Telegram Web
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تهدید به قتل
بخشی از فایل صوتی تهدید به قتل اینجانب که برای نخستین بار از شبکه دو تلویزیون در تاریخ شانزده دی ماه پخش شد. تصمیم به انتشار این فایل بعد از آن گرفته شد که دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی علیرغم چهار شکایت و چندین گزارش کامل از باند سازماندهی شده ای که سر دسته آنها ادعا می کرد خودش اطلاعاتی است، اقدامی نکردند. من یک استاد دانشگاهم که انتخاب کردم در وطنم زندگی کنم. آیا یک عده اوباش باید آزادانه من را تهدید به قتل کنند؟ ادرس و‌تلفن من را منتشر کنند و به مراسم تجلیل از من لشکر کشی کنند و آب از آب تکان نخورد!
فرد یاغی همچنان در حال انجام اعمال مجرمانه خود است و گویا خود را در حاشیه امن می بیند.
من اینجا اعلام می کنم اگر روزی از ایران رفتم، دلیل آن فقط و فقط امنیت جانی من و خانواده ام است که از سوی گروهی که خود را حامی سگ و گربه می دانند به شدت تهدید شده است.
لطفا این پست را برای هر کس در هر نهاد قضایی و امنیتی می شناسید بفرستید. این جماعت حامی حیوان نیستند و معلوم نیست اعمال خشونت بار را خود را به چه هدفی انجام می دهند‌.
https://www.tgoop.com/environ_concerns
بیانیه ی سازمان معلمان ایران : آیا وقت آن نشده که مسئولین صدای این گنجینه‌های پنهان را بشنوند؟!

معلمان بازنشسته با برگزاری تجمع خواهان پرداخت کامل پاداش بازنشستگی خود شدند

صدای معلم گزارش می کند ؛



* در نشست خبری یکشنبه 16 دی ، این موضوع مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت . علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از فراهم شدن شرایط برای پرداخت باقی مانده پاداش پایان خدمت فرهنگیان خبر داد اما تاریخ مشخصی را اعلام نکرد .


* « برابر و به استناد « قانون پرداخت پاداش پايان خدمت و بخشی از هزينه‌های ضروری به كاركنان دولت (مصوب ۱۳۷۵/۲/۲۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی) ، می‌بایست به بازنشستگان ...هنگامِ بازنشستگی ... به ازای هر سال خدمت‌ معادل يک ماه آخرين حقوق و فوق‌العاده‌های دريافتی... به عنوان پاداش پايان خدمت پرداخت شود.. .

متاسفانه یک سال و اندی از هنگامِ بازنشستگیِ بازنشستگان ۴۰۲ گذشته است ولی هنوز ۶۰ در صد پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکرده‌اند. در حالی که تازیانه‌ی گرانی‌های پی در پیِ روزانه و ماهانه و تورم کمرشکن، بیش از همه، بر پیکر اقشاری که درآمد ثابت دارند فرود می‌آید و از این میان، بازنشستگان وضعیت اسف بارتری دارند.

در جایگاه سخنرانی و نصیحت‌های اخلاقی همه‌ی مسئولین کشور از صدر تا ذیل بر جایگاه و مقام شامخِ بازنشستگان و ارزش و اعتبار آنان و گنجینه‌ی تجربیات ارزشمندشان، منش و شخصیت شان سخنرانی‌ها می‌کنند، مقاله‌ها می‌نویسند و چه بسا فخرها می‌فروشند، اما هزار افسوس که در مقام اجرا و عمل پریشانیِ آنان دیده و صدایشان شنیده نمی‌شود.

بازنشستگانِ مستأصل و ستم دیده فریاد خود را در کجا و به که استرجاع و استغاثه کنند؟! »

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25160-/معلمان-بازنشسته-با-برگزاری-تجمع-خواهان-دریافت-کامل-پاداش-بازنشستگی-خود-شدند

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
عبدالرسول عمادی در نشست « ضرورت تحول و اصلاحات در آموزش و پرورش » :

سند تحول بنیادین از حیز انتفاع ساقط است . آسیب‌شناسی آموزش و پرورش در خلاء صورت نمی‌گیرد !

گزارشگر : رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم


* گفتمان اصلاح‌طلبی و تحول‌خواهی :

شالوده این گفتمان بر تفکر انتقادی استوار بوده و در این روش هیچ احدی بری از نقد و انتقاد نیست. طبیعی است که عمل ما در انتخابات اخیر بر پایه گفتمان تحول‌خواهی بوده و اصلاح‌طلبی را نوعی تعمیرکاری تلقی می‌کنیم.



* تحول بنیادین یعنی انقلاب و دگرگونی کلی، در حالی که ما دنبال اصلاحات در بخش‌های فرسوده سیستم هستیم چرا که معتقدیم فرهنگ در بستر زمان و به مرور تغییر می‌یاید لذا مقولاتی چون انقلاب فرهنگی و تحول بنیادین عملا در آموزش و پرورش محلی از اِعراب ندارند.

مطابق فصل ۸ سند تحول بنیادین پنج سال بعد از اجرای سند ؛ باید نتایج در شورای آموزش و پرورش تحلیل و در شورای انقلاب فرهنگی مورد بازبینی قرار می‌گرفت در حالی که بعد از گذشت دو دهه هنوز سند اجرا نشده است.


اصلاحات در آموزش و پرورش از زمان محمدعلی نجفی با الحاق مهارت آموزی آغاز شده و در دوره خاتمی جدی‌تر گرفته شد ولی نهایتا ابتر ماند.

معتقدم اصلاحات در دستگاه تعلیم و تربیت به نتیجه نمی‌رسد چون حاکمیت با تحولات همراهی نمی‌کند.



* دوم خرداد یک جنبش اجتماعی بود با این حال اصلاحات درخوری شامل حال آموزش و پرورش نشد.

البته نباید از دو اتفاق مهم زمان وزارت حاجی مبنی بر ارتقای ادارات به سازمان و همچنین ادغام برخی از بخش‌های زائد همانند نهضت سوادآموزی و پرورشی در سازمان‌‌ها چشم‌ پوشید چرا که با سازمان شدن ادارات کل عملا بودجه استانی، تصمیمات منطقه‌ای و اقدامات مستقل تر گردید.

ما در دولت معجزه هزاره سوم عملا در سند تحول بنیادین شش زیر نظام ساختیم تا با پیش بینی‌های کلی و چرخش‌های تحول آفرین منجی آموزش و پرورش باشیم.

این سند در قالب کتابچه به ادارات ارسال گردید ولی در عمل دیدیم که سند تحول بنیادین حرکتی مبهم و بی‌حاصل است.

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25161-/سند-تحول-بنیادین-از-حیز-انتفاع-ساقط-است-آسیب‌شناسی-آموزش-و-پرورش-در-خلاء-صورت-نمی‌گیرد

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« کاش فعالین و کنش گران تعلیم و تربیت هر لحظه به سویی غش نمی‌کردند ! »

پرچمی به نام " وفاق " در آموزش و پرورش ... چه کسی اعلام داشته مدیران دولت سایه باید بمانند؟!

دکتر معصومه بیات/ فعال فرهنگی و آموزشی


* تلاش‌های مدیران دولت سایه برای ماندن و یا تصاحب کرسی مدیریتی وزارت آموزش و پرورش و حوزه های وابسته به آن همچنان ادامه دارد!


* از تثبیت مدیران دولت سایه در وزارت آموزش و پرورش زیاد نوشته‌ایم .... از گزارشات 5 هزار کلمه‌ای تا یادداشت‌های کوتاه؛ اما عجیب آن‌که وزرای قبلی و کنونی ، چشم و گوش خود را بر روی مدیران دولت سایه بسته و این اجازه را داده‌اند که بر تحرکات آنها، روز‌به‌روز افزوده گردد.


* متاسفانه دولت چهاردهم و شخص مسعود پزشکیان، پرچمی را تحت‌ عنوان وفاق بلند کرده است که بیشتر به نفع خناسان، ناکارآمدها، بعضا مخالفین شده و شکلی از نفاق را ترویج داده است.


* وزیر آموزش و پرورش باید پاسخ گو باشد که چرا این افراد با این رزومه و عملکرد همچنان باید از آموزش و پرورش بمانند؟! و اگر وزیر آموزش و پرورش بی‌اختیار است لازم نیست پاسخ دهد، اما کمی تامل بفرماید که آیا این افراد شایسته نشستن بر روی صندلی مدیریت را دارند؟!

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25162-/پرچمی-به-نام-وفاق-در-آموزش-و-پرورش-چه-کسی-اعلام-داشته-مدیران-دولت-سایه-باید-بمانند؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« .... در اقدامی آرام و متاسفانه بدون تقلای آموزش و پرورش ! »

معلم سرا و فروشگاه فرهنگیان هفت تیر مشهد به مزایده گذاشته شد !

احمد غفوریان/ مدیر پایگاه خبری فخر نیوز



* این ملک با مبلغ ناچیز ۳۵ میلیارد تومان و به صورت اقساطی توسط این نهاد به مزایده گذاشته شد.

مشاهدات خبرنگار فخر نیوز حاکی است کارگران تمام تابلو و هر نشانه ای از آموزش و پرورش را محو و سپس کل ساختمان را سفید کردند.

متاسفانه بسیاری از املاک آموزش و پرورش فاقد سند هستند و واحد حقوقی اداره کل نتوانسته اند از این اموال محافظت کنند و کسی پی گیر از دست دادن این اموال ارزشمند نیست.

خبرنگار ما با معاون حقوقی اداره کل آموزش و پرورش تماس گرفته است که پاسخ گو نبودند.

همچنین یک کارشناس حقوقی اداره کل از جزییات این مصادره و خلع ید اظهار بی اطلاعی کرد.


* اگر چه فعالیت نسبتا مناسب واحد حقوقی اداره کل کمی جبران مافات نموده. اما بی ثباتی و ضعف مدیریتی و از طرفی، عدم توان پرداخت حتی مبالغ مورد نیاز برای اخذ اسناد تک برگی در این آشفته بازار و رها شدگی مدیریتی آموزش و پرورش استان باعث از دست رفتن سرمایه های مادی این سازمان عریض و طویل و در عین حال نیازمند شده است.

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25163-/معلم-سرا-و-فروشگاه-فرهنگیان-هفت-تیر-مشهد-به-مزایده-گذاشته-شد

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای و در پاسخ به پرسش و اعتراض صدای معلم :

موضع وزارت آموزش و پرورش در همه تعطیلی ها رای مخالف بوده است ؛ در همه تعطیلی ها !

صدای معلم گزارش می کند ؛



گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 16 دی ماه ، نشست خبری علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در یک مدرسه ابتدایی در دورترین نقطه جنوب شرقی تهران در بلوار ابوذر برگزار گردید .

آن چه در زیر می آید ؛ مشروح پرسش و پاسخ « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » و « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » می باشد .


* صدای معلم:

آقای فرهادی

البته پرسش من در حوزه بودجه نیست اما می خواستم به صورت مشخص بفرمایید که :

سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی در سال آینده ( سال 1404 ) چقدر است؟

عدالت آموزشی و کیفیت آموزشی دو مطالبه مهم رئیس جمهور در آموزش و پرورش بوده است.

جز تعیین دو مشاور وزیر آموزش و پرورش یعنی آقای زرافشان در حوزه عدالت آموزشی و آقای کمره ای در کیفیت آموزشی چه کار خاص دیگری در تحقق این دو مطالبه ی مهم انجام شده است ؟

مطالعات تیمز که شما اشاره فرمودید واکنش های زیادی داشته است.

آقای فرهادی

ایران از معدود کشورهای جهان است که کمترین زمان آموزش را به خود اختصاص داده است .

خانم حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این مورد چنین می گوید :

« یکی از موضوعات کلیدی در بحث کیفیت آموزش، زمان واقعی آموزش است.

در ایران، اگرچه زمان اسمی آموزش ممکن است زیاد به نظر برسد، اما تعطیلی‌های مکرر این زمان را کاهش داده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهایی که در آزمون تیمز نتایج خوبی کسب کرده‌اند، حتی در مناطق سردسیر، مدارس به‌ ندرت تعطیل می‌شوند »

سوال من از شما این است که چرا وزارت آموزش و پرورش به بهانه های مختلف مانند آلودگی هوا ، برودت هوا و... مدارس را تعطیل می کنند ؟ با این که می دانند این تعطیلی ها تاثیر چندانی در کاهش و یا تعدیل آلودگی هوا ندارد ؟

چرا وزارت آموزش و پرورش در چنین مواردی کاملا منفعلانه عمل می کند و مسئولیت را کاملا به دست کسانی سپرده که سر رشته ای در آموزش و تربیت ندارند ؟ این وضعیت قرار است تا کی ادامه داشته باشد ؟

دوران کرونا هم که این مسائل مطرح و پرسش می شد ؛ مسئولان وقت آموزش و پرورش همه مسئولیت ها را متوجه آن ستاد ملی مبارزه با کرونا می کردند ...

و پرسش پایانی من ؛

آقای فرهادی

در نشست خبری به تاریخ 20 / 8 / 1402 گفته بودید :

" تنظیم‌گری آموزش و پرورش وابسته به رسانه، بودجه، ساختار اداری، ساختار سیاسی، فضای فرهنگی و … است و این حساسیت آن را نشان می‌دهد.

باید از چند دسته شدن در هر موضوعی پرهیز کنیم. چند دستگی سبب چندقطبی شدن می‌شود. یکی از دلایل موفقیت ما در دفاع مقدس همین یکدست بودن بود. خبرنگاران نیز وظیفه تنظیم‌گری دارند و می‌توانند در راستای از بین بردن چند دستگی کمک کنند .. "

در حوزه ی رسانه و حوزه عمومی ، معنای « تنظیم گری » چیست ؟

مرز میان این مفهوم با سانسور و گزینش اخبار چیست ؟

آیا وظیفه رسانه جز انعکاس واقعیت و مطالبات افکار عمومی و تحلیل در مورد آن ها چه می تواند باشد ؟




* صدای معلم :

حدود هشتاد و پنج درصد مدارس ایران از نوع آموزش عادی دولتی اند . آسیب و صدمه ی این تعطیلی ها بیشتر متوجه مدارس عادی دولتی هست تا مدارس خاص چون آن مدارس پلتفرم های خاص خودشان را دارند و جبران می کنند ولی چنین آموزشی در مدارس عادی دولتی حساب کتاب ندارد.

این وضعیت باید تا کی ادامه داشته باشد ؟


باید صریح بگویند که موضع آموزش و پرورش این است. این که بگویند حالا پژوهش انجام بشود ببینیم چه می شود و... این برای من رسانه قابل قبول نیست.

شما می فرمایید استاندار رئیس شورای عالی آموزش و پرورش است .

چندی پیش در استان البرز تعطیل کردند و بیانیه دادند اما استانداری از کلمه پیش دانشگاهی استفاده کرده بود یعنی استاندار هنوز نمی داند که پیش دانشگاهی مدت ده سال است که منقضی شده است !

حالا شما آمده اید به این استاندار اختیارات دادید که هر کاری می خواهی بکن ؟!

متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :


https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25164-/موضع-وزارت-آموزش-و-پرورش-در-همه-تعطیلی-ها-رای-مخالف-بوده-است-؛-در-همه-تعطیلی-ها

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« انتظار داشتیم رویه مدیریتی‌تان در وزارتخانه مانند شخصی آزاده، متخصص، قاطع و مصمم در تصمیم‌گیری‌ها باشد »

آقای وزیر آموزش و پرورش .... خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم ؟!

دکتر معصومه بیات/ فعال فرهنگی و آموزشی




* اگر بخواهیم تاریک‌ترین‌‌ دوران کشور خصوصا وزارت آموزش و پرورش را بدون تعصب و‌ غرض‌ورزی‌ معرفی نماییم، بی‌تردید‌ دوران ۳ ساله دولت سیزدهم با اختلاف چشمگیر از سایر دولت‌ها، موفق به دریافت این عنوان خواهد شد.

.... دورانی که مخالفین و دشمنان قسم‌خورده تعلیم و تربیت، تبدیل به وزرای آموزش و پرورش، معاونین وزیر و همچنین مدیران کل ستاد و صف شدند و در اتحادی نوشته شده از سال‌ها قبل ؛ تمامی مزیت‌ها، ظرفیت‌ها، پتانسیل‌ها و حتی شان و جایگاه وزارت آموزش و پرورش را به سخره گرفتند و تعلیم و تربیت را از حیّز انتفاع ساقط کردند.

با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان، این امید در دل‌ها جوانه زد که با تغییرات بنیادین در وزارت خانه و‌ ادارات کل ؛ مجددا شاهد رویش توسعه، حذف محدودیت‌ها، بازگردانی مزیت‌ها و اصلاح مثبت قانون در کنار ارتقاء جایگاه تعلیم و تربیت، وزیر و معلمان و نخبگان این حوزه خواهیم بود.

اما دیری نپایید که این خیال شیرین، تبدیل به امید واهی شد؛ چراکه وزیر آموزش و پرورش بی‌یال و کوپال و اشکم‌تر از قبل در این مسیر ظاهر گشت! همچنین ، حجت بر همگان تمام گشته است که وزیر امروز حتی در انتصابات مدیران کل استانی نیز دارای اختیارات مطلوب همچون همان دولت سیزدهم هم نیست.


* نیک می‌دانید که متوهمین اعلام داشته‌اند: شما قادر به جابه‌جایی آنها و برکناری‌شان نیستید؛ چراکه عضو فلان جا هستند و ارتباطات خاص از پس همین‌جا دارند! این موضوع در خفا و آشکارا به کرات تاکید شده که وزیر آموزش و پرورش قادر به عزل‌شان نیست و حرف‌های بی‌اساس و محتوای دیگر.

حال این میدان برای شما فراهم شده تا ثابت کنید برخاسته از دل تعلیم و تربیت هستید .

می‌دانیم که اختیارات تام ندارید؛ اما آیا قدرت اقناع مسئولین بالادستی را هم ندارید؟!

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25165-/آقای-وزیر-آموزش-و-پرورش-خود-غلط-بود-آنچه-ما-پنداشتیم-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« پوری بنایی همچون دیگر نمادهای ایرانی اینک یک نماد و نشانه است برای دختران ایران زمین. او معیاری عملی و ملموس و تجربه شده برای پندار و گفتار و کردار نیک در زیست فرزندان ایرانیان و به ویژه دختران ایرانی است »

" پوری بنایی دختر ایران "

حسین میرزانیا


* پیش از پرداخت به این پرسش بر حسب حرفه معلمی و تجربه و آموخته های کاری ام باید اشاره و یادآوری کنم که یکی از راه ها و روش های کارآمد برای انتقال مفاهیم به دانش آموزان و فراگیران، وجود الگو و نمونه هایی از همنوعان و هم میهنان خود برای آنان است تا با سرمشق قرار دادن آنها، انگیزه بگیرند، از دشواری راه زندگی سر خورده نشوند و همت و تلاش و باور به خود را وجهه همت خود قرار بدهند و از پیمودن اهداف خود دلسرد نشوند و بدانند و ببینند که افرادی از جنس خود و به طور کاملا ملموس و قابل دسترس در گوشه و کنار میهن شان بوده و هستند که زندگی خود را هدف گذاری کرده اند و با ایمان به آن هدف توانسته اند به خواسته خود نیز دست یابند و این کاری بود که امثال مریم میرزاخانی ها و پوری بنایی ها به قطعیت و قاطعیت تمام بدان جامه عمل پوشاندند.


* " پوری بنایی در فیلم های قیصر و غزل به عنوان شخصیتی تاثیرگذار و پیچیده ظاهر شد و توانست بازتابی از احساسات انسانی و نقش های پیچیده زنانه را ارائه دهد... حضور بنایی در نقش غزل که نام فیلم غزل هم بر آن مبنا انتخاب شده است نمادی از تمام زنان قربانی است در طول تاریخ.

در فیلم "مهر گیاه" گیاهی شبیه به جفت انسانی زن و مرد است. ریشه‌ های این گیاه به دو بخش تقسیم می شود که یک بخش آن مونث و یک بخش آن مذکر است و یک تن واحد به نظر می رسد.

بنایی با اجرای قوی و باورپذیر خود، شخصیت زنی را به تصویر می کشد که بلد است چگونه درد و اندوه را با غرور و عزت به نمایش گذاشت.

فیلم "زنبورک" فیلم نمادین و فلسفی است که داستان انسان هایی را روایت می کند به دنبال راهی برای رهایی از ستم و فساد هستند. زنبورک ادبیات نمایشی و عامیانه ایران را با ادبیات و فرهنگ مدرن غربی در می آمیزد....


* پوری بنایی علی رغم‌ اینکه پس از سال ۱۳۵۷ همچون بسیاری از هنرمندان مورد بازخواست و بی مهری قرار گرفت ولی ایران را ترک نکرد و از جمله کسانی بود که ماندن در وطن را برگزید و ماند. بنایی در گفت و گوهای متعدد در پاسخ به پرسش : چرا ایران را ترک نکردی و همچنان در اینجا ماندی؟ پاسخ می دهد: " من وطنم و مردم کشورم را دوست دارم و در کنار آنها راضی و خشنودم. بودن در کنار آنها به من انگیزه و امید و سرزندگی می بخشد.

نکته قابل تامل اینکه بنایی می گوید:" بعدها بازی من در فیلم ها بلامانع اعلام شد ولی هیچ وقت نتوانستم خود را راضی به بازی مجدد در سینمای ایران کنم!" آنچه که از گفته او می توان فهم کرد پای بندی و باور بنایی به معیارها و اصولی در زندگی می باشد که او نمی تواند در فقدان آنها تن به حضور در سینمای ایران بدهد! نگاهی به بنایی و نوع زندگی اش حاکی از پای بندی به مبانی بنیادینی است که هیچ گونه تلاطم سیاسی و اجتماعی و یا وزش طوفان های ایدئولوژیک سیاسی و اعتقادی نتوانست او را از مسیر روشن ایران خواهی و مردم دوستی منحرف سازد.


* پوری بنایی سیمای سومی هم دارد و آن وجه نیک اندیش، نیک سرشت و مهرورزی و دستگیری از هم میهنان و مردم وطنش می باشد. او از ایران مهاجرت نکرد، حاضر به بازی در غیر از آن معیار و اصول و باور خود نشد، اما هرگز دست از تکاپو برای میهنش نکشید. آلام و دردها و رنج های ایران و هموطنانش را از یاد نبرد و این بار نگارنده قصه و سناریست و کارگردان آنچه خود دوست می داشت شد.

بازیگر این راه هم خود او بود در لوکیشنی به وسعت ایران .


* لحظه ای نیاسودن، کوشیدن و مهر ورزیدن، وارستگی، متانت و فروتنی و تواضع و گذشت و خوش رویی آن چیزی بود که از نزدیک در سیما و خلق و خوی بنایی هنرمند و انسان نواز پر شفقت از او مشاهده کردیم.


* پوری بنایی به درستی ترجمان متین صورت و سیرتی از دختران و زنان کوشا، کنش گر، هنرمند و فعالی هستند که در دهه سی دانش آموختند، در دهه چهل و پنجاه بالیدند و در روزگار پس از ۵۷ خود را وقف میهن و فرزندان ایران عزیز کردند تا هم میوه ای از فداکاری های نسل تجددگرا و میهن دوست مشروطه باشند و هم نمادی برای نسلی که در جست و جوی روشنایی، مدنیت، خرد و بهروزی و آبادی و آزادی و توسعه ایران است.

عشق و دلدادگی او به ایران و سعادت دختران و پسران ایران زمین و تمدن دیرپای ایرانی را پایانی نیست.


https://sedayemoallem.ir/چهره‌های-ماندگار/item/25167-/پوری-بنایی-دختر-ایران

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« راه مقابله با این فریب کاری، آگاه سازیِ مردم از شیوه های فریب خوردنشان است »

استراتژی " پرت کردن حواس " !

محمدمهدی اردبیلی


* فاصله بسیار کوتاه میان این لبخند و آن اشک‌ها معمولا نقل محافل خانوادگی است. در نهایت پدر و مادر از توفیق خود در تغییر توجه کودک از برآوردن هدفی نامطلوب به رفتاری مطلوب راضی به نظر می‌رسند و کودک نیز به واسطه فراموش کردن مطالبات خودش و تن سپردن به مطالبات کاذب و ساختگی، راضی به نظر می‌رسد. همه راضی‌اند، دست کم تا تنش بعدی.

آیا این استراتژی کنترلی، فقط به دوران کودکی محدود می‌ماند؟


* یکی از راه‌های مواجهۀ متولیان جامعه با مطالباتِ «نامطلوب» مردم، این است که توجه اذهان را به مسائلی بی‌ربط و جذاب منحرف سازند. فرد یا افرادی را تصور کنید که از وضعیت شان ناراضی‌اند. آنها منطقاً برای رفع نارضایتی، باید عوامل اصلی آن را از بین ببرند. اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد ادامۀ همان شرایط زیستیِ قبلی است، منتهی با این تفاوت که توجه این فرد یا افراد به مسائلی دیگر جلب شده است، مانند همان أسباب‌بازی یا عروسکی که به کودک اعطا می‌شود و به یک باره گریه‌اش را به خنده بدل می‌سازد.

تلقین رضایت از شرایط حاضر، هدف اصلی‌ای است که نهادهای محافظه‌کار برای خود تعیین کرده‌اند.


* تمام مناسک و روش‌های سرگرم‌سازی و تفریح در عصر حاضر ذیل این استراتژی قابل بازخوانی‌اند: رسانه‌ها، تبلیغات، آموزش و پرورش، اخبار و ... . در این معنا می‌توان عصر ما را عصر «حواس‌ پرتی» نامید. عصری که تمام ارکان جامعه در پرت کردنِ حواس خودشان/خودمان با یکدیگر همدست شده‌اند.

در نهایت نیز سرنوشت ما همانند سرنوشت کودکانمان است: همه احساس رضایت می‌کنند: هم متولیان و نهادهای محافظه‌کار فرهنگی و سیاسی، هم نهادهای اقتصادیِ بهره‌مند از تبلیغات، و هم به ویژه، خود مردم در مقابل تلویزیون‌های‌شان، دوربین‌های عکاسی‌شان، ویترین‌های فروشگاه‌هایشان، آینه‌های باشگاه‌هایشان و ... .


* زمانی که دستِ نهادهای مروج حواس‌پرتی برای مردم رو شود و هیچ حربۀ فریبنده‌ای باقی نماند، دیگر هیچ تغییری، جز تغییرات رادیکال، نمی تواند مردم را راضی کند. این امید البته تاحدی خوش‌بینانه است، چرا که از یک سو، یکی از کارکردهای نظام سرگرم سازیِ عمومی، پرت کردن حواسِ اذهان، حتی از شناختِ وضعیتِ خودشان است و از سوی دیگر، تجربۀ پیشرفت صنعتِ سرگرم‌سازی نشان می‌دهد که در غالب موارد، یک گام جلوتر از مردم حرکت کرده است. و این البته رسالت ما را سنگین تر و راه ما را دشوارتر می سازد.

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25171-/استراتژی-پرت-کردن-حواس

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« برنامه ی وزارت آموزش و پرورش برای مدیریت بهداشت روانی دانش آموزان و معلمان چیست ؟ »

سخنان وزیر آموزش و پرورش در مورد وضعیت تاب آوری دانش آموزان صحیح و منطقی است اما نباید موجب تضعیف و لوث شدن اقتدار مدرسه شود

صدای معلم گزارش می کند ؛


* سخنان و مواضع وزیر آموزش و پرورش در مورد میزان تاب آوری دانش آموزان کاملا صحیح و منطقی است و با واقعیت های مدارس و جامعه هم خوانی دارد .

بدون تردید شیوه های آموزشی و روش های تدریس در نظام آموزشی سنتی و ایدئولوژیک ما نیاز با بازخوانی و بازنویسی دارند .

مدرسه باید در مورد برنامه ی آموزشی انعطاف داشته و متناسب با واقعیت های جامعه و جهان امروز حرکت کند .

نباید با دانش آموزان و مشکلات آنان با یک شیوه واحد برخورد کرد و معلمان باید به اصل « تفاوت های فردی » احترام گذاشته و آن را اجرا نمایند .


* اما وضعیت نباید به گونه ای پیش رود که جایگاه و به اصطلاح اتوریته مدرسه ( AUTHORITY ) بیش از این تضعیف شده و آموزش لوث شود .

آموزش و پرورش نباید در برابر برنامه های درست و مورد آزمون قرار گرفته خود را ببازد و یا عقب نشینی های فاقد تئوری آموزشی و اقتضایی داشته باشد .

این سخنان نباید به گونه ای برداشت شوند که موجب پرخاشگری بیش از پیش دانش آموزان نسبت به معلمان و کادر آموزش در مدرسه شود .



* آذر ماه 1398 ؛ علیرضا کاظمی معاون وقت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش که اکنون وزیر آموزش و پرورش است اعلام کرد :

« در غربال گری‌های سلامت انجام ‌شده در وزارت آموزش ‌و پرورش مشخص‌شده ۳۰ درصد دانش‌آموزان تمامی مقاطع تحصیلی در حوزه سلامت روان از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و یک درصد دانش‌آموزان نیاز به خدمات اورژانسی در حوزه آسیب‌های روانی دارند که عدد کمی نیست و باید هوشیار باشیم » .

اکنون و پس از گذشت 5 سال وضعیت چگونه است ؟

آیا « نماد » طرح موفقی بوده است ؟


* آیا تعطیلی های پیاپی مدارس ؛ سلامت روان دانش آموزان را در معرض تهدید قرار نمی دهد ؟


* آیا حضور مربی و یا معاون پرورشی در مدارس کمکی به کاهش مشکلات رفتاری و آسیب های اجتماعی کرده است و یا صرفا اجرای یک برنامه از پیش طراحی شده با آموزه های ایدئولوژیک است ؟ که با توصیه مقامات بدون داشتن یک پلتفرم علمی و تخصصی در حال اجراست ؟

چرا نباید مشاور ( روان شناس ) تخصصی و تمام وقت در همه مقاطع نظام آموزشی نداشته باشیم ؟


* مدرسه برای دانش آموزان باید برنامه و حرف برای گفتن داشته باشد در غیر این صورت آنان این مهم ترین نهاد آموزش و تربیت را جدی نخواهند گرفت و جایگاه مدرسه با سیاست گذاری ها و مدیریت های ناکارآمد امروز بیش از پیش به حاشیه خواهد رفت .

گزارش کامل « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25172-/سخنان-وزیر-آموزش-و-پرورش-در-مورد-وضعیت-تاب-آوری-دانش-آموزان-صحیح-و-منطقی-است-اما-نباید-موجب-تضعیف-و-لوث-شدن-اقتدار-مدرسه-شود

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« هیچ چیز نگفت. هیچ کاری نکرد. فقط نگاه کرد. نگاهی که در آن، نه خشم بود، نه نفرت، نه حتی ناامیدی. فقط، یک پوچی عمیق بود»

روی تخته سیاه جمله‌ای نوشته شده بود: " ادب، سرلوحه‌ی زندگی است "

طهماسب کاوسی



* زنگ خورد. صدا، مثل پتکی بر سکوت فرود آمد. بچه‌ها، مثل سیلابی که سدش شکسته باشد، به بیرون هجوم بردند. دیگر خبری از آن سکوت سنگین نبود. حالا فقط صدای خنده‌های بلند، فحش‌های کوتاه و بریده، و صدای برخورد کیف‌ها به هم، در فضا می‌پیچید.

معلم، به رفتن آن‌ها نگاه کرد. نگاهش، خالی و بی‌احساس بود. انگار نه انگار که این بچه‌ها، ساعتی پیش، در همین کلاس، ساکت و آرام نشسته بودند.


* یک حس بی‌تفاوتی مطلق، نسبت به هر آنچه که در اطرافش می‌گذشت.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25173-/روی-تخته-سیاه-جمله‌ای-نوشته-شده-بود-ادب،-سرلوحه‌ی-زندگی-است

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« بی تفاوت گذر نکن ! »

چشمه کلکچال تهران دوباره خشکید !

صدای معلم گزارش می کند ؛


* یکشنبه 19 آذر 1402 ؛ « صدای معلم » از خشک شدن چشمه ی کلچال در تهران خبر داد .

این رسانه نوشت :

« چند روزی است که چشمه ی « کلکچال » بالاتر از پارک جمشیدیه تهران خشک شده است .

این واقعه تاکنون بی سابقه بوده است .

این صحنه ها برای کسانی که دوستدار محیط زیست هستند واقعا آزار دهنده هستند .

این از وضعیت آبی ما و آن هم از وضعیت هوا !


* در شرایطی که محیط زیست اولویت هیچ کسی نیست و نه الگوهای حکمرانی و نه فرهنگ محیط زیستی برای حفظ این میراث ارزشمند مهیا نیست ؛ پرسش این است که چه فرجامی در انتظار ماست ؟


* در کنار رنج ناشی از آلودگی هوا و نیز بحران بی آبی باید فرهنگ زباله ریزی توسط افرادی را اضافه کرد که برای خودشان هیچ مسئولیتی جز تخریب محیط زیست و لذت بردن از حماقت خویش قائل نیستند و با نمایش تربیت کسب شده از خانواده و مدرسه به راحتی حقوق شهروندی دیگران را البته در سکوت « بقیه » زیر پا می گذارند .

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25174-/چشمه-کلکچال-تهران-دوباره-خشکید

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آموزش، بی‌ اهمیت‌ تر از آن است که نیازمند مقاومت یا برنامه‌ ریزی باشد. و البته این موضوع توسط «خانواده ها» نیز پذیرفته شده و مقبول است ! »

تعطیلی‌های بی‌پایان مدارس در سکوت و انفعال وزارت آموزش‌ و پرورش ؟!

علی زینلی/ معلم - شهرستان خمیر


* مثل همیشه جمعیت اهل سفر با نادیده گرفتن «قانون» مقاصد ایران‌گردی خود را از دیروز آغاز کرده‌اند و کسی منتظر نمانده است روز چهارشنبه دولت تعطیل اعلام کند یا اعلام نکند.

برخی از دانش آموزان یا خودشان بدون هیچ هراسی به مدرسه نمی‌روند ؛ برخی همراه خانواده‌ها در سفرند و برخی هم در مدارس به شکلی دست‌به‌کار می‌شوند تا کلاس‌ها برگزار نشوند!

و این در حالی است که از ابتدای هفته نیز به دلایلی چون کمبود انرژی و سرما بیشتر استان‌های کشور «تعطیل» اعلام شد.


* حدود یک ماه پیش یعنی در 27 آذرماه نیز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مهرداد حسن‌زاده مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان گفته بود: بر اساس تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوا به دلیل ملاحظات محیطی ناشی از آلودگی امروز برای حفظ سلامتی دانش‌آموزان و دانشجویان فردا سه‌شنبه ۲۷ آذرماه مدارس در تمامی مقاطع و دانشگاه‌های سراسر استان تعطیل هست. بر اساس همین خبر که بقیه استان‌ها نیز تعطیل شده بودند و اتفاقاً تأکید بر ماندن در خانه بود موجی از خودروها وارد هرمزگان و جزایر قشم و کیش شدند.


* نکته حائز اهمیت در این میان ؛ سکوت و انفعال آموزش‌ و پرورش در برابر تعطیلی‌های بی‌پایان است؛ نهادی که باید ستون اصلی تربیت نسل آینده باشد، حالا به سایه‌ای از مأموریت واقعی خود تبدیل شده است. در حالی که تعطیلی‌های مکرر هر روز ارزش زمان دانش‌آموزان را زیر سؤال می‌برد، این نهاد نه راهبردی برای مدیریت بحران دارد، نه صدایی که نشان از دغدغه‌مندی باشد.


* در شرایطی که هر مسئله‌ای می‌تواند بر آموزش غلبه کند، این بی‌تفاوتی تنها یک نتیجه دارد:

جایگاه مدارس و کلاس‌های درس هر روز بیش از پیش به حاشیه رانده می‌شود.


* آیا وقت آن نرسیده است که آموزش‌ و پرورش، به‌جای سکوت به میدان بیاید و نشان دهد که تربیت نسل آینده ارزش ایستادگی و برنامه‌ریزی دارد؟



* * صف چند کیلومتری خودروها برای ورود به جزیره کیش :


https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25175-/تعطیلی‌های-بی‌پایان-مدارس-در-سکوت-و-انفعال-وزارت-آموزش‌-و-پرورش-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« صدای معلم سه شنبه 27 دی 1401 : وزیر کشور و وزیر آموزش و پرورش به جای کلی گویی و رفع تکلیف ، در مورد میزان عمل به قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش گزارش و بیلان مستند ارائه کنند »

از " قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش " چیزی نمانده است !

صدای معلم گزارش می کند ؛



* 31 سال از تصویب « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » می گذرد اما پرسش بزرگ و قابل تامل آن است که :

« چرا همچنان فاقد " نگاه ملی " به " آموزش و پرورش " هستیم و چرا همچنان تعلیم و تربیت و الزامات آن به اولویت های مهم جمهوری اسلامی تبدیل نشده است ؟


* نخستین و مهم ترین پرسش « صدای معلم » آن است که واقعا چه تناسب و قرابتی میان کارکرد و فلسفه ی فعالیت مدارس غیرانتفاعی ( غیردولتی ) با " قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش " می توان پیدا کرد در حالی که عصاره فعالیت این بخش یعنی مدارس غیردولتی ، خصوصی سازی آموزش بوده که با روح عدالت آموزشی در تضاد بوده و فعالیت آنان به بی عدالتی فراگیر دامن زده است ؟


* در واقع و با استناد به گزارش این مقام دولتی حاصل و فرآورده ی اجرای قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش در دو مورد خلاصه می شود :

1- تحصیل 14 هزار میلیارد تومان از اجرای این قانون ( علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش به تازگی اظهار داشت: موانع پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان برداشته شده و ۲۳ هزار میلیارد تومان مانده پاداش پایان خدمت سال ۱۴۰۲ فرهنگیان به زودی پرداخت خواهد شد )

2- برگزاری جلسات

* « صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ سه شنبه 27 دی 1401 با عنوان : « وظیفه مقامات سخنرانی و ارائه پیام و بیان آرزوها و ... نیست ! وظیفه آنان ارائه گزارش عملکرد و پاسخ گویی در مواردی است که « قانون » بر عهده آنان گذاشته است - وزیر کشور و وزیر آموزش و پرورش به جای کلی گویی و رفع تکلیف ، در مورد میزان عمل به قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش گزارش و بیلان مستند ارائه کنند ! نوشت :

« قرار بود با اجرای این قانون ، مشارکت و نظارت مردم در امر آموزش و پرورش جنبه عملی پیدا کند .

قرار بود با اجرای این قانون در امر آموزش تمرکز زدایی شده و از کلیه منابع و امکانات بهره گیری شود .

قرار بود جمع جبری اجرای این قانون مترقی که 29 سال پیش مصوب شد به افزایش اعتماد عمومی ، سرمایه اجتماعی و در نهایت اولویت قرار گرفتن آموزش در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها ختم شده و کشور در مدار « توسعه » و « پیشرفت » قرار بگیرد .


* آیا می توانند در مورد تقویم آموزشی با توجه به شرایط اقلیمی و جمعیتی تصمیم گیری کنند ؟

آیا بر اساس بند 5 از ماده 4 قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش اختیار سیاست گذاری و برنامه ریزی جهت ایجاد و توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی را دارند ؟

مطابق بند یک از همان ماده 4 مکانیسم تصویب ضوابط مربوط به تعیین هزینه سرانه دانش آموزی چگونه است ؟

وزیر کشور و وزیر آموزش و پرورش از کدام ظرفیت های رسانه ای محلی و استانی می گویند در حالی که مشخص نیست استان ها و شهرستان ها آیا به همان دستور العمل وزارتی که با پی گیری های « صدای معلم » مصوب و به سراسر کشور ابلاغ گردید ؛ عمل می کنند و آیا در این زمینه به رسانه ها ، پاسخ گو هستند ؟

و یا مطابق بند 21 از ماده 8 این قانون ؛ در زمینه ی ارتقای سطح دانش فرهنگیان و پیش بینی و تدارک وسایل رفاهی و معیشتی معلمان و فراهم کردن امکانات لازم چه عملکردی بوده و کدام مرجع اجرای این ماده و سایر را مورد ارزیابی دقیق و شفاف قرار داده و به افکار عمومی اطلاع رسانی کرده اند ؟

آیا نگاه مطالبه گرانه در سطوح مختلف جامعه از مسیر اجرای این قانون کلید خورده است ؟ »




* چیزی که از اجرای قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش عملا نصیب آموزش و پرورش شده است به صورت عمده در دو مورد خلاصه شده است :

1- تعطیل کردن مدارس به بهانه های مختلف و با دستور استاندار ( مشخص نیست اساسا شورای آموزش و پرورش استان در این میان چه نقشی دارد ؟ )

2- دخالت در عزل و نصب روسا و مدیران آموزش و پرورش




* جا دارد که مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی در سطوح مختلف فارغ از حرف های همیشگی ؛ نگاهی عمیق به روندها و نتایج داشته به ویژه آن که قرار بوده در سال 1404 ایران کشورى است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادى، علمى و فن آورى در سطح منطقه، با هویت اسلامى و انقلابى، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بين الملل جامعه ی ایرانی باشد .

متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25176-/از-قانون-تشکیل-شوراهای-آموزش-و-پرورش-چیزی-نمانده-است

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آنچه در عرصۀ سیاست می‌گذرد، نوک قله‌ای است که از اقیانوس فرهنگ بیرون زده است »

دموکراسی ؛ روشنفکران و فرهنگ عمومی

رضا بابایی



* کاش از میان هزاران جوان تحصیل‌کرده که در وبلاگ و فیسبوک و تلگرام و اینستاگرام و... می‌نویسند، بخشی از آنان به میان مردم می‌رفتند و رودرو با آنان سخن می‌گفتند. همۀ راه‌ها از میان مردم می‌گذرد.


* دموکراسی در هر کجا ناقص است، در تأثیر فرهنگ عمومی بر ماهیت ساختارها و نهادهای اجتماعی کامل است. نه استبداد و نه دموکراسی و نه هیچ عامل دیگری نمی‌تواند مانع تأثیرگذاری فرهنگ بر سرنوشت کشور شود.


* سالم‌ترین رابطه میان سیاست و فرهنگ، از طریق احزاب و نهاد دانشگاه است. سیاست‌مداران اگر به‌واقع در پی ساختارهای پیشرو و پاسخگو باشند، باید در استقلال و اقتدار احزاب و دانشگاه‌ها بکوشند. اگر هیتلر برای ارتباط با مردم، رادیو را برگزید و ترامپ توئیتر را، برای آن است که ساختارهای جامعۀ مدنی را دور بزنند و مانع تأثیرگذاری احزاب و رسانه‌های عمومی بشوند.


* متأسفانه فرهنگ عامه آن اندازه که با دیدن و شنیدن فربه می‌شود، وامدار کتاب و مقاله و یادداشت نیست.


* خطای روشنفکران ما این است که می‌خواهند نرم‌افزارهای نوشتاری را در سیستم‌های گفتاری نصب کنند. جز ارور چه جوابی خواهند گرفت؟

دانشگاهیان و نخبگان کشور، اگر عرصۀ فرهنگ عمومی را واگذارند، باید سرنوشتی را بپذیرند که مستمعان مجالس و محافل عمومی برای کشور رقم می‌زنند؛ کسانی که می‌شنوند اما نمی‌خوانند؛ اعتماد می‌کنند اما نمی‌اندیشند.

https://sedayemoallem.ir/دیدگاه/item/25177-/دموکراسی-؛-روشنفکران-و-فرهنگ-عمومی

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم»

در سوگ یک صاحب قلم : ابراهیم نبوی

سیدکاظم موسوی جراحی



گروه رسانه/

مرگ خودخواسته « ابراهیم نبوی » روزنامه نگار و طنز نویس موجب بهت و تاثر بسیار گردید .

نبوی از معدود کنش گرانی بود که به قتل فجیع ساموئل پتی معلم تاریخ فرانسوی توسط یک تروریست افراطی اسلام گرا واکنش نشان داد .

معلمی که روی تابلو نوشته: من یک معلم هستم. از آزادی بیان دفاع می‌کنم. برای شرایط کارم می‌جنگم و با هر نوع نژادپرستی مبارزه می‌کنم .


« صدای معلم » دردمندانه این ضایعه جبران ناپذیر را تسلیت عرض می کند .



* رسانه ها از مرگ خودخواسته « سیدابراهیم نبوی» خبر داده اند.

خودکشی منحصر به هیچ قشر و صنف خاصی نیست و هر فرد که دست به این کار بزند در جای خود تاثر برانگیز است . اما وقتی طنزنویس متعهدی مثل مرحوم نبوی که با نگاه گزنده و در عین حال شیرین طنز مسائل و معضلات اجتماعی و سیاسی جامعه خود را با قلمی شیوا به رشته تحریر در می آورد و ضمن خنداندن مخاطب همزمان به او تلنگر بیداری می زند تاثر انسان بیشتر می شود و از اینکه انسان تازه متوجه می شود که آثار طنز او برای خود او خیلی هم خنده دار نبوده و به قول سهند ایرانمهر « قاه قاه گریه » بوده است این تاثر و تاسف بیشتر می شود.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25180-/در-سوگ-یک-صاحب-قلم-ابراهیم-نبوی

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« متغیر تقدیرگرایی مهمترین عامل تبیین کننده خودمداری در جامعه ایران است »

معمای " کار گروهی " و " فرهنگ زرنگی و تقدیرگرایی در ایران "

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم



* ..... در این گزاره تقریبا متفق القول هستند که ایرانی ها کار گروهی را آموزش ندیده و آن را تمرین نکرده اند اما بسیاری اوقات تحلیل و تعلیل از این فراتر نمی رود .

اما برای نگارنده که نزدیک به 15 سال در تشکل های معلمی فعالیت داشته و رفتارهای معلمان را به عنوان یک زیر سیستم و نیز « گروه مرجع » مورد مشاهده قرار داده دو چیز بیش از همه در نقطه کانونی این مساله بزرگ و فراگیر مطرح بوده است .

نخستین عامل به « فرهنگ و رفتار استبدادی » غالب در سه ضلع « اندیشه ، گفتار و رفتار » ایرانی ها باز می گردد .

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم . چه خوش مان بیاید و چه نیاید ؛ آدم های مستبدی هستیم . فقط « درجه و میزان » آن در افراد مختلف متفاوت است .

این میزان با ارتقای جایگاه اجتماعی افراد هم بیشتر می شود و هم پیچیده تر .

طبیعی است که کار گروهی و تیمی در جامعه ای که آن را « دیکتاتورهای کوچک » تشکیل می دهند امری سهل و ممکن نخواهد بود .

کار گروهی به معنای واقعی آن ناظر به رعایت و اجرای اصولی است که به طور قطع با رفتارهای استبدادی و خودمحورانه قابل جمع نخواهد بود .

تغییر این وضعیت و به قولی « هژمونی غالب اجتماعی » هم به این راحتی نیست .

مهم ترین شرط و راهبردی ترین نقشه راه برای حل مساله ؛ تغییر رفتار در این وضعیت ناپایدار است که البته پیش نیاز اصلی آن تغییر در باورها ( اندیشه ) است که تبدیل به « اراده ی تغییر » گردد .

نگارنده در افق و چشم انداز اجتماعی فرهنگی ایران فعلا اراده ای برای تغییر این وضعیت غلط و وارونه را مشاهده نمی کند .

و اما عامل دوم که آن هم به یک الگوی رفتاری مسلط و پیش رونده در جامعه ی ایرانی تبدیل شده است بحث « منافع » در بده بستان های فردی و گروهی است .

به دلایل مختلف ؛ ایرانی ها پیش از وارد شدن در هر پدیده اجتماعی به موضوع « منافع » بسیار اهمیت می دهند .

این که فعالیت و صرف وقت و انرژی برای من تا چه حد « منفعت » دارد .

در کنار « منافع فردی » ؛ « منافع جمعی و یا منافع ملی » هم مطرح می شود .

ممکن است این دو در کنار و یا راستای یکدیگر اما بسیاری اوقات در « برابر » هم قرار می گیرند .

پرسشی مهم که در این جا مطرح می شود آن است که در صورت « تعارض » میان منافع فردی و منافع جمعی ( ملی ) ؛ ایرانی ها کدام یک را ترجیح می دهند و یا به قول معروف وزنه به کدام طرف سنگینی می کند ؟



* « دوره رنسانس یعنی اواسط قرن پانزدهم میلادی، هرچه به قرن هجدهم نزدیک می‌شد، موسسات آموزشی مدرن جای خود را به موسسات سنتی می‌دادند. این درحالی است که در 300 سالی که از این دوران گذشته، چنین تحولی در ایران رخ نداده و در نتیجه، دانشگاه به‌عنوان یک موسسه مدرن آموزشی به صورت سازمان‌یافته درنیامد » .

این وضعیت در نظام آموزشی پایه یعنی آموزش و پرورش شکل می گیرد .

نظام آموزشی ما با ساز و کارهایش قادر به تربیت دانش آموزانی با روحیه کار گروهی نیست و اراده ای هم برای تغییر آن مشاهده نمی شود .


* « به طور مشخص روشن شد که هر چه بی طرفی عاطفی، گرایش به گروه های مرجع، گرایش به نوآوری و گرایش به محرک بیشتر باشد ، ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی نیز بیشتر است » .



* « بر این اساس مستند به باورهاي اسلامی، پاسخ گویان تحقیق مربوطه مشارکت و همکاري در جامعه را ضروري دانسته و بر آن تأکید فراوانی داشته اند، در نتیجه کسانی که از میزان دینداري بالاتري برخوردار بودند، تمایل بیشتري به مشارکت و همکاري با بررسی فردگرایی خودخواهانه و عوامل مرتبط با دیگران داشته و میزان فردگرایی خودخواهانه آنها کمتر از کسانی بود که میزان دینداري پایینی داشتند ».


* « شاید بتوان گفت دلیل رد شدن این فرضیه می تواند این باشد که در محیط هاي آموزشی آنچه که مورد اهمیت است، رقابت بر سر دست یابی به موفقیت بیشتر می باشد، والدینی که تحصیلات بالاتري دارند، در جامعه پذیر کردن فرزندانشان بر رقابت، بیشتر از همکاري و مشارکت با افراد جامعه تأکید دارند و پیشرفت فردي را بیشتر از تعامل و همکاري اجتماعی مدنظر قرار می دهند» .


* مطابق یافته های این پژوهش ؛ الزاما تحصیلات بالاتر منجر به ایجاد روحیه کار جمعی و تعاملات اجتماعی بیشتر نمی شود .

گزارش کامل پژوهشی را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/دیدگاه/item/25183-/معمای-کار-گروهی-و-فرهنگ-زرنگی-و-تقدیرگرایی-در-ایران

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« به طور حتم ما به یک تحول عظیم فرهنگی نیاز داریم و این کاری دشوار و زمان بر است اما روزی باید شروع شود و آن روز همین امروز است »

وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است ... انواع دزدها و دزدی ها ؟! ( 1 )

طاهره شیخ الاسلام/ استرالیا



* معمولا واژه ی « دزد » در مورد کسانی بکار برده می شود که یا در سطوح پایین جامعه از دیوار مردم بالا می روند، یا کیف می قاپند و جیب بری می کنند و یا در سطوح خیلی بالا ، دست به اختلاس های میلیونی می زنند، اما با کمی دقت می توان دید که دزدی در میان توده ی مردم عادی نیز به شکل های دیگری صورت می پذیرد .


* - استادان دانشگاهی که نام خود را در ابتدای پایان نامه یا مقالاتی می گذارند که بیشترین مقدار تحقیق و کار نوشتاری آن را دانشجویانشان انجام داده اند .

- و تمامی کسانی که از طریق دروغ گویی، تقلب، رشوه دادن و رشوه ستاندن، پارتی بازی و ..... روزگار می گذرانند .



* رفتارهایی که متاسفانه به دلیل فراگیر بودن آنها در سطح جامعه عادی و طبیعی جلوه می کند.

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25184-/وان-کس-که-چو-ما-نیست-در-این-شهر-کدام-است-انواع-دزدها-و-دزدی-ها-؟-1

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
درخواست همیاری
آیا کسی نیست که صدای ما باشد .... ؟

نامه دریافتی : انتقاد از عملکرد اداره آموزش و پرورش ناحیه یک تبریز و اداره ی کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی ؟

رباب قادری فرد




گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان شاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک تبریز برای « صدای معلم » ارسال گردیده است .

خانم قادری فرد می گوید که بدون رسیدگی دقیق به شکایت ایشان ، پرونده در سامانه ی مرتبط مختومه اعلام شده است .

« صدای معلم » پیش تر گزارشی را در مورد سامانه رسیدگی به شکایات با عنوان : « از این جا باید به کجا شکایت کرد ! سامانه پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش تعطیل است ؟! منتشر کرد .

همچنین ؛ « صدای معلم » گزارشی را با عنوان : « رئیس مرکز حراست وزارت آموزش‌ و پرورش‌ پاسخ گویی و شفافیت را از خود و مجموعه اش شروع کند ! » ( این جا ) منتشر کرد که در آن رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش گفته بود : حراست باید به خانه امن معلمان تبدیل شود .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25185-/نامه-دریافتی-انتقاد-از-عملکرد-اداره-آموزش-و-پرورش-ناحیه-یک-تبریز-و-اداره-ی-کل-آموزش-و-پرورش-آذربایجان-شرقی-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
2025/07/09 19:48:33
Back to Top
HTML Embed Code: