Telegram Web
محبت کنید همدانی ها اعلام حضور کنن
لطفاً صادقانه جواب بدید
Anonymous Poll
13%
همدانی ام
87%
همدانی نیستم
🕊1
خاک را زر میکند یک یاعلی از عمق جان
باورش سخت است اما امتحانش ساده است
2
میگفت
دم سنگر بودیم
خداحافظی کرد
نشست ترکِ موتور حاج همت و رفت
دو متر ازمون فاصله نگرفته بود که خمپاره زدن!
شهید شد، به همین راحتی...
میگفت
بیست ساله دارم میدوَم
که به اون دو متری که فاصله بود بینمون، برسم...

@sheikh_irr
3😢3
خوشبخت
آیینه‌کاری‌های حرمت که تونستن
قطره‌ای از دریای بی‌کران زیبایی‌ها
و شکوه تو رو تو دل خودشون جا بدن.

کاش منم مثل اون آیینه‌ها
قطره‌ای از خوبی های شمارو
میتونستم درون خودم جا بدم و
انعکاس ذره ای از نور وجودت باشم.
🕊3
محفل‌ارزشمندان
Photo
اینجاس که میشه گفت آیینه هاهم عاقبت بخیر میشند
یکی فحشا و گناه انعکاس میده
یکی هم داخل حرم نقشی از محبوب داخل خودش جامیده
هیچ چیز توی این دنیا بی حساب کتاب نیست
6
شیخ
اینجاس که میشه گفت آیینه هاهم عاقبت بخیر میشند یکی فحشا و گناه انعکاس میده یکی هم داخل حرم نقشی از محبوب داخل خودش جامیده هیچ چیز توی این دنیا بی حساب کتاب نیست
عاقبت بخیری یعنی اینکه وقتی چشم باز کردی قلب با محبت حضرت امیر و اولادش تپید .....


ولی یادمون باشه خیلیا قلب شون با محبت حضرت امیر تپید اما بدونه محبت حضرت ایستاد
4
شیخ
عاقبت بخیری یعنی اینکه وقتی چشم باز کردی قلب با محبت حضرت امیر و اولادش تپید ..... ولی یادمون باشه خیلیا قلب شون با محبت حضرت امیر تپید اما بدونه محبت حضرت ایستاد
خدایا آخرین صفحه زندگیمون رو با محبت حضرت امیر ورق بزن و آخرین رزق ما رو شهادت قرار بده ❤️
3
؛
هیچ چیزی بدونه از دست دادن
بدست نمیاد...
حتی بهشت هم
مرگ را می طلبد...
@sheikh_irr
😢4
حسین جان ابی عبدالله‌....
سالها گریه برای تو جرم تلقی میشد
گریه هر شب ما برکت روح الله است

@sheikh_irr
🕊2💔1
بی تو آوارم و بر خویش فرو ریخته ام
ای همه سقف ستون و همه آبادی من...
سلام عزیزان
2
حسین خرازی در بسته را باز کرد
داخلش یه قوطی کمپوت خالی بود و یه نامه
نامه رو باز کرد؛
رزمندگان عزیز سلام
با مادرم می‌خواستیم براتون کمپوت بخریم ولی حتی پول خرید ارزان ترین کمپوت رو هم نداشتیم
این قوطی خالی رو پیدا کردم حسابی شستمش اگر میشود با این جای لیوان آب بخورید

می‌گفت توی سنگر هر روز دعوا بود که کی توی این ظرف آب بخوره
راستشو بخواید این موکب جدید رو که نوکریش رو دست گرفتیم خیلی حرفا شنیدیم
یکی می‌گفت موکب پولدارا
یکی می‌گفت موکب باکلاس
یکی می‌گفت حاجی دیگه معروف میشیا
و.....
اما واقعیتش چیز دیگه ای بود
حقیر اومدم که نوکری کنم نیومدم دم دستگاه برای خودم راه بندازم یا بخوام سرو صدا کنم که بیایید ببینید چی کردم
💔3
من کوچکتر از این حرفام که بخوام مسئول بشم یا مسئولیت دست بگیرم
یه رفیق دارم اسمش حمیدِ چندی پیش قبل این داستان ها به حمید گفتم داداش ما عادت داریم به حمالی برای سیدالشهدا ما نمیتونیم ریاست کنیم

امروز شنیدم یکی می‌گفت من بیام توی مجموعه شما کار کنم که شما اسم رسم پیدا کنید
یکمی اذیت شدم
بابا مگه قرار بر حمالی و نوکری برای آقا نبود مگه اسم رسمیه خدمت تو دستگاه سیدالشهدا
مگه یه زمانی نمیگفتن گمنامی بالاترین اجره چرا داریم دنبال اسم رسم میگردیم
💔5
یه روضه خوانی بود همیشه می‌گفت
حسین جان برای دِرهٓمی عجب درهمت کردن

ما برای دیدن شدن چکارایی با سیدالشهدا که نمی‌کنیم
چه دکانی باز کردن عده ای برای دیده شدن
2😢2
بیایید یجاهایی یه کارای یواشکی انجام بدیم که فقط خودش ببینه

گاهی وقتا یه هیئت یه موکب یه مجموعه میلیونی میزنی
ولی غافل از این که سیدالشهدا توی یه هیئت چند نفری که یه روضه خون ساده داره نشسته
2💔1
2025/07/09 02:42:53
Back to Top
HTML Embed Code: