در ستايش آموختن
يادبگير، سادهترين چيزها را
برای آنان كه بخواهند يادبگيرند
هرگز دير نيست.
الفبا را يادبگير، كافی نيست، اما
آن را ياد بگير، مگذار دلسردت كنند
دست به كار شو، تو همهچيز را بايد بدانی
تو بايد رهبری را بدست گيري.
ای آنكه در تبعيدی، يادبگير
ای آن كه در زندانی، يادبگير
ای زنی كه در خانه نشستهيی، يادبگير
ای انسان شصت ساله يادبگير
تو بايد رهبری را بدست گيری.
ای آنكه بیخانمانی، در پی درس و مدرسه باش
ای آنكه از سرما میلرزی، چيزی بياموز
ای آنكه گرسنگی ميكشی، كتابی بدست گير
اين، خود سلاحیست
تو بايد رهبری را بدستگيری.
ای دوست، از پرسيدن شرم مكن
مگذار كه با زور، پذيرندهات كنند
خود به دنبالش بگرد
آنچه را كه خود نياموختهاي
انگار كن كه نمیدانی.
صورت حسابت را خودت جمع بزن
اين تويی كه بايد بپردازیاش
روی هر رقمی انگشت بگذار
و بپرس، اين، برای چيست؟
تو بايد رهبری را بدست گيری.
«برتولت برشت»
🆔 @Sayehsokhan
يادبگير، سادهترين چيزها را
برای آنان كه بخواهند يادبگيرند
هرگز دير نيست.
الفبا را يادبگير، كافی نيست، اما
آن را ياد بگير، مگذار دلسردت كنند
دست به كار شو، تو همهچيز را بايد بدانی
تو بايد رهبری را بدست گيري.
ای آنكه در تبعيدی، يادبگير
ای آن كه در زندانی، يادبگير
ای زنی كه در خانه نشستهيی، يادبگير
ای انسان شصت ساله يادبگير
تو بايد رهبری را بدست گيری.
ای آنكه بیخانمانی، در پی درس و مدرسه باش
ای آنكه از سرما میلرزی، چيزی بياموز
ای آنكه گرسنگی ميكشی، كتابی بدست گير
اين، خود سلاحیست
تو بايد رهبری را بدستگيری.
ای دوست، از پرسيدن شرم مكن
مگذار كه با زور، پذيرندهات كنند
خود به دنبالش بگرد
آنچه را كه خود نياموختهاي
انگار كن كه نمیدانی.
صورت حسابت را خودت جمع بزن
اين تويی كه بايد بپردازیاش
روی هر رقمی انگشت بگذار
و بپرس، اين، برای چيست؟
تو بايد رهبری را بدست گيری.
«برتولت برشت»
🆔 @Sayehsokhan
✍️ علیرضا معینی
🖊در ستایش خردورزی و معنویت:
سپاس نامهای به مناسبت زادروز استاد مصطفی ملکیان
در آستانهٔ شکفتن گلهای خرداد، زمانی که زمین گرمای نخستین تابشهای خورشید را در سینه میپروراند، ستارهای در آسمان فلسفهٔ ایران درخشیدن گرفت که نورش نه از آتشِ زودگذر که از فروغِ جاودانهٔ خرد و معرفت ساطع میشد. مصطفی ملکیان، آن مرد فرزانه که نامش با تاروپود اندیشهٔ معاصر ایران آمیخته است، در چنین روزی پا به عرصهٔ وجود نهاد تا پیوندی ناگسستنی میان عقلانیت و معنویت برقرار کند. وی که همواره چون سروی استوار در برابر تندبادهای جمود فکری ایستاده است، نه تنها میراثدار حکمت شرق است، بلکه پلی زده است به سوی افقهای گستردهٔ فلسفهٔ غرب، تا نشان دهد که حقیقت، زبانی جهانی دارد و مرزی نمیشناسد.
زندگینامه: از مهندسی مکانیک تا افقهای نامتناهی فلسفه
سرگذشت این اندیشمند، روایتی است از جستوجوی ناآرامِ حقیقت در گذرگاههای پرپیچوخمِ وجود. تولدش در شهرضا، شهری با ریشههای عمیق عرفانی، گویی نویدبخش مسیری بود که میبایست در آن گام نهد. اگرچه در جوانی، همچون بسیاری از همنسلانش، به سفارش خانواده به دنبال رشتههای فنی رفت، اما آتش درونیِ اشتیاق به پرسشهای بنیادین، او را از کلاسهای مهندسی مکانیک در تبریز به حجرههای فلسفهٔ اسلامی در تهران کشاند. این کوچِ وجودی، نه تغییر مسیر که کشفِ سرنوشت بود؛ همانگونه که رودی خروشان ناگزیر به سوی دریا میرود، او نیز ناچار بود ندای وجدان خویش را پیروی کند.
حضورش در حوزهٔ علمیهٔ قم و سپس تدریس در دانشگاههای معتبر کشور، نشان از عمقِ نگاهِ او به حکمت داشت. اما آنچه وی را از دیگران متمایز میساخت، جسارتِ پرسشگری بود؛
عقلانیت و معنویت: پیوندی ناگسستنی
مهمترین دستاورد فکری این استاد برجسته، طرحِ نوآورانهٔ «عقلانیت و معنویت» است که همچون نگینی درخشان بر تارکِ فلسفهٔ معاصر ایران میدرخشد. او با ژرفنگریِ کمنظیرش دریافت که بحرانِ انسانِ امروز، نه از کمبودِ دانش که از گسستِ میانِ سر و دل نشأت میگیرد. از این رو، کوشید تا پلی بزند میانِ استدلالِ خردگرا و اشتیاقِ معنوی، تا نشان دهد که این دو نه رقیب که مکمّل یکدیگرند.
در نگاهِ او، عقلانیتِ راستین آن است که انسان را از گردابِ نسبیگراییِ مدرن نجات دهد و معنویتِ اصیل، آن که اسیرِ خرافهپرستیهای کهنه نشود. این نگرش، پاسخِ هوشمندانهای بود به چالشهای دوگانهای که حوزه و دانشگاه با آن روبرو بود؛ چرا که از سویی میکوشید اخلاق را با معیارهای عقلانی سازگار کند و از سوی دیگر، در دامِ تعصّباتِ کور گرفتار میآمد. ملکیان با ظرافتی تحسینبرانگیز نشان داد که میتوان همزمان هم خردمند بود و هم عارف، هم منتقد و هم متعهد، هم زمینی و هم آسمانی.و به نظر خاص این نگارنده : هم روشن اندیش بود هم دلبرده ی معنویت دینی !
آموزههایی برای زمانهٔ پرآشوب
در روزگاری که «رنج» جزئی لاینفک از زیستِ بشری شده است، سخنانِ امیدبخشِ این فیلسوفِ فرزانه چون مرهمی بر زخمهای جان مینشیند. او با صدایی آرام اما استوار یادآور میشود که زندگی در دورانِ ما بیش از حدّ معمول «محنتزا و مشقتآور» شده است، اما همین دشواریهاست که مجالِ رشدِ اخلاقی را فراهم میآورد. توصیهٔ او به «موضع نقادانه» داشتن در برابر همهٔ نهادها و اشخاص، نه نشانهٔ بدبینی که نمودِ خردمندیِ عمیق است؛ زیرا تنها از رهگذرِ نقدِ مستمر میتوان به حقیقتِ متکثّر نزدیک شد.
تأکیدش بر «عشق به مردم» به مثابهٔ محورِ اخلاق، درسی بزرگ برای جامعهٔ امروز ماست. او میآموزد که خدمتِ واقعی، نه در پذیرشِ مسئولیتهای ناشدنی که در انجامِ دقیقِ همان کاری است که از عهدهمان برمیآید. این نگاهِ واقعبینانه اما امیدوارانه، همچون چراغی فروزان راهِ نسلِ جوان را روشن میسازد.
میراث ماندگار: از ترجمه تا تدریس
خدماتِ علمیِ استاد ملکیان تنها به حیطهٔ نظریهپردازی محدود نمیشود. ترجمههای دقیق او از آثار فیلسوفانِ غربی چون ویتگنشتاین، توماس نیگل و ویلیام جیمز، پنجرهای به سوی جهاناندیشهٔ جهانی گشوده است. انتخابِ این آثار نشان از درکِ عمیقِ او از نیازهای فکریِ جامعه دارد؛ آثاری که نه برای تفنّن که برای پاسخگویی به پرسشهای بنیادینِ انسانِ معاصر برگزیده شدهاند.
.
امروز که بر بلندای ششمین دههٔ زندگیات ایستادهای، نهالهایی که کاشتهای به درختانی تنومند بدل شدهاند. باشد که سایهات همچنان بر سرِ این دیار بماند و نسیمِ اندیشههایت مشامِ جانهای تشنه را نوازش دهد. از ایزدِ دانا سلامتِ روزافزون و فرصتی بیشتر میطلبیم تا از دریای بیکرانِ دانشات گوهری دیگر برگیریم.
باشد که راهت همواره پررهرو باد!
تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکش آزرده ی گزند مباد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan
🖊در ستایش خردورزی و معنویت:
سپاس نامهای به مناسبت زادروز استاد مصطفی ملکیان
در آستانهٔ شکفتن گلهای خرداد، زمانی که زمین گرمای نخستین تابشهای خورشید را در سینه میپروراند، ستارهای در آسمان فلسفهٔ ایران درخشیدن گرفت که نورش نه از آتشِ زودگذر که از فروغِ جاودانهٔ خرد و معرفت ساطع میشد. مصطفی ملکیان، آن مرد فرزانه که نامش با تاروپود اندیشهٔ معاصر ایران آمیخته است، در چنین روزی پا به عرصهٔ وجود نهاد تا پیوندی ناگسستنی میان عقلانیت و معنویت برقرار کند. وی که همواره چون سروی استوار در برابر تندبادهای جمود فکری ایستاده است، نه تنها میراثدار حکمت شرق است، بلکه پلی زده است به سوی افقهای گستردهٔ فلسفهٔ غرب، تا نشان دهد که حقیقت، زبانی جهانی دارد و مرزی نمیشناسد.
زندگینامه: از مهندسی مکانیک تا افقهای نامتناهی فلسفه
سرگذشت این اندیشمند، روایتی است از جستوجوی ناآرامِ حقیقت در گذرگاههای پرپیچوخمِ وجود. تولدش در شهرضا، شهری با ریشههای عمیق عرفانی، گویی نویدبخش مسیری بود که میبایست در آن گام نهد. اگرچه در جوانی، همچون بسیاری از همنسلانش، به سفارش خانواده به دنبال رشتههای فنی رفت، اما آتش درونیِ اشتیاق به پرسشهای بنیادین، او را از کلاسهای مهندسی مکانیک در تبریز به حجرههای فلسفهٔ اسلامی در تهران کشاند. این کوچِ وجودی، نه تغییر مسیر که کشفِ سرنوشت بود؛ همانگونه که رودی خروشان ناگزیر به سوی دریا میرود، او نیز ناچار بود ندای وجدان خویش را پیروی کند.
حضورش در حوزهٔ علمیهٔ قم و سپس تدریس در دانشگاههای معتبر کشور، نشان از عمقِ نگاهِ او به حکمت داشت. اما آنچه وی را از دیگران متمایز میساخت، جسارتِ پرسشگری بود؛
عقلانیت و معنویت: پیوندی ناگسستنی
مهمترین دستاورد فکری این استاد برجسته، طرحِ نوآورانهٔ «عقلانیت و معنویت» است که همچون نگینی درخشان بر تارکِ فلسفهٔ معاصر ایران میدرخشد. او با ژرفنگریِ کمنظیرش دریافت که بحرانِ انسانِ امروز، نه از کمبودِ دانش که از گسستِ میانِ سر و دل نشأت میگیرد. از این رو، کوشید تا پلی بزند میانِ استدلالِ خردگرا و اشتیاقِ معنوی، تا نشان دهد که این دو نه رقیب که مکمّل یکدیگرند.
در نگاهِ او، عقلانیتِ راستین آن است که انسان را از گردابِ نسبیگراییِ مدرن نجات دهد و معنویتِ اصیل، آن که اسیرِ خرافهپرستیهای کهنه نشود. این نگرش، پاسخِ هوشمندانهای بود به چالشهای دوگانهای که حوزه و دانشگاه با آن روبرو بود؛ چرا که از سویی میکوشید اخلاق را با معیارهای عقلانی سازگار کند و از سوی دیگر، در دامِ تعصّباتِ کور گرفتار میآمد. ملکیان با ظرافتی تحسینبرانگیز نشان داد که میتوان همزمان هم خردمند بود و هم عارف، هم منتقد و هم متعهد، هم زمینی و هم آسمانی.و به نظر خاص این نگارنده : هم روشن اندیش بود هم دلبرده ی معنویت دینی !
آموزههایی برای زمانهٔ پرآشوب
در روزگاری که «رنج» جزئی لاینفک از زیستِ بشری شده است، سخنانِ امیدبخشِ این فیلسوفِ فرزانه چون مرهمی بر زخمهای جان مینشیند. او با صدایی آرام اما استوار یادآور میشود که زندگی در دورانِ ما بیش از حدّ معمول «محنتزا و مشقتآور» شده است، اما همین دشواریهاست که مجالِ رشدِ اخلاقی را فراهم میآورد. توصیهٔ او به «موضع نقادانه» داشتن در برابر همهٔ نهادها و اشخاص، نه نشانهٔ بدبینی که نمودِ خردمندیِ عمیق است؛ زیرا تنها از رهگذرِ نقدِ مستمر میتوان به حقیقتِ متکثّر نزدیک شد.
تأکیدش بر «عشق به مردم» به مثابهٔ محورِ اخلاق، درسی بزرگ برای جامعهٔ امروز ماست. او میآموزد که خدمتِ واقعی، نه در پذیرشِ مسئولیتهای ناشدنی که در انجامِ دقیقِ همان کاری است که از عهدهمان برمیآید. این نگاهِ واقعبینانه اما امیدوارانه، همچون چراغی فروزان راهِ نسلِ جوان را روشن میسازد.
میراث ماندگار: از ترجمه تا تدریس
خدماتِ علمیِ استاد ملکیان تنها به حیطهٔ نظریهپردازی محدود نمیشود. ترجمههای دقیق او از آثار فیلسوفانِ غربی چون ویتگنشتاین، توماس نیگل و ویلیام جیمز، پنجرهای به سوی جهاناندیشهٔ جهانی گشوده است. انتخابِ این آثار نشان از درکِ عمیقِ او از نیازهای فکریِ جامعه دارد؛ آثاری که نه برای تفنّن که برای پاسخگویی به پرسشهای بنیادینِ انسانِ معاصر برگزیده شدهاند.
.
امروز که بر بلندای ششمین دههٔ زندگیات ایستادهای، نهالهایی که کاشتهای به درختانی تنومند بدل شدهاند. باشد که سایهات همچنان بر سرِ این دیار بماند و نسیمِ اندیشههایت مشامِ جانهای تشنه را نوازش دهد. از ایزدِ دانا سلامتِ روزافزون و فرصتی بیشتر میطلبیم تا از دریای بیکرانِ دانشات گوهری دیگر برگیریم.
باشد که راهت همواره پررهرو باد!
تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکش آزرده ی گزند مباد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan
🕊️ راهنمایی برای مراقبت روانی در روزهای پس از بحران
به احترام جان انسان، به امید فردایی روشنتر...
وقتی صدای انفجار جای صدای زندگی را میگیرد، روان انسان یکی از نخستین قربانیان خاموش جنگ است. در این روزهای تلخ بعد از جنگ، مراقبت از سلامت روان خود و اطرافیانمان، یک ضرورت حیاتی است.
جنگ و بحران ما را با موجی از ترس، اندوه، بیپناهی، و خشم روبهرو کرده بود. این احساسات طبیعیاند، اما بیپاسخ گذاشتنشان، و بیتوجهی به آن، به زخمهای عمیقتری میانجامد.
📘 این راهنمای مختصر، بر پایهی منابع جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) و برنامههای بینالمللی حمایت رواناجتماعی تدوین شده؛ با هدف تقویت تابآوری روانی فردی و جمعی در زمانهای دشوار.
چندتوصیه کاربردی برای عبور روانی از شرایط بعد از بحران:
🔹 احساساتتان را انکار نکنید.
ترس و اضطراب را بپذیرید. آنچه احساس میکنید، واقعیست و حق شماست. اولین گامِ التیام، همین پذیرش است.
🔹 اخبار را محدود و گزینشی دنبال کنید.
بمباران خبری، ذهن را فرسوده میکند. تنها از منابع معتبر استفاده کنید و برای پیگیری اخبار، زمان مشخصی در نظر بگیرید.
🔹 ارتباط انسانی را حفظ کنید.
تنهایی، ترس را چندبرابر میکند. حتی یک تماس کوتاه با دوست یا فامیل میتواند مأمنی برای دل باشد.
🔹 برنامهی روزانهای ساده برای خود بسازید.
داشتن روال در زندگی احساس کنترل و ثبات میآورد.
🔹 تمرینهای ذهنآگاهی را جدی بگیرید.
چند نفس عمیق، یک مدیتیشن کوتاه یا حرکات کششی ساده میتوانند ذهن شما را آرام کنند. این تمرینها را روزانه انجام دهید.
🔹 به کودکان و سالمندان بیشتر توجه کنیم.
با کودکان با زبان ساده و مهرآمیز حرف بزنید. برایشان فضای امن بسازید. سالمندان را تنها نگذاریم.
🔹 اگر نیاز دارید، کمک تخصصی بگیرید.
نشانههایی مانند بیخوابی مزمن، حملههای اضطرابی یا افکار آسیبزننده را جدی بگیرید. کمک گرفتن نشانهی ضعف نیست، نشانهی آگاهی و مسئولیتپذیری است.
در روزهایی که زخمهای بیرونی پیداست، زخمهای روانی بیشتر از همیشه به مراقبت نیاز دارند.
انتشار آگاهی، گامی کوچک اما حیاتی در ساختن نوری در دل تاریکیست.
مراقب روانمان باشیم.
مراقب هم باشیم.
با امید، و با هم.
🆔 @Sayehsokhan
به احترام جان انسان، به امید فردایی روشنتر...
وقتی صدای انفجار جای صدای زندگی را میگیرد، روان انسان یکی از نخستین قربانیان خاموش جنگ است. در این روزهای تلخ بعد از جنگ، مراقبت از سلامت روان خود و اطرافیانمان، یک ضرورت حیاتی است.
جنگ و بحران ما را با موجی از ترس، اندوه، بیپناهی، و خشم روبهرو کرده بود. این احساسات طبیعیاند، اما بیپاسخ گذاشتنشان، و بیتوجهی به آن، به زخمهای عمیقتری میانجامد.
📘 این راهنمای مختصر، بر پایهی منابع جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) و برنامههای بینالمللی حمایت رواناجتماعی تدوین شده؛ با هدف تقویت تابآوری روانی فردی و جمعی در زمانهای دشوار.
چندتوصیه کاربردی برای عبور روانی از شرایط بعد از بحران:
🔹 احساساتتان را انکار نکنید.
ترس و اضطراب را بپذیرید. آنچه احساس میکنید، واقعیست و حق شماست. اولین گامِ التیام، همین پذیرش است.
🔹 اخبار را محدود و گزینشی دنبال کنید.
بمباران خبری، ذهن را فرسوده میکند. تنها از منابع معتبر استفاده کنید و برای پیگیری اخبار، زمان مشخصی در نظر بگیرید.
🔹 ارتباط انسانی را حفظ کنید.
تنهایی، ترس را چندبرابر میکند. حتی یک تماس کوتاه با دوست یا فامیل میتواند مأمنی برای دل باشد.
🔹 برنامهی روزانهای ساده برای خود بسازید.
داشتن روال در زندگی احساس کنترل و ثبات میآورد.
🔹 تمرینهای ذهنآگاهی را جدی بگیرید.
چند نفس عمیق، یک مدیتیشن کوتاه یا حرکات کششی ساده میتوانند ذهن شما را آرام کنند. این تمرینها را روزانه انجام دهید.
🔹 به کودکان و سالمندان بیشتر توجه کنیم.
با کودکان با زبان ساده و مهرآمیز حرف بزنید. برایشان فضای امن بسازید. سالمندان را تنها نگذاریم.
🔹 اگر نیاز دارید، کمک تخصصی بگیرید.
نشانههایی مانند بیخوابی مزمن، حملههای اضطرابی یا افکار آسیبزننده را جدی بگیرید. کمک گرفتن نشانهی ضعف نیست، نشانهی آگاهی و مسئولیتپذیری است.
در روزهایی که زخمهای بیرونی پیداست، زخمهای روانی بیشتر از همیشه به مراقبت نیاز دارند.
انتشار آگاهی، گامی کوچک اما حیاتی در ساختن نوری در دل تاریکیست.
مراقب روانمان باشیم.
مراقب هم باشیم.
با امید، و با هم.
🆔 @Sayehsokhan
غزل شمارهٔ ۱۰۴ سعدی
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم
که یاد مینکُند عهد آشیان ای دوست
گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت؟
به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست؟
دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست
بگو «بیار» که گویم «بگیر هان ای دوست»
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مِهر تو باشد در استخوان ای دوست
جفا مکن که بزرگان به خردهای ز رهی
چنین سبک ننشینند و سر گران ای دوست
به لطف اگر بخوری خون من روا باشد
به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست
مناسب لب لعلت حدیث بایستی
جواب تلخ بدیع است از آن دهان ای دوست
مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش
اگر مراد تو قتل ست وا رهان ای دوست
که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد؟
به دوستی که غلط میبَرد گمان ای دوست
که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار
ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست
🆔 @Sayehsokhan
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم
که یاد مینکُند عهد آشیان ای دوست
گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت؟
به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست؟
دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست
بگو «بیار» که گویم «بگیر هان ای دوست»
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مِهر تو باشد در استخوان ای دوست
جفا مکن که بزرگان به خردهای ز رهی
چنین سبک ننشینند و سر گران ای دوست
به لطف اگر بخوری خون من روا باشد
به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست
مناسب لب لعلت حدیث بایستی
جواب تلخ بدیع است از آن دهان ای دوست
مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش
اگر مراد تو قتل ست وا رهان ای دوست
که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد؟
به دوستی که غلط میبَرد گمان ای دوست
که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار
ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر محمود سریعالقلم:
کلمه سرمایهداری در ایران بار منفی دارد.
ریشه دموکراسی در سرمایهداریست.
🆔 @Sayehsokhan
کلمه سرمایهداری در ایران بار منفی دارد.
ریشه دموکراسی در سرمایهداریست.
🆔 @Sayehsokhan
✍ #دمی_با_رضا_بابایی
🖊 معنای عبرتگیری از عاشورا
بر فرض که یادآوری تاریخ و وقایعی مانند عاشورا، برای این است که من به آن بنگرم و تکلیف امروزم را بدانم، کدامیک از دو شیوۀ زیر درستتر است و مصداق عبرتگیری است؟
1️⃣ خودم را در هر نزاعی، در جایگاه امام حسین و یاران او بدانم و دیگران را به مثابۀ شمر و یزید.
2️⃣ پیوسته خود را با یزید و ابن زیاد مقایسه کنم و بر خود نهیب بزنم که اگر تو هم مانند آنان باشی، عاقبتی شوم در دنیا و آخرت خواهی داشت.
✅ عبرتگیری از عاشورا، این است که من خودم را با شمر و یزید مقایسه کنم و بترسم از اینکه مبادا در جبهۀ آنان باشم؛ نه اینکه چون برای حسین عزاداری میکنم، خودم را ادامه و تکرار حسین بدانم و جبهۀ مقابلم را ارتش اشقیا. بر شیوۀ نخست، هر نامی میتوان نهاد، جز عبرتگیری از عاشورا.
به قول سنایی بزرگ:
بر یزید و شمر ملعون چون همی لعنت کنی
چون حسین خویش را شمر و یزید دیگری
🏴فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد.
🆔 @Sayehsokhan
🖊 معنای عبرتگیری از عاشورا
بر فرض که یادآوری تاریخ و وقایعی مانند عاشورا، برای این است که من به آن بنگرم و تکلیف امروزم را بدانم، کدامیک از دو شیوۀ زیر درستتر است و مصداق عبرتگیری است؟
1️⃣ خودم را در هر نزاعی، در جایگاه امام حسین و یاران او بدانم و دیگران را به مثابۀ شمر و یزید.
2️⃣ پیوسته خود را با یزید و ابن زیاد مقایسه کنم و بر خود نهیب بزنم که اگر تو هم مانند آنان باشی، عاقبتی شوم در دنیا و آخرت خواهی داشت.
✅ عبرتگیری از عاشورا، این است که من خودم را با شمر و یزید مقایسه کنم و بترسم از اینکه مبادا در جبهۀ آنان باشم؛ نه اینکه چون برای حسین عزاداری میکنم، خودم را ادامه و تکرار حسین بدانم و جبهۀ مقابلم را ارتش اشقیا. بر شیوۀ نخست، هر نامی میتوان نهاد، جز عبرتگیری از عاشورا.
به قول سنایی بزرگ:
بر یزید و شمر ملعون چون همی لعنت کنی
چون حسین خویش را شمر و یزید دیگری
🏴فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد.
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیا باهم معتاد بشیم🤝🏻
روزهای تاریک و اضطرابآور جنگ را پشت سر گذاشتی و حالا وقتش است که نفس تازه کنی، آرامش پیدا کنی و دوباره زندگی را به دست بگیری. میدانیم که این راه آسان نیست، اما میخواهیم در کنار هم، قدم اول را برداریم.کتاب «اعتیاد مثبت» کلیدیست برای بازسازی ذهن و روح و نوریست که به ما کمک میکند به جای تسلیم شدن به فشارهای زندگی، قدرت و انگیزه پیدا کنیم.این کتاب درباره چگونگی کنترل وابستگیها،پیدا کردن مسیر سالمتر و ساختن زندگی بهتر است،یعنی همان زندگیای که لایقش هستی📖🌱
ما تو را دعوت میکنیم به مراسم معارفه این کتاب؛جایی که میتوانی با دنیایی جدید از امید،آگاهی و انرژی مثبت آشنا شوی.اگر آمادهای از اضطراب رها شوی و قدمی محکم به سمت زندگی بهتر برداری،همراه ما باش.
منتظر دیدارت هستیم،برای شروعی که تو شایستهاش هستی.✨️
لینک ثبت نام👇🏻
https://survey.porsline.ir/s/4TYjsaVG
🆔 @Sayehsokhan
روزهای تاریک و اضطرابآور جنگ را پشت سر گذاشتی و حالا وقتش است که نفس تازه کنی، آرامش پیدا کنی و دوباره زندگی را به دست بگیری. میدانیم که این راه آسان نیست، اما میخواهیم در کنار هم، قدم اول را برداریم.کتاب «اعتیاد مثبت» کلیدیست برای بازسازی ذهن و روح و نوریست که به ما کمک میکند به جای تسلیم شدن به فشارهای زندگی، قدرت و انگیزه پیدا کنیم.این کتاب درباره چگونگی کنترل وابستگیها،پیدا کردن مسیر سالمتر و ساختن زندگی بهتر است،یعنی همان زندگیای که لایقش هستی📖🌱
ما تو را دعوت میکنیم به مراسم معارفه این کتاب؛جایی که میتوانی با دنیایی جدید از امید،آگاهی و انرژی مثبت آشنا شوی.اگر آمادهای از اضطراب رها شوی و قدمی محکم به سمت زندگی بهتر برداری،همراه ما باش.
منتظر دیدارت هستیم،برای شروعی که تو شایستهاش هستی.✨️
لینک ثبت نام👇🏻
https://survey.porsline.ir/s/4TYjsaVG
🆔 @Sayehsokhan
هفت پیکر
نظامی این منظومه را، که بهرامنامه و هفت گنبد نیز نامیدهاندش، در سالهای میان نظم شرفنامه و اقبالنامه سروده و در سال ۵۹۳ق به پایان رسانده و آن را به نام امیر مراغه علاءالدّین کرپارسلان آقسنقری کرده است. شاعر بُنمایۀ بخش آغازین و تاریخی این داستان را از شاهنامۀ فردوسی و آثار دیگر گرفته، ولی ما از مأخذ بخش میانی و اصلی آن، یعنی هفت گنبد، آگاهی چندانی نداریم. البته محتمل است که شاعر بُنمایۀ برخی از حکایتهای این بخش را نیز از مآخذ دیگر یا از قصههای جاری گرفته و آنها را به روش همیشگی خود پرورانیده باشد. چکیدۀ بخش میانی داستان چنین است: روزی که در بزم بهرام گور از هر دری سخن میرود، مردی شیده نام که هم ستارهشناس است و هم معمار و در ساختنِ کاخِ خوَرنَق شاگردیِ سِمنار را کرده بود، به بهرام پیشنهاد میکند که برای او هفت گنبد بسازد، هر گنبدی برابر با مزاج یکی از اختران و به رنگی دیگر، تا پادشاه هریک از هفت بانوی خود را، که هریک دختر پادشاه یکی از هفت اقلیم است، در یکی از هفت گنبد نشاند و خود در هر روز هفته به گنبدی که با اختر آن روز مناسبت دارد برود و جامهای به رنگ همان گنبد بپوشد و با بانوی آن گنبد به بزم نشیند. به باور شیده تا زمانی که بهرام در آن گنبدها به سر میبرد، از آسیب آسمانی در امان خواهد بود. بهرام چند روزی دراینباره میاندیشد و سرانجام موافقت میکند و هزینۀ کار را در اختیار شیده میگذارد و شیده نیز در ظرف دو سال ساخت هفت گنبد را به پایان میبرد. هفت گنبد عبارتاند از:
۱. گنبد سیاه منسوب به کیوان (زحل)، جای شاهدخت هند، برای بزم شنبه؛
۲. گنبد زرد منسوب به خورشید، جای شاهدخت روم، برای بزم یکشنبه؛
۳. گنبد سبز منسوب به ماه، جای شاهدخت اقلیم سوم، برای بزم دوشنبه؛
۴. گنبد سرخ منسوب به مریخ (بهرام)، جای شاهدخت سَقلاب (روس)، برای بزم سهشنبه؛
۵. گنبد پیروزه منسوب به عطارد (تیر)، جای شاهدخت اقلیم چهارم، برای بزم چهارشنبه؛
۶. گنبد صندلی منسوب به مشتری (هرمزد)، جای شاهدخت چین، برای بزم پنجشنبه؛
۷. گنبد سپید منسوب به زهره (ناهید)، جای شاهدخت اقلیم هفتم، برای بزم آدینه.
شاعر نام اقلیمهای سوم و پنجم و هفتم را تعیین نکرده است که باید ایران و عرب و ترک باشد. ضمناً در تعیین هفت اقلیم و رنگ سیّارات میان قدما اتفاق نظر نیست. باری، بهرام هر روز هفته جامهای به رنگ گنبد آن روز میپوشد و به آن گنبد رفته و با شاهبانوی آن گنبد به بزم مینشیند و سپس با رسیدن شب، بانوی آن گنبد برای بهرام حکایتی نقل میکند و چون حکایت پایان میگیرد، بهرام بانو را در آغوش میکشد، شاعر چند بیتی در توصیف رنگ آن گنبد میسراید و بدین ترتیب داستان آن روز به پایان میرسد.
نظامی گنجهای - جلال خالقی مطلق
🆔 @Sayehsokhan
نظامی این منظومه را، که بهرامنامه و هفت گنبد نیز نامیدهاندش، در سالهای میان نظم شرفنامه و اقبالنامه سروده و در سال ۵۹۳ق به پایان رسانده و آن را به نام امیر مراغه علاءالدّین کرپارسلان آقسنقری کرده است. شاعر بُنمایۀ بخش آغازین و تاریخی این داستان را از شاهنامۀ فردوسی و آثار دیگر گرفته، ولی ما از مأخذ بخش میانی و اصلی آن، یعنی هفت گنبد، آگاهی چندانی نداریم. البته محتمل است که شاعر بُنمایۀ برخی از حکایتهای این بخش را نیز از مآخذ دیگر یا از قصههای جاری گرفته و آنها را به روش همیشگی خود پرورانیده باشد. چکیدۀ بخش میانی داستان چنین است: روزی که در بزم بهرام گور از هر دری سخن میرود، مردی شیده نام که هم ستارهشناس است و هم معمار و در ساختنِ کاخِ خوَرنَق شاگردیِ سِمنار را کرده بود، به بهرام پیشنهاد میکند که برای او هفت گنبد بسازد، هر گنبدی برابر با مزاج یکی از اختران و به رنگی دیگر، تا پادشاه هریک از هفت بانوی خود را، که هریک دختر پادشاه یکی از هفت اقلیم است، در یکی از هفت گنبد نشاند و خود در هر روز هفته به گنبدی که با اختر آن روز مناسبت دارد برود و جامهای به رنگ همان گنبد بپوشد و با بانوی آن گنبد به بزم نشیند. به باور شیده تا زمانی که بهرام در آن گنبدها به سر میبرد، از آسیب آسمانی در امان خواهد بود. بهرام چند روزی دراینباره میاندیشد و سرانجام موافقت میکند و هزینۀ کار را در اختیار شیده میگذارد و شیده نیز در ظرف دو سال ساخت هفت گنبد را به پایان میبرد. هفت گنبد عبارتاند از:
۱. گنبد سیاه منسوب به کیوان (زحل)، جای شاهدخت هند، برای بزم شنبه؛
۲. گنبد زرد منسوب به خورشید، جای شاهدخت روم، برای بزم یکشنبه؛
۳. گنبد سبز منسوب به ماه، جای شاهدخت اقلیم سوم، برای بزم دوشنبه؛
۴. گنبد سرخ منسوب به مریخ (بهرام)، جای شاهدخت سَقلاب (روس)، برای بزم سهشنبه؛
۵. گنبد پیروزه منسوب به عطارد (تیر)، جای شاهدخت اقلیم چهارم، برای بزم چهارشنبه؛
۶. گنبد صندلی منسوب به مشتری (هرمزد)، جای شاهدخت چین، برای بزم پنجشنبه؛
۷. گنبد سپید منسوب به زهره (ناهید)، جای شاهدخت اقلیم هفتم، برای بزم آدینه.
شاعر نام اقلیمهای سوم و پنجم و هفتم را تعیین نکرده است که باید ایران و عرب و ترک باشد. ضمناً در تعیین هفت اقلیم و رنگ سیّارات میان قدما اتفاق نظر نیست. باری، بهرام هر روز هفته جامهای به رنگ گنبد آن روز میپوشد و به آن گنبد رفته و با شاهبانوی آن گنبد به بزم مینشیند و سپس با رسیدن شب، بانوی آن گنبد برای بهرام حکایتی نقل میکند و چون حکایت پایان میگیرد، بهرام بانو را در آغوش میکشد، شاعر چند بیتی در توصیف رنگ آن گنبد میسراید و بدین ترتیب داستان آن روز به پایان میرسد.
نظامی گنجهای - جلال خالقی مطلق
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from The School of Happiness
🎥 ۳ اصل اول برای ساختن یک ازدواج موفق | از زبان جان گاتمن
همهی ما دوست داریم یه رابطهی آروم، عاشقانه و بادوام داشته باشیم—
اما واقعیت اینه که هیچ رابطهای بدون چالش نیست.
توی این اپیزود از «مدرسهی شادمانی»، بر اساس پژوهشهای جان گاتمن، با سه اصل اول ازدواج موفق آشنا میشیم:
💡 چطور نقشهی عشق بسازیم و همسرمون رو واقعاً بشناسیم
💡 چرا علاقه و تحسین توی روزمرهها از دعواهای بزرگ جلوگیری میکنه
💡 و چطور لحظههای سادهی روزمره میتونن رابطهمون رو نجات بدن
اگه توی رابطهای هستی—چه تازه، چه چندساله—شنیدن این اپیزود میتونه نگاهت رو به خیلی چیزا تغییر بده.
و خبر خوب اینکه این فقط قسمت اوله!
توی اپیزود بعدی، چهار اصل دیگه رو مرور میکنیم؛ از مقابله با تعارضها تا ساختن معنای مشترک.
✨ هیچکدام از اسامیای که توی اپیزود عنوان شدن، به دلیل حفظ حریم شخصی افراد، اسامی واقعی نیستن.
🎧 بشنوید، فکر کنید، و اگه دوست داشتین، با کسی که براتون مهمه به اشتراک بذارین.
https://youtu.be/dntU0vPmdWs
همهی ما دوست داریم یه رابطهی آروم، عاشقانه و بادوام داشته باشیم—
اما واقعیت اینه که هیچ رابطهای بدون چالش نیست.
توی این اپیزود از «مدرسهی شادمانی»، بر اساس پژوهشهای جان گاتمن، با سه اصل اول ازدواج موفق آشنا میشیم:
💡 چطور نقشهی عشق بسازیم و همسرمون رو واقعاً بشناسیم
💡 چرا علاقه و تحسین توی روزمرهها از دعواهای بزرگ جلوگیری میکنه
💡 و چطور لحظههای سادهی روزمره میتونن رابطهمون رو نجات بدن
اگه توی رابطهای هستی—چه تازه، چه چندساله—شنیدن این اپیزود میتونه نگاهت رو به خیلی چیزا تغییر بده.
و خبر خوب اینکه این فقط قسمت اوله!
توی اپیزود بعدی، چهار اصل دیگه رو مرور میکنیم؛ از مقابله با تعارضها تا ساختن معنای مشترک.
✨ هیچکدام از اسامیای که توی اپیزود عنوان شدن، به دلیل حفظ حریم شخصی افراد، اسامی واقعی نیستن.
🎧 بشنوید، فکر کنید، و اگه دوست داشتین، با کسی که براتون مهمه به اشتراک بذارین.
https://youtu.be/dntU0vPmdWs
YouTube
۳ اصل اول برای ساختن یک ازدواج موفق | از زبان جان گاتمن
همهی ما دوست داریم یه رابطهی آروم، عاشقانه و بادوام داشته باشیم—
اما واقعیت اینه که هیچ رابطهای بدون چالش نیست.
توی این اپیزود از «مدرسهی شادمانی»، بر اساس پژوهشهای جان گاتمن، با سه اصل اول ازدواج موفق آشنا میشیم:
💡 چطور نقشهی عشق بسازیم و همسرمون…
اما واقعیت اینه که هیچ رابطهای بدون چالش نیست.
توی این اپیزود از «مدرسهی شادمانی»، بر اساس پژوهشهای جان گاتمن، با سه اصل اول ازدواج موفق آشنا میشیم:
💡 چطور نقشهی عشق بسازیم و همسرمون…