#بخشدوم
#سعدیازخودماست👇
«شب را به بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد موضعی خوش و خرّم ، شاخههای درختان درهم گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تارکش آویخته»
🔸دوست سعدی می ترسد که این اثر اندک خوشی زود زائل شود روزهای بعد هم با ابتکار عملش تاریخ ادبیات ایران و جهان را مدیون تلاش خود می کند. با دسته گلی به سراغ سعدی می رود:
«بامدادان که خاطر باز آمدن از باغ بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و آهنگ رجوع و رغبت به شهر کرده است». سعدی با دیدن همان گل زیبا که فردا روز اثری از آن نخواهد ماند حکمتی می اندوزد و تصمیمش را اعلام می کند
«گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند هر چه دیری نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا طریق چیست گفتم برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق آن دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیع آن را به طیش خریف مبدل ننماید ».
به چه کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد
🔸سعدی که تا کنون شنونده بوده حالا باز در کسوت حکیم درمی آید به دوستش می گوید که از گل گلستان من بردار که این گل که تو آورده ای تمام شدنی است و گلستان من نه. دوست قدیم شادمان می شود:
«حالی که من این بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت».
گلستان همان روز آغاز می شود و تاشش ماه دیگر که احتمالا اواخر مهر ماه است، تمام می شود:
«همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت بیفزاید فی الجمله هنوز از گل بستان بقیّتی موجود بود (مانده بود) که کتاب گلستان تمام شد».
🔸شاید هیچگاه از این زاویه به زندگی سعدی و زمینی بودنش نگاه نکرده باشیم. ما شاعران و بزرگان سپهر اندیشه و ادب را فقط در حالت وجد و حال و عیش و شعر سرودن دیده بودیم. حالا اما کسی را در روبروی خود داریم که غم ها، مرارت ها و تجربه هاش همچون ما بوده است. افسرده می شده است، ساکت و منزوی و وحشت زده و مضطرب. فرجام این حالت ها که می تواند به نیستی منجر شود برای سعدی اما چیز متفاوتی است . هرکدام از ما در هنری موهبت سعدی را داریم اینکه چگونه سعدی زمانه خود شویم اما در فهم آن چیزی است که سعدی در حکایت ها و نگاه خردمندانه و تجربت اندوز خود دارد. سعدی مثل ماست و ما شاید نتوانیم «سعدی» شویم اما می توانیم چون او خسرو زمان خویش باشیم این گونه است که آدمی تا زمان برپاست، خواهد بود:
شیرین زمان تویی به تحقیق
من بنده خسرو زمانم...
هر کس به زمان خویشتن بود
من #سعدی آخرالزمانم
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
#سعدیازخودماست👇
«شب را به بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد موضعی خوش و خرّم ، شاخههای درختان درهم گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تارکش آویخته»
🔸دوست سعدی می ترسد که این اثر اندک خوشی زود زائل شود روزهای بعد هم با ابتکار عملش تاریخ ادبیات ایران و جهان را مدیون تلاش خود می کند. با دسته گلی به سراغ سعدی می رود:
«بامدادان که خاطر باز آمدن از باغ بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و آهنگ رجوع و رغبت به شهر کرده است». سعدی با دیدن همان گل زیبا که فردا روز اثری از آن نخواهد ماند حکمتی می اندوزد و تصمیمش را اعلام می کند
«گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند هر چه دیری نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا طریق چیست گفتم برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق آن دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیع آن را به طیش خریف مبدل ننماید ».
به چه کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد
🔸سعدی که تا کنون شنونده بوده حالا باز در کسوت حکیم درمی آید به دوستش می گوید که از گل گلستان من بردار که این گل که تو آورده ای تمام شدنی است و گلستان من نه. دوست قدیم شادمان می شود:
«حالی که من این بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت».
گلستان همان روز آغاز می شود و تاشش ماه دیگر که احتمالا اواخر مهر ماه است، تمام می شود:
«همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت بیفزاید فی الجمله هنوز از گل بستان بقیّتی موجود بود (مانده بود) که کتاب گلستان تمام شد».
🔸شاید هیچگاه از این زاویه به زندگی سعدی و زمینی بودنش نگاه نکرده باشیم. ما شاعران و بزرگان سپهر اندیشه و ادب را فقط در حالت وجد و حال و عیش و شعر سرودن دیده بودیم. حالا اما کسی را در روبروی خود داریم که غم ها، مرارت ها و تجربه هاش همچون ما بوده است. افسرده می شده است، ساکت و منزوی و وحشت زده و مضطرب. فرجام این حالت ها که می تواند به نیستی منجر شود برای سعدی اما چیز متفاوتی است . هرکدام از ما در هنری موهبت سعدی را داریم اینکه چگونه سعدی زمانه خود شویم اما در فهم آن چیزی است که سعدی در حکایت ها و نگاه خردمندانه و تجربت اندوز خود دارد. سعدی مثل ماست و ما شاید نتوانیم «سعدی» شویم اما می توانیم چون او خسرو زمان خویش باشیم این گونه است که آدمی تا زمان برپاست، خواهد بود:
شیرین زمان تویی به تحقیق
من بنده خسرو زمانم...
هر کس به زمان خویشتن بود
من #سعدی آخرالزمانم
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
🌸 #گلهایسعدیدرفرانسه
✍ #مارسلیندوبردووالمور
( ۱۷۸۵ – ۱۸۵۹ )
قطعه ی « گل های سعدی » او نه تنها معروف ترین اثر شاعرانه اوست ٬ بلکه از زیبا ترین اشعار زبان #فرانسه به شمار می رود .
گل های سعدی
بامدادان به باغ رفتم تا برایت دامنی گل سرخ فراهم آرم . اما آن قدر گل چیدم که دامنم تاب نیاورد و بندش بگسست .
بند دامنم بگسست و گل های سرخ همراه نسیم راه دریا در پیش گرفتند.
همه رفتند و دیگر باز نگشتند .
فقط امواج دریا لختی به رنگ گلگون در آمدند ، تو گویی لحظه ای آب و آتش به هم آمیختند .
اکنون دیگر گلی ندارم که ارمغانت کنم . امّا هنوز دامنم از بوی گل های سرخ عطر آگین است .
اگر می خواهی عطر گل ها را ببویی ، امشب سر به دامان من گذار .
امروزتان فرخنده
دل هایتان به عشق زنده
تنِ تان از فرسایش و
فرسودگی به دور
غمِ تان کم
شاد بوید و شادمان زییید
🌷یکم اردیبهشت روز سعدی
فرخنده و گرامی باد
🍃🌸 🌸🍃
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
✍ #مارسلیندوبردووالمور
( ۱۷۸۵ – ۱۸۵۹ )
قطعه ی « گل های سعدی » او نه تنها معروف ترین اثر شاعرانه اوست ٬ بلکه از زیبا ترین اشعار زبان #فرانسه به شمار می رود .
گل های سعدی
بامدادان به باغ رفتم تا برایت دامنی گل سرخ فراهم آرم . اما آن قدر گل چیدم که دامنم تاب نیاورد و بندش بگسست .
بند دامنم بگسست و گل های سرخ همراه نسیم راه دریا در پیش گرفتند.
همه رفتند و دیگر باز نگشتند .
فقط امواج دریا لختی به رنگ گلگون در آمدند ، تو گویی لحظه ای آب و آتش به هم آمیختند .
اکنون دیگر گلی ندارم که ارمغانت کنم . امّا هنوز دامنم از بوی گل های سرخ عطر آگین است .
اگر می خواهی عطر گل ها را ببویی ، امشب سر به دامان من گذار .
امروزتان فرخنده
دل هایتان به عشق زنده
تنِ تان از فرسایش و
فرسودگی به دور
غمِ تان کم
شاد بوید و شادمان زییید
🌷یکم اردیبهشت روز سعدی
فرخنده و گرامی باد
🍃🌸 🌸🍃
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
🌷توصیفگشایشآرامگاهسعدی
❇️ #توصیفیازعمارتشریف 👇
در روز پنجشنبه اول اردیبشت سال ۱۳۳۱
در روزی خرم و بهجت انگیز
خامه ی عبرت نگار طبیعت
از هر سو آیات لطف و زیبایی
آشکار می ساخت
و دل ازمردم صاحب نظرمیربود
دشت ودمن از گل ولاله آراسته
ونسیم بهاری به #مشکبیزی و
#غالیهافشانی برخاسته
آرامگاه با شکوه هر چه تمامتر در کنار افق در زیر اشعه آفتاب همچون گوهری گرانبها میدرخشید هم آهنگی و تناسب الوان طبیعت از سبزی و سرخی دشت و دمن پوشیده از سبزه و گل
#باآنعمارتشریف
#کهبهاحجاررنگارنگمزینبود
#وگنبدفیروزهگونآن
#کهباگنبدمینارنگسپهر
#سر_همسری_میزد
#همنمونهازجمالوجلالطبیعت
#و_همرمزیازهنر
#وصنعتبشریبود❗️
مشک بیزی = رایحه ی مطبوع
غالیه = بوی خوش
سازنده معماری جدید عمارت سعدی
توسط مهندس محسن فروغی
در دوره ریاست پروفسور محمود حسابی بر وزارت فرهنگ و ارشاد صورت می گیرد
روحشان شاد و نامشان جاودان
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
❇️ #توصیفیازعمارتشریف 👇
در روز پنجشنبه اول اردیبشت سال ۱۳۳۱
در روزی خرم و بهجت انگیز
خامه ی عبرت نگار طبیعت
از هر سو آیات لطف و زیبایی
آشکار می ساخت
و دل ازمردم صاحب نظرمیربود
دشت ودمن از گل ولاله آراسته
ونسیم بهاری به #مشکبیزی و
#غالیهافشانی برخاسته
آرامگاه با شکوه هر چه تمامتر در کنار افق در زیر اشعه آفتاب همچون گوهری گرانبها میدرخشید هم آهنگی و تناسب الوان طبیعت از سبزی و سرخی دشت و دمن پوشیده از سبزه و گل
#باآنعمارتشریف
#کهبهاحجاررنگارنگمزینبود
#وگنبدفیروزهگونآن
#کهباگنبدمینارنگسپهر
#سر_همسری_میزد
#همنمونهازجمالوجلالطبیعت
#و_همرمزیازهنر
#وصنعتبشریبود❗️
مشک بیزی = رایحه ی مطبوع
غالیه = بوی خوش
سازنده معماری جدید عمارت سعدی
توسط مهندس محسن فروغی
در دوره ریاست پروفسور محمود حسابی بر وزارت فرهنگ و ارشاد صورت می گیرد
روحشان شاد و نامشان جاودان
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
#روز_پردهگشائیازمجسمهیسعدی
🌷 #روزفرخندهیسعدی
روزپنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۳۱
شیراز به عشق سعدی وبرای تعظیم وتجلیل آن شاعربزرگواردیده گشودازبامدادکه آفتاب درخشان جهان راغرقه ی انوار زرین خویش ساخت گروه گروه بسوی میدانی که تندیس سخن گستر گرانمایه سعدی درآن نصب شدبرای شرکت درجشن پرده گشائی روی آوردند
درساعت۹ این میدان وخیابانهای اطراف آن پر ازانبوه مردم بود.
دراین هنگام آهنگ دلنواز موزیک ساعت پرده برداری رااعلام نمود
جناب آقای #علیاصغرحکمت
رئیس هیئت مدیره انجمن آثارملی به حکم وظیفه ازطرف انجمن آثارملی که مجسمه گرانبهای استادرابه شهر شیراز اهداء کرده بود
به ایرادخطابه زیر پرداختند: 👇
برین روزفرخنده که جهان
#خلعتیاردیبهشتی پوشیده
وصحراوبوستان نزهت بهشتی یافته
شایسته ترین نامی که می توان نهاد
اینست که آن را روزسعدی بنامیم
چشم مسافر که برجمال تو افتد
عزم رحیلش،بدل شود بهاقامت
هم ازبخت فرخنده فرجام توست
که تاریخ سعدی درایام توست
دلارفیق سفربخت نیکخواهت بس
نسیم روضهشیراز پیک راهت بس
#عمارتجدیدآرامگاهسعدی
#ازخدماتمهمدورهوزارتارشاد
#زندهیادپروفسورحسابیاست
⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱
─═ঊঈ💓ঊঈ═─
🌷 #روزفرخندهیسعدی
روزپنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۳۱
شیراز به عشق سعدی وبرای تعظیم وتجلیل آن شاعربزرگواردیده گشودازبامدادکه آفتاب درخشان جهان راغرقه ی انوار زرین خویش ساخت گروه گروه بسوی میدانی که تندیس سخن گستر گرانمایه سعدی درآن نصب شدبرای شرکت درجشن پرده گشائی روی آوردند
درساعت۹ این میدان وخیابانهای اطراف آن پر ازانبوه مردم بود.
دراین هنگام آهنگ دلنواز موزیک ساعت پرده برداری رااعلام نمود
جناب آقای #علیاصغرحکمت
رئیس هیئت مدیره انجمن آثارملی به حکم وظیفه ازطرف انجمن آثارملی که مجسمه گرانبهای استادرابه شهر شیراز اهداء کرده بود
به ایرادخطابه زیر پرداختند: 👇
برین روزفرخنده که جهان
#خلعتیاردیبهشتی پوشیده
وصحراوبوستان نزهت بهشتی یافته
شایسته ترین نامی که می توان نهاد
اینست که آن را روزسعدی بنامیم
چشم مسافر که برجمال تو افتد
عزم رحیلش،بدل شود بهاقامت
هم ازبخت فرخنده فرجام توست
که تاریخ سعدی درایام توست
دلارفیق سفربخت نیکخواهت بس
نسیم روضهشیراز پیک راهت بس
#عمارتجدیدآرامگاهسعدی
#ازخدماتمهمدورهوزارتارشاد
#زندهیادپروفسورحسابیاست
⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱
─═ঊঈ💓ঊঈ═─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❇️ نظرات #دکترداریوششایگان درباره اهمیت سعدی در ادبیات و زندگی ایرانیان:
“ #مقایسهنقشسعدیدرفرهنگایرانیان
بانقش کنفوسیوس درچین ”
ادبیات
سعدیاستادحکمتایرانیان
داریوش_شایگان
🌷#اردیبهشتماهجلالیتانبهشادیسپریباد
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
“ #مقایسهنقشسعدیدرفرهنگایرانیان
بانقش کنفوسیوس درچین ”
ادبیات
سعدیاستادحکمتایرانیان
داریوش_شایگان
🌷#اردیبهشتماهجلالیتانبهشادیسپریباد
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
کاش از سعدی می آموختیم!
تمییز باید و تدبیر و عقل و آن گه ملک
که ملک و دولت نادان سلاح جنگ خداست
در وصف حکیم شیرین سخن شیراز جای سخن فراوان است، اما به مناسبت روز آن بزرگمرد ادب پارسی که سهمی سترگ در شکوفایی فرهنگ ایران داشته است، نگاهی به برخی از اشارات وی درباب حکمرانی و مملکت داری نیکو به نظر می رسد.
نظم و نثر سعدی، سنتی را درباره حکمرانی بازتاب می دهد که در تداوم اندرزنامه های ایرانی و اندیشه ایران شهری شکل گرفته است. با نگاهی به این سنت به خوبی می توان دریافت که الگوی حکمرانی کنونی ایران تا چه اندازه از این سنت فاصله دارد و چرا شایسته تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم نیست.
از جمله ویژگیهای بسیار با اهمیت حکمت جاودان سعدی گذر از صورت به معنی است، از این رو در مقوله حکمرانی نیز به جای صورت به سیرت می اندیشد و نزد او چگونگی حکومت داری بر این که چه کسی حکومت کند اولویت دارد. او گلستانش را با سیرت پادشاهان و بوستانش را با عدل و تدبیر و رای آغاز می کند تا اهمیت سیاست و نقش حکمرانی نیک و عادلانه را در صلاح ملک و نیک بختی جامعه نشان دهد.
نگاهی گذرا به این دو باب نشان می دهد که سعدی از شیوه ملک داری حاکمان زمانه اش خرسند نیست و از رنج و دردی که بر مردم این کشور می رود آگاه است و شکایت دارد.( دراین کشور آسایش و خرمی/ ندید و نبیند به چشم آدمی- غم از گردش روزگاران مدار/ که بی مایه گردد بسی روزگار).
سعدی در چارچوب اندیشه ایران شهری، عدل و داد و تدبیر و رای را مهم ترین اصول حکمرانی خوب می داند و ستم و بیداد را مایه تباهی و آشفتگی و نابسامانی ملک و مملکت می شمارد.(الا تا نپیچی سر از عدل و رای/ که مردم ز دستت نپیچند پای- گریز رعیت ز بیدادگر/ کند نام زشتش به گیتی سمر). ستم نه تنها عمر حکومت را کوتاه بلکه مایه بدنامی زمام دار است.( نماند ستم کار بد روزگار/ بماند بر او لعنت پایدار- تفو بر چنان ملک و دولت که راند/ که شنعت بر او تا قیامت بماند).
او با وجود توصیه و تاکید فراوان بر عدالت در حکمرانی، چندان به تعریف عدالت نپرداخته، بلکه معیاری عینی برای ارزیابی آن ارائه کرده است. از نظر وی رضایت و خشنودی مردم از حکومت و حاکمان اصلی ترین شاخص ارزیابی حکمرانی است و دراین باره بسیار سخن رانده است.( فراخی در آن مرز و کشور مخواه/ که دلتنگ بینی رعیت ز شاه- دگر کشور آباد بیند به خواب/ که دارد دل اهل کشور خراب). همچنان که نارضایتی مردم را نیز نشانه نادرستی و عدم مشروعیت حکومت می داند.( ریاست به دست کسانی خطاست/ که از دست شان دست ها بر خداست)
گرچه در زمانه سعدی، حقوق بشر به معنای امروزی آن اندیشه ناپذیر بوده است، ولی یگانه دانستن گوهر همه آدمیان در آفرینش به خوبی پیش رو و روشن بودن نگاه وی به انسان در آن دوران را نشان می دهد.(بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند- چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضو ها را نماند قرار- تو کز محنت دیگران بی غمی- نشاید که نامت نهند آدمی) از نظر وی آدمی موجودی خود خواه نیست که تنها به سود خود بیندیشد، بلکه دیگر خواهی نیز ساحتی اصلی از وجود اوست که او را موجودی اخلاقی ساخته است.
سعدی از این دیدگاه، رعایت صلاح مردم و حقوق آنان را از اصول بنیادین حکمرانی دانسته و بر آن تاکید می کند.( شنیدم که خسرو به شیرویه گفت/ در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت- بر آن باش تا هر چه نیت کنی/ نظر در صلاح رعیت کنی). از نظر وی «ملوک از بهر پاس رعیت اند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک»(پادشه پاسبان درویش است/ گرچه نعمت به فرّ دولت اوست- گوسفند از برای چوپان نیست/ بلکه چوپان برای خدمت اوست).
از این جا به خوبی می توان دریافت که چرا سعدی نیک نامی و بد نامی حکومت نزد مردم را همچون معیاری اصلی برای داوری برای خوبی و بدی آن معرفی کرده است. (بد و نیک مردم چو می بگذرند/ همان به که نامت به نیکی برند-یکی نام نیکو ببرد از جهان/ یکی رسم بد ماند از و جاودان- اگر بیداد کردی توقع مدار/ که نامت به نیکی رود روزگار) از نظر وی هر حکومتی رفتنی است، از این رو چه بهتر که حکمرانان نامی نیک از خود برجای نهند.(چنان که دست بدست آمده ست ملک به ما/ به دست های دگر همچنین بخواهد رفت)
آنچه بیان شد قطره ای از دریای دانش و حکمت این شاعر ایرانی است که همچنان در این روزگار می تواند الهام بخش باشد. از این رو سعدی افتخاری نه تنها برای ایران و ایرانیان، بلکه برای همه جهانیان است.
علی میرموسوی
۱اردیبهشت ۱۴۰۳
🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
تمییز باید و تدبیر و عقل و آن گه ملک
که ملک و دولت نادان سلاح جنگ خداست
در وصف حکیم شیرین سخن شیراز جای سخن فراوان است، اما به مناسبت روز آن بزرگمرد ادب پارسی که سهمی سترگ در شکوفایی فرهنگ ایران داشته است، نگاهی به برخی از اشارات وی درباب حکمرانی و مملکت داری نیکو به نظر می رسد.
نظم و نثر سعدی، سنتی را درباره حکمرانی بازتاب می دهد که در تداوم اندرزنامه های ایرانی و اندیشه ایران شهری شکل گرفته است. با نگاهی به این سنت به خوبی می توان دریافت که الگوی حکمرانی کنونی ایران تا چه اندازه از این سنت فاصله دارد و چرا شایسته تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم نیست.
از جمله ویژگیهای بسیار با اهمیت حکمت جاودان سعدی گذر از صورت به معنی است، از این رو در مقوله حکمرانی نیز به جای صورت به سیرت می اندیشد و نزد او چگونگی حکومت داری بر این که چه کسی حکومت کند اولویت دارد. او گلستانش را با سیرت پادشاهان و بوستانش را با عدل و تدبیر و رای آغاز می کند تا اهمیت سیاست و نقش حکمرانی نیک و عادلانه را در صلاح ملک و نیک بختی جامعه نشان دهد.
نگاهی گذرا به این دو باب نشان می دهد که سعدی از شیوه ملک داری حاکمان زمانه اش خرسند نیست و از رنج و دردی که بر مردم این کشور می رود آگاه است و شکایت دارد.( دراین کشور آسایش و خرمی/ ندید و نبیند به چشم آدمی- غم از گردش روزگاران مدار/ که بی مایه گردد بسی روزگار).
سعدی در چارچوب اندیشه ایران شهری، عدل و داد و تدبیر و رای را مهم ترین اصول حکمرانی خوب می داند و ستم و بیداد را مایه تباهی و آشفتگی و نابسامانی ملک و مملکت می شمارد.(الا تا نپیچی سر از عدل و رای/ که مردم ز دستت نپیچند پای- گریز رعیت ز بیدادگر/ کند نام زشتش به گیتی سمر). ستم نه تنها عمر حکومت را کوتاه بلکه مایه بدنامی زمام دار است.( نماند ستم کار بد روزگار/ بماند بر او لعنت پایدار- تفو بر چنان ملک و دولت که راند/ که شنعت بر او تا قیامت بماند).
او با وجود توصیه و تاکید فراوان بر عدالت در حکمرانی، چندان به تعریف عدالت نپرداخته، بلکه معیاری عینی برای ارزیابی آن ارائه کرده است. از نظر وی رضایت و خشنودی مردم از حکومت و حاکمان اصلی ترین شاخص ارزیابی حکمرانی است و دراین باره بسیار سخن رانده است.( فراخی در آن مرز و کشور مخواه/ که دلتنگ بینی رعیت ز شاه- دگر کشور آباد بیند به خواب/ که دارد دل اهل کشور خراب). همچنان که نارضایتی مردم را نیز نشانه نادرستی و عدم مشروعیت حکومت می داند.( ریاست به دست کسانی خطاست/ که از دست شان دست ها بر خداست)
گرچه در زمانه سعدی، حقوق بشر به معنای امروزی آن اندیشه ناپذیر بوده است، ولی یگانه دانستن گوهر همه آدمیان در آفرینش به خوبی پیش رو و روشن بودن نگاه وی به انسان در آن دوران را نشان می دهد.(بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند- چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضو ها را نماند قرار- تو کز محنت دیگران بی غمی- نشاید که نامت نهند آدمی) از نظر وی آدمی موجودی خود خواه نیست که تنها به سود خود بیندیشد، بلکه دیگر خواهی نیز ساحتی اصلی از وجود اوست که او را موجودی اخلاقی ساخته است.
سعدی از این دیدگاه، رعایت صلاح مردم و حقوق آنان را از اصول بنیادین حکمرانی دانسته و بر آن تاکید می کند.( شنیدم که خسرو به شیرویه گفت/ در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت- بر آن باش تا هر چه نیت کنی/ نظر در صلاح رعیت کنی). از نظر وی «ملوک از بهر پاس رعیت اند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک»(پادشه پاسبان درویش است/ گرچه نعمت به فرّ دولت اوست- گوسفند از برای چوپان نیست/ بلکه چوپان برای خدمت اوست).
از این جا به خوبی می توان دریافت که چرا سعدی نیک نامی و بد نامی حکومت نزد مردم را همچون معیاری اصلی برای داوری برای خوبی و بدی آن معرفی کرده است. (بد و نیک مردم چو می بگذرند/ همان به که نامت به نیکی برند-یکی نام نیکو ببرد از جهان/ یکی رسم بد ماند از و جاودان- اگر بیداد کردی توقع مدار/ که نامت به نیکی رود روزگار) از نظر وی هر حکومتی رفتنی است، از این رو چه بهتر که حکمرانان نامی نیک از خود برجای نهند.(چنان که دست بدست آمده ست ملک به ما/ به دست های دگر همچنین بخواهد رفت)
آنچه بیان شد قطره ای از دریای دانش و حکمت این شاعر ایرانی است که همچنان در این روزگار می تواند الهام بخش باشد. از این رو سعدی افتخاری نه تنها برای ایران و ایرانیان، بلکه برای همه جهانیان است.
علی میرموسوی
۱اردیبهشت ۱۴۰۳
🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
*کبر و خشم زمامداران همان و افتادن آتش در خرمن آنها همان*
علیاکبر گرجی
زمامدار متکبر، خشمگین و آتشینمزاج ابتدا خود، نزدیکان و کشورش را به نابودی میکشاند و سپس، شاید آسیبی هم به دشمن برساند یا نرساند.
#سعدی برای ما ایرانیان معلم زندگی است. معلمی که در همهی زوایای حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی اصول طلایی را به ما یاد میدهد.
من بهواسطه رشته تخصصی خود سعدی را بیشتر با عینک حقوق حکمرانی نگریستهام. مهمترین درس سعدی در عرصه حکمرانی اعتدال، خردورزی و مردمداری است. از آموزههای سعدی میتوان مبناهای محکمی برای سیاستورزی و حکمرانی استخراج کرد. به عنوان مثال، به همین حکایت ساده نگاه کنید:
"پادشه باید که تا به حدی خشم بر دشمنان نراند که دوستان را اعتماد نماند. آتش خشم اول در خداوند خشم اوفتد پس آنگه زبانه به خصم رسد یا نرسد.
نشاید بنیآدم خاکزاد
که در سر کند کبر و تندی و باد
تو را با چنین گرمی و سرکشی
نپندارم از خاکی از آتشی
در خاک بیلقان برسیدم به عابدی
گفتم: مرا به تربیت از جهل پاک کن
گفتا: برو چو خاک تحمل کن ای فقیه
یا هر چه خواندهای همه در زیر خاک کن"
در این حکایت سعدی رابطهای بین جهل، تکبر، تندخویی و ویرانگری برقرار میکند و میفرماید: آتش خشم اول در خداوندان خشم افتد.
یا در کتاب بوستان راجع به کنترل خشم حکمران چه نغز و سرشار از حکمت می فرماید :
یکی را که معزول کردی زجاه
چو چندی برآید ببخشش گناه
به فرمانبران بر شه دادگر
پدروار خشم آورد بر پسر
گهش می زند تا شود دردناک
گهش می کند آبش از دیده پاک
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر
وگر خشم گیری شوند از تو سیر !
درشتی و نرمی به هم در، به است
چو رگزن که جراح و مرهم نِه است
جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
به وضعیت کنونی جامعه ایران هم نگاهی بیندازیم و مناسبات گوناگون، بویژه مناسبات حکومت و مردم را زیر ذرهبین خشمشناسی قرار دهیم. چه میزان از سیاستگذاریها، قانونگذاریها، آییننامهگذاریها، رویهها و رفتارهای ما ناشی از خودبرتربینی و کوچکدیدن دیگران بوده است؟
پاسخ این پرسش دشوار نیست. کافی است نگاهی به قوانین، مقررات و رویههای کیفری و البته زندانهای دور و نزدیک خود بیندازیم.
آیا پروندهسازیها، اخراجها، ابطال مجوزهای کاری، گزینشهای آنچنانی، رد صلاحیتهای استصوابی یا به محبس فرستادن منتقدین و مخالفین خشونتپرهیز همان آتش تکبر و خشمی نیست که سعدی از آن پرهیز داده است؟ چرا باید امور عمومی را بر اساس غیریتسازی، خودویژهپنداری، قائلشدن امتیازات ویژه و حذف منتقدها و متفاوتها سیاستگذاری کرد؟ آیا اینگونه از مدیریت امور سیاسی را نمیتوان خشونت پنهانی دانست که نارضایتی، رنج و نفرت را در جامعه توزیع میکند و خطرات مهلکی را برای کیان ملی ایجاد میکند؟
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
*کبر و خشم زمامداران همان و افتادن آتش در خرمن آنها همان*
علیاکبر گرجی
زمامدار متکبر، خشمگین و آتشینمزاج ابتدا خود، نزدیکان و کشورش را به نابودی میکشاند و سپس، شاید آسیبی هم به دشمن برساند یا نرساند.
#سعدی برای ما ایرانیان معلم زندگی است. معلمی که در همهی زوایای حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی اصول طلایی را به ما یاد میدهد.
من بهواسطه رشته تخصصی خود سعدی را بیشتر با عینک حقوق حکمرانی نگریستهام. مهمترین درس سعدی در عرصه حکمرانی اعتدال، خردورزی و مردمداری است. از آموزههای سعدی میتوان مبناهای محکمی برای سیاستورزی و حکمرانی استخراج کرد. به عنوان مثال، به همین حکایت ساده نگاه کنید:
"پادشه باید که تا به حدی خشم بر دشمنان نراند که دوستان را اعتماد نماند. آتش خشم اول در خداوند خشم اوفتد پس آنگه زبانه به خصم رسد یا نرسد.
نشاید بنیآدم خاکزاد
که در سر کند کبر و تندی و باد
تو را با چنین گرمی و سرکشی
نپندارم از خاکی از آتشی
در خاک بیلقان برسیدم به عابدی
گفتم: مرا به تربیت از جهل پاک کن
گفتا: برو چو خاک تحمل کن ای فقیه
یا هر چه خواندهای همه در زیر خاک کن"
در این حکایت سعدی رابطهای بین جهل، تکبر، تندخویی و ویرانگری برقرار میکند و میفرماید: آتش خشم اول در خداوندان خشم افتد.
یا در کتاب بوستان راجع به کنترل خشم حکمران چه نغز و سرشار از حکمت می فرماید :
یکی را که معزول کردی زجاه
چو چندی برآید ببخشش گناه
به فرمانبران بر شه دادگر
پدروار خشم آورد بر پسر
گهش می زند تا شود دردناک
گهش می کند آبش از دیده پاک
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر
وگر خشم گیری شوند از تو سیر !
درشتی و نرمی به هم در، به است
چو رگزن که جراح و مرهم نِه است
جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
به وضعیت کنونی جامعه ایران هم نگاهی بیندازیم و مناسبات گوناگون، بویژه مناسبات حکومت و مردم را زیر ذرهبین خشمشناسی قرار دهیم. چه میزان از سیاستگذاریها، قانونگذاریها، آییننامهگذاریها، رویهها و رفتارهای ما ناشی از خودبرتربینی و کوچکدیدن دیگران بوده است؟
پاسخ این پرسش دشوار نیست. کافی است نگاهی به قوانین، مقررات و رویههای کیفری و البته زندانهای دور و نزدیک خود بیندازیم.
آیا پروندهسازیها، اخراجها، ابطال مجوزهای کاری، گزینشهای آنچنانی، رد صلاحیتهای استصوابی یا به محبس فرستادن منتقدین و مخالفین خشونتپرهیز همان آتش تکبر و خشمی نیست که سعدی از آن پرهیز داده است؟ چرا باید امور عمومی را بر اساس غیریتسازی، خودویژهپنداری، قائلشدن امتیازات ویژه و حذف منتقدها و متفاوتها سیاستگذاری کرد؟ آیا اینگونه از مدیریت امور سیاسی را نمیتوان خشونت پنهانی دانست که نارضایتی، رنج و نفرت را در جامعه توزیع میکند و خطرات مهلکی را برای کیان ملی ایجاد میکند؟
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☘🍃🌷🍃☘
❇️ #سعدیوحقشادی
ارتباط شاد نبودن مردم با نقض حقوق عمومی
و حکمرانی نامطلوب !
سعدی تاکید دارد
علت اینکه مردمان سرزمینی شاد نیستتد و ابوس اند 👇🏻
✔️ید ظلم جایی که گردد دراز
✔️نبینی لب مردم از خنده باز !
آساسا ظلم ازسوی حاکمان به مردم سرزمینی
بی تردید بانقض حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی و بازندانی کردن مردان وزنان به بهانه های مختلف صورت می گیرد ودرچنین شرایطی حکمران شادی وخنده مردم راکه نشانه سرزندگی آن جامعه است را چشم دیدن ندارد
و بارعب وترس وبگیر وببندو ایجادحوادث تلخ گوناگون می خواهد فرهنگ شاد زیستن را مردم به فراموشی بسپرند! زیرا غم وافسردگی و دلمُردگی امکان اندیشیدن و تحول وتغییر را از مردم می گیردو این برای حاکمان دیکتاتور خوشایندتر است.
رمز موفقیت هرملتی فارغ از داشتن علم و دانش و بسیاری از امور دیگر مهمتر آن است که مردم فرهنگ گفتگو وشادی در جمع را بیاموزند و درجمع شادی و مصاحبت کنند تادرتنهایی و سکوت وغم و افسردگی زندگی !
که شیوه دومی باب طبع حاکمان ظالم است . آنگونه که سعدی به درستی۸۰۰ سال پیش به آن اشاره کرده است.
🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
❇️ #سعدیوحقشادی
ارتباط شاد نبودن مردم با نقض حقوق عمومی
و حکمرانی نامطلوب !
سعدی تاکید دارد
علت اینکه مردمان سرزمینی شاد نیستتد و ابوس اند 👇🏻
✔️ید ظلم جایی که گردد دراز
✔️نبینی لب مردم از خنده باز !
آساسا ظلم ازسوی حاکمان به مردم سرزمینی
بی تردید بانقض حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی و بازندانی کردن مردان وزنان به بهانه های مختلف صورت می گیرد ودرچنین شرایطی حکمران شادی وخنده مردم راکه نشانه سرزندگی آن جامعه است را چشم دیدن ندارد
و بارعب وترس وبگیر وببندو ایجادحوادث تلخ گوناگون می خواهد فرهنگ شاد زیستن را مردم به فراموشی بسپرند! زیرا غم وافسردگی و دلمُردگی امکان اندیشیدن و تحول وتغییر را از مردم می گیردو این برای حاکمان دیکتاتور خوشایندتر است.
رمز موفقیت هرملتی فارغ از داشتن علم و دانش و بسیاری از امور دیگر مهمتر آن است که مردم فرهنگ گفتگو وشادی در جمع را بیاموزند و درجمع شادی و مصاحبت کنند تادرتنهایی و سکوت وغم و افسردگی زندگی !
که شیوه دومی باب طبع حاکمان ظالم است . آنگونه که سعدی به درستی۸۰۰ سال پیش به آن اشاره کرده است.
🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈🌾🌈
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
❇️ استادذوقسرشارزندگیسعدی
خاک را #زندهکند....
تربیت بادِ #بهار
#سنگ باشد
#که_دلشزندهنگرددبهنسیم....!
🌸صبحتانطربانگیزوطیبتآمیزوموزونباد
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
خاک را #زندهکند....
تربیت بادِ #بهار
#سنگ باشد
#که_دلشزندهنگرددبهنسیم....!
🌸صبحتانطربانگیزوطیبتآمیزوموزونباد
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
https://www.instagram.com/reel/DJADWqvz5yv/?igsh=MTRoN3Y2cTg2azl1OA==
✔سخنان حکمت آموز دکتر علی آزمایش🖕
استاد فرهیختهی حقوق دانشگاه تهران
توصیه به همه بالاخص حقوقی ها :
با ادبیات آشتی کنید
کتابهای حقوقی چون ذهن رو محدود می کند در نتیجه ذهن روخشک می کند !
با ادبیات و هنر و موسیقی تلطیفش کنید
شعر فریدون مشیری من اینجا ریشه درخاکم را خوب بخوانید و بفهمید
شعر شفیعی کدکنی نسیم و گون را بخوانید و درک کنید
کتاب گلستان و بوستان و غزلیات سعدی را حتما بخوانید
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
✔سخنان حکمت آموز دکتر علی آزمایش🖕
استاد فرهیختهی حقوق دانشگاه تهران
توصیه به همه بالاخص حقوقی ها :
با ادبیات آشتی کنید
کتابهای حقوقی چون ذهن رو محدود می کند در نتیجه ذهن روخشک می کند !
با ادبیات و هنر و موسیقی تلطیفش کنید
شعر فریدون مشیری من اینجا ریشه درخاکم را خوب بخوانید و بفهمید
شعر شفیعی کدکنی نسیم و گون را بخوانید و درک کنید
کتاب گلستان و بوستان و غزلیات سعدی را حتما بخوانید
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
https://www.instagram.com/reel/DIiqQ_HC_O8/?igsh=aDR6NWFuaTRtNnh0
دکتر دینانی و توصیف جایگاه فرهنگ پارسی بعنوان عمیق ترین و غنی ترین فرهنگ درجهان چه قبل از اسلام چه بعد از اسلام
سعدی
جهان به تیغ بلاغت گرفته است [ پارسی ]
سپاس دار [ ای ایرانی ]
که جز فیض آسمانی نیست
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
دکتر دینانی و توصیف جایگاه فرهنگ پارسی بعنوان عمیق ترین و غنی ترین فرهنگ درجهان چه قبل از اسلام چه بعد از اسلام
سعدی
جهان به تیغ بلاغت گرفته است [ پارسی ]
سپاس دار [ ای ایرانی ]
که جز فیض آسمانی نیست
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
🌺💐
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
۲۸ اردیبهشت ماه سالروز بزرگداشت غیاث الدین ابوالفتح عُمر بن ابراهیم َخّیام نیشابوری
همه چیزدان، ستاره شناس و شاعر رباعی سرای ایرانی گرامی باد🌹
سربلندی ماست که شاگرد ، بزرگی چون خیامیم☀️
اگر دلبستگی های مذهبی ، عرفانی ،یا هرگونه ایدیولوژی فراطبیعی دارید ،کانال خیام به شما کمکی نمیکند چون خیام دانشمندی جهان گرا بود نه موهوم گرا...
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی مِی و شیر و شَهد و شکر باشد
پُر کن قدح باده و بر دستم نِه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد
-----------------------------------------------------------
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
۲۸ اردیبهشت ماه سالروز بزرگداشت غیاث الدین ابوالفتح عُمر بن ابراهیم َخّیام نیشابوری
همه چیزدان، ستاره شناس و شاعر رباعی سرای ایرانی گرامی باد🌹
سربلندی ماست که شاگرد ، بزرگی چون خیامیم☀️
اگر دلبستگی های مذهبی ، عرفانی ،یا هرگونه ایدیولوژی فراطبیعی دارید ،کانال خیام به شما کمکی نمیکند چون خیام دانشمندی جهان گرا بود نه موهوم گرا...
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی مِی و شیر و شَهد و شکر باشد
پُر کن قدح باده و بر دستم نِه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد
-----------------------------------------------------------
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
بخش ۱
سعدی درجایگاه تئوریسین در عرصه حقوق عمومی وحکمرانی مطلوب
درمیان صاحبان سخن درپهنه سرزمین کهن ایران، کمتر کسی شاید باور کند که از دل ادبیات وشعر و شاعری درقرن ۷ و۶ زمانیکه خاک اقلیم پارس مورد تاختوتاز مغولان ولگدکوب سُم اسبهایشان بود و رعیت ، ظلم حاکمان زمانه خود را امری متداول و عادی تلقی میکرد و خود را تحت هر شرایطی
واجب الاطاعه می دانست !
شخصی ظهور می کند که ازتیغ زبانش بعنوان شمشیر درمبارزه با ستم پادشاهان خودکامه بهره می گیرد و ازمردم و رعیت واندیشه مردم سالاری دفاع تمام قد میکند !
سعدی بیتردید یکه تازترین فردی است که بی پروا زبانش رادر دهان،
بسان کلیددرگنج صاحب هنردانسته
👈🏻زبان در دهان ایخردمند چیست؟
✔️کلید در گنج صاحب هنر!
و از تیغ زبانش که به شهدظرافت برآمیخته هنرمندانه بهره برده تاطبع شاهان و حاکمان و صاحبان قدرت ازپذیرش پندش ملول نگردند و بالعکس مقبولشان واقع گردد
👈🏻✔️ هرکه شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید !
تا بدین شیوهی نو و منحصر بفرد
آن چنان که می گوید بتواند
برای مردم دربند ظلم ، فتحی کند!
دلیرآمدی سعدیا درسَخُن
✔️چوتیغت بدست است فتحی بکن!
سعدی بابهره گیری ازاین نوآوری تاحدامکان سعی درتغییرنگرش صاحبان قدرت برمردم داشته
ونقشی جاودان درمصون نگه داشتن مردم از گزند ستم حاکمان درعرصه حقوق عمومی به جای میگذارد
ودرمیدان داری وحفظ توازن قدرت پادشاه دربرابرمردم بیسلاح ،
سددفاعی مستحکم بنا کرده
وبه حکمرانان متذکر میشود
که رابطه بین آنها و مردم👇🏻
👈🏻 رابطه چون خدا و بنده !
👈🏻 یا رئیس ومرئوس نیست !
✔️بلکه بسان تنه درخت و ریشه میمانَد
✔️مردم ولینعمتاند و حاکم خادم!
✔️اگر حاکم بسان سر آدمی است
✔️مردم نیز تن و بدن آن هستند!
✔️پادشه پاسبان درویش است
👈🏻گوسفند از برای چوپان نیست
✔️بلکه چوپان از برای خدمت اوست
✔️پادشاه را بگوی :
که توقع خدمت از کسی دار
که توقع نعمت از تو دارد
و دیگر بدان که
✔️ملوک از بهر پاس رعیتند
👈🏻نه رعیت ازبهر طاعت ملوک !
و برای توصیف بهتر این رابطه
به وصیتنامهای که در لحظه نزع روان و رفتن جان از بدن انوشیروان خطاب به فرزندش هرمز گفته استناد می کند
و می گوید :
که رعایت حال درویش رابکن
✔️که دراینجا منظور همان رعایت حقوق مردم میباشد
شنیدم که دروقت نزع روان
به هرمزچنین گفت نوشیروان
✔️که خاطرنگه دار درویش باش
نه دربند آسایش خویش باش
✔️ که رعیت چوبیخندوسلطان درخت
درخت ای پسر باشدازبیخ سخت!
مکن تاتوانی دل خلق ریش
اگرمیکُنی،میکَنی بیخ خویش!
درجای دیگررابطه بین پادشاه ومردم رابه دیوار و پِی تشبیه میکند و به وضوح آثارخروج ازرفتارعادلانه و حکمرانی مطلوب را ترسیم میکند
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوارمُلک خویش بکند!
✔️سعدی دوعامل اساسی از موجبات
بقای حکمرانی می داند
اگر جادهای بایدت مستقیم
ره [حکمرانی] امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردی
👈🏻به امید نیکی و بیم بدی
✔️گرین هردو درحکمران یافتی
👈🏻دراقلیم ومُلکش بُنِه یافتی
✔️👈🏻که بخشایش آرد برامیدوار
به امید بخشایش کردگار
✔️گزندکسانش نیاید پسند
👈🏻که ترسدکه درمُلکش آیدگزند!
روان سازی معانی☝🏻
اول-حکمران بایدامیدواری به زندگی برای مردم ایجاد کند و این در گرو عملکرد اوست که امیدنیکی و رضایتمندی از حکمران داشته باشند .
👈✔️پادشاه را کرم باید تابراو رعیت گِرد آیند
👈✔️ و رحمت تادرپناه دولتش ایمن نشینند!
که جامع تمام رفتاری استکه میتوان حکمرانی مطلوب را درآن مستتر دانست
دوم- حکمران باید بداند وبترسد
(ضمانت اجرا )
که اگربرمردم ستم روادارد وگزندی برساند خودنیز ازگزند مردم درامان نخواهدبود یعنی عملا قدرت ،قدرت راخنثی کند سعدی جایگاه مردم را بعنوان قدرت شناسایی میکند وبه حکمران آنرا به تمثیل گوشزد می کند که تورا اتحاد آنان شکست خواهد داد
✔️مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست
اتفاق = اتحاد
اندک ، اندک خیلی گردد
✔️قطره ، قطره ، سیلی!
✔️آنان که دست قوت ندارند
👈🏻سنگ خرده نگه دارند
✔️تا به وقت فرصت
👈🏻 دمار از دماغ ظالم برآرند
دماغ = مغز
همچنین از نارضایتی مردم و آه وناله آنان حکمران را برحذر می دارد
و به تاکید می گوید ازگزند مردم حذر کن تادرحکمرانی تو هم گزندی حاصل نگردد!
✔️حذرکن زدود درونهای ریش
که ریش درون عاقبت سرکُند
بهم برمکن تاتوانی دلی
✔️که آهی جهانی بهم برکَند
✔️چراغی که بیوه زنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت!
✔️شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت!
و رابطه مستقیمی بین این دو برقرار می کند که بقای حاکمیت و آبادانی آن بدون وجود رضایتمندی مردم ممکن نیست !
✔️دگر کشور آباد بیند بخواب
👈🏻که دارد دل اهل کشور خراب !
✍بزرگمهروفا
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
سعدی درجایگاه تئوریسین در عرصه حقوق عمومی وحکمرانی مطلوب
درمیان صاحبان سخن درپهنه سرزمین کهن ایران، کمتر کسی شاید باور کند که از دل ادبیات وشعر و شاعری درقرن ۷ و۶ زمانیکه خاک اقلیم پارس مورد تاختوتاز مغولان ولگدکوب سُم اسبهایشان بود و رعیت ، ظلم حاکمان زمانه خود را امری متداول و عادی تلقی میکرد و خود را تحت هر شرایطی
واجب الاطاعه می دانست !
شخصی ظهور می کند که ازتیغ زبانش بعنوان شمشیر درمبارزه با ستم پادشاهان خودکامه بهره می گیرد و ازمردم و رعیت واندیشه مردم سالاری دفاع تمام قد میکند !
سعدی بیتردید یکه تازترین فردی است که بی پروا زبانش رادر دهان،
بسان کلیددرگنج صاحب هنردانسته
👈🏻زبان در دهان ایخردمند چیست؟
✔️کلید در گنج صاحب هنر!
و از تیغ زبانش که به شهدظرافت برآمیخته هنرمندانه بهره برده تاطبع شاهان و حاکمان و صاحبان قدرت ازپذیرش پندش ملول نگردند و بالعکس مقبولشان واقع گردد
👈🏻✔️ هرکه شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید !
تا بدین شیوهی نو و منحصر بفرد
آن چنان که می گوید بتواند
برای مردم دربند ظلم ، فتحی کند!
دلیرآمدی سعدیا درسَخُن
✔️چوتیغت بدست است فتحی بکن!
سعدی بابهره گیری ازاین نوآوری تاحدامکان سعی درتغییرنگرش صاحبان قدرت برمردم داشته
ونقشی جاودان درمصون نگه داشتن مردم از گزند ستم حاکمان درعرصه حقوق عمومی به جای میگذارد
ودرمیدان داری وحفظ توازن قدرت پادشاه دربرابرمردم بیسلاح ،
سددفاعی مستحکم بنا کرده
وبه حکمرانان متذکر میشود
که رابطه بین آنها و مردم👇🏻
👈🏻 رابطه چون خدا و بنده !
👈🏻 یا رئیس ومرئوس نیست !
✔️بلکه بسان تنه درخت و ریشه میمانَد
✔️مردم ولینعمتاند و حاکم خادم!
✔️اگر حاکم بسان سر آدمی است
✔️مردم نیز تن و بدن آن هستند!
✔️پادشه پاسبان درویش است
👈🏻گوسفند از برای چوپان نیست
✔️بلکه چوپان از برای خدمت اوست
✔️پادشاه را بگوی :
که توقع خدمت از کسی دار
که توقع نعمت از تو دارد
و دیگر بدان که
✔️ملوک از بهر پاس رعیتند
👈🏻نه رعیت ازبهر طاعت ملوک !
و برای توصیف بهتر این رابطه
به وصیتنامهای که در لحظه نزع روان و رفتن جان از بدن انوشیروان خطاب به فرزندش هرمز گفته استناد می کند
و می گوید :
که رعایت حال درویش رابکن
✔️که دراینجا منظور همان رعایت حقوق مردم میباشد
شنیدم که دروقت نزع روان
به هرمزچنین گفت نوشیروان
✔️که خاطرنگه دار درویش باش
نه دربند آسایش خویش باش
✔️ که رعیت چوبیخندوسلطان درخت
درخت ای پسر باشدازبیخ سخت!
مکن تاتوانی دل خلق ریش
اگرمیکُنی،میکَنی بیخ خویش!
درجای دیگررابطه بین پادشاه ومردم رابه دیوار و پِی تشبیه میکند و به وضوح آثارخروج ازرفتارعادلانه و حکمرانی مطلوب را ترسیم میکند
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوارمُلک خویش بکند!
✔️سعدی دوعامل اساسی از موجبات
بقای حکمرانی می داند
اگر جادهای بایدت مستقیم
ره [حکمرانی] امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردی
👈🏻به امید نیکی و بیم بدی
✔️گرین هردو درحکمران یافتی
👈🏻دراقلیم ومُلکش بُنِه یافتی
✔️👈🏻که بخشایش آرد برامیدوار
به امید بخشایش کردگار
✔️گزندکسانش نیاید پسند
👈🏻که ترسدکه درمُلکش آیدگزند!
روان سازی معانی☝🏻
اول-حکمران بایدامیدواری به زندگی برای مردم ایجاد کند و این در گرو عملکرد اوست که امیدنیکی و رضایتمندی از حکمران داشته باشند .
👈✔️پادشاه را کرم باید تابراو رعیت گِرد آیند
👈✔️ و رحمت تادرپناه دولتش ایمن نشینند!
که جامع تمام رفتاری استکه میتوان حکمرانی مطلوب را درآن مستتر دانست
دوم- حکمران باید بداند وبترسد
(ضمانت اجرا )
که اگربرمردم ستم روادارد وگزندی برساند خودنیز ازگزند مردم درامان نخواهدبود یعنی عملا قدرت ،قدرت راخنثی کند سعدی جایگاه مردم را بعنوان قدرت شناسایی میکند وبه حکمران آنرا به تمثیل گوشزد می کند که تورا اتحاد آنان شکست خواهد داد
✔️مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست
اتفاق = اتحاد
اندک ، اندک خیلی گردد
✔️قطره ، قطره ، سیلی!
✔️آنان که دست قوت ندارند
👈🏻سنگ خرده نگه دارند
✔️تا به وقت فرصت
👈🏻 دمار از دماغ ظالم برآرند
دماغ = مغز
همچنین از نارضایتی مردم و آه وناله آنان حکمران را برحذر می دارد
و به تاکید می گوید ازگزند مردم حذر کن تادرحکمرانی تو هم گزندی حاصل نگردد!
✔️حذرکن زدود درونهای ریش
که ریش درون عاقبت سرکُند
بهم برمکن تاتوانی دلی
✔️که آهی جهانی بهم برکَند
✔️چراغی که بیوه زنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت!
✔️شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت!
و رابطه مستقیمی بین این دو برقرار می کند که بقای حاکمیت و آبادانی آن بدون وجود رضایتمندی مردم ممکن نیست !
✔️دگر کشور آباد بیند بخواب
👈🏻که دارد دل اهل کشور خراب !
✍بزرگمهروفا
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
بخش ۲
سعدی در جایگاه تئوریسین در عرصه حقوق عمومی و حکمرانی مطلوب
قدرت رعیت و مردم دونفع برای
مردم دارد که سعدی از یک سو آنرا
بعنوان اقتدار حکمران می داند که موجب
جلوگیری از حمله دشمنان به آن اقلیم و سرزمین دانسته و از موجبات ثبات و امنیت می شود و از سویی دیگر هم آن را نوعی
ضمانت اجرا و محدود کننده ، در برابر قدرت مطلق حکام می داند تا آنکه حکمران نتواند از قدرت خود علیه مردم سوءاستفاده کند.
پادشاهی کو روا دارد
👈🏻ستم بر زیر دست !
👈🏻دوستدارش روز سختی
✔️ دشمن زورآور است!
بعد در ادامه راهکار رو در رفتار عادلانه حاکم و حکمرانی مطلوب با مردم می داند
با رعیت صلح کن
وز جنگ خصم ایمن نشین
زانکه شاهنشاه عادل را
رعیت لشکر است!
سعدی به هنر ظرافت طبع خود
هرچه تمامتر جان سخن را می گوید
که صلح با مردم که دربرگیرنده برقراری عدالت و رفاه و رعایت دیگر حقوق عمومی است از موجبات تقویت نیروی نظامی توست زیرا همین مردم لشکر تو را در برابر دشمن متخاصم تشکیل خواهند داد !
سعدی ازتمثیلهای متنوع
برای متنبه کردن حکمرانان
بهره جسته ومیگوید رعیت ومردم تو
جدا ازقدرت حاکمیت تو نیستند!
بلکه بسان یک تن واحد آدمیاست واگرتوبسان سَر آن هستی
رعیت هم بدن آن است! 👇
ازرساله نصیحتالملوک سعدی
✔️پادشاهان سرند و رعیت بدن
نادان سری باشد که تن خودرا
به دندان پاره کند!
✔️ضرورت است که افراد را سری باشد
وگر نه مُلک نگیرد به هیچ روی نظام !
سعدی ارتباط نزدیکی رابین توسعه یک سرزمین و رونق اقتصادی وامنیت بامشروعیت سیاسی می داندکه از
رعایت حقوق عمومی سرچشمه می گیرد
دراینجا شاهد مثالهایی مستندبه کتاب گلستان و بوستان آورده می شود .
ازگلستان باب اول 👇🏻
❇️ 👈یکی رااز ملوک عجم حکایت کنندکه دست تطاول به مال مردم دراز کرده بود
و جور واذیت آغاز ،
تا بجایی که خلق از مکاید ظلمش به جهان برفتند
و از کُربت[ شدت ]جورش راه غربت گرفتند
چون رعیت کم شد
ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت
خزانه تهی ماند
ودشمنان زور آوردند!
✔️هرکه فریادرس روز مصیبت خواهد
✔️گو درایام سلامت به جوانمردی کوش!
همچنین درادامه سعدی چگونگی نقش مردم در به قدرت رسیدن حاکم وپادشاه رابه فصاحت و روشنی هرچه تمامتر با تمثیل از شیوه به قدرت رسیدن فریدون تبیین می نماید که درآن شمه هایی ازانتخاب مردمی یادموکراسی را در قرن ششم به تصویر می کشد ببینید👇
❇️ 👈🏻وزیر، مَلِک راپرسید
هیچ توان دانست ، فریدون که گنج ومُلک و حَشَم نداشت
چگونه بر وی مملکت مقررشد؟
وزیر ،خود، گفت:
خلقی و مردمی به تعصب بر او گِرد آمدند و تقویت کردند تاحکمرانی یافت !
وزیر گفت: پس ای مَلِک چون گِردآمدن خلقی موجب حکمرانی است
تو خلق راپریشان برای چه می کنی
مگر سَر پادشاهی کردن نداری !
✔️همان به که لشکر به جان پروری
✔️که حاکم به لشکر کند سروری
دراینجا لشکر یعنی تودهی مردم
که درقدیم لشکر نیروی تشکیل شده ازرعیت بوده
ودر مطلب بالاتر درهمین متن سعدی تاکید می کند که:
✔️زانکه شاهنشاه عادل را
رعیت، لشکر است !
رعیت هم دربرگردان امروزی همین مردم کوچه و بازار وتوده وعموم مردم جامعه تشکیل دهنده آن است.
✍🏻 بزرگمهروفا
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
سعدی در جایگاه تئوریسین در عرصه حقوق عمومی و حکمرانی مطلوب
قدرت رعیت و مردم دونفع برای
مردم دارد که سعدی از یک سو آنرا
بعنوان اقتدار حکمران می داند که موجب
جلوگیری از حمله دشمنان به آن اقلیم و سرزمین دانسته و از موجبات ثبات و امنیت می شود و از سویی دیگر هم آن را نوعی
ضمانت اجرا و محدود کننده ، در برابر قدرت مطلق حکام می داند تا آنکه حکمران نتواند از قدرت خود علیه مردم سوءاستفاده کند.
پادشاهی کو روا دارد
👈🏻ستم بر زیر دست !
👈🏻دوستدارش روز سختی
✔️ دشمن زورآور است!
بعد در ادامه راهکار رو در رفتار عادلانه حاکم و حکمرانی مطلوب با مردم می داند
با رعیت صلح کن
وز جنگ خصم ایمن نشین
زانکه شاهنشاه عادل را
رعیت لشکر است!
سعدی به هنر ظرافت طبع خود
هرچه تمامتر جان سخن را می گوید
که صلح با مردم که دربرگیرنده برقراری عدالت و رفاه و رعایت دیگر حقوق عمومی است از موجبات تقویت نیروی نظامی توست زیرا همین مردم لشکر تو را در برابر دشمن متخاصم تشکیل خواهند داد !
سعدی ازتمثیلهای متنوع
برای متنبه کردن حکمرانان
بهره جسته ومیگوید رعیت ومردم تو
جدا ازقدرت حاکمیت تو نیستند!
بلکه بسان یک تن واحد آدمیاست واگرتوبسان سَر آن هستی
رعیت هم بدن آن است! 👇
ازرساله نصیحتالملوک سعدی
✔️پادشاهان سرند و رعیت بدن
نادان سری باشد که تن خودرا
به دندان پاره کند!
✔️ضرورت است که افراد را سری باشد
وگر نه مُلک نگیرد به هیچ روی نظام !
سعدی ارتباط نزدیکی رابین توسعه یک سرزمین و رونق اقتصادی وامنیت بامشروعیت سیاسی می داندکه از
رعایت حقوق عمومی سرچشمه می گیرد
دراینجا شاهد مثالهایی مستندبه کتاب گلستان و بوستان آورده می شود .
ازگلستان باب اول 👇🏻
❇️ 👈یکی رااز ملوک عجم حکایت کنندکه دست تطاول به مال مردم دراز کرده بود
و جور واذیت آغاز ،
تا بجایی که خلق از مکاید ظلمش به جهان برفتند
و از کُربت[ شدت ]جورش راه غربت گرفتند
چون رعیت کم شد
ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت
خزانه تهی ماند
ودشمنان زور آوردند!
✔️هرکه فریادرس روز مصیبت خواهد
✔️گو درایام سلامت به جوانمردی کوش!
همچنین درادامه سعدی چگونگی نقش مردم در به قدرت رسیدن حاکم وپادشاه رابه فصاحت و روشنی هرچه تمامتر با تمثیل از شیوه به قدرت رسیدن فریدون تبیین می نماید که درآن شمه هایی ازانتخاب مردمی یادموکراسی را در قرن ششم به تصویر می کشد ببینید👇
❇️ 👈🏻وزیر، مَلِک راپرسید
هیچ توان دانست ، فریدون که گنج ومُلک و حَشَم نداشت
چگونه بر وی مملکت مقررشد؟
وزیر ،خود، گفت:
خلقی و مردمی به تعصب بر او گِرد آمدند و تقویت کردند تاحکمرانی یافت !
وزیر گفت: پس ای مَلِک چون گِردآمدن خلقی موجب حکمرانی است
تو خلق راپریشان برای چه می کنی
مگر سَر پادشاهی کردن نداری !
✔️همان به که لشکر به جان پروری
✔️که حاکم به لشکر کند سروری
دراینجا لشکر یعنی تودهی مردم
که درقدیم لشکر نیروی تشکیل شده ازرعیت بوده
ودر مطلب بالاتر درهمین متن سعدی تاکید می کند که:
✔️زانکه شاهنشاه عادل را
رعیت، لشکر است !
رعیت هم دربرگردان امروزی همین مردم کوچه و بازار وتوده وعموم مردم جامعه تشکیل دهنده آن است.
✍🏻 بزرگمهروفا
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
بخش ۳
سعدی درجایگاه تئوریسین درعرصه حقوق عمومی وحکمرانی مطلوب
❇️ 👈سعدی درمقدمه کتاب گلستان
عنوان می دارد تنها راه اینکه خطه پاک اقلیمی تازمان قیامت در امان سلامت باشد جدای از جایگاه نظر ایزدتعالی وتقدس ،
این امرتنها با دو اصل محقق خواهدشد
✔️ وجودحقوق عمومی یعنی وجودحاکمان عادل در رابطه بین مردم وقدرت
✔️دوم همت عالمان عامل
یعنی افرادمتخصص وعمل گرا وکاردان
به همین سهولت اما درانجام آن تاکنون که بیش از ۸۰۰ سال می گذرد حداقل
دربسیاری ازکشورهای جهان سوم این نسخه تجویزی سعدی هنوز بدرستی درک نشده است! 👇🏻
✔️زر افشان چودنیا بخواهی گذاشت
✔️که سعدی دُرّ افشاند اگر زرنداشت!
بااین توصیفات
سعدی دغدغهمندترین تئوریسین درعصرخود وحتی درزمانه بعدازخودوتاکنون بوده!
که دربیشترآثارش اندیشه حقوق عمومی رادرآن به شهدظرافت وباریک بینی باچاشنی ادبی برآمیخته تاطبع صاحبانقدرت ازپذیرش آن ملول نگردندو ازقبول آن سرباز نزنند
ازاین به نصیحت نگویدکَسَت
اگرعاقلی یک اشارت بَسَت!
نتیجه:
سعدی بصورت مستقیم وغیرمستقیم
ازمبانی نظری حقوق عمومی سخن رانده وراهکارهای عملیجهت حکمرانی مطلوب
راچه باتمثیل از
👈✔️جوانمردی،کرم،رحمت
درختوریشه، بُنوشاخه، دیوارو پی
وچه بهرهگیریازشخصیتهای تاریخی
👈✔️فریدون، ضحاک و جم
جمشید، کیقباد، انوشیروانعادل
بزرگمهر، اسکندر، حجاج یوسف، مامون ،
هارون الرشید، ابن عبدالعزیز، اتابک ابوبکربن سعدزنگی،قزل ارسلان، امیرآنکیانو، محمودسبکتگین، تُکله، دارای فرخ تبار،
سلطان روم، حاتم طایی، تبیین می کند
درواقع سعدی حاکمان رابه صلاحش خجل می کند! یعنی از راهش متنبه می کند
سعدی روایت می کندکه گِله کردم پیش یکی ازمشایخ شام که فلانی به فساد من گواهی داده است اوگفت: به صلاحش خجل کن!
✔️دقیقا هنرسعدی همین است که حاکمان را به صلاحش خجل و از راهش متنبه وبه مسیر رعایت حقوق عمومی هدایت می کند وهمین اورا ومارا کفایت است !
اندیشه مبانی نظری وعملی سعدی درحقوق عمومی برپایه بنی آدم اعضای یک پیکرند
وماپراکندگان مجموعیم
که همچون تن واحدشکل گرفتهمیباشد
که بیانگرجهانشمولی حقوق بشربوده ودرابنای بشرمشترک است
همچون حفظ کرامت انسانی،عدالت گستری،عدم تبعیض ،راستگویی وشفافیت درارکان قدرت، جلوگیری ازایجادفساداقتصادی و رانت درقدرت، جلوگیری ازسوء استفاده نهادهای مذهبی ازقدرت،وبسیاری اصول دیگر
می توان بادرک صحیح اندیشه سعدی پل ارتباطی میان حقوق واخلاق وسنت وتجددوتوسعه ایجاد کرد
بی تردیدراه توسعه وپیشرفت برای ما مردم کهن ایران زمین ازاندیشه سعدی می گذرد آنچنان که راه توسعه قدیم از جاده ابریشم می گذشت !
درپایان
سعدیاخوشتر ازسخن تونیست
تحفه روزگار اهل شناخت
آفرین برزبان شیرینت
این همه شوردرجهان انداخت!
بزرگمهروفا ۵ /۳ / ۱۴۰۴
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
سعدی درجایگاه تئوریسین درعرصه حقوق عمومی وحکمرانی مطلوب
❇️ 👈سعدی درمقدمه کتاب گلستان
عنوان می دارد تنها راه اینکه خطه پاک اقلیمی تازمان قیامت در امان سلامت باشد جدای از جایگاه نظر ایزدتعالی وتقدس ،
این امرتنها با دو اصل محقق خواهدشد
✔️ وجودحقوق عمومی یعنی وجودحاکمان عادل در رابطه بین مردم وقدرت
✔️دوم همت عالمان عامل
یعنی افرادمتخصص وعمل گرا وکاردان
به همین سهولت اما درانجام آن تاکنون که بیش از ۸۰۰ سال می گذرد حداقل
دربسیاری ازکشورهای جهان سوم این نسخه تجویزی سعدی هنوز بدرستی درک نشده است! 👇🏻
✔️زر افشان چودنیا بخواهی گذاشت
✔️که سعدی دُرّ افشاند اگر زرنداشت!
بااین توصیفات
سعدی دغدغهمندترین تئوریسین درعصرخود وحتی درزمانه بعدازخودوتاکنون بوده!
که دربیشترآثارش اندیشه حقوق عمومی رادرآن به شهدظرافت وباریک بینی باچاشنی ادبی برآمیخته تاطبع صاحبانقدرت ازپذیرش آن ملول نگردندو ازقبول آن سرباز نزنند
ازاین به نصیحت نگویدکَسَت
اگرعاقلی یک اشارت بَسَت!
نتیجه:
سعدی بصورت مستقیم وغیرمستقیم
ازمبانی نظری حقوق عمومی سخن رانده وراهکارهای عملیجهت حکمرانی مطلوب
راچه باتمثیل از
👈✔️جوانمردی،کرم،رحمت
درختوریشه، بُنوشاخه، دیوارو پی
وچه بهرهگیریازشخصیتهای تاریخی
👈✔️فریدون، ضحاک و جم
جمشید، کیقباد، انوشیروانعادل
بزرگمهر، اسکندر، حجاج یوسف، مامون ،
هارون الرشید، ابن عبدالعزیز، اتابک ابوبکربن سعدزنگی،قزل ارسلان، امیرآنکیانو، محمودسبکتگین، تُکله، دارای فرخ تبار،
سلطان روم، حاتم طایی، تبیین می کند
درواقع سعدی حاکمان رابه صلاحش خجل می کند! یعنی از راهش متنبه می کند
سعدی روایت می کندکه گِله کردم پیش یکی ازمشایخ شام که فلانی به فساد من گواهی داده است اوگفت: به صلاحش خجل کن!
✔️دقیقا هنرسعدی همین است که حاکمان را به صلاحش خجل و از راهش متنبه وبه مسیر رعایت حقوق عمومی هدایت می کند وهمین اورا ومارا کفایت است !
اندیشه مبانی نظری وعملی سعدی درحقوق عمومی برپایه بنی آدم اعضای یک پیکرند
وماپراکندگان مجموعیم
که همچون تن واحدشکل گرفتهمیباشد
که بیانگرجهانشمولی حقوق بشربوده ودرابنای بشرمشترک است
همچون حفظ کرامت انسانی،عدالت گستری،عدم تبعیض ،راستگویی وشفافیت درارکان قدرت، جلوگیری ازایجادفساداقتصادی و رانت درقدرت، جلوگیری ازسوء استفاده نهادهای مذهبی ازقدرت،وبسیاری اصول دیگر
می توان بادرک صحیح اندیشه سعدی پل ارتباطی میان حقوق واخلاق وسنت وتجددوتوسعه ایجاد کرد
بی تردیدراه توسعه وپیشرفت برای ما مردم کهن ایران زمین ازاندیشه سعدی می گذرد آنچنان که راه توسعه قدیم از جاده ابریشم می گذشت !
درپایان
سعدیاخوشتر ازسخن تونیست
تحفه روزگار اهل شناخت
آفرین برزبان شیرینت
این همه شوردرجهان انداخت!
بزرگمهروفا ۵ /۳ / ۱۴۰۴
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
*فرهنگستان ایران*
در چنین روزی، دوازدهم خرداد سال ۱۳۱۴ فرهنگستان زبان فارسی باریاست محمدعلی فروغی گشایش یافت.وظیفهٔ این فرهنگستان گزینش واژههای فارسی برای واژهها ومفاهیم بیگانه بود.با روحیهٔ وطنپرستی و تلاش اساتید برجسته فرهنگستان شماری ازواژگان فارسی جایگزین واژگان عربی میشود.
محمدعلی فروغی، درواکنش به درخواست رضا شاه جهت وضع واژگان فارسی دربرابر واژهگان بیگانه، انجمنی تشکیل دادوتعدادی از دانشمندان واهل لغت ومحققان رابرای تدارک مقدمات تأسیس فرهنگستان ایران به شاه پیشنهادکرد.
نخستین جلسهٔ رسمی فرهنگستان ایران باریاست محمدعلی فروغی در۱۲خرداد۱۳۱۴، باحضور۲۴ تن عضوپیوسته درمدرسهٔ عالی حقوق تشکیل شد.
پس ازمرگ فروغی درسال ۱۳۲۰، ادیبالسطنه سمیعی از۱۳۲۱ تا۱۳۳۲ ریاست فرهنگستان رابر عهده داشت.درسال ۱۳۲۴، فرهنگستان ایران چند تن از اعضای برجسته و پیوسته خود از جمله محمد فاطمی،ولیالله نصر،حسنعلی مستشار را ازدست داد.
لازم به ذکراست سازنده معماری جدید عمارت سعدی
توسط مهندس محسن فروغی فرزندمحمدعلی فروغی در دوره ریاست پروفسورمحمودحسابی
بروزارت فرهنگ وارشادصورت می گیرد
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
در چنین روزی، دوازدهم خرداد سال ۱۳۱۴ فرهنگستان زبان فارسی باریاست محمدعلی فروغی گشایش یافت.وظیفهٔ این فرهنگستان گزینش واژههای فارسی برای واژهها ومفاهیم بیگانه بود.با روحیهٔ وطنپرستی و تلاش اساتید برجسته فرهنگستان شماری ازواژگان فارسی جایگزین واژگان عربی میشود.
محمدعلی فروغی، درواکنش به درخواست رضا شاه جهت وضع واژگان فارسی دربرابر واژهگان بیگانه، انجمنی تشکیل دادوتعدادی از دانشمندان واهل لغت ومحققان رابرای تدارک مقدمات تأسیس فرهنگستان ایران به شاه پیشنهادکرد.
نخستین جلسهٔ رسمی فرهنگستان ایران باریاست محمدعلی فروغی در۱۲خرداد۱۳۱۴، باحضور۲۴ تن عضوپیوسته درمدرسهٔ عالی حقوق تشکیل شد.
پس ازمرگ فروغی درسال ۱۳۲۰، ادیبالسطنه سمیعی از۱۳۲۱ تا۱۳۳۲ ریاست فرهنگستان رابر عهده داشت.درسال ۱۳۲۴، فرهنگستان ایران چند تن از اعضای برجسته و پیوسته خود از جمله محمد فاطمی،ولیالله نصر،حسنعلی مستشار را ازدست داد.
لازم به ذکراست سازنده معماری جدید عمارت سعدی
توسط مهندس محسن فروغی فرزندمحمدعلی فروغی در دوره ریاست پروفسورمحمودحسابی
بروزارت فرهنگ وارشادصورت می گیرد
🍃🌸 @sadikabir 🌸🍃
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عباس هدایتی پزشک متخصص، پژوهشگرادبیاتوحافظ قرآن
چگونه سعدی اورامدهوش خودمیکند
ومسیرزندگی اوراتغییرمیدهد
وبه اوکه حافظ قرآن است تلنگرمیزندکه هدف طی مسیرانسانیت است وحافظ قرآن بودن بکارِ تونخواهدآمداگرراه انسانیت رادرستنشناسی..!
میتواند سرنوشت زندگی خیلی ازماباشد
✔️ ازکتاب گلستان 👇🏻
هدف ازنزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب!
معنی نه ترتیل سورت مکتوب=
سعدی هدف ازنزول قرآن رافقط باصوت واعراب خواندن سورههانمیداندبلکه درک معانی درست آن وبفهمیم که هدفهمانابدست آوردن ذات خوب وطی مسیرانسانیت است!
سعدی حجتراتماممیکند👇🏻
✔️طریقت به جزخدمت خلق نیست
به تسبیح وسجاده ودلق نیست!
چندبیتی ازاین غزل تامل کنید 👇🏻
ای صوفیِ سرگردان،دربندنکونامی
تادُرد نیاشامی، زین دَردنیارامی
مُلک صمدیّت راچه سودوزیان دارد؟
✔️گرحافظ قرآنی!
✔️ یاعابداَصنامی!
✔️زهدت به چه کارآید
گر راندهٔ درگاهی؟
✔️کفرت چه زیان دارد
گر نیکسرانجامی!
گرعاقل وهشیاری
وزدل خبری داری
✔️تاآدمیات خوانند
ورنه کم ازاَنعامی
جان کلام سعدی درکتابگلستان
معتقدبهسرانجام کارست:
✔️گدای نیک انجام
به ازحکمران بدفرجام!
🌿@sadikabir🌿
چگونه سعدی اورامدهوش خودمیکند
ومسیرزندگی اوراتغییرمیدهد
وبه اوکه حافظ قرآن است تلنگرمیزندکه هدف طی مسیرانسانیت است وحافظ قرآن بودن بکارِ تونخواهدآمداگرراه انسانیت رادرستنشناسی..!
میتواند سرنوشت زندگی خیلی ازماباشد
✔️ ازکتاب گلستان 👇🏻
هدف ازنزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب!
معنی نه ترتیل سورت مکتوب=
سعدی هدف ازنزول قرآن رافقط باصوت واعراب خواندن سورههانمیداندبلکه درک معانی درست آن وبفهمیم که هدفهمانابدست آوردن ذات خوب وطی مسیرانسانیت است!
سعدی حجتراتماممیکند👇🏻
✔️طریقت به جزخدمت خلق نیست
به تسبیح وسجاده ودلق نیست!
چندبیتی ازاین غزل تامل کنید 👇🏻
ای صوفیِ سرگردان،دربندنکونامی
تادُرد نیاشامی، زین دَردنیارامی
مُلک صمدیّت راچه سودوزیان دارد؟
✔️گرحافظ قرآنی!
✔️ یاعابداَصنامی!
✔️زهدت به چه کارآید
گر راندهٔ درگاهی؟
✔️کفرت چه زیان دارد
گر نیکسرانجامی!
گرعاقل وهشیاری
وزدل خبری داری
✔️تاآدمیات خوانند
ورنه کم ازاَنعامی
جان کلام سعدی درکتابگلستان
معتقدبهسرانجام کارست:
✔️گدای نیک انجام
به ازحکمران بدفرجام!
🌿@sadikabir🌿
⭕️ چه دارید چه ندارید
#همهوقتخوشباشیدچونسرو❗️
👇👇
#ازکتابسترگگلستانسعدی
حکیمی را پرسیدند:
چندین درخت نامور که خدای عزوجلّ آفریده است و برومند، هیچ یک را #آزاد نخواندهاند
#مگرسرو را که ثمرهای ندارد؛
در این چه حکمت است؟
گفت: هر درختی را #ثمرهای معین است،
که به وقتی معلوم به وجود آن #تازه آید،
و گاهی به عدم آن #پژمرده شود
✔️ سرو را هیچ از این نیست...❗️
✔️ #همهوقتیخوشاست،
و این است صفت آزادگان❗️
❀✦•❁ @sadikabir ❁•✦❀
#همهوقتخوشباشیدچونسرو❗️
👇👇
#ازکتابسترگگلستانسعدی
حکیمی را پرسیدند:
چندین درخت نامور که خدای عزوجلّ آفریده است و برومند، هیچ یک را #آزاد نخواندهاند
#مگرسرو را که ثمرهای ندارد؛
در این چه حکمت است؟
گفت: هر درختی را #ثمرهای معین است،
که به وقتی معلوم به وجود آن #تازه آید،
و گاهی به عدم آن #پژمرده شود
✔️ سرو را هیچ از این نیست...❗️
✔️ #همهوقتیخوشاست،
و این است صفت آزادگان❗️
❀✦•❁ @sadikabir ❁•✦❀
🌷سعدی و توصیف این روزگار
وشبهای این زمانه.....
هزارگونه غم ازچپوراست دامنگیر
هنوز در تکاپوی غَمِ دگریم !
عمریدگر، بباید بعداز وفات مارا
اینعمر، صرفکردیم، اندر امیدواری !
🍂 🍃 🍂🍃
─═ঊঈ🍂ঊঈ═─
کسنیست که غم ازدل ما داند بُرد
ما را همه شب در این زمان
نمی برد خواب ....
داند = تواند
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅
وشبهای این زمانه.....
هزارگونه غم ازچپوراست دامنگیر
هنوز در تکاپوی غَمِ دگریم !
عمریدگر، بباید بعداز وفات مارا
اینعمر، صرفکردیم، اندر امیدواری !
🍂 🍃 🍂🍃
─═ঊঈ🍂ঊঈ═─
کسنیست که غم ازدل ما داند بُرد
ما را همه شب در این زمان
نمی برد خواب ....
داند = تواند
🌿⊰≼ِ✺@sadikabir✺≽⊱🌿
┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅