ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو برآسود، برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد، بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود، برفتی
آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی
#انوری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو برآسود، برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد، بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود، برفتی
آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی
#انوری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
آنچنان جای تو خالی است که چون یاد کنم
خواهم این خانه پر از نعره و فریاد کنم
ای خیال تو انیس شب تنهایی من!
همه شب شکوهی هجران تو با باد کنم
کاخ شادی من از هجر تو ویران شد و ریخت
مگر این غمکده از یاد تو آباد کنم
رفتی و خانه تهی، کوچه تهی، شهر تهی است
دل تھی، وای به دل گرنه تو را یاد کنم
#پرویز_ناتل_خانلری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
خواهم این خانه پر از نعره و فریاد کنم
ای خیال تو انیس شب تنهایی من!
همه شب شکوهی هجران تو با باد کنم
کاخ شادی من از هجر تو ویران شد و ریخت
مگر این غمکده از یاد تو آباد کنم
رفتی و خانه تهی، کوچه تهی، شهر تهی است
دل تھی، وای به دل گرنه تو را یاد کنم
#پرویز_ناتل_خانلری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
رفتی و....
خانه تهی،
کوچه تهی،
شهر تهی است
دل تھی، وای به دل گرنه تو را یاد کنم!
#پرویز_ناتل_خانلری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
خانه تهی،
کوچه تهی،
شهر تهی است
دل تھی، وای به دل گرنه تو را یاد کنم!
#پرویز_ناتل_خانلری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
چه خوش است با خیال تو نهفته راز کردن
به زبان بی زبانی سر شِکوِه باز کردن
به ره سمند نازت دل و دین فشانی از ما
به دیار کفر و ایمان ز تو تُرکتاز کردن
ز تو پرسشی و ازمن پی شُکر این نوازش
سر ز خم دل گشودن ،شَطِ خون نیاز کردن
دل ودین فدای طورت،به کدام مذهب است این؟
میِ مدّعی کشیدن ، زمن احتراز کردن
نمکین بُوَد که صحبت به تو اتّفاق افتد
من و سوز عشق گفتن ، تو و عشوه ساز کردن
نبود بهاری و دی را بر خار خشک فرقی
دم عیش را ندانم ز غم امتیاز کردن
به جهان جز این تمنّا نبود حزین ما را
غم او به بر کشیدن ، درِ دل فراز کردن
به تبسمی دلم ده که به رغم بخت خواهم
گله از جفای هجران به تو دلنواز کردن
#حزین_لاهیجی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
به زبان بی زبانی سر شِکوِه باز کردن
به ره سمند نازت دل و دین فشانی از ما
به دیار کفر و ایمان ز تو تُرکتاز کردن
ز تو پرسشی و ازمن پی شُکر این نوازش
سر ز خم دل گشودن ،شَطِ خون نیاز کردن
دل ودین فدای طورت،به کدام مذهب است این؟
میِ مدّعی کشیدن ، زمن احتراز کردن
نمکین بُوَد که صحبت به تو اتّفاق افتد
من و سوز عشق گفتن ، تو و عشوه ساز کردن
نبود بهاری و دی را بر خار خشک فرقی
دم عیش را ندانم ز غم امتیاز کردن
به جهان جز این تمنّا نبود حزین ما را
غم او به بر کشیدن ، درِ دل فراز کردن
به تبسمی دلم ده که به رغم بخت خواهم
گله از جفای هجران به تو دلنواز کردن
#حزین_لاهیجی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
نمکین بُوَد که صحبت به تو اتّفاق افتد
من و سوز عشق گفتـن..
تو و عشوه ساز کردن!
#حزین_لاهیجی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
من و سوز عشق گفتـن..
تو و عشوه ساز کردن!
#حزین_لاهیجی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق، کار من
هرگه نظر به صورت زیبا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق، کار من
هرگه نظر به صورت زیبا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
زیبا شود به کارگه عشق، کار من
هرگه نظر به صورت زیبا کنم تو را!
#فروغی_بسطامی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
هرگه نظر به صورت زیبا کنم تو را!
#فروغی_بسطامی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
کنون امید بخشایش همیدارم که مسکینم
#سعدی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
کنون امید بخشایش همیدارم که مسکینم
#سعدی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عـقلم!
اگر رخنه است در دینم!
#سعدی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
اگر طعنه است در عـقلم!
اگر رخنه است در دینم!
#سعدی
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
بر سردر بازارچه ی عمر نوشته است
اینجا خبری نیست
اگـر هـسـت...
هیاهوست!
#فاضل_نظری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
اینجا خبری نیست
اگـر هـسـت...
هیاهوست!
#فاضل_نظری
♥️ | @shaazdeh_koochooloo
پناه خستگی من! بمان و با من باش
میان این همه طوفان، پناه میخواهم
تو عاشقانهترین رکعت غزل هستی
برای خواندن تو قبله گاه میخواهم
دوباره وسوسه ناز چشم تو بر پاست
دوباره سیب و غزل، من گناه میخواهم
#رضا_قریشینژاد
@shaazdeh_koochooloo
میان این همه طوفان، پناه میخواهم
تو عاشقانهترین رکعت غزل هستی
برای خواندن تو قبله گاه میخواهم
دوباره وسوسه ناز چشم تو بر پاست
دوباره سیب و غزل، من گناه میخواهم
#رضا_قریشینژاد
@shaazdeh_koochooloo
پناه خستگی من!
بمان و با من باش
میان این همه طوفان، پناه میخواهم...
#رضا_قریشینژاد
@shaazdeh_koochooloo
بمان و با من باش
میان این همه طوفان، پناه میخواهم...
#رضا_قریشینژاد
@shaazdeh_koochooloo
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز وشب تکرارکردن
خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری
آفتاب زرد وغمگین، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلیهای خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی،نیمکتهای خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من،صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها،نامی از ما یادگاری
#قیصر_امین_پور
خیلی دوسش داشتم این شعرو💚🍃
@shaazdeh_koochooloo
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز وشب تکرارکردن
خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری
آفتاب زرد وغمگین، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلیهای خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی،نیمکتهای خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من،صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها،نامی از ما یادگاری
#قیصر_امین_پور
خیلی دوسش داشتم این شعرو💚🍃
@shaazdeh_koochooloo
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تورا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟!
#محمد_علی_بهمنی
@shaazdeh_koochooloo
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تورا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟!
#محمد_علی_بهمنی
@shaazdeh_koochooloo
مَپُرس از منِ تنها چرا پَریشانی؟
خودت که حال مرا خوبِ خوب میدانی
منم که هرچه بگویی بُرو نَخواهم رفت!
تویی که هرچه بگویم بِمان نِمی مانی...
#مجید_ترکابادی
@shaazdeh_koochooloo
خودت که حال مرا خوبِ خوب میدانی
منم که هرچه بگویی بُرو نَخواهم رفت!
تویی که هرچه بگویم بِمان نِمی مانی...
#مجید_ترکابادی
@shaazdeh_koochooloo
بعضی با برج های پدرهاشان
بعضی دیگر با آرزوهاشان
و بعضی با دنیاشان
من و تو اما
با نداری هامان
بزرگ شدیم.
آنقدر بزرگ
که جایی در دنیای کوچکشان
نداشتیم.
#محمد_علی_بهمنی
@shaazdeh_koochooloo
بعضی دیگر با آرزوهاشان
و بعضی با دنیاشان
من و تو اما
با نداری هامان
بزرگ شدیم.
آنقدر بزرگ
که جایی در دنیای کوچکشان
نداشتیم.
#محمد_علی_بهمنی
@shaazdeh_koochooloo