوب داشته باشند
روز وفور لبخند
لبخند بیدریغ
لبخند بیمضایقهی چشمها
آن روز
بیچشمداشت بودن ِ لبخند
قانون مهربانی است
روزی که شاعران
ناچار نیستند
در حجرههای تنگ قوافی
لبخند خویش را بفروشند
روزی که روی قیمت احساس
مثل لباس
صحبت نمیکنند
پروانههای خشکشده، آن روز
از لای برگهای کتاب شعر
پرواز میکنند
و خواب در دهان مسلسلها
خمیازه میکشد
و کفشهای کهنهی سربازی
در کنج موزههای قدیمی
با تار عنکبوت گره میخورند
روزی که توپها
در دست کودکان
از باد پر شوند
روزی که سبز، زرد نباشد
گلها اجازه داشته باشند
هر جا که دوست داشته باشند
بشکفند
دلها اجازه داشته باشند
هر جا نیاز داشته باشند
بشکنند
آیینه حق نداشته باشد
با چشمها دروغ بگوید
دیوار حق نداشته باشد
بیپنجره بروید
آن روز
دیوار باغ و مدرسه کوتاه است
تنها
پرچینی از خیال
در دوردست حاشیهی باغ میکشند
که میتوان به سادگی از روی آن پرید
روز طلوع خورشید
از جیب کودکان دبستانی
روزی که باغ سبز الفبا
روزی که مشق آب، عمومی است
دریا و آفتاب
در انحصار چشم کسی نیست
روزی که آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزی که آرزوی چنین روزی
محتاج استعاره نباشد
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سخت ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید!
ای روز آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
@rirapodcast
سرودهی قیصر امینپور
از کتاب «آینههای ناگهان»
این روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مهآلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که میآید
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند
روزی که این قطار قدیمی
در بستر موازی تکرار
یک لحظه بیبهانه توقف کند
تا چشمهای خستهی خوابآلود
از پشت پنجره
تصویر ابرها را در قاب
و طرح واژگونهی جنگل را
در آب بنگرند
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز میشود
روزی که روز تازهی پرواز
روزی که نامهها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را
امضا کنیم
و مثل نامهای بفرستیم
صندوقهای پستی
آن روز آشیان کبوترهاست
روزی که دست خواهش، کوتاه
روزی که التماس گناه است
و فطرت خدا
در زیر پای رهگذران پیادهرو
بر روی روزنامه نخوابد
و خواب نان تازه نبیند
روزی که روی درها
با خط سادهای بنویسند:
«تنها ورود گردن کج، ممنوع!»
و زانوان خسته ی مغرور
جز پیش پای عشق
با خاک آشنا نشود
و قصههای واقعی امروز
خواب و خیال باشند
و مثل قصههای قدیمی
پایان خوب داشته باشند
روز وفور لبخند
لبخند بیدریغ
لبخند بیمضایقهی چشمها
آن روز
بیچشمداشت بودن ِ لبخند
قانون مهربانی است
روزی که شاعران
ناچار نیستند
در حجرههای تنگ قوافی
لبخند خویش را بفروشند
روزی که روی قیمت احساس
مثل لباس
صحبت نمیکنند
پروانههای خشکشده، آن روز
از لای برگهای کتاب شعر
پرواز میکنند
و خواب در دهان مسلسلها
خمیازه میکشد
و کفشهای کهنهی سربازی
در کنج موزههای قدیمی
با تار عنکبوت گره میخورند
روزی که توپها
در دست کودکان
از باد پر شوند
روزی که سبز، زرد نباشد
گلها اجازه داشته باشند
هر جا که دوست داشته باشند
بشکفند
دلها اجازه داشته باشند
هر جا نیاز داشته باشند
بشکنند
آیینه حق نداشته باشد
با چشمها دروغ بگوید
دیوار حق نداشته باشد
بیپنجره بروید
آن روز
دیوار باغ و مدرسه کوتاه است
تنها
پرچینی از خیال
در دوردست حاشیهی باغ میکشند
که میتوان به سادگی از روی آن پرید
روز طلوع خورشید
از جیب کودکان دبستانی
روزی که باغ سبز الفبا
روزی که مشق آب، عمومی است
دریا و آفتاب
در انحصار چشم کسی نیست
روزی که آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزی که آرزوی چنین روزی
محتاج استعاره نباشد
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سخت ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید!
ای روز آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
@rirapodcast
#قیصر_امینپور در کنار #سایه و #شفیعی_کدکنی.
(عکس از کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان)
امینپور رسالهی دکترایش را دربارهی سنت و نوآوری در شعر معاصر با راهنمایی شفیعی کدکنی نوشت.
@rirapidcast
(عکس از کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان)
امینپور رسالهی دکترایش را دربارهی سنت و نوآوری در شعر معاصر با راهنمایی شفیعی کدکنی نوشت.
@rirapidcast
🔸 منابع مربوط به قسمت بیستوچهارم پادکست ریرا:
🔹 اغلب اطلاعات مربوط به زندگی #قیصر_امینپور از این دو منبع هستند:
«حرف آخر عشق» (گفتوگوی امینپور با مرکز اسناد ملی ایران)، چاپشده در کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان (انتشارات مروارید).
«آن لحظهی در نهایت» (قیصر امینپور به روایت همسرش)، نوشتهی ایثار قنواتی (بر اساس گفتوگو با زیبا اشراقی)، همشهری داستان، ش. ۶۵ (اردیبهشت ۹۵).
🔹 مطالب مربوط به مجلهی سروش نوجوان از دو منبع زیر نقل شدهاند:
«روز ناگزیر» نوشتهی بیوک ملکی، تجربه، ش. ۷۶، (اردیبهشت ۹۰).
«قرار بود همه چیز متفاوت باشد» (سروش نوجوان به روایت جمعی از همکاران)، از کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان.
🔹 نوشتهی قیصر امینپور دربارهی مهدی اخوان ثالث (لحظهی دیدار) و نقل قول اخوان دربارهی شعر آب سپهری در کتاب باغ بیبرگی (انتشارات زمستان) آمدهاند.
🔹 دربارهی سبک شعر قیصر امینپور و تحول آن به دو مقالهی زیر نگاهی داشتم که هر دو در کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان چاپ شدهاند.
«درآمدی بر بوطیقای قیصر»، حمیدرضا توکلی
«آینه دانی که تاب آه ندارد» (نقد کتاب آینههای ناگهان)، مسعود جعفری جزی
@rirapodcast
🔹 اغلب اطلاعات مربوط به زندگی #قیصر_امینپور از این دو منبع هستند:
«حرف آخر عشق» (گفتوگوی امینپور با مرکز اسناد ملی ایران)، چاپشده در کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان (انتشارات مروارید).
«آن لحظهی در نهایت» (قیصر امینپور به روایت همسرش)، نوشتهی ایثار قنواتی (بر اساس گفتوگو با زیبا اشراقی)، همشهری داستان، ش. ۶۵ (اردیبهشت ۹۵).
🔹 مطالب مربوط به مجلهی سروش نوجوان از دو منبع زیر نقل شدهاند:
«روز ناگزیر» نوشتهی بیوک ملکی، تجربه، ش. ۷۶، (اردیبهشت ۹۰).
«قرار بود همه چیز متفاوت باشد» (سروش نوجوان به روایت جمعی از همکاران)، از کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان.
🔹 نوشتهی قیصر امینپور دربارهی مهدی اخوان ثالث (لحظهی دیدار) و نقل قول اخوان دربارهی شعر آب سپهری در کتاب باغ بیبرگی (انتشارات زمستان) آمدهاند.
🔹 دربارهی سبک شعر قیصر امینپور و تحول آن به دو مقالهی زیر نگاهی داشتم که هر دو در کتاب یادمان همزاد عاشقان جهان چاپ شدهاند.
«درآمدی بر بوطیقای قیصر»، حمیدرضا توکلی
«آینه دانی که تاب آه ندارد» (نقد کتاب آینههای ناگهان)، مسعود جعفری جزی
@rirapodcast
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت بیستوپنجم ریرا در اپلیکیشنهای پادگیر منتشر شد.
@rirapodcast
@rirapodcast
رضا #براهنی در کنار آلن گینزبرگ، شاعر آمریکایی (عکس از شمارهی پنجم مجلهی وزن دنیا).
گینزبرگ یکی از مشهورترین شاعران نسل بیت و از چهرههای مهم شعر پستمدرن آمریکا بود.
@rirapodcast
گینزبرگ یکی از مشهورترین شاعران نسل بیت و از چهرههای مهم شعر پستمدرن آمریکا بود.
@rirapodcast
🔸 منابع مربوط به قسمت بیستوپنجم ریرا:
🔹 بیشتر اطلاعات راجع به زندگی #براهنی از این منابع نقل شدهاند:
زندگینامهی رضا براهنی در کتاب جنون نوشتن (شرکت انتشاراتی رسام).
زندگینامهی رضا براهنی در کتاب ظل الله و مقدمهی همین کتاب (انتشارات امیرکبیر).
مصاحبه تلویزیونی رضا براهنی با مهدی فلاحتی.
🔹 توضیحات تئوریک رضا براهنی از چهار مقالهی زیر نقل شدهاند:
«چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم» مؤخرهی کتاب خطاب به پروانهها، نشر مرکز.
«چگونه پارهای از شعرهایم را گفتم»، مجلهی بایا، ش ۱ و ۲، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۸.
«چگونه پارهای از شعرهایم را گفتم، بخش دوم»، مجلهی بایا، ش ۳، خرداد ۱۳۷۸.
«نظریهی زبانیت در شعر»، مجلهی کارنامه، ش ۴۶ و ۴۷، آذر و دی ۱۳۸۳.
🔹 نمونههایی از نقدهای منفی محمدعلی #سپانلو و محمد #حقوقی بر چند مجموعه شعر ابتدایی براهنی را میتوان در جلدهای سوم و چهارم تاریخ تحلیلی شعر نو، نوشتهی #شمس_لنگرودی (نشر مرکز) یافت.
🔹 داوری نادر #نادرپور دربارهی شعر و نقدنویسی براهنی در کتاب طفل صدسالهای به نام شعر نو (گفتوگوی صدرالدین الهی با نادرپور، انتشارات کتاب پارسه) آمده.
🔹 نقد یدالله #رؤیایی بر نظرات براهنی با عنوان «شعر زبان، یا شعر بیزبانی» را در کتاب عبارت از چیست؟ (انتشارات نگاه) میتوان خواند.
🔹 #ضیاء_موحد در کتاب پنهان در آینه (گفتوگوی مهدی مظفری ساوجی با موحد، انتشارات هرمس) دربارهی شعر دههی هفتاد و شعر براهنی صحبت کرده.
🔹 سخن شمس آقاجانی را از کتاب شکلهای ناتمامی (انتشارات ویستار) نقل کردم. اطلاعاتی دربارهی کارگاههای رضا براهنی و مقالاتی در توضیح شعر او را میتوان در همین کتاب یافت.
🔹 مقالهی علی باباچاهی به نام «محورها و مشخصههای شعر پسانیمایی» در اصل بهعنوان مؤخرهی کتاب عقل عذابم میدهد (نشر زاوش) و همچنین در کتاب تأملات از صفر (انتشارات نگاه) منتشر شده.
🔹 سخن منوچهر #آتشی در اصل در مصاحبهی او با رضا عامری آمده که در ش ۶ مجلهی روزگار وصل (بهار و تابستان ۱۳۷۷) چاپ شده و من آن را از مقالهی مسعود توفان به نام «آتش پسانو و یالهای آتش» نقل کردم (مجلهی کارنامه، ش ۸، آبان و آذر ۱۳۷۸).
🔹 مقالهی رومن یاکوبسن با عنوان «زبانشناسی و شعرشناسی» که اصطلاح خودارجاعی در آن به کار رفته، به ترجمهی حسین پاینده در کتاب زبانشناسی و نقد ادبی (نشر نی) چاپ شده.
🔹 مقالهی ویکتور اشکلوفسکی با عنوان «هنر همچون فرآیند» که مفهوم آشناییزدایی (در این ترجمه: یکهسازی) در آن توضیح داده شده، به ترجمهی عاطفه طاهایی در کتاب نظریهی ادبیات (نشر اختران) منتشر شده.
@rirapodcast
🔹 بیشتر اطلاعات راجع به زندگی #براهنی از این منابع نقل شدهاند:
زندگینامهی رضا براهنی در کتاب جنون نوشتن (شرکت انتشاراتی رسام).
زندگینامهی رضا براهنی در کتاب ظل الله و مقدمهی همین کتاب (انتشارات امیرکبیر).
مصاحبه تلویزیونی رضا براهنی با مهدی فلاحتی.
🔹 توضیحات تئوریک رضا براهنی از چهار مقالهی زیر نقل شدهاند:
«چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم» مؤخرهی کتاب خطاب به پروانهها، نشر مرکز.
«چگونه پارهای از شعرهایم را گفتم»، مجلهی بایا، ش ۱ و ۲، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۸.
«چگونه پارهای از شعرهایم را گفتم، بخش دوم»، مجلهی بایا، ش ۳، خرداد ۱۳۷۸.
«نظریهی زبانیت در شعر»، مجلهی کارنامه، ش ۴۶ و ۴۷، آذر و دی ۱۳۸۳.
🔹 نمونههایی از نقدهای منفی محمدعلی #سپانلو و محمد #حقوقی بر چند مجموعه شعر ابتدایی براهنی را میتوان در جلدهای سوم و چهارم تاریخ تحلیلی شعر نو، نوشتهی #شمس_لنگرودی (نشر مرکز) یافت.
🔹 داوری نادر #نادرپور دربارهی شعر و نقدنویسی براهنی در کتاب طفل صدسالهای به نام شعر نو (گفتوگوی صدرالدین الهی با نادرپور، انتشارات کتاب پارسه) آمده.
🔹 نقد یدالله #رؤیایی بر نظرات براهنی با عنوان «شعر زبان، یا شعر بیزبانی» را در کتاب عبارت از چیست؟ (انتشارات نگاه) میتوان خواند.
🔹 #ضیاء_موحد در کتاب پنهان در آینه (گفتوگوی مهدی مظفری ساوجی با موحد، انتشارات هرمس) دربارهی شعر دههی هفتاد و شعر براهنی صحبت کرده.
🔹 سخن شمس آقاجانی را از کتاب شکلهای ناتمامی (انتشارات ویستار) نقل کردم. اطلاعاتی دربارهی کارگاههای رضا براهنی و مقالاتی در توضیح شعر او را میتوان در همین کتاب یافت.
🔹 مقالهی علی باباچاهی به نام «محورها و مشخصههای شعر پسانیمایی» در اصل بهعنوان مؤخرهی کتاب عقل عذابم میدهد (نشر زاوش) و همچنین در کتاب تأملات از صفر (انتشارات نگاه) منتشر شده.
🔹 سخن منوچهر #آتشی در اصل در مصاحبهی او با رضا عامری آمده که در ش ۶ مجلهی روزگار وصل (بهار و تابستان ۱۳۷۷) چاپ شده و من آن را از مقالهی مسعود توفان به نام «آتش پسانو و یالهای آتش» نقل کردم (مجلهی کارنامه، ش ۸، آبان و آذر ۱۳۷۸).
🔹 مقالهی رومن یاکوبسن با عنوان «زبانشناسی و شعرشناسی» که اصطلاح خودارجاعی در آن به کار رفته، به ترجمهی حسین پاینده در کتاب زبانشناسی و نقد ادبی (نشر نی) چاپ شده.
🔹 مقالهی ویکتور اشکلوفسکی با عنوان «هنر همچون فرآیند» که مفهوم آشناییزدایی (در این ترجمه: یکهسازی) در آن توضیح داده شده، به ترجمهی عاطفه طاهایی در کتاب نظریهی ادبیات (نشر اختران) منتشر شده.
@rirapodcast