دیسای، ناعلم، دیگر چه صیغهای است؟
✍️رضا منصوری
۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
اوائل دههء هفتاد- قرن گذشته- بود که در فرهنگستان زبان هشداری دادم بابت پیشوند ای -e- در انگلیسی که رو بهرشد بود: e-mail, ecommerce, enovel, ebook و امثال این ترکیبها. نمیشد با کلمه «الکترونیک» یا «الکترونیکی» این ترکیب را بیان کرد. حل نشد. تنها در ارتش این پیشوند به پسوند -آل تبدیل شد و در «جنگال» بهکار رفت. از آن تاریح نزدیک به سه دهه میگذرد. هنوز ماندهایم شاید هم درمانده!
چندی است فناوری برگانجیر -زنجیرهء برگهها شبیه به یک دفتر کل- روندی را در زندگی و حکمرانی و فناوریها و نیز در علم فراهم کرده که نامتمرکز بودن -ecentralized – محور آن است: DAO سرواژهء Decentralized Autonomous Organization (سازمان خودگردن نامتمرکز = سَخَن بر وزن سَمَن) یکی از اولین کاربردهای آن است. پس از آن میبینیم که دو حرف اول انگلیسی de به خاطر کاربرد فراوان تبدیل به پیشوندی شده برای مفاهیم جدید: DeFi، که در آن Fi مخفف Finance به معنی اقتصاد است. میتوانید تصور کنید کجاها این پیشوند و این فناوری در فعالیتهای بشر وارد شده یا خواهد شد. همینطور ترکیب تجاری Decentraland در فرالم شرکت متا که آن را بیمرکزستان نامیدهام. ترکیبهای
Decentralized Computers, Decetralized APPs (DAPPs)،, Decentralized exchange, Decentralized stablecoin, Decentralized wallet, Decentrlized banking, Decentralized identity. Decentralized internet, De-identified data
نمونههایی است که این روزها دیدهام. این سیاهه لابد گستردهتر شده و باید انتظار بسیار گستردهتر هم داشته باشیم. و اما اخیرا دیدم Decentralized Science هم دارد به سرعت رواج پیدا میکند. اما دقت کنید اختصار DeScience یا Descience قبلا برای Design Science یا کاربرد علم در طراحی بهکار رفته است. از این جهت نمیشد در انگلیسی اختصار DeScience دوباره به کار رود. از این جهت کاربران زبان انگلیسی مخفف DeSci را ساختهاند با تلفظ دیسای برای علم نامتمرکز. تفاوت این علم با علم متعارف در روش است که اکنون به شدت و با سرعت در گفتمان گروهی از دانشگران دیده میشود. همایشی هم این روزها در آمستردام قرار است پیرامون علم نامتمرکز برگزار شود [۱]. کانال تلگرام هم برای این موضوع راه افتاده [۲]. علاوه بر این دیدم شرکتی نامش را DESCI (با حروف بزرگ در انگلیسی) نامیده است. این روش از علم باز هم متفاوت است اما همپوشانی دارد هم با علم باز هم با همگرایش به معنی روش جدید تعریف و حل مسئله در علم[۳].
پیشنهاد برای کاربران زبان فارسی: ما کلمهء ناب را در فارسی داریم که بسیار قدیمی است و از ترکیب نا+آب ساخته شده: چیزی که در آن آب نکرده باشند! امروزه ناب به معنی هر چیز خالص است از جمله خود آب. و البته بسیار ترکیبهای دیگر با نا! پس چه باک اگر ما نا را از سرِ کلمه نامتمرکز برداریم و به صورت پیشوند استفاده کنیم و بگوییم ناعلم به معنی علم نامتمرکز، و نه اینکه علم نباشد. حدسی قریب بهیقین میزنم که با کاربرد زیاد این کلمه کسی دیگر استنباط شبه علم و ضد علم از ناعلم نکند؛ کما اینکه ناپدری ضد پدر نیست! دانشگران فارسی زبان ذهنشان را برای این نوواژه بازکنند.
[۱] برای کاربرد برگنجیرها در علم رک به: arXiv: 2101.09378. و برای همایش در آمستردام: DeSci Day at ethAmsterdam. رکdesci.eth , و desci.community.
[۲] https://www.tgoop.com/BlockchainForScience
[۳] رک کتابم ایران من/۵، مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه، بخش ۴، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۰.
✍️رضا منصوری
۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
اوائل دههء هفتاد- قرن گذشته- بود که در فرهنگستان زبان هشداری دادم بابت پیشوند ای -e- در انگلیسی که رو بهرشد بود: e-mail, ecommerce, enovel, ebook و امثال این ترکیبها. نمیشد با کلمه «الکترونیک» یا «الکترونیکی» این ترکیب را بیان کرد. حل نشد. تنها در ارتش این پیشوند به پسوند -آل تبدیل شد و در «جنگال» بهکار رفت. از آن تاریح نزدیک به سه دهه میگذرد. هنوز ماندهایم شاید هم درمانده!
چندی است فناوری برگانجیر -زنجیرهء برگهها شبیه به یک دفتر کل- روندی را در زندگی و حکمرانی و فناوریها و نیز در علم فراهم کرده که نامتمرکز بودن -ecentralized – محور آن است: DAO سرواژهء Decentralized Autonomous Organization (سازمان خودگردن نامتمرکز = سَخَن بر وزن سَمَن) یکی از اولین کاربردهای آن است. پس از آن میبینیم که دو حرف اول انگلیسی de به خاطر کاربرد فراوان تبدیل به پیشوندی شده برای مفاهیم جدید: DeFi، که در آن Fi مخفف Finance به معنی اقتصاد است. میتوانید تصور کنید کجاها این پیشوند و این فناوری در فعالیتهای بشر وارد شده یا خواهد شد. همینطور ترکیب تجاری Decentraland در فرالم شرکت متا که آن را بیمرکزستان نامیدهام. ترکیبهای
Decentralized Computers, Decetralized APPs (DAPPs)،, Decentralized exchange, Decentralized stablecoin, Decentralized wallet, Decentrlized banking, Decentralized identity. Decentralized internet, De-identified data
نمونههایی است که این روزها دیدهام. این سیاهه لابد گستردهتر شده و باید انتظار بسیار گستردهتر هم داشته باشیم. و اما اخیرا دیدم Decentralized Science هم دارد به سرعت رواج پیدا میکند. اما دقت کنید اختصار DeScience یا Descience قبلا برای Design Science یا کاربرد علم در طراحی بهکار رفته است. از این جهت نمیشد در انگلیسی اختصار DeScience دوباره به کار رود. از این جهت کاربران زبان انگلیسی مخفف DeSci را ساختهاند با تلفظ دیسای برای علم نامتمرکز. تفاوت این علم با علم متعارف در روش است که اکنون به شدت و با سرعت در گفتمان گروهی از دانشگران دیده میشود. همایشی هم این روزها در آمستردام قرار است پیرامون علم نامتمرکز برگزار شود [۱]. کانال تلگرام هم برای این موضوع راه افتاده [۲]. علاوه بر این دیدم شرکتی نامش را DESCI (با حروف بزرگ در انگلیسی) نامیده است. این روش از علم باز هم متفاوت است اما همپوشانی دارد هم با علم باز هم با همگرایش به معنی روش جدید تعریف و حل مسئله در علم[۳].
پیشنهاد برای کاربران زبان فارسی: ما کلمهء ناب را در فارسی داریم که بسیار قدیمی است و از ترکیب نا+آب ساخته شده: چیزی که در آن آب نکرده باشند! امروزه ناب به معنی هر چیز خالص است از جمله خود آب. و البته بسیار ترکیبهای دیگر با نا! پس چه باک اگر ما نا را از سرِ کلمه نامتمرکز برداریم و به صورت پیشوند استفاده کنیم و بگوییم ناعلم به معنی علم نامتمرکز، و نه اینکه علم نباشد. حدسی قریب بهیقین میزنم که با کاربرد زیاد این کلمه کسی دیگر استنباط شبه علم و ضد علم از ناعلم نکند؛ کما اینکه ناپدری ضد پدر نیست! دانشگران فارسی زبان ذهنشان را برای این نوواژه بازکنند.
[۱] برای کاربرد برگنجیرها در علم رک به: arXiv: 2101.09378. و برای همایش در آمستردام: DeSci Day at ethAmsterdam. رکdesci.eth , و desci.community.
[۲] https://www.tgoop.com/BlockchainForScience
[۳] رک کتابم ایران من/۵، مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه، بخش ۴، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۰.
Telegram
Blockchain For Science
To discuss #desci. The decentralized science movement aims to harness new technologies such as blockchain and ‘Web3’ to address some important research pain points, silos, and bottlenecks (Hamburg) www.blockchainforscience.com
Farhikhtegan.pdf
1.2 MB
بدون شرح!
فرهیختگان، سهشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، شماره ۳۵۸۰، صفحه ۷، چه کسانی مسئول وضعیت فعلی علم در کشورند؟، محمد جمالی
فرهیختگان، سهشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، شماره ۳۵۸۰، صفحه ۷، چه کسانی مسئول وضعیت فعلی علم در کشورند؟، محمد جمالی
افزوده به کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران
۵ -۷ آموزشِعالی و دورههای تکمیلی
✍️رضا منصوری
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
منظور من از این عنوان ساختار آموزش عالی نیست بلکه موضوعِ خود آموزش در سطح عالی یا سطح دانشگاهی است. این آموزش را تفکیک میکنم از پژوهش دانشگاهی به معنی «هر فعالیتی در جهت رمزگشایی از هستی و تلاش برای پاسخ به نیازهای دانشی بشر که بخشهای دیگر اجرایی توان آن را ندارند». در این معنی، پژوهش بخشی از معنای عام فناوری را نیز در بر میگیرد.
دیدیم دانشگاه در ایران همواره بر مبنای آموزشعالی تأسیس شده. صراحت قطعی این معنا را در تأسیس دانشگاه صنعتی شریف میبینیم که محمد رضا شاه میخواست سرامد دانشگاهها باشد: بههنگام تأسیس این دانشگاه، دانشکدهها «گروههای آموزشی» داشتند، و از گروه به معنی عام دانشگاهی خبری نبود[۱]. بهعلاوه، «دورههای آموزشی» دانشگاه به سه بخش اول (کارشناسی) و دوم (ارشد) و سوم (دکتری) تقسیم میشد. پژوهش استثنایی بود که ذکری از آن در تأسیس نشده بود. در احکامی هم که برای هیئت علمی این دانشگاه تا دههء شصت بعد از انقلاب صادر میشده عبارت «کارمند آموزشی» قید شده است. همین تصور- آموزش به عنوان رکن دانشگاه در سه مقطع- به هنگام راهاندازی دورههای ارشد و دکتری در ایران هم منجر به ابداع اصطلاح «دوره تحصیلات تکمیلی» شد.
بنابر مسئولیتِ اجتماعیِ هر نهاد آموزش عالی و دانشگاهْ، آموزش باید پاسخگوی نیاز جامعه به انسانهایی بامهارت و فرهیخته باشد. این نیاز با تحولهای اجتماعی- بهویژه در عصر جدید- تغییر میکند و مدرسههای عالی و پردیسهای آموزشی دانشگاهها باید بتوانند بهموقع خود را با این تغییر نیاز تطبیق بدهند. آگاه باشیم که نهادهای آموزش عالی ما هیچکدام تجربهء این تشخیص و تطبیق با شرایط را در این صد سال نداشته و تازه باید دورانی برای یادگیری این تحول درونی در نظر بگیرد. این تطبیق هم باید تحول بسیار سریع علم و فناوری- بخوانید دانش موجود- را در نظر بگیرد و هم بهکارگیری این دانش را به منظور رفع نیازِ در حال تغییر جامعه. پس دانشگاه موظف است بهنوعی آموزشدهد که دانشآموخته آماده شود برای تغییرات اجتماعی در دهههای بعد از دانشآموختگی. همین امر بدیهی است که دانشگاههای ما از آن غفلت کردهاند. و یکی از دلیلهای واضح این غفلت همان مفهوم «خرد نقل بنیان» یا «خرد نقّال» است که در بخش ۵ بهتفصیل آن را مطرح کردهام. دانشجو برای آموختن دانش نیست بلکه برای آموختن روشهای حل مسئله به کمک دانش موجود یا دانش آینده است! ما در یکصد سال گذشته غفلت بسیار آزاردهندهای کردهایم.
از مسئولیت و وظیفهء پردیسهای آموزشی که بگذریم، میماند امر پژوهش به آن معنای عام که تعریف کردم. محور این مسئولیت- برخلاف اشتباه رایج در دانشگاههای کنونی ما- آموزش نیست؛ اصل بر پاسخ به نیازهای دانشی جامعه یا پاسخ به پرسش است. بههنگام فرایند این پاسخدهی دانشجو آموزش لازم را هم میبیند به دو جهت: هم که چگونگی یافتن پاسخ به پرسشی جدید را یاد بگیرد و هم کمک به یافتن راحل کند در همکاری با یک گروه دانشگاهی به سرپرستی یک استاد. در همین فرایند حل مشکل است که پایاننامه و رساله تعریف میشود. پس، بهتر میدانم به جای تحصیلات تکمیلی، که محوریت آموزش را تداعی میکند از ترکیب دورههای تکمیلی استفاده کنم. بر این مبنا، دانشگاه دارای یک پردیس آموزشی است که بهتر است مدیریت مستقلی هم داشتهباشد؛ اما دانشگاه بودناش- آنچه دانشگاه را از مدرسهعالی متمایز میکند- مدیریت امر پژوهش و فناوری با محوریت پرداختن به نیازهای جامعه است. به این بخش دانشگاه- که آن را از هر نوع نهاد مدنی دیگر متمایز می کند- تاکنون در ایران بهجد توجه نشده.
-----
[۱]ر.ک. روزگار شریف، مروری بر نیم قرن تلاش و پویایی، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ۱۳۹۵، صص ۴۶ تا ۵۳.
۵ -۷ آموزشِعالی و دورههای تکمیلی
✍️رضا منصوری
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
منظور من از این عنوان ساختار آموزش عالی نیست بلکه موضوعِ خود آموزش در سطح عالی یا سطح دانشگاهی است. این آموزش را تفکیک میکنم از پژوهش دانشگاهی به معنی «هر فعالیتی در جهت رمزگشایی از هستی و تلاش برای پاسخ به نیازهای دانشی بشر که بخشهای دیگر اجرایی توان آن را ندارند». در این معنی، پژوهش بخشی از معنای عام فناوری را نیز در بر میگیرد.
دیدیم دانشگاه در ایران همواره بر مبنای آموزشعالی تأسیس شده. صراحت قطعی این معنا را در تأسیس دانشگاه صنعتی شریف میبینیم که محمد رضا شاه میخواست سرامد دانشگاهها باشد: بههنگام تأسیس این دانشگاه، دانشکدهها «گروههای آموزشی» داشتند، و از گروه به معنی عام دانشگاهی خبری نبود[۱]. بهعلاوه، «دورههای آموزشی» دانشگاه به سه بخش اول (کارشناسی) و دوم (ارشد) و سوم (دکتری) تقسیم میشد. پژوهش استثنایی بود که ذکری از آن در تأسیس نشده بود. در احکامی هم که برای هیئت علمی این دانشگاه تا دههء شصت بعد از انقلاب صادر میشده عبارت «کارمند آموزشی» قید شده است. همین تصور- آموزش به عنوان رکن دانشگاه در سه مقطع- به هنگام راهاندازی دورههای ارشد و دکتری در ایران هم منجر به ابداع اصطلاح «دوره تحصیلات تکمیلی» شد.
بنابر مسئولیتِ اجتماعیِ هر نهاد آموزش عالی و دانشگاهْ، آموزش باید پاسخگوی نیاز جامعه به انسانهایی بامهارت و فرهیخته باشد. این نیاز با تحولهای اجتماعی- بهویژه در عصر جدید- تغییر میکند و مدرسههای عالی و پردیسهای آموزشی دانشگاهها باید بتوانند بهموقع خود را با این تغییر نیاز تطبیق بدهند. آگاه باشیم که نهادهای آموزش عالی ما هیچکدام تجربهء این تشخیص و تطبیق با شرایط را در این صد سال نداشته و تازه باید دورانی برای یادگیری این تحول درونی در نظر بگیرد. این تطبیق هم باید تحول بسیار سریع علم و فناوری- بخوانید دانش موجود- را در نظر بگیرد و هم بهکارگیری این دانش را به منظور رفع نیازِ در حال تغییر جامعه. پس دانشگاه موظف است بهنوعی آموزشدهد که دانشآموخته آماده شود برای تغییرات اجتماعی در دهههای بعد از دانشآموختگی. همین امر بدیهی است که دانشگاههای ما از آن غفلت کردهاند. و یکی از دلیلهای واضح این غفلت همان مفهوم «خرد نقل بنیان» یا «خرد نقّال» است که در بخش ۵ بهتفصیل آن را مطرح کردهام. دانشجو برای آموختن دانش نیست بلکه برای آموختن روشهای حل مسئله به کمک دانش موجود یا دانش آینده است! ما در یکصد سال گذشته غفلت بسیار آزاردهندهای کردهایم.
از مسئولیت و وظیفهء پردیسهای آموزشی که بگذریم، میماند امر پژوهش به آن معنای عام که تعریف کردم. محور این مسئولیت- برخلاف اشتباه رایج در دانشگاههای کنونی ما- آموزش نیست؛ اصل بر پاسخ به نیازهای دانشی جامعه یا پاسخ به پرسش است. بههنگام فرایند این پاسخدهی دانشجو آموزش لازم را هم میبیند به دو جهت: هم که چگونگی یافتن پاسخ به پرسشی جدید را یاد بگیرد و هم کمک به یافتن راحل کند در همکاری با یک گروه دانشگاهی به سرپرستی یک استاد. در همین فرایند حل مشکل است که پایاننامه و رساله تعریف میشود. پس، بهتر میدانم به جای تحصیلات تکمیلی، که محوریت آموزش را تداعی میکند از ترکیب دورههای تکمیلی استفاده کنم. بر این مبنا، دانشگاه دارای یک پردیس آموزشی است که بهتر است مدیریت مستقلی هم داشتهباشد؛ اما دانشگاه بودناش- آنچه دانشگاه را از مدرسهعالی متمایز میکند- مدیریت امر پژوهش و فناوری با محوریت پرداختن به نیازهای جامعه است. به این بخش دانشگاه- که آن را از هر نوع نهاد مدنی دیگر متمایز می کند- تاکنون در ایران بهجد توجه نشده.
-----
[۱]ر.ک. روزگار شریف، مروری بر نیم قرن تلاش و پویایی، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ۱۳۹۵، صص ۴۶ تا ۵۳.
Forwarded from روزنامه شریف | SharifDaily
«با اجازه اعضای هیئتعلمی دانشگاههای تهران»
❇️ مراسم رونمایی از مجموعه هشتجلدی «ایران من»، تألیف دکتر #رضا_منصوری، بعد از یکبار لغو در اثر نامه عجیب و بدون امضای مشخص جمعی از اعضای هیئتعلمی دانشگاههای تهران، قرار است یکشنبه هفته آینده، ۲۵ اردیبهشت به میزبانی #کتابخانه_مرکزی برگزار شود.
🔸 دکتر #ناصر_فکوهی، استاد گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر #محمدرضا_اجتهادی، استاد دانشکده فیزیک شریف به همراه دکتر منصوری، مولف کتاب و استاد بازنشسته دانشکده فیزیک و معاون پژوهشی وزارت علوم در دولت دوم اصلاحات در این نشست حضور دارند.
🔸 ایران ۱۴۲۷، واژهگزینی در ایران و جهان، چهار سال در وزارت عتف، معماری علم در ایران، سندرم دوره نقل (حاشیهای بر معماری علم در ایران در ۲ جلد)، مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران و مبانی تفکر در علوم فیزیکی عناوین کتابهای این مجموعه هشتجلدیست.
@sharifdaily
❇️ مراسم رونمایی از مجموعه هشتجلدی «ایران من»، تألیف دکتر #رضا_منصوری، بعد از یکبار لغو در اثر نامه عجیب و بدون امضای مشخص جمعی از اعضای هیئتعلمی دانشگاههای تهران، قرار است یکشنبه هفته آینده، ۲۵ اردیبهشت به میزبانی #کتابخانه_مرکزی برگزار شود.
🔸 دکتر #ناصر_فکوهی، استاد گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر #محمدرضا_اجتهادی، استاد دانشکده فیزیک شریف به همراه دکتر منصوری، مولف کتاب و استاد بازنشسته دانشکده فیزیک و معاون پژوهشی وزارت علوم در دولت دوم اصلاحات در این نشست حضور دارند.
🔸 ایران ۱۴۲۷، واژهگزینی در ایران و جهان، چهار سال در وزارت عتف، معماری علم در ایران، سندرم دوره نقل (حاشیهای بر معماری علم در ایران در ۲ جلد)، مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران و مبانی تفکر در علوم فیزیکی عناوین کتابهای این مجموعه هشتجلدیست.
@sharifdaily
Telegram
دانشگاه صنعتی شریف
کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف برگزار میکند:
آیین رونمایی از مجموعه هشت جلدی "ایران من"
👤تالیف: دکتر رضا منصوری
📆 زمان: یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۱۸
📍پیوند شرکت در مراسم:
https://vc.sharif.edu/ch/library
🆔@sharif_prm
آیین رونمایی از مجموعه هشت جلدی "ایران من"
👤تالیف: دکتر رضا منصوری
📆 زمان: یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۱۸
📍پیوند شرکت در مراسم:
https://vc.sharif.edu/ch/library
🆔@sharif_prm
آیین رونمایی از مجموعه هشت جلدی «ایران من»، تالیف رضا منصوری
با سخنرانی دکتر ناصر فکوهی و دکتر محمدرضا اجتهادی
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۸ در تالار مجازی کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف، به نشانی
https://vc.sharif.edu/ch/library
شرکت برای عموم علاقهمندان آزاد است
با سخنرانی دکتر ناصر فکوهی و دکتر محمدرضا اجتهادی
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۸ در تالار مجازی کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف، به نشانی
https://vc.sharif.edu/ch/library
شرکت برای عموم علاقهمندان آزاد است
افزوده به کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران
۶ -۷ پیوند دورههای تکمیلی و پژوهش
✍️رضا منصوری
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
در مسئولیت دانشگاه، و نه مدرسه عالی، نوشتم هر دانشگاه از بدو تأسیس به عنوان دانشگاه مسئولیت دارد در پاسخگویی به پرسشهای جامعه -که نهادهای دیگر برای آن تعریف نشده- از جمله:
• تلاش برای رمزگشایی از آفرینش و فرهیختگی جامعه
• رشد علمی و فرهیختگی نسلهای آینده و دانش جامعه
• بیداری علمی و هشدار به جامعه در مورد بحرانها و تحولات آینده
در عمل، این تعریفِ دانشگاه از خودش و نیز امکانات علمیاش است که تعیین میکند به چه نوع سوال بنیادی در جهت رمزگشایی از هستی بپردازد، یا بر چه نوع رفتار و آموزش که منجر به فرهیختگی دانشجویان بشود تأکید کند، یا اینکه به چه نوع پرسشهای جامعه توان پاسخگویی دارد. یادمان باشد دانشجو برای آموختن دانش نیست بلکه برای آموختن روشهای حل مسئله به کمک دانشِ موجود یا دانشِ آینده است! ما در یکصد سال گذشته غفلت بسیار آزاردهندهای کردهایم. یکی از دلیلهای واضح این غفلت هم همان مفهوم «خرد نقل بنیان» یا «خرد نقّال» است که آن را در بخش ۵ به تفصیل مطرح کردم.
از مسئولیت و وظیفهء پردیسهای آموزشی که بگذریم، میماند امر پژوهش به آن معنای عام که تعریف کردم. محور این مسئولیت -برخلاف اشتباه رایج در دانشگاههای کنونی ما- آموزش نیست؛ محور آن پاسخ به نیازهای دانشی جامعه یا پاسخ به پرسشهای جامعه است. بههنگام فرایند این پاسخدهی دانشجو آموزش لازم را هم میبیند به دو جهت: همکه چگونگی یافتن پاسخ به پرسشی جدید را یاد بگیرد و هم کمک به یافتن راحل کند در همکاری با یک گروه دانشگاهی به سرپرستی یک استاد. در همین فرایند حل مشکل است که پایاننامه و رساله تعریف میشود. به همین دلیل بهتر دانستم به جای تحصیلات تکمیلی، که محوریت آموزش را تداعی میکند، از ترکیب دورههای تکمیلی استفاده کنم. بر این مبنا، دانشگاه بودن آنچه دانشگاه را از مدرسه عالی متمایز میکند- مدیریت امر پژوهش و فناوری با محوریت پرداختن به نیازهای جامعه است. به این بخش از مسئولیتِ دانشگاه -که آن را از هر نوع نهاد مدنی دیگر متمایز میکند- تاکنون در ایران بهجد توجه نشده.
ساختار دانشگاههای ما بهگونهای است که دورههای تکمیلی -چون تصورشده مبنای آن آموزش است- زیر پوشش معاونت آموزش دانشگاهها است. این در حالی است که پژوهش -به هر معنی که تلقی شود- زیر پوشش معاونت پژوهشی دانشگاهها است. این ساختار، هم به دلیل تاریخی که به تفصیل نوشتهام و هم بهدلیل تلقی آموزش از دورههای تکمیلی، آمادگی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه را ندارد. همین است که برقراری پیوند میان پژوهش -به معنی رفع مشکلات جامعه- با دورههای تکمیلی و پایاننامهها و رسالهها بسیار مشکل شده است.
توجه به مفهومهای مرتبط با این پیوند- پیوند میان نیاز جامعه با پژوهش و دورههای تکمیلی، و نیز تعریف فرایند برقراری این ارتباط، دو موضوع کلیدی است که در قسمتهای دیگر این بخش به آن خواهم پرداخت. هیچ تحولی در دانشگاه -که حباب آن ترکیده- موفق نخواهد شد مگر این پیوند را وارد ساختار و اجرا در دانشگاه بکند مستقل از هرگونه تحول در پردیس آموزشی (دورهء کارشناسی و مفهوم آموزش عالی).
۶ -۷ پیوند دورههای تکمیلی و پژوهش
✍️رضا منصوری
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
در مسئولیت دانشگاه، و نه مدرسه عالی، نوشتم هر دانشگاه از بدو تأسیس به عنوان دانشگاه مسئولیت دارد در پاسخگویی به پرسشهای جامعه -که نهادهای دیگر برای آن تعریف نشده- از جمله:
• تلاش برای رمزگشایی از آفرینش و فرهیختگی جامعه
• رشد علمی و فرهیختگی نسلهای آینده و دانش جامعه
• بیداری علمی و هشدار به جامعه در مورد بحرانها و تحولات آینده
در عمل، این تعریفِ دانشگاه از خودش و نیز امکانات علمیاش است که تعیین میکند به چه نوع سوال بنیادی در جهت رمزگشایی از هستی بپردازد، یا بر چه نوع رفتار و آموزش که منجر به فرهیختگی دانشجویان بشود تأکید کند، یا اینکه به چه نوع پرسشهای جامعه توان پاسخگویی دارد. یادمان باشد دانشجو برای آموختن دانش نیست بلکه برای آموختن روشهای حل مسئله به کمک دانشِ موجود یا دانشِ آینده است! ما در یکصد سال گذشته غفلت بسیار آزاردهندهای کردهایم. یکی از دلیلهای واضح این غفلت هم همان مفهوم «خرد نقل بنیان» یا «خرد نقّال» است که آن را در بخش ۵ به تفصیل مطرح کردم.
از مسئولیت و وظیفهء پردیسهای آموزشی که بگذریم، میماند امر پژوهش به آن معنای عام که تعریف کردم. محور این مسئولیت -برخلاف اشتباه رایج در دانشگاههای کنونی ما- آموزش نیست؛ محور آن پاسخ به نیازهای دانشی جامعه یا پاسخ به پرسشهای جامعه است. بههنگام فرایند این پاسخدهی دانشجو آموزش لازم را هم میبیند به دو جهت: همکه چگونگی یافتن پاسخ به پرسشی جدید را یاد بگیرد و هم کمک به یافتن راحل کند در همکاری با یک گروه دانشگاهی به سرپرستی یک استاد. در همین فرایند حل مشکل است که پایاننامه و رساله تعریف میشود. به همین دلیل بهتر دانستم به جای تحصیلات تکمیلی، که محوریت آموزش را تداعی میکند، از ترکیب دورههای تکمیلی استفاده کنم. بر این مبنا، دانشگاه بودن آنچه دانشگاه را از مدرسه عالی متمایز میکند- مدیریت امر پژوهش و فناوری با محوریت پرداختن به نیازهای جامعه است. به این بخش از مسئولیتِ دانشگاه -که آن را از هر نوع نهاد مدنی دیگر متمایز میکند- تاکنون در ایران بهجد توجه نشده.
ساختار دانشگاههای ما بهگونهای است که دورههای تکمیلی -چون تصورشده مبنای آن آموزش است- زیر پوشش معاونت آموزش دانشگاهها است. این در حالی است که پژوهش -به هر معنی که تلقی شود- زیر پوشش معاونت پژوهشی دانشگاهها است. این ساختار، هم به دلیل تاریخی که به تفصیل نوشتهام و هم بهدلیل تلقی آموزش از دورههای تکمیلی، آمادگی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه را ندارد. همین است که برقراری پیوند میان پژوهش -به معنی رفع مشکلات جامعه- با دورههای تکمیلی و پایاننامهها و رسالهها بسیار مشکل شده است.
توجه به مفهومهای مرتبط با این پیوند- پیوند میان نیاز جامعه با پژوهش و دورههای تکمیلی، و نیز تعریف فرایند برقراری این ارتباط، دو موضوع کلیدی است که در قسمتهای دیگر این بخش به آن خواهم پرداخت. هیچ تحولی در دانشگاه -که حباب آن ترکیده- موفق نخواهد شد مگر این پیوند را وارد ساختار و اجرا در دانشگاه بکند مستقل از هرگونه تحول در پردیس آموزشی (دورهء کارشناسی و مفهوم آموزش عالی).
افزوده به کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران
۷ -۷ مفهومهای تأثیرگذار در برنامههای تکمیلی و پژوهشِ دانشگاهی
✍️رضا منصوری
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
در تحقق پیوند میان پژوهش در دانشگاه و برنامههای تکمیلی ابتدا به مفهومهای مرتبط میپردازم. نمونههایی در این بخش میآورم. هر دانشگاه، بسته به نیاز یا وضعیت خود، هرگاه و قبل از شروع هر برنامهریزی مقهومهای لازم دیگر را تعریف و بر آن توافق میکند.
https://telegra.ph/۷--۷--مفهومهای-تأثیرگذار-در-برنامههای-تکمیلی-و-پژوهش-دانشگاهی-05-20
۷ -۷ مفهومهای تأثیرگذار در برنامههای تکمیلی و پژوهشِ دانشگاهی
✍️رضا منصوری
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
rmansouri.ir
در تحقق پیوند میان پژوهش در دانشگاه و برنامههای تکمیلی ابتدا به مفهومهای مرتبط میپردازم. نمونههایی در این بخش میآورم. هر دانشگاه، بسته به نیاز یا وضعیت خود، هرگاه و قبل از شروع هر برنامهریزی مقهومهای لازم دیگر را تعریف و بر آن توافق میکند.
https://telegra.ph/۷--۷--مفهومهای-تأثیرگذار-در-برنامههای-تکمیلی-و-پژوهش-دانشگاهی-05-20
Telegraph
۷- ۷ | مفهومهای تأثیرگذار در برنامههای تکمیلی و پژوهشِ دانشگاهی
در تحقق پیوند میان پژوهش در دانشگاه و برنامههای تکمیلی ابتدا به مفهومهای مرتبط میپردازم. نمونههایی در این بخش میآورم. هر دانشگاه، بسته به نیاز یا وضعیت خود، هرگاه و قبل از شروع هر برنامهریزی مقهومهای لازم دیگر را تعریف و بر آن توافق میکند. الف) برنامههای…
چماقدارانِ نوقدرتیان و جبههء مقاومت فرهنگی
✍️رضا منصوری
۶ خرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
وجود چماقداران فرهنگی یک واقعیت است. اوايل انقلاب وجود چماقدارن تحمل میشد چون بیقانونی و خطر مداخلهء بیگانگان در کشور محسوس بود. حالا که «وارد چلهء دوم انقلاب شدهایم» و قانون حکمفرما است، یا پذیرفته شده که حکمفرما باشد، و امنیت داخلی و خارجی زبانزد است، دیگر چماقدارن را نباید تحمل کرد و باید همواره برملاشان کرد- چه نوچههای قدرتیان باشند و چه نفوذی بیگانگان و دشمنان ایران. چماقدارن این روزها چماقشان فحش و تهمت و بهتان و بیاخلاقی و شرارت شخصیتی است. در رسانهها و در فضای مجازی بهراحتی در زمانی یا مکانی آتش بهاختیار میرویند و دوباره میروند به کنجی برای استراحت. واژگانشان بهوضوح لوشان میدهد. چماقِ قلمیشان و طریقتشان بهوضوح دیده میشود. آنطور که درجایی نوشتم چیگییَن اندیشهخواراند و لازم شد انسانخوار هم میشوند! نوچه و محافظ (بادیگارد) نوقدرتیان و نوکیسهگان انقلاباند و گاهی هم نفوذیان بدخواه ایران- اَنیرانیاند! «جاهل محله»اند و هدفشان ترساندن و قلدری به منظور اسکات فرهنگیاست و آرامش ارباب! زمانی بود که بیگانگان بهصراحت از آنها بر ضد سیاستمداران ملی استفاده میکردند- نمونهء شعبان بیمخ- و حالا زمانی است که آژانسهای اطلاعاتی بیگانه بهضمن از آنها با روشهای نامحسوس و بسیار ارزان استفاده میکنند [۱]. نااخلاق در عرفشان نابودی- نبود کلمه- از دهان دگراندیشان و تحلیلگراناست تا مانعی برای افزایش ثروت و قدرت نوکیسهگان و نوقدرتیان نباشند.
چیگیینهای ساحت سیاست موضوع من نیستاند اما چیگیینهای قلمی در ساحت علم و اندیشه چرا. مقابله با این چیگیینها ممکن است- آزمودهام من! راه آن یکتا نیست و یک نسخه ندارد. اما هر راه و روش و نسخه که بخواهد اجرا شود نباید از اصول اندیشهورزی نوین دوریگزیند. از طرف دیگر، سکوت گاهی پاسخ است اما در دراز مدت و اگر عرف شود برای رشد اندیشه و تمرین اندیشهورزی بسیار مهلک است. نقد نوشته چیگیینی بیمعنی است اما طنز و نه استهزا، بازنشر، نشان دادن گافهای متن، بیان استنادها یا ارجاعهای اشتباه، و اشارهء مستند به حواشی مرتبط همگی راههای اثرگذار در دفع چیگیینهای قلمی است. ممکن است نفس این کار بهدور از عافیتطلبی مرسوم ما در ایران باشد اما هر کس به سلامت متن و محتوا و رشد اندیشه در ایران علاقهمند است بهتر است تمرینکند و کمی از عافیتطلبیِ مرسوم دلبِکَند.
چیگیینهای فرهنگی از نوع تروریست فرهنگیاند. خرابکاراند. زیرساختهای سنتی ما را دانسته و ندانسته هدف میگیرند. بهنام اسلام، اما به کام بیگانگان و نوقدرتیان، مروت و مدارا و رواداری را هدف میگیرند. دشمن آرامشاند تا اربابانشان از آب گلآلود ماهی بگیرند. بسیار بیش از هر بیگانهای در تهاجم فرهنگیاند به منظور نابودی فرهنگ هزاران سالهء ما. باید در مقابل حفظ مرزهای فرهنگی با ارزش خودمان با تاریخی هزاران ساله مقاومت کنیم. جبههء مقاومت فرهنگی تشکیل دهیم. چماقداران را برملا کنیم و ناکارا در اهدافشان. شدنیاست.
[۱] به نوع ادبیات قلدری این یک نمونه توجه کنید: حسن عباسی در پاسخ به اصرار یک دانشجو برای نام بردن از چهار اقتصاددان: برو بچه پررو! تو دنیا نیومده بودی ما خیلی از گردن کلفتها در غرب را از این دانشگاه بیرون انداختیم (هفته اول خرداد ۱۴۰۱).
✍️رضا منصوری
۶ خرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
وجود چماقداران فرهنگی یک واقعیت است. اوايل انقلاب وجود چماقدارن تحمل میشد چون بیقانونی و خطر مداخلهء بیگانگان در کشور محسوس بود. حالا که «وارد چلهء دوم انقلاب شدهایم» و قانون حکمفرما است، یا پذیرفته شده که حکمفرما باشد، و امنیت داخلی و خارجی زبانزد است، دیگر چماقدارن را نباید تحمل کرد و باید همواره برملاشان کرد- چه نوچههای قدرتیان باشند و چه نفوذی بیگانگان و دشمنان ایران. چماقدارن این روزها چماقشان فحش و تهمت و بهتان و بیاخلاقی و شرارت شخصیتی است. در رسانهها و در فضای مجازی بهراحتی در زمانی یا مکانی آتش بهاختیار میرویند و دوباره میروند به کنجی برای استراحت. واژگانشان بهوضوح لوشان میدهد. چماقِ قلمیشان و طریقتشان بهوضوح دیده میشود. آنطور که درجایی نوشتم چیگییَن اندیشهخواراند و لازم شد انسانخوار هم میشوند! نوچه و محافظ (بادیگارد) نوقدرتیان و نوکیسهگان انقلاباند و گاهی هم نفوذیان بدخواه ایران- اَنیرانیاند! «جاهل محله»اند و هدفشان ترساندن و قلدری به منظور اسکات فرهنگیاست و آرامش ارباب! زمانی بود که بیگانگان بهصراحت از آنها بر ضد سیاستمداران ملی استفاده میکردند- نمونهء شعبان بیمخ- و حالا زمانی است که آژانسهای اطلاعاتی بیگانه بهضمن از آنها با روشهای نامحسوس و بسیار ارزان استفاده میکنند [۱]. نااخلاق در عرفشان نابودی- نبود کلمه- از دهان دگراندیشان و تحلیلگراناست تا مانعی برای افزایش ثروت و قدرت نوکیسهگان و نوقدرتیان نباشند.
چیگیینهای ساحت سیاست موضوع من نیستاند اما چیگیینهای قلمی در ساحت علم و اندیشه چرا. مقابله با این چیگیینها ممکن است- آزمودهام من! راه آن یکتا نیست و یک نسخه ندارد. اما هر راه و روش و نسخه که بخواهد اجرا شود نباید از اصول اندیشهورزی نوین دوریگزیند. از طرف دیگر، سکوت گاهی پاسخ است اما در دراز مدت و اگر عرف شود برای رشد اندیشه و تمرین اندیشهورزی بسیار مهلک است. نقد نوشته چیگیینی بیمعنی است اما طنز و نه استهزا، بازنشر، نشان دادن گافهای متن، بیان استنادها یا ارجاعهای اشتباه، و اشارهء مستند به حواشی مرتبط همگی راههای اثرگذار در دفع چیگیینهای قلمی است. ممکن است نفس این کار بهدور از عافیتطلبی مرسوم ما در ایران باشد اما هر کس به سلامت متن و محتوا و رشد اندیشه در ایران علاقهمند است بهتر است تمرینکند و کمی از عافیتطلبیِ مرسوم دلبِکَند.
چیگیینهای فرهنگی از نوع تروریست فرهنگیاند. خرابکاراند. زیرساختهای سنتی ما را دانسته و ندانسته هدف میگیرند. بهنام اسلام، اما به کام بیگانگان و نوقدرتیان، مروت و مدارا و رواداری را هدف میگیرند. دشمن آرامشاند تا اربابانشان از آب گلآلود ماهی بگیرند. بسیار بیش از هر بیگانهای در تهاجم فرهنگیاند به منظور نابودی فرهنگ هزاران سالهء ما. باید در مقابل حفظ مرزهای فرهنگی با ارزش خودمان با تاریخی هزاران ساله مقاومت کنیم. جبههء مقاومت فرهنگی تشکیل دهیم. چماقداران را برملا کنیم و ناکارا در اهدافشان. شدنیاست.
[۱] به نوع ادبیات قلدری این یک نمونه توجه کنید: حسن عباسی در پاسخ به اصرار یک دانشجو برای نام بردن از چهار اقتصاددان: برو بچه پررو! تو دنیا نیومده بودی ما خیلی از گردن کلفتها در غرب را از این دانشگاه بیرون انداختیم (هفته اول خرداد ۱۴۰۱).
افزوده به کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران
۷ -۸ برنامهء پژوهشی حلقهء پیوند میان دورههای تکمیلی و پژوهشِ دانشگاهی
Research programs should mediate university research with graduate programs
✍️رضا منصوری
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
به لحاظ ساده بودن هر چه بیشتر ارتباط نهادی میان دانشگاه و فعالیت پژوهشی هیئت علمی از مفهوم «برنامهء پژوهشی» استفاده میکنم. به این ترتیب، برنامهء پژوهشی در پیوند میان پژوهش و دورههای تکمیلی مفهومی کلیدی است. برنامهء پژوهشی مجموعه فعالیتهای پژوهشی زمانبندی شدهء جاری یا آیندهء هیئت علمی است که مکتوب میشود و به دانشکده یا دانشگاه ارائه میشود.
چند ویژگی که از هر برنامهء پژوهشی انتظار میرود:
الف) تعریف مسئله با یکی از این ویژگیها:
• پاسخ به نیازی از جامعه، چه نیازی کوتاه مدت چه میان مدت و چه دراز مدت
• مبتنی بر اولویت پژوهشی دانشگاه
• علاقهء خاص هیئت علمی که لابد در جهت رمزگشایی از هستی است یا در جهت یافتن دانشی کاربستی یا مهندسی.
ب) مشارکت پژوهشگرانی از دانشگاههای دیگر علاوه بر هیئت علمیِ پیشنهاددهنده به عنوان پژوهشگرِ
مسئول.
پ) مشارکت پژوهشگران پسادکتری دانشگاه.
ت) مشارکت دانشجویان تکمیلی دانشگاه.
ث) زمانبندی اجرای برنامه.
ج) چگونگی تأمین بودجه برای اجرای برنامه که در آن حقوق دانشجوی دکتری و پژوهشگر پسادکتری دیده شده.
بدیهی است در سالهای اول اجرای این فرایند، نباید انتظار داشت همه هیئت علمی برنامهء پژوهشی خود را در فرمی استاندارد شده از طرف دانشگاه ارائه دهند. کافی است هیئت علمی متقاضی در اعلام برنامهء مکتوب خود به مؤلفههای ذکر شده در بالا توجه کند.
ملاحظات
• در تعریف مسئله به سابقهء جهانی آن و نیز جایگاه مسئله در پژوهشهای داخل دانشکده یا دانشگاه توجه شود
• افراد درگیر در پشتیبانی پژوهش و هزینههای آن در برنامه لحاظ شود
• با توجه به زمانبندی و فازهای برنامه، دانشگاه باید پرداخت هزینه نیروی انسانی مورد نیاز را در بازهء مرتبط با برنامه تضمین کند
• چگونگی تأمین زیر ساختها (مانند دفتر کار، فضای آزمایشگاه، اینترنت، مواد اطلاعات علمی)، نیازهای گفتمانی هنگام یا پس از انجام پژوهش مانند شرکت در همایشها برای ارائهء نتیجه یا دعوت از پژوهشگران مرتبط با موضوع را باید دانشگاه مشخص کند.
برنامهء پژوهشی پیوند میان پژوهشهای دانشگاهی و دورههای تکمیلی را فراهم میکند. هر هیئت علمی متقاضی داشتن دانشجوی تکمیلی برنامهء پژوهشی خود را تعریف میکند؛ و توجه میکند که برنامه هزینه دارد. هیئت علمی، در چارچوب امکانات دانشگاه یا تواناییهای خودش در تأمین مالی برنامه، انتظارش را در چگونگی تأمین هزینهء اجرای برنامه مشخص میکند.
به این ترتیب، در هر برنامهء پژوهشی تعداد و نوع دانشجوی تکمیلی یا پژوهشگر پسادکتری مورد نیاز برای تخصیص به هیئت علمی مشخص میشود. این تخصیص، همراه با تعریف و تصویب برنامهء پژوهشی، مبنای تعریف فرایند پیوند دورههای تکمیلی به پژوهش است؛ چه پژوهش بنیادی باشد، چه کاربردی؛ چه پژوهش قراردادی باشد یا با حمایت دانشگاه؛ چه اولویت دانشگاه باشد یا نیاز کوتاه مدت تا دراز مدت کشور، یا علاقهء شخصی پژوهشگر.
ملاحظات
• قرارداد کاری عضو هیات علمی (پژوهشگر مسئول) باید بیش از دورهء برنامه پژوهشی و دانشجوی تکمیلی باشد.
• تأمین حقوق دانشجوی دکتری از الزامات برنامه است. اگر مسئول برنامه نتواند به هر دلیل این هزینه را تأمین کند باید رسما اعلام شود تا دانشجوی دکتری احتمالی با اختیار این شرط را بپذیرد.
۷ -۸ برنامهء پژوهشی حلقهء پیوند میان دورههای تکمیلی و پژوهشِ دانشگاهی
Research programs should mediate university research with graduate programs
✍️رضا منصوری
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
به لحاظ ساده بودن هر چه بیشتر ارتباط نهادی میان دانشگاه و فعالیت پژوهشی هیئت علمی از مفهوم «برنامهء پژوهشی» استفاده میکنم. به این ترتیب، برنامهء پژوهشی در پیوند میان پژوهش و دورههای تکمیلی مفهومی کلیدی است. برنامهء پژوهشی مجموعه فعالیتهای پژوهشی زمانبندی شدهء جاری یا آیندهء هیئت علمی است که مکتوب میشود و به دانشکده یا دانشگاه ارائه میشود.
چند ویژگی که از هر برنامهء پژوهشی انتظار میرود:
الف) تعریف مسئله با یکی از این ویژگیها:
• پاسخ به نیازی از جامعه، چه نیازی کوتاه مدت چه میان مدت و چه دراز مدت
• مبتنی بر اولویت پژوهشی دانشگاه
• علاقهء خاص هیئت علمی که لابد در جهت رمزگشایی از هستی است یا در جهت یافتن دانشی کاربستی یا مهندسی.
ب) مشارکت پژوهشگرانی از دانشگاههای دیگر علاوه بر هیئت علمیِ پیشنهاددهنده به عنوان پژوهشگرِ
مسئول.
پ) مشارکت پژوهشگران پسادکتری دانشگاه.
ت) مشارکت دانشجویان تکمیلی دانشگاه.
ث) زمانبندی اجرای برنامه.
ج) چگونگی تأمین بودجه برای اجرای برنامه که در آن حقوق دانشجوی دکتری و پژوهشگر پسادکتری دیده شده.
بدیهی است در سالهای اول اجرای این فرایند، نباید انتظار داشت همه هیئت علمی برنامهء پژوهشی خود را در فرمی استاندارد شده از طرف دانشگاه ارائه دهند. کافی است هیئت علمی متقاضی در اعلام برنامهء مکتوب خود به مؤلفههای ذکر شده در بالا توجه کند.
ملاحظات
• در تعریف مسئله به سابقهء جهانی آن و نیز جایگاه مسئله در پژوهشهای داخل دانشکده یا دانشگاه توجه شود
• افراد درگیر در پشتیبانی پژوهش و هزینههای آن در برنامه لحاظ شود
• با توجه به زمانبندی و فازهای برنامه، دانشگاه باید پرداخت هزینه نیروی انسانی مورد نیاز را در بازهء مرتبط با برنامه تضمین کند
• چگونگی تأمین زیر ساختها (مانند دفتر کار، فضای آزمایشگاه، اینترنت، مواد اطلاعات علمی)، نیازهای گفتمانی هنگام یا پس از انجام پژوهش مانند شرکت در همایشها برای ارائهء نتیجه یا دعوت از پژوهشگران مرتبط با موضوع را باید دانشگاه مشخص کند.
برنامهء پژوهشی پیوند میان پژوهشهای دانشگاهی و دورههای تکمیلی را فراهم میکند. هر هیئت علمی متقاضی داشتن دانشجوی تکمیلی برنامهء پژوهشی خود را تعریف میکند؛ و توجه میکند که برنامه هزینه دارد. هیئت علمی، در چارچوب امکانات دانشگاه یا تواناییهای خودش در تأمین مالی برنامه، انتظارش را در چگونگی تأمین هزینهء اجرای برنامه مشخص میکند.
به این ترتیب، در هر برنامهء پژوهشی تعداد و نوع دانشجوی تکمیلی یا پژوهشگر پسادکتری مورد نیاز برای تخصیص به هیئت علمی مشخص میشود. این تخصیص، همراه با تعریف و تصویب برنامهء پژوهشی، مبنای تعریف فرایند پیوند دورههای تکمیلی به پژوهش است؛ چه پژوهش بنیادی باشد، چه کاربردی؛ چه پژوهش قراردادی باشد یا با حمایت دانشگاه؛ چه اولویت دانشگاه باشد یا نیاز کوتاه مدت تا دراز مدت کشور، یا علاقهء شخصی پژوهشگر.
ملاحظات
• قرارداد کاری عضو هیات علمی (پژوهشگر مسئول) باید بیش از دورهء برنامه پژوهشی و دانشجوی تکمیلی باشد.
• تأمین حقوق دانشجوی دکتری از الزامات برنامه است. اگر مسئول برنامه نتواند به هر دلیل این هزینه را تأمین کند باید رسما اعلام شود تا دانشجوی دکتری احتمالی با اختیار این شرط را بپذیرد.
Forwarded from *کانون فرهنگی شید*
🔻 برای خرمشهر؛ آبادان، متروپل
🔻 خرداد، ماه عجیبی است
مهرداد احمدی شیخانی
🔻 یادداشت امروزم در ستون چسب و قیچی روزمامه اعتماد را به تشابه مقاومت 35 روزه خرمشهر در مقابل ارتش عراق و فروریختن ساختمان متروپل اختصاص دادم 1400/3/16
🔻 امسال قصد داشتم به عنوان یکی از معدود نیروهای بازمانده از مقاومت 35 روزه خرمشهر، به مناسبت آزادسازی شهرم یادداشتی بنویسم. از آن نیروها که در خوشبینانهترین حالت به 1800 نفر هم نمیرسیدند و در حقیقت، نیم این تعداد بودند، بسیاری همچون امیر رفیعی که آخرین نفری بود که در خرمشهر ماند و در گلوگاه پل خرمشهر سنگر گرفت و در مقابل سربازان عراقی مقاومت کرد تا آخرین همرزمانش بتوانند از پل بگذرنند، یا برادرم محمود احمدی شیخانی که به همراه سامی حسنزاده، در نزدیک مسجد جامع با گلوله مستقیم آر پی جی به شهادت رسید، یا سید ابراهیم علامه و جمشید پناهی که به مانند بسیاری دیگر از شهدای خرمشهر توسط مادرم هاجر آجرلو که در شهر مانده بود، به نیابت از مادران شهدایی که از شهر رفته بودند به خاک سپرده شدند و در همان 35 روز، برای حفظ خاک این سرزمین، چشم بر جهان بستند. بعد از آن، بسیاری دیگر از بازماندگان نیروهای مقاومت، طی 8 سال جنگ از آن قافله 1800 نفره کم شدند. از عملیات شکستن حصر آبادان بگیر تا آزادسازی خرمشهر و رسیدن به آخرین روز جنگ. از شناخته شدهترها مثل محمد جهان آرا و جانشیناش سید عبدالرضا موسوی که در آزادسازی شهر به شهادت رسید، تا کمتر شناخته شدهها مثل منصور گلی و محمود ربیعی و رضا گرگپور، که تا جنگ به پایان برسد، از جمع ما کم شدند.
جنگ که به پایان رسیدتعداد زیادی باقی نمانده بودند، و آنهایی هم که ماندند، هر یک در کنجی فراموش شدند و حتی نامآورترینشان که سید صالح موسوی که ما صالی صدایش میکردیم و شهره بود به شکارچی تانک و آن عکس معروفش، آر پی چی به شانه، با بدنی که از کمر به بالا برهنه است و محسن راستانی عکاسیش کرده، امروز بیمار و گوشهگیر است و دیگرانی هم که از پایان جنگ تا امروز، مانند سید جلیل ارجمند و یحیی غضبانزاده و حجت جهانگیری و بسیاری دیگر یک به یک رفتند و حالا دیگر نمیدانم از آن 1800 نفر، چند نفر دیگر ماندهاند.
برای سالروز آزادسازی خرمشهر میخواستم در یادداشتی، یادی از آن 1800 نفر بکنم که اگر 35 روز ایستادگی نکرده بودند و فرصتی فراهم نمیکردند که کشور خود را جمع کند و مقاومتی ملی شکل بگیرد، شک ندارم که دیگر امروز کشوری به نام ایران وجود نداشت یا اگر هم داشت، مرزهایش و جغرافیایش چیز دیگری بود و اطمینان دارم که بسیاری دیگر با من هم نظرند. یادداشتم تمام شده بود و قصد ارسال به روزنامه داشتم که خبری بر سرم و بر سر همه آوار شد. متروپل فرو ریخت. فلج شدم. فلج شدیم. برای من آنچه پس از آن گذشت، بسیاری از خاطرات روزهای مقاومت را زنده کرد و خاطره اولین یادداشتم برای جنگ که عنوانش بود «در برهوت تنهایی». و با این پرسش شروع میشد که «آیا هیچ وقت تنها بودهای؟ تنهای تنها». و اشاره داشت به تنها ماندن خرمشهر در آن 35 روز و تا سقوط نکرد، انگار کسی از صاحبان قدرت متوجه عمق فاجعه نشدند. ماجرای متروپل هم انگار همین بود. انگار کسی از مسند نشینان متوجه فاجعه نبودند و باید یک هفته میگذشت تا خبر شوند که چه شده و در ایام داغداری، جشنی بر پا کنند و بعد یاد فاجعه بیفتند. آنچه در آن یک هفته گذشت تا بالاخره خبر فاجعه به پایتخت رسید و عزای عمومی اعلام شد، مرا یاد تلخترین خاطره آن 35 روز انداخت. تلخترین خاطره آن روزهای مقاومت، شهادت برادرم و نزدیکترین دوستان و همسنگرانم نبود. در آن روزها، تلخترین اتفاق که چون دشنه بر قلب ما نشست مصاحبهای بود که وقتی در گمرک خرمشهر با سربازان عراقی درگیر بودیم و یکی یکی یارانمان را از دست میدادیم، از رادیو شنیدیم. در آن روز یکی از بزرگان کشور در ماهشهر و در جایی امن از طریق رادیو به مردم کشور میگفت «مردم خیالتان راحت باشد که ما الان ارتش عراق را تا پشت مرزهای شلمچه عقب راندیم و من الان از شلمچه این خبر را به اطلاع شما میرسانم». نمیدانم حال مرا و دیگر دوستانم را در آن روز متوجه میشوید که چگونه بود؟ من که آن حال را تجربه کردهام، میتوانم حال مردم آبادان را در آن هفتهای که دولت خبر نداشت در آبادان چه رخ داده و در پایتخت جشن گرفته بودند درک کنم.
سقوط خرمشهر یک فاجعه بود ولی فرصتی هم بود تا کشور به خود بیاید و بفهمد که در چه گردابی افتاده. سقوط متروپل هم یک فاجعه است، اما آیا این سقوط و این فاجعه سبب خواهد شد که بفهمیم کشور در چه گردابی است؟ چند روز است که قصد نوشتن این یادداشت را داشتم. قصد داشتم بنویسم و بپرسم که مرز ما کجاست؟ اما خرداد ماه است و خرداد، ماه عجیبی است.
🔻 خرداد، ماه عجیبی است
مهرداد احمدی شیخانی
🔻 یادداشت امروزم در ستون چسب و قیچی روزمامه اعتماد را به تشابه مقاومت 35 روزه خرمشهر در مقابل ارتش عراق و فروریختن ساختمان متروپل اختصاص دادم 1400/3/16
🔻 امسال قصد داشتم به عنوان یکی از معدود نیروهای بازمانده از مقاومت 35 روزه خرمشهر، به مناسبت آزادسازی شهرم یادداشتی بنویسم. از آن نیروها که در خوشبینانهترین حالت به 1800 نفر هم نمیرسیدند و در حقیقت، نیم این تعداد بودند، بسیاری همچون امیر رفیعی که آخرین نفری بود که در خرمشهر ماند و در گلوگاه پل خرمشهر سنگر گرفت و در مقابل سربازان عراقی مقاومت کرد تا آخرین همرزمانش بتوانند از پل بگذرنند، یا برادرم محمود احمدی شیخانی که به همراه سامی حسنزاده، در نزدیک مسجد جامع با گلوله مستقیم آر پی جی به شهادت رسید، یا سید ابراهیم علامه و جمشید پناهی که به مانند بسیاری دیگر از شهدای خرمشهر توسط مادرم هاجر آجرلو که در شهر مانده بود، به نیابت از مادران شهدایی که از شهر رفته بودند به خاک سپرده شدند و در همان 35 روز، برای حفظ خاک این سرزمین، چشم بر جهان بستند. بعد از آن، بسیاری دیگر از بازماندگان نیروهای مقاومت، طی 8 سال جنگ از آن قافله 1800 نفره کم شدند. از عملیات شکستن حصر آبادان بگیر تا آزادسازی خرمشهر و رسیدن به آخرین روز جنگ. از شناخته شدهترها مثل محمد جهان آرا و جانشیناش سید عبدالرضا موسوی که در آزادسازی شهر به شهادت رسید، تا کمتر شناخته شدهها مثل منصور گلی و محمود ربیعی و رضا گرگپور، که تا جنگ به پایان برسد، از جمع ما کم شدند.
جنگ که به پایان رسیدتعداد زیادی باقی نمانده بودند، و آنهایی هم که ماندند، هر یک در کنجی فراموش شدند و حتی نامآورترینشان که سید صالح موسوی که ما صالی صدایش میکردیم و شهره بود به شکارچی تانک و آن عکس معروفش، آر پی چی به شانه، با بدنی که از کمر به بالا برهنه است و محسن راستانی عکاسیش کرده، امروز بیمار و گوشهگیر است و دیگرانی هم که از پایان جنگ تا امروز، مانند سید جلیل ارجمند و یحیی غضبانزاده و حجت جهانگیری و بسیاری دیگر یک به یک رفتند و حالا دیگر نمیدانم از آن 1800 نفر، چند نفر دیگر ماندهاند.
برای سالروز آزادسازی خرمشهر میخواستم در یادداشتی، یادی از آن 1800 نفر بکنم که اگر 35 روز ایستادگی نکرده بودند و فرصتی فراهم نمیکردند که کشور خود را جمع کند و مقاومتی ملی شکل بگیرد، شک ندارم که دیگر امروز کشوری به نام ایران وجود نداشت یا اگر هم داشت، مرزهایش و جغرافیایش چیز دیگری بود و اطمینان دارم که بسیاری دیگر با من هم نظرند. یادداشتم تمام شده بود و قصد ارسال به روزنامه داشتم که خبری بر سرم و بر سر همه آوار شد. متروپل فرو ریخت. فلج شدم. فلج شدیم. برای من آنچه پس از آن گذشت، بسیاری از خاطرات روزهای مقاومت را زنده کرد و خاطره اولین یادداشتم برای جنگ که عنوانش بود «در برهوت تنهایی». و با این پرسش شروع میشد که «آیا هیچ وقت تنها بودهای؟ تنهای تنها». و اشاره داشت به تنها ماندن خرمشهر در آن 35 روز و تا سقوط نکرد، انگار کسی از صاحبان قدرت متوجه عمق فاجعه نشدند. ماجرای متروپل هم انگار همین بود. انگار کسی از مسند نشینان متوجه فاجعه نبودند و باید یک هفته میگذشت تا خبر شوند که چه شده و در ایام داغداری، جشنی بر پا کنند و بعد یاد فاجعه بیفتند. آنچه در آن یک هفته گذشت تا بالاخره خبر فاجعه به پایتخت رسید و عزای عمومی اعلام شد، مرا یاد تلخترین خاطره آن 35 روز انداخت. تلخترین خاطره آن روزهای مقاومت، شهادت برادرم و نزدیکترین دوستان و همسنگرانم نبود. در آن روزها، تلخترین اتفاق که چون دشنه بر قلب ما نشست مصاحبهای بود که وقتی در گمرک خرمشهر با سربازان عراقی درگیر بودیم و یکی یکی یارانمان را از دست میدادیم، از رادیو شنیدیم. در آن روز یکی از بزرگان کشور در ماهشهر و در جایی امن از طریق رادیو به مردم کشور میگفت «مردم خیالتان راحت باشد که ما الان ارتش عراق را تا پشت مرزهای شلمچه عقب راندیم و من الان از شلمچه این خبر را به اطلاع شما میرسانم». نمیدانم حال مرا و دیگر دوستانم را در آن روز متوجه میشوید که چگونه بود؟ من که آن حال را تجربه کردهام، میتوانم حال مردم آبادان را در آن هفتهای که دولت خبر نداشت در آبادان چه رخ داده و در پایتخت جشن گرفته بودند درک کنم.
سقوط خرمشهر یک فاجعه بود ولی فرصتی هم بود تا کشور به خود بیاید و بفهمد که در چه گردابی افتاده. سقوط متروپل هم یک فاجعه است، اما آیا این سقوط و این فاجعه سبب خواهد شد که بفهمیم کشور در چه گردابی است؟ چند روز است که قصد نوشتن این یادداشت را داشتم. قصد داشتم بنویسم و بپرسم که مرز ما کجاست؟ اما خرداد ماه است و خرداد، ماه عجیبی است.
یادداشتی درخور توجه از استاد دکتر محمدحسین ادیب، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
موج چهارم فناوری و اقتصاد چیست و خودکفایی چه معنی دارد؟
ایران در سال ۹۲ به ارزش حدود یک میلیارد و ۵۰۰ ملیون دلار سنگآهن صادر کرد. در سال ۹۴ صادرات سنگآهن تقریبا متوقف شده است. علت توقف صادرات سنگآهن ایران، فناوری موج چهارم است.
در گذشته صادرات سنگآهن با کشتیهای ۶۰ تا ۷۰ هزارتنی انجام میشد. اکنون استرالیا ۴ کشتی ۶۰۰ هزارتنی خریداری کرده است و هزینه حمل از استرالیا به چین فقط ۴ دلار برای هر تن است.
اما هزینه انتقال سنگآهن از بافق یزد تا بندرعباس با فناوری موج دوم ایران ۱۷ دلار است. ایران هرگز نمیتواند با فناوری موج دومی با فناوری موج چهارمی استرالیا رقابت کند. مزید بر این مشکل حمل فناوری استخراج در معادن سنگآهن ایران موج دومی است. در حالیکه در استرالیا موج چهارمی است.
قیمت ورق سرد چین در سال ۲۰۰۱ حدود ۵۴۰ دلار بود. در همان سالها فناوری چین در تولید ورق سرد موج سومی بود. اینک موج چهارمی هست و قیمت آن حدود ۴۵۰ دلار شده است. ۳ دلار امروز معادل یک دلار سال ۲۰۰۱ در بازار جهانی قدرت خرید دارد به عبارت دیگر تورمزدایی شده است، دیگر قیمت ورق سرد چین در مقایسه با سال ۲۰۰۱ در واقع ۱۵۰ دلار است.
چینیها در شرف قبضه بازار جهانی فولاد هستند و برج ۱۱۰ طبقه را با فناوری موج چهارمی در ۱۰ ماه میسازند. در حالیکه در تهران یک ساختمان ۵ طبقه با فناوری موج دومی معمولا ۱۸ ماهه ساخته میشود. فناوری موج دومی در تولید مسکن بیش از حد نقدینگی را درگیر میکند. علت اینکه در ایران از کمبود منابع بانکی گله میکنند، استفاده از فناوریهای قدیمی است. با فناوری جدید در هر مورد نیاز به وام بانکی حداقل به یک ششم کاهش مییابد.
در ایران به سبب استفاده از فناوری قدیمی در هر مورد، نیاز به وام بانکی شش برابر عرف جهان است.
استفاده از فناوری قدیمی خواب سرمایه را طولانی کرده و این باعث افزایش میزان بهره در ایران شده است. (منظور از فناوری فقط ابزارالات و ماشین نیست. بلکه روش و روش بهرهوری و فوتوفن امور هم هست). اگر از فناوری موج چهارم در حمل و نقل استفاده شود قیمت زمین در ایران به شدت کاهش مییابد.
اگر در ایران به جای طرح مسکن مهر دولت در حومه شهرهای بزرگ، شهرهای اقماری احداث میکرد و با هزینه دولت شهرهای اقماری را با متروی موج چهارمی به قلب کلانشهرها وصل میکرد، قیمت زمین به شدت در تهران سقوط میکرد.
با قطار شهری موج چهارمی ۵۰۰ کیلومتر طی یک ساعت طی میشود. فاصله زمانی شهر اقماری با فاصله ۱۲۰ کیلومتری تا تهران با قطار نسل چهارمی فقط ۱۵ دقیقه است. اگر از ۱۲۰ کیلومتری تهران طی ۱۵ دقیقه با مترو در میدان فردوسی پیاده میشدند آیا قیمت زمین در تهران همین حد بود؟
۴۵ هزارمیلیارد تومان منابعی که صرف احداث مسکن مهر شد و اکنون در خیلی مناطق فقط بتنآباد ایجاد کرده است، اگر صرف احداث زیرساخت در ۵۰ شهر اقماری در حومه کلانشهرهای ایران و وصل آنها با قطار تندرو نسل چهارمی شده بود، به سادگی جمعیت شهرهای اقماری به کلانشهرها وصل شده بود.
در سال ۲۰۰۴ فروش کمپانی جنرال موتور امریکا که با فناوری موج سوم تولید میکرد از تولید ناخالص ملی ۱۴۰ کشور جهان بیشتر بود.
در سال ۲۰۰۷ جنرال موتور امریکا به میزان ۲۵۰ میلیارد دلار ورشکست شد. اکنون جنرال موتور با فناوری موج چهارم اولین تولیدکننده خودرو در جهان است. بحران در صنعت خودروسازی ایران به سبب استفاده از فناوری موج دومی است.
درآمد ریالی ناشی از فروش نفت در سال گذشته به اظهار وزیر نفت ۲۸ هزار میلیارد تومان و بدهی صنعت خودرو و قطعهسازان به بانکها ۲۴ هزار میلیارد تومان است.
بدهی بانکی صنعت خودرو و قطعهسازی معادل ۸۶ درصد درآمد نفت است که غیرطبیعی است و نشان میدهد یک جای کار اشکال دارد. با فناوری موج دومی نمیشود خودرو تولید کرد، فقط بدهی بانکی تولید میشود. همه صنایع پتروشیمی گازی ایران که طی ۱۰ سال گذشته تاسیس شده است فناوری موج چهارمی دارد و ایران در این زمینه در جهان پیشرو است. اما در زمینه صنعت گاز چنین نیست.
توتال فرانسه فاز یک و دو پارس جنوبی را با فناوری موج سومی ایجاد کرد. بعدها ایران فازهای بعدی را با کپیبرداری با مهندسی معکوس تکمیل کرد. اما توتال در قطر طی سالهای اخیر از فناوری موج چهارم استفاده کرد.
اگر با قایق از کنار تاسیسات قطریها عبور کنید مشاهده میکنید که حجم تاسیسات قطریها که طی پنج سال اخیر احداث شده، ۲۰ درصدِ حجم تاسیسات ایران است. گزارشهای منتشرشده نشان میدهد از نظر هزینه تمام شده نیز ۲۵ درصد ایران هزینه کردهاند.
هزینه تمامشده توسعه پارس جنوبی با فناوری موج سوم ۴ برابر موج چهارمی است.
سر تكان دادن و نچ نچ كردن دردی را دوا نمیكند، من و تو هم جزیی از این فرآیندهای اشتباه هستیم، جزیی كه اتفاقا خیلی خیلی موثر است …
موج چهارم فناوری و اقتصاد چیست و خودکفایی چه معنی دارد؟
ایران در سال ۹۲ به ارزش حدود یک میلیارد و ۵۰۰ ملیون دلار سنگآهن صادر کرد. در سال ۹۴ صادرات سنگآهن تقریبا متوقف شده است. علت توقف صادرات سنگآهن ایران، فناوری موج چهارم است.
در گذشته صادرات سنگآهن با کشتیهای ۶۰ تا ۷۰ هزارتنی انجام میشد. اکنون استرالیا ۴ کشتی ۶۰۰ هزارتنی خریداری کرده است و هزینه حمل از استرالیا به چین فقط ۴ دلار برای هر تن است.
اما هزینه انتقال سنگآهن از بافق یزد تا بندرعباس با فناوری موج دوم ایران ۱۷ دلار است. ایران هرگز نمیتواند با فناوری موج دومی با فناوری موج چهارمی استرالیا رقابت کند. مزید بر این مشکل حمل فناوری استخراج در معادن سنگآهن ایران موج دومی است. در حالیکه در استرالیا موج چهارمی است.
قیمت ورق سرد چین در سال ۲۰۰۱ حدود ۵۴۰ دلار بود. در همان سالها فناوری چین در تولید ورق سرد موج سومی بود. اینک موج چهارمی هست و قیمت آن حدود ۴۵۰ دلار شده است. ۳ دلار امروز معادل یک دلار سال ۲۰۰۱ در بازار جهانی قدرت خرید دارد به عبارت دیگر تورمزدایی شده است، دیگر قیمت ورق سرد چین در مقایسه با سال ۲۰۰۱ در واقع ۱۵۰ دلار است.
چینیها در شرف قبضه بازار جهانی فولاد هستند و برج ۱۱۰ طبقه را با فناوری موج چهارمی در ۱۰ ماه میسازند. در حالیکه در تهران یک ساختمان ۵ طبقه با فناوری موج دومی معمولا ۱۸ ماهه ساخته میشود. فناوری موج دومی در تولید مسکن بیش از حد نقدینگی را درگیر میکند. علت اینکه در ایران از کمبود منابع بانکی گله میکنند، استفاده از فناوریهای قدیمی است. با فناوری جدید در هر مورد نیاز به وام بانکی حداقل به یک ششم کاهش مییابد.
در ایران به سبب استفاده از فناوری قدیمی در هر مورد، نیاز به وام بانکی شش برابر عرف جهان است.
استفاده از فناوری قدیمی خواب سرمایه را طولانی کرده و این باعث افزایش میزان بهره در ایران شده است. (منظور از فناوری فقط ابزارالات و ماشین نیست. بلکه روش و روش بهرهوری و فوتوفن امور هم هست). اگر از فناوری موج چهارم در حمل و نقل استفاده شود قیمت زمین در ایران به شدت کاهش مییابد.
اگر در ایران به جای طرح مسکن مهر دولت در حومه شهرهای بزرگ، شهرهای اقماری احداث میکرد و با هزینه دولت شهرهای اقماری را با متروی موج چهارمی به قلب کلانشهرها وصل میکرد، قیمت زمین به شدت در تهران سقوط میکرد.
با قطار شهری موج چهارمی ۵۰۰ کیلومتر طی یک ساعت طی میشود. فاصله زمانی شهر اقماری با فاصله ۱۲۰ کیلومتری تا تهران با قطار نسل چهارمی فقط ۱۵ دقیقه است. اگر از ۱۲۰ کیلومتری تهران طی ۱۵ دقیقه با مترو در میدان فردوسی پیاده میشدند آیا قیمت زمین در تهران همین حد بود؟
۴۵ هزارمیلیارد تومان منابعی که صرف احداث مسکن مهر شد و اکنون در خیلی مناطق فقط بتنآباد ایجاد کرده است، اگر صرف احداث زیرساخت در ۵۰ شهر اقماری در حومه کلانشهرهای ایران و وصل آنها با قطار تندرو نسل چهارمی شده بود، به سادگی جمعیت شهرهای اقماری به کلانشهرها وصل شده بود.
در سال ۲۰۰۴ فروش کمپانی جنرال موتور امریکا که با فناوری موج سوم تولید میکرد از تولید ناخالص ملی ۱۴۰ کشور جهان بیشتر بود.
در سال ۲۰۰۷ جنرال موتور امریکا به میزان ۲۵۰ میلیارد دلار ورشکست شد. اکنون جنرال موتور با فناوری موج چهارم اولین تولیدکننده خودرو در جهان است. بحران در صنعت خودروسازی ایران به سبب استفاده از فناوری موج دومی است.
درآمد ریالی ناشی از فروش نفت در سال گذشته به اظهار وزیر نفت ۲۸ هزار میلیارد تومان و بدهی صنعت خودرو و قطعهسازان به بانکها ۲۴ هزار میلیارد تومان است.
بدهی بانکی صنعت خودرو و قطعهسازی معادل ۸۶ درصد درآمد نفت است که غیرطبیعی است و نشان میدهد یک جای کار اشکال دارد. با فناوری موج دومی نمیشود خودرو تولید کرد، فقط بدهی بانکی تولید میشود. همه صنایع پتروشیمی گازی ایران که طی ۱۰ سال گذشته تاسیس شده است فناوری موج چهارمی دارد و ایران در این زمینه در جهان پیشرو است. اما در زمینه صنعت گاز چنین نیست.
توتال فرانسه فاز یک و دو پارس جنوبی را با فناوری موج سومی ایجاد کرد. بعدها ایران فازهای بعدی را با کپیبرداری با مهندسی معکوس تکمیل کرد. اما توتال در قطر طی سالهای اخیر از فناوری موج چهارم استفاده کرد.
اگر با قایق از کنار تاسیسات قطریها عبور کنید مشاهده میکنید که حجم تاسیسات قطریها که طی پنج سال اخیر احداث شده، ۲۰ درصدِ حجم تاسیسات ایران است. گزارشهای منتشرشده نشان میدهد از نظر هزینه تمام شده نیز ۲۵ درصد ایران هزینه کردهاند.
هزینه تمامشده توسعه پارس جنوبی با فناوری موج سوم ۴ برابر موج چهارمی است.
سر تكان دادن و نچ نچ كردن دردی را دوا نمیكند، من و تو هم جزیی از این فرآیندهای اشتباه هستیم، جزیی كه اتفاقا خیلی خیلی موثر است …
افزوده به کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران
۲ -۱۸ دانشِ علمی، دانش بومی، و دانش رسمی
✍️رضا منصوری
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
لزوم تفکیک میان دو مفهوم علم و دانش را در یادداشت قبلی بیان کردم. خَلط میان این دو مفهوم، و نیز تفکیک نکردن دانشِ علمی از انواع ترکیبهای دیگرِ دانش پیامدهای وسیعی نهتنها در درک علم در جهان مدرن و سیاستگذاریهای مرتبط با آن دارد، بلکه به سوء تفاهمهای گسترده در همه لایههای آموزش نیز انجامیده. ترکیبهایی مانند علمِ (بخوانید دانشِ) لَدُنّی، علم ضار، و علم نافع که مربوط بهدوران پیشامدرن است منظور من در این یادداشت نیست. به مفهومهایی میپردازم که به دلیلی، یا در اثر نیازی، برای رفع ابهام در جهان نوین باب شده مانند دانشِ رسمی و دانشِ بومی، یا حتی دانش مهندسی. در اینگونه موردها کاربرد کلمه علم بهجای دانش نوعی بدمفهومش است که باید از آن دوری کرد.
https://telegra.ph/۱۸-۲--دانش-علمی-دانش-بومی-و-دانش-رسمی-06-16
۲ -۱۸ دانشِ علمی، دانش بومی، و دانش رسمی
✍️رضا منصوری
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
لزوم تفکیک میان دو مفهوم علم و دانش را در یادداشت قبلی بیان کردم. خَلط میان این دو مفهوم، و نیز تفکیک نکردن دانشِ علمی از انواع ترکیبهای دیگرِ دانش پیامدهای وسیعی نهتنها در درک علم در جهان مدرن و سیاستگذاریهای مرتبط با آن دارد، بلکه به سوء تفاهمهای گسترده در همه لایههای آموزش نیز انجامیده. ترکیبهایی مانند علمِ (بخوانید دانشِ) لَدُنّی، علم ضار، و علم نافع که مربوط بهدوران پیشامدرن است منظور من در این یادداشت نیست. به مفهومهایی میپردازم که به دلیلی، یا در اثر نیازی، برای رفع ابهام در جهان نوین باب شده مانند دانشِ رسمی و دانشِ بومی، یا حتی دانش مهندسی. در اینگونه موردها کاربرد کلمه علم بهجای دانش نوعی بدمفهومش است که باید از آن دوری کرد.
https://telegra.ph/۱۸-۲--دانش-علمی-دانش-بومی-و-دانش-رسمی-06-16
Telegraph
۱۸-۲ | دانشِ علمی، دانش بومی، و دانش رسمی
افزوده به کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران. لزوم تفکیک میان دو مفهوم علم و دانش را در یادداشت قبلی بیان کردم. خَلط میان این دو مفهوم، و نیز تفکیک نکردن دانشِ علمی از انواع ترکیبهای دیگرِ دانش پیامدهای وسیعی نهتنها در درک علم در جهان مدرن…
متن سخنرانی آقای دکتر اجتهادی رییس انجمن فیزیک ایران در مراسم رونمایی مجموعهء ایران من
۳ تیر ۱۴۰۱
https://telegra.ph/متن-سخنرانی-دکتر-رضا-اجتهادی-06-24
۳ تیر ۱۴۰۱
https://telegra.ph/متن-سخنرانی-دکتر-رضا-اجتهادی-06-24
Telegraph
متن سخنرانی دکتر رضا اجتهادی
استاد دانشکده فیزیک، دانشگاه صنعتی شریف و رییس انجمن فیزیک ایران در مراسم رونمایی مجموعهء ایران من- دانشگاه صنعتی شریف، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ سلام امیدوارم که خوب و سلامت باشید. بسیار از آقای دکتر باغرام، کتابخانه مرکزی، و معاونت پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف برای…
نهادِ علم، نهادهای علمی، و خرد نقّال در ایران
Science as an institution, scientific institutions, and narrative rationality in Iran
متن سخنرانی در پژوهشکده فلسفه تحلیلی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱.
✍️رضا منصوری
۱۰ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
کلمهء علم هم بر نهادِ علم اطلاق میشود هم بر فعالیتهایی درون نهادهای علمی و هم بر نتیجهء مکتوب این فعالیتها که دانشِ علمی باشد؛ گاهی هم بر دانش علمی سنتی یا پیشامدرن اطلاق میشود. نهادِ علم زیرسامانهای است از سامانهء جامعه انسانی با ارتباط مشخص و ویژهای با این سامانه که منجر به پدیدهء برامدهای به نام علم مدرن شده. در ایران، بهویژه پس از انقلاب تأسیس نهادهای علمی بهشدت رشد کرده و نزدیک به اشباع رسیده. این موسسهها هنوز ارتباط میان خودشان و میان جامعه و دیگر نهادهای اجتماعی را بهوضوح تعریف نکردهاند و به همین دلیل نمیشود انتطار داشت علم به معنی نویناش در ایران برامده باشد. در وضعیت کنونی ایران، نمیتوان این تعریف را- و در نتیجه این برامدشدگی را- از حاکمیت یا جامعهِ، یعنی از بالا به پایین، انتظار داشت. بنابراین، این وظیفهء دانشگران و پژوهشگران به عنوان اصلیترین عنصرهای نهادهای علمی است که به این تعریف و به این ارتباط بپردازند.
https://telegra.ph/نهاد-علم-نهادهای-علمی-و-خرد-نقال-در-ایران--Science-as-an-institution-scientific-institutions-and-narrative-rationality-in-Iran-07-01
Science as an institution, scientific institutions, and narrative rationality in Iran
متن سخنرانی در پژوهشکده فلسفه تحلیلی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱.
✍️رضا منصوری
۱۰ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
کلمهء علم هم بر نهادِ علم اطلاق میشود هم بر فعالیتهایی درون نهادهای علمی و هم بر نتیجهء مکتوب این فعالیتها که دانشِ علمی باشد؛ گاهی هم بر دانش علمی سنتی یا پیشامدرن اطلاق میشود. نهادِ علم زیرسامانهای است از سامانهء جامعه انسانی با ارتباط مشخص و ویژهای با این سامانه که منجر به پدیدهء برامدهای به نام علم مدرن شده. در ایران، بهویژه پس از انقلاب تأسیس نهادهای علمی بهشدت رشد کرده و نزدیک به اشباع رسیده. این موسسهها هنوز ارتباط میان خودشان و میان جامعه و دیگر نهادهای اجتماعی را بهوضوح تعریف نکردهاند و به همین دلیل نمیشود انتطار داشت علم به معنی نویناش در ایران برامده باشد. در وضعیت کنونی ایران، نمیتوان این تعریف را- و در نتیجه این برامدشدگی را- از حاکمیت یا جامعهِ، یعنی از بالا به پایین، انتظار داشت. بنابراین، این وظیفهء دانشگران و پژوهشگران به عنوان اصلیترین عنصرهای نهادهای علمی است که به این تعریف و به این ارتباط بپردازند.
https://telegra.ph/نهاد-علم-نهادهای-علمی-و-خرد-نقال-در-ایران--Science-as-an-institution-scientific-institutions-and-narrative-rationality-in-Iran-07-01
Telegraph
نهادِ علم، نهادهای علمی، و خرد نقّال در ایران | Science as an institution, scientific institutions, and narrative rationality in…
متن سخنرانی در پژوهشکده فلسفه تحلیلی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱. چکیده کلمهء علم هم بر نهادِ علم اطلاق میشود هم بر فعالیتهایی درون نهادهای علمی و هم بر نتیجهء مکتوب این فعالیتها که دانشِ علمی باشد؛ گاهی هم بر دانش علمی سنتی یا پیشامدرن…
ایرانِ علمی، ایرانِ فرهنگی، ایرانِ مردمانش
✍️شهرداد میرزایی
متن سخنرانی در مراسم رونمایی از مجموعهٔ ایران من، اثر رضا منصوری
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ / کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف
۱۷ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
مایهء افتخار ما و همکارانمان در گروه دیبایه و فرهنگان است که اثری را منتشر کردهایم که بهانه حضور و گفتن در این دانشگاه مهم کشور ماست؛ دانشگاهی که، حتا اگر دانش آموختگانش در کشور نمانند، هنوز کانون پویایی توسعه علمی است و امید ماست رویای ایشان که بالندگی همین سرزمین باشد.
ایران، در رؤیایِ دکتر رضا منصوری، ایرانی است علمی که توسعهاش هدفِ رفاه مردمان این خانه را دارد و مانعش ناباوری حکمرانان و کنار بودن مدیران و نظریهپردازان توانمند کشور است. این ایران در دلِ خود یک پویایی فرهنگی دارد که به گمان من همسوی رشد علمی آن است.
ایرانِ ما در وجوهی باورنکردنی، با وجود موانعی متعدد و بیمانند، هنوز فرهنگی است: در این سرزمین و همین شهرِ زیبای تهران، در دامنه البرز، در دشت ری، جنبشی فرهنگی پویا و زنده است تا به گوناگونی جهان بیفزاید و این سرزمین پرغبار را جان دهد.
در همین شهر که برای اجرای یک نمایش باید به دنبال مجوز بود و صدها مانع را رفع کرد و تالارهای نمایشِ اصلی دولتی و محدود هستند، در همین شهرِ ما در همین سالها هر شب 150 نمایش روی صحنه رفته است حتا در خانههای کوچک و سالنهای 40 نفره!
در همین سرزمین موانع انتشار و سهمیههای کاغذ محدود که ناشران بزرگش متوقف شدند و تا دو دهه پیش همه کتابفروشیهایش کوچکتر از سی متر بودند، در یک دهه گذشته بیش از یکصد کتابفروشی بالای 500 متر فعال شدهاست و کتابفروشیهایی داریم که هر یک روز هزار جلد کتاب میفروشند. و شمار آثار منتشره دهها برابر رشد داشته است.
موسیقی آنچنان در تنگناست که حتا ساز نوازنده در رسانههای رسمی نشان داده نمیشود و ارکسترهای دولتی رمقی ندارند، با این وصف دهها ارکستر مردمی و انجمنهای موسیقی و فیلارمونیک در فعالیت هستند تا شهر از صدا نیفتد. با همه منعها، صدها گروه موسیقی و خواننده زن و مرد فعالاند و پیاپی تولید هنری میکنند!
در همین کشور راهی برای ورود آزاد به رادیو نیست، ما بیش از سه هزار پادکست فعال ایرانی داریم که برنامههای جذاب و شگفتانگیز و با بودجههای شخصی تهیه میکنند. پادکستهایی که برخی حتا بیش از یک میلیون شنونده داشتهاند. همین مردم سالانه 80 فیلم سینمایی بلند و صدها ساعت سریال و فیلم و پویانمایی برای سینمای خانگی تهیه میکنند که روزی ارتباطشان را با مخاطب قطع کردند ولی با توزیع در بقالیها به خانه مردم رفتند تا امروز ....
وضعیت هنرهای تجسمی کم و بیش در چشماندازی مبهم در برنامههاست ولی سالانه هزاران نقاشی و تندیس ارزشمند در حال تولید است. کشورهای همسایه ظاهرن سود بسیار بیشتری از حراج آثار هنرمندان برجسته ایرانی میبرند. 750 نگارخانه در کشور فعال است و شاید 50 نگارخانه در سطح جهانی کار میکنند.
***
اینها نتیجهء کار مردم است، نه در برنامهء توسعه است و نه در ردیف بودجه!
این نمایی از جنبش فرهنگیِ مردمنهاد سرزمینِ ماست که شایسته است به آن ببالیم.
ثمره تلاش همه اهالی فرهنگاش هست که دههها نوشتند و خواندند و نشان دادند که باید رنگی به رنگهای جهان افزود.
این ایران ماست: ایرانِ علمی، ایرانِ فرهنگی: ایرانی که برخی مردمانش، دل به بودن و ساختناش بستهاند.
ایرانِ، مردمانش بسیار زنده و پویاست.
✍️شهرداد میرزایی
متن سخنرانی در مراسم رونمایی از مجموعهٔ ایران من، اثر رضا منصوری
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ / کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف
۱۷ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
مایهء افتخار ما و همکارانمان در گروه دیبایه و فرهنگان است که اثری را منتشر کردهایم که بهانه حضور و گفتن در این دانشگاه مهم کشور ماست؛ دانشگاهی که، حتا اگر دانش آموختگانش در کشور نمانند، هنوز کانون پویایی توسعه علمی است و امید ماست رویای ایشان که بالندگی همین سرزمین باشد.
ایران، در رؤیایِ دکتر رضا منصوری، ایرانی است علمی که توسعهاش هدفِ رفاه مردمان این خانه را دارد و مانعش ناباوری حکمرانان و کنار بودن مدیران و نظریهپردازان توانمند کشور است. این ایران در دلِ خود یک پویایی فرهنگی دارد که به گمان من همسوی رشد علمی آن است.
ایرانِ ما در وجوهی باورنکردنی، با وجود موانعی متعدد و بیمانند، هنوز فرهنگی است: در این سرزمین و همین شهرِ زیبای تهران، در دامنه البرز، در دشت ری، جنبشی فرهنگی پویا و زنده است تا به گوناگونی جهان بیفزاید و این سرزمین پرغبار را جان دهد.
در همین شهر که برای اجرای یک نمایش باید به دنبال مجوز بود و صدها مانع را رفع کرد و تالارهای نمایشِ اصلی دولتی و محدود هستند، در همین شهرِ ما در همین سالها هر شب 150 نمایش روی صحنه رفته است حتا در خانههای کوچک و سالنهای 40 نفره!
در همین سرزمین موانع انتشار و سهمیههای کاغذ محدود که ناشران بزرگش متوقف شدند و تا دو دهه پیش همه کتابفروشیهایش کوچکتر از سی متر بودند، در یک دهه گذشته بیش از یکصد کتابفروشی بالای 500 متر فعال شدهاست و کتابفروشیهایی داریم که هر یک روز هزار جلد کتاب میفروشند. و شمار آثار منتشره دهها برابر رشد داشته است.
موسیقی آنچنان در تنگناست که حتا ساز نوازنده در رسانههای رسمی نشان داده نمیشود و ارکسترهای دولتی رمقی ندارند، با این وصف دهها ارکستر مردمی و انجمنهای موسیقی و فیلارمونیک در فعالیت هستند تا شهر از صدا نیفتد. با همه منعها، صدها گروه موسیقی و خواننده زن و مرد فعالاند و پیاپی تولید هنری میکنند!
در همین کشور راهی برای ورود آزاد به رادیو نیست، ما بیش از سه هزار پادکست فعال ایرانی داریم که برنامههای جذاب و شگفتانگیز و با بودجههای شخصی تهیه میکنند. پادکستهایی که برخی حتا بیش از یک میلیون شنونده داشتهاند. همین مردم سالانه 80 فیلم سینمایی بلند و صدها ساعت سریال و فیلم و پویانمایی برای سینمای خانگی تهیه میکنند که روزی ارتباطشان را با مخاطب قطع کردند ولی با توزیع در بقالیها به خانه مردم رفتند تا امروز ....
وضعیت هنرهای تجسمی کم و بیش در چشماندازی مبهم در برنامههاست ولی سالانه هزاران نقاشی و تندیس ارزشمند در حال تولید است. کشورهای همسایه ظاهرن سود بسیار بیشتری از حراج آثار هنرمندان برجسته ایرانی میبرند. 750 نگارخانه در کشور فعال است و شاید 50 نگارخانه در سطح جهانی کار میکنند.
***
اینها نتیجهء کار مردم است، نه در برنامهء توسعه است و نه در ردیف بودجه!
این نمایی از جنبش فرهنگیِ مردمنهاد سرزمینِ ماست که شایسته است به آن ببالیم.
ثمره تلاش همه اهالی فرهنگاش هست که دههها نوشتند و خواندند و نشان دادند که باید رنگی به رنگهای جهان افزود.
این ایران ماست: ایرانِ علمی، ایرانِ فرهنگی: ایرانی که برخی مردمانش، دل به بودن و ساختناش بستهاند.
ایرانِ، مردمانش بسیار زنده و پویاست.
یادداشتی به مناسبت برگزاری شب رضا منصوری
✍️ دکتر سید یحیی یثربی
متن سخنرانی استاد سید یحیی یثربی در مراسم بخارا تیرماه ۱۴۰۱
۲۴ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
از سالها پیش که با آقای دکتر منصوری و تالیفات ارجمندشان آشنا شدم، همیشه دو واژه را در زبان ایشان مانند یک هدف و آرمان مییافتم که عبارت بودند از ایران و توسعه.
این نشان میداد که ایشان، هم به ایران عشق میورزند و هم به شدت آرزومند توسعه برای این سرزمین گرانقدر هستند. عشق و علاقه آقای دکتر منصوری به ایران در ادبیات آثار ایشان، آشکارا به چشم میآید. در انتخاب واژههای فارسی رسا در برابر اصطلاحات علمی و نیز در نگاه فلسفی وی به حوادث پیرامون خود و آیندهنگریهای عمیقی که دارد، من او را یک فیلسوف میبینم. حق هم همین است، زیرا فیزیک پایه و پایگاه استوار نگرش فلسفی است. بلکه فیزیک تنها راه ارتباط فکری با متافیزیک است (برای توضیح بیشتر بنگرید به: یثربی، یحیی، فلسفه چیست، نشر امیرکبیر).
اکنون که افتخار آن را دارم در رونمایی از مجموعه آثار ایشان سخنی بگویم، ترجیح میدهم این سخن درباره توسعه ایران باشد که دغدغه اصلی ایشان هم هست.
https://telegra.ph/یادداشتی-به-مناسبت-برگزاری-شب-رضا-منصوری-07-14
✍️ دکتر سید یحیی یثربی
متن سخنرانی استاد سید یحیی یثربی در مراسم بخارا تیرماه ۱۴۰۱
۲۴ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
از سالها پیش که با آقای دکتر منصوری و تالیفات ارجمندشان آشنا شدم، همیشه دو واژه را در زبان ایشان مانند یک هدف و آرمان مییافتم که عبارت بودند از ایران و توسعه.
این نشان میداد که ایشان، هم به ایران عشق میورزند و هم به شدت آرزومند توسعه برای این سرزمین گرانقدر هستند. عشق و علاقه آقای دکتر منصوری به ایران در ادبیات آثار ایشان، آشکارا به چشم میآید. در انتخاب واژههای فارسی رسا در برابر اصطلاحات علمی و نیز در نگاه فلسفی وی به حوادث پیرامون خود و آیندهنگریهای عمیقی که دارد، من او را یک فیلسوف میبینم. حق هم همین است، زیرا فیزیک پایه و پایگاه استوار نگرش فلسفی است. بلکه فیزیک تنها راه ارتباط فکری با متافیزیک است (برای توضیح بیشتر بنگرید به: یثربی، یحیی، فلسفه چیست، نشر امیرکبیر).
اکنون که افتخار آن را دارم در رونمایی از مجموعه آثار ایشان سخنی بگویم، ترجیح میدهم این سخن درباره توسعه ایران باشد که دغدغه اصلی ایشان هم هست.
https://telegra.ph/یادداشتی-به-مناسبت-برگزاری-شب-رضا-منصوری-07-14
Telegraph
یادداشتی به مناسبت برگزاری شب رضا منصوری
۲۲ تیر ماه ۱۴۰۱ از سالها پیش که با آقای دکتر منصوری و تالیفات ارجمندشان آشنا شدم، همیشه دو واژه را در زبان ایشان مانند یک هدف و آرمان مییافتم که عبارت بودند از ایران و توسعه. این نشان میداد که ایشان، هم به ایران عشق میورزند و هم به شدت آرزومند توسعه برای…
عبور از سندرم | ۱۱. زمینهسازی برای شکوفایی
✍️رضا منصوری
۳۱ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
یادداشت اول از بخش ۱۱ جدید از مجموعه یادداشتهایم با عنوان «نوعصر آگاعی- عبور از سندرم دوره نقل». این مجموعه با ده یادداشت را در وبگاه شخصیام مییابید.
https://telegra.ph/عبور-از-سندرم--۱۱-زمینهسازی-برای-شکوفایی-07-22
✍️رضا منصوری
۳۱ تیر ۱۴۰۱
rmansouri.ir
یادداشت اول از بخش ۱۱ جدید از مجموعه یادداشتهایم با عنوان «نوعصر آگاعی- عبور از سندرم دوره نقل». این مجموعه با ده یادداشت را در وبگاه شخصیام مییابید.
https://telegra.ph/عبور-از-سندرم--۱۱-زمینهسازی-برای-شکوفایی-07-22
Telegraph
عبور از سندرم | ۱۱. زمینهسازی برای شکوفایی
۱.۱۱ درامد دوران معاصر ایران، خصوصا نیمقرن اخیر، بسیار پرمخاطره بوده؛ اوقاتی سرشار از بیم و امید، فراز و فرود، کامیابی و ناکامی که در مجموع ایران را از گذشتهء پیچیده و ریشهدار خود بهسوی آیندهای متفاوت اما تعیینکننده برای نسلهای بعد پیشمیبرد. همزمان…
نو عصر آگاهی- عبور از سندرم | ۱۱. زمینهسازی برای شکوفایی
✍️رضا منصوری
۷ مرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
ایران نه چلتکه است و نه کلنگی. ایران همواره تابآور و درافزا بوده و هست. اکنون نیاز به شکوفایی دارد با همت ما. سدهء ۱۵ شمسی را با تلاش و تمرکز بر شکوفایی ایران بیاغازیم. بزداییم سیاسی کردن هر تلاشی به نفع ایران را. ایران را نه دولت و نه امت که ملت میسازد. پس، نقشآفرینی تاریخی خودمان را بهعنوان ملت جدی بگیریم. این دفتر تحلیل من است از شرایط تاریخی ایران و نیازی که باید ملت به آن تمرکز کند و لذتاش را ببرد.
https://telegra.ph/نو-عصر-آگاهی--عبور-از-سندرم--۱۱-زمینهسازی-برای-شکوفایی-07-29
✍️رضا منصوری
۷ مرداد ۱۴۰۱
rmansouri.ir
ایران نه چلتکه است و نه کلنگی. ایران همواره تابآور و درافزا بوده و هست. اکنون نیاز به شکوفایی دارد با همت ما. سدهء ۱۵ شمسی را با تلاش و تمرکز بر شکوفایی ایران بیاغازیم. بزداییم سیاسی کردن هر تلاشی به نفع ایران را. ایران را نه دولت و نه امت که ملت میسازد. پس، نقشآفرینی تاریخی خودمان را بهعنوان ملت جدی بگیریم. این دفتر تحلیل من است از شرایط تاریخی ایران و نیازی که باید ملت به آن تمرکز کند و لذتاش را ببرد.
https://telegra.ph/نو-عصر-آگاهی--عبور-از-سندرم--۱۱-زمینهسازی-برای-شکوفایی-07-29
Telegraph
نو عصر آگاهی- عبور از سندرم | ۱۱. زمینهسازی برای شکوفایی
۲.۱۱ نیاز به گفتمان و توافق بر نخستینیان تلاش ایرانیان در دویست سال گذشته برای رفع عقبماندگی و تحقیر تاریخی در تعامل با کشورهای پیشرفته بسیار گسترده، متنوع، متضاد، و پرهزینه بوده. برخلاف گزارههایی در نوشتارهای مرتبط با پیشرفت و توسعهء ایران، این تلاشها…