کانال محرمانه شناسایی و شکار مزدور ایران

سلام

بنده فردی مذهبی هستم که جدای حکومت و‌سیاست ، به اصول شرعی معتقد هستم

مدتی هست درگیر موضوعی شدم که ماهیت شرعی حکومت برایم زیر سوال رفته و‌معتقدم حکومت جمهوری اسلامی نه تنها اسلامی نیست بلکه قطعا ضد اسلامی هم هست
واقع #بنیاد_علوی در دل بنیاد مستضعفان تحت فرمان خامنه ای بهتر است یا رضا شاه یا محمد رضا شاه؟

حاکمان جمهوری اسلامی مدعی هستند تاریخ ایران یک شاهی داشت به نام رضاشاه که به زمین خیلی علاقه داشت. او وقتی شاه شد هیچ چیزی نداشت یعنی از خاندان زمین‌دار زمانه خودش نبود اما وقتی از ایران رفت، #املاک فراوانی در سراسر ایران به نام او ثبت شده بود.
مشهور است که از هر منطقه و ملکی که خوشش می‌آمد، کافی بود به زبان بیاورد تا کارگزارانش به لطایف‌الحیل آن ملک را به نام او سند بزنند.
اینگونه شد که در سراسر کشور زمین‌های فراوانی به نام رضاشاه سند خورد و چون او نمی‌توانست این زمین‌ها را اداره کند، ناچار شد
#اداره_املاک را تاسیس کند که خودش حکومتی بود.
در برخی شهرها از جمله شهرهای مازندران ما یک دوره تاریخی داریم که به «دوره املاکی» مشهور است.

حاکمان جمهوری اسلامی مدعی اند بعد از #رضا_شاه ، تصمیمات جدیدی گرفته شد و #بنیاد_پهلوی را ایجاد کردند تا هم این اموال اداره شود و هم جنبه عمومی به آن داده شود اما در کنار اعطای بخشی از زمین‌ها به مردم، باز هم این محمدرضا شاه بود که بخش بزرگی از زمین‌ها را به نام خود کرد و خدمات عام‌المنفعه ادعایی هم محملی برای دربار و خاندان پهلوی شد تا دست به پولشویی بزنند و اموال عمومی را مالک شوند.( این روایت حکومت است )

اما جالب داستان اینجاست که بعد از انقلاب کثیف ۵۷ بنیاد پهلوی در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت و سپس نام «بنیاد علوی» را به خود گرفت و از آن پس مردم با مشکل همیشگی اما حالا شدیدتر باید به سراغ بنیاد علوی بروند که جایگزین بنیاد پهلوی شده بود.

مشکل مردم یک چیز است: باید زمین‌هایی را که خودشان آباد و قابل بهره‌برداری کرده بودند و مالک آن بودند از کسانی دوباره می‌خریدند که هیچ کاری برای عمران آن نکرده و صرفا با زور و تزویر به نام خود ثبت کرده بودند.
اینکه علما و فقهای ما درباره شیوه مالکیت زمین از نظر فقهی، مواردی را ذکر می‌کنند که قطعا بر شیوه مالک شدن رضاشاه و محمدرضا شاه صدق نمی‌کند و مدعی اند آنان نه زمین‌هایی را آباد کردند و نه خریدند بلکه به زور و با استفاده از نفوذ سیاسی و قدرت نظامی و حکومتی و با اعمال نفوذ در دفاتر ثبت به نام خود سند زدند خوب شما الان چرا لال شدید.

بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، برای تعیین تکلیف مالکیت برخی خوانین و صاحبان زمین و بنیاد پهلوی، هیات تحقیقی در مازندران تشکیل شد که در بررسی‌های صورت گرفته متوجه شدند که اکثر زمین‌های شهر و روستاهایی که در اختیار این افراد و بنیادها قرار دارد، به صورت شرعی و قانونی به مالکیت آنان در نیامده است. مثلا یکی از زمین‌داران بزرگ، کلیه زمین‌های حدفاصل جنگل تا دریا را که شامل زمین‌های چندین روستا بود، به نام خودش ثبت داده و از کشاورزان آن روستاها خواسته بود که زمین‌ها را با دادن وجهی از او بخرند یا بعد از آباد کردن و قابل استفاده کردن زمین، به او بهره مالکانه بدهند. از نکات عجیب این بود که در شهرهای مازندران، احمد قوام شیرازی هم زمین داشت و کارگزارانش مشغول اداره این زمین‌ها بودند و از مردمی که درخواست سند می‌کردند، تقاضای پول می‌کردند که رضایت بدهند تا سند درخواستی صادر شود. ظاهرا رضاشاه در شیراز از زمین‌های قوام خوشش آمده بود و آن زمین‌ها را با زمین‌های شمال که اساسا مالکش رضاشاه نبود ولی به نام خود سند زده بود، معاوضه کرد.

طبعا این شیوه مالکیت از نظر شرعی و قانونی رسمیت ندارد و بعد از انقلاب هم نباید به رسمیت شناخته می‌شد اما متاسفانه نوع مواجهه بنیاد علوی با مردم حکایت از آن دارد که مردم مالک زمین‌های خود نیستند و مانند گذشته برای دریافت سند، باید آن را دوباره خریداری کنند.
یکی نیست بگوید شما که در جمهوری اسلامی مدعی هستید شاه بد بود و ظالم؛ محمدرضا شاه بد بود و خائن، حال بنیاد علوی که خود را مالک همه اموال و زمین‌هایی می‌داند که در اختیار بنیاد پهلوی بود و ظاهرا کاری به نحوه مالک شدن آن اموال و املاک از سوی رضاشاه و محمدرضا شاه ندارد.

نکته تلخ این است که بنیاد پهلوی برای صدور سند به دریافت درصدی ناچیز از «قیمت منطقه‌ای» ملک رضایت می‌داد اما متاسفانه بنیاد علوی به این میزان رضایت نمی‌دهد و پنجاه درصد از «قیمت ارزش کارشناسی روز» و برای اراضی بالای ۲۵۰ متر ۱۰۰ درصد قیمت کارشناسی روز را مطالبه می‌کند.

22.8K views01:11