Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
11👍1👏1
استاد زرین کوب نویسنده کتاب دو قرن سکوت:

«من وقتی در باب گذشتۀ ایران تأمل می کنم، از اینکه ایرانی‌ها دنیا را به نام دین یا به نام آزادی به آتش و خون نکشیده‌اند، از اینکه مردم سرزمین‌های فتح شده را قتل عام نکرده‌اند و دشمنان خود را گروه گروه به اسارت نبرده‌اند، از اینکه در روزگار قدیم یونانی‌های مطرود را پناه داده‌اند؛ ارامنه را در داخل خانۀ خویش پذیرفته‌اند؛ جهودان را از اسارت بابل نجات داده‌اند؛ از اینکه در قرن‌های گذشته جنگ صلیبی بر ضد دنیا راه نینداخته‌اند و محکمۀ تفتیش عقاید درست نکرده‌اند؛ از اینکه با گیوتین سر مخالفان را درو نکرده‌اند؛ از اینکه جنگ گلادیاتورها و بازی‌های خونین با گاو خشم‌آگین را وسیلۀ تفریح نشمرده‌اند؛ از اینکه سرخ پوست‌ها را ریشه کن نکرده‌اند و بوئرها را به مرز نابودی نکشانیده‌اند؛ از اینکه برای آزار مخالفان ماشین‌های شیطانی شکنجه اختراع نکرده‌اند و اگر هم بعضی عقوبتهای هولناک در بین مجازات‌ها و... بوده، آن را همواره به چشم یک پدیدۀ اهریمنی نگریسته‌اند، و از اینکه روی هم رفته ایرانی‌ها به اندازۀ سایر اقوام کهنسال دنیا، نقطه ضعف اخلاقی نشان نداده‌اند، احساس آرامش و غرور می‌کنم»
     🌷
46
🎯 پنج عامل خوشبختی پایدار از نگاه #دکتر_مارتین_سلیگمن

دکتر سلیگمن، پدر روان‌شناسی مثبت‌نگر، بعد از سال‌ها تحقیق، پنج مؤلفه‌ی اساسی را معرفی کرد که انسان را به‌جای فقط "شاد بودن"، به سوی "بالندگی واقعی" می‌برد:

🔹 P – احساس مثبت (Positive Emotion)
یاد بگیر از لحظات خوب لذت ببری: لبخند، امید، قدردانی، آرامش...

🔹 E – درگیر شدن (Engagement)
وقتی کاری رو با دل‌و‌جان انجام می‌دی، زمان رو فراموش می‌کنی. این یعنی غرق شدن واقعی در تجربه.

🔹 R – روابط مثبت (Relationships)
بدون روابط معنادار، خوشبختی ناپایدار خواهد بود. دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن، پایه‌ی زندگی باکیفیته.

🔹 M – معنا (Meaning)
وقتی به چیزی بزرگ‌تر از خودت وصل می‌شی، زندگی‌ت معنا پیدا می‌کنه؛ مثل خانواده، جامعه، ایمان یا یک هدف والا.

🔹 A – دستاورد (Accomplishment)
موفقیت و پیشرفت شخصی هم بخشی از خوشبختی‌اند. حتی قدم‌های کوچک هم مهم‌اند.

این پنج عامل، با هم مدل PERMA رو می‌سازند؛ نقشه‌ای برای شکوفایی انسان.

دکتر مارتین سلیگمن در کتاب "#از_شادکامی_تا_بالندگی" به شرح و تفسیر بیشتر آن پرداخته است.


نکته‌ی بالا چطور بود؟ اینها فقط اشاره‌ای مختصر بود از این کتاب ارزشمند

پیشنهاد می‌کنم

🎁 لذت مطالعه‌ی این کتاب رو به خودت هدیه بدی

🆔 @Sayehsokhan
9👍6👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
venus_musicc:

آهنگ اکراینی:

بغلم کن... (تا دیر نشده بابا بغلم کن)


🆔 @Sayehsokhan
14👏6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سلامت روان در شرایط پر استرس بخش اول
5
Audio
دکتر آذرخش مکری
(بخش اول)

🆔 @Sayehsokhan
6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4
8👍6
Forwarded from موسیقی سنتی ایران (Nima Shafiee)
این ویدئو به تنهایی شاید اندازه یک مقاله تاریخی - اجتماعی حرف برای گفتن داشته باشد.
این ویدئو در واقع بخشی از یک اجرای خصوصی مربوط به اواخر دهه 60 است که روی اینترنت پیدایش کرده ام .
این اجراها فرصتی بود تا هنرمندان خانه نشین و دورمانده از حرفه شان دورهم جمع شوند و ساز و آوازشان را در یک محیط بسته و با امکاناتی حداقلی اجرا کنند. اغلب مردان این جمع کراوات زده و به سبک پوشش متعارف خودشان ( نه فضای دهه 60) حضور پیدا کرده اند وشکل یک کنسرت رسمی در این جمع حاضر شده اند . نوازنده این اجرا استاد #همایون_خرم است که مشهورترین کارهایش را برای مرضیه ، دلکش ، مهستی ، سیمین غانم ساخته ، اما در فضای بسته آن دهه ، نه تنها صدای زنان ممنوع است بلکه حضورشان هم در چنین فضایی می توانست پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
با غیبت اجباری زنان، تصنیف های مرضیه و دلکش را هنرمندان مرد حاضر در جمع می خوانند .
این اجرا که با ویولن نوازی همایون خرم و ضرب #جهانگیر_ملک همراه است ، آوازهای انتخابی حال و هوای غمگینی دارند و اشعار انتخابی خوانندگان با فضای آن سال ها کم و بیش منطبق است . برای من اج این مراسم ، قطعه رقص #نصرت_کریمی است که با چشمان بسته بر روی ناله های ویولن همایون خرم بدنش را پیچ و تاب می دهد . اجرای رقص نصرت کریمی شبیه نمایشی کوتاه از تاب آوری اجتماعی و فرهنگی ایرانیان بعد از یک دهه انقلاب و جنگ و ممنوعیت و خانه نشینی است .
دیدن این کلیپ با همه تلخی اش نشان از قدرت تاب آوری ملتی دارد که در طول سده ها توانسته از پس غارت ها و تندبادهای سیاسی اجتماعی جان به در ببرد و در آینده هم جان به در خواهد برد./ احمدرضا ک


◉━━━━━━
کانال بزرگ موسیقی سنتی
19
.
▫️گفتگوهایی برای هضم کردن

گاهی مسئله‌ اصلی پردازشِ احساسات هضم‌نشده است و نه جستجوی راه حل. پس باید گفت و شنید و چندان در پیِ راه‌حل نبود. خیلی از ما به گفتگوهای راه‌حل محور عادت کرده‌ایم. یعنی وقتی با کسی حرف می‌زنیم از او راه‌حل می‌خواهیم یا اگر کسی با ما حرف می‌زند، مدام ذهنمان می‌رود پی اینکه چطور می‌توانیم مشکل او را حل کنیم. امّا خیلی وقت‌ها نیاز خودمان یا دیگری، راه‌حل نیست‌. تلاش برای حل مسئله و دادن راه‌حل در این شرایط اصلاً می‌‌شود مشکل گفتگو؛ مکث می‌اندازد، متوقف می‌کند و برای طرف مقابل اینطور ترجمه می‌شود که: جا ندارم، نمی‌توانم بشنوم، حوصله‌ام سر رفت، برایم بی‌معنی است، تو را نمی فهمم، اضطراب‌های خودم بالا آمد و خلاصه نگو. باید پذیرفت که گاهی گفتگو صرفاً تلاشی است برای هضم کردن و با دیگری و به کمک دیگری مواجه شدن.

در این حالت، باید شنید، سوال خوب پرسید، به گوینده برای تجربه احساساتش فضا داد، احساساتش را جدی گرفت، باید با او در جهان عاطفی‌اش قدم زد و به خود او برای حل مسئله اعتماد کرد. او نیازی به راه‌حل ما ندارد. باید قدم به قدم پیش برود و آرام‌آرام هیجاناتش را تجربه کند، هضم کند و بفهمد. آن‌وقت خودش می‌تواند مسئله را حل کند و اگر راه‌حلی وجود داشته باشد به آن برسد.

خیلی وقت‌ها که این روزها و احوالِ پیچیده ما هم یکی از آن هاست باید صبور باشیم و اگر جا داریم و می‌توانیم‌ چنین گفتگوهایی را پیش ببریم؛ گفتگوهایی که در آن‌ها گوینده و شنونده وقتی به پایان حرف‌هایشان رسید، نگران نباشند که چرا راه‌حلی به‌دست نیامده‌. راه‌حل خودِ همان گفتگوست.

@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
👏65
جنگ پرهیزی حکیم فردوسی در شاهنامه 


مرا آشتی بهتر آید که جنگ
نباید گرفتن چنین کار تنگ

هم از آشتی کام مردم رواست
که نابود باد آنکه او جنگ خواست

مسازید جنگ و مریزید خون
مباشید کس را به بد رهنمون

وگر جنگ جوید کسی با سپاه
دل کینه دارش نیاید به راه

ز خون ریختن دل بباید کشید
سر بی‌گناهان نباید برید

نه مردی بود ، شیر آشوفتن
به زیر اندر آورده را کوفتن

که هر کو به بیداد جوید نبرد
جگر خسته باز آید و روی زرد

گر از دشمنت بد رسد ور ز دوست
بد و نیک را داد دادن نکوست...

🆔 @Sayehsokhan
👍14👏3👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سلامت روان در شرایط پر استرس بخش دوم
7
Audio
دکتر آذرخش مکری
(بخش دوم)
8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
1
9👍3👏2
💥تروتسکی، ایدئولوژی  و چکش یخ نوردی...

✍️
علی مرادی مراغه ای

۳۰ مرداد که گذشت سالروز کشته شدن تروتسکی بود نوع ترورش چیزی شبیه یک شاهکار بوده شاهکار جنایت...!
هیچ چیز خطرناکتر از انسان متعصبی نیست که تنها خود و حزب خود را آگاه از رازِ تاریخ بداند، فرقی نمیکند این تروتسکی باشد یا قاتل او که وقتی چکش یخنوردی را بر سر قربانی فرود می آورد فکر میکند دارد بزرگترین خدمت را به بشریت میکند.
اینجا قاتل و مقتول عین هم و شبیه هم هستند هر دو مطلق گرای متعصب...!

♦️تروتسکی با مرگ لنین، جنگ قدرت را به استالین باخت، ابتدا از حزب کمونیست اخراج و سپس به آلماتی قزاقستان تبعید گردید اما استالین میخواست او از قلمرو شوروی دور باشد، مذاکرات بسیاری با کشورها صورت گرفت چون کمتر دولتی حاضر به پذیرش بود سرانجام، ترکیه پذیرفت کشوری که در طول این یکصدسال، دروازه و منزلگه موقتی بوده که میلیونها پناهنده و تبعیدیان چپ از طریق آن خود را به غربِ امپرایالیزم رسانده اند حتی چپهای ایرانی...!
تروتسکی در ۱۲ فوریه ۱۹۲۹با یک کشتی که نام لنین بر خود داشت به همراه همسرش ناتالیا، پسرش لئون سدوف و دو پلیس مخفی شوروی به استانبول رسیدند، روزنامه «وكیت» در آوریل ۱۹۲۹ تیترى منتشر کرد با عنوان "تروتسكى مسلمان شد" كه جهان را شوکه كرد!
کثیری از خبرنگاران با عجله خود را به محل اقامت تروتسکی رساندند اما کاشف به عمل آمد که یکی از گزارشگران شوخی کرده بوده!...

♦️پنج سال در ترکیه ماند بعدا به فرانسه و نروژ رفت و سرانجام در ۱۹۳۷ در مکزیکو ساکن شد، میدانست استالین در پی کشتن اش است به همین خاطر، در پانزده کیلومتری مکزیکو در منطقه بانلیو آخرین خانه که مستحکمترین بود خرید، دیوارهای بلندی در چهار طرف خانه کشیده با برجهایی که نگهبانان مسلسل بدست، ۲۴ ساعته مراقب بودند و سراسر دیوارهای بیرون خانه وصل به سیمهای برقی شده بود تا به محض نزدیک شدن کسی، زنگ خطر فعال گردد و دربی از استیل ساخته شده بود که یک پنجره کوچک داشت...
تمام این اقدامات مورد تعجب و تمسخر اهالی محل بود که به شوخی می گفتند:
تروتسکی به بیماری سوظن ترور مبتلا شده...!

♦️اولین تلاش برای ترورش  در نیمه شب۲۵ می صورت گرفت وقتی خانه به مسلسل بسته شد تروتسکی و ناتالیا از تختخواب بیرون پریده، همدیگر را در کف زمین بغل گرفتند، صدای رگبار گلوله ها بی وقفه ادامه یافت سپس همه چیز در یک سکوت مرگبار فرو رفت. تمام دیوارهای درون خانه پر از گلوله و سوراخ شده بود اما بیشترِ گلوله ها به اتاق خواب و تختخواب تروتسکی شلیک شده بود...
اقدام تروریستها کاملا حساب شده بود قاتلان، لباس پلیس پوشیده و به نگهبانان خانه گفتند كه برای بازرسی به خانه آمده و وارد خانه شده بودند...!

♦️تروتسکی از اولین ترور جان به سلامت برد اما استالین دست بردار نبود!
دومین ترور که از ماهها پیش طراحی شده بود سه ماه بعد رخ داد در آن روز تازه به خرگوشهایش غذا داده سپس در پشت میزش قرار گرفته بود برای خواندن مقاله ای که قاتلش رامون مِرکادِر بدستش داده بود، ناگهان قاتل، چکش یخ ‌نوردی را از پالتوش بیرون کشیده بر سر قربانی فرو کوفت، تروتسکی جیغی کشیده بدون اینکه اجازه دهد قاتل دومین ضربه را وارد کند محکم مچ قاتل را گرفته فریاد زد و نگهبانان و ناتالیا سر رسیدند، قاتل را زخمی ساختند.
تروتسکی فریاد زد او را  زنده دستگیر کنند.
جالب اینجاست که قاتل متولد تهران بوده و گفته بود وقتی كه پدرش ۱۹۰۴م نماینده دولت بلژیك در تهران بوده متولد شده...!
تروتسکی
را به بیمارستان رساندند اما ۲۵ ساعت بیشتر زنده نماند، قاتل زنده مانده به ۲۰ سال زندان محکوم شد و موفق به دریافتِ چندین نشان‌ افتخار از حکومت شوروی و استالین...
این قتل در نوع خود یک شاهکار بود شاهکار پلیدی و مرگ!.
قاتل به مدت دوسال نامزد سیلویا (منشی تروتسکی) شده بود و در روز حادثه، او با نامزدش سیلویا آمده بود تا با آنها خداحافظی کنند، چون می خواهستند باهم به نیویورك بروند...

قاتل و مقتول عین هم بودند هر دو معتقد بودند که فکر آنها تنها راه رستگاری بشریت است، پس زمانی که قاتل ضربه چکش را فرود آورد هیچ تردیدی نداشت که تاریخ ایستاده و او با این ضربه، مسیر تاریخ را دارد رقم میزند! شاید در آن لحظه، این شعر شاعر انگلیسی چارلز توملینسون ورد زبانش بود:
زین ضربه که فرود آرم آینده همی سازم
آنگاه که تبر فرود آید زآینده بسازد حال
بر تارک بالای هر موج بیاویزد
موجی که تو گویی خود هرگز نه فرو ریز...


◀️سکانس ترور تروتسکی و فریاد دلخراش او در زیر و یا در
(اینجا)

🆔 @Sayehsokhan
👍112
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

مصطفی ملکیان

‍شخصیت و نظرات عین‌القضات همدانی


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan
1
«خواست تا سنگی بردارد و [سگان را دفع کند] زمین یخ بسته بود. عاجز شد، گفت: این چه بدفعل مردمند! سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته!»

این است که این داستان بقدری در ایرلند جا افتاده است که ایرلندی‌ها آن را از خودشان می‌دانند؛ چنان‌که در سال ۱۹۷۱، رییس دیوان عالی ایرلند در متن یک حکم قضایی به این داستان اشاره و استناد کرد و نوشت:«متهم حق دارد که تمام شهدایی که علیه او شهادت داده‌اند را در باب هر سوالی که ازیشان پرسیده شده است، استنطاق کند. نفی چنین حقی، "چنان‌که در امثال و حکم پیشینیان ما آمده، به مثابه‌ی بستنِ سنگ‌ها و گشودنِ سگ‌هاست".» با توجه به اشاعه و جا افتادن این حکایتِ گلستان در ایرلند، باید گفت که اگر سعدی شخصاََ به ایرلند نرفته است، آوازه‌ی سخنش بدان اقلیم رسیده و کامِ ایرلندیان را نیز چون کام ایرانیان شیرین ساخته است.

محمود امیدسالار
از مقاله‌ی سعدی در ایرلند
مجله‌ی بخارا، شماره‌ی ۱۰۳، آذر و دی ۱۳۹۳
@shekoftandaraftab
🆔 @Sayehsokhan
5
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

دکتر عبدالحمید ضیایی

شرح تمهیدات عین‌القضات همدانی

هرچه شنوده‌ای، ناشنیده گیر!

موسسه سروش مولانا

یکم اردی‌بهشت۱۴۰۴

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @abdolhamidziaei
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹
5
2025/07/10 22:56:40
Back to Top
HTML Embed Code: