🔸



هر صبح، در آیینه جادویی خورشید، چون می نگرم، او همه من، من همه اویم



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



من دلم روشن است
به تمام اتفاقات خوب در راه مانده
به تمام روزهای شیرین نیامده
به لبخندی که یک روز بر لبمان مینشیند..



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



آن بیخبران که دُرّ‌ِ معنی سُفتند،
در چرخ به انواعْ سخن‌ها گفتند؛

آگه چو نگشتند بر اَسرارِ جهان،
اول زَنَخی زدند و آخر خفتند!

خیام_نیشابوری
 


----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



نبودنت را در پاییز هم
به دوشِ دل می کشم
فصل برگ ریزان خاطرات تو
غروب و نسیم دلتنگی هایش
می لرزاند تن عاشقی ام را
عشق  و خاطرات تو
زرد و نارنجی می شود
رنگ شاعرانه می گیرد؛
قدم می زنم
بدون چتر زیر نم نم باران،
قصه های بی تو ...غصه می شود
و “انار دلم ترک بر میدارد بر روی شاخسار تنهاییها”

باران_مقدم

#پنجشنبه_دلتنگی


----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار
زیبایی ای درخت
وقتی که بادها
در برگهای در هم تو لانه می کنند
وقتی که بادها
گیسوی سبز فام تو را شانه می کنند
غوغایی ای درخت
وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد او
خنیاگر غمین خوش آوایی ای درخت
در زیر پای تو
اینجا شب است و شب زدگانی که چشمشان
صبحی ندیده است
تو روز را کجا ؟
خورشید را کجا ؟
در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت ؟
چون با هزار رشته تو با جان خاکیان
پیوند می کنی
پروا مکن ز رعد
پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت
سر بر کش ای رمیده که همچون امید ما
با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت

سیاوش_کسرایی 



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



پاییز انگاری هر روزش غروب جمعه است…



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی‌آید
و  کتابی که در آن پوست شبنم تَر نیست
و کتابی که در آن یاخته‌ها بی‌بعدند...

سهراب_سپهری

۲۴ آبان ، روز کتاب و کتاب‌خوانی گرامی باد.




----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🍁


جدیدترین اثر همایون_شجریان

قطعه‌ی «دُر دردانه»


🎼🍁🎼

@royayemehr

🔸



جدیدترین اثر همایون_شجریان

قطعه‌ی «دُر دردانه»
آهنگساز : پویا سرایی
شاعر: سمیرا عاطفی

ای همه مستی من ز می نگه تو
ای نگه تو زده شرری بر جانم
مرو از بر من که صنم دگری جز تو نمیدانم
در بر من بنشین گله مکن و بیا که عطش تو به دل من آتش زد
تو بگو تو بخوان که سخن تو به دل نغمهٔ دلکش زد
در دامت افتادم برده ای از یادم ای جان و جانانه باز آ
در غمت جان دادم بشنو این فریادم ای دُر دردانه بازآ
ای که نهان چو پری از نظری ، در خوابم هردم جلوه‌گری ، خوابی رویایی
نام تو شد به لبم تاب و تبم ،
ذکر نامت شد ماه شبم، شوری غوغایی
تاریکم ای مه بی تو  ، ز غمت میمیرم
ای گل در جانم بنشین که تویی تقدیرم
یادت می و مستی من ، همه کس و نفسمی عشق تو هستی من ,همه هوسمی ،
جان با یادت پر می‌گیرد,در دل آتش درمی‌گیرد
بی تو بگو چه کنم ، ای آرامم تو ، تو بگو چه کنم
پس ازین من و ناآرامی‌ها
پس ازین منو بی فرجامی
پس ازین منو عشق و ناکامی‌

نوازنده سنتور: پویا سرایی
نوازنده تنبک: همایون شجریان



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



وجود هیچ کس غم ها را از بین نمی برد!
اما کمک می کند با وجود غم ها محکم بایستیم
مثل چتر که باران را متوقف نمی کند
اما کمک می کند آسوده زیر باران بایستیم
مهربان باشیم ...
انسان ها به مهربانی هم تکیه می کنند !..



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



آخرِ شب هايمان
بيشتر به فيلمهاى هندى شبيه شده...
يك تنه،جلوى صدها فكر و خيال مى ايستيم
و همه شان را از پا در مى آوريم!




----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



زندگي گل به "توان" ابديت،
زندگي "ضرب" زمين در ضربان دل ما،
زندگي "هندسه" ساده و يكسان نفسهاست.
                                                                 
زندگي رسم خوشايندي است.
زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
پرشي دارد اندازه عشق.
زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه ي عادت از ياد من و تو برود.

زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.

سهراب_سپهری


----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



#صبح_آدینه_با_حضرت_حافظ

سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطهٔ دوریِ دلبر بگداخت
جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت

سوزِ دل بین که ز بس آتش اشکم، دلِ شمع
دوش بر من ز سرِ مِهر، چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوزِ من است
چون من از خویش برفتم، دلِ بیگانه بسوخت

خرقهٔ زهدِ مرا، آبِ خرابات ببرد
خانهٔ عقلِ مرا، آتشِ میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردمِ چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و مِی نوش دمی
که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
 


----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



چون عاقبتِ کارِ جهان، نیستی است
انگار که نیستی…. چو هستی خوش
باش .

هنرمند : آیدا_باستانی



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



سفر از قله های هیمالیا آغاز و از سیاهی مطلق فضا عبور کرده و تا آخرین ذره هایی که بعد از انفجار بزرگ به وجود آمده پیش میرود. و درآخر دوباره برفراز هیمالیا به پایان میرسد.

شگفتی جهان
با موسیقی زیبایی از
Suke Cerulo



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



"پاییز که تنها یک فصل نیست،
یک فلسفه است ...
فلسفۀ رنج های نارنجی!
پاییز را نمی توان به زبان آورد
پاییز را ... نمی توان نوشت ...
پاییز را
        نمی توان
                  فهمید ...



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



از گیت ورودی مترو اکباتان می‌گذرم و بعد وارد راهرو عریض و طویلش می‌شوم، که یکهو سروصدای گنجشک‌ها (حداقل ۲۰-۳۰) گنجشک توجهم را جلب می‌کند. من این حجم از صدای یک‌دسته‌پرنده را که این‌طور توجه کسی را جلب کند، نشنیده‌ام. دلم غنج می‌رود.

می‌روم طرف یکی از پنجره‌های راهرو. سر می‌کشم بیرون و همه گنجشک‌هایی را که روی شاخه‌های درختی نشسته‌‌اند، تماشا می‌کنم. می‌خواهم تعدادشان را بشمارم، نمی‌توانم. زیادند. خیلی زیاد.

چندلحظه‌ای می‌مانم و بعد فکر می‌کنم، اگر قرار باشد که آدم برای لحظه‌های این‌چنینی اسمی انتخاب کند، اسم این لحظه باشد: تازگی!

تازگی نامِ دیگر لحظه‌هاییست که بابا هرشب توی خانه سه‌تار زدن تمرین می‌کند.

و جز تازگی، چه نام درخوری برای لحظه‌هایی این‌چنینِ مردی که روزگاری در جنگ خمپاره‌چی بوده
سال‌های‌سال دروس نظامی نظیر نقشه‌خوانی تدریس کرده
اما حالا بعد از بازنشستگی معرق‌کاری و موسیقی، تمامِ لحظه‌هایش شده‌اند؟

تازگی نامِ دیگر همه تلاش‌های ریز و درشت ماست برای دوام‌آوردنِ زندگی
از پسِ همه این روزهایی که عجیب تلخ و نامطلوب‌اند.

و اصلا مگر می‌شود منکر این شد که در عمیق‌ترین لایه‌‎‌های هر تصمیم جدیدِ ما برای شروعِ کاری، امیدی از ادامه‌دادن و دوام‌آوردن زندگی نیست؟

هرچقدر هم هر صبح ناسزا حواله زندگی و لحظه‌هایش کنیم، هرچقدر هم خسته از ادامه‌دادن و تلاش برای داشتن بدیهیات معیشت باشیم، پسِ هر رفتار و واکنش جزئی ما، نشانه‌ای از دوست‌داشتنِ زندگی با همه فراز و فرودهای سینوسی‌اش است.

باور ندارید؟
هربار که چای تازه دم کردید و برای خودتان فنجانی خوش‌دست برای چای‌خوردن دست‌وپا کردید، از خودتان بپرسید، من باید برای چی چای بخورم وقتی زندگی این‌همه مضحک و به‌دردنخور است؟
بعد چای را بخورید و خوب تجربه کنید که پشت هر چای‌خوردنی روزانه و معمولیِ ما هم انگیزه است برای دوام‌آوردن
حتی اگر ملال تمامِ ما را در خود فرو برده باشد.

#داستانک


----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr

🔸



کنارخویش نشستم
چه گفت و گوی غریبی
چقدر واژه حقیراست،هجای تازه بیاور.



----⚜۰🔶۰⚜----

@royayemehr