Forwarded from مشق نو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به امیر محمد خالقی و خانوادهاش در روستای درمیان خراسان جنوبی فکر میکنم که با هزار امید و آرزو برای درس خواندن به تهران آمده است و این چنین مظلومانه جان خود را از دست داده است، آن هم در پایان اولین روزی که سر کار رفته و شب قبل از شوق پیدا کردن کار خوابش نمیبرده.
چرا باید شهر این قدر ناامن باشد که جان جوانی را به خاطر احتمالا قاپیدن موبایل یا لپتاپی بگیرند؟
کمترین کار عذرخواهی و دلجویی از خانواده و دوستان و دانشجویان ساکن کوی است .
چرا باید شهر این قدر ناامن باشد که جان جوانی را به خاطر احتمالا قاپیدن موبایل یا لپتاپی بگیرند؟
کمترین کار عذرخواهی و دلجویی از خانواده و دوستان و دانشجویان ساکن کوی است .
دیروز در اتوبان داشتیم میرفتیم که یک دفعه یاد شعر مهدی اخوانثالث دربارهی استاد حسین سمندری افتادم:
قربان زخمههای تو خونپاش و نغمه ریز
اشتیاق شنیدن یا خواندنش عجیب به جانم افتاد، اما هرچه زور زدم جز یکی دو بیتی بیشتر یادم نیامد. اول این بیت به یادم آمد:
ما و تو نسلمان به یکی اصل می رسد
یعنی به عشق ، زنده بمانی پسر عمو!
بعد این:
چیزی نمانده بود مسلمان شویم باز
ز "الله" و "یار" گفتن آن پیر نیکخو
بعد که زمزمه کردم:
ساز عزیز خویش شنیدم فروختی
کارزانتری از آن بخری بر فلک تفو
بغض راه گلویم را بست، بدون این که این بغض کردن ربطی به موضوع بیت داشته باشد. بعد هم چنان وسوسه شده بودم به خواندن شعر که ماشین را کنار زدم و شعر را پیدا کردم و این چند بیتی از شعر با قطعهی دلبر رعنا کار مشترک ابراهیم شریفزاده و حسین سمندری
قربان زخمه های تو خون پاش و نغمه ریز
"سبز پری" ست اینکه زنی یا "شتر خجو" ؟
…
تو زیر آب می بری و می دهی به دشت
دارد «شتر خجوی» تو حکم «شتر گلو»
استاد بی نظیر، حسین سمندری
پر از کدام چشمه و دریا کنی سبو ؟
سر حدی عجیب تو فریاد قرن هاست
در آن دوتار گشته نهان، گرم های و هو
…
بی کوک ِتازه راه، دگر می زنی مگر
داری به ساز چند قناری نهان، بگو
ساز عزیز خویش شنیدم فروختی
کارزانتری از آن بخری، بر فلک تفو
آقا شریف زاده که همراه ساز بود
بودش صدا مناسب و اشعار هم نکو
آقای شهر و این همه خوش ذوق و اهل دل
لطفی کن و سلام مرا عرض کن به او
از موی "یار نازک" خود تا چه دیده است
کاین سان به درد نالد، پیری چون من دو مو
…
چیزی نمانده بود مسلمان شویم باز
ز "الله" و "یار" گفتن آن پیر نیکخو
خنجر کشید بر جگرم زخمه ی تو مرد
این تیغ را که کرده، بگو؛ در دلت فرو
من زیر و بم شنیده ام از این جهان بسی
زیر و بم تو می درد و می کند رفو
زآن زیر ها به گوش من آمد نهیب زور
چنگیز بود یا دگر، آن ظلم زورگو؟
باران آب و نور روان بود چون جله
خورشید و ابر گشته دوان از هزار سو
کاری هزار سازه کنی، با دو سیم، تو
رودی چنین بزرگ چسان سازی از دو جو
…
پروانه ام من و تو سمندر، کز آتش است
معشوق و قبله ی ما، سوزان و روبرو
ما و تو نسلمان به یکی اصل می رسد
یعنی به عشق ، زنده بمانی پسر عمو!
https://m.soundcloud.com/dootari/esmkqjmvuazl
قربان زخمههای تو خونپاش و نغمه ریز
اشتیاق شنیدن یا خواندنش عجیب به جانم افتاد، اما هرچه زور زدم جز یکی دو بیتی بیشتر یادم نیامد. اول این بیت به یادم آمد:
ما و تو نسلمان به یکی اصل می رسد
یعنی به عشق ، زنده بمانی پسر عمو!
بعد این:
چیزی نمانده بود مسلمان شویم باز
ز "الله" و "یار" گفتن آن پیر نیکخو
بعد که زمزمه کردم:
ساز عزیز خویش شنیدم فروختی
کارزانتری از آن بخری بر فلک تفو
بغض راه گلویم را بست، بدون این که این بغض کردن ربطی به موضوع بیت داشته باشد. بعد هم چنان وسوسه شده بودم به خواندن شعر که ماشین را کنار زدم و شعر را پیدا کردم و این چند بیتی از شعر با قطعهی دلبر رعنا کار مشترک ابراهیم شریفزاده و حسین سمندری
قربان زخمه های تو خون پاش و نغمه ریز
"سبز پری" ست اینکه زنی یا "شتر خجو" ؟
…
تو زیر آب می بری و می دهی به دشت
دارد «شتر خجوی» تو حکم «شتر گلو»
استاد بی نظیر، حسین سمندری
پر از کدام چشمه و دریا کنی سبو ؟
سر حدی عجیب تو فریاد قرن هاست
در آن دوتار گشته نهان، گرم های و هو
…
بی کوک ِتازه راه، دگر می زنی مگر
داری به ساز چند قناری نهان، بگو
ساز عزیز خویش شنیدم فروختی
کارزانتری از آن بخری، بر فلک تفو
آقا شریف زاده که همراه ساز بود
بودش صدا مناسب و اشعار هم نکو
آقای شهر و این همه خوش ذوق و اهل دل
لطفی کن و سلام مرا عرض کن به او
از موی "یار نازک" خود تا چه دیده است
کاین سان به درد نالد، پیری چون من دو مو
…
چیزی نمانده بود مسلمان شویم باز
ز "الله" و "یار" گفتن آن پیر نیکخو
خنجر کشید بر جگرم زخمه ی تو مرد
این تیغ را که کرده، بگو؛ در دلت فرو
من زیر و بم شنیده ام از این جهان بسی
زیر و بم تو می درد و می کند رفو
زآن زیر ها به گوش من آمد نهیب زور
چنگیز بود یا دگر، آن ظلم زورگو؟
باران آب و نور روان بود چون جله
خورشید و ابر گشته دوان از هزار سو
کاری هزار سازه کنی، با دو سیم، تو
رودی چنین بزرگ چسان سازی از دو جو
…
پروانه ام من و تو سمندر، کز آتش است
معشوق و قبله ی ما، سوزان و روبرو
ما و تو نسلمان به یکی اصل می رسد
یعنی به عشق ، زنده بمانی پسر عمو!
https://m.soundcloud.com/dootari/esmkqjmvuazl
SoundCloud
دلبر رعنا | ابراهیم شریف زاده و حسین سمندری
آواز:ابراهیم شریف زاده
دوتار:غلامحسین سمندری
@dootari
دوتار:غلامحسین سمندری
@dootari
Forwarded from مشق نو
📝📝📝«فدرالیسم» و بازی با مفاهیم
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊عنوان «فدرالیسم» در ایران، غلط یا درست، یادآور گرایش قومگرایی است. قومگرایی نوعی ایدئولوژی است. یعنی گفتمانی است که معطوف به عمل سیاسی است.
🖊گفتمان قومگرایی در ایران از آغاز پیدایش خویش، با دامن زدن به جدایی اقوام ایرانی از یکدیگر و ایجاد و تشدید ستیزهای اجتماعی در ایران، هم علیه توسعه و هم علیه مردمسالاری عمل کرده است. قومگرایی در ایران امروز گفتمانی است در ستیز با توسعه و مردمسالاری.
🖊اگر فدرالیسم یادآور گفتمانی ضدتوسعه و ضدمردمسالاری است، چرا باید آن را بهکار گرفت؟ مردم ایران، پیش از پیدایش ایدئولوژی «ملتگرایی» یک «ملت» بودهاند. تنوع قومی در ایران هیچگاه در تضاد با یگانگی ملی تعریف نمیشده است. نباید با بکارگیری مفاهیم مبهم و بازی با آنها زمینه ذهنی چنین خطاهایی را فراهم آورد.
🖊قانون اساسی ایران با پذیرش تقسیم کار و تفویض اختیار و نهاد «شوراها» زمینه را برای تراکمزدایی و تمرکززدایی ضروری برای اداره کارآمد امور عمومی فراهم کرده است. چرا باید از مفهومی بهره گرفت که برای پیوند دادن ملتهای جدا از هم پدید آمده است؟
🖊پایبندی به اصول جمهوریت و مردمسالاری و میهندوستیِ شهروندمحور، راه خروج از عدم توازنهای سیاسی امروز ماست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6178
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #فدرالیسم
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tgoop.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊عنوان «فدرالیسم» در ایران، غلط یا درست، یادآور گرایش قومگرایی است. قومگرایی نوعی ایدئولوژی است. یعنی گفتمانی است که معطوف به عمل سیاسی است.
🖊گفتمان قومگرایی در ایران از آغاز پیدایش خویش، با دامن زدن به جدایی اقوام ایرانی از یکدیگر و ایجاد و تشدید ستیزهای اجتماعی در ایران، هم علیه توسعه و هم علیه مردمسالاری عمل کرده است. قومگرایی در ایران امروز گفتمانی است در ستیز با توسعه و مردمسالاری.
🖊اگر فدرالیسم یادآور گفتمانی ضدتوسعه و ضدمردمسالاری است، چرا باید آن را بهکار گرفت؟ مردم ایران، پیش از پیدایش ایدئولوژی «ملتگرایی» یک «ملت» بودهاند. تنوع قومی در ایران هیچگاه در تضاد با یگانگی ملی تعریف نمیشده است. نباید با بکارگیری مفاهیم مبهم و بازی با آنها زمینه ذهنی چنین خطاهایی را فراهم آورد.
🖊قانون اساسی ایران با پذیرش تقسیم کار و تفویض اختیار و نهاد «شوراها» زمینه را برای تراکمزدایی و تمرکززدایی ضروری برای اداره کارآمد امور عمومی فراهم کرده است. چرا باید از مفهومی بهره گرفت که برای پیوند دادن ملتهای جدا از هم پدید آمده است؟
🖊پایبندی به اصول جمهوریت و مردمسالاری و میهندوستیِ شهروندمحور، راه خروج از عدم توازنهای سیاسی امروز ماست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6178
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #فدرالیسم
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tgoop.com/mashghenowofficial
مشق نو
«فدرالیسم» و بازی با مفاهیم
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from 🌻🌾ایران تایمز🌽🌻
وزیر علوم:
@iran_times
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from نشر اگر
«رژیم حقوقی دریای خزر: از رضایت همسایگان تا ابهامات شهروندان»
آیا عهدنامهی ۲۰۱۸ آقتاو حافظ منافع ملی ایران است یا ترکمانچای دوم؟
نشست نقد و بررسی کتاب «مناقشه در خزر» نوشتهی فرشاد کاشانی
مهمانان سخنران:
دکتر فریدون مجلسی (حقوقدان و دیپلمات سابق)
دکتر هومن یوسفدهی (مورخ و پژوهشگر)
دکتر فرشاد کاشانی (مؤلف کتاب)
دبیر نشست:
زهرا حصارکی زاد (دانشجوی دکتری جغرافیای دانشگاه تهران)
زمان: چهارشنبه، ۱ اسفند، ساعت ۱۷:۳۰
مکان: خانهی اندیشمندان علوم انسانی، سالن حافظ
@agarpub
آیا عهدنامهی ۲۰۱۸ آقتاو حافظ منافع ملی ایران است یا ترکمانچای دوم؟
نشست نقد و بررسی کتاب «مناقشه در خزر» نوشتهی فرشاد کاشانی
مهمانان سخنران:
دکتر فریدون مجلسی (حقوقدان و دیپلمات سابق)
دکتر هومن یوسفدهی (مورخ و پژوهشگر)
دکتر فرشاد کاشانی (مؤلف کتاب)
دبیر نشست:
زهرا حصارکی زاد (دانشجوی دکتری جغرافیای دانشگاه تهران)
زمان: چهارشنبه، ۱ اسفند، ساعت ۱۷:۳۰
مکان: خانهی اندیشمندان علوم انسانی، سالن حافظ
@agarpub
رقتانگیز
دل بستن به خارجیها برای تغییر چیز تازهای نیست، اما زمانی رفتاری شرمآور تلقی میشد و حالا قبح آن ریخته است به مدد چندین سال پروژهی رسانهای آگاهانه.
دعواهایی که سر دعوت شدن یا نشدن از این و آن به کنفرانس امنیتی مونیخ بین اپوزیسیون درگرفته واقعا رقتانگیز است.
اگر زمانی با توزیع پول انگلیسیها و آمریکایی بین این و آن میشد، دستهای از بزن بهادرهای تهران راه انداخت و چند تایی روزنامهنگار و افسر و آخوند خرید و به جای مردم جا زد، در این روزگار تغییر با چشم به دست و دهان ترامپ و نتانیاهو و پوتین دوختن حاصل نمیشود. اصلا همین ابتذال و بیپرنسیبی و بی اصولی در سیاست، بزرگترین دلیل شکست این پروژههاست.
تغییر بدون عاملیت مردم ممکن نیست و مردم زیر پرچم چنین موجودات رقتآمیزی سینه نمیزنند.
هر تغییری - چه بزرگ و چه کوچک، چه اصلاحطلبانه و چه بنیادی و چه انقلابی- بدون خواست و مشارکت مردم از درون و رهبرانی از جنس خودشان به دست نمیآید.
من شخصا یک تار موی گندیدهی کسی یا کسانی را که در مبارزه آزاده و مستقلند، با کل زندگی آنان که چشم و گوششان به دست و دهان صاحب قدرتان در تلآویو و مسکو و نیویورک و برلین است، عوض نمیکنم.
دل بستن به خارجیها برای تغییر چیز تازهای نیست، اما زمانی رفتاری شرمآور تلقی میشد و حالا قبح آن ریخته است به مدد چندین سال پروژهی رسانهای آگاهانه.
دعواهایی که سر دعوت شدن یا نشدن از این و آن به کنفرانس امنیتی مونیخ بین اپوزیسیون درگرفته واقعا رقتانگیز است.
اگر زمانی با توزیع پول انگلیسیها و آمریکایی بین این و آن میشد، دستهای از بزن بهادرهای تهران راه انداخت و چند تایی روزنامهنگار و افسر و آخوند خرید و به جای مردم جا زد، در این روزگار تغییر با چشم به دست و دهان ترامپ و نتانیاهو و پوتین دوختن حاصل نمیشود. اصلا همین ابتذال و بیپرنسیبی و بی اصولی در سیاست، بزرگترین دلیل شکست این پروژههاست.
تغییر بدون عاملیت مردم ممکن نیست و مردم زیر پرچم چنین موجودات رقتآمیزی سینه نمیزنند.
هر تغییری - چه بزرگ و چه کوچک، چه اصلاحطلبانه و چه بنیادی و چه انقلابی- بدون خواست و مشارکت مردم از درون و رهبرانی از جنس خودشان به دست نمیآید.
من شخصا یک تار موی گندیدهی کسی یا کسانی را که در مبارزه آزاده و مستقلند، با کل زندگی آنان که چشم و گوششان به دست و دهان صاحب قدرتان در تلآویو و مسکو و نیویورک و برلین است، عوض نمیکنم.
Forwarded from شورای کتاب کودک
ایران در مسیر آلما، نشست ماهانه کتاب تصویری انجمن تصویرگران ایران
ایران در مسیر آلما: نامزدهای آلما علیرضا گلدوزیان، علی خدایی، هدا حدادی
با صحبت شادی هاشمی( نماینده شورای کتاب کودک)، علی اصغر سیدآبادی( نماینده انجمن نویسندگان کودک و نوجوان)، محسن حموله( نماینده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)
دوشنبه ۲۹ بهمن، ساعت ۱۷تا ۱۹
مکان: تهران، خیابان ایرانشهر، خانه هنرمندان ایران، سالن استاد جلیل شهناز
#شورای_كتاب_كودک
#انجمن_تصویرگران_ایران
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_نوجوانان
#شادی_هاشمی
#علیاصغر_سیدآبادی
#محسن_حموله
@shorayeketabekoodak
https://instagram.com/cbc.1341
ایران در مسیر آلما: نامزدهای آلما علیرضا گلدوزیان، علی خدایی، هدا حدادی
با صحبت شادی هاشمی( نماینده شورای کتاب کودک)، علی اصغر سیدآبادی( نماینده انجمن نویسندگان کودک و نوجوان)، محسن حموله( نماینده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)
دوشنبه ۲۹ بهمن، ساعت ۱۷تا ۱۹
مکان: تهران، خیابان ایرانشهر، خانه هنرمندان ایران، سالن استاد جلیل شهناز
#شورای_كتاب_كودک
#انجمن_تصویرگران_ایران
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_نوجوانان
#شادی_هاشمی
#علیاصغر_سیدآبادی
#محسن_حموله
@shorayeketabekoodak
https://instagram.com/cbc.1341
غول بوسکن حرفهای
قبلا گفتم که این کتابم را خیلی دوست دارم و خوشحالم که دیروز در مراسم «شب شورای کتاب کودک» از آن تقدیر شد.
«غولبوسکن حرفهای» کتابی متفاوت برای کودکان است که نمیدانم شعر است یا داستان، اما میدانم که بچهها آن را دوست دارند و با آن میخندند و خوشحال میشوند، قصه یا شعر یا جفتش با بازی و تعامل پیش میرود. خوانندهی بزرگسال و خواننده خردسال با هم اجرایش میکنند. همینجوری نمیشود بنشینی و بخوانی. باید اجرایش کرد. سالها پیش نوشتمش. خیلی دوستش دارم، همانقدر که شما گلها را و باران را و آسمان را وقتی آبی است با لکههای ابر سفید.
تصویرگریش درخشان است. هر کسی از پسش برنمیآمد. رضا دالوند داستانی موجود را تصویرگری نکرده است، بلکه در ساختن داستان هم مشارکت کرده است. ناشر هم در اجرای ایدههای او و من سنگ تمام گذاشته است.
اگر هنوز برای کودکانتان نخواندهاید، ضرر کردهاید و جلوی ضرر را باید فوری گرفت و خودتان راهش را بلدید!
آفرین، اما متاسفانه من ندارم، ولی کتابفروشیها دارند! :)
قبلا گفتم که این کتابم را خیلی دوست دارم و خوشحالم که دیروز در مراسم «شب شورای کتاب کودک» از آن تقدیر شد.
«غولبوسکن حرفهای» کتابی متفاوت برای کودکان است که نمیدانم شعر است یا داستان، اما میدانم که بچهها آن را دوست دارند و با آن میخندند و خوشحال میشوند، قصه یا شعر یا جفتش با بازی و تعامل پیش میرود. خوانندهی بزرگسال و خواننده خردسال با هم اجرایش میکنند. همینجوری نمیشود بنشینی و بخوانی. باید اجرایش کرد. سالها پیش نوشتمش. خیلی دوستش دارم، همانقدر که شما گلها را و باران را و آسمان را وقتی آبی است با لکههای ابر سفید.
تصویرگریش درخشان است. هر کسی از پسش برنمیآمد. رضا دالوند داستانی موجود را تصویرگری نکرده است، بلکه در ساختن داستان هم مشارکت کرده است. ناشر هم در اجرای ایدههای او و من سنگ تمام گذاشته است.
اگر هنوز برای کودکانتان نخواندهاید، ضرر کردهاید و جلوی ضرر را باید فوری گرفت و خودتان راهش را بلدید!
آفرین، اما متاسفانه من ندارم، ولی کتابفروشیها دارند! :)
رهایی از باتلاق سوریه و پس از آن
من ماجرا را از زاویه منافع ملی دراز مدت ایران میبینم و به نظرم اتفاقی که در سوریه افتاد ، ایران را از باتلاق نجات داد. سوریه باتلاق بود، بدون هیچ منفعتی.
این اتفاق سویهی دیگری هم دارد، رقابت بین ایران و کشورهای عربی بویژه عربستان را کمرنگ کرد و در آن رقابت به جای ایران حالا ترکیه قرار گرفته است. اگر دیپلماسی پویایی باشد، میتواند از این فرصت بهترین بهره را ببرد، بویژه که این تحولات همزمان شده است با طرح خرید| تصاحب غزه توسط ترامپ و دور برداشتن نتانیاهو به پشتوانهی ترامپ و واکنش تند عربستان و دیگر کشورهای عربی.
همهی اینها فضای مساعدی را شکل داده است برای کندن دندان سوریه و بهبود رابطهی ایران و عربستان و دیگر کشورهای منطقه.
بهبود روابط با همسایگان عرب و حتی ترکیه بخشی از مشکلات داخلی بویژه مسائل قومی را نیز حل میکند.
این تحولات در چارچوب سردی روابط آمریکا- اروپا یا در نسبت با آن میتواند، راهها و نگاههای تازه و ائتلافهای تازهای شکل بدهد، به شرطی که به جای تکیه بر تصورات ایدئولوژیک ، منافع ملی ایران اولویت داشته باشد و جلب رضایت مردم بر هر چیزی ترجیح داشته باشد. هیچ موفقیتی در سیاست داخلی و خارجی بدون دست یافتن به فضیلت کوتاه آمدن در برابر مردم ممکن نیست. کسب این فضیلت نیازمند ظرفیتهای اخلاقی بالایی در مقامات است.
من ماجرا را از زاویه منافع ملی دراز مدت ایران میبینم و به نظرم اتفاقی که در سوریه افتاد ، ایران را از باتلاق نجات داد. سوریه باتلاق بود، بدون هیچ منفعتی.
این اتفاق سویهی دیگری هم دارد، رقابت بین ایران و کشورهای عربی بویژه عربستان را کمرنگ کرد و در آن رقابت به جای ایران حالا ترکیه قرار گرفته است. اگر دیپلماسی پویایی باشد، میتواند از این فرصت بهترین بهره را ببرد، بویژه که این تحولات همزمان شده است با طرح خرید| تصاحب غزه توسط ترامپ و دور برداشتن نتانیاهو به پشتوانهی ترامپ و واکنش تند عربستان و دیگر کشورهای عربی.
همهی اینها فضای مساعدی را شکل داده است برای کندن دندان سوریه و بهبود رابطهی ایران و عربستان و دیگر کشورهای منطقه.
بهبود روابط با همسایگان عرب و حتی ترکیه بخشی از مشکلات داخلی بویژه مسائل قومی را نیز حل میکند.
این تحولات در چارچوب سردی روابط آمریکا- اروپا یا در نسبت با آن میتواند، راهها و نگاههای تازه و ائتلافهای تازهای شکل بدهد، به شرطی که به جای تکیه بر تصورات ایدئولوژیک ، منافع ملی ایران اولویت داشته باشد و جلب رضایت مردم بر هر چیزی ترجیح داشته باشد. هیچ موفقیتی در سیاست داخلی و خارجی بدون دست یافتن به فضیلت کوتاه آمدن در برابر مردم ممکن نیست. کسب این فضیلت نیازمند ظرفیتهای اخلاقی بالایی در مقامات است.
آیینهی عبرت زلنسکی برای ایرانیان
دل بستن به بیگانه برای نجات و زیر پرچم خارجی رفتن به جای تکیه بر عاملیت مردم، یعنی وجهالمصالحه و وجهالمعاملهی قدرتهای خارجی شدن.
هواداران ایرانی ترامپ -که ولایتپذیرتر از آنها یافت نمیشود- تا پریروز دشمن خونی پوتین بودند و او را عامل جنگ و …. میدانستند، حالا باید همراه ترامپ عامل شروع و ادامهی جنگ را زلنسکی بیچاره بنامند.
حالا چرا زلنسکی یک دفعه چنین خوار و خفیف شد که برای مذاکرهی آمریکا- روسیه دربارهی سرنوشت کشورش هم دعوت نشده است؟
زلنسکی که معتقد بود پوتین فقط از ترامپ حساب میبرد، ناگهان با پیشنهادی از طرف ترامپ مواجه شد که تحقیرآمیزتر از آن کمتر به تصور در میآید: واگذاری بخشهای اشغال شدهی خاکش به روسیه، عدم درخواست عضویت در ناتو حداقل تا ۱۰ سال و واگذاری معادن و منابع زیرزمینی باقیماندهی خاک اکراین به آمریکا.
در ازای اینها چه به دست میآورد؟ هیچی! چون قبلا از آمریکا سلاح و کمک گرفته است.
حالا فرض کنید ترامپ برای حمایت از هواداران ایرانیاش -که اغلبشان همزمان شیفتهی نتانیاهو هم هستند- پا بدهد، شرطش چه خواهد بود؟
اول اینکه او روی اسب بازنده شرط نخواهد بست و اپوزیسیونی که به جای تکیه بر عاملیت مردم این در و آن در میزند که در جمع چهار تا مقام متوسط خارجی تصویری از اوضاع ایران ارائه کند که نیاز به نجاتدهندهی خارجی دارد اسب برنده نیست، اما اگر روزی بر فرض محال دیدید که ترامپ از اپوزیسیون ایرانی شیفتهی خودش و نتانیاهو، حمایت جدی کرده است، باید حواستان باشد که چه چیزی در ازای آن از نفت و معادن و منابع و … کشور گرفته است!
توضیح بدیهی:
من مخالف اشغالگری روسیه در اکراین، اسرائیل در فلسطین و هر کشوری در کشور دیگر هستم و علیالقاعده مخالف همکاری ایران در حملهی کشوری به کشور دیگر.
همچنین موافق رابطه با کشورهای اروپایی و آمریکا و یافتن راهی برای بهبود این روابط. آنچه با آن مخالفم همانی است که زلینسکی دچارش شد.
اکراین در زمانی که در جنگ دست بالا پیدا کرده بود، میتوانست و میخواست مذاکره کند، اما با خوشبینی به آمریکا و با اشارهی آنها از مذاکره سر باز زد تا به چنین وضعیتی گرفتارش کردند.
دل بستن به بیگانه برای نجات و زیر پرچم خارجی رفتن به جای تکیه بر عاملیت مردم، یعنی وجهالمصالحه و وجهالمعاملهی قدرتهای خارجی شدن.
هواداران ایرانی ترامپ -که ولایتپذیرتر از آنها یافت نمیشود- تا پریروز دشمن خونی پوتین بودند و او را عامل جنگ و …. میدانستند، حالا باید همراه ترامپ عامل شروع و ادامهی جنگ را زلنسکی بیچاره بنامند.
حالا چرا زلنسکی یک دفعه چنین خوار و خفیف شد که برای مذاکرهی آمریکا- روسیه دربارهی سرنوشت کشورش هم دعوت نشده است؟
زلنسکی که معتقد بود پوتین فقط از ترامپ حساب میبرد، ناگهان با پیشنهادی از طرف ترامپ مواجه شد که تحقیرآمیزتر از آن کمتر به تصور در میآید: واگذاری بخشهای اشغال شدهی خاکش به روسیه، عدم درخواست عضویت در ناتو حداقل تا ۱۰ سال و واگذاری معادن و منابع زیرزمینی باقیماندهی خاک اکراین به آمریکا.
در ازای اینها چه به دست میآورد؟ هیچی! چون قبلا از آمریکا سلاح و کمک گرفته است.
حالا فرض کنید ترامپ برای حمایت از هواداران ایرانیاش -که اغلبشان همزمان شیفتهی نتانیاهو هم هستند- پا بدهد، شرطش چه خواهد بود؟
اول اینکه او روی اسب بازنده شرط نخواهد بست و اپوزیسیونی که به جای تکیه بر عاملیت مردم این در و آن در میزند که در جمع چهار تا مقام متوسط خارجی تصویری از اوضاع ایران ارائه کند که نیاز به نجاتدهندهی خارجی دارد اسب برنده نیست، اما اگر روزی بر فرض محال دیدید که ترامپ از اپوزیسیون ایرانی شیفتهی خودش و نتانیاهو، حمایت جدی کرده است، باید حواستان باشد که چه چیزی در ازای آن از نفت و معادن و منابع و … کشور گرفته است!
توضیح بدیهی:
من مخالف اشغالگری روسیه در اکراین، اسرائیل در فلسطین و هر کشوری در کشور دیگر هستم و علیالقاعده مخالف همکاری ایران در حملهی کشوری به کشور دیگر.
همچنین موافق رابطه با کشورهای اروپایی و آمریکا و یافتن راهی برای بهبود این روابط. آنچه با آن مخالفم همانی است که زلینسکی دچارش شد.
اکراین در زمانی که در جنگ دست بالا پیدا کرده بود، میتوانست و میخواست مذاکره کند، اما با خوشبینی به آمریکا و با اشارهی آنها از مذاکره سر باز زد تا به چنین وضعیتی گرفتارش کردند.
اتاق رستم در گذر فرهنگ و هنر کریمخان
بساط دستفروشیهای هنری در کریمخان از جلوی کافه تا آن طرف نشر ثالث کشیده شده و خیابان را زنده کرده. این بساطها و کافهها و کتابفروشیهای بزرگ دو سمت خیابان تا نشر چشمه و بویژه ثالث که خودش شده یک مرکز فرهنگی و هنری فعال این خیابان را تبدیل کرده به گذر فرهنگ و هنر.
در کتابفروشی ثالث به راهنمایی سینا جعفریه به «اتاق رستم» در گالری ثالث رفتم که قرار است فردا گشوده شود و یک روز قبلش از بازدیدکننده موج میزد.
از دیدن نمایشگاه ذوق زده شدم. ایدهای ساده، اما ایراندوستانه که هنرمندان مشهور و جوان را گردهم آورده تا خانه رستم را تخیل کنند و آثاری خلق کنند به گوناگونی ایران. اغلب نمایشگاهها حول تکنیک و متریال و نوع و سبک است و این نمایشگاه حول کانسپت با تکنیکها و متریالها و سبکها و آثار گوناگون که به رغم تمایز و گوناگونی به هم پیوند میخورند.
اگر گذرتان به کریمخان افتاد حتما، قدمی در خیابان بزنید و سری به این نمایشگاه بزنید.
اگر مثل من خوششانس باشید، دوستان اهل فضل و هنر را هم آنجا خواهید دید و شاید فرصت گپ و گفتی فراهم شد و حالی خوش!
بساط دستفروشیهای هنری در کریمخان از جلوی کافه تا آن طرف نشر ثالث کشیده شده و خیابان را زنده کرده. این بساطها و کافهها و کتابفروشیهای بزرگ دو سمت خیابان تا نشر چشمه و بویژه ثالث که خودش شده یک مرکز فرهنگی و هنری فعال این خیابان را تبدیل کرده به گذر فرهنگ و هنر.
در کتابفروشی ثالث به راهنمایی سینا جعفریه به «اتاق رستم» در گالری ثالث رفتم که قرار است فردا گشوده شود و یک روز قبلش از بازدیدکننده موج میزد.
از دیدن نمایشگاه ذوق زده شدم. ایدهای ساده، اما ایراندوستانه که هنرمندان مشهور و جوان را گردهم آورده تا خانه رستم را تخیل کنند و آثاری خلق کنند به گوناگونی ایران. اغلب نمایشگاهها حول تکنیک و متریال و نوع و سبک است و این نمایشگاه حول کانسپت با تکنیکها و متریالها و سبکها و آثار گوناگون که به رغم تمایز و گوناگونی به هم پیوند میخورند.
اگر گذرتان به کریمخان افتاد حتما، قدمی در خیابان بزنید و سری به این نمایشگاه بزنید.
اگر مثل من خوششانس باشید، دوستان اهل فضل و هنر را هم آنجا خواهید دید و شاید فرصت گپ و گفتی فراهم شد و حالی خوش!
خطر تعطیلی «باز باران» در رشت
این روزها حفظ کتابفروشی و نشر و نهادهای خصوصی مرتبط با کتاب نیازمند از خودگذشتگی و فداکاری است.
افزایش شدید هزینههای اجاره و نگهداری کتابفروشیها و کاهش خرید کتاب - عمدتا به دلیل وضعیت اقتصادی- وضعیتی دشوار به وجود آورده است. حال در این وضعیت دشوار یک تلنگر کوچک میتواند به تعطیلی کتابفروشی بیانجامد، مثل بلایی که سر کتابفروشی خوب باز بازان در رشت آمده است.
این متن بهتر از آنچه که من میخواستم بنویسم، اهمیت کتابفروشی باز باران را در رشت گفته است و مشکل را هم توضیح داده است.
اگر این کتابفروشی تعطیل شود، نشانهی آشکار بیکفایتی شهرداری و شورای شهر و مدیریت فرهنگی شهر رشت است.
https://moroor.org/%D8%AA%D9%88%D9%BE-%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86%D8%AF/
این روزها حفظ کتابفروشی و نشر و نهادهای خصوصی مرتبط با کتاب نیازمند از خودگذشتگی و فداکاری است.
افزایش شدید هزینههای اجاره و نگهداری کتابفروشیها و کاهش خرید کتاب - عمدتا به دلیل وضعیت اقتصادی- وضعیتی دشوار به وجود آورده است. حال در این وضعیت دشوار یک تلنگر کوچک میتواند به تعطیلی کتابفروشی بیانجامد، مثل بلایی که سر کتابفروشی خوب باز بازان در رشت آمده است.
این متن بهتر از آنچه که من میخواستم بنویسم، اهمیت کتابفروشی باز باران را در رشت گفته است و مشکل را هم توضیح داده است.
اگر این کتابفروشی تعطیل شود، نشانهی آشکار بیکفایتی شهرداری و شورای شهر و مدیریت فرهنگی شهر رشت است.
https://moroor.org/%D8%AA%D9%88%D9%BE-%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86%D8%AF/
moroor.org
«توپ و کتاب» را از کودکان این شهر گرفتند
بهمن ماه سال 1394 بود که موسسه کتاب و اسباببازیهای فکری با نام «بازباران» در شهر رشت متولد شد. لابه لای لباس فروشیها و تجملات روز زندگی، حجرهای متفاوت با شعاری متفاوت در مرکز خرید دیلمان متولد شد. شعار باز باران این بود: «توپ و کتاب» را از کودکان نگیریم.»…
Forwarded from کتابهای طوطی (انتشارات فاطمی)
🐭
موش سیاه بالاخره بعد از تلاشهای بسیار توانسته دل موش سفید را به دست بیاورد و قرار است با او ازدواج کند. دلتان میخواهد به این عروسی موشی بیایید و #قصه_موش_سیاه_و_موش_سفید را از زبان خودشان بشنوید؟
قرار است چهارشنبه، ۸ اسفند ۱۴۰۳، در شهر کتاب فرشته و همراه با #علی_اصغر_سیدآبادی، نویسندهی کتاب، #فاطمه_زمانه_رو، تصویرگر کتاب، و #سمیرا_سلیمی، تسهیلگر، دور هم جمع بشویم و این بار قصهی پرماجرای موش سیاه و موش سفید را از زبان خودشان بشنویم و برایشان یک جشن عروسی خودمانی بگیریم و از کتابشان رونمایی کنیم.
اگر شما هم دلتان یک جشن عروسی بامزه میخواهد، در شهر کتاب فرشته منتظرتان هستیم.
زمان: چهارشنبه، ۸ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
مکان: خیابان شریعتی، پایینتر از پل صدر، شهر کتاب فرشته
#کتابهای_طوطی #انتشارات_فاطمی #کتاب_تصویری_کودک #کودک #نوجوان #کتاب_تصویری #ایونت #موش #پذیرش_تفاوتها #پذیرش_خود #کتاب_موضوعی #کتاب_بخوانیم📚 #کتاب_تعاملی
🦜 @tutibooksir
موش سیاه بالاخره بعد از تلاشهای بسیار توانسته دل موش سفید را به دست بیاورد و قرار است با او ازدواج کند. دلتان میخواهد به این عروسی موشی بیایید و #قصه_موش_سیاه_و_موش_سفید را از زبان خودشان بشنوید؟
قرار است چهارشنبه، ۸ اسفند ۱۴۰۳، در شهر کتاب فرشته و همراه با #علی_اصغر_سیدآبادی، نویسندهی کتاب، #فاطمه_زمانه_رو، تصویرگر کتاب، و #سمیرا_سلیمی، تسهیلگر، دور هم جمع بشویم و این بار قصهی پرماجرای موش سیاه و موش سفید را از زبان خودشان بشنویم و برایشان یک جشن عروسی خودمانی بگیریم و از کتابشان رونمایی کنیم.
اگر شما هم دلتان یک جشن عروسی بامزه میخواهد، در شهر کتاب فرشته منتظرتان هستیم.
زمان: چهارشنبه، ۸ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
مکان: خیابان شریعتی، پایینتر از پل صدر، شهر کتاب فرشته
#کتابهای_طوطی #انتشارات_فاطمی #کتاب_تصویری_کودک #کودک #نوجوان #کتاب_تصویری #ایونت #موش #پذیرش_تفاوتها #پذیرش_خود #کتاب_موضوعی #کتاب_بخوانیم📚 #کتاب_تعاملی
🦜 @tutibooksir