Telegram Web
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

کار اعجاز تو را با چشم خود دیدیم ما
از درخت سیب تو انگور هم چیدیم ما

ما کمی آغوش باز از محضرت می‌خواستیم
درب را با نیت دست تو بوسیدیم ما...

جام کوثر فرض کردیم آب سقاخانه را
حکم می را داشت آن آبی که نوشیدیم ما ...

نور تو گاهی به ما خورد و کمی سوسو زدیم
بین این سوء تفاهم‌ها درخشیدیم ما...

این حرم جای گنهکاران بی کس نیز هست
زائرت هستیم یعنی قید تأکیدیم ما

خادم این خانه نه، خاک در این خانه‌ایم
رخت عزت را در این درگاه پوشیدیم ما...

ذوق‌مرگان تماشای گل روی توأیم
کشته‌ی وصلیم ما، زنده به امیدیم ما

#ناصر_دودانگه

@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

نشستم خانه‌ی یاد تو را در دل بنا کردم
خیالم را در آغوش حریم تو رها کردم:

«رسیدم بر در باب الجوادت غرق حاجاتم
برای هرکسی که خاطرم آمد دعا کردم

گذشتم از تمام صحن‌ها در صحن آزادی
نشستم روبه روی گنبدت سجاده وا کردم

نگاهم مست باران شد میان آفتاب صحن
میان سجده‌ها نام تو را تنها صدا کردم

شبیه قطره‌ای دنبال دریا رفتم و رفتم
خودم را بین آغوش پر از مهر تو جا کردم

نشستم مثل عاشق‌ها، تمامی دقایق را
هرآنچه داشتم قربان آن صحن و سرا کردم

صدایی آشنا آمد، دلم را دست او دادم
وجودم را پر از عطر خوش نقاره‌ها کردم

دلم از لحظه‌ی دیدار همراه کبوتر‌هاست
دلی را که خودم با لطف‌ و مهرت آشنا کردم»

خیالاتم برای رفع دلتنگیم کافی نیست
برای دیدنت رفتم بلیطی دست و پا کردم...

#میثم_ده_پناه
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت

ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرم‌الله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید

عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج‌اللهِ اکبر است

ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن

میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمس‌الشموس، عالِمِ آل محمد است

او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمام‌نمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاک‌پرور است
قرآن روی سینۀ موسی‌بن‌جعفر است

بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او

روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بسته‌اند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بی‌کرانه‌ای از شوق و شور او

ریزد برات عفو خدا از نظاره‌اش
دوزخ بهشت می‌شود از یک اشاره‌اش..

ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامن‌الحجج
جان جهان فدای تو یا ثامن‌الحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامن‌الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن‌الحجج

دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..

پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گل‌بوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست

چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا..

#غلامرضا_سازگار

@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت

آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می‌روند تعلق نمی‌برند

از آنچه که وبال ببینند خالی‌اند
عشاق روزگار، سبکبال می‌پرند

پرواز می‌کنند به هر جا که جلوه‌ای‌ست
گاهی ملائک‌اند و گاهی کبوترند

دل را به دست هر کس و ناکس نمی‌دهند
دلداده‌ی قدیمی آل پیمبرند
 
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند!

ما عاشقیم، عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم

::
آدم بدون مهر تو انسان نمی‌شود
سلمان بدون عشق مسلمان نمی‌شود

آن گردنی که تیغ تو را بوسه می‌زند
سوگند می‌خوریم، پشیمان نمی‌شود

وقتی کبوتران حریمت، گرسنه‌اند
گندم برای سفره‌ی ما، نان نمی‌شود

تو خوب جایی آمده‌ای سروری کنی
هر رعیتی که رعیت ایران نمی‌شود

تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
حق خدا و حق مسلمانی منی

تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی

تو سجده‌ای و ساجد و مسجود و مسجدی
تو عابدی و عبدی و معبود و معبدی

تو کربلایی و نجفی و مدینه‌ای
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی

نُه چشمه از علوم، به قلب تو جاری است
با این حساب، عالم آل محمدی

تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
مانند آفتاب تو در رفت و آمدی

ای آبروی جن و ملک خاکبوسی‌ات
عالم فدای جلوه‌ی شمس الشموسی‌ات

::
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت

یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم
آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت

یک پارچه گره زد و تا سال‌های سال
«سهمیه امام رضا» ی مرا گرفت 

صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت

ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت

ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده، هم پدر و مادرم فدات

#علی_اکبر_لطیفیان

@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت

بر غم‌زده شاید نظری شد امشب
شاید که مبارک‌سحری شد امشب
شاید که به‌خاطر امام هشتم
از یوسف زهرا خبری شد امشب

#سیدمجتبی_شجاع
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

زندگی سرریز شد بر روی من چون آبشار
لابلای سنگ‌ها برخاستم چون چشمه‌سار

در زلال چشم‌هایت خیره ماندم تا ابد
چشم‌هایم را تو شستی از غبار روزگار

تو مرا با چشمهای خود پر از خورشید کن
تا بگویم از نگاهت قصه‌ای دنباله‌دار

زاده‌ی موسی! نمی‌خواهی کلیم تو شوم؟
در نگاهت دیده‌ام برق تجلی بی‌شمار

تا نباشم گردبادی سر به سر آشفتگی
آه ای ابر محبت! بر وجود من ببار

نیستم بیدی که از طوفان بلرزم بعد از این
چون به من بخشیده‌ای احساس کوهی استوار

وقتی اقیانوس تو جاری‌ست، جاهل بوده‌ام
دل اگر بستم به رود و هوی و های جویبار

در زمستان نیز آهنگ شکفتن جاری است
وقتی از تو می‌رسد حس شکفتن با بهار

از تو پنهان نیست رؤیایم خراسانی شده
فکر کوچم؛ کوچ از این شهر، از این کوچه‌سار

تا شنیدم که سه‌جا حتماً به دادم می‌رسی
بعد از آن نه صبر دارم، نه تحمل، نه قرار!

«تخته‌بند تن*...» که حافظ گفت، مقصودش منم!
راستش این روزها افتاده‌ام فکر فرار

پیله‌های وَهم دائم می‌تنم دور خودم...
کاش بودم چون نسیمی، در به در دنبال یار

دست خالی آمدم با کوله‌باری از گناه
لطف تو کرده مرا بیش از همیشه شرمسار

محو کاشی‌ها نبودم محو چشمان توأم
تو نباشی، حوض و سقاخانه می‌خواهم چه کار؟

رزق من شعر است؛ آن را هر سحر تقسیم کن
آه ای باران رحمت! بر سر شعرم ببار!

شب ستاره، شب شکفتن، شب شروع روشنی است
حکمتی دارد که باشد چشم من شب زنده‌دار

هان، بخوان از چشم‌هایم راز آشوب مرا
مثل آهوها شدم در چشم‌های تو شکار!

مهربان من! پر از پژمردگی‌ها شد دلم
لطف کن بر گونه‌ی این شعر لبخندی بکار

سایه‌ای از نور تو افتاد بر روی سرم
تو رهایم کرده‌ای از ظلمت شب‌های تار

با حدیث سلسله، حِصن حصینی ساختی
نطق «الّا»یِ تو شد برّنده مثل ذوالفقار

راه را کج کرده‌ام از هرطرف سمت شما
ای ولای تو صراط المستقیمِ آشکار

تا بگیرد از شما اذن تشرف شعر من
کوپه کوپه واژه‌ها در این قصیده شد قطار

صبح جمعه، گوشه‌ی دارالولایه؟ صحن قدس؟
تو بگو، کی یا کجا این‌بار بگذارم قرار؟

#سیدمهدی_حسینی_رکن‌آبادی

* حافظ:«چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟
که در سراچهٔ ترکیب، تخته‌‌بندِ تنم»
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

تا که نوشیدم شراب ناب سقاخانه را
باز هم پر کردم از سرمستی‌ام پیمانه را

تا زیارتنامه خواندم چشم‌هایم سو گرفت
سربه راه عشق بردم سجده‌ی مستانه را

عطر خاک مرقدت ای آفتاب باشکوه
برده از یادم مسیر خانه و کاشانه را

در حریم تو که پروایی ندارد عاشقی
شمع باور می‌کند دلتنگی پروانه را

خادمان تو به هر مهمان خوش‌آمد گفته‌اند
آشنا می‌سازد این دیدار هر بیگانه را

سر به دامان ضریحت می‌گذارد زائرت
اشک بر هم می‌زند آنجا تراز شانه را

چون کبوترها به خوان عشق عادت کرده‌ایم
از کسی جز تو نمی‌خواهیم آب و دانه را

می‌گرفت ای کاش چشمت جای آن آهو مرا
در خیالم زیستم یک عمر این افسانه را

کنج صحن انقلاب تو دگرگون می‌شوم
با تو می‌سازم دوباره این دل ویرانه را

می‌نشینم با کبوترهات صحبت می‌کنم
شک ندارم دوست داری شاعر دیوانه را

#سمانه_خلف_زاده
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

به مشهد آمده بودم دلم حرم می‌خواست
دلم هوای حرم داشت، روضه هم می‌خواست

چقدر دور تو ابنُ الشبیب می‌دیدم
برای روضه شدن شاعرت قلم می‌خواست

چه شد؟ چه دید؟ که در حس و حال گوهرشاد
هوای کرببلا کرده بود و غم می‌خواست

چه شورش است که در جان واژه افتاده‌ست
یکی دو بیت دلم شعر محتشم می‌خواست

درست مثل نوای حزین نقاره
صدای گریه‌ی من نیز زیر و بم می‌خواست

میان بازدم و دم لبم سرود: حسین
نفس کم آمده بود؛ از تو باز، دم می‌خواست

#محسن_ناصحی
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

گریه‌ام در حرم از روی پریشانی نیست
که پریشانی از آداب مسلمانی نیست

در طوافند چنان موج کبوترهایت
که در این سلسله انگار پریشانی نیست

عربی آمده پابوس تو از سمت عراق
همه‌ی حسرتش این است که ایرانی نیست

دستِ خالی‌ست هر آن کس به حرم می‌آید
در ورودی که نیازی به نگهبانی نیست !

در معطل شدن و دست رساندن به ضریح
لذتی هست که در سجده‌ی طولانی نیست

#محمدحسین_ملکیان
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

خاک حرم رسید، دوا نیز داده شد
آب حرم رسید، شفا نیز داده شد

ما طور خواستیم، مقیم حرم شدیم
ما جلوه خواستیم، خدا نیز داده شد

اصلاً بهانه‌هاست که ما را می‌آورد
با دادن بهانه، بها نیز داده شد

هر جا اگر به خواسته‌ها لطف می‌شود
در این حرم نخواسته‌ها نیز داده شد

از بس کریم بود که درهم خرید و رفت
در ازدحام، حاجت ما نیز داده شد

اصلاً به خواهش کم ما اکتفا نکرد
ما سنگ خواستیم، طلا نیز داده شد

گفتم رضا، عطای حسینی نصیب شد
گفتم حسین، امام رضا نیز داده شد

می‌خواستم به مشهد تو راهی‌ام کنند
دیدم برات کرببلا نیز داده شد

#علی_اکبر_لطیفیان
@rozeh_gram
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات

باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازی‌ست که دنیا بپسندد؟!

قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضی‌ام آن‌گونه که مولا بپسندد

مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آن‌قدر که لیلا بپسندد

از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد

یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا... بپسندد

ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد

نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم
ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد

بگذار بخندند به این زار زدن‌ها...
می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد

#مجید_تال
@rozeh_gram
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز

خادم شاه خراسان مزد خدمت را گرفت
وقتی از آقایش امضای شهادت را گرفت

هرکسی عیدی گرفت از محضر شمس الشموس
او هم از مولای خود قول شفاعت را گرفت

شک نکن با پای دل رفته‌ست تا پایین پا
در مسیر ورزقان، اذن زیارت را گرفت

بی گمان خدمتگزار خلق بودن نعمت است
از ولی‌نعمت شبی توفیق خدمت را گرفت

آن که دستانش دخیل پنجره فولاد بود
دستگیری کرد و دست بی بضاعت را گرفت

بارها فرمود: مدیون امام هشتم‌ام
خادم این آستان از خود منیت را گرفت

در مسیر بندگی آن‌قدر تقوا پیشه کرد
تا خدا از سینه‌اش حب ریاست را گرفت

در میان پیروان مکتب سیدعلی
بیشتر از هرکسی پشت ولایت را گرفت

از منادی‌های وحدت بود و یار رهبرش
موعد فتنه، گریبان دوئیت را گرفت

یک تنه شد خار چشم مفسدین محتکر
نبض آقازاده‌های اهل غارت را گرفت

مرد میدان بود و از چنگ اجانب بارها
با زبان دیپلماسی حق ملت را گرفت

ارمغان آورد عزت را برای میهنم
بعد برجامی که از ما شأن و شوکت را گرفت

وعده‌ی صادق محقق شد به لطف همتش
از وحوش منطقه، افسار قدرت را گرفت

می‌شود جان داد در راه امام عصر خود
می‌توان از دست مهدی اذن رجعت را گرفت

حاج قاسم می‌رسد امشب به استقبال او
او که از شاه خراسان مزد خدمت را گرفت

#علیرضا_خاکساری
@rozeh_gram
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز

به آسمان زد و چون نور بی‌نهایت شد
پرنده پر زد از این خاکدان و راحت شد

کسی که پاک و شهیدانه زندگی می‌کرد
عجیب نیست اگر لایق شهادت شد

همیشه نام تو سبز است سیّدابراهیم
هر آن کجا ز جهاد آیه‌ای تلاوت شد

همیشه نام تو چون شهد بر زبان جاری‌ست
به هر کجا ز تلاش و جهاد صحبت شد

فقیه، جامۀ سربازی وطن، تن کرد
و مست جام میِ طاعت و اطاعت شد

شهید راه وطن گشت سیّدابراهیم
جهاد کرد و در آخر شهید خدمت شد

غلام بارگه آستان قدس رضا
شب ولادت او راهی زیارت شد

شهادت آمد و دستش گرفت و با خود برد
دعای خادم خوانِ رضا اجابت شد

#محمدرضا_طهماسبی
@rozeh_gram
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز

دست او در آسمان، دست شهادت را گرفت
بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت

از سر شب هی خبر می‌آمد از پرواز او
رفته رفته این خبر‌ رنگ حقیقت را گرفت

می‌توانست او نباشد در میان کوه و دشت
آسمان اما صدایش کرد، دعوت را گرفت

کار کرد و کار کرد و‌ کار کرد و کار کرد
این دویدن‌ها مسیر بی نهایت را گرفت

از علی بن ابی طالب (ع) نشان مِهر را
از حسین بن علی (ع) مُهر سیادت را گرفت

او دلش تنگ امام مهربان خویش بود
در شب میلاد او اذن زیارت را گرفت

#محمد_رسولی
@rozeh_gram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

#ببینید

▶️ قطعه | #هارداسان

🎙 بانوای: #حاج_مهدی_رسولی
✒️ شاعر: #مهدی_جهاندار

🏴 انتشار به مناسبت سالگرد #شهید_خدمت، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی


🌷 هارداسان یعنی کجایی


هارداسان یعنی کجایی، مرد میدان! هارداسان؟
ای دل خونین و ای لب‌های خندان! هارداسان؟

در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این
در کدامین روستا در زیر باران، هارداسان؟

زیر و رو کردیم و پشت میز، عکسی از تو نیست
با عبای خاکی‌ات، استان به استان، هارداسان؟

آن یتیم، آن دخترک، آن کارگر، آن پیرمرد
ازچه دنبال تو می‌گردد کماکان؟ هارداسان؟

هارداسان یعنی کجایی خستگی نشناختن؟
جمعه‌ها بیکار ننشستن در اِیوان! هارداسان؟

دوستت دارند محرومان و دورافتادگان
مَن سَنی چُوخ ایستیرم، جانم بقربان! هارداسان؟...

@rozeh_gram
تقدیم به روح #سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز

دنیا به چشم زاهد تو، دار محنت بود
دلجویی از مردم برایت عین نعمت بود

وقتی به روی کارگرها می‌زدی لبخند
شادی خریدن بهترین نوع تجارت بود

کفشت گلی می‌شد، عبایت سر به سر خاکی
میز ریاست هم برایت میز خدمت بود

در باز می‌کردی به روی مردم محتاج
گوش شنیدن داشتی هر وقتِ ساعت بود

درد نهان مردمت را خوب می‌دیدی
آنچه در این مدت ندیدی خواب راحت بود

وقتی دل دریایی‌ات لبریز غم می‌شد
راهی مشهد می‌شدی، وقت زیارت بود

با دولتت عکسی برای یادگاری نیست
بعد از تو سهم سینه تنها آه حسرت بود

آن شام که دلواپست بودیم دانستیم
صبح شهادت در نگاهت صبح دولت بود

#سعیده_کرمانی
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #زیارت_مخصوصه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه

خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده

نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر می‌گویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده

عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده

نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده

همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده

ولی جنت نمی‌آید به چشم زائرت وقتی...
...شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده

خجالت می‌کشم وقتی که می‌آیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده

به سقاخانه‌ات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانه‌ای که درد عالم را دوا کرده

همه آیینه‌ها لبیک می‌گویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده

قسم بر خطّه‌ی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارت‌های مخصوصت، دلم را مبتلا کرده

دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده

معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده

نمی‌گوید گنهکاری، نمی‌گوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبت‌ها به ما کرده

نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یک‌یک روا کرده

تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده

قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده

چه سِرّی هست در پایین پایش هر که می‌آید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
* *
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک می‌بارد، هوای نینوا کرده

قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو می‌دانی که عاشورا به قلب ما چه‌ها کرده

قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟

برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزه‌ها را در دل گودال جا کرده؟

تو را گیرم که دشمن کشت با لب‌های عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین، عریان چرا کرده؟

صدای مادرت پیچیده در عالم که می‌گوید:
بمیرم...بی کفن، جا در میان بوریا کرده

بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده

#مجتبی_شکریان
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه

ناگهان نوری به سویم آمد، از شب رد شدم
چشم دل را باز کردم، وارد مشهد شدم

ظرف خالی‌ام دویده در پِی احسان تو
یا علی موسَی الرِّضا ! دست من و دامان تو

قُلّه‌ی کوه وقارت معدن الماس‌هاست
گنبد زرد تو خورشید دیار فارس‌‌هاست

بال و پرهای خیالم در هوایت رُشد کرد
کودکی‌هایم کنار حوض‌هایت رُشد کرد

قطره‌‌ای از اَبرِ مِهرت چشمه‌سار رحمت است
آب سقّاخانه‌های تو شراب جنت است

مِلک قلب عاشقان دربست، تحتِ رَهن توست
بابِ حاجات همه باب‌ُ الجَواد صحن توست

دستمال اشک را با تربتت آمیختم
گریه‌های مادرم را در ضریحت ریختم

پنجره فولاد تو اعجاز را آغاز کرد
نُطق طفل لالِ مادرزادِ ما را باز کرد

می‌توانی جسمِ بی جان مرا احیا کنی
در رواقت گُم شوم، شاید مرا پیدا کنی!

سَرخوشیِ تازه‌ای دادی سَرِ پیری مرا
مثل کَفشِ کُهنه‌ای تحویل می‌گیری مرا

کوله‌‌ی سنگینی از بار گناه آورده‌ام
"بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام"

تار و پود فرش‌هایت را مَرمَّت می‌کنم
این سه‌ شب اندازه‌ی سی سال خدمت می کنم

عاقبت پرونده‌ی تفسیرها مختومه شد
باطن هر یا رضا‌، یا حضرتِ معصومه شد

مشهد و قم تا ابد بانیِ خوش‌نامی ماست
این دو خطّه برکت ایران اسلامی ماست

در دل ما عشق این خواهر_برادر را ببین
حُکمرانی کردنِ موسی‌بن‌جعفر را ببین

کاشکی بَرداری از راهِ من این بن‌بست را
ضامن آهو! بیا گردن بگیر این پست را

مورِ ناچیزم ، به دربار سلیمان آمدم
دستبوسی، محضرِ شاه خراسان آمدم

آه! درد لاعلاج تو مرا بیمار کرد
روضه‌ی یَابْن‌َ الشَّبیبت چشم من را تار کرد

#بردیا_محمدی
@rozeh_gram
#زیارت_مخصوصه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

کم کم مسافران سحر را خبر کنید
با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خود را میان صحن رضا دربه‌در کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید

داریم اهل رحمت مخصوصه می‌شویم
آماده‌ی زیارت مخصوصه می‌شویم

باید تمام همت خود را به کار بست
حالا که بار عام شده کوله‌بار بست
با جبر عشق، در به‌رویِ اختیار بست
دل را به حلقه‌های ضریح نگار بست

در طوس برگزار شده اعتکاف ما
صد حج واجب است ثوابِ طواف ما

شکرخدا که از فُقراییم تا ابد
از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد
پیش رضا کنار خداییم تا ابد
ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد

در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید
آقا نگاه کرد و روادید ما رسید

ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن
دل را بیا به جاده‌ی مشهد روانه کن
یک گوشه‌ای ز صحن رضا آشیانه کن
پیش کریم، نوکری عاشقانه کن

آنجا برات کرببلا زود می‌رسد
هی خونِ دل نخور، بخدا زود می‌رسد

آقا خودش غریب و به فکر غریب‌هاست
مرثیه‌خوانِ روضه‌ی یابن شبیب‌هاست
هرشب دلش شکسته‌ی شیب الخضیب‌هاست
آزرده از مزاحمت نانجیب‌هاست

یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا
عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا

#سیدپوریا_هاشمی
@rozeh_gram
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
#دلتنگ_محرم

گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
((لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس))

سلطان نظر به اشک من و ناله‌ام نمود
دعوت به میهمانی هرساله‌ام نمود

اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض می‌شوم اصلاً شفا که هست
گم می شوم میان حرم، آشنا که هست
اصلا چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست

زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند

باید که این جهان شود آماده‌ی فرج
هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج
هرچند بسته است غریبانه راه حج
باز است تا ابد حرم ثامن الحجج

باید همیشه روی به دارالشفا کنیم
هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم

سلطان! سلام باز به پابوس آمدم
هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم

غرق غم است قلبم و ناجور می‌زند
دست خودم که نیست دلم شور می‌زند

امسال هم خدا کند آدم کنی مرا
نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا
نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا
 خرج عزای ماه محرم کنی مرا

جان جواد، روزی اشک مرا بده
من التماس میکنمت کربلا بده

کم کم ز راه می‌رسد آقای بی کفن
مارا به قافله برسان یا ابالحسن
دلتنگ روضه‌ایم و  پریشان سوختن
دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن

ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا
محروممان مکن، نگرانیم یا رضا

#مجید_تال
@rozeh_gram
2025/05/22 04:00:33
Back to Top
HTML Embed Code: