tgoop.com »
United States »
📚کانال فصلنامه مطالعات نقد زبانی و ادبی& انتشارات رخسار صبح(مدیر مسئول: مرتضی پرویزی، نویسنده و پژوهشگر ادبی) » Telegram Web
Forwarded from شـ؏ــر ســـریــــرا
▫️
تا که سَرو از شرمِ قَدَت قدِ خود پنهان کند
تا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسنتری
وقتِ لطف ای شمعِ جان مانند مومی نرم و رام
وقت ناز از آهن پولاد تو آهنتری
#مـولانـا
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
تا که سَرو از شرمِ قَدَت قدِ خود پنهان کند
تا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسنتری
وقتِ لطف ای شمعِ جان مانند مومی نرم و رام
وقت ناز از آهن پولاد تو آهنتری
#مـولانـا
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
Forwarded from شـ؏ــر ســـریــــرا
▫️
خط به اوراق جهان، دیده و نادیده زدیم
پشت دستی به گل چیده و ناچیده زدیم
هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشید
چار تکبیر بر این نخل خزان دیده زدیم
#صائب_تبریزی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
خط به اوراق جهان، دیده و نادیده زدیم
پشت دستی به گل چیده و ناچیده زدیم
هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشید
چار تکبیر بر این نخل خزان دیده زدیم
#صائب_تبریزی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۶ دی سالروز درگذشت علی دشتی
(زاده ۱۱ فروردین ۱۲۷۶ کربلا -- درگذشته ۲۶ دی ۱۳۶۰ تهران) نویسنده، مترجم و سیاستمدار
او پژوهشگر، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار، دیپلمات و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دورهای از سلسله پهلوی بود. وی همچنین در دورهای سفیر دولت شاهنشاهی ایران در مصر شد.
آثار وی بالغ بر ۴۰ جلد کتاب است.
او تحصیلاتش را در فقه تا مقطع سطح بهپایان برد و مدتی دروس خارج را نزد حسین فشارکی و عبدالکریم حائری یزدی فراگرفت.
وی در کوران جنگ جهانی اول بههمراه پدر و برادران، از عراق به ایران آمد و در فضایی پرآشوب به دنیای سیاست و مطبوعات وارد شد. فعالیت روزنامهنگاری را در شهر شیراز و در روزنامه فارس، به مدیریت «فضل اله بنان شیرازی» آغاز کرد ولی اندکی بعد مقالهای از او منتشر شد که به نوشته «رکن زاده آدمیت» عامه نپسندیدند و هیاهویی راه انداخته، اراده قتلش را کردند. ناچار در منزل «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» که در آن وقت والی فارس بود، پناهنده شد و فرمانفرما به حمایت او برخاست و پنهانی روانه اصفهانش کرد. اقامت وی در اصفهان نیز چون شیراز کوتاه بود و او پس از پنج ماه راهی تهران شد.
او در تهران به کار نگارش و توزیع شبنامهها و مقالات تند علیه دولت «وثوق الدوله» پرداخت. «وثوق الدوله» تکاپوی پرهیاهوی این شیخ جوان دشتستانی را برنتافت و دستور اخراج او از ایران و بازگشتش به عتبات را صادر کرد، اما پس از چندی دولت وثوقالدوله سقوط کرد و «حسن مشیرالدوله» زمام دولت را به دست گرفت. در آن زمان «غلامرضا رشید یاسمی» که بعدها به عنوان ادیب و محقق شهرت فراوان یافت، با دشتی دوست و محشور شد و مقدمات زبان فرانسه را نزد وی فراگرفت. «رشید یاسمی» اندکی بعد، همکار او در روزنامه «شفق سرخ» شد. چندی دیگر دولت سپهسالار اعظم «محمدولی تنکابنی» زمام امور را به دست گرفت.
و چندی بعد با کودتای ۳ اسفند وی به فعالیتهای سیاسی خود در تهران ادامه داد اما او و بسیاری دیگر از فعالان سیاسی بازداشت شدند و تا پایان کار دولت «ضیاءالدین طباطبایی» در زندان ماندند. او در این دوره یادداشتهایی فراهم آورد که در اواخر ۱۳۰۰ و اوائل ۱۳۰۱ در شمارههای اول تا ۱۵ «شفق سرخ» به نام «ایام محبس «درج شد
در ۱۱ اسفند ۱۳۰۰ آرزوی دشتی ۲۸ ساله تحقق یافت و انتشار «شفق سرخ» را آغاز کرد. نویسندگان جوانی چون غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی، نصراله فلسفی و ... با او همکاری کردند.
وی در سال ۱۳۲۰ به همراه جمال امامیخوئی، عبدالرحمن فرامرزی، ابراهیم خواجه نوری و... «حزب عدالت» را تشکیل دادند.
در سال ۱۳۲۸ اولین دوره مجلس سنا تشکیل شد و دشتی به آن راه یافت و تا پایان سلطنت پهلوی سناتور بود و در سال ۱۳۲۹ به عنوان وزیر مشاور، به دولت «علا» راه یافت و در سال ۱۳۴۱ سفیر ایران در لبنان شد.
پس از انقلاب، وی ۲ بار بازداشت شد. نخستین بار کمتر از یک ماه در زندان ماند. بار دوم در آذر ۱۳۶۰ به اتهام نگارش کتاب ۲۳ سال دستگیر شد. او این بار نیز مدت زیادی در زندان نماند و به دلیل کهولت و بیماری و شکستگی پا آزاد شد.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_دشتی
۲۶ دی سالروز درگذشت علی دشتی
(زاده ۱۱ فروردین ۱۲۷۶ کربلا -- درگذشته ۲۶ دی ۱۳۶۰ تهران) نویسنده، مترجم و سیاستمدار
او پژوهشگر، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار، دیپلمات و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دورهای از سلسله پهلوی بود. وی همچنین در دورهای سفیر دولت شاهنشاهی ایران در مصر شد.
آثار وی بالغ بر ۴۰ جلد کتاب است.
او تحصیلاتش را در فقه تا مقطع سطح بهپایان برد و مدتی دروس خارج را نزد حسین فشارکی و عبدالکریم حائری یزدی فراگرفت.
وی در کوران جنگ جهانی اول بههمراه پدر و برادران، از عراق به ایران آمد و در فضایی پرآشوب به دنیای سیاست و مطبوعات وارد شد. فعالیت روزنامهنگاری را در شهر شیراز و در روزنامه فارس، به مدیریت «فضل اله بنان شیرازی» آغاز کرد ولی اندکی بعد مقالهای از او منتشر شد که به نوشته «رکن زاده آدمیت» عامه نپسندیدند و هیاهویی راه انداخته، اراده قتلش را کردند. ناچار در منزل «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» که در آن وقت والی فارس بود، پناهنده شد و فرمانفرما به حمایت او برخاست و پنهانی روانه اصفهانش کرد. اقامت وی در اصفهان نیز چون شیراز کوتاه بود و او پس از پنج ماه راهی تهران شد.
او در تهران به کار نگارش و توزیع شبنامهها و مقالات تند علیه دولت «وثوق الدوله» پرداخت. «وثوق الدوله» تکاپوی پرهیاهوی این شیخ جوان دشتستانی را برنتافت و دستور اخراج او از ایران و بازگشتش به عتبات را صادر کرد، اما پس از چندی دولت وثوقالدوله سقوط کرد و «حسن مشیرالدوله» زمام دولت را به دست گرفت. در آن زمان «غلامرضا رشید یاسمی» که بعدها به عنوان ادیب و محقق شهرت فراوان یافت، با دشتی دوست و محشور شد و مقدمات زبان فرانسه را نزد وی فراگرفت. «رشید یاسمی» اندکی بعد، همکار او در روزنامه «شفق سرخ» شد. چندی دیگر دولت سپهسالار اعظم «محمدولی تنکابنی» زمام امور را به دست گرفت.
و چندی بعد با کودتای ۳ اسفند وی به فعالیتهای سیاسی خود در تهران ادامه داد اما او و بسیاری دیگر از فعالان سیاسی بازداشت شدند و تا پایان کار دولت «ضیاءالدین طباطبایی» در زندان ماندند. او در این دوره یادداشتهایی فراهم آورد که در اواخر ۱۳۰۰ و اوائل ۱۳۰۱ در شمارههای اول تا ۱۵ «شفق سرخ» به نام «ایام محبس «درج شد
در ۱۱ اسفند ۱۳۰۰ آرزوی دشتی ۲۸ ساله تحقق یافت و انتشار «شفق سرخ» را آغاز کرد. نویسندگان جوانی چون غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی، نصراله فلسفی و ... با او همکاری کردند.
وی در سال ۱۳۲۰ به همراه جمال امامیخوئی، عبدالرحمن فرامرزی، ابراهیم خواجه نوری و... «حزب عدالت» را تشکیل دادند.
در سال ۱۳۲۸ اولین دوره مجلس سنا تشکیل شد و دشتی به آن راه یافت و تا پایان سلطنت پهلوی سناتور بود و در سال ۱۳۲۹ به عنوان وزیر مشاور، به دولت «علا» راه یافت و در سال ۱۳۴۱ سفیر ایران در لبنان شد.
پس از انقلاب، وی ۲ بار بازداشت شد. نخستین بار کمتر از یک ماه در زندان ماند. بار دوم در آذر ۱۳۶۰ به اتهام نگارش کتاب ۲۳ سال دستگیر شد. او این بار نیز مدت زیادی در زندان نماند و به دلیل کهولت و بیماری و شکستگی پا آزاد شد.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_دشتی
Forwarded from شـ؏ــر ســـریــــرا
▫️
چون قامت خود راست نماید عَلَم صبح
گیسوی شبِ اشک فشان، پرچمِ صبح است
عیسای سبکروح بود مهر جهانتاب
کز لطف در آغوش و بَرِ مریم صبح است
دل را ز جهان آنچه کند سرد به یک دم
از آهِ سحرگه چو گذشتی، دم صبح است
#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیـر 👌❄️
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
چون قامت خود راست نماید عَلَم صبح
گیسوی شبِ اشک فشان، پرچمِ صبح است
عیسای سبکروح بود مهر جهانتاب
کز لطف در آغوش و بَرِ مریم صبح است
دل را ز جهان آنچه کند سرد به یک دم
از آهِ سحرگه چو گذشتی، دم صبح است
#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیـر 👌❄️
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
Forwarded from شـ؏ــر ســـریــــرا
▫️
باشد به کف عشق، مهار دل من
در دست غمست اختیار دل من
هرگز دل من بی غم عشق تو مباد
در کار غم تو باد کار دل من
#صفای_اصفهانی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
باشد به کف عشق، مهار دل من
در دست غمست اختیار دل من
هرگز دل من بی غم عشق تو مباد
در کار غم تو باد کار دل من
#صفای_اصفهانی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
Forwarded from زبان و فرهنگ (سامان سامنی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from زبان و فرهنگ (سامان سامنی)
@Langture.pdf
666.3 KB
Forwarded from زبان و فرهنگ (سامان سامنی)
#دانشگاه
دانشگاه نیوکاسل در انگلستان دانشجوی دکتری در رشته «ادبیات انگلیسی» جذب میکند. فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران تا 1 آگوست 2025 باید مدرک IELTS با نمره 7 یا TOEFL ibt با نمره 100، رزومه پژوهشی، پروپوزال، 2 توصیهنامه آکادمیک و ریز نمرات فوقلیسانس با معدل 14 در یکی از رشتههای مرتبط بازبانشناسی یا مطالعات زبان انگلیسی را به این دانشگاه ارسال کنند. پذیرش نهایی دانشجویان مشروط به قبولی در مصاحبه آنلاین این دانشگاه است. طول مدت تحصیل در مقطع دکتری این رشته 3 سال و شهریه دانشجویان خارجی سالانه 23700 پوند اعلام شده است.
اطلاعات بیشتر در مورد نیوکاسل در انگلستان را از سایت این دانشگاه به نشانی زیر دریافت نمایید
https://www.ncl.ac.uk/postgraduate/degrees/8190f-48/#fees-and-funding
@Langture
دانشگاه نیوکاسل در انگلستان دانشجوی دکتری در رشته «ادبیات انگلیسی» جذب میکند. فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران تا 1 آگوست 2025 باید مدرک IELTS با نمره 7 یا TOEFL ibt با نمره 100، رزومه پژوهشی، پروپوزال، 2 توصیهنامه آکادمیک و ریز نمرات فوقلیسانس با معدل 14 در یکی از رشتههای مرتبط بازبانشناسی یا مطالعات زبان انگلیسی را به این دانشگاه ارسال کنند. پذیرش نهایی دانشجویان مشروط به قبولی در مصاحبه آنلاین این دانشگاه است. طول مدت تحصیل در مقطع دکتری این رشته 3 سال و شهریه دانشجویان خارجی سالانه 23700 پوند اعلام شده است.
اطلاعات بیشتر در مورد نیوکاسل در انگلستان را از سایت این دانشگاه به نشانی زیر دریافت نمایید
https://www.ncl.ac.uk/postgraduate/degrees/8190f-48/#fees-and-funding
@Langture
Forwarded from مدرسهی عالی مطالعات زبانی
خورشید پوسیده.txt
5.5 KB
خورشید پوسیده
(نگاهی به خورشید در اسطورهها و مکتبهای نقاشی)
ژرژ باتای
مترجم: نیلوفر آقاابراهیمی
@languagestudies1403
(نگاهی به خورشید در اسطورهها و مکتبهای نقاشی)
ژرژ باتای
مترجم: نیلوفر آقاابراهیمی
@languagestudies1403
Forwarded from زبانورزی
🍁 آقا! مهندس!
▪️دربارهٔ «خطابواژه»ها
✍🏻 مهدی سلیمانیه:
فرض کنید در خیابان، کلید کسی از دستش میافتد. متوجه نمیشود. شما میبینید و برمیدارید و میخواهید صدایش کنید. اگر آن فرد مرد باشد، چه صدایش میکنید؟ «آقا»؟ شاید. شاید اگر سنش زیادتر باشد: «حاجآقا». یا اگر زن باشد، «خانم»!
چند وقتی است که دارم به این «صداکردنها» فکر میکنم. به اینکه در فرهنگ ما وقتی کسی را نمیشناسیم، در فضای عمومی، با چه عبارتهایی صدایش میکنیم؟ «آقا»، «آقاپسر»، «دخترخانم» یا «خانم»، عامترینهایشان هستند. اما انگار گاهی میخواهیم کمی صمیمیتر باشیم. یا دقیقتر. جایی میان شناختن نام (آشنایی) و غریبگیِ کامل (آقا، خانم، آقاپسر، دخترخانم). جایی که حدی بیشتر از صمیمیت این عناوین کلی و ظاهری بر حسب سن و جنس را نشان بدهد. آنوقت سروکلهٔ عبارتهای دیگری پیدا میشود:
«مهندس»! «حاجی»! «عمو»! «حاجخانم»! «داداش»! «عزیز(جان)»! «پدرجان»! «مادرجان»! «رفیق»! «آبجی»! «دایی»! من اسمشان را «خطابواژه» میگذارم، واژههایی برای نشاندادن حدی از آشنایی بین غریبهها.
اینها عبارتهایی هستند که انگار به ما، غریبهها، در فرهنگمان حس آشنایی میدهند. انگار خیابان و تاکسی و مترو و کافه و اتوبوس، این فضاهای عمومی سرد، را به جاهایی گرمتر میخواهیم تبدیل کنیم. جایی که درست است همدیگر را نمیشناسیم، اما با این شیوهٔ صداکردن میخواهیم بگوییم: زیاد هم غریبه نیستیم؛ آشناییم.
جالبیاش این است که بیاییم و ببینیم در فرهنگهای دیگر، این «خطابواژهها» چه هستند؛ مثلاً انگلیسیزبانهای اروپایی، غیر از Sir و Madam، چه چیزی را در این موقعیت استفاده میکنند؟ مثلاً Broیی که در فرهنگ جوانترها یا سیاهان امریکا استفاده میشود، معادل همین ««خطابواژه»هاست؟ یا در فرهنگ عربی، یا افغانستانی یا ترکیه چه؟
اینکه این «خطابواژه» در هر فرهنگی چه کلماتی هستند به نظرم در شناخت لایههای زیرین آن فرهنگ به ما کمک میکند. مثل شناخت ناسزاها/فحشها در هر فرهنگ. مثل ارزش مثبتی که انگار «مهندس بودن» برای ما ایرانیان دارد. یا ارزش خانواده که خود را در خطابواژههایی مثل «آبجی» و «مادر» و «عمو» و «پدرجان» نشان میدهد.
همینطور اگر معیار زمان را وارد کنیم: سیسال قبل چطور همدیگر را صدا میکردیم؟ پنجاه سال پیش؟ چه «خطابواژه»هایی دیگر استفاده نمیشوند؟ عرف چه خطابواژههای جدیدی ساختهاست؟ یا در فرهنگ جوانان و نسلهای جدید، خطابواژهها متفاوت است؟ چطور یک غریبهٔ همسن را صدا میکنند؟ یا در گویشها و فرهنگ قومیتهای ایرانی جز فارسزبانها چطور؟ آن وقت شاید پنجرهای دیگر برای فهم تغییرات فرهنگیِ ناپیدای جامعه پیدا کنیم. چقدر جامعهشناسی و علوم انسانی هیجانانگیزند.
©️ از: کانال راهیانه (۱۴۰۳/۱۰/۲۱) | #زبان_و_جامعه
🔗 پسنوشت: در افغانستان، مردان برای جوانترها خطابواژههای «شاه» و «شاهزاده» را و برای مسنترها خطابواژهٔ «حاجیصاحب» را بهکار میبرند.
▪️دربارهٔ «خطابواژه»ها
✍🏻 مهدی سلیمانیه:
فرض کنید در خیابان، کلید کسی از دستش میافتد. متوجه نمیشود. شما میبینید و برمیدارید و میخواهید صدایش کنید. اگر آن فرد مرد باشد، چه صدایش میکنید؟ «آقا»؟ شاید. شاید اگر سنش زیادتر باشد: «حاجآقا». یا اگر زن باشد، «خانم»!
چند وقتی است که دارم به این «صداکردنها» فکر میکنم. به اینکه در فرهنگ ما وقتی کسی را نمیشناسیم، در فضای عمومی، با چه عبارتهایی صدایش میکنیم؟ «آقا»، «آقاپسر»، «دخترخانم» یا «خانم»، عامترینهایشان هستند. اما انگار گاهی میخواهیم کمی صمیمیتر باشیم. یا دقیقتر. جایی میان شناختن نام (آشنایی) و غریبگیِ کامل (آقا، خانم، آقاپسر، دخترخانم). جایی که حدی بیشتر از صمیمیت این عناوین کلی و ظاهری بر حسب سن و جنس را نشان بدهد. آنوقت سروکلهٔ عبارتهای دیگری پیدا میشود:
«مهندس»! «حاجی»! «عمو»! «حاجخانم»! «داداش»! «عزیز(جان)»! «پدرجان»! «مادرجان»! «رفیق»! «آبجی»! «دایی»! من اسمشان را «خطابواژه» میگذارم، واژههایی برای نشاندادن حدی از آشنایی بین غریبهها.
اینها عبارتهایی هستند که انگار به ما، غریبهها، در فرهنگمان حس آشنایی میدهند. انگار خیابان و تاکسی و مترو و کافه و اتوبوس، این فضاهای عمومی سرد، را به جاهایی گرمتر میخواهیم تبدیل کنیم. جایی که درست است همدیگر را نمیشناسیم، اما با این شیوهٔ صداکردن میخواهیم بگوییم: زیاد هم غریبه نیستیم؛ آشناییم.
جالبیاش این است که بیاییم و ببینیم در فرهنگهای دیگر، این «خطابواژهها» چه هستند؛ مثلاً انگلیسیزبانهای اروپایی، غیر از Sir و Madam، چه چیزی را در این موقعیت استفاده میکنند؟ مثلاً Broیی که در فرهنگ جوانترها یا سیاهان امریکا استفاده میشود، معادل همین ««خطابواژه»هاست؟ یا در فرهنگ عربی، یا افغانستانی یا ترکیه چه؟
اینکه این «خطابواژه» در هر فرهنگی چه کلماتی هستند به نظرم در شناخت لایههای زیرین آن فرهنگ به ما کمک میکند. مثل شناخت ناسزاها/فحشها در هر فرهنگ. مثل ارزش مثبتی که انگار «مهندس بودن» برای ما ایرانیان دارد. یا ارزش خانواده که خود را در خطابواژههایی مثل «آبجی» و «مادر» و «عمو» و «پدرجان» نشان میدهد.
همینطور اگر معیار زمان را وارد کنیم: سیسال قبل چطور همدیگر را صدا میکردیم؟ پنجاه سال پیش؟ چه «خطابواژه»هایی دیگر استفاده نمیشوند؟ عرف چه خطابواژههای جدیدی ساختهاست؟ یا در فرهنگ جوانان و نسلهای جدید، خطابواژهها متفاوت است؟ چطور یک غریبهٔ همسن را صدا میکنند؟ یا در گویشها و فرهنگ قومیتهای ایرانی جز فارسزبانها چطور؟ آن وقت شاید پنجرهای دیگر برای فهم تغییرات فرهنگیِ ناپیدای جامعه پیدا کنیم. چقدر جامعهشناسی و علوم انسانی هیجانانگیزند.
©️ از: کانال راهیانه (۱۴۰۳/۱۰/۲۱) | #زبان_و_جامعه
🔗 پسنوشت: در افغانستان، مردان برای جوانترها خطابواژههای «شاه» و «شاهزاده» را و برای مسنترها خطابواژهٔ «حاجیصاحب» را بهکار میبرند.
Forwarded from زبان و فرهنگ (سامان سامنی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 𝐵𝑜𝑜𝑘
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
📚 سی ویژگی افرادی که کتاب نمیخوانند:
1-مستعد پذیرش شایعات هستند؛
2-حرف های تکراری می زنند؛
3-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛
4-خود را نمی شناسند؛
5-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛
6-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛
7-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛
8-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛
9-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛
10-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛
11-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛
12-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛
13-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛
14-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرند؛
15-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛
16-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛
17-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛
18-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛
19-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛
20-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛
21-حکومت ها را خوشحال می کنند؛
22-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛
23-زود عصبانی می شوند؛
24-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛
25-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛
26-در همه زمینه ها، اظهار نظر می کنند؛
27-راحت بر دیگران القاب می گذارند؛
28-تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمی دانند؛
29-تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمی رود؛
30-نمی دانند جهل چیست.
✍🏻 دکتر محمود سریع القلم
📚 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
1-مستعد پذیرش شایعات هستند؛
2-حرف های تکراری می زنند؛
3-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛
4-خود را نمی شناسند؛
5-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛
6-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛
7-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛
8-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛
9-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛
10-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛
11-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛
12-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛
13-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛
14-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرند؛
15-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛
16-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛
17-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛
18-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛
19-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛
20-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛
21-حکومت ها را خوشحال می کنند؛
22-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛
23-زود عصبانی می شوند؛
24-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛
25-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛
26-در همه زمینه ها، اظهار نظر می کنند؛
27-راحت بر دیگران القاب می گذارند؛
28-تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمی دانند؛
29-تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمی رود؛
30-نمی دانند جهل چیست.
✍🏻 دکتر محمود سریع القلم
📚 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from شـ؏ــر ســـریــــرا
▫️
گشود لب به شکر خنده غنچهٔ تصویر
نشد که گل کند از لب، بهارِ خندهٔ تو
در آی از دَرَم ای صبح آرزومندان!
که سوخت شمع من از انتظارِ خندهٔ تو
دهان غنچه، به لب مهر دارد از شبنم
ز بس خجل شده در روزگارِ خندهٔ تو
#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیـر 👌❄️
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
گشود لب به شکر خنده غنچهٔ تصویر
نشد که گل کند از لب، بهارِ خندهٔ تو
در آی از دَرَم ای صبح آرزومندان!
که سوخت شمع من از انتظارِ خندهٔ تو
دهان غنچه، به لب مهر دارد از شبنم
ز بس خجل شده در روزگارِ خندهٔ تو
#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیـر 👌❄️
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
Forwarded from در هوای كتاب
سادهترین کار در جهان.pdf
684.2 KB
سادهترین کار در جهان
داستان کوتاهی به قلم آین رند
ترجمه: نیلوفر آقاابراهیمی
این داستان فصل پایانی کتاب «بیانیهی مکتب رمانتیک» (انتشارات تمدن علمی) است
داستان کوتاهی به قلم آین رند
ترجمه: نیلوفر آقاابراهیمی
این داستان فصل پایانی کتاب «بیانیهی مکتب رمانتیک» (انتشارات تمدن علمی) است
🔸سامانه انتشارات:
www.rokhsarpub.com
🔸سامانه نشریه:
www.rokhsarezaban.ir
🔸️پست الکترونیکی:
[email protected]
🔸جمیل:
[email protected]
🔸پست الکترونیکی سازمانی:
[email protected]
🔸️کانال تلگرامی:
@rokhsaresobh
🔸گروه تلگرامی:
https://www.tgoop.com/rokhsarezaban
🔸️اینستاگرام: @rokhsaresobh
🔸یوتیوب:
https://www.youtube.com/@rokhsaresobh
www.rokhsarpub.com
🔸سامانه نشریه:
www.rokhsarezaban.ir
🔸️پست الکترونیکی:
[email protected]
🔸جمیل:
[email protected]
🔸پست الکترونیکی سازمانی:
[email protected]
🔸️کانال تلگرامی:
@rokhsaresobh
🔸گروه تلگرامی:
https://www.tgoop.com/rokhsarezaban
🔸️اینستاگرام: @rokhsaresobh
🔸یوتیوب:
https://www.youtube.com/@rokhsaresobh
Forwarded from اشعار ناب (ᴀᵐⁱʳ Aᴍɪʀɪ️)
🍃❤🍃
در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی
کاش هر کس به تو دل بست بیاید خبرش
- نیما شکر کردی
Join ➣ ♥ @Ashaar_Nabb🍃
در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی
کاش هر کس به تو دل بست بیاید خبرش
- نیما شکر کردی
Join ➣ ♥ @Ashaar_Nabb🍃
Forwarded from زبان و فرهنگ (سامان سامنی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM