Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
Chang
Mohsen Chavoshi
چنگ
شعر: فصیح‌الزمان شیرازی
اجرا: محسن چاوشی
آلبوم بی‌نام- ۱۳۹۸
زنان ایرانی از آن زمان یکباره با جهشی پیشروترین، اگر نگوییم انقلابی‌ترین، زنان جهان شده بودند. اگر این گفته خیالی صدها ساله را آشفته کند چه باک، چون عین حقیقت است.

گزاف نیست اگر بگوییم که بدون نیروی معنوی عظیم این به اصطلاح «امتعه»ی اشرف مخلوقات در مشرق‌زمین، جنبش انقلابی نگون‌بخت ــ هر قدر کــه مــردان ایرانی با درایت آن را پیش می‌بردند - زود تبدیل به اعتراض ساده‌ای می‌شد و رنگ می‌باخت. زنان توانستند روحیه‌ی آزادی‌خواهی را زنده نگه دارند. از آنجا که خود تحت ظلم مضاعف سیاسی و اجتماعی بودند، اشتیاق بیشتری به تقویت نهضت ملی مشروطه‌خواهی و نشر معیارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی غربی داشتند...

در تمام طول پنج سال بعد از انقلاب بدون خونریزی ۱۲۸۵/۱۹۰۶ علیه ستمکاری و بیدادگری مظفرالدین‌شاه، آتش هیجان و گاه غضب در چشمان زنان محجب ایرانی زبانه کشیده بود و آنها در مبارزه برای آزادی و مظاهر امروزی‌اش برخی از مقدس‌ترین رسوم دیرینه‌ی دامنگیر زن در ایران را زیر پا گذاشته بودند.

من این فرصت را به دست آورده بودم که جلوه‌های فراوانی از عزم و نفوذ زنان مسلمان را به چشم ببینم.

ما در اروپا و آمریکا به مشاهده‌ی نقش روزافزون زنان غربی در اقتصاد و علم و ادب و سیاست خو کرده‌ایم، اما اگر زنان محجبی را در خاورمیانه ببینیم که یک شبه معلم و روزنامه نگار می‌شوند و باشگاه برای زنان دایر می‌کنند و سخنران در امور سیاسی می‌شوند چه می‌گوییم؟ اگر ببینیم در سرزمینی که تا چندی پیش استبداد کهن در آن نفس‌ها را بریده بوده است زنان به ترویج مترقی‌ترین آرا در مشرق زمین می‌پردازند چه فکر می‌کنیم؟ آنها این شوق مشارکت در بازسازی سیاسی و اجتماعی کشور خود و این اعتقاد راسخ به نهادهای سیاسی و اجتماعی ما را از کجا آورده‌اند؟...

زنان ایرانی نمونه‌های چشمگیری از توانایی اذهان بی‌آلایش در جذب سریع افکار تازه به جهان عرضه کرده‌اند و با شور مجاهدی که رسالتی در برابر خویش می‌بیند بی درنگ دست به کار تحقق بخشیدن به آرمان‌های خود شده‌اند...

در تهران مشهور است که می‌گویند وقتی زن‌ها علیه کابینه‌ای شلوغ کردند کارش تمام است...


آیا جا ندارد که بر عزت زن محجب ایرانی درود بفرستیم؟ زنی که همچنان اسیر سنت‌های دست‌و‌پاگیر است، زنی که هنوز بازیچه‌ی میل و هوس مردان است، زنی که از همه‌ی فرصت‌های تحصیل متناسب با آرمان‌های امروزی محروم است، زنی که هنوز پاییده می‌شود و تودهنی می‌خورد و رانده می‌شود ــ با این همه، از جام آزادی‌خواهی سیر می‌نوشد و سهم خود را به وطنش ادا می‌کند و با حسادت مادرانه، خادمانش را می‌پاید و حتی در لحظه‌ی ناگوار فاجعه خود را نمی‌بازد، لحظه‌ای که دل مردان از ترس فلج‌کننده‌ی زندان و شکنجه و گلوله و طنابی که گریبانگیر دلیرترین مردان وطن شده بود می‌لرزید.



مورگان شوستر (۱۳۸۹) اختناق ایران، ترجمه حسن افشار، نشر ماهی، ص ۱۵۷ تا ۱۶۱


پ.ن: سعید جلیلی از تمام این متن بلند و آنچه در ادامه کتاب از نوخواهی و شجاعت و وطن‌دوستی و پیشرفت فکری، اجتماعی و سیاسی زن ایرانی آمده، فقط آن کلمه «محجبه» را دید و نقل کرد.
Arghavan - Sayeh هوشنگ ابتهاج ارغوان - سایه
Taranehhay Mandegar
هوشنگ ابتهاج (سایه)

ارغوان،
شاخه‌ی همخون جدا مانده من،
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی‌ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟

من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می‌بینم دیوار است...
سیاست جوانی در مورد مطالبه یا بازپس‌گیری جوانی است و چالشی جمعی را بیان می‌کند که هدف اصلی آن دفاع از، و گسترش، عادت‌وارۀ جوانی است... برخورد کردن یا محدود کردن این عادت‌واره به احتمال زیاد باعث ایجاد مخالفت جوانان می‌شود. در اکتبر ۲۰۱۹، در میدان تحریر بغداد اعلانی قرار داشت که بسیار دیده شد و این مفهوم از «جوانی» را هر چند به صورت محو، به خوبی نشان می‌داد. روی این اعلان خطاب به الیگارشی حاکم نوشته شده بود:

«ما نسلی هستیم که در جنگ‌های شما زاده شده‌ایم، کودکی‌مان را در تروریسم شما، نوجوانی‌مان را در فرقه‌گرایی شما و جوانی‌مان را در فساد شما صرف کرده‌ایم. ما نسل رؤیاهای دزدیده شده و پیری زودرس هستیم».


آصف بیات (۱۴۰۳)
انقلاب را زیستن، ترجمه‌ی شیرین کریمی، نشر بیدگل، ص ۲۲۲
بنمای رخ
فرامرز اصلانی

بنمای رخ
شعر: مولانا
خواننده، آهنگساز و نوازندهٔ گیتار: فرامرز اصلانی


آلبوم خط‌ سوم- ۲۰۱۹
 
از اعتراضات ۱۴۰۱ تا انتخابات ۱۴۰۳

مجتبی قلی‌پور


اگرچه بسیاری تلاش کردند تا جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ را در نقطۀ مقابل انتخابات ۱۴۰۳ و حامیان و بازیگران این دو را رو در روی هم قرار دهند، اما واقعیت مغفول آن است که اعتراضات ۱۴۰۱ و جنبش اجتماعی محمل آن، بیش از هر رویداد و روندی دیگر در این انتخابات حاضر و پررنگ و بازیگر بود. نقش و بازیگری‌ای که چندان دیده نشد و برعکس، تلاش‌ها عمدتاً صرف‌ دوگانه‌سازی و در تقابل قرار دادن آنها بود.

اما واقعیت این است که به احتمال زیاد پیروزی به دست آمده برای اصلاح‌طلبان در ۱۴۰۳، بدون ایستادن بر شانۀ معترضین ۱۴۰۱ و دست‌آوردها و ناکامی‌های آنها ممکن نبود.

شاید نخستین جلوۀ حضور ‍۱۴۰۱ در ۱۴۰۳ را باید درک ضرورت خروج جامعه از وضعیت جنبشی و ورود دوباره به بازی سیاست نهادی دانست. به ویژه آنکه ماه‌ها و سال‌های حساسی در سیاست داخلی و خارجی ایران پیش رو است. زخمی که در ۱۴۰۱ دهان باز کرده بود باید مرهمی هرچند موقت می‌یافت، و این انتخابات چنین فرصتی بود که از آن استفاده شد. این ضرورت را هم نظام سیاسی درک کرد و هم بخشی از مردم که دانستند آن بازی تا چه اندازه پرهزینه است.  

 دومین جلوۀ تجلی ۱۴۰۱ در ۱۴۰۳ را باید حضور گفتمانی دانست. گفتمان ۱۴۰۱ بار سنگین خود را بر دوش تمام نامزدهای اصلی انتخابات قرار داده بود و محورهای اصلی و دستورکارهای بنیادین را تعیین می‌کرد و کمپین‌ها را وامی‌داشت در مواردی چون سبک زندگی و پوشش، رویکرد و نگاه به زن و جایگاه و حقوق او، نحوۀ مواجهۀ شناختی و عملی با اعتراضات، اولویت توسعۀ دسترسی به اینترنت یا اولویت تنظیم‌گیری و تحدید آن و مانند آن اعلام موضع کنند. صریح ترین مواضع در مورد این محورها بود که دوقطبی‌ اصلی انتخابات را تعیین می‌کرد. آنان که نخواستند به صراحت در این مورد سخنی بگویند، ابتدا از رقابت دوقطبی حذف شدند و سپس در رقابت بر سر آرا ناکام ماندند.

در مقابل، بسیاری از شعارها، وعده‌ها و کنش‌گفتارهای کمپین انتخاباتی آقای پزشکیان به وضوح الهام گرفته از گفتمان جنبش زن، زندگی، آزادی بود. گذشته از اشتراک‌های زبانی واضحی مثل انتخاب شعار «برای ایران» به عنوان شعار اصلی کمپین، بسیاری از وعده‌ها، نقاط تأکید و موضع‌گیری‌های کمپین او به نحوی ارجاع به سه‌گانۀ زن، زندگی، آزادی داشت.  

سومین و شاید مهم‌ترین جلوه را باید در تغییر ذائقه و ذهنیت جامعه بر اثر جنبش ۱۴۰۱ و بنابراین تغییر الگوی اقبال و ادبارهای سیاسی جامعه دانست که در نهایت به پیروزی غیرمنتظره نامزد دگرگونی‌خواه در شرایط مشارکت نامطلوب انجامید. به نظر می‌رسد تغییرات فرهنگی و نگرشی برآمده از میراث ۱۴۰۱ عامل بخش عمده‌ای از آرای پزشکیان بود. همه می‌دانند که در ایران سابقه نداشته نامزد جریان اصلاح‌طلب در شرایط مشارکت زیر ۵۰ درصد شانسی برای پیروزی داشته باشد. این قاعده تا کنون هم در انتخابات مجلس و هم در انتخابات ریاست جمهوری صادق بوده است. جامعة ایران را چه شده که حتی با مشارکتی حداقلی هم نامزد اصلاح‌طلب را بر صدر می‌نشاند؟

قطعاً عوامل بسیاری دخیل بوده‌اند: از شخصیت خاص و چندبعدی نامزد اصلاح‌طلبان در این دوره تا تعلق صریح او به یکی از اقوام بزرگ کشور، و تا دوقطبی‌ حاد پیش آمده و هراس بی‌سابقه از رقیب؛ اما شاید عامل اصلی را باید در تغییرات بنیادین رخ داده در جامعۀ ایران جست و سهم جنبش‌های اجتماعی از جمله جنبش ۱۴۰۱ را در آن پررنگ‌تر دید.

اشتباه نشود: روشن است که احتمالا تمام فعالان، و به احتمال زیاد اغلب مشارکت‌کنندگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دایرۀ آن ۶۰ درصد و سپس ۵۰ درصد تحریم‌کننده قرار داشتند، اما تغییر ذهنیت ناشی از جنبش‌های اجتماعی بسیار فراتر از فعالان و مشارکت‌کنندگانش می‌رود و حتی گاه شامل دشمنان یک جنبش و پادجنبش‌ها هم می‌شود.

چنانکه بسیاری از نظریه پردازان جنبش‌های اجتماعی می‌گویند، میوه و نتیجۀ اصلی اغلب جنبش‌های اجتماعی بزرگ زمانۀ ما نه در تغییرات سیاستی و نهادی، بلکه دقیقا در همین تغییر ذهنیت‌ها، طرز تفکرها و بالاخره سیاست زندگی است. جنبش ۱۴۰۱ قطعاً تنها عامل مؤثر بر روند تدریجی و طولانی این تغییر ذهنیت‌ها نبوده، اما شواهد قابل توجهی وجود دارد که در کمترین حالت، تسریع‌کننده‌ای بزرگ بوده است که آثار سیاسی و اجتماعی آن در سال‌های بعد از این در جامعه و سیاست ایران به تکرار خود را نشان خواهد داد.

انتخابات ۱۴۰۳ نشان داد که سیاست نهادی پایان سیاست خیابان و سیاست مبارزه‌ (contentious politics) نیست، بلکه ممکن است ادامه و نتیجۀ آن و به طرز پیچیده و عمیقی با آن در پیوند باشد. سیاست ایران در سال‌های آینده چیزهای بیشتری دربارۀ رابطۀ این دو به ما و به جهانیان خواهد آموخت.   
 
عرفان نظر آهاری، جوانمرد، نام دیگر تو، روایت شانزدهم، ص ۳۶
می‌توانم هزار و یک دلیل برایش بیاورم که چرا «ما» بر سر اصول نمی‌ایستیم و مبارزه نمی‌کنیم- جنگ، اقتصاد ورشکسته، ترس، فقدان دموکراسی واقعی و..... اما احتمالاً همه این دلایل سر آخر به این دلیل می‌رسند: ما هنوز داریم با چنگ و دندان برای زنده ماندنمان می‌جنگیم، حتی شاید بیشتر از پیش. به علاوه از ته دل باور نداریم که تغییر امکان‌پذیر است. شاید چون تغییرات به آن سرعتی که فکر می‌کردیم رخ نداد، و نمی‌دهند. ما هنوز حکومت تک‌حزبی داریم و به همان اندازۀ گذشته با مسائلی مثل فساد، بی‌عدالتی، فقر و نردبان قدرت درگیریم. اما وقتی این کلمات خودم را از نظر می‌گذرانم و این جمله مجهول که «چیزی تغییر نکرده است»، متوجه می‌شوم که مشکل از کجا آب می‌خورد. تله را می‌بینم: این کلمات نشان می‌دهند که من انتظار دارم کسی دیگر چیزها را برایم تغییر دهد.


اسلاونکا دراکولیچ، کافه اروپا، ترجمۀ نازنین دیهیمی، نشر گمان، ص ۱۷۷
دکلمه - ماهی
داریوش
صدا: داریوش
شعر: شاملو

ماهی

من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلبِ من
اینگونه
گرم و سُرخ:
 
احساس می‌کنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگ‌زای
چندین هزار چشمه‌ی خورشید
در دلم
می‌جوشد از یقین؛
احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشه‌ی این شوره‌زارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
می‌روید از زمین.
 
 
آه ای یقینِ گم‌شده، ای ماهیِ گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو!
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!
 
 
من فکر می‌کنم
هرگز نبوده
دستِ من
این سان بزرگ و شاد:
 
احساس می‌کنم
در چشمِ من
به آبشرِ اشکِ سُرخ‌گون
خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد نفس؛
 
احساس می‌کنم
در هر رگم
به هر تپشِ قلبِ من
کنون
بیدارباشِ قافله‌یی می‌زند جرس.
 
 
آمد شبی برهنه‌ام از در
چو روحِ آب
در سینه‌اش دو ماهی و در دستش آینه
گیسویِ خیسِ او خزه‌بو، چون خزه به‌هم.
 
من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
«ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمی‌نهم!»
 
از تاریخ عمومی ارتباطات این درس را می‌توان گرفت که نباید تصور کنیم که خود تکنولوژی تکلیف را روشن خواهد کرد؛ زیرا نتیجه‌ی کار بستگی دارد به سیستم سیاسی- اقتصادی و مبارزات پیرامون آن.


جامعه‌ی انفورماتیک و سرمایه‌داری: واقعیت و اسطوره، ترجمه‌ی خسرو پارسا، ص ۷۸
♦️تازه‌های نشر♦️
اینترنت و رفتار سیاسی در ایران

در این کتاب تأثیرات اینترنت و ساختار رسانه‌‏ای جدید برآمده از آن بر جنبه‌های مختلف رفتار سیاسی ایرانیان بررسی شده است. نتایج به‌دست‌‏آمده غیرقطعی، چندبعدی، زمینه‏‌مند، موردی و پیچیده هستند. تلاش ما نه طرح ایده‌‏ای منسجم برای کاهش این پیچیدگی یا پنهان‏‌کردن آن، بلکه طرح سویه‌ها و ایده‌‏های گاه متناقض برای نشان‏‌دادن گستردگی و شدت…

https://shop.risstudies.org/product/اینترنت-و-رفتار-سیاسی-در-ایران/
✍️ تعداد امضاکنندگان کارزار «مطالبه رفع فیلترینگ اینترنت از دولت دکتر پزشکیان» به ۴۴ هزار نفر رسیده است. آمار خوبی است اما به هیچ عنوان شایستۀ مطالبه‌ای با این اهمیت نیست.

می‌توانم حداقل ده دلیل بیاورم که فیلترینگ به نفع هیچکس نیست. فیلترینگ شر مطلق است و جز انگشت‌شماری مافیای فیلترشکن و کسانی که در هر نکبتی برای مردمشان بساط عیش خویش می‌جویند هیچکس از آن بهره‌ای نبرده و نخواهد برد. فیلترینگ به ضرر مردم، به ضرر نظام سیاسی و به ضرر ایران است.

بنابراین، امضا کردن این کارزا هیچ ربطی به گرایش سیاسی شما ندارد. باورمند به هر شیوه و گرایش سیاسی و اعتقادی که هستید مطمئن باشید امضا کردن این کارزار در راستای منافع شما و منافع همگانی است.

فیلترینگ شر مطلق است و مطالبۀ رفع آن مشارکت در یک کنش جمعی برای تحقق یک خیر جمعی قطعی است.
لطفاً بی‌تفاوت نباشید.

اینجا امضا کنید: karzar.net/filternet
کسی که یک بار از راحتی خود به خاطر دیگران چشم بپوشد چیزی نمی‌گذرد که هیچ آرامشی برایش باقی نمی‌ماند بی آنکه به سبب زحماتش از او سپاسگزاری کنند.


نیکولو ماکیاولی (۱۳۷۷) گفتارها، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، نشر خوارزمی، ص ۲۵
کسی که می‌خواهد برای شهری قوانینی وضع کند و نظامی سیاسی به آن بدهد، باید کار خود را با این فرض آغاز کند که همۀ آدمیان بدند و هر وقت که فرصتی بدست آورند از تمایلات بد خود پیروی می‌کنند و طبیعت شریر خود را به‌معرض نمایش می‌نهند؛ و اگر بدی کسی زمانی نهفته بماند این امر ناشی از علتی ناشناخته است و این علت را تنها هنگامی می‌توان شناخت که شرارت او به منصۀ ظهور رسیده باشد: آنگاه زمان، که می‌گویند مادر همۀ حقایق است، از علت پنهان پرده برمی‌افکند.



نیکولو ماکیاولی (۱۳۷۷) گفتارها، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، نشر خوارزمی، ص ۴۶
نمونه‌های خوب حاصل تربیت نیکند و تربیت نیک از قوانین نیکو نشأت می‌گیرد و قوانین نیکو بر اثر مبارزات حزبی، که مردمان بی‌فکر نکوهشش می‌کنند، پدید می‌آیند.



نیکولو ماکیاولی (۱۳۷۷) گفتارها، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، نشر خوارزمی، ص ۴۹
اگر بخشی از شهروندان کشوری از قدرتی بیگانه یاری طلبند، این امر دلیل بدی نظام سیاسی آن کشور است و حاکی از این است که در آنجا نهادی وجود ندارد تا شهروندان از طریق آن بتوانند بدون دستیازی به زور خشم خود را تسکین بخشند. برای اینکه چنین امری پیش نیاید مردم باید بتوانند در صورت لزوم به دادگاهی متشکل از دادرسان متعدد، که در جامعه دارای حیثیت و اعتبارند، شکایت ببرند. به سبب وجود چنین نهادی بود که در روم با وجود کشمکش‌های فراوان میان مردم و سنا، نه مردم و نه سنا و نه شهروندی واحد هرگز بدین فکر نیفتادند که از قدرتی بیگانه استمداد کنند. همۀ اینان وسایل لازم را در شهر خود داشتند و نیازی نمی‌دیدند که به بیگانه روی آورند.




نیکولو ماکیاولی (۱۳۷۷) گفتارها، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، نشر خوارزمی، ص ۶۰
بهترین راه جلوگیری از شایعه‌پراکنی ایجاد نظام اقامۀ دعوی است زیرا که امکان اقامۀ دعوی برای کشوری آزاد همان قدر سودمند است که افترا زدن زیانبار است. فرق میان آن دو اینجاست که برای افترا زدن اقامۀ شاهد لازم نیست و اصلاً نیازی به اثبات درستی افترا وجود ندارد و از این رو هر کسی می‌تواند به هر کس تهمت بنهد در حالی که برای اقامۀ دعوی نیازمند دلیل و گواه است. دعوی را باید در دادگاه یا در برابر سنا یا در مقابل مردم اقامه کرد ولی جای افترا زدن و شایعه پراکندن میدان‌های عمومی و محافل خصوصی است.

آنجا که نظام اقامۀ دعوی وجود ندارد افترا زدن رواج می‌یابد.




نیکولو ماکیاولی (۱۳۷۷) گفتارها، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، نشر خوارزمی، ص ۶۳
من فرمانروایانی را که اکثریت مردم را دشمن خود ساخته‌اند و مجبورند برای حفظ مقام خود به زور توسل جویند، بدبخت می‌دانم زیرا آنکه دشمنان اندکی دارد بآسانی می‌تواند خود را از گزند آنان مصون نگاه دارد ولی کسی که اکثریت مردمان با او دشمنند هرگز روی ایمنی و آسایش نمی‌بیند و هر چه بیشتر ستمگری پیشه کند حکومت خود را ضعیفتر می‌سازد. از این رو بهترین راهی که قدرتمندان در پیش می‌توانند گرفت این است که بکوشند تا دوستی مردم را جلب کنند.



نیکولو ماکیاولی (۱۳۷۷) گفتارها، ترجمه‌ی محمدحسن لطفی، نشر خوارزمی، ص ۸۶
به مناسبت چهل سالگی

سی‌ساله که شدم در آخرین پست وبلاگ قدیمی‌ام نوشتم «دیگر تقلا نباید کرد و از تاب بازی باید لذت برد. سی‌سالگی اوج است. و نکته غم انگیزش همین است». حالا ده سال بعد، فهمیدم چقدر اشتباه می‌کردم. تاب‌بازی تازه شروع شده بود! نمی‌دانم واقعا چطور فکر می‌کردم در اوج خودم هستم؟ در حالیکه اتفاقات بزرگ زندگی‌ام طی ده سال بعدش اتفاق افتاد.

چهل‌سالگی برایم خوشایند است. تصور می‌کنم تازه کارم با این دنیا شروع شده! جاده‌ها و شهرهای زیادی مانده که نرفته‌ام. آدمهای زیادی مانده که کشفشان نکرده‌ام. کتاب‌های زیادی در صف خواندن دارم. طعم‌ها، ویرانه‌ها، لبخندها، گورستان‌ها، جمع‌ها، فریادها، آغوش‌ها، خیابان‌ها، اشک‌ها، ماجراجویی‌های زیادی مانده که هنوز تجربه نکرده‌ام.

دیروز در رویدادی مجری به من گفت فکر می‌کند ثروتمندترین هستم، چون به خاطر «کارزار» با آدمهای زیادی در ارتباط و رفاقتم. روز قبلش هم دوستی همین را گفته بود! دروغ چرا، خودم هم به این سرمایه‌ام می‌بالم. دوستانم از بهترین‌ها هستند و آدم‌حسابی‌های زیادی جواب سلامم را می‌دهند. به بهانه کارزار با انسان‌های شریفی از سرتاسر کشور هم‌کلام می‌شوم و قصه‌هایشان را می‌شنوم. اینجا هم که برای شما می‌نویسم؛ کاری لذت بخش که از نوزده سالگی در وبلاگم شروع کرده بودم. زبان بی مخاطب به چه کار می‌آید؟ انسان بی دوست و همراه چه معنایی دارد؟

خواستم دو خط بنویسم به بهانه ثبت چهل سالگی. طولانی شد. واژه‌ها آدم را افسون می‌کند.

@hamedbd_channel
پاره‌های اندیشه
به مناسبت چهل سالگی سی‌ساله که شدم در آخرین پست وبلاگ قدیمی‌ام نوشتم «دیگر تقلا نباید کرد و از تاب بازی باید لذت برد. سی‌سالگی اوج است. و نکته غم انگیزش همین است». حالا ده سال بعد، فهمیدم چقدر اشتباه می‌کردم. تاب‌بازی تازه شروع شده بود! نمی‌دانم واقعا چطور…
حامد بیدی از آن دست آدم‌هایی است که من را به آیندۀ این آب و خاک امیدوار نگه می‌دارند. زادروزت فرخنده جوان چهل‌ساله!
راه‌های نرفتۀ زیادی در پیش است و می‌دانم امثال تو به این زودی‌ها پیر نمی‌شوند.
2024/09/21 07:46:59
Back to Top
HTML Embed Code: