Telegram Web
کمک یا دردسر مضاعف؟

معلمان در پیچ و خم سپینو ؛ سپاس از معلمان یا بازی با اعصاب آن‌ها ؟!

حسین معافی/ معلم و فعال فرهنگی



* این طرح که به عنوان «کارت سپاس معلم» اجرایی شد، در تئوری هدف آن ارائه تسهیلاتی برای معلمان بود ولی در عمل با مشکلات ساختاری و اجرایی متعددی همراه شد که موجب نارضایتی گسترده در میان فرهنگیان گردید.

یکی از چالش‌های اساسی این طرح، فرآیند پیچیده و غیر بهینه ثبت‌نام و احراز هویت در نرم‌افزار سپینو است. بسیاری از معلمان، به‌ویژه آن‌هایی که با فن آوری‌های دیجیتال آشنایی چندانی ندارند، در تکمیل مراحل ثبت‌نام ناکام ماندند. این عدم موفقیت نه‌تنها ناشی از طراحی نامناسب رابط کاربری سامانه بود، بلکه به ضعف زیرساخت‌های فنی، نبود دستورالعمل‌های شفاف، و پشتیبانی ناکارآمد از سوی بانک و وزارت مربوطه بازمی‌گردد.


* گزارش‌های متعددی از وقوع خطاهای فنی، مغایرت اطلاعات و انسداد دسترسی کاربران دریافت شده است، که در نتیجه بسیاری از معلمان از دریافت تسهیلات وعده داده‌شده محروم شدند.

این وضعیت موجب ایجاد حس بی‌اعتمادی و نارضایتی عمیق در میان معلمان شده است. به‌ جای آنکه این طرح به‌عنوان یک اقدام حمایتی تلقی گردد، بسیاری از فرهنگیان آن را نوعی آزمون طاقت‌فرسا و نادیده گرفتن مشکلات عملی آنان ارزیابی کرده‌اند.


* معلمان، که از ارکان اساسی نظام آموزشی محسوب می‌شوند، مستحق برخورداری از تسهیلات واقعی و کارآمد هستند، نه آنکه در فرآیندهای پیچیده و ناکارآمد گرفتار شوند.

https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/25398-/معلمان-در-پیچ-و-خم-سپینو-؛-سپاس-از-معلمان-یا-بازی-با-اعصاب-آن‌ها-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
شاید امسال، "سین"ی به نام « سعی » را هم باید به آن اضافه کنم !

از این ستون به آن ستون، یا از این من به آن من؟

طهماسب کاوسی


* همه می‌نویسند:

« سال جدید، حال جدید! » ولی کدام حال؟ همان که پارسال هم قولش را داده بودم و تغییر نکرد؟

سفره هفت‌سین هنوز روی میز است، اما فکر من جای دیگری پرسه می‌زند. کجا بودم و کجا باید باشم؟

چند سال است که فقط عدد سنم تغییر می‌کند اما خودم نه؟


* راستش را بخواهی، دیگر به این جمله که « از این ستون به آن ستون فرج است » اعتقادی ندارم. این ستون و آن ستون یکی هستند، مگر اینکه من خودم را از این "من" به "آن من" برسانم. آن کسی که در حرف‌ها و فکرهایش تغییری ایجاد کرده، که دیگر عادت‌های قدیمی را توجیه نمی‌کند، که خودش را تماشاچی زندگی خودش نمی‌داند.



* دیدگاه محسن رنانی اقتصاددان نهادگرا در مورد « مبنای تغییر » :


https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25399-/از-این-ستون-به-آن-ستون،-یا-از-این-من-به-آن-من؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
نگرانی از وضعیت تحصیلی با توجه به تحولات جدید تکنولوژی ؛

" هوش مصنوعی " سیستم کلاس درس را نابود می کند !



* پروفسور استوارت راسل که در دانشگاه کالیفرنیا تدریس می کند، به نشریه گاردین گفت که معلمان شخصی مبتنی بر ChatGPT می توانند آموزش را بسیار غنی کنند. تنها چیزی که نیاز دارید، یک گوشی هوشمند است و کودک می تواند آموزش با کیفیتی را دریافت کند.

به گفته راسل، فن آوری امروزی به دانش آموزان این امکان را می دهد که بیشتر مطالب را تا پایان دبیرستان بگذرانند. این استاد دانشگاه در نشست جهانی سازمان ملل متحد در مورد هوش مصنوعی گفت: آموزش، بزرگترین مزیت شبکه های عصبی است که می توانیم در چند سال آینده انتظار داشته باشیم.

دروس سنتی گروهی در مدارس به مرور زمان از بین خواهد رفت.

این چشم انداز ممکن است نگرانی های مشروعی را در میان معلمان و اتحادیه ها ایجاد کند. مدارس معلمان کمتری خواهند داشت و احتمالا همه آنها اخراج خواهند شد. او پیش بینی می کند که مشارکت انسان در فرآیند آموزشی همچنان مهم خواهد بود، اما ممکن است، با نقش سنتی معلم بسیار متفاوت باشد.

سخنان استوارت راسل نه فقط در میان مربیان بلکه مردم عادی نیز می تواند باعث سردرگمی شود. از یک طرف، استاد ترس از حوادث آینده دارد. از سوی دیگر، دقیقا همان چیزی که منتظرش هستیم، بدون تلاش برای مقاومت در برابر آن اتفاق می افتد.


* در حال حاضر، به اصطلاح کلاس چرخشی تمرین می شود، زمانی که بچه ها با موضوعی که خودشان مطالعه کرده اند، به مدارس می آیند و بقیه از جمله معلم به آن گوش می دهند.


* امروزه، کودکان ارتباط کمی با طبیعت و همسالان خود دارند، اما فعالانه با وسایل ارتباط برقرار می کنند (این یک زیستگاه جدید است) و مهارت های زندگی مستقل را ندارند. در نتیجه، از مدرسه خواسته می شود تا تمام این کسری ها را جبران کند. اما در همان زمان، ما به یاد می آوریم، معلمان کمتری در مدارس وجود خواهد داشت و شاید حتی همه آنها اخراج شوند.


* با در نظر گرفتن این واقعیت که در تربیت، یکی از مهمترین افراد زندگی کودک معلم بوده و هست، پذیرش تز غیبت او کار دشواری است. این معلم است که می تواند، استعدادهای نهفته را در دانش آموز بیدار کند و به والدین کمک کند تا شخصیتی نجیب و قوی پرورش دهند.

احتمالا، معلمان شخصی سازی شده مبتنی بر ChatGPT خبره های ایده آلی هستند و خواهند بود. اما بعید است که چیزی جایگزین ارتباط انسانی برای کودک شود. او به یک معلم زنده نیاز دارد که کنارش بنشیند. با احساسات، شخصیت، شوخی... چیزی که می تواند زندگی را بیاموزد.

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25400-/هوش-مصنوعی-سیستم-کلاس-درس-را-نابود-می-کند

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« چگونه افراد یک جامعه می توانند ظرفیت مستمر ایجاد تخریب و نیستی اموال عمومی و تاریخی (وندالیسم ) را که سرمایه ملی است در خود داشته باشند؟ »

ناتوانی فرهنگ عمومی در خصوص فهم فلسفه آیین ها و سنت های چهارشنبه سوری و نوروز ... چرا و تا کی ؟

مینو امامی



* یک فرد رفتارهای موجود در جامعه را در دوره های مختلف سنی به خصوص در کودکی یاد می گیرد. او رفتارهای ساده و معمول مانند سلام کردن یا احترام گذاشتن به دیگران را به عنوان یک عملی ساده وقتی با پدر یا مادر خود در مسیری همراه است و یا در جمعی حضور می یابد یاد می گیرد، اما استفاده از مواد محترقه یا منفجره چهارشنبه سوری هر سال را چگونه یاد گرفته است؟

با عقل سلیم جور در نمی آید که رسانه ها یا مدارس و حتی خانواده ها او را به چنین فعلی دعوت یا ترغیب نمایند و یا آموزش دهند که انواع گوناگون مواد آتش زای روز چهارشنبه سوری چیست و چگونه می توان آن را تهیه یا استفاده کرد؟

پس گروه مرجع یا آموزش دهنده کیست؟


* چگونه علیرغم فقر مطلق موجود در جامعه، خرید روزهای پایانی سال به بهانه نوروز در بیدادگاه بازار غوغا می کند؟ یا وقتی برای خرید نان و دیگر ملزومات حیاتی زندگی در فغان و عصیان هستیم چگونه پول برای مواد محترقه در بین اقشار گوناگون جامعه هزینه می شود؟ یا چرا جاده ها باز شلوغ است و سفرهای مخاطره آمیز نوروزی که درصد قابل توجهی تصادف منجر به جراحت و نقص عضو و مرگ منجر می شود، در جریان است؟


* اسکان مدارس هم درد فرهنگی دیگر که آسمان بار اهانت آن را نمی تواند بکشد اما خلایق راضی از انفجار آبرو و حیثیت و هویت شغلی و اجتماعی خود.


* جالب آن که علیرغم جیب خالی و هزار و یک مشکل زندگی در ناترازی دریافتی و پرداختی هزینه ها، ضرورتا در قید و بند خرید لباس نو برای نوروز هستیم. یا خرید مود محترقه برای شب چهارشنبه سوری. و مفهوم عمیق نوروز را در تلقی سطحی پوشیدن لباس نو و دریافت عیدی از بزرگترها به کودکان خود آموزش داده ایم.

همه این ها به نادرستی در باور و برداشت کودکان ما نقش می بندد و به تدریج ماهیت اصلی هر دو سنت به فراموشی سپرده می شود.


* در این بین دریغ از اندیشه و تحول درون.


* طبیعی است جامعه ای که در آن مدرسه فقط کانون آمادگی کودکان برای پذیرش مذهب و آداب آن هست از اهمیت این نهاد برای دیگر کارکردهای فرهنگی به صورت لایه به لایه با برنامه ریزی مدون و هدف دار، خبری نباشد.

مدرسه اگر دیده می شد از کتب درسی به عنوان یک ابزار اثرگذار جهت آموزش فرهنگ و سنت و آیین های ملی با ایجاد جذابیت در مفهوم و معنای متون گوناگون در کتب فارسی از دوران کودکی استفاده می شد.

همچون باز باران با ترانه دکتر سید مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی سراینده شعر نو، یا داستان تصمیم کبری نوشته عبدالرحمان صفاپور، یا شعر معروف روباه و زاغ که ترجمه‌ منظوم حبیب یغمایی است از شعر شاعر فرانسوی قرن هفدهم یعنی ژان دو لافونتن.


* امروز کدام داستان ها برای زیرسازی اخلاقیات به کودکان دبستانی ما آموزش داده می شود؟ و کودکان دیروز نزدیک به حال که جوانان امروز باشند کدام نوشته را با خاطره خوش کودکی یاد می کنند یا چگونه کسی شده اند؟ ( البته برای چگونه کسی شدن شرطی است لازم اما کافی نیست.)


* اگر امروز محتوای غنی فرهنگ خود را از مراسم و اعیاد ملی به کودکان به درستی آموزش نمی دهیم پس برداشت های غلط از جزئیات آن همچنان در رفتارهای فرزندان ما جاری و ساری خواهد بود و ترس از مخاطرات رفتار نابه هنجار یا توجه به خواهش و تمنای مجریان رسانه ها و درجه داران انتظامی، ره به جایی نمی برد. همچنان که برای یادگیری آداب مذهبی از کودکان و مدارس استفاده می کنید می باید برای دیگر بخش های فرهنگ هم کارکرد فرهنگی اتخاذ نمایید و مدارس را سرآغاز یادگیری درست و پایدار بشمارید.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25401-/ناتوانی-فرهنگ-عمومی-در-خصوص-فهم-فلسفه-آیین-ها-و-سنت-های-چهارشنبه-سوری-و-نوروز-چرا-و-تا-کی-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« یکی از دلایل اصلی حذف وزارت آموزش در آمریکا تعدیل نیرو و کاهش هزینه‌ها بوده است، اما این رویکرد در ایران با توجه به مشکلاتی که شرح آن رفت، نتیجه معکوس خواهد داشت »

حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا به چه معناست؟

دکتر علی جودکی


* در ایالات متحده آمریکا نظام آموزشی بر پایه عدم تمرکز بنا نهاده شده و وزارت آموزش و پروش بر تمام مقاطع مختلف تحصیلی به شرح ذیل نظارت دارد:

پیش‌ دبستانی (مهدکودک)، دبستان (پایه‌های اول تا پنجم یا ششم) ، راهنمایی (پایه‌های ششم یا هفتم تا هشتم)، دبیرستان (پایه‌های نهم تا دوازدهم) ، آموزش عالی (دانشگاه یا کالج) و آموزش بزرگسالان.

منظور از «آموزش‌های بزرگسالان» برنامه‌ای است که برای افراد بزرگسال طراحی می‌شود تا پس از پایان تحصیلات رسمی امکان یادگیری مهارت‌های جدید یا تکمیلی را داشته باشند.

همان طور که اشاره شد در آمریکا این مقاطع توسط ایالت‌ها و دولت‌های محلی اداره می‌شوند و وزارت آموزش و پرورش تنها نقش نظارتی و حمایتی را ایفا می‌کند.


* اکنون با امضای فرمانی از سوی ترامپ زمزمه‌های حذف این وزارتخانه که از سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) در همین چارچوب فعال بوده به گوش می‌رسد. این تصمیم موجی از بحث و جدل را به راه انداخته و پرسش‌هایی را در مورد آینده آموزش در آمریکا و حتی سایر کشورها مطرح کرده است.

این وزارتخانه وظایف خطیری را بر عهده دارد؛

از یاری رساندن به مدارس مناطق کمتر برخوردار گرفته تا مدیریت وام‌های دانشجویی و تضمین رعایت حقوق همگان در امر آموزش.



* موافقان حذف وزارت آموزش و پرورش بر این باورند که ایالت‌ها بهتر از دولت مرکزی قادر به تشخیص نیازهای دانش‌آموزان و تخصیص بهینه بودجه هستند. آنها مدعی‌ هستند که این وزارتخانه گاه به جای حل مشکلات واقعی، ایدئولوژی خاصی را بر مدارس تحمیل می کنند.

اما مخالفان که در میان آنان دموکرات‌ها و فعالان حقوق مدنی به چشم می‌خورند هشدار می‌دهند که در غیاب نظارت فدرال، نابرابری میان ایالت‌ها شدت خواهد گرفت و دانش‌آموزان فقیر یا آسیب‌پذیر بیش از پیش متضرر خواهند شد.



* سوالی که از جناب برخی همکاران مطرح می شود این است که :

آیا اجرای این سیستم برای ایران کارآمد خواهد بود؟


* تفاوت ساختار حکمرانی گویای شرایط متفاوت آمریکا و ایران است، چرا که آمریکا از بدو تاسیس کشوری فدرال بوده و از تجربه و توان بالایی در این شیوه مدیریتی برخوردار است ؛ حال آن که ایران با تاریخ طولانی و موقعیت حساس خود بدون داشتن تجربه فدرالیسم به مفهوم امروزی، نمی‌تواند به آسانی چنین تغییری را پذیرا باشد.


* علاوه بر این نظام آموزشی ایران با مشکلات عدیده‌ای در زمینه ساماندهی نیروی انسانی مواجه است.

بر اساس آمار موجود ؛ از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاس‌های درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقش‌های پشتیبانی را ایفا می‌کنند. ما اگر بتوانیم در ساماندهی نیروی انسانی به درستی عمل کنیم با این حجم از کمبود نیروی انسانی مواجه نخواهیم بود.



* با توجه به شرایط خاص ایران اعمال این سیستم نه تنها کارآمد نخواهد بود بلکه مشکلات موجود در نظام آموزشی کشور را تشدید خواهد کرد.

تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابری‌های آموزشی اولویت‌های اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/25403-/حذف-وزارت-آموزش-و-پرورش-در-آمریکا-به-چه-معناست؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اگر به وضعیت مالی ما رسیدگی نکنند استعفا می کنم »

نامه ی دریافتی : چرا حق الزحمه ده گردشی و پول بنزین راهبران آموزشی و تربیتی را پرداخت نمی کنید ؟

داود/ خراسان رضوی



گروه استان ها و شهرستان ها/

تاکنون پیام ها و نامه های قابل توجهی در مورد عدم پرداخت « مطالبات قانونی » معلمان مناطق محروم در « صدای معلم » منتشر گردیده است که یکی از آن موارد مرتبط با « راهبران آموزشی و تربیتی» است .

« رضوان حکیم زاده ، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش » 14 دی ماه 1398 چنین عنوان می کند :

«با توجه به تغییراتی که در بحث تغییر قیمت بنزین اتفاق افتاد و همچنین با توجه به وظیفه راهبران آموزشی که باید برای کیفیت‌بخشی به مدارس مناطق محروم سرکشی کنند، ما مکاتبه‌ای با وزیر آموزش و پرورش داشتیم که با دستور ایشان به انجمن اولیا و مربیان ارجاع داده شد تا به صورت یکپارچه درخواست وزارت‌خانه را پیگیری کنند.

از طرف دیگر معاونت ابتدایی مکاتبات و پیگیری‌هایی با وزارت کشور داشته است که این مهم به کارگروهی که باید در این زمینه تصمیم‌گیری کند ارجاع داده شد و در دستور کار قرار گرفته و امیدواریم که نتیجه‌بخش باشد و ما بتوانیم برای ادامه فعالیت‌های ارزشمند راهبران آموزشی با توجه به اهمیت کار آن‌ها، موضوع سهمیه بنزین را داشته باشیم.»

معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش از فعالیت ۳۰۰۰ راهبر آموزشی در کشور خبر داد و گفت: «البته ما غیر از راهبران آموزشی در مناطق عشایری و روستایی، تعدادی از معلمانی را هم داریم که روزانه تردد می‌کنند. معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع آموزش و پرورش نیز پیگیر این موضوع هستند و چون محل کار راهبران در مناطق تحت پوشش مشخص است، اسامی آن‌ها را اعلام کرده‌ایم، اما فرمی را هم برای استان‌ها فرستادیم که آن دسته از معلمان روستایی و عشایری که در حال تردد هستند، فهرست اسامی آن‌ها را به ما اعلام کنند تا در پیگیری‌های بعدی، برای آن‌ها هم انجام دهیم.»


« صدای معلم » آمادگی خود را برای توضیح و تنویر مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می کند .

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25404-/نامه-ی-دریافتی-چرا-حق-الزحمه-ده-گردشی-و-پول-بنزین-راهبران-آموزشی-و-تربیتی-را-پرداخت-نمی-کنید-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« پرسش اینجاست که چرا این رفتارهای دو گانه در ایران شایع است؟ »

رفتارهای متناقض ما و بازتولید استبداد

احمد صداقت


* در کشوری که « شرکت » به معنای واقعی کلمه، پا نمی گیرد، بعید است بتوان دموکراسی، به معنای واقعی کلمه، بنا کرد.


* آنها وارد یک بازی دوگانه می‌شوند.

از یک سو مخفیانه، رئیس گروه را از مساله باخبر می‌کنند و در پشت پرده او را تحت فشار قرار می‌دهند که فرد خاطی را تنبیه کند.

اما در عین حال سطح روابط خود را با فرد خاطی حفظ می‌کنند و نه تنها از رفتار او در مقابل خودش انتقاد نمی‌کنند، بلکه حتی ممکن است او را به سبب قانون شکنی هایش، با لبخندی یا گفتار همدلانه ای تشویق کنند.



* دوست شما با افتخار از تخلفاتی که کرده برایتان تعریف می‌کند، از کاری که « پیچانده » یا از وظیفه ای که « دو در کرده » ، یا از کارمندی که « دمش را دیده » .... خلاصه از « زیرآبی هایی که رفته » و « تیزبازی هایی که درآورده » .

شما با رفتار و گفتار خود او را تشویق و تایید می‌کنید در صورتی که می‌دانید این کارها خلاف است و شیرازه جامعه ای را که در آن زندگی می‌کنید فرومی‌پاشاند.


* می‌دانید اسم دیگر این کارها « حق کشی » است و از همه مهم تر اینکه حس می‌کنید خود شما در بسیاری از اوقات قربانی این رفتارهای دیگران بوده اید و همواره فکر می‌کرده اید که حکومت باید با چینی تخلفاتی برخورد قاطع بکند.

این رویکرد شما، مشروعیتِ رفتارهایی را به حکومت می‌دهد که به تدریج به بازتولید استبداد می‌انجامد.



* از یک سو، متخلفان با طمطراق و افتخار از « قانون شکنی ها و زرنگ بازی » های خود تعریف می‌کنند و مورد تایید اطرافیان شان قرار می‌گیرند و از سوی دیگر همان اطرافیان، بزرگ ترین مشکل و نارضایتی زندگی خود را همین قانون شکنی ها و حق کشی ها می‌دانند.

چرا این اطرافیان، خودشان مستقیما فرد متخلف را مورد نکوهش قرار نمی‌دهند؟


* چرا مردم حاضر نیستند برای دفاع از قرار داد اجتماعی، روابط شخصی خود را به مخاطره بیندازند؟


* آنها به طور روزمره، هزینه های بسیار سنگینی بابت بی‌توجهی به قرارداد اجتماعی می‌پردازند و بلکه همه زندگی‌شان در آشفته‌ بازار قانون‌شکنی و فساد از دست رفته است، با این‌حال، هنگامی که در مواجهه‌ی عملی با متخلف قرار می‌گیرند، حاضر به پرداخت هزینه نیستند.


* حال آن که این، دقیق ترین هزینه‌ای است که برای استقرار قانون و ایفاد حق می‌توانند بپردازند. مردمی که برای تحقق عدالت و قانون، جان شان را در مقابل نیروهای نظامی حکومت به مخاطره می‌اندازند، چرا حاضر نیستند در مواجهه‌ی مستقیم با دوست فاسد خود، هزینه ای بپردازند؟


* اگر از آنها بپرسید که این هزینه چیست و چه دلایلی برای رفتارشان دارند، ممکن است نتوانند جواب مشخصی بدهند و اغلب توجیهاتی بیاورند نظیر اینکه « انتقاد بی اثر است » و « ارزشش را ندارد » و ... زیرا رفتار آنها در پرهیز از اختلاف نظر و انتقاد فردی، تا حدود زیادی به صورت ناخودآگاه صورت می‌گیرد.


* هنگامی که اعضای گروه، به جای سرزنش متخلف، در برابر او سکوت می‌کنند و در عوض، رئیس گروه را مسوول پرداخت همه هزینه ها می‌دانند، گونه ای دیگر از احساس اجحاف بروز می‌کند:

رئیس گروه از خود می‌پرسد چرا من باید خود را فدای دیگران کنم؟ آن هم دیگرانی که خودشان حاضر به پرداخت کوچک ترین هزینه ای نیستند و هر روز با فرد متخلف همدلی و خوش و بش می‌کنند.


*خلاصه داستان آن است که در فرهنگ ایران، حجم نامتعارفی از «تعارف»، «تملق» و «دو رویی» وجود دارد. این صفات در هماهنگی ارگانیک با یکدیگر هستند و سیستمی را می‌سازند که از دل آن استبداد می‌روید.


https://sedayemoallem.ir/دیدگاه/item/20-//رفتارهای-متناقض-ما-و-بازتولید-استبداد

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« انعطاف ناپذیری نظام آموزش و پرورش دوره دوم متوسطه را باید مهم‌ترین مسئله آن دانست . راهکارهایی که به این نکته توجه نکنند مجبور به تکرار تجرییات قبلی می شوند و فرجام مناسبی نخواهند داشت »

نگاهی بر " طفیلی انگاری مدرسه" در نظام حکمرانی کشور با محوریت متوسطه دوم

سیدهادی عظیمی/ معلم و پژوهشگر مسائل ایران



* معاونت راهبردی رئیس جمهور در آخرین روزهای سال 1403 گزارشی را با عنوان « طفیلی انگاری مدرسه » منتشر نمود . این گزارش مشتمل بر بررسی عملکرد دانش آموزان مدارس در ایران ، نیازهای بنیادین مدرسه و اهم چالش مدیریت کلان آموزش و پرورش در ایران است.

عموم پیشنهادهای این گزارش به نیروی انسانی ، فضا و بودجه می‌پردازد ولی یک پیشنهاد گزارش اختصاص به دوره متوسطه دوم دارد که توضیح چندانی در مورد آن داده نشده است.

نویسندگان گزارش معاونت راهبردی ، چالش دوره متوسطه و کنکور را در بازطراحی دوره متوسطه با کاستن از محوریت رشته‌های نظری و جایگزینی مهارت‌آموزی عمومی و حرفه‌ای دانسته‌اند.

هر چند گزارش «طفیلی انگاری مدرسه در نظام حکمرانی کشور » به صورت مستقیم به مسائل دوره دوم متوسطه نپرداخته است ولی در مجموع به یکی از مهم‌ترین مشکلات آموزش متوسطه اشاره می‌کند و به صورت گذرا از آن می‌گذرد.


* در طول نیم قرن گذشته نظام آموزش و پرورش ایران سه مرتبه تغییر یافته که در هر سه مورد اصلاح آموزش متوسطه دوم نقش محوری داشته است.

در ابتدای دهه پنجاه ؛ نظام آموزشی از حالت 6-3-3 به پنج سال ابتدایی ، سه سال دوره راهنمایی تحصیلی و چهار سال دوره متوسطه (5-3-4) تغییر کرد.

در ابتدای دهه هفتاد و پس از تشکیل شورای تغییر بنیادین آموزش و پرورش و بررسی های لازم ، متوسطه دوم به صورت ترمی - واحدی درآمد. بدین ترتیب دوره های آموزشی به پنج سال ابتدایی، سه سال راهنمایی تحصیلی ، سه سال متوسطه و یک سال پیش دانشگاهی تغییر کرد. دوره پیش دانشگاهی مختص دانش آموزان نظری شد.

نظام آموزشی « ترمی - واحدی » در ابتدای دهه هشتاد به « سالی - واحدی » تغییر کرد و بدین ترتیب بخشی از مشکلات را حل کرد.

در ابتدای دهه نود ؛ نظام آموزشی مجدد تغییر کرد و به صورت چهار دوره سه ساله دوره اول ابتدایی، دوره دوم ابتدایی ، دوره اول متوسطه و دوره دوم متوسطه درآمد. معضلات مربوط به ساختمان مدارس و نیروی انسانی موجب شد که دوره اول و دوم ابتدایی تاکنون به صورت نسبی مستقل نشده اند. دوره دوم متوسطه هر چند همچون دوره‌های ابتدایی زیربنایی نیستند ولی پیشانی نظام تعلیم و تربیت کشور است و مسائل آموزش و پرورش بیش از هر دوره‌ای خود را در دوره دوم متوسطه نشان می‌دهد.

با وجود همه این تغییرات ، همچنان مسئله حل نشده است.



* آموزش متوسطه دوم در حال حاضر با معضلات فراوانی رو به رو است که نتایج آن در آمارها مشخص می‌شود. تعداد بالای ترک تحصیل و بازماندگان از تحصیل مهم‌ترین مشکلاتی هستند که آموزش و پرورش با آن رو به روست. « 911272 نفر در سال تحصیلی 1400-1401 از تحصیل بازمانده‌اند که حداقل 535 هزار نفر از آن ها مربوط به دوره دوم متوسطه هستند » .( مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، 1401، بررسی روند ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل،:).

فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران گزارشی را دهم تیرماه 1401منتشر نمود که براساس آن « 30 درصد از جمعیت 18 تا 24 سال از تحصیلات متوسطه برخوردار نیستند و 56 درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه هستند » .


* دوره دوم متوسطه همواره درگیر تحول بوده است. طرح‌های مختلف تغییر موجبات حل معضلات آموزش دوره دوم را فراهم نکرده است. تبدیل نظام سه ساله به چهارساله و ترمی – واحدی و سالی واحدی و پس از آن سه ساله شدن نظام آموزشی متوسطه دوم همچنان این دوره را در بحران نگه داشته‌ است. بخش مهم از بحران موجود به فاصله بین اهداف و مقررات دوره آموزشی با شرایط اجتماعی برمی گردد.

بخش زیادی از دانش آموزان که روند آموزش دوره دوم متوسطه را با انتظارات خود و تحولات اجتماعی هماهنگ نمی‌بینند عطای دیپلم گرفتن را به لقایش می بخشند و ترک تحصیل می‌کنند.آن ها هم که می مانند در برخورد با امتحانات نهایی به مشکل برمی‌خورند و در نهایت به مراکز آموزش از راه دور مراجعه می‌کنند یا تحصیل را رها می کنند.

دانش آموزان مناطق محروم نیز کمتر موفق به حضور در دبیرستان و هنرستان و کسب دیپلم می‌شوند . بی عدالتی آموزشی و فقدان کیفیت آموزشی هر دو در دوره متوسطه دوم به یکدیگر برمی‌خورند و معضلات آموزش متوسطه دوم را تشدید می‌کنند.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25405-/نگاهی-بر-طفیلی-انگاری-مدرسه-در-نظام-حکمرانی-کشور-با-محوریت-متوسطه-دوم

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
رئیس جمهور آمریکا : ما آن را می‌بندیم، ما آن را هرچه سریع‌تر می‌بندیم، این به ما هیچ کمکی نمی‌کند !

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش : آموزش آینده کشور ماست. آقای رئیس‌جمهور، ما شما را در دادگاه می‌بینیم !


* ترامپ قبلا از این وزارتخانه به خاطر « آلوده بودن به ایدئولوژی لیبرال » انتقاد کرده بود. او تاکید کرد: «ما آن را می‌بندیم، ما آن را هرچه سریع‌تر می‌بندیم، این به ما هیچ کمکی نمی‌کند.


* در فرمان اجرایی ترامپ از وزیر آموزش و پرورش، لیندا مک‌ماهون، خواسته شده است که همه اقدامات لازم را برای امکان‌پذیر ساختن انحلال وزارت آموزش و پرورش انجام دهد.

مک‌ماهون که پیش از این رئیس کمپانی کشتی‌کج WWE بود، این کار را وظیفه خود دانسته است که وزارت‌خانه را تعطیل و خودش را بیکار کند. با این حال او اذعان کرد که برای این کار به همکاری با کنگره نیاز است.

وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۹۷۹ تأسیس شد و تنها از طریق کنگره می‌توان آن را منحل کرد.


* دموکرات‌ها با داشتن اکثریت در سنا می‌توانند مانع اجرای فرمان ترامپ شوند. با این حال، ترامپ و مشاور او، ایلان ماسک می‌توانند وزارت‌خانه‌ها و آژانس‌ها را به‌گونه‌ای کوچک کنند که عملا غیرقابل استفاده شوند. هفته گذشته، دولت آمریکا تقریبا نیمی از کارکنان وزارت آموزش و پرورش را اخراج کرد.


* مدارس در ایالات متحده از دهه‌ها پیش محلی برای درگیری‌های فرهنگی میان لیبرال‌ها و محافظه‌کاران بوده است. محافظه‌کاران می‌خواهند دولت واشنگتن از سیستم آموزشی خارج شود.


* دولت به‌طور سنتی تنها تأثیر محدودی بر آموزش دارد و تنها حدود ۱۳ درصد از منابع مالی مدارس ابتدایی و متوسطه از بودجه فدرال تأمین می‌شود. با این حال، برای مدارس با بودجه محدود و دانش‌آموزانی که نیازهای خاص دارند، کمک‌های فدرال از اهمیت بالایی برخوردار است.



* تینا اسمیت، سناتور دموکرات هم در پیامی خطاب به ترامپ نوشت: «شما می‌دانید که نمی‌توانید وزارت آموزش و پرورش را ببندید.»

https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/25412-/مخالفت-اتحادیه-معلمان-آمریکا-با-فرمان-ترامپ-در-مورد-انحلال-وزارت-آموزش-و-پرورش-آموزش-آینده-کشور-ماست-آقای-رئیس‌جمهور،-ما-شما-را-در-دادگاه-می‌بینیم

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« من نمی دانم مردمی که هنوز روی خط کشی کفِ خیابان نمی توانند حریم و حرمت همدیگر را نگاه دارند، دموکراسی را برای چه می خواهند ...؟! ( 1 ) »

اعتراضات در ترکیه و رکن سوم و چهارم دموکراسی

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم



دموکراسی تنها زمانی می‌تواند وجود داشته باشد که حاضر باشید دیدگاه‌هایی را تحمل کنید که با دیدگاه‌های شما در تضادند.

دموکراسی نیازمند شهروندانی عاقل و باتدبیر است.

مارک منسون
از کتاب "اوضاع خیلی خراب است"


* « علیرغم ادامه روند محاکمه، بیش از سیزده میلیون شهروند ترکیه از پانزده میلیون رای رای دهنده، همبستگی خود را با امام اوغلو برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۸ در چارچوب انتخابات مقدماتی که توسط حزب جمهوری خواه خلق مخالف برگزار شد، اعلام کردند.

به گفته «اوزگور اوزیل» رئیس حزب جمهوری خواه خلق، «هرچند اکرم امام اوغلو در راه زندان است، اما به سمت ریاست جمهوری نیز گام برمی دارد.»

* این اعتراضات همچنان ادامه دارد و وارد هفتمین روز خود شده است .

با وجود آن که مقامات رسمی جمهوری اسلامی موضع مشخصی و یا شفافی در این مورد اعلام نکرده اما از محتوای منتشر شده در رسانه های وابسته به آن می توان متوجه شد که از این اعتراضات و ادامه آن فعلا رضایت دارند .

البته نه همچون کشورهای دموکراتیک که دغدغه و ترجیع بند آنان « دفاع از دموکراسی و ارزش های آن » باشد بلکه به نظر می رسد بیشتر به دلیل نقش ترکیه در وقایع اخیر سوریه و برخی اظهارنظرهای مقامات دولت اردوغان باشد .


* امام‌اوغلو عضو یک حزب با سابقه است .

مخالف او ، رجب طیب اردوغان که در حال حاضر رئیس جمهور ترکیه است نیز عضو یک حزب دیگر ( عدالت و توسعه ) است .

حزب جمهوری قدیمی‌ترین حزب سیاسی در جمهوری ترکیه و مهم‌ترین حزب چپ میانه این کشور تمام قد پشت عضو خود ایستاده و از وی حمایت می کند .

مشاهده و رصد میزان جمعیت معترض شرکت کننده در تجمعات نشان از پایگاه بالای رای در میان جامعه ترکیه از این حزب دارد که البته وفاداری خود را در « عمل » به حزب مورد نظر ابراز داشته و می دارند .

ضمن آن که این صحنه ها نشان می دهد بر خلاف مردم و جامعه ی ایران که میانه ای با « تشکل و تحزب » ندارند اما قاطبه جامعه ی ترکیه خود را در تحزب به عنوان « رکن سوم دموکراسی » تعریف کرده اند .


در ایران غالبا احزاب و تشکل های سیاسی در نزدیکی « انتخابات » ظاهر و فعال می شوند و البته پس از آن که نامزد مورد نظر و حمایت آنان برنده انتخابات شد شروع به سهم خواهی می کنند بی آن که در مورد عملکرد افراد اشغال کننده مناصب ، مسئولیت پذیر و پاسخ گو باشند .

در واقع ؛ آنان بیشتر نقش « بنگاه های منتظر پست » و « دکه های خرید و فروش میز » را ایفا می کنند .


* در تشکل های صنفی در حوزه ی آموزش و پرورش هم به گواهی مشاهدات و در صورت فراخوان کم تر از 5 درصد جامعه ی مخاطب حتی برای مطالبات کاملا صنفی شرکت می کنند و بعید است با وجود غلبه ی چنین ذهنیت و نگرشی در میان « قشر فرهنگ ساز جامعه » امیدی برای پیدایی و تثبیت « کار گروهی و تیمی » که لازمه مهم کار حزبی است ؛ مطرح باشد .


* در ایران اگر یک فعال صنفی هم بازداشت شود درست بر خلاف ترکیه که مردم در میانه ی میدان حضور دارند و بر مطالبه ی خود می ایستند و هزینه می دهند ؛ حمایت چندان و قابل توجهی از آن فعال صنفی در بند نمی کنند و اگر هم بخواهند حمایتی داشته باشند فقط درصد معدودی در فضای مجازی و اکثر در هیات « ناشناس » شروع به عرض اندام های مجازی و رجزخوانی می کنند .


* در یادداشتی که در 28 بهمن 1403 با عنوان : « تاملی بر تجمع سکوت 25 بهمن که برگزار نشد » نگاشتم ؛ به « تحلیل و تعلیل » مساله پرداختم .



* با آن که عنوان می شود « ترکیه » در زمره ی کشورهایی است که در حوزه « آزادی مطبوعات و رسانه ها » در قعر جدول قرار دارد اما مشاهده ی صحنه زیر به وضوح نشان می دهد که چقدر ایران حتی با ترکیه اختلاف نجومی دارد .


* چه بخواهیم و یا خوشمان بیاید و نیاید ؛ « دموکراسی » یک فرآیند زمان بر است و بر اصول و ارکانی بنا نهاده شده است که نیاز به برنامه ، ممارست و پایداری دارد و بدون تحقق و وصول آن ارکان ، پرداختن یک سویه به مظاهر و نتایج دموکراسی یک رویاپردازی و خیال بافی کودکانه و احمقانه خواهد بود .

رسیدن به یک جامعه توسعه یافته بدون دموکراسی و شکل گیری و تثبیت ارکان خود یک فرض محال و به نوعی در جا زدن و پسرفت خواهد بود .



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25414-/اعتراضات-در-ترکیه-و-رکن-سوم-و-چهارم-دموکراسی

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آگاه باشید و بدانید که هدف آموزش و غایت آن ایجاد و پرورش " تفکر انتقادی " است و نخست از خودتان باید شروع کنید ! »

معلمان دلفانی کمی " سواد رسانه ای " یاد بگیرند .... بقیه هم همین طور !

صدای معلم گزارش می کند ؛


* چندی پیش ؛ یادداشتی از یک فعال رسانه ای با عنوان : « نگاهی به استقبال کم رمق معلمان دلفانی در "طرح معلم نمونه" : وقتی مستندسازِ نمونه، معلمِ نمونه می شود ! » در « صدای معلم » منتشر گردید .

این یادداشت به صورت اختصار به آسیب شناسی « انتخاب معلم نمونه » پرداخته بود .


در این یادداشت آمده بود :


« نتایج شناسایی معلمان نمونه شهرستان دلفان در مقاطع مختلف تحصیلی اعلام شد.

میزان شرکت کنندگان در این طرح حدود ۱/۶درصد

« معلمان ابتدایی: ۵ نفر از مجموع که مشترکا دو نفر اول شدن از مجموع تقریباً ۶۵۰ نیرو

متوسطه اول: ۴نفر شرکت کننده از مجموع تقریباً ۳۵۰ نیرو

متوسطه دوم: ۵ نفر شرکت کننده از مجموع تقریباً ۳۵۵ نیرو

مدیران : 5 نفر از مجموع از مجموع تقریباً ۱۰۰مدیر

معاونین: ۲ نفر از مجموع کل معاونین

مشاورین: ۳ نفر از مجموع ۴۵ نفر

مراقبین سلامت: ۲ نفر

مربی امور تربیتی/ معاون پرورشی: ۷ نفر از مجموع تقریباً ۷۰ نیرو »

علی رغم توانمندی و درخشش معلمان دلفانی در جشنواره ها و همایش های کشوری و ... در شهرستان دلفان کل آمار شرکت کنندگان با احتساب تمامی مقاطع تحصیلی به سی و سه نفر رسید!


* این فعال در حوزه « رسانه » با نقل قول از دو معلم در خصوص مشکلات « انتخاب معلم نمونه » در پایان چنین آورده بود :

« با انجام این آسیب‌شناسی، می‌توان به شناسایی نقاط ضعف و قوت طرح معلم نمونه پرداخت و راهکارهایی برای افزایش مشارکت معلمان ارائه داد. این کار می‌تواند به بهبود کیفیت آموزش و پرورش و ارتقای سطح علمی و حرفه‌ای معلمان کمک کند نه اینکه این ذهنیت پیش بیاید که مستندسازِ نمونه، معلمِ نمونه می شود .

در پایان ضمن آرزو موفقیت برای منتخبین در طرح معلم نمونه امیدواریم که این آسیب شناسی را به منزله نقد عملکرد خود نگیرند و خود این عزیزان منتخب با آسیب شناسی موضوعات مطروحه در آموزش و پرورش فضای رقابتی بهتری را ایجاد کند » .


* پس از زمان اندکی از انتشار این یادداشت در « صدای معلم » نویسنده مطلب برای این رسانه پیام ارسال کرد که این مطلب حذف شود .

وقتی از چرایی این تصمیم پرسش شد عنوان گردید که یادداشت مذکور موجبات رنجش همکاران فرهنگی شده و ممکن است موجب تنش در شهرستان کوچکی مانند دلفان شود و قس علیهذا .


* در پاسخ عنوان شد که در حوزه ی رسانه ؛ رنجش و ناراحتی و... محلی از اعراب ندارد و هر فرد و یا گروهی که نسبت به آن نقد و یا دیدگاهی دارد به صورت مستقیم در قالب « جوابیه » و « نقد » و... برای « صدای معلم » ارسال نماید .


* حال پرسشی که مطرح می شود و باید آن را از « معلمان دلفانی » با صراحت و شفافیت پرسید آن است که آیا در آن شهر حتی یک نفر فرهنگی باسواد نبود که این مطلب را مورد نقد قرار دهد ؟


* پس صفت « فرهنگی » و « مرجع بودن » ( البته اگر مصداق داشته و واقعی باشد ) در کجا باید خود را نشان دهد و عیان کند ؟

معلمی که نمی تواند و یا نمی خواهد اندکی فکر کند ، وقت بگذارد و از کیان حرفه ای و شغلی خود به طور مستند دفاع کند ؛ آیا صلاحیت و شایستگی اشغال حرفه خطیر معلمی را دارد ؟

چرا باید این فعال رسانه ای آن قدر در فشار و مضیقه قرار بگیرد که از یک رسانه بخواهد تراوش فکری خود را حذف کند ؟

در حالی که هر مطلبی و از هر کسی جای نقد و بحث دارد و این الفبای « سواد رسانه ای » است .


* معلمی که یک « خودانتقادی » ساده را تحمل نمی کند ؛ چگونه می خواهد با دانش آموزان پرسش گر رو به رو شود ؟


* وزارت آموزش و پرورش هم نخست با اصلاح بنیادین در فرایند « استخدام معلمان » با رویکرد « انتخاب معلم حرفه ای » و به جای پرداختن به حاشیه و لوث کردن « آموزش های ضمن خدمت معلمان » و مستند ساز کردن این « قشر فرهنگ ساز » برای اهداف جعلی و بی ارزش ؛ سعی کند تا معلم نمونه را در میدان کلاس درس و در مواجهه واقعی با دانش آموزان و فرایند تدریس مورد شناسایی قرار دهد تا این که بخواهد صرفا با چند تکه کاغذ که روایی و اعتبار آن ممکن است مورد پرسش باشد ؛ معلم نمونه را بیرون بکشد و از خود رفع تکلیف نماید .

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25415-/معلمان-دلفانی-کمی-سواد-رسانه-ای-یاد-بگیرند-بقیه-هم-همین-طور

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« چرا از پیام هایی حول آموزش و فرهنگ که سرآغاز توسعه پایدار همه کشورهای پیشرفته است استفاده نمی شود؟ »

بی مسئولیتی کامل در "جامعه پذیری کودکان " در ایران در ترافیک نهادهای جورواجور ؟!

مینو امامی



* از سال 1369 تاکنون، 21 سال شعارهای نوروزی مقام رهبری با عناوین گوناگون و متفاوت حول محور اقتصاد بوده است. یعنی 35 سال شعار اقتصادی. آن هم در جامعه ای که اسلامی است و از منظر اسلام، تولید و اقتصاد وسیله است نه هدف.

در این بین سه چیز قابل توجه هستند :

اول: استفاده از واژه « شعار » به صورت گسترده که افراد خاص و عام در طول سال گاه به صورت ابزاری، از آن استفاده می کنند و اغلب بعد از گذشت چند ماه از اول سال، فراموش می شود.

دوم: تا معانی فرهنگی در جامعه ما متحول، دگرگون، بازنگری و بازسازی نگردیده و تمامی مفاهیم موجود در تعریف فرهنگ مدنظر نگرفته است، هیچ مشکل یا معضل اقتصادی یا غیراقتصادی، حل و فصل نخواهد شد.

سوم: شعارهای اقتصادی طی 35 سال، کمتر گرهی از پیچیدگی های ساختاری را باز کرده است.


* از تحقق اهداف آموزشی و پرورشی مرسوم در دیگر کشورها، در نظام آموزشی ما خبری نیست و حتی تعطیلی های خارج از عرف، قاعده و اصول طی یک سال تحصیلی (که هر ساله و با بهانه های جدیدتری رقم می خورد) تناقضات بیشتری را دامن می زند.


* تصور می کنم برای هر یک از ما فاصله با رسانه از دهه ها پیش ایجاد شده است. کانال ها و برنامه های هم شکل و شبیه به هم و صد البته به جای حرکت رو به جلو با حرکت رو به عقب در تکرار فیلم ها، سریال ها، برنامه های سرگرمی و سخنرانی. در بیشتر شبکه ها عده ای کارشناس و غیرکارشناس، فقط سخن می گویند. موعظه می کنند. یقین اگر تلویزیون کار تولیدی جدیدی داشت که ارزنده بود و شدیدا اثرگذار و آموزنده، دیگر مجالی برای این همه پرگویی نبود. فقط حرف می زنند و سرمایه ملی در دقایق این پرچانگی دود می شود. بعد گلایه مندند که چرا مردم در شبکه های بیگانه سیر می کنند.


* تلویزیون فقط محل اعلام مصرف گاز در زمستان و دعوت مردم به مصرف بهینه انرژی در تمامی فصول سال نیست یا اعلام تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و ادارات! این ابزار ملی وظیفه دارد در تمامی کارکردهای فرهنگی کار کارشناسی انجام دهد. یعنی در حیطه هایی چون ارزش‌های اجتماعی، هنجار‌ها، مجموع دانش بشری، ادبیات، باورها، انواع هنر، قوانین، آداب و رسوم، فلسفه و دین، توانایی‌ها و عادت‌های افراد.

این کار باید با احترام به تمامی خرده فرهنگ صورت گیرد.



* هدف شبکه های سیما فقط پر کردن زمان با برنامه های بی محتواست. همانند محتوای کتب درسی که جهت دار بودن آن ها، رسالت اصلی آموزش را قربانی ساخته است. اما ظرفیت ملت ایران با هشدارهای بالاتر از خطر سیما سرریز شده است. این هشدارها به نوعی اهانت به شعور مردم نیز هست.


* باید اقرار کرد که اهل فن نیز جا خالی داده اند. متخصصین جامعه یا از جو جامعه برای انجام رسالت خود دل خوشی ندارند و یا در رسالت حرفه ای خود تعلل و مسامحه می نمایند. چرا در تدوین کتب درسی، در برنامه های تلویزیونی و رادیویی، در شبکه های اجتماعی حضور این افراد برای دادن جهت، ارائه الگو و راهنما، خنثی است؟ البته پاسخ را همه می دانیم اما در چنین شرایطی دیگر به مذمت رفتار و کنش کودکان، نوجوانان و جوانان امروز نپردازیم.


* ما ملتی غمگین و افسرده ایم. در سال 2025 کشور فنلاند برای هشتمین سال پیاپی به‌ عنوان شادترین کشور جهان شناخته شد. کارشناسان معتقدند که زندگی نزدیک به طبیعت و بهره مندی از سیستم‌های اجتماعی کارآمد، آموزش و بهداشت با کیفیت و توزیع برابر رفاه باعث شادی و رتبه اول فنلاند است. علاوه بر این، بی‌عدالتی در میزان شادی بین شهروندان آن‌ها بسیار کم است و سیستم رفاهی قوی باعث شده فنلاند همچنان در گزارش جهانی شادی که توسط سازمان ملل حمایت می‌شود، در صدر قرار بگیرد.

ایران نتوانسته است در این فهرست جایگاهی بهتر از ۹۹ به دست بیاورد. رتبه ۱۳ شهروندان در سخاوت و کمک به دیگران باعث شده است تا رتبه ایران در مجموع بیشتر از این پایین‌تر نرود. جای تأسف و تعجب دارد که کشور اسلامی ایران با این همه معنویت مذهبی چرا شاد نیست و چرا جزو ده کشور شاد جهان نیست؟!


* ما انقلاب فرهنگی نکرده ایم اما شدیدا و سریعا به انجام آن مجبور هستیم. آنچه که به عنوان انقلاب فرهنگی در ابتدای انقلاب سیاسی معروف است در واقع پاک سازی و برکناری دانشجویان و اساتید وابسته به رژیم قبل و تلاش برای برقراری اسلامی بر اساس خواست و اهداف انقلاب بوده است.

https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25416-/بی-مسئولیتی-کامل-در-جامعه-پذیری-کودکان-در-ایران-در-ترافیک-نهادهای-جورواجور-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
اریک انگنر پروفسور در فلسفه عملی در برنامه ی خبری آکتوئلت اس و ت سوئد :

افراد بدون فرزند به مراتب خوشبخت تر از بچه دارها هستند !

صدای معلم منتشر می کند ؛



گروه رسانه /

خبرآنلاین نوشت :

« بر اساس گزارش جهانی شادی ۲۰۲۵ که پنج‌شنبه ۲۰ مارس (۳۰ اسفند) منتشر شد، فنلاند برای هشتمین سال متوالی به عنوان شادترین کشور جهان انتخاب شد.

این گزارش که همزمان با روز جهانی شادی سازمان ملل متحد منتشر شده است، نشان می‌دهد که اعتماد اجتماعی و رضایت از زندگی در برخی کشورها کاهش یافته است.

یورونیوز که این گزارش را منتشر کرده نوشته، کشورهای شمال اروپا همچنان موفق‌ترین عملکرد را در شاخص‌های شادی داشته‌اند. فنلاند، دانمارک، ایسلند و سوئد چهار رتبه نخست را به خود اختصاص داده‌اند و نروژ نیز در جایگاه هفتم قرار گرفته است.

گزارش زیر را به نقل از سایت « استکهلمیان » می خوانید :


* هم زمان با این که فنلاند برای هشتمین سال متوالی عنوان « خوشبخت ترین کشور جهان » را به خود اختصاص داد و سوئد نیز در جایگاه چشم گیر « چهارمین کشور خوشبخت جهان » قرار گرفت ؛ بحث در رابطه با « احساس خوشبختی » نیز بالا گرفته است .

چه چیز باعث می شود که افراد یک جامعه « احساس خوشبختی » کنند ؟



*یا ادعای شایع در تقریبا همه جوامع این است که « بچه دار بودن خوشبختی می آورد » ؛ در حالی که به گفته اریک انگنر این یک ادعای کاملا افسانه ای است و افراد فاقد فرزند نه تنها « بدبخت نیستند » بلکه احساس خوشبختی به مراتب بیشتری از افراد دارای فرزند می کنند .


* پروفسور انگنر در واکنش به گفته مجری برنامه که خودش یک مادر است و می گوید این اطلاعات برایش شوک آور بوده است می گوید : یکی از دلایل این است که برخی تصور می کنند افراد فاقد فرزند افرادی تنها و بدبخت هستند در حالی که اصلا این طور نیست .

افراد فاقد فرزند این فقدان را با چیزهای دیگر به راحتی پر می کنند . حالا بگذریم از این که افراد فاقد فرزند پول خیلی بیشتری هم در اختیار دارند .


* البته شاید بتوان به توضیحات این پروفسور سوئدی این حقیقت تلخ میدانی را نیز اضافه نمود که بچه های خودخواه این دور و زمانه هم به مانند قدیم نیستند و در اکثر موارد نه تنها در زمان پیری « عصای دست پدر و مادر » نمی شوند بلکه در بسیاری موارد همان عصا را نیز از زیر دست شان می کشند !

در چنین شرایطی شاید چندان عجیب هم نباشد که علاقه ی مردم به فرزندآوری در همه جای دنیا کم تر و کم تر شده است .


ضرب المثل سوئدی می گوید :

« وقتی بچه نداری فقط یک مشکل داری ؛ وقتی بچه داری هزار تا ! »

https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25417-/افراد-بدون-فرزند-به-مراتب-خوشبخت-تر-از-بچه-دارها-هستند

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
نقدی بر مصوبه مجلس در جهت تعطيل نمودن پنج شنبه به جای شنبه ؛

"همه کشورهای دنیا غیر از جیبوتی که جمعه تعطیل است، شنبه و یکشنبه تعطیل هستند حتی افغانستان و عراق هم جمعه و شنبه تعطیل هستند "!

سعید شهسوارزاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم


* دولت سیزدهم در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۲ لایحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را با هدف «افزایش تعداد تعطیلات روز‌‌‌‌‌‌‌‌‌های هفته و کاهش ساعت اداری» به مجلس شورای‌اسلامی ارسال کرد ؛ پس از تصویب کلیات این لایحه، تصمیم‌گیری درباره روز تعطیل جدید به کمیسیون اجتماعی ارجاع داده شد. گفتنی است سابقا شنبه به‌عنوان روز تعطیل تصویب‌ شده بود که شورای‌ نگهبان به این مصوبه ‌ایراد گرفت.


* « آنچه مانع دست یابی به رشد مطلوب شده کمبود منابع ارزی، ضعف شدید جذب سرمایه گذار داخلی و خارجی، نامساعد بودن فضای کسب و کار، ناترازی آب و برق و گاز، کمبود منابع مالی و استهلاک سرمایه و منفی بودن نرخ سرمایه گذاری در ۱۱ سال گذشته بوده است. » .


* « بر اساس اعلام بانک مرکزی ، رشد سرمایه در سال ۱۴۰۱ به قیمت ثابت ۱۳۹۵ برابر با ۲۷۵ هزار میلیارد تومان بوده که این در ایران برابر با نرخ استهلاک است، همچنین خالص سرمایه ارزی کشور در سال گذشته منفی ۱۵ میلیارد لار بوده است و کشور رتبه خوبی در جذب سرمایه خارجی ندارد » .


* « در زمینه بهره وری هم اوضاع خوبی نداریم و بنا بر اعلام وزارت جهاد کشاورزی در حوزه آب به ازای هر متر مکعب آب یک و نیم کیلو محصول تولید می‌کنیم این رقم در کشورهای پیشرفته معادل سه کیلوگرم است. در برنامه چهارم قرار بود ۲.۵ درصد سهم ما از بهره وری در رشد اقتصادی باشد، در برنامه پنجم این رقم ۲.۶۴ درصد و در برنامه ششم ۲.۶۸ درصد و در برنامه هفتم هم ۲.۸ درصد باشد اما هیچ کدام از این رقم ها محقق نشد و رشد بهره‌ وری حتی به یک درصد هم در این سال‌ها نرسید » .


* « وضعیت کشور وضعیت مطلوبی نیست و همین رویه دارد ادامه پیدا می‌کند و سهم بخش خصوصی از اقتصاد بیشتر از ۱۲ درصد نیست » .


* « همه کشورهای دنیا غیر از جیبوتی که جمعه تعطیل است، شنبه و یکشنبه تعطیل هستند حتی افغانستان و عراق هم جمعه و شنبه تعطیل هستند و اتاق بازرگانی هم تعطیلی شنبه را پیشنهاد کرد اما در نهایت در مجمع تشخیص مصلحت صراحتا به ما اعلام کردند که تعطیلی شنبه ممکن نیست و ما هم گفتیم پس پنج شنبه را تعطیل نکنید و مجمع هم نپذیرفت و شورای نگهبان هم دو دلیل برای رد تعطیلی شنبه آوردند؛ یکی تعارض با سیاست‌های ابلاغی و دیگری هم به دلیل تعارض با شرع مقدس » .


* رییس اتاق بازرگانی تهران تاکید کرد: دستگاه حاکمیت اصلا حرف بخش خصوصی را گوش نمی‌دهد . ده سال است که نفهمیدیم چرا رابطه بانکی ما با جهان قطع است با این حال ناامید نیستیم و باید این مملکت را بسازیم اما با این روند بعید به نظر می‌رسد به رشد هشت درصدی برسیم.


https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/25418-/همه-کشورهای-دنیا-غیر-از-جیبوتی-که-جمعه-تعطیل-است،-شنبه-و-یکشنبه-تعطیل-هستند-حتی-افغانستان-و-عراق-هم-جمعه-و-شنبه-تعطیل-هستند

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« جایگاه درس ادبیات به‌عنوان درسی که هدف آن پرورش تفکر انتقادی و آگاهی از مسائل اجتماعی است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است »

نقدی بر کتاب‌های درسی فارسی: از محتوای نصیحت‌گونه تا تحریف متون

علی زینلی/ معلم - شهرستان خمیر



* انتخاب متون برای این درس باید با وسواس و دقت انجام شود تا دانش‌آموزان هم از میراث غنی ادبیات کلاسیک فارسی بهره‌مند شوند و هم با جریان‌های ادبی معاصر و ادبیات جهان آشنا گردند. چنین رویکردی نه‌تنها در تقویت مهارت‌های زبانی و تحلیلی آنان مؤثر است، بلکه به رشد نگرشی باز و آگاهانه نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز کمک می‌کند.


* البته دو فصل این کتاب‌ها نیز تحت عنوان ادبیات بومی نام‌گذاری شده است و تهیه دو درس پنجم و پانزدهم در اختیار دانش آموزان و مطابق با ادبیات بومی هر منطقه پیش بینی شده است که متأسفانه در بسیاری از مدارس نادیده گرفته می‌شود!


* بیشترین حجم کتاب فارسی را ادبیات تعلیمی در بر گرفته است. به‌عبارت‌ دیگر از ابتدای کتاب تا انتهای کتاب یک دانش‌آموز نوجوان شاهد نصیحت شنیدن و پند و اندرز مستقیم است. نکته‌ای که چندان با ذوق و حوصله دانش آموزان در این دوره سازگار نیست و شاید اگر در انتخاب داستان‌ها و اشعار به شیوۀ غیرمستقیم عمل شده بود شاهد اثرگذاری بهتری بودیم.


* یکی دیگر از مشکلاتی که در کتاب فارسی مشاهده می‌شود، عدم مطابقت تصویرگری با متن است. گاهی تصاویر نه‌ تنها با محتوای درس هماهنگی ندارند، بلکه موجب سردرگمی دانش‌آموزان نیز می‌شود. همچنین استفاده از فونت‌های نامناسب در برخی صفحات خوانایی متن را دشوار کرده است و باعث خستگی چشم و کاهش تمرکز می‌شود.


* یکی دیگر از ایرادها ، عدم ذکر نام نویسنده در پایان درس‌ها و روان‌خوانی‌ها است. این مسئله نه‌تنها ارزش علمی و هنری آثار را نادیده می‌گیرد، بلکه باعث می‌شود دانش‌آموزان کمتر با نام و آثار نویسندگان و شاعران برجسته آشنا شوند. به‌عنوان نمونه در کتاب فارسی هشتم پنج روان‌خوانی با نام‌های: جوانه و سنگ صفحه 23/آقا مهدی صفحه 63/ شوق آموختن صفحه 102/نام ها و جای‌ها صفحه 111 و آن‌سوی پنجره صفحه 125 آمده است.

تنها روان‌خوانی صفحه 63 نام نویسنده را دارد و بقیه بدون نام مؤلف یا نویسنده است.


* در این میان نکته عجیب‌تر تحریف کامل برخی از متون در کتاب با متن اصلی اثر است که معلوم نیست با چه هدفی صورت گرفته است.


* از سوی دیگر، در کتاب‌های فارسی هر سه پایه درباره شاعران بزرگی و شخصیت‌های نامدار توضیحات ارائه‌شده بسیار محدود است. این در حالی است که این شخصیت‌ها تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی داشته‌اند نیاز است اطلاعات ادبی دانش آموزان تنها محدود به یک اسم نباشد.

https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25420-/نقدی-بر-کتاب‌های-درسی-فارسی-از-محتوای-نصیحت‌گونه-تا-تحریف-متون

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
«نوروز یعنی احترام، یعنی تولد دوباره، یعنی صلح »

سایه‌ های بی‌ هویتی : این دیگر چه نسلی است؟ این‌ ها حافظ را خوانده‌اند؟

طهماسب کاوسی



* دور تا دور حافظیه ایستاده‌ای. میان ازدحام جمعیتی که آمده‌اند تا سال نو را کنار مقبره حافظ جشن بگیرند، اما حالا چیزی غیر از جشن در هوا موج می‌زند. نگاهت به جمعیتی است که فریاد می‌زنند، هجوم می‌آورند، انگار خودشان هم نمی‌دانند چرا.

گاهی فقط می‌دوی، گاهی کنار می‌کشی، گاهی چهره‌هایی را می‌بینی که در حیرت‌اند، درست مثل خودت.


* اما اینجا، در این شلوغی، خبری از احترام نیست، از تولد هم فقط هرج‌ومرج مانده است. صدای شعارها در گوشَت زنگ می‌زند.

چهره‌هایی که باید نوروز را پاس بدارند، حالا پر از خشم و اعتراض‌اند.


* نمی‌دانی چه جوابی بدهی. آیا تقصیر این‌هاست؟ آیا آن‌ها انتخاب کرده‌اند در نسلی به دنیا بیایند که معلمانش فرسوده‌اند، که آموزش دیگر اولویت ندارد و تربیت در دنیای پر هرج‌ومرج سیاست گم شده است؟


* ⁦باید عطر بهار نارنج شیراز در هوا باشد، اما تنها چیزی که حس می‌کنی، تلخی است. تلخیِ نسلی که با بی‌هویتی قد می‌کشد ؛ نسلی که به جای خواندن حافظ، بر دیوارهای حافظیه فریاد می‌زند.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25421-/سایه‌-های-بی‌-هویتی-این-دیگر-چه-نسلی-است؟-این‌-ها-حافظ-را-خوانده‌اند؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« ذی نفعان به هر قيمتی شده خودشان را نجات می دهند و منافع‌ شان را می سازند »

صندوق ذخیره فرهنگیان و مساله جیب معلمان ( 4 ) ؟!

سعید شهسوارزاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم



* « اجراي اقتصاد ايران ( تخصيص حقوق مالکانه ) و اين ذينفع‌هاي بازدارنده مثل چرخاندن همين اهرم است كه بندهايي فولادي و بتوني به آن وصل است. اين ذينفع‌هاي بازدارنده در حوزه سياسي و در حوزه اقتصادي نمي‌خواهند ما به نقطه مطلوب ( تخصيص حقوق مالکانه ) برسيم. از هر ابزار ممكني هم استفاده خواهند كرد. آنها به نظام سياسي و اقتصادي ايران بتونه هستند.

بايد اره برداشت و هم سرشان را و هم ريشه‌شان را زد.

البته باز هم بايد گفت كه براي ريشه‌كن كردن آنان به اره‌اي نياز است كه بتواند هم فولاد را ببرد و هم بتن را. تا زماني كه دست و پاي جريان ذي‌ نفع‌ها به اصل اقتصاد و سياست ايران ( صندوق ذخيره فرهنگيان ) گره خورده هيچ كاري نمي‌شود كرد و هر كسي هم كه زور بزند كمر خودش را در معرض شكسته شدن قرار داده است » .


* نكته بعدي اين است كه مشاركت دولت و مردم به صورت واقعي و عملي با اعتماد همه‌جانبه همديگر باشد به گونه‌اي كه دولت و مردم ( طيف وسيع مطالبه گران ) يار شاطر همديگر باشند، نه بار خاطر يكديگر.

https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/25422-/صندوق-ذخیره-فرهنگیان-و-مساله-جیب-معلمان-4-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« بدون تردید ؛ مدیران و مقاماتی که خود و عملکردشان موجد چنین وضعیت نامطلوب ، ناکارآمد و خلاقیت کشی بوده اند نمی توانند و نباید که حامل و عامل چنین ماموریت مهم و استراتژیکی باشند »

وزیر آموزش و پرورش از کدام آیین‌نامه ارتقای رتبه‌بندی معلمان سخن می گوید ؟!

صدای معلم گزارش می کند ؛



* مشخص نیست همچون تدوین قانون رتبه بندی معلمان و نیز آیین نامه مرتبط با آن ؛ آیین نامه ی ارتقا بر چه اساس و شاخص ها و ملاک هایی تنظیم و تدوین شده و چه کسانی و کدام گروه ها در نهایی کردن آن نقش ایفا کرده اند ؟


* اگر همان ساز و کار پیشین که برای رتبه بندی معلمان اعمال شد برای این مرحله نیز اجراء گردد با قطعیت و یقین باید گفت که به نوعی سر کار گذاشتن معلمان است به ویژه برای آن گروه که تاکنون استمرار خدمت زده اند و تصور می کنند با این کارها می توانند بخشی از « بحران کمبود معلم » را به نوعی جبران کنند .


* این رسانه در گزارش خود به تاریخ جمعه 18 آبان 1403 با عنوان : « رتبه بندی معلمان ؛ بنایی که از ابتدا " کج " بنا نهاده شد ! » نوشت :


با تاسف باید به این واقعیت تلخ اشاره کرد که آن چه در جریان رتبه بندی معلمان انجام شد هیچ گونه تجانس و یا تطابقی با هدف اصلی رتبه بندی یعنی تعریف ، احصا و تثبیت صلاحیت های حرفه ای معلمان نداشت .


* ماده یک از « قانون نظام رتبه بندی معلمان » تصریح می کند :

" ماده ۱- در اجرای جزء (۲) بند «الف» ماده (۶۳) قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۵/١٢/١۴ و به منظور افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، اعتلای کرامت و منزلت اجتماعی معلمان، استقرار نظام پرداخت ها براساس تخصص و شایستگی‌ها، عملکرد رقابتی معلمان، مهندسی نیروی انسانی، توسعه مستمر و نظام مند شایستگی‌های عمومی، تخصصی، حرفه ای و تربیتی و کیفیت عملکرد معلمان، تقویت انگیزه و رضایت مندی شغلی و ارتقای تعهد و تقویت هویت حرفه ای معلمان براساس نقشه جامع علمی کشور و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نظام رتبه بندی معلمان مطابق مواد این قانون تعیین و اجراء می شود " .


* آن چه از ابتدا تا انتهای رتبه بندی معلمان صورت گرفت تکیه محض بر ارزش گذاری و امتیاز دهی مدارکی بود که توسط افراد ذی نفع انجام شد فارغ از این که آیا واقعا این مدارک و اسناد واقعی هستند و جعل و دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته و مهم تر از همه :

ارزیابی دقیق و علمی معلمان در میدان تدریس و آموزگاری توسط معیارهای مشخص ، علمی و حرفه ای توسط نهادی بود که در این زمینه صاحب نظر و صاحب صلاحیت باشد .


* از نظر « صدای معلم » این نهاد ناظر بر « سازمان نظام معلمی » است که در این میان ، نامی از آن نیست و در اظهارات رئیس جدید مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش هم اصلا به آن پرداخته نشده است .



* پرسش « صدای معلم » آن است :

زمانی که فرضا واحدهایی مانند « حراست » ؛ « گزینش » و... برای تعیین صلاحیت های حرفه ای معلمان دخالت و تعیین تکلیف کنند آیا منطقی است که به اعتبار این کار برای سنجش صلاحیت های حرفه ای معلمان اعتماد کرد ؟

این را باید دانست و راهنمای عمل قرار داد که قرار نیست در رتبه بندی ؛ معلمان دوباره گزینش شوند و یا از این ساز و کار به عنوان ابزاری برای تهدید و یا تحدید « آموزش حرفه ای و غیر ایدئولوژیک » بهره جست .

در رتبه بندی یک مساله داریم و آن هم سنجش صلاحیت های حرفه ای بر اساس همان شرایطی است که قبلا بیان شده است »


* در گزارش دیگری به تاریخ یکشنبه 18 آذر 1403 با عنوان : « سخن درست پزشکیان در مورد رتبه بندی معلمان برنامه و آدم های متخصص ، دلسوز و پای کار می خواهد ! در « صدای معلم » منتشر شد چنین آمده بود :

« سنجش چنین متغیر کیفی نیاز به ساز و کاری دارد که می باید توسط معلمان خبره و متخصص در میدان تدریس و در قالب تشکیلات مستقل و فراگیر « سازمان نظام معلمی » مورد محک و ارزیابی قرار گیرد و ساز و کار فعلی رتبه بندی و شاخص های تعیین شده که بیش تر در کاغذبازی خلاصه شده قادر به کیفیت بخشی آموزش و غنی سازی آن در این حوزه نیست .


* « اعمال یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی » از اهم مطالباتی بود که توسط علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش و نیز در نشست دوم فرهنگیان با مسعود پزشکیان کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح و پزشکیان هم متعهد شد که این مورد را در کنار سایر موارد با کمک کارشناسان به مرحله اجرا درآورد .


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25432-/وزیر-آموزش-و-پرورش-از-کدام-آیین‌نامه-ارتقای-رتبه‌بندی-معلمان-سخن-می-گوید-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« چرا روحانیون محترم برای اشتغال در مدارس نیازمندی را حس می کنند اما برای مدرسه سازی و مقابله با تعطیلات فله ای هیچ سخنی نمی گویند ؟! »

آقایان روحانی ... برای پرداخت زکات فطره در استان ها جدول ارائه می کنید ! اما در سایر حوزه ها مانند بهداشت و آموزش دغدغه ای ندارید ؟

مینو امامی


* برخورد بی تفاوت گونه یا عادی نسبت به هر نوع خبری؛ به مرور محتوای آن خبر را جزئی از فرهنگ رایج یا عمومی مردم می کند. شاید با قدری تأنی و اندیشه متوجه فحوای خبر شویم.


* اگر ارائه جدول برای رعایت عدالت است ؛ چرا قیمت گندم در سیستان و بلوچستان به عنوان یک استان محروم از کلان شهرهایی چون تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و مشهد بیشتر است؟

یا چرا قیمت برنج برای همه استان ها بسیار بیشتر از قیمت واقعی آن در دو نوع داخلی و خارجی است؟


* چه غم؛ حداقل اگر حکومت ما فدرالیستی نیست، قیمت کالاها و خدمات اساسی و غیراساسی، برای ما چنین است.


* مدارس ما از استانداردهای جهانی فاصله بسیاری دارند.


نتایج آزمون های بین المللی را طی سال های گوناگون بررسی و مطالعه نمایید و سپس برای عدالت آموزشی فکری اساسی بنمایید.

در کدام بخش کشور ما روحانیون حضور ندارند؟

پس از همه چیز باخبرید اما مراجع بزرگوار چرا از قدرت معنوی خود در جهت ایجاد تحولی عظیم در آموزش سنتی واپس گرای کشورمان، نهایت استفاده را نمی کنند؟


* تکلیف مدارس کپری و کانکسی را یک سره کنید چون این مدارس گواهی آشکار بر عدالت گمشده در نظام آموزشی ایران است.

سپس ؛ تکلیف مدارس روستایی را که دختران و پسران روستایی برای رفتن و رسیدن به آن کیلومترها مسیر را طی می کنند و از دل پل های شکسته و آب های خروشان با تمامی مخاطرات لحظه ای، عبور می کنند.

مدارس مناطق جنوب هر شهر که تفاوتی با مدارس مناطق محروم روستایی ندارند. بعد آن مدارس شهری را که ظاهرا در کلان شهر هستند اما با چندگانگی نظام آموزشی و وجود حدود 20 نوع مدرسه، رعایت عدالت یا رفاه آموزشی در آن ها ناممکن است.


* روحانیون محترمی که قدم رنجه کرده و آموزش مدارس را به دست گرفته اید لطفا ساختار عتیقه نظام آموزشی ما را همانند زکات فطره امسال نزدیک به عدالت کنید.

مردم زیر فشار سنگین درمان در حال له شدن هستند و هر روز تعداد بیماران بیشتر و امکان درمان کمتر می شود.

بیمه ها هم تراز تورم و همانند زکات فطره، رو به افزایش هستند و شاید در آینده ای نزدیک از آن نیز محروم شویم.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25441-/آقایان-روحانی-برای-پرداخت-زکات-فطره-در-استان-ها-جدول-ارائه-می-کنید-اما-در-سایر-حوزه-ها-مانند-بهداشت-و-آموزش-دغدغه-ای-ندارید-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
2025/07/13 11:50:56
Back to Top
HTML Embed Code: