Telegram Web
 مزلو می‌گوید بسیاری از افراد، وقتی در آستانه‌ی شکوفایی استعدادها، خلاقیت، قدرت درونی یا تحقق خود واقعی‌شان قرار می‌گیرند، احساس ترس یا اضطراب می‌کنند. این ترس می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد:
✳️ چرا از ظرفیت‌های خود می‌ترسیم؟ 1.ترس از مسئولیت:شکوفا شدن، ما را ملزم می‌کند که مسئول انتخاب‌ها، ارزش‌ها و تأثیر خود بر جهان باشیم. بسیاری از افراد از این مسئولیت گریزان‌اند. 2.ترس از متفاوت بودن:فرد خودشکوفا معمولاً مسیر خاصی را طی می‌کند، که ممکن است با تأیید اجتماعی همراه نباشد. این تفاوت ممکن است احساس تنهایی ایجاد کند. 3.ترس از موفقیت:برخلاف تصور رایج، گاهی موفقیت بیش از شکست ما را می‌ترساند، چون زندگی را از حالت پیش‌بینی‌پذیر خارج می‌کند. 4.ترس از نور و بزرگی درون:انسان‌ها گاهی آن‌قدر به نقص‌ها و ضعف‌های خود خو گرفته‌اند که نمی‌توانند عظمت و قدرت درونی‌شان را باور کنند. 5.عادت به محدود کردن خود:بسیاری از ما از کودکی با جملاتی مثل «تو نمی‌تونی»، «زیادی بلندپرواز نباش» و… رشد کرده‌ایم. این باورهای محدودکننده، باعث ترس از رشد می‌شوند.

نتیجه‌گیری زیبا:مزلو معتقد است که شکوفایی، سرنوشت طبیعی و زیبا برای انسان است؛ اما ترس از روشنایی درون، ما را در سایه نگه می‌دارد.رشد واقعی، با پذیرش نور و توانایی‌هایی که درون‌مان نهفته است آغاز می‌شود.شجاعت یعنی باور کنیم که لایق رشد، موفقیت، خلاقیت و معنا هستیم.مزلو ما را دعوت می‌کند که از خود نترسیم؛ بلکه خود را کشف کنیم.

منبع: •مزلو، ا. (۱۳۸۰). روان‌شناسی هستی. ترجمه‌ی یوسف کریمی. •Maslow, A. H. (1962). Toward a Psychology of Being

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱

🤝کارگاه در مسیر حرفه‌ای شدن با رویکردهایی مؤثر در زوج درمانی


دکتر منصوره سادات صادقی
- دانشیار دانشگاه شهیدبهشتی
- متخصص زوج و روابط بزرگسال، مدرس نمونه


💡سه مسیر علمی در زوج درمانی برای ترمیم و تحول در رابطه:
⭐️ زوج درمانی #گاتمن: ۲۵ تیر و ۱ و ۲ مرداد
⭐️ زوج درمانی #هیجان_مدار: ۱۵، ۱۶ و ۱۷ مرداد
⭐️ زوج درمانی #یکپارچه‌نگر: ۲۹ و ۳۰ مرداد


از شناخت الگوهای تعارض و نگاه کاربردی و دقیق به رابطه زوجین تا لمس هیجانات پنهان و تغییر الگوی رابطه


🎓 اعطای مدرک دو زبانهٔ معتبر و قابل‌ترجمهٔ رسمی

⬇️ سه کارگاه را با هم ثبت‌نام کنید و از تخفیف شگفت‌انگیز بهره‌مند شوید.

🏹 ثبت‌نام:
🛒 www.tgoop.com/Guilan_Workshops
📞  09357779065


😍 آکادمی روان‌شناسی و روان‌درمانی گیلان ورکشاپس: تجربهٔ خوشایند آموزش
📱 @GuilanWorkshops
📱 Instagram.com/GuilanWorkshops


#زوج_درمانی #گاتمن #EFCT #زوج_درمانی_هیجان_مدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✔️

سنم بالا رفته است....
این را از موهای سفید‌شده‌ام نمی‌فهمم،
این را بی‌حوصلگی‌هایم به من می‌گویند.
سنم بالا رفته و این را از پاهای سست‌شده‌ام
نمی‌فهمم، بلکه این را احساسِ سخت‌شده‌ام
به من می‌گوید.

سنم بالا رفته چون دیگر انتخاب می‌کنم
کی و کجا باشم. از قبلِ هر قرار می‌دانم کی
بازخواهم گشت. حالا بی‌پروا کاری را نمی‌کنم
و خیلی با احتیاط به آدم‌ها نزدیک می‌شوم.
حالا وقتی دستِ دو عاشق را در دستِ هم در
خیابان می‌بینم، با خودم می‌گویم: «کاش با
هم بمانند.» دیگر فکر نمی‌کنم عشق‌ها لزوماً
به سرانجام می‌رسند.
حالا وقتی کسی خیلی مادرش را دوست
دارد، بیشتر از اینکه فکر کنم چقدر آدم
خوبی‌ست، دلم برایش می‌سوزد...
حالا وقتی می‌خواهم از خیابان بگذرم،
می‌دانم ماشین‌ها قبل از رسیدن به من
سرعتشان را کم خواهند کرد.
حالا وقتی کتابی می‌خوانم، دیگر آن را به
کسی پیشنهاد نمی‌کنم.
صدای رعد و برق دیگر مرا نمی‌ترساند، و
راستش برای ترسِ کسی هم اعتباری قائل
نیستم.
حالا وقتی به مشکلی برمی‌خورم، می‌دانم
دیر یا زود حل می‌شود و دیگر خودم را برای
هر اشتباه کوچک یا بزرگی شماتت نمی‌کنم.

حالا توانم در مدیریتِ احساسات خیلی
بیشتر از قبل شده است. چند سالی‌ست که
دیگر نمی‌گذارم کسی برایم تعیین‌تکلیف کند.
راستش دیگر به درست و غلط اهمیت
نمی‌دهم. سر خاک پدرم نمی‌روم و می‌دانم
گر زنده بود، احتمالاً با او نیز حرف
نمی‌زدم...
نمی‌خواهم با مد روز همراه باشم و به‌جای
باس‌های جدید، فقط سعی می‌کنم شبیه
پیرمردها لباس نپوشم.
هنوز می‌خواهم به دوره‌ی خودم وفادار باشم
و ورزشکاران قدیمی را بیشتر از این جوان‌ها
دوست دارم.
می‌بینی چقدر پیر شده‌ام؟ حالا شبیه
میان‌سال‌هایی هستم که هنوز به خودشان
نرسیده‌اند.

فکر می‌کنم کاش دوربینی تمام من را ضبط
می‌کرد.
البته اشتباهاتم را همه دیده‌اند،
اما قابی از زیباییِ نور آباژور خانه هست
که کتاب‌های مورد علاقه‌ام را زیر آن روشن
می‌کند و هیچ‌کس این صحنه را نمی‌بیند.
آینه‌ای دارم که هر روز نشان می‌دهد چرا
تارهای سفید بین ریش‌هایم رشد کرده است،
و این داستان‌ها را نیز کسی نمی‌داند.

من آدم وفاداری هستم؛ به خیلی از چیزهایی
که دیگر نیستند.
آدم‌هایی که یا عوض شده‌اند، یا دست‌کم
دیگر اینجا نیستند.
آدم‌هایی که از اینجا به دنبال آرزوهایشان
کوچ کرده‌اند، و انگار آرزوهایشان هم پیش
از آن‌ها به مکانی نامعلوم رفته‌اند،
تا حالا در غربت، مثل من، جلوی هیچ
دوربینی بی‌حوصله باشند.
من به همه‌ی آن‌ها نیز وفادارم، و این
وفاداری نیز دیده نمی‌شود.

فکر نمی‌کنم آدمی فقط با استخوان‌های
متراکم یا تار موهای سفید پیر شود.
آدمی با خُلق‌اش پیر می‌شود،
از نور فرار می‌کند،در جشن‌ها محکم دست
می‌زند، بقیه را نصیحت می‌کند،
خودش را آرام می‌کند،
خاطراتش را قُلُو می‌کند،
موسیقیِ بی‌کلام گوش می‌دهد،
قیمت دلار را نمی‌پرسد،
تی‌شرت‌های طرح‌دار نمی‌پوشد،
همسایه‌ای که سگ دارد را قضاوت می‌کند،
و در اوجِ بی‌حوصلگی می‌نویسد:

سنم بالا رفته است.
این را از موهای سفید‌شده‌ام نمی‌فهمم،
این را بی‌حوصلگی‌هایم به من می‌گویند...

#اردلان_امین_جواهری



    
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من هرچه که هست من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من وزن رضایتمندی است
شاید این راز همان رازِ کنار آمدن و سازش با تقدیر است.

صبح بخیر زندگی

🌸
 آرتور شوپنهاور معتقد بود:
«ازدواج، معامله‌ای است که نیمی از لذتِ زندگی را فدای نیمی از آرامش می‌کنی.»

از اون طرف  سورن کیرکگور باور داشت:
«تنها در عشقِ متعهد است که انسان به شکوهِ واقعیِ وجودش دست می‌یابد.»
چرا؟
زیرا ازدواج همیشه میان دو قطب می‌رقصد: آزادیِ فردی و وحدتِ عاطفی.

آیا ازدواج پایانِ خودِ اصیل ماست؟ یا آغازِ کشفِ عمیق‌ترین لایه‌های عشق؟

شوپنهاور فریاد می‌زد:
«ازدواج مثل این است که دو خارپشت در سرمای زمستان بخواهند همدیگر را گرم کنند؛ هرچه نزدیک‌تر می‌شوند، بیشتر زخمی می‌شوند او عشق و ازدواج را صرفا فریب اراده ی کور طبیعت برای بقا می دانست!»

اما کیرکگور می‌گفت: «عشق واقعی، جایی آغاز می‌شود که ترس از "فردا" را رها می‌کنی و به "امروز" متعهد می‌شوی او عشق و ازدواج را پرشی به سوی ورای ترس و جایی که یکی شدن موجب شکوه می شود عنوان می کرد.

بنظر شما  زندگیِ مشترک، قفس طلاییه که آرامش رو با کسالت عوض می‌کنه ؟

یا آزمون مقدسیه که انسان رو از خودخواهی به سمتِ ایثار می‌بره؟

این بحث، انفجارِ منطق و احساس است!
تا حالا شده از ترسِ "از دست دادن آزادی"، از عشقِ عمیق فرار کنید؟

🌱
دوره_جامع_کودک_و_نوجوان_دکتر_شکیبا_6.pdf
647.3 KB

👨‍👩‍👧‍👦👨‍👩‍👦 دوره جامع تربیت درمانگر کودک و نوجوان

⬇️👆فایل PDF اطلاعات کامل دوره جامع را دانلود کنید.


مدرس: دکتر ابوالقاسم شکیبا
- درمانگر کودک و نوجوان با 20 سال سابقه
- مدرس دوره‌های تربیت درمانگر کودک و نوجوان


🚀 43 کارگاه | 516 ساعت آموزش کاربردی با تمرکز بر مهارت‌های لازم برای اتاق درمان


🔴تاریخ شروع: 2 مرداد


⬇️ علاوه بر جلسات Role Play در طول کارگاه: هر ماه یک جلسه جداگانه برای تمرین عملی تکنیک‌ها برگزار می‌شود (در مجموع ۱۰ جلسه ماهانه).
⬇️ برگزاری کارگاه‌ها به صورت آنلاین و آفلاین
⬇️ فیلم کارگاه تا ۱ سال در دسترس شماست.
⬇️ فایل صوتی کارگاه: قابل دانلود
⬇️ فایل‌های کارگاه (شامل فایل ارائه، پرسشنامه‌ها، کاربرگ‌ها و کلیپ‌های آموزشی): قابل دانلود
⬇️ پشتیبانی آموزشی: عضویت در گروه اختصاصی تلگرام با حضور استاد برای تعامل مستقیم، رفع ابهامات و پاسخ‌گویی به سؤالات شرکت‌کنندگان:
- پشتیبانی شرکت‌کنندگان دوره جامع: تا پایان سال
- پشتیبانی شرکت‌کنندگان هر کارگاه: تا یک ماه پس از پایان همان کارگاه
⬇️ اعطای مدرک دو زبانۀ معتبر، مورد تأیید و قابل‌ترجمۀ رسمی


🏹 رزرو و ثبت‌نام:
🛒 www.tgoop.com/Guilan_Workshops
📞  09357779065

🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
😍 آکادمی روان‌شناسی و روان‌درمانی گیلان ورکشاپس: تجربهٔ خوشایند آموزش
📱 @GuilanWorkshops
📱 Instagram.com/GuilanWorkshops
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/13 11:00:22
Back to Top
HTML Embed Code: