Telegram Web
ویژه‌برنامهٔ دانشکده فیزیک به مناسبت هفتهٔ پژوهش
کشف قانون جدید در فیزیک

با شرکت: ابراهیم آزادگان، حسام‌الدین ارفعی، شاهین روحانی و رضا منصوری

گفتگو پیرامون مقالهٔ
On the roles of function and selection in evolving systems
https://www.pnas.org/doi/10.1073/pnas.2310223120

تاریخ: ۲ دی‌ماه ۱۴۰۳
ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۱۵
مکان: تالار جناب، طبقهٔ منفی یک، دانشکدهٔ فیزیک
پول (یووال نوح هراری، نشر نون. تهران. ۱۳۹۸. متن: ۱۵۰ ص.)
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

کتاب این هفته به‌دستم رسید. با اشتیاق خواندم. گرچه ترجمه ناویراسته است و گاهی خواندنش دردناک. طبق معمول، ناشر لابد با نیت خیر، حوصلهٔ تهیهء متنی پاکیزه را نداشته. چون معمول این روزها است از این می‌گذرم.
اما کتاب:
• تنها ۳۰ ص مرتبط است با موضوع پول؛ یعنی ۲۰ درصد از متن. ۵۰ صفحه در باب سرمایه‌گرایی (سرمایه‌داری در متن) و لیبرال‌گرایی است، یعنی ۳۰ درصد از کل. بقیه ۵۰ درصد مرتبط است با تحولات هومص و نقش آن در آیندهء بشر.
• در بخش پول اطلاعات مناسبی آورده شده. به این اطلاعات با شک نگاه می‌کنم. چون می‌بینم از همه تمدن‌ها و اقوام کهن صحبت شده مگر ایرانیان. پس شک به اعتبار بقیه مطالب بی‌جا نیست. بخش سرمایه‌گرایی و لیبرا‌ل‌گرایی بسیار گذرا است و از جزییات تحول این دو مفهوم، به‌خصوص از تحولات فکری در ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، خبری نیست.
• اما بخش اصلی- ۵۰ درصد متن کتاب- با عنوان «گسست بزرگ» ربط نخ‌نمایی به موضوع پول دارد. از تخصص نویسنده هم خارج است و بسیار عوام‌گرا با تخیلات ژول ورنی نوشته شده. پس، برای خوانندهء علاقه‌مند به تخیل جالب است. اما برای خوانندهء علاقه‌مند به تحلیل رخ‌دادهای مرتبط با هومص و آیندهء بشر حرف دندان‌گیری ندارد.

چند پرسش مرتبط با «گسست بزرگ» ناشی از تحولات فناوری و احتمال فناوری‌های براینده (emerging):
• هومص هوشمند هنوز آگاهی [مترجم از کلمه هوشیاری استفاده کرده که گمراه کننده است] ندارد. نویسنده آگاهی را به رشد هوشمندی پیوسته می‌داند که قطعی نیست. درست که هوشمندی درجاتی دارد پیوسته به هم اما هنوز مفهومی فردی است و مستقل از اجتماع. دلیلی نداریم که آگاهی پیوسته به هوشمندی باشد- به‌ویژه خصلتی وابسته به فرد و منفک از اجتماع انسانی. آگاهی فرد جز در «فرد وابسته به اجتماع» دیده نشده. از این رو لابد خصلتی است برایشی.
• موجودیت انسان هوشمند وابسته به انرژی و آفتاب (تابش خورشید) است که اجازه رشد نظم (کاهش انتروپی) به فعالیت فرد و اجتماع انسانی می‌دهد. جزییات را از فرگشت‌ها و جهش‌های زیستی می‌شناسیم. وجود منبع انرژی در تحول و فرگشت فکری (مِمِتیکی) در این موجود کربن‌پایه معمولا بدیهی انگاشته می‌شود. اما بسیار اساسی است و فرض اصلی در موجودیت انسان هوشمند و برایش آگاهی بوده. در پرداختن به هومص- موجود سیلیکون‌پایه- نمی‌شود این بداهت را فراموش کرد.
• هومص چه وقت به این بداهت- چشمه انرژی و چاه انتروپی آگاه خواهد شد. هومص منفرد چرا از انسان منفرد ممتاز باشد؟ چرا انتظار داریم هومص منفرد صاحب آگاهی بشود؟ هنوز بسیار فاصله داریم تا این‌که هومص‌ها توان برهم‌کنش و تصمیم‌گیری مشترک داشته باشند. وجود تعداد زیاد هومص، و تعبیه کردن توانایی مبادلهء اطلاعات، به معنی برهم‌کنش نیست. کورتانا (هومص مایکروسافت) را می‌شود تکثیر کرد اما این تکثیر «اجتماع» نمی‌آفریند؛ پس به سامانه‌ای پیچیده منجر نمی‌شود. در سامانه‌ای هم که پیچیده نباشد- مانند کورتاناها- پدیده‌ای «برنمی‌آید». یعنی هوشمندی یکایک هومص‌ها منجر به آگاهی نخواهد شد. کورتاناها هنوز در حد «خودکاران یاخته‌ای» (cellular automata) هم نیستند [نک کتابم ایران من۶، مبانی تفکر و طراحی مفهومی دانشگاه، فصل ۳.]، سامانهء دشوار (complicated) هم نیستند، چه رسد به این‌که شباهتی با سامانه‌های پیچیده داشته باشند؛ گوریده (wicked) که فعلا در وَهم هم نمی‌گنجد.
به هیچ یک از این نکته‌ها در این کتاب حتی اشاره نشده. پس خواننده مواظب باشد این نوشته را یک کتاب تحلیلی نداند و با آن همچون نوشته‌ای تخیلی بنگرد که بیشتر جذب بازار برای‌اش مهم بوده.
پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی- ۳۶
ویرایش متن تألیفی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۷ دی ۱۴۰۳

https://tidycontent.farhangan.ir

تألیف را نباید دست کم گرفت. تألیف از کسی پذیرفته است که در زمینهء مرتبط با موضوع متخصص باشد. از متخصص اما نباید انتظار داشت متنی مناسب برای نامتخصص بنویسد. اما نامتخصصان، به‌دلیل‌هایی گوناگون، علاقمندند یا لازم است در بارهء هر موضوع تخصصی کم یا زیاد بدانند. چگونه این نیاز جامعه برطرف شود؟
در صنعت نشر این وظیفه به عهدهء ویراستار برساخت (developmental editor) است؛ او به هر روش می‌کوشد در چارچوب سیاست بنگاه انتشاراتی این نیاز را برطرف کند. چند گام کلیدی در انجام این وظیفه:

• طرح موضوع با نویسندهء بالقوه یا بررسی پیش‌نویس کتابی که برای او ارسال شده.
• با فرض مشخص بودن مخاطب در سیاست‌های بنگاه، الزام‌های چنین کتابی با نویسنده بالقوه، یا نویسندهء کتاب ارسالی، مطرح می‌شود. ویراستار برساخت در گفتگو با چنین نویسنده‌ای بایدها و نبایدهای مُسوّده و منطق نوشتن را با جزییات مطرح می‌کند.
• ویراستار برساخت در طول تهیه یا باز نویسی کتاب تألیفی می‌کوشد متن را برای مخاطب مناسب‌ بسازد.

پس از آن است که این متن در اختیار بنگاه انتشاراتی قرار می‌گیرد تا در فرایند ویرایش قرار بگیرد: ویرایش علمی یا فنی در صورت نیاز، ویرایش واژگان، ویرایش شیوه، ویرایش جمله، مخاطب اول، و نمایه‌ساز. سپس، متن ویراسته آمادهء صفحه‌آرایی است برای قرارگرفتن در مراحل چاپ، چه کاغذی باشد چه دیجیتال و برخط.
بررسی مقالهء

On the roles of function and selection in evolving systems

Michael L. Wong, Carol E. Cleland , Daniel Arend Jr., Stuart Bartlett , H. James Cleaves II, Heather Demarest, Anirudh Prabhu, Jonathan I. Lunine , and Robert M. Hazen

PNAS 2023 Vol. 120 No. 43 e2310223120
https://doi.org/10.1073/pnas.2310223120

✍️ رضا منصوری
۱۴ دی ۱۴۰۳

نویسندگان مدعی قانونی جدید در علوم طبیعی هستند مبتنی بر مفهوم «اطلاعات کارکردی» (functional information) که قبلا معرفی شده. این قانون را فراگیرuniversal)) برای هر سامانهء پویا (evolving) در کیهان می‌دانند، چه در زیست‌شناسی، چه در سیاره‌شناسی، و چه در کیهان‌شناسی و اختر فیزیک و هسته‌زایی. صفت «evolving» را نمی‌شود در این بافتار برابر «فرگشتی» گرفت چون به سامانه‌هایی هم اطلاق شده که در آن‌ها با پدیده‌‌ای برامده (emergent) سروکار نداریم- اصلا «دشوار» هم نیستند چه رسد که پیچیده باشند تا در آن بشود انتظار برایش داشت. از طرف دیگر هم نمی‌شود آن‌ها را سامانه‌های دینامیکی نامید که در فیزیک به معنایی دیگر به‌کار می‌رود. پس از این اخطار مفهومی، می‌پردازم به نقدم از چند جهت مختلف.
۱. گزاره‌های اشتباه یا مبهم مقاله گزاره‌های پر شمار در بردارد که الزاما درست نیست. از جمله قوانین فیزیک را برای توضیح پدیده‌ها در کیهان‌شناسی، اخترفیزیک، و سیاره‌شناسی و هسته‌زایی ناکارامد می‌داند که درست نیست. تصور نویسندگان از کیهان همان تصور سادهء سه بعدی ترمودیناکی است. تعجب می‌کنند که چطور در کیهان ساختار ایجاد می‌شود که به معنی کاهش انتروپی و افزایش اطلاعات یا به قول نویسندگان افزایش پیچیدگی است. متوجه نیستند که عالم با هندسهء چهاربعدی‌اش در چارچوب ترمودینامیک سامانه‌ای بسته است؛ «بیرون» ندارد که سامانه‌ای باز بشود تلقی‌اش کرد؛ اشتباهی که در کیهان‌شناسی نانسبیتی شایع است. پس هر تغییری در انتروپی زیرسامانه‌های داخل عالم به معنی تغییری متقابل در محیط ساختار است تا انتروپی کل صفر (ثابت) بماند. برخلاف ادعای نویسندگان، در هیچ جایی در فیزیک که ادعا شده، و نویسندگان علاقه‌مندند برای آن قانونی جدید وضع کنند، نیازی به قانونی از نوعی که مطرح شده نیست.
۲. نویسندگان «طرح ایده» را با «بیان قانون» اشتباه گرفته‌اند. گلمهء «قانون» در طبیعت کمابیش بر مفهومی تاریخی اطلاق می‌شود. اما می‌دانیم که کار ما در علوم طبیعی «مدل‌سازی» است به این معنی: ابداع تعدادی مفهوم با تعریف عملیاتی، تعریف نمادهای ریاضی مرتبط با مفهوم‌ها از مجموعه موجودات ریاضی (نرده‌ای، بردار، تانسور، یا اسپینور)، و بیان رابطه‌ای ریاضی میان آن‌ها، همراه با ثابت‌هایی که طبیعت آن را مشخص می‌کند؛ چه الکترومغناطیس ماکسول باشد، چه هر مثلا «قانونی» مرتبط با الکترومغناطیس که رابطه‌ای ریاضی است مشتق از معادلات اصلی. با این شناخت از مدل، مفهوم قانون معنی دیگری پیدا می‌کند متفاوت از معنای تاریخی آن. پس، تا مفهوم‌ها عملیاتی تعریف نشود، رابطه‌ای ریاضی مبتنی بر آن برقرار نشود، و تا پاسخ هر پرسش را نشود با عدد بیان کرد نمی‌شود از قانونی جدید- بخوانید مدلی جدید برای درک پدیده‌هایی از طبیعت- صحبت کرد. نویسندگان کوشیده‌اند رابطه‌ای ریاضی برای مثلا قانون جدیدشان ابداع کنند اما کافی نیست چون مبتنی بر مفهوم‌هایی با تعریف عملیاتی نیست و پاسخی به پرسش‌هایی ممکن نمی‌دهد تا بشود چیزی پیش‌بینی کرد.
۳. ندیدن آینده، یا نداشتن پاسخ برای رخ‌دادی در آینده، ایرادِ دیگر ایدهء نویسندگان است. در مجموع، ایدهء نویسندگان، برگرفته از بخشی از روش‌های علوم زیستی، غایت‌گرا (teleological) است: یعنی بیان توضیحی پسینی برای رخ‌دادها بدون هیچ طرحی برای پیش‌بینی پدیده‌ای جدید. تمرکز آن‌ها بر پدیده‌هایی موجود یا شناخته در فیزیک است. آن جا که از علوم زیستی مثال می‌آورند نظری ندارم. بر زیست‌شناس است که بگوید آیا این ایده گامی رو به جلو در شناخت پدیده‌ای زیستی است یا نه. اما هیچ مثالی در فیزیک- چه کیهان‌شناسی باشد چه سیاره‌شناسی و هسته‌زایی و اختر فیزیک- ندارند که به ما اطلاعاتی بیش از آن چه می‌دانیم بدهد؛ هیچ توانی‌هم نشان نمی‌دهند از بیان رخ‌دادی در آینده. این ادعا که مفهومش (conceptualization) آن‌ها کمک به درک پدیده‌های اجتماعی هم می‌کند حرف بسیار گزافی است بی هیچ شاهد.
۴. جمع‌بندی این‌که شاید ایدهء نویسندگان بتواند به بخشی از علوم زیستی برای درک بهتر پدیده‌ها کمک کند اما هیچ چشم‌اندازی برای ادعای آن‌ها در کاربرد در علوم فیزیکی ندیدم.
رسول جعفریان و مفهوم علم در دورهء اسلامی
به مناسبت رونمایی از کتاب
آفاق دانایی در سپهر تمدن اسلامی،
گفتگوی رسول جعفریان با حامد زارع، انتشارات روزنه. تهران- ۱۴۰۳

✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

rmansouri.ir

رسول جعفریان، تربیت‌یافتهء حوزه، استاد تاریخ دانشگاه تهران، تنها کسی است که می‌شناسم در باب مفهوم علم در دورهء اسلامی پژوهیده است؛ بیشتر در دورهء طلایی اسلام و قدری هم در دورهء صفویه. گفتارهای او در باب نقش غالب خرافات در دوران اسلامی- که در این کتاب از ترکیب «شبه علم» برای آن یاد می‌کند- واکنش‌های شدید به‌همراه داشته، که در این دوران غلبهء اسلام سیاسی طبیعی است. من این گفتارها را ناشی از اشراف او به متون تاریخی می‌دانم که به‌قطع ارزش توجه دارد. پژوهش‌های او از جنس پژوهش‌های موردی مرسوم در تاریخ علم نیست که نشود آن را از جنس تاریخ اندیشه دانست؛ مطالعات او معمولا موردی است و همین کار او را برجسته و یگانه کرده.

https://telegra.ph/رسول-جعفریان-و-مفهوم-علم-در-دورهء-اسلامی-01-10
پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی- ۳۷
اصل کمترین کنش در صنعت نشر
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳

https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20070/اصل-کمترین-کنش-در-صنعت-نشر

اصل بنیادی در تهیهء محتوای نوشتاری آن است که مخاطبِ کمترین زحمت را برای درک اطلاعات منتقل شده بکشد. این را اصل کمترین کنش در تولید محتوا می‌نامیم! این کنش معطوف به مخاطب است نه تهیه‌کنندهء محتوا. تهیه‌کننده- چه فرد چه جمع و چه شخصیت حقوقی- باید بیشترین زحمت را بکشد تا مخاطب کمترین کنش را برای درک آن لازم داشته باشد. توجه داشته باشید برای تهیهء کتاب یک یا چند نفر زحمت می‌کشند اما تعداد مخاطبان هزارها و گاهی صدها هزار نفر است. این یعنی صنعتی شدن تولید محتوا. انسان خردمند فراگرفتهْ رشد و توسعه هنگامی محقق می‌شود که زحمت از دوش صد‌ها هزار انسان برداشته شود و بر دوش تعدادی اندک گذاشته شود تا انرژی جامعه برای تأمین نیازِ فرایندِ توسعه آزاد شود. هدف ما در پروژهء بیرونی توجه به این اصل و کوشش در جهت صنعتی کردن تولید محتوا و ظرفیت‌سازی برای آن است!
رویداد رشدیه، گپ و گفت پیرامون «علم و آینده‌اش»

رضا منصوری

(استاد بازنشستهٔ دانشگاه شریف)

پنج‌شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۸

تهران، پاسداران، خیابان زمرد (ناطق نوری)، روبه‌روی دشتستان پنجم
فرهنگان پاسداران
تلفن هماهنگی: ۲۶۷۱۳۸۹۸-۰۲۱
مفاهیم و گزاره‌های علوم انسانی با نگاه تحولی
(تقریری بر مباحث مطرح شده در پژوهشکدهٔ تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز)
سید محمد رضا تقوی
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تهران، بهار ۱۴۰۳، ۳۵۹ صفحه.

✍️ رضا منصوری
جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳

rmansouri.ir

پژوهشگاهْ کتاب را به‌لطف برایم فرستاد. عنوان برانگیزاننده بود گرچه قدری عجیب. مشتاق بودم نتیجهء مباحث مطرح شده در دانشگاه شیراز را بدانم. فهرست مطالب را که دیدم عجیب بودنش شدت گرفت و به سمت نشانه‌هایی از توهم رفتم. بخشی را که خواندم متوجه شدم توهم عمیق است. آن‌گونه که گاهی گزاره‌ها یا واژه‌هایی مدرن‌نما به‌کار رفته، اما مضمون و محتوای مطالب- و لابد تصور و تفکر نویسنده، شرکت‌کنندگان در بحث‌ها، و نیز مسؤولان انتشار- از دوران سلجوقیان جلوتر نیامده؛ مانده در تاریخ‌اند و بی‌خبر از تحولات یک‌صد وپنجاه سالهء علوم انسانی در جهان. کتاب اصلا نقدپذیر نیست اما آموزنده‌است برای شناخت بهتر منسوخ بودن تفکری که متاسفانه بر دانشگاه‌های ما هم دارد حاکم می‌شود. چند نمونه از واژگان کتاب و گزاره‌های آن که عینا نقل می‌شود:

🔹 کتاب ۱۶ گفتار دارد و هر گفتار بین ۳ تا ۱۴ «تبیین». نمونه:
▪️ تبیین ۳ از گفتار اول: نسبت عالم غیب با انسان
▪️ تبیین ۸ از گفتار اول: مبادی علوم انسانی در زیست بوم ما باید مبتنی بر تجربه و عقل و وحی با مؤلفه‌های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی باشد
▪️ تبیین ۲ از گفتار دوم: نسبت علم حصولی و علم حضوری
▪️ تبیین ۷ از گفتار دوم: حس و عقل و قلب باید متقوم به هم تحلیل شوند
▪️ تبیین ۳ از گفتار سوم: وحدت و کثرت در دیدگاه اصالت امام
▪️ تبیین ۲ از گفتار پنجم: چیستی حرکت در منطق اصالت ولایت
▪️ تبیین ۱۲ از گفتار هشتم: ارتباط سه منطق فقاهت، علوم و اجرا با یکدیگر
▪️و ...

🔹 گزاره‌هایی نمونه برگرفته از متن کتاب
▪️ از ابتدای تبیین ۱۲ از گفتار هشتم، ص ۱۴۲:
پاسخ: هرچه منطق دقیق‌تر و جامع‌تر، ساری و جاری باشد، دامنهٔ حضور دین در جامعه بیشتر خواهد بود. محدودیت جریان دین در جامعه، بستگی تام به ظرفیت پذیرش جامعه دارد که آن نیز به ظرفیت عقلانیت و منطق عقلانیت جامعه است. نکته دیگر این‌که منطق‌های گذشته همگی می‌توانند زمینه‌ساز رشد نیاز جامعه برای دست‌یابی به منطق و ساخت مختار آن باشد. حتی رشد منطق در غرب نیز بسترهای رشد ادراک و فهم را در جوامع اسلامی ایجاد کرده است تا آن‌ها نیز بتوانند برای ایجاد توازن در عرصهٔ عقلانیت، به تولید مفاهیم پایهٔ منطقی بپردازند و منطق جدید را تولید کنند.
▪️ نمونه‌ای دیگرِ از تبیین ۱ گفتار ۱۲:
الف) علوم انسانی اسلامی واقعیت را اعم از واقعیت غیب و مشهود می‌داند، در صورتی‌که علوم انسانی رایج آن‌را در واقعیت مشهود خلاصه می‌کند؛ بنابراین، به‌ طور منطقی، توجه به عالم غیب و شهود قاعدتاً برای انسان تجربهء گسترده‌تری را به دنبال خواهد آورد تا توجه صرف به نشئه مادی حیات.

دیگر نه کلامی لازم است نه توانی هست برای تفصیل. حالا درک می‌کنم چطور بعضی همکاران که تخصصی بسیار جدی در موضوعی علمی دارند در آن دانشگاه افسرده شده‌اند. اما آن‌ها را نمی‌بخشم چطور توانسته‌اند در مورد این جهل یا شیادی سکوت کنند. در این سال‌ها چه می‌کردید؟ عجب جهل مرکبی دانشگاه را فراگرفته! باز هم سکوت؟ این‌گونه مفهوم دانشگاه را به لجن کشده‌اید؟ این‌گونه جوانان جویای علم و باهوش ما را به مسلخ می‌برید؟ نابودشان می‌کنید؟
برای نسل‌های بعد می‌نویسم: دردی که امروز با دیدن این مثلاکتاب از دانشگاهی مثلا‌معتبر در ایران کنونی، و شنیدن همزمان خبر هزینهء ۵۰۰ میلیارد دلاری برای هوش مصنوعی (دقت: ۲۰ درصد بیشتر از کل تولید ناخالص ملی ایران) در ایالات متحده، کشیدم آن چنان است که شما هم صد سال پس از امروز حس‌اش خواهید کرد! بدانید با چه دردی ساخته‌ایم!
کیهان‌شناسی علم است: نگران فلسفه‌گران نباشیم

✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳


The Spectre of Underdetermination in Modern Cosmology
Pedro G. Ferreiraa, William J. Wolf, James Read
Astrophysics University of Oxford DWB Keble Road Oxford OX1 3RH United Kingdom
Faculty of Philosophy University of Oxford
arXiv: 2501.06095 v1

عنوان مقاله غلط‌انداز است: شبح ناتعَیّنی در کیهان‌شناسی مدرن. شروع می‌شود با بحث میان بوندی و ویثرو در دههء ۱۳۴۰/ ۱۹۶۰. زمانی که تازه- چند سال پس از کشف قیفاووسی‌های نوع دوم و نیز اثر موسباؤر- متوجه شدیم مرکز عالم نیستیم و نسبیت عام تنها ریاضی نیست بلکه توان درک کیهان را به‌ما می‌دهد. ویٍثرو کیهان‌شناسی را علم نمی‌دانست: «علم باید بری از سلیقه و باور دانشگر باشد؛» نمونهء دو مدل رایج در آن زمان را شاهد می‌آورد: مدل حالت پایا و نیز مدل مِهبانگ که بعدا به مدل استاندارد کیهان‌شناسی ارتقا یافت.
مقاله در ادامه گزاره‌هایی از فیلسوفان علم می‌آورد؛ عنوانی رایج که برای من گنگ است؛ مگر نه که نزدیک به دو قرن است که دیگر «فیلسوف طبیعت» نداریم. پس آنها را «فلسفه‌گر» می‌نامم، یعنی کسی که در رشتهء فلسفه در نهادی علمی شاغل است. این گزاره‌های فلسفه‌گران- اکراه دارم بگویم ایراد فلسفی که گزاره‌ای منسوخ است- از جنس همان ایراد ویثرو است و بی‌ربط به علم. مقاله چیزی اضافه نمی‌کند. نویسندگان با کاربرد بعضی اصطلاح‌های کیهان‌شاختی مانند مدل LAMBDA CDM و ماده تاریک و انرژی تاریک تداعی «ناتَعَیُّنی» در کیهان‌شناسی می‌کنند. کمی هم رویدادهایی تاریخی ذکر می‌کنند تا تداعی متنی مرتبط و معتبر در تاریخ علم بشود که البته بیشتر ذکر رویدادهای تاریخی است و کوچکترین ربطی به تاریخ اندیشه در علم ندارد. از نوع نوشته‌های آقای مهدی گلشنی که مضمون مبهمی دارد و معمولا آن‌را روش «قال یقول» می‌نامیم. البته، این تنها فلسفه‌گرهای نویسنده نیستند که از سازوکار اجتماع علمی و گفتمان علم در آن بی‌خبرند. تنها اخترفیزیک‌دان نویسنده، پدرو فِرِیرا، هم حرفی نزده که نشان از توجه وی داشته باشد.
نویسندگان در توهم معنای خودتعریف‌کرده‌ای از علم در ذهن‌شان گیرند. تَعَیُّن در علم معنی ندارد. هر انتزاعی از مفهوم علم که با روال رایج در اجتماع علمی سازگار نباشد از نوع توهم است که هنوز اکثر فلسفه‌گرهای علم در آن گرفتارند. مگر نه این است که مادهء تاریک و انرژی تاریک، چه در مفهوم و چه در موضوع، در کیهان‌شناسی خوش تعریف است؟ مادهء تاریک: ماده‌ای متعارف با انرژی و فشار مثبت (صفر) که اثر دینامیکی ان را رصد کرده‌ایم اما نمی شناسیم‌اش. و انرژی تاریک: ماده‌، یا پدیده‌ای با اثری شبه مادی، اما نامتعارف با انرژی مثبت و فشار منفی که اثر دینامیکی آن را رصد کرده‌ایم اما نمی‌شناسیم‌اش. بیش از این فلسفه‌گر باید تعجب کند از مفهوم «تکینگی» یا مهبانگ در مدل استاندارد کیهان‌شناسی؛ معنی‌اش در علم این است: چیزی که نمی‌فهمیم و مفهومی که اشتباه است! مگر نه که صفر و بی‌نهایت هر دو در فیزیک بی‌معنی است. فلسفه‌گر تعجب نکند از این‌که علم گاهی با فرض غلط پیش می‌رود. می‌دانیم که مفهوم تکینگی اولیه در آفرینش کیهان اشتباه است اما می‌پذیریم‌اش و درساش می‌دهیم تا معلوم شود کجای آن اشتباه است؛ یعنی چگونه می‌توان اشتباه را رفع کرد. این روش برای فلسفه‌گرْ غلط مطلق است. از همین رو درک علم برای فلسفه‌گران هنوز دور از دسترس‌شان است.
نویسندگان مقاله با این بدیهیات علم بیگانه‌اند. مصداق «خود گویی و خود خندی»‌اند؛ خودمقاله‌نویس‌اند. یاد آن وزیر قاجار افتادم که چاه‌کن ازش پرسید چرا این‌قدر چاه می‌کنی گفت: اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره. حتی به ایراد خود بوندی در همان دههء ۴۰/۶۰ از کیهان‌شناسی نپرداخته‌اند: برخلاف هر بخش از فیزیک که قانون‌های آن عام است و مصداق‌های گوناگون برای آن در طبیعت دیده می‌شود، یک کیهان بیشتر در بررسی علم کیهان‌شناسی نداریم- خودش مصداق خودش است. شاید بسیار عالم داشته باشیم- بنا بر فرضیهء بَسالَم- اما هر چه هست کیهان است. این ایراد بوندی هنوز با پذیرش فرضیهء بسالَم پابرجا است. چه عالم برابر کیهان باشد چه یک کیهان از نوع بسالم داشته باشیم.
این مقاله مصداق کلاسی خوبی است برای بررسی غفلت فلسفه‌گران از علم و بیگانگی‌شان با درک این پدیدهء اجتماعی.
پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی- ۳۹ترجمهء اَعلام؟
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20072/ترجمهء-اَعلام؟

این متن را ببینید:
«سَری به کتابخانه زد و برخورد به مقاله‌ای از سال ۱۳۲۰ /۱۹۴۱ در مجلهٔ طب اطفال که در آن به خطر رادیو هشدار داده بود.»

ترجمه شده از زبان انگلیسی. متن فارسی روان است اما «استوار» نیست. مگر ما در سال ۱۳۲۰ / ۱۹۴۱ چنین مجله‌ای داشته‌ایم؟ عَلَم را که نمی‌شود این‌جور ترجمه کرد، مگر عَلَمی که در فارسی به‌هر دلیلی جا افتاده و پذیرفته باشد. مثلا «ایالات متحده آمریکا» یا «یونسکو» این‌گونه‌است و خواننده فارسی زبان هیچ مشکلی در درک این عَلَم ندارد. ترجمهء عَلَم متن- مانند هنوان یک نشریه علمی در این مورد- متن را نااستوار و مبهم می کند. اطلاعات درست منتقل نمی‌شود و خواننده متوجه موضوع نمی‌شود. باید از این نااستواری پرهیز کرد.
برای رفع این ابهام راه‌های مختلفی می‌شود برگزید بسته به شیوهء ناشر. توصیه:

«سَری به کتابخانه زد و برخورد به مقاله‌ای از سال ۱۳۲۰ / ۱۹۴۱ در The Journal of Pediatrics [مجلهٔ طب اطفال] که در آن به خطر رادیو هشدار داده بود.»

ترجمه را حالا استوار می‌بینید؟ این‌جا، قلاب [ ] به پرانتز ترجیح دارد. ترجمه داخل قلاب، بسته به صلاح‌دید، می‌تواند بیاید یا نیاید. موردهای مشابه بسیار است، گاهی هم خنده‌دار.

نمونه‌ای دیگر:
«ویراستاری تازه کار در مجلهء سلامتی مردان بودم.»

که بهتر است بشود
«ویراستاری تازه‌کار در مجلهء Men's Health [مجلهٔ سلامت مردان] بودم.»
موتور توسعه علمی و نهادهای دفاعی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳

rmansouri.ir

مفهوم تغییر و ترادیسی (transformation) در جامعه‌شناسی روز اهمیت بسیار پیدا کرده، چه در سطح فرد، چه بنگاه، و چه کشور و جهان. اثرگذاری تغییر بر نهادهای مدرن اجتماعی شدید و فراگیر است. هیچ تغییری بی‌علت و خودبه‌خودی نیست؛ چه علت صریح و برنامه‌ریزی شده باشد چه ضمنی. جامعهء نوین بیش از هر چیز برای تغییر برنامه‌ریزی می‌کند، و از هر تغییر ضمنی- مرتبط با اجتماع یا طبیعت- با برنامه‌ریزی فرصت می‌آفریند. در این میان، نهاد علم و تأثیرش بر فناوری استثنا نیست. نهاد علم موتور اقتصاد و جهش صنعتی روبه‌روی ما در جهان است.

https://telegra.ph/موتور-توسعه-علمی-و-نهادهای-دفاعی-02-14
پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی۴۰ - «راحَلّ» نه سولیوشن
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳

https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20073/«راحَلّ»-نه-سولیوشن

این کلمه کاربرد دیگری هم دارد که به جواب نزدیک است اما ذائقهء فارسی زبان این برابرنهاده را نمی‌پذیرد.


واژهء solution در انگلیسی معمولا راهِ حل ترجمه می‌شود. در ریاضی هم، هرگاه نتیجهء مسئله‌ای منظور باشد از واژهء «جواب» استفاده می‌کنیم.

این کلمه کاربرد دیگری هم دارد که به جواب نزدیک است اما ذائقهء فارسی زبان این برابرنهاده را نمی‌پذیرد: راهی یا محصولی یا روشی برای رفع یک مشکل. این‌گونه است که کاربران به‌ویژه در مهندسی از همان کلمهء لاتین «سولیوشن» استفاده می‌کنند که ناجور است.

یک راحلّ برای رفع این پیچیدگی و تمایز زبانی همین ترکیب منحوت «راحل» است- با دو هجا کمتر از سولیوشن- که در آن «ه» حذف شده. امتحان کنید. جواب می‌دهد!

به زایائی زبان توجه کنیم.
آیین رونمایی از فرهنگ پیشه‌ها و ویکی‌پیشه
زمان: جمعه / ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ / ساعت ۱۶:۳۰
مکان: فرهنگان فرشته
ویکی‌پیشه: چی و چرا
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳

ویکی‌پیشه چیست؟ پرسشی که بدیهی می‌نماید: شبیه به ویکی‌پدیا، با تفاوت‌هایی، ولی برای پیشه‌ها (wiki-pisheh.ir). در آینده، پس از بررسی جزئیات بیشتر از ویژگی‌های آن، لابد کسانی تعریفی ارائه خواهند داد. تعریفی هم می‌شود کرد بر مبنای منظور بانیان که بخشی را امروز شنیدید یا بعدها شاید در خاطرات بانیان بیابید. می‌شود آن را، در چارچوب رایج ویکی‌پدیا، پایگاه داده‌ای تلقی کرد با ویژگی «سیاقی» (indexical)؛ یعنی معطوف به محیط و نیاز جامعه و کاربردش. در باب این چند نوع تعریف بعدها سخن گفته خواهد شد. همهء این تعریف‌ها یک چیز مشترک دارند: پایگاهی از داده‌های زبانی مرتبط با مهارت‌های انسانی- و لازم برای توسعهء این مهارت‌ها- با ساختاری خوش‌تعریف. خوش‌تعریف بودن و دیجیتال بودن دو ویژگی است که این مجموعه را منبعی برای پژوهش‌های زبان‌شناسی و واژه‌شناسی و واژه‌گزینی می‌کند- جدا از نقشی زیربنایی که در توسعهٔ مهارت‌ها خواهد داشت. از این جهت این مجموعه خلئی در توسعهء فکری و اقتصادی کشور پر می‌کند...

https://telegra.ph/ویکی‌پیشه-چی-و-چرا-02-28
ثقة، وثوقانه، و فساد سامانه‌ای در نظام فقهی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳

rmansouri.ir

قاعدهء ثقة در فقه شیعه به تنهایی شاهدی است بر این که فساد، گرچه امری است نامنظور (unintended)، ولی پدیده‌ای است بیوسیده (anticipated). و مثالی است نوعی از تفاوت میان این دو مفهوم که برای مرتون هنوز نامشخص بود.
این فسادِ ناشی از قاعدهء فقهی «ثقة» را سال‌ها پیش «وثوقانه» نامیدم که با رانت تفاوت دارد. این فسادِ مرتبط با نظام/سامانهء فکری را باید از نوع سامانه‌ای (سیستمی) دانست که با فساد سامانه‌مند (سیستماتیک) متفاوت است. نمود فساد سامانه‌ای در «بیت حوزویون» دیده شده: فساد ناشی از نظامی فقهی.
رانت اما پدیده‌ای انسانی و مرتبط با فطرت است که نظام‌های مدرن دولتی آن را می‌شناسند- مانند هر خلافی دیگر- و می‌کوشند با وضع قوانین مناسب آن را به حداقل برسانند. این تفاوت عمدهء وثوقانه است با رانت. در ایران وثوقانه بسیار رایج‌تر از رانت است. تفکیک این دو از هم در درک فساد اقتصادی در ایران مهم است.
تفکیک اخلاق (فردی) از امری اجتماعی ناشی از پدیده‌ای است در سامانه‌های گوریده (مانند سامانه‌های اجتماعی و اجتماعیاتی/societal)؛ این تفکیک در تفکر قدسی، از جمله فقه شیعه، ناشناخته است. یعنی از برهم‌کنش فردِ نافاسد، اما متمایل به وثوق، در جامعه‌ای با برهم‌کنش از نوع رَمِگی- و نه مدرسِگی- فساد برمی‌خیزد. این قانون طبیعی را فقه ما نمی‌درکد.

نک فصل سامانه‌ها در کتابم مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه.
کمپین پرویز پرستویی برای چهارشنبه سوری چینی!!
پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون در پست اینستاگرامی خود کمپین تحریم «چهارشنبه سوزی چینی » راه انداخت.

کمپین جالب پرویز پرستویی برای چهارشنبه سوری او خطاب به چینی ها نوشت:

دیگر پولمان را صرف ترقه ها ومواد منفجره گوناگون شما نمی کنیم.

چهارشنبه سوری جشن ماست.

از امسال آتش درست می کنیم از روی آن می پریم و شادی می کنیم. از امسال قاشق زنی می کنیم و به هم شیرینی می دهیم.

از امسال جشنی واقعی می گیریم. از امسال در آستانه سال نو خیابان ها را رنگارنگ می کنیم . به هم عشق می ورزیم.

از امسال چهارشنبه سوری را ایرانی برگزار می کنیم.

از امسال به کودکانمان خواهیم آموخت که چهارشنبه سوری جشن شادی است جشن سپاس از خدای یگانه است نه ترس و وحشت.

چهارشنبه سوری جشن ماست.

تک تک ما حتی در برابر جشن های سرزمینمان مسئولیم چون بخشی از تاریخ و فرهنگ ماست.

از دوستان جدید و قدیم تقاضا میشود این مطلب رو به اشتراک بگذارید تا سراسر ایران بدانند که راه و رسم چهارشنبه سوری، کور شدن کودکان، لرزیدن دل پیرمردها و پیرزنان، زهره ترک شدن زنان باردار و ... نیست.

جشن چهارشنبه سوری ایرانی را بدون ترقه های چینی برگزار کنید و دلار به جیب چینیها نریزید

💣🔥💣🔥💣💝💣🔥💣
فرقهء ازگل‌راس‌تَفَریسزم یا ازگل‌تَفَری‌ | اسکل‌تَفَری
✍️ رضا منصوری
جمعه ۸ فروردین ۱۴۰۴

rmansouri.ir

این‌روزها به اصطلاحی عجیب و جالب برخوردم: pastafarism که نام دیگری است برای متدینان به کلیسای هیولای پاستای پرنده (Church of Flying Spaghetti Monster) یا به‌اختصار FSM. مناقشهء خلقت‌گرایی در برابر فرگشت در چند دهه پیش در آمریکا خاطرتان هست؟ وقتی در ایالت کانزاس قرار شده بود این هم در مقابل نظریهء فرگشت داروین در مدارس تدریس شود؟ تا اینکه دانش‌آموخته‌ای از فیزیک در مقاله‌ای- به‌طنز- پیشنهاد کرد نظریهء پاستَفَری‌گرایی (پاستافَری‌گرایی) نیز تدریس شود. اما موضوع چه بود؟
فرقه‌ای مذهبی در آفریقا- جامایکا- حدود ۹۰ سال پیش ظهور کرد که در انگلیسی با واژهء Rastafarianism یا Rastafari بیان می‌شود. اولی چون تداعی گرایشی فکری و نه مذهبی می‌کند متدینان کمتر دوست دارند. اما ریشهء این واژه: راس (شاید مرتبط با کلمهء رئیس خودمان) در اتیوپی به معنی رئیس است. «تَفَری» هم نام بچگیِ های‌لاس‌لاسی، امپراتور وقت اتیوپی، بوده: راس‌تَفُری به معنی پذیرش نوعی اولوهیت یا اعتقاد مرتبط با امپراتور. طرفداران این فرقه با واژهء «راستا» هم شناخته می‌شوند.
دانش‌آموختهء فیزیک از این ترکیب به‌طنز استفاده کرد و مذهب جدیدی مطرح کرده از منحوت کردن دو کلمهء پاستا (pasta) و راستَفَری (rastafari): ‌پاستَفَری= پاستافَری= pastafari. حالا دانستید کلیسای هیولای پاستای پرنده ریشه‌اش چیست؟ این طنز ساده آنچنان تأثیری در کانزاس و آمریکا گذاشت که موضوع به فراموشی سپرده شد.
حالا به‌نظرم رسید به مناسبت سیزده فروردین- سیزده‌به‌در- طنزی بسازم: Ozgoltafarianism مترادف با Oskoltafarianism که می‌شود ساده‌اش کرد به Ozgoltafari مترادف با Oskoltafari. ازگل | اسکل دیگر امپراتور نیست؛ هر معنی می‌شود به آن داد: دارای زمین‌های مرغوب یا همان اسکل وانمود کردن بچه‌ها. پس منظور از ازگل‌تفری = ازگلَفَری (ozgolafari) یا اسکلَفَری اعتقاد به اسکل دانستن بقیه یا زمین‌های مرغوب‌ است. نوعی وثوقانه که با رانت تفاوت دارد. شاید بشود طرف‌دار این فرقهء جدید را ازگلَفَر نامید؛ البته فارسی زبان احتمالا به‌مروز «تَفَری» را به «تَرَفی» واج‌بنگارد.
ورزش و علم در ایران
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴

rmansouri.ir

چندی است خبر موفقیت‌های ورزشی ایران در سطح جهان و آسیا ذهنم را مشغول کرده. با این همه مشکلات روانی و اقتصادی مردم این موفقیت «مردمی» از کجا می‌آید؟ نقش دولت تعیین‌کننده نبوده اگر بود انتظار می‌رفت مانند بقیهء موردهای اجتماعی از بقیهء کشورها عقب بماندیم. می‌ماند نقش حمایتی مردم که مهم می‌نماید مستقل از حکمرانان و دولت و قدرت‌های پنهان و نهان در وضعیت کنونی ایران. چرا علم در ایران نتوانسته- یا نباید انتظار داشت بتواند- از چنین حمایتی برخوردار باشد؟

چند برداشت که ذهنم را مشغول کرده:

• آنچه این روزها در ایران «فرهنگ» نامیده می‌شود- با ریشه در توهم آخرالزمانی- نقش بسیار کمتری در ورزش دارد تا در علم. هر جا فرهنگ وارد شده تخریب کرده: نمونه علم و هنر و اقتصاد. بررسی نهاد قدرت از این مقوله جدا است. مثلا هنوز بعد از حدود نیم قرن «شورای انقلاب فرهنگی» داریم که مداخله‌های مخرب در علم دارد اما نه در ورزش.
• ورزش و علم- در معنی پیشامدرن آن- هردو در ایران سابقه داشته. اما لابد تحول رفتاری مردم ما در این دو زمینه متفاوت بوده.
• اهل ورزش- چه فردی مانند کشتی و چه جمعی مانند فوتبال- به ارزش‌هایی فردی یا خانوادگی جدا از ارزش فتوتی در سنت ما ایرانیان پای‌بندند. در علم هم توجه به معنویت قدری مؤثر است اما این توجه در قید شریعت مانده و تبدیل به ارزشی انسانی و فردی و اجتماعی نشده. اهل علم در ایران وابسته به دولت‌اند و نه مردم. «مستخدم دولت‌اند». مردم و بخش خصوصی کاری با علم ندارد.

نتیجه‌گیری
کسی که دلش برای ایران و خودش بسوزد، و بداند علم در آیندهء دنیا چه تأثیری گُسَلَنده دارد- کافی است به اینترنت و هوش مصنوعی در همین چند دهه بیندیشیم- باید درکیده باشد که علم را باید مردمی کرد. باید کاری کرد که مردم به آن احساس نیاز کنند- و نیز نهادهای خصوصی و دولتی. و هر فرد ایرانی دل‌مشغول علم باشد- همانند ورزش مردمی. هرگونه اتکا- به‌ویژه اتکاء به دولت- فساد در علم می‌آورد چنان که شاهد آن هستیم.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محورهای صحبت من در
سمپوزیوم پژوهش: گذشته، حال، و آینده
۴ اسفند ۱۴۰۳
رضا منصوری
محورهای صحبت من در سمپوزیوم پژوهش: گذشته، حال، و آینده ۴ اسفند ۱۴۰۳
محورهای صحبت من در
سمپوزیوم پژوهش: گذشته، حال، و آینده
۴ اسفند ۱۴۰۳
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴

rmansouri.ir

۱. وضعیت کنونی
گرفتاری‌های متعدد روزمرهء فردی و نهادی شامل: حیثیت استاد، دانشجو، کارمند، کاهش توان کار علمی، صدمه به آموزش، خروج استادها از ایران، مهاجرت نسل جوان و بی‌رغبتی دانشجو به ماندن در ایران، مداخلهء نهادهای بی‌ربط در امور علمی.

۲. میراث در اختیار
زیرساخت‌ها، هیئت علمی مانده، جوانان علاقه‌مندی که هنوز در ایران‌اند، کارمندان دلسوز، و جامعهء دانش‌دوست.

۳. ترادیسی
بی‌کاری دانش آموختگان، بی‌معنی شدن حقوق هیئت علمی، و «ناترازی در عموم مؤلفه‌های زیستی ما» شک در مفید بودن دانشگاه کنونی را به‌شدت افزایش داده و کمابیش همه در انتظار نوعی ترادیسی‌اند: عبور از این وضعیت و تعریف جدید از دانشگاه و فعالیت آن.

۴. دانشگاه به‌چه درد می‌خورد؟ به فکر تعریف جدید و ترادیسی در دانشگاه باشیم
وقت است هر دانشگاه برای خود بیندیشد کجای آموزش عالی و پژوهش در کشور ایستاده؟ چه نیازی از ایران یا جهان را می تواند برطرف کند؟ هزینهء فعالیت مفید هیئت علمی از کجا باید بیاد؟
این بازاندیشی- عملاً اندیشیدن برای اولین بار- باید از درون دانشگاه شروع شود. هیچ نهادی دیگر توان و شعور سازمانی برای این کار را ندارد.

ویدیوی صحبت‌ها را در پست قبلی ببینید.
2025/07/03 06:33:07
Back to Top
HTML Embed Code: