Telegram Web
با درودی دیگر و آرزوی تندرستی برای یاران ارجمند، این هفته را نیز پیشکشی شاید از سخن سخته استاد توس!
هفته نو و روزگار بر همگان خوش باد!

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۷


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
💠 اوستیا؛ ایرستان

🔸 اوستیا، منطقه‌ای در دو طرف رشته‌کوه‌های‌ قفقاز است که ساکنانش عمدتاً اوستیایی هستند.

🔹 مردمانی ایرانی‌تبار که به زبان اوستیایی از زبان‌های ایرانی شرقی سخن می‌گویند.

🔸 مردم اوستیا خود را «ایرُن»، و سرزمین خویش را «ایرستون» می‌نامند. بخش شمالی این منطقه اوستیای شمالی-آلانیا در محدوده‌ی فدراسیون روسیه قرار دارد. اما بخش جنوبی کشور خودخوانده‌ای به نام جمهوری اوستیای‌جنوبی است که تحت حمایت نظامی روسیه قرار دارد، اما بیشتر کشورهای جهان آن را بخشی از گرجستان می‌‌شناسند.

🔹 زبان مردم اوستیا از آن گروه زبانهای ایرانی شمال خاوری و نمایانگر گسترش زبان آلانی، یکی از زبان‌های سکایی - سرمتی است.

🔸 در زبان اوستی دو گویش عمدة ایرُنی و دیگوری هست. دیگوری که گویشی باستانی است، تنها در چند ناحیه شمالی و باختری رواج دارد. درگذشته از هر دو گویش در زبان ادبی بهره گیری می‌شد، ولی رفته رفته گویش دیگوری جای خود را به گویش ایرنی داد.

🔹 زبان اوستیایی با گویش ایرنی را یک ایرانی نزدیک ۱۰ تا ۲۰ درصد متوجه می‌شود. این زبان هم اکنون بیشتر در روستاها بهره گیری می‌شود و در مدارس به گونه اختیاری آموزش داده می‌شود. به کارگیری آن در مراسم‌های ملی و جشن و سرورها اجباری ست و در صورت بکارگیری زبان روسی بی‌حرمتی به جمع تلقی می‌گردد.

🔸 زبان اوستیایی با زبان‌های ایرانیِ سغدی و زبان خوارزمی ارتباط نزدیک دارد .

🔹 ادبیات آسی شامل داستان‌ها و افسانه‌های جالبی است که از قرن گذشته شروع به ضبط آنها گردیده‌ است. معروفترین این داستانها سلسله داستان‌های قهرمانان نرت است.

🔸 مردم اوستیا از دید فرهنگی بسیار ایران دوست، علاقه‌مند به شاهنامه‌خوانی، خونگرم، مهمانواز و سنتی هستند. در اوستیا با اینکه سالیان سال از ایرانیان جدا بوده‌اند، همچنان می‌توان میراثی ایرانی را در این ناحیه یافت.

🔹 از آن میان این میراث، ایرانیان بومی که از زمان صفویان و قاجاریان به گونه بازرگان و کارگر در این منطقه زندگی می‌کردند و هم اکنون اوستیایی محسوب می‌شوند و بیشتر آنها رشتی‌تبار یا آذری‌تبار هستند.

🔸 از موارد دیگر میراث ایرانی باید به ابنیه و آثار تاریخی ایرانیان در دویست سال گذشته مانند مسجد ایرانیان (پرسیسکوس)، کنسولی ایران، مدرسهٔ نوروز و محلهٔ ایرانی‌ها در شهر ولادی‌قفقاز اشاره نمود.

🚰کانال فرهنگ و تمدن ایران زمین

@farhng_iran_zamin


🆔 https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
📖 📖 📖

#کوشانیان

🔵 کوشان نام یک شاهنشاهی در شرق ایران بود که از سال ۳۰ تا ۳۷۵ میلادی بر افغانستان، پاکستان، شمال هند، سغذ و خوارزم فرمانروایی میکردند. خاستگاه آنها « بلخ باستان » ( باختر ) و زبان آنها یکی از مهم‌ترین زبان‌های « ایرانی شرقی » بنام « بلخی / باختری » بود که از آن اسناد ارزشمندی بجا مانده

🔺 ریشه این مردمان ِ ایرانی‌تبار به قومی برمی‌گشت که چینی‌ها به آن « یوئه‌ژی » میگفتند و در هزاره نخست پیش از میلاد، در غرب چین در « حوضه رود تاریم » میزیستند. برخی‌ها این قوم را شاخه‌ای از مردمان « تخاری » ( یکی از اقوام کهن هندواروپایی ) میدانند و برخی نیز آنها را قومی سکایی ( شاخه شرقی ایرانیان ) میدانند که تحت تاثیر فرهنگ تخاری قرار داشتند

آنها در حملات هون‌ها ناچار به گریز از زادبوم خود شده و در سده دوم پیش از میلاد در ناحیه‌ای در شمال جیحون، در قلمرو پادشاهان یونانی‌بلخی ساکن شدند. این مردمان در نخستین سال‌های پس از میلاد، شاهنشاهی کوشانی را تشکیل دادند

🔺 یکی از بزرگترین پادشاهان کوشانی « کانیشکا » نام داشت. او پیرو دین بودایی بود، اما به فراوانی نام ایزدان زرتشتی در سکه‌ها و کتیبه‌های او بکار رفته است ؛ اورمزدو (اهورامزدا)، سروشرد (سروش)، ناراسا (نریوسنگ)، میرو (میثره)، مائو (ماه)، آتشو (آتر)، فرو (فر، خورنه)، اردخشو (اشی) و ...

یکی از مهم‌ترین کتیبه‌های کانیشکا، کتیبه رباطک است. این کتیبه به زبان بلخی و خط یونانی است و در متن آن به روشنی از « زبان ایرانی » ( اَریه ) یاد کرده است و منظورش همان زبان بلخی است. داریوش بزرگ هم در کتیبه بیستون، زبان پارسی باستان را زبان ایرانی ( اَرییه ) میخواند

🔷 سطر سوم کتیبه رباطک :
.
nobasto s(a)gōndi bagano sindado otēia i iōnaggo oaso ozoasto tadēia ariao ōs-
.
چنانکه خدایان خشنود شدند و او فرمانی به یونانی صادر کرد، سپس آن را به ایرانی (اَریایی، اَریه) ترجمه کرد
.
.
🔺 بررسی کامل این کتیبه را در مقاله دکتر جعفری دهقی بخوانید 👇

http://ensani.ir/fa/article/304301/کتیبه-رباطک


🔺 مقاله تجلی ایزدان زردشتی بر سکه های کوشانی، از سیروس نصرالله زاده 👇

http://ensani.ir/fa/article/382941/تجلی-ایزدان-زردشتی-بر-سکه-های-کوشانی


🆔 @iranzamin777


پ.ن:
#کاموس_کشانی شاهنامه را می‌توان نمادی از «کوشانیان» در هزاره‌های پیشین دانست!


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
داستان تاریخی

#کورش_بزرگ
و
عشق شکوهمند
#پانته‌آ و آبراداتاس

بی‌گمان تابلوی زیر روایت کننده ی یکی از جذاب ترین و دراماتیک ترین داستانهای تاریخ ایران است. این تابلو اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی سده 18 می‌باشد.

داستان از این قرار است که مادی ها پس از برگشت از جنگ شوش غنایمی برای خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به نزد کوروش آوردند. از آن جمله زنی بود بسیار زیبا که گفته می شد زیباترین ه زنان شوش به حساب می‌آمد و پانته‌آ نامیده می‌شد و شوهر او به نام آبراداتاس جانب پادشاه خود به ماموریت رفته بود.
چون وصف زیبایی زن را به کوروش گفتند و نیز از آبراداتاس نام بردند کوروش گفت صحیح نیست که این زن شوهردار برای من شود و او را به یکی از ندیمان خود سپرد تا او را نگه دارد تا هنگامی که شوهرش از ماموریت بازگشت او را به شوهرش بازسپارند.
در این هنگام اطرافیان کوروش با توصیف زیبایی های این زن به او گفتند لااقل یک بار او را ببین شاید که نظرت عوض شد! اما کوروش گفت : نه , می ترسم او را ببینم و عاشقش بشوم و نتوانم او را به شوهرش پس بدهم …
ندیم کوروش که مردی بود به نام آراسپ و پانته آ را به او سپرده بودند عاشق این زن شد و خواست که از او کام بگیرد. به ناچار پانته آ از کوروش درخواست کمک کرد و کوروش نیز آراسپ را سرزنش کرد و زن را از دست او نجات داد و البته آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای آن کار به دنبال آبراداتاس رفت (از طرف کوروش) تا او را به سوی ایران فرا بخواند .
سپس آبرداتاس به ایران آمده و از ما وقع اطلاع حاصل یافت. پس برای جبران جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند در هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته‌آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «قسم به عشقی که من به تو دارم و عشقی که تو به من داری… کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم …»
خلاصه اینکه در جنگ مورد اشاره آبراداتاس کشته می شود و پانته‌آ به بالای جسد او می رود و به شیون وزاری می پردازد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش می کند که مواظب باشند کاردست خودش ندهد . شیون و زاری این زن عاشق هنوز در گوش تاریخ می پیچد و تن هر انسانی را به لرزه در می آورد که می گفت :«افسوس ای دوست باوفا و خوبم ما را گذاشتی و در گذشتی … به درستی که همانند یک فاتح در گذشتی»
پس از آن در پی غفلت ندیمه چاقویی که همراه داشت را در سینه خود فرومی کند و در کنار جسد شوهرش جان می‌سپارد .

هنگامی که خبر به کوروش می رسد ندیمه نیز از ترس خود را می‌کشد برای همین است که در تایلو جسد زنان دو تا است . و باقی داستان که در تابلو مشخص است . آری چنین است که بزرگمردی به نام کوروش در تاریخ جاودانه می‌شود.

#هفتم_آبان
نکوداشت
#کورش_بزرگ


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔴🔴🔴 سندی جالب توجه از تات زبان بودن مردم باکو در ۱۳۳ سال پیش!!

تاتی با توجه به این که یکی از زبان‌های ایرانی شمال غربی است بیشترین نزدیکی را به زبان‌های فارسی، تالشی، کردی، گیلکی، مازندرانی و بلوچی دارد. برخی به شباهت‌های تاتی با اوستایی اشاره داشته‌اند.

د. دیاکونوف گفته:
«در زمان حاضر هم تات‌ها و تالشان و گلیک‌ها و مازندرانی‌ها به زبان‌هایی سخن می‌گویند که خود بقایای زبان هند و اروپائی می‌باشد که در آغاز زبان
ماد شرقی بوده‌است.»

همچنین تات واژه‌ای است که ترک‌زبانان برای مردم ایرانی‌زبان و ایرانی‌تبار یک‌جانشین به‌کار برده‌اند.به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسی‌زبانان را تات می‌نامیدند.

برخی پژوهشگران معتقدند زبان تاتی، زبان قدیم مردم آذربایجان بوده و آذری نامیده می‌شده‌ که بعدا با اشاعه و استیلای زبان ترکی جایگزین شده است.
🌷🌹💐

کانال اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@ekotaa


🆔 https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🏛گرگها در کمینِ دِه...


🪶امروز صبح در اخبار خواندم که به ادعای برخی رسانه‌های ترکیه تروریست‌های پانکردی پژاک که یکی از شاخه‌های پ‌ک‌ک نیز محسوب می‌شود نیروهای خود را آماده کرده است تا وقتی اسرائیل به ایران حمله کند، در صورت آماده بودن شرایط در استان آذربایجان غربی وارد عمل شود و عملیات تروریستی انجام دهد و جنگ قومیتی راه‌اندازی کند تا با این طریق زمینه تجزیه ایران و تشکیل کشور جعلی کردستان را رقم بزند. ماجرای ادعای امارات بر تعلق جزایر سه‌گانهٔ ایرانی به خودش را هم که شنیده‌اید؟ از موضع طالبان در شرق ایران و جفتک‌پرانی‌های الهام علی‌اف در باکو هم که نیک آگاهید.

🪶وقتی همهٔ اینها را در ذهنم مجسم کردم ناخودآگاه به یاد ماجرای خسروپرویز و پسرش شیرویه افتادم. در شاهنامه آمده وقتی خسروپرویز در حبس پسر نابکارش شیرویه گرفتار است، هنوز دل و جانش مالامال از عشق به ایران است. یکی از اتهامات او این است که چرا بزرگان و دلاوران و پهلوانانِ نخبهٔ ایران را در مرزها مستقر کرده است. خسرو وقتی با این پرسش مواجه می‌شود به شیرویه می‌گوید که همین کار برای حفاظت و حراست از مرزهای سرزمینی ایرانشهر درست است و تو هم بعد از من باید همین کار را بکنی. بعد از نیای خود کسری‌انوشیروان نقل و قولی می‌کند که هنوز بعد از هزاران سال وقتی به اوضاع و احوال این روزهای ایران می‌نگرم می‌بینم چقدر این حرف دقیق، سخته و سنجیده است.

🪶خسرو به شیرویه می‌گوید: یکی از شاهان هند به انوشیروان نوشته بود که کشور بهشت‌آسای شما غبطهٔ تمام همسایگان است. او ایران را به باغی خرم تشبیه می‌کند که همه می‌خواهند از دیوارهای آن بگذرند و وارد باغ شوند. در بندهشن (ص ۱۴۱) آمده است « هیون و ترک به بس شمار و بس درفش در ایرانشهر بتازند. این ایرانشهر آبادان خوشبوی را ویران کنند‌».
باری خسرو به شیرویه می‌گوید آگاه باش:
که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار
پر از نرگس و نار و سیب و بهی
 چو پالیز گردد ز مردم تهی،
سپرغم یکایک زبن بر کنند
 همه شاخ نار و بهی بشکنند
 سپاه و سليح است دیوار اوی
به پرچینش‌بر، نیزه‌ها خار اوی
 اگر بفگنی خیره دیوار باغ
 چه باغ و چه دشت و چه دریا چه راغ
 نگر تا تو دیوار او نفگنی
 دل و پشت ایرانیان نشکنی
 کزان پس بود غارت و تاختن
 خروش سواران و کين آختن
 زن و کودک و بوم ایرانیان
 به اندیشه بد منه در میان
 اما سالی چند از مرگ خسرو پرویز نمی‌گذرد که این باغ خرم بهار به ریگستان سرزمین‌های حجاز وصل می‌شود و دل و پشت ایرانیان برای همیشه شکسته می‌ماند.


كركس و كفتار دارد باغِ ما
تا بخواهی، مار دارد باغِ ما
بلبلان، از باغ ما كوچيده‌اند
جای بلبل، سار دارد باغِ ما
باغ پهلویی، ببین! گل کرده است
گل ندارد، خار دارد باغِ ما
بر دلش داغِ بهاران مانده است
حسرتِ ديدار دارد باغِ ما
سر درختی‌های ما يخ بسته است
سرنوشتی تار دارد باغِ ما
برخلافِ آنچه مردم گفته‌اند
باغبان، بسيار دارد باغِ ما
بوي باروت است جای بوی گل
وحشتِ كشتار دارد باغِ ما
در ميانِ دهكده پيچيده است،
ديوِ آدمخوار دارد باغِ ما
باغ، تا باغی شود بارِ دگر
صد هزاران كار دارد باغِ ما
وصفِ باغِ ما، به «كيوان» رفته است
يک جهان اَسرار دارد باغِ ما


بامهر
بهادر قاسمی - انجمن شاهنامه‌خوانی هما

@shahnamehferdowsiii


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
هفته نو به فرّهی،
با پیشکش فراز دیگری از سخن سخته فرزانه گرانمایه توس، یاران را در هفته پیش رو و همه روزگار شاد و کامران آرزو دارم.

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۸


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (س. حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گذار از ساستار به اَورند
(گزارش تاریخی استوره خیزش فریدون و کاوه)
۳ - شرایط عینی بایسته دگرگشت (۱)
(اقتصاد و فناوری ایرانیان در روزگار ضحاک)

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : شنبه دوازدهم آبان۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
نخستین اعلامیه حقوق بشر

✍️ #فریدون_جنیدی

آثار ایرانی پر است از بهره‌گیری از اندیشه‌های گذشتگان. نمونه را در کتاب «حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان» در سال ۱۳۷۸ نشان دادم که اندیشمندانی چون نجم رازی و نسفی و سهروردی چگونه از فرهنگ نیاکان خود برخوردار بوده‌اند. در همان جا آشکار شد کورش هخامنشی نیز چون دیگران برخوردار از همان فرهنگ بوده است که ریشه در «گاهان» و دیگر اندیشه‌های پیش از خود دارد و پس از دست یافتن به بابِل نوشته‌ای را که امروز «اعلامیه حقوق بشر» می‌خوانند، برای آگاهی بابِلیان صادر می‌کند.

اروپاییان که پیشینه خویش را فراموش کرده‌اند، و با سردرگمی درباره گذشته جهان می‌زیند، و هر چیز را در جهان شرق ببینند، گمان می‌برند آن نخستین چیز است و برای نخستین بار هم در جهان پیدا شده و آگاهی آنان از آن، نخستین آگاهی در جهان است، درباره این «استوانه» یا همان «اعلامیه حقوق بشر» نیز همین داوری را دارند.

اما باید دانست که بسا از آیین‌های نیک گذشتگان، بی‌نوشته و آیین‌نامه، هنوز نیز در ایرانِ فرهنگی مو‌به‌مو به کار گرفته می‌شود؛ همچون پذیرش مهمان و دادن خوراک به درماندگان، بزرگداشت بزرگتران، خواستن آمرزش و مهمانی‌کردن مردم برای آرامش روان درگذشتگان، نسوزاندن هیزمِ تر، بیرون نکردن جانوران از خانه تا دمِ مرگ، نیازردن زمین و تمایل به آبادانی آن، خوراک دادن به پرندگان، نچیدن میوه نارس و ... .

این آیین‌ها و بسیاری دیگر در زمان کورش نیز به‌نیرو بود و همگان می‌دانستند که چگونه باید در جهان پاک و سپند و استوار بزیند. پس نوشتن آن فرمان در بابل برای آگاه کردن دیگران از آیین‌های زیست ایرانی است که پیش از آن در ایران روان بوده.

در این میان گروهی از وابستگان به صهیونیسم، تلاش کردند با مبدأ قرار دادن شاهنشاهی هخامنشی به سرسلسلگی کورش و نهایتا شاهنشاهی مادها برای تاریخ ایران باستان، بر ۲۵۰۰ ساله بودن تاریخ ایران یا کمی پیشتر از آن پای فشرند و در این باره هنوز هم افسانه‌های نادرست و ناراست فراوان به هم می‌بافند که خواننده را شگفت‌زده می‌کند.

در در دفترنخست کتاب داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی در سال ۱۳۹۲ نشان دادم که تاریخ ایران بسیار دورکرانه‌تر از آن است که جدول‌های تاریخ غربیان گنجایش آن را داشته باشد و ۳۰۰۰ سال پیش به این سو که زمان پدیدار شدن یونان باستان و مادها و هخامنشیان و ... است در برابر تاریخ گسترده چند ده هزار‌ساله نیاکان ما چیزی نیست.

این نیز پیداست که در چنین تاریخ دورکرانه‌ای، درخشش‌ها، برجستگی و شگفتی‌های بسیار بزرگ‌تر و ارجمندتری از نوشته بابِل در زمان کورش وجود دارد که بَر و میوه تلاش نیاکان ما، مادران و پدران خردمندمان، در پیشرفت‌های دانشی و آیین‌های شگفت فرهنگی است و هنوز در جوامع بشری ارزشمند و مایه ارج نهادن و احترام است.

از جمله کارهای کورش به پیروی از آموزه‌های نیاکانش ساختن معابد دین‌های دیگر و بازگرداندن تندیس‌هایشان به آن معبدها، و آزاد کردن یهودیانی است که در بابل به بیگاری و زنجیر کشیده شده بودند.

کورش هخامنشی مردی بزرگ و پادشاهی نیک بود و به اسارت و کشتن و آزار مردمان فرمان نداد و کتاب‌های مذهبی از او به نیکی یاد کرده‌اند... اما استوانه پیدا شده از او، اعلامیه حقوق بشر نیست، و او، داستان گشودن بابل و آزاد کردن قوم یهود و بازگرداندن آرامش، و گرامیداشت اندیشه دیگران را، همچون یک برگ از تاریخ ایران، نه بیشتر و نه کمتر، بر آن استوانه، نوشته است؛ اما مدعیان حقوق بشر که در میان این نوشته سخنانی درباره حقوق بشر می‌یابند، باید بدانند که سده‌ها و هزاره‌ها پیش از کورش، این داد در ایران بزرگِ باستان فراهم آمده و به آیین بوده است. و «نخستین اعلامیه حقوق بشر» در نامه‌های ایرانی، وابسته به دوران خانه‌سازی بشر است به نام «پَرَداتَ paradāta».

«پَرَ» همان است که «prime» انگلیسی و «prim» آلمانی با آن هم‌ریشه است که همان «نخستین» باشد؛ و «داتَ» همان «داد» و «قانون» است.

نرم‌نرم با پیشرفت کارها در ایران و پیدایش اندیشه‌ها و دگرگونی‌های روی به بِهی در اندیشه ایرانی، به قانون یا دادِ نخستین بندهایی افزوده شد که کورش نیز ماننده هر ایرانی دیگر، سر به فرمان آن داشته است، و به هنگام گشودن بابل، بخشی از آن را که در نبرد بایسته می‌نمود، به کار بسته است.

🚰 #بنیادـنیشابور
https://www.tgoop.com/bonyad_neyshaboor


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
با درود❤️

یادآوری: این تالار بازتاب دهنده برآیند پژوهشها و دیدگاههای گرداننده تالار در پیوند با شاهنامه و «استوره»های ایرانی و در برگیرنده جستارهایی ویژه با رویکرد زندآگاهانه(هرمنوتیک) و با الگوواره(پارادایم) نو و دیگرگون است، پس:

الف - نوشتن و فرستادن هر فرسته تازه نیازمند رسیدن هر بخش از پژوهش و بررسی به انجامی است که قابل ارایه باشد! این مهم هفته‌ها و گاه ماهها زمان می‌برد!

ب- آشنایی همراهان گرامی با الگوواره نگارنده و چگونگی دریافت و رسیدن به هسته راستین و تاریخی داستانهای شاهنامه نیازمند آگاهی از جستارهای پیشین -از آغاز گشایش تالار- است!

فهرست فراهم شده، که اینک بخش چهارم آن پیشکش می‌شود، یاریگر همراهان است! بخشهای پیشین فهرست هم نشانی داده شده! 👇

4️⃣  فهرست ۴
بخش چهارم فهرست جستارهای تالار «
رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه»

بساویدن هر هشتگ یا تارپیوند (سرنام آبی‌رنگ) به جستار و یا زنجیره‌ها راه می‌برد.

گشایش تالار

👈 بخش نخست فهرست
👈 بخش دویُم فهرست
👈 بخش سه‌یُم فهرست


👈  راز #سیمرغ_و_زال
الف –
درآمد
ب- ریشهٔ نام «زال»
پ- آلبینیسم- سپیدیِ موی زال
ت – سیمرغ- پزشکی از تبار خورشید!
      ۱-
سیمرغ و آفتاب
     ۲- سیمرغ در استوره‌های ایران
     ۳- سیمرغ در شاهنامه
ج- زال زر؛ زروان شاهنامه
چ- پروردن زال در کنام سیمرغ
خ- فرنام «دستان»
د- دستان زند
ذ- ریشه‌شناسی واژهٔ «پزشک»
ر-  سکایان و سیستان
ز- شهر سوخته
س- انگاره‌ای از ریشه تاریخی زال و رودابه
ش- افسانه افزوده ضحاک‌تباری و بت‌پرستی مهراب کابلی
غ- دانش شگرف سیستان در شاهنامه
ف- #رستمزاد
      - پاسخی به یک پرسش

👈  #نامهای_مردانه (شاهان و پهلوانان)- نماد تیره‌های ایرانی و بخشی از سرگذشت راستین نیاکان
۱ - کاوس؛ فریبرز ؛ زنگه ؛ فرامرز ؛ توس
۲ - 
نوذر
۳ -
منوچهر
۴-
افراسیاب
۵ -
اغریزث
۶-
کی‌قباد
۷ -
کاوس
۸-
رستم
۹-
سهراب
۱۰-
زَو/زاو/زاب تهماسپ

👈
سنجش بیتهایی منتسب به فردوسی فرزانه در «گفتار اندر ستایش پیغمبر»

👈
بررسی چند واژه: شهر /شهریار / شاه / پادشاه / شاهنشاه

👈
گفتاری پیرامون نمادینگی شاهان بخش آغازین شاهنامه

👈 نکته‌هایی از جنگ افراسیاب با نوذر
       ۱-
میدان جنگ
       ۲-
افرسیاب
       ۳-
درگذشت سام
       ۴-
شکست ایرانیان از افراسیاب

👈
چند جستار به فراخور روز کورش بزرگ.

👈
ریشه‌شناسی و تلفظ واژه‌های «آفرین» و «نفرین»

👈
گویش نرم(مجهول) واکه‌های«ای» و «او» در شاهنامه

👈
«زبان برگشادن» در برابر «سخن برگشادن»

👈
دیرپایی آیین رایورزی در کارهای کشور

👈
جایگاه «البرز کوه» !!

👈
سویه‌های زمین‌پیمایی در ایران باستان

👈
کاربرد «برگشتن» در معنی «شدن» در شاهنامه

👈
«مازندران شاهنامه» کجاست!؟

👈 آز و تعصب (زنده‌نام دکتر اسلامی ندوشن)

👈 «برگشتن» در معنی «شدن» در شاهنامه

👈 دشنام در شاهنامه

👈 به‌زه کردن کمان - بایسته‌ای پیش از کارزار

👈
#هزار_سال_دروغ برای دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی فرزانه
👈
گفتار نخست: دولتشاه سمرقندی
👈 گفتار دویم – تاریخ گزیده
👈 گفتار سه‌یُم - تاریخ سیستان
👈 گفتار چهارم تا نهم : نظامی عروضی
👈 گفتار دهم تا سیزدهم - شاهنامه فلورانس
👈 گفتار چهاردهم - لباب الالباب عوفی
👈 گفتار پانزدهم تا هفدهم : مجمل فصیحی



👈
سه عامل سقوط حکومت‌ها در نگاه فردوسی

👈 بهرام گور و رفاه عمومی شهروندان

👈 واژه موبد در سخن فردوسی

👈 شاهنامه یک اثر نژادپرستانه نیست

👈 «گشادن» برابر «انداختن ، گسستن، رهاکردن*»

👈 ریشه‌شناسی نام گرامی«ایران» و گویش درست آن

👈 اوستیا / ایرستان سرزمینی در قفقاز با میراث فرهنگ ایرانی

👈 نخستین اعلامیه حقوق بشر


ایران‌دوستانی که خواهان آشنایی با پارادایم نو و واکاوی شاهنامه از نگاه «تاریخ» هستند، فرا‌خوانده می‌شوند تا آشنایی با این الگوواره‌ی «استوره‌پژوهی» را از زنجیره جستارهای
#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای
و گزارش شاهنامه از آغاز را از جستار
✍️ پیرامون نخستین بیت شاهنامه
بیاغازند!

❇️
درودی دیگر از ژرفای جان،
با بهترین آرزوها در آغاز هفته نو، پیشکشی دیگر از سخن فرزانه یگانه توس.

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۹


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گذار از ساستار به اَورند
(گزارش تاریخی استوره خیزش فریدون و کاوه)
۳ - شرایط عینی بایسته دگرگشت (۲)
(خردورزی)

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : شنبه نوزدهم آبان۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه
‍ #کیومرث (۲) بر بنیاد شاهنامه و دیگر گفتارهای ایرانی ‍گل‌سنگ - خوراک مردم نخستین برای کیومرث زندگی و جان مقدر کرد! «بندهش – بهار- ر۶۶ - ب۶۹» این که «گیومرت» در ریشه شناسی نام به «زندۀ میرا» می رسد و در بندهش زندگی و جان سرنوشت (تقدیر) او دانسته شده…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کیومرث بازتاب یا انگاره ذهنی یا نماد دورانی دراز (چهار میلیارد سال) از تاریخ جهان است! (اینجا)


این دوران از پیدایی جان تا جایگزینی نخستین گونه‌های آدمی با مردم(انسان) خردمند درازا دارد و «شاه» انگاشته‌شدن گیومرت در شاهنامه، نشان فرگشت آدمی از جانداران و رسیدن به جایگاه سروری و سالاری آدمی (اشرف مخلوقات) بر جنبندگان به نیروی خرد است!!

رخشاره پیوست نمایشگر روند چهار میلیارد ساله‌ی فرگشت جانداران بر کره زمین است.


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
📝 نکته‌هایی در باره #ایران_شاهنامه

در شاهنامه، بخش پادشاهی خسرو نوشین‌روان، بیش از ۷۰ بار نام ایران آمده و مرزهای ایران در دوره این پادشاه ساسانی، چنین یاد شده است :

جهان را ببخشید بر چار بهر
وزو نامزد کرد آبادشهر
نخستین خراسان ازو یاد کرد
دل نامداران بدو شاد کرد
دگر بهره زان بد قم و اصفهان
نهاد بزرگان و جای مهان
وزین بهره بود آذرابادگان
که بخشش نهادند آزادگان
وز ارمینیه تا در اردبیل
بپیمود بینادل و بوم گیل
سیوم پارس و اهواز و مرز خزر
ز خاور ورا بود تا باختر
چهارم عراق آمد و بوم روم
چنین پادشاهی و آباد بوم


نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
به آزادگان گفت ننگست این
که ویران بود بوم ایران زمین
که گفتید ما را ز کسری چه باک
چه ایران بر ما چه یک مشت خاک


🛫 @iranzamin777


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
⚫️به فرهنگ باشد روان تندرست

⚫️ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکی‌ها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنی‌اند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمی‌خورد.

⚫️فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گستره‌یِ گسترده‌یِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین می‌کوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
                     
    ⚫️ پـــــــایــنده ایــــــــــران⚫️


⬛️دکتر محمّد‌علی اسلامی‌نُدوشن

⬛️ادبسار(پارسی سخن بگوییم، نه فارسی).

⬛️کتاب گویا (لذت مطالعه با چشمان بسته).

⬛️زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).


⬛️کتابخانه تخصصی ادبیات

⬛️بهترین داستان‌های کوتاه جهان

⬛️رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).


⬛️رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

⬛️مولانا و عاشقانه شمس(زهرا غریبیان لواسانی)

⬛️حافظ // خیام ( صوتی )

⬛️استاد جلیل شهناز

⬛️علم سیاست

⬛️بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس‏).


⬛️رمانهای صوتی بهار

⬛️گزین‌گویه‌ها، گل‌چینِ خواندنی‌ها


⬛️مردم‌نامه، فصلنامه مطالعات تاریخ‌ مردم.

⬛️نسخ خطّی فارسی در کتابخانه‌های جهان

⬛️خردسرای فردوسی
(آینه‌ای برای پژواک جلوه‌های دانش و فرهنگ ایران زمین).


⬛️چراغداران (دایرةالمعارف بزرگ صوتی ایران، صداهای نایاب فرهنگ و ادب و هنر)

⬛️خانه ویراستار (سیدحمید حیدری‌ثانی)

⬛️آرخش، کلبه پژوهش حماسه‌های ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).


⬛️سرو سایـه‌فکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).


⬛️شاهنامه کودک هما

⬛️منابع تاریخ ساسانیان

⬛️مطالعات قفقاز

⬛️ستیغ، خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی)

⬛️زبان شناسی و فراتر از آن (درگاهی برای آموختن درباره زبان‌ها و فرهنگ‌ها).

⬛️شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).


⬛️تاریخ اشکانیان

⬛️مأدبه‌ی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی (رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).

⬛️شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری

⬛️بوستان سعدی با امیر اثنی عشری

⬛️تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین

⬛️کانون پژوهش‌های شاهنامه
(معرفی کتاب‌ها و مقالات و یادداشت‌ها پیرامون شاهنامه).


⬛️تاریخ پادشاهی مادها (منابع و مآخذ).

⬛️گاهگفـت
(دُرُست‌خوانیِ شعرِ کُهَن).


⬛️ملی‌گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی

⬛️رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).


⬛️فرهنگ یاریگری، توسعه پایدار و زیست بوم‌داری

⬛️دژنپشت(کتابخانهٔ کهن سرزمین پارس به روزگار پارت‌ها)

⬛️تاریخ روایی ایران

⬛️کتابخانه متون و مطالعات زردشتی

⬛️حافظ‌خوانی با محمدرضاکاکائی

⬛️انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)


⬛️سفر به ادبیات
(مرزبان‌نامه و گلستان، تک‌بیت‌های کاربردی )

⬛️تاریخ میانه

⬛️کتاب و حکمت

⬛️سخن و سخنوران
(سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران وطن فارسی).

⬛️انجمن شاهنامه‌خوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).



⚫️کانال میهمان:


⬛️عیدگاه
(سروده‌ها و نوشته‌های وحید عیدگاه طرقبه‌ای، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران)




⚫️فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم
.


⚫️هماهنگی جهت شرکت در تبادل



⚫️@Arash_Kamangiiir
#جلال_خالقی_مطلق :
فردوسی از منابع شفاهی بیزار بوده است



من معتقد نیستم که حتی یک داستان از شاهنامه براساس مأخذ شفاهی بوده و حتی اعتقاد دارم که فردوسی از منابع شفاهی بیزار بوده است و روح علمی آنزمان گفته‌های شفاهی را اصلاً سبک و دست پائین می‌گرفت. نه تنها تمام شاهنامه براساس یک مأخذ نوشتاری است، بلکه مأخذ شاهنامه نیز که شاهنامه ابومنصوری ‌باشد براساس متون پهلوی و فارسی است که پهلوی را آنها به فارسی ترجمه کرده‌اند. یعنی شاهنامه حتی تا دو سه پشت‌اش نوشتاری است.

@shahnamehpajohan


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
2024/11/15 08:25:21
Back to Top
HTML Embed Code: