Telegram Web
#ایران_کهن_ترین_کشور_جهان

وبسایت «بررسی جمعیت جهان» (World Population Review) با بررسی داده‌های آماری و تاریخی، ۸ کشور قدیمی جهان را بر اساس تاریخ تشکیل نخستین حکومت سازمان‌یافته و همچنین تاریخ استقلال و حاکمیت ملی اعلام کرد که در هر دو فهرست، #ایران_کهن‌ترین_کشور_جهان است.

بنابر آمار این وبسایت، نخستین حکومت سازمان‌یافته در ایران در ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تشکیل شده است. در این فهرست مصر در جایگاه دوم، ویتنام سوم، ارمنستان چهارم، کره شمالی پنجم، چین ششم، هند هفتم و گرجستان هشتم هستند.

@shahyarram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پشمک جایگزین #ساندیس شد

از این به بعد به عرازشه بسیجی، اصلاح‌طلب و مزدوران رژیم به جای ساندیسی بگویید #پشمکی

@shahyarram
.
٢٢ بهمن برای ما ایرانیان، سرآغاز سقوطی دردناک به قعر جهنم جمهوری اسلامی است: کشور از مسیر پیشرفت و شکوفایی خارج شد؛ امت جای ملت را گرفت؛ به نام دین، آزادی به قتل رسید؛ بوستان‌ها نابود و قبرستان‌ها آباد شد؛ ناامنی و سرکوب و تبعیض به جای امنیت و نظم و قانون حاکم شد؛ زنان، شهروند درجه دو شدند؛ آزادی مذهب از دست رفت؛ و توهمات آخرالزمانی گروهی مرتجع، نام ارجمند ایران را به آشوب و تروریسم پیوند زد؛ پول ملی ایران را روزبه‌روز بی‌ارزش‌تر و مردم ما را روزبه‌روز فقیرتر کرد. آنچه در بهمن ۵۷ رخ داد، شورش اتحاد نامبارک ارتجاع سرخ و سیاه علیه خردگرایی و میهن‌پرستی بود.

آن سقوط تلخ‌ اما یادآور این نکته نیز است که اینجا که هستیم بر خلاف آنچه پایمردان دیو در گوش ما می‌خوانند جایگاه حقیقی ما نیست. هنوز در میان ما بسیاری هستند که ایرانی دیگر، ایرانی مرفه، ایرانی امن، ایرانی محترم، ایرانی آزاد را تجربه کرده‌اند.

در گذشته نمی‌توان زیست اما برای ساخت آینده‌ای تحسین‌برانگیز، از گذشته می‌توان آموخت و الهام گرفت.

ما، هم شایسته وضعی بهتریم و هم نشان داده‌ایم توانایی ساختن ایرانی متفاوت را داریم. چنانکه پیش از این یک بار همراه یکدیگر، به عنوان ملتی متحد، ایرانی را که در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود به کشوری مدرن و مرفه تبدیل کردیم. ما همان ملت کبیریم و از تبار همان مردان و زنان سخت‌کوش.

از پیوند آن تجربه موفق گذشته با باور به آینده‌ای بهتر است که بازپس‌گیری ایران از رژیم غیرایرانی تبدیل به خواست ملی شده است.

هم‌میهنان،

جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین و ناکارآمدترین روزهای خود به سر می‌برد و تحولات منطقه‌ای و جهانی نیز فرصتی تاریخی را پیش روی ما قرار داده است. اما این پنجره فرصت همیشگی نیست.

من با پشتیبانی و خواست شما هم‌میهنانم برای به زیر کشیدن ضحاک زمانه و رژیمش در این میدان ایستاده‌ام و برای پس گرفتن ایران و دوباره ساختن آن برنامه‌ای مشخص و مدون دارم: طرحی پنج‌گانه که هم مسیر پیروزی را مشخص می‌کند و هم نقشه راه فردای پیروزی را. ما این کارزار برای رهایی و نجات میهن‌مان را با هم در ایران و چهارگوشه جهان پیش خواهیم برد. همانطور که بارها گفته‌ام، ما اگرچه در پایتخت‌های خارجی به دنبال دوستان و متحدانی برای این راه هستیم، اما می‌دانیم که آزادی‌مان تنها به دست خود ما رقم خواهد خورد.

اینک زمان اقدام است. زمان آن است که همراه هم مام میهن را روستا به روستا، محله به محله، شهر به شهر، استان به استان از چنگال اهریمنی جمهوری اسلامی آزاد کنیم و نجات دهیم. اگر آماده‌اید، هر جا که هستید، داخل یا خارج، روستا یا شهر، شرق یا غرب، شمال یا جنوب یک گام برای پیروزی، برای فشار بر رژیم، برای حمایت از انقلاب ملی مردم ایران بردارید؛ هر کس به سهم خود و به هر اندازه که می‌تواند. انقلاب ملی برای پیروزی به تک‌تک ما نیاز دارد، ایران به تک‌تک ما نیاز دارد.

پاینده ایران،
رضا پهلوی

@OfficialRezaPahlavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر #محمود_مهرابی، زندانی سیاسی محبوس در زندان دستگرد اصفهان، خواستار آزادی او از زندان شد.
محمود مهرابی در بهمن‌ماه ۱۴۰۱ بازداشت شد. او در دادگاه انقلاب اصفهان به اتهام «افساد فی‌الارض« به اعدام محکوم شده بود، اما پس از نقض این حکم توسط دیوان عالی کشور و بررسی مجدد پرونده، از این اتهام تبرئه شد.
با وجود این، او همچنان در زندان محبوس است.

@shahyarram
.
.

آیا مخالفان محمدرضا شاه پهلوی در سال ۵۷ به دنبال آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی و یا حقوق بشر بودند؟

دکتر بابک سینا فعال و تحلیلگر سیاسی

- خمینی با برنامه‌های «انقلاب سفید» که شامل اصلاحات ارضی، حق رأی زنان، و تغییرات در ساختار قضایی و آموزشی بود، مخالفت کرد. او اصلاحات شاه را مغایر با اصول اسلام می‌دانست و ادعا می‌کرد که این تغییرات به گسترش نفوذ غرب و تضعیف نقش روحانیت در جامعه منجر خواهد شد.
- سازمان‌های چپگرا به دنبال سرنگونی نظام پادشاهی و برقراری یک حکومت سوسیالیستی بودند. این گروه‌ها به‌ ویژه حزب توده، سیاست‌های خارجی محمدرضا شاه پهلوی را وابسته به غرب و مخالف منافع کارگران و زحمتکشان می‌دانستند.
- نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق از جمله گروه‌هایی بودند که به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی علیه نظام پادشاهی مبارزه می‌کردند. اهداف و روش‌های این دو جریان، با وجود تفاوت‌های فکری، در مخالفت با نظام پادشاهی مشترک بود.
- مخالفان شاه، پس از آشوب ۵۷، با روایت‌های یکجانبه و تحریف تاریخ، تلاش کردند تصویر او را به عنوان یک دیکتاتور وابسته به بیگانگان ارائه دهند. این در حالیست که شاه برای استقلال سیاسی و اقتصادی ایران، برنامه‌های متعددی اجرا کرد و کشور را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل نمود. مخالفان محمدرضا شاه پهلوی، چه مذهبی و چه چپگرا، هرگز به آزادی، دموکراسی و حقوق شهروندی باور نداشتند و پس از به قدرت رسیدن، سیاست‌هایی سرکوبگرانه و تمامیت‌خواهانه را اعمال کردند.


بدون تردید مخالفان حکومت پهلوی در سال ۵۷ عمدتاً به دنبال پیشرفت‌های علمی، صنعتی، فرهنگی، هنری و آبادانی کشور از یکطرف و آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی و یا حقوق بشر از طرف دیگر نبودند. چنانکه برخی از آنها پس از آشوب ۵۷ اعتراف کردند، اهداف اصلی‌شان مبارزه با امپریالیسم، به‌ ویژه آمریکا، یا برپایی یک جامعه اسلامی بی‌طبقه توحیدی و یا یک حکومت سوسیالیستی وابسته به شوروی بود. این در حالیست که محمدرضا شاه پهلوی با اصلاحات قضایی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، کشاورزی، کارگری، حقوق شهروندی، حقوق زنان، برنامه‌های توسعه و مدرنیزاسیون در زمینه آبادانی کشور دستاوردهای قابل‌ توجهی داشت و به‌ مراتب بهتر و موثرتر از مخالفان عمل کرده بود.


۱. مخالفت با انقلاب سفید (۱۳۴۲-۱۳۴۱)
خمینی با برنامه‌های «انقلاب سفید» که شامل اصلاحات ارضی، حق رأی زنان، و تغییرات در ساختار قضایی و آموزشی بود، مخالفت کرد. او اصلاحات شاه را مغایر با اصول اسلام می‌دانست و ادعا می‌کرد که این تغییرات به گسترش نفوذ غرب و تضعیف نقش روحانیت در جامعه منجر خواهد شد. خمینی در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقش کلیدی داشت و در سخنرانی‌های خود به شدت به شاه و سیاست‌هایش حمله کرد.

۲. درخواست بازگشت به قوانین اسلامی
خمینی معتقد بود که قوانین کشور باید بر اساس شریعت اسلامی باشد و حکومت باید از ارزش‌های دینی پیروی کند. او از حذف نفوذ روحانیت از امور سیاسی و قضایی ناراضی بود و خواستار بازگشت روحانیت به قدرت و نظارت بر امور کشور شد. در تبعید در نجف، خمینی نظریه «ولایت فقیه» را تدوین کرد. بر اساس این نظریه، اداره حکومت باید به دست فقها و علمای دینی باشد. هدف نهایی خمینی، سرنگونی نظام پادشاهی در ایران و تأسیس یک حکومت اسلامی بر اساس اصول فقه شیعه بود. این هدف در سخنرانی‌ها و نوشته‌های او، به‌ ویژه کتاب «ولایت فقیه» به وضوح بیان شده است. با توجه به بررسی تاریخی و شواهد موجود، می‌توان گفت که خمینی اولویت اصلی خود را در برپایی حکومت اسلامی و اجرای قوانین شریعت قرار داده بود. درواقع، اهداف او بیش از آنکه بر توسعه ملی، مدرنیزاسیون، رفاه عمومی، دموکراسی، حقوق شهروندی و یا حقوق بشر تمرکز داشته باشد، حول محور ایجاد یک نظام سیاسی مبتنی بر اسلام و حاکمیت روحانیت شکل گرفته بود. اهداف اصلی او در انقلاب، دستیابی به قدرت سیاسی و استقرار نظام اسلامی مطابق با ایدئولوژی خود بود، حتی اگر این اهداف با منافع ملی و خواسته‌های مردم در تضاد قرار می‌گرفت.

سازمان‌های چپگرا

در دوران پهلوی، سازمان‌های چپگرا به دنبال سرنگونی نظام پادشاهی و برقراری یک حکومت سوسیالیستی بودند. این گروه‌ها به‌ ویژه حزب توده، سیاست‌های خارجی محمدرضا شاه پهلوی را وابسته به غرب و مخالف منافع کارگران و زحمتکشان می‌دانستند. آنها به شدت با سیاست‌های ضدکمونیستی دوران پهلوی مخالفت داشتند و برای نزدیک‌تر شدن به شوروی و کشورهای بلوک شرق تلاش می‌کردند. حزب توده ایران، به‌ عنوان مهم‌ترین حزب کمونیستی، با ایدئولوژی مارکسیسم- لنینیسم، به حمایت از شوروی و پیاده‌سازی نظام سوسیالیستی در ایران اعتقاد داشت.

برگه اول

ادامه👇👇👇

برگه دوم👈اینجا

برگه سوم👈 اینجا

برگه چهارم👈اینجا

@shahyarram
.
برگه اول👈اینجا

برگه دوم👇👇

سازمان چریک‌های فدایی خلق به‌ عنوان یک گروه چریکی مسلح، هدف خود را سرنگونی نظام پادشاهی و ایجاد «عدالت» اجتماعی از طریق مبارزه مسلحانه قرار داده بود. در کنار این دو جریان، گروه‌های کوچکتر مارکسیستی- لنینیستی نیز با تأثیرپذیری از مائوئیسم و گفتمان‌های ضدامپریالیستی فعالیت می‌کردند. بیشتر این گروه‌ها به مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا و حکومت تک‌حزبی سوسیالیستی باور داشتند و دموکراسی لیبرال غربی را مردود می‌دانستند.



از نگاه آنها، دموکراسی واقعی زمانی تحقق می‌یافت که قدرت کاملاً در اختیار کارگران و زحمتکشان قرار گیرد. با این حال، تجربه تاریخی نشان می‌دهد که حکومت‌های سوسیالیستی مورد نظر این گروه‌ها، بجای ایجاد عدالت و برابری اجتماعی، به سرکوب و استبداد منجر شدند. تبلیغ مفهوم «حکومت مردمی» در عمل اغلب به نوعی دیکتاتوری ایدئولوژیک تبدیل می‌شد که به نام نمایندگی از طبقه کارگر، حقوق و آزادی‌های عمومی را سرکوب می‌کرد. با توجه به شواهد موجود، بسیاری از گروه‌های چپگرا، به‌ ویژه حزب توده، بیش از آنکه به منافع ملی و استقلال واقعی ایران توجه داشته باشند، به ایدئولوژی مارکسیسم جهانی و وابستگی به بلوک شرق گرایش داشتند. اگر این گروه‌ها به قدرت می‌رسیدند، ایران ممکن بود سرنوشتی مشابه کشورهای دیگر تحت حکومت چپ پیدا کند و درگیر بحران‌هایی مانند جنگ داخلی، سرکوب شدید و وابستگی کامل به شوروی شود.

کارنامه جهانی حکومت‌های چپگرا در دوران جنگ سرد

کارنامه جهانی حکومت‌های چپگرا در دوران جنگ سرد اغلب با سرکوب سیاسی و نقض حقوق بشر همراه بود. برخی از نمونه‌های برجسته این عملکردها به شرح زیر است:

۱. شوروی
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، نظام کمونیستی با سرکوب گسترده مخالفان، حذف فیزیکی رقبا و ایجاد اردوگاه‌های کار اجباری (گولاگ‌ها) تثبیت شد. آزادی‌های سیاسی و اجتماعی کاملاً نادیده گرفته شد و رسانه‌ها تحت کنترل شدید بودند.

۲. چین
در چین، پس از به قدرت رسیدن کمونیست‌ها به رهبری مائو تسه‌تونگ در سال ۱۹۴۹، اصلاحات رادیکال و سرکوب شدید مخالفان آغاز شد. انقلاب فرهنگی به سرکوب گسترده روشنفکران و نابودی آثار فرهنگی منجر شد و برنامه‌هایی نظیر «جهش بزرگ به جلو» جان میلیون‌ها نفر را گرفت.

۳. ویتنام
پس از وحدت کشور در سال ۱۹۷۵، اردوگاه‌های اصلاح و بازآموزی برای مخالفان رژیم جدید ایجاد شد و بسیاری از آنها زندانی یا اعدام شدند.

۴. کامبوج
در کامبوج، رژیم خمرهای سرخ به رهبری پل پوت سیاست‌های افراطی و پاکسازی‌های گسترده‌ای را اجرا کرد که بیش از دو میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد و به «نسل‌کشی کامبوج» معروف شد.

۵. کشورهای آفریقایی
در کشورهای آفریقایی مانند آنگولا، اتیوپی و موزامبیک، حکومت‌های چپگرا به جنگ‌های داخلی، سرکوب سیاسی و نقض گسترده حقوق بشر دامن زدند. این حکومت‌ها اغلب به شوروی و کوبا وابسته بودند و نهادهای دموکراتیک را سرکوب می‌کردند.

۶. کشورهای آمریکای جنوبی
در آمریکای جنوبی، به‌ ویژه در کوبا، سرکوب سیاسی، بازداشت مخالفان و کنترل شدید رسانه‌ها حاکم بود. در دیگر کشورهای این منطقه، تلاش‌های گروه‌های چپ برای کسب قدرت منجر به کودتاها، جنگ‌های داخلی و درگیری‌های مسلحانه شد.

۷. افغانستان
در افغانستان، پس از کودتای چپگرایان حزب دموکراتیک خلق در سال ۱۹۷۸، سرکوب شدید سیاسی و اصلاحات اجباری آغاز شد. این سیاست‌ها به شورش‌های گسترده و در نهایت مداخله نظامی شوروی در سال ۱۹۷۹ منجر گردید و افغانستان را به میدان جنگ نیابتی قدرت‌های جهانی تبدیل کرد. این کشور پس از فروپاشی رژیم کمونیستی در اوایل دهه ۱۹۹۰ دچار بحران بلندمدتی شد که اینبار همچنان با حکومت اسلامگرای طالبان ادامه دارد.

تجارب تاریخی نشان می‌دهد که بسیاری از حکومت‌های چپگرا بجای تحقق آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی در عمل به خشونت، سرکوب و نقض گسترده حقوق بشر گرایش پیدا کردند. بنابراین، گروه‌های چپگرا بیش از آنکه به منافع مردم و استقلال ملی توجه داشته باشند، به دنبال اجرای ایدئولوژی‌های خود و کسب قدرت سیاسی بودند. این تجربه‌ها حاکی از آن است که تلاش‌های این گروه‌ها در سراسر جهان به بی‌ثباتی، سرکوب آزادی و نقض حقوق شهروندان منجر شده است.

سازمان‌های مذهبی دیگر مانند جبهه «ملی»، نهضت آزادی و مجاهدین خلق

سیاست‌ها و اقدامات جبهه ملی و مصدق در دوران نخست‌وزیری‌ وی، به دلیل برخی تصمیمات، موجب تشدید بحران‌های اقتصادی و سیاسی در کشور شد. همکاری‌های جبهه ملی با حزب توده، سازمان فداییان اسلام و دیگر نیروهای سیاسی، نگرانی شاه و نیروهای ملی را افزایش داد و آنها را به این باور رساند که جبهه ملی تهدیدی جدی برای نظام شاهنشاهی است.

اقدامات و پیامدهای سیاست‌های مصدق
برگه اول برگه دوم

برگه سوم👇

. کاهش اختیارات شاه و درخواست کنترل ارتش: مصدق خواهان کنترل کامل ارتش و وزارت جنگ شد.
• انحلال مجلس هفدهم از طریق رفراندوم: مصدق با انحلال مجلس شورای ملی، به سمت استبداد و بی‌اعتنایی به نهادهای قانونی حرکت کرد.
• سرکوب مطبوعات و محدود ساختن آزادی بیان: این اقدامات بخشی از دلایل افزایش انتقادها و شکاف‌های سیاسی در جامعه بود. این محدودیت‌ها باعث شد برخی از گروه‌های سیاسی و اجتماعی که در ابتدا از مصدق حمایت می‌کردند، به صف مخالفان او بپیوندند و دولت او را به اتخاذ سیاست‌های استبدادی متهم کنند
• افزایش نفوذ حزب توده و نیروهای چپگرا: فعالیت‌های حزب توده و گروه‌های چپگرا در دوران مصدق گسترش یافت. برخی از این گروه‌ها به ایجاد آشوب و تحرکات خیابانی روی آوردند که بی‌ثباتی سیاسی را تشدید کرد
• حمایت و همکاری با نیروهای مذهبی مانند فداییان اسلام: این ارتباطات به پیچیده‌تر شدن فضای سیاسی کشور انجامید و اختلافات میان گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی را افزایش داد
• بحران اقتصادی: تحریم‌های نفتی بریتانیا پس از ملی شدن صنعت نفت، منجر به رکود شدید اقتصادی و کاهش درآمدهای دولت شد. این وضعیت موجب نارضایتی عمومی و فشارهای مضاعف بر دولت گردید
• چنددستگی و افزایش اختلافات سیاسی: اختلافات مصدق با گروه‌های سیاسی، از جمله مذهبی‌ها، محافظه‌کاران و حتی برخی از اعضای جبهه ملی، به فروپاشی ائتلاف‌های اولیه و افزایش تنش‌ها در جامعه انجامید
• آشوب و بی‌نظمی: مشکلات اقتصادی و سیاسی به گسترش تظاهرات، اعتصابات و درگیری‌های خیابانی منجر شد و کشور را به سمت هرج‌ومرج و آنارشی سوق داد

نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق

نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق از جمله گروه‌هایی بودند که به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی علیه نظام پادشاهی مبارزه می‌کردند. اهداف و روش‌های این دو جریان، با وجود تفاوت‌های فکری، در مخالفت با نظام پادشاهی مشترک بود. نهضت آزادی ایران به رهبری مهدی بازرگان، ترکیبی از اندیشه‌های اسلامی را دنبال می‌کرد و خواهان حکومتی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی در چارچوب قانون اساسی مشروطه بود. بازرگان و یارانش معتقد بودند که نظام پادشاهی غیراسلامی و وابسته به قدرت‌های خارجی است و باید جای خود را به یک نظام اسلامی مردم‌سالار بدهد

سازمان مجاهدین خلق ایران با ترکیب اندیشه‌های اسلامی و مارکسیستی، به دنبال برقراری حکومتی سوسیالیستی با ارزش‌های اسلامی بود. هدف این سازمان، سرنگونی نظام شاهنشاهی و جایگزینی آن با یک نظام انقلابی اسلامی- سوسیالیستی بود. این سازمان با ترور شخصیت‌های دولتی، بمب‌گذاری در مراکز نظامی و دولتی و تخریب تأسیسات، سرقت از بانک‌ها و غارت مراکز اقتصادی سعی در ایجاد رعب و وحشت داشت. همچنین با درگیری‌های مسلحانه، شورش‌ها و انجام عملیات‌های چریکی در شهرها و مناطق مختلف، تلاش در تضعیف نظام پادشاهی را ادامه می‌داد. دغدغه اصلی نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق بطور کلی بر مسائل ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی متمرکز بود و برخلاف ادعاهایی که گاهی مطرح می‌شد، مفاهیمی مانند دموکراسی، حقوق بشر و حقوق شهروندی در اولویت برنامه‌های آنها قرار نداشت

سیاست‌های محمدرضا شاه پهلوی و دفاع از امنیت ملی

محمدرضا شاه پهلوی با هدف مدرنیزاسیون، توسعه و تأمین منافع ملی، تلاش‌های گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف انجام داد. اقداماتی نظیر انقلاب سفید، گسترش صنایع، بهبود وضعیت زنان و توسعه زیرساخت‌ها تأثیرات مثبتی بر پیشرفت کشور داشت. از نگاه امنیت ملی، نظام پادشاهی وظیفه داشت که از ایران و تمامیت ارضی آن در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت کند. روحانیون، سازمان‌های چپ و مارکسیست، جبهه «ملی»، نهضت آزادی و مجاهدین خلق، به دنبال تغییر نظام و برقراری حکومتی ایدئولوژیک بودند که با منافع ملی ایران سازگاری نداشت. در چنین شرایطی، برخورد با این گروه‌ها برای حفظ نظم و ثبات کشور امری ضروری بود. در سطح بین‌المللی نیز این نوع برخوردها برای حفظ امنیت ملی در بسیاری از کشورها رایج بوده و هست.

توجیه برای اشتباهات گذشته

خمینی هیچگاه به آزادی‌های سیاسی، دموکراسی و حقوق شهروندی باور نداشت و هدف اصلی او از ابتدا، سرنگونی نظام شاهنشاهی و جایگزینی آن با یک حکومت اسلامی بود. ادعای امروز برخی از گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی هم‌پیمان او که می‌گویند: «ما از سیاست‌ها و اهداف واقعی خمینی خبر نداشتیم» یا «او ما را فریب داد، وگرنه با او همراه نمی‌شدیم»، واقعیت ندارد. خمینی از سال ۱۳۴۱ به صراحت با اصلاحات اجتماعی و سیاسی شاه، مانند حق رأی زنان و اصلاحات ارضی، مخالفت می‌کرد و خواهان بازگشت جامعه به احکام و قوانین اسلامی بود. او در همان زمان، کتاب ولایت فقیه را نوشت که در آن به‌وضوح خواستار برپایی یک حکومت اسلامی تحت کنترل کامل فقها شد. بنابراین، مشخص بود که او یک روحانی ارتجاعی و تمامیت‌خواه است.
برگه اول برگه دوم برگه سوم

برگه چهارم👇👇

ادعای بی‌اطلاعی از اهداف او، چیزی جز یک دروغ و توجیه برای اشتباهات گذشته نیست.

واقعیت‌های تاریخی

۱. مخالفت با آزادی‌های سیاسی و دموکراسی
گروه‌های مذهبی به رهبری خمینی، از همان آغاز، با بسیاری از آزادی‌های اجتماعی مانند حقوق زنان و اصلاحات مدرن مخالفت کردند. آنها معتقد بودند که جامعه باید تحت قوانین شریعت اسلامی اداره شود و آزادی به معنای غربی را فسادآور می‌دانستند. گروه‌های چپگرا نیز به دموکراسی لیبرال اعتقادی نداشتند. آنها خواهان دیکتاتوری پرولتاریا و برپایی یک نظام تک‌حزبی سوسیالیستی بودند که آزادی‌های فردی و سیاسی در آن جایی نداشت.

۲. اتهام دیکتاتوری به شاه
امروز بسیاری از همین نیروهای مخالف که به قدرت رسیده‌اند یا تاریخ را روایت می‌کنند، نظام پادشاهی را به دیکتاتوری و سرکوب آزادی‌ها متهم می‌کنند. اما این ادعا در بسیاری از موارد، نوعی تحریف تاریخ است. محمدرضا شاه پهلوی با اصلاحات قضایی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، کشاورزی و کارگری , حقوق شهروندی، حقوق زنان، برنامه‌های توسعه ومدرنیزاسیون در زمینه آبادانی کشور دستاوردهای قابل‌توجهی را اجرا کرد. مخالفان بجای آنکه خواستار اصلاحات بیشتر باشند و در راستای منافع مردم تلاش کنند، درواقع با بسیاری از همین اصلاحات مخالفت کرده و آنها را تهدیدی برای اهداف ایدئولوژیک خود می‌دیدند.

۳. عملکرد مخالفان پس از به قدرت رسیدن
پس از آشوب سال ۵۷، نیروهای مذهبی و چپگرا به سرعت نشان دادند که هیچ اعتقادی به دموکراسی و حقوق بشر ندارند. مذهبیون به رهبری خمینی، با سرکوب گسترده مخالفان، حذف آزادی‌های سیاسی و اجرای قوانین سختگیرانه اسلامی، به یک حکومت تمامیت‌خواه تبدیل شدند. چپ‌ها نیز در کشورهایی که به قدرت رسیدند، مانند اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای بلوک شرق، با سرکوب گسترده، ایجاد نظام‌های پلیسی و محدود کردن آزادی‌های سیاسی به دیکتاتورهای سوسیالیستی تبدیل شدند.

۴. سیاست‌های شاه در برابر مخالفان
شاه با مشاهده تهدیدهای داخلی و خارجی، به‌ ویژه از سوی کمونیسم و روحانیون افراطی، اقدامات امنیتی را برای مقابله با آنها اتخاذ کرد. امروز، با توجه به تجربه تلخ عملکرد مخالفان مذهبی و چپگرا در ایران پس از به قدرت رسیدن در سال ۵۷، می‌توان گفت که نگرانی شاه از این تهدیدات و تلاش او برای حفظ امنیت و ثبات کشور قابل قبول بود.

۵. تحریف تاریخ توسط مخالفان
مخالفان شاه، پس از آشوب ۵۷، با روایت‌های یکجانبه و تحریف تاریخ، تلاش کردند تصویر او را به عنوان یک دیکتاتور وابسته به بیگانگان ارائه دهند. این در حالیست که شاه برای استقلال سیاسی و اقتصادی ایران، برنامه‌های متعددی اجرا کرد و کشور را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل نمود. مخالفان محمدرضا شاه پهلوی، چه مذهبی و چه چپگرا، هرگز به آزادی، دموکراسی و حقوق شهروندی باور نداشتند و پس از به قدرت رسیدن، سیاست‌هایی سرکوبگرانه و تمامیت‌خواهانه را اعمال کردند. تجربه تاریخی نشان داد که سیاست‌های شاه در مقابله با این نیروها، به‌ ویژه از نظر امنیت ملی و جلوگیری از سقوط به دامان ایدئولوژی‌های افراطی، درست بود. ادعای امروز این نیروها مبنی بر تلاش برای آزادی و دموکراسی، چیزی جز تحریف تاریخ و توجیه اشتباهات گذشته نیست.

.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیروزی بزرگ ملت ایران در ماجرای کنفرانس مونیخ

میهن‌پرستان خارج از ایران با همدلی و اتحاد توانستند اتفاقی بزرگ را رقم بزنند.

@shahyarram
.
پیروزی بزرگ ملت ایران در ماجرای کنفرانس مونیخ
پیروزی بزرگ ملت ایران در ماجرای کنفرانس مونیخ

میهن‌پرستان خارج از ایران با همدلی و اتحاد توانستند اتفاقی بزرگ را رقم بزنند.

@shahyarram
.
دیدار و گفتگوی #رضاشاه_دوم با اعضای مجلس اعیان و عوام بریتانیا

«دفتر مطبوعاتی شهریار ایران» اعلام کرد که ایشان دوشنبه ۱۰ فوریه ۲۰۲۵ در دیدار با شماری از اعضای دو مجلس اعیان و عوام بریتانیا خواستار رویکردی قوی‌تر نسبت به جمهوری اسلامی شد. وی خواهان فشار حداکثری بر رژیم و حمایت حداکثری از مردم ایران و همچنین ممنوعیت کامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تحقیق در مورد نفوذ رژیم در بریتانیا شدند

شهریار ایران تأکید کردند که زمان مماشات با حکومت ایران به پایان رسیده و تنها یک ایران آزاد و دموکراتیک می‌تواند صلح و ثبات منطقه را تقویت کند.

@shahyarram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸از «تمدن بزرگ» شاهنشاه تا آرمان شهر مارکسیسم

چرا دانشجویانی که قرار بود برای تحقق پروژه «تمدن بزرگ» شاهنشاه آریامهر در دانشگاه‌های داخل و خارج از ایران تحصیل کنند، آرمان‌های مارکسیسم را بر «تمدن بزرگ» ترجیح دادند؟

درحالیکه شاهنشاه به دنبال پیشرفت ایران و توسعه و گسترش صنعت و تکنولوژی در ایران بودند اما ارتجاع سرخ و سیاه به دنبال نابودی این دستاوردها بودند

@shahyarram
.
نقاشی دیواری جکسون پولاک “بر روی زمین سرخپوست”

نقاشی دیواری جکسون پولاک بر روی زمین سرخپوست (1950) توسط ملکه فرح پهلوی در سال 1977 به قیمت حدود 850,000 دلار به عنوان بخشی از تلاش او برای ساخت یک مجموعه هنری مدرن در سطح جهانی در ایران خریداری شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، این نقاشی برای دهه ها در زیرزمین موزه هنرهای معاصر تهران پنهان بود. در سال 2005، این نقاشی سرانجام دوباره به نمایش گذاشته شد و در سال 2012، برای مرور گذشته پولاک به ژاپن قرض داده شد. تا سال 2010، ارزش آن 250 میلیون دلار تخمین زده شد. امروزه، نقاشی دیواری بر روی زمین سرخپوست در موزه تهران باقی مانده است.
#کوتاه_سخن

#خبر :
کاربران شبکه‌های اجتماعی در  غزه :

سفر هیئت حماس به رهبری خلیل الحیا ، رهبر حماس به تهران را با اظهارات سخنگوی شاخه نظامی حماس درباره توقف آزادی گروگان‌ها مرتبط می‌دانند. !


 


#فوری | ترامپ :

اتفاقی که برای گروگان های اسرائیلی که اخیراً از دست حماس در غزه آزاد شده اند، بسیار ناراحت کننده است

فکر می کنم بیشتر گروگان های اسرائیلی مرده اند؛ من انتقام همه کشته شدگان را با نابودی حماس خواهم گرفت


#نکته
دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا گفت: اگر تا ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه همه گروگان‌ها در غزه آزاد نشوند،
من می‌گویم آتش‌بس را لغو کنید. بگذارید جهنم به پا شود. اسرائیل می‌تواند آن را نادیده بگیرد.

#نتیجه
فکر میکنم به زودی :
شاهد زوزه مارکسیسلامیست و چپ جهانی خواهیم بود

#گویا بنابر درخواست ملت ایران
قرار است :
پرچم فلسطین: درماتحت فلسطین مالان فرو رود...

بزودی علاوه بر زوزه های خامنه ای و مزدوران در درون کشور
شاهد زوزه های دردناک جمهوری اسلامی مستقر در خارج کشور (بنام جعلی اپوزیسیون ) هم خواهیم بود...

زوزه های ملا چپی مجاهد و کلیت طیف تباه ۵۷
لذت بخش خواهد بود

اگر خامنه ای مجددا به گوه خوردم نیفتد
و نگوید من نبودم !

بنشینیم و ببینیم

@shahyarran
2025/02/11 01:58:52
Back to Top
HTML Embed Code: