Forwarded from زوربای صورتی🎀 (Saber)
صبح به رزیدنتم گفتم شرمنده من همش رسمی حرف میزنم خیلی سخته با لول بالام صمیمی بشم ما مست هم بکنیم من همش شمارو آقای دکتر آقای دکتر صدا خواهم زد. الان دستشویی بودم درو باز کرد.
صفالی
صبح به رزیدنتم گفتم شرمنده من همش رسمی حرف میزنم خیلی سخته با لول بالام صمیمی بشم ما مست هم بکنیم من همش شمارو آقای دکتر آقای دکتر صدا خواهم زد. الان دستشویی بودم درو باز کرد.
دوستم برای امتحانا اومد خونمون، بابامم اون موقع با ما تو تبریز بود، بهش گفتم ببین راحت باش بابای من از اتاق بیرون نمیاد یه وقت معذب نباشی؛ روز اول رسید خونه بهش چایی دادم خورد بابام رفت خوابید اینم رفت دسشویی، کونش سنگ توالتو ندیده بابام در دسشویی و باز کرد.
فرداش بابام به مدت دو روز از شهر خارج شد🙏🏻
فرداش بابام به مدت دو روز از شهر خارج شد🙏🏻
فک نمیکردم فحاشی کردن و بد دهن بودنم باعث بشه از دید یه نفر جذاب بنظر بیام🤣
انقد جذاب که کمر بسته منو ببره سر خونه زندگی🤡
نمیدونم ولی روز جهانی زنان و دختران در علم بیشتر برای من اینجوری بنظر میرسه که گوووووودجااااااببببب با اینکه دختری ولی یه گهی تونستی بخورییییییی، کس داری و در علم دستی داریییی؟اوخودا افرررریییییننننننننن🥰🥰🥰
بیشتر افنسیوه تا تشویقکننده😭😭😭😭
بیشتر افنسیوه تا تشویقکننده😭😭😭😭
امروز صبح داشتیم میرفتیم کنگره تو مترو نشستهبودیم و داشتم شیرقهوه میخوردم که قطار روبهرویی اومد و از پنجرهش چشمم خورد به یه دختری که اونم داشت شیرقهوه میخورد، یه سکانسی همراه باهم دستمونو بردیم بالا و شیر خوردیم و در ادامه پاره شدیم از خنده و بعد به نشونهی toast شیرامونو بردیم بالا و این اینتراکشن تقریبا دو دیقهای با این حرکت تموم شد.
واااااقعا عاشق این اینتراکشنای بدون حرف با مردمم، محشرن.
واااااقعا عاشق این اینتراکشنای بدون حرف با مردمم، محشرن.
صفالی
ازین لیست خرید میشه فهمید تنها چیزی که تو خونه داریم تخممرغه و بس🫶🏼 حتی نمکم تموم کردیم😭😭😂
هفت هشت تا ایتم دیگه به این لیست اضافه شد و رفتیم خرید و سه ملیان تومان وجه رایج مملکت رو دادیم و اومدیم و تازه گوشتم نخریدیم😀😀
بلخره ما استادمون رو امروز پیدا کردیم، شاید بخاطر زیباییمون بود نمیدونم ولی خب پیداش کردیم و گس وات بهمون پروژه نداد و به امونخدا ولمون کرد گفت باهامون هماهنگ میکنه؛ فک کنم اخرش دیوانه میشیم🙏🏻
امروز ولنتاینه و من و نرگس تصمیم گرفتیم بچههارو دعوت کنیم خونه و بهشون فسنجون دستپخت نرگس بدیم، الانم نشستیم تا فسنجون جا بیوفته همه چی پلین و قشنگه و ماهم خوشحالیم:))
پارک کنارمون هیئته و رسما دیسکوعه، ما یه جعبه شیرینی دستمون بود و داشتیم از پارک رد میشدیم تا بریم خونه که ناگهان یه خانومی بدو بدو اومد دنبالم گفت خانومی شیرینی تو دستتو میخوای تو پارک پخش کنی؟بعد دستش یجوری بود که میخواست ازم بگیره شیرینو، اگه یکم دیرتر جنبیده بودم قطعا قبل از پاسخ من شیرینی بین اهالی محل پخش شده بود🙏🏻🙏🏻
صفالی
Video message
در محلهی ما چه میگذرد؟
این مداحیارو دادن دست بچهها بعد این بچهها یجوری دارن فضا رو دیسکو میکنن که ادم فک میکنه کمر بستن به برچیدن این فضای معنوی🙏🏻🙏🏻
این مداحیارو دادن دست بچهها بعد این بچهها یجوری دارن فضا رو دیسکو میکنن که ادم فک میکنه کمر بستن به برچیدن این فضای معنوی🙏🏻🙏🏻
بصورت خیلی رندوم به پیشنهاد یکی از دوستام این سریال رو شروع کردم و امروز تموم شد.
داستانش در مورد یک گروه از دانشمنداس که سفینهشون توی یه سیارهی ناشناخته فرود اومده و حالا اینا باید خودشون رو با شرایط وفق بدن.
این سریال انقد میستیریس و عجیب و حیرتانگیز بود که حقیقتا انتظارش رو نداشتم، تلاش بسیار زیاد عوامل سازندهی فیلم برای بکر بودن و خلاق بودن و خلق یک چیز کاملا بدیع و نو، قشنگ مشخص بود و ازون جالبتر حضور چهارچوبهای سفت و سختی که انسان باهاش رشد کرده و نمیتونه ازشون فرار بکنه هم کاملا مشهود بود، درواقع در عین نو بودن، الگوها توش مشخص بودن و این از همه شگفتانگیزتر بود؛
داستان سریال خیلی mind blowing بود، اینکه یبار دیگه شاهد قدرت وفقپذیری و انعطاف انسان، وقتی که دیگه هیچ چارهای جز این نداره، بودم و خیلی برام لذتبخش و پرامیسینگ بود.
داستانش در مورد یک گروه از دانشمنداس که سفینهشون توی یه سیارهی ناشناخته فرود اومده و حالا اینا باید خودشون رو با شرایط وفق بدن.
این سریال انقد میستیریس و عجیب و حیرتانگیز بود که حقیقتا انتظارش رو نداشتم، تلاش بسیار زیاد عوامل سازندهی فیلم برای بکر بودن و خلاق بودن و خلق یک چیز کاملا بدیع و نو، قشنگ مشخص بود و ازون جالبتر حضور چهارچوبهای سفت و سختی که انسان باهاش رشد کرده و نمیتونه ازشون فرار بکنه هم کاملا مشهود بود، درواقع در عین نو بودن، الگوها توش مشخص بودن و این از همه شگفتانگیزتر بود؛
داستان سریال خیلی mind blowing بود، اینکه یبار دیگه شاهد قدرت وفقپذیری و انعطاف انسان، وقتی که دیگه هیچ چارهای جز این نداره، بودم و خیلی برام لذتبخش و پرامیسینگ بود.
یکی تو سواحل شیلی توسط نهنگ بلعیده شده و بعد از یه مدت سالم رها شده، بلخره داستان یونس پیامبر به حقیقت پیوست🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻