#روشنفکر_ایران_دوست
🗓بیستم دیماه زادروز شاهرخ مسکوب گرامی باد
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🗓بیستم دیماه زادروز شاهرخ مسکوب گرامی باد
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ملکالشعرا بهار:
ای خطّهی ایران مِهین، ای وطن من
ای گشته به مِهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کسی را سخن من
آنگاه نیوشند سخنهای مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
ای خطّهی ایران مِهین، ای وطن من
ای گشته به مِهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کسی را سخن من
آنگاه نیوشند سخنهای مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
#شاهرخ_مسکوب:
اندیشیدن نیازمند شجاعت است ، نه به معنای بی باکی ، پروا نکردن و ترس را نشناختن ، بلکه به معنی پیروزی بر ترس ، آن را آزمودن و از دامگاه آن بر آمدن !
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
اندیشیدن نیازمند شجاعت است ، نه به معنای بی باکی ، پروا نکردن و ترس را نشناختن ، بلکه به معنی پیروزی بر ترس ، آن را آزمودن و از دامگاه آن بر آمدن !
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
#شاهرخ_مسکوب:
رابطه من با #ايران رابطه آدمی است که از مادرش دلخور است. نمی تواند از مادرش ببرد چون شديداً وابسته است به او و در ضمن ازش دلخور است ديگر. حالا چيز بيشتری نگويم. شايد بد نباشد يادآوری بکنم حرف توماس مان را، مثل اينکه مربوط به دوره تبعيدش از آلمان است. وقتی ازش می پرسند که وطن تو کجاست؟ می گويد وطن من زبان آلمانی است . وطن من اين است ، اين فرهنگ است ، فرهنگ ايران است .اگرچه خيلی از جنبه هايش را نمی پسندم. ولی درآن زندگی می کنم. و در دوره ای که در فرنگ هستم بيشتر از دوره ای که در ايران بودم در فرهنگ ايران بسر می برم. درمورد زندگی شخصی هم خيلی بستگی دارد به سرنوشت. راستش حتی يک ماه ديگر را هم نمی دانم. تا ببينم چه می شود.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
رابطه من با #ايران رابطه آدمی است که از مادرش دلخور است. نمی تواند از مادرش ببرد چون شديداً وابسته است به او و در ضمن ازش دلخور است ديگر. حالا چيز بيشتری نگويم. شايد بد نباشد يادآوری بکنم حرف توماس مان را، مثل اينکه مربوط به دوره تبعيدش از آلمان است. وقتی ازش می پرسند که وطن تو کجاست؟ می گويد وطن من زبان آلمانی است . وطن من اين است ، اين فرهنگ است ، فرهنگ ايران است .اگرچه خيلی از جنبه هايش را نمی پسندم. ولی درآن زندگی می کنم. و در دوره ای که در فرنگ هستم بيشتر از دوره ای که در ايران بودم در فرهنگ ايران بسر می برم. درمورد زندگی شخصی هم خيلی بستگی دارد به سرنوشت. راستش حتی يک ماه ديگر را هم نمی دانم. تا ببينم چه می شود.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Forwarded from 👕گیومرث استایل
«گیومرث شد بر جهان کدخدای
نخستین به کوه اندرون ساخت جای
سر بخت و تختش برآمد به کوه
پلنگینه پوشید خود با گروه»
👕تیشرت، پلیور و هودی گیومرث از مجموعه شاهنامه
🏵تیشرت آستین بلند
🏵تیشرت آستین کوتاه
🏵 هودی
🏵پلیور
🌕تولید ایران | گیومرث استایل
🚚ارسال به سراسر ایران
📲سفارش از راه ارسال پیام به شناسه @giomarth_style
🏵 و یا تارنمای گیومرث استایل
Giomarthstyle.ir
#گیومرث_استایل
@giomarthstyle
نخستین به کوه اندرون ساخت جای
سر بخت و تختش برآمد به کوه
پلنگینه پوشید خود با گروه»
👕تیشرت، پلیور و هودی گیومرث از مجموعه شاهنامه
🏵تیشرت آستین بلند
🏵تیشرت آستین کوتاه
🏵 هودی
🏵پلیور
🌕تولید ایران | گیومرث استایل
🚚ارسال به سراسر ایران
📲سفارش از راه ارسال پیام به شناسه @giomarth_style
🏵 و یا تارنمای گیومرث استایل
Giomarthstyle.ir
#گیومرث_استایل
@giomarthstyle
#شاهرخ_مسکوب:
زنان شاهنامه گاه از مردان داناتر و جگردارترند
بد نیست گفته شود که زنان شاهنامه نه تنها در خطرگاه عشق و عاشقی که در رایزنی و برآمدن از دشواریها نیز، مانند سیندخت، گاه از مردان داناتر و جگردارترند. در شورش بهرام چوبین و خیال خام او که هرمزد را براندازد و خود به پادشاهی نشیند، خواهرش گردیه، به خلاف سران سپاه بهرام، به وی هشدار میدهد که درهوای پادشاهی جان خود و کار و نام دودمانت را برباد میدهی.
🌅نگاره اثر استاد #حجت_شکیبا
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
زنان شاهنامه گاه از مردان داناتر و جگردارترند
بد نیست گفته شود که زنان شاهنامه نه تنها در خطرگاه عشق و عاشقی که در رایزنی و برآمدن از دشواریها نیز، مانند سیندخت، گاه از مردان داناتر و جگردارترند. در شورش بهرام چوبین و خیال خام او که هرمزد را براندازد و خود به پادشاهی نشیند، خواهرش گردیه، به خلاف سران سپاه بهرام، به وی هشدار میدهد که درهوای پادشاهی جان خود و کار و نام دودمانت را برباد میدهی.
🌅نگاره اثر استاد #حجت_شکیبا
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
📢 باشگاه شاهنامه پژوهان و انجمن ایرانشناسان برگزار می کنند :
💠یکشنبه های ایرانشناسی
🔸خنیاگری در باغ
🏵بررسی ترجمه های شاهنامه به زبان انگلیسی
🎙سخنران : دکتر مصطفی حسینی
🔹عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی بوعلی سینا، همدان
🔲 نشست #برخط در بستر گوگل میت
🔹زمان : یکشنبه ۲۳ دی
🕰ساعت 8 شب
🌐شرکت در این نشست برای همه دوستداران آزاد و رایگان است
🔸برای شرکت در نشست در روز و ساعت برگزاری بر روی پیوند زیر زده و وارد شوید
https://meet.google.com/qhq-dyqd-zgq
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
💠یکشنبه های ایرانشناسی
🔸خنیاگری در باغ
🏵بررسی ترجمه های شاهنامه به زبان انگلیسی
🎙سخنران : دکتر مصطفی حسینی
🔹عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی بوعلی سینا، همدان
🔲 نشست #برخط در بستر گوگل میت
🔹زمان : یکشنبه ۲۳ دی
🕰ساعت 8 شب
🌐شرکت در این نشست برای همه دوستداران آزاد و رایگان است
🔸برای شرکت در نشست در روز و ساعت برگزاری بر روی پیوند زیر زده و وارد شوید
https://meet.google.com/qhq-dyqd-zgq
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏵سلسله گفتارهای #شاهنامه با باشندگی #میرجلال_الدین_کزازی
🔸بخش پانزدهم
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🔸بخش پانزدهم
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
#فریدون_مشیری :
رميده از عطش سرخ آفتاب كوير ،
غريب و خسته رسيدم به قتلگاه امير ،
زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،
زمين ، هنوز همين جان سخت لال شده ،
جهان هنوز همان دست بسته ی تقدير !
هنوز ، نفرين می بارد از در و ديوار
هنوز، نفرت از پادشاه بد كردار
هنوز وحشت از جانيان آدمخوار !
هنوز لعنت بر بانيان آن تزوير .
هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،
هنوز بيد پريشيده سر فكنده به زير ،
هنوز همهمه ی سروها كه : « ای جلاد
مزن ! مكش ! چه كنی ؟ های ؟ !
ای پليد شرير !
چگونه تيغ زنی بر برهنه در حمام ؟
چگونه تير گشايی به شير در زنجير ! ؟ »
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
رميده از عطش سرخ آفتاب كوير ،
غريب و خسته رسيدم به قتلگاه امير ،
زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،
زمين ، هنوز همين جان سخت لال شده ،
جهان هنوز همان دست بسته ی تقدير !
هنوز ، نفرين می بارد از در و ديوار
هنوز، نفرت از پادشاه بد كردار
هنوز وحشت از جانيان آدمخوار !
هنوز لعنت بر بانيان آن تزوير .
هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،
هنوز بيد پريشيده سر فكنده به زير ،
هنوز همهمه ی سروها كه : « ای جلاد
مزن ! مكش ! چه كنی ؟ های ؟ !
ای پليد شرير !
چگونه تيغ زنی بر برهنه در حمام ؟
چگونه تير گشايی به شير در زنجير ! ؟ »
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
#فریدون_مشیری :
رميده از عطش سرخ آفتاب كوير ،
غريب و خسته رسيدم به قتلگاه امير ،
زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،
زمين ، هنوز همين جان سخت لال شده ،
جهان هنوز همان دست بسته ی تقدير !
هنوز ، نفرين می بارد از در و ديوار
هنوز، نفرت از پادشاه بد كردار
هنوز وحشت از جانيان آدمخوار !
هنوز لعنت بر بانيان آن تزوير .
هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،
هنوز بيد پريشيده سر فكنده به زير ،
هنوز همهمه ی سروها كه : « ای جلاد
مزن ! مكش ! چه كنی ؟ های ؟ !
ای پليد شرير !
چگونه تيغ زنی بر برهنه در حمام ؟
چگونه تير گشايی به شير در زنجير ! ؟ »
هنوز ، آب به سرخی زند كه در رگ جوی ،
هنوز ،
هنوز ،
هنوز ،
به قطره قطره ی گلگونه، رنگ می گيرد ،
از آنچه گرم چكيد از رگ امير كبير !
نه خون ، كه عشق به آزادگی ، شرف ، انسان
نه خون ، كه داروی غم های مردم ايران !
نه خون ، كه جوهر سيال دانش و تدبير
هنوز زاری آب ،
هنوز ناله ی باد ،
هنوز گوش كر آسمان ، فسونگر پير !
هنوز منتظرانيم تا زگرمابه
برون خرامی، ای آفتاب عالم گير
« نشيمن تو نه اين كنج محنت آباد ست
تو را ز كنگره ی عرش می زنند صفير !»
به اسب و پيل چه نازی كه رخ به خون شستند،
در اين سراچه ی ماتم پياده شاه، وزير !
چنو دوباره بيايد كسی ؟
محال ...محال...
هزار سال بمانی اگر ،
چه دير...
چه دير... !
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
رميده از عطش سرخ آفتاب كوير ،
غريب و خسته رسيدم به قتلگاه امير ،
زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،
زمين ، هنوز همين جان سخت لال شده ،
جهان هنوز همان دست بسته ی تقدير !
هنوز ، نفرين می بارد از در و ديوار
هنوز، نفرت از پادشاه بد كردار
هنوز وحشت از جانيان آدمخوار !
هنوز لعنت بر بانيان آن تزوير .
هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،
هنوز بيد پريشيده سر فكنده به زير ،
هنوز همهمه ی سروها كه : « ای جلاد
مزن ! مكش ! چه كنی ؟ های ؟ !
ای پليد شرير !
چگونه تيغ زنی بر برهنه در حمام ؟
چگونه تير گشايی به شير در زنجير ! ؟ »
هنوز ، آب به سرخی زند كه در رگ جوی ،
هنوز ،
هنوز ،
هنوز ،
به قطره قطره ی گلگونه، رنگ می گيرد ،
از آنچه گرم چكيد از رگ امير كبير !
نه خون ، كه عشق به آزادگی ، شرف ، انسان
نه خون ، كه داروی غم های مردم ايران !
نه خون ، كه جوهر سيال دانش و تدبير
هنوز زاری آب ،
هنوز ناله ی باد ،
هنوز گوش كر آسمان ، فسونگر پير !
هنوز منتظرانيم تا زگرمابه
برون خرامی، ای آفتاب عالم گير
« نشيمن تو نه اين كنج محنت آباد ست
تو را ز كنگره ی عرش می زنند صفير !»
به اسب و پيل چه نازی كه رخ به خون شستند،
در اين سراچه ی ماتم پياده شاه، وزير !
چنو دوباره بيايد كسی ؟
محال ...محال...
هزار سال بمانی اگر ،
چه دير...
چه دير... !
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
باشگاه شاهنامه پژوهان | ایران را باشگاه شاهنامه پژوهی خواهیم کرد
باشگاه شاهنامه پژوهان
شاهنامه، شاهنامه فردوسی، شاهنامه خوانی، سایت شاهنامه، شاهنامه پژوهی، فردوسی
📢سیمرغ نهاد با همکاری باشگاه شاهنامه پژوهان برگزار می کند :
🏵انسان حیوان قصه گو
(واکاوی شکل گیری روایت های اساطیری)
🎙آموزگار :الهام سعادت
🔸 دکترای ادبیات حماسی
🔲 هشت نشست #آنلاین (هر نشست یک ساعت و نیم) | امکان ارائه دوره به شکل آفلاین (ضبط شده)
🔹آغاز دوره : یکشنبه، 7 بهمن| یک نشست در یک هفته
⏰۷ تا ۸.۳۰ پسین(عصر)
🌐بستر برگزاری به شکل #آنلاین در بستر گوگل میت
📝همراه با ارائه گواهی پایان دوره
📚هزینه شرکت در دوره ۹۵۰ هزار تومان
☎️نام نویسی با شماره 09386278607 و یا پیام به شناسه @koroshariadad
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🏵انسان حیوان قصه گو
(واکاوی شکل گیری روایت های اساطیری)
🎙آموزگار :الهام سعادت
🔸 دکترای ادبیات حماسی
🔲 هشت نشست #آنلاین (هر نشست یک ساعت و نیم) | امکان ارائه دوره به شکل آفلاین (ضبط شده)
🔹آغاز دوره : یکشنبه، 7 بهمن| یک نشست در یک هفته
⏰۷ تا ۸.۳۰ پسین(عصر)
🌐بستر برگزاری به شکل #آنلاین در بستر گوگل میت
📝همراه با ارائه گواهی پایان دوره
📚هزینه شرکت در دوره ۹۵۰ هزار تومان
☎️نام نویسی با شماره 09386278607 و یا پیام به شناسه @koroshariadad
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
💠برای نخستین بار شاهنامه با بارکد و امکان دسترسی به نسخه های شنیداری شاهنامه منتشر شد
🔹قیمت این کتاب 2.350.000 تومان است.
🔸مهمترین مزیتهای این کتاب نسبت به سایر کتابهای شاهنامه:
استفاده از فونت و قلم متفاوت به منظور آسانتر خواندن متن
اِعرابگذاری واژگان و نشانهگذاری بیتها به منظور خواندن صحیح
صفحهبندی منحصر به فرد و جدولبندی کل شاهنامه جهت خواندن آسانتر اشعار
فهرست مندرجات کامل و بخشبندی بسیار دقیق همه داستانها و زیر داستانها
برای سفارش به شناسه @koroshariadad پیام دهید و یا به فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان بروید.
👇👇👇👇
https://shahnamehpajohan.ir/shop
@shahnamehpajohan
🔹قیمت این کتاب 2.350.000 تومان است.
🔸مهمترین مزیتهای این کتاب نسبت به سایر کتابهای شاهنامه:
استفاده از فونت و قلم متفاوت به منظور آسانتر خواندن متن
اِعرابگذاری واژگان و نشانهگذاری بیتها به منظور خواندن صحیح
صفحهبندی منحصر به فرد و جدولبندی کل شاهنامه جهت خواندن آسانتر اشعار
فهرست مندرجات کامل و بخشبندی بسیار دقیق همه داستانها و زیر داستانها
برای سفارش به شناسه @koroshariadad پیام دهید و یا به فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان بروید.
👇👇👇👇
https://shahnamehpajohan.ir/shop
@shahnamehpajohan
Forwarded from جشنواره ملی عکس شاهنامه
🏵حاشیه ای بر کتاب نگارخانه شاهنامه(کتاب نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه)
✍جلال خالقی مطلق
🗒هامبورگ، مهرماه ۱۳۹۶
نگارنده این سطور در زندگی خویش کتابهای مصوّر از شاهنامه و آثار دیگر ادب فارسی اثرِ نگاره گران دیروز و امروز بسیار دیده است، ولی کتاب حاضر بر دل او تأثیری دیگر داشت و احساسی را زنده کرد که غربی ها بدان “نوستالژی” می گویند. این اصطلاح در اصل به معنی “دلتنگی برای میهن” است، ولی امروزه عموما به معنی “دلتنگی و اشتیاق و میل و آرزو به گذشته” به کار می رود و شاید بتوان آنرا کوتاه “گذشته گرایی” و یا “گذشته یادی” و یا “گذشته دلی” گفت. در کتاب حاضر “نوستالژی” در هر دو معنی کهن و نوی آن بخوبی نمود می کند.
من بر ارزش هنری مینیاتورهای قدیمی واقفم. ولی از سوی دیگر، دیدن اینکه رستم با آن همه ابهّت و یال و کوپال در آن تصویرها با سرِ تراشیده و چشمهای مغولی، مانند کودکان یتیم در گوشه ای کِز کرده است، راستش چنگی به دل من نمی زند. در مقابل، بیشتر نگاره ها و تندیس های کتاب حاضر ادعائی در زمینه هنر رسمی و سنتی ندارند، بلکه مجموعه ای از هنر مردم است؛ ساده تر بگویم، سفره دل مردم است که اگر خوراکهای رنگین در کاسه های زرّین ندارد، ولی نان و پنیر و سبزی اش لذّتی ویژه دارد.
در این مجموعه گوئی فردوسی و شاهنامه اش جزو لاینفکّ زندگی مردم شده، فرزانه طوس با مردم در خانه و کوی و بازار در رفت و آمد و گفتگوست و در غم و شادی آنها شریک است.
یکجا تصویر حکیم را به دیوارکوچه یا خانه ای کشیده اند، چنانکه گوئی او بر رفتار مردم نظارت می کند.
در تصویری دیگر، بر طاقچه یک اطاق محقّر که انباشته از بوی فقر است، تصویر حکیم در کنار عکس پدر و پسر و برادر قرار گرفته و آنها را گلدان گلی، نه از هم جدا، بلکه به یکدیگر وصل کرده است، چنانکه انگار حکیم نیز یکی از اعضای خانواده است، عموجان یا پدربزرگ.
در عکسی دیگر، دختری جوان و زیبا با شور و هیجان سرگرم نقّالی است، چنانکه گوئی فریاد زنان می خواهد مردمی را که در این قرن کج آئین مدام در تلاش معاش روزانه اند، دمی به یاد تاریخ و فرهنگ گذشته شان بازخواند.
در تصویری دیگر، صحنه ای از شاهنامه را نشان می بینیم که دو پهلوان با یکدیگر گفتگو می کنند و زنان پنجره ها را گشوده و کنجکاوانه و پچ پچ کنان ناظر بر صحنه اند. این تصویر “نوستالژیک” بیننده را دور از این زمانه پرهیاهو، به روزگارِ مه آلودِ راز و رمزها می برد، روزگاری که خاطره آن در کسانی که انبان عمرشان پر از سال است، هنوز زنده است.
یکی از نگاره های بسیار دلپسند این کتاب، نمایش نخستین دیدار شبانه زال و رودابه است. در این نگاره تصویر رودابه را بر بالای سردرِ خانه ای می بینیم که گیسوی بلند خویش را به پائین افکنده و زال که تصویرش را بر پائین دیوار خانه کشیده اند، گیسوی رودابه را در دست دارد. آنچه بر زیبائی این تصویر می افزاید اینکه در عکسی که از این نگاره گرفته اند، زن و مرد جوانی از جلوی آن خانه در حال گذراند، بی آنکه نگاهی به آن نگاره بیاندازند. البته نه از بی اعتنائی، بلکه از اینرو که آن نگاره را قبلا بارها دیده اند و برایشان دیگر تازگی ندارد. ولی در بیننده با دیدن این عکس این احساس پدید میاید که گوئی داستان عشق زال و رودابه جزوی از زندگی روزانه مردم شده است. نگارنده با دیدن این عکس به یاد داستانی مشابه از روزگاران کهن افتاد:
بارسالار اسکندر مقدونی به نام خارس میتیلنی در پایان شرحی که از داستان زَریاد رِس و اُداتیس ( که روایت کهنتر داستان گشتاسپ و کتایون در شاهنامه است)، می نویسد: ایرانیان نام دختران خود را اُداتیس می گذارند و این داستان عاشقانه را به آواز می خوانند و پرده های آنرا در پرستشگاه ها و کاخ های شاهی و حتّی در خانه های خود می نگارند.
آری، دیدنِ نگاره نخستین دیدار شبانه زال و رودابه ـــ داستان عاشقانه ای که ثعالبی آنرا “احسن القصص” نامیده است ـــ ، بر بالای سردرِ و پائین دیوار آن خانه، نگارنده را به یاد توصیف خارس از آن داستان عاشقانه کهن انداخت و با خود گفتم که اهالی آن خانه لابد از بازماندگان همان مردمی هستند که نگاره عشق ورزی زریادرس و اُداتیس یا گشتاسپ و کتایون را بر دیوار خانه خود می کشیدند.
نگارنده در خانه ایرانیان تابلوهای خنک و بی محتوا بسیار دیده است. از جمله تابلوهائی که در آنها پیرمردی ژنده پوش و ژولیده موی که گویا خیّام یا حافظ است، نیم خیز شده تا دستش را به دامان زن جوان و رعنائی که سازی یا قرابه ای در دست دارد برساند. ای کاش صاحبان این هنرهای بازاری بهره اندکی از ذوق مردم آن خانه داشتند.
شما را نمی دانم، دیدن برخی از نگاره ها و تندیس های این کتاب مرا که عمری میان کوهِ کیومرث و آسیابِ یزدگرد همچون روحی سرگردان پَرسه می زنم، دلتنگِ روزگاران رفته کرد و در عین حال سپاسگزار گردآورندگان این مجموعه زیبا.
@shahnamehnegarkhane
✍جلال خالقی مطلق
🗒هامبورگ، مهرماه ۱۳۹۶
نگارنده این سطور در زندگی خویش کتابهای مصوّر از شاهنامه و آثار دیگر ادب فارسی اثرِ نگاره گران دیروز و امروز بسیار دیده است، ولی کتاب حاضر بر دل او تأثیری دیگر داشت و احساسی را زنده کرد که غربی ها بدان “نوستالژی” می گویند. این اصطلاح در اصل به معنی “دلتنگی برای میهن” است، ولی امروزه عموما به معنی “دلتنگی و اشتیاق و میل و آرزو به گذشته” به کار می رود و شاید بتوان آنرا کوتاه “گذشته گرایی” و یا “گذشته یادی” و یا “گذشته دلی” گفت. در کتاب حاضر “نوستالژی” در هر دو معنی کهن و نوی آن بخوبی نمود می کند.
من بر ارزش هنری مینیاتورهای قدیمی واقفم. ولی از سوی دیگر، دیدن اینکه رستم با آن همه ابهّت و یال و کوپال در آن تصویرها با سرِ تراشیده و چشمهای مغولی، مانند کودکان یتیم در گوشه ای کِز کرده است، راستش چنگی به دل من نمی زند. در مقابل، بیشتر نگاره ها و تندیس های کتاب حاضر ادعائی در زمینه هنر رسمی و سنتی ندارند، بلکه مجموعه ای از هنر مردم است؛ ساده تر بگویم، سفره دل مردم است که اگر خوراکهای رنگین در کاسه های زرّین ندارد، ولی نان و پنیر و سبزی اش لذّتی ویژه دارد.
در این مجموعه گوئی فردوسی و شاهنامه اش جزو لاینفکّ زندگی مردم شده، فرزانه طوس با مردم در خانه و کوی و بازار در رفت و آمد و گفتگوست و در غم و شادی آنها شریک است.
یکجا تصویر حکیم را به دیوارکوچه یا خانه ای کشیده اند، چنانکه گوئی او بر رفتار مردم نظارت می کند.
در تصویری دیگر، بر طاقچه یک اطاق محقّر که انباشته از بوی فقر است، تصویر حکیم در کنار عکس پدر و پسر و برادر قرار گرفته و آنها را گلدان گلی، نه از هم جدا، بلکه به یکدیگر وصل کرده است، چنانکه انگار حکیم نیز یکی از اعضای خانواده است، عموجان یا پدربزرگ.
در عکسی دیگر، دختری جوان و زیبا با شور و هیجان سرگرم نقّالی است، چنانکه گوئی فریاد زنان می خواهد مردمی را که در این قرن کج آئین مدام در تلاش معاش روزانه اند، دمی به یاد تاریخ و فرهنگ گذشته شان بازخواند.
در تصویری دیگر، صحنه ای از شاهنامه را نشان می بینیم که دو پهلوان با یکدیگر گفتگو می کنند و زنان پنجره ها را گشوده و کنجکاوانه و پچ پچ کنان ناظر بر صحنه اند. این تصویر “نوستالژیک” بیننده را دور از این زمانه پرهیاهو، به روزگارِ مه آلودِ راز و رمزها می برد، روزگاری که خاطره آن در کسانی که انبان عمرشان پر از سال است، هنوز زنده است.
یکی از نگاره های بسیار دلپسند این کتاب، نمایش نخستین دیدار شبانه زال و رودابه است. در این نگاره تصویر رودابه را بر بالای سردرِ خانه ای می بینیم که گیسوی بلند خویش را به پائین افکنده و زال که تصویرش را بر پائین دیوار خانه کشیده اند، گیسوی رودابه را در دست دارد. آنچه بر زیبائی این تصویر می افزاید اینکه در عکسی که از این نگاره گرفته اند، زن و مرد جوانی از جلوی آن خانه در حال گذراند، بی آنکه نگاهی به آن نگاره بیاندازند. البته نه از بی اعتنائی، بلکه از اینرو که آن نگاره را قبلا بارها دیده اند و برایشان دیگر تازگی ندارد. ولی در بیننده با دیدن این عکس این احساس پدید میاید که گوئی داستان عشق زال و رودابه جزوی از زندگی روزانه مردم شده است. نگارنده با دیدن این عکس به یاد داستانی مشابه از روزگاران کهن افتاد:
بارسالار اسکندر مقدونی به نام خارس میتیلنی در پایان شرحی که از داستان زَریاد رِس و اُداتیس ( که روایت کهنتر داستان گشتاسپ و کتایون در شاهنامه است)، می نویسد: ایرانیان نام دختران خود را اُداتیس می گذارند و این داستان عاشقانه را به آواز می خوانند و پرده های آنرا در پرستشگاه ها و کاخ های شاهی و حتّی در خانه های خود می نگارند.
آری، دیدنِ نگاره نخستین دیدار شبانه زال و رودابه ـــ داستان عاشقانه ای که ثعالبی آنرا “احسن القصص” نامیده است ـــ ، بر بالای سردرِ و پائین دیوار آن خانه، نگارنده را به یاد توصیف خارس از آن داستان عاشقانه کهن انداخت و با خود گفتم که اهالی آن خانه لابد از بازماندگان همان مردمی هستند که نگاره عشق ورزی زریادرس و اُداتیس یا گشتاسپ و کتایون را بر دیوار خانه خود می کشیدند.
نگارنده در خانه ایرانیان تابلوهای خنک و بی محتوا بسیار دیده است. از جمله تابلوهائی که در آنها پیرمردی ژنده پوش و ژولیده موی که گویا خیّام یا حافظ است، نیم خیز شده تا دستش را به دامان زن جوان و رعنائی که سازی یا قرابه ای در دست دارد برساند. ای کاش صاحبان این هنرهای بازاری بهره اندکی از ذوق مردم آن خانه داشتند.
شما را نمی دانم، دیدن برخی از نگاره ها و تندیس های این کتاب مرا که عمری میان کوهِ کیومرث و آسیابِ یزدگرد همچون روحی سرگردان پَرسه می زنم، دلتنگِ روزگاران رفته کرد و در عین حال سپاسگزار گردآورندگان این مجموعه زیبا.
@shahnamehnegarkhane
#ژاله_آموزگار:
خطیبی عزیز ما زندهیاد است
خطیبی عزیز ما زندهیاد است؛ هربار کتابها و مقالههایش را میخوانیم، به میان ما بازمیگردد و او امروز با مجموعهای که دوستان گرانقدرش به افتخارش فراهم کردند، بازگشته است. چشم دلتان را باز کنید و خوب بنگرید؛ او در میان ماست. وقتی در کتابخانهتان کتاب او را میگشایید در کنار شماست. پس لفظ زیبای زندهیاد را با عظمت معنایش دریابید و بنویسید رفتگان ما بیبازگشت نیستند.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
خطیبی عزیز ما زندهیاد است
خطیبی عزیز ما زندهیاد است؛ هربار کتابها و مقالههایش را میخوانیم، به میان ما بازمیگردد و او امروز با مجموعهای که دوستان گرانقدرش به افتخارش فراهم کردند، بازگشته است. چشم دلتان را باز کنید و خوب بنگرید؛ او در میان ماست. وقتی در کتابخانهتان کتاب او را میگشایید در کنار شماست. پس لفظ زیبای زندهیاد را با عظمت معنایش دریابید و بنویسید رفتگان ما بیبازگشت نیستند.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
📢ابوالفضل خطیبی، عاشقانه شاهنامه را ورق زده است / متن کامل سخنرانی ژاله آموزگار در آیین یادبود ابوالفضل خطیبی
@shahnamehpajohan
🔸هنوز خیلی زود بود که خطیبی عزیز با دوستانش وداع کند. او در آغاز دهه شصت زندگیاش بود؛ دوران شکفتگی و پس دادن آموختهها. او هنوز بسیار سخن برای گفتن داشت. آیا در این وانفسای پژوهش، در بازار کساد سنجیده سخن گفتن، برای خواندن، آموختن و تحقیق کردن زمان گذاشتن، بدون چشمداشت مادی قلم زدن، برای یک واژه چندین منبع را بررسی کردن، برای دستیابی به یک نسخه دست به دامان این و آن شدن که از ویژگیهای زندهیاد خطیبی بود، هنوز مشتری دارد؟ آیا خطیبیهای دیگری هنوز هستند و خواهند بود؟ آیا گرفتاریهای این روزگاران فرصتی خواهد داد که رهروان این راه از پای نایستادند و داوطلبانی نو در این راه گام بردارند و عاشقانه کار کنند؟
🔗برای خواندن ادامه متن اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
🔸هنوز خیلی زود بود که خطیبی عزیز با دوستانش وداع کند. او در آغاز دهه شصت زندگیاش بود؛ دوران شکفتگی و پس دادن آموختهها. او هنوز بسیار سخن برای گفتن داشت. آیا در این وانفسای پژوهش، در بازار کساد سنجیده سخن گفتن، برای خواندن، آموختن و تحقیق کردن زمان گذاشتن، بدون چشمداشت مادی قلم زدن، برای یک واژه چندین منبع را بررسی کردن، برای دستیابی به یک نسخه دست به دامان این و آن شدن که از ویژگیهای زندهیاد خطیبی بود، هنوز مشتری دارد؟ آیا خطیبیهای دیگری هنوز هستند و خواهند بود؟ آیا گرفتاریهای این روزگاران فرصتی خواهد داد که رهروان این راه از پای نایستادند و داوطلبانی نو در این راه گام بردارند و عاشقانه کار کنند؟
🔗برای خواندن ادامه متن اینجا بزنید
#فریبا_شکوهی:
عشق به وطن باوری بود نهادینه در وجود او
عشق به وطن و تعصب و غیرت به زبان فارسی و ادبیات غنی ایران و اعتقاد و توصیه به یکدلی اقوام مختلف برای او شعار نبود، باوری بود نهادینه در وجود او. زندگی خطیبی مانند بسیاری پر از فراز و نشیب و شکست و پیروزی بود اما شاهنامه و شعر و ادبیات دشواریهای زندگی را برای او قابل تحمل کرده بود. شاهنامه برای او در حکم یک کار پژوهشی نبود، شاهنامه خود زندگی بود؛ منشوری بود از آمیزههای اخلاقی و راهنمایی بود برای درست زیستن و البته عبرتآموزی. او به لحاظ اخلاقی انسانی بود متواضع، قدردان و بسیار مهربان، صمیمی، پرشور و بذلهگو، به عقیده من از نیکان روزگار.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
عشق به وطن باوری بود نهادینه در وجود او
عشق به وطن و تعصب و غیرت به زبان فارسی و ادبیات غنی ایران و اعتقاد و توصیه به یکدلی اقوام مختلف برای او شعار نبود، باوری بود نهادینه در وجود او. زندگی خطیبی مانند بسیاری پر از فراز و نشیب و شکست و پیروزی بود اما شاهنامه و شعر و ادبیات دشواریهای زندگی را برای او قابل تحمل کرده بود. شاهنامه برای او در حکم یک کار پژوهشی نبود، شاهنامه خود زندگی بود؛ منشوری بود از آمیزههای اخلاقی و راهنمایی بود برای درست زیستن و البته عبرتآموزی. او به لحاظ اخلاقی انسانی بود متواضع، قدردان و بسیار مهربان، صمیمی، پرشور و بذلهگو، به عقیده من از نیکان روزگار.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🏵سجاد آیدنلو: ابوالفضل خطیبی یکی از شاهنامهشناسان برجسته تاریخ مطالعات ایرانی است / #گفتگو
🔸نویسنده «آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی» افزود: بخش اصلی و اعظم فعالیتهای علمی مرحوم خطیبی مقالاتش بود؛ هم مقالات تحقیقی که حدود ۸۰ مقاله تحقیقی است و هم مقالات نقد کتاب که ۳۰ مقاله را شامل میشود. بخش کمتر دیده شده فعالیتهای او که فقط برخی از صاحبنظران و خواص بیشتر با آن آشنا هستند و ممکن است عموم علاقهمندان کمتر دیده باشند، مدخلهایی است که در دایرهالمعارفهای مهم ایران نوشته بود. مرحوم دکتر خطیبی بیش از ۱۷۰ مدخل در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه زبان و ادبیات فارسی، فرهنگ آثار ایرانی اسلامی و دانشنامه ایران نوشته و چاپ کرده که برخی از آن مدخلها در حوزه موضوع آن مدخل، بینظیر و یا کمنظیر است.
برای خواندن ادامه گفتگو اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
🔸نویسنده «آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی» افزود: بخش اصلی و اعظم فعالیتهای علمی مرحوم خطیبی مقالاتش بود؛ هم مقالات تحقیقی که حدود ۸۰ مقاله تحقیقی است و هم مقالات نقد کتاب که ۳۰ مقاله را شامل میشود. بخش کمتر دیده شده فعالیتهای او که فقط برخی از صاحبنظران و خواص بیشتر با آن آشنا هستند و ممکن است عموم علاقهمندان کمتر دیده باشند، مدخلهایی است که در دایرهالمعارفهای مهم ایران نوشته بود. مرحوم دکتر خطیبی بیش از ۱۷۰ مدخل در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه زبان و ادبیات فارسی، فرهنگ آثار ایرانی اسلامی و دانشنامه ایران نوشته و چاپ کرده که برخی از آن مدخلها در حوزه موضوع آن مدخل، بینظیر و یا کمنظیر است.
برای خواندن ادامه گفتگو اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
Forwarded from باشگاه نقالان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فریبا_شکوهی:
خطیبی به پیرامونش می نگریست، به مردمش و زمانه اش
بر آن نیستم اغراقگونه درباره او سخن بگویم که خطیبی چنین بود و چنان. من اگر از خود واقعی او، چنانکه بود نه بیش و نه کم، سخن بگویم، بیشک تصویری زیبا و انسانی را ترسیم کردهام. خطیبی همه توان خود را وقف مهمترین علائق زندگانیاش کرده بود؛ خانواده، ایران و تحقیقات علمی. او کسی بود که در زمینه موضوع مورد علاقهاش سخت تلاش کرد و حرفی برای گفتن داشت. همواره مراقب بود در پژوهشها و باورهای خود به نظریههای افراطی کشیده نشود. از سوی دیگر او تکبعدی نبود که سرش در کتابهایش باشد به پیرامونش مینگریست، به مردمش و زمانهاش؛ بارها شاهد بودم که برای درد و رنج آنان میگریست و با پیروزیها و درخشش مردم سرزمینش به خود میبالید.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
خطیبی به پیرامونش می نگریست، به مردمش و زمانه اش
بر آن نیستم اغراقگونه درباره او سخن بگویم که خطیبی چنین بود و چنان. من اگر از خود واقعی او، چنانکه بود نه بیش و نه کم، سخن بگویم، بیشک تصویری زیبا و انسانی را ترسیم کردهام. خطیبی همه توان خود را وقف مهمترین علائق زندگانیاش کرده بود؛ خانواده، ایران و تحقیقات علمی. او کسی بود که در زمینه موضوع مورد علاقهاش سخت تلاش کرد و حرفی برای گفتن داشت. همواره مراقب بود در پژوهشها و باورهای خود به نظریههای افراطی کشیده نشود. از سوی دیگر او تکبعدی نبود که سرش در کتابهایش باشد به پیرامونش مینگریست، به مردمش و زمانهاش؛ بارها شاهد بودم که برای درد و رنج آنان میگریست و با پیروزیها و درخشش مردم سرزمینش به خود میبالید.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸کتاب سهبعدی ضحاک: افسانهی شاه ماردوش | Zahhak: The Legend of the Serpent King (pop-up book)
🔹مهندسی صفحات: سایمون آریزپه
Paper Engineering : Simon Rizpe
🖼تصویرگری و هنر: حمید رحمانیان
Art and design: Hamid Rahmanian
📚این کتاب به زبان انگلیسی، با جلد سخت و همراه قاب میباشد.
برای سفارش به شناسه @koroshariadad پیام دهید.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🔹مهندسی صفحات: سایمون آریزپه
Paper Engineering : Simon Rizpe
🖼تصویرگری و هنر: حمید رحمانیان
Art and design: Hamid Rahmanian
📚این کتاب به زبان انگلیسی، با جلد سخت و همراه قاب میباشد.
برای سفارش به شناسه @koroshariadad پیام دهید.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir